جستجو در مقالات منتشر شده


46 نتیجه برای سل

فهیمه صحتی شفائی، مژگان میرغفوروند، مینا حسین‌زاده،
دوره 24، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: زنان مبتلا به سرطان با استرس‌های متعددی مواجه هستند. حمایت اجتماعی مهارت­های سازگاری را تسهیل کرده و راهبردهای سازگاری فعال را ارتقا می­دهد. هدف از این مطالعه تعیین استرس درک شده و ارتباط آن با حمایت اجتماعی درک شده در زنان مبتلا به سرطان­های دستگاه تناسلی تحت شیمی درمانی بوده است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی همبستگی از اردیبهشت تا اسفند ماه سال 1395 در مورد 151 نفر از زنان مبتلا به سرطان­های دستگاه تناسلی مراجعه‌کننده به بیمارستان­های الزهرا و شهید قاضی طباطبایی شهر تبریز جهت شیمی درمانی انجام یافته است. پرسشنامه­های استرس درک شده (PSS) و حمایت اجتماعی درک شده (PRQ-85-part2) از طریق مصاحبه با بیماران تکمیل شد. از آزمون­های همبستگی پیرسون، آنالیز واریانس یک­طرفه و تی­مستقل برای تحلیل داده­ها استفاده شد.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار نمره کلی استرس درک شده 97/3±26/42 از محدوده نمره قابل کسب 56-0 بود. میانگین و انحراف معیار نمره کلی حمایت اجتماعی درک شده 64/16±55/127 از محدوده نمره قابل کسب 175-25 بود. براساس آزمون همبستگی پیرسون بین استرس درک شده و حمایت اجتماعی درک شده همبستگی معنادار آماری مشاهده نشد (324/0=p، 08/0=r).
نتیجه‌گیری: یافته‌ها نشان‌دهنده این است که نمره استرس درک شده در زنان مبتلا به سرطان­های دستگاه تناسلی بالا بوده است. اما در مطالعه حاضر بین استرس درک شده و حمایت اجتماعی درک شده ارتباطی دیده نشد. لذا انجام تحقیقات بیش­تر در این زمینه ضرورت می­یابد.
 
فرشته ملایی، فریبا برهانی، عباس عباس‌زاده، مهدی خبازخوب،
دوره 24، شماره 4 - ( 10-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان به عنوان یکی از شایع‌ترین بیماری‌ها در سطح جهان با مشکلات روانی، جسمی، اجتماعی و مالی همراه است. این مسایل نه تنها بیمار، بلکه خانواده بیمار را نیز تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و باعث ایجاد بار مراقبتی می‌شود. برخی مطالعات نشان داده که سلامت معنوی در کاهش بار مراقبتی مؤثر است. از این رو تحقیق حاضر با هدف تعیین ارتباط بین سلامت معنوی و بار مراقبتی در مراقبان خانوادگی بیماران مبتلا به سرطان انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی- همبستگی 150 مراقب خانوادگی بیماران مبتلا به سرطان مراجعه‌کننده به بیمارستان‌های آیت الله طالقانی، شهدای تجریش، مسیح دانشوری و امام حسین (ع) شهر تهران از مرداد تا آبان ماه 1396 به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه بود و داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون‌های آماری همبستگی پیرسون، اسپیرمن، تی‌مستقل، تحلیل واریانس و رگرسیون چندگانه در سطح معناداری 05/0 تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار نمره سلامت معنوی و بار مراقبتی مراقبان خانوادگی مورد مطالعه به ترتیب 70/17±36/90 و 79/11±54/25 بود. بین سلامت معنوی و اجزایش (سلامت مذهبی و وجودی) و بار مراقبتی ارتباط معنادار مشاهده شد (001/0p< ، 421/0-=r). نتیجه آزمون رگرسیون نشان داد که متغیر سلامت معنوی به طور معناداری بار مراقبتی را پیش‌بینی می‌کند.
نتیجه‌گیری: مراقبان خانوادگی بیماران مبتلا به سرطان در طول مراقبت متحمل بار مراقبتی می‌شوند که این بار مراقبتی با سلامت معنوی آن‌ها مرتبط است. از این رو توجه به سلامت معنوی در این مراقبان تأکید می‌شود.
 
راضیه معصومی، محمود طاووسی، فاطمه زارعی،
دوره 25، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: ارزیابی سطح سواد سلامت جنسی به ابزاری متناسب نیاز دارد. هدف این مطالعه طراحی و روان‌سنجی ابزار سنجش سواد سلامت جنسی در بزرگ‌سالان ایرانی است.
روش بررسی: این مطالعه در سال 97-1396 در شهر تهران طی دو مرحله طراحی گویه و بررسی ویژگی‌های روان‌سنجی پرسشنامه سنجش سواد سلامت جنسی بزرگ‌سالان ایرانی انجام یافته است. در مرحله اول مروری بر ادبیات موضوع و جمع‌آوری نظرات پنل متخصصان انجام یافت. در مرحله دوم، ویژگی‌های روان‌سنجی پرسشنامه شامل روایی صوری، محتوا، سازه (تحلیل عاملی اکتشافی) و ملاک از نوع همگرایی (با استفاده از پرسشنامه سواد سلامت عمومی) و پایایی به دو روش همسانی درونی با شاخص آلفای کرونباخ و همسانی درون طبقه‌ای با محاسبه ICC ارزیابی شد. داده‌ها در نرم‌افزار SPSS نسخه 21 تحلیل شد.
یافته‌ها: نسبت روایی محتوا و شاخص روایی محتوای ابزار (CVI و CVR) به ترتیب ۸۴/0 و ۸۱/0 به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی حاکی از استقرار چهار عامل مهارت دسترسی، خواندن و درک کردن، ارزیابی و تحلیل، و کاربرد اطلاعات با پوشش ۱/۶۸% از واریانس بود. ارزیابی روایی همگرا نشان‌دهنده ضرایب همبستگی بین ابعاد پرسشنامه طراحی شده و پرسشنامه سواد سلامت عمومی در محدوده ۳۱/۰ تا ۷/۰ بود. همسانی درونی ابزار با شاخص آلفای کرونباخ برای عوامل شناسایی شده در محدوده ۸۴/۰ تا ۹۴/۰ بود. همسانی درون طبقه‌ای ابزار براساس شاخص ICC محاسبه شده در محدوده 90/0 تا 97/0 بود.
نتیجه‌گیری: روان‌سنجی پرسشنامه ۴۰ گویه‌ای (Sexual Health Literacy for Adults SHELA:) بیانگر روایی و پایایی مطلوب این ابزار است. این پرسشنامه جهت بررسی سطح سواد سلامت جنسی بزرگ‌سالان ایرانی در مطالعات آتی پیشنهاد می‌شود.
 
