93 نتیجه برای بیمار
منصوره علی اصغرپور،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده
کاتاراکت یکی از بیماریهای شایع چشم می باشد که ممکن است به علل متفاوت (مادرزادی، حاصل از ضربه، ناشی از مصرف دارو یا اشعه، دیابت و پیری) در سنین مختلف ایجاد شود که البته کاتاراکت نوع پیری، شایعترین آن می باشد. از آنجائیکه عدم مراجعه و درمان به موقع موجب کاهش بینایی و حتی نابینایی می گردد، آگاهی دادن به افراد در معرض خطر کاتاراکت می تواند موجب ترغیب آنان جهت پیگیری و درمان گردد. این امر خطیر بعهده پرستاران مشاور می باشد. پرستاران مشاور می توانند قبل از عمل جراحی آموزشهای لازم را به بیماران داده و به سئوالات آنها در این زمینه پاسخ گویند و بسیاری از اطلاعات نادرستی را که افراد ممکن است در رابطه با این بیماری و نحوه مراقبت از آن داشته باشند را تصحیح نمایند. همچنین پرستار مشاور باید پس از عمل موارد لازم را به بیمار آموزش داده و علائمی را که نیاز به مراجعه فوری به پزشک دارد را برای او توضیح دهد.
مرضیه شبان،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده
با توحه به مرگ و میر ناشی از آسم و سایر بیماریهای مزمن انسدادی ریه شناخت و درمان این بیماریها و مراقبتهای مربوطه می تواند بسیار کمک کننده باشد. آسم التهاب مزمن و غیر معمول راههای هوایی است که باعث تنگی آن می شود. در سایر بیماریهای مزمن انسدادی ریه نظیر برونشیت مزمن و آمفیزم ریوی اختلال در عملکرد ریه و تبادل گاز ایجاد می شود. با گرفتن تاریخچه دقیق از بیمار می توان آسم و یا سایر بیماریهای مزمن انسدادی ریه را تشخیص داد. همچنین برای بررسی این بیماران می توان از تستهای عملکردی ریه یا اسپیرومتری و در صورت لزوم از روشهای دیگر نیز استفاده نمود . عوامل ایجاد کننده تحریک باید در مبتلایان به آسم شناسایی و بیماران به اجتناب از عوامل آلرژن تشویق شدند. بطور کلی مراقبتهای پرستاری از آسم و سایر بیماریهای مزمن انسدادی ریه با وجود شباهتهایی که با هم دارند دارای تفاوتهای بسیار مهم و ظریفی هستند که باید این موارد شناسایی و به بیماران آموزش داده شوند.
پروانه یاوری،
دوره 6، شماره 2 - ( 3-1379 )
چکیده
هموسیستئین اسید آمینه غیر پروتئینی حاوی گوگرد است. هیپر هموسیستئینمی در نبود بیماری کلیوی، نشان دهنده اختلال در متابولیسم اسید آمینه گوگرددار است که در اثر کمبود ویتامینها (فولات،B12 و B6 ) یا نقص ژنتیکی بوجود می آید. شواهد اپیدمیولوژیکی نشان می دهد که هیپرهموسیستئینمی خفیف با افزایش خطر بیماری آترواسکلروز و موارد سکته مغزی ارتباط دارد. هیپرهموسیستئینمی عامل خطر مستقل Coronary Heart Disease است. افزایش دریافت این ویتامینها به صورت مکمل یا افزودن این ویتامینها به مواد غذایی مصرفی می تواند به طریق بسیار ارزان موجب کاهش سطح هموسیستئین خون و کاهش خطر بیماریهای قلبی- عروقی گردد.
فاطمه رسولی، پریوش حاج امیری، محمود محمودی، نسرین رسول زاده،
دوره 6، شماره 2 - ( 3-1379 )
چکیده
این پژوهش، یک مطالعه نیمه تجربی است که به منظور تعیین مقایسه ای تأثیر دو روش آموزش علائم و نشانه ها و عوامل خطرزای افزایش فشار داخل جمجمه، در بیماران ضربه مغزی، بر حیطه شناختی، پرستاران شاغل در بیمارستانهای منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1375 انجام شده است. در این بررسی کل جامعه پژوهش که معادل 74 نفر از پرستاران بخش های مراقبت ویژه و یا جراحی اعصاب بودند بعنوان نمونه پژوهش تصادفی به دو گروه 35 نفری (آموزش به روش سخنرانی) و 29 نفری (آموزش به روش کامپیوتر) در نظر گرفته شدند گردآوری اطلاعات، پرسشنامه، شامل دو بخش می باشد که بخش اول(وضعیت دموگرافیک واحدها) و بخش دوم (شامل 40 سؤال در زمینه علائم و نشانه ها و عوامل خطرزای افزایش فشار داخل جمجمه) بوده است. پرسشنامه در طی دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون توسط واحدهای مورد تحقیق، در حضور پژوهشگر تکمیل گردید و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی، صورت گرفت و اطلاعات جمع آوری شده، در قالب 24 جدول خلاصه شد. نتایج پژوهش نشان داد که بعد از آموزش به روش سخنرانی و کامپیوتری بر تعداد پاسخ دهندگان، به هر یک از سؤالات، افزوده شده است. نتایج آزمون آماری t زوج در روش سخنرانی و در روش کامپیوتری در سطح 01/0>p اختلاف معنی داری را نشان داد و نتایج آزمون t استودنت برای مقایسه تأثیر آموزش این دو روش از لحاظ آماری اختلاف معنی داری را نشان نداد. یافته های پژوهش نشان داد در روش سخنرانی، تغییرات میانگین نمرات حیزه شناختی بعد از آموزش، بر حسب کلیه متغیرها، افزایش قابل ملاحظه ای داشت و در روش کامپیوتری، این تغییرات برحسب کلیه متغیرها، به جز متغییرهای عدم کسب اطلاع حین تحصیل، و کسب اطلاع حین تحصیل و آموزش ضمن خدمت و موارد دیگر و سابقه کار در بخش مراقبت ویژه و یا جراحی اعصاب بیش از 48 ماه افزایش قابل ملاحظه ای داشته است.
حسن ناوی پور، ربابه معماریان، مژده منصوری،
دوره 6، شماره 2 - ( 3-1379 )
چکیده
امروزه با وجود مطالعات فراوان روش های درمانی که به منظور درمان قطعی جلوگیری از عود و شدت عوارض بیماری پسوریازیس متداول بود، موفقیت آمیز نبوده است.هدف از این پژوهش نیمه تجربی تأثیر بکارگیری مراقبت از خود بر کاهش شدت عوارض پسوریازیس، بوده است. در این بررسی کل جامعه پژوهش قبل و بعد در یک گروه 50 نفری، از بیماران بیمارستانهای امام خمینی و رازی که بطور تصادفی بعنوان نمونه پژوهش در نظر گرفته شدند. در ابتدا، اطلاعات دموگرافیک از طریق پرسشنامه، نحوه بکارگیری مراقبت از خود توسط چک لیست خود گزارش، و وسعت و شدت ضایعات توسط چک لیست مشاهده ای، مشخص گردیده اند. سپس طرح مراقبت از خود، بعد از آموزش چهره به چهره و اجرایی عملی آن، توسط بیماران انجام و نمونه ها هر 2 هفته یکبار به مدت 3 ماه از نظر شدت عوارض، بررسی شدند. جهت بررسی شدت و وسعت عوارض، از آزمون ویلکاکسون و t برای بررسی رابطه مراقبت های بکار گرفته شده با شدت عوارض، از آزمون مقایسه میانگین ها، استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بکارگیری مراقبت از خود، به نحو موفقیت آمیزی در کاهش شدت عوارض پسوریازیس، در نمونه ها مؤثر بوده است، بطوریکه، آزمون آماری در مورد شدت خشکی پوست، با معیارهای ترک خوردگی و پوسته ریزی و در مورد خارش و وسعت ضایعات، تفاوت معنی داری را، نشان داده است(000/0=P). بطور مثال در گروه سنی(30-21) که بیشترین درصد نمونه های مورد پژوهش را، تشکیل می دادند شدت ترک خوردگی از حالت شدید در 46 درصد بصورت طبیعی در 96 درصد، و پوسته ریزی از حالت شدید در 54 درصد به 50 درصد به صورت طبیعی، رسیده اند.در مورد خارش از حالت شدید در 50 درصد به 50 درصد بدون خارش، و در مورد وسعت ضایعات، از حالت وسیع در 88 درصد به 56 درصد و بصورت کم، رسیده اند. نتایج نهایی نشان داد، که بکارگیری مراقبت از خود، نقش مؤثری در کاهش شدت عوارض بیماری پسوریازیس، در مبتلایان دارد.
زهره پارسا یکتا، افسر رضایی پور، سقراط فقیه زاده، مرجان رسولی،
دوره 7، شماره 1 - ( 2-1380 )
چکیده
پژوهش حاضر ، مطالعه ای توصیفی و تحلیلی است که با هدف تعیین پنومونی بیمارستانی ناشی از آسپیراسیون و متعاقب آن بروز پنومونی بیمارستانی (با هر منشاء دیگر به جز آسپیراسیون) در بیماران بستری در بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران (بخشهای ویژه جنرال و مغز و اعصاب) در سال 1378 انجام شده است .
ابزارگردآوری داده ها : نوار گلوکز اکسیداز ، آزمایشهای خون ، ترمومتر ، رادیوگرافی قفسه سینه ، کشت ترشحات لوله تراشه و برگه ثبت اطلاعات بودند . پژوهش بر روی 80 نمونه به روش نمونه گیری آسان انجام گرفت . واحدهای پژوهش بر حسب روز شروع گاواژ به دو دسته (گروه اول 50 نفر از روز اول اتصال به ونتیلاتور و گروه دوم 30 نفر از روز دوم اتصال به ونتیلاتور) تقسیم شدند . پس از 5 ماه نمونه گیری ، بروز نقطه ای پنومونی بیمارستانی با آسپیراسیون 2/31% و برآورد فاصله ای آن %21<(Π )Π>11% گزارش گردید .
نتایج پژوهش نشان داد که باقی ماندن لوله بینی - معدی و گاواژ زودرس بیماران تحت ونتیلاتور می توانند عوامل مؤثری در تسریع بروز علائم و نشانه های پنومونی آسپیراسیون محسوب گردند . به علاوه بیشترین ارتشاح ریوی در لوب فوقانی ریه راست ایجاد شده بود . لذا می توان تصورکرد که بیماران به هنگام آسپیراسیون بیشتر در وضعیت خوابیده به پشت قرار داشته اند.
شهرزاد غیاثوندیان،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
عفونت بیمارستانی، به دنبال پذیرش بیمار به بیمارستان، ایجاد میشود که با میزان مرگ و میر معنیداری، همراه است و به هزینههای درمانی میافزاید. عفونتها، اغلب مربوط به ارگانیسمهایی میباشند، که یا نسبت به آنتی بیوتیکها مقاوم هستند یا مقاوم میشوند. تقریباً هر 5 تا 10% بیماران پذیرفته شده به بیمارستان، دچار یک نوع عفونت میشوند این عفونتها در بیماران بخشهای ICU با بروز عوارض بالینی و در نتیجه ایجاد زیانهای مالی و جانی، رابطه نزدیکی دارد. بطوریکه 25% کل عفونتهای بیمارستانی منتقله از راه خون و تنفس در ICU گزارش شده است. اگر چه پرستاران به طرق کنترل عفونتهای بیمارستانی، آگاهی دارند اما عدم هماهنگی در اقدامات و کنترل ناکافی عفونت، بخصوص مورد توجه است، زیرا 3/1% عفونتهای بیمارستانی قابل پیشگیری است. بنابراین هدف، بررسی استراتژیهای پیشگیری و کنترل عفونت بیمارستانی، جهت کنترل عفونت و کسب نتایج مطلوبتر درمانی، برای بیماران است.
زهره پارسایکتا، ناهید دخت شریفی نیستانک، عباس مهران، معصومه ایمانیپور،
دوره 8، شماره 3 - ( 4-1381 )
چکیده
یکی از نیازهای اساسی انسان، برقراری ارتباط است پرستاران نیز در حرفه خود این نیاز اساسی را در ارتباط با بیماران حس میکنند، گر چه در مواردی ارتباط بیماران با محیط و پیرامون خود به دلیل مداخلهکنندههای جسمانی نظیر گذاردن لوله داخل تراشه، دچار مخاطره میشود. این مطالعه یک پژوهش نیمه تجربی است که به منظور مقایسه تأثیر دو روش برقراری ارتباط بر میزان اضطراب و رضایتمندی بیماران تحت جراحی قلب باز، دارای لوله تراشه، بستری در بیمارستانهای منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران، انجام شده است. واحدهای مورد پژوهش 90 بیمار واجد شرایط بودند که به طور تصادفی ساده انتخاب و به دو گروه شاهد و آزمون تقسیم شدند. محقق روز قبل از عمل با کلیه بیماران ملاقات کرده ضمن تشریح وضعیت تکلم آنها در زمان اینتوباسیون (بعد از عمل)، علت و نحوه استفاده از چارت تصویری را در گروه آزمون و روشهای روتین برقراری ارتباط را در گروه شاهد برای آنان توضیح میداد. سپس در روز عمل با هر یک از گروهها، بر اساس روش خاص آن گروه، ارتباط برقرار میشد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامهای مشتمل بر مشخصات دموگرافیک و سوابق بالینی، سئوالات اضطراب آشکار اشپیل برگر (Spielburger) و مقیاس دیداری جهت سنجش رضایتمندی، بیماران بود که روز بعد از عمل و پس از اکستیوب شدن بیماران تکمیل میشد. نتایج آزمونهای X2 و فیشر، اختلاف معنیدار آماری را بین میزان اضطراب و رضایتمندی دو گروه شاهد و آزمون نشان داد. به این صورت که استفاده از چارت تصویری در گروه آزمون، کاهش اضطراب ناشی از ناتوانی در تکلم و افزایش رضایتمندی آنها از روش برقراری ارتباط پرستاران را در مقایسه با گروه شاهد به دنبال داشت.با توجه به نتایج سودمند حاصل از کاربرد چارت تصویری در برقراری ارتباط، پرستاران باید سعی نمایند با استفاده از این گونه روشها ارتباط مؤثری با بیماران دارای لوله تراشه برقرار نموده و خدمات مطلوبتری به آنان ارائه نمایند.
زهره پارسایکتا، شیوا سادات بصامپور، عباس مهران، حمیده اثنی عشری،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
سوسن سمیعی، زهره پارسایکتا، عباس مهران، ثریا ماسوری،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
زهره پارسا یکتا، معصومه ذاکری مقدم، عباس مهران، مژگان پالیزدار،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1382 )
چکیده
شیوا السادات بصامپور، زهرا منجمد، علیرضا نیکبخت نصرآبادی، غلامرضا بابایی، منیره مشتاقیان،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
مقدمه: تعیین نیازهای آموزشی اولین قدم برای برنامهریزی آموزشی در زمان بستری و پس از ترخیص میباشد، به منظور مطالعه حاضر تعیین نیازهای آموزشی خود مراقبتی بیماران تحت عمل جراحی CABG و خانواده آنان زمان ترخیص و یک ماه بعد انجام گردیده است.
روش کار: این پژوهش از نوع پیمایشی است. تعداد 60 بیمار و 60 نفر از اعضای خانواده آنها به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت گردآوری دادهها از پرسشنامه استفاده شد که در دو بخش اطلاعات دموگرافیک و بیماری و سؤالات اختصاصی پیرامون مراقبت از زخم جراحی، فعالیت و استراحت، مصرف داروها، تغذیه و سایر نیازها برای بیمار و خانواده تدوین گردید. دادهها در دو مرحله (زمان ترخیص و یک ماه بعد) جمعآوری و توسط نرمافزارSPSS مورد بررسی قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی (نظیر تی تست، مجذور کای و آنالیز واریانس) استفاده گردید.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که در زمان ترخیص، اکثریت بیماران و خانواده آنان پیرامون مراقبت از زخم جراحی به ترتیب دارای نیاز آموزشی متوسط و بالا و در مورد فعالیت و استراحت، مصرف داروها (نیازهای آموزشی عمومی)، تغذیه و سایر نیازها هر دو گروه دارای نیاز آموزشی متوسط و در خصوص مصرف داروها (نیازهای آموزشی اختصاصی) بیماران دارای نیاز آموزشی پایین و خانواده دارای نیاز آموزشی بالا بودهاند. یک ماه پس از ترخیص، اکثریت بیماران و خانواده آنان در تمامی موارد دارای نیاز آموزشی متوسط بودهاند. آزمون آماری تی همبستگی معنیداری را بین نیاز آموزشی زمان ترخیص و یک ماه بعد بیماران و خانواده نشان نداد. آزمون مجذور کای ارتباط معنیداری را از نظر نیاز آموزشی زمان ترخیص بین بیماران و خانواده با036/0=p نشان داد ولی از نظر نیاز آموزشی یک ماه بعد بین آنها با 558/0=p نشان نداد. یافتهها فقط ارتباط معنیداری بین نیازهای آموزشی و سطح تحصیلات واحدهای مورد پژوهش نشان داد.
نتیجهگیری: از بین تمامی نیازهای آموزشی مورد مطالعه، بیشترین نیاز آموزشی بیماران و خانواده پیرامون مصرف داروها و مراقبت از زخم جراحی بوده است. همچنین اکثریت بیماران قادر به شمارش نبض خود نبودهاند میتوان پیشنهاد نمود که پرستاران به این مسئله توجه بیشتری مبذول داشته و آموزشهای لازم در این زمینه به بیماران و خانواده آنها ارایه نمایند.
مهوش صلصالی، مرضیه شبان، پرویز کمالی، ارسلان نادریپور،
دوره 10، شماره 3 - ( 4-1383 )
چکیده
مقدمه: زخم بستر یکی از عوارض اعمال جراحی طولانی مدت است که بیماران در زمان انجام عمل جراحی به دلیل بیحرکتی طولانیمدت، افت فشار خون و هیپوترمی حین عمل مستعد آن هستند. از وظایف اصلی پرستاران و اولویتهای مراقبتی از بیماران بیحرکت، پیشگیری از زخم بستر است.
مواد و روش کار: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که در آن 60 نفر از بیماران به صورت نمونهگیری مبتنی بر هدف انتخاب و سپس به صورت تصادفی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه و چک لیست تعیین مراحل زخم بستر بود. پرسشنامه شامل دو بخش بود که در بخش اول مشخصات فردی واحدها و در بخش دوم شرایط حین جراحی از قبیل مدت زمان بیحرکتی، مدت زمان پیوند عروق کرونر قلبی ریوی، مدت زمان هیپوترمی و تعداد پیوند در نظر گرفته شده بود. برای گروه مورد قبل از انجام عمل از پوشش هیدروکلوئید در ناحیه خاجی استفاده شد که در حین عمل جراحی در این ناحیه قرار داشت. بعد از عمل جراحی پوشش برداشته شد و در سه مرحله یعنی بلافاصله، 24 و 48 ساعت بعد ناحیه خاجی بیماران از نظر وجود زخم بستر مورد بررسی قرار گرفت. در بیماران گروه شاهد با توجه به شرایط حین عمل جراحی، مطابق روش معمول هیچگونه اقدامی انجام نشد. سپس نتایج حاصل از مشاهدات در چک لیست مربوط ثبت گردید. جهت تعیین ارتباط آماری از آزمون تیاستیودنت، مجذور کای، فیشر و تجزیه واریانس استفاده شده است.
یافتهها: یافتههای پژوهش بیانگر آن است که بین میزان بروز زخم بستر در گروه مورد (3/13) و شاهد (7/36) از نظر آماری اختلافی معنادار (03/0=p) وجود دارد. همچنین در رابطه با ارتباط بین بروز زخم بستر با عوامل مشخصات فردی واحدها نتایج نشان داد که بین سن، مدت زمان بیحرکتی، مدت زمان هیپوترمی، مدت زمان پیوند عروق کرونر قلبی ریوی، شاخص توده بدنی و بروز زخم بستر ارتباط معناداری وجود داشت ولی بین جنس و تعداد گرافتهای عروق کرونر با بروز زخم بستر ارتباط معنادار آماری وجود نداشت.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش نشان داد که پوشش هیدروکلوئید در پیشگیری از زخم بستر بیماران تحت پیوند عروق کرونر تأثیر داشته است که مؤید فرضیه پژوهش است.
سودابه جولایی، علیرضا نیکبخت نصرآبادی، زهره پارسایکتا،
دوره 10، شماره 4 - ( 11-1383 )
چکیده
مقدمه:مسأله حقوق بیماران در طی دو دهه اخیر به دلایلی از جمله آسیبپذیری و نیازمندی آنان از یک سو و توجه روز افزون جوامع بینالمللی به حقوق بشر از سوی دیگر مورد توجه زیادی قرار گرفته است. پژوهش حاضر بخشی از یک مطالعه گسترده کیفی است که برای روشن کردن مفهوم حقوق بیمار از دید بیماران، پزشکان و پرستاران در بیمارستان امام خمینی انجام شده است.
مواد و روش کار: هدف این مقاله تعیین دیدگاه بیماران نسبت به مفهوم «حقوق بیمار» است. این پژوهش کیفی با استفاده از روش «پدیدارشناسی» انجام شده و به این منظور 16 مصاحبه نیمه ساختاری با 12 نفر بیمار و همراه بیمار صورت گرفته است که در طی آن مشارکتکنندگان تجربیات خود را از مواجهه با مقوله حقوق بیمار نقل کردهاند. تمام مصاحبهها ضبط و پیاده شده است. تجزیه و تحلیل مصاحبهها همزمان با پیاده کردن متن و با استفاده از آنالیز درونمایهای انجام گرفته است.
یافتهها: درونمایههای پدیدار شده در این بررسی مربوط به حقوق بیمار از دید بیماران و همراه آنان شامل انتظار برخوردی عادلانه از خدمات بهداشتی، حفظ احترام و کرامت انسانی بیمار و خانواده، نیاز به دریافت اطلاعات در خصوص بیماری و فعالیتهای مربوط به آن و تأمین داروها و تجهیزات اساسی در بیمارستان محل بستری بودهاند.
نتیجهگیری: به رغم این که هیچ یک از بیماران و همراه آنان منشور حقوق بیمار را نخوانده و از مفاد آن آگاهی نداشتند، یافتهها بیانگر این است که آنان حقوقی برای بیماران قایل بودهاند. توجه به این دیدگاهها در کنار دیدگاه دیگر افراد ذینفع میتواند دستاندرکاران را در تدوین منشوری مطابق با شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه ایران یاری کند.
ندا مهرداد، زهره پارسایکتا، سودابه جولایی،
دوره 10، شماره 4 - ( 11-1383 )
چکیده
حفظ حریم افراد مفهومی مهم و نیازی اساسی در انسان شناخته شده است. این مطالعه مروری، زوایا و ابعاد مختلف مفهوم حفظ حریم بیمار را مورد بررسی قرار داده و به نتایج بعضی مطالعات تجربی انجام شده در این زمینه اشاره نموده است. مفهوم حریم بیمار دارای ابعاد فیزیکی، روحی روانی، اجتماعی و اطلاعاتی است که تاکنون بعد فیزیکی آن بیش از همه مورد توجه قرار گرفته است.
حفظ حریم اطلاعاتی بیمار که یکی از جنبههای اساسی و مهم مراقبت در بیمارستانها و مراکز بهداشتی درمانی است همانا حفاظت اطلاعات و پیشگیری از ارایه اطلاعات ناصحیح میباشد. از فاکتورهای اصلی مؤثر بر تهاجم به حریم بیمار میتوان به لمسهای غیرضروری فیزیکی و تجاوز به خلوت و تنهایی بیمار اشاره کرد. برای اجتناب از این مشکلات، اعضای تیم بهداشتی و درمانی باید به راهکارهای جدیدی برای کار کردن با بیماران دست پیدا کنند تا حریم بیماران کمتر به خطر بیفتد.
با توجه به تعداد کم بررسیهای تجربی انجام شده در این زمینه ضروری است ابزاری تدوین گردد که قادر به سنجش تحقق حفظ حریم بیمار باشد؛ هر چند که ماهیت و طبیعت این مفهوم به گونهای است که دستیابی به این مهم را دشوار مینماید. به علاوه آموزش دانشجویان گروه پزشکی بایستی به نحوی دستخوش تغییر گردد که از به فراموشی سپرده شدن حق مسلم بیماران برای حفظ حریم آنان جلوگیری کرد.
ماندانا میرمحمدعلیئی، مریم مدرس، عباس مهران، محجوبه اشتری ماهینی،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: ارتقای سلامتی و پیشگیری از بیماری، از اهداف مهم برنامههای بهداشتی است. با وجود تلاشهایی که در این جهت صورت گرفته، بیماریهای مقاربتی، هنوز از معضلات بهداشتی جامعه امروزی میباشد. برای پیشگیری میتوان با انجام اقدامات آموزشی خطر انتشار این بیماریها را محدود نمود که در این راستا آموزش بهداشت بر اساس مدلهای ارایه شده از جمله مدل باور بهداشتی، نقش کلیدی دارد.
روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی به صورت مورد - شاهدی در مراکز بهداشتی - درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. نمونه به شکل تصادفی ساده و شامل 30 زوج در هر گروه بود. زوجین گروه مداخله طی دو جلسه نیم ساعته، بر اساس مدل باور بهداشتی آموزش داده شدند و زوجین گروه شاهد در کلاسهای عادی و مشاوره قبل از ازدواج شرکت داشتند. اطلاعات طی 2 مرحله قبل از آموزش و 4 ماه بعد از آموزش از طریق پرسشنامه جمعآوری گردید. سپس توسط نرمافزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که قبل از آموزش دو گروه از نظر مشخصات فردی و عوامل تشکیلدهنده مدل باور بهداشتی (حساسیت و شدت درک شده نسبت به بیماریهای مقاربتی، موانع و منافع درک شده نسبت به پیشگیری از بیماریهای مقاربتی) همگن بودند. مقایسه 2 گروه مداخله و شاهد بعد از آموزش مؤیّد اختلاف معناداری از نظر ارتباط بین مؤلفههای حساسیت و شدت درک شده نسبت به بیماریهای مقاربتی، منافع درک شده نسبت به پیشگیری از بیماریهای مقاربتی (0001/0p<)، موانع درک شده نسبت به پیشگیری از بیماریهای مقاربتی (002/0p=) با عملکرد زوجین در پیشگیری از بیماریهای مقاربتی (009/0p<)، بود.
نتیجهگیری: یافتههای مطالعه حاکی از آن است که آموزش از طریق مدل باور بهداشتی در پیشگیری از بیماریهای مقاربتی مؤثر میباشد. بنابراین میتوان توصیه نمود از این مدل در زمینه آموزش پیشگیری از بیماریهای مقاربتی به جوانان و سایر افراد جامعه استفاده گردد.
زهرا منجمد، منصوره علی اصغرپور، عباس مهران، طاهره پیمانی،
دوره 12، شماره 1 - ( 2-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:بررسی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به عوارض مزمن دیابت میتواند به برنامهریزی در جهت اتخاذ تدابیر پرستاری به منظور پیشگیری و یا کنترل عوارض و ارتقای سطح کیفیت زندگی بیماران کمک نماید.
روش بررسی: این یک مطالعه توصیفی و مقطعی است که با هدف تعیین کیفیت زندگی 310 نفر از بیماران مبتلا به عوارض مزمن دیابت مراجعهکننده به دو درمانگاه غدد بیمارستانهای منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران صورت گرفته است. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامهای شامل بخش اول خصوصیات فردی و بیماری و بخش دوم مربوط به سؤالات کیفیت زندگی بود و در قسمت آخر نیز 6 سؤال مربوط به بررسی مجموع ابعاد مختلف سلامتی بود که از طریق مصاحبه توسط یکی از پژوهشگران تکمیل میشد. اطلاعات جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS و روشهای آماری توصیفی و استنباطی (آزمون مجذور کای و دقیق فیشر) در سطح معناداری 05/0p< تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: یافتهها بیانگر آن بود که 71% واحدها از کیفیت زندگی نسبتاً مطلوب برخوردار بودند. در رابطه با ابعاد کیفیت زندگی نتایج نشان داد در بُعد درک از سلامت بیشترین درصد (3/68%) دارای کیفیت زندگی نسبتاً مطلوب بودند، در ابعاد سلامت روانی (7/67%)، عملکرد جسمی (1/56%) و در عملکرد اجتماعی و شغلی (8/54%) نیز کیفیت زندگی نسبتاً مطلوب داشتند. همچنین بین تعدد عوارض مزمن دیابت و کیفیت زندگی نیز ارتباط آماری معناداری دیده نشد (206/0=p). بر اساس یافتهها بین کیفیت زندگی با متغیرهای سن (028/0=p)، جنس (001/0p<)، شاخص توده بدنی (024/0p=) و سطح تحصیلات (001/0p<)، ارتباط معنادار آماری مشاهده شد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد کیفیت زندگی بیماران مبتلا به عوارض مزمن دیابت در سطح متوسط میباشد.
معصومه ذاکریمقدم، مرضیه شبان، انوشیروان کاظمنژاد، لیلا قدیانی،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:شناسایی عوامل مؤثر بر خواب بیماران یکی از مسؤولیتهای پرستاران است به همین دلیل این مطالعه برای تعیین و مقایسه عوامل مؤثر بر خواب از دیدگاه پرستاران و بیماران انجام شده است.
روش بررسی: این یک مطالعه توصیفی از نوع مقایسهای به منظور مقایسه دیدگاه 50 بیمار و 50 پرستار شاغل در بخشهای مراقبت ویژه قلبی در مورد عوامل مؤثر بر خواب، به صورت نمونهگیری مبتنی بر هدف در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است. ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامه یکسان برای هر دو گروه و شامل اطلاعات فردی و 56 سؤال چهار گزینهای (اصلاً، کم، متوسط، زیاد) مربوط به عوامل مؤثر بر خواب بیماران و یک سؤال آزاد (بیان عوامل دیگری غیر از عوامل ذکر شده در خواب) تهیه و با استفاده از روشهای آماری توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل دادهها صورت گرفت.
یافتهها: در حیطه عوامل محیطی از دیدگاه پرستاران روشن بودن چراغ، درد، نگرانی بیمار به دلیل از دست دادن شغل، ترس از سرانجام بیماری، اتصال به سیستمهای مانیتورینگ، و از دیدگاه بیماران صدای زنگ تلفن، درد، ترس از سرانجام بیماری، اتصال به سیستمهای مانیتورینگ از عوامل مؤثر بر خواب بوده است. بین دو دیدگاه در زمینه عوامل فوق تفاوت معنادار آماری وجود داشت (000/0=p). همچنین از دیدگاه بیشتر پرستاران گوش کردن به موسیقی و از دیدگاه بیشتر بیماران صحبت کردن با دیگران از عوامل مؤثر بر خواب بود.
نتیجهگیری: نزدیک کردن دیدگاه بیماران و پرستاران در مورد عوامل مؤثر بر خواب از نظر فراهم کردن شرایط بهتر خوابیدن مؤثر است. نتایج نشان داد دیدگاه پرستاران و بیماران بستری در بخشهای CCU در مورد عوامل مؤثر بر خواب در حیطه عوامل محیطی (نور و صدا و ...)، عوامل فردی (جسمی و روانی) و عوامل مراقبتی (اتصال به مانیتور و بیدار کردن بیمار جهت مراقبتهای معمول) متفاوت است در حالی که در حیطه عادات قبل از خواب این دو دیدگاه پرستاران و بیماران با هم یکسان بودند.
فاطمه نوغانی، زهرا منجمد، ناصر بحرانی، ویدا قدرتی جابلو،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده
: زمینه و هدف:سرطانها میتوانند سبب تغییر در عزت نفس شوند این مطالعه با بررسی مقایسهای میزان عزت نفس در بیماران زن و مرد مبتلا به سرطان انجام گرفته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر مقطعی است که بر روی 101 بیمار (51 زن و 50 مرد) مبتلا به انواع سرطان (تومورهای توپر و لوسمی) و بستری در بخشهای انکولوژی بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه سه قسمتی: مشخصات فردی، مشخصات بیماری و سنجش عزت نفس Cooper Smitt بود. با روش پرسش و پاسخ و استفاده از پرونده و خود بیماران پرسشنامهها تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی و آزمونهای Chi-square و Fisher در محیط SPSS استفاده شد.
یافتهها: در مقایسه میزان عزت نفس زنان و مردان مبتلا به سرطان تفاوت بارزی وجود نداشته و اکثریت واحدهای مورد مطالعه از هر دو جنس از عزت نفس متوسط برخوردار بودهاند. تفاوت قابل توجه در زنان و مردان در زمینه متغیرهای مرتبط با عزت نفس است به طوری که عزت نفس مردان با هیچ یک از متغیرهای فردی بررسی شده رابطه معناداری نداشته اما در مورد زنان رابطه تحت تکفل بودن (005/0=p) و داشتن فرد مراقبتکننده در منزل (039/0=p) با عزت نفس معنادار بوده است، همچنین رابطه عزت نفس مردان فقط با کاهش یا تغییر عملکرد اعضای بدن (014/0=p) و یبوست (037/0=p) و در زنان علاوه بر کاهش یا تغییر عملکرد اعضای بدن (005/0=p)، با عارضه بیاشتهایی (005/0=p)، ریزش موی سر (027/0=p)، خستگی (021/0=p) و مدت زمان قطع عضو (018/0=p) نیز معنادار بوده است.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد اکثریت بیماران مبتلا به سرطان از هر دو جنس دارای عزت نفس در سطح متوسط بودند.
محترم طلوعی، ناهید دهقاننیری، سقراط فقیهزاده، افسانه صدوقی اصل،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:آموزش به بیمار یکی از نقشهای مهم پرستاران در ارایه مراقبتها است که تحت تأثیر انگیزه آنان قرار دارد. این بررسی با هدف تعیین عوامل انگیزشی پرستاران در ارتباط با آموزش به بیماران انجام شده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر مقطعی توصیفی با هدف تعیین عوامل انگیزشی پرستاران در ارتباط با آموزش به بیماران در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است. در این مطالعه 214 پرستار با روش نمونهگیری طبقهای و خوشهای انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه و به شیوه خود گزارشدهی دادهها جمعآوری شد. با استفاده از روشهای آمار توصیفی و آزمون مجذور کای، فیشر، مونت کارلو و نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل انجام شد.
یافتهها: دادهها در مورد عوامل انگیزشی در سه سطح زیاد، متوسط و کم با مقیاس لیکرت نشان دادند از نظر پرستاران عوامل امنیت شغلی (68%)، وجدان کاری (90%)، آگاهی (5/85%)، علاقه به کار (5/81%)، شناخت و قدردانی (76%)، پیشرفت و ارتقای شغلی (74%) در سطح زیاد انگیزه آموزش به بیمار ایجاد میکنند. در حالی که عوامل نظارت و سرپرستی (5/57%)، حقوق و دستمزد (48%)، امکانات (5/49%) در سطح متوسط انگیزه آموزش به بیمار ایجاد میکنند. همچنین برخی از متغیرهای فردی با عوامل انگیزشی رابطه معنادار داشتند.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج حاصل از مطالعه عواملی نظیر وجدان کاری، آگاهی، علاقه به کار، شناخت و قدردانی، پیشرفت و ارتقای شغلی و امنیت شغلی در انگیزه پرستاران برای انجام آموزش به بیمار تأثیر زیادی دارد.