جستجو در مقالات منتشر شده


27 نتیجه برای دانشجو

سرور احمد نژاد،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده

هدف از این پژوهش بررسی تاثیر آموزش تن آرامی پیشرونده عضلانی (Progressive Muscle Relaxation) بر سطح اضطراب آشکار دانشجویان سال اول پرستاری در بدو ورود به محیط بالینی می باشد که در دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1377 انجام شده است. ابزار مورد استفاده شامل فرم تست آشکار اشپیلبرگر دارای 20 سوال (عبارت)، پرسشنامه مشتمل بر خصوصیات دموگرافیک (10 سوال) و شاخصهای فیزیولژیکی اضطراب ( فشار خون، نبض، تنفس، درجه حرارت) بوده است. مطالعه روی 60 نمونه (30 نفر آزمون، 30 نفر شاهد) انجام گرفت، بدین صورت که دو هفته قبل از ورود تست آشکار اشپیلبرگر و کنترل علائم حیاتی از دو گروه بعمل آمد، سپس گروه آزمون پس از آموزش تن آرامی بمدت دو هفته (روزی سه بار) تن آرامی را تمرین نمودند. متعاقبل آموزش مجدداً در روز ورود به محیط بالینی از کل واحدها تست آشکار اشپیلبرگر و کنترل علائم حیاتی بطور جداگانه بعمل آمد. نتایج پژوهش نشان داد که سطح اضطراب آشکار و تغییرات فیزیولوژیکی در روز ورود به محیط بالینی در گروهی که آموزش دیده اند با گروهی که آموزش ندیده اند متفاوت است. بنابراین آموزش تن آرامی بر سطح اضطراب آشکار تاثیر مثبت داشته است. همچنین نتایج این پژوهش آموزش تن آرامی را در کنترل اضطراب دانشجویان پرستاری قبل از ورود به محیط بالینی بعنوان جزئی از برنامه آموزشی دانشجویان پرستاری حمایت می کند.
نسرین سلمانی باروق، ناهید دوخت شریفی یستانک، فرزانه یوسفی، عباس مهران،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده

افسردگی واکنش هیجانی انسانها نسبت به یک فقدان و یا نارسائی است، که می تواند بعلت غمگین مبهم و جدی باشد و برای ماهها و سالها تاثیراتی بر روی بدن، خلق و تفکر بوجود آورد (1).افسردگی با علائمی نظیر ناتوانی، در کسب لذت و کاهش انرژی مشخص می شود که منجر به افت کارآیی شخص می گردد (2).پرستاران بیش از سایرین بدلیل موقعیت شغلی خویش در معرض ابتلاء به صدمات روانی، جسمانی ناشی از کار قرار می گیرند (3).دانشجویان پرستاری با شروع دوره کارورزی در عرصه، برای اولین بار در معرض آسیبهای محیط کاری قرار می گیرند. علائم افسردگی در بین دانشجویانی که مشغول گذراندن دوره انترن شیبی هستند مشاهده می شود. به منظور بررسی مقایسه ای افسردگی در بین این گروه از دانشجویان پرستاری یک مطالعه توصیفی انجام گردید که طی آن 67 نفر از دانشجویان پرستاری کارآموز در عرصه که در یک دوره مشغول به تحصیل بودند به روش سیستماتیک انتخاب گردیدند. نمونه های انتخابی را 34 نفر قبل از دوره و 23 نفر بعد از دوره (5 ماه بعد) تشکیل می دادند. جهت تعیین نسبت افسردگی در دانشجویان پرستاری کارآموز در عرصه با در نظر گرفتن متغیرهای سن، جنس، محل سکونت و وضعیت تاهل از روش تطبیق میانگین ها در دو گروه قبل و بعد از گذراندن دوره کارآموزی در عرصه استفاده گردید. نتایج حاصل با استفاده از آزمون Z عدم تاثیر برنامه کارآموزی در عرصه را بر نسبت افسردگی نشان داد.
نسرین سلمانی باروق، هایده نکته‌دان، انوشیروان کاظم‌نژاد، عفت نوروزی،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده


مینو پاک‌گوهر، مهرناز گرانمایه، غلامرضا بابایی، مژگان نظری،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1382 )
چکیده


سیده طاهره میرمولایی، حسن شعبانی، غلامرضا بابایی، زهرا عبدحق،
دوره 10، شماره 3 - ( 4-1383 )
چکیده

مقدمه: حرفه‌ی مامایی با قضاوت‌های بالینی درگیر است که تأثیر مستقیم روی سلامت مادر و جنین خواهد داشت. ماما باید در مواقع بروز فوریت‌ها با دانش و مهارت کافی قادر به تصمیم‌گیری باشد. یک ماما با تقویت تفکر انتقادی در فرآیند مراقبت بهترین خدمات را ارایه خواهد داد.
مواد و روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی مقایسه‌ای است که به صورت مقطعی و با هدف کلی مقایسه تفکر انتقادی دانشجویان ترم اول و ترم آخر کارشناسی پیوسته مامایی دانشگاه‌های علوم پزشکی شهر تهران انجام شد. در این پژوهش، با توجه به معیارهای مورد نظر 259 نفر از دانشجویان ترم اول و ترم آخر کارشناسی، به روش سرشماری انتخاب شدند. به منظور اندازه‌گیری میزان تفکر انتقادی آنان از آزمون تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم ب استفاده شد. این پرسشنامه یکی از ابزارهای سنجش مهارت تفکر انتقادی است که توانایی تحلیل، استنباط، استدلال استنتاجی، استدلال استقرایی و ارزشیابی را می‌سنجد. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون تی و آنالیز واریانس و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافته‌ها: نمرات کل تفکر انتقادی دانشجویان ترم اول و ترم آخر دانشگاه‌های علوم پزشکی تهران تفاوت معناداری نداشت. فقط نمرات دانشجویان ترم آخر دانشگاه تهران کاهش
(0/009=p) و در دانشگاه ایران افزایش را نشان داد (007/0=p). در مقایسه مهارت‌های تفکر انتقادی نیز تفاوت زیـادی دیده نشد و فقط توانایی استدلال استقرایی دانشجویان کارشناسی دانشگاه تهران کاهش (001/0=p) و در دانشگاه ایران افزایش را نشان داد (002/0=p). توانایی ارزشیابی دانشجویان دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامی کاهش داشت
(0/002=p)، اما در دانشگاه ایران افزایش را نشان داد (008/0=p).
نتیجه‌گیری: بر اساس این یافته‌ها می‌توان گفت، اگر چه تفکر انتقادی بسیار مهم است، اما در طول آموزش دوران تحصیل به آن توجهی نشده است. روش‌های آموزش فعلی مامایی قادر به افزایش سطح تفکر انتقادی دانشجویان نیست. لذا به کارگیری روش‌های آموزش نوین و راهکارهای یادگیری فعال لازم است.


