جستجو در مقالات منتشر شده


20 نتیجه برای دیالیز

شهرام براز، عیسی محمدی، بهروز برومند،
دوره 11، شماره 2 - ( 2-1384 )
چکیده

مقدمه:در بیمارانی که بیماری مزمن مثل نارسایی مزمن پیشرفته کلیه دارند، افرایش عملکرد و سلامتی باید هدف اصلی مراقبت و درمان باشد. با این حال وضعیت‌های عملکردی بیماران تحت درمان با همودیالیز نگهدارنده اغلب پایین‌تر از حد طبیعی می‌باشد.

مواد و روش کار: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که به صورت پیش آزمون - پس آزمون در بیمارستان‌های آموزشی منتخب دانشگاه‌های علوم پزشکی تهران و ایران انجام گرفته است. بدین منظور 32 بیمار تحت درمان با همودیالیز نگهدارنده با توجه به ویژگی‌های واحدهای مورد مطالعه انتخاب و در دو گروه به صورت تصادفی قرار گرفتند. واحدهای مورد پژوهش در دو نوبت به فاصله دو هفته قبل از شروع دیالیز با استفاده از پرسشنامه‌‌های تعیین نیازهای آموزشی، پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی و چک لیست مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور اطمینان بخشی به داده‌های حاصله، شاخص‌های آزمایشگاهی به صورت میانگین دو ماهه قبل از آموزش مورد بررسی قرار گرفتند. سپس یک برنامه آموزشی بر اساس مشکلات تعیین شده و ویژگی‌های افراد تحت مطالعه تدوین گردید و در طی دو جلسه آموزش‌های لازم توسط پژوهشگران به آنها ارایه گردید. بعد از پایان آموزش شاخص‌های آزمایشگاهی به صورت میانگین دو ماهه بعد از آموزش، کیفیت زندگی دو ماه بعد از آموزش و چک لیست‌ها در دو نوبت به فاصله دو هفته (هفته‌های سوم و پنجم) مورد بررسی قرار گرفتند.

یافته‌ها: یافته‌ها نشان‌دهنده کاهش معناداری  05/0<  در مشکلاتی همانند: بالا بودن اوره، اسیداوریک، کراتی‌نین، فسفر، پتاسیم، اضافه وزن بین دو جلسه دیالیز، فشار خون سیستولی و دیاستولی، ادم، خارش پوست، مشکلات موضعی مسیر عروقی و افزایش کیفیت زندگی بود.

نتیجه‌گیری: اجرای برنامه آموزش مراقبت از خود به بیماران تحت درمان با همودیالیز نگهدارنده می‌تواند در کاهش مشکلات و افزایش کیفیت زندگی مؤثر باشد


منصوره علی‌اصغرپور، شیوا سادات بصام‌پور، ناصر بحرانی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده

زمینه و هدف:بخش‌های همودیالیز از مراکزی است که به علت وجود وسایل و تجهیزات پزشکی، ماشین‌های همودیالیز و انجام فرآیند همودیالیز متأسفانه محیط مناسبی برای شیوع عفونت‌های بیمارستانی می‌باشد. به همین دلیل مطالعه حاضر جهت بررسی نحوه به‌کارگیری روش‌های کنترل عفونت توسط کارکنان مراکز همودیالیز انجام گرفته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی است. در این تحقیق کلیه مراکز همودیالیز بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی تهران که 4 مرکز می‌باشد، بررسی گردید. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش شامل یک پرسشنامه سه قسمتی و همچنین 5 برگه مشاهده مربوط به مشخصات محیط فیزیکی، نحوه ضدعفونی کردن محیط، ماشین‌های همودیالیز و وسایل مشترک مصرفی و نحوه به کار بستن روش‌های محافظتی توسط کارکنان بود. اطلاعات جمع‌آوری شده توسط نرم‌افزار کامپیوتری SPSS و آمار توصیفی جهت دستیابی به اهداف پژوهش استفاده گردید.
یافته‌ها: یافته‌های پژوهش نشان داد که به لحاظ مشخصات محیط فیزیکی، یکی از مراکز در سطح نسبتاً مطلوب و سایر مراکز در سطح نامطلوب بوده‌اند. نحوه به‌کارگیری روش‌های ضدعفونی و پاک‌‌سازی در مورد محیط فیزیکی در 50% مراکز در سطح مطلوب و در 50% نسبتاً مطلوب، در مورد سطوح و لوله‌های ماشین‌های همودیالیز کلیه مراکز در سطح مطلوب، در مورد وسایل مشترک مصرفی در بخش‌های همودیالیز کلیه مراکز در سطح نسبتاً مطلوب و در مورد به کار بستن روش‌های محافظتی توسط کارکنان، 25% مراکز در سطح نسبتاً مطلوب و 75% دیگر در سطح نامطلوب بوده‌اند.
نتیجه‌گیری: به طور کلی یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که نحوه به‌کارگیری روش‌های کنترل عفونت توسط کارکنان مراکز همودیالیز چندان مطلوب نیست.


فروغ رفیعی، معصومه رامبد، فاطمه حسینی،
دوره 15، شماره 1 - ( 5-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: مشکلات جسمی، روانی و اجتماعی، همراه با تغییر در شیوه زندگی، بیماران تحت درمان با همودیالیز را با دشواری‌های زیادی مواجه می‌سازد. در عین حال به نظر می‌رسد که حمایت اجتماعی تنش‌های روانی فرد را کنترل کرده و سبب بهبود کیفیت زندگی وی می‌شود. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف شناخت درک بیماران تحت همودیالیز از حمایت اجتماعی و عوامل مرتبط با آن صورت گرفته است.

روش بررسی: این مقاله حاصل بخشی از یک مطالعه وسیع‌تر است که به صورت یک طرح همبستگی- توصیفی انجام گرفته. 202 بیمار مراجعه‌کننده به بخش‌های همودیالیز مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی ایران از مرداد تا آبان 1386 به روش سرشماری در مطالعه شرکت کردند. داده‌ها با استفاده از بخش دوم پرسشنامه منابع شخصیPRQ 85-part 2)) جمع‌آوری و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS v.14 تحلیل شد.

یافته‌ها: بالاترین میانگین پاسخ به گویه‌های درک حمایت اجتماعی به گویه «از این که بتوانم با انجام کاری هر چند کوچک، دیگران را خوشحال کنم، لذت می‌برم» و کمترین میانگین پاسخ به گویه «من عضو گروهی هستم که در آن احساس می‌کنم، آدم مهمی هستم»، مربوط می‌شد. یافته‌ها نشان داد که حمایت اجتماعی درک شده در اکثر بیماران مورد مطالعه (9/64%) در سطح بالایی قرار داشته است. همچنین بین حمایت اجتماعی درک شده و وضعیت اقتصادی، جنسیت و وضعیت تأهل ارتباط معنادار آماری وجــود داشت (05/0p<).

نتیجه‏گیری: با عنایت به تنوع درک بیماران تحت همودیالیز از حمایت اجتماعی و عوامل مرتبط با آن، پرستاران می‌توانند با شناسایی گرو‌ه‌های پر خطر از نظر دریافت و درک حمایت اجتماعی، از انزوای این گروه از بیماران جلوگیری نمایند و با ارایه مداخلات حمایتی مناسب در کاهش تنش و ارتقای کیفیت زندگی آن‌ها قدم بردارند.

 


منصور غفوری‌فرد، محسن رفیعیان، ناهید شاهقلیان، مژگان مرتضوی،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: افت فشارخون شایع‌ترین عارضه حین همودیالیز در بیماران است که علاوه بر ایجاد ناراحتی برای بیماران، باعث کاهش کفایت دیالیز می‌شود. بنابراین پیشگیری و کنترل این عارضه یکی از چالش‌های اساسی تیم درمان خصوصاً پرستاران است. یکی از روش‌هایی که اخیرًا برای پیشگیری از افت فشارخون در طول فرآیند دیالیز مطرح شده، استفاده از پروفایل‌های سدیم و اولترافیلتراسیون می‌باشد. هدف این مطالعه مقایسه تأثیر سه روش ترکیب پروفایل 1 سدیم و پروفایل1 اولترافیلتراسیون، ترکیب پروفایل3 سدیم و پروفایل3 اولترافیلتراسیون و روش معمول بر تغییرات فشارخون سیستولی و دیاستولی بیماران در طول فرآیند دیالیز بوده است.
روش بررسی: این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی بوده و به صورت متقاطع انجام گرفته است. نمونه‌های این پژوهش را 26 بیمار تحت همودیالیز مراجعه‌کننده به دو مرکز همودیالیز بیمارستان‌های حضرت علی اصغر (ع) و الزهرا (س) در اصفهان تشکیل می‌دادند که در طول یک ماه قبل از انجام پژوهش در بیش از 20% جلسات دیالیز، از افت فشارخون حین دیالیز رنج می‌بردند. در این پژوهش هر یک از بیماران به مدت سه جلسه با روش معمول (غلظت ثابت سدیم بر روی 138 میلی‌مول در لیتر)، سه جلسه با روش پروفایل 1 سدیم و پروفایل 1 اولترافیلتراسیون و سه جلسه دیگر نیز با روش پروفایل 3 سدیم و پروفایل 3 اولترافیلتراسیون تحت دیالیز قرار گرفتند. این مطالعه از فروردین تا مرداد ماه 1387 به طول انجامید. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون آنالیز واریانس در اندازه‌گیری‌های مکرر) استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان داد که میانگین فشارخون سیستولی در زمان‌های قبل از دیالیز، ساعت اول و ساعت دوم بین سه گروه اختلاف معناداری نداشته است. در حالی که میانگین آن در گروه پروفایل‌های نوع 1 و نوع 3 در مقایسه با گروه شاهد بیشتر بود. همچنین میانگین فشارخون دیاستولی بعد از دیالیز در گروه پروفایل‌های نوع 1 و نوع 3 در مقایسه با گروه روش معمول بیشتر بود (05/0>p) ولی بین گروه پروفایل‌های نوع 1 و پروفایل‌های نوع 3 تفاوت معناداری در فشارخون سیستولی و دیاستولی وجود نداشت.

نتیجه‌گیری: به کارگیری پروفایل‌های سدیم و اولترافیلتراسیون روشی ساده و بدون هزینه است که با تنظیم غلظت سدیم و میزان برداشت اولترافیلتراسیون باعث ثبات وضعیت همودینامیک و فشارخون بیمار در طول دیالیز می‌شود. بنابراین به منظور جلوگیری از افت فشارخون در طول دیالیز و در نتیجه کاهش مداخلات پرستاری، استفاده از پروفایل‌های سدیم و اولترافیلتراسیون (نوع 1 و 3) به جای روش معمول پیشنهاد می‌گردد 


منصوره علی اصغرپور، زهرا هادیان،
دوره 17، شماره 3 - ( 7-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماران دیالیزی به دلایل مختلف دچار کاهش ظرفیت فیزیکی بدن و در نتیجه افزایش وابستگی به دیگران در انجام فعالیت‌های خود می‌شوند. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر برنامه ورزشی بر افزایش ظرفیت فیزیکی بیماران همودیالیزی انجام یافته است.

روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی 25 نفر از بیماران همودیالیزی که واجد شرایط شرکت در پژوهش بودند به صورت نمونه‌گیری در دسترس از سه بیمارستان تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران انتخاب شدند. بیماران گروه آزمون (12n=)، برنامه ورزشی پیاده‌روی طراحی شده را به مدت 8 هفته (اردیبهشت ماه 1389 تا تیر ماه همان سال) بلافاصله بعد از اتمام جلسه همودیالیز به مدت 30 دقیقه دریافت کردند. آزمون پیاده‌روی 6 دقیقه (MWT6) برای اندازه‌گیری متغیر پاسخ در نظر گرفته شد. داده‌ها در نرم‌افزار SPSS v.18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: مقایسه میانگین‌های مسافت طی شده در 6 دقیقه، قبل از مداخله، چهار هفته بعد و در پایان هفته هشتم تفاوت معنادار آماری در دو گروه آزمون و شاهد نشان نداد. همچنین مقایسه مقادیر در شروع و پایان هفته هشتم در گروه آزمون به میزان 66 متر افزایش میانگین مسافت طی شده نشان داد اما این اختلاف از نظر آماری معنادار نبود (302/0=p).

نتیجه‌گیری: در این مطالعه ظرفیت فیزیکی بیماران همودیالیزی بعد از اجرای برنامه ورزشی در گروه آزمون به میزان 20% افزایش پیدا کرد ولی این مقدار از لحاظ آماری معنادار نبود. لذا با توجه به محدودیت‌های موجود در این پژوهش، پیشنهاد می‌گردد پژوهش‌های بیشتری در این زمینه انجام یابد.


راحله محسنی، احترام السادات ایلالی،
دوره 17، شماره 4 - ( 11-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: همودیالیز رایج‌ترین روش درمان جایگزین کلیه در ایران است. با انجام همودیالیز کافی و مؤثر می‌توان کیفیت زندگی بیمار را بهبود بخشید و از عوارض نارسایی کلیه کاست. همچنین بهبود کیفیت دیالیز، مهم‌ترین عامل در کاهش مرگ و میر مبتلایان به نارسایی‌های مزمن کلیه به شمار می‌رود. این مطالعه با هدف تعیین کیفیت دیالیز در بیماران تحت همودیالیز با محلول بیکربنات انجام یافته است.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی- تحلیلی مقطعی در مورد 50 بیمار همودیالیزی که بیش از 3 ماه بود که در بخش همودیالیز بیمارستان امام خمینی شهرستان ساری، تحت همودیالیز با محلول بیکربنات قرار می‌گرفتند و به روش نمونه‌گیری آسان انتخاب شده بودند، در خرداد ماه سال 1389 انجام گرفته است. ابزار جمع‌آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بود. کیفیت دیالیز با استفاده از فرمول KT/V و URR در نرم‌افزار مرکز مدیریت پیوند و بیماری‌های خاص تعیین گردید. جهت تجزیه و تحلیل یافته‌ها از آزمون‌های آماری (تی و کای‌دو) در نرم‌افزار آماری SPSS v.18 استفاده شد.

یافته‌ها: میانگین سنی نمونه‌ها 55/12±76/54 سال بود. میانگین شاخص KT/V معادل 26/0±92/0 و حاکی از این بود که 86% افراد کیفیت دیالیز نامناسب (2/1>kt/v) دارند. همچنین میانگین شاخص URR معادل 84/47% بود و 90% افراد (45 نفر) URR کم‌تر از حد مطلوب (65%) داشتند.

نتیجه‌گیری: با توجه به کیفیت نامطلوب دیالیز در اکثر بیماران مورد مطالعه و همچنین پایین بودن شاخص‌های کیفیت همودیالیز از میزان استاندارد، پیشنهاد می‌شود ضمن ارزیابی کیفیت دیالیز بیماران به صورت دوره‌ای، مطالعات دیگری نیز جهت بررسی علل کیفیت نامطلوب همودیالیز و ارایه راه حل‌هایی جهت بهبود آن صورت گیرد.


سیدرضا برزو، سوفیا اکبری، غلامحسین فلاحی‌نیا، حسین محجوب،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: بیماران تحت درمان با همودیالیز در معرض استرس و درد ناشی از حدود 300 بار سوراخ شدن فیستول شریانی- وریدی خود در سال هستند. راحتی بیمار با این روش به منظور انطباق طولانی مدت با درمان و تا زمان انجام یک پیوند کلیه موفق حایز اهمیت است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تنفس ریتمیک بر شدت درد ناشی از وارد نمودن سوزن­های عروقی در بیماران تحت همودیالیز انجام یافته است .

  روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی یک گروهی، 35 بیمار همودیالیزی بیمارستان بعثت همدان (در سال 1391) که شرایط ورود به مطالعه را داشتند به روش آسان انتخاب شدند و شدت درد ناشی از وارد نمودن سوزن‌های عروقی همودیالیز طی 6 جلسه با و بدون تنفس ریتمیک اندازه­گیری شد. ابزار گردآوری داده­ها معیار سنجش دیداری درد بود. برای تعیین اختلاف بین میانگین شدت درد در دو روش بالا از آزمون آماری t زوجی استفاده شد .

  یافته‌ها : یافته‌های پژوهش نشان داد که میانگین شدت درد در روش معمول 15/1 ± 45/5 و در روش تنفس ریتمیک 92/0 ± 19/2 بود. نتایج آزمون t زوجی نشان داد که بین میانگین شدت درد در روش معمول و تنفس ریتمیک تفاوت آماری معناداری وجود داشته است (001/0 p< ).

  نتیجه‌گیری: تنفس ریتمیک یک روش مؤثر تسکین درد ناشی از وارد نمودن سوزن­های عروقی همودیالیز می­باشد. بنابراین می­توان استفاده از این شیوه راحت و بدون هزینه را قبل از وارد نمودن سوزن­های عروقی همودیالیز جهت کاهش درد بیماران پیشنهاد نمود .

  


فاطمه سوخک، میترا ذوالفقاری، احمدعلی اسدی نوقابی، حمید حقانی،
دوره 20، شماره 3 - ( 8-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: استفاده از داروها به صورت روزانه پایه و اساس مدیریت بیماری در تمام بیماران همودیالیزی می­باشد. عدم تبعیت از رژیم دارویی باعث افزایش میزان بروز عوارض و مشکلات در این بیماران می­شود. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مداخله شناختی-رفتاری بر تبعیت از رژیم دارویی در بیماران همودیالیزی انجام یافته است .

  روش بررسی: این کارآزمایی بالینی در بخش همودیالیز بیمارستان امام رضا (ع) لار و ولی‌عصر (عج) لامرد انجام یافته است (سال 1392). نمونه­های پژوهش 70 بیمار بودند که به طور تصادفی در دو گروه مداخله (35 نفر) و شاهد (35 نفر) قرار گرفتند. در گروه مداخله، مداخله شناختی-رفتاری شش مرحله­ای (شناسایی مشکل بیمار، ایجاد اعتماد به نفس و تعهد، افزایش آگاهی از رفتار، طراحی و اجرای یک برنامه آموزشی، ارزشیابی برنامه طراحی شده، حفظ تغییر رفتار مطلوب) انجام یافت. میزان تبعیت بیماران از رژیم دارویی با استفاده از پرسشنامه پژوهشگرساخته به روش خودگزارش­دهی، قبل و بعد از مداخله بررسی شد. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از آزمون آماری t مستقل در نرم‌افزار SPSS انجام یافت .

  یافته‌ها : میانگین و انحراف معیار نمره تبعیت از رژیم دارویی بیماران قبل از مداخله در گروه مداخله 56/4 ± 77/20 و گروه شاهد 65/3 ± 34/22 بود و دو گروه تفاوت آماری معناداری نداشتند (11/0= p ). بعد از انجام مداخله، دو گروه از نظر میزان میانگین نمره تبعیت از رژیم دارویی تفاوت آماری معناداری نشان دادند (001/0 p< ) .

  نتیجه‌گیری: یافته‌های مطالعه مؤید آن است که مداخله شناختی-رفتاری به طور معناداری در بهبود تبعیت از رژیم دارویی مؤثر می‌باشد. با توجه به اثرات مثبت مداخله شناختی-رفتاری در بهبود تبعیت از رژیم دارویی و اهمیت این مسأله در امر مراقبت از بیماران تحت همودیالیز، پیشنهاد می‌شود پرستاران بالینی از این شیوه استفاده نمایند .

  


محیا موسوی، محمدعلی سلیمانی، رحیم اکرمی، موسی‌الرضا تدین‌فر،
دوره 22، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم پاهای بی‌قرار از عوارض شایع در بیماران همودیالیزی است. روش آرام‌سازی پیش‌رونده عضلانی برای کاهش تنش، درد و اضطراب بیماران طراحی ‌شده است. پژوهش حاضر، با هدف تعیین تأثیر‌ ‌آرام‌سازی پیش‌رونده عضلانی بر شدت سندرم پاهای بی‌قرار بیماران همودیالیزی انجام یافته است.

روش بررسی: در ایــن مطالعــه نیمه تجربی (IRCT2015102824769N1) تعداد 74 بیمار همودیالیزی به روش در دسترس انتخاب و براساس شماره پرونده به گروه شاهد و مداخله تخصیص یافتند. تکنیک آرام‌سازی پیش‌رونده عضلانی، در دو جلسه نیم ساعته به بیماران گروه آزمون آموزش داده شد و آنان این تکنیک را به مدت یک ماه و روزی دو بار، انجام دادند. شدت سندرم پاهای بی‌قرار با استفاده از پرسشنامه استاندارد سندرم پاهای بی‌قرار اندازه‌گیری شد. تجزیه‌ و تحلیل داده­ها با استفاده از آزمون­های آمار توصیفی و تحلیلی (تی‌مستقل، تی‌زوجی و آنالیز کوواریانس) در نرم‌افزار آماری SPSS v.23 انجام یافت.

یافته‌ها: متغیرهای زمینه‌ای گروه آزمون و شاهد قبل از مداخله تفاوت معناداری نداشته است (05/0<p). نمره شدت سندرم پاهای بی‌قرار قبل از مداخله در گروه آزمون 33/7±24/28 و در گروه شاهد 85/9±57/25 بوده (189/0=p) پس از مداخله نمره گروه آزمون به 66/5±67/10 و شاهد به 69/9±16/26 تغییر یافت (001/0p<). بین میانگین نمرات شدت پاهای بی‌قرار دو گروه بعد از حذف اثر شدت پاهای بی‌قرار پیش‌آزمون نیز تفاوت معناداری مشاهده شد (0001/0>p).

نتیجه‌گیری: استفاده از تکنیک آرام‌سازی پیش‌رونده عضلانی موجب کاهش شدت سندرم پاهای بی‌قرار در بیماران همودیالیزی می­شود. بنابراین استفاده از این تکنیک به‌عنوان یک روش غیردارویی جهت بهبود سندرم پاهای بی‌قرار در این بیماران توصیه می‌شود.


محیا شفایی، میترا پیامی، کوروش امینی، سعید پهلوان شریف،
دوره 22، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: نگرانی‌ها در مورد مرگ ممکن است اثرات منفی بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت بگذارد. با وجود این اطلاعات کمی در مورد رابطه اضطراب مرگ و کیفیت زندگی در بیماری­های تهدیدکننده حیات به ویژه بیماران همودیالیزی وجود دارد. هدف مطالعه حاضر تعیین ارتباط بین اضطراب مرگ و کیفیت زندگی در بیماران تحت درمان با همودیالیز است.

روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع توصیفی همبستگی است. 200 بیمار تحت درمان با همودیالیز به روش تصادفی- طبقه­ای از بیمارستان­های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی زنجان در فاصله فروردین تا اردیبهشت 1395 در مطالعه شرکت کردند. ابزار گردآوری داده­ها شامل پرسشنامه اطلاعات جمعیت‌شناختی، مقیاس اضطراب مرگ تمپلر و پرسشنامه کیفیت زندگی مک‌گیل بود. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون‌های همبستگی رگرسیون و مدل رگرسیون خطی در نرم‌افزار SPSS v.22 انجام یافت.

یافته‌ها: میانگین امتیاز نمره اضطراب مرگ و کیفیت زندگی بیماران به ترتیب 85/10±54/46 و 01/19±55/82 بود. رابطه معناداری بین اضطراب مرگ و کیفیت زندگی یافت نشد (044/0=r، 05/0< p). در مدل رگرسیونی پیش‌بینی اضطراب مرگ تنها، جنس عامل معنادار بود. این مدل 3/11% از تغییرات اضطراب مرگ را توضیح داد. همچنین نتایج مدل رگرسیونی نشان داد حمایت اجتماعی و اعتقادات مذهبی تنها پیش‌بینی‌کننده­های کیفیت زندگی بیماران تحت درمان با همودیالیز بودند و 2/17% از تغییرات آن را تبیین کردند.

نتیجه‌گیری: در مطالعه حاضر رابطه معناداری بین اضطراب مرگ و کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی مشاهده نشد. لذا پیشنهاد می‌شود تحقیقات بیش‌تری در این زمینه صورت گیرد.


سمیرا طبیبان، محمد علی سلیمانی، هومن بخشنده، مرضیه اصغری،
دوره 23، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: ارتقای امید در بیماران همودیالیزی از اهمیت بالایی برخوردار است. روش­های متفاوتی برای افزایش امید بیماران مزمن توصیه شده است. هدف از این مطالعه تعیین تأثیر مداخله آموزشی مبتنی بر درک از بیماری بر امید در بیماران تحت درمان با همودیالیز است.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده (IRCT2016103130609N1) در مورد 120 بیمار همودیالیزی بستری در بخش همودیالیز بیمارستان بوعلی سینای شهر قزوین از آذر تا بهمن ماه سال 1395 انجام یافته است. نمونه­ها به روش تخصیص تصادفی در دو گروه شاهد و مداخله قرار گرفتند. پرسشنامه‌های اطلاعات جمعیت‌شناختی و بیماری، امید هرث و پرسشنامه خلاصه شده درک از بیماری، قبل از اجرای مداخله تکمیل شدند. گروه مداخله، آموزش مبتنی بر درک از بیماری را در سه جلسه 30 دقیقه­ای قبل از شروع همودیالیز دریافت کردند. 4 هفته بعد مجدداً پرسشنامه امید هرث و درک از بیماری توسط هر دو گروه تکمیل شد. داده­ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون‌های تی‌تست و ANCOVA در نرم­افزار SPSS نسخه 23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که قبل از مداخله بین نمرات امید دو گروه تفاوت آماری معناداری وجود نداشته (589/0=p)، اما پس از مداخله در گروه آزمون (98/2±54/36) به طور معناداری نسبت به گروه شاهد (76/3±88/33) افزایش یافته است (001/0p<).
نتیجه‌گیری: نتیجه مطالعه حاضر نشان داد که مداخله آموزشی درک از بیماری در افزایش امید بیماران تحت درمان با همودیالیز مؤثر است. لذا انجام این مداخله در بیماران همودیالیزی توصیه می‌شود.
 
خدایار عشوندی، شیلا امینی، عباس مقیم‌بیگی، عفت صادقیان،
دوره 23، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: مراقبت معنوی در کنار سایر مداخلات پرستاری باعث تعادل جسم و روح می­شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر برنامه مراقبت معنوی بر اضطراب مرگ بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه مرحله انتهایی تحت همودیالیز انجام گرفته است.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی (IRCT2016308226961N1) که در سال 1395 در بیمارستان‌های بعثت و شهید بهشتی همدان انجام یافت؛ 60 بیمار مبتلا به نارسایی مزمن کلیه مرحله انتهایی تحت همودیالیز به صورت تصادفی در دو گروه مداخله (30 نفر) و شاهد (نفر30) قرار گرفتند. برنامه مراقبت معنوی در گروه آزمون شامل حضور حمایت گرانه، حمایت از تشریفات مذهبی بیمار و استفاده از سیستم­های حمایتی بود، که در بخش همودیالیز، در کنار تخت بیمار اجرا شد. در گروه شاهد فقط مراقبت‌های معمول پرستاری انجام گرفت. پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر قبل و بعد از مداخله در هر دو گروه تکمیل شد. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 انجام گرفت.
یافته‌ها: میانگین نمره اضطراب مرگ قبل از انجام مداخله در دو گروه آزمون (26/2±10/8) و شاهد (47/2±53/8) تفاوت معناداری نداشت (482/0=p). نمرات اضطراب مرگ بعد از مداخله در گروه آزمون با میانه (چارک سوم-چارک اول) 0/8 (25/8-00/6) و شاهد 0/9 (25/10-00/7) از لحاظ آماری معنادار بود (004/0=p) و اضطراب مرگ بیماران گروه آزمون کاهش یافته بود.
نتیجه‌گیری: برنامه مراقبت معنوی، اضطراب مرگ بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه مرحله انتهایی تحت همودیالیز را کاهش داد. پرستاران می­توانند جهت کاهش اضطراب بیماران از برنامه مراقبت معنوی استفاده نمایند.
 
سیده اعظم واحدی، محمد آقاعلی، لیلا قنبری افرا، حمید آسایش، فریدون مشهدی، حسین ثقفی، فاطمه کوچک‌زاده،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از مسایل مهم که کیفیت همودیالیز را می‌تواند تحت تأثیر قرار دهد ری‌سیرکولیشن است. برخی محققان مطرح کرده‌اند که جهت و فاصله سرسوزن‌ها می‌تواند بر مقدار ری‌سیرکولیشن تأثیر گذارد. لذا این مطالعه با هدف تعیین تأثیر جهت و فاصله سر سوزن‌ها بر میزان ری‌سیرکولیشن فیستول شریانی وریدی در بیماران تحت همودیالیز انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی در مورد بیماران مراجعه‌کننده به بخش دیالیز بیمارستان کامکار- عرب‌نیا وابسته به دانشگاه علوم پزشکی قم در سال 1395 انجام یافته است. میزان ری‌سیرکولیشن در 22 بیمار، در چهار جلسه متوالی با تغییر جهت و فاصله سرسوزن‌ها با روش مبتنی بر اوره اندازه‌گیری شد: یک جلسه با فاصله سه سانت و هم جهت، یک جلسه با فاصله سه سانت و خلاف جهت، یک جلسه با فاصله شش سانت و هم جهت و یک جلسه با فاصله شش سانت و خلاف جهت.‌ داده‌ها با استفاده از Stata و آزمون آماری GEE تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین سن شرکت‌کنندگان (75/±16) 53 سال بود. در 41 مورد (از 88 مورد) از دیالیزها میزان ری‌سیرکولیشن بالاتر از 10% بود. نسبت شانس (OR) ری‌سیرکولیشن بیش‌تر از 10% برای فاصله سه سانت نسبت به شش سانت 05/2 (93/3-07/1) و برای هم جهت نسبت به خلاف جهت 98/1 (78/3-03/1) بود.
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد کم‌ترین شانس ری‌سیرکولیشن در حالتی است که سرسوزن‌ها در فاصله 6 سانت و خلاف جهت قرار داده شود. لذا دقت در تعبیه مناسب سوزن‌ها می‌تواند در کاهش ری‌سیرکولیشن و افزایش کیفیت دیالیز مؤثر باشد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT2016082929581N1
 
لیلی بیاتی، مجید کاظمی، تابنده صادقی،
دوره 25، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: آموزش رفتارهای خود مراقبتی به بیمار و خانواده وی باعث بهبود کیفیت زندگی و افزایش شرکت در برنامه‌های خود مراقبتی می‌شود. این ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ با ﻫﺪف مقایسه تأثیر آموزش توسط همتا و پرستار بر میزان خود مراقبتی بیماران همودیالیزی انجام یافته است.
روش بررسی: در اﻳﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﻧﻴﻤﻪ ﺗﺠﺮﺑﻲ، تعداد 105 ﺑﻴﻤﺎر ﻫﻤﻮدﻳﺎﻟﻴﺰی از سه بیمارستان منتخب در سه شهر استان اصفهان (زرین شهر، فلاورجان و مبارکه) از بهمن 1395 تا شهریور 1396 به روش نمونه‌گیری تصادفی ساده اﻧﺘﺨﺎب و ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻗﺮار گرفتند. سه مرکز به طور تصادفی به گروه‌های آموزش توسط همتا، پرستار و یک گروه کنترل تخصیص داده شدند. آموزش ﺑﻪروش چهره به چهره و فردی انجام یافت و گروه کنترل فقط آموزش معمول را دریافت کردند. اﺑﺰار گردآوری اﻃﻼﻋﺎت، ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﺧﻮدﻣﺮاﻗﺒﺘﻲ بیماران همودیالیزی ﺑﻮد که قبل و یک ماه پس از آموزش در سه گروه ﺗﻜﻤﻴﻞ شد. داده‌ها با اﺳﺘﻔﺎده از نرم‌افزار SPSS نسخه 18 و با استفاده از آزمون‌های کای‌دو، تی‌زوجی، آنالیز واریانس و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0p< مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: بین سه گروه از نظر سن، مدت دریافت دیالیز، جنس و سطح تحصیلات تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0p>). آزمون مقایسات چندگانه توکی نشان داد که اثر مداخله پرستار در بهبود خود مراقبتی به‌طور معناداری بیش از مداخله همتا و کنترل (001/0p<) و همچنین اثر مداخله همتا در بهبود خود مراقبتی به‌طور معناداری بیش از گروه کنترل (001/0p<) بوده است.
نتیجه‌گیری: آموزش از طریق پرستار بر رفتارهای خود مراقبتی بیماران تحت درمان همودیالیز، مؤثرتر است و باعث بهبود این رفتارها می‌شود. همچنین استفاده از تجربیات افراد همتا نیز مزیت‏هایی مانند، آموزش آسان، کم هزینه، مؤثر، مبتنی بر تجربیات زندگی و عدم نیاز به تجهیزات ویژه در این بیماران دارد.
 
پروانه عسگری، اسماعیل شریعت، مصطفی غلامی، فاطمه بهرام‌نژاد،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: خودمراقبتی نقش مهمی در مدیریت مراقبت از بیماران نارسایی مزمن کلیه دارد. جهت ارایه آموزش مؤثر، شناخت هر چه بیش‌تر مشکلات، نگرانی­ها و چالش­های خودمراقبتی در این گروه از بیماران ضروری می‌باشد. هدف مطالعه حاضر «تبیین چالش­های خودمراقبتی بیماران تحت همودیالیز» است.
روش بررسی: این مطالعه بخشی از طرح تحقیقاتی تبعیت از رژیم درمانی بیماران تحت همودیالیز مراجعه‌کننده به بیمارستان­های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1398 می­باشد. بیمارانی که بالاترین و پایین‌ترین میانگین نمره خودمراقبتی را داشتند، با نمونه‌گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند و در نهایت 22 مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با 18 مصاحبه شونده انجام یافت. همه داده‌ها ضبط، دستنویس و با استفاده از روش تحلیل محتوای قراردادی با رویکرد Graneheim و Lundman تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: یافته‌های حاصل از تجزیه تحلیل داده‌ها، شامل چهار طبقه «تعارض دیدگاه بیمار و پرستار» «آموزش حلقه گمشده»، «فرهنگ: شمشیر دو لبه» و «نقش دو گانه باورهای مذهبی» بود.
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که بیماران تحت همودیالیز با چالش­های متعددی در خودمراقبتی مواجه هستند. از جمله در درک معنای خودمراقبتی و مصداق­های آن، دچار مشکل می‌شوند. باید در خصوص اهمیت آموزش به این بیماران و همچنین تغییر باورهای مذهبی و فرهنگی این افراد برنامه‌ریزی شود.
 
زینب جمشیدی، شهرام مولوی‌نژاد، حشمت‌اله شهبازیان، الهام مراغی،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: سردرد دیالیزی یکی از عوارض شایع همودیالیز است و اغلب چالشی برای نفرولوژیست‌ها، نرولوژیست‌ها و متخصصان سردرد می‌باشد. لذا این مطالعه با هدف تعیین تأثیر رایحه درمانی با اسطوخودوس بر شدت سردرد بیماران همودیالیزی انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده، تعداد 82 بیمار از بخش‌های همودیالیز بیمارستان گلستان اهواز و بیمارستان شهیدزاده بهبهان در سال 1398، به روش بلوک‌های جایگشتی تصادفی شده طبقه­ای به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص پیدا کردند. برای گروه مداخله پنبه آغشته به 3 قطره اسانس اسطوخودوس 20% به یقه لباس بیمار وصل شد و از بیمار خواسته شد به مدت 30 دقیقه آن را استنشاق کند. در گروه کنترل از آب مقطر به عنوان دارونما استفاده شد. مداخله به مدت 4 هفته و هر هفته سه روز تکرار شد. شدت سردرد دیالیزی با استفاده از مقیاس Numeric Rating Scale سنجیده شد.
یافته‌ها: در گروه مداخله طی 12 روز رایحه درمانی شدت سردرد دیالیزی و تعداد دفعات سردرد دیالیزی نسبت به گروه کنترل (دارونما) کاهش داشته و این کاهش از نظر آماری معنادار بوده است (001/0 >p).
نتیجه‌گیری: با توجه به این که طب مکمل به طور روزافزون قسمتی از مراقبت‌های پرستاری را به خود اختصاص داده است، رایحه درمانی با اسطوخودوس با کاهش شدت و تعداد دفعات سردرد دیالیزی می‌تواند به عنوان یک اقدام مکمل مورد استفاده قرار بگیرد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20190718044263N1
 
زینب رئیسی‌فر، شهرام مولوی نژاد، افسانه رئیسی‌فر، الهام مراغی، مجتبی ویس‌مرادی، علیرضا هلالات،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: خستگی و اختلالات خواب از شایع­ترین شکایات جسمی در بیماران همودیالیزی است. یافتن درمانی مؤثر، کم عارضه و مقرون به صرفه جهت تسکین این مشکلات ضروری به نظر می­رسد. لذا این پژوهش با هدف تعیین تأثیر ماساژ استروک سطحی پشت بر میزان خستگی و کیفیت خواب بیماران همودیالیزی انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تعداد 82 بیمار همودیالیزی در بیمارستان شهید بهشتی آبادان در سال 1397 براساس معیارهای ورود انتخاب و سپس به روش بلوک‌های جایگشتی تصادفی شده با سایز بلوک 4، به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص یافتند. گروه مداخله به مدت 12 جلسه تحت ماساژ قرار گرفتند. مقیاس عددی سنجش خستگی 14 نوبت و پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ نیز 3 نوبت توسط هر دو گروه تکمیل گردید. جهت تحلیل داده‌ها از SPSS ویرایش 22 و روش­های آمار توصیفی و تحلیلی (آنالیز واریانس با اندازه‌گیری‌های مکرر) استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که قبل از مداخله همه متغیرهای جمعیت‌شناختی، در دو گروه آزمون و کنترل تفاوت معناداری از نظر آماری نداشتند (05/0<p). معناداری اثر متقابل گروه و زمان در مقایسه نمره خستگی بین دو گروه در طول مطالعه، نشان می­دهد که روند تغییرات میانگین نمرات خستگی در دو گروه و در طول زمان مطالعه، متفاوت بوده است (001/0>p). همچنین بین دو گروه، نمره کل کیفیت خواب و دیگر ابعاد کیفیت خواب، به جز دو بُعد کیفیت ذهنی خواب و اختلالات خواب، تفاوت آماری معناداری داشتند (05/0>p).
نتیجه‌گیری: مطالعه حاضر نشان داد ماساژ استروک سطحی پشت، سبب بهبود خستگی و کیفیت خواب بیماران همودیالیزی می‌شود. لذا به عنوان یک روش ارزان، مؤثر و بدون عارضه در بیماران همودیالیزی پیشنهاد می­شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20181119041702N1
 
بیتا کوشکی، حسین ابراهیمی، سیده سولماز طالبی، نسرین فدائی اقدم، محبوبه خواجه،
دوره 27، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: درد در هنگام دسترسی به عروق بخش جدایی‌ناپذیری از زندگی بیماران همودیالیزی است. هدف از مطالعه حاضر تعیین تأثیر کاربرد زنجبیل موضعی بر درد ناشی از ورود سوزن به فیستول بیماران همودیالیزی است.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 100 بیمار همودیالیزی به صورت متوالی از دو بیمارستان شاهرود در سال 1398 انتخاب و با روش تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص داده شدند. برای گروه مداخله، 20 دقیقه قبل از ورود سوزن به فیستول شریانی وریدی از پماد زنجبیل و برای گروه کنترل از مراقبت معمول استفاده شد. درد بیماران پس از ورود سوزن، با ابزار عددی نمره­دهی درد ارزیابی شد. داده­ها با استفاده از نرم­افزار SPSS نسخه 18 و آزمون­های آماری کای‌دو، فیشر و تی‌مستقل آنالیز شد.
یافته‌ها: تفاوت آماری معناداری بین میانگین و انحراف استاندارد نمره درد در گروه کنترل (26/1±46/8) و مداخله (29/1±08/5) وجود داشت (001/0>p). به علاوه، اکثر افراد گروه مداخله درد متوسط و بیشتر افراد گروه کنترل درد شدید را تجربه نمودند.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج پژوهش می­توان گفت که به نظر می­رسد استفاده از زنجبیل موضعی که ارزان و تقریباً فاقد عارضه جانبی است، بر کاهش شدت درد هنگام ورود سوزن به فیستول شریانی وریدی بیماران همودیالیزی مؤثر بوده و استفاده از آن در بخش­های همودیالیز توصیه می­شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20190825044608N1
 
نرگس نرگسی خرم‌آباد، اکبر جوادی، رسول محمدی، عاطفه خزایی، اکبر امیری، نسرین مرادی، روناک گراوند،
دوره 28، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه بیماری کووید-­19 تهدیدی جدی برای سلامت جهان شده است. با توجه به شرایط ویژه، بیماران تحت همودیالیز بیش از سایرین در معرض خطر ابتلا قرار دارند. لذا خود­مراقبتی در آن­ها بسیار ضروری است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان خودمراقبتی این بیماران در برابر کووید-­19 و عوامل مؤثر بر خودمراقبتی، انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی تعداد 219 نفر از بیماران مراجعه­کننده به بخش دیالیز بیمارستان­های دولتی منتخب استان لرستان در سال 1399 به روش سر­شماری انتخاب و بررسی شدند. اطلاعات بیماران توسط پرسشنامه مشخصات فردی و پرسشنامه محقق ساخته خودمراقبتی در برابر کووید-­19 گردآوری شد. یافته­ها در نرم­افزار SPSS نسخه 22 و سطح معناداری 05/0 p< تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین نمره خودمراقبتی در برابر کووید-­19 در بیماران 33/186، و اغلب بیماران دارای خودمراقبتی در سطح خوب بودند. بین متغیرهای محل سکونت (001/0>p) و وجود بیماری همزمان (044/0=p) با نمره خودمراقبتی بیماران ارتباط معناداری دیده شد. در میان منابع متعدد کسب اطلاعات، بین شبکه­های اجتماعی (047/0=p) و خانواده و اقوام (001/0>p) با نمره خودمراقبتی تفاوت معناداری وجود داشت. همچنین داشتن بیماری همزمان، محل سکونت شهری و سطح تحصیلات دانشگاهی به صورت معناداری خودمراقبتی را پیشبینی می­کردند.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج این مطالعه توصیه می­شود، برنامه­های آموزشی مناسبی با در نظر گرفتن عوامل مؤثر بر ارتقای خودمراقبتی برای این بیماران تدوین شود. همچنین جهت اثربخشی بیش­تر از ظرفیت­هایی مانند شبکه­های اجتماعی و خانواده بیماران نیز استفاده گردد.

 
رویا مرمضی، مرضیه اسدی‌ذاکر، سیمین جهانی، محمد حسین حقیقی‌زاده،
دوره 29، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: درد و التهاب ناشی از ورود سوزن به فیستول یک مشکل رایج در بیماران همودیالیز است. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر استعمال موضعی اسانس رزماری بر شدت درد و التهاب ناشی از ورود سوزن به فیستول شریانی وریدی در بیماران تحت همودیالیز مزمن صورت گرفته است.
روش بررسی: در مطالعه کارآزمایی بالینی حاضر 60 بیمار تحت همودیالیز در بخش همودیالیز بیمارستان‌های گلستان و امام خمینی اهواز در سال 99-1398 به صورت تصادفی، به روش بلوکی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. در گروه مداخله، اسانس رزماری و در گروه کنترل، آب مقطر 5 دقیقه قبل از همودیالیز در محل ورود سوزن استفاده شد. قبل و حین مداخله (طی شش جلسه) شدت درد توسط مقیاس VAS و همچنین وجود و شدت التهاب توسط چک‌لیست التهاب تعیین شد. داده­ها با استفاده از آزمون­های آماری تی، کای‌اسکوئر و تحلیل واریانس دوطرفه با اندازه‌گیری­های مکرر در نرمافزار SPSS نسخه 22 تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که میانگین نمره درد در گروه کنترل افزایش و از 74/1±13/5 به 67/1±93/5 رسید، در حالی که در گروه مداخله کاهش و از 53/1±83/5 به 43/1±77/3 رسید (003/0=p). میانگین نمره التهاب نیز در طول جلسات در گروه کنترل افزایش داشت و از 20/1±27/1 به 08/1±07/2 رسید در حالی که در گروه مداخله کاهش داشت و از 92/1±57/2 به 44/1±33/1 رسید ولی تفاوت معنادار نبود (267/0p=).
نتیجه‌گیری: یافته‌ها نشان داد که استعمال موضعی اسانس رزماری اثربخشی معناداری در کاهش درد ناشی از سوزن زدن داشته، ولی اثر کاهشی آن در شدت التهاب محل فیستول شریانی وریدی در بیماران تحت همودیالیز معنادار نبود. لذا، توصیه می­شود با دادن آموزش به کارکنان پرستاری و بیماران در مورد استفاده از اسانس رزماری، به کاهش تجربه درد برای بیمار کمک شود. از نظر اثر کاهشی آن بر شدت التهاب محل فیستول نیاز به مطالعات بیشتر است.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT2019102804526N1

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb