جستجو در مقالات منتشر شده


30 نتیجه برای روان

نرگس روستایی، سید محمد تقی آیت‌الهی، جمشید جمالی،
دوره 20، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: سلامت روانی یکی از ابعاد مهم کیفیت زندگی می‏باشد که توجه به آن در بهبود سلامت جامعه حایز اهمیت است. توجه به بعد روانی پرستاران، به عنوان بزرگ‌ترین گروه ارایه دهنده خدمات در نظام سلامت از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. از جمله عواملی که می‏تواند سلامت روانی پرستاران را تهدید کند عدم ثبات کاری می‏باشد. مطالعه حاضر به عنوان اولین پژوهش جامع در جنوب ایران، شیوع اختلالات خفیف روانی در پرستاران را ارزیابی نموده و ارتباط بین اختلالات خفیف روانی و ثبات کاری را بررسی می‏کند .

  روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری پژوهش را پرستاران استان‌های بوشهر و فارس تشکیل می دهد. اطلاعات مورد نیاز از طریق نمونه‏گیری چند مرحله‌ای در سال 1393 در مورد نمونه ای شامل 771 پرستار جمع‌آوری شده است. در این پژوهش، وضعیت سلامت روانی پرستاران با استفاده از پرسشنامه GHQ-12 ارزیابی گردید و نوع استخدام (طرحی، قراردادی، پیمانی و رسمی) به عنوان شاخصی برای اندازه‌گیری ثبات شغلی پرستاران در نظر گرفته شده است . داده ها با استفاده از مدل رگرسیون کلاس پنهان تجزیه و تحلیل شد .

  یافته‌ها : در حدود 48/27% پرستاران در کلاس اختلال خفیف روانی قرار گرفتند. رابطه نوع استخدام به عنوان شاخص ثبات کاری با اختلالات خفیف روانی معنادار نبود. تنها عامل معنادار بر اختلال روانی پرستاران، جنس بود (049/0= p ) به طوری که زنان 20 % شانس بیش‌تری نسبت به مردان برای دارا بودن اختلال خفیف روانی داشتند .

  نتیجه‌گیری: شیوع اختلالات خفیف روانی پرستاران در سطح متوسطی قرار داشت. نتایج این مطالعه نشان داد ثبات کاری تأثیری بر سطح اختلالات خفیف روانی در پرستاران ندارد. شیوع بالاتر اختلال خفیف روانی در زنان پرستار، لزوم تدوین راهکارهای مناسب و ارایه آموزش‌های لازم به آنان در جهت کنترل اختلالات خفیف روانی از جمله کنترل اضطراب و استرس را می‌طلبد .

  


طاهره بنیاد کاریزمه، طیبه رحیمی پردنجانی، علی محمدزاده ابراهیمی،
دوره 22، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: رضایتمندی شغلی از اساسی­ترین مؤلفه­های بهداشت روانی در هر شغل و حرفه و یکی از مهم‌ترین عوامل در موفقیت شغلی است. بنابراین شناسایی عوامل مؤثر بر رضایت شغلی ضروری می‌باشد. یکی از این عوامل، توانمندسازی کارکنان است. هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین توانمندسازی ساختاری و روان‌شناختی با رضایت شغلی پرستاران می­باشد.

روش بررسی: در این پژوهش مقطعی- همبستگی، جامعه آماری کلیه پرستاران شاغل در بیمارستان‌های دولتی شهر مشهد (4300 نفر) در سال 1394 بودند. نمونه پژوهش 340 نفر از پرستاران بودند که با استفاده از روش نمونه­گیری خوشه‌ای چند مرحله‌ای، انتخاب شدند. شرکت‌کنندگان با استفاده از پرسشنامه شرایط اثربخشی کار-2 (CWEQ-II)، پرسشنامه توانمندسازی روان‌شناختی (PEQ) و شاخص توصیفی شغل (JDI) مورد سنجش قرار گرفتند. برای تحلیل داده­ها، از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با استفاده از نرم‌افزار SPSS v.19 و در بخش اعتباریابی از تحلیل عامل تأییدی با استفاده از نرم‌افزار AMOS-21 استفاده شد.

یافته‌ها: یافته­ها نشان داد، رابطه چندگانه معناداری بین مؤلفه‌های توانمندسازی ساختاری و توانمندسازی روان‌شناختی با رضایت شغلی وجود دارد (286/0=R2، 001/0>p). از بین هشت متغیری که در تحلیل رگرسیون به روش مرحله‌ای وارد شدند سه متغیر احساس معناداری (30/0=β، 001/0>p)، احساس مؤثر بودن (25/0=β، 001/0>p) و دسترسی به حمایت (13/0= β، 001/0>p) با همدیگر 6/28% واریانس رضایت شغلی را پیش‌بینی می‌کنند.

نتیجه‌گیری: نتایج، اهمیت توانمندسازی روان‌شناختی، احساس معناداری، احساس مؤثر بودن و دسترسی به حمایت را به عنوان پیش­بین­های قوی برای رضایت شغلی نشان می­دهد. بنابراین توصیه می­شود با فراهم ساختن شرایط لازم برای توانمندسازی پرستاران، رضایت شغلی و به دنبال آن کارایی و احساس رضایت از زندگی آنان افزایش یابد.


نرجس سادات برقعی، علی تقی‌پور، رباب لطیف‌نژاد رودسری،
دوره 23، شماره 2 - ( 4-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: مادران در طول دوران بارداری با نگرانی‌های متعددی روبه‌رو هستند. شناخت راهبردهای مادران برای غلبه بر این نگرانی‌ها، می­تواند به بهبود راهکارها و برنامه‌ریزی برای سلامت روانی آن‌ها کمک شایانی نماید. این مطالعه با هدف تبیین راهبردهای مادران باردار در مدیریت نگرانی‌های دوران بارداری انجام یافته است.

روش بررسی: این مطالعه کیفی از مهرماه 1393 تا شهریور 1394 در شهر گرگان انجام یافته است. مشارکت‌کنندگان اصلی این مطالعه 20 زن باردار بودند و علاوه بر آنان سه تن از همسران آنان و سه مامای صاحب تجربه نیز به روش نمونه‌گیری مبتنی بر هدف انتخاب و مورد مصاحبه نیمه ساختار یافته قرار گرفتند. داده‌ها به روش تحلیل محتوای قراردادی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مدیریت داده‌ها در نرم‌افزار MAXQDA انجام یافت.

یافته‌ها: کدهای به دست آمده در قالب پنج طبقه اصلی (راهبرد) قرار گرفتند که عبارت بودند از: بهره‌مندی از جستجوی هدفمند دانش موثق، تکیه بر اهرم معنویت، مدیریت تفکر و مهار استرس، تلاش برای حفظ و ارتقای تعاملات خانوادگی و آمادگی روحی برای بارداری.

نتیجه‌گیری: در این مطالعه پنج راهبرد که زنان باردار در مدیریت دل‌نگرانی‌های خود استفاده می‌کردند، شناسایی شد. ماماها می‌توانند در امر اجرای این راهبردها و توانمند کردن زنان باردار نقش مهمی داشته باشند.


طاهره رحمانی فرد، سید محمد کلانتر کوشه، محبوبه فرامرزی،
دوره 23، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: زنان نابارور نسبت به افراد بارور، استرس بیش‌تری را در زندگی تجربه می‌کنند و کیفیت زندگی پایین‌تری دارند. هدف این مطالعه تعیین اثربخشی روان‌درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی زنان نابارور بوده است.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی تصادفی (IRCT2017021132321N2) به روش چهار گروهی سولومون، 60 نفر از زنان نابارور مراجعه‌کننده به مرکز تحقیقات باروری ناباروری حضرت فاطمه زهرا (س) شهر بابل در سال 1394، به طور تصادفی در چهار گروه 15 نفری (آزمایش با پیش آزمون، آزمایش بدون پیش آزمون، شاهد بدون پیش آزمون، شاهد با پیش آزمون) تخصیص داده شدند. 30 نفر آزمودنی گروه آزمایش، روان‌درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی را طی 8 جلسه گروهی (هفته‌ای یک بار 120 دقیقه) دریافت نمودند. 30 نفر آزمودنی گروه شاهد، هیچ‌گونه مداخله‌ای دریافت نکردند. 30 آزمودنی در ابتدا و 60 آزمودنی در انتهای مطالعه، پرسشنامه کیفیت زندگی را تکمیل کردند. داده‌ها در نرم‌افزار SPSS نسخه 20 با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری ANCOVA تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: روان‌درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی، کیفیت زندگی را در هر دو گروه آزمایش ارتقا داد. به طوری که میانگین نمرات زنان در تمامی چهار بعد کیفیت زندگی، سلامت جسمانی، روانی، روابط اجتماعی و محیط زندگی در هر دو گروه آزمایش به طور معناداری نسبت به گروه‌های کنترل بیش‌تر شد (05/0p<).
نتیجه‌گیری: به‌کارگیری روان‌درمانی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی، به عنوان یک روش قابل اعتماد ارتقادهنده کیفیت زندگی زنان نابارور، در مراکز ناباروری توصیه می‌شود.
 
مریم دامغانیان، مینو پاک‌گوهر، محمود طاووسی، ناهید دهقان‌نیری، مریم نجفی، رقیه خرقانی، Barbara Broome، زینت قنبری،
دوره 23، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: در بی‌اختیاری ادرار که مشکل شایعی در زنان است، ورزش عضلات کف لگن یکی از روش‌های مؤثر درمان می­باشد. خودکارآمدی به عنوان یک عامل پیش‌بینی کننده مؤثر و قوی در مورد تمایل به انجام و تداوم این ورزش‌ها تلقی می­شود. در ایران ابزار مناسب جهت بررسی خودکارآمدی وجود ندارد، لذا این مطالعه با هدف روان‌سنجی ابزار Broome در گروهی از زنان ایرانی مبتلا به بی‌اختیاری ادرار انجام یافته است.
روش بررسی: در این مطالعه روان‌سنجی، ابزار Broome در بین زنان مبتلا به بی‌اختیاری ادرار مراجعه‌کننده به مراکز تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1394 طی مراحل زیر اعتباریابی شد: ترجمه، باز ترجمه، روایی صوری، روایی محتوا به روش کیفی و کمی با استفاده از دو شاخص CVR و CVI، پایایی پرسشنامه با استفاده از محاسبه ضریب همبستگی درونی و ضریب α کرونباخ و روایی سازه با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی.
یافته‌ها: روایی صوری از طریق اصلاح گویه‌های مبهم براساس نظر بیماران تأیید شد. روایی محتوا با 8/0=CVR و 9/0 تا 8/0=CVI و پایایی پرسشنامه با ضریب آلفای کرونباخ 96/0 تأیید گردید. تحلیل عاملی اکتشافی، دو عامل با ارزش ویژه بالای یک، شامل خودکارآمدی ورزش‌های کف لگن در شرایط معمول و شرایط خاص را نشان داد که این عوامل در مجموع 08/82% از واریانس را تبیین می­نمودند.
نتیجه‌گیری: روایی و پایایی ابزار Broome به منظور استفاده در زنان ایرانی دچار بی­اختیاری ادرار تأیید شد و می­تواند جهت اندازه­گیری خودکارآمدی این زنان در انجام ورزش‌های کف لگن مورد استفاده قرار گیرد.
 
راضیه کرابی، مریم فرجامفر، فروغ السادات مرتضوی، علی محمد نظری، شهربانو گلی،
دوره 25، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: حاملگی و مادر شدن از وقایع لذت بخش و تکاملی زندگی زنان محسوب می‌شود که در عین حال اغلب با استرس و نگرانی‌های متعددی همراه است. یکی از مناسب‌ترین مداخلات برای کاهش نگرانی و افزایش قدرت تصمیم‌گیری زنان باردار مشاوره است. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر مشاوره راه حل محور به شیوه گروهی، بر نگرانی زنان باردار انجام گرفته است.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی تصادفی در مورد 108 زن بادرار، با سن بارداری 6 تا 19 هفته و نمره نگرانی 55 از اردیبهشت تا شهریور سال 1397 در دانشگاه علوم پزشکی سبزوار اجرا شد. گروه مداخله مشاوره راه حل محور و گروه کنترل مراقبت‌های معمول دوران بارداری را دریافت کردند. نگرانی‌های زنان باردار قبل، بعد، و دو ماه بعد از مداخله با نسخه فارسی پرسشنامه نگرانی Cambridge بررسی شد. داده‌ها در نرمافزار SPSS نسخه 22 با استفاده از آزمون‌های تی‌مستقل، کای‌دو، تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر، تجزیه و تحلیل شد. در تمام آزمونها 05/0p< معنادار تلقی گردید.
یافته‌ها: میانگین نمره نگرانی قبل از شروع مطالعه در گروه مداخله (59/5)9/58 و در گروه کنترل (37/4)8/58 بوده و تفاوت آماری معناداری مشاهده نشده است. این مقادیر بعد از مداخله در گروه مداخله و کنترل به ترتیب (3/13)6/34 و (78/8)7/57 و دو ماه بعد از مطالعه (1/10)1/31 و (9/10)6/54 بوده است. تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر نشان داد که نگرانی زنان باردار در مورد زایمان و سلامت جنین، سلامت مادر و روابط خانوادگی، پس از مداخله و دو ماه پس از آن، در گروه مداخله در مقایسه با کنترل کاهش معناداری داشته (01/0p<) اما در زمینه مسایل اقتصادی و اجتماعی مشاوره کمک چندانی نکرده است (563/0p=).
نتیجه‌گیری: مشاوره راه حل محور شیوه مؤثر برای کاهش نگرانی‌های زنان باردار در زمینه سلامت جنین و مادر و روابط خانوادگی و زایمان است و می‌تواند در کنار مراقبت‌های بارداری مورد استفاده قرار گیرد.
ثبت کارآزمایی بالینی:IRCT20180123038485N1
 
زهرا خلیلی، مریم نوایی، منصور شکیبا، علی نویدیان،
دوره 25، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: تجربه خشونت خانگی، پیامدهای منفی بر سلامت روان زنان باردار دارد و مداخله‌هایی برای کاهش این پیامدهای منفی باید طراحی شود. لذا این مطالعه با هدف تعیین تأثیر مداخله آموزشی- حمایتی بر پریشانی روان‌شناختی زنان باردار خشونت دیده انجام یافته است.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی در مورد 100 نفر از زنان باردار تحت خشونت خانگی که در سال 1397 برای دریافت مراقبت‌های دوران بارداری به مراکز جامع سلامت شهر زاهدان مراجعه کرده بودند، انجام یافته است. نمونه‌ها به شیوه در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. گروه مداخله 4 جلسه مداخله آموزشی- حمایتی انفرادی را طی دو هفته دریافت کردند. گروه کنترل در این مدت برنامه مراقبت معمول را دریافت کردند. قبل از مداخله و پس از گذشت 4 هفته از پایان مداخله، داده‌ها به کمک پرسشنامه‌های غربالگری خشونت خانگی فرم کوتاه (HITS) و مقیاس پریشانی روان‌شناختی کسلر (K10) در دو گروه جمع‌آوری و در نرم‌افزار SPSS نسخه 21 به کمک آزمون‌های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد میانگین نمره پریشانی روان‌شناختی گروه زنان باردار در گروه مداخله از (58/4)90/30 به (81/3)18/22 با میانگین تغییرات (93/3)72/8- و در گروه کنترل از 15/4±22/25 به 16/4±06/24 با میانگین تغییرات (48/1)16/1- کاهش یافت. تحلیل کوواریانس با کنترل اثر پیش‌آزمون نشان داد که میانگین نمره پریشانی روان‌شناختی زنان باردار در معرض خشونت در دو گروه پس از مداخله آموزشی حمایتی تفاوت آماری معناداری داشته است (001/0p<).
نتیجه‌گیری: نتیجه این بررسی نشان داد که مداخله آموزشی- حمایتی طراحی شده در کاهش پریشانی روان‌شناختی در زنان باردار تحت خشونت مؤثر است. بنابراین وارد کردن مداخله آموزشی- حمایتی در برنامه مراقبت‌های بارداری زنان تحت خشونت خانگی به منظور افزایش سلامت مادر و جنین توصیه می‌شود.
 
حسین ابراهیمی، حسین نامدار ارشتناب، محمد اصغری جعفرآبادی، مریم وحیدی،
دوره 25، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: ایجاد و حفظ محیط ایمن، یک بخش مهم از مراقبت در بخش­های روان‌پزشکی است. نتایج مطالعات قبلی نشان می­دهد که برخی ویژگی­های محیط فیزیکی، ایمنی بخش را تسهیل می­کند. تجارب افرادی که بیش‌ترین حضور در این محیط­ها را دارند، می­تواند بهترین منبع جهت شناسایی این ویژگی­ها ­باشد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تبیین درک بیماران و کارکنان از ویژگی­های محیط فیزیکی ایمن در بخش­های روان‌پزشکی انجام یافته است.
روش بررسی: در این مطالعه کیفی توصیفی اکتشافی، هفت نفر از بیماران در حال ترخیص و نوزده نفر از کارکنان شاغل در بخش­های روان‌پزشکی مورد مصاحبه قرار گرفتند و همچنین 84 ساعت مشاهده در عرصه صورت گرفت. داده­ها با استفاده از رویکرد تحلیل محتوای کیفی با روش Graneheim و Lundman تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که محیط فیزیکی ایمن در بخش­های روان‌پزشکی به معنای «داشتن محیط زندگی عاری از حوادث» است. این درون‌مایه، انتزاعی شده دو طبقه اصلی شامل «داشتن طرح پیشگیری­کننده از حوادث» و «داشتن محیط زندگی طبیعی (نرمال)» است. «حذف یا تعدیل اسباب حادثه آفرین»، «بخش­های متناسب با ویژگی­ بیماران» و «شرایط تسهیل‌کننده عملکرد کارکنان» زیرطبقات طبقه داشتن طرح پیشگیری­کننده از حوادث و «فعالیت­های هدفمند و معنادار»، «شرایط سالم و خوشایند» و «تأمین حریم بیمار» زیرطبقات طبقه «داشتن محیط زندگی طبیعی (نرمال)» است.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، جهت پیشگیری از آسیب روانی و جسمی به بیماران و کارکنان در بخش­های روان‌پزشکی ضروری است تا یک محیط فیزیکی ایجاد شود که عاری از امکان وقوع حوادث باشد و در عین حال نیازهای روزمره بیماران تأمین شود.
 
زهرا کریمی، نسرین رضایی، منصور شکیبا، علی نویدیان،
دوره 25، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: اعتیاد به عنوان یک بحران و یک اختلال مزمن طولانی مدت می‌تواند منجر به تحمیل بار روانی و کاهش کیفیت زندگی در مراقبان خانوادگی شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله کیفیت زندگی درمانی بر بار روانی مراقبان خانوادگی معتادان انجام یافته است.
روش بررسی: : این پژوهش یک کارآزمایی بالینی است. جامعه پژوهش شامل کلیه مراقبان خانوادگی معتادان در حال ترک در بیمارستان روان‌پزشکی بهاران شهر زاهدان در سال 1397 بودند. حجم نمونه 80 نفر بود که به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. مراقبان گروه مداخله هشت جلسه مشاوره گروهی مبتنی بر کیفیت زندگی درمانی را به صورت یک روز درمیان و براساس محتوای تعیین شده دریافت کردند. قبل از مداخله و 8 هفته پس از پایان مداخله، داده‌ها به وسیله پرسشنامه بار روانی Zarit جمعآوری و در نرم‌افزار SPSS نسخه 21 به کمک آزمون‌های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: قبل از مداخله بین دو گروه از نظر میانگین نمره بار روانی تفاوت معناداری وجود نداشت (25/0=p). اما پس از مداخله، میانگین نمره بار روانی در مراقبان خانوادگی گروه مداخله (92/12±10/40) به طور معناداری پایین‌تر از گروه کنترل (58/13±80/46) بود (01/0p<).
نتیجه‌گیری: مداخله کیفیت زندگی درمانی در این مطالعه تأثیر مثبت و معناداری بر کاهش بار روانی مراقبان خانوادگی معتادان داشت. بنابراین استفاده از این رویکرد مشاوره‌ای به موازات برنامه‌های ترک اعتیاد به منظور افزایش رفاه و سلامت روان‌شناختی مراقبان خانوادگی به ارایه‌دهندگان خدمات درمانی و مراقبتی توصیه می‌شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20160924029954N11
 
عباس شمسعلی‌نیا، رضا قدیمی، فاطمه غفاری،
دوره 25، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: حفظ و ارتقای سلامت سالمندان از طریق مداخلات اثربخش، مستلزم شناخت سبک زندگی آن‌ها از جمله ورزش توسط ابزار­ی معتبر و متناسب با فرهنگ هر جامعه است. هدف از این پژوهش طراحی و سنجش روایی و پایایی ابزار خودکارآمدی ورزش در سالمندان ساکن جامعه است.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه ترکیبی متوالی اکتشافی در قالب طراحی ابزار است که در دو بخش کیفی و کمی در سال 1398 انجام گرفته است. بخش کیفی آن ساخت گویه ابزار و از سه مرحله نظری (جستجوی هدفمند ادبیات موجود)، کار در عرصه (مصاحبه‌های نیمه ساختار یافته با سالمندان) و تحلیل نهایی (یکپارچه‌سازی نتایج حاصل از دو مرحله قبل) تشکیل شده است. در بخش کمی ویژگی‌های اعتباریابی ابزار با استفاده از روایی صوری، محتوا و سازه و همچنین پایایی با روش همسان­سازی درونی و ثبات مورد بررسی قرار گرفته است.
یافته‌ها: از کل 37 گویه اولیه، تعداد 4 گویه پس از محاسبه شاخص امتیاز تأثیر آیتم حذف شد. در بررسی نسبت روایی محتوا و شاخص روایی محتوا 7 گویه حذف شد. 5 گویه نیز به دلیل بار عاملی کم‌تر از 3/0حذف شد. نتیجه تحلیل عامل اکتشافی 3 عامل شامل «شناخت»، «سازگاری با موقعیت» و «خودتنظیمی» بود که در مجموع این سه عامل 180/90% از واریانس را تبیین کردند. آلفای کرونباخ برای کل ابزار 957/0 و ضریب همبستگی درون طبقه­ای نیز 949/0 بود.
نتیجه‌گیری: تحلیل داده‌های مطالعه نشان داد که از ابزار طراحی شده به دلیل برخورداری از روایی و پایایی قابل قبول، ساده بودن و نیاز به زمان کم برای تکمیل آن، می‌توان برای ارزیابی خودکارآمدی ورزش در سالمندان استفاده کرد.
 
سارا حدادزاده، شهلا ابوالحسنی، غلامرضا نیک راهان، بهروز پورحیدر، مرتضی سدهی،
دوره 26، شماره 4 - ( 10-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم حاد کرونری شایع‌ترین اختلال قلبی عروقی است. امید و خوش‌بینی موجب سازگاری و تعدیل اثرات زیان­بار خلق افسرده بر پیامد این اختلال می­شود. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر پیام­های صوتی مبتنی بر روان‌شناسی مثبت­نگر بر امید و خوش‌بینی مبتلایان به این سندرم انجام گرفته است.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی تصادفی شاهددار، 84 بیمار مبتلا به سندرم حاد کرونری بستری در بیمارستان­های آموزشی شهرکرد در سال 1397-1396 به روش تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص یافتند. برای گروه مداخله پیام­های صوتی مبتنی بر روان‌شناسی مثبت­نگر و خودمراقبتی قلبی و گروه کنترل فقط پیام­های خودمراقبتی قلبی در دو مرحله بستری در بیمارستان و 6 هفته پس از ترخیص اجرا شد. پرسشنامه­های جهت­گیری زندگی و امید اشنایدر قبل از مداخله، زمان ترخیص، یک و شش هفته پس از اتمام مداخله تکمیل شد. داده­ها با آزمون‌های کای‌دو، فیشر و آنالیز واریانس با تکرار مشاهدات با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 20 تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین نمره امید قبل از مداخله و زمان ترخیص بین دو گروه تفاوت آماری معناداری نداشت. اما یک هفته و شش هفته پس از اتمام مداخله بین دو گروه تفاوت آماری معنادار مشاهده شد (001/0>p). همچنین میانگین نمره خوش‌بینی قبل از مداخله بین دو گروه تفاوت معناداری نداشت اما در مراحل زمان ترخیص (027/0=p)، یک و شش هفته پس از اتمام مداخله تفاوت معنادار دیده شد (001/0>p).
نتیجه‌گیری: پیام­های روان‌شناسی مثبت­نگر موجب ارتقای امید و خوش‌بینی در بیماران مبتلا به سندرم حاد کرونری می­شود. لذا اجرای این مداخله در کنار سایر درمان‌ها توصیه می‌گردد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT2017092532764N4
 
مریم محمدی صادق، علی نویدیان، مهناز قلجه، نسرین رضائی،
دوره 27، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: فوریت‌های پیش بیمارستانی یکی از پر استرس‌ترین حرفه‌های پزشکی است. مشاغل پر استرس بر تاب‌آوری و توانایی کنترل خشم کارکنان تأثیر می‌گذارند. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش روانی بر میزان خشم و تاب‌آوری کارکنان فوریت‌های پیش بیمارستانی انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه نیمه ­تجربی تعداد 120 نفر از کارکنان فوریت‌های پیش بیمارستانی شهر زاهدان شرکت نمودند. افراد واجد شرایط در پایگاه‌های شهری و جاده‌ای حوزه شهر زاهدان به شیوه در دسترس وارد مطالعه شدند. برای تعیین گروه مداخله و کنترل از میان 24 پایگاه موجود به شیوه تصادفی 12 پایگاه در گروه مداخله و 12 پایگاه در گروه کنترل قرار گرفتند. ابتدا فرم اطلاعات فردی و پرسشنامه‌های خشم و تاب‌آوری توسط هر دو گروه به صورت خودگزارش‌دهی تکمیل شد. سپس گروه مداخله به صورت گروه‌های 12-8 نفری در 5 جلسه آموزش روانی شرکت کردند. پرسشنامه‌ها دو ماه بعد از مداخله در هر دو گروه دوباره تکمیل شد. تحلیل داده‌ها در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون­های کای‌دو، تی‌مستقل، تی‌زوجی) انجام گرفت.
یافته‌ها: نتایج آزمون تی‌مستقل نشان داد که میانگین و انحراف معیار نمره تاب‌آوری کارکنان فوریت‌های پیش بیمارستانی در بین دو گروه مداخله و کنترل قبل از مداخله تفاوت معنادار نداشته است (492/0=p) ولی پس از مداخله تفاوت معنادار مشاهده شده است (009/0=p). همچنین نتایج آزمون تی‌مستقل نشان داد که میانگین و انحراف معیار نمره کنترل خشم کارکنان فوریت‌های پیش بیمارستانی دو گروه مداخله و کنترل قبل از مداخله تفاوت معناداری با هم نداشته است (672/0=p) ولی پس از مداخله میزان آن در گروه مداخله به طور معناداری از گروه کنترل بیش‌تر بود (001/0p<).
نتیجه‌گیری: پژوهش حاضر نشان داد آموزش روانی، تاب‌آوری کارکنان فوریت‌های پیش بیمارستانی را ارتقا داده است و با ارتقای آن کارکنان توانسته‌اند خشم خود را کنترل نمایند. پیشنهاد می‌شود در برنامه‌های آموزش ضمن خدمت کارکنان فوریت‌های پیش بیمارستانی، برنامه آموزش روانی برای ارتقای تاب‌آوری و کنترل خشم آنان که در با موقعیت‌های پر تنش فراوانی رو به رو می‌شوند لحاظ شود.
 
فاطمه عمرانی، نیر سلمانی، سمیه کهدویی،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: یک جنبه اصلی کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی، توانایی انجام فعالیت‌های روزانه است. در این راستا یکی از ابزارهای بررسی ظرفیت عملکردی شناخته شده؛ مقیاس فعالیت فیزیکی دوک است. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین ویژگی‌های روان‌سنجی مقیاس فعالیت فیزیکی دوک در بیماران مبتلا به نارسایی قلب انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه روش‌شناسی تعداد 120 بیمار مبتلا به نارسایی قلبی مراجعه‌کننده به کلینیک قلب بیمارستان افشار شهر یزد در سال 1397 به صورت نمونه‌گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. نسخه اصلی مقیاس فعالیت فیزیکی دوک به روش استاندارد «ترجمه وارون» به فارسی ترجمه و روایی صوری، محتوایی، ملاکی، سازه و پایایی بررسی شد.
یافته‌ها: در بررسی روایی محتوا به شیوه کمی، شاخص روایی محتوا و نسبت روایی محتوا تأیید شد. روایی ملاکی با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن بین نمرات حاصل از طبقه‌بندی عملکردی انجمن قلب نیویورک و امتیاز حاصل از مقیاس فعالیت فیزیکی دوک با همبستگی معناداری (77/0-=r ، 001/0p<) تأیید شد. در بررسی روایی سازه، تحلیل عاملی 2 عامل را شناسایی نمود که عامل 1 شامل گویه‌های دارای میزان سوخت و ساز بالا و عامل 2 دارای گویه‌های با سوخت و ساز پایین بود و این دو عامل 61/52% واریانس کل را تبیین کردند. پایایی کل ابزار با استفاده ضریب آلفای کرونباخ 81/0 به دست آمد.
نتیجه‌گیری: مقیاس فعالیت فیزیکی دوک از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است و با توجه به ویژگی‌های روان‌سنجی مناسب آن، می‌توان از این مقیاس برای بررسی وضعیت عملکردی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی استفاده نمود.

 
ام لیلا جعفربگلو، زهرا کاشانی‌نیا، نعیمه سیدفاطمی، حمید حقانی،
دوره 28، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به این که آسایش هدف نهایی کلیه فرآیندهای پرستاری است، مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت آسایش مددجویان بستری با اختلال روان‌پزشکی انجام گرفته است.
روش بررسی: این پژوهش از نوع توصیفی- مقطعی است که با شرکت 275 مددجوی بستری در بخش‌های روان‌پزشکی بیمارستان شهید دکتر لواسانی در سال 99 در تهران انجام گرفته است. نمونه‌گیری به صورت مستمر بود. مددجویان پرسشنامه‌های جمعیت‌شناختی و ابزار آسایش افراد بستری در بخش روان‌پزشکی را تکمیل نمودند. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی، آزمون‌های آماری تی‌مستقل، آنالیز واریانس و آزمون تعیینی شفه در نرم‌افزار SPSS نسخه 24 در سطح معناداری 05/0p< تحلیل شد.
یافته‌ها: 9/66% (184 نفر) بیماران مرد بودند. نمره آسایش کلی مددجویان 76/128 بود که براساس امتیازبندی از عدد 38 تا 190 میزان آسایش بیش‌تر از میانه بود. بیش‌ترین امتیاز در ابعاد آسایش به ترتیب حیطه فرهنگی‌اجتماعی (55/91±20/65حیطه روانی معنوی (50/31±19/64)، حیطه فیزیکی (06/37±22/58) و حیطه محیطی (39/22±19/49) بوده است. آزمون تعیینی شفه نشان داد که نمره آسایش در مددجویانی که میزان درآمدشان کفایت می‌کند به طور معناداری (001/0p<) بالاتر بوده است. همچنین مددجویانی که شغل آن‌ها کارمند است نمره آسایش بیش‌تری نسبت به سایرین کسب نموده‌اند (017/0=p).
نتیجه‌گیری: مددجویان کم‌ترین آسایش را در حیطه محیطی و بالاترین آسایش را در حیطه فرهنگی- ‌اجتماعی کسب کردند بنابراین توصیه می‌شود که برنامه‌ریزی و اجرای کلیه مداخلات پرستاری با هدف حفظ و بهبود آسایش در حیطه محیطی بخش‌های روان‌پزشکی انجام گیرد.

 
حامد خسروی، لیلا صیادی، محمدنژاد اسماعیل،
دوره 28، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: بهبودیافتگان از کووید-19 به دلیل تجربه بیماری و شرایط سخت ناشی از آن در معرض تنگنای روانی هستند. ابتلا به بیماری­ها همچنین می­تواند بر کیفیت زندگی بیماران تأثیرگذار باشد. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط سلامت روان و کیفیت زندگی بقایافتگان از کووید-19 یک سال پس از ابتلا انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی، همبستگی، مقطعی، در فاصله اسفند ماه سال 1398 تا پایان تیر ماه سال 1399 انجام گرفته است. نمونه پژوهش 276 بیمار بقایافته از کووید-19 بودند که به صورت در دسترس وارد مطالعه شدند. داده­ها با استفاده از فرم اطلاعات جمعیتشناختی و بالینی، پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-12) و نیز پرسشنامه کیفیت زندگی 36 گویهای (SF-36) جمع‌آوری شد. تحلیل داده‌ها در نرم­افزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آزمون تی­مستقل، پیرسون، آنوا (ANOVA) و رگرسیون خطی انجام گرفت.
یافته‌ها: میانگین نمره سلامت روان و نمره کل کیفیت زندگی مشارکت­کنندگان به ترتیب 75/2±26/6 و 30/18±2/59 بود. ارتباط معناداری بین نمره سلامت روان و نمره کیفیت زندگی وجود داشت (001/0p<) به طوری که با افزایش نمره سلامت روان که بیانگر بدتر شدن وضعیت سلامت روان مشارکت­کنندگان بود، نمره کیفیت زندگی آنها نیز کاهش می­یافت.
نتیجه‌گیری: توجه به سلامت روان و کیفیت زندگی بقایافتگان کووید-19 و نیز اتخاد راهکارهای حمایتی برای آنان توصیه میشود. ارایه خدمات و مراقبت­های روانشناسی و روانپرستاری می­تواند منجر به ارتقای سلامت روان و کیفیت زندگی بقایافتگان شود.

 
مسعود عبدالهی، منیر رمضانی، زهرا بافتی، سجاد حریمی، محمدرضا عسکری، محمد عبداللهی، عباس حیدری،
دوره 29، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه سالمندی برای نظام­های بهداشتی و مراقبتی به عنوان یک چالش مطرح شده و یکی از مهمترین پیامدهای آن افزایش نرخ بستری مجدد است. بدین جهت تلاش­ها برای کاهش نرخ بستری مجدد در تمامی کشورها در حال انجام است. در این راستا ابزار آمادگی برای ترخیص از بیمارستان برای درک میزان آمادگی بیماران برای ترخیص طراحی شد. لذا این مطالعه با هدف سنجش ویژگی‌های روان­سنجی ابزار آمادگی برای ترخیص از بیمارستان انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه روششناختی، تعداد 500 بیمار سالمند بستری در بیمارستان­های آموزشی- درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مشهد به روش نمونه­گیری در دسترس در سالهای 1400-1399 وارد مطالعه شدند. ترجمه ابزار به روش ترجمه- بازترجمه انجام گرفت. نسخه نهایی ابزار با انجام روایی (تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی) و پایایی (آلفای کرونباخ و آزمون دو نیمه کردن گاتمن) مورد روان­سنجی قرار گرفت.
یافته‌ها: در تحلیل عاملی بار عاملی کلیه گویه­های ابزار بالاتر از 3/0 بود و لذا همگی حفظ شدند. شاخص­های کلی برازش ابزار بیانگر تأیید مدل و برازش مطلوب آن است. ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه و ضریب همبستگی دو نیمه کردن گاتمن به ترتیب 92/0 و 86/0 بود.
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه ما از ساختار چهار بعدی این ابزار پشتیبانی کرد و مشخص شد که این ابزار از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است. بنابراین پرستاران و پزشکان می‌توانند از این ابزار به عنوان روش مناسبی برای اندازه­گیری میزان آمادگی بیماران سالمند برای ترخیص و در نهایت رسیدن به یک انتقال ایمن از بیمارستان به منزل بهره ببرند.

 
فرزانه میری، علی نویدیان، نسرین رضائی،
دوره 29، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: تعداد زیادی از معتادان اقدام به ترک می­کنند، اما مجدداً به سمت مواد مخدر گرایش مییابند. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش مهارت تنظیم هیجان بر خودکنترلی و پریشانی روان­شناختی افراد وابسته به مواد افیونی بستری در بیمارستان روانپزشکی زاهدان انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی در چهار ماه آخر سال 1401 در مورد 80 معتاد در حال ترک بستری در بیمارستان روان‌پزشکی بهاران زاهدان انجام یافت. نمونه­ها به روش در دسترس انتخاب و در دو گروه مداخله و شاهد قرار گرفتند. گروه مداخله 10 جلسه آموزش تنظیم هیجان دریافت کرد. برای گردآوری داده‌ها از پرسشنامه‌های خودکنترلی و پریشانی روان­شناختی استفاده شد. داده­ها به کمک آزمون­های توصیفی و تحلیلی و با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: بعد از مداخله میانگین و انحراف معیار نمره پریشانی روان‌شناختی معتادان وابسته به مواد افیونی در گروه مداخله (001/0p<) و در گروه شاهد کاهش معناداری یافت (005/0p<). نتیجه تحلیل آزمون کوواریانس به منظور کنترل اثر معناداری نمرات پیشآزمون نشان داد که میانگین نمره پریشانی روان‌شناختی بیماران دو گروه پس از مداخله تفاوت آماری معنادار داشته است (001/0p<). به علاوه پس از مداخله میانگین و انحراف معیار نمره خودکنترلی در گروه مداخله و کنترل افزایش معناداری داشت (001/0p<). نتیجه تحلیل آزمون کوواریانس به منظور کنترل اثر معناداری نمرات پیشآزمون نیز نشان داد که میانگین نمره خودکنترلی دو گروه پس از مداخله تفاوت آماری معنادار داشته است (001/0p<).
نتیجه‌گیری: یافته­ها نشان داد که تنظیم هیجان در معتادان وابسته به مواد افیونی باعث کاهش معنادار نمره پریشانی روان­شناختی و افزایش معنادار نمره خودکنترلی می‌شود. لذا می­تواند تأثیرات مثبت و بازدارنده بر رفتارهایی که سوقدهنده به سمت مصرف مجدد مواد است، داشته باشد. توصیه میشود برای بهبود پریشانی روان­شناختی و خودکنترلی در معتادان در حال ترک از آموزش مهارتهای تنظیم هیجان استفاده شود.

 
طاهره عبدیان، فاطمه ابراهیمی، ساره قربانی، نجمه عابدی‌شرق،
دوره 29، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان شایع­ترین نوع سرطان در جهان است که مشکلات جسمانی و بار روانی زیادی برای مبتلایان به وجود می­آورد. آموزش یکی از روش­های کاهش مشکلات روان­شناختی این بیماران به‌شمار می­رود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش پذیرش و تعهد و روان­شناسی مثبت در سلامت روان و تاب­آوری زنان مبتلا به سرطان پستان انجام گرفته است.
روش بررسی: این پژوهش یک طرح شبه آزمایشی دوگروهی با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون است که در مورد 60 زن مبتلا به سرطان پستان در مرکز سرطان خاتم الانبیا (ع) شهر جهرم در سال 1399-1400 انجام گرفته است. بیماران از طریق روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و به‌طور تصادفی در گروه‌های آموزش پذیرش و تعهد (پذیرش آن چه خارج از کنترل است و تعهد جهت غنی ساختن زندگی) و روان­شناسی مثبت (با تأکید بر توانمندی‌های فردی و احساسات مثبت) قرار گرفتند. از آن­ها خواسته شد قبل از جلسات و یک هفته پس از پایان جلسات به پرسشنامه­های ارزیابی تاب‌آوری و سلامت روان پاسخ دهند. داده­ها با استفاده از آنالیز کوواریانس چندمتغیره در سطح معناداری 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج آنالیز کوواریانس چندمتغیره نشان داد که هیچ تفاوت معناداری در تاب‌آوری و سلامت روان (318/2=F، 110/0=p) پس از تعدیل نمرات پیش­آزمون بین دو گروه مداخله وجود ندارد. تغییرات در سلامت روان و تاب‌آوری از نظر بالینی به ترتیب در 75% و 42% از اعضای گروه پذیرش و تعهد و 65% و 46% از گروه روان­شناسی مثبت معنادار بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌ها، هر دو روش آموزش گروهی «پذیرش و تعهد» و «روان­شناسی مثبت» در افزایش تاب‌آوری و سلامت روان بیماران مبتلا به سرطان پستان مؤثر هستند. این یافته فرصت­های بیشتری را برای مراقبان سلامت فراهم می­کند تا رویکرد متناسب با ویژگی‌های مراقب و ویژگی­های شخصیتی مراجعان اتخاذ نمایند.

 
لیلا مردانیان دهکردی، شهرزاد غیاثوندیان،
دوره 30، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

دیابت یکی از چالش برانگیزترین بیماری‌های مزمن است که شامل نیازها و خواسته‌های مدیریتی مداوم و پیچیده است و تمام جنبه‌های زندگی فرد مبتلا را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد (1)، به طوری که افراد مبتلا در کنار بیماری، چالش‌های روانی اجتماعی زیادی را تجربه می‌کنند که به طور متقابل بر مدیریت بیماری تأثیر می‌گذارند (2). برای مدیریت بهینه بیماری و پیشگیری از پیامدهای تهدیدکننده زندگی، شناخت و مدیریت چالش‌های روان‌شناختی در افراد مبتلا به دیابت اهمیت به سزایی دارد (3) و این مسأله ضرورت طراحی و اجرای مداخلاتی در راستای مدیریت پیامدهای روان‌شناختی دیابت را مطرح می‌سازد.
یکی از رویکردهایی که در پروژه‌های اجتماعی، ارتقای سلامت و پیشگیری از بیماری، مقابله با غم و اندوه و سایر نگرانی‌ها به عنوان یک رویکرد درمانی استفاده می‌شود، داستانگویی است (4). هدف از داستان‌گویی درمانی کشف مشکلات روانی تجربه شده افراد از طریق روایت‌های خلاقانه، استفاده از مهارت‌های حل مسأله و ارایه راه‌های جایگزین مبتنی بر روایت درمانی است (5).
داستان‌گویی روشی برای بیان عقاید، آشکارسازی و ارایه احساسات برای ایجاد انگیزه در دیگران، انتقال اطلاعات و به اشتراکگذاری تجربیات است (6). این فعالیت‌ها معمولاً از طریق گفتن یا نوشتن داستان انجام می‌گیرد (7).
 
ارغوان افرا، نوراله طاهری، شیما سنیسل بچاری، مسعود تراب‌پور طرقی،
دوره 30، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: پرستاری حرفه‌ای امروز، نیازمند به کارگیری فناوری اطلاعات برای تسهیل در تصمیم‌گیری‌های بالینی است، تا بهترین نتایج به نفع بیمار به دست آید. مطالعه حاضر با هدف روان‌سنجی و بومی‌سازی ابزار خودارزیابی صلاحیت‌های انفورماتیک پرستاری در ایران انجام یافته است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه توصیفی و روششناختی است. ابتدا نسخه اصلی ابزار با استفاده از روش استاندارد به فارسی ترجمه شد. سپس روایی صوری و محتوایی آن از طریق نظرات متخصصان و شاخص روایی محتوا محاسبه شد. پایایی با دو شیوه آلفای کرونباخ و آزمون-بازآزمون، با محاسبه ضریب همبستگی درون طبقه‌ای مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل دادهها با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی با حجم نمونه 300 نفر دانشجوی پرستاری دانشکده پرستاری دانشگاه علوم پزشکی آبادان که در سال 1402 به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند، در نرمافزارهای ‌SPSS نسخه 22 و Lisrel نسخه 8/8 انجام یافت.
یافته‌ها: شاخص روایی محتوا در تمامی گویه‌ها از مقدار استاندارد 79/0 بالاتر بود و همه گویه‌ها امتیاز مطلوب را کسب کردند. نسخه نهایی ابزار با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 898/0 و شاخص همبستگی درون خوشه‌ای 893/0 از پایایی مطلوب برخوردار بود. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد نسخه فارسی ابزار با 5 عامل مورد تأیید است. تخمین بارهای عاملی استاندارد نشان داد که این ابزار در ایران برازش قابل قبولی دارد و از روایی سازه مناسبی برخوردار است.
نتیجه‌گیری: ‌‌نسخه فارسی ابزار خودارزیابی صلاحیت‌های انفورماتیک پرستاری دارای مشخصههای روان‌سنجی قابل قبولی در جمعیت پرستاران ایرانی است و می‌توان از آن به عنوان یک ابزار معتبر در پرستاری بهره گرفت.

 

صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb