زمینه و هدف:در مراحل اولیه بحران ناشی از حوادث غیر مترقبه طبیعی، مراقبتهای بهداشتی عامل اصلی بقا هستند. وجود نظام اطلاعات سلامت یکپارچه بین سازمانهای درگیر به منظور الویتبندی نیازها، تخصیص منابع، مراقبت بیماریها، کشف، گزارشدهی و پاسخگویی به موقع اهمیت فوقالعادهای دارد. مطالعه تطبیقی در زمینه نظام اطلاعات سلامت حوادث غیرمترقبه طبیعی در کشورهای آمریکا، ژاپن وایران با هدف ارایه پیشنهادهای مناسب برای ارتقای سطح کیفی این نظام در کشور ایران، انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه به صورت کتابخانهای تطبیقی انجام شده است. در این مطالعه، کتب، مقالات، مجلات داخلی و خارجی، اینترنت، پست الکترونیکی و سایر مستندات مکتوب در این زمینه مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: در آمریکا نظام مراقبت الکترونیکی ملی بیماریها، Pulse Net، Bio Watch، نظام مراقبت سندرمیک، Bio Net و «نظام اطلاعات اورژانسی صلیب سرخ آمریکا - مرکز کنترل و پیشگیری بیماریها»، در ژاپن سیستم برآورد سریع و سیستم پشتیبانی اقدامات اورژانسی و در ایران نظام مراقبت بیماریها، اطلاعات نظام اطلاعات سلامت حوادث غیرمترقبه طبیعی را جمعآوری میکنند و برای طبقهبندی نظام اطلاعات سلامت حوادث غیرمترقبه طبیعی، برخلاف دو کشور آمریکا و ژاپن، در ایران از هیچ سیستم طبقهبندی استفاده نمیشود.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج به دست آمده از مطالعه حاضر، تدوین، تقویت و نظاممند کردن «نظام اطلاعات سلامت حوادث غیرمترقبه طبیعی کشور ایران» با استفاده از روشها، سیستمها و نرمافرازهای مختلف برای جمعآوری اطلاعات، ایجاد شبکه حوادث غیرمتر قبه و سلامت، هماهنگی بیشتر با سازمانهای درگیر، بهرهگیری از سامانه اطلاعات جغرافیایی و استفاده از سیستمهای طبقهبندی اطلاعات سلامت، برای ارتقای سطح نظام مذکور پیشنهاد میگردد.
زمینه و هدف:شرایط کاری در بعضی از حرفهها به ویژه ارایهدهندگان مراقبتهای بهداشتی به گونهای است که روزانه در محل کار با عوامل استرسزای زیادی مواجه میشوند. این استرس میتواند تأثیرات ناگواری بر وضعیت سلامت روانی آنها داشته باشد. با توجه به مشکلات حرفهای خاص رشته مامایی این مطالعه با هدف تعیین وضعیت سلامت روانی ماماهای شاغل در بیمارستانهای دولتی شهر تهران و عوامل مؤثر بر آن انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه به صورت مقطعی انجام شد. جهت انجام پژوهش کلیه ماماهای واجد شرایط شاغل در بیمارستانهای دولتی شهر تهران (370 نفر) که مایل به شرکت در پژوهش بودند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد GHQ-12 بود. اطلاعات جمعآوری شده با استفاده از آزمون آماری 2 و نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که 1/35% واحدهای مورد پژوهش از سلامت روانی مطلوب برخوردار نیستند. وضعیت سلامت روانی ماماها با سطح تحصیلات (001/0p<)، وضعیت اقتصادی (04/0=p)، وضعیت تأهل (001/0p<) و نوبت کاری (02/0=p) آنان ارتباط معنادار داشت.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه مبنی بر بالا بودن میزان اختلالات روانی در جامعه مورد پژوهش انجام مطالعات تکمیلی به منظور شناسایی عوامل شغلی مرتبط با این پدیده و اقدام در جهت رفع آنها، ضروری به نظر میرسد.
روش بررسی: این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. جمعیت مورد مطالعه دانشجویان سال چهارم مشغول به تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی تهران و دانشگاه تهران هستند. نمونه مورد مطالعه 400 دانشجوی رشتههای پزشکی و 400 دانشجوی رشتههای غیرپزشکی میباشند که به صورت تصادفی دو مرحلهای انتخاب شدهاند. ابزار کار پرسشنامه خودسنجی سلامت شامل سه قسمتِ اطلاعات فردی، درک مفهوم سلامت و رفتارهای ارتقای سلامت میباشد. پس از جمعآوری اطلاعات از آمار توصیفی (جدول توزیع فراوانی و درصد) و آزمونهای منویتنییو، t و ضریب همبستگی پیرسون برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شده است.
یافتهها: 7/49% دانشجویان رشتههای پزشکی درک مفهوم سلامت در سطح خوب و 8/6% در سطح خیلی خوب داشتند و 4/49% دانشجویان غیزپزشکی نیز در سطح خوب و 6/8% در سطح خیلی خوب بودند. در مورد رفتارهای ارتقای سلامت 57% دانشجویان پزشکی و 9/54% دانشجویان غیرپزشکی دارای رفتارهای ارتقای سلامت در سطح خوب بودند. بین مفهوم سلامت و رفتارهای ارتقای سلامت در هر دو گروه بر اساس ضریب همبستگی پیرسون ارتباط معنادار وجود داشت (001/0>p).
نتیجهگیری: بر اساس یافتهها در این بررسی بین درک مفهوم سلامت و رفتارهای ارتقای سلامت در هر دو گروه دانشجویان پزشکی و غیرپزشکی ارتباط مستقیم وجوددارد و بین دو گروه در تمامی ابعاد رفتارهای ارتقای سلامت تفاوت معنادار مشاهده نمیشود به جز مصرف سیگار که در این زمینه دانشجویان پزشکی رفتارهای ارتقای سلامت بهتری را نشان دادهاند.
زمینه و هدف: روشهای غربالگری دیابت بارداری مورد اختلاف نظر است. بررسی میزان همراهی عوامل خطر با دیابت بارداری به تبیین راهکار های غربالگری کمک میکند. هدف از این مطالعه مقایسه میزان هموگلوبین (Hb) و میانگین حجم سلولی ((MCV سرم قبل از هفته 14 بارداری، در مادران سالم و مبتلا به دیابت بارداری است.
روش بررسی: در این مطالعه مورد - شاهدی، 33 مادر باردار مبتلا به دیابت بارداری مراجعه کننده به بیمارستان شریعتی تهران در گروه مورد (تشخیص داده شده براساس معیار Carpenter و Costan) با 33 مادر باردار غیردیابتی در گروه شاهد، پس از هفته 24 بارداری مقایسه شدند. با استفاده از پرسشنامه و برگ ثبت اطلاعات و به روش مصاحبه و بیوفیزیکال، دادهها جمعآوری شد. با استفاده از روشهای آمار توصیفی و آزمونهای 2c، t-test، دقیق فیشر، کولموگروف اسمیرنوف دو نمونهای و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل دادهها انجام یافت.
یافتهها: دو گروه از نظر ویژگیهای فردی و سوابق پزشکی اختلاف معنادار آماری نداشتند. آزمون t بین میزان Hb قبل از هفته 14 بارداری در گروه مورد (gr/dl078/0±23/13) و شاهد (gr/dl70/0±23/12) اختلاف معنادار نشان داد (001/0p<). همچنین آزمون t بین میزان MCV قبل از هفته 14 بارداری در گروه مورد (fl51/4±92/86) و شاهد (fl84/5±56/85) اختلاف معناداری نشان نداد (294/0=p).
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که مادران مبتلا به دیابت بارداری در مقایسه با مادران سالم، قبل از هفته 14 بارداری، دارای میزان Hb بالاتری بودهاند. به نظر میرسد که میتوان میزان هموگلوبین بالای قبل از هفته 14 بارداری را به عنوان یک عامل خطر جهت ابتلا به دیابت بارداری به شمار آورد. همچنین پیشنهاد میشود در مورد تجویز آهن تکمیلی به مادران بارداری که میزان هموگلوبین بالا دارند، بررسی بیشتری انجام گیرد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - مقایسهای است. نمونه مورد مطالعه شامل 40 زن باردار و نوزادان آنها میباشد. نمونهگیری به صورت تصادفی ساده و از بین زنان بارداری انجام گرفت که جهت معاینه به درمانگاه بیمارستان امام خمینی مراجعه کرده بودند. در مرحله اول مادرانی که در سه ماه آخر بارداری قرار داشتند، پرسشنامه اضطراب کتل را تکمیل کردند و بر اساس نمره کل در دو گروه (20 نفر مضطرب و 20 نفر غیر مضطرب) قرار گرفتند. در هنگام زایمان شاخصهای مربوط به زایمان در هر دو گروه اندازهگیری شد و سه ماه پس از زایمان شاخصهای سلامت روانی نوزادان هر دو گروه با مقیاس سنجش سلامت روانی نوزادان سه ماهه اندازهگیری شد. تجزیه و تحلیل دادهها به کمک نرمافزار SPSS v.16 و آمار توصیفی و تحلیلی (t برای دو گروه مستقل و2χ) انجام یافت.
یافتهها: یافتههای تحقیق نشان داد که شاخصهای رشد در نوزادان مادران دارای اضطراب بالا به طور معناداری (001/0p<) پایینتر از نوزادان مادران غیر مضطرب است. همچنین زایمان طبیعی در مادران غیر مضطرب بیشتر مشاهده شد. در ضمن میزان بارداری ناخواسته در مادران مضطرب نسبت به مادران غیر مضطرب بیشتر بود. سلامت روانی نوزادان مادران مضطرب، در سه ماهگی به طور معناداری (001/0p<) پایینتر از نوزادان مادران غیر مضطرب بود.
نتیجهگیری: وضعیت روانی مادر در دوره بارداری و پس از تولد بر روند زایمان و سلامت روانی نوزادان مؤثر است.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی 180 نفر از دانشجویان مقاطع مختلف دانشگاه علوم پزشکی همدان به روش تصادفی طبقهای انتخاب شدند. اطلاعات لازم با استفاده از پرسشنامه عوامل استرسزا و SCL90 در قالب یک مصاحبه فردی با آزمودنی جمعآوری و در نرمافزار SPSS با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: در این پژوهش اکثر دانشجویان (1/66%) فاقد اختلال روانی بودند؛ 4/29% اختلال روانی خفیف و 4/4% اختلال روانی متوسط داشتند. میانگین نمره سلامت روان 99/72 و انحراف معیار 02/46 به دست آمد. بین نمره سلامت روان و وضعیت تأهل ارتباط معناداری وجود داشت و وضعیت روانی افراد متأهل بهتر بود. از عوامل استرسزای تجربه شده، بین نگرانی در مورد سلامت خانواده، تغییر در فعالیت مذهبی، نگرانی در مورد آینده شغلی، ورود به محیط بیمارستان، شرکت در امتحان مهم، اختلاف با دوستان، مشکلات جنسی و همچنین تعداد استرسورهای تجربه شده با سلامت روانی ارتباط معنادار مشاهده شد ( 05/0p<).
نتیجهگیری: هر چند اکثر دانشجویان فاقد اختلال روانی هستند ولی در عین حال استرسورهای متعددی سلامت روانی آنها را تهدید میکند. بر این اساس پیشنهاد میشود ضمن فراهم کردن امکان مشاوره، شرایط حاکم بر محیطهای آموزش به نحوی اصلاح گردد که باعث محافظت از دانشجویان در برابر اختلالات روانی شود.
روش بررسی: این پژوهش کمّی از نوع نیمه تجربی میباشد. این مطالعه در مراکز بهداشتی درمانی منطقه 14 تهران در سال 1387 انجام یافته است. نمونهگیری به روش سرشماری صورت گرفت. 80 زن رابط بهداشت (داوطلب سلامت) منطقه 14 تهران به طور تصادفی در دو گروه شاهد و مداخله قرار گرفتند (گروه مداخله 41 نفر، گروه شاهد 39 نفر). ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه آگاهی، نگرش و عملکرد در مورد فعالیت بدنی بود که در ابتدای مطالعه (پیش آزمون) و 4 هفته پس از مداخله (پس آزمون) توسط همه شرکتکنندگان تکمیل شد. مداخله آموزش سلامت به صورت سه جلسه آموزشی با فواصل یک هفتهای به گروه آزمون ارایه شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات جمعآوری شده با استفاده از آمارهای توصیفی و تحلیلی در نرمافزار SPSS انجام یافت.
یافتهها: در مرحله پیش آزمون دو گروه شاهد و آزمون به لحاظ متغیرهای آگاهی، نگرش و عملکرد تفاوت آماری معناداری نداشتند، اما تغییرات امتیازات دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون در مورد آگاهی و عملکرد تفاوت آماری معنادار بین دو گروه نشان داد.
نتیجهگیری: مداخله آموزشی انجام یافته در این پژوهش بر افزایش آگاهی و میزان کلی فعالیت بدنی زنان رابط بهداشت مؤثر بوده است. بنابراین ارایه آموزش در این زمینه به رابطان بهداشتی توصیه میشود.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی توصیفی- تحلیلی، 164 بیمار مبتلا به سرطان مراجعهکننده به بیمارستان امید ارومیه از خرداد تا آذر ماه 1389 ، به روش نمونهگیری آسان تداومی انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه بود. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و آنالیز رگرسیون چند گانه در سطح معناداری 05/0 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: بین سلامت وجودی و سلامت مذهبی (زیر گروههای سلامت معنوی) و همچنین بین مذهب درونی و اعمال مذهبی (از زیر گروههای مذهب) با امید ارتباط معناداری وجود داشت. سلامت وجودی، اعمال مذهبی سازمان یافته و مذهب درونی (از زیر گروههای مذهب) عوامل پیشگوییکننده معنادار برای امید بودند.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه اهمیت سلامت معنوی و مذهب را به عنوان متغیرهای تأثیرگذار بر امید بیماران سرطانی مورد تأیید قرار میدهد. بنابراین به پرستاران و متخصصان بالینی توصیه میشود که بر مذهب و سلامت معنوی به منظور حفظ امید بیماران تأکید داشته باشند
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی -تطبیقی میباشد. پس از مطالعه سیستماتیک متون، حداقل ویژگیهای ساختاری و محتوایی پورتالهای پرستاری مشخص گردید و از طریق مشاهده، مکاتبه و تکمیل چک لیست، پورتالهای کشورهای منتخب بررسی شد.
یافتهها: امکان شخصیسازی، پروفایل کاربر، جستجو، نمایش مستقل از پلتفرم، قابلیت SSO ، سازوکارهای امنیتی و امکانات تعاملی، ارایه راهنماهای بالینی، دورههای آموزش مداوم و یادگیری الکترونیک و تسهیل اجرای فرایندهای پرستاری مبتنی بر شواهد از وجوه مشترک پورتالهای پرستاری مورد بررسی میباشد.
نتیجهگیری: ایجاد یک پورتال جامع تخصصی برخوردار از تمامی ویژگیهای مطلوب، با پشتوانه راهبردی توسعه و نگهداشت پورتال و آنالیز نیازهای کاربران تحقق مییابد. همچنین وجود ساختار مشخص و یک پارچه ماهیتهای نظام خدمات پرستاری و بخشهای مرتبط نظام سلامت، شرط اصلی تحقق یک پارچگی خدمات و محتویات ارایه شده توسط پورتال است.
روش بررسی: در این مطالعه تعداد کل 191 رابط سلامت فعال در 12 پایگاه بهداشت شهر زنجان وارد مطالعه شدند. بر اساس بررسی متون، ابزار اولیه با 43 گویه طراحی شد. روایی ابزار، از طریق محاسبه شاخص تأثیر آیتم توسط گروه هدف، محاسبه نسبت و شاخص روایی محتوا و روایی صوری با قضاوت یک پانل 14 نفره از خبرگان، و انجام تحلیل عامل اکتشافی ارزیابی شد و پایایی ابزار تحقیق با تعیین همسانی درونی، مورد تأیید قرار گرفت.
یافتهها: از کل 43 گویه اولیه، تعداد 35 مورد پس از محاسبه شاخص امتیاز تأثیر آیتم با مقادیر بالاتر از 5/1، نسبت روایی محتوای بیشتر از 51/0 و شاخص روایی محتوای بالاتر از 79/0 انتخاب شد. بر اساس تحلیل عامل اکتشافی، گویههای یاد شده به 30 مورد کاهش یافت و با در نظر گرفتن مقدار ارزش ویژه بالاتر از 1، در هفت عامل شامل مهارتهای ارتباطی عمومی و شش عامل مهارتهای ارتباطی اختصاصی گروهبندی شدند. پایایی ابزار تحقیق با محاسبه آلفای کرونباخ برابر 91/0 تأیید شد. ابزار یاد شده قادر به پیش بینی 5/68% از تغییرات کل مهارتهای ارتباطی است.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه شواهد مناسبی در خصوص استحکام ساختار عاملی و پایایی ابزار سنجش مهارتهای ارتباطی میان فردی، در جمیعت مورد مطالعه فراهم نمود. نتایج این مطالعه میتواند در توسعه ابزار سنجش مهارتهای ارتباطی در سایر کارکنان سلامت، مورد توجه پژوهشگران قرار گیرد.
روش بررسی: این پژوهش مقطعی و از نوع توصیفی-تحلیلی است که در آن 112 نفر از زنان مراقب عضو خانواده سالمند مبتلا به آلزایمر مراجعهکننده به انجمن آلزایمر ایران با روش نمونهگیری در دسترس جهت شرکت در مطالعه انتخاب شدند. دادهها با استفاده از فرم مشخصات فردی و مقیاس خودکارآمدی عمومی (GSE-10) جمعآوری شد و از روشهای آماری توصیفی و استنباطی (شامل آزمونهای تیمستقل، آنالیز واریانس، شفه) جهت تحلیل دادهها استفاده گردید.
یافتهها: میانگین خودکارآمدی عمومی زنان مراقب 24/28 با انحراف معیار 34/6 بود و خودکارآمدی عمومی درصد قابل توجهی از آنان کمتر از حد مطلوب بود (2/65%). خودکارآمدی عمومی ارتباط معنادار با سطح تحصیلات و وضعیت اقتصادی داشت (05/0p<)، در حالی که ارتباط معناداری بین خودکارآمدی عمومی و سایر متغیرهای فردی شامل سن، وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال و طول مدت مراقبت از بیمار مشاهده نشد.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای به دست آمده، خودکارآمدی عمومی درصد قابل توجهی از زنان مورد مطالعه کمتر از حد مطلوب میباشد. ارتقای خودکارآمدی عمومی میتواند منجر به سازگاری بهتر مراقبان با چالشهای در پیش روی زندگی و کاهش پیامدهای منفی ناشی از مراقبت گردد از این رو نتایج این مطالعه میتواند مبنایی جهت طراحی و اجرای مداخلات آموزشی و حمایتی با هدف ارتقای خودکارآمدی عمومی به ویژه در گروه مراقبان با تحصیلات و وضعیت اقتصادی پایینتر قرار گیرد.
زمینه و هدف : ابتلای کودک به سرطان، خانواده خصوصا مادر را با چالشهای زیادی روبرو میکند و سبب میشود که والدین، انرژی و هزینه زیادی صرف نگهداری از کودک نمایند. در بسیاری از موارد به نظر میرسد فشارهای ناشی از مراقبت کودک بیمار به حدی افزایش مییابد که سلامت روانی والدین را دستخوش تغییرات مخربی نموده و در نتیجه بر نحوه مراقبت از این کودکان و همچنین کیفیت زندگی آنان تاثیر میگذارد. هدف از این مطالعه تعیین ارتباط سلامت عمومی مادر با کیفیت زندگی کودکان 14-6 سال مبتلا به سرطان میباشد.
روش بررسی : این پژوهش یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی تحلیلی میباشد که در آن 124 کودک 14_6 ساله مبتلا به سرطان شرکت داشتند که طی 4 ماه(از اوایل آبان تا آواخر بهمن سال1391) به درمانگاه امام رضا (ع) و بیمارستان امیر شهر شیراز مراجعه نمودهاند. دادهها در این پژوهش، با استفاده از پرسشنامهای مشتمل بر چهار بخش: 1- عوامل مرتبط با کیفیت زندگی کودکان مبتلا به سرطان، 2- سلامت عمومی مادر، 3- کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و 4-کیفیت زندگی اختصاصی کودکان مبتلا به سرطان از طریق مصاحبه با مادر و مشاهده پرونده کودک گردآوری شد. دادهها پس از جمعآوری وارد نرم افزار SPSS نسخه 19 گردید. نتایج با استفاده از آزمونهای ضریب همبستگی اسپیرمن، من ویتنی، کروسکال والیس و آنالیز رگرسیون لوجستیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها : نتایج نشان داد با توجه به نمره کلی پرسشنامه سلامت عمومی مادران، 3/7 % سلامت عمومی مطلوب، 6/55 % تا حدی مطلوب و 1/37 % سلامت عمومی نامطلوبی داشتند. همچنین میانگین نمره کیفیت زندگی مرتبط با سلامت کودکان 05/10±45/78 میباشد که 8/71 % از کودکان نمرات پایینتر از میانگین داشتند و میانگین نمره کیفیت زندگی اختصاصی54/17±51/65 بود که 2/45% از کودکان نمرات پایینتر از میانگین کسب کردند.رگرسیون لوجستیک چندگانه نشان داد عوامل فردی_اجتماعی از قبیل سن کودک و عوامل بالینی از قبیل تعداد دورههای پرتودرمانی و مدت ابتلا به بیماری نسبت به سلامت عمومی مادر ارتباط بیشتری با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و اختصاصی کودکان مبتلا به سرطان دارند .
نتیجه گیری : نتایج این مطالعه پیشنهاد میدهد که علاوه بر تقویت حمایت ابزاری و اطلاعاتی از قبیل تامین هزینه درمان و آموزش، حمایت عاطفی نیز در این گروه تقویت شود و با شناسایی خانوادههای در معرض مشکلات روانی، کیفیت زندگی این گروه از بیماران و خانوادههای آنان ارتقا یابد .
زمینه و هدف : اگرچه خودآزمایی پستان به عنوان روشی برای غربالگری سرطان پستان چندان توصیه نمی شود، اما آموزش و اجرای آن راهی برای ارتقای سلامت بوده است، زیرا که آگاهی و نگرش لازم جهت اجرای روشهای غربالگری مناسب از جمله ماموگرافی و معاینه بالینی پستان را مهیا می نماید. هدف مطالعه حاضر تعیین عوامل پیشگوییکننده خودآزمایی پستان بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی و محور کنترل سلامت در زنان 20تا 50 سال می باشد .
روش بررسی : در این مطالعه مقطعی تعداد 400 زن به روش نمونهگیری در دسترس از مراکز بهداشتی- درمانی منتخب شهر بوشهر در سال 1391 انتخاب شدند. برای جمعآوری داده ها از 4 پرسشنامه Champion ، محورکنترل سلامت، پرسشنامه ویژگیهای فردی و سنجش عملکرد استفاده شد. تحلیل دادهها در نرمافزار SPSS و با استفاده از آزمونهای آماری تی مستقل، کای دو، تحلیل رگرسیون لجستیک و خطی صورت گرفت.
یافته ها : نتایج نشان داد که تنها 9/10% از زنان به طور منظم اقدام به انجام خودآزمایی مینمایند. سازه خودکارآمدی درک شده پیشگوییکننده قوی بود (863/1= Exp(B) ) که به صورت مستقیم با رفتار خودآزمایی پستان در ارتباط بود. متغیر آگاهی به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر رفتار خودآزمایی تاثیر میگذاشت و محور کنترل سلامت پیشگوییکننده رفتار خودآزمایی پستان نبود.
نتیجه گیری : با توجه به نتایج مطالعه توصیه میشود جهت ارتقای رفتار خودآزمایی پستان، افزایش خودکارآمدی به ویژه برای زنان جوان مد نظر قرار گرفته و آگاهی در مورد سرطان نیز افزایش داده شود.
زمینه و هدف: سلامت معنوی جدیدترین بعد سلامت میباشد که در کنار ابعاد دیگر سلامتی همچون سلامت جسمی، روانی، اجتماعی قرار گرفته است. مطالعه حاضر با هدف بررسی سلامت معنوی دانشجویان پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی کرمان صورت گرفته است .
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی و توصیفی- تحلیلی، جامعه پژوهش شامل تعداد 222 نفر از دانشجویان پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سال 1391 بود که به صورت سرشماری مورد بررسی قرار گرفتند . ابزار پژوهش پرسشنامه سلامت معنوی پولتزین و الیسون بود. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری پارامتریک (تیمستقل و ANOVA ) در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .
یافتهها : نتایج مطالعه نشان داد که سلامت معنوی دانشجویان پرستاری و مامایی در حد متوسط قرار دارد. همچنین از میان متغیرهای سن، جنس، وضعیت تأهل، سال تحصیلی، تنها متغیر جنس با میانگین نمره سلامت معنوی ارتباط آماری معناداری داشت .
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش سلامت معنوی دانشجویان پرستاری و مامایی در حد متوسط بود که این نتایج اهمیت پرداختن به موضوع معنویت در بین دانشجویان پرستاری و مامایی را نشان میدهد و لازم است برای ارتقای سطح معنویت دانشجویان پرستاری و مامایی برنامهریزیهای لازم صورت گیرد .
زمینه و هدف: از جمله مؤلفههای کلیدی و اثرگذار در سلامت جسمانی و روانی جنین مسأله «آرامش» است. این مؤلفه از منظر قرآن کریم به عنوان اصلی بنیادین در حوزههای مختلف احکام و اخلاق به حساب آمده و باوری است که در ساحت شریعت بر تمام اوامر و نواهی سایه افکنده است. اهمیت این موضوع به واسطه وجود شرایطی است که بر جنین در دوران بارداری حاکم است و مصالح و مفاسد واقعی فرد را در دوران بعدی رشد تحت تأثیر خود قرار میدهد. تحقیق حاضر به دنبال اثبات نقش بنیادین آرامش در مرحله بارداری و حیات جنینی است و اولویت آن را نسبت به دیگر کارکردها از منظر قرآن کریم مورد بررسی قرار میدهد .
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مروری است که با جستجو در منابع کتابخانهای انجام یافته است. در این جستجو 15 منبع مرتبط یافت شد. مفهوم آرامش در قرآن از راه کلید واژههایی مانند، اطمینان (رعد/28)، سکینه (فتح/4)، سکن (توبه/103)، اَمْنیت (ثین/3) و ثبات (فرقان/47) قابل پیگیری است . علاوه بر آن کلید واژههایی چون سلامت، بارداری، روح و روان مورد بررسی قرار گرفتند .
یافتهها : مقوله ازدواج و تشکیل خانواده (از مرحله پیوند و تشکیل خانواده تا بارداری و تولیدنسل) منشوری است که بخشی از اوامر و نواهی دینی را در خود جای داده و براساس تحقیقات به عمل آمده از آیات قرآن کریم کارکردهای مختلفی چون «تکثیر نسل، ارضای غرایز به ویژه غریزه جنسی و آرامش روحی و روانی» را به دنبال دارد. اهمیت پیگیری نقش آرامش به عنوان یکی از نیازهای اصلی روحی و روانی در مرحله بارداری و رشد و تکامل جنین که یکی از مراحل حساس و نقش آفرین حیات مادی و معنوی انسان است، از آن روست که براساس بررسی آیات، مهمترین کارکرد در فرآیند بارداری به حساب آمده است .
نتیجهگیری: شرط دستیابی به موقعیتی آرام و رضایتبخش در دوران بارداری و در نهایت تولد فرزندی صالح و سالم، کسب، حفظ و تقویت آرامش روحی و روانی در پرتو توجه به رهنمودها و راهبردهای معنوی قرآن کریم است .
زمینه و هدف: پیر شدن جمعیت یک پدیده جهانی است که با افزایش احتمال بروز ناتوانیها و ابتلا به بیماریهای مزمن همچون دیابت همراه است. استرس یا فشار روانی از جمله اختلال شایع در فرایند درمان در سالمندان مبتلا به دیابت با اثر متقابل است که به نحوی با سلامتی در ارتباط میباشد. با توجه به وجود گزارشهای متضاد بین استرس و ابعاد مختلف سلامتی از جمله سلامت معنوی، این مطالعه با هدف تعیین استرس درک شده و ارتباط آن با سلامت معنوی در سالمندان عضو انجمن پیشگیری و مهار دیابت بابل انجام یافته است .
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی (توصیفی- تحلیلی)، تعداد 194 سالمند 75-60 ساله در انجمن پیشگیری و مهار دیابت بابل به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمعآوری اطلاعات مقیاس استرس درک شده ( Perceived Stress Scale ) و پرسشنامه سلامت معنوی ( Spiritual Well-being ) استفاده شد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای آماری تیمستقل، آنالیز واریانس، کایاسکوئر و ضریب همبستگی پیرسون در نرمافزار SPSS v.21 مورد تحلیل قرار گرفت .
یافتهها : نتایج نشان داد استرس درک شده در درصد قابل توجهی از سالمندان (2/74%) در سطح پایین و میانگین نمره استرس درک شده آنها هم در سطح پایین بوده است (06/8 ± 52/2 2 ). همچنین سطح سلامت معنوی اکثر نمونههای پژوهش، متوسط به بالا و میانگین نمره سلامت معنوی آنها هم در سطح متوسط بوده است (51/11 ± 72/97). یافتهها حاکی از وجود ارتباط آماری معنادار و معکوس بین استرس درک شده و سلامت معنوی در سالمندان مورد مطالعه است (001/0 p< , 48/0-= r ) .
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه، لزوم توجه به سلامت معنوی به عنوان یکی از ابعاد سلامت و تأثیرگذار در میزان استرس درک شده در این بیماران ضروری به نظر میرسد .
زمینه و هدف: سرطان پستان شایعترین سرطان زنان در کشورهای توسعه یافته و کمتر توسعه یافته است. پیش آگهی سرطان پستان، قویاً بستگی به مرحله بیماری در زمان تشخیص دارد. در حدود 45-25% از زنان ایرانی پس از شناسایی علامت سه ماه یا بیشتر در مراجعه به پزشک تأخیر میکنند . درک افراد از علایم تهدیدکننده حیات و پاسخ متعاقب آن، متأثر از شبکه تعاملات اجتماعی و ساختار اجتماعی فرهنگی به شیوهای متفاوت شکل میگیرد. این مطالعه با هدف تبیین نقش تعاملات اجتماعی بر رفتارهای سلامت جویی زنان ایرانی با نشانههای سرطان پستان صورت گرفته است .
روش بررسی: مطالعه به روش تحلیل محتوای کیفی با استفاده از نمونهگیری هدفمند صورت گرفت. مشارکتکنندگان شامل 20 زن با نشانههای سرطان پستان بودند که از خرداد 1391 تا مرداد ماه 1392 به مؤسسه سرطان بیمارستان امام خمینی دانشگاه علوم پزشکی تهران مراجعه نمودند. دادهها با انجام مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته جمعآوری و با استفاده از تحلیل محتوای قراردادی ( Graneheim و Lundman ) و نرمافزار MAXqda مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها : براساس نتایج این مطالعه سه درون مایه اصلی شامل 1- اثربخشی آموزههای اجتماعی 2- تعامل با رویکرد حمایت جویانه 3- بازخورد با رویکرد حمایت گرایانه و هفت طبقه شامل: 1- آگاهی بخشی آموزههای اجتماعی 2- اعتمادبخشی آموزههای اجتماعی 3- بازگویی انتخابی علامت 4- جستجوی اطلاعات 5- جلب حمایت روانی 6- اطمینان بخشی و 7- حمایت در تصمیمگیری آشکار شد .
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه بیانگر آن است که آموزههای اثربخش، در کنار تعاملات اجتماعی حمایتکننده نقش تأثیرگذاری بر رفتارهای جستجوی سلامت دارند. از اینرو لازم است ارتقای آگاهی عمومی و اصلاح باورهای بهداشتی مرتبط با سرطان پستان به ویژه در طراحی برنامههای آموزشی رسانهای به منظور کاهش تأخیر بیماران مدنظر قرار گیرد .
دشواری در انتقال دانش به حوزه عمل بالینی یا ترجمان دانش، به عنوان یکی از موانع اصلی بهرهمندی از تحقیقات در علوم پزشکی بیان شده است. برآورد شده است که تا 40% از بیماران، از دریافت مراقبتهای سازگار با بهترین شواهد علمی، محروم میباشند و 20% از مراقبتهای ارایه شده نیز غیرضروری و یا حتی مضر نیز میباشند. بهترین رویکرد برای مراقبت مبتنی بر شواهد، تدوین و اجرای راهنماهای بالینی است (1).
تنوع در شواهد بالینی ممکن است در بروندادهای مراقبتی از بیمار اثر بگذارد؛ وجود راهنماهای بالینی میتواند به متخصصان سلامت در امر مراقبتِ مناسب و مؤثر کمک کند. البته این تأکید بدین معنا نیست که راهنماها میتوانند جایگزینِ قضاوتهای حرفهای شوند. راهنمای بالینی، چارچوبی برای قضاوتهای بالینی، ترجیحات بیمار و موارد استثنایی فراهم میکند (2و3). در واقع، این راهنماها، موجبات تدارک درک روشنی از مدلهای تصمیمگیری در خصوص معماها و مسایل غامض سلامتی به همه ذینفعان میشوند (4). راهنماهای بالینی، میتوانند منجر به بهبود کیفیت سلامتی، زمینهسازی برای کاهش مداخلات غیرضروری، مضر و یا بیهوده از طریق فراهم کردن توصیههایی اثربخش برای اداره مسایل بیماران توسط مراقبان سلامت از مجرای توسعه و بسط روندهای استاندارد از منظر بررسی عملکرد بالینی متخصصان امر سلامت بشوند. همچنین، راهنمای بالینی میتواند محتوایی اثربخش و کاربردی برای آموزش مراقبان سلامت و مستندی در جهت کمک به تصمیمگیری آگاهانه توسط بیمار و خانواده وی قلمداد شود (5).
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0
Designed & Developed by : Yektaweb