نسرین رسول زاده، جیران زبردست، میترا ذوالفقاری، عباس مهران ،
دوره 13، شماره 2 - ( 2-1386 )
چکیده

زمینه و هدف:دیسمنوره در زمره شکایات شایع زنان است که بر زندگی روزانه آنان اثر می‌گذارد. درمان‌های مختلفی برای دیسمنوره مطرح شده که از آن میان می‌توان به آرام‌سازی اشاره نمود. هدف از این مطالعه تعیین تأثیر روش آرام‌سازی پیش‌رونده عضلانی بر دیسمنوره اولیه دانشجویان دختر دانشکده پرستاری - مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران بوده است.
روش بررسی: این مطالعه به روش نیمه تجربی صورت گرفته و نمونه مورد مطالعه شامل 80 نفر دانشجوی دختر سال اول دانشکده پرستاری و مامایی مبتلا به دیسمنوره درجه 2 و 3 بوده است. واحدهای مورد پژوهش به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. در گروه تجربه پس از آموزش روش آرام‌سازی، واحدهای پژوهش روزانه 2 بار، هر بار به مدت 20 دقیقه در طی 3 ماه متوالی آرام‌سازی پیش‌رونده عضلانی را انجام می‌دادند و پرسشنامه‌ای را در سه روز اول هر دوره قاعدگی تکمیل می‌نمودند. گروه کنترل پرسشنامه را در سه روز اول دوره قاعدگی (2 بار در روز) تکمیل می‌نمودند. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری توصیفی و استنباطی، 2، فیشر و t مستقل و نرم‌افزار SPSS انجام گرفت.
یافته‌ها: در دوره اول (149/0=p) و دوم قاعدگی (390/0=p) اختلاف معناداری بین دو گروه کنترل و تجربه مشاهده نشد. لیکن در دوره سوم (023/0=p) اختلاف معناداری را بین دو گروه وجود داشت.
نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های این مطالعه، روش آرام‌سازی پیش‌رونده عضلانی موجب کاهش درد دیسمنوره می‌شود. بنابراین روش یاد شده را می‌توان به عنوان یک درمان مؤثر برای کاهش درد دیسمنوره مورد استفاده قرار داد.


ترانه تقوی لاریجانی‏‎، فرهاد ‎‏ رمضانی‌بدر‎، علی‌رضا ‎‏ خاتونی، زهرا منجمد‏،
دوره 13، شماره 2 - ( 2-1386 )
چکیده

‏زمینه و هدف:دانشجویان پرستاری و مامایی، عوامل استرس‌زای متعددی را تجربه می‌کنند. به منظور کاهش ‏استرس‌ها و پیشگیری از عواقب آن‌ها باید تدابیری اتخاذ گردد. هدف از این مطالعه مقایسه عوامل ‏استرس‌زا بین دانشجویان سال آخر پرستاری و مامایی در دانشگاه‌های علوم پزشکی منتخب شهر تهران ‏است. مقایسه عوامل استرس‌زا در دانشجویان پرستاری و مامایی می‌تواند شرایط زمینه‌ای کنترل‌کننده ‏این عوامل را تا حدود زیادی مشخص کند.‏
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی و مقطعی است. نمونه‌های پژوهش شامل کلیه ‏دانشجویان کارشناسی دختر سال آخر پرستاری و مامایی دانشگاه‌های علوم پزشکی تهران،ایران و شهید بهشتی ‏در سال تحصیلی 84-83 بودند، که به روش سرشماری انتخاب شدند. از 380 نفر دانشجویان سال آخر، تعداد ‏‏363 نفر در پژوهش شرکت کردند. برای جمع‌آوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شد که شامل متغیرهای فردی ‏‏(15 سؤال) و عوامل استرس‌زا (54 سؤال) در سه حیطه محیط دانشگاه، محیط بالین و مسایل شخصی-اجتماعی ‏می‌باشد. پس از تعیین اهم عوامل استرس‌زا توسط دانشجویان پرستاری و مامایی، کلیه عوامل استرس‌زا بین ‏دانشجویان پرستاری و مامایی مورد مقایسه قرار گرفت. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی نظیر شاخص‌های ‏مرکزی (میانگین)، و آمار استنباطی نظیر آزمون 2‏، توسط نرم‌افزار ‏SPSS‏ تجزیه و تحلیل شد.‏
یافته‌ها: نتایج نشان داد که تعدادی از عوامل استرس‌زا نظیر مبهم بودن آینده شغلی، عدم کفایت حرفه‌ای ‏هنگام فارغ التحصیلی، مراقبت از افراد در حال مرگ، فقدان هماهنگی بین آموزش و بالین، نگرانی در ‏زمینه اشتغال و کاریابی و.... به طور مشترک توسط دانشجویان پرستاری و مامایی عنوان شده است. ‏همچنین بین برخی از عوامل استرس‌زا در حیطه‌تحصیل در دانشگاه (نظیر نارضایتی از رشته تحصیلی)، ‏حیطه بالین (نظیر دانش بالینی ناکافی)، و حیطه شخصی - اجتماعی (نداشتن اعتماد به نفس) با رشته ‏تحصیلی ارتباط آماری معناداری مشاهده می‌شود.‏
نتیجه‌گیری: دانشجویان پرستاری و مامایی در حیطه‌های تحصیل در دانشگاه، محیط بالین و شخصی-‏اجتماعی با استرسورهای متعددی روبرو هستند که برخی از آن‌ها اهمیت بالایی دارد. همچنین در ‏مواردی دانشجویان پرستاری و مامایی استرس‌های متفاوتی را تحمل می‌کنند که مقایسه آن‌ها زمینه ‏ارایه راه‌کارهای مؤثرتر در کاهش عوامل استرس را فراهم می‌کند. لذا لازم است که مسؤولین دانشکده‌ها ‏برای کاهش عوامل استرس‌زا برنامه‌ریزی نموده و راه‌کارهای بهینه را به کار گیرند.‏


زهرا راهنورد، سرور احمدنژاد آبکنار، عباس مهران،
دوره 15، شماره 1 - ( 5-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: مدل همکار آموزشی بالینی به معنی مشارکت و همکاری بین مراقبان سلامت و مربیان دانشکده است و واقع‌بینی را برای محیط‌های کاری به ارمغان می‌آورد. در حرفه پرستاری سازگاری بین بخش آموزش و عرصه بالین، آرمانی دیرینه بوده که مستلزم همکاری مربیان دانشکده‌های پرستاری و پرستاران حرفه‌ای می‌باشد. تحقق این هماهنگی در نهایت تضمین‌کننده پیشرفت حرفه پرستاری خواهد بود. لذا اتخاذ رویکردی مؤثر و قابل اجرا جهت ادغام مباحث نظری و تجربیات بالینی در رشته پرستاری از اهمیت وی‍ژه‌ای برخوردار است. بر این اساس مطالعه‌ حاضر با هدف تعیین میزان تأثیر مدل همکار آموزشی بالینی بر پیامد آموزش بالینی دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام پذیرفته است.

روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است. نمونه‌های این پژوهش شامل سه نفر از مربیان دانشکده، 7 نفر از پرستاران شاغل در 3 بخش کودکان و 52 نفر از دانشجویان پرستاری مشغول به تحصیل در ترم پنجم بودند که دارای معیارهای ورود به مطالعه بوده و به صورت نمونه‌گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. سپس نمونه‌ها به صورت تصادفی به دو گروه تجربه (28 نفر) و شاهد (24 نفر) تقسیم شدند. دانشجویان در گروه تجربه و شاهد، واحد کارآموزی کودکان را در 3 بخش منتخب و به طور غیر هم‌زمان سپری نمودند با این تفاوت که دانشجویان در گروه تجربه بر اساس مدل همکار آموزشی بالینی تحت نظر پرستاران منتخب بالینی آموزش می‌دیدند و مربیان دانشکده بر فرایند آموزش نظارت داشته و در این مورد با پرستاران مربی همکاری می‌نمودند. در پایان دوره کارآموزی از مهارت‌های بالینی دانشجویان و میزان رضایتمندی دانشجویان و مربیان پس آزمون به عمل آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها، از روش‌های آماری توصیفی و استنباطی شامل آزمون مجذور کای، تست دقیق فیشر، من‌ویتنی‌یو و آزمون t استفاده شد.

یافته‌ها: نمونه‌ها در گروه تجربه و شاهد، از نظر مشخصاتی نظیر سن، جنس، معدل ترم گذشته، میزان علاقه و انگیزه نسبت به حرفه پرستاری با یکدیگر همگن بودند. یافته‌های این پژوهش اختلاف معناداری را در دو گروه تجربه و شاهد از نظر مهارت‌های بالینی اندازه‌گیری TPR، اندازه‌گیری فشارخون، اکسیژن درمانی، دارو درمانی، تغذیه کودک، ارتباط با کودک و خانواده نشان داد (001/0p<). به علاوه اختلاف معناداری بین متغیر رضایتمندی پرستاران منتخب بالینی از نحوه کارآموزی دانشجویان پرستاری در دو گروه تجربه و شاهد مشاهده شد (004/0=p). اما به لحاظ رضایتمندی دانشجویان و مربیان پرستاری از دستیابی به اهداف آموزش بالینی در گروه تجربه و شاهد اختلاف معناداری مشاهده نشد (به ترتیب 058/0=p و 109/0=p).

نتیجه‏گیری: مدل همکار آموزشی بالینی روشی مناسب در فرایند آموزش مهارت‌های بالینی به دانشجویان پرستاری است و بر این اساس بهره‌گیری از تجربیات و دانش عملی پرستاران بالینی در هر بخش برای ارایه آموزش مهارت‌ها به دانشجویان پرستاری توصیه می‌شود.

 


عفت صادقیان، علی حیدریان‌پور،
دوره 15، شماره 1 - ( 5-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: بهداشت روانی جامعه یکی از محورهای ارزیابی سلامتی جوامع مختلف است. سلامت روانی نقش مهمی در تضمین پویایی و کارآمدی هر جامعه ایفا می‌کند. ورود به دانشگاه مقطعی بسیار حساس در زندگی نیروهای کارآمد و فعال جوان در هر کشوری است و با تغییرات زیادی در روابط اجتماعی، انتظارات و نقش‌ها همراه می‌باشد. قرار گرفتن در چنین شرایطی غالباً با استرس و نگرانی توأم بوده و عملکرد و بازدهی دانشجویان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف تعیین عوامل استرس‌زا و ارتباط آن با سلامت روانی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی همدان در سال 1385 صورت گرفته است.

روش بررسی: در این مطالعه مقطعی 180 نفر از دانشجویان مقاطع مختلف دانشگاه علوم پزشکی همدان به روش تصادفی طبقه‌ای انتخاب شدند. اطلاعات لازم با استفاده از پرسشنامه عوامل استرس‌زا و SCL90 در قالب یک مصاحبه فردی با آزمودنی جمع‌آوری و در نرم‌افزار SPSS با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: در این پژوهش اکثر دانشجویان (1/66%) فاقد اختلال روانی بودند؛ 4/29% اختلال روانی خفیف و 4/4% اختلال روانی متوسط داشتند. میانگین نمره سلامت روان 99/72 و انحراف معیار 02/46 به دست آمد. بین نمره سلامت روان و وضعیت تأهل ارتباط معناداری وجود داشت و وضعیت روانی افراد متأهل بهتر بود. از عوامل استرس‌زای تجربه شده، بین نگرانی در مورد سلامت خانواده، تغییر در فعالیت مذهبی، نگرانی در مورد آینده شغلی، ورود به محیط بیمارستان، شرکت در امتحان مهم، اختلاف با دوستان، مشکلات جنسی و همچنین تعداد استرسورهای تجربه شده با سلامت روانی ارتباط معنادار مشاهده شد ( 05/0p<).

نتیجه‏گیری: هر چند اکثر دانشجویان فاقد اختلال روانی هستند ولی در عین حال استرسورهای متعددی سلامت روانی آن‌ها را تهدید می‌کند. بر این اساس پیشنهاد می‌شود ضمن فراهم کردن امکان مشاوره، شرایط حاکم بر محیط‌های آموزش به نحوی اصلاح گردد که باعث محافظت از دانشجویان در برابر اختلالات روانی شود.

 


ترانه تقوی لاریجانی، ناهیددخت شریفی نیستانک، محمد آقاجانی، عباس مهران،
دوره 15، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: وجود هم‌زمان قاطعیت پایین و اضطراب بالا در دانشجویان پرستاری و مامایی باعث اختلال در عملکرد تحصیلی، تضعیف توانایی و عدم شکوفایی استعدادهایشان شده و نه تنها سلامت آن‌ها به خطر می‌اندازد، بلکه آنان را از یک زندگی سالم و شکوفا باز می‌دارد. مطالعات اندکی در این زمینه صورت گرفته است. هدف از این مطالعه تعیین ارتباط قاطعیت و اضطراب در دانشجویان پرستاری و مامایی می‌باشد.

روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع همبستگی است. 173 دانشجوی پرستاری (68 پسر، 105 دختر) و 77 دانشجوی مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1386 به عنوان نمونه انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از ابزار خود گزارشی شامل «فرم اطلاعات شخصی»، «پرسشنامه اضطراب نهان اشپیلبرگر» و «مقیاس سنجش قاطعیت Gambrill و Richy» جمع‌آوری و با استفاده از روش‌های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که بیش از نیمی از دانشجویان پرستاری و مامایی (به ترتیب 5/59% و7/59%) دارای قاطعیت متوسط هستند. همچنین در مجموع 3/43% دانشجویان پرستاری و 4/36% دانشجویان مامایی دارای اضطراب در سطوح متوسط و بالا بودند. ضریب همبستگی پیرسون ارتباط معکوس و معناداری را بین قاطعیت و اضطراب در دانشجویان پرستاری (001/0p<) و مامایی (001/0p<) نشان داد. برخی از متغیرهای فردی و تحصیلی ارتباط معناداری با قاطعیت و اضطراب دانشجویان داشتند.

نتیجه‌گیری: با توجه به ارتباط قاطعیت و اضطراب و تأثیر آن بر سلامت روان، عملکرد تحصیلی و شغلی دانشجویان، توجه خاص متخصصان آموزش و نیز انجام اقداماتی جهت آگاهی دانشجویان از مهارت‌های لازم برای تعامل مثبت با دیگران و همچنین افزایش قاطعیت و کاهش اضطراب ضروری می‌باشد.

 


الهه احمدنیا، الهام شکیبازاده، ترانه امامقلی خوشه چین،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: سبک زندگی در دوران جوانی نقش اساسی در افزایش توده استخوانی بدن و جلوگیری از پوکی‌استخوان دارد. پژوهش حاضر با هدف شناخت سبک زندگی مرتبط با پوکی‌استخوان در دانشجویان دختر دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی زنجان انجام گرفته است.

روش بررسی: در این مطالعه مقطعی 166 نفر از دانشجویان دختر دانشکده پرستاری و مامایی زنجان به روش سرشماری در مطالعه شرکت کردند. اطلاعات در دو بخش مشخصات فردی و ابعاد مختلف سبک زندگی مرتبط با پوکی‌استخوان در قالب پرسشنامه گردآوری گردید. سبک زندگی از نظر وضعیت تغذیه و میزان دریافت کلسیم، میزان فعالیت‌های فیزیکی و عادات (مصرف سیگار، الکل، رژیم‌های دارویی و غذایی لاغری) مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات با استفاده از روش‌های آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شد.

یافته‌ها: 8/56% از دانشجویان مورد مطالعه در زمینه تغذیه دارای سبک زندگی نامطلوب بودند. میانگین دریافت روزانه کلسیم در دانشجویان ساکن خوابگاه 117±533 میلی‌گرم و در دانشجویان غیر خوابگاهی 213±721 میلی‌گرم و از لحاظ آماری متفاوت بود (001/0p<). در مورد فعالیت‌های فیزیکی تنها 2/19% از دانشجویان فعالیت فیزیکی مطلوب داشتند که نوع فعالیت فیزیکی در اکثر آنان (5/83%) پیاده‌روی بود. در مورد عادات (استعمال سیگار، مصرف الکل، پیروی از رژیم‌های دارویی و غذایی لاغری)، 2/98% از دانشجویان، دارای سبک زندگی مطلوب بودند. در این مطالعه، بین وضعیت اقتصادی و میزان دریافت روزانه کلسیم ارتباط معنادار آماری مشاهده شد (047/0=p). تفاوت معناداری بین سبک زندگی و مرتبه تولد، تحصیلات والدین و رشته تحصیلی دانشجویان وجود نداشت.

نتیجه‌گیری: با توجه به این که سبک زندگی بیش از نیمی از دانشجویان پرستاری و مامایی مورد مطالعه در زمینه تغذیه و فعالیت‌های فیزکی مناسب نبود، آموزش و اطلاع‌رسانی جهت پیروی از سبک زندگی مناسب در پیشگیری از بیماری خاموش پوکی‌استخوان و همچنین برنامه‌ریزی در خصوص بهبود تغذیه دانشجویان و ترویج فعالیت‌های فیزیکی آنان ضروری به نظر می‌رسد.


نازی نجات، حمیدرضا کوهستانی، کورش رضایی،
دوره 17، شماره 2 - ( 4-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: اکثر مطالعاتی که در آموزش پرستاری انجام گرفته بر نتایج یادگیری تمرکز داشته و فرایندهایی که دانشجویان در حین یادگیری از آن‌ها استفاده می‌کنند، کم‌تر مورد توجه قرارگرفته است. روش‌های سنتی آموزش بالینی نمی‌تواند منجر به یادگیری معنادار و عمیق شود. هدف از انجام این مطالعه تعیین میزان تأثیر نقشه مفهومی بر رویکردهای یادگیری در دانشجویان پرستاری می‌باشد.

روش بررسی: این یک مطالعه نیمه تجربی است که در آن 53 دانشجوی پرستاری به صورت تصادفی به دو گروه آزمون (28 نفر) و شاهد (25 نفر) تقسیم شدند. به دانشجویان گروه آزمون آموزش داده شد برای یادگیری تجارب بالینی از نقشه مفهومی استفاده نمایند. دانشجویان گروه شاهد به روش سنتی آموزش داده شدند. قبل و بعد از مداخله رویکردهای یادگیری با استفاده از پرسشنامه فرایند مطالعه اندازه‌گیری شد. داده‌ها با آزمون تی‌زوجی در نرم‌افزار SPSS v.16 تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: نتایج پیش آزمون نشان داد بین دو گروه از نظر میانگین نمره رویکرد یادگیری و همچنین ویژگی‌های جمعیت‌شناختی تفاوت آماری وجود ندارد (05/0p>). میانگین نمره رویکرد عمیق در گروه آزمون پس از استفاده از نقشه مفهومی نسبت به پیش آزمون به طور معناداری افزایش یافت (03/0=p). مقایسه نمرات پس آزمون در گروه‌های آزمون و شاهد نشان داد که رویکرد عمیق در گروه آزمون به طور معناداری بیش از گروه شاهد می‌باشد (02/0=p). یادگیری سطحی تفاوت آماری نداشت.

نتیجه‌گیری: استفاده از نقشه مفهومی به عنوان یک مداخله فراشناختی می‌تواند موجب افزایش یادگیری عمیق و معنادار در دانشجویان پرستاری گردد.

 


رضا نگارنده، سپیده محمدی، سهیلا زابلی‌پور، تاج محمد آرازی قجق،
دوره 18، شماره 3 - ( 5-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: کیفیت مراقبت‌های پرستاری از دغدغه‌های اصلی مدیران پرستاری است. دانشجویان پرستاری در دوره کارآموزی در عرصه آماده می‌شوند تا مسؤولیت‌های پرستار دانش‌آموخته را به طور مستقل انجام دهند. یکی از شاخص‌های ارزیابی کیفیت، تعیین میزان رضایت بیماران از کیفیت مراقبت‌های پرستاری است. مطالعه حاضر با هدف تعیین همبستگی بین کیفیت رفتارهای مراقبتی دانشجویان در کارآموزی در عرصه از دیدگاه بیماران با رضایت آنان از مراقبت‌های ارایه شده توسط دانشجویان، صورت گرفته است.

روش بررسی: این مطالعه از نوع مقطعی توصیفی-تحلیلی است. 200 بیمار بستری در بیمارستان‌های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1390 به روش در دسترس انتخاب شدند. داده‌ها با استفاده از ابزار کیفیت رفتار مراقبتی و رضایت بیمار از کیفیت مراقبت پرستاری جمع‌آوری و با نرم‌افزار SPSS v.13 در دو قسمت توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: در مورد کیفیت رفتارهای مراقبتی، زیرمقیاس آگاهی و مهارت در سطح خوب و آموزش به بیمار در سطح ضعیف بوده و زیرمقیاس‌های ارتباط با بیمار و اخلاق پرستاری در سطح متوسط بودند. درباره رضایت بیمار نیز بیشترین سطح رضایت مربوط به زیرمقیاس آگاهی و مهارت پرستاری و کم‌ترین سطح رضایت مربوط به آموزش به بیمار بوده است. همبستگی مثبت و معناداری بین کیفیت رفتارهای مراقبتی کل و رضایت کل بیمار و همچنین هر یک از زیرمقیاس‌های این دو زمینه مشاهده شد (001/0>p).

نتیجه‌گیری: براساس یافته‌ها دانشجویانی که حین مراقبت، علاوه بر توجه به مهارت‌های تکنیکی، به جنبه‌های ارتباط با بیمار، اخلاق پرستاری و خصوصاً آموزش به بیمار اهمیت می‌دهند، موجب رضایت بیشتر بیماران می‌شوند. لذا توجه نظام آموزش پرستاری کشور به جنبه‌های یاد شده توصیه می‌شود.


مهرنوش اینانلو، ربابه بهاء، نعیمه سیدفاطمی، آغافاطمه حسینی،
دوره 18، شماره 3 - ( 5-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: سبک‌های مقابله‌ای که افراد به کار می‌گیرند، بر سلامت آن‌ها مؤثرند. دانشجویان پرستاری استرس‌های متعددی را تجربه می‌کنند. مقابله غیر مؤثر باعث استرس بیشتر، عدم سازگاری و بروز اختلالات و مشکلات روانی می‌گردد. این پژوهش با هدف بررسی سبک‌های مقابله‌ای مورد استفاده در دانشجویان کارشناسی پرستاری انجام گرفته است.

روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مقطعی توصیفی - تحلیلی است. جامعه پژوهش را دانشجویان پسر و دختر کارشناسی پیوسته پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تهران در نیمسال اول تحصیلی 91-90 تشکیل داده‌اند. حجم نمونه 358 دانشجو بوده و نمونه‌گیری به روش چند مرحله‌ای انجام گرفته است. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه اطلاعات جمعیت‌شناختی و پرسشنامه مقابله با موقعیت استرس‌زا بوده است. داده‌ها با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی در نرم‌افزار SPSS v.14 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

یافته‌ها: یافته‌های پژوهش حاضر نشان داد که روش غالب دانشجویان در مقابله، سبک مسأله محور بوده است. 7/61% دانشجویان از سبک مسأله محور، 19% سبک هیجان محور، 6/17% از سبک اجتناب محور و 8/1% بقیه از سبک‌های مسأله محور - هیجان محور و مسأله محور - اجتناب محور استفاده می‌کنند. هیچ‌کدام از مشخصات فردی با سبک‌های مقابله‌ای دانشجویان ارتباط آماری معناداری نداشتند.

نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که روش غالب دانشجویان در مقابله، سبک مسأله محور بوده است و همچنین بعد از سبک مسأله محور، سبک هیجان محور و اجتناب محور مورد استفاده قرار گرفته است. با توجه به ارتباط بین سبک‌های مقابله با سلامت روان و همچنین توجه به این نکته که برخورداری از سلامت روان در دانشجویان و به خصوص دانشجویان رشته­های پرستاری که با بیماران سر و کار داشته و نقش مهمی را در سیستم بهداشتی دارند، بسیار مهم و نیازمند توجه خاص می‌باشد، بنابراین به کار بردن راهکارهایی جهت بهبود آن باید به عنوان یک هدف، در برنامه‌های آموزشی دانشکده­های پرستاری قرار گیرد.

 


فرزانه پورافضل، نعیمه سیدفاطمی، مهرنوش اینانلو، حمید حقانی،
دوره 19، شماره 1 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: اثرات استرس بر سلامت دانشجویان، به توانایی مقابله آن‌ها بستگی دارد. یکی از راهبردهای مقابله‌ای برای روبه‌رو شدن با شرایط استرس‌زا تاب‌آوری است. با توجه به این که دانشجویان پرستاری تحت تأثیر عوامل استرس‌زای متعددی قرار دارند و از سوی دیگر در برخی از مطالعات تاب‌آوری به عنوان عاملی در سازگاری موفق با تغییرات، توانایی مقاومت در برابر مشکلات و عامل موفقیت در محیط آموزشی مطرح شده است، این مطالعه به منظور بررسی همبستگی استرس درک شده و تاب‌آوری در دانشجویان کارشناسی پرستاری انجام گرفت .

  روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مقطعی از نوع همبستگی توصیفی است. جامعه پژوهش را کلیه دانشجویان کارشناسی پرستاری سال اول تا چهارم دانشکده پرستاری - مامایی تهران در سال تحصیلی 92-1391 تشکیل می‌دادند . حجم نمونه 309 نفر برآورد گردید . نمونه‌های مورد پژوهش به روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه‌های استرس درک شده و تاب‌آوری می‌باشد. از آزمون‌ه ای آماری تی‌مستقل و ضریب همبستگی پیرسون در نرم‌افزار SPSS v.14 برای تحلیل داده‌ها استفاده گردید .

  یافته‌ها : نتایج نشان داد تقریباً همه دانشجویان کارشناسی پرستاری (3/99%) سطح استرس درک شده را در حد متوسط و بالاتر گزارش کرده‌اند . یافته‌ها نشان داد بین استرس درک شده و تاب‌آوری همبستگی آماری معنادار و معکوس وجود دارد (38/0-= r و 001/0 p £ ) .

  نتیجه‌گیری: با توجه به همبستگی معنادار و معکوس استرس درک شده با تاب‌آوری در دانشجویان کارشناسی پرستاری، آموزش راهبردهای مدیریت استرس از جمله افزایش تاب‌آوری در طول برنامه 4 ساله به شکل کارگاه‌های آموزشی و ایفای نقش و سایر روش‌های نوین آموزشی برای آماده کردن آن‌ها جهت ورود به عرصه کار و خدمت در نظام سلامت ضروری به نظر می‌رسد .

  


نعیمه سیدفاطمی، زینب مشیرآبادی، لیلی بریم‌نژاد، حمید حقانی،
دوره 19، شماره 3 - ( 9-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: در سال‌های اخیر ماهیت عملکرد ‌بالینی، تغییر پیدا‌ کرده و تحت‌ تأثیر انواع مدل‌های گام به گام حل مسأله قرار گرفته است، این تغییر، نیاز به افرادی که مهارت‌های حل مسأله را به طور‌ مؤثر در عملکردشان به کار گیرند، ضروری‌تر می‌سازد. از سویی قاطعیت بالا برای پرستاران و دانشجویان پرستاری، یک ضرورت است تا بتوانند در برقراری ارتباطی بهتر و استفاده‌ مؤثر از دانش و مهارت‌های حرفه‌ای خود توانمند باشند. هدف این مطالعه، تعیین مهارت­ های ‌ حل مسأله ­ و قاطعیت در دانشجویان کارشناسی پرستاری بود .

  روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع مقطعی می‌باشد. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان سال اول تا چهارم کارشناسی پرستاری شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 89-88 دانشگاه علوم پزشکی ایران بودند. ابزار گردآوری داده‌ها شامل پرسشنامه حل مسأله هپنر و پیترسون و آزمون قاطعیت راتوس همراه با سؤالات مربوط به مشخصات فردی بود. داده­ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه، آزمون تی‌مستقل و ضریب همبستگی پیرسون برای تحلیل داده‌ها استفاده شد .

  یافته‌ها : 322 دانشجو با تکمیل و عودت پرسشنامه‌ها در این مطالعه شرکت کردند. میانگین امتیاز دانشجویان در مهارت حل مسأله 5/89 و در مهارت قاطعیت 1/12 به دست آمد، که نشان‌دهنده سطح متوسط هر دو مهارت‌ است. نتایج همچنین نشان داد سطح هر دو مهارت حل مسأله و قاطعیت در دانشجویان سال چهارم نسبت به سایر دانشجویان بالاتر بود، با این حال فقط بین میانگین امتیازات مهارت قاطعیت دانشجویان سال­های مختلف تحصیلی تفاوت معنادار آماری وجود داشت (037/0 p £ و 85/2= F ). مطالعه همچنین نشان داد سطح بالای مهارت حل مسأله با سطح بالایی از مهارت قاطعیت همراه است .

  نتیجه‌گیری: برنامه­های آموزشی باید با فراهم کردن فرصت تعلیم و تمرین مهارت­های مختلف زندگی، دانشجویان را به توانم ن دی‌های مختلف از جمله مهارت حل مسأله و قاطعیت مجهز نماید. آموزش پرستاری نیز باید توانایی دانشجویان در حل مسایل بالینی و در نتیجه کارآمدی آن‌ها را به عنوان مراقبین بهداشتی ارتقاء بخشد .

  


ندا رحیمی، عصمت نوحی، نوذر نخعی،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: سلامت معنوی جدیدترین بعد سلامت می­باشد که در کنار ابعاد دیگر سلامتی همچون سلامت جسمی، روانی، اجتماعی قرار گرفته است. مطالعه حاضر با هدف بررسی سلامت معنوی دانشجویان پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی کرمان صورت گرفته است .

  روش بررسی: در این مطالعه مقطعی و توصیفی- تحلیلی، جامعه پژوهش شامل تعداد 222 نفر از دانشجویان پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سال 1391 بود که به صورت سرشماری مورد بررسی قرار گرفتند . ابزار پژوهش پرسشنامه سلامت معنوی پولتزین و الیسون بود. داده­ها با استفاده از آزمون­های آماری پارامتریک (تی‌مستقل و ANOVA ) در نرم‌افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .

  یافته‌ها : نتایج مطالعه نشان داد که سلامت معنوی دانشجویان پرستاری و مامایی در حد متوسط قرار دارد. همچنین از میان متغیرهای سن، جنس، وضعیت تأهل، سال تحصیلی، تنها متغیر جنس با میانگین نمره سلامت معنوی ارتباط آماری معناداری داشت .

  نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های پژوهش سلامت معنوی دانشجویان پرستاری و مامایی در حد متوسط بود که این نتایج اهمیت پرداختن به موضوع معنویت در بین دانشجویان پرستاری و مامایی را نشان می‌دهد و لازم است برای ارتقای سطح معنویت دانشجویان پرستاری و مامایی برنامه­ریزی‌های لازم صورت گیرد .

  


فروغ رفیعی، محبوبه سجادی هزاوه، نعیمه سیدفاطمی،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: گذ ا ر مفهومی پیچیده و مبهم است. گذار از دوره دانشجویی به زندگی کاری استرس‌زا و چالش‌آور می‌باشد. این مفهوم در حیطه‌های مختلف پرستاری از جمله آموزش، بالین و مدیریت پرستاری اهمیت زیادی دارد. به دلیل وجود ابهامات زیاد در زمینه این مفهوم، مطالعه حاضر با هدف تحلیل مفهوم گذار از دوره دانشجویی به زندگی کاری با استفاده از مدل هیبرید انجام یافته است .

  روش بررسی: در این پژوهش، تجزیه و تحلیل مفهوم گذار به روش هیبرید، در سه مرحله (نظری، کار در عرصه و تحلیل نهایی) انجام یافت . در مرحله مروری بر مطالعات (نظری) مقالات مرتبط موجود در پایگاه‌های اطلاعاتی تا سال 2012 ارزیابی و تحلیل شد. در مرحله کار در عرصه، مصاحبه با پنج نفر از پرستاران تازه کار و یک سرپرستار و دو پرستار با سابقه انجام و دستنویس شد و تحلیل درون‌مایه‌ای صورت گرفت. در مرحله نهایی، از دو مرحله قبل تحلیل کلی انجام گرفت .

  یافته‌ها : در مرحله نظری، خصوصیات مفهوم شامل فرآیندی بودن، جدا شدن، ادراک فردی، آگاهی و الگوهای پاسخ انسانی ودر مرحله کار در عرصه مواردی چون فرآیند تکاملی، تعاملی، اجتماعی شدن، اجتناب‌ناپذیر بودن، کسب صلاحیت و توانمندی و داشتن محدوده زمانی خاص شناسایی شدند. سپس در مرحله نهایی از ادغام دو مرحله قبل، تعریف کاملی از مفهوم گذار در بافت پرستاری ایران ارایه گردید: «گذار فرآیند تعاملی، تکاملی و اجتناب‌ناپذیر کسب صلاحیت و توانمندی است که نیازمند گذشت زمان بوده و مبتنی بر وی‍ژگی‌های فردی و خصوصیات سازمانی است. گذار از دوره دانشجویی به زندگی کاری، فرآیندی غیرقابل پیش‌بینی، پرآشوب، تنش‌زا، مبهم و همراه با تردید، ترس، بی‌ثباتی و آسیب‌پذیری است که منجر به کسب نقش‌های جدید، صلاحیت و توانمندی می‌شود.»

  نتیجه‌گیری: این مطالعه درک جامعی از مفهوم گذار از دوره دانشجویی به زندگی کاری را در بافت پرستاری ایران فراهم نمود. براساس معیارهای به دست آمده از این مطالعه، ابزارسازی، برنامه‌ریزی و ارزیابی فرآیند گذار پرستاران تازه دانش‌آموخته امکان‌پذیر خواهد شد. همچنین با توجه به این که مفاهیم، بلوک‌های سازنده نظریه‌ها هستند، یافته‌های مطالعه حاضر، می‌تواند در توسعه مدل و نظریه کمک‌کننده باشد .

  


سمیه قوی‌پنجه، حسین ابراهیمی، شیرین برزنجه عطری، وحید پاک‌پور، پویا تاروردی‌زاده،
دوره 20، شماره 2 - ( 5-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: بروز افسردگی در میان دانشجویان پرستاری و مامایی شایع است. آموزش مهارت حل مسأله نوعی مداخله روان‌شناختی کوتاه مدت است که می‌تواند در حل مشکلات روان­شناختی استفاده شود. این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت حل مسأله بر کاهش شدت افسردگی دانشجویان پرستاری و مامایی اجرا شده است .

  روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه شاهد می‌باشد. جامعه آماری، کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل در نیمسال اول 90-89 در دانشکده­های پرستاری و مامایی ارومیه و تبریز بودند. ابتدا مقیاس افسردگی بک در هر دو دانشکده اجرا شد. نمونه پژوهش شامل 92 دانشجو بود که در مقیاس افسردگی نمره 10 و بالاتر کسب کرده بودند و به طور تصادفی به دو گروه مداخله (46 نفر) و شاهد (46 نفر) تقسیم شدند. گروه مداخله در 6 جلسه آموزش مهارت حل مسأله دریافت نمود. در پایان در هر دو گروه مقیاس افسردگی بک اجرا شد. داده­ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد .

  یافته‌ها : نمرات مقیاس افسردگی بک در گروه مداخله از 60/18 به 41/13 و در گروه شاهد از 04/15 به 91/15 تغییر یافت. بر این اساس میانگین نمرات افسردگی گروه مداخله در مقایسه با گروه شاهد کاهش معناداری (001/0 p< ) داشته است.

  نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج مطالعه، آموزش مهارت حل مسأله به عنوان یک مداخله روان‌شناختی کوتاه مدت می‌تواند به ارتقای سلامت روان دانشجویان کمک کرده و زمینه را برای کسب مهارت‌های مراقبتی و ارتقای کیفیت مراقبت‌ پرستاری و مامایی فراهم نماید .

  


یاسمن هاشمی، سیاوش طالع پسند، کاوه علوی،
دوره 20، شماره 2 - ( 5-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: نیاز مبرمی به ابزارهای سنجش دقیق و سریع برای شناسایی زنان مبتلا به اختلال ملال پیش قاعدگی وجود دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی‌های روان‌سنجی ابزار غربالگری نشانگان پیش قاعدگی ( PSST ) در جامعه زنان ایرانی است تا شرایط یک غربالگری سریع و مناسب را برای زنان مبتلا و درمانگران آن‌ها، فراهم آورد .

  روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع مقطعی است. شرکت‌کنندگان تعداد 404 دانشجوی دختر بودند که با روش تصادفی طبقه‌ای انتخاب شدند. تحلیل عاملی اکتشافی، روایی همگرا با اجرای چک لیست تجدیدنظر شده نشانگان روانی، روایی ملاکی با مقایسه تشخیص روان‌پزشک و PSST و روایی سازه از طریق توان این ابزار در تفکیک گروه‌های PMS و PMDD از گروه بدون نشانه بررسی شد. ضرایب حساسیت و ویژگی و نقطه برش بهینه با استفاده از منحنی ROC تعیین شدند. در نهایت ضرایب اعتبار با روش آلفای کرونباخ و بازآزمایی به فاصله زمانی یک ماه برای بررسی ویژگی‌های روان‌سنجی ابزار استخراج شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از SPSS v.21 انجام گرفت .

  یافته‌ها : تحلیل عاملی یک ساختار چهار عاملی را آشکار کرد. عامل‌های «افت علاقه»، «تداخل در عملکرد»، «علایم روان نژندی و جسمانی» و «الگوهای خواب و خوردن» در ساختار ابزار غربالگری نشانگان پیش قاعدگی شناسایی شد. به عنوان شاهدی از روایی همگرا، نمرات PSST با ابعاد چک لیست تجدیدنظر شده نشانگان روانی رابطه معناداری نشان داد. ضریب توافق حاصل بین تشخیص روان‌پزشک و PSST برای PMS ، 314/0 و برای PMDD ، 807/0 بود. این ابزار توانست گروه‌های PMS و PMDD را از گروه بدون نشانه به طور معنادار تفکیک نماید. نقطه برش بهینه برای تفکیک افراد مبتلا به PMDD 22/2 تعیین شد که ضرایب حساسیت و ویژگی آن به ترتیب 9/0 و 77/0 بود. ضریب آلفای کرونباخ و ضریب اعتبار با روش بازآزمایی برای کل ابزار به ترتیب 913/0و 561/0 بود .

  نتیجه‌گیری: نسخه فارسی ابزار غربالگری نشانگان پیش قاعدگی می‌تواند به عنوان ابزاری معتبر در جامعه زنان مورد استفاده قرار گیرد و دارای ویژگی‌های روان‌سنجی مطلوبی می‌باشد. این یافته‌ها می‌تواند برای غربالگری و شناسایی سریع زنان مبتلا، خصوصاً در موقعیت‌های بالینی مفید واقع شود .

  



صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb