36 نتیجه برای درد
زهرا دانشور،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
فعالیت خواب اغلب به عنوان نشانه تسکین درد، در شیرخوار، مورد استفاده قرار نمی گیرد. اگر الگوی خواب شیرخواران و کودکان، به دلیل اقدامات دردناک، مختل شود خواب راحتی را تجربه نمی کنند، بعلاوه اگر درد و کمبود خواب ادامه یابد رفتارهای عملکردی شیرخوار مانند معاشرت پذیری و اجتماعی شدن و نیز تسلی پذیری او تحت تأثیر قرار می گیرد. بنابراین محققان در این مطالعه ثابت می کنند که اگر خواب راحت افزیش یابد، درد شیرخوار کاهش می یابد. Varni 1996 اظهار می دارد، کودکان با درد عضلانی- اسکلتی شناخته شده و تحت عنوان بیماریهای روماتولوژیک برای سازش با بیماری به خواب می روند تا وقتی که احساس بهبودی داشته باشند خواب هم چنین باعث ساخته شدن و ترمیم بافت می شود زیرا 70% کل هورمون رشد در حین خواب ترشح می شود. مطالعه این مورد، به عنوان نشانه تسکین درد، در دختر 8 ماهه شیرخوار، با نارسایی تنفسی ثانویه، انجام شده است و گزارش فعالیت خواب وی، تأکید بر این نکته دارد که ساعت خواب و طولانی ترین مدت خواب بعد از انجام مداخلات(بدون استفاده از ضد درد و با استفاده از ضد درد) بوده است و موجب تسکین درد در شیرخوار گردیده است بنابراین خواب نشانه خوبی از تأثیر درمان درد در شیرخوار می باشد.
سودابه جولایی، ندا مهرداد، ناصر بحرانی، شهلا محمدزاده،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1382 )
چکیده
زهرا بیگم آقامیری، محسن ویژه، رباب لطیف نژاد، صدر نبوی،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: تعداد قابل توجهی از زنان از مشکل قاعدگی دردناک رنج میبرند. با توجه به مسؤولیتهای خطیر خانوادگی و اجتماعی آنان لازم است در زمینهی ارتقاء سلامت جسمی و روانی زنان سرمایهگذاری بیشتری شده و به سلامت آنان بها داده شود.
روش بررسی: در این مطالعه 100 دانشجوی دختر مبتلا به قاعدگی دردناک اولیه ساکن در خوابگاه از طریق روش نمونهگیری مبتنی بر هدف انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه 50 نفری تجربی و پلاسبو قرار گرفتند. در شروع مطالعه علاوه بر مشخصات فردی، تاریخچهی قاعدگی، فعالیت فیزیکی، علایم حیاتی، شدت درد قاعدگی ثبت گردید. سپس درمان در طی دو دورهی متناوب قاعدگی با شروع همزمان درد و خونریزی با استفاده از روش طب فشاری در گروه تجربه و روش فشار در گروه پلاسبودر طی دو دوره 15 دقیقهای و به فاصله 30 دقیقه از هم به اجرا در آمد. در گروه تجربه روش درمانی روی نقاط کمری، شکمی، ساق پا و گوش و در گروه پلاسبو روی نقاط پلاسبو به صورت یک سوکور توسط یکی از پژوهشگران انجام شد. سپس شدت درد بلافاصله، نیم ساعت، یک ساعت، دوساعت و سه ساعت بعد از مداخله با استفاده از مقیاس دیداری، شدت درد اندازهگیری و ثبت گردید. اطلاعات با استفاده از آزمونهای تی و مجذور کای و از طریق نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین میانگین شدت درد قبل از مداخله (5/1±2/8) و بعد از مداخله (1/2±6/2) در گروه تجربه (70 درصد کاهش) تفاوت معناداری وجود داشت. همچنین نتایج حاصل نشان داد که بین تفاوت میانگین شدت درد قبل و بعد از مداخله در دو گروه تجربه و پلاسبو تفاوت معناداری ملاحظه شد (001/0p<).
نتیجهگیری: مطالعه حاضر حاکی از آن است که بهرهگیری از روش طب فشاری در نقاط خاص کمری، شکمی، ساق پا و گوش باعث کاهش شدت درد و تخفیف عوارض روحی و روانی ناشی از قاعدگی دردناک اولیه میشود. از این رو میتوان از طب فشاری به عنوان یک روش غیر دارویی- ارزان و بدون عوارض جانبی در تسکین درد قاعدگی در دختران و زنان جوان استفاده نمود.
مهرناز گرانمایه، افسر رضاییپور، حمید حقانی، الهام آخوندزاده،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:درد شدید زایمان، همواره باعث نگرانی و ترس زن باردار میشود. این مطالعه به منظور بررسی تأثیر آموزش بر میزان بهکارگیری روشهای کاهش درد زایمان توسط ماما انجام شده است.
روش بررسی: این یک مطالعه مداخلهای و نیمه تجربی است. نمونهها شامل 59 نفر از ماماهای بخشهای زایمان بیمارستانهای غیرآموزشی گیلان بودند. که با روش نمونهگیری به شیوه سهمیهای انتخاب شده بودند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه بود که اعتبار علمی با روش اعتبار محتوی و پایایی آن با روش آزمون مجدد سنجیده شد. دادهها در دو مرحله قبل و بعد از آموزش جمعآوری گردید. روشهای مختلف کاهش درد با تأکید بر بهکارگیری روشهای غیردارویی نظیر ماساژ ملایم، برقراری تماس چشمی با مادر، تشویق زائو به ذکر دعا و روشهای حمایتی، فیزیولوژیک و جایگزینی (مانند استفاده از ماساژ، کمپرس گرم، تغییر وضعیت، استفاده از روغنهای معطر) در کارگاه یک روزه آموزش داده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با کمک نرمافزار SPSS و آمار توصیفی و تحلیلی انجام شد.
یافتهها: نتایج آزمون تی زوج (05/0p<) نشانگر افزایش معنادار در بهکارگیری روشهای کاهش درد زایمان توسط ماماها بعد از آموزش بود. میانگین امتیازات حاصل از بهکارگیری روشهای کاهش درد توسط ماماها بر حسب مشخصات فردی قبل و بعد از آموزش تفاوت معنادار آماری نداشت.
نتیجهگیری: آموزش به شیوه برگزاری کارگاه در ارتقای میزان به کارگیری روشهای کاهش درد توسط ماماهای شاغل در بخشهای زایمان مؤثر بود؛ به ویژه آن دسته از روشهایی که دارای عوارض کمتر، اثربخشی بیشتر و کاربرد سادهتری هستند.
نینا ممیشی، فرحناز بهروزیشاد، محمدعلی محققی، زهرا افتخار، زهره شهابی،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:پرستاران میتوانند با به کار بردن تدابیر صحیح در برطرف کردن درد بیماران سرطانی نقش مؤثر داشته باشند. این مطالعه به منظور بررسی دانش و نگرش پرستاران در زمینه مراقبتهای مربوط به تسکین درد در بیماران سرطانی انجام شده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی تحلیلی جهت بررسی میزان دانش و نگرش 113 پرستار شاغل در بخشهای سرطانی در زمینه مراقبتهای مربوط به تسکین درد (درمانهای تسکینی) در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران میباشد. ابزار مطالعه پرسشنامهای شامل 72 سؤال و حاوی 3 بخش شامل: اطلاعات فردی، روشهای ارزیابی و کنترل درد و سنجش نگرش هر یک از واحدها در ارتباط با روشهای تسکین درد بود. دادههای جمع آوری شده با استفاده از آزمونهای آماری مجذور کای، تی و ضریب همبستگی پیرسون و نرمافزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد اکثریت پرستاران در گروه سنی بین 36-25 سال، زن و متأهل بوده و هیچ کدام دوره آموزش ضمن خدمت در ارتباط با تسکین درد نگذراندهاند. میزان دانش 76% پرستاران در حد متوسط بود. همچنین 6/86% پرستاران دارای نگرش مثبت در کاهش درد بیماران بودند. از نظر آماری بین دانش و نگرش (350/0=R و 000/0=p) رابطه معنادار آماری وجود داشت.
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان داد پرستاران دانش کافی از روشهای تسکین درد ندارند و تاکنون در هیچ کلاس آموزش ضمن خدمتی هم در ارتباط با روشهای تسکین درد، شرکت نداشتهاند.
رسول روشنچسلی، بهزاد سنجابی، کاظم رسولزاده طباطبایی، محمد علی اصغریمقدم، مهدیه عطریفرد،
دوره 12، شماره 3 - ( 4-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:درد، شایعترین شکایت بالینی بیماران و کاهش یا حذف آن، همواره تقاضای اغلب بیماران و خواسته کادر درمانی بوده است. بدین منظور راهبردهای مختلفی جهت کنترل درد مطرح شده که میتوان به راهبردهای انحراف توجه اشاره کرد. هدف مطالعه حاضر، مقایسه انواع روشهای این راهبردها و انتخاب مؤثرترین شیوه است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع شبه آزمایشی است. 230 دانشجوی یکی از دانشگاههای تهران در سال تحصیلی 83-1382 از طریق فراخوان عمومی دعوت شده و در آزمایش میزان تحمل درد به وسیله دستگاه Cold pressure شرکت کردند. 120 نفر که میزان تحمل دردشان یک انحراف معیار پایینتر از میزان تحمل کل گروه بود انتخاب شده و به شیوه کاملاً تصادفی، در چهار گروه (سه گروه آزمایش، یک گروه کنترل) 30 نفره قرار گرفتند. هر کدام از گروههای آزمایش تحت آموزش یک روش انحراف توجه (تصویرسازی دلپذیر، نقطه تمرکز، شمارش معکوس) قرار گرفتند. بعد از آن، افراد شرکتکننده در هر چهار گروه آزمایش و کنترل به وسیله دستگاه Cold pressure آزمایش شدند. دادهها به وسیله برنامه نرمافزاری SPSS ، با استفاده از شاخصهای توصیفی و تحلیل واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: یافتهها نشان میدهد که میانگین نمره تحمل درد گروههای آزمایش از گروه کنترل به طور معناداری (001/p<) بالاتر است. همچنین میانگین نمره تحمل درد گروه تصویرسازی دلپذیر به طور معناداری (001/p<) از میانگین نمره تحمل درد گروههای نقطه تمرکز و شمارش معکوس بالاتر است.
نتیجهگیری: راهبردهای انحراف توجه در افزایش تحمل درد آزمایشگاهی مؤثر است.
شهناز گلیان تهرانی، فاطمه واثق رحیمپرور، عباس مهران، عصمت نیکخواه،
دوره 12، شماره 3 - ( 4-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:درد زایمان یکی از شدیدترین انواع درد است و کنترل آن یکی از معضلات بهداشتی، درمانی بیشتر کشورهاست. هدف از این بررسی تعیین تاثیر آرامسازی به روش مراقبه بر شدت درد و طول فاز فعال زایمان در زنان نخستزا میباشد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی است. تعداد 90 نفر (45 نفر مورد و 45 نفر شاهد) از مادران نخستزای مراجعهکننده به درمانگاه مادران باردار بیمارستان فاطمیه همدان، با روش نمونهگیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. با همگن بودن سن و میزان تحصیلات به طور تصادفی در دو گروه تجربه و شاهد قرار گرفتند. آرام سازی به روش مراقبه از سه ماهه سوم بارداری (30-28 هفتگی) به این مادران آموزش داده شد. دو گروه در ابتدای فاز فعال در دیلاتاسیون 4-3 سانتیمتر بستری شدند. پس از آموزش مقیاس بصری اندازهگیری شدت درد به هر دو گروه، میزان درد ساعت به ساعت تا انتهای فاز فعال در آنان مورد سنجش قرار گرفت. از ابزار استاندارد مکگیل برای سنجش میزان درد و پرسشنامه جمعآوری دادههای بیوفیزیکال زایمان و همچنین از آمار توصیفی و استنباطی جهت تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: آزمون منویتنی نشان داد که میزان درد در ابتدای ساعت اول، دوم و سوم در دو گروه با 001/0p< اختلاف معناداری دارد. طول فاز فعال زایمان با آزمون t و با 001/0p< بین دو گروه تجربه و شاهد اختلاف معناداری داشت. بین درجه حرارت بدن مادران و فشار خون سیستولیک در دو گروه اختلاف معناداری وجود نداشت. اما فشار خون دیاستولیک مادران با آزمون t و با 029/0=p اختلاف معناداری وجود داشت که این اختلاف در دامنه فشار خون دیاستولیک طبیعی بود. بین تعداد نبض مادران در دو گروه با آزمون منویتنی و با 01/0p< اختلاف معناداری وجود داشت. در مورد تنفس نیز بین تعداد تنفس مادران با آزمون من ویتنی و با 006/0p< اختلاف معناداری وجود داشت. به طوری که تنفس مادران در گروه تجربه آرامتر بود.
نتیجهگیری: در این بررسی آرامسازی به روش مراقبه باعث شد تا طول فاز فعال زایمان و شدت درد در گروه تجربه کمتر شده و هیچ نوع عوارض جانبی از این روش بر مادران و نوزادان دیده نشود.
مرضیه شبان، نسرین رسولزاده، عباس مهران، فرناز مرادعلیزاده،
دوره 12، شماره 3 - ( 4-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:درد به عنوان یکی از عوارض مهم بیماریهای مزمن از جمله سرطان به شمار میآید. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر دو روش غیر دارویی کاهنده درد (آرامسازی پیشرونده عضلانی و موسیقی درمانی) بر میزان درد بیماران سرطانی میباشد.
روش بررسی: این مطالعه مداخلهای از نوع کارآزمایی بالینی در یکی از بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است. تعداد 100 بیمار مبتلا به سرطان پس از کسب اجازه و موافقت به طور تصادفی 50 نفر در گروه آرامسازی و 50 نفر در گروه موسیقی قرار گرفتند. ابزار گرآوری دادهها پرسشنامه شامل مشخصات فردی و مشخصات بیماری، برگه ثبت شدت درد جانسون، و ابزار مداخله شامل واکمن و هدفون سونی و یک جعبه نوارهای موسیقی کلاسیک، ملایم و سنتی ایرانی بود. روش گردآوری اطلاعات، از طریق مصاحبه و خود گزارشدهی مددجو بود. پس از ارایه آموزشهای لازم به هر دو گروه از آنها خواسته شد به مدت 30 دقیقه، یک بار در روز تا 3 سه روز، روش کاهنده درد مورد نظر را انجام دهند. شدت درد از 24 ساعت قبل تا سه روز در حین مداخله، ارزیابی و در برگه مربوط ثبت میشد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی شامل منویتنی، مجذور کای، تست دقیق فیشر، فریدمن و نرمافزار SPSS استفاده شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد که شدت درد در هر یک از گروههای آرامسازی و موسیقی درمانی، در زمان قبل و بعد از مداخله اختلاف آماری داشت (001/p<). بین شدت درد در دو گروه آرامسازی و موسیقی نیز اختلاف آماری معناداری وجود داشت (016/0=p). به این معنی که تسکین درد در گروه آرامسازی چشمگیرتر بود.
نتیجهگیری: اگر چه هر دو روش آرامسازی پیشرونده عضلانی و موسیقی بر کاهش شدت درد مؤثر بودند، اما تأثیر آرامسازی به صورت معناداری بیشتر از موسیقی بود.
افسر رضایی پور، فریبا آیدنلو، زهره خاکبازان، دکتر انوشیروان کاظم نژاد،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: درد زایمان از جمله دردهای طاقت فرسایی است که زنان در طول عمر خود تجربه میکنند. متغیرهای زیادی میتوانند بر پاسخ افراد به درد و همچنین درک درد زایمان تأثیر بگذارند. این درد خصوصاً در نخست زایان شدیدتر و طولانیتر است. سالیانه هزاران عمل سزارین انتخابی انجام میگیرد که ترس از درد زایمان اصلیترین علت این گونه سزارینها است. درد زایمان میتواند عوارض نامطلوب متعددی بر روند زایمان، وضعیت مادر و جنین بر جای گذارد. پیدا کردن راهی برای تسکین درد زایمان از مسایل مورد توجه نظام بهداشتی و درمانی دولتها میباشد. هدف این مطالعه تعیین تأثیر انتونوکس در القای زایمان بیدرد و میزان رضایت از زایمان در زنان بستری در بیمارستان تأمین اجتماعی ارومیه است. روش بررسی: این پژوهش یک کارآزمایی بالینی (Rct) یک سوکور است. تعداد 160 نمونه با انجام نمونهگیری تصادفی به مطالعه وارد شدند. سپس با تخصیص تصادفی، 80 نفر در گروه مداخله (استنشاق انتونوکس) و 80 نفر در گروه کنترل (استنشاق اکسیژن) قرار گرفتند. روش صحیح استنشاق گازها و نحوه استفاده از خط کش دیداری درد برای آنها آموزش داده شد. در طول مطالعه 2 نفر از گروه مداخله و 3 نفر از گروه کنترل به دلیل نیاز به سزارین از مطالعه خارج شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه، فرم ثبت اطلاعات، مقیاس دیداری درد، دستگاههای ثبت علایم حیاتی مادر و ضربان قلب جنین بود. تجزیه و تحلیل دادهها به کمک نرم افزار SPSS و بهکارگیری آمار توصیفی (فراوانی مطق و نسبی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی نظیر آزمون t، منویتنی یو، 2c و کلموگروف اسمرنوف انجام گرفت.
یافتهها: یافتهها نشان داد میزان شدت درد زایمان در گروه مداخله در ساعات مختلف مرحله زایمانی به طور معنادار (001/0p<) کمتر از گروه کنترل است. استفاده از انتونوکس تأثیری بر علایم حیاتی مادر، سیر لیبر، تعداد ضربان قلب جنین، آپگار دقیقه اول و پنجم نوزادان و میزان خونریزی بعد از زایمان نداشت. همچنین برخی از عوارض احتمالی ناشی از استنشاق انتونوکس مانند خواب آلودگی و خشکی دهان در گروه مداخله بیشتر از گروه کنترل بود (001/0p<) اما اختلاف آماری معناداری درسایر عوارض، مشاهده نگردید. همچنین نتایج نشان داد که میزان رضایت مندی از زایمان در گروه مداخله بیشتر از گروه کنترل است.
نتیجهگیری: به نظر میرسد میتوان انتونوکس را به عنوان یک روش مؤثر و ایمن برای تسکین درد زایمان با خطرات احتمالی کمتر برای جنین و مادر، در زایشگاهها توسط ماماها به کار برد.
واژههای کلیدی: انتونوکس، درد زایمان، تسکین درد، رضایتمندی
معصومه ذاکریمقدم، منصوره علیاصغرپور، عباس مهران، سکینه محمدی،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: جراحی به عنوان یک روش درمانی، تجربهای استرسآور است. ترس از درد بعد از عمل جراحی یکی از عواملی است که باعث اضطراب بیماران میشود. هدف از این مطالعه تعیین تأثیر آموزش به بیمار پیرامون کنترل درد، بر میزان اضطراب قبل از عمل در بیماران تحت اعمال جراحی شکم میباشد. روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی در بیمارستان آیت الله موسوی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی زنجان در سال 87-1386 انجام گرفته است. از تعداد 89 بیمار تحت عمل جراحی شکم به طور تصادفی 45 نفر در گروه شاهد و 44 نفر در گروه آزمون قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه شامل مشخصات فردی، مشخصات بیماری و مقیاس اضطراب موقعیتی اشپیلبرگر و نوع مداخله آموزش چهره به چهره درباره کنترل درد بود. سطح اضطراب در هر دو گروه روز قبل از عمل جراحی (قبل از مداخله) و در روز عمل جراحی (بعد از مداخله) اندازهگیری شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمونهای کایدو، تست دقیق فیشر، منویتنی و ویلکاکسون و نرمافزار SPSS استفاده گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد قبل از مداخله سطح اضطراب بیماران در گروه آزمون و شاهد تفاوت آماری معنادار نداشته، اما پس از مداخله سطح اضطراب گروه آزمون نسبت به گروه شاهد (001/0p<) و همچنین در مقایسه با قبل از مداخله (001/0p<) کاهش یافته است.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این پژوهش، آموزش به بیمار پیرامون کنترل درد، منجر به کاهش اضطراب قبل از عمل در بیماران تحت اعمال جراحی شکم میگردد که به عنوان یک مداخله غیر دارویی به پرستاران بخشهای جراحی توصیه میشود.
لادن حسینی، شهناز نجار، محمدحسین حقیقیزاده،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: بسیاری از زنان در طی زایمان، از درد شدید و مداوم ناحیه تحتانی کمر رنج میبرند. درد زایمان میتواند عوارض نامطلوب متعددی بر روند زایمان، وضعیت مادر و جنین داشته باشد. استفاده از روشهای دارویی تسکین درد در طول زایمان دارای عوارض جانبی است. اما روشهای غیر دارویی معمولاً بیخطر است. لذا این تحقیق با هدف تعیین میزان تأثیر تزریق زیر جلدی آب مقطر بر شدت درد ناحیه تحتانی کمر در طول زایمان، نوع زایمان و رضایتمندی از روش تسکین درد در زنان نخستزا انجام گرفته است.
روش بررسی: این تحقیق یک کارآزمایی بالینی تصادفی یک سوکور است. نمونه مورد مطالعه 80 زن باردار نخستزا، در مرحله اول زایمان و با درد ناحیه تحتانی کمر بودند که با روش نمونهگیری آسان انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 40 نفره تقسیم شدند. تزریق آب مقطر زیر جلدی برای گروه آزمون و برای گروه دارونما وارد کردن سوزن در پوست بدون تزریق ماده در چهار ناحیه ساکروم انجام گرفت. شدت درد ناحیه تحتانی کمر قبل و دقایق 10،45و90 بعد از مداخله در دو گروه به وسیله مقیاس دیداری درد سنجیده شد. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه، فرم ثبت اطلاعات و خطکش درد بود. تجزیه و تحلیل دادهها با به کارگیری آمار توصیفی (فراوانی مطلق، نسبی و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون تی و تست دقیق فیشر) در نرمافزارSPSS انجام گرفت.
یافتهها: میانگین شدت درد در گروه آزمون در دقیقه 10و45 پس از تزریق آب مقطر در مقایسه با گروه دارونما به طور معناداری کاهش یافت (001/0p<). اما در دقیقه 90 بین میانگین شدت درد در دو گروه مورد مطالعه اختلاف معناداری مشاهده نشد (35/0=p). تزریق زیر جلدی آب مقطر بر نوع زایمان تأثیری نداشت و میزان رضایتمندی از روش تسکین درد در گروه آزمون بیشتر از گروه دارونما بود (001/0p<).
نتیجهگیری: به نظر میرسد میتوان از تزریق زیر جلدی آب مقطر به عنوان یک روش مؤثر و بیخطر برای تسکین درد در زایشگاهها استفاده کرد.
نازیلا وثوقی، مینو میترا چهرزاد، قاسم ابوطالبی، زهرا عطرکار روشن،
دوره 16، شماره 3 - ( 10-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری و بستری شدن اغلب اولین بحرانهایی هستند که کودکان با آن مواجه میشوند و انجام رویههای دردناک از جمله رگگیری برای تشخیص و درمان یکی از مهمترین علل درد در کودکان میباشد. به همین دلیل درمان مناسب درد نیز از اهداف مهم مراقبتی این کودکان به شمار میرود. از اقدامات مستقل پرستاری جهت تسکین درد که کم هزینه و کاربردی بوده و برای کودکان نیز جذاب میباشد استفاده از شیوههای غیر دارویی از جمله انحراف فکر است. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر انحراف فکر بر برخی از شاخصهای فیزیولوژیک (تعداد ضربان قلب و میزان اشباع اکسیژن خون شریانی) و شدت درد ناشی از رگگیری در کودکان 6-3 ساله بستری انجام شده است.
روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی از ابتدای تیر تا پایان شهریور 1388، 72 کودک 6-3 ساله بستری در بخش اورژانس بیمارستان کودکان رشت قبل از رویه رگگیری، به طور تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. حین رگگیری، در گروه آزمون، انحراف فکر با استفاده از دستگاه حبابساز صورت گرفت و در گروه شاهد هیچ مداخلهای صورت نگرفت. تعداد ضربان قلب و میزان اشباع اکسیژن خون شریانی هر دو گروه با دستگاه پالس اکسیمتر در دو مرحله قبل و بعد از مداخله به مدت 3 دقیقه اندازهگیری و مقایسه شد. همچنین 10دقیقه پس از اتمام رگگیری، شدت درد کودکان با استفاده از ابزار اوشر در دو گروه اندازهگیری و مقایسه شد.
یافتهها: اختلاف آماری معناداری در میانگین تعداد ضربان قلب (01/0p<)، میزان اشباع اکسیژن خون شریانی (009/0=p) و نیز شدت درد (001/0p<) کودکان دو گروه آزمون و شاهد پس از مداخله مشاهده شد، به طوری که با اعمال انحراف فکر، کودکان گروه آزمون شدت درد کمتری را نسبت به کودکان گروه شاهد درک نموده و میانگین تعداد ضربان قلب و میزان اشباع اکسیژن خون شریانی آنان نیز تغییرات کمتری داشته و متعادلتر بوده است.
نتیجهگیری: طبق یافتههای این پژوهش انحراف فکر از طریق حبابسازی باعث کاهش پاسخهای فیزیولوژیک و شدت درد ناشی از رگگیری در کودکان 6-3 ساله شده و میتواند به عنوان شیوه مؤثری در کنترل درد ناشی از رگگیری در کودکان خردسال استفاده شود.
معصومه کردی، محبوبه فیروزی، حبیباله اسماعیلی،
دوره 16، شماره 3 - ( 10-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: توجه به درد زایمان و تسکین آن از اجزای مهم مراقبت مادر طی زایمان است. طب فشاری یکی از شیوههای غیردارویی کاهش درد است که در دسترس، کم هزینه، کم عارضه وآسان میباشد. این پژوهش به منظور تعیین تأثیر فشار در نقطه LI4 بر شدت درد مرحله اول زایمان در مادران نخستزا انجام گرفته است.
روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی سه گروهی یک سوکور، 83 مادر اولزای مراجعهکننده به زایشگاه بیمارستان حضرت امالبنین شهر مشهد در سال 6-1385 با سن بارداری 42-38 هفته به روش تخصیص تصادفی در سه گروه طب فشاری، لمس (شاهد 1) و مراقبت معمول (شاهد 2) قرار گرفتند. شدت درد قبل از شروع مداخله، بلافاصله پس از مداخله، نیم ساعت بعد و سپس به فواصل هر 1 ساعت با استفاده از مقیاس دیداری درد اندازهگیری و سپس با استفاده از آزمون آماری آنالیز واریانس در سه گروه مقایسه شد.
یافتهها: میانگین نمره شدت درد زایمان بلافاصله پس از مداخله در گروه طب فشاری (75/13±59/28) کمتر از گروه لمس (67/18±5/33) و مراقبت معمول (5/20±82/41) بود (026/0=p).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج مطالعه، فشار بر نقطه LI4، شدت درد مرحله اول زایمان را کاهش میدهد و میتواند به عنوان روشی ساده، کم هزینه و غیر تهاجمی در لیبر جهت کاهش درد زایمان استفاده شود.
معصومه ذاکریمقدم، اسماعیل شریعت، احمد علی اسدی نوقابی، عباس مهران، وحید سقراطی،
دوره 17، شماره 3 - ( 7-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: درد بعد از عمل جراحی میتواند باعث بروز عوارض متعدد و عدم رضایت بیمار گردد. کنترل درد بعد از عمل جراحی، به طور قابل توجهی در روند بهبودی بعد از عمل جراحی، طول مدت بستری و میزان رضایت بیماران عمل شده مؤثر است. یکی از عوامل مؤثر در کنترل درد، میزان آگاهی پرستاران در مورد درد و روشهای تسکین آن میباشد. با توجه به این که درد پس از عمل جراحی CABG یک معضل برای بیماران میباشد، مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین آگاهی پرستاران از درد و میزان رضایت بیماران تحت CABG از تسکین درد، انجام یافته است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مقطعی توصیفی - تحلیلی است که در سال 1386 انجام یافته است. نمونههای مورد مطالعه شامل 100 نفر از پرستاران شاغل در بخشهای ICU قلب بیمارستانهای منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران و 200 نفر از بیماران تحت CABG در 24 ساعت اول پس از عمل و پس از خارج شدن لوله تراشه بود که به روش نمونهگیری آسان انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه بود. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون کایدو، همبستگی پیرسون) در نرمافزار SPSS v.11.5 استفاده گردید.
یافتهها: بین میزان آگاهی پرستاران از کنترل درد پس از عمل و میزان رضایت بیماران از تسکین درد ارتباط معناداری وجود داشت، اما بین میزان آگاهی پرستاران از ماهیت درد و میزان رضایت بیماران از تسکین درد ارتباط معناداری مشاهده نشد. همچنین آزمونهای آماری نشان داد که بین مشخصات پرستاران از جمله سن، جنس، بیمارستان محل خدمت و سابقه خدمت، با میزان آگاهی آنها در مورد ماهیت و تسکین درد ارتباط معناداری وجود دارد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد پرستاران توانستهاند دانش نظری خود در زمینه کنترل درد را در مراقبت از بیماران به کار گیرند. همچنین میتوان استنباط نمود که آگاهی پرستاران در مورد ماهیت درد ممکن است در تسکین درد بیماران تأثیری نداشته باشد.
طاهره نجفی قزلجه، آغافاطمه حسینی،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: علیرغم پیشرفتهای حاصل در زمینه کاهش درد سرطان، هنوز بسیاری از بیماران به طور غیر ضروری درد را تجربه میکنند. در میان عوامل مختلف، احتمالاً انواعی از نگرش بیمار در مورد درد، از موانع کنترل مؤثر درد است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط نحوه نگرش نسبت به تسکین درد با دریافت مسکن و شدت درد در بیماران مبتلا به سرطان صورت گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی-تحلیلی در مورد 200 بیمار مبتلا به سرطان مراجعهکننده به مراکز سرطان بیمارستان امام خمینی در سال 1387 صورت گرفت. مشخصات زمینهای و نحوه نگرش نسبت به تسکین درد با استفاده از پرسشنامه ترجمه شده و شدت درد با استفاده از مقیاس دیداری تعیین شد. نتایج حاصل توسط آزمونهای t مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: حدود 70% از نمونهها مسکن مصرف میکردند و از این تعداد 70% مسکن مخدر نیز دریافت میکردند. 4/34% بیماران یک بار، 1/29% دو بار و بقیه سه بار در روز مسکن دریافت میکردند. شدت درد در 24 ساعت گذشته در 5/43% بیماران خفیف و در 32% آنان متوسط بود. نگرشهای تمایل به تحمل درد و کنترل درک شده بر درد، با دفعات مصرف مسکن و شدت درد در 24 ساعت گذشته و همچنین نگرش اعتیادآور بودن مسکن با نوع داروی مصرفی ارتباط داشت (03/0=p). علاوه بر این، مصرف مسکن با نگرش ترس از تزریق دارو ارتباط داشت (001/0p<).
نتیجهگیری: بسیاری از بیماران مورد مطالعه دارای نگرشهایی نسبت به تسکین درد و دریافت مسکن بودند که مانع تسکین درد آنان میشد.
وجیهه آتشی، فرحناز محمدی، اصغر دالوندی، ایرج عبدالهی، روزبه کاظمی،
دوره 18، شماره 2 - ( 3-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: درد شانه ناشی از همیپلژی یک پدیده شایع پس از سکته مغزی میباشد که استقلال بیمار را در انجام فعالیتهای روزمره به شدت محدود میکند. پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان تأثیر ماساژ SSBM بر درد شانه و عملکرد دست بیماران مبتلا به سکته مغزی انجام یافته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی است. شرکتکنندگان این مطالعه شامل 34 بیمار واجد معیارهای ورود بودند که از میان 70 بیمار مراجعهکننده به مرکز توانبخشی تبسم در فاصله زمانی 1/8/1389 تا 1/10/1389 انتخاب شدند و به روش تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. برای هر یک از نمونههای گروه مداخله 7 جلسه متوالی روزانه ماساژ پشت به روش ضربهای سطحی (SSBM) به مدت 10 دقیقه انجام گرفت. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه مشخصات جمعیتشناختی، مقیاس دیداری درد و پرسشنامه عملکرد دست مبتلا در فعالیتهای روزانه بود. میزان درد شانه و عملکرد دست قبل و 24 ساعت پس از آخرین جلسه ماساژ در هر دو گروه ارزیابی و مورد مقایسه قرار گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمارهای توصیفی و تحلیلی (تیمستقل، تیزوجی، آنالیز کوواریانس) صورت گرفت.
یافتهها: میانگین درد شانه قبل از مداخله در هر دو گروه آزمون و شاهد 40/ 8 بود (تفاوتی را نشان نمیداد). پس از مداخله میانگین درد شانه در گروه آزمون 13/1 و در گروه شاهد 40/8 محاسبه شد که مؤید تفاوت معنادار (001/0p<) بود. همچنین میانگین عملکرد دست مبتلا قبل از ماساژ در گروه آزمون 46/7 و در گروه شاهد 93/8 بود که تفاوتی را نشان نمیدهد (752/0=p). پس از مداخله میانگین عملکرد دست مبتلا در گروه آزمون 13/9 و گروه شاهد 66/8 بود که تفاوت معناداری را به دنبال ماساژ نشان نمیدهد (918/0=p) اما در گروه آزمون قبل و بعد از ماساژ تفاوت معنادار میباشد (001/0p<).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصل از پژوهش حاضر، بهکارگیری ماساژ SSBM به عنوان مداخلهای غیر تهاجمی و مکمل، توسط کارکنان درمانی و مراقبتی، میتواند گام مؤثری در پیشگیری یا کاهش درد شانه و به تبع آن بهبود عملکرد حرکتی بیماران مبتلا به همیپلژی در اثر سکته مغزی محسوب گردد.
رقیه کریمی، فیدان شبانی، ناهید دهقاننیری، خدیجه زارعی، غلامرضا خلیلی، محمد چهرازی،
دوره 18، شماره 2 - ( 3-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: نوزادان نارس در حین مراقبت و درمان تحت رویههای دردناک و استرسزای زیادی قرار میگیرند و پرستاران میبایست با استفاده از روشهای غیر دارویی مختلف که بدون خطر هستند، جهت کاهش عوارض کوتاه مدت و طولانی مدت درد ناشی از رویههای تشخیصی و درمانی کمک نمایند. لذا این مطالعه با هدف تعیین میزان تأثیر موسیقی درمانی بر پاسخهای فیزیولوژیک درد ناشی از خونگیری در نوزاد نارس انجام یافته است.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی cross-over در مورد 20 نوزاد نارس بستری در بخش مراقبت ویژه بیمارستان ولیعصر (عج) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران به مدت 5 ماه در سال 89 انجام گرفته است. پس از نمونهگیری به روش در دسترس، نوزادان انتخاب شده به طور تصادفی یک بار به عنوان گروه شاهد و یک بار به عنوان گروه آزمون تحت مطالعه قرار گرفتند، به طوری که هر نوزاد به عنوان شاهد خود در نظر گرفته شد. پاسخهای فیزیولوژیک درد ناشی از خونگیری از جمله تعداد ضربان قلب و درصد اشباع اکسیژن خون شریانی در نوزادان نارس مورد سنجش قرار گرفت. برای نوزادان گروه آزمون، موسیقی Transitions پنج دقیقه قبل از خونگیری پخش میشد و تا 10 دقیقه بعد از خونگیری ادامه مییافت. در تمام موارد اعم از آزمون و شاهد مانیتور نوزاد از 10 دقیقه قبل از خونگیری، در طول خونگیری و تا 10 دقیقه بعد از خونگیری تحت فیلمبرداری قرار میگرفت. سپس فیلمها از طریق رایانه از نظر تغییرات معیارهای فیزیولوژیک مورد بازبینی و مطالعه دقیق قرار میگرفت. در نهایت تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس و کایاسکوئر در نرمافزار SAS و SPSS صورت گرفت.
یافتهها: گروه آزمون و شاهد از نظر تعداد ضربان قلب در هنگام خروج سوزن و همچنین از نظر تعداد ضربان قلب در 5 دقیقه اول بعد از خونگیری به ترتیب با 022/0=p و 005/0p< تفاوت آماری معنادار داشتند.
نتیجهگیری: با توجه به آن که یافتههای این مطالعه نشان داد موسیقی درمانی در کاهش بعضی از پاسخهای فیزیولوژیک درد ناشی از خونگیری در نوزادان نارس مؤثر است، لذا توصیه میشود پرستاران آن را به عنوان مداخلهای مؤثر در NICU در هنگام اجرای رویههای دردناک مثل خونگیری به کار گیرند.
احمدعلی اسدی نوقابی، محمد قلیزاده گردرودباری، میترا ذوالفقاری، عباس مهران،
دوره 18، شماره 3 - ( 5-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: درد پدیدهای شایع در بیماران با کاهش سطح هوشیاری است و از طرفی بررسی درد در این بیماران به علت ناتوانی در بیان آن کاری مشکل است. لذا از شاخصهای رفتاری قابل مشاهده برای بررسی درد در این بیماران استفاده میشود. هدف این مطالعه تعیین میزان تأثیر بهکارگیری ابزار مشاهدهای بررسی درد در بیماران با کاهش سطح هوشیاری بر عملکرد پرستاران در ثبت درد و بررسی مجدد درد پس از اقدامات تسکینی میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی با طراحی قبل و بعد، 106 پرستار شاغل در بخشهای مراقبتهای ویژه عمومی بیمارستانهای منتخب وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1390 به روش نمونهگیری آسان انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابتدا عملکرد پرستاران در زمینه ثبت وجود درد در پرونده، ثبت اقدامات تسکینی و میزان بررسی مجدد درد بیماران با کاهش سطح هوشیاری سه بار با استفاده از چک لیست پژوهشگر ساخته به دنبال رویه ساکشن و تغییر حالت، مورد بررسی قرار گرفت. سپس نحوه بهکارگیری ابزار مشاهدهای درد به صورت انفرادی در یک جلسه یک ساعته به پرستاران آموزش داده شد. یک هفته پس از مداخله، عملکرد پرستاران آموزش دیده مجدداً در همان زمینهها ارزیابی شد. در نهایت اطلاعات جمعآوری شده با استفاده از آزمون ویلکاکسون در نرمافزار SPSS v.16 مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: یافتهها نشان داد که بهکارگیری ابزار مشاهدهای بررسی درد منجر به بهبود عملکرد پرستاران در زمینههای ثبت وجود درد در بیمار (209/0=p) و ثبت اقدامات تسکینی انجام شده مربوط به درد (117/0=p) در پرونده نشد. اما عملکرد پرستاران در مورد ارزیابی مجدد درد بیماران پس از انجام اقدامات تسکینی قبل و بعد از مداخله اختلاف آماری معناداری (001/0p<) نشان داد. به این معنی که عملکرد پرستاران بعد از مداخله در این زمینه بهتر شد.
نتیجهگیری: ابزار مشاهدهای بررسی درد میتواند حساسیت پرستاران را نسبت به وجود درد در بیماران غیر هوشیار افزایش دهد و پرستار را وادار به بررسی مجدد درد پس از انجام اقدامات تسکینی کند. اما این ابزار رغبتی را در پرستاران جهت مستندسازی فرایند تسکین درد به وجود نیاورد. پیشنهاد میشود که در مطالعات بعدی، تأثیر این ابزار روی جنبههای دیگر مدیریت درد همچون تشخیص درد و انجام اقدامات دارویی و غیردارویی مورد مطالعه قرار گیرد.
طاهره صادقی، محمود شمشیری، نورالدین محمدی، مهناز شوقی،
دوره 18، شماره 4 - ( 11-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: طبق تعریف انجمن بینالمللی درد، درد یک تجربه حسی و روانی ناخوشایند است که با آسیب احتمالی یا واقعی بافت در ارتباط است. هرگونه فعالیت که کودک را از تمرکز به درد باز دارد، میتواند برای کاهش درد مورد استفاده قرار گیرد. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر انحراف فکر بر واکنشهای رفتاری درد حین بازکردن راه وریدی در کودکان 6-4 ساله انجام یافته است.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی در مورد کودکان مراجعهکننده به بیمارستان قدس شهر قزوین از ابتدای تیرماه تا پایان آذرماه سال 1388 انجام گرفته است. تعداد 60 کودک با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل دو بخش ویژگیهای فردی و مقیاس واکنشهای رفتاری ناشی از درد FLACC بود. در گروه آزمون قبل از بازکردن راه وریدی به کودک درباره نحوه فشار دادن توپ کوچک و نرم (به عنوان تکنیک انحراف فکر) در طول بازکردن راه وریدی آموزش داده شد و واکنشهای رفتاری ناشی از درد با استفاده از ابزار FLACC تعیین شد. در گروه شاهد هیچ مداخلهای انجام نگرفت. برای بررسی همسانی گروهها از نظر مشخصات فردی و مقایسه واکنشهای رفتاری در دو گروه از آزمونهای کایدو، تیمستقل و کولموگروف اسمیرنوف در سطح معناداری 05/0>p استفاده گردید.
یافتهها: دو گروه آزمون و شاهد از نظر ویژگیهای فردی همسان بودند (05/0p>). از نظر شدت درد، در گروه آزمون 3/63% کودکان دارای درد خفیف و هیچ کودکی درد شدیدی را گزارش نکرد و در گروه شاهد 0/50% کودکان دارای درد خفیف و 3/33% کودکان درد شدید حین بازکردن راه وریدی گزارش کردند. میانگین نمرات واکنش رفتاری ناشی از درد در دو گروه آزمون و شاهد با هم تفاوت معناداری داشتند (001/0>p).
نتیجهگیری: انحراف فکر با استفاده از فشار دادن یک توپ کوچک نرم به عنوان تکنیک غیردارویی مؤثر، ارزان قیمت و در دسترس جهت کاهش واکنشهای رفتاری درد حین بازکردن راه وریدی در کودکان مؤثر میباشد.
اشرف دیرکوندمقدم، علی دلپیشه،
دوره 19، شماره 3 - ( 9-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: محدودیت دریافت مایعات در زنان زائو، از عوامل مؤثر بر انقباضات رحم و طول مدت زایمان است. تاکنون مطالعات متعددی در خصوص تأثیر مایعرسانی حین لیبر انجام یافته و نتایج متفاوتی را گزارش نمودهاند. لذا این مطالعه با هدف تعیین تأثیر افزایش مایعات وریدی بر روند و نتایج زایمان در زنان بدون محدودیت دریافت مایعات خوراکی انجام گرفته است .
روش بررسی: در کارآزمایی بالینی، 120 زن نخستزای مراجعهکننده به زایشگاه بیمارستان مصطفی خمینی ایلام طی بهمن ماه 88 لغایت آذر ماه 89 مورد بررسی قرار گرفتند. شرکتکنندگان شامل حاملگی تک قلو و بدون مشکلات دوران بارداری بوده و به صورت تصادفی به 4 گروه تقسیم شدند. گروه اول مراقبت معمول حین لیبر و گروههای دوم تا چهارم سرم رینگر را با سرعت60، 120 و 240 سیسی در ساعت دریافت نمودند. مصرف مایعات خوراکی صاف در همه گروهها بدون محدودیت بود. تحلیل آماری با استفاده آزمونهای آنالیز واریانس و کایاسکوئر در نرمافزار SPSS v.16 انجام و 05/0> p معنادار در نظر گرفته شد .
یافتهها : شرکتکنندگان از نظر عوامل مؤثر بر مدت زایمان همسان بودند. میانگین و انحراف معیار مدت مرحله فعال زایمان در گروههای مداخله، به طور معنادار کوتاهتر از گروه شاهد بود. گروهها از نظر طول مدت مرحله دوم زایمان، تقویت انقباضات زایمانی با اکسیتوسین و لیبر طولانی اختلاف معنادار داشتند. فراوانی سزارین در گروه 240 سیسی در ساعت از سایر گروهها کمتر بود، اما این اختلاف از نظر آماری معنادار نبود. گروهها از نظر آپگار نوزادی تفاوت آماری معنادار نداشتند .
نتیجهگیری: افزایش دریافت مایعات وریدی در طول لیبر، سبب کاهش طول مدت زایمان گردیده و هیچ عارضه مادری و جنینی در استفادهکنندگان گزارش نشد. لذا افزایش دریافت مایعات در زنان زائو توصیه میشود .