جستجو در مقالات منتشر شده


19 نتیجه برای دیابت

سیده فاطمه واثق رحطم پرور، پروین شهری، معصومه علی محمدیان، عباس مهران،
دوره 5، شماره 2 - ( 7-1378 )
چکیده

این پژوهش به منظور بررسی مقادیر قند خون ناشتای سه ماهه اول، 28-24 هفته حاملگی و آزمون غربالگری 50 گرمی یکساعته در زنان باردار غیر دیابتی و تاثیر آن بر وزن نوزادان آنها در سال 1376 در یکی از بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است. نمونه ها 150 نفر از بین زنان باردار 28-24 هفته که در سه ماهه اول بارداری آزمایش قند خون ناشتا انجام داده بودند و مقدار آن کمتر از 105 میلی گرم در دسی لیتر بود، انتخاب می شدند. برای نمونه ها آزمون تحمل گلوکز 50 گرمی در حالت ناشتا انجام می شد. قبل و بعد از خوردن 50 گرم گلوکز ، نمونه خون وریدی گرفته می شد. اگر مقادیر ناشتا بیش از 104 و آزمون 50 گرمی بیش از 140 میلی گرم در دسی لیتر بود، نمونه ها از مطالعه خارج می شدند. پس از زایمان در ترم (41-37 هفته) نوزاد توزین شده و جنس و وزن وی ثبت می شد. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که میانگین مقادیر قند خون ناشتای سه ماهه اول، 28-24 هفته و آزمون غربالگری 50 گرمی به ترتیب، 15/81،8/80 و 75/111 میلی گرم در دسی لیتر و میانگین وزن نوزادان 5/3203 گرم می باشد. بین سن، تعداد زایمان، وزن قبل از حاملگی، قد، افزایش وزن حین حاملگی و معیار توده بدنی واحدها قبل از حاملگی، جنس، وزن و سن حاملگی نوزادان موقع تولد ارتباط مثبت و معنی دار وجود دارد (05/0 >P ) بین شغل و تحصیلات واحدهای پژوهش و همسران آنها، فاصله آخرین زایمان تا حاملگی فعلی و وزن نوزاد ارتباط وجود ندارد.بین مقادیر قند خون ناشتای سه ماهه اول و 28-24 هفته مادر با وزن نوزاد ارتباط مستقطم وجود دارد و بین مقادیر قند خون و آزمون تحمل گلوکز 50 گرمی مادر و وزن نوزاد ارتباط وجود نداشت.بدین ترتیب از مقادیر قند خون ناشتای سه ماهه اول و 28-24 هفته می توان در پیشگویی وزن تولد بهره برد در حالیکه از آزمون تحمل گلوکز 50 گرمی نمی توان این استفاده را نمود.
زهرا منجمد، منصوره علی اصغرپور، عباس مهران، طاهره پیمانی،
دوره 12، شماره 1 - ( 2-1385 )
چکیده

زمینه و هدف:بررسی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به عوارض مزمن دیابت می‌تواند به برنامه‌ریزی در جهت اتخاذ تدابیر پرستاری به منظور پیشگیری و یا کنترل عوارض و ارتقای سطح کیفیت زندگی بیماران کمک نماید.
روش بررسی: این یک مطالعه توصیفی و مقطعی است که با هدف تعیین کیفیت زندگی 310 نفر از بیماران مبتلا به عوارض مزمن دیابت مراجعه‌کننده به دو درمانگاه غدد بیمارستان‌های منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران صورت گرفته است. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه‌ای شامل بخش اول خصوصیات فردی و بیماری و بخش دوم مربوط به سؤالات کیفیت زندگی بود و در قسمت آخر نیز 6 سؤال مربوط به بررسی مجموع ابعاد مختلف سلامتی بود که از طریق مصاحبه توسط یکی از پژوهشگران تکمیل می‌شد. اطلاعات جمع‌آوری شده با استفاده از نرم‌افزار SPSS و روش‌های آماری توصیفی و استنباطی (آزمون مجذور کای و دقیق فیشر) در سطح معناداری 05/0p< تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: یافته‌ها بیانگر آن بود که 71% واحدها از کیفیت زندگی نسبتاً مطلوب برخوردار بودند. در رابطه با ابعاد کیفیت زندگی نتایج نشان داد در بُعد درک از سلامت بیشترین درصد (3/68%) دارای کیفیت زندگی نسبتاً مطلوب بودند، در ابعاد سلامت روانی (7/67%)، عملکرد جسمی (1/56%) و در عملکرد اجتماعی و شغلی (8/54%) نیز کیفیت زندگی نسبتاً مطلوب داشتند. همچنین بین تعدد عوارض مزمن دیابت و کیفیت زندگی نیز ارتباط آماری معناداری دیده نشد (206/0=p). بر اساس یافته‌ها بین کیفیت زندگی با متغیرهای سن (028/0=p)، جنس (001/0p<)، شاخص توده بدنی (024/0p=) و سطح تحصیلات (001/0p<)، ارتباط معنادار آماری مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد کیفیت زندگی بیماران مبتلا به عوارض مزمن دیابت در سطح متوسط می‌باشد.


محمد علی مروتی شریف‌آباد، نوشین روحانی تنکابنی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده

زمینه و هدف:دیابت شایع‌ترین بیماری ناشی از اختلال متابولیسم، با عوارض دراز مدت است. خودمراقبتی یکی از ارکان کنترل بیماری می‌باشد. بیماران دیابتی اگر منافع برنامه‌های خودمراقبتی را درک نمایند تبعاً موانع رفتارهای خودمراقبتی ضعیف جلوه می‌نماید (منافع خالص) و احتمال انجام برنامه‌های خودمراقبتی بیشتر می‌شود. این پژوهش با هدف تعیین وضعیت منافع و موانع درک شده و ارتباط آن‌ها با رفتارهای خودمراقبتی در بیماران مراجعه‌کننده به مرکز تحقیقات دیابت یزد انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی، بر روی 120 بیمار دیابتی مراجعه‌کننده به مرکز تحقیقات دیابت یزد، انجام شد. ابزار جمع‌آوری اطلاعات پرسشنامه دو قسمتی بوده، بخش اول مربوط به مشخصات فردی و بخش دوم جهت ارزیابی سازه‌های منافع درک شده، موانع درک شده و رفتارهای خودمراقبتی بیماران دیابتی بوده که به صورت مصاحبه‌ای تکمیل شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام گرفت.
یافته‌ها: آزمودنی‌ها به طور متوسط 88% نمره قابل اکتساب منافع درک شده را به دست آوردند، ضمن آن که آن‌ها 75/25% موانع پیش‌بینی شده در راه انجام رفتارهای خودمراقبتی را درک کرده بودند. 79/62% بیماران رفتارهای خودمراقبتی را انجام می‌دادند. با افزایش طول دوره دیابت کاهش معنادار در منافع درک شده مشاهده گردید. منافع درک شده همچنین با رفتارهای خودمراقبتی همبستگی مستقیم و معنادار داشت (01/0=p). بین موانع درک شده و رفتارهای خودمراقبتی نیز همبستگی معنادار و معکوس مشاهده شد (01/0=p)، منافع خالص با رفتارهای خودمراقبتی با 01/0=p همبستگی مستقیم داشت. همچنین منافع درک شده و موانع درک شده با یکدیگر با 01/0=p همبستگی معنادار معکوس داشتند. متغیرهای منافع و موانع درک شده 2/28% از تغییرات رفتارهای خودمراقبتی را پیشگویی نمودند که موانع درک شده قدرت پیشگویی‌کننده قوی‌تری داشت.
نتیجه‌گیری: بیماران دیابتی هر چه بیشتر منافع خودمراقبتی را درک کرده باشند، بیشتر از خودمراقبت می‌نمایند و این ادراک در صورتی تقویت و منجر به عمل می‌شود که موانع انجام مراقبت دیابت تا حد امکان به حداقل برسد. لذا جهت ارتقای کیقیت زندگی این بیماران، باید در برنامه‌ریزی‌های آموزشی به این عوامل مهم توجه شود.


سیده فاطمه واثق رحیم پور، افسر رضایی پور، دکتر انوشیروان کاظم نژاد، سیما نظری،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: روش‌های غربالگری دیابت بارداری مورد اختلاف نظر است. بررسی میزان همراهی عوامل خطر با دیابت بارداری به تبیین راهکار های غربالگری کمک می‌کند. هدف از این مطالعه مقایسه میزان هموگلوبین (Hb) و میانگین حجم سلولی ((MCV سرم قبل از هفته 14 بارداری، در مادران سالم و مبتلا به دیابت بارداری است.

روش بررسی: در این مطالعه مورد - شاهدی، 33 مادر باردار مبتلا به دیابت بارداری مراجعه کننده به بیمارستان شریعتی تهران در گروه مورد (تشخیص داده شده براساس معیار Carpenter و Costan) با 33 مادر باردار غیردیابتی در گروه شاهد، پس از هفته 24 بارداری مقایسه شدند. با استفاده از پرسشنامه و برگ ثبت اطلاعات و به روش مصاحبه و بیوفیزیکال، داده‌ها جمع‌آوری شد. با استفاده از روش‌های آمار توصیفی و آزمون‌های 2c، t-test، دقیق فیشر، کولموگروف اسمیرنوف دو نمونه‌ای و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل داده‌ها انجام یافت.

یافته‌ها: دو گروه از نظر ویژگی‌های فردی و سوابق پزشکی اختلاف معنادار آماری نداشتند. آزمون t بین میزان Hb قبل از هفته 14 بارداری در گروه مورد (gr/dl078/0±23/13) و شاهد (gr/dl70/0±23/12) اختلاف معنادار نشان داد (001/0p<). همچنین آزمون t بین میزان MCV قبل از هفته 14 بارداری در گروه مورد (fl51/4±92/86) و شاهد (fl84/5±56/85) اختلاف معناداری نشان نداد (294/0=p).

نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که مادران مبتلا به دیابت بارداری در مقایسه با مادران سالم، قبل از هفته 14 بارداری، دارای میزان Hb بالاتری بوده‌اند. به نظر می‌‌رسد که می‌توان میزان هموگلوبین بالای قبل از هفته 14 بارداری را به عنوان یک عامل خطر جهت ابتلا به دیابت بارداری به شمار آورد. همچنین پیشنهاد می‌شود در مورد تجویز آهن تکمیلی به مادران بارداری که میزان هموگلوبین بالا دارند، بررسی بیشتری انجام گیرد.


معصومه ذاکری‌مقدم، شیوا سادات بصام‌پور، اسدالله رجب، سقراط فقیه‌زاده، مریم نثاری،
دوره 14، شماره 2 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: آموزش بیمار مبتلا به دیابت به تنهایی تبعیت از رژیم درمانی را تضمین نمی‌کند. از این رو مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر پی‌گیری تلفنی توسط پرستار بر میزان تبعیت از رژیم غذایی دیابتی در مبتلایان به دیابت نوع دوم انجام گرفته است.

روش بررسی: این مطالعه یک پژوهش نیمه تجربی است. حجم نمونه 60 نفر می‌باشد که به روش نمونه‌گیری در دسترس از بین مبتلایان به دیابت نوع دوم مراجعه‌کننده به انجمن دیابت ایران انتخاب شده است. ابزار جمع‌آوری اطلاعات شامل برگه ثبت اطلاعات جهت درج میزان هموگلوبین گلیکوزیله و پرسشنامه می‌باشد. اعتبار ابزار گردآوری اطلاعات به روش اعتبار محتوا و اعتماد آن از طریق آزمون مجدد سنجیده شد. جمع‌آوری اطلاعات در دو نوبت بدو ورود به مطالعه و 12 هفته بعد انجام گرفت. ابتدا تمامی افراد مورد پژوهش توسط انجمن دیابت ایران تحت آموزش خود مراقبتی در دیابت و مشاوره تغذیه قرار گرفتند. سپس به طور تصادفی به دو گروه تجربه و شاهد تقسیم شدند و تماس‌های تلفنی جهت پی‌گیری تبعیت از رژیم غذایی دیابتی در گروه تجربه به مدت 12هفته انجام گرفت. نهایتاً تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده با استفاده از روش‌های آمار توصیفی و آزمون‌های آماری نظیر مجذور کای، تی‌مستقل، تی‌زوجی و آزمون هموژنیتی و با کمک نرم‌افزار SPSS نسخه 13 انجام گرفت.

یافته‌ها: آزمون مجذور کای نشان داد بعد از مداخله بین دو گروه تجربه و شاهد در تبعیت از رژیم غذایی اختلاف آماری (035/0=p) وجود دارد و آزمون تی‌مستقل نیز بعد از مداخله اختلاف آماری معنادار (0001/0>p) بین دو گروه از لحاظ میزان هموگلوبین گلیکوزیله نشان داد.

نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌ها می‌توان نتیجه گرفت که پی‌گیری تلفنی توسط پرستار منجر به بهبود تبعیت از رژیم غذایی دیابتی و کاهش میزان هموگلوبین گلیکوزیله در مبتلایان به دیابت نوع دوم می‌گردد.

 


الهام شکیبازاده، آرش رشیدیان، باقر لاریجانی، داود شجاعی‌زاده، محمدحسین فروزانفر، اکرم کریمی شاهنجرینی،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اهمیت بیماری دیابت و تناقضات نتایج مطالعات پیشین در مورد خودمراقبتی بیماران دیابتی، مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه بین موانع درک شده و میزان خودکارآمدی بیماران با اجرای خودمراقبتی در بین بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، 128 بیمار مراجعه‌کننده به درمانگاه دیابت مرکز پزشکی خاص وابسته به بنیاد امور بیماری‌های خاص در سال 1387 با استفاده از روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. معیارهای ورود به مطالعه عبارت بود از سابقه ابتلا به دیابت نوع دو بیش از یک سال و سن بالای 18 سال. بعد از تعیین روایی و پایایی پرسشنامه‌ها و تکمیل فرم رضایت شرکت در مطالعه، پرسشنامه‌های جمعیت‌شناختی، موانع مراقبت از دیابت، خودکارآمدی و خودمراقبتی، جهت تکمیل به بیماران داده شد. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی در SPSS v.12 و نرم‌افزار لیزرل تحلیل شدند.
یافته‌ها: میانگین نمره خودکارآمدی، موانع درک شده و رفتارهای خودمراقبتی به ترتیب 18/2 ، 05/3 و 8/2 و حداکثر نمره قابل کسب برای موارد اول و دوم 5 و مورد سوم هفت بوده است. آزمون همبستگی نشان داد که خودکارآمدی با خودمراقبتی همبستگی مثبت معنادار دارد (01/0p< و 22/0=r). همبستگی معنادار منفی بین موانع درک شده و رفتارهای خودمراقبتی نیز برقرار بود (001/0p< و 68/0-=r). میزان تحصیلات با خودکارآمدی و خودمراقبتی ارتباط معنادار مثبت داشت. برای تعیین قابلیت پیشگویی این متغیرها بر خود مراقبتی از آنالیز مسیر با روش رگرسیون خطی سریال استفاده شد. مدل نهایی برازش مناسب داشت (36/0=Chi-square ، 1=GFI ، 1=CFI ، 83/0=p ، 000/0=RMSEA).
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه نشان داد که میزان رفتارهای خودمراقبتی در بین شرکت‌کنندگان از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست و عوامل چندگانه‌ای از متغیرهای دموگرافیک تا متغیرهای روانی بر رفتارهای خودمراقبتی در دیابت تأثیر می‌گذارند. با توجه به قدرت پیشگویی بالای سازه‌های این مطالعه، پیش‌بینی می‌شود که سازه‌های دیگر از نظریه‌های مختلف نیز در رفتارهای خودمراقبتی مؤثر باشند.

 


فریده باستانی، رویا ضرابی،
دوره 16، شماره 3 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از مسایلی که پدیده حاملگی را تحت تاًثیر قرار داده و می‌تواند منجر به پیامدهای نامطلوب بارداری و زایمانی پر خطر شود، دیابت حاملگی است که عوامل روان شناختی، همچون خودکارآمدی، در تبعیت از درمان و کنترل گلوکز خون نقش به سزایی دارد. لذا این پژوهش با هدف تعیین میزان خودکارآمدی در زنان مبتلا به دیابت بارداری انجام یافته است.

روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه همبستگی توصیفی است که در سال‌های 87-1386 انجام یافته است. جامعه مورد مطالعه زنان مبتلا به دیابت بارداری مراجعه کننده به درمانگاه مامایی و بخش‌های زنان و زایمان مراکز درمانی دانشگاه علوم پزشکی ایران، حجم نمونه 100 نفر و نمونه‌گیری به روش مستمر (متوالی) بوده است. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه بوده و داده‌ها با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی (Independent t-test و ANOVA) در نرم‌افزار SPSS v.14 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

یافته‌ها: ویژگی اکثر زنان مورد مطالعه به شرح زیر بود: گروه سنی 35-25 سال (با میانگین حدود 30 سال)، وضعیت اقتصادی متوسط (66%)، تحصیلات زیر دیپلم (48%) خانه‌دار (91%)، شاخص توده بدنی چاق یا اضافه وزن (68%)، نولی پار (تعداد زایمان صفر 33%) که 69% آنان به بارداری فعلی تمایل داشتند. 57% زنان دارای خودکارآمدی بالا و بقیه دارای خودکارآمدی پایین بودند. زنان دارای تحصیلات بالاتر (005/0p<) و شاغل (016/0=p) خودکارآمدی بالاتری نسبت به سایر زنان داشتند.

نتیجه‌گیری: با توجه به این که خودکارآمدی یکی از عوامل پیش نیاز در خود مدیریتی و خودکنترلی دیابت بارداری تلقی می‌شود و درصد قابل ملاحظه‌ای از افراد تحت مطالعه، دارای خودکارآمدی پایین بوده‌اند، لذا ضروری است که با انجام مداخلات بهداشتی و راهبردهای آموزشی- مشاوره‌ای، خودکارآمدی این گروه از زنان باردار که می‌تواند منجر به بهبود خود مراقبتی و ارتقای سلامت آنان گردد، افزایش یابد.


معصومه همتی مسلک پاک، فضل‌الله احمدی، آرام فیضی،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: مشارکت والدین در مراقبت از نوجوانان مبتلا به دیابت نقش به سزایی در کنترل این بیماری دارد. کسب اطلاعات در مورد عواملی که منجر به نگرانی و اضطراب والدین می‌شوند، زمینه مناسب را برای ارایه اطلاعات مفید به آن‌ها و فراهم کردن آموزش‌های ضروری، ایجاد می‌کند. هدف از این مطالعه تبیین نگرانی‌های والدین دختران نوجوان مبتلا به دیابت است.
روش بررسی: در این مطالعه کیفی، تعداد 26 نفر (16 مادر و 10 پدر) از والدین دختران نوجوان مبتلا به دیابت نوع یک که عضو انجمن دیابت آذربایجان غربی بودند، با روش نمونه‌گیری مبتنی بر هدف مورد مطالعه قرار گرفتند. جمع‌آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه عمیق انفرادی و تجزیه و تحلیل داده‌ها به روش تحلیل محتوای کیفی انجام گرفت.
یافته‌ها: سه طبقه و محور مربوط به نگرانی‌های والدین از مفاهیم استخراج شد: 1- نگرانی‌های مربوط به آینده فرزند 2- نگرانی‌های مربوط به ماهیت دیابت و مراقبت 3- نگرانی‌های مربوط به مشکلات اجتماعی.
نتیجه‌گیری: درک نگرانی‌های والدین منجر به بهبود ارتباطات بین والدین و مراقبان حرفه‌ای می‌شود. اصلاح و تعدیل عوامل تهدیدزا و شیوه‌های خود کنترلی والدین با دادن اطلاعات و آموزش‌های مناسب به آن‌ها می‌تواند باعث توانمندسازی والدین و مشارکت مؤثرتر آن‌ها در امر مراقبت از فرزند مبتلا به دیابتشان شود


فریده باستانی، اصغر پورمحمدی، حمید حقانی،
دوره 20، شماره 3 - ( 8-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: پیر شدن جمعیت یک پدیده جهانی است که با افزایش احتمال بروز ناتوانی‌ها و ابتلا به بیماری‌های مزمن همچون دیابت همراه است. استرس یا فشار روانی از جمله اختلال شایع در فرایند درمان در سالمندان مبتلا به دیابت با اثر متقابل است که به نحوی با سلامتی در ارتباط می‌باشد. با توجه به وجود گزارش‌های متضاد بین استرس و ابعاد مختلف سلامتی از جمله سلامت‌ معنوی، این مطالعه با هدف تعیین استرس درک شده و ارتباط آن با سلامت معنوی در سالمندان عضو انجمن پیشگیری و مهار دیابت بابل انجام یافته است .

  روش بررسی: در این مطالعه مقطعی (توصیفی- تحلیلی)، تعداد 194 سالمند 75-60 ساله در انجمن پیشگیری و مهار دیابت بابل به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع‌آوری اطلاعات مقیاس استرس درک شده ( Perceived Stress Scale ) و پرسشنامه سلامت معنوی ( Spiritual Well-being ) استفاده شد. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون‌های آماری تی‌مستقل، آنالیز واریانس، کای‌اسکوئر و ضریب همبستگی پیرسون در نرم‌افزار SPSS v.21 مورد تحلیل قرار گرفت .

  یافته‌ها : نتایج نشان داد استرس درک شده در درصد قابل توجهی از سالمندان (2/74%) در سطح پایین و میانگین نمره استرس درک شده آن‌ها هم در سطح پایین بوده است (06/8 ± 52/2 2 ). همچنین سطح سلامت معنوی اکثر نمونه‌های پژوهش، متوسط به بالا و میانگین نمره سلامت معنوی آن‌ها هم در سطح متوسط بوده است (51/11 ± 72/97). یافته‌ها حاکی از وجود ارتباط آماری معنادار و معکوس بین استرس درک شده و سلامت معنوی در سالمندان مورد مطالعه است (001/0 p< , 48/0-= r ) .

  نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، لزوم توجه به سلامت معنوی به عنوان یکی از ابعاد سلامت و تأثیرگذار در میزان استرس درک شده در این بیماران ضروری به نظر می‌رسد .

  


شیما شاهمرادی، مهرنوش ذاکرکیش، سیدمحمود لطیفی، نفیسه شکری، مهدی زارعی، مجید محمدشاهی،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: تبعیت از تغذیه و اصول رژیم درمانی صحیح یکی از مهم‌ترین موارد مراقبت‌ها در دیابت است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی تأثیر آموزش تغذیه براساس راهنمای بشقاب من بر شاخص‌های تن‌سنجی و نشانگرهای خونی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام پذیرفته است.

روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی که در سال 1393 انجام یافته است، 44 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. داده‌های مربوط به اندازه‌های تن‌سنجی، نشانگرهای خونی، انرژی دریافتی و فعالیت فیزیکی قبل و 3 ماه پس از آموزش فردی و چهره به چهره براساس راهنمای بشقاب من در گروه آزمون و آموزش‌های معمول در گروه شاهد جمع‌آوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون‌های آماری تی‌زوجی، تی‌مستقل، آنالیز کواریانس، و معادل غیرپارامتریک استفاده شد.

یافته‌ها: در ابتدای مطالعه دو گروه از نظر شاخص‌های تن‌سنجی، هموگلوبین گلیکوزیله، قندخون و فعالیت فیزیکی همگن بودند، در مرحله بعد از مداخله گروه آموزش تغذیه براساس راهنمای بشقاب من از نظر فعالیت فیزیکی بیش‌تر و در بقیه موارد یاد شده بالا کمتر از گروه شاهد بود (05/0p<). اما اختلاف معناداری بین دو گروه در فشارخون (سیستولی و دیاستولی) و انرژی دریافتی دیده نشد.

نتیجه‌گیری: آموزش تغذیه براساس راهنمای بشقاب من در مدت 3 ماه باعث کاهش شاخص‌های تن‌سنجی و نشانگرهای خونی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 می‌شود.


مریم مرادی، مهرناز گرانمایه، ماندانا میرمحمدعلی‌ئی، عباس مهران،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلال عملکرد جنسی از عوارض شایع دیابت در زنان است. عملکرد جنسی مهم است، اما اغلب به عنوان یکی از اجزای مراقبت بیماری دیابت مورد غفلت قرار می‌گیرد. این پژوهش با هدف تعیین تأثیر مشاوره بر عملکرد جنسی زنان مبتلا به دیابت نوع 2 انجام پذیرفته است.

روش بررسی: پژوهش حاضر یک کارآزمایی بالینی است که در مورد 120 زن متأهل مبتلا به دیابت نوع 2 و دارای اختلال عملکرد جنسی مراجعه‌کننده به کلینیک دیابت شهر گرگان در سال 1393 انجام گرفته است. عملکرد جنسی با استفاده از شاخص عملکرد جنسی زنان (FSFI) سنجیده شد. نمونه‌ها به طور تصادفی به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند. جلسات مشاوره در طول سه جلسه، هفته‌ای یک بار برگزار شد. عملکرد جنسی در دو مرحله (قبل از مداخله و دو ماه بعد) مورد سنجش قرار گرفت. آنالیز داده‌ها در نرم‌افزار SPSS v.20 انجام گرفت.

یافته‌ها: تفاوت معناداری بین میانگین عملکرد جنسی دو گروه شاهد و مداخله، در مرحله دو ماه بعد از مداخله مشاهده شد (001/0p<). مقایسه حیطه‌های مختلف عملکرد جنسی (میل، برانگیختگی، رطوبت مهبلی، ارگاسم، رضایت و درد) قبل و بعد از مداخله در گروه مداخله تفاوت معناداری را در مقایسه با گروه کنترل نشان داد.

نتیجه‌گیری: مشاوره جنسی تأثیر مطلوبی بر عملکرد جنسی زنان مبتلا به دیابت می‌گذارد. ارزیابی عملکرد جنسی زنان مبتلا به دیابت در طول مراقبت‌های معمول آن‌ها پیشنهاد می‌گردد.


مهدیه عزیزی، نرگس ارسلانی، فرحناز محمدی شاهبلاغی، سمانه حسین‌زاده، اسدالله رجب،
دوره 22، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت، بیماری مزمنی است که نیازمند رفتارهای خود مراقبتی ویژه در سراسر عمر است. نوجوانان مبتلا به دیابت نیاز به آموزش خود مراقبتی برای کنترل دیابت و پیش‌گیری از عوارض آن دارند. از این رو مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش خود مراقبتی بر عوارض دیابت و هموگلوبین A1C نوجوانان مبتلا به دیابت نوع یک انجام یافته است.

روش بررسی: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی غیرتصادفی (IRCT2015051322258N1) است که در مورد 74 نفر از نوجوانان 18-12ساله مبتلا به دیابت نوع یک مراجعه‌کننده به انجمن دیابت ایران که به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه (آزمون 34 نفر و شاهد 40 نفر) قرار گرفتند، انجام یافته است. مداخله آموزشی در 5 جلسه برای گروه آزمون اجرا شد. بعد از آن بیماران به مدت 3 ماه از طریق سرویس‌های تلفن همراه تحت آموزش و پیگیری قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه جمعیت‌شناختی و بخش «کنترل عوارض و مصرف داروی» پرسشنامه سنجش رفتارهای خود مراقبتی بود. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS نسخه 18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: قبل از آموزش بین میانگین «کنترل عوارض و مصرف دارو» و میزان هموگلوبین A1C دو گروه آزمون و شاهد تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0p>). بعد از اجرای برنامه آموزشی اختلاف معناداری بین میانگین «کنترل عوارض و مصرف دارو» و میزان هموگلوبین A1C دو گروه دیده شد (05/0p<).

نتیجه‌گیری: آموزش خود مراقبتی و همچنین پیگیری بعد از جلسات آموزش می‌تواند موجب کاهش عوارض و کاهش میزان هموگلوبین A1C در نوجوانان مبتلا به دیابت نوع یک شود.


آزیتا نوروزی، الهه افرازه، رحیم طهماسبی،
دوره 24، شماره 1 - ( 2-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت شایع­ترین بیماری متابولیک است که به رفتارهای خودمدیریتی نیاز دارد. هدف این مطالعه، مقایسه تأثیر دو نوع چارچوب پیام­ بهداشتی سودمحور و زیان‌محور بر آگاهی، خودکارآمدی و خودمدیریتی بیماران دیابتی بوده است.
روش بررسی: در این پژوهش کارآزمایی بالینی تصادفی شده، 112 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه‌کننده به کلینیک دیابت 17 شهریور شهر برازجان در سال 1396 انتخاب و به 3 گروه پیام سودمحور، زیان­محور و شاهد تقسیم شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه بود. اطلاعات در سه مرحله، قبل، یک هفته و 3 ماه بعد از ارایه پیام‌های آموزشی جمع‌آوری و با استفاده از آزمون‌های کای‌دو، تحلیل واریانس یک طرفه و داده‌های تکراری در نرم‌افزار SPSS نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: قبل از مداخله، میانگین نمره آگاهی، خودکارآمدی و خودمدیریتی دو گروه سودمحور و زیان‌محور کم‌تر از گروه شاهد بود. یک هفته و سه ماه پس از آموزش میانگین نمره آگاهی، خودکارآمدی و خودمدیریتی هر دو گروه پیام سودمحور و زیان­محور نسبت به گروه شاهد بیش‌تر شد (001/0p<). طوری که نمره خودمدیریتی یک هفته بعد از آموزش در گروه پیام سودمحور 20/11±26/102، گروه پیام زیان‌محور 73/13±53/111 و گروه شاهد 41/11±75/88 بود و سه ماه بعد از آموزش نمره خودمدیریتی در گروه‌های یاده شده به ترتیب 80/11±58/105، 39/15±72/108 و 51/13±49/88 بود.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد طراحی و اجرای برنامه‌های آموزشی مبتنی بر پیام­های زیان‌محور و به‌ویژه سودمحور می­تواند باعث ارتقای آگاهی، خودکارآمدی و رفتار خودمدیریتی در بیماران دیابتی گردد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT2016122931653N1
 
 
صفورا دری، حمیده حکیمی، فروغ رفیعی، منصوره اشقلی فراهانی، حسین محمدی،
دوره 25، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: جمعیت سالمندان ایران در حال ازدیاد است و درصد بالایی از این جمعیت دچار دیابت هستند. با توجه به این که مفهوم سالمندی فعال تاکنون در سایه بیماری‌های مزمنی که در سالمندی شیوع بالا دارند نظیر دیابت، توسعه نیافته، مطالعه حاضر، با هدف تحلیل مفهوم سالمندی فعال در سالمندان دیابتی براساس مدل هیبرید انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه، از سه مرحله مدل هیبرید (نظری، کار در عرصه و تحلیل نهایی) استفاده شد. در مرحله نظری، 35 مقاله مرتبط در پایگاه‌های اطلاعاتی در بازه زمانی 1990 تا 2016 استخراج شد و مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. مرحله کار در عرصه با 10 مشارکت­کننده انجام و سپس تحلیل محتوای کیفی صورت گرفت. در مرحله نهایی، یافته­های دو مرحله قبلی ادغام شد.
یافته‌ها: سالمندی فعال برای سالمندان دیابتی عبارت است از فرایندی جامع، پویا، چند بعدی و وابسته به فرهنگ که مستلزم داشتن حس رضایت، شادی، رفاه، امنیت و سلامت جسمی و روانی بوده و از طریق مشارکت اجتماعی، ارایه خدمات سلامتی و اشتغالی مناسب، شناخت از دیابت و حمایت مالی، عاطفی، خانوادگی و دولتی محقق می‌گردد و منجر به عواید کلان عینی و ذهنی در ابعاد بین المللی، مملکتی و فردی نظیر سازگاری با بیماری، حس ارزشمندی و عزت نفس می‌شود. حصول به این مهم، نیازمند توجه به کل دوره زندگی از کودکی تا سالمندی است.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه مطرح می‌کند که احساس سلامت و امنیت، رضایت، مشارکت، دسترسی به خدمات بهداشتی- درمانی، حمایت و شناخت از دیابت در فعال نمودن سالمندان ایرانی مبتلا به دیابت نقش دارند.
سحر رستم‌پور، فاطمه عرفانیان ارغوانیان، معصومه کردی، محمدتقی شاکری، فریده اخلاقی، سید محسن اصغری نکاح،
دوره 26، شماره 1 - ( 2-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت بارداری شایع‌ترین اختلال طبی در دوران بارداری است که تأثیرات منفی بسیاری بر جسم و روان مادر باردار و جنین می‌گذارد. طبق مطالعات موجود نقش مشاوره و حمایت همسر در دیابت بارداری کم‌تر بررسی شده است، لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر مشاوره حمایتی زوج‌ها بر رفتار خودمراقبتی زنان مبتلا به دیابت بارداری تحت درمان با انسولین انجام یافته است.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی تصادفی 64 زن مبتلا به دیابت بارداری با سن بارداری 30-26 هفته مراجعه‌کننده به درمانگاه دیابت بیمارستان ام‌البنین (س) مشهد در سال 98-1397 به روش در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی بلوکه‌بندی شده چهار تایی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. مشاوره حمایتی زوج‌ها توسط پژوهشگر به مدت 3 جلسه یک ساعته با فاصله یک هفته برای گروه مداخله و همسرانشان برگزار شد. پرسشنامه خودمراقبتی دیابت در دو مرحله قبل و 4 هفته بعد از اتمام مداخله در هر دو گروه تکمیل و داده‌ها با استفاده از آزمون تی‌مستقل و تی‌زوجی در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین نمره خودمراقبتی قبل از مداخله بین دو گروه، اختلاف آماری معناداری نداشتند (05/0<p). اما بعد از مداخله، اختلاف میانگین نمرات خودمراقبتی قبل و بعد از مداخله در گروه مداخله 56/7±09/12 و در گروه کنترل 60/3±00 بود که افزایش معناداری در نمره خودمراقبتی گروه مداخله نسبت به کنترل مشاهده شد (001/0>p).
نتیجه‌گیری: مشاوره حمایتی زوج‌ها به ارتقای رفتار خودمراقبتی مبتلایان به دیابت بارداری کمک می‌کند و می‌توان از آن به عنوان روشی مؤثر در کاهش پیامدهای نامطلوب ناشی از دیابت بارداری استفاده کرد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20181002041202N1
 
زهرا طیبی میانه، فرنوش رشوند، فریبا عبدالهی،
دوره 26، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلالات خواب در بیماران دیابتی نوع دو به علت ایجاد مقاومت به انسولین عامل خطری برای تشدید بیماری به شمار می‌رود. از این‌رو بررسی عوامل مؤثر در بهبود خواب بیماران دیابتی یک ضرورت برای مراقبان سلامت است. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین کیفیت خواب و خودمدیریتی در بیماران مبتلابه دیابت نوع دو انجام گرفته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع توصیفی مقطعی است. تعداد 170 نفر از افراد مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه‌کننده به مراکز درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی قزوین در سال 98-1397 به روش نمونه‌گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. جهت جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه استاندارد کیفیت خواب Kathy Culpepper Richards و ابزار خودمدیریتی دیابت (DSMQ) استفاده شد. داده‌ها با استفاده از نرم­افزار SPSS نسخه 21 و آمار توصیفی/ تحلیلی مورد تجزیه‌ و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد میانگین نمره کیفیت خواب مبتلایان به دیابت نوع 2، 90/25±89/49 (دامنه بین 100-0) و میانگین نمره خودمدیریتی 80/6±82/31 (دامنه بین 48-0) بود. نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون نشان داد ارتباط معنادار بین کیفیت خواب با خودمدیریتی وجود دارد (05/0p<). همچنین مدل رگرسیون خطی گام به گام نشان داد حیطه‌های بهداشتی و فعالیت فیزیکی خودمدیریتی و متغیرهای وضعیت تأهل و وزن بیماران تأثیر معناداری بر کیفیت خواب آن‌ها داشته است (05/0p<).
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه نشان داد افزایش میزان خودمراقبتی بیماران، استفاده از سیستم‌های بهداشتی و مراقبتی، افزایش میزان فعالیت روزانه و داشتن وزن پایین می‌تواند به عنوان یک پیش‌گوییکننده در بهبود کیفیت خواب بیماران باشد. بنابراین فراهم‌سازی برنامه‌های زیرساختی نظیر آموزش مداوم و ارایه برنامه‌های مراقبتی متناسب با بیماران دیابتی جهت بهبود فعالیت‌های خودمدیریتی، افزایش فعالیت فیزیکی روزانه، افزایش استفاده از سیستم‌های بهداشتی، کنترل وزن ایده‌آل، می‌تواند در بهبود کیفیت خواب این گروه از بیماران که سهم قابل توجهی از بیماری‌های مزمن جوامع را به خود اختصاص می‌دهند، مؤثر باشد.
 
طاهره نصرآبادی، مرجان اخوان امجدی، نسرین حسین‌زاده،
دوره 28، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: بارداری دورانی بسیار با اهمیت است که گاهی با عوارض مختلفی همچون دیابت و کاهش کیفیت خواب همراه می‌شود. بنابراین شناسایی به موقع و زودهنگام این عوامل می‌تواند نقش مهمی در سلامت زنان باردار داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه اضطراب حاملگی با کیفیت خواب و دیابت بارداری انجام گرفته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش 359 زن باردار که در هفته 28-24 بارداری به مراکز بهداشتی شهر بانه مراجعه نموده بودند، از طریق نمونه‌گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها پرسشنامه اطلاعات جمعیت‌شناختی، پرسشنامه کیفیت خواب پیترزبورگ، پرسشنامه فرم کوتاه اضطراب حاملگی (PRAQ-17) و نتیجه غربالگری دیابت بارداری ثبت شده در پرونده بهداشتی هر بیمار بود.
یافته‌ها: نتایج نشان داد 3/12% زنان باردار دچار اضطراب حاملگی بودهاند، 8/78% از کیفیت خواب نامطلوب رنج می­بردند و 10% مادران مضطرب نیز به دیابت بارداری مبتلا شده بودند. تحلیل آماری یافته‌ها ارتباط معناداری بین اضطراب حاملگی با کیفیت نامطلوب خواب و دیابت بارداری در زنان باردار نشان نداد (05/0p>).
نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد اضطراب حاملگی مادر باردار با اختلال خواب و دیابت بارداری ارتباطی ندارد. لیکن به تحقیقات بیشتر و مطالعات کوهورت آینده­نگر نیاز است.

 
علی محمدپور، سمانه نجفی، جواد باذلی، مهناز پریمو،
دوره 29، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: نوروپاتی دیابتی در 50% افراد مبتلا به دیابت دیده می‌شود و به بیماریی اطلاق می‌شود که تمام اعصاب از قبیل اعصاب محیطی، خودمختار و نخاعی را درگیر می‌کند. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر گرما درمانی موضعی بر علایم بالینی نوروپاتی محیطی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام گرفته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی است که با شرکت 52 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو دارای نوروپاتی محیطی مراجعه‌کننده به کلینیک بیمارستان علامه بهلول گنابادی در سال 1397 انجام گرفته است. نمونه‌ها با روش تصادفی به گروه مداخله و کنترل تخصیص یافتند. برای گروه مداخله‌ گرما درمانی با هات پک دمای 40 درجه سانتی‌گراد روزی دو بار به مدت 20 دقیقه و برای یک هفته انجام یافت و در گروه کنترل سایر مراقبت‌های معمول مشابه گروه مداخله بوده است. جمع‌آوری داده‌ها با فرم اطلاعات جمعیت‌شناختی و بیماری و پرسشنامه NSS از طریق مصاحبه انجام یافت. داده‌ها در نرم‌افزار SPSS نسخه 23 و با سطح معناداری کم‌تر از 05/0 تجزیه‌ و تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین نمرات علایم نوروپاتی در گروه مداخله قبل و بعد به ترتیب 90/1±46/5 و 55/1±12/4 و کنترل قبل و بعد 53/1±88/4 و 52/1±08/5 بود که قبل از مداخله بین دو گروه تفاوت آماری معناداری مشاهده نشد (23/0=p)، اما بعد از مداخله تفاوت آماری معنادار دیده شد (03/0=p). همچنین مقایسه اختلاف میانگین نمره دو گروه بعد از مداخله، تفاوت معناداری را نشان داد (001/0p<).
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه نشان داد که گرما درمانی موضعی می‌تواند باعث بهبود علایم نوروپاتی دیابتی شود. از آن جا که این تکنیک به‌آسانی قابل آموزش و کم هزینه است، می‌توان از این روش در جهت کاهش هزینه‌های درمان و عوارض دارویی و همچنین ارتقای خودمراقبتی بیمار بهره برد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20181015041354N1

 
لیلا مردانیان دهکردی، شهرزاد غیاثوندیان،
دوره 30، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

دیابت یکی از چالش برانگیزترین بیماری‌های مزمن است که شامل نیازها و خواسته‌های مدیریتی مداوم و پیچیده است و تمام جنبه‌های زندگی فرد مبتلا را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد (1)، به طوری که افراد مبتلا در کنار بیماری، چالش‌های روانی اجتماعی زیادی را تجربه می‌کنند که به طور متقابل بر مدیریت بیماری تأثیر می‌گذارند (2). برای مدیریت بهینه بیماری و پیشگیری از پیامدهای تهدیدکننده زندگی، شناخت و مدیریت چالش‌های روان‌شناختی در افراد مبتلا به دیابت اهمیت به سزایی دارد (3) و این مسأله ضرورت طراحی و اجرای مداخلاتی در راستای مدیریت پیامدهای روان‌شناختی دیابت را مطرح می‌سازد.
یکی از رویکردهایی که در پروژه‌های اجتماعی، ارتقای سلامت و پیشگیری از بیماری، مقابله با غم و اندوه و سایر نگرانی‌ها به عنوان یک رویکرد درمانی استفاده می‌شود، داستانگویی است (4). هدف از داستان‌گویی درمانی کشف مشکلات روانی تجربه شده افراد از طریق روایت‌های خلاقانه، استفاده از مهارت‌های حل مسأله و ارایه راه‌های جایگزین مبتنی بر روایت درمانی است (5).
داستان‌گویی روشی برای بیان عقاید، آشکارسازی و ارایه احساسات برای ایجاد انگیزه در دیگران، انتقال اطلاعات و به اشتراکگذاری تجربیات است (6). این فعالیت‌ها معمولاً از طریق گفتن یا نوشتن داستان انجام می‌گیرد (7).
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb