جستجو در مقالات منتشر شده


34 نتیجه برای ترس

غلامرضا وقاری،
دوره 6، شماره 2 - ( 3-1379 )
چکیده

بر هم کنش، مواد مغذی نظیر مس، مولیبدن و گوگرد در بدن انسان، نه تنها در میزان جذب ‏این مواد، بلکه بر میزان فعالیت متابولیک آنها نیز مؤثر می باشد. مطالعات نشان داده است که ‏مصرف بیش از اندازه غذاهای حاوی گوگرد، نه تنها، سبب کاهش جذب عناصر مولیبدن و مس ‏در دستگاه گوارش می شود، بلکه سبب استحاله بافتها از عناصر فوق نیز می گردد. علاوه بر ‏این بر هم کنش دو عنصر مولیبدن و مس نیز سبب کاهش زیست دسترسی بدن، به این ‏عناصر می گردد. بررسی مقالات نشان می دهد که مصرف بیش از نیاز غذاهای حاوی گوگرد ‏و مولیبدن در دراز مدت ، منجر به کاهش مس، در بافتهای بدن می گردد که شایعترین علامت ‏بالینی آن کم خونی و استئوپروزیس می باشد، همچنین این نظریه را می توان مطرح کرد که ‏جهت درمان بیماران مبتلا به تجمع مقدار زیاد مس در بدن نظیر بیماری ویلسون، از ترکیبات ‏حاوی مولیبدن می توان استفاده نمود.


نسرین سلمانی باروق، ترانه تقوی لاریجانی، زهرا منجمد، ناهیددخت   شریفی، ناصر بحرانی،
دوره 10، شماره 4 - ( 11-1383 )
چکیده

مقدمه:استرس پدیده‌ای پیچیده و ضروری زندگی است که گاهی مشکل ساز می‌شود و اگر انسان قادر به سازگاری با آن نباشد جسم و روان او مورد تهدید قرار می‌گیرد. تمایل به کنار آمدن با استرس راه مثبتی است که باعث دستیابی تدریجی به ارتقاء سلامتی می‌شود.
مواد و روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است که با هدف تعیین تأثیر آموزش شیوه‌های مقابله با استرس بر میزان استرس زنان شاغل در دانشکده‌های پرستاری و مامایی، دندانپزشکی، توانبخشی و پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است. 138 نفر زن شاغل به روش نمونه‌گیری مبتنی بر هدف از فهرست اسامی کارگزینی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه استاندارد سنجش استرس کودرون بود. آزمون‌های آماری در این پژوهش t و مجذور کای بودند و تجزیه و تحلیل اطلاعات با نرم افزار SPSS انجام شد.
یافته‌ها: نتایج پژوهش با استفاده از آزمون t جهت مقایسه میانگین‌های استرس شغلی (22/0=p)، استرس بهداشت زندگی (53/0=p)، استرس زندگی شخصی (44/0=p) و استرس شخصیت فردی (1/0=p) قبل و بعد از آموزش اختلاف معناداری را نشان نداد. هم‌چنین آزمون آماری مجذور کای ارتباط آماری معناداری بین متغیرهای دانشکده، سن، سابقه کار، تأهل، تعداد فرزندان، سطح تحصیلات و وضعیت مسکن با استرس شغلی نشان نداد.
نتیجه‌گیری: این بررسی نشان داد که محیط کار به تنهایی می‌تواند بزرگترین منبع استرس باشد که عموماً اثرات نامطلوبی بر سلامت جسمانی و روانی زنان شاغل دارد. در پژوهش حاضر آموزش کوتاه مدت مقطعی نتوانست تأثیر زیادی بر کاهش استرس داشته باشد، لذا ضروری است جهت کاهش استرس زنان شاغل برنامه‌های مختلف آموزشی بلندمدت، مشاوره و ... در نظر گرفته شود.


ترانه تقوی لاریجانی‏‎، فرهاد ‎‏ رمضانی‌بدر‎، علی‌رضا ‎‏ خاتونی، زهرا منجمد‏،
دوره 13، شماره 2 - ( 2-1386 )
چکیده

‏زمینه و هدف:دانشجویان پرستاری و مامایی، عوامل استرس‌زای متعددی را تجربه می‌کنند. به منظور کاهش ‏استرس‌ها و پیشگیری از عواقب آن‌ها باید تدابیری اتخاذ گردد. هدف از این مطالعه مقایسه عوامل ‏استرس‌زا بین دانشجویان سال آخر پرستاری و مامایی در دانشگاه‌های علوم پزشکی منتخب شهر تهران ‏است. مقایسه عوامل استرس‌زا در دانشجویان پرستاری و مامایی می‌تواند شرایط زمینه‌ای کنترل‌کننده ‏این عوامل را تا حدود زیادی مشخص کند.‏
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی و مقطعی است. نمونه‌های پژوهش شامل کلیه ‏دانشجویان کارشناسی دختر سال آخر پرستاری و مامایی دانشگاه‌های علوم پزشکی تهران،ایران و شهید بهشتی ‏در سال تحصیلی 84-83 بودند، که به روش سرشماری انتخاب شدند. از 380 نفر دانشجویان سال آخر، تعداد ‏‏363 نفر در پژوهش شرکت کردند. برای جمع‌آوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شد که شامل متغیرهای فردی ‏‏(15 سؤال) و عوامل استرس‌زا (54 سؤال) در سه حیطه محیط دانشگاه، محیط بالین و مسایل شخصی-اجتماعی ‏می‌باشد. پس از تعیین اهم عوامل استرس‌زا توسط دانشجویان پرستاری و مامایی، کلیه عوامل استرس‌زا بین ‏دانشجویان پرستاری و مامایی مورد مقایسه قرار گرفت. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی نظیر شاخص‌های ‏مرکزی (میانگین)، و آمار استنباطی نظیر آزمون 2‏، توسط نرم‌افزار ‏SPSS‏ تجزیه و تحلیل شد.‏
یافته‌ها: نتایج نشان داد که تعدادی از عوامل استرس‌زا نظیر مبهم بودن آینده شغلی، عدم کفایت حرفه‌ای ‏هنگام فارغ التحصیلی، مراقبت از افراد در حال مرگ، فقدان هماهنگی بین آموزش و بالین، نگرانی در ‏زمینه اشتغال و کاریابی و.... به طور مشترک توسط دانشجویان پرستاری و مامایی عنوان شده است. ‏همچنین بین برخی از عوامل استرس‌زا در حیطه‌تحصیل در دانشگاه (نظیر نارضایتی از رشته تحصیلی)، ‏حیطه بالین (نظیر دانش بالینی ناکافی)، و حیطه شخصی - اجتماعی (نداشتن اعتماد به نفس) با رشته ‏تحصیلی ارتباط آماری معناداری مشاهده می‌شود.‏
نتیجه‌گیری: دانشجویان پرستاری و مامایی در حیطه‌های تحصیل در دانشگاه، محیط بالین و شخصی-‏اجتماعی با استرسورهای متعددی روبرو هستند که برخی از آن‌ها اهمیت بالایی دارد. همچنین در ‏مواردی دانشجویان پرستاری و مامایی استرس‌های متفاوتی را تحمل می‌کنند که مقایسه آن‌ها زمینه ‏ارایه راه‌کارهای مؤثرتر در کاهش عوامل استرس را فراهم می‌کند. لذا لازم است که مسؤولین دانشکده‌ها ‏برای کاهش عوامل استرس‌زا برنامه‌ریزی نموده و راه‌کارهای بهینه را به کار گیرند.‏


زیبا تقی‌زاده، مریم جعفر بیگلو، دکتر محمد اربابی، دکتر سقراط فقیه زاده،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: تجارب بد زایمانی به عنوان یک تروما می‌تواند در بعضی از زنان موجب ترس و اختلال استرس بعد از تروما شود. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر مشاوره بر اختلال استرس ناشی از ترومای بعد از زایمان تروماتیک انجام یافته است.

روش بررسی: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی است که در بیمارستان کمالی شهرستان کرج انجام گرفته است. تعداد 300 زن که یک زایمان تروماتیک را تجربه کرده بودند به روش نمونه‌گیری آسان انتخاب و سپس به طور تصادفی به دو گروه کنترل (150 نفر) و مداخله (150نفر) تقسیم شدند. گروه مداخله طی 72 ساعت اول بعد از زایمان به مدت 60-40 دقیقه مورد مشاورۀ رو در روی انفرادی قرار گرفتند. گروه کنترل فقط مراقبت‌های معمول بعد از زایمان را دریافت نمودند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که به طریق مصاحبه تکمیل شد. متغیرهای مورد بررسی خصوصیات جمعیت‌شناختی، سوابق مامایی، حمایت اجتماعی، و اختلال استرس بعد از تروما بود. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون 2c، آزمون دقیق فیشر و آزمون تعمیم یافته فیشر) و نرم‌افزار SPSS-13 استفاده شد.

یافته‌ها: در پیگیری 6-4 هفته بعد از زایمان در سطوح مختلف اختلال استرس بعد از تروما بین دو گروه تفاوت آماری معناداری دیده نشد (295/0p=). در پیگیری ماه سوم بعد از زایمان، زنان گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل به اختلال استرس بعد از ترومای کمتری مبتلا بودند (001/0=p).

نتیجه‌گیری: مشاورۀ ارایه شده توسط ماما به زنانی که یک زایمان تروماتیک را تجربه کرده‌اند در کاهش اختلال استرس بعد از تروما در درازمدت مؤثر است.


طیبه نگاهبان، علی انصاری،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: حاملگی و زایمان یک حادثه بزرگ در زندگی زنان می‌باشد نتایج مطالعات متعدد بیانگر آن است که زنانی که در دوران حاملگی نگرانی شدید نسبت به زایمان را تجربه می‌کنند از نظر عوارض جسمی و روانی و خطر وقوع سزارین اورژانسی آسیب‌پذیر می‌باشند. با توجه به این که عمل سزارین مانند هر عمل جراحی دیگر عوارض و خطرات فراوانی برای مادر و نوزاد به همراه دارد و زنان اول‌زا ترس بیشتری را نسبت به زنان چندزا تجربه می‌کنند و همچنین پیامدهای زایمانی در اولین زایمان می‌تواند زایمان‌های بعدی را تحت تأثیر قرار دهد، لذا در این پژوهش ارتباط بین ترس از زایمان و وقوع سزارین اورژانسی در زنان باردار شکم اول مورد بررسی قرار گرفت.

روش بررسی: در این پژوهش تحلیلی - مقطعی، 243 زن باردار شکم اول که جهت انجام زایمان طبیعی در طی شش ماهه دوم سال 1383 به زایشگاه نیک نفس رفسنجان مراجعه کرده بودند، به روش تصادفی ساده مبتنی بر هدف انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار جمع‌آوری اطلاعات پرسشنامه پژوهشگر ساخته مشتمل بر اطلاعات جمعیت‌شناختی، تعیین شدت و علل ترس از زایمان و همچنین تعیین روش زایمان می‌باشد. پرسشنامه از طریق مصاحبه رو در رو توسط عاملان زایمانی در اتاق زایمان تکمیل شد. داده‌ها، به وسیله نرم‌افزار SPSS وآزمون مجذور کای و فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: 7% از آزمودنی‌ها بیان کردند که «از زایمان نمی‌ترسم». 4/44% اظهار داشتند «کمی می‌ترسم و نگرانم»، 3/26% اعلام نمودند «خیلی می‌ترسم» و 3/22% بیان کردند «فوق‌العاده زیاد می‌ترسم». در بررسی علل ترس، ترس از درد (3/68%) و ترس از آسیب جنینی (30%) دارای بیشترین فراوانی بودند. بین نمره ترس و نوع زایمان به شدت ارتباط معنادار آماری وجود داشت (001/0p<) به طوری که درصد وقوع سزارین اورژانسی در بین کسانی که درجه ترس بالاتری را گزارش کرده بودند، بیشتر بود.

نتیجه‏گیری: بر اساس نتایج این پژوهش اکثر زنان باردار شکم اول به درجاتی ترس از زایمان را تجربه می‌کردند و این ترس می‌تواند یکی از دلایل وقوع سزارین اورژانسی در آن‌ها باشد. لذا لازم است ترس از زایمان در دوران بارداری، توسط مراقبان بهداشتی مورد توجه ویژه قرار گیرد


عفت صادقیان، علی حیدریان‌پور،
دوره 15، شماره 1 - ( 5-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: بهداشت روانی جامعه یکی از محورهای ارزیابی سلامتی جوامع مختلف است. سلامت روانی نقش مهمی در تضمین پویایی و کارآمدی هر جامعه ایفا می‌کند. ورود به دانشگاه مقطعی بسیار حساس در زندگی نیروهای کارآمد و فعال جوان در هر کشوری است و با تغییرات زیادی در روابط اجتماعی، انتظارات و نقش‌ها همراه می‌باشد. قرار گرفتن در چنین شرایطی غالباً با استرس و نگرانی توأم بوده و عملکرد و بازدهی دانشجویان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف تعیین عوامل استرس‌زا و ارتباط آن با سلامت روانی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی همدان در سال 1385 صورت گرفته است.

روش بررسی: در این مطالعه مقطعی 180 نفر از دانشجویان مقاطع مختلف دانشگاه علوم پزشکی همدان به روش تصادفی طبقه‌ای انتخاب شدند. اطلاعات لازم با استفاده از پرسشنامه عوامل استرس‌زا و SCL90 در قالب یک مصاحبه فردی با آزمودنی جمع‌آوری و در نرم‌افزار SPSS با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: در این پژوهش اکثر دانشجویان (1/66%) فاقد اختلال روانی بودند؛ 4/29% اختلال روانی خفیف و 4/4% اختلال روانی متوسط داشتند. میانگین نمره سلامت روان 99/72 و انحراف معیار 02/46 به دست آمد. بین نمره سلامت روان و وضعیت تأهل ارتباط معناداری وجود داشت و وضعیت روانی افراد متأهل بهتر بود. از عوامل استرس‌زای تجربه شده، بین نگرانی در مورد سلامت خانواده، تغییر در فعالیت مذهبی، نگرانی در مورد آینده شغلی، ورود به محیط بیمارستان، شرکت در امتحان مهم، اختلاف با دوستان، مشکلات جنسی و همچنین تعداد استرسورهای تجربه شده با سلامت روانی ارتباط معنادار مشاهده شد ( 05/0p<).

نتیجه‏گیری: هر چند اکثر دانشجویان فاقد اختلال روانی هستند ولی در عین حال استرسورهای متعددی سلامت روانی آن‌ها را تهدید می‌کند. بر این اساس پیشنهاد می‌شود ضمن فراهم کردن امکان مشاوره، شرایط حاکم بر محیط‌های آموزش به نحوی اصلاح گردد که باعث محافظت از دانشجویان در برابر اختلالات روانی شود.

 


مریم مدرس، سیده طاهره میرمولایی، فاطمه رحیمی‌کیان، صدیقه افراسیابی،
دوره 16، شماره 3 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: زایمان واقعه‌ای بالقوه تروماتیک در زندگی زنان است و می‌تواند سبب بر انگیختن شدید احساسات و هیجانات به گونه‌ای شود که در بعضی از زنان اختلالات استرسی ایجاد کند. این مطالعه با هدف تعیین شیوع اختلال استرس پس از ترومای زایمان و عوامل مرتبط با آن انجام یافته است.

روش بررسی: این مطالعه مقطعی تحلیلی است. نمونه‌های پژوهش به روش نمونه‌گیری تصادفی چند مرحله‌ای از بین زنان زایمان کرده مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی در 8-6 هفته بعد از زایمان به تعداد 400 نفر از 15 فروردین تا پایان خرداد 1387 انتخاب گردیدند. در مرحله اول با استفاده از معیار A (DSM-VI) از میان نمونه‌ها زنانی که زایمان تروماتیک داشتند، مشخص شدند. سپس از بین آنان زنان مبتلا به اختلال استرس پس از ترومای زایمان از طریق مقیاس اختلال استرس پس از تروما (PSS-1) شناسایی شدند و عوامل مرتبط در آن‌ها بررسی گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آمارهای توصیفی و استنباطی در نرم‌افزار SPSS v.11.5 استفاده شد.

یافته‌ها: نتایج به دست آمده نشان داد که حدود 4/54% از زنان زایمان را به صورت حادثه‌ای تروماتیک تجربه کرده‌اند و یک سوم از آن‌ها (7/37%) دچار اختلال استرس پس از ترومای متعاقب زایمان شده‌اند بین عوامل مامایی شامل نوع تغذیه نوزاد، مشکلات مربوط به مراقبت از نوزاد، وزن هنگام تولد و عوامل روانی شامل حوادث استرس‌آور زندگی و میزان حمایت اجتماعی دریافتی مادر با اختلال استرس پس از ترومای زایمان ارتباط معناداری دیده شد (05/0p<) از عوامل جمعیت‌شناختی نیز دو متغیر تحصیلات و درآمد خانواده با PTSD رابطه معناداری داشتند (05/0p<).

نتیجه‌گیری: با توجه به شیوع زیاد اختلال استرس پس از زایمان و وجود ارتباط معنادار بین متغیرهای مامایی، نوزادی، روانی و همچنین میزان حمایت اجتماعی با اختلال استرس پس از ترومای زایمان، توصیه می‌شود مادران مستعد، به موقع شناسایی شوند تا بتوان از پیشرفت این عارضه پیشگیری نمود.


فاطمه رحیمی‌کیان، مریم مدرس، شیرین نیرومنش، عباس مهران، طاهره رحیمی‌نیا،
دوره 17، شماره 2 - ( 4-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: آزمون غیراسترسی یکی از مرسوم‌ترین ابزار جهت ارزیابی سلامت جنین می‌باشد. اما، بالا بودن موارد مثبت کاذب این آزمون از محدودیت‌های این روش است. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر تحریک با نورهالوژن بر الگوی غیر واکنشی آزمون غیراسترسی انجام گرفته است.

روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است که طی آن از بین زنان بارداری که به منظور انجام NST به بیمارستان فوق تخصصی زنان میرزا کوچک‌خان مراجعه کرده بودند، تعداد 50 نفر که دارای الگوی غیرواکنشی ضربان قلب جنین به مدت 20 دقیقه بودند، مورد مداخله آزمون با تحریک نورهالوژن قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده یک چراغ قوه با منبع نورهالوژن با قدرت یک میلیون شمع بود که به مدت 10ثانیه بر روی شکم مادر و بالای سمفیزپوبیس روی سر جنین تابانده شد. سپس نتایج NST متعاقب انجام این مداخله، با نتایج پروفایل بیوفیزیکی به عنوان آزمون پشتیبان مقایسه شد.

یافته‌ها: پس از انجام مداخله 68% نتایج غیرواکنشی به نتایج واکنشی تبدیل شد. مدت زمان سپری شده تا شروع واکنش در 50% موارد، به کم‌تر از 2 دقیقه رسید. تقریباً 90% جنین‌ها در عرض زمان 9 دقیقه الگوی واکنشی پیدا کردند.

نتیجه‌گیری: در این مطالعه انجامNST با به‌کارگیری تحریک نورهالوژن در کاهش موارد نتایج غیرواکنشی و همچنین کاهش زمان انجام آزمون مفید بوده است. لذا نورهالوژن می‌تواند در مراکز ارزیابی سلامت جنین به طور ایمن و مؤثر جهت بهبود نتایج NST به کار گرفته شود.

 


فروغ رفیعی، سیده فاطمه حق‌دوست اسکویی، فهیمه محمدی فخار، محمدرضا زارعی، حمید حقانی،
دوره 18، شماره 2 - ( 3-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: عوامل ساختاری مختلف حاکم بر محیط بخش‌های سوختگی نحوه عملکرد و کیفیت کار پرستاران را دگرگون می‌سازد. پیچیدگی و چند بعدی بودن مراقبت در این بخش‌ها چالش‌های متعددی را ایجاد می‌کند که بررسی دیدگاه افراد درگیر در مراقبت جهت پی بردن به این عوامل و روابط بین آن‌ها را ضروری می‌سازد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف تعیین فراوانی و شدت فشار ناشی از مواجهه کارکنان پرستاری با عوامل درون سازمانی و برون سازمانی حاکم بر بخش‌های سوختگی صورت گرفته است.

روش بررسی: این مطالعه یک پژوهش مقطعی از نوع همبستگی است. نمونه‌ها 98 نفر از کارکنان پرستاری شاغل در بیمارستان سوختگی شهید مطهری بودند که به روش تمام شماری در سال 1389 در مطالعه شرکت کردند. داده‌ها از طریق پرسشنامه‌های عوامل درون سازمانی و برون سازمانی جمع‌آوری و با استفاده از SPSS v.14 تحلیل شد.

یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که در بین عوامل درون سازمانی، میزان و شدت فشار ناشی از مواجهه افراد مورد پژوهش با عوامل محیطی و عوامل مربوط به بیمار بیش از سایر عوامل بوده و به طور کلی شدت فشار ناشی از مواجهه با تمامی عوامل درون سازمانی سوختگی بیش از نمره فراوانی مواجهه با آن بوده است. تمامی عوامل برون سازمانی به جز «فقدان مجوز استخدام» با فراوانی و شدت فشار ناشی از مواجهه با عوامل درون سازمانی همبستگی معنادار نشان داد (05/0p<).

نتیجه‌گیری: این مطالعه اهمیت عوامل درون سازمانی مراکز درمانی سوختگی در ایجاد فشار بر کارکنان پرستاری را روشن می‌کند و به این ترتیب بر بدنه دانش موجود در مورد عوامل سازمانی و استرس شغلی در بخش‌های سوختگی می‌افزاید. همچنین شواهدی را جهت کاربرد در مدیریت و خدمات پرستاری و رهنمودهایی را جهت کنترل استرس شغلی پرستاران سوختگی ارایه می‌نماید.


مهرنوش اینانلو، ربابه بهاء، نعیمه سیدفاطمی، آغافاطمه حسینی،
دوره 18، شماره 3 - ( 5-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: سبک‌های مقابله‌ای که افراد به کار می‌گیرند، بر سلامت آن‌ها مؤثرند. دانشجویان پرستاری استرس‌های متعددی را تجربه می‌کنند. مقابله غیر مؤثر باعث استرس بیشتر، عدم سازگاری و بروز اختلالات و مشکلات روانی می‌گردد. این پژوهش با هدف بررسی سبک‌های مقابله‌ای مورد استفاده در دانشجویان کارشناسی پرستاری انجام گرفته است.

روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مقطعی توصیفی - تحلیلی است. جامعه پژوهش را دانشجویان پسر و دختر کارشناسی پیوسته پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تهران در نیمسال اول تحصیلی 91-90 تشکیل داده‌اند. حجم نمونه 358 دانشجو بوده و نمونه‌گیری به روش چند مرحله‌ای انجام گرفته است. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه اطلاعات جمعیت‌شناختی و پرسشنامه مقابله با موقعیت استرس‌زا بوده است. داده‌ها با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی در نرم‌افزار SPSS v.14 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

یافته‌ها: یافته‌های پژوهش حاضر نشان داد که روش غالب دانشجویان در مقابله، سبک مسأله محور بوده است. 7/61% دانشجویان از سبک مسأله محور، 19% سبک هیجان محور، 6/17% از سبک اجتناب محور و 8/1% بقیه از سبک‌های مسأله محور - هیجان محور و مسأله محور - اجتناب محور استفاده می‌کنند. هیچ‌کدام از مشخصات فردی با سبک‌های مقابله‌ای دانشجویان ارتباط آماری معناداری نداشتند.

نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که روش غالب دانشجویان در مقابله، سبک مسأله محور بوده است و همچنین بعد از سبک مسأله محور، سبک هیجان محور و اجتناب محور مورد استفاده قرار گرفته است. با توجه به ارتباط بین سبک‌های مقابله با سلامت روان و همچنین توجه به این نکته که برخورداری از سلامت روان در دانشجویان و به خصوص دانشجویان رشته­های پرستاری که با بیماران سر و کار داشته و نقش مهمی را در سیستم بهداشتی دارند، بسیار مهم و نیازمند توجه خاص می‌باشد، بنابراین به کار بردن راهکارهایی جهت بهبود آن باید به عنوان یک هدف، در برنامه‌های آموزشی دانشکده­های پرستاری قرار گیرد.

 


نسرین علوی ارجمند، زهرا کاشانی‌نیا، محمدعلی حسینی، پوریا رضاسلطانی،
دوره 18، شماره 4 - ( 11-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: استرس از مشکلات اصلی پرستاران است که تأثیر زیادی بر عملکرد حرفه‌ای و زندگی شخصی آن‌ها گذاشته و موجب تعارض بین کار و زندگی می‌شود. هدف از این مطالعه تعیین میزان تأثیر مدیریت استرس بر استرس کاری و تعارض کار- زندگی پرستاران می‌باشد.

روش بررسی: در این مطالعه شبه تجربی دو گروهی، 64 نفر از پرستاران بیمارستان شهید لواسانی تهران در سال 1391 به روش تصادفی ساده از بین فهرست پرستاران شاغل در آن بیمارستان انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه اطلاعات جمعیت‌شناختی، تعارض کار- زندگی و استرس کاری بود. ابتدا دو گروه پرسشنامه‌ها را تکمیل کردند. برای گروه مداخله کارگاه دو روزه آموزش مدیریت استرس اجرا شد. پرسشنامه‌ها یک ماه بعد از مداخله مجدداً تکمیل گردید. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون‌های کای‌اسکوئر، تی‌مستقل، تی‌زوجی و ضریب همبستگی پیرسون در نرم‌افزار SPSS v.18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و سطح معناداری 05/0p< در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: دو گروه به لحاظ متغیرهای زمینه‌ای همسان بودند (05/0p>). دو گروه از نظر میانگین نمرات تعارض کار- زندگی و همچنین استرس کاری قبل از مداخله تفاوت آماری معنادار نداشتند (به ترتیب 747/0=p و 563/0=p). ولی یک ماه بعد از مداخله تفاوت آماری معنادار در میانگین نمرات تعارض کار- زندگی و همچنین استرس کاری بین دو گروه مشاهده شد (به ترتیب 007/0=p و 014/0=p).

نتیجه‌گیری: آموزش مدیریت استرس می‌تواند استرس کاری و تعارض کار- زندگی پرستاران را کاهش دهد. لذا آموزش مهارت‌های مدیریت استرس در حیطه‌های مدیریتی، بالینی و آموزشی پرستاران ضروری به نظر می‌رسد.


سهیلا محمدی‌ریزی، معصومه کردی، محمدتقی شاکری، جواد صالحی فدردی، لیلی حفیظی،
دوره 18، شماره 5 - ( 11-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: استرس‌های محیطی از جمله استرس‌های زندگی و فشارهای شغلی به برهم زدن عملکرد سیستم هورمونی و اختلالات مربوط به الگوی خون‌ریزی قاعدگی منجر می‌شود. هدف از این مطالعه تعیین میزان استرس شغلی ماماها و ارتباط آن با الگوی خون‌ریزی قاعدگی بوده است.

روش بررسی: این مطالعه از نوع مقطعی و در مورد 150 مامای شاغل در بیمارستان‌ها و مراکز بهداشتی درمانی شهر مشهد که شرایط ورود به مطالعه را داشتند به روش نمونه‌گیری دو مرحله‌ای انجام یافت. ماماهای مورد پژوهش علاوه بر تکمیل پرسشنامه‌های مربوط به مشخصات فردی و محتوای شغلی کارازک، در بدو ورود به مطالعه فرم ثبت روزانه­ قاعدگی را به منظور ثبت طول دوره، مدت خون‌ریزی و چارت هیگام را به منظور ثبت مقدار خون‌ریزی طی سه دوره قاعدگی تکمیل نمودند. تجزیه و تحلیل آماری با نرم‌افزار آماری SPSS v.14 و آزمون‌های آماری تی دانشجویی، ­آنالیز ­واریانس یک طرفه، من­ویتنی، کای‌اسکوئر­، ضریب همبستگی و مدل رگرسیون خطی انجام گرفت.

یافته‌ها: 3/21% ماماها استرس شغلی خفیف، 3/19% متوسط و 3/59% شدید داشتند. متوسط مدت خون‌ریزی قاعدگی 06/7 روز، طول دوره 99/27 روز و مقدار خون‌ریزی 72/79 سی‌سی بود و بین میزان استرس شغلی با مدت خون‌ریزی، طول دوره قاعدگی و نظم قاعدگی رابطه معنادار وجود داشت (به ترتیب 001/0>p، 03/0= p، 001/0>p) اما با مقدار خون‌ریزی رابطه معناداری دیده نشد (116/0=p).

نتیجه‌گیری: در این مطالعه استرس شغلی با الگوی خون‌ریزی قاعدگی ماماها ارتباط داشت. لذا اتخاذ راه‌کارهای مناسب جهت بهبود شرایط کار و مقابله با استرس از جمله حمایت‌های اجتماعی و حرفه‌ای ضروری است.


فرزانه پورافضل، نعیمه سیدفاطمی، مهرنوش اینانلو، حمید حقانی،
دوره 19، شماره 1 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: اثرات استرس بر سلامت دانشجویان، به توانایی مقابله آن‌ها بستگی دارد. یکی از راهبردهای مقابله‌ای برای روبه‌رو شدن با شرایط استرس‌زا تاب‌آوری است. با توجه به این که دانشجویان پرستاری تحت تأثیر عوامل استرس‌زای متعددی قرار دارند و از سوی دیگر در برخی از مطالعات تاب‌آوری به عنوان عاملی در سازگاری موفق با تغییرات، توانایی مقاومت در برابر مشکلات و عامل موفقیت در محیط آموزشی مطرح شده است، این مطالعه به منظور بررسی همبستگی استرس درک شده و تاب‌آوری در دانشجویان کارشناسی پرستاری انجام گرفت .

  روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مقطعی از نوع همبستگی توصیفی است. جامعه پژوهش را کلیه دانشجویان کارشناسی پرستاری سال اول تا چهارم دانشکده پرستاری - مامایی تهران در سال تحصیلی 92-1391 تشکیل می‌دادند . حجم نمونه 309 نفر برآورد گردید . نمونه‌های مورد پژوهش به روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه‌های استرس درک شده و تاب‌آوری می‌باشد. از آزمون‌ه ای آماری تی‌مستقل و ضریب همبستگی پیرسون در نرم‌افزار SPSS v.14 برای تحلیل داده‌ها استفاده گردید .

  یافته‌ها : نتایج نشان داد تقریباً همه دانشجویان کارشناسی پرستاری (3/99%) سطح استرس درک شده را در حد متوسط و بالاتر گزارش کرده‌اند . یافته‌ها نشان داد بین استرس درک شده و تاب‌آوری همبستگی آماری معنادار و معکوس وجود دارد (38/0-= r و 001/0 p £ ) .

  نتیجه‌گیری: با توجه به همبستگی معنادار و معکوس استرس درک شده با تاب‌آوری در دانشجویان کارشناسی پرستاری، آموزش راهبردهای مدیریت استرس از جمله افزایش تاب‌آوری در طول برنامه 4 ساله به شکل کارگاه‌های آموزشی و ایفای نقش و سایر روش‌های نوین آموزشی برای آماده کردن آن‌ها جهت ورود به عرصه کار و خدمت در نظام سلامت ضروری به نظر می‌رسد .

  


فریده باستانی، اصغر پورمحمدی، حمید حقانی،
دوره 20، شماره 3 - ( 8-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: پیر شدن جمعیت یک پدیده جهانی است که با افزایش احتمال بروز ناتوانی‌ها و ابتلا به بیماری‌های مزمن همچون دیابت همراه است. استرس یا فشار روانی از جمله اختلال شایع در فرایند درمان در سالمندان مبتلا به دیابت با اثر متقابل است که به نحوی با سلامتی در ارتباط می‌باشد. با توجه به وجود گزارش‌های متضاد بین استرس و ابعاد مختلف سلامتی از جمله سلامت‌ معنوی، این مطالعه با هدف تعیین استرس درک شده و ارتباط آن با سلامت معنوی در سالمندان عضو انجمن پیشگیری و مهار دیابت بابل انجام یافته است .

  روش بررسی: در این مطالعه مقطعی (توصیفی- تحلیلی)، تعداد 194 سالمند 75-60 ساله در انجمن پیشگیری و مهار دیابت بابل به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع‌آوری اطلاعات مقیاس استرس درک شده ( Perceived Stress Scale ) و پرسشنامه سلامت معنوی ( Spiritual Well-being ) استفاده شد. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون‌های آماری تی‌مستقل، آنالیز واریانس، کای‌اسکوئر و ضریب همبستگی پیرسون در نرم‌افزار SPSS v.21 مورد تحلیل قرار گرفت .

  یافته‌ها : نتایج نشان داد استرس درک شده در درصد قابل توجهی از سالمندان (2/74%) در سطح پایین و میانگین نمره استرس درک شده آن‌ها هم در سطح پایین بوده است (06/8 ± 52/2 2 ). همچنین سطح سلامت معنوی اکثر نمونه‌های پژوهش، متوسط به بالا و میانگین نمره سلامت معنوی آن‌ها هم در سطح متوسط بوده است (51/11 ± 72/97). یافته‌ها حاکی از وجود ارتباط آماری معنادار و معکوس بین استرس درک شده و سلامت معنوی در سالمندان مورد مطالعه است (001/0 p< , 48/0-= r ) .

  نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، لزوم توجه به سلامت معنوی به عنوان یکی از ابعاد سلامت و تأثیرگذار در میزان استرس درک شده در این بیماران ضروری به نظر می‌رسد .

  


روشنک وامقی، صدیقه امیرعلی اکبری، فیروزه ساجدی، حمیرا سجادی، حمید علوی‌مجد، سهیلا حاجی‌قاسمعلی،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اهمیت سلامت مادران و از آن‌جا که وجود کودک با اختلال تکاملی سلامت روانی مادر را تحت تأثیر قرار می‌دهد، این تحقیق با هدف مقایسه استرس و حمایت اجتماعی درک شده مادران کودکان ۶ تا ۱۸ماهه با تأخیر تکاملی و تکامل طبیعی انجام یافته است.

روش بررسی: تحقیق به روش مقطعی- تحلیلی در مورد ۶۱۰ مادر و شیرخوار ۶ تا ۱۸ ماهه آن‌ها در مراکز بهداشتی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی که به صورت چندمرحله‌ای و تصادفی انتخاب شدند، انجام گرفت. داده‌ها با پرسشنامه‌های مشخصات جمعیت‌شناختی و مامایی مادر، وضعیت اجتماعی- اقتصادی، مشخصات کودک، استرس درک شده Cohen، حمایت اجتماعی درک شده و پرسشنامه سنین و مراحل برای سنجش وضعیت تکامل کودک جمع‌آوری شد. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون‌های آماری من‌ویتنی، کای‌دو، تی‌مستقل و همبستگی پیرسون در نرم‌افزار SPSS v.19 تحلیل شد.

یافته‌ها: میانگین سن کودکان مورد بررسی 5/4±68/10 ماه بود. با آزمون تی‌مستقل مشخص شد حمایت اجتماعی (03/0=p) و استرس درک شده مادر (004/0=p) در دو گروه متفاوت است. همچنین یافته‌ها نشان‌دهنده ارتباط بین استرس و حمایت اجتماعی مادر بود (04/0p<).

نتیجه‌گیری: نتیجه تحقیق نشان داد، مادرانی که کودک با تأخیر تکاملی دارند دارای استرس بیش‌تر و حمایت اجتماعی درک شده کم‌تر نسبت به مادران دارای کودک طبیعی هستند، لذا لزوم غربالگری تأخیر تکاملی کودکان جهت انجام بررسی‌های بیش‌تر و کاستن از استرس مادران و همچنین تدارک حمایت اجتماعی مناسب برای آنان توصیه می‌شود.


فاطمه نجفی، کبری ابوذری گزافرودی، فاطمه جعفرزاده کنارسری، پروین رهنما، بهاره غلامی چابکی،
دوره 21، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: از علل عمده سزارین، درخواست بیمار به دلیل ترس از زایمان طبیعی است. این مطالعه با هدف مقایسه ترس از زایمان و نوع زایمان در دو گروه از زنان باردار شرکت‌کننده در کلاس‌های آمادگی زایمان و دریافت‌کننده مراقبت‌های معمول زایمان انجام یافته است.

روش بررسی: این مطالعه کوهورت آینده‌نگر در سال 93-92 در مورد 202 نفر از زنان باردار نخست‌زای مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی- درمانی شهری شرق گیلان که متقاضی دریافت مراقبت دوران بارداری بودند، انجام یافت. روش نمونه‌گیری در دسترس بود. ترس از زایمان با پرسشنامه CAQ در طی دو مرحله (قبل از شرکت در کلاس آمادگی زایمان و دریافت مراقبت‌های معمول و نیز در سه ماهه سوم بارداری) بررسی شد و سپس هر دو گروه تا زمان زایمان مورد پیگیری قرار گرفتند. داده‌ها با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی (کای‌اسکوئر، تی‌زوجی، آنوا، تی‌تست) در نرم‌افزار SPSS v.16 تحلیل شد. 05/0p< معنادار در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: میانگین نمرات ترس از زایمان در دو گروه، قبل از شرکت در کلاس آمادگی زایمان و دریافت مراقبت‌های معمول تفاوت معناداری نداشت (23/0=p). اما مقایسه میانگین نمره ترس از زایمان در دو گروه در سه ماهه سوم بارداری تفاوت معناداری (001/0p<) را نشان داد. از نظر انجام زایمان طبیعی نیز بین دو گروه اختلاف معنادار بود (002/0=p).

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه حاکی از اهمیت کلاس‌های آمادگی زایمان در کاهش ترس از زایمان و افزایش زایمان طبیعی در زنان نخست‌زایی است که در این کلاس شرکت کردند. بنابراین، ترغیب زنان باردار برای شرکت در این کلاس‌ها توصیه می‌شود.


سیما صباغی، منیژه نوریان، مینو فلاحی، ملیحه نصیری،
دوره 21، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: اگرچه تهویه مکانیکی سبب نجات جان تعداد زیادی از نوزادان مبتلا به سندرم دیسترس تنفسی در سال‌های اخیر شده، اما همانند سایر درمان‌ها بدون عوارض نبوده است. یکی از این عوارض طول مدت قرارگیری نوزاد در زیر دستگاه تهویه مکانیکی می‌باشد. تهویه مکانیکی 15 روز و یا بیش‌تر با خطر بالای فلج مغزی و اختلال کم توجهی - بیش فعالی در نوزادان با وزن فوق‌العاده کم همراه است. پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط بین طول مدت تهویه مکانیکی و عوامل مرتبط با آن در نوزادان مبتلا به سندرم دیسترس تنفسی انجام یافته است.

روش بررسی: در این مطالعه تحلیلی 60 نوزاد نارس 33 هفته و یا کم‌تر، مبتلا به سندرم دیسترس تنفسی و نیازمند به تهویه مکانیکی در بدو تولد در بیمارستان‌های مهدیه، کودکان مفید، امام حسین (ع) شهید بهشتی در سال 94-1393 به روش در دسترس وارد مطالعه شدند و طول مدت تهویه مکانیکی و عوامل مرتبط با آن از جمله جنس، نوع زایمان، وزن تولد، سن جنینی، آپگار دقیقه اول و آپگار دقیقه پنجم بررسی شد. داده‌ها با استفاده از آمارهای توصیفی و آزمون‌های همبستگی پیرسون، t مستقل و تحلیل رگرسیون چندگانه در نرم‌افزار SPSS v.20 تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: متوسط سن جنینی نوزادان 8/1±62/30 هفته و متوسط وزن نوزادان940/390±33/1510 گرم بود. میانگین طول مدت تهویه مکانیکی 97/2±58/3 روز بود. میان جنس و همچنین نوع زایمان با طول مدت تهویه مکانیکی همبستگی وجود نداشت (05/0<p). بین سن جنینی (001/0p<) و همچنین وزن با طول مدت تهویه مکانیکی (001/0p<) همبستگی معنادار وجود داشت. ولی در تحلیل تعدیل شده با استفاده از رگرسیون چندگانه فقط رابطه سن جنینی با طول مدت تهویه مکانیکی معنادار باقی ماند.

نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که از بین عوامل مورد بررسی فقط سن جنینی عامل مؤثر بر طول مدت تهویه مکانیکی بوده است.


محمد ابراهیم‌پور، منصوره عزیززاده فروزی، بتول تیرگری،
دوره 22، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلال استرس پس از سانحه، یکی از اختلالات روان‌پزشکی است که قرار گرفتن در معرض تروما عامل اساسی در پیدایش آن است. این اختلال بر جنبه‌های مهم زندگی فرد نظیر کیفیت زندگی حرفه‌ای تأثیر می‌گذارد. هدف این پژوهش تعیین همبستگی بین علایم استرس پس از سانحه با کیفیت زندگی حرفه‌ای کارکنان پرستاری بخش‌های روان‌پزشکی است.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی تحلیلی به روش سرشماری 160 نفر از کارکنان پرستاری بخش‌های روان‌پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سال 1392 بررسی شدند. پرسشنامه‌های ویژگی‌های جمعیت‌شناختی و حرفه‌ای، علایم استرس پس از سانحه (PCL-C) Weathers و کیفیت زندگی حرفه‌ای (PQOL) Hudnall Stamm جهت گردآوری داده‌ها مورد استفاده قرار گرفت. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری ضریب همبستگی پیرسون، تی‌مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه و رگرسیون خطی در نرم‌افزار SPSS v.20 تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: بین علایم استرس پس از سانحه با کیفیت زندگی حرفه‌ای در پرستاران بخش‌های روان‌پزشکی همبستگی معنادار وجود داشت ( 32/0=r، 001/0p<). همچنین علایم استرس پس از سانحه با ابعاد فرسودگی شغلی (36/0=r، 001/0P<) و استرس تروماتیک ثانویه (61/0= rو 001/0p<) ارتباط مثبت و با بعد رضایت از همدردی ارتباط آماری معکوس (29/0-=r، 001/0p<) داشت. پس از حذف اثر متغیرهای سن، تجربه کاری، علاقه به کار و تجربه قبلی حوادث تروماتیک نیز همبستگی دو متغیر اصلی پژوهش معنادار بود (001/0p<).

نتیجه‌گیری: استرس پس از سانحه با کیفیت زندگی حرفه‌ای روان‌پرستاران همبستگی دارد. بنابراین توصیه می‌شود عوامل مرتبط با اختلال پس از سانحه شناسایی و پیشگیری شود.


سیده رابعه قوامی، لیلی بریم‌نژاد، نعیمه سیدفاطمی، حمید حقانی،
دوره 23، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: بستری شدن نوزاد در بخش مراقبت‌های ویژه برای والدین تنش‌زاست. به طوری که ایفای نقش والدی آنان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. پرستاران به جهت موقعیت ویژه‌ای که دارند می‌توانند نقش مهمی در کاهش استرس والدین داشته باشند. تحقیق حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش نقش والدی توسط پرستار بر استرس والدین نوزادان بستری در بخش مراقبت‌های ویژه انجام یافته است.
روش بررسی: مطالعه نیمه تجربی (IRCT201605131788N17) حاضر با شرکت 72 زوج (36 زوج گروه مداخله و 36 زوج گروه شاهد) از والدین نوزادان بستری در بخش مراقبت‌های ویژه نوزادان بیمارستان علی‌اصغر در سال 1395 انجام گرفته است. گروه مداخله آموزش‌های مربوط به ایفای نقش والدی را براساس نیاز خود دریافت کردند. استرس آن‌ها با گروه شاهد با استفاده از پرسشنامه سنجش استرس والدین نوزادان بستری در بخش مراقبت ویژه مقایسه گردید. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی آزمون‌های آماری کای‌دو، تی‌زوجی، تی‌مستقل، تحلیل واریانس و آزمون دقیق فیشر در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 تحلیل شد.
یافته‌ها: قبل از آموزش دو گروه از نظر سطح استرس تفاوت معنادار آماری نداشتند (05/0p>). پس از اجرای برنامه آموزشی، استرس گروه مداخله نسبت به گروه شاهد در روز دهم کاهش پیدا کرد (001/0p<).
نتیجه‌گیری: آموزش والدین براساس نیازهای آموزشی سبب کاهش استرس آنان می‌شود. با کاهش استرس و تقویت نقش والدین می‌توان از ارایه مراقبت با کیفیت در زمان بستری نوزادان اطمینان حاصل کرد.
 
مرضیه اسحاقی، رمضان فلاح، ترانه امامقلی خوشه‌چین، جعفر حسنی،
دوره 23، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم پیش از قاعدگی مجموعه‌ای از علایم جسمانی و خلقی است که به طور دوره‌ای اتفاق افتاده و عملکرد فردی و اجتماعی زنان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. هدف از این مطالعه تعیین تأثیر مشاوره گروهی مدیریت استرس بر علایم سندرم پیش از قاعدگی بوده است.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی (IRCT2016052127994N1) است که در سال 1395 در دانشگاه علوم پزشکی زنجان در مورد 44 دانشجوی مبتلا به PMS (22 نفر گروه مداخله 22 نفر گروه شاهد) انجام گرفته است. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه مشخصات جمعیت‌شناختی و غربالگری علایم قبل از قاعدگی (PSST) است. داده‌ها با استفاده از جداول توزیع فراوانی و آزمون‌های تی‌مستقل، کای‌دو، آنالیز کوواریانس و آنالیز واریانس اندازه‌های تکراری در نرم‌افزار SPSS نسخه 21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: علایم خلقی- رفتاری، علایم جسمی و تأثیر علایم بر زندگی قبل از درمان در دو گروه تفاوت معناداری نداشت پس از درمان در ماه اول علایم خلقی- رفتاری (001/0p<) و تأثیر علایم بر زندگی (007/0=p) بین دو گروه متفاوت بود. نتایج دو ماه پس از مداخله نشان داد میانگین نمرات علایم خلقی- رفتاری، در گروه آزمون (84/4±2/53) و شاهد (81/4±2/70)، میانگین نمرات علایم جسمانی در گروه آزمون (87/5±7/36) و شاهد (84/7±9/64) و همچنین میانگین نمرات تأثیر علایم بر زندگی در گروه آزمون (73/4±36) و شاهد (73/2±3/58) تفاوت آماری معناداری داشته است (001/0p<).
نتیجه‌گیری: مشاوره گروهی مدیریت استرس، در کاهش علایم سندرم پیش از قاعدگی مؤثر بوده و می‌توان از آن به عنوان یک روش غیردارویی و بدون عوارض جانبی استفاده کرد.
 

صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb