جستجو در مقالات منتشر شده


13 نتیجه برای ماساژ

مرضیه شبان، پریوش حاجی امیری، عباس مهران، سهراب کهراری،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده

مقدمه: ماساژ دادن هر یک از اندام‌های بدن، یک اقدام سالم مراقبتی و با ارزش است که به کارگیری آن به ویژه در بخش مراقبت‌های ویژه می‌تواند اثرات درمانی و آرامش بدنی و روانی برای بیماران در برداشته باشد.
روش کار: پژوهش حاضر، یک مطالعه نیمه تجربی است که به منظور بررسی تأثیر فوری ماساژ پا بر علائم حیاتی بیماران بستری در بخش مراقبت ویژه عمومی بیمارستان منتخب سازمان تامین اجتماعی تهران انجام شده است. واحدهای مورد پژوهش پس از انجام مطالعه مقدماتی به تعداد 50 نفر به روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش فرم جمع‌آوری اطلاعات شامل پرسشنامه و چک لیست و روش گردآوری داده‌ها مصاحبه و اندازه‌گیری فیزیولوژیک بود . علائم حیاتی بیمار (تعداد ضربان قلب، فشار متوسط شریانی و درصد اشباع اکسیژن خون) به مدت 5 دقیقه (هر دقیقه یکبار) از روی مانیتور کنار تخت بیمار خوانده و ثبت می‌شد. سپس پاها به مدت 5 دقیقه توسط محقق ماساژ داده شده و علائم حیاتی ثبت می‌گردید. بلافاصله پس از ماساژ نیز به مدت 5دقیقه (هر دقیقه یکبار) علائم حیاتی ثبت گردید. جهت بررسی آماری داده‌ها از جدول توزیع فراوانی و مطلق و جهت تجزیه و تحلیل از آزمون t زوج استفاده شده است. اطلاعات کسب شده توسط نرم‌افزار کامپیوتری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد مقایسه میانگین تعداد ضربان قلب، درصد اشباع اکسیژن خون شریانی و فشار متوسط شریانی قبل و حین ماساژ پا با آزمون t زوج اختلاف معنی‌دار دارد
(0/00001>p). مقایسه میانگین تعداد ضربان قلب، درصد اشباع اکسیژن خون‌شریانی و فشار متوسط شریانی در حالت حین و بعد از ماساژ پا معنی‌دار نبود. مقایسه میانگین تعداد ضربان قلب، قبل و بعد از ماساژ پا با آزمون t زوج اختلاف معنی‌داری نشان داد (0001/0 >p) و میانگین تعداد ضربان قلب قبل از ماساژ پا بیش از میانگین آن بعد از ماساژ پا بوده است. مقایسه میانگین درصد اشباع اکسیژن قبل و بعد از ماساژ پا و مقایسه میانگین متوسط فشار شریانی قبل و بعد از ماساژ پا با آزمون t زوج اختلاف معنی داری نشان داد
(به ترتیب 0001/0 >p و 003/0 >p).
نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های تحقیق حاضر ماساژ پا بر علائم فیزیولوژیک بیماران در بخش مراقبت ویژه عمومی تاثیر داشته و اثر این عمل تا 5 دقیقه بعد از ماساژ پا هم باقی بود و باعث تعدیل علائم حیاتی شد. به نظر می‌رسد در این بیماران با وجود یکسان بودن سایر شرایط، تعدیل علائم حیاتی در نتیجه تعدیل استرس به کمک ماساژ پا اتفاق افتاده است.


مهتاب عطارها، کتایون وکیلیان، نعمیه اکبری‌ترکستانی، طوبی حیدری، یلدا بیاتیان،
دوره 15، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: طبق تحقیقات جدید مفید بودن کاربرد اپی‌زیاتومی در هاله‌ای از ابهام قرار گرفته است. اپی‌زیاتومی در کوتاه مدت عوارضی مثل خون‌ریزی، نیاز به سوچور زدن، عفونت و در بلند مدت کاهش اعتماد به نفس، بی‌اختیاری ادرار و مدفوع، اختلال در روابط جنسی و روابط عاطفی مادر و نوزاد را به دنبال دارد. محققان به دنبال راه‌کارهایی جهت کاهش استفاده از آن می‌باشند، به همین منظور این مطالعه با هدف تعیین تأثیر ماساژ پرینه در طی مرحله دوم زایمان بر تعداد موارد اپی‌زیاتومی و پارگی پرینه در زنان نخست‌زا صورت گرفته است.

روش بررسی: مطالعه حاضر کارآزمایی بالینی شاهددار است که جامعه هدف آن را کلیه زنان نخست‌زای مراجعه‌کننده به مرکز آموزشی درمانی طالقانی اراک جهت زایمان طبیعی از اردیبهشت 86 تا تیر 87 تشکیل می‌دهند. 190 نفز از زنان نخست‌زا به طور تصادفی در یکی از دو گروه ماساژ و شاهد قرار گرفتند. در گروه مداخله، ماساژ آرام، آهسته با دو انگشت سبابه و میانی از یک دیواره به دیواره دیگر واژن (حرکت رفت و برگشت U شکل) حین و بین پوش‌های (Push) مادر بدون توجه به حالت وی در مرحله دوم لیبر ادامه می‌یافت. در پایان پس از تکمیل نمونه‌ها، فراوانی پرینه سالم، اپی‌زیاتومی، پارگی پرینه، طول مرحله دوم لیبر و نمره آپگار دقیقه اول و پنجم در دو گروه تعیین و با یکدیگر مقایسه شد.

یافته‌ها: در گروه ماساژ پرینه، فراوانی پرینه سالم 5/43% ، اپی‌زیاتومی 5/16% و پارگی پرینه 40% و در گروه شاهد این مقادیر به ترتیب 4/2%، 80% و 6/17% و تفاوت بین دو گروه از نظر آماری معنادار است (001/0p<). در گروه ماساژ 2/28% افراد پارگی درجه یک و 8/11% پارگی درجه دو داشتند و هیچ موردی از پارگی درجه سه و چهار مشاهده نشد. در گروه شاهد پارگی درجه یک 7/4% ، پارگی درجه دو 1/7% و پارگی درجه سه 9/5% بوده و پارگی درجه 4 رخ نداد. این اختلاف طبق آزمون 2c معنادار است (001/0p<). میانگین طول مرحله دوم لیبر بر اساس آزمون t-test بین دو گروه ماساژ و شاهد معنادار است (003/0=p). میانگین نمره آپگار دقیقه اول در گروه ماساژ و شاهد به ترتیب 6/0±73/8 ، 76/0±51/8 و میانگین نمره آپگار دقیقه 5 نیز به ترتیب 47/0±78/9 ، 62/0±58/9 بود. این تفاوت‌ها طبق آزمون t-test از نظر آماری معنادار نیست.

نتیجه‌گیری: با توجه به داده‌های این پژوهش به نظر می‌رسد ماساژ پرینه طی مرحله دوم لیبر راه‌کار مناسبی جهت کاهش تعداد موارد اپی‌زیاتومی و شدت پارگی پرینه است که احتمالاً به دلیل افزایش جریان خون، الاستیسیتی و نرمی پرینه در اثر ماساژ می‌باشد.

 


محمدرفیع بذرافشان، زینب قربانی،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: تجربه حاملگی در زندگی زنان را می‌توان نوعی بحران موقعیتی به حساب آورد. وجود اضطراب به شکل‌های مختلف در زنان باردار مشکلاتی را برای جنین و مادر ایجاد می‌کند، بالاخص برای زنان نخست‌زا که در برابر این مشکلات آمادگی لازم را ندارند. تکنیک‌های آرام سازی مانند ماساژ یکی از مهم‌ترین مداخلات غیر دارویی است که برای کنترل اضطراب به کار می‌رود. یکی از انواع این مداخلات ماساژ به روش استروک سطحی پشت می‌باشد که یک مداخله مستقل پرستاری است و همبستگی نزدیکی با طبیعت مراقبت پرستاری دارد. این مطالعه با هدف تعیین میزان تأثیر ماساژ به روش استروک سطحی پشت بر اضطراب زنان باردار نخست‌زا انجام گرفته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه مداخله‌ای می‌باشد که در دو مرکز بهداشتی درمانی شهر شیراز در سال 1386 انجام شده است. نمونه مورد مطالعه 80 زن باردار نخست‌زا بودند که با استفاده از جدول اعداد تصادفی از بین 114 زن واجد شرایط داوطلب که جهت دریافت مراقبت‌های دوران بارداری در سه ماهه سوم به مراکز یاد شده مراجعه داشتند انتخاب و با استفاده از بلوک‌های تبدیل شده تصادفی به دو گروه شاهد و آزمون تقسیم شدند. مداخله شامل 10 دقیقه ماساژ به روش استروک سطحی پشت در سه روز متوالی بین ساعات 11-9 صبح بود. میزان اضطراب قبل و بلافاصله بعد از انجام مداخله در دو گروه اندازه گیری شد. ابزار گردآوری داده‌ها فرم مشخصات جمعیت شناختی و پرسشنامه اشپیلبرگر بود. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون‌های کای‌اسکوئر، آزمون دقیق فیشر، تی‌زوجی، تی‌مستقل در نرم‌افزار SPSS v.11.5 استفاده شد.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار میزان اضطراب قبل از مداخله در گروه آزمون 65/6±51 و در گروه شاهد 60/6±90/49 بود که از نظر آماری اختلاف معناداری بین دو گروه وجود نداشت (460/0=p). پس از اجرای برنامه ماساژ میانگین و انحراف معیار میزان اضطراب در گروه آزمون 52/6±18/48 و در گروه شاهد 39/7±50/51 و تفاوت از لحاظ آماری معنادار بود (036/0=p).

نتیجه‌گیری: مطابق یافته‌ها ماساژ به روش استروک سطحی پشت یک مداخله مؤثر پرستاری برای کاهش سطح اضطراب زنان باردار نخست‌زا می‌باشد. لذا این مداخله پرستاری فرصتی برای پرستاران و مراقبان جهت کاستن اضطراب زنان باردار نخست‌زا فراهم می‌کند. نتایج این مطالعه می‌تواند در تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی برای این گروه مورد استفاده قرار گیرد.


اکرم السادات سادات‌حسینی، ناهید دهقان‌نیری، عباس مهران، زهرا پوراسماعیل، معصومه عظیم‌نژاد،
دوره 16، شماره 3 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: اضطراب ناشی از رویه‌های تهاجمی از مشکلات عمده کودکان بیمار است که به سبب عوارض زیاد، کنترل آن اهمیت ویژه‌ای دارد. امروزه شیوه‌های غیر دارویی و غیر تهاجمی برای کنترل اضطراب مورد توجه و در اولویت قرار گرفته است، لذا این پژوهش با هدف تعیین تأثیر ماساژ بر اضطراب قبل از رویه‌های تهاجمی در کودکان 11-7 ساله بستری انجام گرفته است.

روش بررسی: این پژوهش تجربی از نوع کارآزمایی بالینی است. در این مطالعه 70 کودک 11-7 ساله بستری در بیمارستان مرکز طبی کودکان تهران در طی 4 ماه از سال 1386 به نسبت مساوی به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند، گروه آزمون، ماساژ را در نقاط چشم سوم و کف دست‌ها به مدت 5 دقیقه دریافت نمود و گروه شاهد ماساژی دریافت نکرد. اضطراب بر اساس معیار OSBD-R قبل و بعد از ماساژ در گروه آزمون و در گروه شاهد نیز در ابتدای نمونه‌گیری و 5 دقیقه بعد همانند گروه آزمون اندازه‌گیری شد و در نهایت داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری ویلکاکسون، من‌ویتنی، کای‌دو و آزمون دقیق فیشر در نرم‌افزار آماری SPSS v.15 تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: مقایسه میانگین سطح اضطراب قبل از ماساژ در دو گروه با 472/0=p تفاوت معناداری را نشان نمی‌دهد (گروه آزمون 24/3=m و 56/0=SD، گروه شاهد 24/3=m و 48/0=SD). اما میانگین سطح اضطراب بلافاصله بعد از مداخله بین گروه آزمون و شاهد اختلاف آماری معناداری (001/0p<) را نشان می‌دهد (آزمون 57/1=M و 54/0=SD ، شاهد 37/3=M و 46/0=SD).

نتیجه‌گیری: اعمال ماساژ در نقاط چشم سوم و کف دست‌ها می‌تواند اضطراب قبل از رویه‌های تهاجمی کودکان 11-7 ساله را کاهش دهد. لذا توصیه می‌شود ماساژ به عنوان روشی برای کاهش اضطراب کودکان مورد توجه قرار گیرد.


ماندانا میرمحمدعلی، شهناز گلیان تهرانی، انوشیروان کاظم‌نژاد، فاطمه سادات حسینی بهارانچی، باقر مینایی، رضا بخردی، زیبا رئیسی دهکردی،
دوره 17، شماره 3 - ( 7-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: شیرخواران حساس­ترین و آسیب­پذیرترین گروه اجتماع را تشکیل می­دهند. لذا حفظ سلامت جسمی و روانی آنان نیازمند توجه ویژه­ای است. برخی از مطالعات نشان داده است که ماساژ درمانی والدین، به عنوان راهی برای بهبود کیفیت زندگی شیرخوار دارای اهمیت می‌باشد. هدف از انجام این مطالعه مقایسه تأثیر ماساژ با روغن آفتاب‌گردان و روغن کنجد بر مدت گریه و مدت خواب شیرخواران بوده است.

روش بررسی: مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی سه سوکور است که در مورد 120 شیرخوار 15-10روزه، ترم، تک­قلو، تغذیه انحصاری با شیر مادر و عدم سابقه بستری شیرخوار به علت بیماری انجام گرفته است. شیرخواران به سه گروه 40 نفره جهت دریافت ماساژ با روغن کنجد، با روغن آفتاب‌گردان و ماساژ بدون استفاده از روغن تقسیم شدند. ماساژ توسط مادر 2 نوبت (صبح و عصر) در روز، هر نوبت به مدت 15 دقیقه و به مدت 28 روز انجام می‌گرفت. ابزار جمع‌آوری اطلاعات فرم ثبت خاطرات روزانه والدین از گریه و خواب شیرخوار بود که در ابتدا، انتهای هفته­های اول، دوم، سوم و چهارم مطالعه تکمیل ‌گردید. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از آنالیز واریانس با اندازه­های تکراری استفاده شد.

یافته‌ها: در طول 4 هفته پیگیری، روند کاهشی مدت گریه شیرخوار معنادار نبود (18/0p=) لیکن متوسط مدت گریه شیرخوار بین گروه ماساژ با روغن کنجد، ماساژ با روغن آفتاب‌گردان و ماساژ بدون استفاده از روغن اختلاف معناداری داشت (007/0p=). اما اثر متقابل زمان و گروه بر مدت گریه معنادار نبود (18/0=p). در طول 4 هفته پیگیری، روند افزایشی مدت خواب شیرخوار از نظر آماری معنادار بود (001/0p<) لیکن متوسط مدت خواب بین سه گروه مورد مطالعه تفاوت معناداری نداشت (56/0p=). همچنین اثر متقابل زمان و گروه بر مدت خواب نیز معنادار نبود (10/0=p).

نتیجه‌گیری: با توجه به عدم تفاوت آماری معنادار در بین سه گروه به لحاظ مدت گریه و خواب شیرخوار و با توجه به این که روند افزایشی خواب می‌تواند یک پدیده طبیعی در شیرخوار نظر گرفته شود، لذا برای رسیدن به نتایج دقیق در این زمینه، نیاز به انجام مطالعه‌ای با داشتن گروه شاهد (بدون انجام ماساژ) می‌باشد


وجیهه آتشی، فرحناز محمدی، اصغر دالوندی، ایرج عبدالهی، روزبه کاظمی،
دوره 18، شماره 2 - ( 3-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: درد شانه ناشی از همی­پلژی یک پدیده شایع پس از سکته مغزی می­باشد که استقلال بیمار را در انجام فعالیت‌های روزمره به شدت محدود می­کند. پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان تأثیر ماساژ SSBM بر درد ­شانه و عملکرد دست بیماران مبتلا به سکته مغزی انجام یافته است.

روش بررسی: مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی است. شرکت‌کنندگان این مطالعه شامل 34 بیمار واجد معیارهای ورود بودند که از میان 70 بیمار مراجعه‌کننده به مرکز توانبخشی تبسم در فاصله زمانی 1/8/1389 تا 1/10/1389 انتخاب شدند و به روش تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. برای هر یک از نمونه­های گروه مداخله 7 جلسه متوالی روزانه ماساژ پشت به روش ضربه‌ای سطحی (SSBM) به مدت 10 دقیقه انجام گرفت. ابزار گرد­آوری داده­ها شامل پرسشنامه مشخصات جمعیت‌شناختی، مقیاس دیداری درد و پرسشنامه عملکرد دست مبتلا در فعالیت‌های روزانه بود. میزان درد شانه و عملکرد دست قبل و 24 ساعت پس از آخرین جلسه ماساژ در هر دو گروه ارزیابی و مورد مقایسه قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از آمارهای توصیفی و تحلیلی (تی‌مستقل، تی‌زوجی، آنالیز کوواریانس) صورت گرفت.

یافته‌ها: میانگین درد شانه قبل از مداخله در هر دو گروه آزمون و شاهد 40/ 8 بود (تفاوتی را نشان نمی‌داد). پس از مداخله میانگین درد شانه در گروه آزمون 13/1 و در گروه شاهد 40/8 محاسبه شد که مؤید تفاوت معنادار (001/0p<) بود. همچنین میانگین عملکرد دست مبتلا قبل از ماساژ در گروه آزمون 46/7 و در گروه شاهد 93/8 بود که تفاوتی را نشان نمی‌دهد (752/0=p). پس از مداخله میانگین عملکرد دست مبتلا در گروه آزمون 13/9 و گروه شاهد 66/8 بود که تفاوت معناداری را به دنبال ماساژ نشان نمی‌دهد (918/0=p) اما در گروه آزمون قبل و بعد از ماساژ تفاوت معنادار می‌باشد (001/0p<).

نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج حاصل از پژوهش حاضر، به‌کارگیری ماساژ SSBM به عنوان مداخله‌ای غیر تهاجمی و مکمل، توسط کارکنان درمانی و مراقبتی، می­تواند گام مؤثری در پیشگیری یا کاهش درد شانه و به تبع آن بهبود عملکرد حرکتی بیماران مبتلا به همی­پلژی در اثر سکته مغزی محسوب گردد.


زهره مریمی، مریم مدرس، سیمین تعاونی، عباس رحیمی فروشانی،
دوره 19، شماره 1 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: هیسترکتومی یکی از شایع‌ترین جراحی‌های ژنیکولوژیک در زنان است که منجر به نگرانی‌های زیادی در بیماران می‌شود. به همین دلیل، این پژوهش با هدف تعیین تأثیر ماساژ پا بر اضطراب قبل و بعد از هیسترکتومی انجام گرفته است .

  روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی تصادفی دو گروهی، 60 بیمار تحت عمل هیسترکتومی بستری در بیمارستان‌های ولی‌عصر (عج) و شریعتی تهران در سال 1391 به روش نمونه‌گیری آسان انتخاب و به طور تصادفی در یکی از 2 گروه مداخله و یا شاهد توزیع شدند. بیماران گروه مداخله ماساژ پا را در 3 جلسه در طی 3 روز متوالی (هر جلسه 20 دقیقه) دریافت کردند. در بیماران گروه کنترل پژوهشگر به مدت 20 دقیقه در کنار بیماران حضور یافت. سنجش اضطراب در 7 مرحله در 2 گروه، قبل و 30 دقیقه بعد از مداخله در هر روز و همچنین یک هفته بعد از عمل به کمک پرسشنامه اضطراب آشکار اشپیل‌برگر انجام گرفت. داده‌ها با استفاده از آزمون واریانس با اندازه‌گیری تکراری و تی‌مستقل تحلیل شد .

  یافته‌ها : مقایسه نمرات اضطراب آشکار یک روز قبل از مداخله در دو گروه تفاوت معناداری نشان نداد. اما تغییرات میانگین نمره اضطراب قبل و بعد از هر بار مداخله در دو گروه حاکی از اختلاف معنادار بود. مقایسه میانگین نمره اضطراب دو گروه یک هفته بعد اختلاف آماری معنادار نشان داد (001/0 p< ) .

  نتیجه‌گیری: به‌کارگیری ماساژ پا می‌تواند اضطراب بیماران قبل و بعد از هیسترکتومی را کاهش دهد .

  


علی محمدپور، عاطفه دهنوعلیان، سیدجواد مجتبوی،
دوره 19، شماره 1 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: حوادث عروقی- مغزی سومین علت مرگ و میر در جهان و از علل عمده ناتوانی انسان‌ها می‌باشد. اقدامات درمانی دارویی و غیردارویی مختلفی جهت این بیماران اعمال می‌شود. ماساژ بازتابی پا یکی از روش‌های غیردارویی پیشنهادی می‌باشد. هدف از این پژوهش تعیین تأثیر این روش بر فشارخون سیستولیک و دیاستولیک در مبتلایان به سکته مغزی است .

  روش بررسی: این پژوهش یک کارآزمایی بالینی است که در آن 68 بیمار مبتلا به سکته مغزی مراجعه‌کننده به بیمارستان‌های 22 بهمن شهر گناباد و 22 بهمن و حکیم شهر نیشابور از 1/3/91 تا 1/7/91، به روش در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمون (34 نفر) و شاهد (34 نفر) تقسیم شدند. در گروه آزمون ماساژ بازتابی پا به مدت 30 دقیقه برای هر بیمار انجام یافت. ابزار گردآوری داده‌ها در این پژوهش عبارت بود از: پرسشنامه اطلاعات جمعیت‌شناختی و فرم ثبت فشارخون. داده‌ها در نرم‌افزار SPSS v.20 با استفاده از آزمون‌های تی‌مستقل و تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد .

  یافته‌ها : براساس یافته‌ها میانگین فشارخون سیستولیک و دیاستولیک بیماران در دو گروه شاهد و آزمون قبل از مداخله اختلاف معناداری نداشت ولی مقادیر حاصل پس از ماساژ بازتابی پا نسبت به قبل از آن در گروه آزمون به طور معناداری کاهش یافت (05/0> p ). همچنین بین میانگین فشارخون سیستولیک بین دو گروه 10 و 30 دقیقه بعد از مداخله و فشارخون دیاستولیک در تمام مراحل اندازه‌گیری تفاوت معناداری وجود داشت (05/0> p ).

  نتیجه‌گیری: نتایج به دست آمده نشان‌دهنده تأثیر مثبت ماساژ بازتابی پا در کاهش فشارخون بیماران مبتلا به سکته مغزی می‌باشد. بنابراین می‌توان این روش را به عنوان روشی مکمل در مبتلایان به سکته مغزی توصیه نمود .

  


سوسن ولی‌زاده، محمدباقر حسینی، گلاویژ کریمی جوان، ایران امیرتیموری،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: با پیشرفت فن‌آوری امکان زنده ماندن نوزادان نارس افزایش یافته است . یکی از بزرگ‌ترین مشکلات نوزادان نارس مشکلات تغذیه دهانی می‌باشد که به دلیل عدم تکامل و نقص در هماهنگی مکیدن، بلعیدن و تنفس است. مشکلات تغذیه دهانی بر توانایی نوزاد برای رسیدن به تغذیه دهانی مستقل تأثیر گذاشته و مدت بستری را طولانی می‌کند. هدف مطالعه حاضر مقایسه تأثیر دو روش ماساژ دهانی و مکیدن غیرمغذی بر زمان دستیابی به تغذیه دهانی مستقل و طول مدت بستری در نوزادان نارس بستری در NICU می‌باشد .

  روش بررسی: در کارآزمایی بالینی حاضر، 72 نوزاد نارس 32-28 هفته که در بخش NICU بیمارستان الزهرای تبریز در سال 1391 بستری شده بودند، انتخاب و به صورت تخصیص تصادفی در سه گروه ماساژ دهانی، مکیدن غیرمغذی و شاهد قرار گرفتند. نوزادان گروه ماساژ دهانی حداقل 10 روز، قبل از گاواژ ماساژ داخل و اطراف دهان را دریافت کردند. نوزادان گروه مکیدن غیرمغذی حداقل 10 روز، قبل از گاواژ مکیدن غیرمغذی را با انگشت پژوهشگر یا مادر دریافت کردند. نوزادان گروه شاهد، مراقبت معمول را دریافت کردند. سه گروه از نظر زمان دستیابی به تغذیه مستقل دهانی و مدت بستری با هم مقایسه شدند .

  یافته‌ها : دو گروه مداخله نسبت به گروه شاهد به طور معناداری زودتر به تغذیه دهانی مستقل دست یافتند (001/0 p< ). اما زمان دستیابی به تغذیه دهانی مستقل در دو گروه ماساژ دهانی و مکیدن غیرمغذی اختلاف آماری معناداری نداشت (915/0= p ). طول مدت بستری بین سه گروه مورد مطالعه تفاوت آماری معناداری نداشت (342/0= p ) .

  نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهد دو روش مکیدن غیرمغذی و ماساژ دهانی می‌تواند زمان دستیابی به تغذیه دهانی مستقل در نوزادان نارس را کوتاه‌تر نماید، اما نسبت به هم برتری ندارند .

  


سرور سهرابی، زهرا احمدی، زیبا مسیبی، حمید حقانی،
دوره 20، شماره 2 - ( 5-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: مقالات علمی و مشاهدات بالینی حاکی از آن است که بستری شدن نوزادان در بیمارستان باعث اختلال در ایجاد دلبستگی بین مادر و نوزاد می‌شود . این مطالعه با هدف بررسی تأثیر ماساژ نوزاد توسط مادر بر دلبستگی مادران نوزادان بستری در بخش مراقبت نوزادان اجرا گردیده است .

  روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 42 مادر همراه با نوزاد بستری در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان‌های علی اصغر (ع) و آرش در سال 1392 برای گروه آزمون و شاهد انتخاب شدند. گروه آزمون با استفاده از نمایش فیلم آموزش ماساژ و تمرین عملی روی ماکت، ماساژ نوزاد را فرا گرفتند، سپس مادران نوزادنشان را به مدت 5 روز ماساژ دادند. ماساژ برای هر نوزاد در هر روز 1 نوبت به مدت 15 دقیقه اجرا شد. رفتار دلبستگی مادران نسبت به نوزادانشان قبل از انجام ماساژ و بعد از 5 روز ماساژ در هنگام شیردهی ارزیابی شد. ابزار جمع‌آوری داده‌ها مقیاس سنجش دلبستگی مادر به نوزاد بود . جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون‌های آماری کای‌اسکوئر، آزمون دقیق فیشر و آزمون t در نرم‌افزار SPSS v.19 استفاده شد .

  یافته‌ها : دو گروه آزمون و شاهد از نظر اطلاعات جمعیت‌شناختی همسان بودند و اختلاف در میانگین دلبستگی مادران قبل از ماساژ در دو گروه براساس آنالیزهای آماری معنادار نبود (05/0 p> ). ارزیابی دلبستگی مادران در روز پنجم، نشان داد میانگین دلبستگی مادران در گروه آزمون (26/4 ± 76/64) با گروه شاهد (38/3 ± 38/53) تفاوت آماری معنادار داشته است (001/0 p< ) .

  نتیجه‌گیری: با توجه به نقش مؤثر ماساژ بر رفتارهای دلبستگی، می‌توان این مراقبت سنتی را در کلیه بخش‌های نوزادان رواج داد .

  


زینب رئیسی‌فر، شهرام مولوی نژاد، افسانه رئیسی‌فر، الهام مراغی، مجتبی ویس‌مرادی، علیرضا هلالات،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: خستگی و اختلالات خواب از شایع­ترین شکایات جسمی در بیماران همودیالیزی است. یافتن درمانی مؤثر، کم عارضه و مقرون به صرفه جهت تسکین این مشکلات ضروری به نظر می­رسد. لذا این پژوهش با هدف تعیین تأثیر ماساژ استروک سطحی پشت بر میزان خستگی و کیفیت خواب بیماران همودیالیزی انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تعداد 82 بیمار همودیالیزی در بیمارستان شهید بهشتی آبادان در سال 1397 براساس معیارهای ورود انتخاب و سپس به روش بلوک‌های جایگشتی تصادفی شده با سایز بلوک 4، به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص یافتند. گروه مداخله به مدت 12 جلسه تحت ماساژ قرار گرفتند. مقیاس عددی سنجش خستگی 14 نوبت و پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ نیز 3 نوبت توسط هر دو گروه تکمیل گردید. جهت تحلیل داده‌ها از SPSS ویرایش 22 و روش­های آمار توصیفی و تحلیلی (آنالیز واریانس با اندازه‌گیری‌های مکرر) استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که قبل از مداخله همه متغیرهای جمعیت‌شناختی، در دو گروه آزمون و کنترل تفاوت معناداری از نظر آماری نداشتند (05/0<p). معناداری اثر متقابل گروه و زمان در مقایسه نمره خستگی بین دو گروه در طول مطالعه، نشان می­دهد که روند تغییرات میانگین نمرات خستگی در دو گروه و در طول زمان مطالعه، متفاوت بوده است (001/0>p). همچنین بین دو گروه، نمره کل کیفیت خواب و دیگر ابعاد کیفیت خواب، به جز دو بُعد کیفیت ذهنی خواب و اختلالات خواب، تفاوت آماری معناداری داشتند (05/0>p).
نتیجه‌گیری: مطالعه حاضر نشان داد ماساژ استروک سطحی پشت، سبب بهبود خستگی و کیفیت خواب بیماران همودیالیزی می‌شود. لذا به عنوان یک روش ارزان، مؤثر و بدون عارضه در بیماران همودیالیزی پیشنهاد می­شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20181119041702N1
 
فاطمه ایمانی، ابراهیم نصیری، هوشنگ اکبری، محمدرضا صفدری،
دوره 28، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: : اضطراب و تغییرات همودینامیکی از جمله عوارض شایع ناشی از جراحی‌ها است. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر ماساژ بازتابی کف پا بر اضطراب آشکار و شاخص‌های فیزیولوژیک بیماران تحت جراحی پلاک‌گذاری تیبیا انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی 96 نفر از بیماران کاندید جراحی پلاک‌گذاری تیبیا که در بهار 1399 به بیمارستان آموزشی امام علی (ع) بجنورد مراجعه کرده بودند و شرایط ورود به مطالعه را داشتند، به صورت نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه 48 نفره مداخله و کنترل، قرار گرفتند. برای گروه مداخله یک ساعت قبل از عمل، ماساژ بازتابی کف پا به مدت 10 دقیقه و برای گروه کنترل لمس پا به مدت 2 دقیقه انجام گرفت. میزان اضطراب بیماران به کمک پرسشنامه اضطراب آشکار اشپیل‌برگر قبل و یک ساعت بعد از مداخله و شاخص‌های فیزیولوژیک نیز قبل و بعد از مداخله و در ساعت‌های 2، 4، 6، 12 و 24 پس از جراحی اندازه‌گیری شد. برای مقایسه و تحلیل یافته‌ها از آزمون‌های کای‌دو جهت متغیرهای کیفی و آزمون تی‌تست، من‌ویتنی‌یو و ANOVA Repeated Measure برای متغیرهای کمی در نرم‌افزار آماری SPSS نسخه 21 استفاده شد.
یافته‌ها: این مطالعه نشان داد که میانگین نمره اضطراب بعد از مداخله در دو گروه کنترل و مداخله متفاوت و معنادار شده است (038/0=p). همچنین ماساژ بازتابی کف پا باعث کاهش معنادار فشارخون سیستولیک بعد از مداخله (039/0=p) و 4 ساعت پس از جراحی (007/0=p) و نیز کاهش فشارخون دیاستولیک بلافاصله بعد از مداخله (001/0p<) شده است. ضربان قلب نیز در تمام زمان‌های اندازه‌گیری شده بعد از مداخله کاهش معناداری داشت (05/0>p).
نتیجه‌گیری: ماساژ بازتابی کف پا می‌تواند باعث کاهش اضطراب آشکار و بهبود شاخص‌های فیزیولوژیک بیماران تحت جراحی پلاک‌گذاری تیبیا شود. لذا می‌توان از این روش جهت کاهش اضطراب بیماران کاندید جراحی‌های اورتوپدی استفاده کرد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20200502047265N1

 
معصومه حاجی‌لو، محبوبه سجادی، راضیه سنگسری، اعظم مسلمی،
دوره 28، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: کولیک شیرخوارگی یک موقعیت استرس‌زا برای نوزاد و والدین است که علت و درمان قطعی آن هنوز مشخص نیست. لذا این مطالعه با هدف مقایسه اثربخشی ماساژ و مصرف پروبیوتیک بر کولیک شیرخوارگی انجام گرفته است.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی در مرکز طبی کودکان تهران در سال ۴۰۰-۱۳۹۹ انجام یافت و ۷۵ شیرخوار کولیکی براساس معیارهای روم 4 (ROM IV) وارد مطالعه شدند و به دو گروه ماساژ و پروبیوتیک تخصیص یافتند. تعداد ۶۴ شیرخوار (۳۴ نفر گروه ماساژ و ۳۰ نفر گروه پروبیوتیک) مطالعه را کامل کردند. مدت مداخله ۱۴ روز در نظر گرفته شد. گروه اول ماساژ شکمی با روغن زیتون به صورت دو بار در روز و گروه دوم قطره پروبیوتیک به صورت ۵ قطره یک بار در روز دریافت کردند. ابزار مطالعه مقیاس سنجش روزانه کودک Barr بود. اطلاعات مربوط به سنجش کولیک شامل میانگین زمان گریه کولیکی، خواب و دفعات دفع شبانهروزی، در روزهای ۱و۷و۱۴ به صورت درون گروهی و بین گروهی مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: ماساژ شکمی و مصرف پروبیوتیک هر دو موجب کاهش کولیک شیرخوارگی شدند (05/0>p)، اما گروه ماساژ نسبت به گروه پروبیوتیک کاهش بیش‌تری داشت (05/0>p).
نتیجه‌گیری: با توجه به این که روش ماساژ در کنترل کولیک مؤثرتر بود، لذا توصیه می‌شود که در مراقبت از شیرخوار مبتلا به کولیک از ماساژ استفاده شود که روشی غیردارویی، ایمن و ساده است و به راحتی می‌تواند توسط پرستاران به والدین آموزش داده شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20200903048602N1

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb