47 نتیجه برای محمدی
روانبخش اسمعیلی، فضلالله احمدی، عیسی محمدی، عبدالحکیم تیرگری سراج،
دوره 18، شماره 5 - ( 11-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: روند رو به تزاید بیماری سرطان و ترس شدید ناشی از ابتلا به این بیماری، لزوم درک نگرانیهای بیماران از مواجهه با تشخیص این بیماری را ضرورتی انکارناپذیر مینماید. چرا که مشخص شدن دغدغههای بیماران، به کارکنان درمانی در برنامهریزی مراقبتهای مبتنی بر شواهد کمک میکند. این مطالعه با هدف درک دغدغه اصلی بیماران در مواجهه با تشخیص سرطان طراحی و اجرا شده است.
روش بررسی: این یک مطالعه کیفی با رویکرد تحلیل محتوا میباشد. مشارکتکنندگان شامل 15 بیمار سرطانی بودند که از اردیبهشت 1390 تا خرداد 1391 از یکی از بیمارستانهای فوق تخصصی ساری، کلینیک فوق تخصصی اونکولوژی و مرکز امداد بیماران سرطانی شهرستان ساری انتخاب شدند. نمونهگیری به صورت هدفمند شروع و تا اشباع دادهها ادامه یافت. برای جمعآوری دادهها از مصاحبه استفاده شد. تمامی مصاحبهها ضبط و در اولین فرصت دستنویس شدند. دادهها با استفاده از تحلیل محتوای کیفی توصیفی و به روش Graneheim و Lundman تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: سه طبقه از دادهها به دست آمد که شامل «آشفتگی شدید فردی و خانوادگی»، «احساس عجز و ناامیدی» و «تصور آینده نامشخص بیماری» بود و طبقه اصلی یا درونمایه مرکزی آنها تهدید حیات بود که به عنوان دغدغه اصلی بیماران از مواجهه با تشخیص سرطان استخراج شد.
نتیجهگیری: یافتههای مطالعه مبین این مسأله است که تهدید حیات دغدغه اصلی بیماران در مواجهه با تشخیص سرطان میباشد. کارکنان بالینی و پرستاران لازم است به این دغدغه در مواجهه با بیماران سرطانی توجه نموده و مراقبتهای خود را بر مبنای این تجربه برنامهریزی نمایند.
زینب جوکار، فرحناز محمدی، حمیدرضا خانکه، سعید فلاح تفتی،
دوره 18، شماره 5 - ( 11-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: خستگی یکی از علایم شایع و زودرس در بیماران مبتلا به بیماری انسدادی مزمن ریه میباشد. این پژوهش با هدف تعیین تأثیر توانبخشی ریوی مبتنی بر منزل بر خستگی بیماران COPD انجام یافته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه کارآزمایی بالینی است. شرکتکنندگان این مطالعه شامل 40 بیمار واجد معیارهای ورود بودند که از میان 100 بیمار مبتلا به COPD بستری در بخشهای داخلی بیمارستان دکتر مسیح دانشوری انتخاب شدند و به روش بلوکبندی تصادفی در دو گروه مداخله و شاهد قرار گرفتند. برای هر یک از نمونههای گروه مداخله، 3 جلسه 1 ساعته آموزشی طی 3 روز متوالی انجام گرفت. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه مشخصات جمعیتشناختی و مقیاس شدت خستگی (Fatigue severity Scale: FSS) بود. میزان خستگی قبل و 7 هفته پس از ترخیص در هر دو گروه مقایسه شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمارهای توصیفی و تحلیلی (تیمستقل، تیزوجی، آنالیز کوواریانس) صورت گرفت.
یافتهها: میانگین خستگی قبل از مداخله در گروه آزمون 11/47 و گروه شاهد 50/47 بود که تفاوتی را نشان نمیداد (902/0=p). پس از مداخله میانگین خستگی در گروه آزمون 94/21 و در گروه شاهد 64/54 محاسبه شد که مؤید تفاوت معنادار (001/0p<) بود.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصل از پژوهش حاضر، اجرای برنامه توانبخشی ریوی مبتنی بر منزل توسط پرستاران به عنوان مداخلهای ارزان، در دسترس و قابل اجرا در منزل میتواند گام مؤثری در جهت کاهش خستگی بیماران مبتلا به COPD محسوب گردد.
نسرین علائی، فرحناز محمدی شاهبلاغی، حمید رضا خانکه، سیما محمدخان کرمانشاهی،
دوره 19، شماره 2 - ( 8-1392 )
چکیده
زمینه و هدف کودکان مبتلا به فلج مغزی در مراحل مختلف رشد و تکامل نیازمند مراقبت و توجه دایمی میباشند. والدین کودکان مبتلا در تلاش شبانهروزی جهت مراقبت از کودکشان و به استقلال رساندن وی، مشکلاتی را تجربه میکنند. به منظور کشف این تجربیات، مطالعه حاضر انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه با رویکرد کیفی، به روش تحلیل محتوا، براساس نمونهگیری مبتنی بر هدف با مشارکت 19 تن از والدین کودکان مبتلا به فلج مغزی مراجعهکننده به مراکز توانبخشی شهر تهران در سال 1391-1390 انجام گرفت. دادهها از طریق مصاحبه نیمهساختاریافته با هریک از والدین جمعآوری و به روش استقرایی (Induction method) مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت.
یافتهه ا: یافتههای حاصل از تحلیل دادهها سه طبقه "زندگی توام با سختی"، "در ابهام بودن"، "نیاز به حمایت شدن" را به همراه زیر طبقات "فشار جسمی" ، "فشار روانی – عاطفی" ، "بار مالی" ، "ایجاد محدودیت در فعالیت اجتماعی"، "مواجهه با ندانستهها" ، "فقدان راهنما" ، "نیاز به کمک متخصصان و افراد حرفهای"، "نیاز به پشتیبانی عاطفی -معنوی" ، "نیاز به نگهداری و مراقبت از کودک" ، آشکار نمود.
نتیجهگیری: والدین طی مراقبت دایمی از کودک مبتلا به فلج مغزی با موقعیتهای متنوع و جدیدی روبرو میشوند و با عدم بهرهمندی کافی از حمایتهای خانوادگی و اجتماعی، سختی و سرگشتگی را تجربه میکنند.
محمد عباسی، نورالدین محمدی، علیرضا نیکبخت نصرآبادی، طاهره صادقی،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: پیوند عروق کرونری مداخلهای حیاتی برای بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونری بوده و این عمل همراه با تغییرات اساسی و تجارب منحصر به فرد در زندگی بیماران میباشد. برنامهریزی مراقبتی بیماران پس از پیوند عروق کرونری نیازمند شناخت تجارب این افراد است. این مطالعه به منظور شناخت تجربه بیماران با پیوند عروق کرونری انجام یافت .
روش بررسی: این پژوهش کیفی با رویکرد پدیدهشناسی تفسیری انجام گرفت. 11 نفر به صورت هدفمند از کلینیک سرپایی قلب و عروق بیمارستان مرکز قلب تهران انتخاب شدند. دادهها با استفاده از مصاحبههای عمیق نیمه ساختارمند در مدت زمان بین 55 تا 70 دقیقه جمعآوری شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از فعالیتهای شش گام Van manen استفاده شد .
یافتهها : در جریان و تحلیل دادهها، مضمون اصلی تجربه زندگی با پیوند عروق، تولدی دوباره به دست آمد. این مضمون شامل زندگی با قلب سالم، احساس برگشت به جوانی و تلاش جهت حفظ سلامتی میباشد .
نتیجهگیری: مشارکتکنندگان این پژوهش تمایل زیادی به حفظ زندگی جدید خود با تغییر سبک زندگی و تبعیت از دستورات دارویی و غذایی دارند. لذا کارکنان تیم درمان به خصوص پرستاران میتوانند براساس یافتههای این مطالعه، با برنامهریزی مناسب و آموزش نحوه مراقبت از خود به آنان کمک نمایند .
وحید پاکپور، محمدرضا حجت، حمید صالحی، آزاد رحمانی، احمد شهیم، رامین محمدی،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: همکاری حرفهای مناسب بین پرستاران و پزشکان میتواند در ارایه خدمات بهداشتی کارآمد مؤثر باشد. نتایج مطالعات پیشین اغلب بیانگر فقدان همکاری حرفهای مناسب و تأثیر منفی آن بر کیفیت مراقبتهای ارایه شده است. هدف از این مطالعه تعیین نگرش پرستاران در مورد همکاری حرفهای پزشکان با پرستاران بوده است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مقطعی توصیفی تحلیلی است که در آن 228 نفر از پرستاران بخشهای داخلی، جراحی و مراقبتهای ویژه بیمارستانهای آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی زنجان در سال 1391 شرکت داشتند. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامه نگرش نسبت به همکاری حرفهای پزشک- پرستار Jefferson استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون t با نمونههای مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون همبستگی پیرسون در SPSS v.16 انجام گرفت.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که نگرش پرستاران به همکاری حرفهای پزشک- پرستار در سطح مثبتی بوده است. بیشترین نمره مربوط به بعد «آموزش مشترک و تشریک مساعی» و کمترین نمره مربوط به بعد «اقتدار پزشکان» بوده است. همچنین نتایج نشان داد که تنها بین میانگین نمرات نگرش به همکاری حرفهای پزشک- پرستار با وضعیت استخدامی ارتباط آماری معناداری وجود دارد (01/0p<).
نتیجهگیری: نگرش پرستاران نسبت به همکاری بین حرفهای پزشک- پرستار در مجموع مثبت بوده است، ولی جهت دستیابی به وضعیت ایدهآل اعمال تغییراتی ضروری است. این تغییرات میتواند شامل توجه بیشتر به نقشهای حرفهای و استقلال پرستاران، گنجاندن دروس بین حرفهای در برنامه درسی پزشکی و پرستاری و ایجاد روحیه کار تیمی در پزشکان و پرستاران باشد.
فریده باستانی، اصغر پورمحمدی، حمید حقانی،
دوره 20، شماره 3 - ( 8-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: پیر شدن جمعیت یک پدیده جهانی است که با افزایش احتمال بروز ناتوانیها و ابتلا به بیماریهای مزمن همچون دیابت همراه است. استرس یا فشار روانی از جمله اختلال شایع در فرایند درمان در سالمندان مبتلا به دیابت با اثر متقابل است که به نحوی با سلامتی در ارتباط میباشد. با توجه به وجود گزارشهای متضاد بین استرس و ابعاد مختلف سلامتی از جمله سلامت معنوی، این مطالعه با هدف تعیین استرس درک شده و ارتباط آن با سلامت معنوی در سالمندان عضو انجمن پیشگیری و مهار دیابت بابل انجام یافته است .
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی (توصیفی- تحلیلی)، تعداد 194 سالمند 75-60 ساله در انجمن پیشگیری و مهار دیابت بابل به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمعآوری اطلاعات مقیاس استرس درک شده ( Perceived Stress Scale ) و پرسشنامه سلامت معنوی ( Spiritual Well-being ) استفاده شد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای آماری تیمستقل، آنالیز واریانس، کایاسکوئر و ضریب همبستگی پیرسون در نرمافزار SPSS v.21 مورد تحلیل قرار گرفت .
یافتهها : نتایج نشان داد استرس درک شده در درصد قابل توجهی از سالمندان (2/74%) در سطح پایین و میانگین نمره استرس درک شده آنها هم در سطح پایین بوده است (06/8 ± 52/2 2 ). همچنین سطح سلامت معنوی اکثر نمونههای پژوهش، متوسط به بالا و میانگین نمره سلامت معنوی آنها هم در سطح متوسط بوده است (51/11 ± 72/97). یافتهها حاکی از وجود ارتباط آماری معنادار و معکوس بین استرس درک شده و سلامت معنوی در سالمندان مورد مطالعه است (001/0 p< , 48/0-= r ) .
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه، لزوم توجه به سلامت معنوی به عنوان یکی از ابعاد سلامت و تأثیرگذار در میزان استرس درک شده در این بیماران ضروری به نظر میرسد .
زهره خاکبازان، رباب لطیفنژاد رودسری، علی تقیپور، عیسی محمدی،
دوره 20، شماره 3 - ( 8-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان شایعترین سرطان زنان در کشورهای توسعه یافته و کمتر توسعه یافته است. پیش آگهی سرطان پستان، قویاً بستگی به مرحله بیماری در زمان تشخیص دارد. در حدود 45-25% از زنان ایرانی پس از شناسایی علامت سه ماه یا بیشتر در مراجعه به پزشک تأخیر میکنند . درک افراد از علایم تهدیدکننده حیات و پاسخ متعاقب آن، متأثر از شبکه تعاملات اجتماعی و ساختار اجتماعی فرهنگی به شیوهای متفاوت شکل میگیرد. این مطالعه با هدف تبیین نقش تعاملات اجتماعی بر رفتارهای سلامت جویی زنان ایرانی با نشانههای سرطان پستان صورت گرفته است .
روش بررسی: مطالعه به روش تحلیل محتوای کیفی با استفاده از نمونهگیری هدفمند صورت گرفت. مشارکتکنندگان شامل 20 زن با نشانههای سرطان پستان بودند که از خرداد 1391 تا مرداد ماه 1392 به مؤسسه سرطان بیمارستان امام خمینی دانشگاه علوم پزشکی تهران مراجعه نمودند. دادهها با انجام مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته جمعآوری و با استفاده از تحلیل محتوای قراردادی ( Graneheim و Lundman ) و نرمافزار MAXqda مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها : براساس نتایج این مطالعه سه درون مایه اصلی شامل 1- اثربخشی آموزههای اجتماعی 2- تعامل با رویکرد حمایت جویانه 3- بازخورد با رویکرد حمایت گرایانه و هفت طبقه شامل: 1- آگاهی بخشی آموزههای اجتماعی 2- اعتمادبخشی آموزههای اجتماعی 3- بازگویی انتخابی علامت 4- جستجوی اطلاعات 5- جلب حمایت روانی 6- اطمینان بخشی و 7- حمایت در تصمیمگیری آشکار شد .
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه بیانگر آن است که آموزههای اثربخش، در کنار تعاملات اجتماعی حمایتکننده نقش تأثیرگذاری بر رفتارهای جستجوی سلامت دارند. از اینرو لازم است ارتقای آگاهی عمومی و اصلاح باورهای بهداشتی مرتبط با سرطان پستان به ویژه در طراحی برنامههای آموزشی رسانهای به منظور کاهش تأخیر بیماران مدنظر قرار گیرد .
ناهید دهقاننیری، منا محمدی فیروزه، خاطره سیلانی،
دوره 20، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: با افزایش حجم اطلاعات و با توجه به عملکرد سازمان پیچیدهای مانند بیمارستان، استفاده از ابزارهای پیشرفته و رایانهای ضروری است. در توسعه سیستمهای اطلاعات، کارکنان عناصر اصلی هستند، زیرا ضمن اداره سیستمها، نقش مهمی در توسعه، اجرا و ارزیابی این سیستمها دارند . از آنجا که ارزیابی سیستم اطلاعات بدون تحلیل تجربیات و دیدگاه کاربران آن میسر نیست، لذا این مطالعه با هدف تبیین تجربیات پرستاران از سیستم اطلاعات بیمارستانی انجام یافته است .
روش بررسی: این مطالعه یک پژوهش کیفی است که در آن تجربیات پرستاران در زمینه کاربرد سیستم اطلاعات بیمارستانی جهت شناخت غنی و عمیق پدیده، مورد کاوش قرار گرفته است. از روش تحلیل محتوای قراردادی جهت جمعآوری و تحلیل دادهها استفاده شد. مصاحبههای رودررو و نیمه ساختارمند با مشارکتکنندگان تا رسیدن به اشباع کامل اطلاعات صورت گرفت. جمعاً 18 مصاحبه انجام گرفت .
یافتهها : تجربیات پرستاران با طبقات تکامل تدریجی سیستم، مسؤولیت و حسابرسی، امنیت، اثربخشی و دسترسی توضیح داده شدند .
نتیجهگیری: تجربیات مثبت پرستاران حاکی از اثربخشی نسبی این سیستم نسبت به ثبتهای دستی است. یافتههای این مطالعه نشان داد تجربیات منفی آنها صرفاً منحصر به طرز کاربرد و یا دوباره کاریهایی است که ناشی از مشکلات ساختاری بیمارستانها است نه خود سیستم. با توجه به نیاز مشارکتکنندگان توصیه میشود این سیستم به مواردی از جمله گزارشنویسی به عنوان یکی از امور مهم و غیرمستقیم مراقبتی تعمیم یابد تا استفاده مؤثرتری از سیستم، جهت ارتقای مراقبت شود .
مینا محمدی، لیلا جانانی،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: کارآزماییهای بالینی تصادفی شده از جمله مطالعاتی هستند که قادرند معتبرترین شواهد را برای مقایسه مداخلههای گوناگون در پژوهشهای بهداشتی و درمانی فراهم سازند. وجود انواع تورش میتواند بر کیفیت پژوهش تأثیر گذارد و در نهایت، نتایج یک مطالعه را نامعتبر سازد. یکی از مهمترین تورشها، تورش انتخاب است. بهترین روش جهت کاهش تورش انتخاب، استفاده از تخصیص تصادفی شرکتکنندگان به گروههای موردنظر است. هدف این مطالعه فراهم سازی اطلاعاتی جامع، کاربردی و به زبانی ساده در مورد اجرای صحیح فرآیند تصادفی سازی در مطالعات کارآزمایی بالینی تصادفی شده، میباشد.
روش بررسی: این مطالعه یک بررسی مروری است که با استفاده از منابع موجود و تحلیل جامع آنها انجام یافته است. بدین منظور مقالات و کتب مرتبط با موضوع در بانکهای اطلاعاتی Medline، Scopus، Google Scholar، Science Direct و Magiran جستجو شد. کلید واژگان مورد استفاده تصادفی سازی، توالی تصادفی، پنهان سازی تخصیص، کارآزمایی شاهددار تصادفی شده، کارآزمایی بالینی تصادفی شده، تورش بودند که معادل انگلیسی آنها نیز در جستجو اعمال شد.
یافتهها: در بررسی نتایج حاصل از جستجوی متون، تعداد 39 مقاله و یک کتاب با اهداف پژوهش حاضر همخوانی داشتند که نتایج آنها در سه مرحله ایجاد توالی تصادفی، پنهان سازی تخصیص تصادفی و اجرای فرآیند تصادفی سازی به زبانی ساده و کاربردی و با بیان مثالهایی ارایه گردید.
نتیجهگیری: وجود تورش انتخاب در مطالعات کارآزمایی بالینی یک عامل آسیب رسان بر صحت نتایج حاصل می باشد که به منظور پیشگیری از آن محققان بایستی روشهای صحیحی را در تصادفی سازی و همچنین پنهان سازی تخصیص تصادفی به کار گیرند و به درستی آن را گزارش نمایند. لذا پژوهشگران میتوانند با درک بهتر این روش و اجرای درست آن به نتایج معتبر دست یابند.
مهدیه عزیزی، نرگس ارسلانی، فرحناز محمدی شاهبلاغی، سمانه حسینزاده، اسدالله رجب،
دوره 22، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت، بیماری مزمنی است که نیازمند رفتارهای خود مراقبتی ویژه در سراسر عمر است. نوجوانان مبتلا به دیابت نیاز به آموزش خود مراقبتی برای کنترل دیابت و پیشگیری از عوارض آن دارند. از این رو مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش خود مراقبتی بر عوارض دیابت و هموگلوبین A1C نوجوانان مبتلا به دیابت نوع یک انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی غیرتصادفی (IRCT2015051322258N1) است که در مورد 74 نفر از نوجوانان 18-12ساله مبتلا به دیابت نوع یک مراجعهکننده به انجمن دیابت ایران که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و در دو گروه (آزمون 34 نفر و شاهد 40 نفر) قرار گرفتند، انجام یافته است. مداخله آموزشی در 5 جلسه برای گروه آزمون اجرا شد. بعد از آن بیماران به مدت 3 ماه از طریق سرویسهای تلفن همراه تحت آموزش و پیگیری قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه جمعیتشناختی و بخش «کنترل عوارض و مصرف داروی» پرسشنامه سنجش رفتارهای خود مراقبتی بود. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخه 18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: قبل از آموزش بین میانگین «کنترل عوارض و مصرف دارو» و میزان هموگلوبین A1C دو گروه آزمون و شاهد تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0p>). بعد از اجرای برنامه آموزشی اختلاف معناداری بین میانگین «کنترل عوارض و مصرف دارو» و میزان هموگلوبین A1C دو گروه دیده شد (05/0p<).
نتیجهگیری: آموزش خود مراقبتی و همچنین پیگیری بعد از جلسات آموزش میتواند موجب کاهش عوارض و کاهش میزان هموگلوبین A1C در نوجوانان مبتلا به دیابت نوع یک شود.
مینا محمدی، معصومه صادقی، لیلا جانانی،
دوره 23، شماره 2 - ( تابستان 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات کارآزمایی بالینی تصادفی شده (RCT) معمولاً از دو مشکل عدم تبعیت و گمشدگی پیامد مطالعه صدمه میبینند. یکی از راه حلهای بالقوه برای رفع این مشکلات، استفاده از رویکرد تحلیل با قصد درمان (ITT) میباشد. لذا هدف از این مطالعه، مروری بر مفهوم ITT و مهمترین مباحث مرتبط با آن در عمل است، تا محققان پژوهشهای RCT به عنوان راهنمایی در جهت بهبود کیفیت مطالعات RCT از آن بهره گیرند.
روش بررسی: این مطالعه یک بررسی مروری است که با استفاده از منابع موجود و تحلیل مطالب انجام یافته است. بدین منظور جستجوی مقالات و کتب مرتبط با موضوع در بانکهای اطلاعاتی Ovid/Medline، SCOPUS، Web of Science ،Google Scholar و Magiran انجام گرفت. در این راستا از کلمات کلیدی شامل Intention-to-treat analysis ، randomized controlled trials ، randomized clinical trial ، as-treated ، ITT ، per-protocol analysis استفاده گردید.
یافتهها: مزایای استفاده از ITT ، نقد تحلیل به قصد درمان، جایگزینهای تحلیل به قصد درمان و محدودیتهای هر یک، دادههای گمشده و مدیریت آنها در مطالعات کارآزمایی بالینی در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
نتیجهگیری: رویکرد ITT به دلیل پایبند بودن به اصل تصادفیسازی باعث محافظت مطالعات کارآزمایی بالینی از مخدوشکنندگی و تورش شده و منجر به تولید بالاترین سطح مدارک و شواهد علمی در حوزه تحقیقات بالینی میشود. مناسب است این رویکرد به عنوان یک راهبرد در کلیه مراحل پژوهش اعم از طراحی مطالعه، اجرا و تجزیه و تحلیل دادهها مدنظر قرار گیرد و نباید آن را صرفاً یک رویکرد آماری تلقی نمود.
ناصر مظفری، محمد علی محمدی، سمیرا صمدزاده،
دوره 24، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: سقوط یک مشکل جدی در جمعیت سالمندان محسوب میشود که عوارض جسمی، روانی، اجتماعی و اقتصادی فراوانی به همراه دارد. ترس از سقوط به عنوان یک وضعیت محدودکننده فعالیت فیزیکی است که میتواند منجر به کاهش کیفیت زندگی سالمندان گردد. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر آموزش رفتارهای مراقبت از سقوط بر ترس از سقوط سالمندان تحت پوشش مراکز بهداشتی- درمانی انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده دوسوکور است که بین 110 سالمند تحت پوشش مراکز بهداشتی- درمانی شهر اردبیل در سال 1396 انجام گرفته است. مشارکتکنندگان به روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای انتخاب و با تخصیص تصادفی در گروههای مداخله و شاهد قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی، Mini-Mental State Examination: MMSE ،
Abbreviated Mental Test Score: AMTS و Fall efficacy scale international: FES-I بود. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری تحت نرمافزار SPSS نسخه 22 تحلیل شد.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار ترس از سقوط در سالمندان گروه مداخله و شاهد قبل از آموزش به ترتیب 03/12±91/33 و 76/14±22/31 (29/0=p) و 3 ماه پس از آزمون 45/4±32/22 و 03/15±85/30 (001/0p<) بود. همچنین برای کنترل نمرات پیش آزمون و سطح تحصیلات در مقایسه نمرات پس آزمون دو گروه از آنکووا استفاده شد (001/0p<).
نتیجهگیری: نتایج نشان داد آموزش رفتارهای مراقبت از سقوط، باعث کاهش ترس از سقوط در سالمندان میگردد، از این رو پیشنهاد میشود در برنامه خودمراقبتی سالمندان مدنظر قرار گیرد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20180205038618N1
وحید خسروی، مجید براتی، بابک معینی، یونس محمدی،
دوره 24، شماره 4 - ( 10-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پروستات یکی از شایعترین علل مرگ ناشی از سرطانها در مردان بهحساب میآید. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر مداخله آموزشی مبتنی بر نظریه انگیزش محافظت در انجام رفتارهای پیشگریکننده از سرطان پروستات در مردان 50 تا 75 سال انجام گرفته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک کارآزمایی تصادفی شده با گروه کنترل است که در سال 1396 در مورد 100 نفر از مردان عضو کانونهای بازنشستگی شهر همدان انجام یافته است. شرکتکنندگان به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. پرسشنامه محقق ساخته اطلاعات جمعیتشناختی و سازههای نظریه انگیزش محافظت توسط آنان تکمیل شد. مداخله آموزشی طی 4 جلسه در بین شرکتکنندگان گروه مداخله اجرا شد. دو ماه بعد از مداخله آموزشی پرسشنامهها در هر دو گروه تکمیل گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 16 و آزمونهای تیمستقل، آزمون کایدو و کوواریانس تحلیل شد.
یافتهها: دو گروه قبل از مداخله از نظر مشخصات فردی، سازههای پاداش درک شده، هزینههای پاسخ درک شده، ترس، خودکارآمدی درک شده و انگیزش محافظت و رفتار غربالگری سرطان همگن بودند. مداخله توانست همه سازههای نظریه انگیزش محافظت را در گروه مداخله نسبت به گروه آزمون بهبود بخشد. همچنین انجام رفتار غربالگری PSA در گروه مداخله (76)38 و در گروه کنترل (32)16 بوده است (001/0p<).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه نشان داد که میتوان از نظریه انگیزش محافظت به عنوان چارچوبی در طراحی برنامههای آموزشی به منظور انجام رفتارهای غربالگری سرطان پروستات استفاده کرد.
صفورا دری، حمیده حکیمی، فروغ رفیعی، منصوره اشقلی فراهانی، حسین محمدی،
دوره 25، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: جمعیت سالمندان ایران در حال ازدیاد است و درصد بالایی از این جمعیت دچار دیابت هستند. با توجه به این که مفهوم سالمندی فعال تاکنون در سایه بیماریهای مزمنی که در سالمندی شیوع بالا دارند نظیر دیابت، توسعه نیافته، مطالعه حاضر، با هدف تحلیل مفهوم سالمندی فعال در سالمندان دیابتی براساس مدل هیبرید انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه، از سه مرحله مدل هیبرید (نظری، کار در عرصه و تحلیل نهایی) استفاده شد. در مرحله نظری، 35 مقاله مرتبط در پایگاههای اطلاعاتی در بازه زمانی 1990 تا 2016 استخراج شد و مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. مرحله کار در عرصه با 10 مشارکتکننده انجام و سپس تحلیل محتوای کیفی صورت گرفت. در مرحله نهایی، یافتههای دو مرحله قبلی ادغام شد.
یافتهها: سالمندی فعال برای سالمندان دیابتی عبارت است از فرایندی جامع، پویا، چند بعدی و وابسته به فرهنگ که مستلزم داشتن حس رضایت، شادی، رفاه، امنیت و سلامت جسمی و روانی بوده و از طریق مشارکت اجتماعی، ارایه خدمات سلامتی و اشتغالی مناسب، شناخت از دیابت و حمایت مالی، عاطفی، خانوادگی و دولتی محقق میگردد و منجر به عواید کلان عینی و ذهنی در ابعاد بین المللی، مملکتی و فردی نظیر سازگاری با بیماری، حس ارزشمندی و عزت نفس میشود. حصول به این مهم، نیازمند توجه به کل دوره زندگی از کودکی تا سالمندی است.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه مطرح میکند که احساس سلامت و امنیت، رضایت، مشارکت، دسترسی به خدمات بهداشتی- درمانی، حمایت و شناخت از دیابت در فعال نمودن سالمندان ایرانی مبتلا به دیابت نقش دارند.
رقیه نوریزاده، عیسی محمدی، معصومه سیمبر، احمدرضا باغستانی،
دوره 25، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: طی چرخه زندگی، عدهای از زنان، بارداری ناخواسته را تجربه میکنند. بنابراین مجبور به تصمیمگیری در مورد ختم یا تداوم بارداری هستند. اگرچه این فرآیند تصمیمگیری همواره رخ میدهد، اما تحقیقات کمی بر این فرآیند پیچیده، پویا، متغیر و وابسته به زمینه متمرکز شدهاند؛ لذا این مطالعه با هدف تبیین فرآیند تصمیمگیری جهت سقط یا تداوم در زنان دارای بارداری ناخواسته انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع کیفی با رویکرد نظریه پایه است. جمعآوری دادهها از طریق مصاحبه غیرساختار یافته و عمیق با 29 مشارکتکننده طی اردیبهشت 1395 تا فروردین 1396 در شهر تبریز انجام گرفت. نمونهگیری به صورت هدفمند، آغاز و سپس تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. تحلیل، همزمان با جمعآوری دادهها با استفاده از نسخه 10 نرمافزار MAXQDA انجام یافت.
یافتهها: تحلیل دادهها منجر به استخراج چهار طبقه محوری «تهدید پنداری»، «مقاومت آمیخته به تردید»، «منابع و ارزشهای مؤثر بر تصمیمگیری» و «قبول تصمیم و تأیید» با متغیر مرکزی تأییدپذیری شد؛ بدین معنی که فرآیند تصمیمگیری در زنان دارای بارداری ناخواسته با درک تهدید به عنوان دغدغه اصلی شروع میشود که این امر منجر به مقاومت آنها در برابر پذیرش بارداری ناخواسته میگردد. سپس مواجهه با تهدیدات ناشی از سقط، موجب تردید و دودلی در انجام سقط میشود. در این میان زنان، متأثر از ارزشهای اعتقادی و با توجه به منابع حمایتی، سعی به انتخاب مسیری دارند که حداقل آسیب و تهدید و حداکثر مقبولیت و تأییدپذیری را داشته باشد. قبول تصمیم و تأیید آن نیز پیامد و نتیجه فرآیند تعاملی تصمیمگیری است.
نتیجهگیری: آنچه که نظریه تصمیمگیری جهت سقط یا تداوم بارداری ناخواسته را از نظریههای عمومی تصمیمگیری متمایز میکند، تأییدپذیری آن از بعد اجتماعی میباشد. پذیرش اجتماعی سقط و فرزندآوری، همسو با ارزیابی اخلاقی از سن و مرحله رشد جنین، مسیر تصمیمگیری در بارداری ناخواسته را براساس تأییدپذیری آن هدایت میکند.
حسن بابامحمدی، زهرا صیادجو، فائزه دیهیمفر، هاجر چهارپاشلو، راهب قربانی،
دوره 26، شماره 1 - ( 2-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: برخی مطالعات سبک یادگیری دانشجویان رشتههای مختلف تحصیلی را به صورت مجزا مورد ارزیابی قرار دادهاند. اما، تعداد معدودی به بررسی سبک یادگیری دانشجویان رشتههای مختلف تحصیلی در دانشگاههای علوم پزشکی پرداختهاند. لذا این مطالعه با هدف تعیین سبک یادگیری دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی سمنان انجام یافته است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، 228 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی سمنان در سال 1396 به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار پژوهش آخرین نسخه پرسشنامه سبک یادگیری Kolb بود. در نهایت دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 18 با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی و تحلیلی (مجذور کای) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: 8/54% نمونهها مؤنث و 5/89% مجرد بودند. 2/63% معدل بالاتر از 16 داشتند و 2/52% ترم 2 تحصیلی بودند. سبک یادگیری 4/40% دانشجویان جذبکننده، 9/21% واگرا، 3/19% انطباق یابنده و 4/18% همگرا بود. ارتباط معناداری بین سبک یادگیری و رشته تحصیلی (014/0=p) و نیز معدل (006/0=p) مشاهده شد، اما ارتباط معناداری بین سبک یادگیری با جنس، سن، وضعیت تأهل و ترم تحصیلی دیده نشد (05/0<p).
نتیجهگیری: با توجه به این که سبک یادگیری غالب دانشجویان جذبکننده بوده است و با توجه به این نکته که حرفههای پزشکی از مشاغل ارتباطی، مردم محور و عملی است، لازم است اساتید دانشگاه توجه بیشتری به سبک یادگیری دانشجویان داشته باشند، و از راهبردهای مختلف آموزشی برای تقویت و افزایش توانمندیهای لازم برای این گروه از فراگیران در محیطهای آموزشی و بالینی استفاده نمایند.
سهیلا جعفری میانائی، نصرالله علیمحمدی، مرضیه حسنپور، امیرحسین بانکی پورفرد،
دوره 26، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: هر مدل مفهومی در پرستاری در صدد تبیین مفاهیم بنیادین رشته است، تا به عنوان چارچوب علمی و عملی، با در نظر گرفتن فرهنگ و ارزشهای جامعه، امکان استفاده مؤثرتر آن در جوامع مختلف فراهم شود. این مطالعه با هدف طراحی مدل مفهومی مراقبت در دوران شیرخوارگی از دیدگاه اسلام، انجام گرفته است.
روش بررسی: مدل مفهومی مورد استفاده در این مطالعه، براساس فرآیند ساخت مدل Walker و Avant (2011) در سال 1396 طی سه گام طراحی گردید: تکامل مفهوم و تعیین مفهوم مرکزی، ساخت گزارهها و تعیین ارتباطات بین مفاهیم، سازماندهی نظاممند ارتباطات و ساخت طرحی یکپارچه. قرآن، تفاسیر و روایات اهل بیت علیهم السلام از منابع مورد استفاده بودند.
یافتهها: در نتیجه تکامل مفهوم «مراقبت در دوران شیرخوارگی از دیدگاه اسلام»، شش مفهوم ایجاد گردید. مفهوم «شیرخوار، انسانی دارای کرامت و استعداد تعالی»، به عنوان مفهوم مرکزی و سایر مفاهیم عبارتند از: «اصول پایهای پرورش»، «والدین، نمایندگان خدا در پرورش شیرخوار»، «مادر، مظهر خالقیت و ربوبیت خدا»، «کودک سالم و صالح»، «خداوند پروراننده مهربان». پس از تعیین ارتباط مفاهیم با یکدیگر، ساختار مدل مفهومی طراحی گردید.
نتیجهگیری: مراقبت در دوران شیرخوارگی، پروراندن انسانی است که از زمان لقاح، دارای کرامت و حقوق بوده و استعداد تکامل و تعالی را داراست. در دیدگاه اسلام، خداوند پروراننده ازلی و ابدی است که با محبت و کرامت، شیرخوار را میپروراند و مادر مظهر تجلی خالقیت و ربوبیت خدا در زمین است. شیرخوار امانت خدا نزد والدین و والدین به عنوان نمایندگان خدا، زمینهساز و متولی امر پرورش شیرخوار هستند تا با رعایت اصول پرورش، کودکی سالم و صالح داشته باشند. مدل «مراقبت در شیرخوارگی از دیدگاه اسلام» یک مدل مفهومی است که میتوان از آن در ساخت نظریههای کاربردی، فعالیتهای بالین، تحقیق و آموزش به دانشجویان پرستاری و جامعه استفاده کرد.
مرضیه ضیاییراد، نصراله علیمحمدی، علیرضا ایرجپور، بهرام امینمنصور،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: مدیریت آسیب تروماتیک مغزی بر پیشگیری و درمان آسیبهای ثانویه مغزی متمرکز است. پژوهش حاضر با هدف بومیسازی راهنمای بالینی مراقبت پرستاری از آسیبهای ثانویه مغزی در بزرگسالان انجام گرفته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر به روش مطالعه تکاملی چند مرحلهای در سال 1396 در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام گرفت. از تعداد 13 مورد راهنمای بالینی درمان و مراقبت از آسیب به سر، براساس نظر متخصصان و با استفاده از ابزار AGREE، کیفیت 8 مورد، مطلوب ارزیابی گردید و به عنوان راهنماهای مبنا در تهیه پیشنویس راهنمای بالینی بومی انتخاب شدند. همچنین، 12 راهنمای بالینی، 13 مقاله و 5 کتاب، در تکمیل توصیههای راهنمای بالینی بومی مورد استفاده قرار گرفتند. پیشنویس راهنما با استفاده از روش دلفی و پنل حضوری متخصصان بررسی و در نهایت به صورت یک راهنمای بالینی بومیسازی شده ارایه گردید.
یافتهها: راهنمای بالینی بومیسازی شده مراقبت پرستاری از آسیبهای ثانویه مغزی شامل 158 توصیه و در 5 بخش تدوین گردید؛ «مراقبت پرستاری در زمینه پیشگیری و مدیریت افزایش فشار داخل جمجمه، مراقبت پرستاری در زمینه حفظ و افزایش فشار جریان خون مغزی، مراقبت پرستاری در زمینه پیشگیری و کنترل حملات تشنجی، مراقبت پرستاری در زمینه پیشگیری و کنترل عفونتهای مغزی و مراقبت پرستاری در زمینه پیشگیری و کنترل آسیبهای ثانویه خارج جمجمه».
نتیجهگیری: کارکنان پرستاری بخشهای اورژانس، اعصاب و مراقبتهای ویژه میﺗﻮانند با استفاده از توصیههای این راﻫﻨﻤﺎ، بخشی از نیازهای مراقبتی مصدومان سر را ﻣﺮﺗﻔﻊ نموده و از این طریق ﺑﻪ ارﺗﻘﺎی وضعیت سلامت آنان کمک کنند.
روحانگیز نوروزینیا، عباس عبادی، محمدحسین یارمحمدیان، سعید چیان، مریم آقابراری،
دوره 27، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: کارکنان اورژانس پیش بیمارستانی به عنوان اولین گروه حاضر در صحنه حوادث و بلایا، باید توانایی مقابله و همچنین حفظ سلامت جسمی و روانی خود را داشته باشند. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط تابآوری و خودکارآمدی کارکنان عملیاتی اورژانس پیش بیمارستانی با کیفیت زندگی حرفهای آنان انجام گرفته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع توصیفی است که به صورت مقطعی در سال 1398 انجام یافته است. 200 نفر از کارکنان عملیاتی اورژانس پیش بیمارستانی استان البرز به روش نمونهگیری نسبتی و در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه جمعیتشناختی و سه پرسشنامه استاندارد شده تابآوری کارکنان پیش بیمارستانی، خودکارآمدی Schwartz و Jerusalem، و کیفیت زندگی حرفهای Stamm بود. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخه 20 و آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار تحلیلی (همبستگی اسپیرمن، آنالیز واریانس یک طرفه و رگرسیون خطی چندگانه) در سطح معناداری 05/0≥p تحلیل شد.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار خودکارآمدی 82/5±67/29 تابآوری 07/17±14/123، رضایت از شفقت 09/8±81/39، فرسودگی 76/4±06/12، و استرس تروماتیک ثانویه 27/7±61/23، بود. همبستگی معناداری بین خودکارآمدی با سه مؤلفه کیفیت زندگی حرفهای وجود داشت (05/0>p). خودکارآمدی با رضایت از شفقت رابطه مثبت و با فرسودگی و استرس تروماتیک ثانویه رابطه منفی داشت. همچنین خودکارآمدی و تابآوری پیشبینیکننده رضایت از شفقت، و فرسودگی بودند (05/0>p). جهت تأثیر خودکارآمدی و تابآوری بر رضایت از شفقت مثبت بود. نتایج حاصل از آزمون رگرسیون خطی چندگانه گام به گام نشان داد که 5 مؤلفه تابآوری شامل خودمدیریتی، نتایج استرس، چالشهای ارتباطی، حفظ آرامش و انگیزه شغلی بر رضایت از شفقت تأثیر داشتهاند (05/0>p). جهت تأثیر تمامی مؤلفههای تابآوری بر رضایت از شفقت مثبت بود.
نتیجهگیری: کارکنان عملیاتی اورژانس پیش بیمارستانی استان البرز از نظر میزان تابآوری، خودکارآمدی و کیفیت زندگی حرفهای در سطح قابل قبولی قرار داشتند.
مصطفی روشنزاده، عاطفه بیگی، علی تاجآبادی، سمانه دهقان ابنوی، سمیه محمدی،
دوره 27، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: وفاداری سازمانی پرستاران به نظامهای بهداشتی نقش مهمی در گسترش عملکرد سازمان دارد. در این میان بررسی نقش عواملی همانند رفتارهای شهروندی و عملکرد انطباقی میتواند در این زمینه کمککننده باشد. لذا در مطالعه حاضر به تعیین ارتباط بین رفتار شهروندی و عملکرد انطباقی با وفاداری سازمانی در پرستاران پرداخته شده است.
روش بررسی: مطالعه توصیفی- مقطعی حاضر سال 1398 در مورد 200 پرستار که به روش نمونهگیری تصادفی از بین پرستاران شاغل در بیمارستان ولیعصر (عج) شهر بروجن دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد انتخاب شده بودند، انجام گرفت. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی، رفتار شهروندی Lee و Allen، عملکرد انطباقی Charbonnier-Voirin و Roussel، وفاداری سازمانی Kumar و Shekhar استفاده شد. تحلیل دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آمارهای توصیفی و تحلیلی انجام گرفت.
یافتهها:
ضریب همبستگی پیرسون حاکی از ارتباط مثبت و معناداری بین رفتار شهروندی و عملکرد انطباقی با وفاداری سازمانی بوده است (05/0>p). آزمون رگرسیون نشان داد رفتار شهروندی (199/0= R2تعدیل شده) و عملکرد انطباقی (131/0=R2 تعدیل شده) بهطور معناداری وفاداری سازمانی را پیشبینی میکنند. کلیه ابعاد رفتار شهروندی و برخی از ابعاد عملکرد انطباقی همانند خلاقیت، تلاش معطوف به یادگیری و مدیریت استرس شغلی میتواند وفاداری سازمانی در پرستاران را پیشبینی کنند. میانگین رفتار شهروندی در حد متوسط (26/18±85/66)، عملکرد انطباقی در حد متوسط (98/16±76/68) و وفاداری سازمانی در حد متوسط (09/24±67/120) گزارش شد.
نتیجهگیری: توجه مدیران و برنامهریزان به زمینهسازی عواملی همانند خلاقیت، مدیریت استرس و آموزش مداوم معطوف به یادگیری در کنار بهبود روابط کاری سالم و مشارکت در پرستاران میتواند از طریق گسترش رفتار شهروندی و عملکرد انطباقی نقش مهمی در گسترس وفاداری سازمانی داشته باشد.