مهدی شفیعی ثابت، فاطمه بهرامنژاد، ناهید دهقان نیری،
دوره 29، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
طبق گزارش جهانی، 47 میلیون نفر با زوال عقل زندگی میکنند و با توجه به پیری جمعیت، پیشبینی میشود شیوع آن تا سال 2050 سه برابر شود. در آینده، انتظار میرود که ایران با رشد انفجاری در تعداد افراد مسن مواجه شود. شیوع کنونی زوال عقل در ایران در بین افراد بالای 60 سال 9/7% است. لذا این گروه جمعیت قابل توجهی را به خود اختصاص می دهند که تحقیق درباره آنها را می طلبد (1).
بهترین درک و تبیین تجربیات انسانها از منابع دست اول، یعنی افرادی که آن پدیده را تجربه میکنند، حاصل می شود. از این رو، منابع معتبر تحقیقاتی تأکید زیادی بر ورود افرادی دارند که باید صدای آنها شنیده شود (2). از آن جا که تحقیقات کیفی ماهیتی مشارکتی، فراگیر و ساختاری انعطافپذیر داشته و ظرفیت کشف مسایل پیچیده، مانند نگرشهای مختلط یا مبهم را دارند (2)، میتوانند تجربیات معنادار و ارزشهای زندگی افراد دچار اختلال شناختی را که در مطالعات کمی گزارش نمیشود، به تصویر بکشند (3).
در طی تاریخ، افراد مبتلا به اختلال شناختی از مشارکت در تحقیقات سلامت و اجتماعی کنار گذاشته شده اند و تاکنون صدای این افراد به اندازه کافی در این نوع تحقیقات ارایه نشده است (2و4) و صرفاً از طریق نمایندگان حقوقی و یا مراقبانشان شنیده شده است که با محدودیتهایی همراه بوده است؛ از جمله نارسایی در پیشبینی دقیق تصمیم بیمار برای ارایه اطلاعات و نحوه و میزان آن و سنگینی مسؤولیت تصمیم گیری برای آنها (5). ضمن آن که حذف این افراد از فرآیند تحقیق می تواند به پایین آوردن فرد در حد شیء (Objectification) و کلیشه سازی منفی در مورد افراد مبتلا به اختلال شناختی بیانجامد و به نابرابریهای قدرت دامن زند (2). لذا توسعه راهبردهایی برای اطمینان از مشارکت ایمن این افراد در تحقیقات برای ارتقای دانش در زمینههای سیاستگذاری و اقدامات ارتقای سلامت و بهزیستی، حیاتی است (6).
فاطمه بهرامنژاد، مهدی شفیعی ثابت، ناهید دهقان نیری،
دوره 30، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
همانطور که در قسمت اول توضیح داده شد گرچه در تحقیقات کیفی به دست آوردن تجربیات دست اول از ضروریات کشف و غنیسازی یافتههای مطالعه است، اما گاهی به دلیل چالشهای مختلف، افراد مبتلا به اختلالات شناختی کنار گذاشته میشوند و سعی میشود احساسات و دیدگاه آنها از طریق مراقبان و یا افراد نزدیک آنها کشف شود که نه تنها این افراد را در حد شیء پایین میآورد، بلکه از نظر اخلاقی نیز پژوهشهای کیفی را با ناهمواریهایی مواجه میکند و غنی بودن یافتهها را به چالش میکشد (1). از آن جا که روش جمعآوری دادهها اساساً بر نتایج مطالعات تأثیر میگذارد (2)، محققان در تحقیقات کیفی باید سعی کنند این اطلاعات را تا حد امکان از خود این افراد کسب کنند؛ زیرا درک تجربیات افراد مبتلا به اختلال شناختی برای ارایه خدمات مبتنی بر شواهد مهم است. به هر حال از آن جا که این بیماران با مواردی چون گفتار مبهم (3)، خاطرهسازی کاذب (6-4)، مشکلات خلقی و رفتاری (7) و سایر مسایل روبهرو هستند، باید نکاتی برای مصاحبه با این افراد مدنظر محققان قرار گیرد؛ زیرا مصاحبههای عمیق با هدف درک تجربه زندگی شرکتکنندگان انجام میگیرد (8و9). این مصاحبهها مهارتهای خاصی را در مراحل مختلف از جمله «تهیه راهنمای مصاحبه، جذب افراد؛ کسب رضایت/موافقت؛ انجام مصاحبههای مؤثر؛ تحلیل و تفسیر دادهها؛ ابلاغ و انتشار مؤثر یافتههای پژوهش» میطلبد که در این قسمت به نکات مورد توجه برای این مراحل میپردازیم. ضمن آن که حفظ سلامت محقق و شرکتکننده؛ همچنین بازاندیشی و توجه به عمیق و غنی بودن مصاحبه ضرورت دارد (6).