زهرا فارسی، مسعود چهری، آرمین زارعیان، فاطمه سلطان‌نژاد،
دوره 25، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: تلاش برای بهبود خود مراقبتی بیماران نارسایی قلبی باعث نتایج بهتر درمان و افزایش طول عمر آنان می‌شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر برنامه مراقبتی مبتنی بر مدل پندر بر رفتارهای ارتقادهنده سلامت و خود مراقبتی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی انجام یافته است.
روش بررسی: در این کارآزمایی کنترل شده تصادفی یک سوکور، 48 بیمار مبتلا به کلاس دو و سه نارسایی قلبی مراجعه‌کننده به بیمارستان گلستان تهران در سال 96-1395 به روش هدفمند انتخاب و به طور تصادفی ساده به دو گروه آزمون و کنترل تخصیص یافتند. در گروه مداخله برنامه مراقبتی مبتنی بر مدل ارتقای سلامت پندر در 6 جلسه اجرا شد. داده‌ها قبل و بعد از مداخله با استفاده از پرسش‌نامه‌های شیوه زندگی ارتقای سلامت و سنجش شاخص‌های خود مراقبتی در بیماران نارسایی قلبی جمع‌آوری و سپس، با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین نمرات ابعاد (به جز بعد خودشکوفایی)، نمره کل رفتارهای ارتقای سلامت و خود مراقبتی در گروه آزمون بعد از مداخله بیش‌تر از گروه کنترل بود (05/0p<). همچنین، بعد از مداخله میانگین نمرات ابعاد و نمره کل رفتارهای ارتقای سلامت و خود مراقبتی در گروه آزمون افزایش معناداری داشت (05/0p<).
نتیجه‌گیری: اجرای برنامه مراقبتی مبتنی بر مدل پندر باعث افزایش رفتارهای ارتقادهنده سلامت و خود مراقبتی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی می‌شود. لذا، استفاده از این مدل مراقبتی در این گروه از بیماران توصیه می‌شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20150801023446N17
 
سجاد سعادت، مهرداد کلانتری، محمد باقر کجباف، مظفر حسینی‌نژاد،
دوره 25، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: رفتارهای ارتقادهنده سلامت به­عنوان یک راهبرد مهم برای حفظ و ارتقای استقلال، سلامت و کیفیت زندگی افراد مبتلا به بیماری­های مزمن به رسمیت شناخته شده است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه رفتارهای ارتقادهنده سلامت در بیماران ام.اس و افراد سالم انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه به روش مقطعی- مقایسه­ای در بیماران مبتلا به ام.اس و افراد سالم استان گیلان در سال 1397 انجام یافته است. به­منظور انجام پژوهش 120 بیمار ام.اس (از طریق انجمن ام.اس استان گیلان و سایر مراکز درمانی) و 120 فرد سالم به­شیوه در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع‌آوری داده­ها از پروفایل سبک زندگی ارتقادهنده سلامت استفاده شد. تحلیل داده­ها در نرم­افزار SPSS نسخه 22 انجام یافت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که رفتارهای ارتقادهنده سلامت در بیماران ام.اس به­طور معنادار کم‌تر از افراد سالم است (001/0>p، 238=df، 127/3-=t). نتایج بررسی مؤلفه­ها دلالت بر این داشت که میانگین رتبه­ای مؤلفه­های خودشکوفایی (001/0>p، 191/4-=Z، 500/4948=U)، روابط بین فردی (003/0>p، 957/2-=Z، 12874=U)، مدیریت استرس (008/0>p، 644/2-=Z، 5787=U)، و فعالیت جسمانی (002/0>p، 156/3-=Z، 500/5506=U)، در بیماران ام.اس به­طور معنادار کم‌تر از افراد سالم است. اما بین بیماران ام.اس و افراد سالم در مؤلفه­های مسؤولیت­پذیری در قبال سلامت و تغذیه تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: در مجموع می­توان نتیجه گرفت که شرایط مزمن با کاهش رفتارهای ارتقادهنده سلامت، در بیماران ام.اس همراه است و می­بایست از طریق مداخلات پرستاری و روان‌شناختی مناسب در این زمینه به بیماران آموزش داده شود.
 
زهرا سیدقلعه، مرضیه پازکیان،
دوره 25، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: موفقیت چک لیست جراحی ایمن در کاهش مرگ و میر و عوارض جراحی، به طور گسترده‌ای وابسته به میزان انطباق با چک لیست و اجرای صحیح اجزای آن توسط تیم جراحی می‌باشد. هدف از این مطالعه تعیین چالش‌های موجود در اجرای مؤثر چک لیست جراحی ایمن و ارایه راهکارهایی برای اجرای مؤثرتر آن است.
روش بررسی: در مرور سیستماتیک حاضر کلیه مقاله‌های کیفی مرتبط با اهداف مطالعه، چاپ شده از سال 2010 تا اکتبر 2018 بررسی شد. جستجو در پایگاه SID، Iran Medex، Iran doc، Magiran، PubMed/Medline، Web of Science، Scopus، ProQuest، Google Scholar، Cochrane library، Embase با کلید واژه‌های ایمنی بیمار، فرآیند جراحی، چک لیست، سازمان جهانی سلامت، علم اجرا، پژوهش کیفی، Patient safety، Operative، Surgical Procedures، Checklist، World Health Organization، Implementation Science، Qualitative Research انجام یافت. معیارهای ورود، مقاله‌های به زبان انگلیسی یا فارسی، مقالات کیفی و مرتبط با اهداف مطالعه بود. معیارهای خروج، مقاله‌های مروری، پوستر، سخن‌رانی، نامه به سردبیر و مطالعات کمی بود.
یافته‌ها: یافته‌های حاصل از بررسی 14 مطالعه کیفی نشان داد که مهم‌ترین چالش‌های اجرای مؤثر چک لیست جراحی ایمن مربوط به اولویت‌های غیرقابل پیش‌بینی، عدم همکاری و هماهنگی اعضای تیم جراحی، عدم تطبیق چک لیست با زمینه هر بیمارستان، عدم مشارکت بیمار و فقدان رویکرد برنامه‌ریزی شده در اجرای چک لیست بوده است. همچنین راهکارهای بهبود اجرای چک لیست جراحی ایمن، عبارت است از بومی‌سازی چک لیست، بهبود همکاری و هماهنگی تمامی اعضای تیم، آموزش و تمرین، مشارکت دادن بیمار و رهبری سازمانی فعال.
نتیجه‌گیری: معرفی چک لیست جراحی ایمن در بخش مراقبت‌های سلامت یک چالش دایمی است و نیازمند ارزیابی­های مستمر و ادغام آن با جریان­های کاری موجود در بیمارستان، رهبری فعال و مؤثر، توضیح چرایی و چگونگی استفاده از آن توسط مدیران و حمایت از جانب سازمان است. آموزش مداوم، ارزیابی عملکرد و مشارکت دادن تمامی اعضای تیم جراحی در اجرای چک لیست، عوامل کلیدی در اجرای مؤثر آن است.
 
رقیه بایرامی، علیرضا دیدارلو، افسانه اسدی‌نژاد،
دوره 26، شماره 1 - ( 2-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: فعالیت فیزیکی از جمله رفتارهای بهداشتی می‌باشد که به سلامت ذهنی و عمومی فرد کمک کرده و با ارتقای سلامت زنان در دوره پیش بارداری باعث کاهش عوارض بارداری و زمان تولد می‌شود. هدف این مطالعه پیش‌بینی فعالیت فیزیکی در دوره پیش بارداری براساس سازه‌های مدل بزنف در زنان مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی درمانی ارومیه بوده است.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی تعداد 230 نفر از زنان دوره پیش از بارداری مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر ارومیه در سال 1397 با روش نمونه‌گیری چند مرحله‌ای انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار جمع‌آوری داده­ها پرسشنامه‌های محقق ساخته اطلاعات فردی اجتماعی، سازه‌های مدل بزنف و فرم کوتاه پرسشنامه فعالیت فیزیکی بود. داده‌ها در نرم‌افزار آماری SPSS نسخه 16 و با استفاده از آزمون‌های رگرسیون خطی، لجستیک و تی‌تست مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان داد 3/61% زنان فعالیت فیزیکی سبک داشتند. آگاهی (003/0>p، 2/0=β)، عوامل قادر ساز (004/0>p، 18/0=β) و نگرش (017/0>p، 15/0=β) به طور معناداری قصد انجام فعالیت فیزیکی را تبیین کرده بودند. همچنین از بین مؤلفه‌های متغیر پیش‌بینی، آگاهی به طور معناداری (001/0>p) انجام فعالیت فیزیکی را تبیین کرده بود.
نتیجه‌گیری: میزان پایین فعالیت فیزیکی زنان در دوره پیش بارداری ضرورت طراحی و اجرای مداخلات براساس مدل بزنف در جهت تأثیرگذاری بر آگاهی، نگرش و عوامل قادر ساز را مطرح می‌کند.
 
علی محمد مصدق‌راد، مریم تاجور، قاسم جان‌بابایی، محبوبه پارساییان، فرح بابایی، لیلی اسلامبولچی،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: شاخص سزارین در ایران 56% در سال 1392 بوده که از میزان 10 تا 15 درصدی پیشنهادی سازمان بهداشت جهانی بسیار بیش‌تر است. برنامه ترویج زایمان طبیعی طرح تحول نظام سلامت با هدف کاهش سزارین‌های غیرضروری و ارتقای سلامت مادران و نوزادان از اردیبهشت 1393 در کشور اجرا می‌شود. این پژوهش به بررسی تأثیر برنامه ترویج زایمان طبیعی بر میزان سزارین کشور پرداخته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی و طولی است. شاخص سزارین ماهیانه بیمارستان‌های کشور از اول فروردین 1392 تا شهریور 1397 استخراج و روند تغییرات آن، قبل و بعد از اجرای برنامه ترویج زایمان طبیعی با استفاده از روش سری زمانی منقطع تحلیل شد.
یافته‌ها: شاخص سزارین در ایران بلافاصله پس از اجرای برنامه ترویج زایمان طبیعی 6% کاهش یافت و سپس، در همین سطح ثابت ماند. این برنامه در کاهش سزارین بیمارستان‌های آموزشی (5/9%)، غیرآموزشی (7/11%)، خصوصی (1/18%)، خیریه (1/27%) و دانشگاه آزاد اسلامی (31%) مؤثر بوده، اما تأثیر افزایشی بر سزارین بیمارستان‌های تأمین اجتماعی (7%) و وابسته به سایر سازمان‌ها (7/15%) داشته است. در صورت عدم اجرای برنامه، سزارین کشور به 5/58% در شهریور 1397 می‌رسید.
نتیجه‌گیری: اجرای برنامه ترویج زایمان طبیعی تاحدی در کاهش سزارین در ایران مؤثر بوده است. ارتقای این برنامه از طریق تدوین و اجرای راهبردهای جامع مرتبط با حوزه‌های حاکمیت و رهبری، تأمین مالی، نیروی انسانی، تجهیزات، اطلاعات و ارایه خدمات، با توجه به علل افزایش سزارین غیرضروری در سطوح وزارت بهداشت (متا)، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی (ماکرو)، بیمارستان (مزو) و تیم زایمان (میکرو) برای دستیابی به اهداف ملی تعیین شده ضروری است.
 
سهیلا جعفری میانائی، نصرالله علیمحمدی، مرضیه حسن‌پور، امیرحسین بانکی پورفرد،
دوره 26، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: هر مدل مفهومی در پرستاری در صدد تبیین مفاهیم بنیادین رشته است، تا به عنوان چارچوب علمی و عملی، با در نظر گرفتن فرهنگ و ارزش‌های جامعه، امکان استفاده مؤثرتر آن در جوامع مختلف فراهم شود. این مطالعه با هدف طراحی مدل مفهومی مراقبت در دوران شیرخوارگی از دیدگاه اسلام، انجام گرفته است.
روش بررسی: مدل مفهومی مورد استفاده در این مطالعه، براساس فرآیند ساخت مدل Walker و Avant (2011) در سال 1396 طی سه گام طراحی گردید: تکامل مفهوم و تعیین مفهوم مرکزی، ساخت گزاره‌ها و تعیین ارتباطات بین مفاهیم، سازمان‌دهی نظام‌مند ارتباطات و ساخت طرحی یکپارچه. قرآن، تفاسیر و روایات اهل بیت علیهم السلام از منابع مورد استفاده بودند.
یافته‌ها: در نتیجه تکامل مفهوم «مراقبت در دوران شیرخوارگی از دیدگاه اسلام»، شش مفهوم ایجاد گردید. مفهوم «شیرخوار، انسانی دارای کرامت و استعداد تعالی»، به عنوان مفهوم مرکزی و سایر مفاهیم عبارتند از: «اصول پایه‌ای پرورش»، «والدین، نمایندگان خدا در پرورش شیرخوار»، «مادر، مظهر خالقیت و ربوبیت خدا»، «کودک سالم و صالح»، «خداوند پروراننده مهربان». پس از تعیین ارتباط مفاهیم با یکدیگر، ساختار مدل مفهومی طراحی گردید.
نتیجه‌گیری: مراقبت در دوران شیرخوارگی، پروراندن انسانی است که از زمان لقاح، دارای کرامت و حقوق بوده و استعداد تکامل و تعالی را داراست. در دیدگاه اسلام، خداوند پروراننده ازلی و ابدی است که با محبت و کرامت، شیرخوار را می‌پروراند و مادر مظهر تجلی خالقیت و ربوبیت خدا در زمین است. شیرخوار امانت خدا نزد والدین و والدین به عنوان نمایندگان خدا، زمینه‌ساز و متولی امر پرورش شیرخوار هستند تا با رعایت اصول پرورش، کودکی سالم و صالح داشته باشند. مدل «مراقبت در شیرخوارگی از دیدگاه اسلام» یک مدل مفهومی است که می‌توان از آن در ساخت نظریه‌های کاربردی، فعالیت‌های بالین، تحقیق و آموزش به دانشجویان پرستاری و جامعه استفاده کرد.
 
مونس یوسفی، اعظم ملکی، شهلا فرضی‌پور، سعیده زنوزیان،
دوره 27، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: سلامت نوزادان و کودکان به عنوان آینده‌سازان کشور از اهمیت بسیار ویژه‌ای برخوردار است. امروزه مزایای مهم شیردهی برای کودکان، مادران و جامعه به طور گسترده‌ای شناخته شده است. با توجه به اهمیت خودکارآمدی در شروع و تداوم شیردهی مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر مشاوره شیردهی با رویکرد معنوی بر خودکارآمدی شیردهی زنان نخست‌زا انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی تصادفی شده شاهددار 60 نفر از زنان نخست‌زای مراجعه‌کننده به کلاس­های آمادگی برای زایمان بیمارستان علوی، مراکز خدمات جامع سلامت آزادگان، سینا و دکتر حضرتی شهر اردبیل در سال 1398 به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و با استفاده از روش بلوک‌های چهار تایی به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص یافتند. گروه کنترل مراقبت معمول و گروه مداخله 8 جلسه مشاوره شیردهی با رویکرد معنوی دریافت کردند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه خودکارآمدی شیردهی Dennis جمع‌آوری و در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آمار توصیفی، آزمون کای‌دو، تی‌مستقل در سطح اطمینان 95% تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: براساس نتایج مطالعه حاضر میانگین نمره خودکارآمدی شیردهی در گروه مداخله و کنترل به ترتیب قبل از مداخله 83/5±48/27 و 44/4±23/28 (575/0=p)، بلافاصله بعد از مداخله 14/10±83/39 و 62/3±33/25 (001/0p<)، یک ماه بعد از مداخله 00/13±45/42 و 23/6±43/23 (001/0p<) بوده و حاکی از تفاوت معنادار بین دو گروه، بعد از مداخله است.
نتیجه‌گیری: استفاده از رویکرد معنوی در مشاوره شیردهی در بهبود خودکارآمدی شیردهی زنان نخست‌زا مؤثر بوده است. به نظر می‌رسد ادغام محتوای معنوی در بسته خدمات پس از زایمان با محوریت شیردهی اقدام مناسبی است که می‌تواند مورد توجه برنامه‌ریزان در این حوزه قرار گیرد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20150731023423N14
 
سودابه لطفی پلنگی، فاطمه غفاری، زهرا فتوکیان، علی ذبیحی،
دوره 27، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: فعالیت‌های پرستاری ارتقای سلامت در سالمندان مبتلا به COPD در ساختارهای بهداشتی- درمانی متفاوت است و بررسی در این زمینه می‌تواند به شناخت شکاف دانشی موجود کمک نماید. مطالعه حاضر با هدف تعیین فعالیت‌های پرستاری ارتقا دهنده سلامت در سالمندان مبتلا به COPD انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی- مقطعی در سال 1399 انجام یافت. 180 پرستار شاغل در بیمارستان‌های آموزشی وابسته به دانشگاه‌های علوم پزشکی مازندران و بابل در مطالعه شرکت کردند. نمونه‌گیری به روش در دسترس انجام گرفت. ابزارهای جمع‌آوری داده‌ها شامل پرسشنامه مشخصات فردی و حرفه‌ای و پرسشنامه محقق ساخته فعالیت‌های پرستاری ارتقا دهنده سلامت برای سالمندان مبتلا به COPD بود. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 18 و آزمون‌های تی‌تست، آنوا و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین سنی پرستاران شرکت‌کننده در مطالعه 05/8±58/34 سال بود. 4/84% نمونه‌ها زن و 6/70% متأهل بودند. میانگین و انحراف معیار نمره فعالیت‌های پرستاری ارتقا دهنده سلامت 90/37±10/197 محاسبه شد. در بین ابعاد مربوط به فعالیت‌های ارتقا دهنده سلامت، کم‌ترین فراوانی مربوط به ابعاد «ترک سیگار/مواد مخدر» (4/34%) و «خودتوانمندسازی» (8/32%) بود. بین فعالیت‌های ارتقا دهنده سلامت با محل اشتغال (034/0=p)، سن (001/0p<)، جنس (022/0=p) و وضعیت تأهل پرستاران (014/0=p) ارتباط معناداری مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: فعالیت‌های ارتقا دهنده سلامت برای سالمندان مبتلا به COPD، بالاتر از سطح متوسط بوده است. با این حال نیاز است برنامه‌های آموزش ضمن خدمت و کنفرانس‌های داخل بخشی به منظور ارتقای صلاحیت حرفه‌ای پرستاران به ویژه در بعد رفتارهای مشاوره‌ای و ترک سیگار صورت گیرد.
 
سیده آزاده موسی‌پور، نسرین الهی، نوراله طاهری، محمد حسین حقیقی‌زاده، علی احسان‌پور،
دوره 27، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: خودمراقبتی و خودمدیریتی به عنوان دو راهکار مؤثر در کنترل درد و کیفیت زندگی نقش مؤثری داشته‌اند، لذا با توجه به ویژگی‌ها و ابعاد این دو مقوله، این مطالعه با هدف مقایسه تأثیر خودمدیریتی درد با خودمراقبتی بر ماهیت درد و کیفیت زندگی مبتلایان به بیماری سلول داسی شکل انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، تعداد 75 بیمار مبتلا به بیماری سلول داسی شکل مراجعه‌کننده به درمانگاه تالاسمی بیمارستان بقایی 2 اهواز و بیمارستان شهید بهشتی آبادان در سال 1397، انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه 25 نفره خودمراقبتی، خودمدیریتی درد و کنترل قرار گرفتند. دو گروه مداخله به گروه‌های 5 نفره تقسیم و در طی 4 جلسه و به مدت سه ماه آموزش‌های اختصاصی را دریافت نمودند. ماهیت درد و کیفیت زندگی بیماران، با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی و پرسشنامه درد McGill، 4 نوبت (قبل از مداخله، یک ماه، دو ماه و سه ماه بعد از مداخله) مورد سنجش قرار گرفت. تحلیل داده‌ها در نرم‌افزار SPSS نسخه 22 انجام گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که برنامه خودمدیریتی درد و خودمراقبتی بر بهبود کیفیت زندگی و میزان درد بیماران داسی شکل مؤثر بوده است. اما بین دو گروه مداخله تفاوت آماری معناداری در ماهیت درد و کیفیت زندگی بیماران مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: خودمراقبتی و خودمدیریتی درد هر دو اثر مشابهی بر کاهش درد بیماران و بهبود کیفیت زندگی آن‌ها دارند.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20160726029086N5
 
رضوان رحیمی، اکرم فتحیان، بتول خوندابی، افسانه صدوقی‌اصل،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: بخش عمده نیروی انسانی نظام سلامت را کارکنان پرستاری تشکیل داده‌اند. به‌کارگیری فناوری‌های دیجیتال از جمله برنامه‌های کاربردی سلامت همراه، در ارتقای سطح کیفیت مراقبت‌های سلامت ارایه شده توسط کارکنان پرستاری مهم و تأثیرگذار است. برهمین اساس هدف اصلی این مطالعه تعیین میزان به‌کارگیری برنامه‌های کاربردی سلامت همراه، توسط پرستاران برای اهداف حرفه‌ای در دوران همه‌گیری کووید-19بوده است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع کاربردی است که به روش توصیفی- مقطعی در سال ۱۴۰۰ انجام گرفته است. جامعه پژوهش پرستاران چهار بیمارستان‌ دولتی شهر اصفهان بودند. روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه­ای یک مرحله­ای بود. ابزار گردآوری داده‌ها، پرسشنامه بود که روایی و پایایی آن بررسی گردید. تحلیل داده‌ها با استفاده از آمارهای توصیفی-تحلیلی در نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۶ انجام یافته است.
یافته‌ها: داده‌های ۹۳ پرسشنامه مورد‌ بررسی قرار گرفت. 44/63% از پرستاران، همراه با دلیل پاسخ دادند که از این برنامه‌های کاربردی استفاده نمی‌کنند. نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از برنامه‌های کاربردی در بین پرستاران رایج ‌نیست، همچنین آنان نیاز به آموزش جهت استفاده از این برنامه‌ها دارند. پرستاران نگرانی‌هایی در مورد کیفیت برنامه‌های کاربردی داشتند. پرستاران معتقد بودند که استفاده از برنامه کاربردی در انجام وظایف پرستاری در دوران کووید-19 کمک‌کننده خواهد بود.
نتیجه‌گیری: براساس نتایج این مطالعه، برنامه‌ریزی جهت توسعه برنامه‌های کاربردی متناسب با نیاز پرستاران، آموزش پرستاران در راستای استفاده و توصیه به‌کارگیری این برنامه‌ها در محیط‌های بالینی توصیه می‌شود. همچنین، نیاز است تا ابزارها و کارگروه‌های تخصصی ارزیابی برای بازبینی و ارایه گزارش در مورد کیفیت برنامه‌های کاربردی حوزه سلامت فراهم و اجرا شود.

 
ندا دستیار، فوزیه رفعتی، اکبر مهرعلیزاده،
دوره 28، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: خشونت خانگی پیامدهای منفی زیادی بر سلامت جسمی، روانی و بهزیستی زنان باردار دارد. امروزه سلامت معنوی به عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل محافظت فردی در برابر مشکلات جسمی و روانی شناخته شده است. هدف از این مطالعه تعیین سلامت معنوی زنان باردار تحت خشونت خانگی و ارتباط آن با ویژگی­های جمعیت‌شناختی آنان در جنوب ایران بوده است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی در سال 1399 در مورد 305 نفر از مادران باردار تحت خشونت خانگی زیر پوشش مراکز جامع سلامت شهرستان جیرفت انجام گرفت. نمونه‌گیری به صورت در دسترس انجام گرفت و داده­ها با کمک فرم کوتاه مقیاس غربالگری خشونت خانگی و مقیاس سلامت معنوی جمع­آوری شد. سپس داده‌ها در نرم‌افزار SPSS نسخه 24 و با استفاده از آزمون تی‌مستقل، آنالیز واریانس و رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار نمره سلامت معنوی شرکت­کنندگان 98/18±89/79 بود. نمره سلامت معنوی با سن (001/0p< و 18/0-=rs)، مدت ازدواج (001/0>p و 32/0-=rs)، تعداد فرزندان (001/0>p و 26/0-=rs) و نمره خشونت خانگی (001/0>p و 65/0-=rs) رابطه آماری معکوس و معناداری داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای مدت ازدواج، شغل همسر و نمره خشونت خانگی پیش‌بینی‌کننده نمره سلامت معنوی شرکت­کنندگان می­باشند (45/0=R2).
نتیجه‌گیری: یافته­های این مطالعه می­تواند به کادر درمان و مددکاران اجتماعی که در تماس با زنان باردار تحت خشونت خانگی هستند، در شناسایی و دستیابی به راهکارهای ارتقای معنویت به عنوان سکوی پرش این زنان به سمت سلامتی، کمک ­کند.

 
حامد خسروی، لیلا صیادی، محمدنژاد اسماعیل،
دوره 28، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: بهبودیافتگان از کووید-19 به دلیل تجربه بیماری و شرایط سخت ناشی از آن در معرض تنگنای روانی هستند. ابتلا به بیماری­ها همچنین می­تواند بر کیفیت زندگی بیماران تأثیرگذار باشد. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط سلامت روان و کیفیت زندگی بقایافتگان از کووید-19 یک سال پس از ابتلا انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی، همبستگی، مقطعی، در فاصله اسفند ماه سال 1398 تا پایان تیر ماه سال 1399 انجام گرفته است. نمونه پژوهش 276 بیمار بقایافته از کووید-19 بودند که به صورت در دسترس وارد مطالعه شدند. داده­ها با استفاده از فرم اطلاعات جمعیتشناختی و بالینی، پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-12) و نیز پرسشنامه کیفیت زندگی 36 گویهای (SF-36) جمع‌آوری شد. تحلیل داده‌ها در نرم­افزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آزمون تی­مستقل، پیرسون، آنوا (ANOVA) و رگرسیون خطی انجام گرفت.
یافته‌ها: میانگین نمره سلامت روان و نمره کل کیفیت زندگی مشارکت­کنندگان به ترتیب 75/2±26/6 و 30/18±2/59 بود. ارتباط معناداری بین نمره سلامت روان و نمره کیفیت زندگی وجود داشت (001/0p<) به طوری که با افزایش نمره سلامت روان که بیانگر بدتر شدن وضعیت سلامت روان مشارکت­کنندگان بود، نمره کیفیت زندگی آنها نیز کاهش می­یافت.
نتیجه‌گیری: توجه به سلامت روان و کیفیت زندگی بقایافتگان کووید-19 و نیز اتخاد راهکارهای حمایتی برای آنان توصیه میشود. ارایه خدمات و مراقبت­های روانشناسی و روانپرستاری می­تواند منجر به ارتقای سلامت روان و کیفیت زندگی بقایافتگان شود.

 
سمیرا ختار، لیلا میرهادیان، هما مصفا خمامی، احسان کاظم‌نژاد لیلی،
دوره 29، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: عوامل زیادی می­توانند بر کیفیت زندگی مبتلایان به پر­فشاری خون تأثیر بگذارند. شناسایی عوامل مرتبط با کیفیت زندگی می­تواند به ارتقای آن در مبتلایان به پر­فشاری خون کمک کند. این مطالعه با هدف تعیین نقش پیش­بینیکننده پذیرش بیماری و عوامل فردی- اجتماعی بر کیفیت زندگی مبتلایان به پرفشاری خون انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه از­ نوع همبستگی و به­صورت مقطعی در سال 1400-1399 در مورد 245 نفر از مبتلایان به پر­فشاری خون مراجعه­کننده به کلینیک فشار­خون بیمارستان دکتر پیروز لاهیجان که به روش نمونه­گیری در­ دسترس وارد مطالعه شدند، انجام گرفت. داده­ها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات جمعیت­شناختی، پرسشنامه پذیرش بیماری و نسخه خلاصه پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت گردآوری و با استفاده از رگرسیون خطی چند­گانه در سطح اطمینان 95% در نرم­افزار SPSS نسخه 23 تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار نمره کیفیت زندگی 18/12±32/65 (دامنه 100-0) و میانگین و انحراف معیار نمره پذیرش بیماری 98/4±83/31 (دامنه 40-8) بود. متغیر­های جنس، وضعیت اشتغال، وضعیت تأهل، درآمد ­ماهیانه، شرایط زندگی با­خانواده، سن و پذیرش بیماری، به­عنوان عوامل پیش­بینیکننده کیفیت زندگی در مبتلایان به پر­فشاری خون شناخته شدند (001/0p<). با ­توجه به ­مقدار ضریب تعیین (401/0=R2)، حدود 40% تغییرات کیفیت زندگی، توسط متغیر­های مدل نهایی رگرسیون خطی چند­گانه تبیین می­شود.
نتیجه‌گیری: از ­آن­جا که پذیرش بیماری و برخی متغیر­های فردی- اجتماعی از عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی مبتلایان به پر­فشاری خون هستند، لذا تمرکز بر ارتقای ­پذیرش بیماری و توجه به مؤلفه­های فردی- اجتماعی می­تواند به بهبود کیفیت زندگی در مبتلایان به پر­فشاری خون کمک کند.

 
فاطمه کشاورزیان، نرگس ارسلانی، مهرداد نقی‌خانی، حمیدرضا فرپور، محسن واحدی،
دوره 29، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: استئوآرتریت زانو یک بیماری مزمن، شایع و از علل اصلی ناتوانی حرکتی است. در این راستا بیماران مبتلا مشکلات بسیاری در انجام فعالیت‌های روزمره زندگی و خودمراقبتی دارند. لذا اقدامات پرستاری توانبخشی از راه دور که منجر به ارتقای رفتارهای خودمراقبتی و در نتیجه تقویت منبع کنترل سلامت درونی در این بیماران می‌شود، مفید خواهد بود. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر پرستاری توانبخشی ‌از راه‌ دور بر منبع کنترل سلامت بیماران مبتلا به استئوآرتریت زانو انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه کار‌آزمایی بالینی تصادفی ‌شده، تعداد 34 بیمار مبتلا به استئوآرتریت زانو مراجعه‌کننده به‌ کلینیک‌های شهر شیراز در سال 1401 به ‌روش تصادفیسازی بلوکی در دو گروه 17 نفره قرار گرفتند. گروه مداخله تحت برنامه پرستاری توانبخشی ‌از راه‌ دور طی 8 جلسه قرار گرفت. گروه کنترل مراقبت­های معمول را دریافت نمود. مقیاس چند بعدی منبع کنترل ‌سلامت در 3 نوبت برای هر دو گروه تکمیل شد. داده‌ها با نرم‌افزار SPSS نسخه 26 در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شدند.
یافته‌ها: طبق نتایج تحلیل واریانس دو طرفه با اندازه‌گیری‌های مکرر، میانگین نمره منبع کنترل درونی (باور درونی) در دو گروه و در سه مقطع زمانی بررسی شده تفاوت آماری معنادار داشت (001/0>p). به عبارتی نمرات گروه مداخله طی روند زمانی و نسبت به گروه کنترل به صورت معناداری افزایش داشت.
نتیجه‌گیری: به‌کارگیری مراقبت‌های‌ پرستاری توانبخشی از راه دور با افزایش مسؤولیت‌‌پذیری بیماران از طریق تقویت منبع کنترل درونی در مورد وضعیت سلامت خود، می‌تواند سبب ارتقای خودمراقبتی گردد. توصیه می‌شود پرستاران از این روش در سایر بیماری‌های مزمن استفاده ‌نمایند.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20220216054038N1

 
مریم خداوردی، شراره خسروی، سمیه کریمی، فاطمه رفیعی،
دوره 29، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: والدین کودکان مبتلا به اوتیسم با چالش­های فراوانی روبه­رو هستند که موجب کاهش سازگاری اجتماعی آنان می­شود. سلامت معنوی می­تواند یکی از مؤلفه­های مناسب جهت سازگاری اجتماعی آن­ها باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط سلامت معنوی و سازگاری اجتماعی والدین کودک مبتلا به اوتیسم انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی است که در آن 194 والد کودکان مبتلا به اوتیسم در مرکز اوتیسم حکمت شهر بروجرد و مرکز اوتیسم یکتا در شهر خرمآباد از آغاز اسفند 1400 تا پایان اردیبهشت 1401 مورد پژوهش قرار گرفتند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه اطلاعات فردی و بیماری، پرسشنامه سلامت معنوی Paloutzian و Ellison، و پرسشنامه منابع فردی استفاده شد. تحلیل داده­ها در SPSS نسخه 26 با استفاده از آزمون‌های کایدو، آنالیز واریانس یک­طرفه و ضریب همبستگی Pearson صورت گرفت.
یافته‌ها: بین نمره سلامت معنوی (68/17±03/82) و سازگاری اجتماعی (59/15±52/78) والدین ارتباط معنادار آماری دیده شد (572/0=r، 001/0>p). از طرفی میانگین نمره سازگاری اجتماعی در والدین دارای سلامت معنوی پایین برابر با 0±65، سلامت معنوی متوسط 76/15±63/76 و سلامت معنوی بالا 45/9±19/89 بود که حاکی از وجود تفاوت معنادار بین میانگین نمره سازگاری اجتماعی در سطوح مختلف سلامت معنوی است (001/0>p).
نتیجه‌گیری: سلامت معنوی با سازگاری اجتماعی والدین کودکان مبتلا به اوتیسم ارتباط داشت و در سلامت معنوی بالاتر سازگاری اجتماعی بیشتری دیده شد. توصیه می­شود که با برنامه­ریزی مناسب به ارتقای سلامت معنوی و سازگاری اجتماعی والدین کمک شود.

 
طاهره عبدیان، فاطمه ابراهیمی، ساره قربانی، نجمه عابدی‌شرق،
دوره 29، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان شایع­ترین نوع سرطان در جهان است که مشکلات جسمانی و بار روانی زیادی برای مبتلایان به وجود می­آورد. آموزش یکی از روش­های کاهش مشکلات روان­شناختی این بیماران به‌شمار می­رود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش پذیرش و تعهد و روان­شناسی مثبت در سلامت روان و تاب­آوری زنان مبتلا به سرطان پستان انجام گرفته است.
روش بررسی: این پژوهش یک طرح شبه آزمایشی دوگروهی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون است که در مورد 60 زن مبتلا به سرطان پستان در مرکز سرطان خاتم الانبیا (ع) شهر جهرم در سال 1399-1400 انجام گرفته است. بیماران از طریق روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و به‌طور تصادفی در گروه‌های آموزش پذیرش و تعهد (پذیرش آن چه خارج از کنترل است و تعهد جهت غنی ساختن زندگی) و روان­شناسی مثبت (با تأکید بر توانمندی‌های فردی و احساسات مثبت) قرار گرفتند. از آن­ها خواسته شد قبل از جلسات و یک هفته پس از پایان جلسات به پرسشنامه­های ارزیابی تاب‌آوری و سلامت روان پاسخ دهند. داده­ها با استفاده از آنالیز کوواریانس چندمتغیره در سطح معناداری 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج آنالیز کوواریانس چندمتغیره نشان داد که هیچ تفاوت معناداری در تاب‌آوری و سلامت روان (318/2=F، 110/0=p) پس از تعدیل نمرات پیش­آزمون بین دو گروه مداخله وجود ندارد. تغییرات در سلامت روان و تاب‌آوری از نظر بالینی به ترتیب در 75% و 42% از اعضای گروه پذیرش و تعهد و 65% و 46% از گروه روان­شناسی مثبت معنادار بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌ها، هر دو روش آموزش گروهی «پذیرش و تعهد» و «روان­شناسی مثبت» در افزایش تاب‌آوری و سلامت روان بیماران مبتلا به سرطان پستان مؤثر هستند. این یافته فرصت­های بیشتری را برای مراقبان سلامت فراهم می­کند تا رویکرد متناسب با ویژگی‌های مراقب و ویژگی­های شخصیتی مراجعان اتخاذ نمایند.

 
زینب صیامی، مصطفی طاهری،
دوره 30، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: مراقبان خانوادگی بیماران مبتلا به کرونا که در بخش­های مراقبت ویژه بستری می­شوند با چالش­های فراوانی روبه­رو هستند که می­تواند بر سلامت آنان اثر گذارد. از طرفی سلامت معنوی میتواند یکی از مؤلفه­های مناسب جهت سازگاری با شرایط استرس­زا باشد. بنابراین، این مطالعه با هدف تعیین رابطه سلامت معنوی و نگرش به مرگ در مراقبان خانوادگی بیماران مبتلا به کووید-19 ترخیص شده از بخش­های مراقبت ویژه انجام گرفته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- همبستگی است که در فاصله اردیبهشت تا آذرماه سال 1400 انجام یافته است. جامعه پژوهش شامل مراقبان خانوادگی بیماران با تشخیص کووید-19 که از بخش مراقبت ویژه بیمارستان‌های وابسته به علوم پزشکی تهران ترخیص شده­اند، بوده است. نمونه‌های پژوهش شامل 260 نفر از مراقبان خانوادگی است که به روش در دسترس و مبتنی بر هدف انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه جمعیتشناختی و بالینی و پرسشنامه سلامت معنوی Polotzin و Ellison و پرسشنامه نگرش به مرگ Wong است. داده­ها در نرم­افزار SPSS نسخه 24 و با استفاده از آزمون­های کایدو، آنالیز واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی Spearman تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد بین نمره کل سلامت معنوی و نمره کل نگرش به مرگ ارتباط معکوس و معناداری وجود دارد (۱۰۱/۰-=rs، 05/0>p). یافته­های مطالعه در خصوص نگرش به مرگ نشان داد که بعد ترس از مرگ بیشترین نمره میانگین و بعد پذیرش فعالانه کمترین میانگین را به خود اختصاص داده است. همچنین سلامت مذهبی با اجتناب از مرگ (۹۳/۰-=rs) و ترس از مرگ (64/0-=rs) ارتباط معکوس و معناداری دارد (05/0>p).
نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که بین سطح سلامت مذهبی و ابعاد منفی نگرش به مرگ ارتباط معکوس وجود دارد، به گونه­ای که میانگین نمره ابعاد نگرش منفی به مرگ شامل ترس و اجتناب از مرگ در افرادی که نمره سلامت مذهبی بالاتری داشتند، کمتر بود. این موضوع اهمیت توجه بیشتر به بعد مذهبی را در خانواده و بیماران ترخیص شده از بخش مراقبت­های ویژه و نقش آن در کاهش ابعاد منفی نگرش به مرگ را نشان می­دهد.

 

صفحه 2 از 3     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb