21 نتیجه برای شریف
زهرا منجمد، ناهیددخت شریفی، ناصر بحرانی، اشرف الملوک معماری،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1378 )
چکیده
زهره پارسایکتا، ناهید دخت شریفی نیستانک، عباس مهران، معصومه ایمانیپور،
دوره 8، شماره 3 - ( 4-1381 )
چکیده
یکی از نیازهای اساسی انسان، برقراری ارتباط است پرستاران نیز در حرفه خود این نیاز اساسی را در ارتباط با بیماران حس میکنند، گر چه در مواردی ارتباط بیماران با محیط و پیرامون خود به دلیل مداخلهکنندههای جسمانی نظیر گذاردن لوله داخل تراشه، دچار مخاطره میشود. این مطالعه یک پژوهش نیمه تجربی است که به منظور مقایسه تأثیر دو روش برقراری ارتباط بر میزان اضطراب و رضایتمندی بیماران تحت جراحی قلب باز، دارای لوله تراشه، بستری در بیمارستانهای منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران، انجام شده است. واحدهای مورد پژوهش 90 بیمار واجد شرایط بودند که به طور تصادفی ساده انتخاب و به دو گروه شاهد و آزمون تقسیم شدند. محقق روز قبل از عمل با کلیه بیماران ملاقات کرده ضمن تشریح وضعیت تکلم آنها در زمان اینتوباسیون (بعد از عمل)، علت و نحوه استفاده از چارت تصویری را در گروه آزمون و روشهای روتین برقراری ارتباط را در گروه شاهد برای آنان توضیح میداد. سپس در روز عمل با هر یک از گروهها، بر اساس روش خاص آن گروه، ارتباط برقرار میشد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامهای مشتمل بر مشخصات دموگرافیک و سوابق بالینی، سئوالات اضطراب آشکار اشپیل برگر (Spielburger) و مقیاس دیداری جهت سنجش رضایتمندی، بیماران بود که روز بعد از عمل و پس از اکستیوب شدن بیماران تکمیل میشد. نتایج آزمونهای X2 و فیشر، اختلاف معنیدار آماری را بین میزان اضطراب و رضایتمندی دو گروه شاهد و آزمون نشان داد. به این صورت که استفاده از چارت تصویری در گروه آزمون، کاهش اضطراب ناشی از ناتوانی در تکلم و افزایش رضایتمندی آنها از روش برقراری ارتباط پرستاران را در مقایسه با گروه شاهد به دنبال داشت.با توجه به نتایج سودمند حاصل از کاربرد چارت تصویری در برقراری ارتباط، پرستاران باید سعی نمایند با استفاده از این گونه روشها ارتباط مؤثری با بیماران دارای لوله تراشه برقرار نموده و خدمات مطلوبتری به آنان ارائه نمایند.
نسرین سلمانی باروق، ناهیددخت شریفی نیستانک، انوشیروان کاظمنژاد، شهزاد پاشاییپور،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
نسرین سلمانی باروق، ترانه تقوی لاریجانی، زهرا منجمد، ناهیددخت شریفی، ناصر بحرانی،
دوره 10، شماره 4 - ( 11-1383 )
چکیده
مقدمه:استرس پدیدهای پیچیده و ضروری زندگی است که گاهی مشکل ساز میشود و اگر انسان قادر به سازگاری با آن نباشد جسم و روان او مورد تهدید قرار میگیرد. تمایل به کنار آمدن با استرس راه مثبتی است که باعث دستیابی تدریجی به ارتقاء سلامتی میشود.
مواد و روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است که با هدف تعیین تأثیر آموزش شیوههای مقابله با استرس بر میزان استرس زنان شاغل در دانشکدههای پرستاری و مامایی، دندانپزشکی، توانبخشی و پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است. 138 نفر زن شاغل به روش نمونهگیری مبتنی بر هدف از فهرست اسامی کارگزینی انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه استاندارد سنجش استرس کودرون بود. آزمونهای آماری در این پژوهش t و مجذور کای بودند و تجزیه و تحلیل اطلاعات با نرم افزار SPSS انجام شد.
یافتهها: نتایج پژوهش با استفاده از آزمون t جهت مقایسه میانگینهای استرس شغلی (22/0=p)، استرس بهداشت زندگی (53/0=p)، استرس زندگی شخصی (44/0=p) و استرس شخصیت فردی (1/0=p) قبل و بعد از آموزش اختلاف معناداری را نشان نداد. همچنین آزمون آماری مجذور کای ارتباط آماری معناداری بین متغیرهای دانشکده، سن، سابقه کار، تأهل، تعداد فرزندان، سطح تحصیلات و وضعیت مسکن با استرس شغلی نشان نداد.
نتیجهگیری: این بررسی نشان داد که محیط کار به تنهایی میتواند بزرگترین منبع استرس باشد که عموماً اثرات نامطلوبی بر سلامت جسمانی و روانی زنان شاغل دارد. در پژوهش حاضر آموزش کوتاه مدت مقطعی نتوانست تأثیر زیادی بر کاهش استرس داشته باشد، لذا ضروری است جهت کاهش استرس زنان شاغل برنامههای مختلف آموزشی بلندمدت، مشاوره و ... در نظر گرفته شود.
ترانه تقوی لاریجانی، ناهیددخت شریفی، عباس مهران، شیما نظری،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:بیماری صرع به عنوان مهمترین اختلال مزمن عصبی، کودک مبتلا و خانواده را تحت تأثیر قرار میدهد و باعث بروز تنش در خانواده به خصوص والدین میشود. این مطالعه به منظور بررسی نظر والدین کودکان مصروع نسبت به عوامل تنشزا و میزان سازگاری آنان انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه یک بررسی توصیفی است. تعداد 400 نفر والدین کودکان مصروع از مراجعین به مراکز درمانی منتخب شهر تهران انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامهای سه قسمتی شامل مشخصات فردی، سؤالات مربوط به عوامل تنشزا و سؤالات مربوط به رفتار سازگاری بود. دادهها در یک مرحله جمعآوری و از روشهای آماری دو نیمه کردن، ضریب همبستگی اسپیرمن براون در تعیین اعتبار سؤالات و از آمار توصیفی و استنباطی نظیر آزمون t و نرمافزار SPSS جهت تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: آزمون t نشان داد بین میزان تنش پدران و مادران کودکان مصروع اختلاف معناداری وجود دارد (001/0=p)، بیشترین درصد (86%) پدران در مقایسه با (9/81%) مادران میزان تنش متوسط داشتند. همچنین (4/5%) پدران و کمترین درصد (4/4%) مادران میزان تنش کم داشتند. میزان تنش پدران و مادران با برخی از متغیرهای فردی ارتباط معناداری را نشان داد. بیشترین درصد (69%) پدران و (1/66%) مادران از سازگاری متوسط پایین برخوردار بودند. میزان سازگاری مادران و پدران با برخی از متغیرهای فردی ارتباط معنادار نشان داد. آزمون آنالیز واریانس نشان داد بین میزان تنش والدین کودکان مصروع با میزان سازگاری آنان ارتباط معنادار و معکوسی وجود دارد، به عبارت دیگر با افزایش میزان تنش والدین، میزان سازگاری آنان کاهش یافت (001/0=p).
نتیجهگیری: از آنجا که بین میزان تنش والدین کودکان مصروع با میزان سازگاری آنان ارتباط عکس دیده شد بهتر است حمایتهای لازم جهت کاهش تنش والدین و کمک به سازگاری مؤثر آنها صورت گیرد.
محمد علی مروتی شریفآباد، نوشین روحانی تنکابنی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
زمینه و هدف:دیابت شایعترین بیماری ناشی از اختلال متابولیسم، با عوارض دراز مدت است. خودمراقبتی یکی از ارکان کنترل بیماری میباشد. بیماران دیابتی اگر منافع برنامههای خودمراقبتی را درک نمایند تبعاً موانع رفتارهای خودمراقبتی ضعیف جلوه مینماید (منافع خالص) و احتمال انجام برنامههای خودمراقبتی بیشتر میشود. این پژوهش با هدف تعیین وضعیت منافع و موانع درک شده و ارتباط آنها با رفتارهای خودمراقبتی در بیماران مراجعهکننده به مرکز تحقیقات دیابت یزد انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی، بر روی 120 بیمار دیابتی مراجعهکننده به مرکز تحقیقات دیابت یزد، انجام شد. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه دو قسمتی بوده، بخش اول مربوط به مشخصات فردی و بخش دوم جهت ارزیابی سازههای منافع درک شده، موانع درک شده و رفتارهای خودمراقبتی بیماران دیابتی بوده که به صورت مصاحبهای تکمیل شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام گرفت.
یافتهها: آزمودنیها به طور متوسط 88% نمره قابل اکتساب منافع درک شده را به دست آوردند، ضمن آن که آنها 75/25% موانع پیشبینی شده در راه انجام رفتارهای خودمراقبتی را درک کرده بودند. 79/62% بیماران رفتارهای خودمراقبتی را انجام میدادند. با افزایش طول دوره دیابت کاهش معنادار در منافع درک شده مشاهده گردید. منافع درک شده همچنین با رفتارهای خودمراقبتی همبستگی مستقیم و معنادار داشت (01/0=p). بین موانع درک شده و رفتارهای خودمراقبتی نیز همبستگی معنادار و معکوس مشاهده شد (01/0=p)، منافع خالص با رفتارهای خودمراقبتی با 01/0=p همبستگی مستقیم داشت. همچنین منافع درک شده و موانع درک شده با یکدیگر با 01/0=p همبستگی معنادار معکوس داشتند. متغیرهای منافع و موانع درک شده 2/28% از تغییرات رفتارهای خودمراقبتی را پیشگویی نمودند که موانع درک شده قدرت پیشگوییکننده قویتری داشت.
نتیجهگیری: بیماران دیابتی هر چه بیشتر منافع خودمراقبتی را درک کرده باشند، بیشتر از خودمراقبت مینمایند و این ادراک در صورتی تقویت و منجر به عمل میشود که موانع انجام مراقبت دیابت تا حد امکان به حداقل برسد. لذا جهت ارتقای کیقیت زندگی این بیماران، باید در برنامهریزیهای آموزشی به این عوامل مهم توجه شود.
ترانه تقوی لاریجانی، ناهیددخت شریفی نیستانک، محمد آقاجانی، عباس مهران،
دوره 15، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: وجود همزمان قاطعیت پایین و اضطراب بالا در دانشجویان پرستاری و مامایی باعث اختلال در عملکرد تحصیلی، تضعیف توانایی و عدم شکوفایی استعدادهایشان شده و نه تنها سلامت آنها به خطر میاندازد، بلکه آنان را از یک زندگی سالم و شکوفا باز میدارد. مطالعات اندکی در این زمینه صورت گرفته است. هدف از این مطالعه تعیین ارتباط قاطعیت و اضطراب در دانشجویان پرستاری و مامایی میباشد. روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع همبستگی است. 173 دانشجوی پرستاری (68 پسر، 105 دختر) و 77 دانشجوی مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1386 به عنوان نمونه انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از ابزار خود گزارشی شامل «فرم اطلاعات شخصی»، «پرسشنامه اضطراب نهان اشپیلبرگر» و «مقیاس سنجش قاطعیت Gambrill و Richy» جمعآوری و با استفاده از روشهای آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که بیش از نیمی از دانشجویان پرستاری و مامایی (به ترتیب 5/59% و7/59%) دارای قاطعیت متوسط هستند. همچنین در مجموع 3/43% دانشجویان پرستاری و 4/36% دانشجویان مامایی دارای اضطراب در سطوح متوسط و بالا بودند. ضریب همبستگی پیرسون ارتباط معکوس و معناداری را بین قاطعیت و اضطراب در دانشجویان پرستاری (001/0p<) و مامایی (001/0p<) نشان داد. برخی از متغیرهای فردی و تحصیلی ارتباط معناداری با قاطعیت و اضطراب دانشجویان داشتند.
نتیجهگیری: با توجه به ارتباط قاطعیت و اضطراب و تأثیر آن بر سلامت روان، عملکرد تحصیلی و شغلی دانشجویان، توجه خاص متخصصان آموزش و نیز انجام اقداماتی جهت آگاهی دانشجویان از مهارتهای لازم برای تعامل مثبت با دیگران و همچنین افزایش قاطعیت و کاهش اضطراب ضروری میباشد.
محمدعلی مروتیشریفآباد، حیدر ندریان، حسین سلیمانی صالحآبادی، سید سعید مظلومی محمودآباد، محسن عسگرشاهی،
دوره 15، شماره 3 - ( 9-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: آرتریت روماتوئید (RA) نوعی پلیآرتریت التهابی مزمن است که با دورههای التهاب در مفاصل شروع میشود و ممکن است با خستگی، کاهش وزن، اضطراب و افسردگی همراه باشد. این بیماری میتواند منجر به ناتوانی و مرگ و میر شود. عامل مهم در مدیریت موفق بیماری و کاهش ناتوانی، رفتارهای خود مراقبتی صحیح و مناسب میباشد. عوامل مستعدکننده خودمراقبتی مشتمل بر آگاهی، نگرش و خودکارآمدی، یک طبقه از سه طبقه کلی عواملی است که مرحله چهارم الگوی پرسید یعنی تشخیص اکولوژیک و آموزشی را تشکیل میدهد و مقدم بر تغییر رفتار است. مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت عوامل مستعدکننده خودمراقبتی در بیماران مبتلا به RA و چگونگی ارتباط آن با رفتارهای خودمراقبتی بیماران، در شهر یزد انجام گرفته است. روش بررسی: این مطالعه تحلیلی-مقطعی در مورد 181 نفر از بیماران مبتلا به RA مراجعهکننده به یک مطب پزشک متخصص روماتولوژی در شهر یزد که با استفاده از روش نمونهگیری آسان طی سه ماهه اول سال 1387 انتخاب شدند، انجام گرفت. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامهای بود که عوامل مستعدکننده رفتارهای خودمراقبتی در بیماری آرتریت روماتوئید مشتمل بر آگاهی، نگرش و خودکارآمدی را همراه با رفتارهای خودمراقبتی ارزیابی مینمود. دادهها با استفاده از آزمونهای ضریب همبستگی اسپیرمن، منویتنی، کروسکالوالیس و همچنین تحلیل رگرسیون در نرمافزار SPSS v.11.5 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: آزمودنیها به طور متوسط 3/62% نمره قابل اکتساب عوامل مستعدکننده را به دست آوردند که این میزان برای آگاهی 7/71%، نگرش 9/66% و خودکارآمدی 5/47% بود. همبستگی مثبت و معناداری بین رفتارهای خود مراقبتی و متغیرهای نگرش و خودکارآمدی، مشاهده شد ولی بین رفتارهای خودمراقبتی و آگاهی همبستگی معنادار دیده نشد. عوامل مستعدکننده در مجموع نیز همبستگی مثبت و معناداری با رفتارهای خودمراقبتی نشان داد (01/0p<). عوامل مستعدکننده، 3/39% از تغییرات رفتارهای خودمراقبتی را پیشبینی نمود و از میان این عوامل، خودکارآمدی قویترین پیشبینیکننده (41/0=β) بود.
نتیجهگیری: با توجه به توان بالای عوامل مستعدکننده و به خصوص خودکارآمدی در پیشبینی انجام رفتارهای خودمراقبتی و نیز پایین بودن سطح خودکارآمدی در این بیماران، در برنامهریزیهای آموزشی جهت ارتقای رفتارهای خودمراقبتی آنها باید توجه بیشتری به تقویت عوامل مستعدکننده به خصوص خودکارآمدی بشود.
اعظم جوکار، زینت محبی، سکینه گرمزنژاد، محبوبه شریفی،
دوره 15، شماره 3 - ( 9-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: عفونتها عامل بزرگ ایجاد مرگ و میر و ناتوانی هستند. از جمله، عفونتهای بیمارستانی که در خلال بستری شدن در بیمارستان و یا متعاقب آن ایجاد میشود. این نوع عفونتها در طول درمان، از بیماری به بیمار دیگر، از وسایل، کارکنان و یا مراجعان سرایت میکند. شیوع این معضل 12-6% و در بعضی کشورهای در حال توسعه تا 65% تخمین زده شده است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تأثیر ضدعفونی با الکل ایزوپروپیل و الکل اتانول بر کاهش میزان آلودگی وسایل معاینه پزشکی انجام گرفته است. روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی در بیمارستان امام سجاد (ع) یاسوج (سال 1385) انجام گرفته است. نمونههای لازم شامل گوشی پزشکی، دماسنج، لارنگوسکوپ، افتالموسکوپ (29 مورد) از بخشهای اطفال و مراقبتهای ویژه نوزادان انتخاب شد. در مرحله اول از روی وسایل معاینه نمونهبرداری و سپس سطوح همان وسایل با الکل اتانول 70% ضدعفونی شد. بعد از ضدعفونی مجدداً نمونهبرداری انجام گرفت و نمونههای برای کشت به آزمایشگاه ارسال شد. در مرحله دوم به فاصله چهار هفته همین فرایند با استفاده از الکل ایزوپروپیل انجام گرفت و نتایج کشت دو مرحله با هم مقایسه شد.
یافتهها: در هر دو مرحله قبل از ضدعفونی میکروارگانیسمهایی مانند کلپسیلا، انتروباکتر، سودوموناس، اشرشیاکلای و استافیلوکوک بر روی وسایل وجود داشت. در مرحله اول بعد از ضدعفونی با الکل اتانول دو مورد کشت مثبت مشاهده شد (استافیلوکوک و اشرشیاکلای)، ولی در مرحله دوم بعد از ضدعفونی با الکل ایزوپروپیل، کشت مثبتی گزارش نگردید.
نتیجهگیری: به طور کلی نتیجه این مطالعه بر تأثیر بهتر الکل ایزوپروپیل دلالت دارد. شاید بتوان گفت چون برای تأثیر بهتر الکل اتانول به دما و زمان کافی نیاز است، با توجه به لزوم داشتن سرعت عمل در بخشهای حساس، بهتر است از مواد با ویژگی تأثیر سریع و بدون نیاز به شرایط خاص استفاده شود که الکل ایزوپروپیل دارای این ویژگیها است.
منیره طوسی، مرضیه اکبرزاده، نجف زارع، فرخنده شریف،
دوره 17، شماره 3 - ( 7-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: تجربه حاملگی در زندگی زنان را میتوان نوعی بحران موقعیتی به حساب آورد. وجود اضطراب به شکلهای مختلف در زنان باردار مشکلاتی را برای جنین و مادر و حتی آینده کودک ایجاد میکند. به منظور ارتقای سلامت روان و کاهش اضطراب مادران، مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش رفتارهای دلبستگی بر میزان اضطراب و دلبستگی مادر به نوزاد در در بارداری اول انجام گرفته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر، به روش کارآزمایی بالینی در مورد 84 خانم باردار شکم اول (42 نفر گروه آزمون و 42 نفر گروه شاهد) از زنان باردار مراجعهکننده به دو بیمارستان حافظ و شوشتری شیراز در تابستان 1389 انجام گرفته است. ابتدا قبل از مطالعه سطح اضطراب مادران مورد مطالعه در دو گروه ارزیابی شد. سپس برای گروه آزمون علاوه بر مراقبتهای معمول بارداری، چهار جلسه 90دقیقهای کلاسهای آموزش رفتارهای دلبستگی طی یک ماه (هفتهای یک جلسه) برگزار شد. گروه شاهد فقط مراقبتهای معمول بارداری را دریافت نمودند. بلافاصله پس از پایان دوره یک ماهه مداخله، در هر دو گروه مجدداً سطح اضطراب سنجیده شد. سپس در روز اول بعد از زایمان در هنگام شیردهی رفتارهای دلبستگی مادر به نوزاد در هر دو گروه بدون اطلاع مادر و با استفاده از برگه مشاهده اوانت مشاهده و ثبت گردید. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای مجذور کای و تیمستقل و تیزوجی در نرمافزار SPSS v.17 استفاده شد.
یافتهها: دو گروه از نظر ویژگیهای فردی نظیر سن و جنس و سطوح اضطراب قبل از مداخله همسان بودند. میانگین نمره اضطراب قبل از مداخله در دو گروه آزمون و شاهد تفاوت آماری معناداری نداشت (590/0=p) ولی بعد از مداخله تفاوت آماری معناداری نشان داد (003/0=p). همچنین میانگین نمره دلبستگی مادر با نوزاد در اولین شیردهی در دو گروه تفاوت آماری معناداری را نشان داد (001/0>p).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این پژوهش، آموزش رفتارهای دلبستگی موجب کاهش سطح اضطراب مادر باردار و افزایش میزان دلبستگی مادر به نوزاد میگردد. با توجه به آسان، ارزان و غیرتهاجمی بودن این روش، استفاده از آن به خصوص در مورد زنان نخستزا توصیه میشود.
فاطمه جوزی، طاهره هاشمیفرد، محمدعلی مروتیشریفآباد، زینب بشیر،
دوره 19، شماره 1 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان دهانه رحم در ایران چهارمین سرطان از سرطانهای شایع در بین زنان است. آزمایش پاپاسمیر از جمله آزمونهایی است که برای غربالگری بیماریهای دهانه رحم مورد استفاده قرار میگیرد. مطالعه حاضر با هدف تعیین عوامل مرتبط با انجام آزمایش پاپاسمیر در زنان 49-15 ساله براساس نظریه انگیزش محافظت انجام یافته است .
روش بررسی: در این پژوهش تحلیلی مقطعی تعداد 220 نفر از زنان 49-15 ساله همسردار مراجعهکننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان لامرد در فصل بهار 1390 مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات به وسیله پرسشنامهای که براساس نظریه انگیزش محافظت طراحی شده بود و با روش مصاحبه اختصاصی با افراد مورد مطالعه جمعآوری شد. اطلاعات با استفاده از نرمافزار SPSS v.16 و آزمونهای منویتنی، کروسکالوالیس و کایدو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .
یافتهها : سن افراد مورد مطالعه 49-15 و سطح تحصیلات اغلب آنان دیپلم (9/40%) و شغل بیشتر افراد (70%) خانهدار بود. 6/65% از افراد مورد مطالعه حداقل یک بار آزمایش پاپاسمیر را انجام داده بودند . رابطه معنادار آماری بین انجام آزمایش پاپاسمیر با انگیزش محافظت در برابر خطر سرطان سرویکس (001/0 p< )، خودکارآمدی (002/0= p ) ، کارآ یی پاسخ (007/0= p ) و هزینههای درک شده (001/0 p< ) وجود داشت.
نتیجهگیری: با توجه به این که انجام آزمایش پاپاسمیر با بیشتر سازههای نظریه انگیزش محافظت رابطه معنادار آماری داشت، بنابراین طراحی برنامههای آموزشی در چهارچوب این نظریه جهت ارتقای انجام آزمایش پاپاسمیر در زنان 49-15 ساله همسردار توصیه میشود .
حمید شریفنیا، سعید پهلوان شریف، امیرحسین گودرزیان، علی اکبر حقدوست، عباس عبادی، محمدعلی سلیمانی،
دوره 22، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: جهت فراهم کردن مراقبت با کیفیت افزایش درک از اضطراب مرگ میان فرهنگهای مختلف و جمعیتهای بیمار ضروری است. برای بررسی اضطراب مرگ ابزار روا و پایا و سازگار با فرهنگ لازم است. هدف مطالعه حاضر بررسی ویژگیهای روانسنجی مقیاس گسترده شده اضطراب مرگ تمپلر در نمونهای از جانبازان شیمیایی جنگ ایران - عراق بوده است.
روش بررسی: در این مطالعه روششناسی، 300 نفر از جانبازان، مقیاس 51 گویهای اضطراب مرگ تمپلر را در سال 1393 تکمیل کردند. روایی صوری، محتوا و سازه (روایی همگرا و واگرا) اضطراب مرگ مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، پایایی سازه و همبستگی درون طبقهای سنجیده شد.
یافتهها: نتایج تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی، چهار عامل پایدار مجزا شامل ترس از آخرت، ترس از مواجهه با مرگ، ترس از کوتاهی زندگی و ترس از مردن به دنبال حادثه و اتفاق ناگوار را استخراج کرد. برازش مدل چهار عاملی سازه اضطراب مرگ تمپلر براساس شاخصهای استاندارد (078/0=RMSEA ، 612/0=PNFI ، 657/0=PCFI ، 873/0=AGFI ، 915/0=GFI ، 832/2=c2/df) تأیید شد. روایی همگرا و واگرا برای تمام عاملها مورد پذیرش بود. همچنین پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (88/0)، پایایی سازه (بالاتر از 70/0 و همبستگی درون طبقهای (87/0) تأیید شد.
نتیجهگیری: سازه چهار عاملی مقیاس گسترده شده اضطراب مرگ تمپلر از روایی و پایایی مناسبی در میان جانبازان شیمیایی ایرانی برخوردار است. با توجه به ویژگیهای روانسنجی مناسب، این ابزار میتواند در مطالعات بعدی در این جمعیت به کار رود.
زمینه و هدف: افزایش سطح درک در زمینه اضطراب مرگ میان فرهنگهای مختلف و جمعیتهای بیمار جهت فراهم کردن یک مراقبت با کیفیت ضروری است. محققانی که موضوع اضطراب مرگ را بررسی میکنند، به دنبال یک ابزار روا و پایا و سازگار با فرهنگ جهت دستیابی به این هدف هستند. هدف مطالعه حاضر بررسی ویژگیهای روانسنجی مقیاس گسترده شده اضطراب مرگ تمپلر در نمونهای از جانبازان شیمیایی جنگ ایران - عراق بوده است.
روش بررسی: در این مطالعه روششناسی، 300 نفر از جانبازان، مقیاس 51 گویهای اضطراب مرگ تمپلر را در سال 1393 تکمیل کردند. روایی صوری، محتوا و سازه (روایی همگرا و واگرا) اضطراب مرگ مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، پایایی سازه و همبستگی درون طبقهای سنجیده شد.
یافتهها: نتایج تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی، چهار عامل پایدار مجزا شامل ترس از آخرت، ترس از مواجهه با مرگ، ترس از کوتاهی زندگی و ترس از مردن به دنبال حادثه و اتفاق ناگوار را استخراج کرد. برازش مدل چهار عاملی سازه اضطراب مرگ تمپلر براساس شاخصهای استاندارد (078/0=RMSEA ، 612/0=PNFI ، 657/0=PCFI ، 873/0=AGFI ، 915/0=GFI ، 832/2=c2/df) تأیید شد. روایی همگرا و واگرا برای تمام عاملها مورد پذیرش بود. همچنین پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (88/0)، پایایی سازه (بالاتر از 70/0 و همبستگی درون طبقهای (87/0) تأیید شد.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد سازه چهار عاملی مقیاس گسترده شده اضطراب مرگ تمپلر از روایی و پایایی مناسبی در میان جانبازان شیمیایی ایرانی برخوردار بوده است. با توجه به ویژگیهای روانسنجی مناسب، این ابزار میتواند در مطالعات بعدی که به منظور ارزیابی اضطراب مرگ این جمعیت طراحی میشود به کار گرفته شود.
محیا شفایی، میترا پیامی، کوروش امینی، سعید پهلوان شریف،
دوره 22، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: نگرانیها در مورد مرگ ممکن است اثرات منفی بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت بگذارد. با وجود این اطلاعات کمی در مورد رابطه اضطراب مرگ و کیفیت زندگی در بیماریهای تهدیدکننده حیات به ویژه بیماران همودیالیزی وجود دارد. هدف مطالعه حاضر تعیین ارتباط بین اضطراب مرگ و کیفیت زندگی در بیماران تحت درمان با همودیالیز است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع توصیفی همبستگی است. 200 بیمار تحت درمان با همودیالیز به روش تصادفی- طبقهای از بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی زنجان در فاصله فروردین تا اردیبهشت 1395 در مطالعه شرکت کردند. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی، مقیاس اضطراب مرگ تمپلر و پرسشنامه کیفیت زندگی مکگیل بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای همبستگی رگرسیون و مدل رگرسیون خطی در نرمافزار SPSS v.22 انجام یافت.
یافتهها: میانگین امتیاز نمره اضطراب مرگ و کیفیت زندگی بیماران به ترتیب 85/10±54/46 و 01/19±55/82 بود. رابطه معناداری بین اضطراب مرگ و کیفیت زندگی یافت نشد (044/0=r، 05/0< p). در مدل رگرسیونی پیشبینی اضطراب مرگ تنها، جنس عامل معنادار بود. این مدل 3/11% از تغییرات اضطراب مرگ را توضیح داد. همچنین نتایج مدل رگرسیونی نشان داد حمایت اجتماعی و اعتقادات مذهبی تنها پیشبینیکنندههای کیفیت زندگی بیماران تحت درمان با همودیالیز بودند و 2/17% از تغییرات آن را تبیین کردند.
نتیجهگیری: در مطالعه حاضر رابطه معناداری بین اضطراب مرگ و کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی مشاهده نشد. لذا پیشنهاد میشود تحقیقات بیشتری در این زمینه صورت گیرد.
مهناز شریفی، اکرم کریمی شاهنجرینی، سعید بشیریان، عباس مقیمبیگی،
دوره 22، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: مصرف میانوعدههای کم ارزش در چاقی دوره کودکی نقش دارد. هدف از انجام این مطالعه تعیین تأثیر برنامه آموزشی مادران بر مصرف میانوعدههای سالم در کودکان 5-1 ساله با استفاده از نظریه شناختی اجتماعی بوده است.
روش بررسی: این مطالعه مداخلهای نیمه تجربی (IRCT2013062912456N2) در سال 1392 با مشارکت 126 مادر دارای کودک 1 تا 5 ساله تحت پوشش مراکز بهداشتی شهر همدان در دو گروه شاهد و مداخله انجام گرفت. مداخله شامل چهار جلسه آموزشی، کتابچه آموزشی، کلیپ آموزشی و 6 پیام نوشتاری بود. سازههای نظریه شناختی اجتماعی و پرسشنامه بسامد مصرف در قبل از مداخله، ده روز و دو ماه بعد از مداخله بررسی شد. دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آزمونهای آماری کایدو، تیمستقل، دادههای تکراری و آزمون کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: قبل از مداخله، دو گروه از نظر ویژگیهای جمعیتشناختی و سازههای نظریهشناختی اجتماعی و بسامد مصرف میانوعدههای کم ارزش همگن بودند (05/0p>). با توجه این که نتایج آزمون آنالیز واریانس اندازههای تکراری برای اثر متقابل گروه و زمان معنادار بوده است. لذا مقایسه میانگینهای دو گروه در هر مرحله با آزمون تیمستقل انجام گرفت و تفاوت معنادار بین دو گروه در دو مرحله بعد از مداخله مشاهده شد.
نتیجهگیری: این مداخله تأثیر مثبتی در مصرف میانوعدههای سالم در کودکان داشت. میتوان برای اصلاح الگوی مصرف میانوعدهها در کودکان از نظریه شناختی اجتماعی و روش به کار رفته در طراحی این برنامه بهره گرفت.
فروزان شریفیپور، اعظم باخته، نادر سالاری،
دوره 23، شماره 2 - ( تابستان 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: ترس و اضطراب شدید مادر از درد زایمان باعث انقباض عضلات میشود. انقباض شدید عضلانی، از جمله عضلات رحمی باعث ایجاد تداخل با روند مطلوب زایمان میشود. هدف از این مطالعه تعیین تأثیر رایحه مریم گلی بر کاهش اضطراب زنان حین زایمان است.
روش بررسی: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی دو گروهی است (IRCT2016042727633N1) که در سال 1394 در مورد 160 زن باردار که جهت زایمان طبیعی به بیمارستان معتضدی کرمانشاه مراجعه کرده بودند، انجام گرفته است. افراد به روش گمارش تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. قبل از مداخله پرسشنامه مقیاس سنجش اضطراب آشکار اشپیلبرگر توسط هر دو گروه تکمیل و نمره اضطراب تعیین شد. در گروه مداخله بلافاصله بعد از شروع فاز فعال لیبر، سه قطره از اسانس مریم گلی به گاز آغشته شده و به یقه لباس نمونهها متصل و هر نیم ساعت تجویز آن تکرار شد. در گروه شاهد از دارونما به روش مشابه استفاده شد. پس از مداخله اضطراب در دیلاتاسیون 7-5 cm اندازهگیری شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای کایدو، فیشر، کولموگروف اسمیرنوف، ویلکاکسون و منویتنی استفاده شد.
یافتهها: میانگین اضطراب قبل از مداخله در دو گروه یکسان بود (15/0=p). اما پس از مداخله، میانگین اضطراب در گروه رایحه درمانی (39/10±86/39) در مقایسه با گروه شاهد (41/7±25/64)، کمتر بود (001/0p<).
نتیجهگیری: یافتهها نشان داد که رایحه درمانی با اسانس مریم گلی موجب کاهش سطح اضطراب زایمان میشود، لذا استفاده از آن در کاهش اظطراب زایمان توصیه میشود.
سید حمید شریف نیا، آمنه یعقوب زاده،
دوره 24، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده
طرحهای پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل یکی از طرحهای متداول در تحقیقات بالینی و آموزشی است. با این که تحلیل دادههای این طراحی به صورتهای مختلفی انجام میشود، اما با توجه به تعامل بین نمره پیشآزمون و مداخله به عنوان عامل تهدیدکننده روایی داخلی مطالعه، کنترل آن با استفاده از آنالیز کوواریانس (ANCOVA) توصیه میشود. همچنین با توجه به اهمیت برآورد صحیح اندازه اثر ناشی از مداخله لازم است، تفاوت روشهای متداول از جهت صحت برآورد آن بررسی شود. در این خصوص ANCOVA یک مدل خطی رایج که ترکیبی از آنالیز واریانس و رگرسیون است، اندازه اثر بهتری نسبت به تحلیلهای رایج دیگر تخمین میزند. در این مقاله برای روشنتر شدن اختلاف نتایج آزمون تیمستقل با ANCOVA، دادههای یک مطالعه فرضی با این دو آزمون تحلیل و مقایسه شد. نتیجه نشان داد که اندازه اثر بهدست آمده از ANCOVA بزرگتر از آزمون تیمستقل است. از این رو پیشنهاد میشود در تحلیل داده ها و برآورد مقدار اثر در طرحهای پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل از آزمون ANCOVA استفاده شود.
شهناز طبیعی، سید علی معزی، غلامرضا شریفزاده، بهاره زارعی، فاطمه کبری شفیعی،
دوره 26، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریهای قلبی و عروقی به خصوص انسداد عروق کرونر از شایعترین بیماریهای منجر به مرگ در سطح جهان است. اخیراً برای درمان، از مداخله کرونر از طریق پوست، استفاده میشود که باعث کاهش قابل توجه در میزان مرگ و میر شده است. برای کاهش عوارض آنژیوپلاستی رفتارهای مراقبتی پرستاران اهمیت خاصی دارد. هدف این مطالعه تعیین تأثیر اجرای روش مراقبت پرستاری اولیه بر درک بیماران از رفتارهای مراقبتی پرستاران بعد از انجام آنژیوپلاستی عروق کرونر بوده است.
روش بررسی: در این مطالعه مداخلهای تصادفی شاهددار، تعداد 60 نفر بیمار که پس از آنژیوپلاستی در بخش مراقبتهای ویژه قلبی بیمارستان رازی شهر بیرجند از اسفند 1397 لغایت اردیبهشت 1398 بستری شده بودند، به روش در دسترس انتخاب و به طور تصادفی ساده به دو گروه 30 نفره تخصیص یافتند. برای بیماران گروه کنترل مراقبتهای معمول بخش به روش موردی و برای بیماران گروه مداخله مراقبتهای پرستاری اولیه براساس فرآیند پرستاری اجرا گردید. در زمان ترخیص، پرسشنامه استاندارد درک از رفتار مراقبتی پرستاران برای همه بیماران به روش مصاحبه تکمیل شد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آزمون t مستقل در سطح معناداری 05/0p< تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بعد از مداخله، میانگین نمره کلی درک از رفتار مراقبتی و همچنین ابعاد «احترام» و «اطمینان از حضور انسانی» در گروه مداخله به طور معناداری بالاتر از گروه کنترل بوده است (05/0p<). اما در ابعاد «گرایش و ارتباط مثبت»، «داﻧﺶ و ﻣﻬﺎرتﺣﺮﻓﻪای» و «توجه به تجارب دیگری» تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد (05/0p>).
نتیجهگیری: ارایه مراقبت پرستاری به روش اولیه منجر به افزایش درک بیمار از رفتار مراقبتی پرستاران و افزایش حس احترام و اطمینان از حضور انسانی پرستار میشود. لذا به کارگیری این روش مراقبتی در بخش مراقبتهای ویژه قلبی توصیه میگردد.
شریفی نسیبه، انورسادات نایبینیا، افسانه رئیسیفر، طیبه رشیدیان، زینب رئیسیفر، آزیتا فتحنژاد کاظمی،
دوره 29، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریهای عفونی یکی از مشکلات بهداشتی جوامع بشری است. با توجه به اهمیت دوران بارداری، مطالعه حاضر با هدف تبیین رفتارهای بهداشتی زنان باردار در دوره همهگیری بیماری کرونا انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه کیفی با روش تحلیل محتوای قراردادی با شرکت 16 زن باردار در سال 1400 انجام گرفت. محیط پژوهش، مراکز بهداشتی شهر ایلام بود. از روش نمونهگیری هدفمند استفاده شد و دادهها با استفاده از مصاحبه ساختار نیافته، جمعآوری شد. همزمان با جمعآوری، دادهها به روش تحلیل محتوای قراردادی تجزیه و تحلیل شد. جهت مدیریت دادهها از نرمافزار MAXQDA نسخه 10 استفاده شد.
یافتهها: میانگین سن شرکتکنندگان حدود 30 سال و میانگین سن حاملگی 38/30 هفته بود. دادهها در 3 درونمایه اصلی و 8 طبقه قرار گرفتند. درونمایهها عبارت بودند از 1-خودمراقبتی در برابر ابتلا به بیماری، 2- اثرات منفی پاندمی بر بارداری، 3- تغییر در سیستم مراقبتی.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که پاندمی کرونا منجر به ایجاد سبک جدیدی از خودمراقبتی در زنان باردار شده است. اثرات منفی پاندمی همچون قرنطینه، منجر به شکلگیری تفکرات منفی در زنان باردار شده است. به دنبال محدودیتهای قرنطینهای، تغییراتی در روشهای کسب اطلاعات بهداشتی و فعالیتهای روزانه برای زنان ایجاد شده و سیاستهای مراقبتی تغییر کرده است. توجه به تمام ابعاد نیازهای بهداشتی زنان باردار اعم از سلامت جسمی و روانی از الزامات خدمات بهداشتی در دوران پاندمی است.
زهره پارساییان، نسرین نیکپیما، محمد صالحپور عمران، فرشاد شریفی، شهزاد پاشاییپور،
دوره 29، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: عمدهترین نیاز مراقبتی بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد، مراقبت مستمر است و این موضوع از چالشهای مهم مراقبت پرستاری نیز هست. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر توانبخشی قلبی پرستار هدایتگر در منزل بر تبعیت از درمان بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده تعداد 80 نفر از بیماران واجد شرایط به طور در دسترس از بیمارستانهای منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1400-1399 انتخاب و سپس به روش تصادفی بلوکی به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص داده شدند. برای گروه کنترل، آموزشهای معمول ترخیص از بیمارستان و برای گروه مداخله، برنامه توانبخشی قلبی پرستار هدایتگر به صورت حضوری در منزل و آنلاین در 4 جلسه به مدت یک ساعت و نیم، هفتهای یکبار و به مدت دوماه پیگیری انجام یافت. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه ویژگیهای فردی و بیماری و تبعیت از درمان بود که قبل و سه ماه پس از مداخله برای دو گروه تکمیل گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی توسط نرمافزار SPSS نسخه 20 انجام گرفت.
یافتهها: هر دو گروه از نظر بیشتر متغیرهای جمعیتشناختی با هم همگن بودند (05/0<p). میانگین و انحراف معیار درصد نمرات تبعیت از درمان قبل از مداخله در گروه مداخله و کنترل به ترتیب 91/7±82/70 و20/11±94/67 بود (015/0=p). بعد از مداخله به ترتیب به 13/6±10/75 و 12/10±77/68 تغییر یافت و این تغییر از نظر آماری معنادار بود (001/0>p).
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که توانبخشی قلبی پرستار هدایتگر در منزل، بر تبعیت از درمان مؤثر است. پیشنهاد میشود که مراقبتهای توانبخشی قلبی به طور مستمر در منزل نیز ادامه یابد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20201006048953N1
زهرا قادری نسب، پروین منگلیان شهربابکی، حمید شریفی،
دوره 30، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: از مشکلات کنترل اپیدمی پرفشاری خون در جهان، عدم تبعیت دارویی است. هدف این مطالعه تبیین عوامل مؤثر بر عدم تبعیت دارویی از دیدگاه بیماران مبتلا به پرفشاری خون و کارکنان شاغل در مراکز بهداشتی شهر ماهان واقع در استان کرمان است.
روش بررسی: این مطالعه کیفی، به روش تحلیل محتوای قراردادی در پایگاههای بهداشتی شهر ماهان در سال 1401 با مشارکت 29 نفر که به روش نمونهگیری مبتنی بر هدف وارد مطالعه شدند، انجام گرفت. دادهها با مصاحبه نیمه ساختار یافته عمیق گردآوری شد. کلیه مصاحبهها ضبط و کلمه به کلمه بازنویسی و به عنوان داده اصلی تجزیه و تحلیل شد. بررسی صحت علمی و اعتباربخشی دادهها براساس معیارهای Guba و Lincoln صورت گرفت.
یافتهها: عوامل مؤثر بر عدم تبعیت دارویی در بیماری پرفشاری خون با سه طبقه «ماهیت بیماری و درمان» شامل بیعلامت بودن و ماهیت مزمن بیماری، خسته شدن از مصرف دایمی دارو، «عوامل فردی و خانوادگی» شامل ترس و تردیدهای درونی، تمایل به درمانهای غیردارویی، حمایت ناقص خانواده و «عوامل سازمانی» شامل هزینههای بالای درمان و دسترسی به خدمات تخصصی، حمایت ناقص تیم درمان و مراقبت، پیگیری نامناسب بیماری استخراج شد.
نتیجهگیری: عوامل متعددی با طیف متفاوت بر عدم تبعیت دارویی در این بیماران تأثیر میگذارند. لذا آموزشهای منظم به بیماران درباره ماهیت بیماری و نقش رعایت رژیم دارویی میتواند به بهبود تبعیت دارویی کمک کند.