150 نتیجه برای پرستار
سید حمید شریف نیا، آمنه یعقوب زاده،
دوره 24، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده
طرحهای پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل یکی از طرحهای متداول در تحقیقات بالینی و آموزشی است. با این که تحلیل دادههای این طراحی به صورتهای مختلفی انجام میشود، اما با توجه به تعامل بین نمره پیشآزمون و مداخله به عنوان عامل تهدیدکننده روایی داخلی مطالعه، کنترل آن با استفاده از آنالیز کوواریانس (ANCOVA) توصیه میشود. همچنین با توجه به اهمیت برآورد صحیح اندازه اثر ناشی از مداخله لازم است، تفاوت روشهای متداول از جهت صحت برآورد آن بررسی شود. در این خصوص ANCOVA یک مدل خطی رایج که ترکیبی از آنالیز واریانس و رگرسیون است، اندازه اثر بهتری نسبت به تحلیلهای رایج دیگر تخمین میزند. در این مقاله برای روشنتر شدن اختلاف نتایج آزمون تیمستقل با ANCOVA، دادههای یک مطالعه فرضی با این دو آزمون تحلیل و مقایسه شد. نتیجه نشان داد که اندازه اثر بهدست آمده از ANCOVA بزرگتر از آزمون تیمستقل است. از این رو پیشنهاد میشود در تحلیل داده ها و برآورد مقدار اثر در طرحهای پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل از آزمون ANCOVA استفاده شود.
رحیمه خواجویی، بهناز باقریان، مهلقا دهقان، منصوره عزیززاده فروزی،
دوره 25، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: مراقبت پرستاری جزء اساسی خدمات بهداشتی درمانی است. مراقبتهای پرستاری فراموش شده مفهومی جدید است که اشاره به مراقبتهایی دارد که حذف و یا به تأخیر افتاده باشد. هدف این مطالعه تعیین مراقبتهای پرستاری فراموش شده و عوامل مرتبط با آن از دیدگاه پرستاران دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سال 1396 است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی از نوع مقطعی 300 پرستار شرکت کردند. از پرسشنامههای مراقبت پرستاری فراموش شده و عوامل مرتبط جهت جمعآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 20 و شاخصهای مرکزی و پراکندگی صورت گرفت.
یافتهها: میانگین نمره مراقبتهای پرستاری فراموش شده 7/41±32/28 بود که از حد میانه پرسشنامه پایینتر است. بیشترین میانگین مراقبت پرستاری فراموش شده به «شرکت در کنفرانسهای بین رشتهای مراقبت از بیمار» اختصاص یافته و بیش ترین میانگین عوامل مرتبط با مراقبت فراموش شده به «حجم فعالیتهای مربوط به پذیرش و ترخیص بیماران» اختصاص یافته است.
نتیجهگیری: میزان مراقبت پرستاری فراموش شده در مطالعه حاضر از حد میانه پایینتر بود که میتوان با مدیریت مناسب سطح آن را پایینتر آورد. همچنین با کم کردن حجم کار مراقبان عوامل ایجاد کننده مراقبت پرستاری فراموش شده را کاهش داد.
لیلی بیاتی، مجید کاظمی، تابنده صادقی،
دوره 25، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: آموزش رفتارهای خود مراقبتی به بیمار و خانواده وی باعث بهبود کیفیت زندگی و افزایش شرکت در برنامههای خود مراقبتی میشود. این ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ با ﻫﺪف مقایسه تأثیر آموزش توسط همتا و پرستار بر میزان خود مراقبتی بیماران همودیالیزی انجام یافته است.
روش بررسی: در اﻳﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﻧﻴﻤﻪ ﺗﺠﺮﺑﻲ، تعداد 105 ﺑﻴﻤﺎر ﻫﻤﻮدﻳﺎﻟﻴﺰی از سه بیمارستان منتخب در سه شهر استان اصفهان (زرین شهر، فلاورجان و مبارکه) از بهمن 1395 تا شهریور 1396 به روش نمونهگیری تصادفی ساده اﻧﺘﺨﺎب و ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻗﺮار گرفتند. سه مرکز به طور تصادفی به گروههای آموزش توسط همتا، پرستار و یک گروه کنترل تخصیص داده شدند. آموزش ﺑﻪروش چهره به چهره و فردی انجام یافت و گروه کنترل فقط آموزش معمول را دریافت کردند. اﺑﺰار گردآوری اﻃﻼﻋﺎت، ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﺧﻮدﻣﺮاﻗﺒﺘﻲ بیماران همودیالیزی ﺑﻮد که قبل و یک ماه پس از آموزش در سه گروه ﺗﻜﻤﻴﻞ شد. دادهها با اﺳﺘﻔﺎده از نرمافزار SPSS نسخه 18 و با استفاده از آزمونهای کایدو، تیزوجی، آنالیز واریانس و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0p< مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: بین سه گروه از نظر سن، مدت دریافت دیالیز، جنس و سطح تحصیلات تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0p>). آزمون مقایسات چندگانه توکی نشان داد که اثر مداخله پرستار در بهبود خود مراقبتی بهطور معناداری بیش از مداخله همتا و کنترل (001/0p<) و همچنین اثر مداخله همتا در بهبود خود مراقبتی بهطور معناداری بیش از گروه کنترل (001/0p<) بوده است.
نتیجهگیری: آموزش از طریق پرستار بر رفتارهای خود مراقبتی بیماران تحت درمان همودیالیز، مؤثرتر است و باعث بهبود این رفتارها میشود. همچنین استفاده از تجربیات افراد همتا نیز مزیتهایی مانند، آموزش آسان، کم هزینه، مؤثر، مبتنی بر تجربیات زندگی و عدم نیاز به تجهیزات ویژه در این بیماران دارد.
علیرضا نیکبخت نصرآبادی، سودابه جولائی، الهام نواب، مریم اسماعیلی، محبوبه شالی،
دوره 25، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: دروغ مصلحتآمیز یکی از چالشهای اجتنابناپذیری است که در طی فرآیند مراقب از بیمار، باعث ایجاد دوراهیهای اخلاقی میشود. مفهوم دروغ مصلحتآمیز در مراقبت، انتزاعـی و مبهم است. این مطالعه با هدف تحلیل مفهوم دروغ مصلحتآمیز در فرآیند مراقبت از بیمار با استفاده از روش هیبرید انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه، از سه مرحله تحلیل مفهوم مدل هیبرید استفاده شد. در مرحلـه نظـری مقـالات مـرتبط در پایگـاههـایPubMed ،CINAHL، ScienceDirect، Scopus، Scholar Google،SID و Magiran در محدوده سالهای 1980 تا 2018 با کلیدواژههای حقیقتگویی، دروغ مصلحتآمیز، مراقبت و فریب به فارسی و انگلیسی مورد جستجو قـرار گرفتنـد. در مرحله کـار در عرصه مصاحبههـای نیمـه سـاختار یافته با پرستاران بـه عمـل آمـد. در مرحله آخر با ترکیب دو مرحله قبل، تحلیل نهایی انجام یافت.
یافتهها: در مرحله نظری، مشخصههای عدم آسیبرسانی، بدون انگیزه شخصی و استفاده در موقعیت ضروری مشخص شد. در مرحله کار در عرصه، در تحلیل دادهها سه طبقه اصلی «حلاوت حقیقت تلخ»، «جملات بدون آسیب جهت پیشگیری از آسیب» و «آرامشدهنده موقت تا تعادل موقعیت» به دست آمد. تلفیق مفاهیم استخراج شده از مرحله نظری و کار در عرصه، دروغ مصلحتآمیز در فرآیند مراقبت از بیمار را اینگونه تعریف میکند: «یک تصمیم اخلاقی بدون انگیزه شخصی است که در موقعیتهای نامتعادل رویارویی با حقیقت تلخ، جهت پیشگیری از آسیبهای قابل پیشبینی به بیمار انتخاب میشود.».
نتیجهگیری: اگرچه تعریفی از دروغ مصلحتآمیز براساس مراحل سه گانه یاد شده به دست آمد، اما توسعه هرچه بیشتر این مفهوم مستلزم نگاه عمیق به فضای فرهنگ ایرانی اسلامی کشور ایران است. بنابراین انجام بررسیهای بیشتر در سایر مراکز درمانی کشور پیشنهاد میشود.
عباس حیدری، زهرا سادات منظری، هادی عباسپور،
دوره 25، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: درد بعد از عمل جراحی یکی از چالشهای بالینی برای پرستارانی است که مراقبت از بیماران را به عهده دارند. هدف از این مطالعه تعیین اثر آموزشهای قبل از عمل بر درد بعد از عملهای جراحی انتخابی بوده است.
روش بررسی: پایگاههای اطلاعاتی PubMed، CINAHL، Cochrane Library، Web of Science، Scopus و EMBASE به منظور بازیابی مقالات کارآزمایی بالینی که از تاریخ اول ژانویه 2012 تا اول جوئن 2018 به زبان انگلیسی منتشر شده بودند، جستجو شدند.
یافتهها: از مجموع 153 مطالعه بازیابی شده، 13 مطالعه (2482 نفر) وارد مرور شد. به طور کلی، بیشتر مطالعات، آموزش قبل از عمل بر کاهش درد بعد از عمل را مؤثر دانستهاند (7 مطالعه، 1678=n). در بقیه مطالعات، تفاوت معناداری بین آموزش و میزان کاهش درد بیمار مشاهده نشده است. همچنین نتایج برخی مطالعات (204=n) نشان داد آموزش همراه با همدلی در نیمی از موارد میتواند میزان اضطراب را کاهش دهد.
نتیجهگیری: آموزش قبل از عمل جراحی به عنوان یک مداخله پیچیده، میتواند میزان درد بعد از عمل را کاهش دهد. شیوه آموزش تعاملی همراه با همدلی موجب کاهش اضطراب بیمار و همچنین کاهش نیاز به داروهای ضد درد بعد از عمل میشود. بنابراین، آموزش و تربیت پرستاران ماهر و ارایهدهندگان چنین آموزشهایی برای مدیریت درد بیماران پیشنهاد میشود.
شیرین خواجه حسینی، احمدرضا صیادی، محمد مبینی لطفآباد، شهین حیدری،
دوره 25، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: شغل پرستاری در آمیخته با وضعیت نوبت کاری در ساعات مختلف شبانهروز است. بروز اختلالات خواب ناشی از بهم خوردن چرخه خواب و بیداری و سیکل سیرکادین در این گروه به وفور رخ میدهد. روش تن آرامی بنسون یک روش آسان، غیرتهاجمی و غیردارویی است که میتواند در بهبود کیفیت خواب افراد تأثیرگذار باشد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر تکنیک آرامسازی بنسون بر کیفیت خواب پرستاران نوبت کاری در گردش بیمارستانها انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی تعداد 80 نفر از پرستاران نوبت کار سه بیمارستان شهر رفسنجان در سال 1397 که براساس نمره پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ دارای کیفیت خواب پایین بودند، به صورت در دسترس انتخاب و سپس با استفاده از روش تصادفی کمینهسازی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. به گروه مداخله تکنیک آرامسازی بنسون آموزش داده شد و از آنها خواسته شد که به مدت یک ماه، قبل از خواب آن را اجرا نمایند. پس از مدت یک ماه مجدداً پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ توسط هر دو گروه تکمیل شد. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری t مستقل، t زوجی، Chi-Square و آزمون دقیق فیشر در نرمافزار SPSS نسخه 18 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار نمره کیفیت خواب گروه مداخله و کنترل قبل از مداخله به ترتیب، 53/2±79/7 و 78/2±95/7 بود و بین گروهها تفاوت معناداری وجود نداشت. یک ماه بعد از اجرای تکنیک، میانگین و انحراف معیار نمره کیفیت خواب گروه مداخله 32/2±58/5 و گروه کنترل 93/2±53/8 بود و دو گروه از لحاظ آماری اختلاف معناداری داشتند (0001/0p<).
نتیجهگیری: در این مطالعه استفاده از تکنیک آرامسازی بنسون که یک تکینیک غیرتهاجمی ساده، ارزان و فاقد عوارض جانبی است، کیفیت خواب پرستاران نوبت کار را ارتقا بخشید، لذا آموزش و اجرای این تکنیک به پرستاران جهت افزایش کیفیت خواب توصیه میشود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20180306038981N1
سمیرا اروجلو، وحید زمانزاده، لیلا ولیزاده،
دوره 25، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: مشارکت بیمار جزء مهم در رویکرد مراقبتی بیمار محور و بخشی از حقوق بیماران میباشد، که با پیامدهای مثبت در سیستم بهداشتی درمانی همراه است. این مطالعه با هدف تبیین تجارب پرستاران در مورد مشارکت بیماران در مراقبتهای پرستاری و عوامل مربوط به آن انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه کیفی با مشارکت 18 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستانهای آموزشی تبریز در سال 1398 انجام یافت. از نمونهگیری هدفمند طی مصاحبههای نیمه ساختار یافته و جلسات گروه متمرکز و مصاحبه انفرادی برای جمعآوری دادهها بهره گرفته شد. تجزیه و تحلیل دادهها به روش تحلیل محتوای قراردادی انجام یافت. برای دستیابی به صحت و پایایی دادهها از معیارهای Lincoln و Guba استفاده شد.
یافتهها: تحلیل دادهها منجر به استخراج چهار طبقه اصلی ارایه اطلاعات، دخیل نمودن بیماران در تصمیمگیری، همکاری و احترام شد. مشارکت بیمار از دیدگاه پرستاران چنین بود: یک فرآیند تعاملی تصمیمگیری و همکاری بین پرستار و مددجو توأم با تبادل اطلاعات، احترام و کسب اجازه از بیمار. همچنین نتایچ شامل ملزومات و پیشآیندها، حیطهها، پیامدها، موانع و راهکارهای مربوط به مشارکت بیمار در مراقبتهای پرستاری بود.
نتیجهگیری: امروزه مشارکت بیمار به عنوان حق قانونی بیمار و نیز به عنوان استاندارد طلایی بینالمللی سیستمهای مراقبت سلامت در نظر گرفته میشود. بنابراین پرستاران، سیاستگذاران سیستم سلامت، بیماران و مراکز دانشگاهی میتوانند از این نتایج در ارتقای مشارکت بیمار در مراقبت بهره جویند.
نوشین بابایی، مریم رسولی، اعظم شیرینآبادی فراهانی، هومان منوچهری، راضیه بیکمیرزا، مریم ورزشنژاد،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: ثبت صحیح گزارش پرستاری، بیانگر عملکرد بالینی مطلوب پرستار و مطابقت آن با استانداردها است. تشخیصهای پرستاری ناندا یکی از مهمترین و پرکاربردترین عبارات استاندارد بینالمللی برای ثبت مراقبتهای پرستاری میباشد که لازم است ثبت مراقبتها بر این اساس صورت گیرد. این مطالعه با هدف تعیین میزان انطباق و فراوانی تشخیصهای پرستاری ثبت شده در بخش انکولوژی کودکان با عبارات تشخیصهای پرستاری سیستم طبقهبندی ناندا انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی گزارشهای پرستاری ثبت شده در پروندههای کودکان بستری در بخشهای آنکولوژی کودکان دو بیمارستان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سه ماهه نخست سال 1395 مورد بررسی قرار گرفت. نمونهگیری به روش سرشماری پروندهها و در 3 ماه متوالی انجام یافت. در مجموع 86 پرونده و 3701 گزارش پرستاری مورد بررسی قرار گرفت. مستندات پرستاران از طریق تحلیل محتوای آشکار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، عبارات به دست آمده با تشخیصهای پرستاری سیستم طبقهبندی ناندا انطباق داده شد و میزان انطباق و فراوانی تشخیصهای پرستاری استخراج شده تعیین شد.
یافتهها: میزان کلی انطباق تشخیصهای استخراج شده از گزارشهای پرستاری با تشخیصهای پرستاری ناندا، 7/14% بود. بیشترین تشخیصهای پرستاری، تشخیصهای مرتبط با دستهبندی ایمنی/ حفاظت، با میزان 95/47% و بعد از آن تشخیصهای مربوط به دستهبندی تغذیه به میزان42/24% و در نهایت تشخیصهای پرستاری مرتبط با دستهبندی آسایش به میزان 8/12% بود.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در حال حاضر در ثبت مراقبتهای پرستاری از چارچوبهای استانداردی مانند فرآیند پرستاری و تشخیصهای پرستاری ناندا به میزان بسیار محدود استفاده میشود. پیشنهاد میشود آموزشهای کاربردی برای افزایش دانش و انگیزه جهت بهکارگیری تشخیصهای پرستاری ناندا، داده شود.
سهیلا جعفری میانائی، نصرالله علیمحمدی، مرضیه حسنپور، امیرحسین بانکی پورفرد،
دوره 26، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: هر مدل مفهومی در پرستاری در صدد تبیین مفاهیم بنیادین رشته است، تا به عنوان چارچوب علمی و عملی، با در نظر گرفتن فرهنگ و ارزشهای جامعه، امکان استفاده مؤثرتر آن در جوامع مختلف فراهم شود. این مطالعه با هدف طراحی مدل مفهومی مراقبت در دوران شیرخوارگی از دیدگاه اسلام، انجام گرفته است.
روش بررسی: مدل مفهومی مورد استفاده در این مطالعه، براساس فرآیند ساخت مدل Walker و Avant (2011) در سال 1396 طی سه گام طراحی گردید: تکامل مفهوم و تعیین مفهوم مرکزی، ساخت گزارهها و تعیین ارتباطات بین مفاهیم، سازماندهی نظاممند ارتباطات و ساخت طرحی یکپارچه. قرآن، تفاسیر و روایات اهل بیت علیهم السلام از منابع مورد استفاده بودند.
یافتهها: در نتیجه تکامل مفهوم «مراقبت در دوران شیرخوارگی از دیدگاه اسلام»، شش مفهوم ایجاد گردید. مفهوم «شیرخوار، انسانی دارای کرامت و استعداد تعالی»، به عنوان مفهوم مرکزی و سایر مفاهیم عبارتند از: «اصول پایهای پرورش»، «والدین، نمایندگان خدا در پرورش شیرخوار»، «مادر، مظهر خالقیت و ربوبیت خدا»، «کودک سالم و صالح»، «خداوند پروراننده مهربان». پس از تعیین ارتباط مفاهیم با یکدیگر، ساختار مدل مفهومی طراحی گردید.
نتیجهگیری: مراقبت در دوران شیرخوارگی، پروراندن انسانی است که از زمان لقاح، دارای کرامت و حقوق بوده و استعداد تکامل و تعالی را داراست. در دیدگاه اسلام، خداوند پروراننده ازلی و ابدی است که با محبت و کرامت، شیرخوار را میپروراند و مادر مظهر تجلی خالقیت و ربوبیت خدا در زمین است. شیرخوار امانت خدا نزد والدین و والدین به عنوان نمایندگان خدا، زمینهساز و متولی امر پرورش شیرخوار هستند تا با رعایت اصول پرورش، کودکی سالم و صالح داشته باشند. مدل «مراقبت در شیرخوارگی از دیدگاه اسلام» یک مدل مفهومی است که میتوان از آن در ساخت نظریههای کاربردی، فعالیتهای بالین، تحقیق و آموزش به دانشجویان پرستاری و جامعه استفاده کرد.
شهناز طبیعی، سید علی معزی، غلامرضا شریفزاده، بهاره زارعی، فاطمه کبری شفیعی،
دوره 26، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریهای قلبی و عروقی به خصوص انسداد عروق کرونر از شایعترین بیماریهای منجر به مرگ در سطح جهان است. اخیراً برای درمان، از مداخله کرونر از طریق پوست، استفاده میشود که باعث کاهش قابل توجه در میزان مرگ و میر شده است. برای کاهش عوارض آنژیوپلاستی رفتارهای مراقبتی پرستاران اهمیت خاصی دارد. هدف این مطالعه تعیین تأثیر اجرای روش مراقبت پرستاری اولیه بر درک بیماران از رفتارهای مراقبتی پرستاران بعد از انجام آنژیوپلاستی عروق کرونر بوده است.
روش بررسی: در این مطالعه مداخلهای تصادفی شاهددار، تعداد 60 نفر بیمار که پس از آنژیوپلاستی در بخش مراقبتهای ویژه قلبی بیمارستان رازی شهر بیرجند از اسفند 1397 لغایت اردیبهشت 1398 بستری شده بودند، به روش در دسترس انتخاب و به طور تصادفی ساده به دو گروه 30 نفره تخصیص یافتند. برای بیماران گروه کنترل مراقبتهای معمول بخش به روش موردی و برای بیماران گروه مداخله مراقبتهای پرستاری اولیه براساس فرآیند پرستاری اجرا گردید. در زمان ترخیص، پرسشنامه استاندارد درک از رفتار مراقبتی پرستاران برای همه بیماران به روش مصاحبه تکمیل شد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آزمون t مستقل در سطح معناداری 05/0p< تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بعد از مداخله، میانگین نمره کلی درک از رفتار مراقبتی و همچنین ابعاد «احترام» و «اطمینان از حضور انسانی» در گروه مداخله به طور معناداری بالاتر از گروه کنترل بوده است (05/0p<). اما در ابعاد «گرایش و ارتباط مثبت»، «داﻧﺶ و ﻣﻬﺎرتﺣﺮﻓﻪای» و «توجه به تجارب دیگری» تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد (05/0p>).
نتیجهگیری: ارایه مراقبت پرستاری به روش اولیه منجر به افزایش درک بیمار از رفتار مراقبتی پرستاران و افزایش حس احترام و اطمینان از حضور انسانی پرستار میشود. لذا به کارگیری این روش مراقبتی در بخش مراقبتهای ویژه قلبی توصیه میگردد.
ایما دربندی، شهلا محمدزاده زرنکش، محمدرضا کردباقری، میترا ذوالفقاری،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت ارتباط در پرستاری، این مطالعه با هدف تعیین تأثیر حمایت آنلاین پس از ارایه محتوای الکترونیکی بر مهارتهای ارتباطی پرستاران با بیماران انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی، با طراحی قبل و بعد تعداد ۱۰۰ نفر از پرستاران شاغل در بخشهای ارتوپدی بیمارستان شهید دکتر چمران، وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شیراز در سال 1397 به صورت تصادفی در دو گروه ۵۰ نفری قرار گرفتند و محتوای الکترونیکی آموزش مهارتهای ارتباطی را دریافت کردند. در گروه مداخله علاوه بر دریافت محتوای آموزشی، حمایت آنلاین از طریق رسانه اجتماعی به مدت چهار هفته با حضور روانشناس انجام یافت، به طوری که با طرح سؤالات و مشکلات واقعی و یا سناریوهای شبیهسازی شده، به بحث و بررسی پیرامون رفتار مناسب در آن موقعیت میپرداختند. قبل و بعد از هشت هفته، مهارتهای ارتباطی در هر دو گروه توسط پرسشنامه Burton J.E بررسی و دادهها با آزمونهای آماری تیمستقل و آنالیز کوواریانس چندمتغیری با نمرات افتراقی مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که قبل از انجام مداخله تفاوت معناداری بین دو گروه در نمره مهارتهای ارتباطی وجود نداشته و هشت هفته پس از دریافت محتوای الکترونیکی نمره شرکتکنندگان در هر دو گروه افزایش یافته است. این افزایش در گروه تحت حمایت آنلاین میزان بیشتری را نشان داد (001/0p<)، در واقع حمایت آنلاین سبب تفاوت (637/0) در نمره مهارتهای ارتباطی بین دو گروه شد.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که ارایه محتوای الکترونیکی به همراه حمایت آنلاین منجر به بهبود دانش مهارتهای ارتباطی نمونههای مورد مطالعه شده است. پیشنهاد میشود علاوه بر آموزش از طریق ارایه محتوای الکترونیکی، استفاده از رسانههای اجتماعی با توجه به مزایای آنها از جمله سهولت استفاده، در دسترس بودن و نسبتاً کم هزینه بودن، در برنامههای توانمندسازی تیم درمان از جمله ارتقای مهارتهای ارتباطی مورد استفاده قرار گیرد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20090127001599N27
ویدا رحیمی، مریم حیدری، سمانه نعیمی، خدیجه مرادبیگی،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سطح ناکافی دانش دارویی دانشجویان پرستاری، خطر بروز اشتباهات دارویی را به دنبال دارد و این امر یکی از بزرگترین نگرانیهای مربیان بالینی است. لذا مطالعه حاضر در جهت تدوین برنامه آموزشی مناسب با هدف تعیین اثربخشی آموزش داروشناسی به صورت هدفدار و مبتنی بر بازی بر نمرات داروشناسی دانشجویان پرستاری انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه مداخلهای نیمه تجربی در سال 98-1397 به صورت سرشماری، در دانشجویان پرستاری ترم 3 دانشگاه علوم پزشکی آبادان انجام گرفت. مداخله شامل آموزش داروشناسی بالینی در قالب بازی طی یک دوره کارآموزی (شامل 10جلسه) بود. جلسه اول تا سوم شامل برگزاری کلاس نظری داروشناسی، جلسه چهارم تا نهم شامل اجرای بازی، کلاس نظری و کار بالینی، جلسه دهم شامل برنامه مرور ایستگاهی و برنامه رقابتی استخر اطلاعات دارویی بود. «آزمون داروشناسی» قبل و بعد از مداخله انجام گرفت. دادهها از طریق آزمون تیزوجی در نرمافزار SPSS نسخه 18 تحلیل شد.
یافتهها: 77 دانشجو تا پایان مطالعه حضور داشتند که 42 نفر زن و 35 نفر مرد بودند. میانگین سنی آنان 2±21 سال، معدل کل دانشجویان 81/3±57/15 و میانگین نمره داروشناسی آنان 42/3±74/14 بود. براساس نتایج آزمون، میانگین نمره پیشآزمون 83/5±06/26 و پسآزمون 02/4±58/31 بود که بیانگر اختلاف معنادار بین قبل و بعد از مداخله است (001/0>p).
نتیجهگیری: این برنامه آموزشی هدفمند منجر به افزایش سطح نمرات داروشناسی دانشجویان پرستاری شد و میتواند به عنوان روشی مناسب جهت ارتقای دانش و درک داروشناسی دانشجویان استفاده گردد.
مرضیه ضیاییراد، نصراله علیمحمدی، علیرضا ایرجپور، بهرام امینمنصور،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: مدیریت آسیب تروماتیک مغزی بر پیشگیری و درمان آسیبهای ثانویه مغزی متمرکز است. پژوهش حاضر با هدف بومیسازی راهنمای بالینی مراقبت پرستاری از آسیبهای ثانویه مغزی در بزرگسالان انجام گرفته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر به روش مطالعه تکاملی چند مرحلهای در سال 1396 در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام گرفت. از تعداد 13 مورد راهنمای بالینی درمان و مراقبت از آسیب به سر، براساس نظر متخصصان و با استفاده از ابزار AGREE، کیفیت 8 مورد، مطلوب ارزیابی گردید و به عنوان راهنماهای مبنا در تهیه پیشنویس راهنمای بالینی بومی انتخاب شدند. همچنین، 12 راهنمای بالینی، 13 مقاله و 5 کتاب، در تکمیل توصیههای راهنمای بالینی بومی مورد استفاده قرار گرفتند. پیشنویس راهنما با استفاده از روش دلفی و پنل حضوری متخصصان بررسی و در نهایت به صورت یک راهنمای بالینی بومیسازی شده ارایه گردید.
یافتهها: راهنمای بالینی بومیسازی شده مراقبت پرستاری از آسیبهای ثانویه مغزی شامل 158 توصیه و در 5 بخش تدوین گردید؛ «مراقبت پرستاری در زمینه پیشگیری و مدیریت افزایش فشار داخل جمجمه، مراقبت پرستاری در زمینه حفظ و افزایش فشار جریان خون مغزی، مراقبت پرستاری در زمینه پیشگیری و کنترل حملات تشنجی، مراقبت پرستاری در زمینه پیشگیری و کنترل عفونتهای مغزی و مراقبت پرستاری در زمینه پیشگیری و کنترل آسیبهای ثانویه خارج جمجمه».
نتیجهگیری: کارکنان پرستاری بخشهای اورژانس، اعصاب و مراقبتهای ویژه میﺗﻮانند با استفاده از توصیههای این راﻫﻨﻤﺎ، بخشی از نیازهای مراقبتی مصدومان سر را ﻣﺮﺗﻔﻊ نموده و از این طریق ﺑﻪ ارﺗﻘﺎی وضعیت سلامت آنان کمک کنند.
سارا شرفیه، شیوا خالقپرست، فاطمه قانی دهکردی، سعیده مظلوم زاده،
دوره 27، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: تصمیمگیری بالینی بخش اساسی حرفه پرستاری است. پرستاری بر پایه اخلاق استوار است. پرستارانی که دارای عملکرد اخلاقی شجاعانه هستند تعهد به بیماران، از پیامدهای احتمالی و نگرانیهای مربوط به خودشان برایشان مهمتر است. هدف این پژوهش تعیین ارتباط شجاعت اخلاقی و مشارکت در تصمیمگیری بالینی پرستاران بوده است.
روش بررسی: این پژوهش توصیفی- مقطعی در سال 1398 انجام یافت. جامعه مورد مطالعه پرستاران شاغل در CCU و ICU مرکز آموزشی، تحقیقاتی و درمانی قلب و عروق شهید رجایی بود. نمونه مورد مطالعه 195 نفر بود. جهت جمعآوری دادهها از دو پرسشنامه استاندارد شجاعت اخلاقی Sekerka و همکاران (2009) و مشارکت در تصمیمگیری بالینی (PDAQ) استفاده شد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی، تیمستقل و ضریب همبستگی پیرسون در نرمافزار SPSS نسخه 19 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: میانگین نمره کل شجاعت اخلاقی پرستاران مورد مطالعه 48/11±38/90 (دامنه قابل کسب 105-15) بود. میانگین نمره کل تصمیمگیری بالینی در میان پرستاران مورد مطالعه 42/39±24/117 (دامنه قابل کسب 180-0) به دست آمد. شجاعت اخلاقی با مشارکت در تصمیمگیری بالینی همبستگی مثبت (397/0=r) و معنادار (001/0p˂) داشت.
نتیجهگیری: نتایج حاصل نشان داد که شجاعت اخلاقی از جایگاه ویژهای در پرستاری برخوردار است که میتواند پرستار را به سمت مشارکت فعال در تصمیمگیری بالینی سوق دهد. براین اساس پیشنهاد میشود دورههای کاربردی ارتقای اخلاق حرفهای جهت ارتقای تصمیمگیری و عملکرد اخلاقی در بالین، برای دانشجویان پرستاری و پرستاران برگزار گردد.
مصطفی روشنزاده، عاطفه بیگی، علی تاجآبادی، سمانه دهقان ابنوی، سمیه محمدی،
دوره 27، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: وفاداری سازمانی پرستاران به نظامهای بهداشتی نقش مهمی در گسترش عملکرد سازمان دارد. در این میان بررسی نقش عواملی همانند رفتارهای شهروندی و عملکرد انطباقی میتواند در این زمینه کمککننده باشد. لذا در مطالعه حاضر به تعیین ارتباط بین رفتار شهروندی و عملکرد انطباقی با وفاداری سازمانی در پرستاران پرداخته شده است.
روش بررسی: مطالعه توصیفی- مقطعی حاضر سال 1398 در مورد 200 پرستار که به روش نمونهگیری تصادفی از بین پرستاران شاغل در بیمارستان ولیعصر (عج) شهر بروجن دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد انتخاب شده بودند، انجام گرفت. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی، رفتار شهروندی Lee و Allen، عملکرد انطباقی Charbonnier-Voirin و Roussel، وفاداری سازمانی Kumar و Shekhar استفاده شد. تحلیل دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آمارهای توصیفی و تحلیلی انجام گرفت.
یافتهها:
ضریب همبستگی پیرسون حاکی از ارتباط مثبت و معناداری بین رفتار شهروندی و عملکرد انطباقی با وفاداری سازمانی بوده است (05/0>p). آزمون رگرسیون نشان داد رفتار شهروندی (199/0= R2تعدیل شده) و عملکرد انطباقی (131/0=R2 تعدیل شده) بهطور معناداری وفاداری سازمانی را پیشبینی میکنند. کلیه ابعاد رفتار شهروندی و برخی از ابعاد عملکرد انطباقی همانند خلاقیت، تلاش معطوف به یادگیری و مدیریت استرس شغلی میتواند وفاداری سازمانی در پرستاران را پیشبینی کنند. میانگین رفتار شهروندی در حد متوسط (26/18±85/66)، عملکرد انطباقی در حد متوسط (98/16±76/68) و وفاداری سازمانی در حد متوسط (09/24±67/120) گزارش شد.
نتیجهگیری: توجه مدیران و برنامهریزان به زمینهسازی عواملی همانند خلاقیت، مدیریت استرس و آموزش مداوم معطوف به یادگیری در کنار بهبود روابط کاری سالم و مشارکت در پرستاران میتواند از طریق گسترش رفتار شهروندی و عملکرد انطباقی نقش مهمی در گسترس وفاداری سازمانی داشته باشد.
ناهید دهقان نیری، مریم کشه فراهانی، فاطمه حاجی بابایی، محمود شیخ فتحالهی، مجتبی سنمار،
دوره 27، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: ایمنی بیمار به طور اعم و خطاهای دارویی به طور اخص، از شاخصهای مهم کیفیت مراقبت در بیمارستانها هستند. مدیریت خطر، رویکردی مهم و اصلی برای پیشگیری حوادث ناشی از خطاهای دارویی است. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه مدیریت خطر بر میزان خطاهای دارویی پرستاران بخشهای مراقبت ویژه انجام گرفته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر، یک مطالعه کارآزمایی غیرتصادفی از نوع پیشآزمون، پسآزمون با یک گـروه کنتـرل است که در سال 1399 در دو بیمارستان تهران انجام گرفته است. یکی از بیمارستانها بهطور تصادفی، گروه آزمون و دیگری گروه کنترل در نظر گرفته شد. بعد از اعمال معیارهای ورود و خروج، 150 پرستار در این دو بیمارستان (هر گروه 75 پرستار) به روش در دسترس انتخاب شدند. برای گروه آزمون، برنامه مدیریت خطر اجرا شد. ابزارهای جمعآوری دادهها شامل، پرسشنامه جمعیتشناختی و شغلی پرستاران، پرسشنامه خودگزارشی خطای دارویی 14 عبارتی ویکفیلد و چک لیست مشاهدهای کیفیت دارو درمانی پرستاران بود. دادهها در مرحله قبل و بعد از مداخله جمعآوری و با نرمافزار SPSS نسخه 16 و آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: براساس نتایج آماری آزمون تیمستقل در اطلاعات جمعیتشناختی و شغلی، همچنین میزان خطاهای دارویی قبل از مطالعه، هر دو گروه یکسان بودند (05/0<p). پس از انجام مداخله، تفاوت میزان خطاهای دارویی در دو گروه به لحاظ آماری معنادار بود (005/0>p) که نشاندهنده کاهش خطای دارویی برای پرستاران گروه مداخله نسبت به گروه کنترل است. همچنین نتایج نشان داد که میزان خطای دارویی مشاهده شده در پرستاران بهطور معناداری بیش از خطای گزارش شده توسط آنها است (001/0>p).
نتیجهگیری: نتایج حاکی از مؤثر بودن اجرای برنامه مدیریت خطر بر کاهش خطاهای دارویی پرستاران است. اجرای برنامه مدیریت خطر به عنوان راهکاری برای ارتقای دارو درمانی ایمن به پرستاران و دستیابی به مراقبتهای پرستاری ایمن و مطلوب، توصیه میشود.
سودابه لطفی پلنگی، فاطمه غفاری، زهرا فتوکیان، علی ذبیحی،
دوره 27، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: فعالیتهای پرستاری ارتقای سلامت در سالمندان مبتلا به COPD در ساختارهای بهداشتی- درمانی متفاوت است و بررسی در این زمینه میتواند به شناخت شکاف دانشی موجود کمک نماید. مطالعه حاضر با هدف تعیین فعالیتهای پرستاری ارتقا دهنده سلامت در سالمندان مبتلا به COPD انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی- مقطعی در سال 1399 انجام یافت. 180 پرستار شاغل در بیمارستانهای آموزشی وابسته به دانشگاههای علوم پزشکی مازندران و بابل در مطالعه شرکت کردند. نمونهگیری به روش در دسترس انجام گرفت. ابزارهای جمعآوری دادهها شامل پرسشنامه مشخصات فردی و حرفهای و پرسشنامه محقق ساخته فعالیتهای پرستاری ارتقا دهنده سلامت برای سالمندان مبتلا به COPD بود. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 18 و آزمونهای تیتست، آنوا و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: میانگین سنی پرستاران شرکتکننده در مطالعه 05/8±58/34 سال بود. 4/84% نمونهها زن و 6/70% متأهل بودند. میانگین و انحراف معیار نمره فعالیتهای پرستاری ارتقا دهنده سلامت 90/37±10/197 محاسبه شد. در بین ابعاد مربوط به فعالیتهای ارتقا دهنده سلامت، کمترین فراوانی مربوط به ابعاد «ترک سیگار/مواد مخدر» (4/34%) و «خودتوانمندسازی» (8/32%) بود. بین فعالیتهای ارتقا دهنده سلامت با محل اشتغال (034/0=p)، سن (001/0p<)، جنس (022/0=p) و وضعیت تأهل پرستاران (014/0=p) ارتباط معناداری مشاهده شد.
نتیجهگیری: فعالیتهای ارتقا دهنده سلامت برای سالمندان مبتلا به COPD، بالاتر از سطح متوسط بوده است. با این حال نیاز است برنامههای آموزش ضمن خدمت و کنفرانسهای داخل بخشی به منظور ارتقای صلاحیت حرفهای پرستاران به ویژه در بعد رفتارهای مشاورهای و ترک سیگار صورت گیرد.
رضوان رحیمی، اکرم فتحیان، بتول خوندابی، افسانه صدوقیاصل،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: بخش عمده نیروی انسانی نظام سلامت را کارکنان پرستاری تشکیل دادهاند. بهکارگیری فناوریهای دیجیتال از جمله برنامههای کاربردی سلامت همراه، در ارتقای سطح کیفیت مراقبتهای سلامت ارایه شده توسط کارکنان پرستاری مهم و تأثیرگذار است. برهمین اساس هدف اصلی این مطالعه تعیین میزان بهکارگیری برنامههای کاربردی سلامت همراه، توسط پرستاران برای اهداف حرفهای در دوران همهگیری کووید-19بوده است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع کاربردی است که به روش توصیفی- مقطعی در سال ۱۴۰۰ انجام گرفته است. جامعه پژوهش پرستاران چهار بیمارستان دولتی شهر اصفهان بودند. روش نمونهگیری تصادفی خوشهای یک مرحلهای بود. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه بود که روایی و پایایی آن بررسی گردید. تحلیل دادهها با استفاده از آمارهای توصیفی-تحلیلی در نرمافزار SPSS نسخه ۲۶ انجام یافته است.
یافتهها: دادههای ۹۳ پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفت. 44/63% از پرستاران، همراه با دلیل پاسخ دادند که از این برنامههای کاربردی استفاده نمیکنند. نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از برنامههای کاربردی در بین پرستاران رایج نیست، همچنین آنان نیاز به آموزش جهت استفاده از این برنامهها دارند. پرستاران نگرانیهایی در مورد کیفیت برنامههای کاربردی داشتند. پرستاران معتقد بودند که استفاده از برنامه کاربردی در انجام وظایف پرستاری در دوران کووید-19 کمککننده خواهد بود.
نتیجهگیری: براساس نتایج این مطالعه، برنامهریزی جهت توسعه برنامههای کاربردی متناسب با نیاز پرستاران، آموزش پرستاران در راستای استفاده و توصیه بهکارگیری این برنامهها در محیطهای بالینی توصیه میشود. همچنین، نیاز است تا ابزارها و کارگروههای تخصصی ارزیابی برای بازبینی و ارایه گزارش در مورد کیفیت برنامههای کاربردی حوزه سلامت فراهم و اجرا شود.
ربابه خلیلی، علی رحمانی، سجاد پیوسته، مهدی راعی،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: اگر چه کنترل درد در بیماران دچار سوختگی در سالهای اخیر بهبود یافته است، اما همچنان عدم اثربخشی برخی اقدامات درمانی در جهت کاهش درد در این گروه از بیماران بهعنوان یک موضوع چالشانگیز برای کارکنان مراقبت سلامت باقیمانده است. این مطالعه مروری با هدف بررسی مداخلات پرستاری در حوزه کاهش درد در بیماران دچار سوختگی انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه مروری سیستماتیک و فراتحلیل اطلاعات مربوط از پایگاههای اطلاعاتی، PubMed ، Science Direct ، SID ، Irandoc ، Cochranelibrary ، Scopus با کلمات کلیدی فارسی: مداخلات پرستاری، درد، سوختگی و کلید واژههای انگلیسی معادل آنها در بازه زمانی 2020-2010 جستجو شد. جهت افزایش اعتبار و پایایی مطالعه، سه نفر کیفیت مقالات را بهطور جداگانه مورد ارزیابی قرار دادند و جهت ارزیابی مقالات از معیار جداد استفاده شد.
یافتهها: پس از بررسی 181 مقاله در پایگاههای اطلاعاتی، 19 مقاله مرور نظاممند شدند. مداخلات پرستاری انجام یافته در جهت کاهش درد بیماران سوختگی شامل استفاده از تکنیکهای تنفسی، استفاده از پانسمانهای جدید، آرامسازی عضلانی، موسیقی درمانی، تحریک الکتریکی از طریق پوست (TENS) و مغز، بازی درمانی، آروماتراپی، استفاده از ذکر خدا، ماساژ، تصویرسازی هدایت شده، استفاده از تکنیک حواسپرتی، حساسیتزدایی با حرکات چشم بود. در ۸ مطالعه فراتحلیل شده، اختلاف میانگین کل کاهش نمره درد برابر (78/1-78/0CI: 95/0%) 28/1 برآورد شد.
نتیجهگیری: اکثر مداخلات پرستاری باعث کاهش درد سوختگی بیماران شده بودند. روشهای کاهش درد با قابلیت کاربرد سادهتری، همچون آرامسازی عضلانی ، تصویرسازی هدایت شده و مراقبت معنوی مورد تأکید است.
مینا هاشمی پرست، ابراهیم علیافسری ممقانی، فرزانه سلیمانی،
دوره 28، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: وضعیت ناشی از پاندمی کرونا پرستاران را با چالشهای اخلاقی متعددی مواجه کرده و سبب تشدید دیسترسهای اخلاقی در محیط بالین شده است. لذا با توجه به اهمیت نقش پرستاران در همهگیریها، این مطالعه با هدف تعیین شدت و تکرار دیسترسهای اخلاقی در دوران شیوع کووید-19 در پرستاران شاغل در بخشهای بالینی بیمارستانهای آموزشی انجام گرفته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی است که در مورد ۱۷۴ نفر از پرستاران شاغل در بخشهای داخلی- جراحی، مراقبتهای ویژه، کودکان و اورژانس بیمارستانهای آموزشی شهر مراغه در سال 1400-1399 انجام گرفته است. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه مشخصات جمعیتشناختی و نسخه بازبینی شده پرسشنامه استاندارد دیسترس اخلاقی کورلی بود.
یافتهها: میانه (چارک اول-چارک سوم) شدت و تکرار دیسترس اخلاقی تجربه شده به ترتیب 54 (44-59) و 52 (43-58) بود. میانه (چارک اول-چارک سوم) دیسترس اخلاقی در بخشهای مراقبت ویژه و اورژانس به ترتیب (51-59) 56 و (43-51) 46 بود که در مقایسه با سایر بخشها شدت بیشتری داشت. کمترین میزان تجربه دیسترس اخلاقی در بخش کودکان با میانه (چارک اول-چارک سوم) (34-54) 52 بود. میانه (چارک اول-چارک سوم) تکرار و شدت تجربه دیسترس اخلاقی در مردان به ترتیب (41-59) 48 و (43-59) 50 و به صورت معناداری بیشتر از زنان بود (001/0>p). شدت و تکرار تجربه دیسترس اخلاقی با سن و سابقه کار رابطه آماری معنادار داشت (05/0p>) به گونهای که با افزایش سن و سابقه کاری شدت و فراوانی دیسترس اخلاقی تجربه شده کاهش مییافت.
نتیجهگیری: با توجه به فراوانی بالای دیسترس اخلاقی در پرستاران در دوران پاندمی کووید-19 در بخشهای بالینی خاص، بهکارگیری راهبردهای مدیریتی به منظور بهبود شرایط کاری و ایجاد فضایی مثبت، میتواند راهگشا باشد. به نظر میرسد برگزاری دورههای روشهای مقابله با دیسترسهای اخلاقی در پرستاران در شرایط پاندمی کووید-19 راهکار عملی مناسبی باشد.