16 نتیجه برای ایران
نسرین رضایی، مهناز قلجه،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: حمایت اجتماعی به عنوان یکی از عوامل مهارکننده اثرات منفی تنش شغلی شناخته شده است. در حرفه پرستاری موقعیتهای تنشزای زیادی وجود دارد که میتوانند موجب مشکلاتی از قبیل نارضایتی، کاهش کارآیی، ترک خدمت یا تغییر شغل در پرستاران شوند. این مشکلات، صدمات جبرانناپذیری بر ارایه مراقبت بالینی به بیماران، در پی دارد. این مطالعه با هدف تعیین میزان حمایت اجتماعی از پرستاران انجام گرفته است.روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی است. جامعه مورد مطالعه را پرستاران شاغل در مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال 1385 تشکیل میدهند. 373 پرستار که به کارهای مدیریتی اشتغال نداشته و دارای حداقل 6 ماه سابقه کار بودند، به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه حمایت اجتماعی McCain و Marklin و پرسشنامه تنش شغلی پرستاری استفاده شد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (مجذور کای و تست دقیق فیشر) و نرمافزار SPSS v.13 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: 85% پرستاران، حمایت دریافت شده از سوی همکاران، سرپرستاران و سوپروایزرها را متوسط، 7/10% زیاد و 3/4% کم ذکر کرده بودند. بین حمایت اجتماعی و نوبت کاری ارتباط معنادار آماری وجود داشت. حمایت دریافت شده از سوی همکاران (میانگین 83/24) بیشتر از حمایت دریافت شده از سوی سرپرستاران و سوپروایزرها (میانگین 37/19) بود.
نتیجهگیری: اکثر پرستاران از حمایت اجتماعی متوسطی برخوردار بودند و نیز اکثر آنان تمایل به ارتباط بیشتر با همکاران و مسؤولان پرستاری داشتند. به نظر میرسد سرپرستاران و سوپروایزرها با ترتیب دادن گردشهای دسته جمعی و یا تورهای زیارتی و سیاحتی میتوانند ارتباط بهتر و بیشتری را با کارکنان خود برقرار کنند.
الهام شکیبازاده، آرش رشیدیان، باقر لاریجانی، داود شجاعیزاده، محمدحسین فروزانفر، اکرم کریمی شاهنجرینی،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت بیماری دیابت و تناقضات نتایج مطالعات پیشین در مورد خودمراقبتی بیماران دیابتی، مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه بین موانع درک شده و میزان خودکارآمدی بیماران با اجرای خودمراقبتی در بین بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام گرفته است.روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، 128 بیمار مراجعهکننده به درمانگاه دیابت مرکز پزشکی خاص وابسته به بنیاد امور بیماریهای خاص در سال 1387 با استفاده از روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. معیارهای ورود به مطالعه عبارت بود از سابقه ابتلا به دیابت نوع دو بیش از یک سال و سن بالای 18 سال. بعد از تعیین روایی و پایایی پرسشنامهها و تکمیل فرم رضایت شرکت در مطالعه، پرسشنامههای جمعیتشناختی، موانع مراقبت از دیابت، خودکارآمدی و خودمراقبتی، جهت تکمیل به بیماران داده شد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی در SPSS v.12 و نرمافزار لیزرل تحلیل شدند.یافتهها: میانگین نمره خودکارآمدی، موانع درک شده و رفتارهای خودمراقبتی به ترتیب 18/2 ، 05/3 و 8/2 و حداکثر نمره قابل کسب برای موارد اول و دوم 5 و مورد سوم هفت بوده است. آزمون همبستگی نشان داد که خودکارآمدی با خودمراقبتی همبستگی مثبت معنادار دارد (01/0p< و 22/0=r). همبستگی معنادار منفی بین موانع درک شده و رفتارهای خودمراقبتی نیز برقرار بود (001/0p< و 68/0-=r). میزان تحصیلات با خودکارآمدی و خودمراقبتی ارتباط معنادار مثبت داشت. برای تعیین قابلیت پیشگویی این متغیرها بر خود مراقبتی از آنالیز مسیر با روش رگرسیون خطی سریال استفاده شد. مدل نهایی برازش مناسب داشت (36/0=Chi-square ، 1=GFI ، 1=CFI ، 83/0=p ، 000/0=RMSEA).نتیجهگیری: نتایج مطالعه نشان داد که میزان رفتارهای خودمراقبتی در بین شرکتکنندگان از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست و عوامل چندگانهای از متغیرهای دموگرافیک تا متغیرهای روانی بر رفتارهای خودمراقبتی در دیابت تأثیر میگذارند. با توجه به قدرت پیشگویی بالای سازههای این مطالعه، پیشبینی میشود که سازههای دیگر از نظریههای مختلف نیز در رفتارهای خودمراقبتی مؤثر باشند.
ناهید دهقاننیری، رضا نگارنده، ناصر بحرانی، افسانه صدوقیاصل،
دوره 16، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: بروز تضاد در سازمانهای مراقبت بهداشتی با توجه به پیچیده بودن سازمان، فراوانی و تنوع تعاملات، تخصصها، نقشها و ماهیت سلسله مراتب، بیشتر است. گرچه تضاد همیشه مخرب و مضر نیست و درجه معینی از آن میتواند موجب بهبود خدمات شود؛ اما افزایش سطح تضاد یا مزمن شدن آن نیز موجب بروز اختلال میشود و به همین جهت مدیریت و کنترل تضاد امری ضروری است. این مطالعه به منظور بررسی ارتباط درونی مفاهیم الگوی کنترل تضاد صورت گرفته است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مقطعی است که در آن پرسشنامهای جهت بررسی ارتباط درونی مفاهیم الگوی کنترل تضاد تدوین و توسط90 پرستار شاغل در بیمارستانهای سه دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی مستقر در تهران تکمیل گردید. روایی پرسشنامه به وسیله خبرگان بررسی و انسجام درونی آن (81/0=α) تأیید گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی (جداول توزیع فراوانی) و تحلیلی (آزمون همبستگی اسپیرمن) در بسته آماری برای علوم اجتماعی (SPSS) انجام یافت. طرح پژوهش در کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علوم پزشکی تهران بررسی و تأیید شد. رضایت آگاهانه نیز از کلیه شرکت کنندهها اخذ گردید.
یافتهها: دامنه سنی افراد بین 22تا53 سال (2/8±5/34) بود. اکثر پرستاران مورد مطالعه زن (6/88%)، متأهل (6/57%) و در سمت پرستار (8/84%) بودند. از منظر اکثر پرستاران تضاد به معنای ناهماهنگی، عدم تفاهم و اختلاف و برای کمترین آنان تضاد به معنای خشونت و مسایل دشوار بوده است. واکنش 4/41% نمونههای پژوهش در هنگام مواجهه با تضاد مذاکره بود. اما عصبانی شدن، کنارهگیری، گذشت کردن، نادیده گرفتن و قبولاندن ایدههای خود به فرد مقابل نیز از واکنشهای پرستاران به تضاد بود. از نظر نمونههای پژوهش مؤثرترین عوامل در ایجاد یا کنترل تضاد به ترتیب تعامل و درک (4/32%)؛ شخصیت و خصوصیات فردی پرستار (6/26%) و شرایط شغلی (7/21%) میباشند. تعامل که متغیر مرکزی الگوی کنترل تضاد معرفی شده است، در این مطالعه نیز با پنج متغیر اصلی دیگر ارتباط معنادار دارد.
نتیجهگیری: ارتباطات و تعامل ناکافی و مخدوش مهمترین عامل در بروز تضاد است که پرستاران و مدیران آنها با درک این مطلب، باید در صدد بهبود مجاری ارتباطی افراد در سازمان و آموزش کارکنان جهت برقراری ارتباط مؤثر با یکدیگر باشند. این امر به درک متقابل کارکنان کمک نموده و از سوء برداشتها و کجفهمیها که زمینه ساز بروز تضاد است میکاهد. همچنین با شناخت سایر عوامل و متغیرهای مؤثر بر بروز و کنترل تضاد، آنها میتوانند ضمن تعدیل شرایطی که منجر به بروز تضاد میشود از روشهای مؤثرتری برای حل تضاد بهره بگیرند.
شهربانو صالحین، احمد عزیزیمقدم، محمد باباییپور دیوشلی،
دوره 18، شماره 5 - ( 11-1391 )
چکیده
جنین دلقکی شدیدترین شکل ایکتیوز مادرزادی است که بیمار دارای پوست ضخیم و ترک خورده در تمام بدن است. میزان بروز بیماری 1 در 000/300 تولد است.
مادر خانمی 31 ساله با شکایت پارگی کیسه آب و سن حاملگی 30 هفته میباشد. در سونوگرافیهای انجام یافته هیچ مورد غیر طبیعی گزارش نشده و بیمار به طور طبیعی زایمان کرده و نوزاد با چهره کاملاً دلقکی متولد شده است.
در نهایت، نوزاد بعد از دو روز با رضایت والدین از بیمارستان مرخص شد و پس از 24 ساعت درگذشت.
نرگس روستایی، سید محمد تقی آیتالهی، جمشید جمالی،
دوره 20، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: سلامت روانی یکی از ابعاد مهم کیفیت زندگی میباشد که توجه به آن در بهبود سلامت جامعه حایز اهمیت است. توجه به بعد روانی پرستاران، به عنوان بزرگترین گروه ارایه دهنده خدمات در نظام سلامت از اهمیت ویژهای برخوردار است. از جمله عواملی که میتواند سلامت روانی پرستاران را تهدید کند عدم ثبات کاری میباشد. مطالعه حاضر به عنوان اولین پژوهش جامع در جنوب ایران، شیوع اختلالات خفیف روانی در پرستاران را ارزیابی نموده و ارتباط بین اختلالات خفیف روانی و ثبات کاری را بررسی میکند .
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری پژوهش را پرستاران استانهای بوشهر و فارس تشکیل می دهد. اطلاعات مورد نیاز از طریق نمونهگیری چند مرحلهای در سال 1393 در مورد نمونه ای شامل 771 پرستار جمعآوری شده است. در این پژوهش، وضعیت سلامت روانی پرستاران با استفاده از پرسشنامه GHQ-12 ارزیابی گردید و نوع استخدام (طرحی، قراردادی، پیمانی و رسمی) به عنوان شاخصی برای اندازهگیری ثبات شغلی پرستاران در نظر گرفته شده است . داده ها با استفاده از مدل رگرسیون کلاس پنهان تجزیه و تحلیل شد .
یافتهها : در حدود 48/27% پرستاران در کلاس اختلال خفیف روانی قرار گرفتند. رابطه نوع استخدام به عنوان شاخص ثبات کاری با اختلالات خفیف روانی معنادار نبود. تنها عامل معنادار بر اختلال روانی پرستاران، جنس بود (049/0= p ) به طوری که زنان 20 % شانس بیشتری نسبت به مردان برای دارا بودن اختلال خفیف روانی داشتند .
نتیجهگیری: شیوع اختلالات خفیف روانی پرستاران در سطح متوسطی قرار داشت. نتایج این مطالعه نشان داد ثبات کاری تأثیری بر سطح اختلالات خفیف روانی در پرستاران ندارد. شیوع بالاتر اختلال خفیف روانی در زنان پرستار، لزوم تدوین راهکارهای مناسب و ارایه آموزشهای لازم به آنان در جهت کنترل اختلالات خفیف روانی از جمله کنترل اضطراب و استرس را میطلبد .
رضا نگارنده،
دوره 20، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده
نتایج تحقیقات متعدد حاکی از وجود ارتباط بین نسبت پرستار به بیمار با کیفیت مراقبت و پیامدهای بیماران است (3-1) . این بدان معنا است که با افزایش تعداد بیماران یک پرستار، پیامدهای ناگوارتری برای بیمار مورد انتظار است. همین یافتهها باعث شده است که در برخی مؤسسات ضوابطی برای تعیین حداقل نسبت پرستار به بیمار وضع شود (4). این امر نه تنها سبب بهبود پیامدهای بیمار مانند ایمنی بیمار، (5و6) کاهش طول مدت بستری (3) و میزان بستری مجدد (7) میشود، بلکه جذب و ابقای پرستاران را نیز در سیستم بهبود بخشیده و از فرسودگی آنان میکاهد (8).
این در حالی است که به گفته محمد آقاجانی معاون درمان وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، در حال حاضر کشور با کمبود جدی کارکنان پرستاری مواجه است، به طوری که در بیمارستانهای دولتی حدود 80 هزار پرستار برای 80 هزار تخت ارایه خدمت میکنند و این یعنی به ازای هر تخت بیمارستانی یک پرستار داریم. اما استاندارد نسبت پرستار به تخت بیمارستانی دست کم 2 پرستار به ازای هر تخت است و برای تحقق آن باید به همین تعداد پرستار تربیت و جذب شود. با توجه به این که در حال حاضر سالانه نه هزار دانشآموخته از برنامه کارشناسی پرستاری داریم. بنابراین حتی در صورت خارج نشدن پرستاران موجود از سیستم و فراهم شدن امکان جذب همه دانشآموختگان به کار پرستاری، تأمین نیروی پرستاری مورد نیاز دست کم نه سال زمان لازم دارد. ولی این فرض ناممکن است و واقعیتها حاکی از آن است که تعداد قابل توجهی از پرستاران به دلایل بازنشستگی، بازنشستگی پیش از موعد، ترک خدمت و مهاجرت از سیستم خارج میشوند و این امر تحقق استاندارد نیروی پرستاری را در بازه زمانی ده ساله غیرممکن میسازد. ...
فائزه غفوری، مهشید طاهری، افروز مردی، نسرین سرافراز، رضا نگارنده،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: با در نظر گرفتن لزوم عملکرد بالینی مبتنی بر شواهد در سالهای اخیر، رشتههای بالینی همانند پرستاری و مامایی نیاز ویژهای به مطالعات مرور نظاممند و متاآنالیزها پیدا کردهاند. اما مطالعات مرور نظاممند و فراتحلیلها نیز ممکن است، مانند هر نوع مطالعه دیگر به شکلی ضعیف طراحی و اجرا شوند. لذا دستورالعملهای خاصی برای چگونگی گزارش چنین مطالعاتی در نظر گرفته شده است. بیانیه PRISMA یکی از تازهترین پیشرفتها برای بهبود گزارش مطالعات مرور نظاممند است. پژوهش حاضر به بررسی کیفیت گزارش مطالعات مرور نظاممند و فراتحلیل در مجلات علمی پژوهشی پرستاری و مامایی داخل کشور براساس بیانیه PRISMA میپردازد.
روش بررسی: در این مطالعه، کلیه مجلات پرستاری و مامایی کشور (فارسی و انگلیسی) که در فاصله سالهای 1389 تا 1394 در کشور ایران و در پایگاههای اطلاعاتیSID ،Magiran ،Irandoc ، Iranmedex، Google Schoolar نمایه میشوند، با استفاده از کلید واژگان مرور نظاممند، مرور سیستماتیک، مرور ساختارمند، متاآنالیز و فراتحلیل مورد جستجو قرار گرفتند. از 44 مقاله یافت شده، پس از اعمال معیارهای ورود به مطالعه، تعداد 16 مقاله باقی ماند که با استفاده از بیانیه PRISMA مورد بررسی قرار گرفت و دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون مجذور کای در نرمافزار SPSS v.16 تحلیل شد.
یافتهها: میزان انطباق کلی کیفیت مقالات مرور نظاممند و فراتحلیل مورد بررسی در این پژوهش، براساس معیارهای بیانیه PRISMA، 63% برآورد شد. بیشترین کمبودهای کیفیت در بخش روش پژوهش مقاله نویسی به میزان 57% تخمین زده شد. مشخصترین نقصان گزارش مقالات مرور نظاممند و فراتحلیل مورد بررسی، مربوط به خطاهای موجود در مطالعات اولیه و خطاهای حاصل از ترکیب نتایج این مطالعات و عدم اشاره به این سوگیریها بوده است.
نتیجهگیری: در این پژوهش، کیفیت گزارش مطالعات مرور نظاممند و فراتحلیل مجلات پرستاری و مامایی ایران در سطح متوسط برآورد گردید که محتملترین دلیل آن میتواند عدم توجه کافی نویسندگان به بیانیه PRISMA و یا عدم استفاده از آن در داوری مقالات باشد. بنابراین توصیه میشود که سهم مناسبی از برنامههای آموزشی روش تحقیق، به مطالعات مرور نظاممند و آشناسازی با معیارهای معتبری همچون PRISMA اختصاص داده شود.
حمید شریفنیا، سعید پهلوان شریف، امیرحسین گودرزیان، علی اکبر حقدوست، عباس عبادی، محمدعلی سلیمانی،
دوره 22، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: جهت فراهم کردن مراقبت با کیفیت افزایش درک از اضطراب مرگ میان فرهنگهای مختلف و جمعیتهای بیمار ضروری است. برای بررسی اضطراب مرگ ابزار روا و پایا و سازگار با فرهنگ لازم است. هدف مطالعه حاضر بررسی ویژگیهای روانسنجی مقیاس گسترده شده اضطراب مرگ تمپلر در نمونهای از جانبازان شیمیایی جنگ ایران - عراق بوده است.
روش بررسی: در این مطالعه روششناسی، 300 نفر از جانبازان، مقیاس 51 گویهای اضطراب مرگ تمپلر را در سال 1393 تکمیل کردند. روایی صوری، محتوا و سازه (روایی همگرا و واگرا) اضطراب مرگ مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، پایایی سازه و همبستگی درون طبقهای سنجیده شد.
یافتهها: نتایج تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی، چهار عامل پایدار مجزا شامل ترس از آخرت، ترس از مواجهه با مرگ، ترس از کوتاهی زندگی و ترس از مردن به دنبال حادثه و اتفاق ناگوار را استخراج کرد. برازش مدل چهار عاملی سازه اضطراب مرگ تمپلر براساس شاخصهای استاندارد (078/0=RMSEA ، 612/0=PNFI ، 657/0=PCFI ، 873/0=AGFI ، 915/0=GFI ، 832/2=c2/df) تأیید شد. روایی همگرا و واگرا برای تمام عاملها مورد پذیرش بود. همچنین پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (88/0)، پایایی سازه (بالاتر از 70/0 و همبستگی درون طبقهای (87/0) تأیید شد.
نتیجهگیری: سازه چهار عاملی مقیاس گسترده شده اضطراب مرگ تمپلر از روایی و پایایی مناسبی در میان جانبازان شیمیایی ایرانی برخوردار است. با توجه به ویژگیهای روانسنجی مناسب، این ابزار میتواند در مطالعات بعدی در این جمعیت به کار رود.
زمینه و هدف: افزایش سطح درک در زمینه اضطراب مرگ میان فرهنگهای مختلف و جمعیتهای بیمار جهت فراهم کردن یک مراقبت با کیفیت ضروری است. محققانی که موضوع اضطراب مرگ را بررسی میکنند، به دنبال یک ابزار روا و پایا و سازگار با فرهنگ جهت دستیابی به این هدف هستند. هدف مطالعه حاضر بررسی ویژگیهای روانسنجی مقیاس گسترده شده اضطراب مرگ تمپلر در نمونهای از جانبازان شیمیایی جنگ ایران - عراق بوده است.
روش بررسی: در این مطالعه روششناسی، 300 نفر از جانبازان، مقیاس 51 گویهای اضطراب مرگ تمپلر را در سال 1393 تکمیل کردند. روایی صوری، محتوا و سازه (روایی همگرا و واگرا) اضطراب مرگ مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، پایایی سازه و همبستگی درون طبقهای سنجیده شد.
یافتهها: نتایج تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی، چهار عامل پایدار مجزا شامل ترس از آخرت، ترس از مواجهه با مرگ، ترس از کوتاهی زندگی و ترس از مردن به دنبال حادثه و اتفاق ناگوار را استخراج کرد. برازش مدل چهار عاملی سازه اضطراب مرگ تمپلر براساس شاخصهای استاندارد (078/0=RMSEA ، 612/0=PNFI ، 657/0=PCFI ، 873/0=AGFI ، 915/0=GFI ، 832/2=c2/df) تأیید شد. روایی همگرا و واگرا برای تمام عاملها مورد پذیرش بود. همچنین پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (88/0)، پایایی سازه (بالاتر از 70/0 و همبستگی درون طبقهای (87/0) تأیید شد.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد سازه چهار عاملی مقیاس گسترده شده اضطراب مرگ تمپلر از روایی و پایایی مناسبی در میان جانبازان شیمیایی ایرانی برخوردار بوده است. با توجه به ویژگیهای روانسنجی مناسب، این ابزار میتواند در مطالعات بعدی که به منظور ارزیابی اضطراب مرگ این جمعیت طراحی میشود به کار گرفته شود.
رضا قانعی قشلاق، محبوبه نظری، وجیهه باغی، سحر دالوند، اصغر دالوندی، کوروش سایهمیری،
دوره 23، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: آسیب نیدل استیک یکی از خطرات شغلی جدی در میان مراقبان سلامت است که به دلایل مختلفی اغلب گزارش نمیشود. مطالعات مختلف میزان و فراوانی متفاوتی از این چالش بزرگ ارایه دادهاند. هدف این مرور سیستماتیک و متاآنالیز برآورد شیوع عدم گزارشدهی آسیب نیدل استیک در مراقبان سلامت در ایران است.
روش بررسی: با جستجو در پایگاههای اطلاعاتی ملی و بین المللی SID، MagIran، Google Scholar، IranMedex، Science Direct، PubMed و Scopus تعداد 19 مقاله مشاهدهای استخراج شد. جهت انجام مطالعه، از مدل اثرات تصادفی استفاده گردید و ناهمگنی مطالعات با شاخص I2 بررسی شد. دادهها با نرمافزار Stata نسخه 12 تحلیل شد.
