16 نتیجه برای دانشجویان
سرور احمد نژاد،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر آموزش تن آرامی پیشرونده عضلانی (Progressive Muscle Relaxation) بر سطح اضطراب آشکار دانشجویان سال اول پرستاری در بدو ورود به محیط بالینی می باشد که در دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1377 انجام شده است. ابزار مورد استفاده شامل فرم تست آشکار اشپیلبرگر دارای 20 سوال (عبارت)، پرسشنامه مشتمل بر خصوصیات دموگرافیک (10 سوال) و شاخصهای فیزیولژیکی اضطراب ( فشار خون، نبض، تنفس، درجه حرارت) بوده است. مطالعه روی 60 نمونه (30 نفر آزمون، 30 نفر شاهد) انجام گرفت، بدین صورت که دو هفته قبل از ورود تست آشکار اشپیلبرگر و کنترل علائم حیاتی از دو گروه بعمل آمد، سپس گروه آزمون پس از آموزش تن آرامی بمدت دو هفته (روزی سه بار) تن آرامی را تمرین نمودند. متعاقبل آموزش مجدداً در روز ورود به محیط بالینی از کل واحدها تست آشکار اشپیلبرگر و کنترل علائم حیاتی بطور جداگانه بعمل آمد. نتایج پژوهش نشان داد که سطح اضطراب آشکار و تغییرات فیزیولوژیکی در روز ورود به محیط بالینی در گروهی که آموزش دیده اند با گروهی که آموزش ندیده اند متفاوت است. بنابراین آموزش تن آرامی بر سطح اضطراب آشکار تاثیر مثبت داشته است. همچنین نتایج این پژوهش آموزش تن آرامی را در کنترل اضطراب دانشجویان پرستاری قبل از ورود به محیط بالینی بعنوان جزئی از برنامه آموزشی دانشجویان پرستاری حمایت می کند.
نسرین سلمانی باروق، ناهید دوخت شریفی یستانک، فرزانه یوسفی، عباس مهران،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده
افسردگی واکنش هیجانی انسانها نسبت به یک فقدان و یا نارسائی است، که می تواند بعلت غمگین مبهم و جدی باشد و برای ماهها و سالها تاثیراتی بر روی بدن، خلق و تفکر بوجود آورد (1).افسردگی با علائمی نظیر ناتوانی، در کسب لذت و کاهش انرژی مشخص می شود که منجر به افت کارآیی شخص می گردد (2).پرستاران بیش از سایرین بدلیل موقعیت شغلی خویش در معرض ابتلاء به صدمات روانی، جسمانی ناشی از کار قرار می گیرند (3).دانشجویان پرستاری با شروع دوره کارورزی در عرصه، برای اولین بار در معرض آسیبهای محیط کاری قرار می گیرند. علائم افسردگی در بین دانشجویانی که مشغول گذراندن دوره انترن شیبی هستند مشاهده می شود. به منظور بررسی مقایسه ای افسردگی در بین این گروه از دانشجویان پرستاری یک مطالعه توصیفی انجام گردید که طی آن 67 نفر از دانشجویان پرستاری کارآموز در عرصه که در یک دوره مشغول به تحصیل بودند به روش سیستماتیک انتخاب گردیدند. نمونه های انتخابی را 34 نفر قبل از دوره و 23 نفر بعد از دوره (5 ماه بعد) تشکیل می دادند. جهت تعیین نسبت افسردگی در دانشجویان پرستاری کارآموز در عرصه با در نظر گرفتن متغیرهای سن، جنس، محل سکونت و وضعیت تاهل از روش تطبیق میانگین ها در دو گروه قبل و بعد از گذراندن دوره کارآموزی در عرصه استفاده گردید. نتایج حاصل با استفاده از آزمون Z عدم تاثیر برنامه کارآموزی در عرصه را بر نسبت افسردگی نشان داد.
نسرین سلمانی باروق، هایده نکتهدان، انوشیروان کاظمنژاد، عفت نوروزی،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
سیده طاهره میرمولایی، حسن شعبانی، غلامرضا بابایی، زهرا عبدحق،
دوره 10، شماره 3 - ( 4-1383 )
چکیده
مقدمه: حرفهی مامایی با قضاوتهای بالینی درگیر است که تأثیر مستقیم روی سلامت مادر و جنین خواهد داشت. ماما باید در مواقع بروز فوریتها با دانش و مهارت کافی قادر به تصمیمگیری باشد. یک ماما با تقویت تفکر انتقادی در فرآیند مراقبت بهترین خدمات را ارایه خواهد داد.
مواد و روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی مقایسهای است که به صورت مقطعی و با هدف کلی مقایسه تفکر انتقادی دانشجویان ترم اول و ترم آخر کارشناسی پیوسته مامایی دانشگاههای علوم پزشکی شهر تهران انجام شد. در این پژوهش، با توجه به معیارهای مورد نظر 259 نفر از دانشجویان ترم اول و ترم آخر کارشناسی، به روش سرشماری انتخاب شدند. به منظور اندازهگیری میزان تفکر انتقادی آنان از آزمون تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم ب استفاده شد. این پرسشنامه یکی از ابزارهای سنجش مهارت تفکر انتقادی است که توانایی تحلیل، استنباط، استدلال استنتاجی، استدلال استقرایی و ارزشیابی را میسنجد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تی و آنالیز واریانس و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافتهها: نمرات کل تفکر انتقادی دانشجویان ترم اول و ترم آخر دانشگاههای علوم پزشکی تهران تفاوت معناداری نداشت. فقط نمرات دانشجویان ترم آخر دانشگاه تهران کاهش
(0/009=p) و در دانشگاه ایران افزایش را نشان داد (007/0=p). در مقایسه مهارتهای تفکر انتقادی نیز تفاوت زیـادی دیده نشد و فقط توانایی استدلال استقرایی دانشجویان کارشناسی دانشگاه تهران کاهش (001/0=p) و در دانشگاه ایران افزایش را نشان داد (002/0=p). توانایی ارزشیابی دانشجویان دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامی کاهش داشت
(0/002=p)، اما در دانشگاه ایران افزایش را نشان داد (008/0=p).
نتیجهگیری: بر اساس این یافتهها میتوان گفت، اگر چه تفکر انتقادی بسیار مهم است، اما در طول آموزش دوران تحصیل به آن توجهی نشده است. روشهای آموزش فعلی مامایی قادر به افزایش سطح تفکر انتقادی دانشجویان نیست. لذا به کارگیری روشهای آموزش نوین و راهکارهای یادگیری فعال لازم است.
ترانه تقوی لاریجانی، فرهاد رمضانیبدر، علیرضا خاتونی، زهرا منجمد،
دوره 13، شماره 2 - ( 2-1386 )
چکیده
زمینه و هدف:دانشجویان پرستاری و مامایی، عوامل استرسزای متعددی را تجربه میکنند. به منظور کاهش استرسها و پیشگیری از عواقب آنها باید تدابیری اتخاذ گردد. هدف از این مطالعه مقایسه عوامل استرسزا بین دانشجویان سال آخر پرستاری و مامایی در دانشگاههای علوم پزشکی منتخب شهر تهران است. مقایسه عوامل استرسزا در دانشجویان پرستاری و مامایی میتواند شرایط زمینهای کنترلکننده این عوامل را تا حدود زیادی مشخص کند.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی و مقطعی است. نمونههای پژوهش شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دختر سال آخر پرستاری و مامایی دانشگاههای علوم پزشکی تهران،ایران و شهید بهشتی در سال تحصیلی 84-83 بودند، که به روش سرشماری انتخاب شدند. از 380 نفر دانشجویان سال آخر، تعداد 363 نفر در پژوهش شرکت کردند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شد که شامل متغیرهای فردی (15 سؤال) و عوامل استرسزا (54 سؤال) در سه حیطه محیط دانشگاه، محیط بالین و مسایل شخصی-اجتماعی میباشد. پس از تعیین اهم عوامل استرسزا توسط دانشجویان پرستاری و مامایی، کلیه عوامل استرسزا بین دانشجویان پرستاری و مامایی مورد مقایسه قرار گرفت. دادهها با استفاده از آمار توصیفی نظیر شاخصهای مرکزی (میانگین)، و آمار استنباطی نظیر آزمون 2، توسط نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که تعدادی از عوامل استرسزا نظیر مبهم بودن آینده شغلی، عدم کفایت حرفهای هنگام فارغ التحصیلی، مراقبت از افراد در حال مرگ، فقدان هماهنگی بین آموزش و بالین، نگرانی در زمینه اشتغال و کاریابی و.... به طور مشترک توسط دانشجویان پرستاری و مامایی عنوان شده است. همچنین بین برخی از عوامل استرسزا در حیطهتحصیل در دانشگاه (نظیر نارضایتی از رشته تحصیلی)، حیطه بالین (نظیر دانش بالینی ناکافی)، و حیطه شخصی - اجتماعی (نداشتن اعتماد به نفس) با رشته تحصیلی ارتباط آماری معناداری مشاهده میشود.
نتیجهگیری: دانشجویان پرستاری و مامایی در حیطههای تحصیل در دانشگاه، محیط بالین و شخصی-اجتماعی با استرسورهای متعددی روبرو هستند که برخی از آنها اهمیت بالایی دارد. همچنین در مواردی دانشجویان پرستاری و مامایی استرسهای متفاوتی را تحمل میکنند که مقایسه آنها زمینه ارایه راهکارهای مؤثرتر در کاهش عوامل استرس را فراهم میکند. لذا لازم است که مسؤولین دانشکدهها برای کاهش عوامل استرسزا برنامهریزی نموده و راهکارهای بهینه را به کار گیرند.
زهرا راهنورد، سرور احمدنژاد آبکنار، عباس مهران،
دوره 15، شماره 1 - ( 5-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: مدل همکار آموزشی بالینی به معنی مشارکت و همکاری بین مراقبان سلامت و مربیان دانشکده است و واقعبینی را برای محیطهای کاری به ارمغان میآورد. در حرفه پرستاری سازگاری بین بخش آموزش و عرصه بالین، آرمانی دیرینه بوده که مستلزم همکاری مربیان دانشکدههای پرستاری و پرستاران حرفهای میباشد. تحقق این هماهنگی در نهایت تضمینکننده پیشرفت حرفه پرستاری خواهد بود. لذا اتخاذ رویکردی مؤثر و قابل اجرا جهت ادغام مباحث نظری و تجربیات بالینی در رشته پرستاری از اهمیت ویژهای برخوردار است. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان تأثیر مدل همکار آموزشی بالینی بر پیامد آموزش بالینی دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام پذیرفته است. روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است. نمونههای این پژوهش شامل سه نفر از مربیان دانشکده، 7 نفر از پرستاران شاغل در 3 بخش کودکان و 52 نفر از دانشجویان پرستاری مشغول به تحصیل در ترم پنجم بودند که دارای معیارهای ورود به مطالعه بوده و به صورت نمونهگیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. سپس نمونهها به صورت تصادفی به دو گروه تجربه (28 نفر) و شاهد (24 نفر) تقسیم شدند. دانشجویان در گروه تجربه و شاهد، واحد کارآموزی کودکان را در 3 بخش منتخب و به طور غیر همزمان سپری نمودند با این تفاوت که دانشجویان در گروه تجربه بر اساس مدل همکار آموزشی بالینی تحت نظر پرستاران منتخب بالینی آموزش میدیدند و مربیان دانشکده بر فرایند آموزش نظارت داشته و در این مورد با پرستاران مربی همکاری مینمودند. در پایان دوره کارآموزی از مهارتهای بالینی دانشجویان و میزان رضایتمندی دانشجویان و مربیان پس آزمون به عمل آمد. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها، از روشهای آماری توصیفی و استنباطی شامل آزمون مجذور کای، تست دقیق فیشر، منویتنییو و آزمون t استفاده شد.
یافتهها: نمونهها در گروه تجربه و شاهد، از نظر مشخصاتی نظیر سن، جنس، معدل ترم گذشته، میزان علاقه و انگیزه نسبت به حرفه پرستاری با یکدیگر همگن بودند. یافتههای این پژوهش اختلاف معناداری را در دو گروه تجربه و شاهد از نظر مهارتهای بالینی اندازهگیری TPR، اندازهگیری فشارخون، اکسیژن درمانی، دارو درمانی، تغذیه کودک، ارتباط با کودک و خانواده نشان داد (001/0p<). به علاوه اختلاف معناداری بین متغیر رضایتمندی پرستاران منتخب بالینی از نحوه کارآموزی دانشجویان پرستاری در دو گروه تجربه و شاهد مشاهده شد (004/0=p). اما به لحاظ رضایتمندی دانشجویان و مربیان پرستاری از دستیابی به اهداف آموزش بالینی در گروه تجربه و شاهد اختلاف معناداری مشاهده نشد (به ترتیب 058/0=p و 109/0=p).
نتیجهگیری: مدل همکار آموزشی بالینی روشی مناسب در فرایند آموزش مهارتهای بالینی به دانشجویان پرستاری است و بر این اساس بهرهگیری از تجربیات و دانش عملی پرستاران بالینی در هر بخش برای ارایه آموزش مهارتها به دانشجویان پرستاری توصیه میشود.
ترانه تقوی لاریجانی، ناهیددخت شریفی نیستانک، محمد آقاجانی، عباس مهران،
دوره 15، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: وجود همزمان قاطعیت پایین و اضطراب بالا در دانشجویان پرستاری و مامایی باعث اختلال در عملکرد تحصیلی، تضعیف توانایی و عدم شکوفایی استعدادهایشان شده و نه تنها سلامت آنها به خطر میاندازد، بلکه آنان را از یک زندگی سالم و شکوفا باز میدارد. مطالعات اندکی در این زمینه صورت گرفته است. هدف از این مطالعه تعیین ارتباط قاطعیت و اضطراب در دانشجویان پرستاری و مامایی میباشد. روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع همبستگی است. 173 دانشجوی پرستاری (68 پسر، 105 دختر) و 77 دانشجوی مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1386 به عنوان نمونه انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از ابزار خود گزارشی شامل «فرم اطلاعات شخصی»، «پرسشنامه اضطراب نهان اشپیلبرگر» و «مقیاس سنجش قاطعیت Gambrill و Richy» جمعآوری و با استفاده از روشهای آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که بیش از نیمی از دانشجویان پرستاری و مامایی (به ترتیب 5/59% و7/59%) دارای قاطعیت متوسط هستند. همچنین در مجموع 3/43% دانشجویان پرستاری و 4/36% دانشجویان مامایی دارای اضطراب در سطوح متوسط و بالا بودند. ضریب همبستگی پیرسون ارتباط معکوس و معناداری را بین قاطعیت و اضطراب در دانشجویان پرستاری (001/0p<) و مامایی (001/0p<) نشان داد. برخی از متغیرهای فردی و تحصیلی ارتباط معناداری با قاطعیت و اضطراب دانشجویان داشتند.
نتیجهگیری: با توجه به ارتباط قاطعیت و اضطراب و تأثیر آن بر سلامت روان، عملکرد تحصیلی و شغلی دانشجویان، توجه خاص متخصصان آموزش و نیز انجام اقداماتی جهت آگاهی دانشجویان از مهارتهای لازم برای تعامل مثبت با دیگران و همچنین افزایش قاطعیت و کاهش اضطراب ضروری میباشد.
الهه احمدنیا، الهام شکیبازاده، ترانه امامقلی خوشه چین،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: سبک زندگی در دوران جوانی نقش اساسی در افزایش توده استخوانی بدن و جلوگیری از پوکیاستخوان دارد. پژوهش حاضر با هدف شناخت سبک زندگی مرتبط با پوکیاستخوان در دانشجویان دختر دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی زنجان انجام گرفته است. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی 166 نفر از دانشجویان دختر دانشکده پرستاری و مامایی زنجان به روش سرشماری در مطالعه شرکت کردند. اطلاعات در دو بخش مشخصات فردی و ابعاد مختلف سبک زندگی مرتبط با پوکیاستخوان در قالب پرسشنامه گردآوری گردید. سبک زندگی از نظر وضعیت تغذیه و میزان دریافت کلسیم، میزان فعالیتهای فیزیکی و عادات (مصرف سیگار، الکل، رژیمهای دارویی و غذایی لاغری) مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شد.
یافتهها: 8/56% از دانشجویان مورد مطالعه در زمینه تغذیه دارای سبک زندگی نامطلوب بودند. میانگین دریافت روزانه کلسیم در دانشجویان ساکن خوابگاه 117±533 میلیگرم و در دانشجویان غیر خوابگاهی 213±721 میلیگرم و از لحاظ آماری متفاوت بود (001/0p<). در مورد فعالیتهای فیزیکی تنها 2/19% از دانشجویان فعالیت فیزیکی مطلوب داشتند که نوع فعالیت فیزیکی در اکثر آنان (5/83%) پیادهروی بود. در مورد عادات (استعمال سیگار، مصرف الکل، پیروی از رژیمهای دارویی و غذایی لاغری)، 2/98% از دانشجویان، دارای سبک زندگی مطلوب بودند. در این مطالعه، بین وضعیت اقتصادی و میزان دریافت روزانه کلسیم ارتباط معنادار آماری مشاهده شد (047/0=p). تفاوت معناداری بین سبک زندگی و مرتبه تولد، تحصیلات والدین و رشته تحصیلی دانشجویان وجود نداشت.
نتیجهگیری: با توجه به این که سبک زندگی بیش از نیمی از دانشجویان پرستاری و مامایی مورد مطالعه در زمینه تغذیه و فعالیتهای فیزکی مناسب نبود، آموزش و اطلاعرسانی جهت پیروی از سبک زندگی مناسب در پیشگیری از بیماری خاموش پوکیاستخوان و همچنین برنامهریزی در خصوص بهبود تغذیه دانشجویان و ترویج فعالیتهای فیزیکی آنان ضروری به نظر میرسد.
رضا نگارنده، سپیده محمدی، سهیلا زابلیپور، تاج محمد آرازی قجق،
دوره 18، شماره 3 - ( 5-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: کیفیت مراقبتهای پرستاری از دغدغههای اصلی مدیران پرستاری است. دانشجویان پرستاری در دوره کارآموزی در عرصه آماده میشوند تا مسؤولیتهای پرستار دانشآموخته را به طور مستقل انجام دهند. یکی از شاخصهای ارزیابی کیفیت، تعیین میزان رضایت بیماران از کیفیت مراقبتهای پرستاری است. مطالعه حاضر با هدف تعیین همبستگی بین کیفیت رفتارهای مراقبتی دانشجویان در کارآموزی در عرصه از دیدگاه بیماران با رضایت آنان از مراقبتهای ارایه شده توسط دانشجویان، صورت گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع مقطعی توصیفی-تحلیلی است. 200 بیمار بستری در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1390 به روش در دسترس انتخاب شدند. دادهها با استفاده از ابزار کیفیت رفتار مراقبتی و رضایت بیمار از کیفیت مراقبت پرستاری جمعآوری و با نرمافزار SPSS v.13 در دو قسمت توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: در مورد کیفیت رفتارهای مراقبتی، زیرمقیاس آگاهی و مهارت در سطح خوب و آموزش به بیمار در سطح ضعیف بوده و زیرمقیاسهای ارتباط با بیمار و اخلاق پرستاری در سطح متوسط بودند. درباره رضایت بیمار نیز بیشترین سطح رضایت مربوط به زیرمقیاس آگاهی و مهارت پرستاری و کمترین سطح رضایت مربوط به آموزش به بیمار بوده است. همبستگی مثبت و معناداری بین کیفیت رفتارهای مراقبتی کل و رضایت کل بیمار و همچنین هر یک از زیرمقیاسهای این دو زمینه مشاهده شد (001/0>p).
نتیجهگیری: براساس یافتهها دانشجویانی که حین مراقبت، علاوه بر توجه به مهارتهای تکنیکی، به جنبههای ارتباط با بیمار، اخلاق پرستاری و خصوصاً آموزش به بیمار اهمیت میدهند، موجب رضایت بیشتر بیماران میشوند. لذا توجه نظام آموزش پرستاری کشور به جنبههای یاد شده توصیه میشود.
مهرنوش اینانلو، ربابه بهاء، نعیمه سیدفاطمی، آغافاطمه حسینی،
دوره 18، شماره 3 - ( 5-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: سبکهای مقابلهای که افراد به کار میگیرند، بر سلامت آنها مؤثرند. دانشجویان پرستاری استرسهای متعددی را تجربه میکنند. مقابله غیر مؤثر باعث استرس بیشتر، عدم سازگاری و بروز اختلالات و مشکلات روانی میگردد. این پژوهش با هدف بررسی سبکهای مقابلهای مورد استفاده در دانشجویان کارشناسی پرستاری انجام گرفته است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مقطعی توصیفی - تحلیلی است. جامعه پژوهش را دانشجویان پسر و دختر کارشناسی پیوسته پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تهران در نیمسال اول تحصیلی 91-90 تشکیل دادهاند. حجم نمونه 358 دانشجو بوده و نمونهگیری به روش چند مرحلهای انجام گرفته است. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی و پرسشنامه مقابله با موقعیت استرسزا بوده است. دادهها با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی در نرمافزار SPSS v.14 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
یافتهها: یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که روش غالب دانشجویان در مقابله، سبک مسأله محور بوده است. 7/61% دانشجویان از سبک مسأله محور، 19% سبک هیجان محور، 6/17% از سبک اجتناب محور و 8/1% بقیه از سبکهای مسأله محور - هیجان محور و مسأله محور - اجتناب محور استفاده میکنند. هیچکدام از مشخصات فردی با سبکهای مقابلهای دانشجویان ارتباط آماری معناداری نداشتند.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که روش غالب دانشجویان در مقابله، سبک مسأله محور بوده است و همچنین بعد از سبک مسأله محور، سبک هیجان محور و اجتناب محور مورد استفاده قرار گرفته است. با توجه به ارتباط بین سبکهای مقابله با سلامت روان و همچنین توجه به این نکته که برخورداری از سلامت روان در دانشجویان و به خصوص دانشجویان رشتههای پرستاری که با بیماران سر و کار داشته و نقش مهمی را در سیستم بهداشتی دارند، بسیار مهم و نیازمند توجه خاص میباشد، بنابراین به کار بردن راهکارهایی جهت بهبود آن باید به عنوان یک هدف، در برنامههای آموزشی دانشکدههای پرستاری قرار گیرد.
فرزانه پورافضل، نعیمه سیدفاطمی، مهرنوش اینانلو، حمید حقانی،
دوره 19، شماره 1 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: اثرات استرس بر سلامت دانشجویان، به توانایی مقابله آنها بستگی دارد. یکی از راهبردهای مقابلهای برای روبهرو شدن با شرایط استرسزا تابآوری است. با توجه به این که دانشجویان پرستاری تحت تأثیر عوامل استرسزای متعددی قرار دارند و از سوی دیگر در برخی از مطالعات تابآوری به عنوان عاملی در سازگاری موفق با تغییرات، توانایی مقاومت در برابر مشکلات و عامل موفقیت در محیط آموزشی مطرح شده است، این مطالعه به منظور بررسی همبستگی استرس درک شده و تابآوری در دانشجویان کارشناسی پرستاری انجام گرفت .
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مقطعی از نوع همبستگی توصیفی است. جامعه پژوهش را کلیه دانشجویان کارشناسی پرستاری سال اول تا چهارم دانشکده پرستاری - مامایی تهران در سال تحصیلی 92-1391 تشکیل میدادند . حجم نمونه 309 نفر برآورد گردید . نمونههای مورد پژوهش به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامههای استرس درک شده و تابآوری میباشد. از آزمونه ای آماری تیمستقل و ضریب همبستگی پیرسون در نرمافزار SPSS v.14 برای تحلیل دادهها استفاده گردید .
یافتهها : نتایج نشان داد تقریباً همه دانشجویان کارشناسی پرستاری (3/99%) سطح استرس درک شده را در حد متوسط و بالاتر گزارش کردهاند . یافتهها نشان داد بین استرس درک شده و تابآوری همبستگی آماری معنادار و معکوس وجود دارد (38/0-= r و 001/0 p £ ) .
نتیجهگیری: با توجه به همبستگی معنادار و معکوس استرس درک شده با تابآوری در دانشجویان کارشناسی پرستاری، آموزش راهبردهای مدیریت استرس از جمله افزایش تابآوری در طول برنامه 4 ساله به شکل کارگاههای آموزشی و ایفای نقش و سایر روشهای نوین آموزشی برای آماده کردن آنها جهت ورود به عرصه کار و خدمت در نظام سلامت ضروری به نظر میرسد .
ندا رحیمی، عصمت نوحی، نوذر نخعی،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: سلامت معنوی جدیدترین بعد سلامت میباشد که در کنار ابعاد دیگر سلامتی همچون سلامت جسمی، روانی، اجتماعی قرار گرفته است. مطالعه حاضر با هدف بررسی سلامت معنوی دانشجویان پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی کرمان صورت گرفته است .
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی و توصیفی- تحلیلی، جامعه پژوهش شامل تعداد 222 نفر از دانشجویان پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سال 1391 بود که به صورت سرشماری مورد بررسی قرار گرفتند . ابزار پژوهش پرسشنامه سلامت معنوی پولتزین و الیسون بود. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری پارامتریک (تیمستقل و ANOVA ) در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .
یافتهها : نتایج مطالعه نشان داد که سلامت معنوی دانشجویان پرستاری و مامایی در حد متوسط قرار دارد. همچنین از میان متغیرهای سن، جنس، وضعیت تأهل، سال تحصیلی، تنها متغیر جنس با میانگین نمره سلامت معنوی ارتباط آماری معناداری داشت .
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش سلامت معنوی دانشجویان پرستاری و مامایی در حد متوسط بود که این نتایج اهمیت پرداختن به موضوع معنویت در بین دانشجویان پرستاری و مامایی را نشان میدهد و لازم است برای ارتقای سطح معنویت دانشجویان پرستاری و مامایی برنامهریزیهای لازم صورت گیرد .
زیبا تقیزاده، علی منتظری، مهسا خوشنامراد،
دوره 21، شماره 2 - ( 6-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: ماماها به عنوان یکی از اعضای تیم بحران، ارایه خدمات به مادر و نوزاد را در شرایط بحران به عهده دارند، لذا تعیین نیازهای آموزشی آنان در این شرایط، اساس برنامهریزی در این زمینه است. هدف این مطالعه شناخت نیازهای آموزشی دانشجویان مامایی برای ارایه خدمات پیشگیری از افزایش مرگ و میر مادر و نوزاد در شرایط بحران میباشد .
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی در سال 1393، تعداد 235 نفر از دانشجویان مقاطع مختلف رشته مامایی از چهار دانشگاه علوم پزشکی شهر تهران، با روش سرشماری انتخاب و پس از اعلام رضایت آگاهانه، پرسشنامه محققساخته نیازهای آموزشی مرتبط با ارایه خدمات پیشگیری از مرگومیر مادر و نوزاد در شرایط بحران را به شیوه خودگزارشدهی تکمیل نمودند . دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای آنالیز واریانس یک طرفه، t تست و همبستگی پیرسون در نرمافزار SPSS v.17 تحلیل شد.
یافتهها : میانگین و انحراف معیار نمره نیاز آموزشی دانشجویان در حیطه مادری 5/21 ± 70، از حداکثر 105 نمره، و در حیطه نوزادی 9 ± 7/46، از حداکثر 65 نمره بود و در سطح نیازآموزشی زیاد قرار گرفت. دانشجویان کارشناسی در مقایسه با کارشناسیارشد، در هر دو حیطه، نیاز آموزشی بیشتری را گزارش کردند (046/0= p ). 8/86% دانشجویان اظهار کردند تحصیلات دانشگاهی آنها را برای ایفای نقش در شرایط بحران آماده نکرده، 6/10% در این مورد آموزش قبلی دیده بودند و 5/11% تجربه مواجهه با بحران را داشتند. بین سن دانشجویان (001/0 p< )، سابقه کار بالینی آنان (001/0 p< )، گذراندن دوره آموزشی قبلی (001/0 p< ) و تجربه حضور در بحران (05/0 p< ) با میزان نیاز آموزشی درباره بحران ارتباط معناداری وجود داشت. در حالی که بین دانشگاه محل تحصیل دانشجویان با میزان نیازآموزشی آنها این ارتباط معنادار نبود (51/0= p ) .
نتیجهگیری: با توجه به نیاز آموزشی زیاد دانشجویان برای ارایه خدمات در شرایط بحران و عدم کفایت تحصیلات دانشگاهی برای آمادهسازی آنان برای ایفای نقش، بازنگری برنامهریزی آموزشی دانشجویان مامایی، ضرورت دارد .
فاطمه زهرا کریمی، غلامحسین ظریفنژاد، محبوبه عبدالهی، علی تقیپور،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: به دلیل اهمیت همدلی و تأثیر مثبت آن در ارتباط بین بیمار و مراقبان بهداشتی و همچنین به دلیل فقدان ابزار معتبری برای سنجش همدلی در دانشجویان حوزه سلامت، مطالعه حاضر با هدف بررسی ساختار عاملی و پایایی نسخه فارسی JSE-HPS در دانشجویان دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام گرفته است.
روش بررسی: در این پژوهش مقطعی، 398 نفر از دانشجویان دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی مشهد حضور داشتند که به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها JSE-HPS بود. برای بررسی ساختار عاملی ابزار از تحلیل عاملی تأییدی و برای بررسی پایایی ابزار از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. تحلیلها با استفاده از نرمافزارهای LISREL نسخه 8/8 و SPSS v.20 انجام یافت.
یافتهها: نتایج حاصل از مدل تحلیل عاملی تأییدی بیان میکند از آنجا که شاخصهای برازش مدل، شامل CFI، GFI، AGFI و NFI نزدیک 1 بودند و شاخص RMSEA کمتر از 1/0 بود، برازش الگوی 3 عاملی مناسب است. همچنین ضریب آلفای کرونباخ برای کل ابزار 63/0 به دست آمد.
نتیجهگیری: پژوهش حاضر ساختار سه عاملی نسخه فارسی 20 گویهای JSE-HPS را که شامل اتخاذ دیدگاه، مراقبت همدلانه و خود را به جای بیمار نهادن میشود، تأیید کرد. بنابراین ابزار یاد شده برای ارزیابی همدلی با بیمار در جامعه دانشجویان ارایهدهنده خدمات سلامتی مناسب است.
حسن بابامحمدی، زهرا صیادجو، فائزه دیهیمفر، هاجر چهارپاشلو، راهب قربانی،
دوره 26، شماره 1 - ( 2-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: برخی مطالعات سبک یادگیری دانشجویان رشتههای مختلف تحصیلی را به صورت مجزا مورد ارزیابی قرار دادهاند. اما، تعداد معدودی به بررسی سبک یادگیری دانشجویان رشتههای مختلف تحصیلی در دانشگاههای علوم پزشکی پرداختهاند. لذا این مطالعه با هدف تعیین سبک یادگیری دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی سمنان انجام یافته است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، 228 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی سمنان در سال 1396 به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار پژوهش آخرین نسخه پرسشنامه سبک یادگیری Kolb بود. در نهایت دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 18 با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی و تحلیلی (مجذور کای) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: 8/54% نمونهها مؤنث و 5/89% مجرد بودند. 2/63% معدل بالاتر از 16 داشتند و 2/52% ترم 2 تحصیلی بودند. سبک یادگیری 4/40% دانشجویان جذبکننده، 9/21% واگرا، 3/19% انطباق یابنده و 4/18% همگرا بود. ارتباط معناداری بین سبک یادگیری و رشته تحصیلی (014/0=p) و نیز معدل (006/0=p) مشاهده شد، اما ارتباط معناداری بین سبک یادگیری با جنس، سن، وضعیت تأهل و ترم تحصیلی دیده نشد (05/0<p).
نتیجهگیری: با توجه به این که سبک یادگیری غالب دانشجویان جذبکننده بوده است و با توجه به این نکته که حرفههای پزشکی از مشاغل ارتباطی، مردم محور و عملی است، لازم است اساتید دانشگاه توجه بیشتری به سبک یادگیری دانشجویان داشته باشند، و از راهبردهای مختلف آموزشی برای تقویت و افزایش توانمندیهای لازم برای این گروه از فراگیران در محیطهای آموزشی و بالینی استفاده نمایند.
احسان آقاجانزاده عمرانی، فلورا رحیمآقایی، آمنه خلعتبری،
دوره 30، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: نشخوار فکری یکی از اختلالات رایج در دانشجویان علوم پزشکی است که میتواند بر فرایند تحصیل و عملکرد آنها اثرگذار باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر ماندالا درمانی بر نشخوار فکری دانشجویان علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن انجام گرفته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیشآزمون-پسآزمون و با گروه کنترل است که در آن 40 نفر از دانشجویان علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن دارای نشخوار فکری مشغول به تحصیل در سال 1402، مشارکت داشتند. نمونهها به روش در دسترس انتخاب و سپس با تخصیص تصادفی به گروه آزمون (20 نفر) و کنترل (20 نفر) تقسیم شدند. مداخله شامل برگزاری 4 جلسه 60 دقیقهای آموزشی در خصوص نحوه رنگآمیزی طرحهای ماندالا در کنترل نشخوار فکری بود. در این مدت گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. دادهها با پرسشنامه نشخوار فکری Nolen-Hoeksema وMorrow جمعآوری شد. جهت تحلیل دادهها از آمار توصیفی و آزمون آماری تحلیل کوواریانس یک متغیره در نرمافزار SPSS نسخه 26 استفاده شد.
یافتهها: یافتههای جمعیتشناختی نشان داد که گروههای آزمون و کنترل از نظر جنس، سن و ترم تحصیلی با هم تفاوت معناداری ندارند (001/0p<). نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که روش ماندالا درمانی باعث کاهش نمره نشخوار فکری گروه آزمون در مقایسه با گروه کنترل شده است (005/0p<).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد ماندالا درمانی منجر به کاهش نشخوار فکری در دانشجویان شده است. لذا ماندالا درمانی به عنوان یک راهکار غیردارویی مؤثر در کاهش نشخوار فکری در دانشجویان علوم پزشکی توصیه میشود.