جستجو در مقالات منتشر شده


46 نتیجه برای سل

بختیار پیروزی، قباد مرادی، نادر اسماعیل‌نسب، هومن قصری، صلاح‌الدین فرشادی، فریبا فرهادی‌فر،
دوره 22، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: میزان سزارین در دو دهه اخیر در ایران روند رو به رشدی داشته است. برنامه «ترویج زایمان طبیعی» در قالب طرح تحول نظام سلامت در کشور به منظور افزایش زایمان طبیعی اجرایی شده است. هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر طرح تحول نظام سلامت بر میزان سزارین و هزینه پرداخت شده توسط مادران بستری در بیمارستان‌های استان کردستان است.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی به صورت طولی و گذشته‌نگر انجام گرفته است. میزان سزارین در همه بیمارستان‌های استان کردستان برای سال 1392 و طی یک سال بعد از اجرای طرح تحول نظام سلامت و همچنین داده‌های مربوط به درصد پرداخت از جیب در یکی از بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی کردستان که به صورت تصادفی انتخاب شد، مورد بررسی قرار گرفت. داده‌ها در نرم‌افزار SPSS v.20 تحلیل شد.

یافته‌ها: میزان سزارین در استان کردستان طی یک سال بعد از اجرای طرح تحول نظام سلامت، نسبت به میزان پایه خود در سال 1392، کاهشی 02/14 درصدی داشته است (001/0p<). میانگین درصد پرداخت صورت حساب بیمارستان از جیب قبل از اجرای طرح تحول نظام سلامت 05/16% بوده است. این درصد بعد از اجرای مرحله اول و سوم طرح به 30/4% و 5/2% کاهش پیدا کرده است.

نتیجه‌گیری: برنامه ترویج زایمان طبیعی، به هدف از پیش تعیین شده خود، یعنی کاهش 10 درصدی میزان سزارین طی یک سال بعد از اجرای طرح تحول نظام سلامت نسبت به میزان پایه، دست یافته و درصد هزینه پرداخت شده از جیب در صورت حساب بیمارستان کاهش چشم‌گیری داشته است.


مژگان میرغفوروند، سکینه محمدعلیزاده چرندابی، طاهره بهروزی‌لک، فاطمه علی‌اصغری،
دوره 22، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: برای حفظ و ارتقای سلامتی، تصحیح و بهبود سبک زندگی امری ضروری است. اصلاح سبک زندگی نقش مهمی در سلامتی طولانی مدت زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی­کیستیک دارد. لذا این مطالعه با هدف تعیین وضعیت سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و پیش‌بینی­کننده­های فردی- اجتماعی آن در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی‌کیستیک انجام گرفته ­است.

روش بررسی: این مطالعه مقطعی توصیفی- تحلیلی در مورد 174 زن مبتلا به سندرم تخمدان مراجعه‌کننده به کلینیک­های دولتی و خصوصی زنان و ناباروری شهر ارومیه- ایران در سال 1394 انجام یافته است. داده­ها با استفاده از پرسشنامه­های فردی- اجتماعی و سبک زندگی ارتقا­دهنده سلامت جمع­آوری شد. جهت تحلیل داده‌ها از آمارهای توصیفی و آزمون‌های آماری تی‌مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه و رگرسیون خطی چندگانه در SPSS نسخه 21 استفاده شد.

یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار نمره کلی سبک زندگی ارتقادهنده سلامت 3/0±2/2 از محدوده نمره قابل دستیابی 4-1 بود. بیش‌ترین میانگین مربوط به زیرمقیاس تغذیه (5/0±9/2) و کم‌ترین میانگین نمره مربوط به زیرمقیاس کنترل استرس (5/0±2/1) بود. براساس مدل رگرسیون خطی چندگانه، متغیرهای BMI، تحصیلات همسر، اولین فرد حامی و مقدار خون‌ریزی از پیش‌بینی­کننده­های سبک زندگی ارتقادهنده سلامت در زنان مبتلا به PCOS بودند.

نتیجه‌گیری: با توجه به قرار گرفتن میانگین نمره کلی سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و برخی از ابعاد آن در میانه دامنه نمرات قابل کسب، ضرورت دارد در کنار سایر درمان­ها، بهبود سبک زندگی ارتقادهنده سلامت زنان مبتلا به PCOS با توجه به مؤلفه­های فردی- اجتماعی تأثیرگذار در برنامه کاری مراقبان بهداشتی- درمانی قرار گیرد.


فرزانه دلاور، شهزاد پاشایی‌پور، رضا نگارنده،
دوره 24، شماره 1 - ( 2-1397 )
چکیده

اصطلاح سواد سلامت (بهداشتی) به مفهوم یک مهارت شناختی و به عنوان مسأله‌ای مهم و تأثیرگذار در نظام مراقبت سلامت نخستین بار در سال 1974 در یک پانل آموزشی در مورد آموزش بهداشت، مطرح شد. از آن زمان تاکنون این مفهوم در موارد متعددی توسط محققان حوزه‌های سوادآموزی و سلامت، توسط محققان مورد بحث قرار گرفته و تعاریف گوناگونی برای آن ارایه شده است. به طور معمول سواد سلامت را به عنوان طیف گسترده‌ای از دانش و مهارت در زمینه کسب، پردازش، فهم و به کارگیری اطلاعات سلامت تعریف می‌کنند (1).
اهمیت سواد سلامت در تأثیر بر نتایج سلامتی بیماران به خوبی شناخته شده است و نقش مهمی در تصمیم‌گیری افراد در مورد نیازهای حوزه سلامت خود ایفا می‌‌نماید (2). سواد سلامت به عنوان یک مهارت اجتماعی و شناختی دارای ابعاد مختلفی از قبیل کسب (access)، پردازش (appraising)، فهم (understanding) و اجرای دانش و اطلاعات سلامت به دست آمده (apply) می‌‌باشد که توانایی فهم مفاد آموزشی به عنوان یکی از ابعاد آن، در بیماران اهمیت مضاعف دارد (6-3). در سال‌های اخیر سواد سلامت به عنوان یک مهارت مهم شناخته شده است که بیماران برای تصمیم‌گیری مناسب بهداشتی در موقعیت‌های دشوار پیش رو به آن نیاز دارند. بهبود سواد سلامت افراد منجر به پیامدهایی چون افزایش توانایی بالقوه بیماران جهت اخذ تصمیمات آگاهانه، کاهش خطرات تهدیدکننده سلامت، افزایش پیشگیری از بیماری‌ها، ارتقای امنیت، افزایش کیفیت زندگی و افزایش کیفیت مراقبت از افراد می‌‌شود (9-7).
برای آموزش افراد معمولاً به سطح سواد عمومی افراد و نه لزوماً سواد سلامت آن‌ها توجه می‌شود. حال آن که تفاوت بارزی بین سواد سلامت و سواد عمومی وجود دارد. سواد عمومی شامل توانایی خواندن، نوشتن و داشتن مهارت‌های پایه‌ای است. در مقابل سواد سلامت به عنوان یک مهارت شناختی و اجتماعی تعریف می‌شود که توانایی افراد را در دستیابی، فهم و استفاده از اطلاعات در راستای ارتقای سلامت تعیین می‌کند (10). مطالعات نشان داده‌اند که محدودیت سواد سلامت عوارض متعددی را در حوزه‌های مختلف سلامتی از قبیل عدم دسترسی به خدمات بهداشتی مناسب، تمایل کمتر به پیگیری درمان، تبعیت دارویی اندک، افزایش میزان مراجعه به اورژانس‌ها، افزایش طول دوره درمان در بیمارستان و افزایش میزان مرگ‌ و میر ایجاد کرده و تأثیر چشم‌گیری در استفاده از خدمات مراقبت سلامت دارد (6-3). علاوه بر این موارد، تأثیر اقتصادی منفی ناشی از سواد سلامت پایین بر بیماران و سیستم بهداشت و مراقبت سلامت را نمی‌توان نادیده گرفت. این موارد نشان‌دهنده لزوم توجه به سواد سلامت افراد است.
براساس مطالعه‌ای که توسط منتظری و همکاران در ایران صورت گرفته، نشان داده شده است که نیمی از جمعیت ایران دارای محدودیت سواد سلامت بوده و این محدودیت در گروه‌های آسیب‌پذیر، از جمله سالمندان، زنان خانه‌دار، افراد بی‌کار و افراد باسواد عمومی محدود، شایع‌تر است. به گونه‌ای که این امر آنان را در معرض خطر در مورد انحراف از سلامت قرار می‌دهد (2).
همچنین یافته‌های حاصل از مطالعات مختلف صورت گرفته نشان می‌دهد که برخی از اطلاعات سلامت مناسب شنوندگان نبوده و نیاز آن‌ها را برطرف نمی‌کند. حال آن که تأثیر سواد سلامت محدود می‌تواند با کمک اطلاعات سلامت مناسب بهبود یابد. لذا مسأله چالش برانگیزی که در برخورد با این افراد وجود دارد، نحوه آموزش این افراد (از نظر درک اطلاعات سلامت) می‌باشد. که برای رفع آن راهبرد‌های متفاوتی چون محدود کردن اطلاعات ارایه شده در هر بار ملاقات بیماران، عدم استفاده از اصطلاحات تخصصی، صحبت آهسته، جستجو برای یافتن محتوای آموزشی متناسب با توانایی خواندن افراد، استفاده از تصاویر برای توضیح مفاهیم مهم، تشویق بیماران به سؤال پرسیدن و بررسی درک افراد از آموزش ارایه شده با کمک روش‌های teach back و show me ارایه شده است (11).
در ادامه این تلاش‌ها در سال 2011 مرکز کنترل بیماری‌های آمریکا (CDC) شاخص سواد سلامت (Health Literacy INDEX) را به عنوان ابزاری جهت تهیه یک مفاد آموزشی مناسب برحسب سواد سلامت افراد، طراحی نموده است. این چک لیست جامع در 10 معیار و 63 گویه تهیه شده که معیارها و گویه‌های مرتبط با آن در جدول شماره 1 آورده شده است. مطابق با این چک لیست و براساس ده معیار آن، فرایند آموزشی مورد نظر (محتوا، روش اجرا و شواهد) به طور کامل بررسی می‌شود تا تأثیر سواد سلامت بر درک اطلاعات ارایه شده به افراد را محدود سازد (12).
 
جدول 1- معیارهای ابزار شاخص سواد سلامت
معیار تعداد موضوع مورد بررسی
زبان ساده 8 روش نگارش (کوتاهی جملات و سهولت خواندن)
اصطلاحات (عدم استفاده از اصطلاحات تخصصی)
آمار و اطلاعات (سهولت در درک مطالب)
هدف روشن 8 صراحت، خلاصه و تکرار
تعداد نکات کلیدی
هدف محتوا (هدفمند بودن)
استفاده از عناصر بصری در مفاد آموزشی
گرافیک 6 برچسب‌های توضیحی
گرافیک و تصاویر مفاد آموزشی از نظر ارتباط با متن و کمک به درک و فهم مفاهیم خلاصه
مشارکت مخاطبان 7 راهبرد‌های تعاملی (میزان جلب توجه شنوندگان و میزان مشارکت فعالانه آن‌ها از طریق ستون مشاوره، پرسش و پاسخ، مسابقه یا بازی و روایت داستان‌وار)
پاسخ مخاطبان
یادگیری مبتنی بر مهارت 3 تمرکز بر مهارت‌های رفتاری (اصلاح یک رفتار بهداشتی و مثال‌های مرتبط با این اصلاح)
تناسب مخاطبان 6 تطابق میان مخاطبان و مواد آموزشی (تناسب فرهنگی و اجتماعی با مخاطبان از نظر تجارب، ارزش‌ها و عقاید)
شناسایی و تشخیص بیماران
دستورالعمل 6 دستورالعمل‌های مخاطبان
دستورالعمل استفاده از محتوای آموزشی را از نظر فنی، کاربردی بودن آن و جامعیت
جزئیات توسعه پیشرفت 3 اطلاعات تماس با نویسندگان
بازنگری اخیر مطالعات
روش‌های ارزیابی 13 formative, process و outcome
قدرت شواهد 3 یافته‌های حاصل از ارزیابی‌ها
 
Andrade و همکاران تأثیر استفاده از این شاخص را در تهیه مفاد آموزشی در‌ زمینه سقوط سالمندان بررسی کردند. نتایج این مطالعه نشان داد تمامی اطلاعات آموزشی تهیه شده برای مخاطبان مناسب نبوده و نیاز آن‌ها را رفع نمی‌کند، همچنین با کمک شاخص سواد سلامت، امکان فراهم‌آوری مواد آموزشی متناسب با سطح سواد سلامت سالمندان وجود دارد (7).
با توجه به پایین بودن سطح سواد سلامت مردم، تهیه مفاد آموزشی منطبق با سطح سواد سلامت مخاطبان امری ضروری است و از آن جا که مطالعات اندکی در خصوص اثربخشی استفاده از شاخص سواد سلامت صورت گرفته است، ضرورت دارد پژوهشگران حوزه‌های مرتبط، به تدارک شواهد تجربی برای کارایی و اثربخشی آن بپردازند.
 
 
حشمت‌اله حیدری،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده

سازمان بهداشت جهانی مراقبت تسکینی را به عنوان راهکاری برای ارتقای کیفیت زندگی بیماران مبتلا به بیماری‌های صعب‌العلاج و خانواده آن‌ها معرفی کرده است. این مراقبت‌ها با تشخیص بیماری شروع می‌شود، و در طول بیماری ادامه می‌یابد (1). مراقبت تسکینی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به بیماری‌های تهدید کننده زندگی و خانواده آن‌ها ارتقا می‌بخشد. هدف آن تسکین رنج از طریق، تعیین، ارزیابی و تسکین درد و سایر مشکلات جسمی، روانی- اجتماعی و معنوی است (2).
بسیاری از بیماری‌ها در فرایند مراقبتی خود نیازمند استفاده از مراقبت تسکینی می‌باشند. براساس گزارش‌ها هر سال حدود 40 میلیون نفر در دنیا نیازمند استفاده از مراقبت‌های طب تسکینی هستند ولی فقط 14% از این مددجویان مراقبت‌های تسکینی را دریافت می‌کنند که حدود 78% از این افراد نیازمند، در کشورهایی با درآمد پایین و یا متوسط زندگی می‌کنند. براساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، بیماران نیازمند استفاده از مراقبت تسکینی شامل بیماری‌های قلبی عروقی (5/38%)، سرطان (34%)، بیماری‌های مزمن ریوی (3/10%)، ایدز (7/5%)، و دیابت (6/4%) هستند. بیماران دیگری مثل افراد مبتلا به زوال عقل، نارسایی کلیه، مولتیپل اسکلروزیس، پارکینسون، آرتریت روماتوئید، بیماری‌های نورولوژیک، ناهنجارهای مادرزادی و سل‌های مقاوم به درمان، ممکن است که نیازمند استفاده از مراقبت تسکینی باشند (1). مراقبت تسکینی می‌تواند، براساس الگوهای مختلفی به بیماران ارایه شود که برخی از آن‌ها عبارتند از، مراقبت تسکینی مبتنی بر بیمارستان، مراقبت تسکینی مبتنی بر مراکز هاسپیس و مراقبت تسکینی مبتنی بر منزل (3). مطالعات نشان داده‌اند که طب تسکینی مبتنی بر منزل تأثیرات بسیار مفیدی در ابعاد جسمی، روحی و روانی، اجتماعی و اقتصادی بیماران دارد و باعث کاهش هزینه‌های نظام سلامت، کوتاه شدن طول مدت بستری، کاهش عوارض بستری و پیش‌گیری از بستری مجدد بیماران می‌شود (6-4)، همچنین با این شیوه مراقبتی تداوم مراقبت‌های بعد از ترخیص تسهیل می‌شود و بیمار می‌تواند به راحتی، از تسهیلات مراکز مختلف بهره‌مند شود (7). از طرف دیگر اکثر مردم ترجیح می‌دهند که خدمات مراقبتی را در منازلشان در کنار خانواده و در محل زندگی خود دریافت کنند (8). مطالعات نشان داده‌اند که مراقبت تسکینی مبتنی بر منزل از نظر بالینی مؤثر و هزینه اثربخش است و همچنین موجبات رضایت خانواده و بیمار را فراهم می‌آورد. همچنین سازمان بهداشت جهانی مراقبت تسکینی مبتنی بر منزل را به عنوان یکی از عناصر اصلی تشکیل‌دهنده نظام‌های سلامت در دنیا در سال 2014 معرفی کرده است (1). اما گزارش‌ها حاکی از آن است که بسیاری از کشورهای دنیا برنامه‌های مراقبت تسکینی را در ساختار نظام سلامت خود ندارند (7) و عدم حمایت دولت از خدمات طب تسکینی، عدم آمادگی نیروهای حرفه‌ای برای ارایه خدمات تسکینی، محدودیت دسترسی به داروهای ضد درد مخدر، محدودیت منابع، عدم آشنایی سیاست‌گذاران با طب تسکینی، نگرش منفی جامعه و مسایل اجتماعی فرهنگی، به عنوان موانع ارایه مراقبت‌های تسکینی در دنیا ذکر شده اند (1،9و10).
نظام سلامت ایران با آمار فزاینده بیماران مزمن، کمبود نیروی انسانی و تخت‌های مراقبت ویژه در مراکز سلامت خود مواجه است. اکثر افراد مبتلا به بیماری‌های صعب‌العلاج در کشور ایران، در روزهای آخر عمر مکرراً بستری می‌شوند و با وجود کمبود تخت‌های بیمارستانی به خصوص در بخش‌های ویژه، این بیماران باعث اشغال این تخت‌ها می‌شوند و تا لحظات آخر عمر داروهای تخصصی دریافت می‌کنند و در نهایت بسیاری از این بیماران روی تخت‌های بیمارستان و در بخش‌های ویژه فوت می‌شوند (11)، در حالی که در بسیاری از موارد، بستری بیماران صعب‌العلاج در بخش‌های ویژه تأثیری در بهبود بیمار ندارد و به عنوان یک مراقبت بیهوده در نظر گرفته می‌شود (12). این امر باعث افزایش هزینه‌های نظام سلامت و خانواده بیماران، نارضایتی و فرسودگی شغلی کارکنان حرف سلامت می‌شود (13). از طرفی، بسیاری از این بیماران ترجیح می‌دهند که روزهای آخر عمر را در میان خانواده و در تماس نزدیک با بستگان خود سپری کنند. شواهد حاکی از این است که مراقبت تسکینی در ایران به صورت جزیره‌ای و در مراکز محدودی ارایه می‌شود. اکثر بیماران از این شیوه مراقبتی محروم هستند و مراقبت تسکینی مبتنی بر منزل در کشور فاقد هرگونه جایگاهی در نظام سلامت است (14). بیماران مبتلا به بیماری‌های صعب‌العلاج نیازمند دریافت مراقبت تسکینی، برای دریافت این خدمات و کاهش درد و رنج ناشی از بیماری خود، سرگردان هستند و در اکثر مواقع خدمات مناسب و به موقع به این بیماران داده نمی‌شود (15). همچنین نگاه سنتی نیروهای کادر سلامت در مدیریت درمان بیماری‌های صعب‌العلاج، شفاف نبودن قانون در حمایت از کادر سلامت برای قطع درمان‌های غیرضروری و یا ممانعت از اجرای انتظارات غیرمنطقی بیمار و یا خانواده آن‌ها و تفاوت‌های فرهنگی اجتماعی، به عنوان موانعی هستند که در روند ارتقای مراقبت تسکینی در جامعه ایرانی وجود دارند، مشکل دیگر در ارایه مراقبت‌های تسکینی مبتنی بر منزل، نقص در فرایند پرداخت و حمایت بیمه از این بیماران است (16و17). لذا با توجه به شیوع زیاد بیماری‌های مزمن و صعب‌العلاج، رشد فزاینده پدیده سالمندی، محدودیت تخت‌های ویژه، منابع انسانی، مالی و تجهیزاتی در مراکز درمانی و با عنایت به فواید بی‌شمار استفاده از مراقبت تسکینی مبتنی بر منزل، مسؤولان نظام سلامت می‌بایست این شیوه مراقبتی را به عنوان یکی از اولویت‌های مهم نظام سلامت در نظر بگیرند تا بیماران بتوانند در طی فرایند بیماری و همچنین روزهای آخر عمر، در کنار خانواده زندگی با کیفیت و مرگی آرام را تجربه کنند.
با توجه به محدودیت مطالعات در این زمینه، پیشنهاد می‌شود تحقیقات بیش‌تری در مورد شیوه‌های مدیریت ابعاد مختلف مراقبت تسکینی مبتنی بر منزل، برای ارایه الگوهای مناسب ارایه مراقبت تسکینی مبتنی بر منزل در ایران انجام گیرد.
 

زهرا فرقدانی، زهرا طاهری خرامه، علیرضا امیری مهرا، حدیث قجری، مجید براتی،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: سواد سلامت ناکافی یک مانع جدی برای مدیریت خود مراقبتی نارسایی قلبی به شمار می‌آید. هدف از مطالعه حاضر، تعیین ارتباط بین سواد سلامت و رفتارهای خود مراقبتی در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی است.
روش بررسی: در این مطالعه همبستگی 100 بیمار مبتلا به نارسایی قلبی مراجعه‌کننده به بیمارستان‌های آموزشی شهر قم در سال 1396 به روش آسان انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده­ها مقیاس سواد سلامت نارسایی قلبی، مقیاس خود مراقبتی نارسایی قلبی و مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستانی بود. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه در نرم‌افزار آماری SPSS نسخه 16 تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: بیش از نیمی از بیماران وضعیت خود مراقبتی متوسط داشتند. بیش‌ترین و کم‌ترین نمره سواد سلامت به ترتیب مربوط به بعد انتقادی با میانگین و انحراف معیار 56/2±47/10 و بعد عملکردی با میانگین و انحراف معیار 74/3±14/9 بود. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد از بین متغیرهای مورد بررسی، سواد سلامت عملکردی پیش‌گویی کننده بهتری برای انجام رفتارهای خود مراقبتی در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی است (014/0=p ،30/0=β).
نتیجه‌گیری: یافته­های پژوهش نشان می‌دهد سواد سلامت عملکردی یک عامل پیش‌بینی کننده مهم رفتار خود مراقبتی در بیماران نارسایی قلبی است. طراحی مداخلات مؤثر برای بهبود مهارت‌های بیمار برای تحلیل عملکردی اطلاعات و تصمیم‌گیری در خود مراقبتی بیماران ضروری به نظر می­رسد.
 
علی محمد مختاری، شیرین ریاحی، محمد فتحعلی‌پور، حامد دلام، مریم هاشم‌نژاد، سهیل حسنی‌پور،
دوره 24، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان‌های دستگاه تناسلی زنان، سومین گروه شایع از بدخیمی‌ها در زنان محسوب می‌شود. با توجه به اهمیت این سرطان‌ها، مطالعه حاضر با هدف محاسبه میزان بروز استاندارد شده سنی سرطان‌های دستگاه تناسلی زنان در ایران انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مرور سیستماتیک در سال 2017 شش پایگاه بین المللی Medline/PubMed، ProQuest، Scopus، Embase، ScienceDirect، Google Scholar و چهار پایگاه ایرانی SID، MagIran، IranMedex و IranDoc مورد بررسی قرار گرفت. مقالات فارسی و انگلیسی که به شکل واضح به بروز استاندارد شده سنی سرطان‌های دستگاه تناسلی زنان در ایران اشاره کرده بودند، وارد مطالعه شدند. به منظور بررسی و کنترل کیفیت مقالات از چک لیستی که به وسیله انیستیتوی Joanna Briggs تهیه شده است، استفاده شد. اطلاعات مربوط به مقالات توسط دو نفر به شکل مجزا استخراج شد.
یافته‌ها: پس از جستجوی کلیه پایگاه‌های بین‌المللی و داخلی، 264 مقاله یافت شد و تعداد 27 مقاله وارد تحلیل نهایی شد. براساس مدل اثرات تصادفی میزان بروز استاندارد شده سنی (31/2-83/1CI, 95%) 07/2 برای سرطان دهانه رحم، (54/3-75/2 CI, 95%) 15/3 برای سرطان تخمدان و (73/1-32/1CI, 95%) 52/1 در 100،000 نفر برای سرطان جسم رحم به دست آمد.
نتیجه‌گیری: میزان بروز استاندارد شده سرطان‌های دستگاه تناسلی زنان در ایران نسبت به سایر کشورهای دنیا در حد پایین‌تری قرار دارد. باید توجه داشت که به دلیل ناهمگونی بالای مطالعات، با نتایج این فراتحلیل باید با احتیاط برخورد شود.
 
فهیمه صحتی شفائی، مژگان میرغفوروند، مینا حسین‌زاده،
دوره 24، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: زنان مبتلا به سرطان با استرس‌های متعددی مواجه هستند. حمایت اجتماعی مهارت­های سازگاری را تسهیل کرده و راهبردهای سازگاری فعال را ارتقا می­دهد. هدف از این مطالعه تعیین استرس درک شده و ارتباط آن با حمایت اجتماعی درک شده در زنان مبتلا به سرطان­های دستگاه تناسلی تحت شیمی درمانی بوده است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی همبستگی از اردیبهشت تا اسفند ماه سال 1395 در مورد 151 نفر از زنان مبتلا به سرطان­های دستگاه تناسلی مراجعه‌کننده به بیمارستان­های الزهرا و شهید قاضی طباطبایی شهر تبریز جهت شیمی درمانی انجام یافته است. پرسشنامه­های استرس درک شده (PSS) و حمایت اجتماعی درک شده (PRQ-85-part2) از طریق مصاحبه با بیماران تکمیل شد. از آزمون­های همبستگی پیرسون، آنالیز واریانس یک­طرفه و تی­مستقل برای تحلیل داده­ها استفاده شد.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار نمره کلی استرس درک شده 97/3±26/42 از محدوده نمره قابل کسب 56-0 بود. میانگین و انحراف معیار نمره کلی حمایت اجتماعی درک شده 64/16±55/127 از محدوده نمره قابل کسب 175-25 بود. براساس آزمون همبستگی پیرسون بین استرس درک شده و حمایت اجتماعی درک شده همبستگی معنادار آماری مشاهده نشد (324/0=p، 08/0=r).
نتیجه‌گیری: یافته‌ها نشان‌دهنده این است که نمره استرس درک شده در زنان مبتلا به سرطان­های دستگاه تناسلی بالا بوده است. اما در مطالعه حاضر بین استرس درک شده و حمایت اجتماعی درک شده ارتباطی دیده نشد. لذا انجام تحقیقات بیش­تر در این زمینه ضرورت می­یابد.
 
فرشته ملایی، فریبا برهانی، عباس عباس‌زاده، مهدی خبازخوب،
دوره 24، شماره 4 - ( 10-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان به عنوان یکی از شایع‌ترین بیماری‌ها در سطح جهان با مشکلات روانی، جسمی، اجتماعی و مالی همراه است. این مسایل نه تنها بیمار، بلکه خانواده بیمار را نیز تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و باعث ایجاد بار مراقبتی می‌شود. برخی مطالعات نشان داده که سلامت معنوی در کاهش بار مراقبتی مؤثر است. از این رو تحقیق حاضر با هدف تعیین ارتباط بین سلامت معنوی و بار مراقبتی در مراقبان خانوادگی بیماران مبتلا به سرطان انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی- همبستگی 150 مراقب خانوادگی بیماران مبتلا به سرطان مراجعه‌کننده به بیمارستان‌های آیت الله طالقانی، شهدای تجریش، مسیح دانشوری و امام حسین (ع) شهر تهران از مرداد تا آبان ماه 1396 به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه بود و داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون‌های آماری همبستگی پیرسون، اسپیرمن، تی‌مستقل، تحلیل واریانس و رگرسیون چندگانه در سطح معناداری 05/0 تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار نمره سلامت معنوی و بار مراقبتی مراقبان خانوادگی مورد مطالعه به ترتیب 70/17±36/90 و 79/11±54/25 بود. بین سلامت معنوی و اجزایش (سلامت مذهبی و وجودی) و بار مراقبتی ارتباط معنادار مشاهده شد (001/0p< ، 421/0-=r). نتیجه آزمون رگرسیون نشان داد که متغیر سلامت معنوی به طور معناداری بار مراقبتی را پیش‌بینی می‌کند.
نتیجه‌گیری: مراقبان خانوادگی بیماران مبتلا به سرطان در طول مراقبت متحمل بار مراقبتی می‌شوند که این بار مراقبتی با سلامت معنوی آن‌ها مرتبط است. از این رو توجه به سلامت معنوی در این مراقبان تأکید می‌شود.
 
