جستجو در مقالات منتشر شده


32 نتیجه برای کیفیت زندگی

نازنین شاهدی جوقان، جمیله محتشمی، فاطمه علایی کرهرودی، نزهت شاکری، راضیه بیک میرزا،
دوره 24، شماره 4 - ( 10-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: استوما در کودکان موجب تغییرات فیزیولوژیکی و روانی و کاهش اعتماد به نفس و کیفیت زندگی می­شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت­های خود مراقبتی استوما بر اعتماد به نفس و کیفیت زندگی کودکان 12-8 سال دارای استوما انجام گرفته است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه کارآزمایی بالینی غیرتصادفی شده است که به صورت پیش آزمون و پس آزمون در بیمارستانهای آموزشی منتخب شهر تهران (مفید، حضرت علی اصغر و مرکز طبی) در سال 1395 انجام گرفته است. بدین منظور 36 کودک 12-8 سال دارای استوما به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به دو گروه 18 نفره مداخله و کنترل تقسیم شدند. جهت گروه مداخله، آموزش مهارت­های خود مراقبتی از استوما در 6 جلسه 45 دقیقه­ای ارایه شد و گروه کنترل از مراقبت معمول برخوردار شدند. در این مطالعه از پرسشنامه­های کوپر اسمیت و کیفیت زندگی کیندل استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 انجام گرفت.
یافته‌ها: آزمون آنالیز واریانس اندازه‌های تکراری اختلاف معناداری بین میانگین‌های نمره کلی کیفیت زندگی در طول زمان (005/0>p) و دو گروه مداخله و کنترل (015/0=p) نشان داد، همچنین میانگین‌های نمره اعتماد به نفس در طول زمان (004/0=p) و بین دو گروه مداخله و کنترل (047/0=p) متفاوت بود.
نتیجه‌گیری: آموزش مهارت­های خود مراقبتی به کودکان 12-8 سال دارای استوما، اعتماد به نفس و کیفیت زندگی این کودکان را افزایش داده است؛ لذا پرستاران می‌توانند برای بیماران مشابه از آموزش مهارت‌های خود مراقبتی استفاده کنند.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20160802029166N2
 
کبری لیمویی، شهرام مولوی‌نژاد، مرضیه اسدی‌ذاکر، امان‌اله حیدری، الهام مراغی،
دوره 25، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه یکی از روش‌های مهم که می­تواند باعث افزایش کیفیت زندگی بیماران بعد از بای‌پس عروق کرونر شود، برنامه­های بازتوانی قلبی در منزل است. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر بازتوانی قلبی در منزل بر کیفیت زندگی بیماران بعد از عمل بای‌پس عروق کرونر انجام گرفته است.
روش بررسی: در این پژوهش کارآزمایی بالینی 102 بیمار بستری در بیمارستان­های گلستان و امام خمینی شهر اهواز در سال 1396 براساس معیارهای ورود انتخاب و سپس به روش بلوک‌های جای‌گشتی تصادفی شده به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص یافتند. برای گروه مداخله چهار جلسه آموزشی به مدت 4 روز در بیمارستان انجام یافت و سپس شش جلسه بازتوانی قلبی در منزل (هر دو هفته یک بار به مدت سه ماه) انجام گرفت. پرسشنامه کیفیت زندگی MacNew توسط گروه­های مداخله و کنترل قبل از عمل و سه ماه بعد از عمل تکمیل شد. داده‌ها در نرم‌افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین حیطه­ها و نمره کل کیفیت زندگی در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل، افزایش بیش‌تری پیدا کرده بود (001/0p<). اندازه اثر در حیطه هیجانی 17/1، در حیطه فیزیکی 42/1، در حیطه اجتماعی 91/1 و در کل کیفیت زندگی 67/1 به دست آمد. مقدار اتا (Eta) 408/0 نشان‌دهنده اثر بازتوانی قلبی بر کیفیت زندگی است که در سطح کم‌تر از 0001/0 معنادار است.
نتیجه‌گیری: یافته‌های مطالعه نشان‌دهنده اثرات مثبت اجرای بازتوانی قلبی در منزل بر ابعاد مختلف کیفیت زندگی است. لذا این روش به عنوان یک مدل مراقبتی مؤثر و با صرفه برای تمامی بیماران مراجعه‌کننده به مراکز جراحی قلب پیشنهاد می­شود.
ثبت کارآزمایی بالینی:IRCT20171114037468N1
 