یافتهها: میزان عدم گزارشدهی آسیب نیدل استیک در 19 مقاله مرتبط در ایران با حجم نمونه 9274 نفر 59% (فاصله اطمینان 95% : 49 تا 69) بود. عدم گزارش آسیب نیدل استیک در سایر مراقبان سلامت (64%) بیشتر از پرستاران (55%) بود. براساس نتایج متارگرسیون، بین شیوع عدم گزارشدهی آسیب نیدل استیک با سال انتشار مقالات (138/0=p)، حجم نمونه مطالعات (390/0=p) و سن نمونهها (918/0=p) ارتباط معناداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه نشان داد که بیش از نیمی از مراقبان سلامت آسیب نیدل استیک خود را گزارش نمیدهند. آگاه ساختن مراقبان سلامت از مخاطرات عدم گزارش و رفتار مناسب با آسیبدیدگان در جهت افزایش گزارشدهی آسیب نیدل استیک ضروری به نظر میرسد.
حشمتاله حیدری،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده
سازمان بهداشت جهانی مراقبت تسکینی را به عنوان راهکاری برای ارتقای کیفیت زندگی بیماران مبتلا به بیماریهای صعبالعلاج و خانواده آنها معرفی کرده است. این مراقبتها با تشخیص بیماری شروع میشود، و در طول بیماری ادامه مییابد (1). مراقبت تسکینی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به بیماریهای تهدید کننده زندگی و خانواده آنها ارتقا میبخشد. هدف آن تسکین رنج از طریق، تعیین، ارزیابی و تسکین درد و سایر مشکلات جسمی، روانی- اجتماعی و معنوی است (2).
بسیاری از بیماریها در فرایند مراقبتی خود نیازمند استفاده از مراقبت تسکینی میباشند. براساس گزارشها هر سال حدود 40 میلیون نفر در دنیا نیازمند استفاده از مراقبتهای طب تسکینی هستند ولی فقط 14% از این مددجویان مراقبتهای تسکینی را دریافت میکنند که حدود 78% از این افراد نیازمند، در کشورهایی با درآمد پایین و یا متوسط زندگی میکنند. براساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، بیماران نیازمند استفاده از مراقبت تسکینی شامل بیماریهای قلبی عروقی (5/38%)، سرطان (34%)، بیماریهای مزمن ریوی (3/10%)، ایدز (7/5%)، و دیابت (6/4%) هستند. بیماران دیگری مثل افراد مبتلا به زوال عقل، نارسایی کلیه، مولتیپل اسکلروزیس، پارکینسون، آرتریت روماتوئید، بیماریهای نورولوژیک، ناهنجارهای مادرزادی و سلهای مقاوم به درمان، ممکن است که نیازمند استفاده از مراقبت تسکینی باشند (1). مراقبت تسکینی میتواند، براساس الگوهای مختلفی به بیماران ارایه شود که برخی از آنها عبارتند از، مراقبت تسکینی مبتنی بر بیمارستان، مراقبت تسکینی مبتنی بر مراکز هاسپیس و مراقبت تسکینی مبتنی بر منزل (3). مطالعات نشان دادهاند که طب تسکینی مبتنی بر منزل تأثیرات بسیار مفیدی در ابعاد جسمی، روحی و روانی، اجتماعی و اقتصادی بیماران دارد و باعث کاهش هزینههای نظام سلامت، کوتاه شدن طول مدت بستری، کاهش عوارض بستری و پیشگیری از بستری مجدد بیماران میشود (6-4)، همچنین با این شیوه مراقبتی تداوم مراقبتهای بعد از ترخیص تسهیل میشود و بیمار میتواند به راحتی، از تسهیلات مراکز مختلف بهرهمند شود (7). از طرف دیگر اکثر مردم ترجیح میدهند که خدمات مراقبتی را در منازلشان در کنار خانواده و در محل زندگی خود دریافت کنند (8). مطالعات نشان دادهاند که مراقبت تسکینی مبتنی بر منزل از نظر بالینی مؤثر و هزینه اثربخش است و همچنین موجبات رضایت خانواده و بیمار را فراهم میآورد. همچنین سازمان بهداشت جهانی مراقبت تسکینی مبتنی بر منزل را به عنوان یکی از عناصر اصلی تشکیلدهنده نظامهای سلامت در دنیا در سال 2014 معرفی کرده است (1). اما گزارشها حاکی از آن است که بسیاری از کشورهای دنیا برنامههای مراقبت تسکینی را در ساختار نظام سلامت خود ندارند (7) و عدم حمایت دولت از خدمات طب تسکینی، عدم آمادگی نیروهای حرفهای برای ارایه خدمات تسکینی، محدودیت دسترسی به داروهای ضد درد مخدر، محدودیت منابع، عدم آشنایی سیاستگذاران با طب تسکینی، نگرش منفی جامعه و مسایل اجتماعی فرهنگی، به عنوان موانع ارایه مراقبتهای تسکینی در دنیا ذکر شده اند (1،9و10).
نظام سلامت ایران با آمار فزاینده بیماران مزمن، کمبود نیروی انسانی و تختهای مراقبت ویژه در مراکز سلامت خود مواجه است. اکثر افراد مبتلا به بیماریهای صعبالعلاج در کشور ایران، در روزهای آخر عمر مکرراً بستری میشوند و با وجود کمبود تختهای بیمارستانی به خصوص در بخشهای ویژه، این بیماران باعث اشغال این تختها میشوند و تا لحظات آخر عمر داروهای تخصصی دریافت میکنند و در نهایت بسیاری از این بیماران روی تختهای بیمارستان و در بخشهای ویژه فوت میشوند (11)، در حالی که در بسیاری از موارد، بستری بیماران صعبالعلاج در بخشهای ویژه تأثیری در بهبود بیمار ندارد و به عنوان یک مراقبت بیهوده در نظر گرفته میشود (12). این امر باعث افزایش هزینههای نظام سلامت و خانواده بیماران، نارضایتی و فرسودگی شغلی کارکنان حرف سلامت میشود (13). از طرفی، بسیاری از این بیماران ترجیح میدهند که روزهای آخر عمر را در میان خانواده و در تماس نزدیک با بستگان خود سپری کنند. شواهد حاکی از این است که مراقبت تسکینی در ایران به صورت جزیرهای و در مراکز محدودی ارایه میشود. اکثر بیماران از این شیوه مراقبتی محروم هستند و مراقبت تسکینی مبتنی بر منزل در کشور فاقد هرگونه جایگاهی در نظام سلامت است (14). بیماران مبتلا به بیماریهای صعبالعلاج نیازمند دریافت مراقبت تسکینی، برای دریافت این خدمات و کاهش درد و رنج ناشی از بیماری خود، سرگردان هستند و در اکثر مواقع خدمات مناسب و به موقع به این بیماران داده نمیشود (15). همچنین نگاه سنتی نیروهای کادر سلامت در مدیریت درمان بیماریهای صعبالعلاج، شفاف نبودن قانون در حمایت از کادر سلامت برای قطع درمانهای غیرضروری و یا ممانعت از اجرای انتظارات غیرمنطقی بیمار و یا خانواده آنها و تفاوتهای فرهنگی اجتماعی، به عنوان موانعی هستند که در روند ارتقای مراقبت تسکینی در جامعه ایرانی وجود دارند، مشکل دیگر در ارایه مراقبتهای تسکینی مبتنی بر منزل، نقص در فرایند پرداخت و حمایت بیمه از این بیماران است (16و17). لذا با توجه به شیوع زیاد بیماریهای مزمن و صعبالعلاج، رشد فزاینده پدیده سالمندی، محدودیت تختهای ویژه، منابع انسانی، مالی و تجهیزاتی در مراکز درمانی و با عنایت به فواید بیشمار استفاده از مراقبت تسکینی مبتنی بر منزل، مسؤولان نظام سلامت میبایست این شیوه مراقبتی را به عنوان یکی از اولویتهای مهم نظام سلامت در نظر بگیرند تا بیماران بتوانند در طی فرایند بیماری و همچنین روزهای آخر عمر، در کنار خانواده زندگی با کیفیت و مرگی آرام را تجربه کنند.
با توجه به محدودیت مطالعات در این زمینه، پیشنهاد میشود تحقیقات بیشتری در مورد شیوههای مدیریت ابعاد مختلف مراقبت تسکینی مبتنی بر منزل، برای ارایه الگوهای مناسب ارایه مراقبت تسکینی مبتنی بر منزل در ایران انجام گیرد.
فاضل دهون، زهرا مختاری، مرضیه اصلانی، فریبا ابتکار، رضا قانعی قشلاق،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: آسیب سرسوزن نوعی خطر شغلی است. دانشجویان علوم پزشکی به دلیل کمبود مهارت، تجارب بالینی و دانش محدود خود ممکن است، بیش از دیگران در معرض آسیب سرسوزن قرار گیرند. این مرور سیستماتیک و فراتحلیل با هدف برآورد شیوع آسیب سرسوزن در دانشجویان دانشگاههای علوم پزشکی در ایران انجام یافته است.
روش بررسی: در مطالعه مرور سیستماتیک و فراتحلیل حاضر، 22 مقاله داخلی منتشر شده به زبانهای فارسی و انگلیسی وارد مطالعه شد. جستجوی مقالات در پایگاههای اطلاعاتی ملی Scientific Information Database (SID)، MagIran، IranMedex و پایگاههای بینالمللی Google Scholar، Wbe of Science، PubMed و Scopus بدون محدودیت زمانی انجام یافت. دادهها با استفاده از روش فراتحلیل و مدل اثرات تصادفی تحلیل شد.
یافتهها: شیوع کلی آسیب سرسوزن در دانشجویان دانشگاههای علوم پزشکی 47% (با فاصله اطمینان 95%: 55%-39%) بوده است. بین پوشش واکسیناسیون، سن نمونهها و حجم نمونه مطالعات با شیوع آسیب سرسوزن ارتباطی وجود نداشت. شیوع آسیب سرسوزن با افزایش سال انتشار مقالات (03/0=p) بهطور معناداری کاهش و با عدم گزارش آسیب سرسوزن شیوع این آسیب (049/0=p) بهطور معناداری افزایش یافته است.
نتیجهگیری: با توجه به شیوع بالای آسیب سرسوزن در دانشجویان علوم پزشکی کشور برگزاری برنامههای آموزشی متمرکز بر استفاده صحیح از وسایل تیز و برنده، اهمیت گزارشدهی و اصلاح رفتارهای کاری مثل خودداری از درپوش گذاری مجدد سوزنها برای کاهش وقوع آسیبهای سرسوزن ضروری به نظر میرسد.
علی محمد مختاری، شیرین ریاحی، محمد فتحعلیپور، حامد دلام، مریم هاشمنژاد، سهیل حسنیپور،
دوره 24، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطانهای دستگاه تناسلی زنان، سومین گروه شایع از بدخیمیها در زنان محسوب میشود. با توجه به اهمیت این سرطانها، مطالعه حاضر با هدف محاسبه میزان بروز استاندارد شده سنی سرطانهای دستگاه تناسلی زنان در ایران انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مرور سیستماتیک در سال 2017 شش پایگاه بین المللی Medline/PubMed، ProQuest، Scopus، Embase، ScienceDirect، Google Scholar و چهار پایگاه ایرانی SID، MagIran، IranMedex و IranDoc مورد بررسی قرار گرفت. مقالات فارسی و انگلیسی که به شکل واضح به بروز استاندارد شده سنی سرطانهای دستگاه تناسلی زنان در ایران اشاره کرده بودند، وارد مطالعه شدند. به منظور بررسی و کنترل کیفیت مقالات از چک لیستی که به وسیله انیستیتوی Joanna Briggs تهیه شده است، استفاده شد. اطلاعات مربوط به مقالات توسط دو نفر به شکل مجزا استخراج شد.
یافتهها: پس از جستجوی کلیه پایگاههای بینالمللی و داخلی، 264 مقاله یافت شد و تعداد 27 مقاله وارد تحلیل نهایی شد. براساس مدل اثرات تصادفی میزان بروز استاندارد شده سنی (31/2-83/1CI, 95%) 07/2 برای سرطان دهانه رحم، (54/3-75/2 CI, 95%) 15/3 برای سرطان تخمدان و (73/1-32/1CI, 95%) 52/1 در 100،000 نفر برای سرطان جسم رحم به دست آمد.
نتیجهگیری: میزان بروز استاندارد شده سرطانهای دستگاه تناسلی زنان در ایران نسبت به سایر کشورهای دنیا در حد پایینتری قرار دارد. باید توجه داشت که به دلیل ناهمگونی بالای مطالعات، با نتایج این فراتحلیل باید با احتیاط برخورد شود.
صفورا دری، حمیده حکیمی، فروغ رفیعی، منصوره اشقلی فراهانی، حسین محمدی،
دوره 25، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: جمعیت سالمندان ایران در حال ازدیاد است و درصد بالایی از این جمعیت دچار دیابت هستند. با توجه به این که مفهوم سالمندی فعال تاکنون در سایه بیماریهای مزمنی که در سالمندی شیوع بالا دارند نظیر دیابت، توسعه نیافته، مطالعه حاضر، با هدف تحلیل مفهوم سالمندی فعال در سالمندان دیابتی براساس مدل هیبرید انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه، از سه مرحله مدل هیبرید (نظری، کار در عرصه و تحلیل نهایی) استفاده شد. در مرحله نظری، 35 مقاله مرتبط در پایگاههای اطلاعاتی در بازه زمانی 1990 تا 2016 استخراج شد و مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. مرحله کار در عرصه با 10 مشارکتکننده انجام و سپس تحلیل محتوای کیفی صورت گرفت. در مرحله نهایی، یافتههای دو مرحله قبلی ادغام شد.
یافتهها: سالمندی فعال برای سالمندان دیابتی عبارت است از فرایندی جامع، پویا، چند بعدی و وابسته به فرهنگ که مستلزم داشتن حس رضایت، شادی، رفاه، امنیت و سلامت جسمی و روانی بوده و از طریق مشارکت اجتماعی، ارایه خدمات سلامتی و اشتغالی مناسب، شناخت از دیابت و حمایت مالی، عاطفی، خانوادگی و دولتی محقق میگردد و منجر به عواید کلان عینی و ذهنی در ابعاد بین المللی، مملکتی و فردی نظیر سازگاری با بیماری، حس ارزشمندی و عزت نفس میشود. حصول به این مهم، نیازمند توجه به کل دوره زندگی از کودکی تا سالمندی است.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه مطرح میکند که احساس سلامت و امنیت، رضایت، مشارکت، دسترسی به خدمات بهداشتی- درمانی، حمایت و شناخت از دیابت در فعال نمودن سالمندان ایرانی مبتلا به دیابت نقش دارند.
سهیلا جعفری میانائی، نصرالله علیمحمدی، مرضیه حسنپور، امیرحسین بانکی پورفرد،
دوره 26، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: هر مدل مفهومی در پرستاری در صدد تبیین مفاهیم بنیادین رشته است، تا به عنوان چارچوب علمی و عملی، با در نظر گرفتن فرهنگ و ارزشهای جامعه، امکان استفاده مؤثرتر آن در جوامع مختلف فراهم شود. این مطالعه با هدف طراحی مدل مفهومی مراقبت در دوران شیرخوارگی از دیدگاه اسلام، انجام گرفته است.
روش بررسی: مدل مفهومی مورد استفاده در این مطالعه، براساس فرآیند ساخت مدل Walker و Avant (2011) در سال 1396 طی سه گام طراحی گردید: تکامل مفهوم و تعیین مفهوم مرکزی، ساخت گزارهها و تعیین ارتباطات بین مفاهیم، سازماندهی نظاممند ارتباطات و ساخت طرحی یکپارچه. قرآن، تفاسیر و روایات اهل بیت علیهم السلام از منابع مورد استفاده بودند.
یافتهها: در نتیجه تکامل مفهوم «مراقبت در دوران شیرخوارگی از دیدگاه اسلام»، شش مفهوم ایجاد گردید. مفهوم «شیرخوار، انسانی دارای کرامت و استعداد تعالی»، به عنوان مفهوم مرکزی و سایر مفاهیم عبارتند از: «اصول پایهای پرورش»، «والدین، نمایندگان خدا در پرورش شیرخوار»، «مادر، مظهر خالقیت و ربوبیت خدا»، «کودک سالم و صالح»، «خداوند پروراننده مهربان». پس از تعیین ارتباط مفاهیم با یکدیگر، ساختار مدل مفهومی طراحی گردید.
نتیجهگیری: مراقبت در دوران شیرخوارگی، پروراندن انسانی است که از زمان لقاح، دارای کرامت و حقوق بوده و استعداد تکامل و تعالی را داراست. در دیدگاه اسلام، خداوند پروراننده ازلی و ابدی است که با محبت و کرامت، شیرخوار را میپروراند و مادر مظهر تجلی خالقیت و ربوبیت خدا در زمین است. شیرخوار امانت خدا نزد والدین و والدین به عنوان نمایندگان خدا، زمینهساز و متولی امر پرورش شیرخوار هستند تا با رعایت اصول پرورش، کودکی سالم و صالح داشته باشند. مدل «مراقبت در شیرخوارگی از دیدگاه اسلام» یک مدل مفهومی است که میتوان از آن در ساخت نظریههای کاربردی، فعالیتهای بالین، تحقیق و آموزش به دانشجویان پرستاری و جامعه استفاده کرد.
فاطمه لطفی، فاطمه زهرا کریمی، سید رضا مظلوم، مهدی یوسفی، حسن رخشنده،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مهمترین مشکلات روانشناختی دوران یائسگی بروز اضطراب است. اضطراب میتواند سلامت و کیفیت زندگی زنان یائسه را تحت تأثیر قرار دهد. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر شربت گل بنفشه بر اضطراب در زنان یائسه انجام یافته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی سه سوکور است که در سال 1398 در مورد 84 زن یائسه مراجعهکننده به مراکز بهداشتی شهر مشهد انجام یافت. زنان یائسه در دو گروه به مدت یک ماه روزی دو نوبت و در هر نوبت 5 میلیلیتر شربت گل بنفشه یا دارونما دریافت میکردند. بررسی اضطراب قبل و بعد مداخله با استفاده از مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس-21 انجام یافت. جهت تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS نسخه 25 و آزمون منویتنی، مجذور کای و دقیق فیشر استفاده شد.
یافتهها: قبل از مداخله، بین میزان اضطراب زنان در گروه گل بنفشه و گروه دارونما تفاوت آماری معناداری وجود نداشت و دو گروه همگن بودند (084/0=p). بعد از مداخله، بین دو گروه تفاوت آماری معناداری مشاهده شد (004/0=p). میانگین اصلاح شده در گروه گل بنفشه 02/3±61/3 (2/4-9/2، CI95%) و در گروه دارونما 60/3±63/7 (3/8-9/6، CI95%) بود. همچنین نمره اضطراب بعد نسبت به قبل مداخله در گروه گل بنفشه کاهش و در گروه دارونما افزایش داشت. آزمون منویتنی این تفاوت را معنادار نشان داد (001/0>p).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، شربت گل بنفشه سبب کاهش اضطراب زنان یائسه شد، بنابراین میتواند به عنوان درمان مکمل همراه با درمانهای شیمیایی به منظور کاهش اضطراب در زنان یائسه مورد استفاده قرار بگیرد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20180514039660N1
مونس یوسفی، اعظم ملکی، شهلا فرضیپور، سعیده زنوزیان،
دوره 27، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سلامت نوزادان و کودکان به عنوان آیندهسازان کشور از اهمیت بسیار ویژهای برخوردار است. امروزه مزایای مهم شیردهی برای کودکان، مادران و جامعه به طور گستردهای شناخته شده است. با توجه به اهمیت خودکارآمدی در شروع و تداوم شیردهی مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر مشاوره شیردهی با رویکرد معنوی بر خودکارآمدی شیردهی زنان نخستزا انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی تصادفی شده شاهددار 60 نفر از زنان نخستزای مراجعهکننده به کلاسهای آمادگی برای زایمان بیمارستان علوی، مراکز خدمات جامع سلامت آزادگان، سینا و دکتر حضرتی شهر اردبیل در سال 1398 به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و با استفاده از روش بلوکهای چهار تایی به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص یافتند. گروه کنترل مراقبت معمول و گروه مداخله 8 جلسه مشاوره شیردهی با رویکرد معنوی دریافت کردند. دادهها با استفاده از پرسشنامه خودکارآمدی شیردهی Dennis جمعآوری و در نرمافزار SPSS نسخه 16 و با استفاده از آمار توصیفی، آزمون کایدو، تیمستقل در سطح اطمینان 95% تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: براساس نتایج مطالعه حاضر میانگین نمره خودکارآمدی شیردهی در گروه مداخله و کنترل به ترتیب قبل از مداخله 83/5±48/27 و 44/4±23/28 (575/0=p)، بلافاصله بعد از مداخله 14/10±83/39 و 62/3±33/25 (001/0p<)، یک ماه بعد از مداخله 00/13±45/42 و 23/6±43/23 (001/0p<) بوده و حاکی از تفاوت معنادار بین دو گروه، بعد از مداخله است.
نتیجهگیری: استفاده از رویکرد معنوی در مشاوره شیردهی در بهبود خودکارآمدی شیردهی زنان نخستزا مؤثر بوده است. به نظر میرسد ادغام محتوای معنوی در بسته خدمات پس از زایمان با محوریت شیردهی اقدام مناسبی است که میتواند مورد توجه برنامهریزان در این حوزه قرار گیرد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20150731023423N14