راضیه معصومی، محمود طاووسی، فاطمه زارعی،
دوره 25، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: ارزیابی سطح سواد سلامت جنسی به ابزاری متناسب نیاز دارد. هدف این مطالعه طراحی و روان‌سنجی ابزار سنجش سواد سلامت جنسی در بزرگ‌سالان ایرانی است.
روش بررسی: این مطالعه در سال 97-1396 در شهر تهران طی دو مرحله طراحی گویه و بررسی ویژگی‌های روان‌سنجی پرسشنامه سنجش سواد سلامت جنسی بزرگ‌سالان ایرانی انجام یافته است. در مرحله اول مروری بر ادبیات موضوع و جمع‌آوری نظرات پنل متخصصان انجام یافت. در مرحله دوم، ویژگی‌های روان‌سنجی پرسشنامه شامل روایی صوری، محتوا، سازه (تحلیل عاملی اکتشافی) و ملاک از نوع همگرایی (با استفاده از پرسشنامه سواد سلامت عمومی) و پایایی به دو روش همسانی درونی با شاخص آلفای کرونباخ و همسانی درون طبقه‌ای با محاسبه ICC ارزیابی شد. داده‌ها در نرم‌افزار SPSS نسخه 21 تحلیل شد.
یافته‌ها: نسبت روایی محتوا و شاخص روایی محتوای ابزار (CVI و CVR) به ترتیب ۸۴/0 و ۸۱/0 به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی حاکی از استقرار چهار عامل مهارت دسترسی، خواندن و درک کردن، ارزیابی و تحلیل، و کاربرد اطلاعات با پوشش ۱/۶۸% از واریانس بود. ارزیابی روایی همگرا نشان‌دهنده ضرایب همبستگی بین ابعاد پرسشنامه طراحی شده و پرسشنامه سواد سلامت عمومی در محدوده ۳۱/۰ تا ۷/۰ بود. همسانی درونی ابزار با شاخص آلفای کرونباخ برای عوامل شناسایی شده در محدوده ۸۴/۰ تا ۹۴/۰ بود. همسانی درون طبقه‌ای ابزار براساس شاخص ICC محاسبه شده در محدوده 90/0 تا 97/0 بود.
نتیجه‌گیری: روان‌سنجی پرسشنامه ۴۰ گویه‌ای (Sexual Health Literacy for Adults SHELA:) بیانگر روایی و پایایی مطلوب این ابزار است. این پرسشنامه جهت بررسی سطح سواد سلامت جنسی بزرگ‌سالان ایرانی در مطالعات آتی پیشنهاد می‌شود.
 
زهرا فارسی، مسعود چهری، آرمین زارعیان، فاطمه سلطان‌نژاد،
دوره 25، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: تلاش برای بهبود خود مراقبتی بیماران نارسایی قلبی باعث نتایج بهتر درمان و افزایش طول عمر آنان می‌شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر برنامه مراقبتی مبتنی بر مدل پندر بر رفتارهای ارتقادهنده سلامت و خود مراقبتی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی انجام یافته است.
روش بررسی: در این کارآزمایی کنترل شده تصادفی یک سوکور، 48 بیمار مبتلا به کلاس دو و سه نارسایی قلبی مراجعه‌کننده به بیمارستان گلستان تهران در سال 96-1395 به روش هدفمند انتخاب و به طور تصادفی ساده به دو گروه آزمون و کنترل تخصیص یافتند. در گروه مداخله برنامه مراقبتی مبتنی بر مدل ارتقای سلامت پندر در 6 جلسه اجرا شد. داده‌ها قبل و بعد از مداخله با استفاده از پرسش‌نامه‌های شیوه زندگی ارتقای سلامت و سنجش شاخص‌های خود مراقبتی در بیماران نارسایی قلبی جمع‌آوری و سپس، با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین نمرات ابعاد (به جز بعد خودشکوفایی)، نمره کل رفتارهای ارتقای سلامت و خود مراقبتی در گروه آزمون بعد از مداخله بیش‌تر از گروه کنترل بود (05/0p<). همچنین، بعد از مداخله میانگین نمرات ابعاد و نمره کل رفتارهای ارتقای سلامت و خود مراقبتی در گروه آزمون افزایش معناداری داشت (05/0p<).
نتیجه‌گیری: اجرای برنامه مراقبتی مبتنی بر مدل پندر باعث افزایش رفتارهای ارتقادهنده سلامت و خود مراقبتی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی می‌شود. لذا، استفاده از این مدل مراقبتی در این گروه از بیماران توصیه می‌شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20150801023446N17
 
سجاد سعادت، مهرداد کلانتری، محمد باقر کجباف، مظفر حسینی‌نژاد،
دوره 25، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: رفتارهای ارتقادهنده سلامت به­عنوان یک راهبرد مهم برای حفظ و ارتقای استقلال، سلامت و کیفیت زندگی افراد مبتلا به بیماری­های مزمن به رسمیت شناخته شده است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه رفتارهای ارتقادهنده سلامت در بیماران ام.اس و افراد سالم انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه به روش مقطعی- مقایسه­ای در بیماران مبتلا به ام.اس و افراد سالم استان گیلان در سال 1397 انجام یافته است. به­منظور انجام پژوهش 120 بیمار ام.اس (از طریق انجمن ام.اس استان گیلان و سایر مراکز درمانی) و 120 فرد سالم به­شیوه در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع‌آوری داده­ها از پروفایل سبک زندگی ارتقادهنده سلامت استفاده شد. تحلیل داده­ها در نرم­افزار SPSS نسخه 22 انجام یافت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که رفتارهای ارتقادهنده سلامت در بیماران ام.اس به­طور معنادار کم‌تر از افراد سالم است (001/0>p، 238=df، 127/3-=t). نتایج بررسی مؤلفه­ها دلالت بر این داشت که میانگین رتبه­ای مؤلفه­های خودشکوفایی (001/0>p، 191/4-=Z، 500/4948=U)، روابط بین فردی (003/0>p، 957/2-=Z، 12874=U)، مدیریت استرس (008/0>p، 644/2-=Z، 5787=U)، و فعالیت جسمانی (002/0>p، 156/3-=Z، 500/5506=U)، در بیماران ام.اس به­طور معنادار کم‌تر از افراد سالم است. اما بین بیماران ام.اس و افراد سالم در مؤلفه­های مسؤولیت­پذیری در قبال سلامت و تغذیه تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: در مجموع می­توان نتیجه گرفت که شرایط مزمن با کاهش رفتارهای ارتقادهنده سلامت، در بیماران ام.اس همراه است و می­بایست از طریق مداخلات پرستاری و روان‌شناختی مناسب در این زمینه به بیماران آموزش داده شود.
 
زهرا سیدقلعه، مرضیه پازکیان،
دوره 25، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: موفقیت چک لیست جراحی ایمن در کاهش مرگ و میر و عوارض جراحی، به طور گسترده‌ای وابسته به میزان انطباق با چک لیست و اجرای صحیح اجزای آن توسط تیم جراحی می‌باشد. هدف از این مطالعه تعیین چالش‌های موجود در اجرای مؤثر چک لیست جراحی ایمن و ارایه راهکارهایی برای اجرای مؤثرتر آن است.
روش بررسی: در مرور سیستماتیک حاضر کلیه مقاله‌های کیفی مرتبط با اهداف مطالعه، چاپ شده از سال 2010 تا اکتبر 2018 بررسی شد. جستجو در پایگاه SID، Iran Medex، Iran doc، Magiran، PubMed/Medline، Web of Science، Scopus، ProQuest، Google Scholar، Cochrane library، Embase با کلید واژه‌های ایمنی بیمار، فرآیند جراحی، چک لیست، سازمان جهانی سلامت، علم اجرا، پژوهش کیفی، Patient safety، Operative، Surgical Procedures، Checklist، World Health Organization، Implementation Science، Qualitative Research انجام یافت. معیارهای ورود، مقاله‌های به زبان انگلیسی یا فارسی، مقالات کیفی و مرتبط با اهداف مطالعه بود. معیارهای خروج، مقاله‌های مروری، پوستر، سخن‌رانی، نامه به سردبیر و مطالعات کمی بود.
یافته‌ها: یافته‌های حاصل از بررسی 14 مطالعه کیفی نشان داد که مهم‌ترین چالش‌های اجرای مؤثر چک لیست جراحی ایمن مربوط به اولویت‌های غیرقابل پیش‌بینی، عدم همکاری و هماهنگی اعضای تیم جراحی، عدم تطبیق چک لیست با زمینه هر بیمارستان، عدم مشارکت بیمار و فقدان رویکرد برنامه‌ریزی شده در اجرای چک لیست بوده است. همچنین راهکارهای بهبود اجرای چک لیست جراحی ایمن، عبارت است از بومی‌سازی چک لیست، بهبود همکاری و هماهنگی تمامی اعضای تیم، آموزش و تمرین، مشارکت دادن بیمار و رهبری سازمانی فعال.
نتیجه‌گیری: معرفی چک لیست جراحی ایمن در بخش مراقبت‌های سلامت یک چالش دایمی است و نیازمند ارزیابی­های مستمر و ادغام آن با جریان­های کاری موجود در بیمارستان، رهبری فعال و مؤثر، توضیح چرایی و چگونگی استفاده از آن توسط مدیران و حمایت از جانب سازمان است. آموزش مداوم، ارزیابی عملکرد و مشارکت دادن تمامی اعضای تیم جراحی در اجرای چک لیست، عوامل کلیدی در اجرای مؤثر آن است.
 
رقیه بایرامی، علیرضا دیدارلو، افسانه اسدی‌نژاد،
دوره 26، شماره 1 - ( 2-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: فعالیت فیزیکی از جمله رفتارهای بهداشتی می‌باشد که به سلامت ذهنی و عمومی فرد کمک کرده و با ارتقای سلامت زنان در دوره پیش بارداری باعث کاهش عوارض بارداری و زمان تولد می‌شود. هدف این مطالعه پیش‌بینی فعالیت فیزیکی در دوره پیش بارداری براساس سازه‌های مدل بزنف در زنان مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی درمانی ارومیه بوده است.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی تعداد 230 نفر از زنان دوره پیش از بارداری مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر ارومیه در سال 1397 با روش نمونه‌گیری چند مرحله‌ای انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار جمع‌آوری داده­ها پرسشنامه‌های محقق ساخته اطلاعات فردی اجتماعی، سازه‌های مدل بزنف و فرم کوتاه پرسشنامه فعالیت فیزیکی بود. داده‌ها در نرم‌افزار آماری SPSS نسخه 16 و با استفاده از آزمون‌های رگرسیون خطی، لجستیک و تی‌تست مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان داد 3/61% زنان فعالیت فیزیکی سبک داشتند. آگاهی (003/0>p، 2/0=β)، عوامل قادر ساز (004/0>p، 18/0=β) و نگرش (017/0>p، 15/0=β) به طور معناداری قصد انجام فعالیت فیزیکی را تبیین کرده بودند. همچنین از بین مؤلفه‌های متغیر پیش‌بینی، آگاهی به طور معناداری (001/0>p) انجام فعالیت فیزیکی را تبیین کرده بود.
نتیجه‌گیری: میزان پایین فعالیت فیزیکی زنان در دوره پیش بارداری ضرورت طراحی و اجرای مداخلات براساس مدل بزنف در جهت تأثیرگذاری بر آگاهی، نگرش و عوامل قادر ساز را مطرح می‌کند.
 
علی محمد مصدق‌راد، مریم تاجور، قاسم جان‌بابایی، محبوبه پارساییان، فرح بابایی، لیلی اسلامبولچی،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: شاخص سزارین در ایران 56% در سال 1392 بوده که از میزان 10 تا 15 درصدی پیشنهادی سازمان بهداشت جهانی بسیار بیش‌تر است. برنامه ترویج زایمان طبیعی طرح تحول نظام سلامت با هدف کاهش سزارین‌های غیرضروری و ارتقای سلامت مادران و نوزادان از اردیبهشت 1393 در کشور اجرا می‌شود. این پژوهش به بررسی تأثیر برنامه ترویج زایمان طبیعی بر میزان سزارین کشور پرداخته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی و طولی است. شاخص سزارین ماهیانه بیمارستان‌های کشور از اول فروردین 1392 تا شهریور 1397 استخراج و روند تغییرات آن، قبل و بعد از اجرای برنامه ترویج زایمان طبیعی با استفاده از روش سری زمانی منقطع تحلیل شد.
یافته‌ها: شاخص سزارین در ایران بلافاصله پس از اجرای برنامه ترویج زایمان طبیعی 6% کاهش یافت و سپس، در همین سطح ثابت ماند. این برنامه در کاهش سزارین بیمارستان‌های آموزشی (5/9%)، غیرآموزشی (7/11%)، خصوصی (1/18%)، خیریه (1/27%) و دانشگاه آزاد اسلامی (31%) مؤثر بوده، اما تأثیر افزایشی بر سزارین بیمارستان‌های تأمین اجتماعی (7%) و وابسته به سایر سازمان‌ها (7/15%) داشته است. در صورت عدم اجرای برنامه، سزارین کشور به 5/58% در شهریور 1397 می‌رسید.
نتیجه‌گیری: اجرای برنامه ترویج زایمان طبیعی تاحدی در کاهش سزارین در ایران مؤثر بوده است. ارتقای این برنامه از طریق تدوین و اجرای راهبردهای جامع مرتبط با حوزه‌های حاکمیت و رهبری، تأمین مالی، نیروی انسانی، تجهیزات، اطلاعات و ارایه خدمات، با توجه به علل افزایش سزارین غیرضروری در سطوح وزارت بهداشت (متا)، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی (ماکرو)، بیمارستان (مزو) و تیم زایمان (میکرو) برای دستیابی به اهداف ملی تعیین شده ضروری است.
 
سهیلا جعفری میانائی، نصرالله علیمحمدی، مرضیه حسن‌پور، امیرحسین بانکی پورفرد،
دوره 26، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: هر مدل مفهومی در پرستاری در صدد تبیین مفاهیم بنیادین رشته است، تا به عنوان چارچوب علمی و عملی، با در نظر گرفتن فرهنگ و ارزش‌های جامعه، امکان استفاده مؤثرتر آن در جوامع مختلف فراهم شود. این مطالعه با هدف طراحی مدل مفهومی مراقبت در دوران شیرخوارگی از دیدگاه اسلام، انجام گرفته است.
روش بررسی: مدل مفهومی مورد استفاده در این مطالعه، براساس فرآیند ساخت مدل Walker و Avant (2011) در سال 1396 طی سه گام طراحی گردید: تکامل مفهوم و تعیین مفهوم مرکزی، ساخت گزاره‌ها و تعیین ارتباطات بین مفاهیم، سازمان‌دهی نظام‌مند ارتباطات و ساخت طرحی یکپارچه. قرآن، تفاسیر و روایات اهل بیت علیهم السلام از منابع مورد استفاده بودند.
یافته‌ها: در نتیجه تکامل مفهوم «مراقبت در دوران شیرخوارگی از دیدگاه اسلام»، شش مفهوم ایجاد گردید. مفهوم «شیرخوار، انسانی دارای کرامت و استعداد تعالی»، به عنوان مفهوم مرکزی و سایر مفاهیم عبارتند از: «اصول پایه‌ای پرورش»، «والدین، نمایندگان خدا در پرورش شیرخوار»، «مادر، مظهر خالقیت و ربوبیت خدا»، «کودک سالم و صالح»، «خداوند پروراننده مهربان». پس از تعیین ارتباط مفاهیم با یکدیگر، ساختار مدل مفهومی طراحی گردید.
نتیجه‌گیری: مراقبت در دوران شیرخوارگی، پروراندن انسانی است که از زمان لقاح، دارای کرامت و حقوق بوده و استعداد تکامل و تعالی را داراست. در دیدگاه اسلام، خداوند پروراننده ازلی و ابدی است که با محبت و کرامت، شیرخوار را می‌پروراند و مادر مظهر تجلی خالقیت و ربوبیت خدا در زمین است. شیرخوار امانت خدا نزد والدین و والدین به عنوان نمایندگان خدا، زمینه‌ساز و متولی امر پرورش شیرخوار هستند تا با رعایت اصول پرورش، کودکی سالم و صالح داشته باشند. مدل «مراقبت در شیرخوارگی از دیدگاه اسلام» یک مدل مفهومی است که می‌توان از آن در ساخت نظریه‌های کاربردی، فعالیت‌های بالین، تحقیق و آموزش به دانشجویان پرستاری و جامعه استفاده کرد.
 
مونس یوسفی، اعظم ملکی، شهلا فرضی‌پور، سعیده زنوزیان،
دوره 27، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: سلامت نوزادان و کودکان به عنوان آینده‌سازان کشور از اهمیت بسیار ویژه‌ای برخوردار است. امروزه مزایای مهم شیردهی برای کودکان، مادران و جامعه به طور گسترده‌ای شناخته شده است. با توجه به اهمیت خودکارآمدی در شروع و تداوم شیردهی مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر مشاوره شیردهی با رویکرد معنوی بر خودکارآمدی شیردهی زنان نخست‌زا انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی تصادفی شده شاهددار 60 نفر از زنان نخست‌زای مراجعه‌کننده به کلاس­های آمادگی برای زایمان بیمارستان علوی، مراکز خدمات جامع سلامت آزادگان، سینا و دکتر حضرتی شهر اردبیل در سال 1398 به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و با استفاده از روش بلوک‌های چهار تایی به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص یافتند. گروه کنترل مراقبت معمول و گروه مداخله 8 جلسه مشاوره شیردهی با رویکرد معنوی دریافت کردند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه خودکارآمدی شیردهی Dennis جمع‌آوری و در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آمار توصیفی، آزمون کای‌دو، تی‌مستقل در سطح اطمینان 95% تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: براساس نتایج مطالعه حاضر میانگین نمره خودکارآمدی شیردهی در گروه مداخله و کنترل به ترتیب قبل از مداخله 83/5±48/27 و 44/4±23/28 (575/0=p)، بلافاصله بعد از مداخله 14/10±83/39 و 62/3±33/25 (001/0p<)، یک ماه بعد از مداخله 00/13±45/42 و 23/6±43/23 (001/0p<) بوده و حاکی از تفاوت معنادار بین دو گروه، بعد از مداخله است.
نتیجه‌گیری: استفاده از رویکرد معنوی در مشاوره شیردهی در بهبود خودکارآمدی شیردهی زنان نخست‌زا مؤثر بوده است. به نظر می‌رسد ادغام محتوای معنوی در بسته خدمات پس از زایمان با محوریت شیردهی اقدام مناسبی است که می‌تواند مورد توجه برنامه‌ریزان در این حوزه قرار گیرد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20150731023423N14
 
سودابه لطفی پلنگی، فاطمه غفاری، زهرا فتوکیان، علی ذبیحی،
دوره 27، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: فعالیت‌های پرستاری ارتقای سلامت در سالمندان مبتلا به COPD در ساختارهای بهداشتی- درمانی متفاوت است و بررسی در این زمینه می‌تواند به شناخت شکاف دانشی موجود کمک نماید. مطالعه حاضر با هدف تعیین فعالیت‌های پرستاری ارتقا دهنده سلامت در سالمندان مبتلا به COPD انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی- مقطعی در سال 1399 انجام یافت. 180 پرستار شاغل در بیمارستان‌های آموزشی وابسته به دانشگاه‌های علوم پزشکی مازندران و بابل در مطالعه شرکت کردند. نمونه‌گیری به روش در دسترس انجام گرفت. ابزارهای جمع‌آوری داده‌ها شامل پرسشنامه مشخصات فردی و حرفه‌ای و پرسشنامه محقق ساخته فعالیت‌های پرستاری ارتقا دهنده سلامت برای سالمندان مبتلا به COPD بود. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 18 و آزمون‌های تی‌تست، آنوا و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین سنی پرستاران شرکت‌کننده در مطالعه 05/8±58/34 سال بود. 4/84% نمونه‌ها زن و 6/70% متأهل بودند. میانگین و انحراف معیار نمره فعالیت‌های پرستاری ارتقا دهنده سلامت 90/37±10/197 محاسبه شد. در بین ابعاد مربوط به فعالیت‌های ارتقا دهنده سلامت، کم‌ترین فراوانی مربوط به ابعاد «ترک سیگار/مواد مخدر» (4/34%) و «خودتوانمندسازی» (8/32%) بود. بین فعالیت‌های ارتقا دهنده سلامت با محل اشتغال (034/0=p)، سن (001/0p<)، جنس (022/0=p) و وضعیت تأهل پرستاران (014/0=p) ارتباط معناداری مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: فعالیت‌های ارتقا دهنده سلامت برای سالمندان مبتلا به COPD، بالاتر از سطح متوسط بوده است. با این حال نیاز است برنامه‌های آموزش ضمن خدمت و کنفرانس‌های داخل بخشی به منظور ارتقای صلاحیت حرفه‌ای پرستاران به ویژه در بعد رفتارهای مشاوره‌ای و ترک سیگار صورت گیرد.
 
سیده آزاده موسی‌پور، نسرین الهی، نوراله طاهری، محمد حسین حقیقی‌زاده، علی احسان‌پور،
دوره 27، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: خودمراقبتی و خودمدیریتی به عنوان دو راهکار مؤثر در کنترل درد و کیفیت زندگی نقش مؤثری داشته‌اند، لذا با توجه به ویژگی‌ها و ابعاد این دو مقوله، این مطالعه با هدف مقایسه تأثیر خودمدیریتی درد با خودمراقبتی بر ماهیت درد و کیفیت زندگی مبتلایان به بیماری سلول داسی شکل انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، تعداد 75 بیمار مبتلا به بیماری سلول داسی شکل مراجعه‌کننده به درمانگاه تالاسمی بیمارستان بقایی 2 اهواز و بیمارستان شهید بهشتی آبادان در سال 1397، انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه 25 نفره خودمراقبتی، خودمدیریتی درد و کنترل قرار گرفتند. دو گروه مداخله به گروه‌های 5 نفره تقسیم و در طی 4 جلسه و به مدت سه ماه آموزش‌های اختصاصی را دریافت نمودند. ماهیت درد و کیفیت زندگی بیماران، با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی و پرسشنامه درد McGill، 4 نوبت (قبل از مداخله، یک ماه، دو ماه و سه ماه بعد از مداخله) مورد سنجش قرار گرفت. تحلیل داده‌ها در نرم‌افزار SPSS نسخه 22 انجام گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که برنامه خودمدیریتی درد و خودمراقبتی بر بهبود کیفیت زندگی و میزان درد بیماران داسی شکل مؤثر بوده است. اما بین دو گروه مداخله تفاوت آماری معناداری در ماهیت درد و کیفیت زندگی بیماران مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: خودمراقبتی و خودمدیریتی درد هر دو اثر مشابهی بر کاهش درد بیماران و بهبود کیفیت زندگی آن‌ها دارند.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20160726029086N5
 
رضوان رحیمی، اکرم فتحیان، بتول خوندابی، افسانه صدوقی‌اصل،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: بخش عمده نیروی انسانی نظام سلامت را کارکنان پرستاری تشکیل داده‌اند. به‌کارگیری فناوری‌های دیجیتال از جمله برنامه‌های کاربردی سلامت همراه، در ارتقای سطح کیفیت مراقبت‌های سلامت ارایه شده توسط کارکنان پرستاری مهم و تأثیرگذار است. برهمین اساس هدف اصلی این مطالعه تعیین میزان به‌کارگیری برنامه‌های کاربردی سلامت همراه، توسط پرستاران برای اهداف حرفه‌ای در دوران همه‌گیری کووید-19بوده است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع کاربردی است که به روش توصیفی- مقطعی در سال ۱۴۰۰ انجام گرفته است. جامعه پژوهش پرستاران چهار بیمارستان‌ دولتی شهر اصفهان بودند. روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه­ای یک مرحله­ای بود. ابزار گردآوری داده‌ها، پرسشنامه بود که روایی و پایایی آن بررسی گردید. تحلیل داده‌ها با استفاده از آمارهای توصیفی-تحلیلی در نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۶ انجام یافته است.
یافته‌ها: داده‌های ۹۳ پرسشنامه مورد‌ بررسی قرار گرفت. 44/63% از پرستاران، همراه با دلیل پاسخ دادند که از این برنامه‌های کاربردی استفاده نمی‌کنند. نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از برنامه‌های کاربردی در بین پرستاران رایج ‌نیست، همچنین آنان نیاز به آموزش جهت استفاده از این برنامه‌ها دارند. پرستاران نگرانی‌هایی در مورد کیفیت برنامه‌های کاربردی داشتند. پرستاران معتقد بودند که استفاده از برنامه کاربردی در انجام وظایف پرستاری در دوران کووید-19 کمک‌کننده خواهد بود.
نتیجه‌گیری: براساس نتایج این مطالعه، برنامه‌ریزی جهت توسعه برنامه‌های کاربردی متناسب با نیاز پرستاران، آموزش پرستاران در راستای استفاده و توصیه به‌کارگیری این برنامه‌ها در محیط‌های بالینی توصیه می‌شود. همچنین، نیاز است تا ابزارها و کارگروه‌های تخصصی ارزیابی برای بازبینی و ارایه گزارش در مورد کیفیت برنامه‌های کاربردی حوزه سلامت فراهم و اجرا شود.

 
ندا دستیار، فوزیه رفعتی، اکبر مهرعلیزاده،
دوره 28، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: خشونت خانگی پیامدهای منفی زیادی بر سلامت جسمی، روانی و بهزیستی زنان باردار دارد. امروزه سلامت معنوی به عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل محافظت فردی در برابر مشکلات جسمی و روانی شناخته شده است. هدف از این مطالعه تعیین سلامت معنوی زنان باردار تحت خشونت خانگی و ارتباط آن با ویژگی­های جمعیت‌شناختی آنان در جنوب ایران بوده است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی در سال 1399 در مورد 305 نفر از مادران باردار تحت خشونت خانگی زیر پوشش مراکز جامع سلامت شهرستان جیرفت انجام گرفت. نمونه‌گیری به صورت در دسترس انجام گرفت و داده­ها با کمک فرم کوتاه مقیاس غربالگری خشونت خانگی و مقیاس سلامت معنوی جمع­آوری شد. سپس داده‌ها در نرم‌افزار SPSS نسخه 24 و با استفاده از آزمون تی‌مستقل، آنالیز واریانس و رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار نمره سلامت معنوی شرکت­کنندگان 98/18±89/79 بود. نمره سلامت معنوی با سن (001/0p< و 18/0-=rs)، مدت ازدواج (001/0>p و 32/0-=rs)، تعداد فرزندان (001/0>p و 26/0-=rs) و نمره خشونت خانگی (001/0>p و 65/0-=rs) رابطه آماری معکوس و معناداری داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای مدت ازدواج، شغل همسر و نمره خشونت خانگی پیش‌بینی‌کننده نمره سلامت معنوی شرکت­کنندگان می­باشند (45/0=R2).
نتیجه‌گیری: یافته­های این مطالعه می­تواند به کادر درمان و مددکاران اجتماعی که در تماس با زنان باردار تحت خشونت خانگی هستند، در شناسایی و دستیابی به راهکارهای ارتقای معنویت به عنوان سکوی پرش این زنان به سمت سلامتی، کمک ­کند.

 

صفحه 2 از 3     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb