جستجو در مقالات منتشر شده


39 نتیجه برای رفتار

ندا مهرداد،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده

این پژوهش یک مطالعه توصیفی است که به منظور بررسی میزان و چگونگی عملکرد زنان شاغل شهر تهران در مورد تست پاپانیکلائو (Pupanicolao test) و علل عدم انجام آن صورت گرفته است. 480 نفر از زنان شاغل شهر تهران در سه گروه شغلی زنان شاغل در تیم بهداشتی درمانی شامل پزشکان – پرستاران – ماماها و معلمین در سه مقطع ابتدایی – راهنمایی و دبیرستان و کارگران شاغل در کارخانجات وابسته به سازمان صنایع ملی ایران در این پژوهش شرکت داشتند که از هر گروه 160 نفر به طور مساوی مورد بررسی فرا گرفتند ابزار گردآوری داده ها در این بررسی پرسشنامه ایی مشتمل بر سه قسمت بود که قسمت اول سئوالات مربوط به برخی مشخصات دموگرافیک واحدهای مورد پژوهش، قسمت دوم سئوالات مربوط به نحوه عملکرد انجام تست و قسمت سوم شامل سئوالاتی در زمینه علل عدم انجام تست بوده است. میانگین سنی واحدهای 42/38 سال، میانگین تعداد زایمان 9/2 و میانگین تعداد فرزند 86/2 و میانگین سالهای ازدواج آنان 22/14 سال بوده است. اکثریت واحدهای مورد بررسی تحصیلات لیسانس داشته و هیچکدام از نمونه ها بیسواد نبودند. نتایج گویای آن است که اکثریت واحدهای مورد بررسی (12/78 درصد) تست را انجام داده که با متغیرهای سن، سالهای ازدواج، تحصیلات و نوع شغل واحدها ارتباط معنی داری را نشان داد. یافته ها همچنین نشان داد که اکثریت واحدهای مورد بررسی عملکرد ضعیفی در مورد تست پاپانیکلائو داشته و اکثراً تست را مرتب انجام نمی دادند. آزمونهای آماری ارتباط معنی داری را بین ترتیب انجام تست با متغیر شغل نشان داد. از بین دلایل ذکر شده دلیل نداشتن وقت با میزان تحصیلات و نوع شغل، دلیل عدم لزوم انجام تست به علت نداشتن ناراحتی خاص با سن و نوع شغل، دلیل اهمیت ندادن به سلامتی با سن، سالهای ازدواج، تحصیلات و نوع شغل ، دلیل عدم توصیه پزشکان و سایر اعضاء تیم بهداشتی – درمای با تحصیلات و نوع شغل واحدهای مورد بررسی ارتباط معنی داری را نشان داد.
سوسن سمیعی، زهره پارسایکتا، عباس مهران، ثریا ماسوری،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده


سودابه جولائی، ندا مهرداد، ناصر بحرانی، مهرناز مرادی کل بلند،
دوره 10، شماره 2 - ( 2-1383 )
چکیده

مقدمه: سلامتی کودکان اساس فعالیت‌های بسیاری از سازمان‌های بین‌المللی است. مدارس ابتدایی نقشی اساسی در برنامه‌ریزی و آموزش رفتارهای صحیح بهداشتی برای کودکان دارند.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه‌ی توصیفی از نوع تحلیلی است. نمونه‌ها شامل 330 دانش‌آموز دختر و پسر بودند که به طور طبقه‌ای چند مرحله‌ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها در این بررسی پرسش‌نامه‌‌بود. داده‌ها از طریق مصاحبه با کودک توسط پژوهشگر جمع‌آوری شده و با استفاده از روش‌های آمار توصیفی (جداول توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون کای‌دو و آزمون تی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: نتایج این بررسی نشان داد که بین رفتارهای بهداشتی دانش‌آموزان در رابطه با بهداشت چشم، پوست و ضمایم، خواب و استراحت و فعالیت فیزیکی با داشتن یا نداشتن مربی بهداشت اختلاف معنادار آماری وجود نداشت. در حالی که در حیطه بهداشت گوش و دهان و دندان ارتباط معنادار آماری به چشم می‌خورد و دانش‌آموزان دارای مربی رفتار بهتری نسبت به دانش‌آموزان بدون مربی داشتند. در مورد رفتارهای بهداشتی دهان و دندان در مجموع دختران رفتار بهداشتی بهتری نسبت به پسران داشتند. در رابطه با رفتار بهداشتی فعالیت فیزیکی پسران با یا بدون مربی بهداشت رفتار بهداشتی بهتری نسبت به دختران داشتند.
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج پژوهش به رغم وجود تفاوت در بعضی ابعاد رفتارهای بهداشتی، در مجموع بین رفتارهای بهداشتی دانش‌آموزان دارای مربی و بدون مربی بهداشت اختلاف معنادار آماری وجود نداشت. از آنجا که شکل‌گیری رفتار بهداشتی موضوعی چند بعدی بوده و عوامل و متغیرهای مختلفی علاوه بر حضور یا عدم حضور مربی بهداشت می‌توانند بر آن تأثیر‌گذار باشند، بررسی همه جانبه‌ی این عوامل می‌تواند معیارهای روشن‌تری برای طراحی برنامه‌های آموزشی مؤثر کودکان فراهم سازد و راه‌کارهایی جهت استفاده بهینه از منابع (نیروی انسانی، بودجه، زمان و ...) برای ارتقاء سطح آگاهی و عملکرد بهداشتی کودکان در مدارس ارایه دهد.


مجیده هروی کریموی، مریم جدید میلانی، سقراط فقیه‌زاده،
دوره 11، شماره 2 - ( 2-1384 )
چکیده

توجه به اهمیت سوء رفتار روان‌شناختی و عوارض آن نسبت به زنان سالمند که یکی از گروه‌های آسیب‌پذیر جامعه می‌باشند و هم‌چنین تأمین برنامه مشاوره با خانواده در کاهش سوء رفتار روان‌شناختی بسیار با اهمیت است.
مواد و روش کار: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است. 30 زن سالمند و خانواده مراجعه‌کننده به درمانگاه بیمارستان‌های آموزشی شهر تهران به روش نمونه‌گیری تصادفی ساده انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه‌ای بود که به وسیله‌ی آن اطلاعات مربوط به مشخصات فردی سالمند و اعضای خانواده تعیین و نیز پرسشنامه ارزیابی میزان سوء رفتار روان‌شناختی توسط خانواده نسبت به او از طریق مصاحبه و برگ مشاهده‌ای علایم رفتاری فرد سالمند تکمیل می‌شد. تعداد دفعات مصاحبه و مشاهده سه جلسه ابتدایی در منزل و ملاقات با خانواده و فرد سالمند توسط پژوهشگر بود. سپس جلسات مشاوره که 6 جلسه و هر جلسه به مدت 2-5/1 ساعت طول می‌کشید با موافقت خانواده و بر اساس برنامه برگزار شد. پس از دو ماه در سه جلسه آخر، ارزشیابی نهایی، با تکمیل مجدد ابزار گردآوری داده‌ها صورت گرفت.
یافته‌ها: تحقیق بر روی 30 خانواده نشان داد، 90 درصد از افراد سوء رفتار کننده زن بودند. 3/43 درصد علت سوء رفتار درخانواده، نقص عملکرد خانواده بود. میانگین امتیازات در زمینه سوء رفتار روان‌شناختی قبل از مشاوره 3/26 و بعد از مشاوره 2/31 بود که آمار t وابسته و ویلکاکسون با 001/0p< اختلاف معناداری را نشان داد. میانگین امتیازات علایم رفتاری سوء رفتار قبل از مشاوره 5/14 و بعد از مشاوره 2/18 بود که آمار t وابسته و ویلکاکسون اختلاف معنادار آماری را نشان داد (001/0p<) و همبستگی پیرسون با 90/0=r نشان داد بین میزان سوء رفتار روان‌شناختی و علایم رفتاری سوء رفتار همبستگی تقریباً کامل و مثبت وجود دارد.
نتیجه‌گیری: با توجه به تأثیر مثبت برنامه مشاوره با خانواده در کاهش سوء رفتار روان‌شناختی نسبت به زنان سالمند، انجام پژوهش‌هایی جهت تعیین تأثیر برنامه مشاوره با خانواده در کاهش دیگر انواع سوء رفتار پیشنهاد می‌گردد.


 


ترانه تقوی لاریجانی، ناهیددخت شریفی، عباس مهران، شیما نظری،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده

زمینه و هدف:بیماری صرع به عنوان مهم‌ترین اختلال مزمن عصبی، کودک مبتلا و خانواده را تحت تأثیر قرار می‌دهد و باعث بروز تنش در خانواده به خصوص والدین می‌‌شود. این مطالعه به منظور بررسی نظر والدین کودکان مصروع نسبت به عوامل تنش‌زا و میزان سازگاری آنان انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه یک بررسی توصیفی است. تعداد 400 نفر والدین کودکان مصروع از مراجعین به مراکز درمانی منتخب شهر تهران انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه‌ای سه قسمتی شامل مشخصات فردی، سؤالات مربوط به عوامل تنش‌زا و سؤالات مربوط به رفتار سازگاری بود. داده‌ها در یک مرحله جمع‌آوری و از روش‌های آماری دو نیمه کردن، ضریب همبستگی اسپیرمن براون در تعیین اعتبار سؤالات و از آمار توصیفی و استنباطی نظیر آزمون t و نرم‌افزار SPSS جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده شد.
یافته‌ها: آزمون t نشان داد بین میزان تنش پدران و مادران کودکان مصروع اختلاف معناداری وجود دارد (001/0=p)، بیشترین درصد (86%) پدران در مقایسه با (9/81%) مادران میزان تنش متوسط داشتند. همچنین (4/5%) پدران و کم‌ترین درصد (4/4%) مادران میزان تنش کم داشتند. میزان تنش پدران و مادران با برخی از متغیرهای فردی ارتباط معناداری را نشان داد. بیشترین درصد (69%) پدران و (1/66%) مادران از سازگاری متوسط پایین برخوردار بودند. میزان سازگاری مادران و پدران با برخی از متغیرهای فردی ارتباط معنادار نشان داد. آزمون آنالیز واریانس نشان داد بین میزان تنش والدین کودکان مصروع با میزان سازگاری آنان ارتباط معنادار و معکوسی وجود دارد، به عبارت دیگر با افزایش میزان تنش والدین، میزان سازگاری آنان کاهش یافت (001/0=p).
نتیجه‌گیری: از آنجا که بین میزان تنش والدین کودکان مصروع با میزان سازگاری آنان ارتباط عکس دیده شد بهتر است حمایت‌های لازم جهت کاهش تنش والدین و کمک به سازگاری مؤثر آنها صورت گیرد
.

 


افسر رضایی‌پور، فرزانه یوسفی، محمود محمودی، معصومه شاکری،
دوره 13، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: شیوع چاقی در سطح جهان در حال افزایش است نه تنها بزرگ‌سالان بلکه کودکان و نوجوانان نیز از آسیب آن در امان نیستند. رفتارهای تغذیه‌ای و فعالیت فیزیکی افراد با ایجاد چاقی در آن‌ها ارتباط نزدیک دارد. شناخت الگوی رفتارهای بهداشتی نوجوانان جهت پیشگیری و اصلاح بسیاری از رفتارهای غلط، از اهمیت ویژه‌ای بر خوردار است. بر این اساس در این مطالعه ارتباط رفتارهای تغذیه‌ای و فعالیت فیزیکی دختران نوجوان با درک آنان از شیوه زندگی والدین، در مدارس راهنمایی مناطق تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران مورد بررسی قرار گرفته است.

روش بررسی: این بررسی یک مطالعه پیمایشی از نوع مقطعی می‌باشد. نمونه‌ها شامل 270 نوجوان دخترمشغول تحصیل در مدارس راهنمایی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران بودند که به روش تصادفی چند مرحله‌ای انتخاب شدند. جمع‌آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه انجام گرفت و جهت تجزیه و تحلیل آن از نرم‌افزارSPSS و روش‌های آمار توصیفی و استنباطی از جمله آزمون 2c و آزمون دقیق فیشراستفاده شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد متوسط سن نمونه‌های پژوهش 3/13 سال (16-7/10) و بیشتر آن‌ها دارای شاخص توده بدنی (Body Mass Index) طبیعی می‌باشند. 6/9% از دختران نوجوان رفتار تغذیه‌ای مطلوب و 3/3% از آن‌ها فعالیت فیزیکی مطلوب داشتند. در این مطالعه ارتباط بین رفتار تغذیه‌ای دختران نوجوان با درک آنان از شیوه زندگی والدین‌شان معنادار نبود ولی بین میزان فعالیت فیزیکی و درک از شیوه زندگی والدین ارتباط معنادار مشاهده شد. همچنین ارتباط معناداری بین برخی ویژگی‌های فردی مثل شاخص توده بدنی و درآمد خانواده با رفتار تغذیه‌ای و نیز شاخص توده بدنی و میزان تحصیلات مادران با فعالیت فیزیکی دختران نوجوان دیده شد.

نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه نشان داد بیشتر دختران نوجوان رفتار تغذیه‌ای و فعالیت فیزیکی مطلوبی ندارند و نیز به نظر می‌رسد عوامل دیگری علاوه بر رفتار والدین رفتارهای بهداشتی ایشان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. بنابراین نیاز به آموزش و نیز ارایه الگوهای مناسب رفتاری توسط والدین و مسؤولین مدارس جهت اصلاح این رفتارها در نوجوانان ضروری می‌باشد.


مرضیه شبان، عباس مهران، فاطمه تقلیلی،
دوره 13، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: درک فرد از مفهوم سلامتی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و می‌تواند بر عملکرد افراد مؤثر باشد. هدف اصلی این تحقیق تعیین ارتباط «درک مفهوم سلامت» و «رفتارهای ارتقای سلامت» در میان دو گروه از دانشجویان علوم پزشکی که دروس تخصصی سلامت را می‌گذرانند و دانشجویان غیرپزشکی که به منابع اطلاعات به صورت عام دسترسی دارند، می‌باشد.

روش بررسی: این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. جمعیت مورد مطالعه دانشجویان سال چهارم مشغول به تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی تهران و دانشگاه تهران هستند. نمونه مورد مطالعه 400 دانشجوی رشته‌های پزشکی و 400 دانشجوی رشته‌های غیرپزشکی می‌باشند که به صورت تصادفی دو مرحله‌ای انتخاب شده‌اند. ابزار کار پرسشنامه خودسنجی سلامت شامل سه قسمتِ اطلاعات فردی، درک مفهوم سلامت و رفتارهای ارتقای سلامت می‌باشد. پس از جمع‌آوری اطلاعات از آمار توصیفی (جدول توزیع فراوانی و درصد) و آزمون‌های من‌ویتنی‌یو، t و ضریب همبستگی پیرسون برای تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده شده است.

یافته‌ها: 7/49% دانشجویان رشته‌های پزشکی درک مفهوم سلامت در سطح خوب و 8/6% در سطح خیلی خوب داشتند و 4/49% دانشجویان غیزپزشکی نیز در سطح خوب و 6/8% در سطح خیلی خوب بودند. در مورد رفتارهای ارتقای سلامت 57% دانشجویان پزشکی و 9/54% دانشجویان غیرپزشکی دارای رفتارهای ارتقای سلامت در سطح خوب بودند. بین مفهوم سلامت و رفتارهای ارتقای سلامت در هر دو گروه بر اساس ضریب همبستگی پیرسون ارتباط معنادار وجود داشت (001/0>p).

نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌ها در این بررسی بین درک مفهوم سلامت و رفتارهای ارتقای سلامت در هر دو گروه دانشجویان پزشکی و غیرپزشکی ارتباط مستقیم وجوددارد و بین دو گروه در تمامی ابعاد رفتارهای ارتقای سلامت تفاوت معنادار مشاهده نمی‌شود به جز مصرف سیگار که در این زمینه دانشجویان پزشکی رفتارهای ارتقای سلامت بهتری را نشان داده‌اند.


اکرم السادات سادات حسینی، سوسن سمیعی، نغمه رزاقی،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: تغذیه در رشد کودکان نو پا اهمیت زیادی دارد. شروع اولین گام‌های تغذیه همراه با خانواده در این سن ضرورت توجه به رفتارهای صحیح تغذیه‌ای را نشان می‌دهد. لذا این مطالعه به منظور بررسی تأثیر ارایه الگوی رفتارهای تغذیه‌ای بر کیفیت تغذیه کودکان نو پا و عملکرد مادران آنان انجام یافته است.

روش بررسی: این پژوهش مطالعه‌ای نیمه تجربی است که در آن 66 کودک 36 -12ماهه به صورت غیر احتمالی آسان از دو مرکز بهداشتی - درمانی جنوب تهران طی یک ماه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی مادر و کودک، سنجش عملکرد مادران در مورد رفتارهای کودک در هنگام تغذیه و یادآمد 24 ساعته مواد غذایی بود که از طریق مصاحبه مستقیم با مادران تکمیل شد. سپس الگوی رفتارهای تغذیه‌ای در سن نو پایی از طریق کارگاه آموزشی طی دو روز و هر روز به مدت 3 ساعت به مادران ارایه شد. 3 ماه پس از آموزش مجدداً از طریق پرسشنامه یادآمد 24 ساعته مواد غذایی اطلاعات جمع‌آوری و در نهایت با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی اطلاعات تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: نتایج حاصل از مطالعه نشان می‌دهد که نحوه عملکرد مادران در مورد رفتارهای کودک در هنگام تغذیه نسبت به قبل از مداخله به طور معناداری ارتقا یافته است. همچنین بین الگوی تغذیه کودکان نو پا قبل و بعد از مداخله تفاوت معناداری دیده شد 05/0p<.

نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج فوق مشخص می‌شود که ارایه الگوهای رفتاری صحیح در هنگام تغذیه کودک سبب ارتقای الگوی تغذیه‌ای کودکان نو پا و همچنین افزایش آگاهی مادران آنان نسبت به عملکرد صحیح در مقابل رفتارهای کودک به هنگام تغذیه می‌گردد. لذا پیشنهاد می‌شود جهت بهبود کیفیت تغذیه کودکان نو پا الگوی رفتارهای تغذیه‌ای صحیح به مادران آموزش داده شود.


نازی نجات، زهرا کاشانی‌نیا، دکتر ربابه معماریان،
دوره 14، شماره 1 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: رفتارهای بهداشتی نوجوانان بر سلامت آنان و سلامت و توسعه جامعه مؤثر است. پژوهش حاضر با هدف شناخت و مقایسه رفتارهای بهداشتی دختران نوجوان تحت سرپرستی مراکز شبانه‌روزی سازمان بهزیستی با دختران تحت سرپرستی خانواده در شهر تهران انجام گرفته است.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی و مقطعی نمونه مورد تحقیق 110 دختر نوجوان، شامل کل دختران تحت سرپرستی بهزیستی (55 نفر) و 55 نفر دختران تحت سرپرستی خانواده بودند که با افراد گروه اول در یک مدرسه تحصیل می‌کردند و به شکل تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه جمع‌آوری و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (مجذور کای، آنالیز واریانس، من‌ویتنی و ویل‌کاکسون) و توسط نرم‌افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: بین میانگین نمره رفتارهای بهداشتی تغذیه (0003/0p<)، خواب و استراحت (001/0p<)، ورزش (0013/0p<) و بهداشت فردی (001/0p<) به تفکیک و میانگین نمره کل رفتارهای بهداشتی دختران تحت سرپرستی خانواده (3/112) با دختران تحت سرپرستی بهزیستی (8/87) اختلاف معناداری (001/0p<) دیده شد و آزمون‌های آماری بین میانگین نمره کل رفتارهای بهداشتی و متغیرهای مورد مطالعه به جز سن (01/0=p) واحدهای مورد پژوهش در گروه تحت سرپرستی خانواده ارتباط معناداری را نشان نداد.

نتیجه‌گیری: نمره رفتارهای بهداشتی دختران تحت سرپرستی شبانه‌روزی از دختران تحت سرپرستی خانواده پایین‌تر بود که این امر نیازمند بررسی و برنامه‌ریزی آموزشی و بهداشتی جهت ارتقای رفتارهای بهداشتی و سلامت آنان می‌باشد.


فاطمه رحیمی‌کیان، مهوش مشرفی، پروانه یاوری، عباس مهران، مهناز میرزایی روزبهانی، مهرنوش عامل ولی‌زاده،
دوره 14، شماره 2 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی، استئوپروز، کاهش تراکم مواد معدنی استخوان بیش از 5/2 انحراف معیار از متوسط تراکم استخوان افراد جوان و طبیعی است. این بیماری قابل پیشگیری است و پیشگیری از آن در دوران کودکی با مصرف کافی لبنیات و فعالیت بدنی مناسب آغاز می­شود. مشارکت والدین به خصوص مادر درآموزش رفتارهای پیشگیری‌کننده از استئوپروز به نوجوانان آنان نقش اساسی دارد. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر آموزش هم‌زمان مادران و دختران بر رفتارهای پیشگیری‌کننده از استئوپروز دختران دبیرستانی منطقه 17 شهرداری تهران است.

روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی که از نوع مقایسه­ای است 400 دختر نوجوان دبیرستانی که در 4 دبیرستان دولتی شهر تهران مشغول به تحصیل بودند به روش نمونه­گیری دو­مرحله­ای تصادفی انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی در دو گروه دانش‌آموزان همراه با مادر و دانش‌آموزان تنها قرار گرفتند. برنامه آموزشی برای هر دو گروه طی دو جلسه 45 دقیقه­ای (جلسه اول به روش سخنرانی و جلسه دوم به روش پرسش و پاسخ) به فاصله یک هفته از یکدیگر برگزار شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه­ای مشتمل بر دو بخش مشخصات جمعیت‌شناختی و رفتارهای پیشگیری کننده از استئوپروز در زمینه تغذیه، فعالیت بدنی و استعمال سیگار بود. داده­ها توسط نرم افزار SPSS و روش­های آماری توصیفی و استنباطی (آزمون تی و مجذور کای) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که بین گروه دانش‌آموزان همراه با مادر و دانش‌آموزان تنها، بعد از آموزش از نظر رفتار پیشگیری­کننده تغذیه­ای اختلاف معنادار آماری وجود دارد (003/0=p) و میانگین نمره رفتار پیشگیری کننده تغذیه­ای بعد از آموزش، در گروه دانش‌آموزان همراه با مادر (54/122= ) به طور قابل ملاحظه­ای بیشتر از گروه دانش‌آموزان تنها (36/117= ) می­باشد.

 نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد آموزش هم‌زمان مادران و دختران در زمینه رفتارهای پیشگیری کننده از استئوپروز در رفتار تغذیه­ای دختران موثرتر بوده است.


محمدعلی مروتی‌شریف‌آباد، حیدر ندریان، حسین سلیمانی صالح‌آبادی، سید سعید مظلومی محمودآباد، محسن عسگرشاهی،
دوره 15، شماره 3 - ( 9-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: آرتریت روماتوئید (RA) نوعی پلی‌آرتریت التهابی مزمن است که با دوره‌های التهاب در مفاصل شروع می‌شود و ممکن است با خستگی، کاهش وزن، اضطراب و افسردگی همراه باشد. این بیماری می‌تواند منجر به ناتوانی و مرگ و میر شود. عامل مهم در مدیریت موفق بیماری و کاهش ناتوانی، رفتارهای خود مراقبتی صحیح و مناسب می‌باشد. عوامل مستعدکننده خودمراقبتی مشتمل بر آگاهی، نگرش و خودکارآمدی، یک طبقه از سه طبقه کلی عواملی است که مرحله چهارم الگوی پرسید یعنی تشخیص اکولوژیک و آموزشی را تشکیل می‌دهد و مقدم بر تغییر رفتار است. مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت عوامل مستعدکننده خودمراقبتی در بیماران مبتلا به RA و چگونگی ارتباط آن با رفتارهای خودمراقبتی بیماران، در شهر یزد انجام گرفته است.

روش بررسی: این مطالعه تحلیلی-مقطعی در مورد 181 نفر از بیماران مبتلا به RA مراجعه‌کننده به یک مطب پزشک متخصص روماتولوژی در شهر یزد که با استفاده از روش نمونه‌گیری آسان طی سه ماهه اول سال 1387 انتخاب شدند، انجام گرفت. ابزار جمع‌آوری اطلاعات پرسشنامه‌ای بود که عوامل مستعدکننده رفتارهای خودمراقبتی در بیماری آرتریت روماتوئید مشتمل بر آگاهی، نگرش و خودکارآمدی را همراه با رفتارهای خودمراقبتی ارزیابی می‌نمود. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های ضریب همبستگی اسپیرمن، من‌ویتنی، کروسکال‌والیس و همچنین تحلیل رگرسیون در نرم‌افزار SPSS v.11.5 تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: آزمودنی‌ها به طور متوسط 3/62% نمره قابل اکتساب عوامل مستعدکننده را به دست آوردند که این میزان برای آگاهی 7/71%، نگرش 9/66% و خودکارآمدی 5/47% بود. همبستگی مثبت و معناداری بین رفتارهای خود مراقبتی و متغیرهای نگرش و خودکارآمدی، مشاهده شد ولی بین رفتارهای خودمراقبتی و آگاهی همبستگی معنادار دیده نشد. عوامل مستعدکننده در مجموع نیز همبستگی مثبت و معناداری با رفتارهای خودمراقبتی نشان داد (01/0p<). عوامل مستعدکننده، 3/39% از تغییرات رفتارهای خودمراقبتی را پیش‌بینی نمود و از میان این عوامل، خودکارآمدی قوی‌ترین پیش‌بینی‌کننده (41/0=β) بود.

نتیجه‌گیری: با توجه به توان بالای عوامل مستعدکننده و به خصوص خودکارآمدی در پیش‌بینی انجام رفتارهای خودمراقبتی و نیز پایین بودن سطح خودکارآمدی در این بیماران، در برنامه‌ریزی‌های آموزشی جهت ارتقای رفتارهای خودمراقبتی آن‌ها باید توجه بیشتری به تقویت عوامل مستعدکننده به خصوص خودکارآمدی بشود.

 


رفعت سید امامی، حسن افتخار اردبیلی، بنفشه گلستان،
دوره 16، شماره 3 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: فعالیت بدنی کافی و منظم از عوامل اصلی حفظ و ارتقای سلامت در سراسر دوره زندگی است. بی‌تحرکی یک مشکل سلامت عمومی جهانی است. به طور کلی سالیانه 9/1مرگ‌ها در جهان به بی‌تحرکی نسبت داده می‌شود. هدف از این مطالعه تعیین تأثیر مداخله آموزش در مورد فعالیت بدنی بر آگاهی، نگرش و رفتار رابطان بهداشتی بوده است.

روش بررسی: این پژوهش کمّی از نوع نیمه تجربی می‌باشد. این مطالعه در مراکز بهداشتی درمانی منطقه 14 تهران در سال 1387 انجام یافته است. نمونه‌گیری به روش سرشماری صورت گرفت. 80 زن رابط بهداشت (داوطلب سلامت) منطقه 14 تهران به طور تصادفی در دو گروه شاهد و مداخله قرار گرفتند (گروه مداخله 41 نفر، گروه شاهد 39 نفر). ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه آگاهی، نگرش و عملکرد در مورد فعالیت بدنی بود که در ابتدای مطالعه (پیش آزمون) و 4 هفته پس از مداخله (پس آزمون) توسط همه شرکت‌کنندگان تکمیل شد. مداخله آموزش سلامت به صورت سه جلسه آموزشی با فواصل یک هفته‌ای به گروه آزمون ارایه شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع‌آوری شده با استفاده از آمارهای توصیفی و تحلیلی در نرم‌افزار SPSS انجام یافت.

یافته‌ها: در مرحله پیش آزمون دو گروه شاهد و آزمون به لحاظ متغیرهای آگاهی، نگرش و عملکرد تفاوت آماری معناداری نداشتند، اما تغییرات امتیازات دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون در مورد آگاهی و عملکرد تفاوت آماری معنادار بین دو گروه نشان داد.

نتیجه‌گیری: مداخله آموزشی انجام یافته در این پژوهش بر افزایش آگاهی و میزان کلی فعالیت بدنی زنان رابط بهداشت مؤثر بوده است. بنابراین ارایه آموزش در این زمینه به رابطان بهداشتی توصیه می‌شود.


شیرین لسان، زهره میرحیدری، گیتی ستوده، فرحناز خواجه نصیری، فریبا کوهدانی،
دوره 16، شماره 3 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: پوکی‌استخوان یک اختلال استخوانی متابولیک جدی است. این بیماری یک معضل عمده در وضعیت سلامتی زنان است و کیفیت زندگی آنان را تحت‎الشعاع قرار میدهد. با توجه به این که سنجش عادات غذایی و رفتارهای مرتبط با پوکی استخوان، جهت تدوین برنامه‎های ارتقای سلامت ضروری است و از آن جا که معلمان زن الگو و بهترین ارایه‎کنندگان مطالب آموزشی به دختران در سنین رشد استخوانی میباشند، بررسی حاضر با هدف «تعیین عادات غذایی و رفتارهای مرتبط با پوکی‌استخوان در معلمان زن» انجام گرفته است.

روش بررسی: بررسی حاضر یک بررسی مقطعی توصیفی- تحلیلی است. نمونه مورد پژوهش 308 معلم زن شاغل در منطقه 6 آموزش و پرورش تهران بودند که در اسفند ماه 1385 به روش نمونه‎گیری تصادفی طبقه‌ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‎ها پرسشنامه بود و تحلیل داده‎ها، با استفاده آزمون‌های t، آنالیز واریانس یک طرفه و توکی در نرم‌افزار SPSS صورت گرفت.

یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار امتیازات کسب شده از سؤالات عادات غذایی و رفتارهای مرتبط با پوکی‌استخوان 2/4±9/14 (از کل امتیاز قابل کسب 24) بود. امتیاز عادات غذایی و رفتارهای مرتبط با پوکی‌استخوان، در معلمان زن با آگاهی خوب، سن بالاتر از 50 سال، اشتغال بیش از 25 سال، همچنین معلمانی که از کتاب و جزوات آموزشی به عنوان اولین منبع کسب اطلاعات استفاده می‌کردند و در معلمان یائسه به طور معناداری بالاتر بود (تمام موارد 03/0=p).

نتیجه‌گیری: میانگین دریافت کلسیم روزانه معلمان در حد مناسب میباشد ولی 30% آنان دریافت نامناسب کلسیم دارند. همچنین، درصد بالایی از آنان مصرف کرم ضدآفتاب، چای زیاد در روز و عدم فعالیت ورزشی دارند که میتواند آنان را در معرض خطر پوکی‌استخوان قرار دهد. بر این اساس طراحی و اجرای برنامه‎های آموزشی برای معلمان، ارایه کتابچه‎های آموزشی به آنان، کاهش مصرف چای در مدارس و تخصیص مکان و تسهیلات ورزشی مناسب معلمان در هر مدرسه پیشنهاد می شود.

 


منیره طوسی، مرضیه اکبرزاده، نجف زارع، فرخنده شریف،
دوره 17، شماره 3 - ( 7-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: تجربه حاملگی در زندگی زنان را می‌توان نوعی بحران موقعیتی به حساب آورد. وجود اضطراب به شکل‌های مختلف در زنان باردار مشکلاتی را برای جنین و مادر و حتی آینده کودک ایجاد می‌کند. به منظور ارتقای سلامت روان و کاهش اضطراب مادران، مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش رفتارهای دلبستگی بر میزان اضطراب و دلبستگی مادر به نوزاد در در بارداری اول انجام گرفته است.

روش بررسی: پژوهش حاضر، به روش کارآزمایی بالینی در مورد 84 خانم باردار شکم اول (42 نفر گروه آزمون و 42 نفر گروه شاهد) از زنان باردار مراجعه‌کننده به دو بیمارستان حافظ و شوشتری شیراز در تابستان 1389 انجام گرفته است. ابتدا قبل از مطالعه سطح اضطراب مادران مورد مطالعه در دو گروه ارزیابی شد. سپس برای گروه آزمون علاوه بر مراقبت‌های معمول بارداری، چهار جلسه 90دقیقه‌ای کلاس‌های آموزش رفتارهای دلبستگی طی یک ماه (هفته‌ای یک جلسه) برگزار شد. گروه شاهد فقط مراقبت‌های معمول بارداری را دریافت نمودند. بلافاصله پس از پایان دوره یک ماهه مداخله، در هر دو گروه مجدداً سطح اضطراب سنجیده شد. سپس در روز اول بعد از زایمان در هنگام شیردهی رفتارهای دلبستگی مادر به نوزاد در هر دو گروه بدون اطلاع مادر و با استفاده از برگه مشاهده اوانت مشاهده و ثبت گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون‌های مجذور کای و تی‌مستقل و تی‌زوجی در نرم‌افزار SPSS v.17 استفاده شد.

یافته‌ها: دو گروه از نظر ویژگی‌های فردی نظیر سن و جنس و سطوح اضطراب قبل از مداخله همسان بودند. میانگین نمره اضطراب قبل از مداخله در دو گروه آزمون و شاهد تفاوت آماری معناداری نداشت (590/0=p) ولی بعد از مداخله تفاوت آماری معناداری نشان داد (003/0=p). همچنین میانگین نمره دلبستگی مادر با نوزاد در اولین شیردهی در دو گروه تفاوت آماری معناداری را نشان داد (001/0>p).

نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، آموزش رفتارهای دلبستگی موجب کاهش سطح اضطراب مادر باردار و افزایش میزان دلبستگی مادر به نوزاد می‌گردد. با توجه به آسان، ارزان و غیرتهاجمی بودن این روش، استفاده از آن به خصوص در مورد زنان نخست‌زا توصیه می‌شود.


محمد اسماعیل حاجی‌نژاد، پرویز عضدی، فروغ رفیعی، نادر رمضانیان، مرجان طریقت،
دوره 17، شماره 4 - ( 11-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: مراقبت، مفهومی پیچیده و کاملاً ذهنی است و با وجود تعاریف زیادی که از آن صورت گرفته، توافقی بین محققان در مورد این تعاریف وجود ندارد. در امر مراقبت، رضایت بیماران زمانی حاصل می‌شود که توافق و مجانست بین انتظارات بیماران از یک سو و مراقبت‌های دریافت شده از سوی دیگر موجود باشد. همچنین بیماران دریافت‌کننده مراقبت هستند و نظر آن‌ها در مورد مراقبت‌های ارایه شده مهم است. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف مقایسه دیدگاه‌های پرستاران و بیماران در مورد رفتارهای مراقبتی کارکنان پرستاری انجام گرفته است.

روش بررسی: این مطالعه مقطعی از نوع توصیفی- مقایسه‌ای است. 150 بیمار بستری و 50 پرستار شاغل در بیمارستان‌های شهر بوشهر به روش نمونه‌گیری آسان انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه رفتارهای مراقبتی (CBI) بود. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آمارهای توصیفی و آزمون تی‌مستقل در نرم‌افزار SPSS v.15 استفاده شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در دیدگاه‌های بیماران و پرستاران نسبت به زیرمقیاس‌های رفتارهای مراقبتی شامل «اطمینان از حضور انسانی» و «توجه به تجارب دیگری» وجود دارد. همچنین، یافته‌ها نشان‌دهنده تفاوت معناداری در دیدگاه بیماران و پرستاران نسبت به کل مقیاس رفتارهای مراقبتی بود (01/0p<).

نتیجه‌گیری: تفاوت معنادار در دیدگاه‌های بیماران و پرستاران در مورد رفتارهای مراقبتی کارکنان پرستاری گویای آن است که هر چند دیدگاه پرستاران این است که مراقبت را به خوبی انجام می‌دهند، اما از دیدگاه بیماران، پرستاران نتوانسته‌اند انتظارات و نیازهای آن‌ها را برآورده سازند. توجه بیشتر پرستاران به مراقبت انسانی و آگاهی یافتن بیماران از مراقبت حقیقی، می‌تواند این شکاف را کم کند.


