23 نتیجه برای ماما
سیده طاهره میر مولایی، شاکری ملک،
دوره 7، شماره 1 - ( 2-1380 )
چکیده
در سال 1987 در یک پروژه بین المللی سازمان جهانی بهداشت WHO و صندوق کودکان ملل متحد (UNICEF) و صندوق جمعیت ملل متحد (UNFPA) و بانک جهانی برنامه ایمنی دوران مادری (safe motherhood) را پیشنهاد کردند و اهداف زیر را برای آن در نظر گرفتند :1 - کاهش مرگ و میر مادران از سال 1990 تا سال 2000 به نصف میزان موجود آن
2 - دسترسی تمام زنان حامله به مراقبتهای دوران بارداری و افراد آموزش دیده در طی زایمان و تسهیلات ارجاع برای حاملگیهای پرخطر و اورژانسهای مامایی 3 - در دسترس بودن اطلاعات و خدمات لازم برای پیشگیری از حاملگی های با سن کم، سن بالا، حاملگی های متعدد، حاملگی های با فاصله کم سازمان جهانی بهداشتWHO سال 1998 را بعنوان سال ایمنی دوران مادری اعلام کرده است. لذا مناسبت دارد که ضمن بررسی کارهای انجام شده در طی ده سال اخیر در زمینه ایمنی مادری، به نقش ماماها نیز در این امر بپردازیم.
مینو پاکگوهر، مهرناز گرانمایه، غلامرضا بابایی، مژگان نظری،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1382 )
چکیده
مریم مدرس، مهوش مشرفی، سیده طاهره میرمولایی، مرجان ضیایی بیدهندی،
دوره 10، شماره 2 - ( 2-1383 )
چکیده
مقدمه: بر اساس تحقیقات سازمان بهداشت جهانی، یکی از مهمترین علل مرگ و میر مادر و نوزادان زایمان طولانی مدت است که در 25-5 درصد زایمانها رخ میدهد و عامل 11-8 درصد مرگهاست. در واقع زایمان طولانی در هر 13 دقیقه منجر به مرگ یک مادر میشود. به همین دلیل با هدف تعیین تأثیر آموزش استفاده از پارتوگرام بر کیفیت مراقبتهای ارایه شده توسط ماماهای شاغل در بیمارستانهای دولتی تهران این تحقیق انجام شد.
روش کار: این پژوهش یک مطالعهی نیمه تجربی با طرح تک گروهی میباشد که به صورت پیش آزمون، پس آزمون به مرحله اجرا در آمد. واحدهای مورد پژوهش، شامل53 ماما بودند که در مدت اجرای طرح در زایشگاهها فعالیت داشته و مسئول ثبت سیر زایمان و کنترل زائو در کلیه مراحل زایمانی بودند. نمونههای مورد پژوهش، به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها شامل پارتوگرام، برگه ثبت اطلاعات و پرسشنامه شامل اطلاعات فردی نمونهها بود. برگهی ثبت اطلاعات مورد استفاده شامل چهار بخش کیفیت ثبت سلامت مادر، جنین، سیر زایمان و کیفیت اداره زایمان بود.
یافتهها: نتایج مطالعه نشان داد که بین آموزش پارتوگرام و نحوهی ثبت انقباضات رحمی، ثبت منحنی اتساع دهانه رحم، ثبت ضربانات قلب جنین، ثبت وضعیت خونریزی واژینال، وضعیت مایع آمنیوتیک، علایم حیاتی مادر، مصرف داروها، آزمایشات ادراری، مناسب بودن تعداد معاینات مهبلی، ثبت زمان پارگی کیسه آب و زمان انجام آمنیوتومی و ثبت وضعیت مصرف اکسی توسین با 0001/0>p ارتباط معناداری وجود داشت، یعنی در عملکرد ماماها قبل و پس از آموزش نحوه استفاده از پارتوگرام از نظر این موارد تفاوتی معنادار وجود داشت ولی در نحوه رسم منحنی نزول عضو نمایش، ثبت مولدینگ و وضعیت ارجاع به پزشک متخصص تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه آموزش را در ارتقاء کیفیت مراقبتهای مامایی مؤثر میداند و پیشنهاد میشود آموزش پارتوگرام در تمام سطوح مورد توجه قرار گیرد و همچنین بر آموزش استفاده از پارتوگرام در برنامه آموزشی دانشجویان مامایی و برنامههای آموزش مداوم، تأکید شود.
سیده طاهره میرمولایی، حسن شعبانی، غلامرضا بابایی، زهرا عبدحق،
دوره 10، شماره 3 - ( 4-1383 )
چکیده
مقدمه: حرفهی مامایی با قضاوتهای بالینی درگیر است که تأثیر مستقیم روی سلامت مادر و جنین خواهد داشت. ماما باید در مواقع بروز فوریتها با دانش و مهارت کافی قادر به تصمیمگیری باشد. یک ماما با تقویت تفکر انتقادی در فرآیند مراقبت بهترین خدمات را ارایه خواهد داد.
مواد و روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی مقایسهای است که به صورت مقطعی و با هدف کلی مقایسه تفکر انتقادی دانشجویان ترم اول و ترم آخر کارشناسی پیوسته مامایی دانشگاههای علوم پزشکی شهر تهران انجام شد. در این پژوهش، با توجه به معیارهای مورد نظر 259 نفر از دانشجویان ترم اول و ترم آخر کارشناسی، به روش سرشماری انتخاب شدند. به منظور اندازهگیری میزان تفکر انتقادی آنان از آزمون تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم ب استفاده شد. این پرسشنامه یکی از ابزارهای سنجش مهارت تفکر انتقادی است که توانایی تحلیل، استنباط، استدلال استنتاجی، استدلال استقرایی و ارزشیابی را میسنجد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تی و آنالیز واریانس و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافتهها: نمرات کل تفکر انتقادی دانشجویان ترم اول و ترم آخر دانشگاههای علوم پزشکی تهران تفاوت معناداری نداشت. فقط نمرات دانشجویان ترم آخر دانشگاه تهران کاهش
(0/009=p) و در دانشگاه ایران افزایش را نشان داد (007/0=p). در مقایسه مهارتهای تفکر انتقادی نیز تفاوت زیـادی دیده نشد و فقط توانایی استدلال استقرایی دانشجویان کارشناسی دانشگاه تهران کاهش (001/0=p) و در دانشگاه ایران افزایش را نشان داد (002/0=p). توانایی ارزشیابی دانشجویان دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامی کاهش داشت
(0/002=p)، اما در دانشگاه ایران افزایش را نشان داد (008/0=p).
نتیجهگیری: بر اساس این یافتهها میتوان گفت، اگر چه تفکر انتقادی بسیار مهم است، اما در طول آموزش دوران تحصیل به آن توجهی نشده است. روشهای آموزش فعلی مامایی قادر به افزایش سطح تفکر انتقادی دانشجویان نیست. لذا به کارگیری روشهای آموزش نوین و راهکارهای یادگیری فعال لازم است.
فاطمه رحیمیکیان، مریم مدرس،
دوره 11، شماره 2 - ( 2-1384 )
چکیده
بارداری و زایمان وقایع ویژه زندگی زنان و خانوادههای آنان است. اگر چه بارداری، بیماری نیست و یک پدیده طبیعی محسوب میشود ولی میتواند با خطراتی برای سلامت و زندگی مادر و جنین او همراه شود. مرگ مادر در نتیجه مشکلات مشابه در سرتاسر دنیا اتفاق میافتد و پنج علت مهم آن خونریزی، عفونت، فشارخون بالا، زایمان طولانی و انجام سقط در شرایط غیر بهداشتی است.
تشخیص زودرس پیشرفت غیر طبیعی زایمان و پیشگیری از طولانی شدن آن به طور قابل توجهی خطر خونریزی بعد از زایمان و عفونت را کاهش میدهد. نمودار زایمانی یا پارتوگراف در سال 1970 برای تشخیص موارد غیر طبیعی و عدم تناسب سر جنین با لگن مادر معرفی و مورد استفاده قرار گرفت.
در واقع پارتوگراف یک سیستم اخطاردهنده زودهنگام است که از طریق ثبت تمام مشاهدات و معاینات بر روی یک نمودار میتواند از مشکلات احتمالی حین مراحل زایمان پیشگیری نماید و در اسرع وقت مادر به سطوح بالاتر ارایه خدمات بهداشتی درمانی ارجاع گردد.
زهره پارسا یکتا، نسرین سلمانی باروق، زهرا منجمد، فرشته فرزیانپور، محمدرضا اشراقیان،
دوره 11، شماره 2 - ( 2-1384 )
چکیده
مقدمه :ارزشیابی فرآیندی نظامدار برای جمعآوری، تحلیل و تفسیر اطلاعات به منظور بررسی میزان عملی شدن هدفها میباشد. منظور از آموزش در سیستم نظام آموزشی دانشگاهی، ایجاد تغییرات مناسب و روزافزون در حاصل این سیستم یعنی دانشجویان است. هدف از ارزشیابی نیز ارتقاء کیفیت آموزش میباشد.
مواد و روش کار: در این مطالعه دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران با هدف انطباق آموزش با نیازهای جامعه و ارتقاء کیفیت با استفاده از پرسشنامه نظرسنجی از استادان، دانشجویان و دانشآموختگان در سال 1383 مورد ارزشیابی قرار گرفتند. این پژوهش یک مطالعه مقطعی و از نوع پیمایش توصیفی و تحلیلی میباشد که بر اساس ده گام و در هشت حوزه با عوامل مورد ارزشیابی مثل مدیریت و سازماندهی، هیأت علمی، فراگیران، نیروی انسانی و پشتیبانی، فضاهای: آموزشی - پژوهشی - بهداشتی و درمانی، تجهیزات: آموزشی - پژوهشی - آزمایشگاهی و تشخیصی، دورهها، برنامههای آموزشی، فرآیند تدریس و یادگیری و رضایتمندی دانشآموختگان انجام شده است.
یافتهها: میانگین کل نتایج ارزیابی درونی در دو گروه آموزشی پرستاری و مامایی در رشتههای کارشناسی ارشد پرستاری و مامایی و دکتری پرستاری در هشت حوزه بر اساس الگوی SWOTs به ترتیب 4/80%، 5/81% و 1/82% یعنی بسیار خوب تحلیل شده است.
نتیجهگیری: ارزشیابی آموزشی بهترین شاخصی است که میزان رسیدن به هدفها را نشان میدهد و به تحلیل کیفیت فعالیتهای آموزشی میپردازد و از آن میتوان به نتایج منطقی ومتعارف دست یافت.
مهرناز گرانمایه، افسر رضاییپور، حمید حقانی، الهام آخوندزاده،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:درد شدید زایمان، همواره باعث نگرانی و ترس زن باردار میشود. این مطالعه به منظور بررسی تأثیر آموزش بر میزان بهکارگیری روشهای کاهش درد زایمان توسط ماما انجام شده است.
روش بررسی: این یک مطالعه مداخلهای و نیمه تجربی است. نمونهها شامل 59 نفر از ماماهای بخشهای زایمان بیمارستانهای غیرآموزشی گیلان بودند. که با روش نمونهگیری به شیوه سهمیهای انتخاب شده بودند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه بود که اعتبار علمی با روش اعتبار محتوی و پایایی آن با روش آزمون مجدد سنجیده شد. دادهها در دو مرحله قبل و بعد از آموزش جمعآوری گردید. روشهای مختلف کاهش درد با تأکید بر بهکارگیری روشهای غیردارویی نظیر ماساژ ملایم، برقراری تماس چشمی با مادر، تشویق زائو به ذکر دعا و روشهای حمایتی، فیزیولوژیک و جایگزینی (مانند استفاده از ماساژ، کمپرس گرم، تغییر وضعیت، استفاده از روغنهای معطر) در کارگاه یک روزه آموزش داده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با کمک نرمافزار SPSS و آمار توصیفی و تحلیلی انجام شد.
یافتهها: نتایج آزمون تی زوج (05/0p<) نشانگر افزایش معنادار در بهکارگیری روشهای کاهش درد زایمان توسط ماماها بعد از آموزش بود. میانگین امتیازات حاصل از بهکارگیری روشهای کاهش درد توسط ماماها بر حسب مشخصات فردی قبل و بعد از آموزش تفاوت معنادار آماری نداشت.
نتیجهگیری: آموزش به شیوه برگزاری کارگاه در ارتقای میزان به کارگیری روشهای کاهش درد توسط ماماهای شاغل در بخشهای زایمان مؤثر بود؛ به ویژه آن دسته از روشهایی که دارای عوارض کمتر، اثربخشی بیشتر و کاربرد سادهتری هستند.
ترانه تقوی لاریجانی، فرهاد رمضانیبدر، علیرضا خاتونی، زهرا منجمد،
دوره 13، شماره 2 - ( 2-1386 )
چکیده
زمینه و هدف:دانشجویان پرستاری و مامایی، عوامل استرسزای متعددی را تجربه میکنند. به منظور کاهش استرسها و پیشگیری از عواقب آنها باید تدابیری اتخاذ گردد. هدف از این مطالعه مقایسه عوامل استرسزا بین دانشجویان سال آخر پرستاری و مامایی در دانشگاههای علوم پزشکی منتخب شهر تهران است. مقایسه عوامل استرسزا در دانشجویان پرستاری و مامایی میتواند شرایط زمینهای کنترلکننده این عوامل را تا حدود زیادی مشخص کند.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی و مقطعی است. نمونههای پژوهش شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دختر سال آخر پرستاری و مامایی دانشگاههای علوم پزشکی تهران،ایران و شهید بهشتی در سال تحصیلی 84-83 بودند، که به روش سرشماری انتخاب شدند. از 380 نفر دانشجویان سال آخر، تعداد 363 نفر در پژوهش شرکت کردند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شد که شامل متغیرهای فردی (15 سؤال) و عوامل استرسزا (54 سؤال) در سه حیطه محیط دانشگاه، محیط بالین و مسایل شخصی-اجتماعی میباشد. پس از تعیین اهم عوامل استرسزا توسط دانشجویان پرستاری و مامایی، کلیه عوامل استرسزا بین دانشجویان پرستاری و مامایی مورد مقایسه قرار گرفت. دادهها با استفاده از آمار توصیفی نظیر شاخصهای مرکزی (میانگین)، و آمار استنباطی نظیر آزمون 2، توسط نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که تعدادی از عوامل استرسزا نظیر مبهم بودن آینده شغلی، عدم کفایت حرفهای هنگام فارغ التحصیلی، مراقبت از افراد در حال مرگ، فقدان هماهنگی بین آموزش و بالین، نگرانی در زمینه اشتغال و کاریابی و.... به طور مشترک توسط دانشجویان پرستاری و مامایی عنوان شده است. همچنین بین برخی از عوامل استرسزا در حیطهتحصیل در دانشگاه (نظیر نارضایتی از رشته تحصیلی)، حیطه بالین (نظیر دانش بالینی ناکافی)، و حیطه شخصی - اجتماعی (نداشتن اعتماد به نفس) با رشته تحصیلی ارتباط آماری معناداری مشاهده میشود.
نتیجهگیری: دانشجویان پرستاری و مامایی در حیطههای تحصیل در دانشگاه، محیط بالین و شخصی-اجتماعی با استرسورهای متعددی روبرو هستند که برخی از آنها اهمیت بالایی دارد. همچنین در مواردی دانشجویان پرستاری و مامایی استرسهای متفاوتی را تحمل میکنند که مقایسه آنها زمینه ارایه راهکارهای مؤثرتر در کاهش عوامل استرس را فراهم میکند. لذا لازم است که مسؤولین دانشکدهها برای کاهش عوامل استرسزا برنامهریزی نموده و راهکارهای بهینه را به کار گیرند.
میترا ذوالفقاری، محمدرضا سرمدی، رضا نگارنده، بهمن زندی، فضلالله احمدی،
دوره 15، شماره 1 - ( 5-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: نظام یادگیری الکترونیکی ترکیبی، به عنوان یک نظام آموزشی مرکب از آموزش چهره به چهره و یادگیری الکترونیکی، در آموزش دروس پرستاری در سایر کشورها حرکت رو به رشدی داشته است. این روش در ایران چندان شناخته شده نیست و پذیرش آن توسط دستاندرکاران آموزش نیازمند زمینهسازی مناسب میباشد. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف شناخت نگرش اعضای هیأت علمی دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران نسبت به تدریس به روش نظام یادگیری الکترونیکی ترکیبی انجام گرفته است. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی توصیفی، کلیه اعضای هیأت علمی دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران (به تعداد 60 نفر)، به طریق تمام شماری مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه محقق ساخته بود. دادهها پس از جمعآوری با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرمافزار آماری SPSS v.11.5 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: میزان پاسخدهی به پرسشنامه 33/93% (56نفر) بود. 7/85% پاسخدهندگان زن بودند. میانگین سنی 88/44 با انحراف معیار 6/5 و میانگین سنوات تدریس 75/16سال با حداقل 5 و حداکثر 30 سال بود. در خصوص نگرش اعضای هیأت علمی به تدریس از طریق نظام یادگیری الکترونیکی ترکیبی، یافتهها نشان داد که 66% نمونهها نگرش مثبت و 34% نگرش کاملاً مثبت داشته و هیچکدام نگرش منفی نداشتهاند. همچنین 1/41% تمایل زیاد خود را جهت آماده نمودن دروس به شیوه الکترونیکی بیان نمودند و 5/87% مایل بودند که در کارگاههای آموزشی تدوین محتوای الکترونیکی شرکت نمایند. تحلیل آماری تفاوت معناداری از نظر سن، جنسیت و سابقه تدریس با نحوه نگرش نسبت به تدریس الکترونیکی نشان نداد. صرفاً رابطه آماری معناداری بین آمادگی شرکت در کارگاه با نگرش نسبت به تدریس به شیوه الکترونیکی ترکیبی نشان داده شد (012/0=p) و نگرش مثبتتر با آمادگی بیشتر همراه بود.
نتیجهگیری: با توجه به نگرش مثبت اعضای هیأت علمی به تدریس از طریق نظام یادگیری الکترونیکی ترکیبی، از این لحاظ زمینه جهت طراحی و حرکت به سمت اجرای نظام یادگیری الکترونیکی ترکیبی در آموزشهای رسمی دانشکده پرستاری و مامایی آماده است، لذا پیشنهاد میگردد اقدامات لازم در این مورد صورت گیرد.
ترانه تقوی لاریجانی، ناهیددخت شریفی نیستانک، محمد آقاجانی، عباس مهران،
دوره 15، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: وجود همزمان قاطعیت پایین و اضطراب بالا در دانشجویان پرستاری و مامایی باعث اختلال در عملکرد تحصیلی، تضعیف توانایی و عدم شکوفایی استعدادهایشان شده و نه تنها سلامت آنها به خطر میاندازد، بلکه آنان را از یک زندگی سالم و شکوفا باز میدارد. مطالعات اندکی در این زمینه صورت گرفته است. هدف از این مطالعه تعیین ارتباط قاطعیت و اضطراب در دانشجویان پرستاری و مامایی میباشد. روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع همبستگی است. 173 دانشجوی پرستاری (68 پسر، 105 دختر) و 77 دانشجوی مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1386 به عنوان نمونه انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از ابزار خود گزارشی شامل «فرم اطلاعات شخصی»، «پرسشنامه اضطراب نهان اشپیلبرگر» و «مقیاس سنجش قاطعیت Gambrill و Richy» جمعآوری و با استفاده از روشهای آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که بیش از نیمی از دانشجویان پرستاری و مامایی (به ترتیب 5/59% و7/59%) دارای قاطعیت متوسط هستند. همچنین در مجموع 3/43% دانشجویان پرستاری و 4/36% دانشجویان مامایی دارای اضطراب در سطوح متوسط و بالا بودند. ضریب همبستگی پیرسون ارتباط معکوس و معناداری را بین قاطعیت و اضطراب در دانشجویان پرستاری (001/0p<) و مامایی (001/0p<) نشان داد. برخی از متغیرهای فردی و تحصیلی ارتباط معناداری با قاطعیت و اضطراب دانشجویان داشتند.
نتیجهگیری: با توجه به ارتباط قاطعیت و اضطراب و تأثیر آن بر سلامت روان، عملکرد تحصیلی و شغلی دانشجویان، توجه خاص متخصصان آموزش و نیز انجام اقداماتی جهت آگاهی دانشجویان از مهارتهای لازم برای تعامل مثبت با دیگران و همچنین افزایش قاطعیت و کاهش اضطراب ضروری میباشد.
سیده طاهره میرمولایی، مهوش مشرفی، انوشیروان کاظمنژاد، فرشید فریور، حبیبه مرتضی،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: تغذیه مادر با موفقیت او در بارداری و زایمان و مراقبت از سلامت، رشد و پرورش جنین رابطه دارد. بنابراین آموزش جهت تنظیم یک برنامه غذایی متناسب در این دوران ضروری میباشد. یکی از وظایف مهم ماماها ارایه مراقبت و آموزش برای مادران باردار است. هدف از مطالعه حاضر تعیین میزان تأثیر آموزش تغذیه بر رفتار تغذیهای زنان باردار است. روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مداخلهای و نیمه تجربی است. 272 زن باردار شکم اول مراجعهکننده به 8 مرکز بهداشتی درمانی شهر سمنان در سال 1387 به روش نمونهگیری طبقهای - خوشهای انتخاب شدند و در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. برای گروه آزمون کلاس آموزش تغذیه دوران بارداری طی 2 جلسه 90 دقیقهای و با فاصله یک هفته برگزار گردید. جمعآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه در دو مرحله پس آزمون و پیش آزمون (به فاصله 6 هفته) انجام گرفت. جهت تجزیه و تحلیل از آمار توصیفی و تحلیلی در نرمافزار SPSS استفاده شد.
یافتهها: دادهها حاکی از یکسان بودن دو گروه از لحاظ سن، سن حاملگی، تحصیلات، تعداد حاملگی، شاخص توده بدنی، مدت ازدواج، سن همسر، تحصیلات همسر و شغل همسر بود. نتایج نشان داد قبل از مداخله بین رفتار تغذیهای در دو گروه آزمون و شاهد تفاوت معناداری وجود نداشته است (395/0=p). اما پس از مداخله تفاوت معناداری بین رفتار تغذیهای بین دو گروه مشاهده شد (001/0p<).
نتیجهگیری: نتایج پژوهش مبین تأثیر مثبت آموزش تغذیه بر رفتارهای تغذیهای دوران بارداری است. بنابراین توصیه میشود ماماها مباحث تغذیهای مادران باردار را در کلاسهای آموزشی دوران بارداری به ترتیبی که در این تحقیق انجام شده است، به اجرا در آورند.
آلیس خاچیان، هومان منوچهری، مهرنوش پازارگادی، علیرضا اکبرزاده باغبان،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه بزرگترین مسأله که هر سازمان با آن روبهرو است، مسأله تحول و دگرگونی است و با توجه به این باور که هیچ چیز به غیر از خود تغییر، ثابت نیست، مدیریت تغییر یکی از مهمترین مباحث علم مدیریت به شمار میرود. دانشکدههای پرستاری و مامایی محیطی علمی بوده و اعضای هیأت علمی میتوانند به عنوان افرادی آگاه و مطلع، به منظور استقرار الگوی مناسب جهت مدیریت تغییر همکاری لازم را نموده و سازمان را به سمت تعالی مورد نظر هدایت نمایند. لذا این مطالعه با هدف بررسی تجارب مدیران پرستاری در مورد چالشهای مدیریت تغییر در دانشکدههای پرستاری و مامایی تیپ یک انجام یافته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر توصیفی اکتشافی است و به روش مثلثسازی در سال 1390 انجام گرفته است. جامعه پژوهش مدیران دانشکدههای پرستاری و مامایی تیپ یک دانشگاههای علوم پزشکی در شهر تهران بوده و نمونههای پژوهش به صورت مبتنی بر هدف انتخاب شدند. اطلاعات از طریق مصاحبههای نیمه ساختار یافته جمعآوری شده و تجزیه و تحلیل متن مصاحبههای استخراج شده به روش تحلیل محتوا انجام پذیرفته است.
یافتهها: مشارکتکنندگان 10 نفر بودهاند. پس از انجام مصاحبهها، کدهای مفهومی استخراج گردید و سپس کدها در چند مقوله اصلی دستهبندی شدند که عبارتند از «درجه تمرکز در مدیریت»، «نقش و ویژگیهای مدیر» و «تغییر نگرش».
نتیجهگیری: نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که مدیران، درجه تمرکز در مدیریت، نقش و ویژگیهای مدیر و تغییر نگرش متناسب در کارکنان را از چالشهای مهم مدیریت تغییر میدانند
سهیلا محمدیریزی، معصومه کردی، محمدتقی شاکری، جواد صالحی فدردی، لیلی حفیظی،
دوره 18، شماره 5 - ( 11-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: استرسهای محیطی از جمله استرسهای زندگی و فشارهای شغلی به برهم زدن عملکرد سیستم هورمونی و اختلالات مربوط به الگوی خونریزی قاعدگی منجر میشود. هدف از این مطالعه تعیین میزان استرس شغلی ماماها و ارتباط آن با الگوی خونریزی قاعدگی بوده است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع مقطعی و در مورد 150 مامای شاغل در بیمارستانها و مراکز بهداشتی درمانی شهر مشهد که شرایط ورود به مطالعه را داشتند به روش نمونهگیری دو مرحلهای انجام یافت. ماماهای مورد پژوهش علاوه بر تکمیل پرسشنامههای مربوط به مشخصات فردی و محتوای شغلی کارازک، در بدو ورود به مطالعه فرم ثبت روزانه قاعدگی را به منظور ثبت طول دوره، مدت خونریزی و چارت هیگام را به منظور ثبت مقدار خونریزی طی سه دوره قاعدگی تکمیل نمودند. تجزیه و تحلیل آماری با نرمافزار آماری SPSS v.14 و آزمونهای آماری تی دانشجویی، آنالیز واریانس یک طرفه، منویتنی، کایاسکوئر، ضریب همبستگی و مدل رگرسیون خطی انجام گرفت.
یافتهها: 3/21% ماماها استرس شغلی خفیف، 3/19% متوسط و 3/59% شدید داشتند. متوسط مدت خونریزی قاعدگی 06/7 روز، طول دوره 99/27 روز و مقدار خونریزی 72/79 سیسی بود و بین میزان استرس شغلی با مدت خونریزی، طول دوره قاعدگی و نظم قاعدگی رابطه معنادار وجود داشت (به ترتیب 001/0>p، 03/0= p، 001/0>p) اما با مقدار خونریزی رابطه معناداری دیده نشد (116/0=p).
نتیجهگیری: در این مطالعه استرس شغلی با الگوی خونریزی قاعدگی ماماها ارتباط داشت. لذا اتخاذ راهکارهای مناسب جهت بهبود شرایط کار و مقابله با استرس از جمله حمایتهای اجتماعی و حرفهای ضروری است.
ندا رحیمی، عصمت نوحی، نوذر نخعی،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: سلامت معنوی جدیدترین بعد سلامت میباشد که در کنار ابعاد دیگر سلامتی همچون سلامت جسمی، روانی، اجتماعی قرار گرفته است. مطالعه حاضر با هدف بررسی سلامت معنوی دانشجویان پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی کرمان صورت گرفته است .
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی و توصیفی- تحلیلی، جامعه پژوهش شامل تعداد 222 نفر از دانشجویان پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سال 1391 بود که به صورت سرشماری مورد بررسی قرار گرفتند . ابزار پژوهش پرسشنامه سلامت معنوی پولتزین و الیسون بود. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری پارامتریک (تیمستقل و ANOVA ) در نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .
یافتهها : نتایج مطالعه نشان داد که سلامت معنوی دانشجویان پرستاری و مامایی در حد متوسط قرار دارد. همچنین از میان متغیرهای سن، جنس، وضعیت تأهل، سال تحصیلی، تنها متغیر جنس با میانگین نمره سلامت معنوی ارتباط آماری معناداری داشت .
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش سلامت معنوی دانشجویان پرستاری و مامایی در حد متوسط بود که این نتایج اهمیت پرداختن به موضوع معنویت در بین دانشجویان پرستاری و مامایی را نشان میدهد و لازم است برای ارتقای سطح معنویت دانشجویان پرستاری و مامایی برنامهریزیهای لازم صورت گیرد .
سمیه قویپنجه، حسین ابراهیمی، شیرین برزنجه عطری، وحید پاکپور، پویا تاروردیزاده،
دوره 20، شماره 2 - ( 5-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: بروز افسردگی در میان دانشجویان پرستاری و مامایی شایع است. آموزش مهارت حل مسأله نوعی مداخله روانشناختی کوتاه مدت است که میتواند در حل مشکلات روانشناختی استفاده شود. این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت حل مسأله بر کاهش شدت افسردگی دانشجویان پرستاری و مامایی اجرا شده است .
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه شاهد میباشد. جامعه آماری، کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل در نیمسال اول 90-89 در دانشکدههای پرستاری و مامایی ارومیه و تبریز بودند. ابتدا مقیاس افسردگی بک در هر دو دانشکده اجرا شد. نمونه پژوهش شامل 92 دانشجو بود که در مقیاس افسردگی نمره 10 و بالاتر کسب کرده بودند و به طور تصادفی به دو گروه مداخله (46 نفر) و شاهد (46 نفر) تقسیم شدند. گروه مداخله در 6 جلسه آموزش مهارت حل مسأله دریافت نمود. در پایان در هر دو گروه مقیاس افسردگی بک اجرا شد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد .
یافتهها : نمرات مقیاس افسردگی بک در گروه مداخله از 60/18 به 41/13 و در گروه شاهد از 04/15 به 91/15 تغییر یافت. بر این اساس میانگین نمرات افسردگی گروه مداخله در مقایسه با گروه شاهد کاهش معناداری (001/0 p< ) داشته است.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه، آموزش مهارت حل مسأله به عنوان یک مداخله روانشناختی کوتاه مدت میتواند به ارتقای سلامت روان دانشجویان کمک کرده و زمینه را برای کسب مهارتهای مراقبتی و ارتقای کیفیت مراقبت پرستاری و مامایی فراهم نماید .
زهرا هادیزاده طلاساز، شهلا نورانی سعدالدین، محمدتقی شاکری،
دوره 21، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: کیفیت زندگی کاری اثر مهمی روی واکنشهای کارکنان مانند رضایت شغلی، مشارکت کاری، عملکرد شغلی، قصد ترک خدمت، تغییر و تبدیل سازمانی دارد. بنابراین سنجش دو متغیر کیفیت زندگی کاری و رضایت شغلی برای تمام کارکنان سازمانها از جمله ماماها که از اعضای مهم تیم ارایهدهنده خدمات بهداشتی هستند، دارای اهمیت است. از اینرو هدف مطالعه حاضر تعیین ارتباط مؤلفههای کیفیت زندگی کاری و رضایت شغلی ماماها میباشد .
روش بررسی: مطالعه حاضر توصیفی- همبستگی است که به صورت مقطعی در سال 1393 در مورد 230 ماما در مشهد انجام یافته است. نمونه مورد مطالعه از میان ماماهای شاغل در زایشگاهها و مراکز بهداشتی درمانی به روش نمونهگیری آسان انتخاب شد. ابزار مطالعه پرسشنامههای اطلاعات جمعیتشناختی، کیفیت زندگی کاری والتون و رضایت شغلی مینهسوتا بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی، همبستگی پیرسون، اسپیرمن و آنووا در نرمافزار SPSS v.19 انجام یافت .
یافتهها : نتایج نشان داد کیفیت زندگی کاری کلی با رضایت شغلی دارای رابطه مثبت معنادار (001/0> p ، 525 /0= rp ) میباشد. نتیجه در سطح جز ئ یتر حاکی از آن بود که رضایت شغلی با پرداخت منصفانه و کافی (001/0> p ، 277/0= rp )، محیط کاری ایمن (001/0> p ، 274/0 = rp )، تأمین فرصت رشد و امنیت مداوم (001/0> p ، 306/0= rp )، فضای کلی زندگی (001/0> p ، 327/0= rp )، قانونگرایی در سازمان (001/0> p ، 233/0= rp )، وابستگی اجتماعی در زندگی کاری (001/0> p ، 207/0= rp )، وحدت و انسجام اجتماعی در سازمان (001/0> p ، 352/0= rp ) و توسعه قابلیتهای انسانی (001/0> p ، 259/0= rp ) ارتباط دارد .
نتیجهگیری: از آن جا که کیفیت زندگی کاری بالاتر، رضایت شغلی بیشتری را برای کارکنان به همراه دارد، مدیران میتوانند با اتخاذ راهکارهای مناسب، مؤلفههای مهم کیفیت زندگی کاری ماماها را ارتقا داده و شرایط لازم جهت بهبود کیفیت ارایه خدمات و بهرهوری آنها را فراهم سازند .
زیبا تقیزاده، علی منتظری، مهسا خوشنامراد،
دوره 21، شماره 2 - ( 6-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: ماماها به عنوان یکی از اعضای تیم بحران، ارایه خدمات به مادر و نوزاد را در شرایط بحران به عهده دارند، لذا تعیین نیازهای آموزشی آنان در این شرایط، اساس برنامهریزی در این زمینه است. هدف این مطالعه شناخت نیازهای آموزشی دانشجویان مامایی برای ارایه خدمات پیشگیری از افزایش مرگ و میر مادر و نوزاد در شرایط بحران میباشد .
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی در سال 1393، تعداد 235 نفر از دانشجویان مقاطع مختلف رشته مامایی از چهار دانشگاه علوم پزشکی شهر تهران، با روش سرشماری انتخاب و پس از اعلام رضایت آگاهانه، پرسشنامه محققساخته نیازهای آموزشی مرتبط با ارایه خدمات پیشگیری از مرگومیر مادر و نوزاد در شرایط بحران را به شیوه خودگزارشدهی تکمیل نمودند . دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای آنالیز واریانس یک طرفه، t تست و همبستگی پیرسون در نرمافزار SPSS v.17 تحلیل شد.
یافتهها : میانگین و انحراف معیار نمره نیاز آموزشی دانشجویان در حیطه مادری 5/21 ± 70، از حداکثر 105 نمره، و در حیطه نوزادی 9 ± 7/46، از حداکثر 65 نمره بود و در سطح نیازآموزشی زیاد قرار گرفت. دانشجویان کارشناسی در مقایسه با کارشناسیارشد، در هر دو حیطه، نیاز آموزشی بیشتری را گزارش کردند (046/0= p ). 8/86% دانشجویان اظهار کردند تحصیلات دانشگاهی آنها را برای ایفای نقش در شرایط بحران آماده نکرده، 6/10% در این مورد آموزش قبلی دیده بودند و 5/11% تجربه مواجهه با بحران را داشتند. بین سن دانشجویان (001/0 p< )، سابقه کار بالینی آنان (001/0 p< )، گذراندن دوره آموزشی قبلی (001/0 p< ) و تجربه حضور در بحران (05/0 p< ) با میزان نیاز آموزشی درباره بحران ارتباط معناداری وجود داشت. در حالی که بین دانشگاه محل تحصیل دانشجویان با میزان نیازآموزشی آنها این ارتباط معنادار نبود (51/0= p ) .
نتیجهگیری: با توجه به نیاز آموزشی زیاد دانشجویان برای ارایه خدمات در شرایط بحران و عدم کفایت تحصیلات دانشگاهی برای آمادهسازی آنان برای ایفای نقش، بازنگری برنامهریزی آموزشی دانشجویان مامایی، ضرورت دارد .
سیده طاهره میرمولایی، مینور لمیعیان، معصومه سیمبر، ابوعلی ودادهیر، آرین قلیپور،
دوره 21، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مهمترین ارکان موفقیت در ارایه خدمات مناسب در بخش زایمان، کار تیمی خوب (بین متخصصان زنان و ماماها) است. از این رو مطالعه حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر کار تیمی در بخش زایمان یکی از بیمارستانهای دولتی شهر تهران انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه کیفی با 9 نفر از ماماها و 4 نفر از متخصصان زنان که به روش نمونهگیری مبتنی بر هدف انتخاب شده بودند، انجام یافته است. دادهها از طریق مصاحبههای نیمه ساختار یافته در سال 93-1392 در یکی از بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران جمعآوری و به روش تحلیل محتوای قراردادی تحلیل شد.
یافتهها: موانع و تسهیلکنندههای کار تیمی در بخش لیبر دو مضمون پدیدار شده در این مطالعه بودند. طبقات اصلی مضمون موانع کار تیمی: مسایل زمینهای (تضادهای بین حرفهای، مسایل قانونی، دریافت مالی)؛ مشکلات فردی (مشکل جسمی، ویژگیهای منفی شخصیتی، مسایل خانوادگی)؛ نقص توانایی و مهارت؛ (نداشتن توانمندی و انگیزه، ضعف آموزشی، تجربه کم) و سیستم مدیریتی سازمان یا خارج تیم (برنامهریزی و سیاستگذاری نامناسب، ساختار سلسله مراتبی، عدم ارزشیابی تیم، بیعدالتی) و طبقات اصلی مضمون تسهیلکنندههای کار تیمی: مدیریت داخلی تیم؛ (رهبر تیم، جوکاری، شفافسازی ارزشگذاری فعالیت افراد، اجرای درست قوانین بالادستی) همکاری، همیاری و همدلی؛ (کمک و همکاری، همدلی و حمایت از هم) و ویژگی فردی لازم برای کار در تیم زایمان (روابط مناسب، ویژگیهای مثبت شخصیتی)، بود.
نتیجهگیری: در این مطالعه، موانع و تسهیلکنندههای کار تیمی در بخش لیبر به صورت جامع و در سطوح مختلف شناسایی شدند. براساس این یافتهها میتوان مداخلاتی را جهت افزایش سطح کار تیمی طراحی و اجرا نمود.
فرزانه رشیدی فکاری، معصومه سیمبر، سعید صفری، فهیمه رشیدی فکاری، الهام مقدس اینانلو، لیلا ملایی،
دوره 25، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: در واحد زنان و مامایی به دلیل مراجعات مکرر مراجعان اورژانس، داشتن تریاژ زنان و مامایی با کیفیت بالا ضروری است. با توجه به اهمیت ارتقای کیفیت خدمات در نظام سلامت، شفافسازی ابعاد و ویژگیهای مفهوم کیفیت تریاژ مامایی، برای تعیین معیارها و استانداردسازی کیفیت تریاژ مامایی کمککننده است. لذا، این مطالعه با هدف تبیین شاخص کیفیت تریاژ مامایی انجام یافته است.
روش بررسی: مطالعه کیفی حاضر از نوع تحلیل محتوای هدایت شده است. مشارکتکنندگان 15 نفر بودند، شامل ارایهکنندگان خدمت تریاژ مامایی و افراد متخصص و کلیدی در زمینه تریاژ مامایی. دادهها براساس مصاحبههای نیمه ساختار یافته عمیق جمعآوری شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار MAXQDA نسخه 10 انجام یافت.
یافتهها: با انجام مصاحبههای عمیق و نیمه ساختار یافته، 824 کد اولیه پالایش نشده و 97 کد ادغام یافته استخراج شد. تبیین شاخص کیفیت تریاژ مامایی در سه طبقه اصلی شامل کیفیت فرآیند، کیفیت ساختار و پیامد تبیین گردید. کیفیت فرآیند شامل 35 کد در دو طبقه فرعی اقدامات و مراقبتها، تعاملات و ارتباطات، کیفیت ساختار شامل 51 کد در پنج طبقه فرعی: روال و روند تریاژ، الگو و استاندارد، وسایل و تجهیزات، فضای فیزیکی، نیروی انسانی و پیامد شامل 11 کد در پنج طبقه فرعی زمان انتظار، رضایتمندی، پیامدهای جسمی، روحی و روانی و هزینه بود.
نتیجهگیری: شاخص کیفیت تریاژ مامایی تحت تأثیر کیفیت فرآیند (اقدامات و مراقبتها، ارتباطات)، کیفیت ساختار (روال و روند تریاژ، الگو و استاندارد، وسایل و تجهیزات، فضای فیزیکی، نیروی انسانی)، پیامد (زمان انتظار، رضایتمندی، پیامدهای جسمی، روحی و روانی و هزینه) بود.
راحله عزتی، مهین تفضلی، سید رضا مظلوم، نگار اصغری پور،
دوره 26، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: صلاحیت بالینی، توانایی انجام وظایف حرفهای و هماهنگی مهارتهای شناختی، ارتباطی و روان- حرکتی در مراقبت از بیمار است و همدلی یکی از عوامل تأثیرگذار در فرآیند کسب صلاحیتهای بالینی است. با توجه به نقش صلاحیت بالینی در کیفیت مراقبتهای مامایی، این مطالعه با هدف تعیین تأثیر آموزش مهارت همدلی بر صلاحیت بالینی دانشجویان مامایی انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 1394 در مورد 73 دانشجوی مامایی و 438 مادر باردار انجام یافت. جهت سنجش صلاحیت بالینی دانشجویان از پرسشنامه صلاحیت بالینی استفاده شد که به دو شیوه خودارزیابی و ارزیابی توسط پژوهشگر (پس از سه بار مشاهده عملکرد دانشجو) تکمیل شد. تجزیه تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای کایدو، تیمستقل و تیزوجی در نرمافزار SPSS نسخه 16 انجام گرفت.
یافتهها: قبل از آموزش از نظر میانگین نمرات خودارزیابی صلاحیت بالینی و ارزیابی پژوهشگر، بین دو گروه تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<p). بعد از آموزش نیز از نظر نمره خودارزیابی صلاحیت بالینی بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0<p) اما نمرات ارزیابی صلاحیت بالینی توسط پژوهشگر در گروه مداخله به صورت معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (05/0>p). همچنین تفاوت بین میانگین نمرات خودارزیابی صلاحیت بالینی قبل و بعد از آموزش بین دو گروه معنادار نبود (05/0<p)، اما تفاوت میانگین نمرات ارزیابی صلاحیت بالینی توسط پژوهشگر، قبل و بعد از آموزش بین دو گروه معنادار بود (05/0>p).
نتیجهگیری: آموزش مهارت همدلی روشی مؤثر در افزایش صلاحیت بالینی دانشجویان است.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT 2016051127855N1