جستجو در مقالات منتشر شده


19 نتیجه برای درک

محمد علی مروتی شریف‌آباد، نوشین روحانی تنکابنی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده

زمینه و هدف:دیابت شایع‌ترین بیماری ناشی از اختلال متابولیسم، با عوارض دراز مدت است. خودمراقبتی یکی از ارکان کنترل بیماری می‌باشد. بیماران دیابتی اگر منافع برنامه‌های خودمراقبتی را درک نمایند تبعاً موانع رفتارهای خودمراقبتی ضعیف جلوه می‌نماید (منافع خالص) و احتمال انجام برنامه‌های خودمراقبتی بیشتر می‌شود. این پژوهش با هدف تعیین وضعیت منافع و موانع درک شده و ارتباط آن‌ها با رفتارهای خودمراقبتی در بیماران مراجعه‌کننده به مرکز تحقیقات دیابت یزد انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی، بر روی 120 بیمار دیابتی مراجعه‌کننده به مرکز تحقیقات دیابت یزد، انجام شد. ابزار جمع‌آوری اطلاعات پرسشنامه دو قسمتی بوده، بخش اول مربوط به مشخصات فردی و بخش دوم جهت ارزیابی سازه‌های منافع درک شده، موانع درک شده و رفتارهای خودمراقبتی بیماران دیابتی بوده که به صورت مصاحبه‌ای تکمیل شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام گرفت.
یافته‌ها: آزمودنی‌ها به طور متوسط 88% نمره قابل اکتساب منافع درک شده را به دست آوردند، ضمن آن که آن‌ها 75/25% موانع پیش‌بینی شده در راه انجام رفتارهای خودمراقبتی را درک کرده بودند. 79/62% بیماران رفتارهای خودمراقبتی را انجام می‌دادند. با افزایش طول دوره دیابت کاهش معنادار در منافع درک شده مشاهده گردید. منافع درک شده همچنین با رفتارهای خودمراقبتی همبستگی مستقیم و معنادار داشت (01/0=p). بین موانع درک شده و رفتارهای خودمراقبتی نیز همبستگی معنادار و معکوس مشاهده شد (01/0=p)، منافع خالص با رفتارهای خودمراقبتی با 01/0=p همبستگی مستقیم داشت. همچنین منافع درک شده و موانع درک شده با یکدیگر با 01/0=p همبستگی معنادار معکوس داشتند. متغیرهای منافع و موانع درک شده 2/28% از تغییرات رفتارهای خودمراقبتی را پیشگویی نمودند که موانع درک شده قدرت پیشگویی‌کننده قوی‌تری داشت.
نتیجه‌گیری: بیماران دیابتی هر چه بیشتر منافع خودمراقبتی را درک کرده باشند، بیشتر از خودمراقبت می‌نمایند و این ادراک در صورتی تقویت و منجر به عمل می‌شود که موانع انجام مراقبت دیابت تا حد امکان به حداقل برسد. لذا جهت ارتقای کیقیت زندگی این بیماران، باید در برنامه‌ریزی‌های آموزشی به این عوامل مهم توجه شود.


افسر رضایی‌پور، فرزانه یوسفی، محمود محمودی، معصومه شاکری،
دوره 13، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: شیوع چاقی در سطح جهان در حال افزایش است نه تنها بزرگ‌سالان بلکه کودکان و نوجوانان نیز از آسیب آن در امان نیستند. رفتارهای تغذیه‌ای و فعالیت فیزیکی افراد با ایجاد چاقی در آن‌ها ارتباط نزدیک دارد. شناخت الگوی رفتارهای بهداشتی نوجوانان جهت پیشگیری و اصلاح بسیاری از رفتارهای غلط، از اهمیت ویژه‌ای بر خوردار است. بر این اساس در این مطالعه ارتباط رفتارهای تغذیه‌ای و فعالیت فیزیکی دختران نوجوان با درک آنان از شیوه زندگی والدین، در مدارس راهنمایی مناطق تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران مورد بررسی قرار گرفته است.

روش بررسی: این بررسی یک مطالعه پیمایشی از نوع مقطعی می‌باشد. نمونه‌ها شامل 270 نوجوان دخترمشغول تحصیل در مدارس راهنمایی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران بودند که به روش تصادفی چند مرحله‌ای انتخاب شدند. جمع‌آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه انجام گرفت و جهت تجزیه و تحلیل آن از نرم‌افزارSPSS و روش‌های آمار توصیفی و استنباطی از جمله آزمون 2c و آزمون دقیق فیشراستفاده شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد متوسط سن نمونه‌های پژوهش 3/13 سال (16-7/10) و بیشتر آن‌ها دارای شاخص توده بدنی (Body Mass Index) طبیعی می‌باشند. 6/9% از دختران نوجوان رفتار تغذیه‌ای مطلوب و 3/3% از آن‌ها فعالیت فیزیکی مطلوب داشتند. در این مطالعه ارتباط بین رفتار تغذیه‌ای دختران نوجوان با درک آنان از شیوه زندگی والدین‌شان معنادار نبود ولی بین میزان فعالیت فیزیکی و درک از شیوه زندگی والدین ارتباط معنادار مشاهده شد. همچنین ارتباط معناداری بین برخی ویژگی‌های فردی مثل شاخص توده بدنی و درآمد خانواده با رفتار تغذیه‌ای و نیز شاخص توده بدنی و میزان تحصیلات مادران با فعالیت فیزیکی دختران نوجوان دیده شد.

نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه نشان داد بیشتر دختران نوجوان رفتار تغذیه‌ای و فعالیت فیزیکی مطلوبی ندارند و نیز به نظر می‌رسد عوامل دیگری علاوه بر رفتار والدین رفتارهای بهداشتی ایشان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. بنابراین نیاز به آموزش و نیز ارایه الگوهای مناسب رفتاری توسط والدین و مسؤولین مدارس جهت اصلاح این رفتارها در نوجوانان ضروری می‌باشد.


مرضیه شبان، عباس مهران، فاطمه تقلیلی،
دوره 13، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: درک فرد از مفهوم سلامتی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و می‌تواند بر عملکرد افراد مؤثر باشد. هدف اصلی این تحقیق تعیین ارتباط «درک مفهوم سلامت» و «رفتارهای ارتقای سلامت» در میان دو گروه از دانشجویان علوم پزشکی که دروس تخصصی سلامت را می‌گذرانند و دانشجویان غیرپزشکی که به منابع اطلاعات به صورت عام دسترسی دارند، می‌باشد.

روش بررسی: این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. جمعیت مورد مطالعه دانشجویان سال چهارم مشغول به تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی تهران و دانشگاه تهران هستند. نمونه مورد مطالعه 400 دانشجوی رشته‌های پزشکی و 400 دانشجوی رشته‌های غیرپزشکی می‌باشند که به صورت تصادفی دو مرحله‌ای انتخاب شده‌اند. ابزار کار پرسشنامه خودسنجی سلامت شامل سه قسمتِ اطلاعات فردی، درک مفهوم سلامت و رفتارهای ارتقای سلامت می‌باشد. پس از جمع‌آوری اطلاعات از آمار توصیفی (جدول توزیع فراوانی و درصد) و آزمون‌های من‌ویتنی‌یو، t و ضریب همبستگی پیرسون برای تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده شده است.

یافته‌ها: 7/49% دانشجویان رشته‌های پزشکی درک مفهوم سلامت در سطح خوب و 8/6% در سطح خیلی خوب داشتند و 4/49% دانشجویان غیزپزشکی نیز در سطح خوب و 6/8% در سطح خیلی خوب بودند. در مورد رفتارهای ارتقای سلامت 57% دانشجویان پزشکی و 9/54% دانشجویان غیرپزشکی دارای رفتارهای ارتقای سلامت در سطح خوب بودند. بین مفهوم سلامت و رفتارهای ارتقای سلامت در هر دو گروه بر اساس ضریب همبستگی پیرسون ارتباط معنادار وجود داشت (001/0>p).

نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌ها در این بررسی بین درک مفهوم سلامت و رفتارهای ارتقای سلامت در هر دو گروه دانشجویان پزشکی و غیرپزشکی ارتباط مستقیم وجوددارد و بین دو گروه در تمامی ابعاد رفتارهای ارتقای سلامت تفاوت معنادار مشاهده نمی‌شود به جز مصرف سیگار که در این زمینه دانشجویان پزشکی رفتارهای ارتقای سلامت بهتری را نشان داده‌اند.


رقیه کریمی، زهرا دانشور عامری، اکرم السادات سادات حسینی، عباس مهران، مریم شیری،
دوره 14، شماره 1 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به نقش اساسی مراقبت خانواده محور در پرستاری کودکان، درک مشترک والدین و پرستاران از نیازهای والدین کودکان بستری در بیمارستان می‌تواند منجر به ارایه مراقبت با کیفیت بالاتر به کودک شود. هدف از این مطالعه مقایسه درک والدین و پرستاران از نیازهای والدین کودکان بستری در بیمارستان‌های کودکان دانشگاه علوم پزشکی تهران است.

روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه پیمایشی و از نوع مقطعی است. نمونه پژوهش شامل150 نفر از والدین حقیقی کودکان بستری و 80 نفر از پرستاران بود که به روش نمونه‌گیری آسان انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها «پرسشنامه نیازهای والدین کودکان بستری» (Kristjansdottir) بود. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آمار توصیفی و آزمون‌های مجذور کای و من‌ویتنی‌یو استفاده شد.

یافته‌ها: بنا بر نتایج مطالعه بین درک والدین و پرستاران از اهمیت نیازهای والدین تفاوت آماری معناداری (012/0=p) وجود داشت. هر دو گروه والدین و پرستاران، بیان کرده بودند که نیازهای والدین در بیمارستان، تا حدودی برآورده می‌شود. بین درک والدین و پرستاران از میزان برآورده شدن نیازهای والدین در بیمارستان، تفاوت آماری معناداری مشاهده نشد (666/0=p). بر اساس درک هر دو گروه والدین و پرستاران، والدین برای برآوردن نیازهای خود در بیمارستان، به کمک احتیاج دارند. از نظر آماری بین درک والدین و پرستاران از میزان احتیاج والدین به کمک در برآوردن نیازهای خود در بیمارستان، تفاوت آماری معناداری وجود داشت (018/0=p).

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد والدین و پرستاران، تمام نیازهای والدین را دارای اهمیت می‌دانند و بر اساس درک آن‌ها، کاستی‌هایی در تأمین نیازهای والدین به چشم می‌خورد. لذا همکاری متقابل والدین و تیم مراقبتی - درمانی جهت تسریع روند بهبودی کودک بستری با توجه به نیازهای والدین، لازم و ضروری به نظر می‌رسد.


فروغ رفیعی، معصومه رامبد، فاطمه حسینی،
دوره 15، شماره 1 - ( 5-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: مشکلات جسمی، روانی و اجتماعی، همراه با تغییر در شیوه زندگی، بیماران تحت درمان با همودیالیز را با دشواری‌های زیادی مواجه می‌سازد. در عین حال به نظر می‌رسد که حمایت اجتماعی تنش‌های روانی فرد را کنترل کرده و سبب بهبود کیفیت زندگی وی می‌شود. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف شناخت درک بیماران تحت همودیالیز از حمایت اجتماعی و عوامل مرتبط با آن صورت گرفته است.

روش بررسی: این مقاله حاصل بخشی از یک مطالعه وسیع‌تر است که به صورت یک طرح همبستگی- توصیفی انجام گرفته. 202 بیمار مراجعه‌کننده به بخش‌های همودیالیز مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی ایران از مرداد تا آبان 1386 به روش سرشماری در مطالعه شرکت کردند. داده‌ها با استفاده از بخش دوم پرسشنامه منابع شخصیPRQ 85-part 2)) جمع‌آوری و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS v.14 تحلیل شد.

یافته‌ها: بالاترین میانگین پاسخ به گویه‌های درک حمایت اجتماعی به گویه «از این که بتوانم با انجام کاری هر چند کوچک، دیگران را خوشحال کنم، لذت می‌برم» و کمترین میانگین پاسخ به گویه «من عضو گروهی هستم که در آن احساس می‌کنم، آدم مهمی هستم»، مربوط می‌شد. یافته‌ها نشان داد که حمایت اجتماعی درک شده در اکثر بیماران مورد مطالعه (9/64%) در سطح بالایی قرار داشته است. همچنین بین حمایت اجتماعی درک شده و وضعیت اقتصادی، جنسیت و وضعیت تأهل ارتباط معنادار آماری وجــود داشت (05/0p<).

نتیجه‏گیری: با عنایت به تنوع درک بیماران تحت همودیالیز از حمایت اجتماعی و عوامل مرتبط با آن، پرستاران می‌توانند با شناسایی گرو‌ه‌های پر خطر از نظر دریافت و درک حمایت اجتماعی، از انزوای این گروه از بیماران جلوگیری نمایند و با ارایه مداخلات حمایتی مناسب در کاهش تنش و ارتقای کیفیت زندگی آن‌ها قدم بردارند.

 


رقیه کریمی، ناهید دهقان‌نیری، زهرا دانشور عامری، عباس مهران، تابنده صادقی،
دوره 15، شماره 1 - ( 5-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: حفظ حریم یکی از حقوق اساسی بیمار است. مسأله حریم برای بیماران، به خصوص نوجوانان به هنگام بستری شدن در محیطی ناآشنا به نام بیمارستان اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کند. مطالعه حاضر با هدف مقایسه درک پرستاران و نوجوانان بیمار بستری از میزان اهمیت و رعایت حریم بیمار صورت گرفته است.

روش بررسی: این تحقیق، مطالعه‌ای پیمایشی و از نوع مقطعی است. برای انجام آن 175 پرستار و 180 نوجوان بستری که ویژگی‌های لازم برای ورود به مطالعه را داشتند به ترتیب به روش سرشماری و نمونه گیری آسان انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه بود. تجزیه و تحلیل داده‌ها به کمک نرم‌افزار آماری SPSS و به کارگیری آمار توصیفی و آمار استنباطی نظیر آزمون من‌ویتنی‌یو و کروسکال والیس صورت گرفت.

یافته‌ها: یافته‌های این پژوهش نشان داد بین درک پرستاران و نوجوانان بستری در زمینه اهمیت حریم (001/0>p) و رعایت حریم (001/0>p)، تفاوت آماری معناداری وجود دارد و نمره درک پرستاران در هر دو مورد از نوجوانان بستری بیشتر است. در این مطالعه اولویت‌های اهمیت و رعایت حریم بیمار نیز از دیدگاه پرستاران و نوجوانان تعیین و نتایج نشان داد از دیدگاه پرستاران پوشاندن نواحی غیرضروری بدن هنگام انجام مراقبت، اهمیت بیشتری دارد و اقدام فوری در صورت نیاز بیمار به کمک، بیشتر رعایت می‌شود. اما از دیدگاه نوجوانان محیط تمیز و آراسته، وجود تلفن، حمام و توالت در اتاق و بستری شدن در اتاق مشترک با همسالان خود اهمیت زیادی دارد و صدا زدن با نام مورد علاقه بیشتر رعایت می‌شود.

نتیجه‌گیری: در مجموع در زمینه اهمیت و رعایت حریم بیمار، میانگین درک پرستاران از نوجوانان بالاتر است. این بدان معناست که علی‌رغم این که پرستاران اهمیت بیشتری برای حریم بیمار قایل هستند، اما درک نوجوانان بستری از میزان رعایت حریم بیمار کمتر از پرستاران است. بنابراین پرستاران و مدیران با شناخت مواردی که از دید نوجوانان کمتر رعایت می‌شود، می‌توانند موانع رعایت حریم را مرتفع نمایند.

 


تیمور آقاملایی، صدیقه سادات طوافیان، امین قنبرنژاد،
دوره 18، شماره 4 - ( 11-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: منافع و موانع درک شده نسبت به فعالیت جسمی از عوامل شناختی است که انجام و یا عدم انجام فعالیت جسمی را تعیین می‌کند. موازنه تصمیم‌گیری بر اهمیت ادراکات مثبت و منفی فرد در مورد نتایج رفتار یا تغییر رفتار تأکید دارد. هدف این مطالعه تعیین ارتباط منافع و موانع درک شده و موازنه تصمیم‌گیری با مراحل تغییر فعالیت جسمی در دانش‌آموزان دبیرستانی بوده است.

روش بررسی: جمعیت مورد مطالعه این پژوهش مقطعی دانش‌آموزان مشغول به تحصیل در دبیرستان‌های شهر بندرعباس در سال تحصیلی 91-1390 بودند. تعداد نمونه 400 نفر بود، نمونه‌گیری به صورت تصادفی خوشه‌ای چند مرحله‌ای انجام یافت. در این مطالعه از پرسشنامه مراحل فعالیت فیزیکی و مقیاس منافع/ موانع ورزش استفاده شد. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون‌های مجذور کای، t مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه و روند خطی در نرم‌افزار آماری SPSS v.16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معناداری 05/0p< در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: میانگین سن افراد مورد بررسی 1/1±9/15 سال و 8/51% آن‌ها پسر و 2/48% دختر بودند. در کل 2/49% از دانش‌آموزان دارای فعالیت فیزیکی منظم بودند. 15% افراد در مرحله پیش از قصد، 8/15% در مرحله قصد، 20% در مرحله آمادگی، 8/15% در مرحله عمل و 4/33% در مرحله حفظ و نگه‌داری فعالیت جسمی قرار داشتند. آزمون روند خطی برای منافع و موانع درک شده و موازنه تصمیم‌گیری معنادار بود (001/0>p). بر این اساس با پیشرفت افراد از مرحله پیش از تفکر تا مرحله حفظ و نگه‌داری، منافع درک شده و موازنه تصمیم‌گیری افزایش و بالعکس موانع درک شده نسبت به ورزش به صورت خطی کاهش می‌یافت.

نتیجه‌گیری: نظر به این که نتایج این مطالعه نشان داد پیشرفت مراحل تغییر در دانش‌آموزان همسو با افزایش منافع درک شده و کاهش موانع درک شده فعالیت فیزیکی است، لذا توصیه می‌شود آموزش‌های لازم جهت پیشرفت مراحل تغییر دانش‌آموزان در خصوص فعالیت فیزیکی صورت گیرد.

 


فرزانه پورافضل، نعیمه سیدفاطمی، مهرنوش اینانلو، حمید حقانی،
دوره 19، شماره 1 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: اثرات استرس بر سلامت دانشجویان، به توانایی مقابله آن‌ها بستگی دارد. یکی از راهبردهای مقابله‌ای برای روبه‌رو شدن با شرایط استرس‌زا تاب‌آوری است. با توجه به این که دانشجویان پرستاری تحت تأثیر عوامل استرس‌زای متعددی قرار دارند و از سوی دیگر در برخی از مطالعات تاب‌آوری به عنوان عاملی در سازگاری موفق با تغییرات، توانایی مقاومت در برابر مشکلات و عامل موفقیت در محیط آموزشی مطرح شده است، این مطالعه به منظور بررسی همبستگی استرس درک شده و تاب‌آوری در دانشجویان کارشناسی پرستاری انجام گرفت .

  روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مقطعی از نوع همبستگی توصیفی است. جامعه پژوهش را کلیه دانشجویان کارشناسی پرستاری سال اول تا چهارم دانشکده پرستاری - مامایی تهران در سال تحصیلی 92-1391 تشکیل می‌دادند . حجم نمونه 309 نفر برآورد گردید . نمونه‌های مورد پژوهش به روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه‌های استرس درک شده و تاب‌آوری می‌باشد. از آزمون‌ه ای آماری تی‌مستقل و ضریب همبستگی پیرسون در نرم‌افزار SPSS v.14 برای تحلیل داده‌ها استفاده گردید .

  یافته‌ها : نتایج نشان داد تقریباً همه دانشجویان کارشناسی پرستاری (3/99%) سطح استرس درک شده را در حد متوسط و بالاتر گزارش کرده‌اند . یافته‌ها نشان داد بین استرس درک شده و تاب‌آوری همبستگی آماری معنادار و معکوس وجود دارد (38/0-= r و 001/0 p £ ) .

  نتیجه‌گیری: با توجه به همبستگی معنادار و معکوس استرس درک شده با تاب‌آوری در دانشجویان کارشناسی پرستاری، آموزش راهبردهای مدیریت استرس از جمله افزایش تاب‌آوری در طول برنامه 4 ساله به شکل کارگاه‌های آموزشی و ایفای نقش و سایر روش‌های نوین آموزشی برای آماده کردن آن‌ها جهت ورود به عرصه کار و خدمت در نظام سلامت ضروری به نظر می‌رسد .

  


سیده زهرا اعمی، زهرا احمدی، طیبه ریحانی، حمید حقانی،
دوره 19، شماره 2 - ( 8-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف : از اهداف مهم مراقبت پرستاری در بخش مراقبت ویژه نوزادان، فراهم کردن مراقبت جامع نگر و افزایش بهترین نتایج ممکن می باشد . برای دستیابی به این اهداف درک نیازهای مادران از اهمیت بالایی برخوردار است. این مطالعه با هدف مقایسه درک پرستاران و مادران نوزادان نارس از نیازهای مادران در بخش مراقبت ویژه نوزادان انجام یافته است.

  روش بررسی : این مطالعه مقطعی-مقایسه ای با شرکت 63 پرستار و 63 مادر نوزاد نارس، به روش نمونه گیری طبقه ای در بخش مراقبت ویژه نوزادان چهار مرکز آموزشی ، درمانی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در طی دو ماه (اسفند 1391 و فروردین 1392)، با استفاده از پرسشنامه نیازهای خانواده نوزاد بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان Ward انجام گرفت. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی(آزمون t مستقل) و نرم افزار SPSS نسخه 16مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

  یافته ها : در میان ابعاد نیازهای خانواده، نیاز به نزدیکی به نوزاد (37/95%)، دلگرمی (18/94%)، آگاهی (15/91%)، حمایتی (77/79%) و راحتی (86/72%) به ترتیب اهمیت توسط مادران، همچنین نیاز به دلگرمی (33/80%)، نزدیکی به نوزاد (26/75%)، آگاهی (80/70%)، راحتی (36/66%) و حمایتی (83/64%) به عنوان درک پرستاران گزارش شد.

  نتیجه گیری : پیشنهاد می شود پرستاران با توجه به نتایج این مطالعه و ارزیابی های دوره ای از نیازهای مادران ، تعریف خود را از نیازهای واقعی مادران عینی سازند و ارتباط موثر و متقابل خود را با آنان بهبود بخشند، تا با تامین این نیازها بر اساس اهمیت و الویت از دیدگاه مادران، گامی هر چند کوچک در ارتقای سلامت مادر و نوزاد برداشته شود.

  


عزت جعفرجلال، حسین جعفرپور، ناهید دهقان‌نیری، حمید حقانی،
دوره 19، شماره 3 - ( 9-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: ایمنی بیماران یکی از اهداف مهم ارتقای کیفیت مراقبت­های پرستاری است. پرستاران در مراکزی فعالیت می­کنند که فرهنگ­های سازمانی متفاوتی دارد، از آن جا که عملکرد پرستاران در زمینه ایمنی بیمار امکان دارد تحت تأثیر فرهنگ سازمانی قرار گیرد، این پژوهش با هدف تعیین ارتباط بین درک پرستاران از فرهنگ سازمانی و عملکرد آنان در زمینه ایمنی بیماران یافته است .

  روش بررسی: در این پژوهش مقطعی که از نوع توصیفی- همبستگی است، تعداد 250 نفر از پرستاران و بهیارانی که دارای معیارهای ورود به مطالعه بودند، به روش نمونه‌گیری طبقه نسبتی از میان کارکنان پرستاری شاغل که در بخش­های عمومی و اورژانس بیمارستان­های غیرتخصصی دانشگاه علوم پزشکی بابل در سال 1392 انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده­ها پرسشنامه­ بود. داده­ها با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل آزمون پیرسون، آزمون آنووا و آزمون تی‌مستقل در نرم‌افزار SPSS v.19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .

  یافته‌ها : درک پرستاران از فرهنگ سازمانی با میانگین 41/11 ± 16/79 و 5/54% از کل نمره، سطح نسبتاً مطلوب را به خود اختصاص داد. در حالی که عملکرد پرستاران در زمینه­ ایمنی بیماران با میانگین 5/14 ± 49/202 و 88% از کل نمره، در سطح مطلوب قرار داشت . نتایج آزمون پیرسون نشان داد که بین درک پرستاران از فرهنگ سازمانی و عملکرد آنان در زمینه­ ایمنی بیماران همبستگی مثبت و معنادار (01/0> p ) وجود دارد .

  نتیجه‌گیری: با توجه به ارتباط بین عملکرد ایمن پرستاران و درک آنان از فرهنگ سازمانی، به نظر می‌رسد بهینه­سازی فرهنگ سازمانی از سوی مدیران و مسؤولان در بیمارستان­ها، می­تواند موجب ارتقای عملکرد پرستاران در زمینه­ ایمنی بیماران شود .

  


فریده باستانی، اصغر پورمحمدی، حمید حقانی،
دوره 20، شماره 3 - ( 8-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: پیر شدن جمعیت یک پدیده جهانی است که با افزایش احتمال بروز ناتوانی‌ها و ابتلا به بیماری‌های مزمن همچون دیابت همراه است. استرس یا فشار روانی از جمله اختلال شایع در فرایند درمان در سالمندان مبتلا به دیابت با اثر متقابل است که به نحوی با سلامتی در ارتباط می‌باشد. با توجه به وجود گزارش‌های متضاد بین استرس و ابعاد مختلف سلامتی از جمله سلامت‌ معنوی، این مطالعه با هدف تعیین استرس درک شده و ارتباط آن با سلامت معنوی در سالمندان عضو انجمن پیشگیری و مهار دیابت بابل انجام یافته است .

  روش بررسی: در این مطالعه مقطعی (توصیفی- تحلیلی)، تعداد 194 سالمند 75-60 ساله در انجمن پیشگیری و مهار دیابت بابل به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع‌آوری اطلاعات مقیاس استرس درک شده ( Perceived Stress Scale ) و پرسشنامه سلامت معنوی ( Spiritual Well-being ) استفاده شد. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون‌های آماری تی‌مستقل، آنالیز واریانس، کای‌اسکوئر و ضریب همبستگی پیرسون در نرم‌افزار SPSS v.21 مورد تحلیل قرار گرفت .

  یافته‌ها : نتایج نشان داد استرس درک شده در درصد قابل توجهی از سالمندان (2/74%) در سطح پایین و میانگین نمره استرس درک شده آن‌ها هم در سطح پایین بوده است (06/8 ± 52/2 2 ). همچنین سطح سلامت معنوی اکثر نمونه‌های پژوهش، متوسط به بالا و میانگین نمره سلامت معنوی آن‌ها هم در سطح متوسط بوده است (51/11 ± 72/97). یافته‌ها حاکی از وجود ارتباط آماری معنادار و معکوس بین استرس درک شده و سلامت معنوی در سالمندان مورد مطالعه است (001/0 p< , 48/0-= r ) .

  نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، لزوم توجه به سلامت معنوی به عنوان یکی از ابعاد سلامت و تأثیرگذار در میزان استرس درک شده در این بیماران ضروری به نظر می‌رسد .

  


روشنک وامقی، صدیقه امیرعلی اکبری، فیروزه ساجدی، حمیرا سجادی، حمید علوی‌مجد، سهیلا حاجی‌قاسمعلی،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اهمیت سلامت مادران و از آن‌جا که وجود کودک با اختلال تکاملی سلامت روانی مادر را تحت تأثیر قرار می‌دهد، این تحقیق با هدف مقایسه استرس و حمایت اجتماعی درک شده مادران کودکان ۶ تا ۱۸ماهه با تأخیر تکاملی و تکامل طبیعی انجام یافته است.

روش بررسی: تحقیق به روش مقطعی- تحلیلی در مورد ۶۱۰ مادر و شیرخوار ۶ تا ۱۸ ماهه آن‌ها در مراکز بهداشتی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی که به صورت چندمرحله‌ای و تصادفی انتخاب شدند، انجام گرفت. داده‌ها با پرسشنامه‌های مشخصات جمعیت‌شناختی و مامایی مادر، وضعیت اجتماعی- اقتصادی، مشخصات کودک، استرس درک شده Cohen، حمایت اجتماعی درک شده و پرسشنامه سنین و مراحل برای سنجش وضعیت تکامل کودک جمع‌آوری شد. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون‌های آماری من‌ویتنی، کای‌دو، تی‌مستقل و همبستگی پیرسون در نرم‌افزار SPSS v.19 تحلیل شد.

یافته‌ها: میانگین سن کودکان مورد بررسی 5/4±68/10 ماه بود. با آزمون تی‌مستقل مشخص شد حمایت اجتماعی (03/0=p) و استرس درک شده مادر (004/0=p) در دو گروه متفاوت است. همچنین یافته‌ها نشان‌دهنده ارتباط بین استرس و حمایت اجتماعی مادر بود (04/0p<).

نتیجه‌گیری: نتیجه تحقیق نشان داد، مادرانی که کودک با تأخیر تکاملی دارند دارای استرس بیش‌تر و حمایت اجتماعی درک شده کم‌تر نسبت به مادران دارای کودک طبیعی هستند، لذا لزوم غربالگری تأخیر تکاملی کودکان جهت انجام بررسی‌های بیش‌تر و کاستن از استرس مادران و همچنین تدارک حمایت اجتماعی مناسب برای آنان توصیه می‌شود.


ساره جعفری، جمیله محتشمی، فاطمه علایی کرهرودی، سمانه منصوری، مریم رسولی،
دوره 22، شماره 1 - ( 2-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری­های مزمن یکی از شایع­ترین مشکلات بهداشتی محسوب می­شود که بر کیفیت تعامل نوجوان با دیگران تأثیر می­گذارد. حمایت اجتماعی به خصوص در دوران نوجوانی به دلیل تغییرات زیاد درونی و بیرونی که برای فرد اتفاق می­افتد، می­تواند حایز اهمیت باشد. هدف این مطالعه تعیین میزان حمایت اجتماعی درک شده و عوامل مؤثر بر آن در نوجوانان مبتلا به بیماری مزمن بوده است.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- همبستگی 172 نوجوان 16-11 مبتلا به بیماری­های مزمن مراجعه کننده به بیمارستان­های منتخب تهران، با استفاده از نمونه­گیری مبتنی بر هدف طی 3 ماه در سال 1393 وارد مطالعه شدند. داده­ها از طریق پرسشنامه «حمایت اجتماعی کودکان و نوجوانان» جمع‌آوری شد. داده‌ها به وسیله آزمون­های تی‌مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه در نرم‌افزار SPSS v.22 تجزیه و تحلیل گردید.

یافته‌ها: نمره کلی حمایت اجتماعی درک شده (88/5± 46/45) در حیطه حمایت اجتماعی بالا قرار داشت. از بین عوامل جمعیت‌شناختی، جنس (01/0p<)، قومیت، تحصیلات پدر و مادر، درآمد خانواده، تعداد فرزندان، رتبه تولد و دارا بودن بیمه (001/0p<) با حمایت اجتماعی درک شده ارتباط معناداری را نشان داد. از بین عوامل مربوط به بیماری نیز نوع بیماری مزمن (01/0p<)، دفعات بستری در بیمارستان (001/0p<)، ممانعت بیماری از حضور در فعالیت گروهی (04/0=p)، میزان غیبت از مدرسه (002/0=p) و افت تحصیلی (001/0p<) با حمایت اجتماعی درک شده ارتباط معنادار داشت.

نتیجه‌گیری: با توجه به حمایت اجتماعی درک شده و عوامل مرتبط با آن، توجه بیش‌تر به مراقبت از نوجوانان مبتلا به بیماری­های مزمن در سطح جامعه، براساس شواهد به دست آمده از این مطالعه توصیه می‌شود.

زمینه و هدف: بیماری­های مزمن یکی از شایع­ترین مشکلات بهداشتی محسوب می­شود که بر کیفیت تعامل نوجوان با دیگران تأثیر می­گذارد. حمایت اجتماعی به خصوص در دوران نوجوانی به دلیل تغییرات زیاد درونی و بیرونی که برای فرد اتفاق می­افتد، می­تواند حایز اهمیت باشد. هدف این مطالعه تعیین میزان حمایت اجتماعی درک شده و عوامل مؤثر بر آن در نوجوانان مبتلا به بیماری مزمن بوده است.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- همبستگی 172 نوجوان 16-11 مبتلا به بیماری­های مزمن مراجعه کننده به بیمارستان­های منتخب تهران، با استفاده از نمونه­گیری مبتنی بر هدف طی 3 ماه در سال 1393 وارد مطالعه شدند. داده­ها از طریق پرسشنامه «حمایت اجتماعی کودکان و نوجوانان» جمع‌آوری شد. داده‌ها به وسیله آزمون­های تی‌مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه در نرم‌افزار SPSS v.22 تجزیه و تحلیل گردید.

یافته‌ها: نمره کلی حمایت اجتماعی درک شده (88/5± 46/45) در حیطه حمایت اجتماعی بالا قرار داشت. از بین عوامل جمعیت‌شناختی، جنس (01/0p<)، قومیت، تحصیلات پدر و مادر، درآمد خانواده، تعداد فرزندان، رتبه تولد و دارا بودن بیمه (001/0p<) با حمایت اجتماعی درک شده ارتباط معناداری را نشان داد. از بین عوامل مربوط به بیماری نیز نوع بیماری مزمن (01/0p<)، دفعات بستری در بیمارستان (001/0p<)، ممانعت بیماری از حضور در فعالیت گروهی (04/0=p)، میزان غیبت از مدرسه (002/0=p) و افت تحصیلی (001/0p<) با حمایت اجتماعی درک شده ارتباط معنادار داشت.

نتیجه‌گیری: با توجه به حمایت اجتماعی درک شده و عوامل مرتبط با آن، توجه بیش‌تر به مراقبت از نوجوانان مبتلا به بیماری­های مزمن در سطح جامعه، براساس شواهد به دست آمده از این مطالعه توصیه می‌شود.


سمیرا طبیبان، محمد علی سلیمانی، هومن بخشنده، مرضیه اصغری،
دوره 23، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: ارتقای امید در بیماران همودیالیزی از اهمیت بالایی برخوردار است. روش­های متفاوتی برای افزایش امید بیماران مزمن توصیه شده است. هدف از این مطالعه تعیین تأثیر مداخله آموزشی مبتنی بر درک از بیماری بر امید در بیماران تحت درمان با همودیالیز است.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده (IRCT2016103130609N1) در مورد 120 بیمار همودیالیزی بستری در بخش همودیالیز بیمارستان بوعلی سینای شهر قزوین از آذر تا بهمن ماه سال 1395 انجام یافته است. نمونه­ها به روش تخصیص تصادفی در دو گروه شاهد و مداخله قرار گرفتند. پرسشنامه‌های اطلاعات جمعیت‌شناختی و بیماری، امید هرث و پرسشنامه خلاصه شده درک از بیماری، قبل از اجرای مداخله تکمیل شدند. گروه مداخله، آموزش مبتنی بر درک از بیماری را در سه جلسه 30 دقیقه­ای قبل از شروع همودیالیز دریافت کردند. 4 هفته بعد مجدداً پرسشنامه امید هرث و درک از بیماری توسط هر دو گروه تکمیل شد. داده­ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون‌های تی‌تست و ANCOVA در نرم­افزار SPSS نسخه 23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که قبل از مداخله بین نمرات امید دو گروه تفاوت آماری معناداری وجود نداشته (589/0=p)، اما پس از مداخله در گروه آزمون (98/2±54/36) به طور معناداری نسبت به گروه شاهد (76/3±88/33) افزایش یافته است (001/0p<).
نتیجه‌گیری: نتیجه مطالعه حاضر نشان داد که مداخله آموزشی درک از بیماری در افزایش امید بیماران تحت درمان با همودیالیز مؤثر است. لذا انجام این مداخله در بیماران همودیالیزی توصیه می‌شود.
 
فهیمه صحتی شفائی، مژگان میرغفوروند، مینا حسین‌زاده،
دوره 24، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: زنان مبتلا به سرطان با استرس‌های متعددی مواجه هستند. حمایت اجتماعی مهارت­های سازگاری را تسهیل کرده و راهبردهای سازگاری فعال را ارتقا می­دهد. هدف از این مطالعه تعیین استرس درک شده و ارتباط آن با حمایت اجتماعی درک شده در زنان مبتلا به سرطان­های دستگاه تناسلی تحت شیمی درمانی بوده است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی همبستگی از اردیبهشت تا اسفند ماه سال 1395 در مورد 151 نفر از زنان مبتلا به سرطان­های دستگاه تناسلی مراجعه‌کننده به بیمارستان­های الزهرا و شهید قاضی طباطبایی شهر تبریز جهت شیمی درمانی انجام یافته است. پرسشنامه­های استرس درک شده (PSS) و حمایت اجتماعی درک شده (PRQ-85-part2) از طریق مصاحبه با بیماران تکمیل شد. از آزمون­های همبستگی پیرسون، آنالیز واریانس یک­طرفه و تی­مستقل برای تحلیل داده­ها استفاده شد.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار نمره کلی استرس درک شده 97/3±26/42 از محدوده نمره قابل کسب 56-0 بود. میانگین و انحراف معیار نمره کلی حمایت اجتماعی درک شده 64/16±55/127 از محدوده نمره قابل کسب 175-25 بود. براساس آزمون همبستگی پیرسون بین استرس درک شده و حمایت اجتماعی درک شده همبستگی معنادار آماری مشاهده نشد (324/0=p، 08/0=r).
نتیجه‌گیری: یافته‌ها نشان‌دهنده این است که نمره استرس درک شده در زنان مبتلا به سرطان­های دستگاه تناسلی بالا بوده است. اما در مطالعه حاضر بین استرس درک شده و حمایت اجتماعی درک شده ارتباطی دیده نشد. لذا انجام تحقیقات بیش­تر در این زمینه ضرورت می­یابد.
 
بهجت طالبی، زهرا مودی،
دوره 25، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: بارداری در دوران نوجوانی با ساختار هویتی نوجوان در تضاد است که می‌تواند آثار منفی در بعد روانی مادر، مخصوصاً ایجاد استرس داشته باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش مراقبت از نوزاد بر استرس درک شده مادران نوجوان انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی در مورد 116 زن باردار نوجوان مراجعه‌کننده به مراکز سلامت شهر زاهدان در سال 1395 انجام یافته است. نمونه‌ها به شیوه در دسترس انتخاب شده و به دو گروه 58 نفری اختصاص یافتند. پیش‌آزمون با استفاده از پرسشنامه‌های جمعیت‌شناختی و استرس درک شده قبل از برگزاری اولین جلسه آموزشی اجرا شد. گروه مداخله 3 جلسه آموزشی در خصوص مراقبت از نوزاد و روش‌های کاهش استرس دریافت کردند و در گروه کنترل آموزش‌های معمول دوران بارداری ارایه شد. در هفته 38 بارداری و 30 روز پس از زایمان، پس‌آزمون اجرا گردید. داده‌ها در نرم‌افزار SPSS نسخه 21 با استفاده از آزمون من‌ویتنی، مونت کارلو و فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: قبل از مداخله نمره استرس گروه مداخله نسبت به گروه کنترل بالاتر بود (007/0=p) اما میانگین نمرات استرس درک شده گروه مداخله در هفته 38 بارداری و 30 روز پس از زایمان نسبت به گروه کنترل کاهش بیش‌تری داشته و طبق آزمون من‌ویتنی این کاهش معنادار بوده است (001/0p<).
نتیجه‌گیری: با توجه به تأثیر برنامه آموزشی مراقبت از نوزاد بر کاهش استرس مادران نوجوان، توصیه می‌شود این نوع مداخله آموزشی در برنامه مراقبتی مادران نوجوان باردار ادغام شود.
 
شهناز طبیعی، سید علی معزی، غلامرضا شریف‌زاده، بهاره زارعی، فاطمه کبری شفیعی،
دوره 26، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری­های قلبی و عروقی به خصوص انسداد عروق کرونر از شایع‌ترین بیماری‌های منجر به مرگ در سطح جهان است. اخیراً برای درمان، از مداخله کرونر از طریق پوست، استفاده می‌شود که باعث کاهش قابل توجه در میزان مرگ و میر شده است. برای کاهش عوارض آنژیوپلاستی رفتارهای مراقبتی پرستاران اهمیت خاصی دارد. هدف این مطالعه تعیین تأثیر اجرای روش مراقبت پرستاری اولیه بر درک بیماران از رفتارهای مراقبتی پرستاران بعد از انجام آنژیوپلاستی عروق کرونر بوده است.
روش بررسی: در این مطالعه مداخله­ای­ تصادفی شاهددار، تعداد 60 نفر بیمار که پس از آنژیوپلاستی در بخش مراقبت­های ویژه قلبی بیمارستان رازی شهر بیرجند از اسفند 1397 لغایت اردیبهشت 1398 بستری شده بودند، به روش در دسترس انتخاب و به طور تصادفی ساده به دو گروه 30 نفره تخصیص یافتند. برای بیماران گروه کنترل مراقبت­های معمول بخش به روش موردی و برای بیماران گروه مداخله مراقبت­های پرستاری اولیه براساس فرآیند پرستاری اجرا گردید. در زمان ترخیص، پرسشنامه استاندارد درک از رفتار مراقبتی پرستاران برای همه بیماران به روش مصاحبه تکمیل شد. داده­های جمع­آوری شده با استفاده از آزمون t مستقل در سطح معناداری 05/0p< تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که بعد از مداخله، میانگین نمره کلی درک از رفتار مراقبتی و همچنین ابعاد «احترام» و «اطمینان از حضور انسانی» در گروه مداخله به طور معناداری بالاتر از گروه کنترل بوده است (05/0p<). اما در ابعاد «گرایش و ارتباط مثبت»، «داﻧﺶ و ﻣﻬﺎرتﺣﺮﻓﻪای» و «توجه به تجارب دیگری» تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد (05/0p>).
نتیجه‌گیری: ارایه مراقبت پرستاری به روش اولیه منجر به افزایش درک بیمار از رفتار مراقبتی پرستاران و افزایش حس احترام و اطمینان از حضور انسانی پرستار می‌شود. لذا به کارگیری این روش مراقبتی در بخش مراقبت­های ویژه قلبی توصیه می­گردد.
 
شهین حیدری، طیبه میرزایی، مریم حیدری‌نژاد چترودی، اعظم حیدرزاده،
دوره 26، شماره 4 - ( 10-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: مراقبان بیماران مبتلا به آلزایمر نسبت به همتایان خود که از بیماران مبتلا به آلزایمر مراقبت نمی‌کنند و یا مراقبت از بیماران جسمی را برعهده دارند، به طور مکرر بیماری‌های روان‌شناختی، افسردگی، استرس و ناراحتی بیش‌تری را تجربه می‌کنند. این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آموزش سبک‌های مقابله‌ای مسأله محور بر استرس درک شده مراقبان خانوادگی سالمندان مبتلا به آلزایمر انجام یافته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع کارآزمایی میدانی تصادفی شده است. جامعه پژوهش را مراقبان خانوادگی سالمندان مبتلا به آلزایمر ساکن شهر کرمان در سال 1396 تشکیل می‌دادند. نمونه‌ها 72 نفر بودند که به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و مداخله تخصیص یافتند. مراقبان گروه مداخله هشت جلسه برنامه آموزشی راهبردهای مقابله مسأله محور را به صورت هفته‌ای یک جلسه هر جلسه 45 دقیقه براساس محتوای تعیین شده دریافت کردند. داده‌ها با استفاده از نسخه ۱۴ سؤالی پرسشنامه استاندارد استرس درک شده کوهن، قبل و دو هفته بعد از مداخله جمع‌آوری و با استفاده از آزمون‌های تی‌مستقل، تی‌زوجی و مجذور کای و در نرم‌افزار SPSS نسخه 18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: با توجه به تفاوت معنادار استرس درک شده دو گروه مداخله و کنترل، در مرحله قبل از مداخله (030/0=p) و معنادار نبودن تفاوت بین دو گروه بعد از مداخله (06/0=p)، به منظور تعیین اثر مداخله، میانگین تغییرات دو گروه مقایسه و تفاوت معنادار در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (02/0=p).
نتیجه‌گیری: با توجه به تأثیر مثبت آموزش مقابله مسأله محور بر کاهش استرس درک شده مراقبان سالمندان آلزایمری، طراحی و اجرای مداخلات با رویکرد آموزشی می‌تواند زمینه را برای ارتقای سلامت مراقبان و در نهایت ارتقای کیفیت مراقبت از بیماران مبتلا به آلزایمر فراهم نماید.
ثبت کارآزمایی بالینی:IRCT2016050327736N1
 
الهام نیکخواه بیدختی، کوکب بصیری مقدم، موسی سجادی، مهدی بصیری مقدم،
دوره 29، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: رفتارهای مرتبط با سلامتی افراد مبتلا به آنفارکتوس میوکارد به شدت تحت تأثیر درک از بیماری آن‌ها قرار دارد و آموزش یکی از روش‌های افزایش درک از بیماری به شمار می‌رود. بنابراین مطالعه حاضر با هدف مقایسه آموزش چند رسانه‌ای با آموزش تلفنی بر درک از بیماری در مبتلایان به آنفارکتوس میوکارد انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده در مورد 32 بیمار مبتلا به آنفارکتوس میوکارد مرخص شده در سال 1399-1398 در شهر گناباد و مشهد انجام گرفت. نمونه‌ها به روش در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه چند رسانه‌ای و تلفنی قرار گرفتند. محتوای مداخله شامل روند بیماری، علایم، پیشگیری و درمان و مراقبت­های بعد از ترخیص بود. محتوای آموزشی یکسان بود و در گروه تلفنی به­صورت مکالمه و در گروه چند رسانه­ای به­صورت فیلم، صدا و تصویر ارایه شد. پرسشنامه کوتاه درک از بیماری (Brief IPQ) در روز اول و هفته ششم بعد از ترخیص تکمیل شد. تحلیل داده­ها در نرمافزار SPSS نسخه 20 و با آزمون‌های Kolmogorov–Smirnov، مجذور کای، دقیق فیشر، تیمستقل، تیزوجی و آزمون Levene در سطح معناداری کمتر از 050/0 انجام یافت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که میانگین نمره مؤلفه‌های درک از بیماری بعد از مداخله نسبت به قبل در بیماران هر دو گروه آموزش چند رسانه‌ای و تلفنی افزایش معناداری داشته است (050/0>p)، ولی در مقایسه بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد (050/0<p).
نتیجه‌گیری: هر دو روش آموزشی چند رسانه‌ای و آموزش تلفنی باعث ارتقای درک از بیماری در بیماران مبتلا به آنفارکتوس میوکارد می‌شود. لذا پیشنهاد میشود آموزشدهنده متناسب با تفاوتهای فردی و امکانات آموزش‌گیرنده، نوع آموزش را انتخاب و مدیران سلامت، سیاست‌های مناسب را برای بهرهمندی بیماران از مراقبت‌های پرستاری از راه دور پس از ترخیص اعمال کنند.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20190607043834N1

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb