زمینه و هدف: بیماری و بستری شدن اغلب اولین بحرانهایی هستند که کودکان با آن مواجه میشوند و انجام رویههای دردناک از جمله رگگیری برای تشخیص و درمان یکی از مهمترین علل درد در کودکان میباشد. به همین دلیل درمان مناسب درد نیز از اهداف مهم مراقبتی این کودکان به شمار میرود. از اقدامات مستقل پرستاری جهت تسکین درد که کم هزینه و کاربردی بوده و برای کودکان نیز جذاب میباشد استفاده از شیوههای غیر دارویی از جمله انحراف فکر است. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر انحراف فکر بر برخی از شاخصهای فیزیولوژیک (تعداد ضربان قلب و میزان اشباع اکسیژن خون شریانی) و شدت درد ناشی از رگگیری در کودکان 6-3 ساله بستری انجام شده است.
روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی از ابتدای تیر تا پایان شهریور 1388، 72 کودک 6-3 ساله بستری در بخش اورژانس بیمارستان کودکان رشت قبل از رویه رگگیری، به طور تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. حین رگگیری، در گروه آزمون، انحراف فکر با استفاده از دستگاه حبابساز صورت گرفت و در گروه شاهد هیچ مداخلهای صورت نگرفت. تعداد ضربان قلب و میزان اشباع اکسیژن خون شریانی هر دو گروه با دستگاه پالس اکسیمتر در دو مرحله قبل و بعد از مداخله به مدت 3 دقیقه اندازهگیری و مقایسه شد. همچنین 10دقیقه پس از اتمام رگگیری، شدت درد کودکان با استفاده از ابزار اوشر در دو گروه اندازهگیری و مقایسه شد.
یافتهها: اختلاف آماری معناداری در میانگین تعداد ضربان قلب (01/0p<)، میزان اشباع اکسیژن خون شریانی (009/0=p) و نیز شدت درد (001/0p<) کودکان دو گروه آزمون و شاهد پس از مداخله مشاهده شد، به طوری که با اعمال انحراف فکر، کودکان گروه آزمون شدت درد کمتری را نسبت به کودکان گروه شاهد درک نموده و میانگین تعداد ضربان قلب و میزان اشباع اکسیژن خون شریانی آنان نیز تغییرات کمتری داشته و متعادلتر بوده است.
نتیجهگیری: طبق یافتههای این پژوهش انحراف فکر از طریق حبابسازی باعث کاهش پاسخهای فیزیولوژیک و شدت درد ناشی از رگگیری در کودکان 6-3 ساله شده و میتواند به عنوان شیوه مؤثری در کنترل درد ناشی از رگگیری در کودکان خردسال استفاده شود.