 
زهرا کریمی، نسرین رضایی، منصور شکیبا، علی نویدیان،
دوره 25، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: اعتیاد به عنوان یک بحران و یک اختلال مزمن طولانی مدت می‌تواند منجر به تحمیل بار روانی و کاهش کیفیت زندگی در مراقبان خانوادگی شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله کیفیت زندگی درمانی بر بار روانی مراقبان خانوادگی معتادان انجام یافته است.
روش بررسی: : این پژوهش یک کارآزمایی بالینی است. جامعه پژوهش شامل کلیه مراقبان خانوادگی معتادان در حال ترک در بیمارستان روان‌پزشکی بهاران شهر زاهدان در سال 1397 بودند. حجم نمونه 80 نفر بود که به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. مراقبان گروه مداخله هشت جلسه مشاوره گروهی مبتنی بر کیفیت زندگی درمانی را به صورت یک روز درمیان و براساس محتوای تعیین شده دریافت کردند. قبل از مداخله و 8 هفته پس از پایان مداخله، داده‌ها به وسیله پرسشنامه بار روانی Zarit جمعآوری و در نرم‌افزار SPSS نسخه 21 به کمک آزمون‌های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: قبل از مداخله بین دو گروه از نظر میانگین نمره بار روانی تفاوت معناداری وجود نداشت (25/0=p). اما پس از مداخله، میانگین نمره بار روانی در مراقبان خانوادگی گروه مداخله (92/12±10/40) به طور معناداری پایین‌تر از گروه کنترل (58/13±80/46) بود (01/0p<).
نتیجه‌گیری: مداخله کیفیت زندگی درمانی در این مطالعه تأثیر مثبت و معناداری بر کاهش بار روانی مراقبان خانوادگی معتادان داشت. بنابراین استفاده از این رویکرد مشاوره‌ای به موازات برنامه‌های ترک اعتیاد به منظور افزایش رفاه و سلامت روان‌شناختی مراقبان خانوادگی به ارایه‌دهندگان خدمات درمانی و مراقبتی توصیه می‌شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20160924029954N11
 
زهرا کریمی، نسرین رضایی، منصور شکیبا، علی نویدیان،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: اعتیاد به عنوان یک بحران و یک اختلال مزمن طولانی مدت می‌تواند باعث ایجاد علایمی در سلامت روانی فرد مصرف‌کننده و اعضای خانواده شود که شایع‌ترین آن‌ها استرس، اضطراب و افسردگی است. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله کیفیت زندگی درمانی، بر واکنش‌های روان‌شناختی مراقبان خانوادگی معتادان انجام یافته است.
روش بررسی: این پژوهش یک کارآزمایی بالینی است. جامعه پژوهش شامل مراقبان خانوادگی معتادان بستری در بیمارستان روان‌پزشکی بهاران شهر زاهدان در سال 1397 بود. نمونه‌ها 80 نفر بودند که به طور تصادفی ساده به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. مراقبان گروه مداخله هشت جلسه مشاوره گروهی مبتنی بر کیفیت زندگی درمانی را به صورت یک روز درمیان و براساس محتوای تعیین شده دریافت کردند. پس از گذشت 8 هفته از پایان مداخله، داده‌ها با پرسشنامه 21 سؤالی افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) جمع‌آوری و در نرم‌افزار SPSS ویرایش 21 و با استفاده از آزمون‌های آماری تی‌زوجی، تی‌مستقل، کای‌دو و کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل اماری قرار گرفت.
یافته‌ها: پس از مداخله کیفیت زندگی درمانی، میانگین نمره استرس، اضطراب و افسردگی (به ترتیب 36/4±50/11، 49/3±05/11 ، 67/4±57/10) مراقبان خانوادگی گروه مداخله به طور معناداری پایین‌تر از گروه کنترل (به ترتیب 93/4±67/14، 33/4±02/14، 77/4±40/13) بود (01/0p<). قبل از مداخله بین دو گروه از نظر این متغیرها تفاوتی وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: مشاوره کیفیت زندگی درمانی در این مطالعه تأثیر مثبت و معناداری بر کاهش شدت واکنش‌های روان‌شناختی مراقبان خانوادگی معتادان داشت؛ بنابراین استفاده از این رویکرد مشاوره‌ای به موازات برنامه‌های ترک اعتیاد به منظور افزایش رفاه و سلامت روان‌شناختی مراقبان خانوادگی به ارایه‌دهندگان خدمات درمانی و مراقبتی توصیه می‌شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20160924029954N11
 
 
مرضیه صادقی‌زاده، بهناز باقریان، حامد وحیدی، سکینه سبزواری،
دوره 27، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: آموزش خودمراقبتی از جمله روش‌های مؤثر در افزایش کیفیت زندگی و سلامت بیماران نارسایی قلبی است. هدف این مطالعه تعیین تأثیر کاربرد نظریه موقعیتی اختصاصی بر کیفیت زندگی بیماران نارسایی قلبی بوده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع کارآزمایی بالینی است. تعداد 80 بیمار نارسایی قلبی کلاس 2و3 مراجعه‌کننده به بیمارستان 12 فروردین شهر کهنوج در سال 1397، در آن شرکت داشتند. ابزار گردآوری داده‌ها شامل پرسشنامه‌های ویژگی‌های فردی، اختلال عملکرد بطن چپ جهت کیفیت زندگی و خودمراقبتی در نارسایی قلب بود. پرسشنامه‌ها در اولین معاینه و سه ماه پس از پی‌گیری توسط بیماران تکمیل شد. داده‌ها با استفاده از آزمون t مستقل و زوجی، آنالیز واریانس یک راهه و ضریب همبستگی پیرسون در نرم‌افزار آماری SPSS نسخه 20 تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: قبل از مداخله بین دو گروه از نظر نمرات خودمراقبتی و کیفیت زندگی تفاوت آماری وجود نداشت. پس از مداخله میانگین نمره کیفیت زندگی، خودمراقبتی و ابعاد آن در بیماران گروه مداخله نسبت به گروه کنترل افزایش یافت (001/0p<). در مورد خودمراقبتی بعد از مداخله، بیش‌ترین نمره مربوط به اعتماد به خودمراقبتی با میانگین و انحراف استاندارد 30/3±43/21 و کم‌ترین نمره مربوط به مدیریت خودمراقبتی با میانگین و انحراف استاندارد 5/5±45/17 بود (001/0p<).
نتیجه‌گیری: توجه به خودمراقبتی براساس الگوی نظریه موقعیتی اختصاصی می‌تواند موجب شناخت دقیق‌تر مشکلات و برنامه‌ریزی مناسب شده و متعاقب آن کیفیت زندگی بیماران را بهبود بخشد. از آن‌جا که در این مطالعه اکثراً کم سواد یا بی‌سواد بودند، استفاده از وسایل کمک آموزشی به صورت تصویری، تنظیم برنامه براساس شرایط و زمان آمادگی بیمار و در صورت لزوم مشارکت خانواده می‌تواند نتایج مثبتی به همراه داشته باشد. توجه به عوامل زمینه‌ای به خصوص در افرادی که تحصیلات و درآمد پایین‌تری دارند، ضروری به نظر می‌رسد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20141109019862N6
 
روح‌انگیز نوروزی‌نیا، عباس عبادی، محمدحسین یارمحمدیان، سعید چیان، مریم آقابراری،
دوره 27، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: کارکنان اورژانس پیش بیمارستانی به عنوان اولین گروه حاضر در صحنه حوادث و بلایا، باید توانایی مقابله و همچنین حفظ سلامت جسمی و روانی خود را داشته باشند. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط تاب­آوری و خودکارآمدی کارکنان عملیاتی اورژانس پیش بیمارستانی با کیفیت زندگی حرفه­ای آنان انجام گرفته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع توصیفی است که به صورت مقطعی در سال 1398 انجام یافته است. 200 نفر از کارکنان عملیاتی اورژانس پیش بیمارستانی استان البرز به روش نمونه­گیری نسبتی و در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده­ها پرسشنامه جمعیت‌شناختی و سه پرسشنامه استاندارد شده تاب­آوری کارکنان پیش بیمارستانی، خودکارآمدی Schwartz و Jerusalem، و کیفیت زندگی حرفه­ای Stamm بود. داده­ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS نسخه 20 و آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار تحلیلی (همبستگی اسپیرمن، آنالیز واریانس یک طرفه و رگرسیون خطی چندگانه) در سطح معناداری 05/0p تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار خودکارآمدی 82/5±67/29 تاب‌آوری 07/17±14/123، رضایت از شفقت 09/8±81/39، فرسودگی 76/4±06/12، و استرس تروماتیک ثانویه 27/7±61/23، بود. همبستگی معناداری بین خودکارآمدی با سه مؤلفه کیفیت زندگی حرفه‌ای وجود داشت (05/0>p). خودکارآمدی با رضایت از شفقت رابطه مثبت و با فرسودگی و استرس تروماتیک ثانویه رابطه منفی داشت. همچنین خودکارآمدی و تاب‌آوری پیش‌بینی‌کننده رضایت از شفقت، و فرسودگی بودند (05/0>p). جهت تأثیر خودکارآمدی و تاب‌آوری بر رضایت از شفقت مثبت بود. نتایج حاصل از آزمون رگرسیون خطی چندگانه گام به گام نشان داد که 5 مؤلفه تاب‌آوری شامل خودمدیریتی، نتایج استرس، چالش‌های ارتباطی، حفظ آرامش و انگیزه شغلی بر رضایت از شفقت تأثیر داشته‌اند (05/0>p). جهت تأثیر تمامی مؤلفه‌های تاب‌آوری بر رضایت از شفقت مثبت بود.
نتیجه‌گیری: کارکنان عملیاتی اورژانس پیش بیمارستانی استان البرز از نظر میزان تاب­آوری، خودکارآمدی و کیفیت زندگی حرفه­ای در سطح قابل قبولی قرار داشتند.
 
فهیمه ثابتی، معصومه صفرخانلو، رضا عباس‌زاده، شیما حقانی، محبوبه علی‌اکبری،
دوره 27، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: مراقبت از کودکان مبتلا به بیماری مادرزادی قلب برای والدین بسیار چالش برانگیز است و مادران این کودکان کیفیت زندگی پایینی دارند. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر اجرای طرح ترخیص بر کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به بیماری مادرزادی قلب تحت عمل جراحی انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی 72 مادر کودک مبتلا به بیماری مادرزادی قلب مراجعه‌کننده به مرکز قلب و عروق شهید رجایی تهران در سال 1398 به روش نمونه‌گیری مستمر و تخصیص غیرتصادفی در گروه مداخله و کنترل (36 نفر در هر گروه) وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه جمعیت‌شناختی و کیفیت زندگی SF-36 بود که قبل و 2 ماه بعد از مداخله تکمیل شد. مداخله طی 6 جلسه سی دقیقه‌ای آموزش در زمان پذیرش، حین بستری و ترخیص در بخش اجرا شد و پیگیری تا 2 ماه بعد از ترخیص ادامه یافت. داده‌ها در نرم‌افزار SPSS نسخه 20 و آزمون‌های آماری کای‌دو، تی‌مستقل و آزمون دقیق فیشر تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین نمره کیفیت زندگی قبل از مداخله در گروه آزمون 35/19±93/58 و کنترل 78/16±93/64 بود که تفاوت معنادار بین گروه‌ها وجود نداشت (165/0=p). دو ماه پس از مداخله میانگین کیفیت زندگی در گروه آزمون 81/17±44/73 و کنترل 49/16±67/73 بود که بین گروه‌ها تفاوت معنادار آماری وجود نداشت (956/0=p).
نتیجه‌گیری: اجرای طرح ترخیص طراحی شده سبب بهبود کیفیت زندگی مادران نشد. پیشنهاد می‌شود در اجرای طرح ترخیص علاوه بر آموزش مراقبت­ صحیح از کودک مبتلا، حمایت روانی از مادران نیز به عمل آید.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20180501039489N3
 
سیده آزاده موسی‌پور، نسرین الهی، نوراله طاهری، محمد حسین حقیقی‌زاده، علی احسان‌پور،
دوره 27، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: خودمراقبتی و خودمدیریتی به عنوان دو راهکار مؤثر در کنترل درد و کیفیت زندگی نقش مؤثری داشته‌اند، لذا با توجه به ویژگی‌ها و ابعاد این دو مقوله، این مطالعه با هدف مقایسه تأثیر خودمدیریتی درد با خودمراقبتی بر ماهیت درد و کیفیت زندگی مبتلایان به بیماری سلول داسی شکل انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، تعداد 75 بیمار مبتلا به بیماری سلول داسی شکل مراجعه‌کننده به درمانگاه تالاسمی بیمارستان بقایی 2 اهواز و بیمارستان شهید بهشتی آبادان در سال 1397، انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه 25 نفره خودمراقبتی، خودمدیریتی درد و کنترل قرار گرفتند. دو گروه مداخله به گروه‌های 5 نفره تقسیم و در طی 4 جلسه و به مدت سه ماه آموزش‌های اختصاصی را دریافت نمودند. ماهیت درد و کیفیت زندگی بیماران، با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی و پرسشنامه درد McGill، 4 نوبت (قبل از مداخله، یک ماه، دو ماه و سه ماه بعد از مداخله) مورد سنجش قرار گرفت. تحلیل داده‌ها در نرم‌افزار SPSS نسخه 22 انجام گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که برنامه خودمدیریتی درد و خودمراقبتی بر بهبود کیفیت زندگی و میزان درد بیماران داسی شکل مؤثر بوده است. اما بین دو گروه مداخله تفاوت آماری معناداری در ماهیت درد و کیفیت زندگی بیماران مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: خودمراقبتی و خودمدیریتی درد هر دو اثر مشابهی بر کاهش درد بیماران و بهبود کیفیت زندگی آن‌ها دارند.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20160726029086N5
 
یاسر شهسواری، سید حبیب‌الله حسینی، احمد رضا صیادی، تابنده صادقی،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: کیفیت زندگی و خودکارآمدی پایین از جمله مشکلات مادران کودکان مبتلا به بیماری‌های مزمن است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر توانمندسازی براساس مدل گیبسون بر خودکارآمدی و کیفیت زندگی مادران کودکان مبتلا به تالاسمی انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی، جامعه پژوهش مادران کودکان مبتلا به تالاسمی مراجعه‌کننده به کلینیک بیماری‌های خاص شهرهای رفسنجان و کرمان در سال 1399 بودند. حجم نمونه 25 نفر بود. نمونه‌ها به صورت در دسترس انتخاب و در دو گروه قرار گرفتند. در گروه مداخله، مادران در 5 جلسه آموزشی که براساس مدل گیبسون طراحی گردید، شرکت نمودند و در گروه کنترل مادران مراقبت‌های معمول را دریافت نمودند. ابزار جمع‌آوری اطلاعات پرسشنامه‌های خودکارآمدی Zhang و کیفیت زندگی SF-36 بود که قبل از مداخله و 6 هفته بعد از اتمام جلسات تکمیل شد. داده­ها با استفاده از آزمون‌های تی‌مستقل، تی‌زوجی و کای‌اسکوئر در نرم‌افزار SPSS نسخه 18 تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: قبل از مداخله، میانگین نمره خودکارآمدی و کیفیت زندگی بین دو گروه تفاوت آماری معناداری نداشت (به ترتیب 31/0=p و 47/0=p). بعد از مداخله، میانگین نمره خودکارآمدی در گروه مداخله (36/9±81/68) به طور معناداری بیش‌تر از گروه کنترل (87/6±69/44) بود (00۱/0p<)، اما میانگین نمره کیفیت زندگی بین گروه مداخله (08/10±64/60) و گروه کنترل (41/11±19/56) بعد از مداخله تفاوت معناداری نداشت (19/0=p).
نتیجه‌گیری: براساس نتایج، توانمندسازی براساس مدل گیبسون روش مناسبی جهت افزایش خودکارآمدی مادران کودکان مبتلا به تالاسمی است، اما در زمینه تأثیر بر کیفیت زندگی مطالعات بیش‌تری پیشنهاد می‌شود.

 
فاطمه دارابی، مینا ماهری،
دوره 28، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: شناسایی عوامل تأثیرگذار بر کیفیت زندگی زنان یائسه کمک می‌کند تا مداخلات مرتبط با بهبود کیفیت زندگی آنان، مطابق با نیاز آن‌ها طراحی و اجرا شود. بنابراین مطالعه حاضر با هدف «تعیین ارتباط بین مرحله آموزشی مدل پرسید با کیفیت زندگی زنان یائسه» انجام گرفته است.
روش بررسی: مطالعه مقطعی حاضر در مورد 240 زن یائسه شهر اسدآباد در سال 1400 انجام گرفته است. ابزار گردآوری داده‌ها شامل پرسشنامه ویژگی‌های جمعیت‌شناختی و باروری، پرسشنامه مخصوص کیفیت زندگی زنان یائسه و پرسشنامه‌ای مبتنی بر سازه‌های مرحله آموزشی مدل پرسید در خصوص یائسگی و رفتارهای مرتبط با کنترل عوارض یائسگی بود. تجزیه و تحلیل داده‌ها در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 انجام گرفت.
یافته‌ها: میانگین نمره کیفیت زندگی زنان تحت بررسی 15/23±72/72 به دست آمد. خودکارآمدی درک شده (001/0>p ، 367/0-=β) و نگرش (009/0>p ، 155/0-=β)، پیش‌بینی‌کننده معنادار کیفیت زندگی بودند. سازه‌های مرحله آموزشی مدل پرسید در مجموع حدود 6/33% از واریانس کیفیت زندگی را در میان زنان یائسه شهر اسدآباد پیش‌بینی می‌کردند.
نتیجه‌گیری: سازه‌های مرحله آموزشی مدل پرسید جهت شناسایی عوامل تأثیرگذار بر کیفیت زندگی زنان یائسه و همچنین طراحی مداخلات آموزشی مرتبط در این زمینه مفید و مناسب است. پیشنهاد می‌شود ارتقای خودکارآمدی جهت انجام رفتارهای مرتبط با کنترل عوارض یائسگی و اصلاح نگرش نسبت به پدیده یائسگی در تمام مداخلات آموزشی که با هدف ارتقای کیفیت زندگی زنان یائسه طراحی و اجرا می‌شوند، ادغام شود.

 
حامد خسروی، لیلا صیادی، محمدنژاد اسماعیل،
دوره 28، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: بهبودیافتگان از کووید-19 به دلیل تجربه بیماری و شرایط سخت ناشی از آن در معرض تنگنای روانی هستند. ابتلا به بیماری­ها همچنین می­تواند بر کیفیت زندگی بیماران تأثیرگذار باشد. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط سلامت روان و کیفیت زندگی بقایافتگان از کووید-19 یک سال پس از ابتلا انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی، همبستگی، مقطعی، در فاصله اسفند ماه سال 1398 تا پایان تیر ماه سال 1399 انجام گرفته است. نمونه پژوهش 276 بیمار بقایافته از کووید-19 بودند که به صورت در دسترس وارد مطالعه شدند. داده­ها با استفاده از فرم اطلاعات جمعیتشناختی و بالینی، پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-12) و نیز پرسشنامه کیفیت زندگی 36 گویهای (SF-36) جمع‌آوری شد. تحلیل داده‌ها در نرم­افزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آزمون تی­مستقل، پیرسون، آنوا (ANOVA) و رگرسیون خطی انجام گرفت.
یافته‌ها: میانگین نمره سلامت روان و نمره کل کیفیت زندگی مشارکت­کنندگان به ترتیب 75/2±26/6 و 30/18±2/59 بود. ارتباط معناداری بین نمره سلامت روان و نمره کیفیت زندگی وجود داشت (001/0p<) به طوری که با افزایش نمره سلامت روان که بیانگر بدتر شدن وضعیت سلامت روان مشارکت­کنندگان بود، نمره کیفیت زندگی آنها نیز کاهش می­یافت.
نتیجه‌گیری: توجه به سلامت روان و کیفیت زندگی بقایافتگان کووید-19 و نیز اتخاد راهکارهای حمایتی برای آنان توصیه میشود. ارایه خدمات و مراقبت­های روانشناسی و روانپرستاری می­تواند منجر به ارتقای سلامت روان و کیفیت زندگی بقایافتگان شود.

 
سمیرا ختار، لیلا میرهادیان، هما مصفا خمامی، احسان کاظم‌نژاد لیلی،
دوره 29، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: عوامل زیادی می­توانند بر کیفیت زندگی مبتلایان به پر­فشاری خون تأثیر بگذارند. شناسایی عوامل مرتبط با کیفیت زندگی می­تواند به ارتقای آن در مبتلایان به پر­فشاری خون کمک کند. این مطالعه با هدف تعیین نقش پیش­بینیکننده پذیرش بیماری و عوامل فردی- اجتماعی بر کیفیت زندگی مبتلایان به پرفشاری خون انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه از­ نوع همبستگی و به­صورت مقطعی در سال 1400-1399 در مورد 245 نفر از مبتلایان به پر­فشاری خون مراجعه­کننده به کلینیک فشار­خون بیمارستان دکتر پیروز لاهیجان که به روش نمونه­گیری در­ دسترس وارد مطالعه شدند، انجام گرفت. داده­ها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات جمعیت­شناختی، پرسشنامه پذیرش بیماری و نسخه خلاصه پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت گردآوری و با استفاده از رگرسیون خطی چند­گانه در سطح اطمینان 95% در نرم­افزار SPSS نسخه 23 تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار نمره کیفیت زندگی 18/12±32/65 (دامنه 100-0) و میانگین و انحراف معیار نمره پذیرش بیماری 98/4±83/31 (دامنه 40-8) بود. متغیر­های جنس، وضعیت اشتغال، وضعیت تأهل، درآمد ­ماهیانه، شرایط زندگی با­خانواده، سن و پذیرش بیماری، به­عنوان عوامل پیش­بینیکننده کیفیت زندگی در مبتلایان به پر­فشاری خون شناخته شدند (001/0p<). با ­توجه به ­مقدار ضریب تعیین (401/0=R2)، حدود 40% تغییرات کیفیت زندگی، توسط متغیر­های مدل نهایی رگرسیون خطی چند­گانه تبیین می­شود.
نتیجه‌گیری: از ­آن­جا که پذیرش بیماری و برخی متغیر­های فردی- اجتماعی از عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی مبتلایان به پر­فشاری خون هستند، لذا تمرکز بر ارتقای ­پذیرش بیماری و توجه به مؤلفه­های فردی- اجتماعی می­تواند به بهبود کیفیت زندگی در مبتلایان به پر­فشاری خون کمک کند.

 

صفحه 2 از 2    
2
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb