جستجو در مقالات منتشر شده


29 نتیجه برای سرطان

سمیرا مرادی‌پور، محمد علی سلیمانی، مریم مافی، محمد رضا شیخی،
دوره 24، شماره 4 - ( 10-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان سینه یکی از شایع‌ترین سرطان‌های زنان بوده و به عنوان یک بیماری مزمن دارای عوارض روان‌شناختی مختلف از جمله اضطراب مرگ است. هدف مطالعه حاضر تعیین تأثیر تکنیک آرام‌سازی بنسون بر اضطراب مرگ زنان مبتلا به سرطان سینه بوده است.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده، تعداد 100 بیمار مبتلا به سرطان سینه مراجعه‌کننده به بیمارستان ولایت قزوین در سال 1396 با روش نمونه‌گیری مستمر انتخاب شدند و با تخصیص تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه‌های اطلاعات جمعیت‌شناختی و اضطراب مرگ تمپلر قبل از مداخله توسط هر دو گروه تکمیل شد. تکنیک آرام‌سازی بنسون به بیماران گروه مداخله آموزش داده شد، و از آن هاخواسته شد تا آن را را به مدت 3 ماه انجام دهند و انجام آرام‌سازی هر ماه توسط چک لیست کنترل شد. مجدداً پرسشنامه‌ها توسط هر دو گروه تکمیل شد. داده­ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی در نرم­افزار SPSS نسخه 23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه از نظر توزیع متغیرهای جمعیت‌شناختی اختلاف معناداری وجود ندارد (05/0<p). قبل از مداخله بین میانگین نمرات اضطراب مرگ بیماران دو گروه مداخله (3/10±4/46) و کنترل (07/10±6/49) نیز تفاوت آماری معناداری مشاهده نشد (05/0<p). اما پس از مداخله بین میانگین نمرات گروه مداخله (2/10±5/44) و کنترل (2/11±9/48) تفاوت معناداری مشاهده شد (05/0>p).
نتیجه‌گیری: براساس نتایج این مطالعه می‌توان نتیجه گرفت که تکنیک آرام‌سازی بنسون در کاهش اضطراب مرگ بیماران مبتلا به سرطان سینه مؤثر است.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20170610034435N8
 
فرشته ملایی، فریبا برهانی، عباس عباس‌زاده، مهدی خبازخوب،
دوره 24، شماره 4 - ( 10-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان به عنوان یکی از شایع‌ترین بیماری‌ها در سطح جهان با مشکلات روانی، جسمی، اجتماعی و مالی همراه است. این مسایل نه تنها بیمار، بلکه خانواده بیمار را نیز تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و باعث ایجاد بار مراقبتی می‌شود. برخی مطالعات نشان داده که سلامت معنوی در کاهش بار مراقبتی مؤثر است. از این رو تحقیق حاضر با هدف تعیین ارتباط بین سلامت معنوی و بار مراقبتی در مراقبان خانوادگی بیماران مبتلا به سرطان انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی- همبستگی 150 مراقب خانوادگی بیماران مبتلا به سرطان مراجعه‌کننده به بیمارستان‌های آیت الله طالقانی، شهدای تجریش، مسیح دانشوری و امام حسین (ع) شهر تهران از مرداد تا آبان ماه 1396 به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه بود و داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون‌های آماری همبستگی پیرسون، اسپیرمن، تی‌مستقل، تحلیل واریانس و رگرسیون چندگانه در سطح معناداری 05/0 تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار نمره سلامت معنوی و بار مراقبتی مراقبان خانوادگی مورد مطالعه به ترتیب 70/17±36/90 و 79/11±54/25 بود. بین سلامت معنوی و اجزایش (سلامت مذهبی و وجودی) و بار مراقبتی ارتباط معنادار مشاهده شد (001/0p< ، 421/0-=r). نتیجه آزمون رگرسیون نشان داد که متغیر سلامت معنوی به طور معناداری بار مراقبتی را پیش‌بینی می‌کند.
نتیجه‌گیری: مراقبان خانوادگی بیماران مبتلا به سرطان در طول مراقبت متحمل بار مراقبتی می‌شوند که این بار مراقبتی با سلامت معنوی آن‌ها مرتبط است. از این رو توجه به سلامت معنوی در این مراقبان تأکید می‌شود.
 
وحید خسروی، مجید براتی، بابک معینی، یونس محمدی،
دوره 24، شماره 4 - ( 10-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پروستات یکی از شایع‌ترین علل مرگ ناشی از سرطان‌ها در مردان به‌حساب می‌آید. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر مداخله آموزشی مبتنی بر نظریه انگیزش محافظت در انجام رفتارهای پیشگری‌کننده از سرطان پروستات در مردان 50 تا 75 سال انجام گرفته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک کارآزمایی تصادفی شده با گروه کنترل است که در سال 1396 در مورد 100 نفر از مردان عضو کانون‌های بازنشستگی شهر همدان انجام یافته است. شرکت‌کنندگان به صورت نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. پرسشنامه محقق ساخته اطلاعات جمعیت‌شناختی و سازه‌های نظریه انگیزش محافظت توسط آنان تکمیل شد. مداخله آموزشی طی 4 جلسه در بین شرکت‌کنندگان گروه مداخله اجرا شد. دو ماه بعد از مداخله آموزشی پرسشنامه‌ها در هر دو گروه تکمیل گردید. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 16 و آزمون‌های تی‌مستقل، آزمون کای‌دو و کوواریانس تحلیل شد.
یافته‌ها: دو گروه قبل از مداخله از نظر مشخصات فردی، سازه‌های پاداش درک شده، هزینه‌های پاسخ درک شده، ترس، خودکارآمدی درک شده و انگیزش محافظت و رفتار غربالگری سرطان همگن بودند. مداخله توانست همه سازه‌های نظریه انگیزش محافظت را در گروه مداخله نسبت به گروه آزمون بهبود بخشد. همچنین انجام رفتار غربالگری PSA در گروه مداخله (76)38 و در گروه کنترل (32)16 بوده است (001/0p<).
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه نشان داد که می‌توان از نظریه انگیزش محافظت به عنوان چارچوبی در طراحی برنامه‌های آموزشی به منظور انجام رفتارهای غربالگری سرطان پروستات استفاده کرد.
 
نادر آقاخانی، افشین حضرتی مرنگلو، داوود وهاب‌زاده، فراز طیار،
دوره 25، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: تشخیص سرطان موجب بروز مشکلات عاطفی همچون استرس، اضطراب و افسردگی در بیمار و خانواده وی و عدم سازگاری با بیماری می‌شود که می‌تواند منجر به پیامدهای ناخوشایندی در روند بهبود یا افزایش عوارض بیماری گردد. با توجه به اهمیت موضوع، این مطالعه با هدف بررسی تأثیر به‌کارگیری برنامه مراقبتی براساس الگوی سازگاری «روی» بر شدت افسردگی، اضطراب و استرس بیماران مبتلا به سرطان کولورکتال بستری در مراکز آموزشی درمانی شهر ارومیه انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تعداد 36 نفر از بیماران مبتلا به سرطان کولورکتال بستری (مرحله سوم یا چهارم بیماری) در مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه در سال 1395 به صورت در دسترس انتخاب در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها فرم بررسی و شناخت الگوی سازگاری «روی» و مقیاس اضطراب، افسردگی و استرس DASS-21 بود. برنامه مراقبتی براساس الگوی «روی» برای گروه مداخله اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 18 و آزمون‌های کای‌دو و تی‌مستقل انجام یافت.
یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان داد که در مرحله قبل از مداخله میانگین نمرات متغیرهای افسردگی، اضطراب و استرس در دو گروه کنترل (به ترتیب 5/4±7/12، 8/4±9/13، 7/4±4/16) و مداخله (به ترتیب 2/4±6/12، 6/4±0/13، 5/4±7/15) اختلاف آماری معناداری نداشت (05/0<p). ولی در مرحله بعد از مداخله میانگین نمرات متغیرهای یاد شده در گروه کنترل (به ترتیب 8/4±7/13، 9/4±93/13، 4/4±16/17) افزایش و در گروه مداخله (به ترتیب 1/3±46/10، 4/3±0/11، 2/5±8/13) کاهش یافته بود و اختلاف آماری معناداری بین دو گروه مشاهده شد (05/0>p).
نتیجه‌گیری: با توجه به شدت افسردگی، اضطراب و استرس در بین بیماران سرطانی، می‌توان از روش‌های غیردارویی و کم هزینه‌تر مانند الگوی سازگاری «روی» برای کنترل این عوارض و ایجاد محیطی با تنش کم‌تر برای این بیماران استفاده کرد.
ثبت کارآزمایی بالینی:IRCT20160220026662N5
 
حکیمه اسکندری سبزی، اعظم شیرین آبادی فراهانی، مریم رسولی، لیلا خانعلی مجن، راضیه بیک‌میرزا، مریم حیدری،
دوره 27، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: ابتلا به سرطان در دوره نوجوانی باعث ناتوانی شده و دستیابی به وظایف مهم این دوران را دچار اختلال می­کند. با توجه این که مسایل معنوی پیچیده­ای پیش روی نوجوانان قرار دارد، با تأکید بر آن­ها می­توان چارچوب منحصر به ­فردی را برای درک و مقابله با بیماری فراهم کرد. این مطالعه با هدف تعیین عوامل مرتبط با مقابله­ معنوی نوجوانان مبتلا به سرطان براساس الگوی «تعالی نفس Reed» انجام گرفته است.
روش بررسی: در این پژوهش توصیفی- همبستگی، تعداد 270 نوجوان مبتلا به سرطان مراجعه‌کننده به بیمارستان­های تابع دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی شهر تهران در سال 98-1397، به صورت در دسترس، انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه­های «ویژگی­های جمعیت­شناختی و بالینی»، «مقابله­ معنوی نوجوانان»، «امیدواری نوجوانان»، «تعالی­نفس- نسخه نوجوانان» و «مقابله نوجوانان» جمع­آوری شد. تحلیل داده­ها با استفاده از نرم­افزار SPSS نسخه 19 و روش­های آماری توصیفی و آزمون‌های کروسکال-­والیس، کولموگروفاسمیرنوف، ضریب همبستگی اسپیرمن و تحلیل مسیر انجام یافت.
یافته‌ها: براساس ضریب همبستگی اسپیرمن، ارتباط امیدواری (440/0=rs و 001/0>p)، مقابله­ (149/0=rs و 015/0=p) و تعالی نفس (143/0=rs و 019/0=p) با مقابله­ معنوی نوجوانان مثبت و معنادار بود. همچنین نتایج تحلیل مسیر برازش الگوی تعالی نفس Reed نشان می‌دهد متغیرهای امیدواری و تعالی نفس به صورت مستقیم و متغیر مقابله به صورت غیرمستقیم و از طریق متغیر واسطه تعالی نفس، بر مقابله معنوی در نوجوانان تأثیرگذار بوده است.
نتیجه‌گیری: متغیرهای امیدواری، مقابله و تعالی نفس از عوامل مرتبط با مقابله­ معنوی در نوجوانان مبتلا به سرطان بوده است و الگوی تعالی نفس Reed در نوجوانان ایرانی مبتلا به سرطان برازش دارد. بنابراین پرستاران به عنوان اولین ارایه­دهندگان مراقبت، می­توانند با تمرکز بر این الگو و با دست­کاری در متغیرهای مختلف آن، مقابله معنوی را در نوجوانان افزایش دهند.
 
شیما کهن‌سال، فریبا تباری، شهرزاد غیاثوندیان، شیما حقانی، کامران رودینی،
دوره 27، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: اضطراب یکی از عوارض شایع در بیماران سرطانی است که می‌تواند بر سلامت جسم و روان بیماران اثر بگذارد و در روند درمان اختلال ایجاد کند. به همین دلیل بیماران مبتلا به سرطان که تحت شیمی درمانی هستند، نیازمند آموزش درباره بیماری و راهکارهای مقابله با عوارض و مشکلات آن هستند. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تأثیر دو روش آموزش ویدیویی و نوشتاری بر اضطراب بیماران مبتلا به سرطان معده و مری که تحت شیمی درمانی سرپایی هستند، انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده است که در مورد 58 بیمار مبتلا به سرطان معده و مری که تحت شیمی درمانی سرپایی در بیمارستان‌های شریعتی و امام خمینی تهران بودند، انجام گرفته است. شرکت‌کنندگان به صورت تصادفی در گروه آموزش ویدیویی (28 نفر) و گروه آموزش نوشتاری (30 نفر) قرار گرفتند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه اضطراب حالت اشپیل‌برگر (STAI) در ابتدای مطالعه و به صورت هفتگی در طی 12 هفته جمع‌آوری و در نرم‌افزار SPSS نسخه 20 تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که میزان اضطراب در هر دو گروه نسبت به قبل از مداخله به طور معناداری کاهش داشته است (05/0p<). در بررسی میانگین نمره اضطراب بین گروه ویدیو (85/9±07/56) و گروه نوشتاری (13/8±40/56 ) بعد از انجام مداخله تفاوت آماری معناداری مشاهده نشد (89/0=p).
نتیجه‌گیری: به طور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که آموزش خودمراقبتی در روش ویدیویی و نوشتاری، اضطراب بیماران سرطانی تحت شیمی درمانی را کاهش می‌دهد و هر دو روش می‌توانند در کاهش اضطراب بیماران مؤثر باشند.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20181115041669N1
 
هادی حسنخانی، جواد دهقان‌نژاد، آزاد رحمانی، منصور غفوری‌فرد، فریبا ولی‌زاده،
دوره 28، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان بیماریی است که کیفیت زندگی بیمار را تحت تأثیر قرار می‌دهد و مراقبت تسکینی راهکاری است که می‌تواند آن را بهبود بخشد. با این حال مراقبت تسکینی در منزل در اکثر کشورهای جهان توسعه نیافته است بنابراین هدف این مطالعه ارتقای برنامه مراقبت تسکینی در منزل برای بیماران مبتلا به سرطان است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه اقدام پژوهی است که روش چرخه‌ای چهار مرحله‌ای اولری با رویکردهای کمی و کیفی در سه مرکز مراقبت در منزل شهر تبریز در سال 1399-1397 انجام گرفته است. با 18 پرستار مراقبت در منزل که به صورت هدفمند انتخاب شدند جهت شناسایی نیازهای مراقبتی بیماران سرطانی و موانع مراقبت تسکینی در منزل مصاحبه انجام یافت و همچنین پرسشنامه‌ تعیین نگرش و دانش به‌صورت قبل و بعد مرحله اقدام در میان 60 پرستار مراقبت در منزل توزیع شد. داده‌های کیفی از طرق تحلیل محتوا و دادههای کمی با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 14 تحلیل شد.
یافته‌ها: نیازهای مراقبتی بیماران سرطانی در 5 طبقه و موانع مراقبت تسکینی در 3 طبقه مشخص گردید. بیماران مبتلا به سرطان دارای نیازهای جسمی، روانی، آموزشی، مالی و معنوی هستند و موانع مراقبت‌های تسکینی شامل نقصان دستورالعمل‌ها، استیصال خانواده‌ها و حرفه‌ای نبودن مراقبان است. در مرحله کمی پرستاران دانش متوسط و نگرش منفی نسبت به مراقبت تسکینی داشتند. آموزش از طریق فضای مجازی دانش و نگرش پرستاران را بهبود بخشید و آزمون تی جفت شده میانگین نمره دانش پرستاران را بعد از مرحله اقدام، معنادار نشان داد.
نتیجه‌گیری: براساس نتایج، جهت ارتقای مراقبت‌های تسکینی در منزل برای بیماران سرطانی توجه به نیازهای جسمی، روانی، آموزشی، مالی و معنوی آنان و رفع موانع از جمله تدوین دستورالعمل‌های مراقبت تسکینی در منزل، حمایت از خانواده‌های بیماران مبتلا به سرطان و تخصصی کردن پرستاران ویژه مراقبت تسکینی در منزل و آموزش آن‌ها می‌تواند مراقبت در این بیماران را ارتقا دهد.

 
طاهره عبدیان، فاطمه ابراهیمی، ساره قربانی، نجمه عابدی‌شرق،
دوره 29، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان شایع­ترین نوع سرطان در جهان است که مشکلات جسمانی و بار روانی زیادی برای مبتلایان به وجود می­آورد. آموزش یکی از روش­های کاهش مشکلات روان­شناختی این بیماران به‌شمار می­رود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش پذیرش و تعهد و روان­شناسی مثبت در سلامت روان و تاب­آوری زنان مبتلا به سرطان پستان انجام گرفته است.
روش بررسی: این پژوهش یک طرح شبه آزمایشی دوگروهی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون است که در مورد 60 زن مبتلا به سرطان پستان در مرکز سرطان خاتم الانبیا (ع) شهر جهرم در سال 1399-1400 انجام گرفته است. بیماران از طریق روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و به‌طور تصادفی در گروه‌های آموزش پذیرش و تعهد (پذیرش آن چه خارج از کنترل است و تعهد جهت غنی ساختن زندگی) و روان­شناسی مثبت (با تأکید بر توانمندی‌های فردی و احساسات مثبت) قرار گرفتند. از آن­ها خواسته شد قبل از جلسات و یک هفته پس از پایان جلسات به پرسشنامه­های ارزیابی تاب‌آوری و سلامت روان پاسخ دهند. داده­ها با استفاده از آنالیز کوواریانس چندمتغیره در سطح معناداری 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج آنالیز کوواریانس چندمتغیره نشان داد که هیچ تفاوت معناداری در تاب‌آوری و سلامت روان (318/2=F، 110/0=p) پس از تعدیل نمرات پیش­آزمون بین دو گروه مداخله وجود ندارد. تغییرات در سلامت روان و تاب‌آوری از نظر بالینی به ترتیب در 75% و 42% از اعضای گروه پذیرش و تعهد و 65% و 46% از گروه روان­شناسی مثبت معنادار بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌ها، هر دو روش آموزش گروهی «پذیرش و تعهد» و «روان­شناسی مثبت» در افزایش تاب‌آوری و سلامت روان بیماران مبتلا به سرطان پستان مؤثر هستند. این یافته فرصت­های بیشتری را برای مراقبان سلامت فراهم می­کند تا رویکرد متناسب با ویژگی‌های مراقب و ویژگی­های شخصیتی مراجعان اتخاذ نمایند.

 
زهرا فتوکیان، سبحان رحیمی اسبو، زهرا جنت علیپور، علی پورحبیب، فاطمه غفاری، مجتبی قنبری قلعه‌سری، شهربانو کیهانیان، محسن وکیلی صادقی،
دوره 30، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: مراقبت‌های پیگیرانه پس از درمان سرطان پستان، بر کاهش مرگ‌ومیر و هزینه‌های درمان و ارتقای کیفیت زندگی بیماران تأثیر زیادی دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین عوامل روان‌شناختی مؤثر بر مراقبت‌های پیگیرانه بعد از درمان سرطان پستان انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، 180 بیمار مبتلا به سرطان پستان شهرستان‌های بابل و غرب استان مازندران به روش تصادفی ساده در طی سال‌های 1401-1400 انتخاب شدند. داده‌ها از طریق پرسشنامه‌های اطلاعات فردی، اضطراب و افسردگی بیمارستانی Zigmond، ترمومتر درماندگی روان‌شناختی، ترس از عود سرطان و چک‌لیست مراقبت‌های پیگیرانه بعد از درمان سرطان پستان جمع‌آوری شد. به‌منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم‌افزار SPSS نسخه 18 و آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار سنی افراد مورد مطالعه 01/12±49/51 سال بود. میانگین و انحراف معیار نمرات افسردگی، اضطراب و ترمومتر درماندگی روان‌شناختی به ترتیب 71/2±16/6، 13/4±7۰/10 و 54/2±98/5 بود. نتایج نشان داد که افراد دارای اضطراب، افسردگی، درماندگی روان‌شناختی و ترس از عود بیشتر، برخی رفتارهای پیگیرانه را کمتر انجام می­دهند و برخی را کمتر (05/0p<).
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج توصیه می‌شود سیاست‌گذاران بهداشتی به چالش‌های روان‌شناختی این بیماران توجه داشته باشند. در مورد فراهم کردن تسهیلات پوشش بیمه، جهت غربالگری و درمان مشکلات روحی روانی بیماران می‌تواند با بهبود سلامت روان، به مشارکت افراد در رفتارهای خود مراقبتی و ارتقای سلامت افراد کمک‌ نماید.

 

صفحه 2 از 2    
2
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb