جستجو در مقالات منتشر شده


11 نتیجه برای زنان باردار

سیده فاطمه واثق رحطم پرور، پروین شهری، معصومه علی محمدیان، عباس مهران،
دوره 5، شماره 2 - ( 7-1378 )
چکیده

این پژوهش به منظور بررسی مقادیر قند خون ناشتای سه ماهه اول، 28-24 هفته حاملگی و آزمون غربالگری 50 گرمی یکساعته در زنان باردار غیر دیابتی و تاثیر آن بر وزن نوزادان آنها در سال 1376 در یکی از بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است. نمونه ها 150 نفر از بین زنان باردار 28-24 هفته که در سه ماهه اول بارداری آزمایش قند خون ناشتا انجام داده بودند و مقدار آن کمتر از 105 میلی گرم در دسی لیتر بود، انتخاب می شدند. برای نمونه ها آزمون تحمل گلوکز 50 گرمی در حالت ناشتا انجام می شد. قبل و بعد از خوردن 50 گرم گلوکز ، نمونه خون وریدی گرفته می شد. اگر مقادیر ناشتا بیش از 104 و آزمون 50 گرمی بیش از 140 میلی گرم در دسی لیتر بود، نمونه ها از مطالعه خارج می شدند. پس از زایمان در ترم (41-37 هفته) نوزاد توزین شده و جنس و وزن وی ثبت می شد. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که میانگین مقادیر قند خون ناشتای سه ماهه اول، 28-24 هفته و آزمون غربالگری 50 گرمی به ترتیب، 15/81،8/80 و 75/111 میلی گرم در دسی لیتر و میانگین وزن نوزادان 5/3203 گرم می باشد. بین سن، تعداد زایمان، وزن قبل از حاملگی، قد، افزایش وزن حین حاملگی و معیار توده بدنی واحدها قبل از حاملگی، جنس، وزن و سن حاملگی نوزادان موقع تولد ارتباط مثبت و معنی دار وجود دارد (05/0 >P ) بین شغل و تحصیلات واحدهای پژوهش و همسران آنها، فاصله آخرین زایمان تا حاملگی فعلی و وزن نوزاد ارتباط وجود ندارد.بین مقادیر قند خون ناشتای سه ماهه اول و 28-24 هفته مادر با وزن نوزاد ارتباط مستقطم وجود دارد و بین مقادیر قند خون و آزمون تحمل گلوکز 50 گرمی مادر و وزن نوزاد ارتباط وجود نداشت.بدین ترتیب از مقادیر قند خون ناشتای سه ماهه اول و 28-24 هفته می توان در پیشگویی وزن تولد بهره برد در حالیکه از آزمون تحمل گلوکز 50 گرمی نمی توان این استفاده را نمود.
فرشته جمشیدی اوانکی، زهره خاکبازان، غلامرضا بابایی، طاهره سید نوری،
دوره 10، شماره 3 - ( 4-1383 )
چکیده

مقدمه: عمل سزارین خطر بیشتری از زایمان طبیعی برای مادر و نوزاد در بردارد. میزان سزارین در کشور ما و به خصوص در استان گیلان (6/57% در مناطق شهری) بسیار بالاست؛ در حالی که بایستی بر طبق پیشنهاد WHO دامنه‌ای بین 15%-5% داشته باشد. درخواست مادر یکی از دلایل عمده افزایش میزان سزارین است حال آن که در بسیاری از مواقع در پشت تشخیص‌های رایج مخفی می‌گردد. این پژوهش به منظور مشخص ساختن دلایل انتخاب سزارین صورت گرفته است.
مواد و روش کار: این تحقیق یک پژوهش توصیفی - تحلیلی است که بر210 مادر باردار بین هفته‌های 40ـ36 بارداری انجام شد. این مادران سابقه سزارین نداشته و بدون دلیل طبی سزارین را به عنوان روش زایمان برگزیده بودند. نمونه‌گیری خوشه‌ای از مراکز بهداشتی درمانی شهر رشت انجام شد. روش گردآوری اطلاعات مصاحبه از طریق پرسشنامه بود. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش‌های آمار توصیفی و استنباطی (آزمون مجذور کای و تست دقیق فیشر) استفاده شد.
یافته‌ها: اکثر واحدهای پژوهش (6/68%) در مورد مزایا و مضرات سزارین آگاهی متوسطی داشته و بیشترین آنان (5/60%) اطلاعات خود را از اقوام و دوستان کسب نموده‌اند و نگرش اکثر آنان (4/71%) نسبت به سزارین خنثی بوده است. به ترتیب فراوانی، حداقل 50% از مادران دلایل زیر را برای انتخاب سزارین داشتند: سلامت جنین، ترس از درد، فشار روانی و اضطراب، پیشگیری از پارگی‌های دستگاه تناسلی، ترس از معاینات واژینال، پیشگیری از تغییر شکل و شل‌شدگی در دستگاه تناسلی و کوتاه شدن زمان زایمان. هم‌چنین از دیدگاه بیشترین درصد (3/38%) واحدهای پژوهش اولویت در انتخاب سزارین به دلیل ترس از درد بوده است. بین تعدادی از مشخصات فردی واحدها و تعدادی از سوابق مامایی، میزان آگاهی و نوع نگرش با برخی دلایل انتخاب سزارین به عنوان مثال بین سن، میزان آگاهی و نوع نگرش با ترس از درد ارتباط معنادار وجود داشت (05/0>p).
نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های این پژوهش و با مدنظر داشتن عوامل مرتبط با دلایل انتخاب سزارین در مادران کم خطر می‌توان با استفاده از مشاوره‌های سودمند مامایی و حمایت‌های اطلاعاتی، عاطفی و اجتماعی در طی بارداری و زایمان از سوی ماماها وسایر پرسنل بهداشتی درمانی از میزان سزارین کاست.


فاطمه رحیمی‌کیان، ماندانا میرمحمدعلی‌ئی، عباس مهران، کبری ابوذری گزافرودی، نسرین سلمانی‌باروق،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: آمار روز افزون سزارین در بسیاری از کشورهای جهان موجب نگرانی محققان و مسؤولان بهداشتی شده است. یکی از دلایل عمده این افزایش، در خواست خود بیمار جهت انجام این عمل می‌باشد. یکی از بهترین مدل‌هایی که در برنامه‌های آموزش بهداشت مورد استفاده قرار می‌گیرد، مدل باور بهداشتی می‌باشد. این مطالعه با هدف تعیین میزان تأثیر آموزش بر اساس مدل باور بهداشتی بر انتخاب روش زایمان در زنان باردار انجام شده است.

روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی در مراکز بهداشتی - درمانی شهری و مطب‌های متخصصان زنان شاهرود در سال 1386 انجام گرفته است. نمونه‌ها شامل 128 خانم باردار متقاضی دریافت مراقبت‌های دوران بارداری (64 نفر در هر یک از دو گروه تجربه و شاهد) بود که به صورت نمونه‌گیری آسان انتخاب شدند. آموزش بر اساس مدل باور بهداشتی طی دو جلسه 40 دقیقه‌ای به گروه تجربه ارایه شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه بود. اطلاعات طی 2 مرحله قبل و بعد از آموزش جمع‌آوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل یافته‌ها از نرم‌افزار SPSS v.11.5 ، آمار توصیفی (فراوانی مطلق و نسبی، میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون مجذور کای، تست فیشر، ویلکاکسون، من‌ویتنی‌یو و مک‌نمار) استفاده گردید.

یافته‌ها: قبل از آموزش دو گروه از نظر متغیرهای جمعیت‌شناختی، سابقه نازایی، سابقه بیماری و سه مورد از اجزای مدل باور بهداشتی یعنی حساسیت، منافع و موانع درک شده درمورد زایمان طبیعی و سزارین همگن بودند. مقایسه دو گروه تجربه و شاهد بعد از آموزش نشان داد که بین همه اجزای مدل باور بهداشتی مشتمل بر حساسیت (001/0p<)، شدت (001/0p<)، منافع درک شده (001/0p<) و موانع درک شده (004/0=p) و همچنین عملکرد (روش زایمان انتخاب شده) (001/0p<) اختلاف معناداری وجود داشته است.

نتیجه‌گیری: در پژوهش حاضرآموزش از طریق مدل باور بهداشتی در تمایل زنان باردار به انتخاب و انجام زایمان طبیعی مؤثر بوده است.


طیبه نگاهبان، علی انصاری،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: حاملگی و زایمان یک حادثه بزرگ در زندگی زنان می‌باشد نتایج مطالعات متعدد بیانگر آن است که زنانی که در دوران حاملگی نگرانی شدید نسبت به زایمان را تجربه می‌کنند از نظر عوارض جسمی و روانی و خطر وقوع سزارین اورژانسی آسیب‌پذیر می‌باشند. با توجه به این که عمل سزارین مانند هر عمل جراحی دیگر عوارض و خطرات فراوانی برای مادر و نوزاد به همراه دارد و زنان اول‌زا ترس بیشتری را نسبت به زنان چندزا تجربه می‌کنند و همچنین پیامدهای زایمانی در اولین زایمان می‌تواند زایمان‌های بعدی را تحت تأثیر قرار دهد، لذا در این پژوهش ارتباط بین ترس از زایمان و وقوع سزارین اورژانسی در زنان باردار شکم اول مورد بررسی قرار گرفت.

روش بررسی: در این پژوهش تحلیلی - مقطعی، 243 زن باردار شکم اول که جهت انجام زایمان طبیعی در طی شش ماهه دوم سال 1383 به زایشگاه نیک نفس رفسنجان مراجعه کرده بودند، به روش تصادفی ساده مبتنی بر هدف انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار جمع‌آوری اطلاعات پرسشنامه پژوهشگر ساخته مشتمل بر اطلاعات جمعیت‌شناختی، تعیین شدت و علل ترس از زایمان و همچنین تعیین روش زایمان می‌باشد. پرسشنامه از طریق مصاحبه رو در رو توسط عاملان زایمانی در اتاق زایمان تکمیل شد. داده‌ها، به وسیله نرم‌افزار SPSS وآزمون مجذور کای و فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: 7% از آزمودنی‌ها بیان کردند که «از زایمان نمی‌ترسم». 4/44% اظهار داشتند «کمی می‌ترسم و نگرانم»، 3/26% اعلام نمودند «خیلی می‌ترسم» و 3/22% بیان کردند «فوق‌العاده زیاد می‌ترسم». در بررسی علل ترس، ترس از درد (3/68%) و ترس از آسیب جنینی (30%) دارای بیشترین فراوانی بودند. بین نمره ترس و نوع زایمان به شدت ارتباط معنادار آماری وجود داشت (001/0p<) به طوری که درصد وقوع سزارین اورژانسی در بین کسانی که درجه ترس بالاتری را گزارش کرده بودند، بیشتر بود.

نتیجه‏گیری: بر اساس نتایج این پژوهش اکثر زنان باردار شکم اول به درجاتی ترس از زایمان را تجربه می‌کردند و این ترس می‌تواند یکی از دلایل وقوع سزارین اورژانسی در آن‌ها باشد. لذا لازم است ترس از زایمان در دوران بارداری، توسط مراقبان بهداشتی مورد توجه ویژه قرار گیرد


فاطمه عباس‌زاده، اعظم باقری، ناهید مهران،
دوره 15، شماره 1 - ( 5-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: اگر چه حاملگی، یک رویداد متعارف در بین زنان در سنین تولیدمثل است، اما اغلب یک دوره پر استرس همراه با تغییرات فیزیولوژیکی و روانی به حساب می‌آید و این تغییرات می‌تواند توانایی زن را برای انجام دادن نقش‌های معمول زندگی تغییر دهد. مطالعه حاضر با هدف تعیین کیفیت زندگی و عوامل مرتبط با آن در زنان باردار صورت گرفته است.

روش بررسی: این مطالعه مقطعی در مورد 600 نفر از زنان بارداری که جهت انجام مراقبت‌های دوران بارداری در سال 1385 به مراکز بهداشتی، درمانی دانشگاه علوم پزشکی کاشان مراجعه کرده بودند، انجام گرفته است. نمونه‌گیری به روش خوشه‌ای انجام یافت. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه فرم کوتاه (sf-36) بود. یافته‌ها با کمک آزمون‌های آماری کای دو، تی تست، آنالیز واریانس، نسبت شانس و ضریب اطمینان و با استفاده از نرم‌افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: ±18/61 است و p<) همچنین بین کیفیت زندگی با سن (002/0=p)، سن حاملگی (017/0=p)، تعداد حاملگی (001/0p<)، تعداد زایمان (001/0p<) ارتباط معکوس و با میزان درآمد ماهیانه (001/0p<) حمایت‌های همسر (017/0=p)، خواسته بودن حاملگی (006/0=p) و رضایتمندی از زندگی (011/0=p) ارتباط مستقیم وجود دارد.

نتیجه‏گیری: نتایج پژوهش حاضر بیانگر پایین بودن کیفیت زندگی زنان باردار است، لذا آگاهی مراقبان بهداشتی از تغییرات وضعیت سلامتی زنان باردار و همچنین عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی آنان، جهت برنامه‌ریزی و اقدامات مراقبتی مناسب برای ارتقای کیفیت زندگی دوران بارداری از اهمیت ویژه‌ای برخوردار می‌باشد.

 

 


محمدرفیع بذرافشان، زینب قربانی،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: تجربه حاملگی در زندگی زنان را می‌توان نوعی بحران موقعیتی به حساب آورد. وجود اضطراب به شکل‌های مختلف در زنان باردار مشکلاتی را برای جنین و مادر ایجاد می‌کند، بالاخص برای زنان نخست‌زا که در برابر این مشکلات آمادگی لازم را ندارند. تکنیک‌های آرام سازی مانند ماساژ یکی از مهم‌ترین مداخلات غیر دارویی است که برای کنترل اضطراب به کار می‌رود. یکی از انواع این مداخلات ماساژ به روش استروک سطحی پشت می‌باشد که یک مداخله مستقل پرستاری است و همبستگی نزدیکی با طبیعت مراقبت پرستاری دارد. این مطالعه با هدف تعیین میزان تأثیر ماساژ به روش استروک سطحی پشت بر اضطراب زنان باردار نخست‌زا انجام گرفته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه مداخله‌ای می‌باشد که در دو مرکز بهداشتی درمانی شهر شیراز در سال 1386 انجام شده است. نمونه مورد مطالعه 80 زن باردار نخست‌زا بودند که با استفاده از جدول اعداد تصادفی از بین 114 زن واجد شرایط داوطلب که جهت دریافت مراقبت‌های دوران بارداری در سه ماهه سوم به مراکز یاد شده مراجعه داشتند انتخاب و با استفاده از بلوک‌های تبدیل شده تصادفی به دو گروه شاهد و آزمون تقسیم شدند. مداخله شامل 10 دقیقه ماساژ به روش استروک سطحی پشت در سه روز متوالی بین ساعات 11-9 صبح بود. میزان اضطراب قبل و بلافاصله بعد از انجام مداخله در دو گروه اندازه گیری شد. ابزار گردآوری داده‌ها فرم مشخصات جمعیت شناختی و پرسشنامه اشپیلبرگر بود. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون‌های کای‌اسکوئر، آزمون دقیق فیشر، تی‌زوجی، تی‌مستقل در نرم‌افزار SPSS v.11.5 استفاده شد.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار میزان اضطراب قبل از مداخله در گروه آزمون 65/6±51 و در گروه شاهد 60/6±90/49 بود که از نظر آماری اختلاف معناداری بین دو گروه وجود نداشت (460/0=p). پس از اجرای برنامه ماساژ میانگین و انحراف معیار میزان اضطراب در گروه آزمون 52/6±18/48 و در گروه شاهد 39/7±50/51 و تفاوت از لحاظ آماری معنادار بود (036/0=p).

نتیجه‌گیری: مطابق یافته‌ها ماساژ به روش استروک سطحی پشت یک مداخله مؤثر پرستاری برای کاهش سطح اضطراب زنان باردار نخست‌زا می‌باشد. لذا این مداخله پرستاری فرصتی برای پرستاران و مراقبان جهت کاستن اضطراب زنان باردار نخست‌زا فراهم می‌کند. نتایج این مطالعه می‌تواند در تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی برای این گروه مورد استفاده قرار گیرد.


فریده باستانی، رویا ضرابی،
دوره 16، شماره 3 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از مسایلی که پدیده حاملگی را تحت تاًثیر قرار داده و می‌تواند منجر به پیامدهای نامطلوب بارداری و زایمانی پر خطر شود، دیابت حاملگی است که عوامل روان شناختی، همچون خودکارآمدی، در تبعیت از درمان و کنترل گلوکز خون نقش به سزایی دارد. لذا این پژوهش با هدف تعیین میزان خودکارآمدی در زنان مبتلا به دیابت بارداری انجام یافته است.

روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه همبستگی توصیفی است که در سال‌های 87-1386 انجام یافته است. جامعه مورد مطالعه زنان مبتلا به دیابت بارداری مراجعه کننده به درمانگاه مامایی و بخش‌های زنان و زایمان مراکز درمانی دانشگاه علوم پزشکی ایران، حجم نمونه 100 نفر و نمونه‌گیری به روش مستمر (متوالی) بوده است. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه بوده و داده‌ها با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی (Independent t-test و ANOVA) در نرم‌افزار SPSS v.14 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

یافته‌ها: ویژگی اکثر زنان مورد مطالعه به شرح زیر بود: گروه سنی 35-25 سال (با میانگین حدود 30 سال)، وضعیت اقتصادی متوسط (66%)، تحصیلات زیر دیپلم (48%) خانه‌دار (91%)، شاخص توده بدنی چاق یا اضافه وزن (68%)، نولی پار (تعداد زایمان صفر 33%) که 69% آنان به بارداری فعلی تمایل داشتند. 57% زنان دارای خودکارآمدی بالا و بقیه دارای خودکارآمدی پایین بودند. زنان دارای تحصیلات بالاتر (005/0p<) و شاغل (016/0=p) خودکارآمدی بالاتری نسبت به سایر زنان داشتند.

نتیجه‌گیری: با توجه به این که خودکارآمدی یکی از عوامل پیش نیاز در خود مدیریتی و خودکنترلی دیابت بارداری تلقی می‌شود و درصد قابل ملاحظه‌ای از افراد تحت مطالعه، دارای خودکارآمدی پایین بوده‌اند، لذا ضروری است که با انجام مداخلات بهداشتی و راهبردهای آموزشی- مشاوره‌ای، خودکارآمدی این گروه از زنان باردار که می‌تواند منجر به بهبود خود مراقبتی و ارتقای سلامت آنان گردد، افزایش یابد.


معصومه شاکری، شیوا فکری، علی شهنواز، الهام شکیبازاده،
دوره 18، شماره 3 - ( 5-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: فعالیت فیزیکی متناسب با شرایط دوران بارداری به ارتقای سلامت مادر و رشد بهتر جنین کمک می‌کند. ارایه برنامه آموزشی فعالیت فیزیکی برای مادران باردار ضروری به نظر می‌رسد. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان تأثیر آموزش فعالیت بدنی در دوران بارداری بر میزان فعالیت فیزیکی زنان باردار انجام یافته است.

روش بررسی: در این مطالعه مداخله‌ای و نیمه تجربی، دو گروه 140 نفره از زنان باردار شکم اول مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر زنجان در سال 90-89 به روش نمونه‌گیری طبقه‌ای-خوشه‌ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. برای گروه آزمون کلاس‌های آموزشی در طی 8 جلسه 90 دقیقه‌ای برگزار گردید و مادران گروه شاهد آموزش‌های معمول را دریافت نمودند. جمع‌آوری اطلاعات در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون انجام گرفت. اطلاعات در نرم افزار SPSS با استفاده از آزمون‌های کای‌دو و t-test تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: دو گروه از نظر سن، شاخص توده بدنی (BMI)، سطح تحصیلات، سن حاملگی و وضعیت اشتغال اختلاف معناداری نداشتند. براساس نتایج، میزان فعالیت فیزیکی در زنان دو گروه آزمون و شاهد قبل از مداخله، تفاوت معناداری نداشت (467/0=p) اما پس از مداخله، میزان فعالیت فیزیکی در گروه آزمون (89/14±38/37) بیشتر از گروه شاهد (12/11±7/13) بود (001/0p<).

نتیجه‌گیری: براساس نتایج این مطالعه آموزش فعالیت بدنی در مادران باردار موجب ارتقای فعالیت فیزیکی در دوران بارداری می‌شود، لذا برگزاری کلاس‌های یاد شده برای کلیه مادران باردار توصیه می‌شود.


علی نویدیان، شهیندخت نوابی ریگی، محمود ایمانی، پروین سلطانی،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: بارداری با ایجاد تغییرات فیزیولوژیک و روان‌شناختی می‌تواند زندگی زوج‌ها را تحت تأثیر قرار دهد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش جنسی بر کیفیت رابطه زناشویی زنان باردار انجام یافته است.

روش بررسی: این مطالعه از نوع نیمه تجربی است. در این مطالعه 100 نفر از زنان باردار واجد شرایط مراجعه‌کننده به دو مرکز از مراکز بهداشتی درمانی شهر زاهدان در سال 1394 انتخاب و به دو گروه 50 نفره اختصاص یافتند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه ابعاد کیفیت رابطه زناشویی درک شده بود. پرسشنامه‌ها قبل و شش هفته بعد از آموزش، توسط هر دو گروه تکمیل گردید. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرم‌افزار SPSS v.20 تحلیل شد.

یافته‌ها: بین دو گروه از نظر متغیرهای فردی مانند سن، طول مدت ازدواج، سن حاملگی و تعداد حاملگی تفاوت معناداری وجود نداشت. میانگین نمره کلی کیفیت رابطه زناشویی و ابعاد رضایتمندی، شور و هیجان جنسی، عشق، تعهد، صمیمیت، اعتماد در گروه مداخله در پس آزمون به طور معناداری بیش از گروه شاهد بود. آزمون تحلیل کوواریانس نیز نشان داد که میانگین نمره کل رابطه زناشویی و ابعاد آن در زنان باردار در دو گروه پس از آموزش جنسی تفاوت معناداری داشته است (001/0>p).

نتیجه‌گیری: با توجه به تأثیر آموزش جنسی در بهبود ابعاد کیفیت رابطه زناشویی زنان باردار، توصیه می‌شود این مداخله آموزشی در برنامه آموزش و مراقبت‌های دوران بارداری زنان باردار ادغام شود تا به ارتقای کیفیت رابطه زوج‌ها در بارداری کمک کند.


راضیه کرابی، مریم فرجامفر، فروغ السادات مرتضوی، علی محمد نظری، شهربانو گلی،
دوره 25، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: حاملگی و مادر شدن از وقایع لذت بخش و تکاملی زندگی زنان محسوب می‌شود که در عین حال اغلب با استرس و نگرانی‌های متعددی همراه است. یکی از مناسب‌ترین مداخلات برای کاهش نگرانی و افزایش قدرت تصمیم‌گیری زنان باردار مشاوره است. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر مشاوره راه حل محور به شیوه گروهی، بر نگرانی زنان باردار انجام گرفته است.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی تصادفی در مورد 108 زن بادرار، با سن بارداری 6 تا 19 هفته و نمره نگرانی 55 از اردیبهشت تا شهریور سال 1397 در دانشگاه علوم پزشکی سبزوار اجرا شد. گروه مداخله مشاوره راه حل محور و گروه کنترل مراقبت‌های معمول دوران بارداری را دریافت کردند. نگرانی‌های زنان باردار قبل، بعد، و دو ماه بعد از مداخله با نسخه فارسی پرسشنامه نگرانی Cambridge بررسی شد. داده‌ها در نرمافزار SPSS نسخه 22 با استفاده از آزمون‌های تی‌مستقل، کای‌دو، تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر، تجزیه و تحلیل شد. در تمام آزمونها 05/0p< معنادار تلقی گردید.
یافته‌ها: میانگین نمره نگرانی قبل از شروع مطالعه در گروه مداخله (59/5)9/58 و در گروه کنترل (37/4)8/58 بوده و تفاوت آماری معناداری مشاهده نشده است. این مقادیر بعد از مداخله در گروه مداخله و کنترل به ترتیب (3/13)6/34 و (78/8)7/57 و دو ماه بعد از مطالعه (1/10)1/31 و (9/10)6/54 بوده است. تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر نشان داد که نگرانی زنان باردار در مورد زایمان و سلامت جنین، سلامت مادر و روابط خانوادگی، پس از مداخله و دو ماه پس از آن، در گروه مداخله در مقایسه با کنترل کاهش معناداری داشته (01/0p<) اما در زمینه مسایل اقتصادی و اجتماعی مشاوره کمک چندانی نکرده است (563/0p=).
نتیجه‌گیری: مشاوره راه حل محور شیوه مؤثر برای کاهش نگرانی‌های زنان باردار در زمینه سلامت جنین و مادر و روابط خانوادگی و زایمان است و می‌تواند در کنار مراقبت‌های بارداری مورد استفاده قرار گیرد.
ثبت کارآزمایی بالینی:IRCT20180123038485N1
 
شریفی نسیبه، انورسادات نایبی‌نیا، افسانه رئیسی‌فر، طیبه رشیدیان، زینب رئیسی‌فر، آزیتا فتح‌نژاد کاظمی،
دوره 29، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری‌های عفونی یکی از مشکلات بهداشتی جوامع بشری است. با توجه به اهمیت دوران بارداری، مطالعه حاضر با هدف تبیین رفتارهای بهداشتی زنان باردار در دوره همه‌گیری بیماری کرونا انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه کیفی با روش تحلیل محتوای قراردادی با شرکت 16 زن باردار در سال 1400 انجام گرفت. محیط پژوهش، مراکز بهداشتی شهر ایلام بود. از روش نمونه‌گیری هدفمند استفاده شد و داده‌ها با استفاده از مصاحبه ساختار نیافته، جمعآوری شد. همزمان با جمعآوری، داده‌ها به روش تحلیل محتوای قراردادی تجزیه و تحلیل شد. جهت مدیریت داده‌ها از نرمافزار MAXQDA نسخه 10 استفاده شد.
یافته‌ها: میانگین سن شرکتکنندگان حدود 30 سال و میانگین سن حاملگی 38/30 هفته بود. داده‌ها در 3 درونمایه اصلی و 8 طبقه قرار گرفتند. درونمایه‌ها عبارت بودند از 1-خودمراقبتی در برابر ابتلا به بیماری، 2- اثرات منفی پاندمی بر بارداری، 3- تغییر در سیستم مراقبتی.
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که پاندمی کرونا منجر به ایجاد سبک جدیدی از خودمراقبتی در زنان باردار شده است. اثرات منفی پاندمی همچون قرنطینه، منجر به شکلگیری تفکرات منفی در زنان باردار شده است. به دنبال محدودیت‌های قرنطینهای، تغییراتی در روش‌های کسب اطلاعات بهداشتی و فعالیت‌های روزانه برای زنان ایجاد شده و سیاست‌های مراقبتی تغییر کرده است. توجه به تمام ابعاد نیازهای بهداشتی زنان باردار اعم از سلامت جسمی و روانی از الزامات خدمات بهداشتی در دوران پاندمی است.

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb