زمینه و هدف:مطالعه حاضر به دلیل احتمال بروز عفونتهای سیستمیک و موضعی ناشی از ورود کاتتر به داخل وریدهای محیطی به منظور تعیین ارتباط زمان ماندگاری کاتترهای وریدی محیطی با میزان بروز عوارض رگگیری در نوزادان و کودکان بستری انجام شد.
روش بررسی: برای انجام این مطالعه توصیفی - مقطعی، تعداد 108 نوزاد و کودک به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف و در یک دوره دو ماهه انتخاب و از نوک کاتتر آنها (بعد از خارج کردن به هر دلیل) کشت انجام شد. برای تمام نمونهها یک پرسشنامه حاوی اطلاعات فردی و اطلاعات مرتبط با رگگیری تکمیل گردید. شرایط رگگیری برای تمام نمونهها یکسان و شرط پذیرش، نبود کشت مثبت خون بعد از 24 ساعت بود. وجود حتی یک کلنی در نوک کاتتر مثبت فرض شد و یکی از نمونهها به دلیل مثبت بودن کشت خون از مطالعه خارج گردید. نتایج با نرمافزار SPSS و آزمون آماری مجذور کای تحلیل شد.
یافتهها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد میزان شیوع کلونیزاسیون نوک کاتتر ورید محیطی در کودکان و نوزادان بستری، 6/33% و شایعترین ارگانیسم استافیلوکوک کوآگولاز منفی (50% موارد مثبت) میباشد. از نظر بالینی به نظر میرسید افزایش ماندگاری کاتتر با افزایش میزان کلونیزاسیون همراه است، اما به غیر از داروی مصرفی وریدی هیچ کدام از متغیرها شامل سن، جنس، زمان سپری شده از بستری، نوع بخش، محل کاتتر، زمان سپری شده از زمان رگگیری، تغذیه کامل وریدی، ارتباط معنادار آماری با کلونیزاسیون سر کاتتر نشان ندادند. کلونیزاسیون در گروه دریافتکننده آنتیبیوتیک وریدی کمتر و در گروه دریافتکننده داروهای ضد تشنج بیشتر از بقیه گروهها مشاهده شد. از طرف دیگر بین کلونیزاسیون و بروز عوارض موضعی کاتتریزاسیون ارتباط معناداری به دست نیامد.
نتیجهگیری: یافتهها نشان داد افزایش زمان ماندگاری کاتتر وریدی محیطی در نوزادان و کو دکان از 48 ساعت به 72 ساعت موجب افزایش خطر بروز عوارض کاتتریزاسیون مانند فلبیت و نشت زیرپوستی مایع نمیگردد.
زمینه و هدف:به دلیل وجود مشکلات در خانواده در پذیرش نوجوانان عقبمانده ذهنی به علت نقصان رشد در ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی و تربیتی، بررسی حاضر با هدف تعیین عوامل فردی مرتبط با پذیرش نوجوانان عقبمانده ذهنی توسط خانواده انجام شد.
روش بررسی: این بررسی یک مطالعه توصیفی- تحلیلی و مقطعی است. تعداد 406 نفر از سرپرستان نوجوانان عقبمانده ذهنی (199 نفر که نوجوانان خود را در خانواده پذیرفته بودند «گروه روزانه» و 207 نفر از کسانی که فرزند عقبمانده خود را به مراکز نگهداری سپرده بودند «گروه شبانه روزی») به روش نمونهگیری مبتنی بر هدف انتخاب گردید. اطلاعات از طریق مصاحبه و تکمیل پرسشنامه جمعآوری و با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای آماری نظیر مجذور کای و t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: یافتهها نشان داد مشخصات فردی مددجویان نظیر سن، سطح تحصیلات، علل و میزان عقبماندگی ذهنی در پذیرش نوجوان عقبمانده ذهنی توسط خانواده مؤثرند (05/0p<). عوامل فردی نظیر توانایی لباس پوشیدن، تغذیه، رعایت بهداشت فردی، سابقه بیاختیاری ادرار و مدفوع، اختلال خواب به صورت بیخوابی، حساسیت و زود رنجی، ابتلا به بیماری روانی، مشکل برقراری ارتباط با سایرین، آسیب رساندن نوجوان به خود و دیگران، ایجاد سروصدا و مزاحمت برای دیگران و فرار از منزل بر پذیرش نوجوان عقبمانده ذهنی توسط خانواده تأثیرگذار میباشند (001/0نتیجهگیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که عدم توانایی در لباس پوشیدن، تغذیه و رعایت بهداشت فردی، سابقه بیاختیاری ادرار و مدفوع، اختلال خواب به صورت بیخوابی، حساسیت و زود رنجی، ابتلا به بیماری روانی، مشکل برقراری ارتباط با سایرین، آسیب رساندن به خود و دیگران، ایجاد سروصدا و مزاحمت برای دیگران و فرار از منزل در عدم پذیرش نوجوان عقب مانده ذهنی در خانواده مؤثر بود.
زمینه و هدف:چگونگی بهکارگیری احتیاطهای استاندارد و رعایت اصول تزریق ایمن توسط پرستاران دارای اهمیت میباشد. این بررسی به منظور تعیین سطح بهکارگیری روشهای تزریق ایمن توسط پرستاران انجام شده است.
روش بررسی: این بررسی یک مطالعه توصیفی است. جمعیت مورد مطالعه گروه پرستاران شاغل در بخشهای اورژانس بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران به تعداد 85 نفر بودند. از روش تمام شماری برای انتخاب نمونهها استفاده گردید. ابزار گردآوری دادهها شامل یک برگه مصاحبه و سه برگه مشاهده بود و از آزمونهای آماری t و ضریب همبستگی پیرسون و نرمافزار SPSS برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شده است.
یافتهها: نتایج نشانگر آنست که بیشترین درصد (6/70%) واحدهای مورد مطالعه مؤنث، اکثریت (60%) در گروه سنی 30- 23، 6/97% دارای مدرک تحصیلی لیسانس، 3/55% دارای سابقه کار بالینی زیر 5 سال و همچنین 80% دارای سابقه کار کمتر از 5 سال در بخش اورژانس بودهاند. 3/75% دوره بازآموزی کنترل عفونت را نگذرانده و 4/82% دارای نوبت کاری «در گردش» بودند. بیشترین درصد واحدهای مورد بررسی در نحوه بهکارگیری روشهای تزریق ایمن در حین آمادهسازی، در حین تزریق و پس از تزریق به ترتیب 4/49%، 8/51% و 3/55% در وضعیت مطلوب قرار داشتند. همچنین بین امتیازات به دست آمده از نحوه بهکارگیری روشهای تزریق در حین تزریق با جنس (002/0 =p) و بین بهکارگیری روشهای تزریق ایمن حین آمادهسازی و حین تزریق و حین آمادهسازی و پس از تزریق (به ترتیب 001/0>p، 001/0=p) همبستگی معناداری وجود دارد.
نتیجهگیری: در مجموع نحوه بهکارگیری روشهای تزریق ایمن توسط واحدهای مورد مطالعه تا 50% نمونهها مطلوب بود اما از آنجایی که تقریباً نیمی از نمونههای مورد بررسی دارای عملکرد نسبتاً مطلوب و نامطلوب بودهاند انتظار میرود 100% پرستارانی که در امر تزریق دخالت دارند، روشهای تزریق ایمن را به کار گیرند
زمینه و هدف:مرگ ناشی از خودکشی عمداً و توسط خود شخص رخ میدهد. به دلیل این که خودکشی در زنان بیشتر است، این بررسی به منظور تعیین علل خودکشی در زنان متأهل انجام شده است.
روش بررسی: این بررسی یک مطالعه توصیفی است و در بخش اورژانس و مسمومیت بیمارستان لقمان الدوله ادهم تنها مرکز مسمومیت در شهر تهران به مدت یک سال (از آذر ماه 1380 تا آذر ماه 1381) انجام شده است. نمونهها شامل زنان متأهل بستری در این مرکز در مدت زمان مطالعه بودند. معیارهای لازم برای ورود به مطالعه شامل زن، تأهل، عدم سابقه ابتلا به بیماری جسمی- روانی و اعتراف فرد به خودکشی میباشد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه و مصاحبه است. برای توصیف یافتهها از آمار توصیفی و برای مقایسه نتایج از آزمون کای دو و نرم افزار SPSS استفاده گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که اختلاف آماری معناداری بین سن، محل سکونت، میزان تحصیلات، شغل و درآمد ماهیانه وجود دارد. در 4/37% موارد ازدواج اجباری (به اجبار خانواده) صورت گرفته بود. 5/50% واحدهای مورد مطالعه از شوهران خود میترسیدند و 7/67% مورد خشونت شوهر قرار گرفته بودند. 7/74% از نمونهها از وجود منابع و مراکز حمایتی در جامعه آگاهی نداشتند. 8/82% از زنان از دارو به شکل قرص جهت خودکشی استفاده کرده بودند که دارای اختلاف آماری معناداری با روشهای دیگر اقدام به خودکشی بود.
نتیجهگیری: یافتهها نشان داد که خشونت شوهر و اختلافات زناشویی از علل مهم اقدام به خودکشی در میان زنان مورد مطالعه بود.
زمینه و هدف:شناسایی عوامل مؤثر بر خواب بیماران یکی از مسؤولیتهای پرستاران است به همین دلیل این مطالعه برای تعیین و مقایسه عوامل مؤثر بر خواب از دیدگاه پرستاران و بیماران انجام شده است.
روش بررسی: این یک مطالعه توصیفی از نوع مقایسهای به منظور مقایسه دیدگاه 50 بیمار و 50 پرستار شاغل در بخشهای مراقبت ویژه قلبی در مورد عوامل مؤثر بر خواب، به صورت نمونهگیری مبتنی بر هدف در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است. ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامه یکسان برای هر دو گروه و شامل اطلاعات فردی و 56 سؤال چهار گزینهای (اصلاً، کم، متوسط، زیاد) مربوط به عوامل مؤثر بر خواب بیماران و یک سؤال آزاد (بیان عوامل دیگری غیر از عوامل ذکر شده در خواب) تهیه و با استفاده از روشهای آماری توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل دادهها صورت گرفت.
یافتهها: در حیطه عوامل محیطی از دیدگاه پرستاران روشن بودن چراغ، درد، نگرانی بیمار به دلیل از دست دادن شغل، ترس از سرانجام بیماری، اتصال به سیستمهای مانیتورینگ، و از دیدگاه بیماران صدای زنگ تلفن، درد، ترس از سرانجام بیماری، اتصال به سیستمهای مانیتورینگ از عوامل مؤثر بر خواب بوده است. بین دو دیدگاه در زمینه عوامل فوق تفاوت معنادار آماری وجود داشت (000/0=p). همچنین از دیدگاه بیشتر پرستاران گوش کردن به موسیقی و از دیدگاه بیشتر بیماران صحبت کردن با دیگران از عوامل مؤثر بر خواب بود.
نتیجهگیری: نزدیک کردن دیدگاه بیماران و پرستاران در مورد عوامل مؤثر بر خواب از نظر فراهم کردن شرایط بهتر خوابیدن مؤثر است. نتایج نشان داد دیدگاه پرستاران و بیماران بستری در بخشهای CCU در مورد عوامل مؤثر بر خواب در حیطه عوامل محیطی (نور و صدا و ...)، عوامل فردی (جسمی و روانی) و عوامل مراقبتی (اتصال به مانیتور و بیدار کردن بیمار جهت مراقبتهای معمول) متفاوت است در حالی که در حیطه عادات قبل از خواب این دو دیدگاه پرستاران و بیماران با هم یکسان بودند.
: زمینه و هدف:سرطانها میتوانند سبب تغییر در عزت نفس شوند این مطالعه با بررسی مقایسهای میزان عزت نفس در بیماران زن و مرد مبتلا به سرطان انجام گرفته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر مقطعی است که بر روی 101 بیمار (51 زن و 50 مرد) مبتلا به انواع سرطان (تومورهای توپر و لوسمی) و بستری در بخشهای انکولوژی بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه سه قسمتی: مشخصات فردی، مشخصات بیماری و سنجش عزت نفس Cooper Smitt بود. با روش پرسش و پاسخ و استفاده از پرونده و خود بیماران پرسشنامهها تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی و آزمونهای Chi-square و Fisher در محیط SPSS استفاده شد.
یافتهها: در مقایسه میزان عزت نفس زنان و مردان مبتلا به سرطان تفاوت بارزی وجود نداشته و اکثریت واحدهای مورد مطالعه از هر دو جنس از عزت نفس متوسط برخوردار بودهاند. تفاوت قابل توجه در زنان و مردان در زمینه متغیرهای مرتبط با عزت نفس است به طوری که عزت نفس مردان با هیچ یک از متغیرهای فردی بررسی شده رابطه معناداری نداشته اما در مورد زنان رابطه تحت تکفل بودن (005/0=p) و داشتن فرد مراقبتکننده در منزل (039/0=p) با عزت نفس معنادار بوده است، همچنین رابطه عزت نفس مردان فقط با کاهش یا تغییر عملکرد اعضای بدن (014/0=p) و یبوست (037/0=p) و در زنان علاوه بر کاهش یا تغییر عملکرد اعضای بدن (005/0=p)، با عارضه بیاشتهایی (005/0=p)، ریزش موی سر (027/0=p)، خستگی (021/0=p) و مدت زمان قطع عضو (018/0=p) نیز معنادار بوده است.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد اکثریت بیماران مبتلا به سرطان از هر دو جنس دارای عزت نفس در سطح متوسط بودند.
زمینه و هدف:پرستاران نقش اساسی در تداوم مراقبت و ارتقای سلامت دارند و بهرهوری کل سازمان را تحت تأثیر قرار میدهند. اما آنها اذعان دارند که به لحاظ موانع گوناگون بهرهوری کافی ندارند و بدین جهت کیفیت مراقبت در سطح پایینی نگاه داشته شده است. از این رو هدف این تحقیق بررسی دیدگاه پرستاران در باره نقش نیروی انسانی در بهرهوری است.
روش بررسی: این مطالعه به روش کیفی و رویکرد گراندد تئوری (تئوری زمینهای) انجام شد. جهت جمعآوری اطلاعات غنی از مصاحبههای باز با راهنمای مصاحبه، مشاهده و جمع آوری روایات استفاده شد. مطالعه با نمونهگیری هدفمند شروع و در طی تکامل طبقات، با نمونهگیری نظری ادامه یافت. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش تحلیل مقایسهای به شیوه استراوس و کوربین استفاده شد.
یافتهها: مقوله: «منابع انسانی» به عنوان متغیر مرکزی و اصلی (طبقه محوری) ظهور یافت. مواردی چون محاسبه تعداد نیرو به طور سیستمی، گزینش صحیح و رعایت ضوابط در آن، تأمین نیروی کافی از ردههای مختلف پرستاری، پذیرش بیمار با هماهنگی پرستار مسؤول بخش و روابط مطلوب انسانی از مفاهیم فرعی این طبقه هستند.
نتیجهگیری: همانطور که شرکتکنندگان اذعان داشتند منابع انسانی مناسب میتواند بهرهوری پرستاران را افزایش داده و به افزایش کیفیت مراقبت که مأموریت اصلی نظام سلامت است کمک کند.
زمینه و هدف:خواب یک فرآیند مهم فیزیولوژیک است که اثرات عمیقی بر سلامت روحی و جسمی افراد میگذارد. مطالعه حاضر به منظور بررسی ارتباط اختلال خواب و کیفیت زندگی پرستاران صورت گرفته است.
روش بررسی: در بررسی مقطعی و توصیفی- تحلیلی حاضر، تعداد 127 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان امام حسین (ع) شاهرود به صورت تمام شماری انتخاب و سپس با استفاده از پرسشنامه استاندارد کیفیت خواب پیتزبرگ (Pittsburgh Sleep Quality Index=PSQI) و پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی (Short Form 12=SF-12)، کیفیت خواب و همچنین کیفیت زندگی آنان در ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات توسط نرمافزار SPSS 11.5 و با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی واستنباطی انجام یافت.
یافتهها: بر اساس یافتههای مطالعه حاضر، 2/25% از واحدهای مورد بررسی صبحکار ثابت، 9/70% نوبت کار در گردش و 9/3% از آنان عصر و شب ثابت بودند. میانگین زمان طی شده برای شروع خواب در واحدهای مورد نظر 2/30 دقیقه برآورد شد و 1/52% اظهار نمودند که بیش از 30 دقیقه بعد از رفتن به بستر به خواب میروند. میانگین ساعت بیداری در نمونههای حاضر 6 صبح محاسبه گردید و 58% از واحدها اظهار داشتند که حداقل یک ساعت زودتر از زمان مورد نظر خود، از خواب بیدار میشوند. بر اساس نتایج به دست آمده، 5/35% از واحدها برای به خواب رفتن مجبور به استفاده از دارو (دستور داده شده توسط پزشک یا خارج از دستور) بودند. آزمون آماری ضریب همبستگی اسپیرمن با 05/0p< ارتباط معناداری بین کیفیت خواب و ابعاد مختلف کیفیت زندگی واحدها نشان داد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که کیفیت خواب در اکثر پرستاران ضعیف بوده و باعث کاهش معنادار کیفیت زندگی آنان در درک سلامت عمومی، وضعیت ذهنی و درد جسمانی گردیده است.
زمینه و هدف:تجزیه و تحلیل سؤالات فرآیندی است که کیفیت و کمیت سؤالات و کل آزمون با آن ارزیابی میشود. این مطالعه با هدف تعیین میزان تأثیر تجزیه و تحلیل سؤالات آزمونهای پایان ترم بر کیفیت طراحی سؤال توسط اعضای هیأت علمی دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفته است.
روش بررسی: بررسی حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است. در این مطالعه سؤالات آزمون یکی از دروس تدریس شده توسط هر یک از اعضای هیأت علمی دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران در نیمسال دوم 84-83 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج همراه توصیههای آموزشی به صورت یک جزوه به هر یک از آنان ارایه شد. سپس در نیمسال اول 85-84، سؤالات طرح شده توسط همان اعضای هیأت علمی تجزیه و تحلیل و با نتایج نیمسال 84-83 مقایسه گردید. از تعداد 33 نفر عضو هیأت علمی 27 نفر قبل از مداخله و 21 نفر بعد از مداخله در تحقیق شرکت کردند. ابزار گردآوری دادهها چک لیست پنج قسمتی شامل فرم ظاهری متن سؤالات و گزینهها، فرم ظاهری کل آزمون، روایی محتوا، سطح سؤال در حیطه شناختی و نکات اجرایی آزمون بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای آماری t، پیرسون، اسپیرمن و آزمون دقیق فیشر استفاده شد.
یافتهها: قبل از مداخله 1056 سؤال و بعد از مداخله 803 سؤال مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج مقایسه شد. بین شکل متن سؤالات و گزینهها (001/0p<)، سطح سؤالات در حیطه شناختی (05/0p<)، و تحلیل گزینههای انحرافی (001/0p<) قبل و بعد از مداخله اختلاف معنادار آماری وجود داشت. اما بین ضریب دشواری و ضریب تمیز سؤالات، شکل آزمون، روایی محتوا و نکات اجرایی آزمونها قبل و بعد از مداخله اختلاف معناداری وجود نداشت. همچنین آزمون آماری پیرسون ارتباط آماری معناداری بین متغیرهای سن (004/0=p ، 535/0-=r) و سابقه کار (003/0=p ، 546/0-=r) با ضریب دشواری نشان داد.
نتیجهگیری: مقایسه وضعیت کمی و کیفی سؤالات طراحی شده پایان ترم توسط اعضای هیأت علمی دانشکده پرستاری و مامایی در دو نیمسال مقطع کارشناسی نشان داد که ارایه نتایج تجزیه و تحلیل سؤالات به همراه جزوههای آموزشی به اعضای هیأت علمی در ارتقای طراحی سؤالات از جنبههای شکل متن سؤالات و گزینهها، سطح سؤالات در حیطه شناختی و گزینههای انحرافی نقش مثبت داشته است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه پیمایشی و از نوع مقطعی است. نمونه پژوهش شامل150 نفر از والدین حقیقی کودکان بستری و 80 نفر از پرستاران بود که به روش نمونهگیری آسان انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها «پرسشنامه نیازهای والدین کودکان بستری» (Kristjansdottir) بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و آزمونهای مجذور کای و منویتنییو استفاده شد.
یافتهها: بنا بر نتایج مطالعه بین درک والدین و پرستاران از اهمیت نیازهای والدین تفاوت آماری معناداری (012/0=p) وجود داشت. هر دو گروه والدین و پرستاران، بیان کرده بودند که نیازهای والدین در بیمارستان، تا حدودی برآورده میشود. بین درک والدین و پرستاران از میزان برآورده شدن نیازهای والدین در بیمارستان، تفاوت آماری معناداری مشاهده نشد (666/0=p). بر اساس درک هر دو گروه والدین و پرستاران، والدین برای برآوردن نیازهای خود در بیمارستان، به کمک احتیاج دارند. از نظر آماری بین درک والدین و پرستاران از میزان احتیاج والدین به کمک در برآوردن نیازهای خود در بیمارستان، تفاوت آماری معناداری وجود داشت (018/0=p).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد والدین و پرستاران، تمام نیازهای والدین را دارای اهمیت میدانند و بر اساس درک آنها، کاستیهایی در تأمین نیازهای والدین به چشم میخورد. لذا همکاری متقابل والدین و تیم مراقبتی - درمانی جهت تسریع روند بهبودی کودک بستری با توجه به نیازهای والدین، لازم و ضروری به نظر میرسد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی در مورد تعداد 250 نفر از بیماران مبتلا به نارسایی قلبی در مراکز آموزشی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران و ایران انجام گرفت. نمونهگیری با استفاده از روش آسان انجام یافت. جهت جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه شاخص کیفیت زندگی بیماران قلبی Ferrans و Powers استفاده شد. اطلاعات با استفاده از نرمافزار SPSS v.10 و آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و مجذور کای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که 4/76% بیماران مورد مطالعه کیفیت زندگی نامطلوب یا نسبتاً مطلوب دارند. ارتباط آماری معناداری بین کیفیت زندگی و مشخصات فردی (سن، جنسیت، سطح تحصیلات، وضعیت تأهل) درصد کسر تخلیهای قلب، طول مدت ابتلا به بیماری قلبی، دفعات بستری، ابتلا به بیماریهای مزمن دیگر وجود داشت.
نتیجهگیری: نتایج تحقیق نشان داد که بیماری نارسایی قلبی تأثیر منفی بر کیفیت زندگی بیماران دارد. لذا بهتر است بررسی و ارتقای کیفیت زندگی این بیماران به عنوان یکی از وظایف پرستاران در نظر گرفته شود.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی است. جامعه مورد مطالعه را پرستاران شاغل در مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال 1385 تشکیل میدهند. 373 پرستار که به کارهای مدیریتی اشتغال نداشته و دارای حداقل 6 ماه سابقه کار بودند، به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه حمایت اجتماعی McCain و Marklin و پرسشنامه تنش شغلی پرستاری استفاده شد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (مجذور کای و تست دقیق فیشر) و نرمافزار SPSS v.13 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: 85% پرستاران، حمایت دریافت شده از سوی همکاران، سرپرستاران و سوپروایزرها را متوسط، 7/10% زیاد و 3/4% کم ذکر کرده بودند. بین حمایت اجتماعی و نوبت کاری ارتباط معنادار آماری وجود داشت. حمایت دریافت شده از سوی همکاران (میانگین 83/24) بیشتر از حمایت دریافت شده از سوی سرپرستاران و سوپروایزرها (میانگین 37/19) بود.
نتیجهگیری: اکثر پرستاران از حمایت اجتماعی متوسطی برخوردار بودند و نیز اکثر آنان تمایل به ارتباط بیشتر با همکاران و مسؤولان پرستاری داشتند. به نظر میرسد سرپرستاران و سوپروایزرها با ترتیب دادن گردشهای دسته جمعی و یا تورهای زیارتی و سیاحتی میتوانند ارتباط بهتر و بیشتری را با کارکنان خود برقرار کنند.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است. نمونههای این پژوهش شامل سه نفر از مربیان دانشکده، 7 نفر از پرستاران شاغل در 3 بخش کودکان و 52 نفر از دانشجویان پرستاری مشغول به تحصیل در ترم پنجم بودند که دارای معیارهای ورود به مطالعه بوده و به صورت نمونهگیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. سپس نمونهها به صورت تصادفی به دو گروه تجربه (28 نفر) و شاهد (24 نفر) تقسیم شدند. دانشجویان در گروه تجربه و شاهد، واحد کارآموزی کودکان را در 3 بخش منتخب و به طور غیر همزمان سپری نمودند با این تفاوت که دانشجویان در گروه تجربه بر اساس مدل همکار آموزشی بالینی تحت نظر پرستاران منتخب بالینی آموزش میدیدند و مربیان دانشکده بر فرایند آموزش نظارت داشته و در این مورد با پرستاران مربی همکاری مینمودند. در پایان دوره کارآموزی از مهارتهای بالینی دانشجویان و میزان رضایتمندی دانشجویان و مربیان پس آزمون به عمل آمد. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها، از روشهای آماری توصیفی و استنباطی شامل آزمون مجذور کای، تست دقیق فیشر، منویتنییو و آزمون t استفاده شد.
یافتهها: نمونهها در گروه تجربه و شاهد، از نظر مشخصاتی نظیر سن، جنس، معدل ترم گذشته، میزان علاقه و انگیزه نسبت به حرفه پرستاری با یکدیگر همگن بودند. یافتههای این پژوهش اختلاف معناداری را در دو گروه تجربه و شاهد از نظر مهارتهای بالینی اندازهگیری TPR، اندازهگیری فشارخون، اکسیژن درمانی، دارو درمانی، تغذیه کودک، ارتباط با کودک و خانواده نشان داد (001/0p<). به علاوه اختلاف معناداری بین متغیر رضایتمندی پرستاران منتخب بالینی از نحوه کارآموزی دانشجویان پرستاری در دو گروه تجربه و شاهد مشاهده شد (004/0=p). اما به لحاظ رضایتمندی دانشجویان و مربیان پرستاری از دستیابی به اهداف آموزش بالینی در گروه تجربه و شاهد اختلاف معناداری مشاهده نشد (به ترتیب 058/0=p و 109/0=p).
نتیجهگیری: مدل همکار آموزشی بالینی روشی مناسب در فرایند آموزش مهارتهای بالینی به دانشجویان پرستاری است و بر این اساس بهرهگیری از تجربیات و دانش عملی پرستاران بالینی در هر بخش برای ارایه آموزش مهارتها به دانشجویان پرستاری توصیه میشود.
روش بررسی: این تحقیق، مطالعهای پیمایشی و از نوع مقطعی است. برای انجام آن 175 پرستار و 180 نوجوان بستری که ویژگیهای لازم برای ورود به مطالعه را داشتند به ترتیب به روش سرشماری و نمونه گیری آسان انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه بود. تجزیه و تحلیل دادهها به کمک نرمافزار آماری SPSS و به کارگیری آمار توصیفی و آمار استنباطی نظیر آزمون منویتنییو و کروسکال والیس صورت گرفت.
یافتهها: یافتههای این پژوهش نشان داد بین درک پرستاران و نوجوانان بستری در زمینه اهمیت حریم (001/0>p) و رعایت حریم (001/0>p)، تفاوت آماری معناداری وجود دارد و نمره درک پرستاران در هر دو مورد از نوجوانان بستری بیشتر است. در این مطالعه اولویتهای اهمیت و رعایت حریم بیمار نیز از دیدگاه پرستاران و نوجوانان تعیین و نتایج نشان داد از دیدگاه پرستاران پوشاندن نواحی غیرضروری بدن هنگام انجام مراقبت، اهمیت بیشتری دارد و اقدام فوری در صورت نیاز بیمار به کمک، بیشتر رعایت میشود. اما از دیدگاه نوجوانان محیط تمیز و آراسته، وجود تلفن، حمام و توالت در اتاق و بستری شدن در اتاق مشترک با همسالان خود اهمیت زیادی دارد و صدا زدن با نام مورد علاقه بیشتر رعایت میشود.
نتیجهگیری: در مجموع در زمینه اهمیت و رعایت حریم بیمار، میانگین درک پرستاران از نوجوانان بالاتر است. این بدان معناست که علیرغم این که پرستاران اهمیت بیشتری برای حریم بیمار قایل هستند، اما درک نوجوانان بستری از میزان رعایت حریم بیمار کمتر از پرستاران است. بنابراین پرستاران و مدیران با شناخت مواردی که از دید نوجوانان کمتر رعایت میشود، میتوانند موانع رعایت حریم را مرتفع نمایند.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی توصیفی، کلیه اعضای هیأت علمی دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران (به تعداد 60 نفر)، به طریق تمام شماری مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه محقق ساخته بود. دادهها پس از جمعآوری با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرمافزار آماری SPSS v.11.5 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: میزان پاسخدهی به پرسشنامه 33/93% (56نفر) بود. 7/85% پاسخدهندگان زن بودند. میانگین سنی 88/44 با انحراف معیار 6/5 و میانگین سنوات تدریس 75/16سال با حداقل 5 و حداکثر 30 سال بود. در خصوص نگرش اعضای هیأت علمی به تدریس از طریق نظام یادگیری الکترونیکی ترکیبی، یافتهها نشان داد که 66% نمونهها نگرش مثبت و 34% نگرش کاملاً مثبت داشته و هیچکدام نگرش منفی نداشتهاند. همچنین 1/41% تمایل زیاد خود را جهت آماده نمودن دروس به شیوه الکترونیکی بیان نمودند و 5/87% مایل بودند که در کارگاههای آموزشی تدوین محتوای الکترونیکی شرکت نمایند. تحلیل آماری تفاوت معناداری از نظر سن، جنسیت و سابقه تدریس با نحوه نگرش نسبت به تدریس الکترونیکی نشان نداد. صرفاً رابطه آماری معناداری بین آمادگی شرکت در کارگاه با نگرش نسبت به تدریس به شیوه الکترونیکی ترکیبی نشان داده شد (012/0=p) و نگرش مثبتتر با آمادگی بیشتر همراه بود.
نتیجهگیری: با توجه به نگرش مثبت اعضای هیأت علمی به تدریس از طریق نظام یادگیری الکترونیکی ترکیبی، از این لحاظ زمینه جهت طراحی و حرکت به سمت اجرای نظام یادگیری الکترونیکی ترکیبی در آموزشهای رسمی دانشکده پرستاری و مامایی آماده است، لذا پیشنهاد میگردد اقدامات لازم در این مورد صورت گیرد.
روش بررسی: این تحقیق به صورت توصیفی - مقطعی در سال 1385 انجام گرفت. روش نمونهگیری به صورت تصادفی بود و 1058 پرستار در این مطالعه شرکت داشتند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامهای شامل دو بخش بود که در قسمت اول ویژگیهای فردی و شغلی پرستاران و در قسمت دوم رضایت شغلی مورد سؤال قرار گرفت. اطلاعات طی 3 ماه جمعآوری شد. در تجزیه و تحلیل آماری از SPSS v.12 و آزمونهای آماری توصیفی استفاده گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد فقط حدود یک سوم پرستاران (30/34%) از شغل خود راضی هستند. بر اساس نتایج به دست آمده «امنیت شغلی در حرفه پرستاری» (5/44%) و «میزان رضایت پرستاران از محیط کار و امکانات رفاهی» (26/44%) بالاترین امتیاز رضایت و از سوی دیگر «شرح وظایف حرفه پرستاری» (75/74%)، «وجهه اجتماعی حرفه پرستاری در جامعه» (3/70%) و «روشها و نحوه ارتباط با مدیران پرستاری» (70%) به ترتیب بیشترین امتیاز نارضایتی پرستاران را به خود اختصاص دادند.
نتیجهگیری: بهبود حقوق و مزایا و رعایت عدالت در حقوق کارکنان بهداشتی درمانی به ویژه پرستاران در مقایسه با سایر کارکنان دولت، تعدیل ساعت کار، اضافه کاری و نوبت کاری جهت حفظ کیفیت خدمات پرستاری، رضایت پرستار و در نهایت رضایت بیمار ضروری است. همچنین هموار کردن مسیر ارتقای شغلی، فراهم نمودن امکان ادامه تحصیل و آموزش مداوم و فرهنگ سازی در زمینه حرفه پرستاری از اقدامات مهم در جهت افزایش رضایت شغلی در پرستاران است.
روش بررسی: این مطالعه کاربردی و به منظور طراحی نرمافزار بوده و بر اساس دادههای استخراج شده از برنامههای نوبت کاری و مصاحبه با مدیران پرستاری در بیمارستانهای آموزشی منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. تجزیه و تحلیل دادهها با تبدیل روند برنامهریزی فرد خبره به تابع ریاضی و برنامهنویسی به روش الگوریتم ژنتیک با استفاده از نرم افزار Matlab و از طریق مقایسه برنامههای تهیه شده توسط فرد خبره و سیستم طراحی شده انجام گرفت.
یافتهها: مقایسه برنامه تهیه شده توسط فرد خبره در 6 ماه و سیستم طراحی شده، میزان 57% بهبود کاهش هزینه یکنواختی چیدمان، 93% صرفهجویی در زمان مدیر پرستاری و همچنین رعایت عدالت بیشتر در تنظیم برنامه را نشان داد.
نتیجهگیری: تنظیم برنامه و زمانبندی نوبتکاری پرستاری توسط سیستم طراحی شده در مقایسه با فرد خبره از کارآیی بالایی برخوردار است و منجر به افزایش کارآیی مدیران، افزایش رضایت شغلی پرستاران، کاهش معضل کار با گزارشات کاغذی و اهمیت به تقاضای کارکنان ضمن رعایت نیازهای بیمارستان میشود. از آنجا که سیستم طراحی شده در این پژوهش محدود به دادههای اخذ شده از دو بخش مورد مطالعه از بیمارستان طبی کودکان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران میباشد و قیود کمی را در نظر گرفتهایم، برای تعمیم آن به بخشهای دیگر نیازمند ایجاد تغییرات در برنامهنویسی بر اساس دادهها میباشد. لذا توصیه میشود مطالعه آتی برای طراحی سیستم مشابه با افزودن قیود به طوری که برنامه تهیه شده، به دنیای واقعی نزدیکتر شود و همچنین در بخشهای مختلف بیمارستان قابل استفاده باشد، انجام پذیرد.
روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی با دو گروه شاهد و آزمون به صورت قبل و بعد انجام گرفته است. تعداد 75 دانشجو که واحد داخلی جراحی را در نیمسال دوم 86- 85 و ترم تابستانی اخذ کرده بودند، به صورت تصادفی انتخاب شدند. اختصاص نمونهها در گروههای شاهد و آزمون به صورت غیرتصادفی انجام گرفت. دانشجویان و مربیان در دو گروه با یکدیگر همسان بودند. پرسشنامه سنجش صلاحیت ارتباطی دانشجویان توسط مربی و کارکنان در هفته اول کارآموزی تکمیل گردید. در گروه آزمون در مرحله حین کارآموزی «الگوی رهبری موقعیتی» به عنوان یک مداخله اجرا گردید. در انتهای کارآموزی نیز مجدداً ابزار توسط مربی و کارکنان تکمیل شد. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری تیزوجی و مستقل در نرمافزار SPSS v.13 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج آزمون آماری تی زوجی نشان داد که در گروه شاهد صلاحیت ارتباطی دانشجویان در مرحله بعد از کارآموزی نسبت به قبل از آن تغییری نکرده است (764/0=p). در حالی که در گروه آزمون نمره صلاحیت ارتباطی دانشجویان افزایش معنادار (001/0p<) یافته است. با استفاده از آزمون آماری تیمستقل اختلاف میانگین نمره صلاحیت ارتباطی دانشجویان بین مراحل قبل و بعد از مداخله در گروه شاهد تفاوت معناداری با اختلاف میانگین نمره صلاحیت ارتباطی گروه آزمون بین مراحل قبل و بعد از مداخله دارد (001/0p<).
نتیجهگیری: با توجه به اهداف آموزش بالینی، به کارگیری الگوی رهبری موقعیتی در آموزش بالینی باعث ارتقای صلاحیت ارتباطی دانشجویان میشود.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع همبستگی است. 173 دانشجوی پرستاری (68 پسر، 105 دختر) و 77 دانشجوی مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1386 به عنوان نمونه انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از ابزار خود گزارشی شامل «فرم اطلاعات شخصی»، «پرسشنامه اضطراب نهان اشپیلبرگر» و «مقیاس سنجش قاطعیت Gambrill و Richy» جمعآوری و با استفاده از روشهای آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که بیش از نیمی از دانشجویان پرستاری و مامایی (به ترتیب 5/59% و7/59%) دارای قاطعیت متوسط هستند. همچنین در مجموع 3/43% دانشجویان پرستاری و 4/36% دانشجویان مامایی دارای اضطراب در سطوح متوسط و بالا بودند. ضریب همبستگی پیرسون ارتباط معکوس و معناداری را بین قاطعیت و اضطراب در دانشجویان پرستاری (001/0p<) و مامایی (001/0p<) نشان داد. برخی از متغیرهای فردی و تحصیلی ارتباط معناداری با قاطعیت و اضطراب دانشجویان داشتند.
نتیجهگیری: با توجه به ارتباط قاطعیت و اضطراب و تأثیر آن بر سلامت روان، عملکرد تحصیلی و شغلی دانشجویان، توجه خاص متخصصان آموزش و نیز انجام اقداماتی جهت آگاهی دانشجویان از مهارتهای لازم برای تعامل مثبت با دیگران و همچنین افزایش قاطعیت و کاهش اضطراب ضروری میباشد.
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0
Designed & Developed by : Yektaweb