رضا نگارنده، سپیده محمدی، سهیلا زابلی‌پور، تاج محمد آرازی قجق،
دوره 18، شماره 3 - ( 5-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: کیفیت مراقبت‌های پرستاری از دغدغه‌های اصلی مدیران پرستاری است. دانشجویان پرستاری در دوره کارآموزی در عرصه آماده می‌شوند تا مسؤولیت‌های پرستار دانش‌آموخته را به طور مستقل انجام دهند. یکی از شاخص‌های ارزیابی کیفیت، تعیین میزان رضایت بیماران از کیفیت مراقبت‌های پرستاری است. مطالعه حاضر با هدف تعیین همبستگی بین کیفیت رفتارهای مراقبتی دانشجویان در کارآموزی در عرصه از دیدگاه بیماران با رضایت آنان از مراقبت‌های ارایه شده توسط دانشجویان، صورت گرفته است.

روش بررسی: این مطالعه از نوع مقطعی توصیفی-تحلیلی است. 200 بیمار بستری در بیمارستان‌های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1390 به روش در دسترس انتخاب شدند. داده‌ها با استفاده از ابزار کیفیت رفتار مراقبتی و رضایت بیمار از کیفیت مراقبت پرستاری جمع‌آوری و با نرم‌افزار SPSS v.13 در دو قسمت توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: در مورد کیفیت رفتارهای مراقبتی، زیرمقیاس آگاهی و مهارت در سطح خوب و آموزش به بیمار در سطح ضعیف بوده و زیرمقیاس‌های ارتباط با بیمار و اخلاق پرستاری در سطح متوسط بودند. درباره رضایت بیمار نیز بیشترین سطح رضایت مربوط به زیرمقیاس آگاهی و مهارت پرستاری و کم‌ترین سطح رضایت مربوط به آموزش به بیمار بوده است. همبستگی مثبت و معناداری بین کیفیت رفتارهای مراقبتی کل و رضایت کل بیمار و همچنین هر یک از زیرمقیاس‌های این دو زمینه مشاهده شد (001/0>p).

نتیجه‌گیری: براساس یافته‌ها دانشجویانی که حین مراقبت، علاوه بر توجه به مهارت‌های تکنیکی، به جنبه‌های ارتباط با بیمار، اخلاق پرستاری و خصوصاً آموزش به بیمار اهمیت می‌دهند، موجب رضایت بیشتر بیماران می‌شوند. لذا توجه نظام آموزش پرستاری کشور به جنبه‌های یاد شده توصیه می‌شود.


طاهره صادقی، محمود شمشیری، نورالدین محمدی، مهناز شوقی،
دوره 18، شماره 4 - ( 11-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: طبق تعریف انجمن بین‌المللی درد، درد یک تجربه حسی و روانی ناخوشایند است که با آسیب احتمالی یا واقعی بافت در ارتباط است. هرگونه فعالیت­ که کودک را از تمرکز به درد باز دارد، می‌تواند برای کاهش درد مورد استفاده قرار گیرد. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر انحراف فکر بر واکنش­­های رفتاری درد حین بازکردن راه وریدی در کودکان 6-4 ساله انجام یافته است.

روش بررسی: این کارآزمایی بالینی در مورد کودکان مراجعه‌کننده به بیمارستان قدس شهر قزوین از ابتدای تیرماه تا پایان آذرماه سال 1388 انجام گرفته است. تعداد 60 کودک با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل دو بخش ویژگی­های فردی و مقیاس واکنش‌های رفتاری ناشی از درد FLACC بود. در گروه آزمون قبل از بازکردن راه وریدی به کودک درباره نحوه فشار دادن توپ کوچک و نرم (به عنوان تکنیک انحراف فکر) در طول بازکردن راه وریدی آموزش داده شد و واکنش­های رفتاری ناشی از درد با استفاده از ابزار FLACC تعیین شد. در گروه شاهد هیچ مداخله­ای انجام نگرفت. برای بررسی همسانی گروه‌ها از نظر مشخصات فردی و مقایسه واکنش­های رفتاری در دو گروه از آزمون‌های کای‌دو، تی­مستقل و کولموگروف اسمیرنوف در سطح معناداری 05/0>p استفاده گردید.

یافته‌ها: دو گروه آزمون و شاهد از نظر ویژگی­های فردی همسان بودند (05/0p>). از نظر شدت درد، در گروه آزمون 3/63% کودکان دارای درد خفیف و هیچ کودکی درد شدیدی را گزارش نکرد و در گروه شاهد 0/50% کودکان دارای درد خفیف و 3/33% کودکان درد شدید حین بازکردن راه وریدی گزارش کردند. میانگین نمرات واکنش رفتاری ناشی از درد در دو گروه آزمون و شاهد با هم تفاوت معناداری داشتند (001/0>p).

نتیجه‌گیری: انحراف فکر با استفاده از فشار دادن یک توپ کوچک نرم به عنوان تکنیک غیردارویی مؤثر، ارزان قیمت و در دسترس جهت کاهش واکنش‌های رفتاری درد حین بازکردن راه وریدی در کودکان مؤثر می­باشد.

 


منصوره جمشیدی‌منش، لادن آسترکی، زهرا بهبودی‌مقدم، زیبا تقی‌زاده، حمید حقانی،
دوره 18، شماره 5 - ( 11-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: رفتارهای دلبستگی مادر به جنین نقش مهمی در پذیرش هویت مادری، پیامد مطلوب بارداری و رشد و تکامل کودک ایفا می‌کند. چگونگی رفتارهای دلبستگی مادران به جنین متفاوت است که می‌تواند از عوامل مختلف ناشی شود. هدف از انجام این مطالعه تعیین رفتارهای دلبستگی مادر به جنین و برخی عوامل مرتبط با آن است.

روش بررسی: در این مطالعه مقطعی که در 12 مرکز بهداشتی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام یافت، تعداد 400 زن باردار بین هفته‌های 20 تا 40 بارداری شرکت داشتند. ابزار گردآوری داده‌ها 2 پرسشنامه شامل پرسشنامه جمعیت‌شناختی و پرسشنامه رفتارهای دلبستگی مادر به جنین بود. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS v.19 و آزمون‌های آنوا، پست هوک، پیرسون، تی‌تست استفاده و 05/0p< معنادار در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار رفتارهای دلبستگی مادر به جنین 72/16±72/84 بود. سن و تحصیلات بالاتر مادر، سن بارداری، تمایل به بارداری، رضایت از جنسیت جنین و انجام آزمایش‌های تخصصی جهت بررسی سلامت جنین، خانه‌دار و همچنین فارس زبان بودن مادر، با رفتارهای دلبستگی مادری بالاتری همراه بود (05/0p<). بارداری‌های متعدد و بارداری پرخطر نیز به طور معنادار با کاهش دلبستگی مادر به جنین همراه بود. بین سابقه ازدواج قبلی، نسبت فامیلی با همسر، سابقه نازایی، تعداد و نوع سونوگرافی، وجود ناهنجاری در جنین، سابقه سقط و مرده‌زایی و شرکت در کلاس‌های آمادگی برای زایمان و رفتارهای دلبستگی مادر به جنین ارتباط معناداری یافت نشد.

نتیجه‌گیری: براساس نتایج به طور کلی مادران شرکت‌کننده در این پژوهش از نمره دلبستگی بالایی نسبت به جنین برخوردار بودند. دو حیطه «پذیرش نقش والدی» و «تعامل با جنین» به ترتیب بالاترین و کم‌ترین نمره را بین حیطه‌های رفتارهای دلبستگی مادر به جنین نشان داد.


پروین رهنما، علیرضا حیدرنیا، علی منتظری، فرخنده امین شکروی، انوشیروان کاظم نژاد،
دوره 19، شماره 2 - ( 8-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف : به ­ منظور دست ­ یابی به مقوله سلامت باروری ، ضروری­است که نیازسنجی در سطوح مختلف فعالیت­های بهداشتی و درمانی صورت گیرد که از ملزومات آن، در اختیار داشتن ابزار معتبر و پایا می­باشد. لذا هدف این مطالعه، تدوین پرسشنامه قصد استفاده از قرص­های پیشگیری از بارداری با ­استفاده از نظریه رفتار برنامه­ریزی شده در زنان با نزدیکی منقطع می­باشد.

  روش بررسی : گویه­های پرسشنامه که طی مصاحبه­های کیفی استخراج شده بود، در ­این مطالعه براساس فراوانی‌ آنها انتخاب و سپس به­منظور اعتبار­یابی پرسشنامه مطالعه مقطعی و با نمونه‌گیری تصادفی خوشه­ای با 200 نفر از زنان مراجعه­کننده به 5 مراکز بهداشتی درمانی غرب و جنوب­غرب تهران در سال 1390 که از روش نزدیکی منقطع برای پیشگیری از بارداری استفاده می­کردند، انجام یافت. روایی پرسشنامه با ­استفاده از روش­های اعتبار محتوای کمی و کیفی، اعتبار همگرا، اعتبار سازه و پایایی ابزار با­ استفاده از روش آلفای کرونباخ و آزمون- بازآزمون ارزیابی شد و تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی نیز انجام یافت. تحلیل داده­ها با­استفاده از نرم‌افزار لیزرل و SPSS انجام گرفت.

  یافته ها : اعتبار و پایایی پرسشنامه از­طریق کمی، کیفی، همگرا، آلفای کرونباخ و آزمون- باز آزمون به تایید رسید. در این تحقیق، با انجام تحلیل عاملی ساختار 3 عاملی شامل نگرش، هنجارهای اجتماعی و کنترل رفتاری درک‌شده تایید شد. مدل تحلیل عاملی در مطالعه­ی حاضر نشان داد که سازه­های نظریه رفتار برنامه­ریزی شده قادر به پیشگویی 34 % تغییرات قصد رفتاری در گروه مورد پژوهش است.

  نتیجه گیری : نتایج مطالعه بیان­گر اعتبار و پایایی پرسشنامه قصد استفاده از قرص­های پیشگیری از بارداری در زنان با نزدیکی منقطع را تایید می­نماید.

  


سرور سهرابی، زهرا احمدی، زیبا مسیبی، حمید حقانی،
دوره 20، شماره 2 - ( 5-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: مقالات علمی و مشاهدات بالینی حاکی از آن است که بستری شدن نوزادان در بیمارستان باعث اختلال در ایجاد دلبستگی بین مادر و نوزاد می‌شود . این مطالعه با هدف بررسی تأثیر ماساژ نوزاد توسط مادر بر دلبستگی مادران نوزادان بستری در بخش مراقبت نوزادان اجرا گردیده است .

  روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 42 مادر همراه با نوزاد بستری در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان‌های علی اصغر (ع) و آرش در سال 1392 برای گروه آزمون و شاهد انتخاب شدند. گروه آزمون با استفاده از نمایش فیلم آموزش ماساژ و تمرین عملی روی ماکت، ماساژ نوزاد را فرا گرفتند، سپس مادران نوزادنشان را به مدت 5 روز ماساژ دادند. ماساژ برای هر نوزاد در هر روز 1 نوبت به مدت 15 دقیقه اجرا شد. رفتار دلبستگی مادران نسبت به نوزادانشان قبل از انجام ماساژ و بعد از 5 روز ماساژ در هنگام شیردهی ارزیابی شد. ابزار جمع‌آوری داده‌ها مقیاس سنجش دلبستگی مادر به نوزاد بود . جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون‌های آماری کای‌اسکوئر، آزمون دقیق فیشر و آزمون t در نرم‌افزار SPSS v.19 استفاده شد .

  یافته‌ها : دو گروه آزمون و شاهد از نظر اطلاعات جمعیت‌شناختی همسان بودند و اختلاف در میانگین دلبستگی مادران قبل از ماساژ در دو گروه براساس آنالیزهای آماری معنادار نبود (05/0 p> ). ارزیابی دلبستگی مادران در روز پنجم، نشان داد میانگین دلبستگی مادران در گروه آزمون (26/4 ± 76/64) با گروه شاهد (38/3 ± 38/53) تفاوت آماری معنادار داشته است (001/0 p< ) .

  نتیجه‌گیری: با توجه به نقش مؤثر ماساژ بر رفتارهای دلبستگی، می‌توان این مراقبت سنتی را در کلیه بخش‌های نوزادان رواج داد .

  



صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb