جستجو در مقالات منتشر شده


9 نتیجه برای تبعیت

معصومه ذاکری‌مقدم، شیوا سادات بصام‌پور، اسدالله رجب، سقراط فقیه‌زاده، مریم نثاری،
دوره 14، شماره 2 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: آموزش بیمار مبتلا به دیابت به تنهایی تبعیت از رژیم درمانی را تضمین نمی‌کند. از این رو مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر پی‌گیری تلفنی توسط پرستار بر میزان تبعیت از رژیم غذایی دیابتی در مبتلایان به دیابت نوع دوم انجام گرفته است.

روش بررسی: این مطالعه یک پژوهش نیمه تجربی است. حجم نمونه 60 نفر می‌باشد که به روش نمونه‌گیری در دسترس از بین مبتلایان به دیابت نوع دوم مراجعه‌کننده به انجمن دیابت ایران انتخاب شده است. ابزار جمع‌آوری اطلاعات شامل برگه ثبت اطلاعات جهت درج میزان هموگلوبین گلیکوزیله و پرسشنامه می‌باشد. اعتبار ابزار گردآوری اطلاعات به روش اعتبار محتوا و اعتماد آن از طریق آزمون مجدد سنجیده شد. جمع‌آوری اطلاعات در دو نوبت بدو ورود به مطالعه و 12 هفته بعد انجام گرفت. ابتدا تمامی افراد مورد پژوهش توسط انجمن دیابت ایران تحت آموزش خود مراقبتی در دیابت و مشاوره تغذیه قرار گرفتند. سپس به طور تصادفی به دو گروه تجربه و شاهد تقسیم شدند و تماس‌های تلفنی جهت پی‌گیری تبعیت از رژیم غذایی دیابتی در گروه تجربه به مدت 12هفته انجام گرفت. نهایتاً تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده با استفاده از روش‌های آمار توصیفی و آزمون‌های آماری نظیر مجذور کای، تی‌مستقل، تی‌زوجی و آزمون هموژنیتی و با کمک نرم‌افزار SPSS نسخه 13 انجام گرفت.

یافته‌ها: آزمون مجذور کای نشان داد بعد از مداخله بین دو گروه تجربه و شاهد در تبعیت از رژیم غذایی اختلاف آماری (035/0=p) وجود دارد و آزمون تی‌مستقل نیز بعد از مداخله اختلاف آماری معنادار (0001/0>p) بین دو گروه از لحاظ میزان هموگلوبین گلیکوزیله نشان داد.

نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌ها می‌توان نتیجه گرفت که پی‌گیری تلفنی توسط پرستار منجر به بهبود تبعیت از رژیم غذایی دیابتی و کاهش میزان هموگلوبین گلیکوزیله در مبتلایان به دیابت نوع دوم می‌گردد.

 


مینا محمدی، اشرف الملوک معماری، مرضیه شبان، عباس مهران، پروانه یاوری، مجتبی سالاری‌فر،
دوره 16، شماره 3 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: تبعیت از رژیم غذایی در کنترل بسیاری از بیماری‌ها از جمله بیماری‌های قلبی و عروقی تأثیر دارد. آموزش به بیمار یک روش ارزشمند در ارتقای تبعیت از رژیم غذایی بیماران محسوب می‌شود. هدف از این مطالعه مقایسه تأثیر دو روش آموزش رایانه‌ای و چهره به چهره بر تبعیت از رژیم غذایی بیماران پس از سکته قلبی می‌باشد.

روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی، تعداد 117 بیمار پس از بروز اولین حمله سکته قلبی که در بخش‌های مراقبت ویژه قلبی بیمارستان‌های امام خمینی، شریعتی، امیراعلم و مرکز قلب تهران بستری بودند، به روش نمونه‌گیری در دسترس طی خرداد 1388 تا خرداد 1389 انتخاب و به سه گروه تخصیص تصادفی یافتند. در گروه چهره به چهره، بیماران در دو جلسه در مورد رژیم غذایی آموزش دیدند. در گروه آموزش رایانه‌ای بیماران با کمک یک نرم افزار حاوی صوت، متن، تصویر و انیمیشن در منزل همان محتوای آموزشی را دریافت کردند، در حالی که گروه شاهد آموزشی علاوه بر آموزش معمول در بیمارستان دریافت نکردند. سه ماه بعد بیماران از نظر تبعیت از رژیم غذایی بررسی شدند.

یافته‌ها: داده‌ها حاکی از همگن بودن سه گروه از لحاظ مشخصات فردی و بیماری (به جز سابقه بیماری عروق کرونر) بود. در استفاده از گروه‌های غذایی ناسالم بین سه گروه تفاوت آماری مشاهده نشد. همچنین در استفاده از گروه‌های غذایی سالم بین دو گروه آموزش رایانه‌ای و چهره و چهره تفاوت آماری وجود نداشت. اما با مقایسه دو به دو گروه‌ها، در استفاده از گروه‌های غذایی سالم، گروه آموزش رایانه‌ای تبعیت بهتری در مصرف چربی‌های مفید (01/0p<) و جانشین‌های مفید در گروه گوشت (01/0p<) نسبت به گروه شاهد داشتند. همچنین گروه چهره به چهره تبعیت بهتری در مصرف گروه‌های غذایی سالم همچون جانشین‌های مفید در گروه گوشت (04/0=p) و چربیهای مفید (04/0=p) نسبت به شاهد داشتند.

نتیجه‌گیری: آموزش رایانه‌ای و چهره به چهره هر دو به یک میزان بر ارتقای تبعیت از رژیم غذایی افراد پس از سکته قلبی موثر هستند. بنابراین با توجه به محدودیت زمانی کارکنان پرستاری برای آموزش چهره به چهره بیماران، استفاده از رایانه مقرون به صرفه‌تر است.


فاطمه سوخک، میترا ذوالفقاری، احمدعلی اسدی نوقابی، حمید حقانی،
دوره 20، شماره 3 - ( 8-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: استفاده از داروها به صورت روزانه پایه و اساس مدیریت بیماری در تمام بیماران همودیالیزی می­باشد. عدم تبعیت از رژیم دارویی باعث افزایش میزان بروز عوارض و مشکلات در این بیماران می­شود. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مداخله شناختی-رفتاری بر تبعیت از رژیم دارویی در بیماران همودیالیزی انجام یافته است .

  روش بررسی: این کارآزمایی بالینی در بخش همودیالیز بیمارستان امام رضا (ع) لار و ولی‌عصر (عج) لامرد انجام یافته است (سال 1392). نمونه­های پژوهش 70 بیمار بودند که به طور تصادفی در دو گروه مداخله (35 نفر) و شاهد (35 نفر) قرار گرفتند. در گروه مداخله، مداخله شناختی-رفتاری شش مرحله­ای (شناسایی مشکل بیمار، ایجاد اعتماد به نفس و تعهد، افزایش آگاهی از رفتار، طراحی و اجرای یک برنامه آموزشی، ارزشیابی برنامه طراحی شده، حفظ تغییر رفتار مطلوب) انجام یافت. میزان تبعیت بیماران از رژیم دارویی با استفاده از پرسشنامه پژوهشگرساخته به روش خودگزارش­دهی، قبل و بعد از مداخله بررسی شد. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از آزمون آماری t مستقل در نرم‌افزار SPSS انجام یافت .

  یافته‌ها : میانگین و انحراف معیار نمره تبعیت از رژیم دارویی بیماران قبل از مداخله در گروه مداخله 56/4 ± 77/20 و گروه شاهد 65/3 ± 34/22 بود و دو گروه تفاوت آماری معناداری نداشتند (11/0= p ). بعد از انجام مداخله، دو گروه از نظر میزان میانگین نمره تبعیت از رژیم دارویی تفاوت آماری معناداری نشان دادند (001/0 p< ) .

  نتیجه‌گیری: یافته‌های مطالعه مؤید آن است که مداخله شناختی-رفتاری به طور معناداری در بهبود تبعیت از رژیم دارویی مؤثر می‌باشد. با توجه به اثرات مثبت مداخله شناختی-رفتاری در بهبود تبعیت از رژیم دارویی و اهمیت این مسأله در امر مراقبت از بیماران تحت همودیالیز، پیشنهاد می‌شود پرستاران بالینی از این شیوه استفاده نمایند .

  


فرشته نجفی، زهرا پیشکار مفرد، عرفان ایوبی، رحیمه حسینی،
دوره 26، شماره 4 - ( 10-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماران مبتلا به نارسایی قلبی پیامدهای مختلفی از جمله خود مدیریتی ضعیف، تبعیت از درمان نامناسب و کیفیت زندگی نامطلوب را تجربه می‌کنند. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر برنامه ترخیص مبتنی بر خود مدیریتی بر تبعیت از درمان بیماران مبتلا به نارسایی قلب انجام گرفته است.
روش بررسی: در این پژوهش نیمه تجربی تعداد 80 بیمار مبتلا به نارسایی قلب بستری در بیمارستان‌های آموزشی زاهدان در سال 99-1398 به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص یافتند. برنامه ترخیص مبتنی بر خود مدیریتی در گروه مداخله شامل 4 جلسه آموزشی در بیمارستان بود. به منظور پی‌گیری، 3-2 روز پس از ترخیص اولین تماس، سپس ماه اول هر هفته و ماه‌های دوم و سوم نیز هر دو هفته یک بار با بیمار یا مراقب وی تماس حاصل شد. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه تبعیت از درمان جمع‌آوری گردید. تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون‌های تی‌مستقل، کای‌دو، فیشر و تحلیل واریانس با اندازه‌گیری‌های مکرر در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 صورت گرفت.
یافته‌ها: آنالیز واریانس دوطرفه با اندازه­گیری­های تکراری اختلاف معناداری بین میانگین‌های نمره تبعیت از درمان در طول زمان (001/0>p) و در دو گروه مداخله و کنترل نشان داد (001/0>p).
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌ها، پیشنهاد می‌شود برنامه ترخیص مبتنی بر خود مدیریتی به صورت مدون و منسجم برای بیماران مبتلا به نارسایی قلبی در بخش‌های درمانی به کار گرفته شود.
 
سید کاظم موسوی، محسن کمالی، حامد عزیزخانی،
دوره 27، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: صرع، شایع‌ترین بیماری مزمن عصبی پس از سردرد است. حدود نیمی از بیماران مبتلا به صرع تبعیت دارویی مناسبی ندارند که این امر سبب عدم کنترل حملات تشنجی، بالا رفتن هزینه‌های درمانی و حتی افزایش میزان مرگ و میر در این بیماران می‌شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش تلفنی بر تبعیت دارویی بیماران مبتلا به صرع انجام یافته است.
روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی، تعداد 60 نفر از بیماران مراجعه‌کننده به درمانگاه اعصاب بیمارستان ولی‌عصر (عج) زنجان در سال 1398 به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه کنترل و مداخله قرار گرفتند. جهت گردآوری داده‌ها از پرسشنامه تبعیت دارویی Morisky استفاده شد. در ابتدای مطالعه و پس از تکمیل پرسشنامه‌ها یک جلسه آموزش حضوری برای تمام شرکت‌کنندگان در پژوهش برگزار شد. سپس، آموزش تلفنی در مورد داروهای مصرفی برای بیماران گروه آزمون طی دو ماه داده شد و برای گروه کنترل مداخله‌ای صورت نگرفت. دو ماه پس از پایان مداخله، تمامی بیماران مجدداً پرسشنامه را تکمیل کردند. در نهایت، داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 25 و با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (کای‌دو، تست دقیق فیشر، تی‌مستقل و تی‌زوجی)، تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: قبل از مداخله، بین دو گروه از نظر مشخصات فردی و نمرات تبعیت دارویی تفاوت معنادار آماری وجود نداشت (05/0p>)؛ اما دو ماه پس از مداخله، میانگین نمرات تبعیت دارویی در گروه مداخله افزایش معناداری داشت و بین دو گروه مداخله و کنترل اختلاف معناداری به دست آمد. به طوری که بیماران گروه آزمون نسبت به گروه کنترل تبعیت دارویی بالاتری داشتند (001/0p<).
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه سودمندی استفاده از روش آموزش تلفنی را در بهبود تبعیت از رژیم دارویی در بیماران مبتلا به صرع نشان داد. بنابراین، توصیه می‌شود این روش در برنامه آموزشی این بیماران مورد استفاده قرار گرفته و همچنین مطالعات بیش‌تری در خصوص مقایسه اثربخشی آموزش تلفنی با دیگر روش‌های پرستاری از راه دور نظیر آموزش از طریق فضای مجازی و اینترنت صورت گیرد.
 
اعظم ملکی، محبوبه اشتری، پریسا مولایی،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: تبعیت از رفتارهای بهداشتی در دوران بارداری نقش مهمی در سلامت مادر و نوزاد دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین عوامل پیشگویی‌کننده تبعیت زنان باردار از شیوه‌نامه‌های بهداشتی بیماری کووید-19 در استان زنجان در سال 1399 انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی مقطعی در سال 1399 در مورد 2336 نفر از زنان باردار مراجعه‌کننده به مراکز جامع سلامت استان زنجان انجام گرفته است. نمونه‌ها به روش نمونه‌گیری چند مرحله‌ای انتخاب شدند. داده‌ها به صورت تلفنی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته تبعیت از شیوه‌نامه‌های بهداشتی و درک کلی از بیماری کووید-19 جمع‌آوری و با استفاده از آمار توصیفی و مدل رگرسیون خطی چندگانه در سطح اطمینان 95% در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 تحلیل شد.
یافته‌ها: بیش‌ترین درصد افراد در سه ماهه دوم بارداری و ساکن شهر بودند. با در نظر گرفتن نقطه برش میانه سطح تبعیت 5/46% افراد بالاتر از میانه و در وضعیت مطلوب قرار داشت. تبعیت از شستن دست 7/84% و استفاده از ماسک 6/76% بود. محل سکونت، سن، تحصیلات، شغل، درآمد خانوار و سابقه ابتلا به بیماری کووید در فامیل از مهم‌ترین عامل‌های پیشگویی‌کننده میزان تبعیت از شیوه‌نامه‌های بهداشتی کووید-19 بودند (001/0p<).
نتیجه‌گیری: رعایت شیوه‌نامه‌های بهداشتی نزدیک به نیمی از افراد در حد مطلوب بود. پیشنهاد می‌شود برنامه‌های آموزشی و حمایتی برای گروه‌های با درآمد پایین، ساکن روستا و سن کم طراحی و اجرا شود.

 
زهره پارساییان، نسرین نیک‌پیما، محمد صالح‌پور عمران، فرشاد شریفی، شهزاد پاشایی‌پور،
دوره 29، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: عمده­ترین نیاز مراقبتی بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد، مراقبت مستمر است و این موضوع از چالش­های مهم مراقبت پرستاری نیز هست. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر توانبخشی قلبی پرستار هدایتگر در منزل بر تبعیت از درمان بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده تعداد 80 نفر از بیماران واجد شرایط به طور در دسترس از بیمارستان­های منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1400-1399 انتخاب و سپس به روش تصادفی بلوکی به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص داده شدند. برای گروه کنترل، آموزش­های معمول ترخیص از بیمارستان و برای گروه مداخله، برنامه توانبخشی قلبی پرستار هدایتگر به صورت حضوری در منزل و آنلاین در 4 جلسه به مدت یک ساعت و نیم، هفته‌ای یک­بار و به مدت دوماه پیگیری انجام یافت. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه ویژگیهای فردی و بیماری و تبعیت از درمان بود که قبل و سه ماه پس از مداخله برای دو گروه تکمیل گردید. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی توسط نرم­افزار SPSS نسخه 20 انجام گرفت.
یافته‌ها: هر دو گروه از نظر بیشتر متغیرهای جمعیت­شناختی با هم همگن بودند (05/0<p). میانگین و انحراف معیار درصد نمرات تبعیت از درمان قبل از مداخله در گروه مداخله و کنترل به ترتیب 91/7±82/70 و20/11±94/67 بود (015/0=p). بعد از مداخله به ترتیب به 13/6±10/75 و 12/10±77/68 تغییر یافت و این تغییر از نظر آماری معنا­دار بود (001/0>p).
نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که توانبخشی قلبی پرستار هدایتگر در منزل، بر تبعیت از درمان مؤثر است. پیشنهاد می‌شود که مراقبت­های توانبخشی قلبی به طور مستمر در منزل نیز ادامه یابد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20201006048953N1

 
ال‌ناز اصغری، ملیسا شاکری، کبری پرون، پروین سربخش، عارفه داودی،
دوره 30، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: سکته مغزی اولین و مهم­ترین بیماری عروق مغزی و یکی از علل مهم معلولیت­ها و مرگ و میر است. مراقبت به موقع و مناسب نقش مهمی در کاهش عوارض آن و مرگ دارد. هدف از انجام این پژوهش تعیین دانش و تبعیت پرستاران اورژانس از دستورالعمل فعال‌کننده پلاسمینوژن بافتی در بیماران مبتلا به سکته مغزی است.
روش بررسی: این مطالعه به روش توصیفی انجام یافت. نمونه­گیری به صورت سهمیه­ای تصادفی بود. پرسشنامه­های دانش و تبعیت، به­صورت خودگزارشی توسط 170 نفر از پرستاران شاغل در اورژانس بیمارستان­های شهر تبریز در سال 1402 تکمیل شد. داده­ها در نرمافزار SPSS نسخه 26 و با استفاده از آزمون­های آماری تیمستقل، آنالیز واریانس یک­طرفه و ضریب همبستگی Pearson تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار سن پرستاران 57/6±24/34 سال بود و بیشتر آنان (101 نفر، 4/59%) درباره فرایند و فعال­سازی کد TPA کلاس یا دوره گذرانده بودند. میانگین و انحراف معیار نمره دانش و تبعیت پرستاران از دستورالعمل فعال‌کننده پلاسمینوژن بافتی در بیماران مبتلا به سکته مغزی به ترتیب برابر 37/10±67/52 (دامنه نمره قابل کسب 100-0) و 18/5±14/68 (دامنه نمره کسب 75-15) بود. بین نمره دانش با نمره تبعیت پرستاران (263/0=r، 332/0=p) رابطه مستقیم و ضعیف مشاهده شد. همچنین، ارتباط آماری معناداری بین مشخصات فردی و اجتماعی پرستاران با نمرات دانش و تبعیت ایشان مشاهده نشد (05/0<p).
نتیجه‌گیری: طبق یافته­ها شرکتکنندگان نمرات رضایت­بخشی در آزمون دانش و نیز تاحدودی تبعیت از دستورالعمل فعال‌کننده پلاسمینوژن بافتی در بیماران مبتلا به سکته مغزی کسب نکردند. از آن­جایی­که تبعیت از دستورالعملها مستلزم داشتن دانش کافی در این زمینه است، توصیه می­شود اقدامات لازم برای آموزش و نظارت پرستاران انجام شود.

 
زهرا قادری نسب، پروین منگلیان شهربابکی، حمید شریفی،
دوره 30، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: از مشکلات کنترل اپیدمی پرفشاری خون در جهان، عدم تبعیت دارویی است. هدف این مطالعه تبیین عوامل مؤثر بر عدم تبعیت دارویی از دیدگاه بیماران مبتلا به پرفشاری خون و کارکنان شاغل در مراکز بهداشتی شهر ماهان واقع در استان کرمان است.
روش بررسی: این مطالعه کیفی، به روش تحلیل محتوای قراردادی در پایگاه­های بهداشتی شهر ماهان در سال 1401 با مشارکت 29 نفر که به روش نمونه‌گیری مبتنی بر هدف وارد مطالعه شدند، انجام گرفت. داده­ها با مصاحبه نیمه ساختار یافته عمیق گردآوری شد. کلیه مصاحبه­ها ضبط و کلمه به کلمه بازنویسی و به عنوان داده اصلی تجزیه و تحلیل شد. بررسی صحت علمی و اعتباربخشی داده­ها براساس معیار­های Guba و Lincoln صورت گرفت.
یافته‌ها: عوامل مؤثر بر عدم تبعیت دارویی در بیماری پرفشاری خون با سه طبقه «ماهیت بیماری و درمان» شامل بی‌علامت بودن و ماهیت مزمن بیماری، خسته شدن از مصرف دایمی دارو، «عوامل فردی و خانوادگی» شامل ترس و تردیدهای درونی، تمایل به درمان‌های غیردارویی، حمایت ناقص خانواده و «عوامل سازمانی» شامل هزینه­های بالای درمان و دسترسی به خدمات تخصصی، حمایت ناقص تیم درمان و مراقبت، پیگیری نامناسب بیماری استخراج شد.
نتیجه‌گیری: عوامل متعددی با طیف متفاوت بر عدم تبعیت دارویی در این بیماران تأثیر می­گذارند. لذا آموزش‌های منظم به بیماران درباره ماهیت بیماری و نقش رعایت رژیم دارویی می­تواند به بهبود تبعیت دارویی کمک کند.

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb