28 نتیجه برای سرطان
اعظم بحیرایی،
دوره 5، شماره 2 - ( 7-1378 )
چکیده
سرطان سرویکس از شایعترین سرطانها در کشورهای در حال توسعه و دومین سرطان شایع زنان در جهان است، در حالیکه با استفاده از بررسیهای سیتولوژیکی و سایر روشها می توان این بیماری را در مراحل اولیه به آسانی تشخیص داد. هدف از غربالگری سرطان سرویکس تشخیص ضایعات پیش تهاجمی و کاهش خطر مرگ و میر ناشی از این بیماری می باشد.یکی از رایج ترین روشهای غربالگری و تشخیص زودرس ضایعات پیش تهاجمی آزمایش پاپ اسمیر است. قابل اعتماد بودن آزمایش پاپ اسمیر وابسته به دو عامل اصلی یعنی مهارت در تهیه نمونه و تفسیر نمونه است (2 و1) . آزمون غربالگری پاپ اسمیر یکی از روشهای مؤثر ، ارزان، بدون درد و بی خطر است که امکان تکرار آن در فواصل مناسب وجود دارد (3). در صورتیکه این آزمایش با روش صحیح و وسایل نمونه برداری مناسب انجام شود میزان دقت آن در تشخیص نئوپلازی های دهانه رحم به 97-70 درصد می رسد (4). مسئولیت تشخیص زودرس این بیماری به عهده ارائه کنندگان خدمات بهداشت عمومی و خصوصاً ماماها به عنوان یکی از اعضاء تیم بهداشتی می باشد.
فرشته جمشیدی اوانکی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
پژوهش حاضر، یک مطالعه توصیفی تحلیلی گذشته نگر بصورت مورد - شاهدی میباشد که به منظور تعیین ارتباط سرطان پستان با سابقه فامیلی درجه اول در زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعهکننده به بیمارستان منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1374 انجام شده است. واحدهای پژوهش در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند گروه مورد، 320 نفر، که زنان مبتلا به سرطان پستان بودند و گروه شاهد، 339 نفر از افراد سالم، که بین سنین 25 تا 64 سال واجد شرایط تعیین شده در پژوهش بودند.روش نمونهگیری، بصورت تصادفی و از نظر سن و این که اولین حاملگی آنان بعد از 35 سالگی نباشد. و دچار بلوغ زودرس و یائسگی دیررس نشده باشند، از قرصهای خوراکی جلوگیری از حاملگی استفاده نکرده باشند، همگن گردید. و سپس سابقه فامیلی درجه اول در دو گروه مقایسه گردید. همچنین سابقه سرطان پستان در مادر، خواهر، در مادر و خواهر (هردو)، در دو خواهر (هردو) بصورت یکطرفه یا دو طرفه در قبل و بعد از یائسگی نیز مقایسه گردید. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه، بود که توسط پژوهشگر و یا واحدهای پژوهش، تکمیل گردید. یافته های این پژوهش، بصورت جداول و دو نمودار آماری خلاصه شده است. جهت وصف متغیرهای مستقل و وابسته از آمار توصیفی و برای شرح ارتباط بین دو متغیر از آمار استنباطی استفاده شده است. محاسبات آماری توسط نرمافزار کامپیوتری SPSS انجام شد و نمودارها توسط برنامه HG رسم گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که بین سرطان پستان و سابقه فامیلی درجه اول ارتباط معنیداری وجود دارد (0002/0 = P) . همچنین سابقه سرطان پستان در مادر، خواهر، مادر و خواهر، بصورت یکطرفه و قبل از یائسگی با ابتلا آن ارتباط معنیداری را نشان دادند (05/0›P). لیکن سابقه سرطان پستان در دو خواهر بصورت یکطرفه و قبل و بعد از یائسگی با ابتلاء آن (به علت کم بودن تعداد نمونه) ارتباط معنیداری نشان نداد.
نینا ممیشی، فرحناز بهروزیشاد، محمدعلی محققی، زهرا افتخار، زهره شهابی،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:پرستاران میتوانند با به کار بردن تدابیر صحیح در برطرف کردن درد بیماران سرطانی نقش مؤثر داشته باشند. این مطالعه به منظور بررسی دانش و نگرش پرستاران در زمینه مراقبتهای مربوط به تسکین درد در بیماران سرطانی انجام شده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی تحلیلی جهت بررسی میزان دانش و نگرش 113 پرستار شاغل در بخشهای سرطانی در زمینه مراقبتهای مربوط به تسکین درد (درمانهای تسکینی) در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران میباشد. ابزار مطالعه پرسشنامهای شامل 72 سؤال و حاوی 3 بخش شامل: اطلاعات فردی، روشهای ارزیابی و کنترل درد و سنجش نگرش هر یک از واحدها در ارتباط با روشهای تسکین درد بود. دادههای جمع آوری شده با استفاده از آزمونهای آماری مجذور کای، تی و ضریب همبستگی پیرسون و نرمافزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد اکثریت پرستاران در گروه سنی بین 36-25 سال، زن و متأهل بوده و هیچ کدام دوره آموزش ضمن خدمت در ارتباط با تسکین درد نگذراندهاند. میزان دانش 76% پرستاران در حد متوسط بود. همچنین 6/86% پرستاران دارای نگرش مثبت در کاهش درد بیماران بودند. از نظر آماری بین دانش و نگرش (350/0=R و 000/0=p) رابطه معنادار آماری وجود داشت.
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان داد پرستاران دانش کافی از روشهای تسکین درد ندارند و تاکنون در هیچ کلاس آموزش ضمن خدمتی هم در ارتباط با روشهای تسکین درد، شرکت نداشتهاند.
فاطمه نوغانی، زهرا منجمد، ناصر بحرانی، ویدا قدرتی جابلو،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده
: زمینه و هدف:سرطانها میتوانند سبب تغییر در عزت نفس شوند این مطالعه با بررسی مقایسهای میزان عزت نفس در بیماران زن و مرد مبتلا به سرطان انجام گرفته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر مقطعی است که بر روی 101 بیمار (51 زن و 50 مرد) مبتلا به انواع سرطان (تومورهای توپر و لوسمی) و بستری در بخشهای انکولوژی بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه سه قسمتی: مشخصات فردی، مشخصات بیماری و سنجش عزت نفس Cooper Smitt بود. با روش پرسش و پاسخ و استفاده از پرونده و خود بیماران پرسشنامهها تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی و آزمونهای Chi-square و Fisher در محیط SPSS استفاده شد.
یافتهها: در مقایسه میزان عزت نفس زنان و مردان مبتلا به سرطان تفاوت بارزی وجود نداشته و اکثریت واحدهای مورد مطالعه از هر دو جنس از عزت نفس متوسط برخوردار بودهاند. تفاوت قابل توجه در زنان و مردان در زمینه متغیرهای مرتبط با عزت نفس است به طوری که عزت نفس مردان با هیچ یک از متغیرهای فردی بررسی شده رابطه معناداری نداشته اما در مورد زنان رابطه تحت تکفل بودن (005/0=p) و داشتن فرد مراقبتکننده در منزل (039/0=p) با عزت نفس معنادار بوده است، همچنین رابطه عزت نفس مردان فقط با کاهش یا تغییر عملکرد اعضای بدن (014/0=p) و یبوست (037/0=p) و در زنان علاوه بر کاهش یا تغییر عملکرد اعضای بدن (005/0=p)، با عارضه بیاشتهایی (005/0=p)، ریزش موی سر (027/0=p)، خستگی (021/0=p) و مدت زمان قطع عضو (018/0=p) نیز معنادار بوده است.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد اکثریت بیماران مبتلا به سرطان از هر دو جنس دارای عزت نفس در سطح متوسط بودند.
آرپی مانوکیان، شادان پدرام رازی، زهرا منجمد، سقراط فقیهزاده،
دوره 13، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: رضایت شغلی عبارت است از نوع نگرش فرد نسبت به شغل خویش. افزایش رضایت شغلی پرستاران منجر به ارتقای کیفیت مراقبتهای پرستاری شده و همچنین سبب کاهش تعداد پرستارانی میشود که حرفه خود را ترک میکنند. شرایط بخشهای مختلف بیمارستان میتواند بر رضایت شغلی پرستاران مؤثر باشد. هدف از این مطالعه مقایسه رضایت شغلی پرستاران شاغل بخشهای سرطان و زایمان است.روش بررسی: این مطالعه توصیفی، مقطعی از نوع مقایسهای میباشد. تعداد 144 پرستار شاغل در بخشهای سرطان (94 نفر) و زایمان (50 نفر) بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران در تابستان 1385 به صورت سرشماری مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات جمعآوری شده به وسیله پرسشنامه با استفاده از نرمافزار SPSS و آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: مقایسه رضایت شغلی کلی و رضایت شغلی درونی پرستاران شاغل در بخشهای سرطان با بخشهای زایمان نشان داد که از این لحاظ بین دو بخش ارتباط آماری معنادار وجود ندارد (به ترتیب 637/0=p و 966/0=p)، اما بین رضایت شغلی بیرونی پرستاران شاغل در بخشهای یاد شده ارتباط آماری معنادار مشاهده شد (039/0=p). به عبارت دقیقتر رضایت شغلی بیرونی بیشترین درصد پرستاران بخشهای زایمان (54%) در سطح بالا و بخشهای سرطان (8/63%) در سطح پایین بود.
نتیجهگیری: با توجه به این که رضایت شغلی بیرونی اکثریت پرستاران بخشهای سرطان در سطح پایین قرار دارد، بازنگری لازم در زمینه شرایط خاص بخشهای سرطان و نیز انجام اقداماتی جهت ارتقای رضایت شغلی بیرونی پرستاران امری ضروری است.
محبوبه رضایی، نعیمه سیدفاطمی، فاطمه حسینی،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: سلامت معنوی ابعاد مختلف زندگی انسان را هماهنگ میکند و جهت سازگاری با بیماری لازم است. مواجهه با سرطان موجب ایجاد بحران در ابعاد جسمی، روانی و معنوی میشود. این مطالعه با هدف شناخت سلامت معنوی بیماران مبتلا به سرطان تحت شیمی درمانی انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی مقطعی است که در مورد 360 بیمار مبتلا به سرطان تحت شیمی درمانی در مراکز آموزش درمانی منتخب دانشگاههای علوم پزشکی ایران و تهران در سال 1385 انجام گرفته است. در این مطالعه از پرسشنامه سلامت معنوی Paloutzian و Ellison (1982) استفاده شد. روش نمونهگیری از نوع مستمر بود. دادهها با استفاده از آمار توصیفی، آزمونهای مجذور کای، ضریب همبستگی پیرسون و نرمافزار SPSS v.11 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: میانگین کل نمره سلامت معنوی بیماران 36/14±35/98 و میانگین نمره سلامت مذهبی و وجودی آنها به ترتیب 92/5±67/54 و 01/10±67/43 بود. بین سن، وضعیت تأهل و سطح تحصیلات بیماران با سلامت معنوی آنها ارتباط معنادار وجود داشت (001/0p<).
نتیجهگیری: نتایج نشان داد سطح سلامت معنوی این بیماران در محدوده بالا قرار دارد. همچنین سطح سلامت مذهبی بیماران بالاتر از سلامت وجودی آنان است که با توجه به فرهنگ جامعه ما این امر طبیعی به نظر میرسد. بین سلامت معنوی بیماران و اکثر مشخصات فردی آنها ارتباط معنادار وجود دارد. لذا به نظر میرسد در مراقبت از این بیماران باید به مشخصات فردی آنان توجه کافی مبذول شود.
الهام شکیبازاده، الهه احمدنیا، فیضالله اکبری، رضا نگارنده،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به شیوع بالای سرطان دهانه رحم و در دسترس نبودن مطالعهای در مورد علل عدم مراجعه زنان برای انجام آزمایش، این مطالعه با هدف بررسی کیفی موانع و عوامل انگیزهساز مؤثر بر مراجعه زنان برای انجام آزمایش غربالگری پاپاسمیر در شهر کرج در بهار 1386 انجام گرفت.روش بررسی: در این مطالعه تحلیل محتوا با استفاده از روش مصاحبه گروهی متمرکز با 86 نفر در هشت گروه (12-8 نفره) مصاحبه نیمه ساختار به عمل آمد و برای راهنمایی بحثها از سؤالات راهنما استفاده شد.
یافتهها: یافتهها نشان میدهد عواملی نظیر توصیه پزشک، دوستان و فامیل، آگاهی از علایم و روش تشخیص اولیه بیماری، جدی گرفتن خطر بروز سرطان و همچنین دسترسی آسان و ارزان به آزمایش پاپاسمیر از جمله عوامل مهم انگیزهساز برای آزمایش پاپاسمیر است. در خصوص موانع انجام آزمایش پاپاسمیر به مواردی نظیر آگاهی کم از علل ایجاد سرطان دهنه رحم، باورهای نامناسب، ترس از تشخیص سرطان و درد ناشی از آزمایش تأکید شده است.
نتیجهگیری: با توجه به موانع و عوامل انگیزهساز مؤثر بر مراجعه زنان برای انجام آزمایش پاپاسمیر، به نظر میرسد طراحی برنامههای آموزشی مناسب در جهت ارتقای آگاهی، تعدیل اعتقادات ناسازگار و ... و ارایه آن از طریق وسایل ارتباط جمعی و در مراکز بهداشتی درمانی و همچنین گسترش امکانات، زمینه لازم برای مراجعه هر چه بیشتر آنان جهت انجام آزمایش پاپاسمیر فراهم شود.
لاله حسنی، تیمور آقاملایی، صدیقه سادات طوافیان، شهرام زارع،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: خودآزمایی ماهانه پستان یک رفتار غربالگری مهم جهت تشخیص زودرس سرطان پستان است. ولی علیرغم این مزیت، بسیاری از افراد از انجام این رفتار بهداشتی سرباز میزنند. هدف این مطالعه تعیین میزان پیشبینیکنندگی سازههای الگوی اعتقاد بهداشتی در اتخاذ رفتار خودآزمایی پستان در زنان بوده است.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی تعداد 240 زن مراجعهکننده به هشت مرکز بهداشتی درمانی شهر بندرعباس در سال 1387 وارد مطالعه شدند. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامهای شامل مشخصات فردی و پرسشنامه Champion's Health Belief Model Scale (CHBMS) بود. دادهها پس از کدگذاری وارد نرمافزار آماری SPSS شد و از آزمونهای آماری t-test و آنالیز رگرسیون برای تجزیه و تحلیل آنها استفاده گردید.
یافتهها: در مجموع 7/31% زنان مورد مطالعه دارای تجربه انجام خودآزمایی پستان بودند، اما فقط 1/7% کل افراد به طور ماهیانه و منظم خودآزمایی پستان را انجام میدادند. یافتههای این مطالعه نشان داد تفاوت آماری معناداری در سازههای منافع درک شده (03/0=p) موانع درک شده (001/0p<) و خودکارآمدی (001/0p<) گروهی که رفتار خودآزمایی پستان را انجام میدهند و گروهی که این رفتار را انجام نمیدهند، وجود دارد. نتایج حاصل از آنالیز رگرسیون نشان داد خودکارآمدی و موانع درک شده میتواند پیشبینیکننده انجام خودآزمایی پستان باشد.
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان داد خودکارآمدی میتواند باعث اتخاذ رفتار و موانع درک شده میتواند موجبات عدم اتخاذ رفتار خودآزمایی پستان را فراهم آورد. لذا آنچه که در مداخلات آموزشی جهت ارتقای رفتار بهداشتی خودآزمایی پستان باید مورد توجه قرار گیرد، افزایش مهارت آموزی جهت ایجاد خودکارآمدی در آنان و تعدیل موانع درک شده از طریق آموزشهای صحیح میباشد.
اسفندیار بالجانی، جواد خشابی، الهام امانپور، ندا عظیمی،
دوره 17، شماره 3 - ( 7-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: سلامت معنوی، مذهب و امید در سازگاری بیماران مبتلا به سرطان دارای اهمیت زیادی هستند و لازم است پرستاران بسته به فرهنگ خود با این متغیرها و ارتباط بین آنها آشنا شوند. این تحقیق با هدف تعیین ارتباط بین سلامت معنوی، مذهب و امید در بیماران سرطانی انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی توصیفی- تحلیلی، 164 بیمار مبتلا به سرطان مراجعهکننده به بیمارستان امید ارومیه از خرداد تا آذر ماه 1389 ، به روش نمونهگیری آسان تداومی انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه بود. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و آنالیز رگرسیون چند گانه در سطح معناداری 05/0 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: بین سلامت وجودی و سلامت مذهبی (زیر گروههای سلامت معنوی) و همچنین بین مذهب درونی و اعمال مذهبی (از زیر گروههای مذهب) با امید ارتباط معناداری وجود داشت. سلامت وجودی، اعمال مذهبی سازمان یافته و مذهب درونی (از زیر گروههای مذهب) عوامل پیشگوییکننده معنادار برای امید بودند.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه اهمیت سلامت معنوی و مذهب را به عنوان متغیرهای تأثیرگذار بر امید بیماران سرطانی مورد تأیید قرار میدهد. بنابراین به پرستاران و متخصصان بالینی توصیه میشود که بر مذهب و سلامت معنوی به منظور حفظ امید بیماران تأکید داشته باشند
طاهره نجفی قزلجه، آغافاطمه حسینی،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: علیرغم پیشرفتهای حاصل در زمینه کاهش درد سرطان، هنوز بسیاری از بیماران به طور غیر ضروری درد را تجربه میکنند. در میان عوامل مختلف، احتمالاً انواعی از نگرش بیمار در مورد درد، از موانع کنترل مؤثر درد است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط نحوه نگرش نسبت به تسکین درد با دریافت مسکن و شدت درد در بیماران مبتلا به سرطان صورت گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی-تحلیلی در مورد 200 بیمار مبتلا به سرطان مراجعهکننده به مراکز سرطان بیمارستان امام خمینی در سال 1387 صورت گرفت. مشخصات زمینهای و نحوه نگرش نسبت به تسکین درد با استفاده از پرسشنامه ترجمه شده و شدت درد با استفاده از مقیاس دیداری تعیین شد. نتایج حاصل توسط آزمونهای t مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: حدود 70% از نمونهها مسکن مصرف میکردند و از این تعداد 70% مسکن مخدر نیز دریافت میکردند. 4/34% بیماران یک بار، 1/29% دو بار و بقیه سه بار در روز مسکن دریافت میکردند. شدت درد در 24 ساعت گذشته در 5/43% بیماران خفیف و در 32% آنان متوسط بود. نگرشهای تمایل به تحمل درد و کنترل درک شده بر درد، با دفعات مصرف مسکن و شدت درد در 24 ساعت گذشته و همچنین نگرش اعتیادآور بودن مسکن با نوع داروی مصرفی ارتباط داشت (03/0=p). علاوه بر این، مصرف مسکن با نگرش ترس از تزریق دارو ارتباط داشت (001/0p<).
نتیجهگیری: بسیاری از بیماران مورد مطالعه دارای نگرشهایی نسبت به تسکین درد و دریافت مسکن بودند که مانع تسکین درد آنان میشد.
شیوا سادات بصامپور، فاطمه بهرامنژاد، عیسی محمدی، محمدحسن لاریزاده، شادان پدرامرازی، حمید حقانی،
دوره 18، شماره 2 - ( 3-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: استوماتیت دهانی در بیماران با پرتودرمانی سر و گردن شایع است. مراقبت دهان و استفاده از دهانشویه در پیشگیری و درمان این عارضه مؤثر است. لذا این مطالعه با هدف تعیین تأثیر دهانشویه قطره بابونه در پیشگیری و کاهش شدت استوماتیت ناشی از پرتودرمانی سر و گردن انجام شده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی یک سوکور است. نمونه مورد مطالعه 80 نفر از بیماران با پرتودرمانی سر و گردن مراجعهکننده به بخش پرتودرمانی بیمارستان شفای کرمان در سال 1389 بود. بیماران با روش نمونهگیری آسان و مستمر انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه شاهد و آزمون تقسیم شدند. گروه آزمون 3 سیسی قطره بابونه را پس از مسواک زدن غرغره میکردند گروه شاهد از آب به عنوان دهانشویه استفاده میکردند. در روزهای اول، هفتم و چهاردهم (مدت مداخله 14 روز بود) با کمک چک لیست استاندارد کنترل استوماتیت سازمان جهانی بهداشت، دهان بیماران از نظر استوماتیت بررسی میشد. با کمک آزمونهای آماری تست دقیق فیشر، آزمون منویتنییو، تجزیه و تحلیل دادهها انجام گرفت.
یافتهها: بروز و شدت استوماتیت در روز اول مطالعه در گروه آزمون و شاهد اختلاف معناداری نداشت (371/0=p). اما در روز هفتم و چهاردهم اختلاف معناداری بین دو گروه از این لحاظ مشاهده شد (001/0p<). به این معنی که بروز و شدت استوماتیت در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد کمتر بود.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش حاضر توصیه میشود از دهانشویه بابونه در بخشهای پرتودرمانی جهت پیشگیری از استوماتیت و همچنین کاهش شدت آن استفاده شود
روانبخش اسمعیلی، فضلالله احمدی، عیسی محمدی، عبدالحکیم تیرگری سراج،
دوره 18، شماره 5 - ( 11-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: روند رو به تزاید بیماری سرطان و ترس شدید ناشی از ابتلا به این بیماری، لزوم درک نگرانیهای بیماران از مواجهه با تشخیص این بیماری را ضرورتی انکارناپذیر مینماید. چرا که مشخص شدن دغدغههای بیماران، به کارکنان درمانی در برنامهریزی مراقبتهای مبتنی بر شواهد کمک میکند. این مطالعه با هدف درک دغدغه اصلی بیماران در مواجهه با تشخیص سرطان طراحی و اجرا شده است.
روش بررسی: این یک مطالعه کیفی با رویکرد تحلیل محتوا میباشد. مشارکتکنندگان شامل 15 بیمار سرطانی بودند که از اردیبهشت 1390 تا خرداد 1391 از یکی از بیمارستانهای فوق تخصصی ساری، کلینیک فوق تخصصی اونکولوژی و مرکز امداد بیماران سرطانی شهرستان ساری انتخاب شدند. نمونهگیری به صورت هدفمند شروع و تا اشباع دادهها ادامه یافت. برای جمعآوری دادهها از مصاحبه استفاده شد. تمامی مصاحبهها ضبط و در اولین فرصت دستنویس شدند. دادهها با استفاده از تحلیل محتوای کیفی توصیفی و به روش Graneheim و Lundman تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: سه طبقه از دادهها به دست آمد که شامل «آشفتگی شدید فردی و خانوادگی»، «احساس عجز و ناامیدی» و «تصور آینده نامشخص بیماری» بود و طبقه اصلی یا درونمایه مرکزی آنها تهدید حیات بود که به عنوان دغدغه اصلی بیماران از مواجهه با تشخیص سرطان استخراج شد.
نتیجهگیری: یافتههای مطالعه مبین این مسأله است که تهدید حیات دغدغه اصلی بیماران در مواجهه با تشخیص سرطان میباشد. کارکنان بالینی و پرستاران لازم است به این دغدغه در مواجهه با بیماران سرطانی توجه نموده و مراقبتهای خود را بر مبنای این تجربه برنامهریزی نمایند.
شعله رحیمی، کلثوم فداکار سوقه، رسول تبری، احسان کاظم نژاد لیلی،
دوره 19، شماره 2 - ( 8-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : ابتلای کودک به سرطان، خانواده خصوصا مادر را با چالشهای زیادی روبرو میکند و سبب میشود که والدین، انرژی و هزینه زیادی صرف نگهداری از کودک نمایند. در بسیاری از موارد به نظر میرسد فشارهای ناشی از مراقبت کودک بیمار به حدی افزایش مییابد که سلامت روانی والدین را دستخوش تغییرات مخربی نموده و در نتیجه بر نحوه مراقبت از این کودکان و همچنین کیفیت زندگی آنان تاثیر میگذارد. هدف از این مطالعه تعیین ارتباط سلامت عمومی مادر با کیفیت زندگی کودکان 14-6 سال مبتلا به سرطان میباشد.
روش بررسی : این پژوهش یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی تحلیلی میباشد که در آن 124 کودک 14_6 ساله مبتلا به سرطان شرکت داشتند که طی 4 ماه(از اوایل آبان تا آواخر بهمن سال1391) به درمانگاه امام رضا (ع) و بیمارستان امیر شهر شیراز مراجعه نمودهاند. دادهها در این پژوهش، با استفاده از پرسشنامهای مشتمل بر چهار بخش: 1- عوامل مرتبط با کیفیت زندگی کودکان مبتلا به سرطان، 2- سلامت عمومی مادر، 3- کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و 4-کیفیت زندگی اختصاصی کودکان مبتلا به سرطان از طریق مصاحبه با مادر و مشاهده پرونده کودک گردآوری شد. دادهها پس از جمعآوری وارد نرم افزار SPSS نسخه 19 گردید. نتایج با استفاده از آزمونهای ضریب همبستگی اسپیرمن، من ویتنی، کروسکال والیس و آنالیز رگرسیون لوجستیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها : نتایج نشان داد با توجه به نمره کلی پرسشنامه سلامت عمومی مادران، 3/7 % سلامت عمومی مطلوب، 6/55 % تا حدی مطلوب و 1/37 % سلامت عمومی نامطلوبی داشتند. همچنین میانگین نمره کیفیت زندگی مرتبط با سلامت کودکان 05/10±45/78 میباشد که 8/71 % از کودکان نمرات پایینتر از میانگین داشتند و میانگین نمره کیفیت زندگی اختصاصی54/17±51/65 بود که 2/45% از کودکان نمرات پایینتر از میانگین کسب کردند.رگرسیون لوجستیک چندگانه نشان داد عوامل فردی_اجتماعی از قبیل سن کودک و عوامل بالینی از قبیل تعداد دورههای پرتودرمانی و مدت ابتلا به بیماری نسبت به سلامت عمومی مادر ارتباط بیشتری با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و اختصاصی کودکان مبتلا به سرطان دارند .
نتیجه گیری : نتایج این مطالعه پیشنهاد میدهد که علاوه بر تقویت حمایت ابزاری و اطلاعاتی از قبیل تامین هزینه درمان و آموزش، حمایت عاطفی نیز در این گروه تقویت شود و با شناسایی خانوادههای در معرض مشکلات روانی، کیفیت زندگی این گروه از بیماران و خانوادههای آنان ارتقا یابد .
افسانه صحرایی، آزیتا نوروزی، رحیم طهماسبی،
دوره 19، شماره 2 - ( 8-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : اگرچه خودآزمایی پستان به عنوان روشی برای غربالگری سرطان پستان چندان توصیه نمی شود، اما آموزش و اجرای آن راهی برای ارتقای سلامت بوده است، زیرا که آگاهی و نگرش لازم جهت اجرای روشهای غربالگری مناسب از جمله ماموگرافی و معاینه بالینی پستان را مهیا می نماید. هدف مطالعه حاضر تعیین عوامل پیشگوییکننده خودآزمایی پستان بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی و محور کنترل سلامت در زنان 20تا 50 سال می باشد .
روش بررسی : در این مطالعه مقطعی تعداد 400 زن به روش نمونهگیری در دسترس از مراکز بهداشتی- درمانی منتخب شهر بوشهر در سال 1391 انتخاب شدند. برای جمعآوری داده ها از 4 پرسشنامه Champion ، محورکنترل سلامت، پرسشنامه ویژگیهای فردی و سنجش عملکرد استفاده شد. تحلیل دادهها در نرمافزار SPSS و با استفاده از آزمونهای آماری تی مستقل، کای دو، تحلیل رگرسیون لجستیک و خطی صورت گرفت.
یافته ها : نتایج نشان داد که تنها 9/10% از زنان به طور منظم اقدام به انجام خودآزمایی مینمایند. سازه خودکارآمدی درک شده پیشگوییکننده قوی بود (863/1= Exp(B) ) که به صورت مستقیم با رفتار خودآزمایی پستان در ارتباط بود. متغیر آگاهی به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر رفتار خودآزمایی تاثیر میگذاشت و محور کنترل سلامت پیشگوییکننده رفتار خودآزمایی پستان نبود.
نتیجه گیری : با توجه به نتایج مطالعه توصیه میشود جهت ارتقای رفتار خودآزمایی پستان، افزایش خودکارآمدی به ویژه برای زنان جوان مد نظر قرار گرفته و آگاهی در مورد سرطان نیز افزایش داده شود.
زهره خاکبازان، رباب لطیفنژاد رودسری، علی تقیپور، عیسی محمدی،
دوره 20، شماره 3 - ( 8-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان شایعترین سرطان زنان در کشورهای توسعه یافته و کمتر توسعه یافته است. پیش آگهی سرطان پستان، قویاً بستگی به مرحله بیماری در زمان تشخیص دارد. در حدود 45-25% از زنان ایرانی پس از شناسایی علامت سه ماه یا بیشتر در مراجعه به پزشک تأخیر میکنند . درک افراد از علایم تهدیدکننده حیات و پاسخ متعاقب آن، متأثر از شبکه تعاملات اجتماعی و ساختار اجتماعی فرهنگی به شیوهای متفاوت شکل میگیرد. این مطالعه با هدف تبیین نقش تعاملات اجتماعی بر رفتارهای سلامت جویی زنان ایرانی با نشانههای سرطان پستان صورت گرفته است .
روش بررسی: مطالعه به روش تحلیل محتوای کیفی با استفاده از نمونهگیری هدفمند صورت گرفت. مشارکتکنندگان شامل 20 زن با نشانههای سرطان پستان بودند که از خرداد 1391 تا مرداد ماه 1392 به مؤسسه سرطان بیمارستان امام خمینی دانشگاه علوم پزشکی تهران مراجعه نمودند. دادهها با انجام مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته جمعآوری و با استفاده از تحلیل محتوای قراردادی ( Graneheim و Lundman ) و نرمافزار MAXqda مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها : براساس نتایج این مطالعه سه درون مایه اصلی شامل 1- اثربخشی آموزههای اجتماعی 2- تعامل با رویکرد حمایت جویانه 3- بازخورد با رویکرد حمایت گرایانه و هفت طبقه شامل: 1- آگاهی بخشی آموزههای اجتماعی 2- اعتمادبخشی آموزههای اجتماعی 3- بازگویی انتخابی علامت 4- جستجوی اطلاعات 5- جلب حمایت روانی 6- اطمینان بخشی و 7- حمایت در تصمیمگیری آشکار شد .
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه بیانگر آن است که آموزههای اثربخش، در کنار تعاملات اجتماعی حمایتکننده نقش تأثیرگذاری بر رفتارهای جستجوی سلامت دارند. از اینرو لازم است ارتقای آگاهی عمومی و اصلاح باورهای بهداشتی مرتبط با سرطان پستان به ویژه در طراحی برنامههای آموزشی رسانهای به منظور کاهش تأخیر بیماران مدنظر قرار گیرد .
محمد اقبالی، شکوه ورعی، سیده فاطمه جلالینیا، مژگان اعلم صمیمی، کیارش ساعتچی، میرسعید یکانینژاد،
دوره 21، شماره 2 - ( 6-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از گزینههای اصلی درمان سرطان پستان، شیمی درمانی است. این رویه درمانی در حدود 75% موارد سبب بروز عارضه تهوع و استفراغ به صورت حاد (24 ساعت پس از شیمی درمانی) در بیماران تحت درمان میشود. هدف از این مطالعه تعیین تأثیر استفاده از طب فشاری گوش، به منظور کنترل تهوع و استفراغ فاز حاد در زنان مبتلا به سرطان پستان، تحت درمان با شیمی درمانی بوده است .
روش بررسی: این پژوهش یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده از نوع تنها بعد است که در مورد 48 زن مبتلا به سرطان پستان که به صورت سرپایی جهت شیمی درمانی به مراکز شیمی درمانی بیمارستان امام خمینی (ره) و رسول اکرم (ص) مراجعه میکردند، انجام یافته است. قبل از انجام شیمی درمانی و پس از کسب رضایتنامه کتبی با روش نمونهگیری تصادفی بلوکی بیماران به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند. در گروه مداخله علاوه بر داروهایی که به صورت معمول برای کنترل تهوع و استفراغ داده میشد، از طب فشاری گوش استفاده شد. دادهها به وسیله پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی و پرسشنامه استاندارد Morrow که اطلاعات مربوط به شدت و تعداد دفعات تهوع و استفراغ فاز حاد را مورد بررسی قرار میدهد، جمعآوری شد. دادهها با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی در نرمافزار SPSS v.21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .
یافتهها : نتایج نشان داد استفاده از طب فشاری گوش منجر به کاهش شدت و تعداد دفعات تهوع در فاز حاد شده است که این کاهش از نظر آماری معنادار بود (05/0 p< ). همچنین اعمال طب فشاری گوش منجر به کاهش در شدت و تعداد دفعات استفراغ شد و این کاهش هم از نظر آماری معنادار بود (05/0 p< ). علاوه بر این استفاده از طب فشاری منجر به هیچ گونه عارضهای در بیماران نشد .
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش نشان داد که استفاده از طب فشاری گوش در نقاط شن من، قلب، معده، سیستم اعصاب مرکزی و مبدا، در کنار رژیم دارویی ضد تهوع و استفراغ میتواند منجر به تخفیف تهوع و استفراغ فاز حاد شود. لذا پیشنهاد میشود که پرستاران از این تکنیک به عنوان روشی مکمل برای تخفیف حالت تهوع و استفراغ ناشی از شیمی درمانی استفاده نمایند .
رحیم طهماسبی، فاطمه حسینی، آزیتا نوروزی،
دوره 21، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: آزمایش پاپاسمیر روش غربالگری مؤثری جهت تشخیص زودرس سرطان دهانه رحم است. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر آموزش مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی بر باور و عملکرد زنان در زمینه انجام پاپاسمیر انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی 100 نفر از زنان تحت پوشش مراکز بهداشتی- درمانی شهر بوشهر در سال 94-1393 شرکت کردند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامههای اطلاعات جمعیتشناختی، سؤالات آگاهی و سازههای الگوی اعتقاد بهداشتی در زمینه پاپاسمیر بود. برنامه آموزشی طی دو جلسه به صورت گروهی اجرا شد. انجام پاپاسمیر در دو گروه سه ماه بعد از مداخله بررسی شد. بعد از جمعآوری اطلاعات، دادهها با استفاده از آمارهای توصیفی و آزمونهای آنالیز واریانس دادههای تکراری، تیمستقل و کایدو در نرمافزار SPSS v.20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: قبل از مطالعه دو گروه از نظر کلیه متغیرها و سازهها تفاوت معناداری نداشتند. بعد از مداخله بین دو گروه از نظر آگاهی (001/0p<)، شدت (015/0=p) و موانع درک شده (001/0p<) تفاوت معنادار مشاهده شد. سه ماه پس از مداخله در گروه آموزش 42 نفر (7/85%) و در گروه شاهد 4 نفر (2/8%) آزمایش پاپاسمیر را انجام داده بودند (001/0p<).
نتیجهگیری: طراحی و اجرای برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی میتواند علاوه بر ارتقای آگاهی و کاهش موانع درک شده، موجب افزایش عملکرد زنان در خصوص انجام تست پاپاسمیر شود.
مجید براتی، سعید بشیریان، محمدعلی امیرزرگر، امیرعباس موسعلی، محمدحسن ساعتی عصر،
دوره 23، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پروستات شایعترین نوع سرطان در بین مردان و دومین سرطان مرگآور میباشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت انجام رفتارهای غربالگری سرطان پروستات و عوامل روانی- شناختی مرتبط با آن، در بین مردان بالای 50 سال با بهرهگیری از مدل اعتقاد بهداشتی انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی در مورد 300 نفر از مردان بالای 50 سال شهر همدان انجام گرفته است. روش نمونهگیری خوشهای و ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی، رفتارهای غربالگری سرطان پروستات و سازههای مدل اعتقاد بهداشتی بود. دادهها با استفاده از آزمون مجذور کای، آزمون دقیق فیشر و رگرسیون لجستیک در نرمافزار SPSS نسخه 18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که به ترتیب 12 و 9% از شرکتکنندگان در پژوهش سابقه انجام معاینه انگشتی رکتوم (DRE) و آزمایش آنتی ژن اختصاصی پروستات (PSA) را گزارش کردهاند. سازههای منافع و موانع درک شده عوامل پیشگوییکننده انجام رفتارهای غربالگری سرطان پروستات بودند (05/0p<). همچنین انجام رفتارهای غربالگری سرطان پروستات با متغیرهای سن و سابقه وجود مشکلات پروستات رابطه معناداری داشت (05/0p<).
نتیجهگیری: با توجه به مؤثر بودن مدل اعتقاد بهداشتی در پیشبینی انجام رفتارهای غربالگری سرطان پروستات، استفاده از این یافتهها در برنامهریزی مداخلات آموزشی در بین افراد بالای 50 سال پیشنهاد میشود.
علی محمد مختاری، شیرین ریاحی، محمد فتحعلیپور، حامد دلام، مریم هاشمنژاد، سهیل حسنیپور،
دوره 24، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطانهای دستگاه تناسلی زنان، سومین گروه شایع از بدخیمیها در زنان محسوب میشود. با توجه به اهمیت این سرطانها، مطالعه حاضر با هدف محاسبه میزان بروز استاندارد شده سنی سرطانهای دستگاه تناسلی زنان در ایران انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مرور سیستماتیک در سال 2017 شش پایگاه بین المللی Medline/PubMed، ProQuest، Scopus، Embase، ScienceDirect، Google Scholar و چهار پایگاه ایرانی SID، MagIran، IranMedex و IranDoc مورد بررسی قرار گرفت. مقالات فارسی و انگلیسی که به شکل واضح به بروز استاندارد شده سنی سرطانهای دستگاه تناسلی زنان در ایران اشاره کرده بودند، وارد مطالعه شدند. به منظور بررسی و کنترل کیفیت مقالات از چک لیستی که به وسیله انیستیتوی Joanna Briggs تهیه شده است، استفاده شد. اطلاعات مربوط به مقالات توسط دو نفر به شکل مجزا استخراج شد.
یافتهها: پس از جستجوی کلیه پایگاههای بینالمللی و داخلی، 264 مقاله یافت شد و تعداد 27 مقاله وارد تحلیل نهایی شد. براساس مدل اثرات تصادفی میزان بروز استاندارد شده سنی (31/2-83/1CI, 95%) 07/2 برای سرطان دهانه رحم، (54/3-75/2 CI, 95%) 15/3 برای سرطان تخمدان و (73/1-32/1CI, 95%) 52/1 در 100،000 نفر برای سرطان جسم رحم به دست آمد.
نتیجهگیری: میزان بروز استاندارد شده سرطانهای دستگاه تناسلی زنان در ایران نسبت به سایر کشورهای دنیا در حد پایینتری قرار دارد. باید توجه داشت که به دلیل ناهمگونی بالای مطالعات، با نتایج این فراتحلیل باید با احتیاط برخورد شود.
فهیمه صحتی شفائی، مژگان میرغفوروند، مینا حسینزاده،
دوره 24، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: زنان مبتلا به سرطان با استرسهای متعددی مواجه هستند. حمایت اجتماعی مهارتهای سازگاری را تسهیل کرده و راهبردهای سازگاری فعال را ارتقا میدهد. هدف از این مطالعه تعیین استرس درک شده و ارتباط آن با حمایت اجتماعی درک شده در زنان مبتلا به سرطانهای دستگاه تناسلی تحت شیمی درمانی بوده است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی همبستگی از اردیبهشت تا اسفند ماه سال 1395 در مورد 151 نفر از زنان مبتلا به سرطانهای دستگاه تناسلی مراجعهکننده به بیمارستانهای الزهرا و شهید قاضی طباطبایی شهر تبریز جهت شیمی درمانی انجام یافته است. پرسشنامههای استرس درک شده (PSS) و حمایت اجتماعی درک شده (PRQ-85-part2) از طریق مصاحبه با بیماران تکمیل شد. از آزمونهای همبستگی پیرسون، آنالیز واریانس یکطرفه و تیمستقل برای تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار نمره کلی استرس درک شده 97/3±26/42 از محدوده نمره قابل کسب 56-0 بود. میانگین و انحراف معیار نمره کلی حمایت اجتماعی درک شده 64/16±55/127 از محدوده نمره قابل کسب 175-25 بود. براساس آزمون همبستگی پیرسون بین استرس درک شده و حمایت اجتماعی درک شده همبستگی معنادار آماری مشاهده نشد (324/0=p، 08/0=r).
نتیجهگیری: یافتهها نشاندهنده این است که نمره استرس درک شده در زنان مبتلا به سرطانهای دستگاه تناسلی بالا بوده است. اما در مطالعه حاضر بین استرس درک شده و حمایت اجتماعی درک شده ارتباطی دیده نشد. لذا انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه ضرورت مییابد.