جستجو در مقالات منتشر شده


31 نتیجه برای نوزاد

سیده زهرا اعمی، زهرا احمدی، طیبه ریحانی، حمید حقانی،
دوره 19، شماره 2 - ( 8-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف : از اهداف مهم مراقبت پرستاری در بخش مراقبت ویژه نوزادان، فراهم کردن مراقبت جامع نگر و افزایش بهترین نتایج ممکن می باشد . برای دستیابی به این اهداف درک نیازهای مادران از اهمیت بالایی برخوردار است. این مطالعه با هدف مقایسه درک پرستاران و مادران نوزادان نارس از نیازهای مادران در بخش مراقبت ویژه نوزادان انجام یافته است.

  روش بررسی : این مطالعه مقطعی-مقایسه ای با شرکت 63 پرستار و 63 مادر نوزاد نارس، به روش نمونه گیری طبقه ای در بخش مراقبت ویژه نوزادان چهار مرکز آموزشی ، درمانی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در طی دو ماه (اسفند 1391 و فروردین 1392)، با استفاده از پرسشنامه نیازهای خانواده نوزاد بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان Ward انجام گرفت. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی(آزمون t مستقل) و نرم افزار SPSS نسخه 16مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

  یافته ها : در میان ابعاد نیازهای خانواده، نیاز به نزدیکی به نوزاد (37/95%)، دلگرمی (18/94%)، آگاهی (15/91%)، حمایتی (77/79%) و راحتی (86/72%) به ترتیب اهمیت توسط مادران، همچنین نیاز به دلگرمی (33/80%)، نزدیکی به نوزاد (26/75%)، آگاهی (80/70%)، راحتی (36/66%) و حمایتی (83/64%) به عنوان درک پرستاران گزارش شد.

  نتیجه گیری : پیشنهاد می شود پرستاران با توجه به نتایج این مطالعه و ارزیابی های دوره ای از نیازهای مادران ، تعریف خود را از نیازهای واقعی مادران عینی سازند و ارتباط موثر و متقابل خود را با آنان بهبود بخشند، تا با تامین این نیازها بر اساس اهمیت و الویت از دیدگاه مادران، گامی هر چند کوچک در ارتقای سلامت مادر و نوزاد برداشته شود.

  


لیلا ولی‌زاده، راحله جانانی، آلهه سیدرسولی، عبداله جنت‌دوست، محمد اصغری جعفرآبادی،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: نوزادان نارس بزرگترین گروه بستری شدگان در بخش ­ های مراقبت ویژه می ­ باشند. تثبیت پارامترهای قلبی- تنفسی در آن‌ها یکی از اهداف اولیه مراقبتی است. تهویه مکانیکی و به تبع آن ساکشن داخل تراشه از رویه‌های شایع در این نوزادان و تأثیرگذار بر معیارهای قلبی- تنفسی می‌باشد. هدف مطالعه حاضر مقایسه تأثیر ساکشن داخل تراشه به دو روش باز و بسته بر شاخص­ها و پایداری فیزیولوژیک در نوزادان نارس تحت تهویه مکانیکی می‌باشد .

  روش بررسی: در کارآزمایی بالینی حاضر، 90 نوزاد نارس 34-27 هفته که در بخش‌های NICU مراکز آموزشی- درمانی الزهرا و طالقانی تبریز در سال 91 بستری شده بودند، انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تخصیص یافتند. یک گروه با روش باز و گروه دیگر با روش بسته ساکشن شدند و از نظر شاخص­ها (درصد اشباع اکسیژن، ضربان قلب، فشارخون متوسط شریانی) و پایداری فیزیولوژیک (ضربان قلب، فشارخون متوسط شریانی) مورد مقایسه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل با استفاده از نرم‌افزار SPSS v.21 و روش‌های آمار توصیفی و استنباطی مانند آزمون کای‌دو، آزمون تی، من‌ویتنی و مدل آمیخته انجام یافت .

  یافته‌ها : از نظر شاخص فشارخون متوسط شریانی بین دو گروه تفاوت آماری معنادار مشاهده شد (016/0= p ). همچنین مدت زمان لازم برای بازگشت ضربان قلب و فشارخون متوسط شریانی به حالت پایه در روش ساکشن بسته کمتر بود. پایداری فیزیولوژیک در ساکشن به روش بسته بهتر بود (05/0 p< ) .

  نتیجه‌گیری: فشارخون متوسط شریانی و مدت زمان لازم برای بازگشت به حالت پایه در ساکشن باز بیشتر بود. لذا با توجه به اثرات فیزیولوژیکی بهتر ساکشن بسته و عدم احتساب متغیر وزن در مطالعه حاضر پیشنهاد می­شود تأثیر ترکیبی ساکشن بسته با وزن نیز بر پارامترهای فیزیولویکی نوزادان نارس ارزیابی گردد .

  


سوسن ولی‌زاده، محمدباقر حسینی، گلاویژ کریمی جوان، ایران امیرتیموری،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: با پیشرفت فن‌آوری امکان زنده ماندن نوزادان نارس افزایش یافته است . یکی از بزرگ‌ترین مشکلات نوزادان نارس مشکلات تغذیه دهانی می‌باشد که به دلیل عدم تکامل و نقص در هماهنگی مکیدن، بلعیدن و تنفس است. مشکلات تغذیه دهانی بر توانایی نوزاد برای رسیدن به تغذیه دهانی مستقل تأثیر گذاشته و مدت بستری را طولانی می‌کند. هدف مطالعه حاضر مقایسه تأثیر دو روش ماساژ دهانی و مکیدن غیرمغذی بر زمان دستیابی به تغذیه دهانی مستقل و طول مدت بستری در نوزادان نارس بستری در NICU می‌باشد .

  روش بررسی: در کارآزمایی بالینی حاضر، 72 نوزاد نارس 32-28 هفته که در بخش NICU بیمارستان الزهرای تبریز در سال 1391 بستری شده بودند، انتخاب و به صورت تخصیص تصادفی در سه گروه ماساژ دهانی، مکیدن غیرمغذی و شاهد قرار گرفتند. نوزادان گروه ماساژ دهانی حداقل 10 روز، قبل از گاواژ ماساژ داخل و اطراف دهان را دریافت کردند. نوزادان گروه مکیدن غیرمغذی حداقل 10 روز، قبل از گاواژ مکیدن غیرمغذی را با انگشت پژوهشگر یا مادر دریافت کردند. نوزادان گروه شاهد، مراقبت معمول را دریافت کردند. سه گروه از نظر زمان دستیابی به تغذیه مستقل دهانی و مدت بستری با هم مقایسه شدند .

  یافته‌ها : دو گروه مداخله نسبت به گروه شاهد به طور معناداری زودتر به تغذیه دهانی مستقل دست یافتند (001/0 p< ). اما زمان دستیابی به تغذیه دهانی مستقل در دو گروه ماساژ دهانی و مکیدن غیرمغذی اختلاف آماری معناداری نداشت (915/0= p ). طول مدت بستری بین سه گروه مورد مطالعه تفاوت آماری معناداری نداشت (342/0= p ) .

  نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهد دو روش مکیدن غیرمغذی و ماساژ دهانی می‌تواند زمان دستیابی به تغذیه دهانی مستقل در نوزادان نارس را کوتاه‌تر نماید، اما نسبت به هم برتری ندارند .

  


سرور سهرابی، زهرا احمدی، زیبا مسیبی، حمید حقانی،
دوره 20، شماره 2 - ( 5-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: مقالات علمی و مشاهدات بالینی حاکی از آن است که بستری شدن نوزادان در بیمارستان باعث اختلال در ایجاد دلبستگی بین مادر و نوزاد می‌شود . این مطالعه با هدف بررسی تأثیر ماساژ نوزاد توسط مادر بر دلبستگی مادران نوزادان بستری در بخش مراقبت نوزادان اجرا گردیده است .

  روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 42 مادر همراه با نوزاد بستری در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان‌های علی اصغر (ع) و آرش در سال 1392 برای گروه آزمون و شاهد انتخاب شدند. گروه آزمون با استفاده از نمایش فیلم آموزش ماساژ و تمرین عملی روی ماکت، ماساژ نوزاد را فرا گرفتند، سپس مادران نوزادنشان را به مدت 5 روز ماساژ دادند. ماساژ برای هر نوزاد در هر روز 1 نوبت به مدت 15 دقیقه اجرا شد. رفتار دلبستگی مادران نسبت به نوزادانشان قبل از انجام ماساژ و بعد از 5 روز ماساژ در هنگام شیردهی ارزیابی شد. ابزار جمع‌آوری داده‌ها مقیاس سنجش دلبستگی مادر به نوزاد بود . جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون‌های آماری کای‌اسکوئر، آزمون دقیق فیشر و آزمون t در نرم‌افزار SPSS v.19 استفاده شد .

  یافته‌ها : دو گروه آزمون و شاهد از نظر اطلاعات جمعیت‌شناختی همسان بودند و اختلاف در میانگین دلبستگی مادران قبل از ماساژ در دو گروه براساس آنالیزهای آماری معنادار نبود (05/0 p> ). ارزیابی دلبستگی مادران در روز پنجم، نشان داد میانگین دلبستگی مادران در گروه آزمون (26/4 ± 76/64) با گروه شاهد (38/3 ± 38/53) تفاوت آماری معنادار داشته است (001/0 p< ) .

  نتیجه‌گیری: با توجه به نقش مؤثر ماساژ بر رفتارهای دلبستگی، می‌توان این مراقبت سنتی را در کلیه بخش‌های نوزادان رواج داد .

  


زهرا کاشانی‌نیا، مریم دهقان، فیروزه ساجدی، پوریا رضاسلطانی،
دوره 20، شماره 3 - ( 8-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: مادران اغلب در مرحله اولیه تولد نوزاد نارس، احساس تنش می‌کنند به علاوه تنش مادران تا مدت‌ها بعد از زایمان، با نگرش و رفتار منفی آن‌ها در تعامل با نوزادشان همراه است. لذا هدف این مطالعه تعیین تأثیر مراقبت کانگورویی بر میزان تنش مادران نوزادان نارس بوده است .

  روش بررسی: این مطالعه شبه تجربی در مورد 46 زوج مادر و نوزاد نارس بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان بیمارستان‌های شهید صدوقی و تأمین اجتماعی یزد در سال‌های 92-1391 انجام یافت. روش نمونه‌گیری به صورت در دسترس بود و نمونه‌ها در دو گروه مداخله و شاهد قرار گرفتند. در گروه مداخله، مراقبت کانگورویی روزانه 30 دقیقه بعد از تغذیه به مدت 4 هفته انجام گرفت. سپس تنش مادران با استفاده از پرسشنا مه تنش والدی در دو گروه ارزیابی و مقایسه گردید. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون‌های کای‌دو، تی‌تست، من‌ویتنی انجام یافت .

  یافته‌ها : میانگین نمره تنش مادران در گروه مداخله 024/17 ± 000/102 و در گروه شاهد 253/18 ± 521/174 بوده است و نتیجه آزمون من‌ویتنی نشان داد که بین دو گروه از نظر آماری تفاوت معناداری وجود دارد (001/0> p ). همچنین تفاوت آماری معناداری بین تنش مادران قبل و بعد از مداخله در گروه مداخله نیز دیده شد (001/0 > p ) .

  نتیجه‌گیری: مراقبت کانگورویی سبب کاهش تنش مادران نوزادان نارس می‌گردد. بنابراین تدوین برنامه مراقبت کانگورویی در مواجهه با تنش مادران، به ویژه مادران دارای نوزادان نارس توصیه می‌شود .

  


زیبا تقی‌زاده، علی منتظری، مهسا خوشنام‌راد،
دوره 21، شماره 2 - ( 6-1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: ماماها به عنوان یکی از اعضای تیم بحران، ارایه خدمات به مادر و نوزاد را در شرایط بحران به عهده دارند، لذا تعیین نیازهای آموزشی آنان در این شرایط، اساس برنامه‌ریزی در این زمینه است. هدف این مطالعه شناخت نیازهای آموزشی دانشجویان مامایی برای ارایه خدمات پیشگیری از افزایش مرگ و میر مادر و نوزاد در شرایط بحران می‌باشد .

  روش بررسی: در این مطالعه مقطعی در سال 1393، تعداد 235 نفر از دانشجویان مقاطع مختلف رشته مامایی از چهار دانشگاه علوم پزشکی شهر تهران، با روش سرشماری انتخاب و پس از اعلام رضایت آگاهانه، پرسشنامه محقق‌ساخته نیازهای آموزشی مرتبط با ارایه خدمات پیشگیری از مرگ‌و‌میر مادر و نوزاد در شرایط بحران را به شیوه خودگزارش‌دهی تکمیل نمودند . داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون‌های آنالیز واریانس یک طرفه، t تست و همبستگی پیرسون در نرم‌افزار SPSS v.17 تحلیل شد.

  یافته‌ها : میانگین و انحراف معیار نمره نیاز آموزشی دانشجویان در حیطه مادری 5/21 ± 70، از حداکثر 105 نمره، و در حیطه نوزادی 9 ± 7/46، از حداکثر 65 نمره بود و در سطح نیازآموزشی زیاد قرار گرفت. دانشجویان کارشناسی در مقایسه با کارشناسی‌ارشد، در هر دو حیطه، نیاز آموزشی بیش‌تری را گزارش کردند (046/0= p ). 8/86% دانشجویان اظهار کردند تحصیلات دانشگاهی آن‌ها را برای ایفای نقش در شرایط بحران آماده نکرده، 6/10% در این مورد آموزش قبلی دیده ‌بودند و 5/11% تجربه مواجهه با بحران را داشتند. بین سن دانشجویان (001/0 p< )، سابقه کار بالینی آنان (001/0 p< )، گذراندن دوره آموزشی قبلی (001/0 p< ) و تجربه حضور در بحران (05/0 p< ) با میزان نیاز آموزشی درباره بحران ارتباط معناداری وجود داشت. در حالی که بین دانشگاه محل تحصیل دانشجویان با میزان نیازآموزشی آن‌ها این ارتباط معنادار نبود (51/0= p ) .

  نتیجه‌گیری: با توجه به نیاز آموزشی زیاد دانشجویان برای ارایه خدمات در شرایط بحران و عدم کفایت تحصیلات دانشگاهی برای آماده‌سازی آنان برای ایفای نقش، بازنگری برنامه‌ریزی آموزشی دانشجویان مامایی، ضرورت دارد .

  

 


فریده باستانی، الهه روحی رحیم بگلو، حمید حقانی،
دوره 21، شماره 2 - ( 6-1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: اضطراب از نشانه‌های همراه با اختلالات خلقی مادران در دوران پس از زایمان می‌باشد که با تولد نوزاد آسیب‌پذیر افزایش پیدا می‌کند. رفلکسولوژی پا ممکن است به عنوان یک مداخله پرستاری جهت کاهش برخی علایم اضطراب مفید باشد. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر رفلکسولوژی پا بر شدت اضطراب مادران سزارین شده دارای نوزاد آسیب‌پذیر انجام گرفته است .

  روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی غیرتصادفی، 99 مادر سزارین شده دارای نوزاد آسیب‌پذیر از میان مادران بستری در بیمارستان جامع زنان و بیمارستان ولیعصر تهران در سال 1391 انتخاب و به روش نمونه‌گیری در دسترس در سه گروه 33 نفری قرار گرفتند. گروه مداخله به مدت 40 دقیقه رفلکسولوژی کف پا، گروه پلاسبو ماساژ ساق پا و گروه شاهد نیز مراقبت‌های معمول پس از سزارین را دریافت کردند. پرسشنامه Spielberger توسط نمونه‌ها قبل از مداخله و سه روز پس از مداخله تکمیل گردید. برای تحلیل داده‌ها از آزمون اندازه‌های تکراری و مجذور کای در نرم‌افزار SPSS v.16 استفاده شد .

  یافته‌ها : گروه‌های مورد مطالعه تفاوت معناداری از نظر مشخصات جمعیت‌شناختی و میانگین نمرات شدت اضطراب قبل از مداخله نداشتند. اما بعد از مداخله، میانگین نمرات شدت اضطراب به طور معناداری در گروه رفلکسولوژی و پلاسبو کم‌تر از گروه شاهد بود (001/0 p< )، در حالی که این میزان در گروه رفلکسولوژی و پلاسبو تفاوت معناداری نداشت (1/0= p )، مقایسه اختلاف میانگین نمرات شدت اضطراب پس از مداخله در گروه رفلکسولوژی (2/7 ± 7/14) و پلاسبو (5/8 ± 4/9) نشان داد که مداخله رفلکسولوژی تأثیر بیش‌تری در کاهش شدت اضطراب دارد .

  نتیجه‌گیری: استفاده از رفلکسولوژی پا در کاهش شدت اضطراب مادران مؤثر است، از این رو پیشنهاد می‌شود که پرستاران و ماماها در بخش‌های سزارین این روش غیردارویی را برای کاهش علایم اضطراب مادران به کار گیرند .

  


الهه دشتی، مریم رسولی، لیلا خانعلی مجن، اسماء پورحسین قلی، اعظم شیرین‌آبادی فراهانی، فاطمه سروی،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: نوزادان نارس پس از ترخیص از بخش مراقبت ویژه نوزادان در خطر زیادی برای بستری مجدد هستند. برخی عوامل و ویژگی‌های نوزادان نارس در بستری مجدد آن‌ها اثر دارند. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط عوامل نوزادی با بستری مجدد نوزادان نارس در واحد مراقبت ویژه نوزادان انجام یافته است.

روش بررسی: این مطالعه همبستگی با نمونه‌گیری از نوزادان نارس بستری در بخش‌های مراقبت ویژه نوزادان سه بیمارستان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال 1392 انجام یافته است. نمونه‌ها به وسیله پرسشنامه ثبت مشخصات از نظر ویژگی‌ها و عوامل احتمالی مرتبط با بستری مجدد شامل جنس، چند قلویی، سن حاملگی و وزن هنگام تولد و طول مدت بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان بررسی شدند. پیگیری وضعیت بستری مجدد نوزادان نیز سی روز پس از ترخیص انجام یافت. تحلیل داده‌ها ابتدا به صورت تک متغیره و سپس توسط مدل رگرسیون لجستیک انجام گرفت.

یافته‌ها: نتایج تجزیه و تحلیل تک متغیره نشان داد نوزادانی که در مدت زمان پیگیری مجدداً بستری شده بودند، به طور معناداری در زمان تولد نارس‌تر و کم وزن‌تر بوده و در اولین بستری خود مدت بیش‌تری در بخش مراقبت ویژه نوزادان بستری بوده‌اند (001/0p<). در مدل رگرسیون لجستیک تنها بین سن حاملگی و وزن نوزاد در زمان تولد با بستری مجدد نوزادان، ارتباط آماری معناداری مشاهده شد (به ترتیب نسبت شانس: 805/0، 01/0p< و نسبت شانس: 998/0، 001/0p<).

نتیجه‌گیری: سن حاملگی و وزن هنگام تولد نوزاد با بستری مجدد نوزاد طی 30 روز پس از ترخیص ارتباط دارند، به طوری که نوزادانی که سن حاملگی کم‌تر و وزن زمان تولد کم‌تری داشتند با احتمال بیش‌تری پس از ترخیص مجدداً بستری می‌شدند.


نیر سلمانی، شیرین حسنوند،
دوره 21، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از شایع‌ترین خطاهای پزشکی، خطاهای دارویی است که در بخش مراقبت ویژه نوزادان این نوع خطاها اهمیت مضاعفی دارد. هدف از مطالعه حاضر تعیین فراوانی و نوع خطاهای دارویی در بخش مراقبت ویژه نوزادن بوده است.

روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی- تحلیلی است. 71 پرستار شاغل در بخش مراقبت ویژه نوزادان به صورت تمام شماری از بیمارستان‌های شهر یزد در سال 1394 وارد مطالعه شدند. ابزارهای گردآوری داده‌ها، پرسشنامه اطلاعات جمعیت‌شناختی و شغلی و پرسشنامه «خطای تجویز دارو» بود. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آمار توصیفی و آزمون آماری کای‌اسکوئر در نرم‌افزار SPSS v.18 استفاده گردید.

یافته‌ها: 9/47% (34 نفر) پرستاران مورد مطالعه مرتکب خطای دارویی شده بودند. 2/35% نمونه‌ها 2-1 خطا داشته‌اند و 51/51% خطاها در نوبت کاری شب رخ داده است. در داروهای غیرتزریقی: خطای ناشی از اشتباه در محاسبات دارویی، اشتباه در دوز دارویی، روش اشتباه در نحوه دادن دارو و داروی اشتباه دارای وقوع زیاد و در داروهای تزریقی: خطا در سرعت تزریق دارو، اشتباه در محاسبات دارویی، اشتباه در دوز دارویی و عدم توجه به تداخل داروها، دارای وقوع زیاد بودند. پرستاران اولین علت اصلی بروز خطاهای دارویی را تعداد زیاد بیماران بیان کردند.

نتیجه‌گیری: با توجه به بالا بودن فراوانی خطاها به خصوص در نوبت کاری شب و همچنین دخیل دانستن عدم تعادل نسبت پرستار به بیمار، لازم است در مطالعات آتی علل و راهکارهای پیشگیری از خطاهای دارویی مورد بررسی بیش‌تری قرار گیرد.


سیما صباغی، منیژه نوریان، مینو فلاحی، ملیحه نصیری،
دوره 21، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: اگرچه تهویه مکانیکی سبب نجات جان تعداد زیادی از نوزادان مبتلا به سندرم دیسترس تنفسی در سال‌های اخیر شده، اما همانند سایر درمان‌ها بدون عوارض نبوده است. یکی از این عوارض طول مدت قرارگیری نوزاد در زیر دستگاه تهویه مکانیکی می‌باشد. تهویه مکانیکی 15 روز و یا بیش‌تر با خطر بالای فلج مغزی و اختلال کم توجهی - بیش فعالی در نوزادان با وزن فوق‌العاده کم همراه است. پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط بین طول مدت تهویه مکانیکی و عوامل مرتبط با آن در نوزادان مبتلا به سندرم دیسترس تنفسی انجام یافته است.

روش بررسی: در این مطالعه تحلیلی 60 نوزاد نارس 33 هفته و یا کم‌تر، مبتلا به سندرم دیسترس تنفسی و نیازمند به تهویه مکانیکی در بدو تولد در بیمارستان‌های مهدیه، کودکان مفید، امام حسین (ع) شهید بهشتی در سال 94-1393 به روش در دسترس وارد مطالعه شدند و طول مدت تهویه مکانیکی و عوامل مرتبط با آن از جمله جنس، نوع زایمان، وزن تولد، سن جنینی، آپگار دقیقه اول و آپگار دقیقه پنجم بررسی شد. داده‌ها با استفاده از آمارهای توصیفی و آزمون‌های همبستگی پیرسون، t مستقل و تحلیل رگرسیون چندگانه در نرم‌افزار SPSS v.20 تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: متوسط سن جنینی نوزادان 8/1±62/30 هفته و متوسط وزن نوزادان940/390±33/1510 گرم بود. میانگین طول مدت تهویه مکانیکی 97/2±58/3 روز بود. میان جنس و همچنین نوع زایمان با طول مدت تهویه مکانیکی همبستگی وجود نداشت (05/0<p). بین سن جنینی (001/0p<) و همچنین وزن با طول مدت تهویه مکانیکی (001/0p<) همبستگی معنادار وجود داشت. ولی در تحلیل تعدیل شده با استفاده از رگرسیون چندگانه فقط رابطه سن جنینی با طول مدت تهویه مکانیکی معنادار باقی ماند.

نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که از بین عوامل مورد بررسی فقط سن جنینی عامل مؤثر بر طول مدت تهویه مکانیکی بوده است.


فاطمه علایی کرهرودی، نسرین نعیمی، لیلا خانعلی مجن، ملیحه نصیری،
دوره 22، شماره 1 - ( 2-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از عوارض ناشی از تعبیه کاتترهای وریدی محیطی، نشت دارو می‌باشد. با انجام مراقبت‌های پرستاری مطابق با استاندارد، درمان و مراقبت از نشت دارو به صورت مؤثرتر و ایمن‌تر انجام می‌شود و طول مدت بستری نوزاد در بیمارستان کاهش می‌یابد. مطالعه حاضر با هدف حسابرسی مراقبت‌های پرستاری مرتبط با درمان نشت دارو در بخش‌های مراقبت ویژه نوزادان انجام یافته است.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی (از نوع حساب‌رسی) تعداد 200 مراقبت پرستاری مرتبط با نشت دارو مورد مشاهده قرار گرفت. ابزار گردآوری داده‌ها فهرست وارسی بود. روش جمع‌آوری اطلاعات، مشاهده و ثبت گزینه‌های فهرست وارسی در نوزادان بستری در بیمارستان‌های منتخب دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال 1394 بود. توصیف داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی در نرم‌افزار SPSS v.21 انجام گرفت.

یافته‌ها: پرستاران در برخی موارد، استانداردها را به طور کامل رعایت می‌کردند و در پاره‌ای از استانداردها عملکردهای ضعیفی از خود نشان دادند. از 25 مراقبت پرستاری مشترک در انواع نشت دارو، 22 مراقبت با استانداردها فاصله داشته است. هیچ‌کدام از مراقبت‌های پرستاری مورد نیاز پس از وقوع نشت درجه سه و چهار به درستی انجام نگرفته است.

نتیجه‌گیری: مراقبت‌های پرستاری مرتبط با نشت دارو در نوزادان بستری در بخش‌های مراقبت‌های ویژه نوزادان، با استانداردها فاصله دارد که این امر را می‌توان به عدم آگاهی پرستاران از اهمیت مراقبت صحیح نشت دارو و پیامدهای ناشی از آن، نارسایی در آموزش، عدم کنترل مراقبت‌ها از سوی مسؤولان و کمبود امکانات و تجهیزات و کمبود نیروی پرستاری نسبت داد.


مینا سلیمی، آناهیتا معصوم‌پور، اعظم شیرین‌آبادی فراهانی، نزهت شاکری، فاطمه علایی کرهرودی، حسین شیری،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: تهویه مکانیکی یکی از درمان‌های رایج در بخش مراقبت‌های ویژه نوزادان است که در عین حال با عوارض بسیاری همراه می‌باشد. یکی از راه کارهای کاهش عوارض، ارایه مراقبت‌های پرستاری مطابق با استانداردها است. این مطالعه به منظور تعیین میزان مطابقت مراقبت‌های پرستاری مرتبط با جداسازی نوزادان از دستگاه تهویه مکانیکی با استانداردها، در بخش‌های مراقبت‌های ویژه نوزادان انجام یافته است.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی (از نوع حسابرسی)، 105 مورد مراقبت پرستاری مرتبط با جداسازی نوزادان از دستگاه تهویه مکانیکی در بخش‌های مراقبت ویژه نوزادان بیمارستان‌های منتخب دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال 1394 با روش نمونه‌گیری از رویداد، مورد مشاهده قرار گرفت. اطلاعات از طریق پرسشنامه جمعیت‌شناختی نوزادان بستری و پرستاران شاغل و فهرست وارسی مراقبت‌های پرستاری جداسازی از دستگاه تهویه مکانیکی، جمع‌آوری شد. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون کای‌دو در سطح معناداری 05/0>p تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: میزان مطابقت مراقبت‌های پرستاری مرتبط با جداسازی از دستگاه تهویه مکانیکی با استانداردها، 3/68% بود که به تفکیک میزان رعایت استانداردهای مراقبتی قبل از جداسازی 4/71%، حین جداسازی 7/65% و بعد از جداسازی 4/66% ارزیابی گردید.

نتیجه‌گیری: مراقبت‌های مرتبط با جداسازی از دستگاه تهویه مکانیکی فاصله زیادی با استانداردها دارد و به منظور ارتقای آن، به‌کارگیری راهنمای بالینی مراقبت‌های پرستاری و نظارت بالینی مدیران بر نحوه اجرای آن پیشنهاد می‌گردد.


آرزو کریمی، سلمان دلیری، کورش سایه‌میری،
دوره 22، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: خشونت در دوران بارداری، هم مادر و هم جنین را تحت تأثیر قرار می‌دهد. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط خشونت فیزیکی، جنسی و روانی در دوران بارداری با تولد نوزاد کم وزن در جهان، به صورت فراتحلیل انجام یافته است.

روش بررسی: در این مطالعه فراتحلیل، مقالات فارسی و انگلیسی زبان منتشر شده از ابتدای سال 1995 تا پایان 2015 بررسی شد. جستجو در بانک­های اطلاعاتی Scopus، Medline، EMBASE، Pubmed، Web of Science، SID، Medlib، Magiran، Irandoc، Science Direct، Google scholar با استفاده از واژگان کلیدی خشونت دوران بارداری، کم وزنی بدو تولد، خشونت جسمی، جنسی و روانی و ترکیبات آن صورت گرفت. نتایج مطالعات با استفاده از مدل اثرات تصادفی در فراتحلیل با هم ترکیب شدند. ناهمگنی مطالعات با استفاده از شاخص I2 و متارگرسیون ارزیابی و تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار STATA v.11.2 و SPSS v.16 انجام یافت.

یافته‌ها: از تعداد 254 مقاله یافت شده، 16 مقاله مرتبط، با تعداد نمونه 117287 نفر وارد مطالعه شد. نتایج فراتحلیل نشان داد، خشونت فیزیکی، روانی و جنسی در دوران بارداری به ترتیب موجب افزایش 61/1:OR(28/2 -04/2: %95CI)، 26/1:OR (56/1-02/1: %95CI) و 26/1:OR (56/1-02/1: %95CI) برابر خطر تولد نوزاد کم وزن در مادران مواجهه یافته می‌شود.

نتیجه‌گیری: خشونت فیزیکی، روانی و جنسی در دوران بارداری موجب افزایش تولد نوزاد کم وزن در مادران مواجهه یافته می‌شود. لذا پیشنهاد می‌گردد غربالگری مادران و انجام مشاوره توسط پزشکان و کارکنان آموزش دیده، قبل و طی بارداری در برنامه‌های مراقبت از زنان قرار گیرد.

زمینه و هدف: وزن هنگام تولد یکی از مهم‌ترین شاخص‌های ارزیابی وضعیت بهداشتی جامعه می‌باشد. خشونت در دوران بارداری، هم مادر و هم جنین را تحت تأثیر قرار می‌دهد و منجر به عواقب غیرقابل جبرانی می‌شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط خشونت فیزیکی، جنسی و روانی در دوران بارداری با تولد نوزاد کم وزن در جهان، به صورت فراتحلیل انجام یافته است.

روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه فراتحلیل است که در مورد مقالات فارسی و انگلیسی زبان منتشر شده از ابتدای سال 1995 تا پایان سال 2015 انجام یافته است. مقالات یاد شده با جستجو در بانک­های اطلاعاتی Scopus، Medline، EMBASE، Pubmed، Web of Science، SID، Medlib، Magiran، Irandoc، Science Direct، Google scholar با استفاده از واژگان کلیدی خشونت دوران بارداری، کم وزنی بدو تولد، خشونت جسمی، جنسی و روانی و ترکیبات آن‌ها استخراج شدند. نتایج مطالعات با استفاده از مدل اثرات تصادفی در فراتحلیل با هم ترکیب شدند. ناهمگنی مطالعات با استفاده از شاخص I2 و متارگرسیون ارزیابی و تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار STATA v.11.2 و SPSS v.16 انجام یافت.

یافته‌ها: از تعداد 254 مقاله یافت شده، 16 مقاله مرتبط، با تعداد نمونه 117287 نفر وارد مطالعه شد. نتایج فراتحلیل نشان داد، خشونت فیزیکی، روانی و جنسی در دوران بارداری به ترتیب موجب افزایش 61/1:OR(28/2 -04/2: %95CI)، 26/1:OR (56/1-02/1: %95CI) و 26/1:OR (56/1-02/1: %95CI) برابر خطر تولد نوزاد کم وزن در مادران مواجهه یافته می‌شود.

نتیجه‌گیری: براساس نتایج، خشونت فیزیکی، روانی و جنسی در دوران بارداری موجب افزایش تولد نوزاد کم وزن در مادران مواجهه یافته می‌شود. لذا پیشنهاد می‌گردد مسؤولان ذیربط با اجرای برنامه‌های آموزشی و مداخله‌ای، غربالگری مادران و انجام مشاوره توسط پزشکان و کارکنان آموزش دیده، قبل و طی بارداری نسبت به شناسایی مادران در معرض خطر و کنترل مواجهه با خشونت در آن‌ها اقدام نمایند.


نیر سلمانی، مریم دبیری‌فرد، زهرا مقصودی، اعظم دبیری‌فرد، زهره کارجو،
دوره 22، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه اساس ارایه مراقبت در بخش مراقبت ویژه نوزادان، مراقبت خانواده محور است و ارتباط، هسته اصلی مراقبت خانواده محور محسوب می‌شود. این مطالعه با هدف مقایسه ادراک پرستاران بخش مراقبت ویژه نوزادان و مادران نوزادان بستری از «برقراری ارتباط پرستاران با مادران» انجام یافته است.

روش بررسی: این مطالعه از نوع مقطعی است. 70 مادر نوزاد بستری و 70 پرستار شاغل در بخش مراقبت ویژه نوزادان بیمارستان‌های دانشگاهی و تأمین اجتماعی شهر یزد در سال 1394 با نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه‌های پژوهش، شامل پرسشنامه جمعیت‌شناختی مادران و پرستاران و پرسشنامه «ادراک مادران از برقراری ارتباط پرستاران با مادران» و پرسشنامه «ادراک پرستاران از برقراری ارتباط پرستاران با مادران» بود. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آمار توصیفی و آزمون آماری تی‌مستقل در نرم‌افزار آماری SPSS v.19، استفاده شد.

یافته‌ها: میانگین سن در پرستاران 99/6±36/33 و در مادران 40/6±77/29 سال بود. میانگین و انحراف معیار نمره ادراک از «ارتباط پرستاران با مادران» در پرستاران 92/6±69 و در مادران 99/11±66/57 بود آزمون آماری تی‌مستقل اختلاف آماری معناداری (001/0>p) را از این لحاظ نشان داد.

نتیجه‌گیری: با توجه به تفاوت موجود بین ادراک پرستاران و مادران از برقراری ارتباط بین پرستاران و مادران، ضروری به نظر می‌رسد که مداخلاتی در جهت آشناسازی پرستاران با انتظارات مادران از کیفیت و نحوه ارتباط بین پرستار و مادر طراحی و به اجرا گذاشته شود.


سیده رابعه قوامی، لیلی بریم‌نژاد، نعیمه سیدفاطمی، حمید حقانی،
دوره 23، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: بستری شدن نوزاد در بخش مراقبت‌های ویژه برای والدین تنش‌زاست. به طوری که ایفای نقش والدی آنان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. پرستاران به جهت موقعیت ویژه‌ای که دارند می‌توانند نقش مهمی در کاهش استرس والدین داشته باشند. تحقیق حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش نقش والدی توسط پرستار بر استرس والدین نوزادان بستری در بخش مراقبت‌های ویژه انجام یافته است.
روش بررسی: مطالعه نیمه تجربی (IRCT201605131788N17) حاضر با شرکت 72 زوج (36 زوج گروه مداخله و 36 زوج گروه شاهد) از والدین نوزادان بستری در بخش مراقبت‌های ویژه نوزادان بیمارستان علی‌اصغر در سال 1395 انجام گرفته است. گروه مداخله آموزش‌های مربوط به ایفای نقش والدی را براساس نیاز خود دریافت کردند. استرس آن‌ها با گروه شاهد با استفاده از پرسشنامه سنجش استرس والدین نوزادان بستری در بخش مراقبت ویژه مقایسه گردید. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی آزمون‌های آماری کای‌دو، تی‌زوجی، تی‌مستقل، تحلیل واریانس و آزمون دقیق فیشر در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 تحلیل شد.
یافته‌ها: قبل از آموزش دو گروه از نظر سطح استرس تفاوت معنادار آماری نداشتند (05/0p>). پس از اجرای برنامه آموزشی، استرس گروه مداخله نسبت به گروه شاهد در روز دهم کاهش پیدا کرد (001/0p<).
نتیجه‌گیری: آموزش والدین براساس نیازهای آموزشی سبب کاهش استرس آنان می‌شود. با کاهش استرس و تقویت نقش والدین می‌توان از ارایه مراقبت با کیفیت در زمان بستری نوزادان اطمینان حاصل کرد.
 
اعظم ملکی، مرضیه محمدیان، غلامرضا بادفر،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اهمیت شیردهی در سلامت نوزاد نارس، مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر مشاوره حمایتی تلفنی بر تداوم و وضعیت شیردهی مادران دارای نوزاد نارس دیرهنگام انجام یافته است.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی تصادفی شاهددار، با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس 65 نفر از مادران واجد شرایط شهر اهواز در سال 99-1398 انتخاب و با استفاده از روش تصادفی بلوک 4تایی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. برای گروه کنترل مراقبت معمول و برای گروه مداخله مشاوره حمایتی تلفنی به صورت روزانه به مدت 14 روز پس از ترخیص نوزاد برگزار شد. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه تداوم و وضعیت شیردهی در مرحله قبل از مشاوره و سپس ماهانه تا 4 ماه بعد از ترخیص اندازه‌گیری و سپس با استفاده از آزمون‌های کای‌دو، تی‌مستقل و تحلیل بقای کاپلان مایر در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 با سطح معناداری 05/0 تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: طبق تحلیل بقای کاپلان مایر تعداد وقوع قطع شیردهی انحصاری در گروه کنترل بیش‌تر از گروه مداخله بود (5 در مقابل 8 مورد) ولی از نظر آماری معناداری نبود. بهبود وضعیت شیردهی یک ماه بعد از ترخیص تفاوت معناداری بین دو گروه داشت (048/0=p).
نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد مشاوره حمایتی تلفنی در بهبود وضعیت شیردهی حداکثر تا ماه اول بعد از ترخیص مؤثر بوده است. مشاوره حمایتی مداوم تلفنی در تحقیق حاضر می‌تواند رویکرد مناسبی برای بهبود وضعیت و تداوم شیردهی در یک ماه اول بعد از ترخیص باشد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20150731023423N13

 
ونوس بوچانی، بتول پورابولی، مرضیه حسن‌پور، هادی رنجبر،
دوره 28، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: مادران دارای نوزاد نارس اضطراب بیشتری را نسبت به مادران دارای نوزاد ترم تجربه می‌کنند. با جدایی مادر از نوزاد، مهم­ترین مؤلفه اثرگذار بر دلبستگی که تماس فیزیکی با نوزاد است، نیز مختل می­شود. هدف این پژوهش تعیین تأثیر اجرای برنامه مثبت اندیشی گروهی بر اضطراب و دلبستگی مادران نوزادان نارس بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان بوده است.
روش بررسی: این پژوهش از نوع کارآزمایی تصادفی است که در سال 1399 در شهر کرمانشاه انجام گرفته است. 72 نفر از مادران دارای نوزاد نارس بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان بیمارستانهای امام رضا (ع) و محمد کرمانشاهی به روش اختصاص تصادفی در دو گروه کنترل و مداخله قرار گرفتند. جهت جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه­های اضطراب اسپیلبرگر و دلبستگی پس از تولد استفاده شد. داده­های جمع­آوری شده با کمک نرم‌افزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آزمون‌های آماری (ANOVA و ­Chi-Square) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: مقایسه اضطراب آشکار قبل از مداخله (791/0=p) و بعد از مداخله (373/0=p) در دو گروه مداخله و کنترل نشان داد که دو گروه تفاوت معناداری با هم ندارند. مقایسه اضطراب پنهان قبل از مداخله (831/0=p) و بعد از مداخله (093/0=p) نیز نشان داد بین دو گروه تفاوت آماری معناداری وجود نداشته است. اما مقایسه میزان تغییرات تفاوت معناداری را نشان داد (025/0=p). در مورد دلبستگی، قبل از مداخله هیچ کدام از زیرمقیاس­های دلبستگی در دو گروه تفاوت آماری معناداری نداشته است (05/0p>) پس از مداخله در نمره زیرمقیاس­های «نبود خصومت» و «رضایت از تعامل» تفاوت معنادار (05/0p<) مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته­های حاصل از پژوهش، اجرای برنامه مثبت اندیشی گروهی را به عنوان برنامه­ای تکمیلی، در کنار مراقبت­های معمول برای مادران نوزادان نارس به پرستاران و مسؤولان بخشهای مراقبت ویژه نوزادان توصیه می­شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20210108049965N1

 
زینب حیدری، سیدحمید سیدباقری، پروین خلیلی، تابنده صادقی،
دوره 29، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به کاربرد رایحه­ درمانی به عنوان روش غیردارویی کنترل درد و محدودیت مطالعات در مورد تأثیر رایحه گل سرخ، این مطالعه با هدف مقایسه تأثیر بوی شیر مادر و رایحه­ گل سرخ بر درد و گریه ناشی از خون‌گیری در نوزادان انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی متقاطع، تعداد 40 نوزاد بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان بیمارستان علی­ابن ابیطالب (ع) رفسنجان به دو گروه مداخله شیر مادر و گل سرخ تقسیم شدند. در مرحله اول، 3 دقیقه قبل از خون‌گیری تا اتمام آن، نوزاد در مواجهه با پنبه آغشته به 2 سی­سی شیر مادر در فاصله سه سانتی­متری بینی قرار گرفت. در مرحله­ بعدی خون‌گیری، از پنبه آغشته به 2 قطره اسانس گل سرخ مشابه روش شیر مادر استفاده شد. برای نمونه دوم ترتیب مداخلات عوض شد. درد با ابزار NIPS و زمان گریه با کرنومتر توسط فردی که نسبت به گروه­ها بی­اطلاع بود محاسبه و داده­ها در نرمافزار STATA نسخه 14 تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار نمره دو دوره برای درد، در گروه اول و دوم به ترتیب 33/2±75/3 و 70/1±30/4 بود و تفاوت معناداری بین دو گروه وجود نداشت (415/0=p). همچنین، میانگین و انحراف معیار نمره دو دوره برای طول گریه، در گروه اول و دوم به ترتیب 21/16±98/16 و 99/9±03/15 ثانیه بود و تفاوت معناداری بین دو گروه وجود نداشت (650/0=p).
نتیجه‌گیری: بوی شیر مادر و رایحه گل سرخ در کاهش درد نوزادان تأثیر مشابهی دارند و براساس شرایط می‌توان از هر یک از این روش­ها استفاده نمود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20150713023190N11

 
صحبت صفایی، سیده فاطمه قاسمی، فاطمه ولی‌زاده، رسول محمدی،
دوره 29، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: زخم­فشاری مشکلی جدی و قابل پیش­­بینی در نظام­ سلامت است. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان بروز زخم­فشاری و عوامل مرتبط با آن در کودکان و نوزادان انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه هم­گروهی 1025 نوزاد و کودک 0 تا 14 سال بستری در دو مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه وارد مطالعه شدند. نمونه­گیری به روش در دسترس از اسفند 1400 تا تیر 1401 انجام یافت. ابزارهای جمع­آوری اطلاعات شامل پرسشنامه­های اطلاعات، کومای گلاسکو، درجه­بندی انجمن ملی مشاوره زخم‌فشاری و برادن Q بود. تحلیل داده­ها با رگرسیون لجستیک تک متغیره و چند متغیره انجام یافت.
یافته‌ها: میزان بروز زخم­فشاری 97/4%(51 نفر) بود. زخم­های فشاری از نظر شدت در 46 نفر(14/82%) درجه یک و بیشترین محل بروز زخم در ناحیه دست 20 نفر(71/35%) بود. خطر­ نسبی زخم­فشاری در کودکان و نوزادان با سطح هوشیاری کمتر از 14 (07/6=RR، 73/1290/2: فاصله اطمینان 95%)، با مدت بستری بیش از 5 روز (08/1RR=، 12/1- 05/1: فاصله اطمینان 95%)، دارای مشکلات تنفسی (17/2=RR، 94/319/1: فاصله اطمینان 95%)، بی­تحرک (46/6=RR، 13/1244/3: فاصله اطمینان 95%)، دارای ماسک Ncpap (11/1=RR، 18/105/1: فاصله اطمینان 95%)، و پالس­اکسی­متر (07/6=RR، 10/103/1: فاصله اطمینان 95%)، به طور معناداری بالاتر بود. در آنالیز چند متغیره، مدت بستری بیشتر از 5 روز (89/4=RR، 40/1029/2: فاصله اطمینان 95%)، (001/0>p) و بی­تحرکی (49/2RR، 29/629/1: فاصله اطمینان 95%)، (01/0=p) با افزایش معنادار خطر ابتلا به PU همراه بود.
نتیجه‌گیری: میزان بروز زخم­فشاری در مطالعه حاضر نسبتاً پایین و کمتر از 5% بود. افزایش مدت بستری و بی­تحرکی مهم­ترین و بعد از آن‌ها کاربرد ابزارهای پزشکی به­خصوص آنژیوکت و ماسک Ncpap، و ابتلا به بیماری‌های تنفسی سایر عوامل خطر مهم مرتبط با بروز زخم‌فشاری در کودکان و نوزادان شناسایی شدند.

 
سیده فاطمه قاسمی، عاطفه جدیدی، فاطمه ولی‌زاده، رسول محمدی، فاطمه جنانی، هانیه گودرزی،
دوره 30، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: تزریق عضلانی از رویه­های دردناک برای نوزادان نارس است. هدف این مطالعه مقایسه تأثیر ماساژ نقطه طب فشاری Hegu با نقاط Taixi-Kunlun بر نبض، اشباع اکسیژن شریانی و گریه ناشی از تزریق عضلانی در نوزادان نارس بوده است.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی تصادفی شده یک سوکور در سال 1400-1399 در مورد 100 نوزاد نارس بستری در بخش­ مراقبت ­ویژه نوزادان انجام یافت. نمونه­ها به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه 25 نفری تخصیص یافتند. قبل از تزریق عضلانی ویتامین K، گروه­های مداخله ماساژ نقطه Hegu ، ماساژ هم‌زمان نقاط Taixi-Kunlun، گروه پلاسبو ماساژ نوک بینی و گروه کنترل مراقبت معمول را دریافت کردند. تعداد نبض، درصد اشباع اکسیژن شریانی و مدت زمان گریه با پالس­اکسی­متر و کرنومتر قبل، حین و بعد از تزریق عضلانی اندازه­گیری شدند. داده­ها با استفاده از آنالیز واریانس دوطرفه با اندازه­گیری­های مکرر در نرم‌افزار SPSS نسخه ۲4 تجزیه و تحلیل ‌شد.
یافته‌ها: تفاوت گروه­ها از نظر میانگین نبض (­013/0=p) و میانگین اشباع اکسیژن شریانی (­028/0=p) معنادار بود. گروه ماساژ هم‌زمان نقاط Taixi-Kunlun کمترین میانگین نبض حین (78/7±24/149) و بعد از تزریق (64/8±16/144) و بیشترین میانگین درصد اشباع اکسیژن شریانی حین (9/37±­36/88) و بعد از تزریق (33/8±04/88) را داشت.
نتیجه‌گیری: ماساژ هم‌زمان نقاط طب فشاری Taixi-Kunlun سبب کاهش تغییرات نبض و اشباع اکسیژن شریانی ناشی از تزریق عضلانی در نوزادان نارس شد. توصیه می­شود ماساژ هم‌زمان این نقاط طب فشاری به عنوان روشی ساده و ارزان برای کاهش تغییرات فیزیولوژیک ناشی از درد تزریق عضلانی در نوزادان مورد استفاده قرار گیرد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20210630051743N1

 

صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb