جستجو در مقالات منتشر شده


105 نتیجه برای مراقبت

منصوره علی اصغرپور،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده

کاتاراکت یکی از بیماریهای شایع چشم می باشد که ممکن است به علل متفاوت (مادرزادی، حاصل از ضربه، ناشی از مصرف دارو یا اشعه، دیابت و پیری) در سنین مختلف ایجاد شود که البته کاتاراکت نوع پیری، شایعترین آن می باشد. از آنجائیکه عدم مراجعه و درمان به موقع موجب کاهش بینایی و حتی نابینایی می گردد، آگاهی دادن به افراد در معرض خطر کاتاراکت می تواند موجب ترغیب آنان جهت پیگیری و درمان گردد. این امر خطیر بعهده پرستاران مشاور می باشد. پرستاران مشاور می توانند قبل از عمل جراحی آموزشهای لازم را به بیماران داده و به سئوالات آنها در این زمینه پاسخ گویند و بسیاری از اطلاعات نادرستی را که افراد ممکن است در رابطه با این بیماری و نحوه مراقبت از آن داشته باشند را تصحیح نمایند. همچنین پرستار مشاور باید پس از عمل موارد لازم را به بیمار آموزش داده و علائمی را که نیاز به مراجعه فوری به پزشک دارد را برای او توضیح دهد.


مینو پاک گوهر،
دوره 5، شماره 2 - ( 7-1378 )
چکیده

کیفیت مراقبتهای بهداشتی در واقع کاربرد مناسب دانش علوم پزشکی در مراقبت از بیماران است. بطوریکه سعی می شود تعادلی بین خطرات ناشی از اجرای مراقبتهای بهداشتی و مزایایی که از این مراقبتها مورد انتظار است برقرار شود. تعریف ساده و قابل استفاده از کیفیت، رعایت استاندارد می باشد. اطمینان از کیفیت، پایه و اساس برنامه های تشخیصی و اداره و درمان عوامل خطرزا می باشد. فرآیند اطمینان از کیفیت شامل پنج مرحله اساسی می باشد: 1- تعیین استانداردها 2- تعیین معیارهای متناسب با استانداردها 3- ارزشیابی معیارهای تعیین شده 4- ارائه طرحی برای تغییرات اصلاحی لازم 5- پیگیری تغییرات اصلاحی بطور کلی منظور از کنترل کیفیت مراقبت آن است، که انجام هر عمل مطابق نقشه ای باشد که برای اجرای آن طرح گردیده است. تا در صورت انحراف نتایج عملیات از هدفهای مطلوب اقدامات لازم به منظور جلوگیری از وقوع یا تکرار انحراف بعمل آید. بدین ترتیب مراقبتهای دوران بارداری نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد، بطوریکه محققین معتقدند که بسیاری از صدمات مادر، جنین و نوزاد را می توان با اطمینان از کیفیت مطلوب مراقبتهای دوران بارداری کاهش داد.
حرمت سادات امامزاده قاسمی،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده

این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی به منظور تعیین تأثیر بکارگیری الگوی اجرایی آموزش ضمن خدمت پرستاران، بر میزان کیفیت مراقبت های پرستاری می باشد. به این منظور بخش جراحی عمومی زنان(بصورت تصادفی) در بیمارستان بقیه ا... الاعظم(عج) بعنوان گروه مورد و سپس بخشی با همین ویژگیها در بیمارستان نجمیه به عنوان گروه شاهد انتخاب گردید. تعداد نمونه 30 نفر بیمار به همراه پرونده های آنان، جهت بررسی و سنجش کیفیت مراقبتهای پرستاری(در دو مرحله قبل و بعد از مداخله) در هر گروه مورد و شاهد برآورد گردید و ابزارهای مورد استفاده شامل: چک لیست وضعیت بالینی بیمار، چک لیست ثبت گزارشات پرستاری، چک لیست ارزشیابی عملکرد پرستار و پرسشنامه تعیین نیازهای آموزشی پرستاران می باشد. برنامه ریزی آموزش ضمن خدمت بر اساس نتایج به دست آمده از کیفیت مراقبتهای پرستاری و سنجش نیازهای آموزشی پرسنل پرستاری(در گروه مورد) صورت گرفت. در این برنامه آموزشی، سرپرستار به همراه پژوهشگر نقش هدایت کننده در اجرای برنامه های آموزشی را بر عهده داشته و حدوداً سه ماه( بر اساس شرح وظایف مشخص شده برای سرپرستار در الگوی آموزشی طراحی شده) اقدام به اجرای آموزش ضمن خدمت در بخش نموده است. در پایان ماه سوم مجدداً کیفیت مراقبتهای پرستاری در دو گروه مورد و شاهد، سنجش و نتایج مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. بر اساس نتایج پژوهش به میزان 20 درصد رشد در میزان کیفیت مراقبتهای پرستاری در گروه مورد ، مشاهده شد و همچنین تفاوت معناداری با 002/0=p بین میزان کیفیت مراقبت های پرستاری در بین دو گروه مورد و شاهد (بعد از مداخله) بوجود آمد. از طرفی با سنجش اثر بخشی این الگو بر میزان "آموزش به بیمار"، مشخص شد که به نسبت 150 درصد رشد در میزان آموزش به بیمار در گروه مورد بوجود آمده است.بنابراین با اثر بخشی الگوی اجرایی آموزش ضمن خدمت بر کیفیت مراقبتهای پرستاری فرضیه پژوهش با 002/0=p مورد تأیید قرار گرفته و این الگو به عنوان یک الگوی اثر بخش و کارآ در آموزش و بهسازی پرستاران معرفی می شود.
حسن ناوی پور، ربابه معماریان، مژده منصوری،
دوره 6، شماره 2 - ( 3-1379 )
چکیده

امروزه با وجود مطالعات فراوان روش های درمانی که به منظور درمان قطعی جلوگیری از عود ‏و شدت عوارض بیماری پسوریازیس متداول بود، موفقیت آمیز نبوده است.هدف از این پژوهش نیمه تجربی تأثیر بکارگیری مراقبت از خود بر کاهش شدت عوارض ‏پسوریازیس، بوده است. در این بررسی کل جامعه پژوهش قبل و بعد در یک گروه 50 نفری، از ‏بیماران بیمارستانهای امام خمینی و رازی که بطور تصادفی بعنوان نمونه پژوهش در نظر ‏گرفته شدند. در ابتدا، اطلاعات دموگرافیک از طریق پرسشنامه، نحوه بکارگیری مراقبت از خود ‏توسط چک لیست خود گزارش، و وسعت و شدت ضایعات توسط چک لیست مشاهده ای، ‏مشخص گردیده اند. سپس طرح مراقبت از خود، بعد از آموزش چهره به چهره و اجرایی عملی ‏آن، توسط بیماران انجام و نمونه ها هر 2 هفته یکبار به مدت 3 ماه از نظر شدت عوارض، ‏بررسی شدند. جهت بررسی شدت و وسعت عوارض، از آزمون ویلکاکسون و ‏t‏ برای بررسی ‏رابطه مراقبت های بکار گرفته شده با شدت عوارض، از آزمون مقایسه میانگین ها، استفاده ‏شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بکارگیری مراقبت از خود، به نحو موفقیت آمیزی در ‏کاهش شدت عوارض پسوریازیس، در نمونه ها مؤثر بوده است، بطوریکه، آزمون آماری در ‏مورد شدت خشکی پوست، با معیارهای ترک خوردگی و پوسته ریزی و در مورد خارش و ‏وسعت ضایعات، تفاوت معنی داری را، نشان داده است(000/0=‏P‏). بطور مثال در گروه ‏سنی(30-21) که بیشترین درصد نمونه های مورد پژوهش را، تشکیل می دادند شدت ترک ‏خوردگی از حالت شدید در 46 درصد بصورت طبیعی در 96 درصد، و پوسته ریزی از حالت ‏شدید در 54 درصد به 50 درصد به صورت طبیعی، رسیده اند.در مورد خارش از حالت شدید در 50 درصد به 50 درصد بدون خارش، و در مورد وسعت ‏ضایعات، از حالت وسیع در 88 درصد به 56 درصد و بصورت کم، رسیده اند. نتایج نهایی نشان ‏داد، که بکارگیری مراقبت از خود، نقش مؤثری در کاهش شدت عوارض بیماری پسوریازیس، ‏در مبتلایان دارد.
شهرزاد غیاثوندیان،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده

عفونت بیمارستانی، به دنبال پذیرش بیمار به بیمارستان، ایجاد می‌شود که با میزان مرگ و ‏میر معنی‌داری، همراه است و به هزینه‌های درمانی می‌افزاید. عفونتها، اغلب مربوط به ‏ارگانیسمهایی می‌باشند، که یا نسبت به آنتی بیوتیکها مقاوم هستند یا مقاوم می‌شوند. ‏تقریباً هر 5 تا 10% بیماران پذیرفته شده به بیمارستان، دچار یک نوع عفونت می‌شوند این ‏عفونتها در بیماران بخش‌های ‏ICU‏ با بروز عوارض بالینی و در نتیجه ایجاد زیانهای مالی و ‏جانی، رابطه نزدیکی دارد. بطوریکه 25% کل عفونتهای بیمارستانی منتقله از راه خون و ‏تنفس در ‏ICU‏ گزارش شده است. اگر چه پرستاران به طرق کنترل عفونتهای بیمارستانی، ‏آگاهی دارند اما عدم هماهنگی در اقدامات و کنترل ناکافی عفونت، بخصوص مورد توجه ‏است، زیرا 3/1% عفونتهای بیمارستانی قابل پیشگیری است. بنابراین هدف، بررسی ‏استراتژیهای پیشگیری و کنترل عفونت بیمارستانی، جهت کنترل عفونت و کسب نتایج ‏مطلوبتر درمانی، برای بیماران است.


زهرا گودرزی، محمدرضا تفاق، زهرا منجمد، اشرف الملوک معماری، پرویز کمالی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده

مقدمه: پرستارانی در حرفه خود تغییرات ایجاد می‌کنند و فعالیت‌های آنان از بیمارستان‌ها به جامعه کشیده خواهد شد که وقت بیشتری را صرف یاد گرفتن می‌کنند.
روش کار: این پژوهش به صورت نیمه تجربی آینده‌نگر در مدت 18 ماه بر روی 42 نفر از پرستاران شاغل در بخش‌های کودکان صورت گرفت. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه و برگ مشاهده (Check list) بر اساس اهداف آموزشی تدوین شده توسط مسئولین دانشکده‌های پزشکی و پرستاری جهت تدریس در دوره آموزش نظری و عملی بود. قبل از شروع دوره با استفاده از پرسشنامه‌ای مشتمل بر اطلاعات دموگرافیک و 60 سؤال چهار گزینه‌ای در خصوص آگاهی علمی مراقبت‌های ویژه نوزادان و نیز برگ مشاهده‌ای در پنج بخش در خصوص چگونگی انجام عملیات احیاء، روش ساکشن کردن و مراقبت از لوله داخل تراشه، مراقبت از بیمار تحت تهویه مکانیکی، نحوه گذاردن سوند داخل معده و نحوه تغذیه شیرخوار از طریق گاواژ از پرستاران آزمون به عمل آمد. آموزش نظری به مدت شش ماه و آموزش مهارت‌های عملی در طی دو ماه توسط هر شرکت‌کننده گذرانده شد. پس از آن برای هر مورد برگ مشاهده بعد از آموزش‌های فوق کامل و امتیازهای هر فرد در دو بخش آگاهی و عملکرد‌های قبل و بعد از آموزش نظری و عملی مورد مقایسه قرار گرفت.
یافته‌ها: آزمون‌های آماری X2 و t نشان‌دهنده اختلاف معنی‌داری بین میزان آگاهی و عملکرد‌های افراد قبل و بعد از آموزش است (0001/0>p). همچنین نتایج نشان داد که تغییرات در آگاهی و عملکرد افراد پس از آموزش با متغیرهای دیگر نظیر سن، دانشگاه محل اخذ مدرک، سمت شغلی در بخش، سابقه کار و نوبت کاری رابطه معنی‌داری ندارد.
نتیجه‌گیری: تأثیر آموزش حین خدمت و افزایش سطح آگاهی و عملکرد پرستاران شاغل در بخش‌های مراقبت ویژه پس از گذراندن این دوره آموزشی نشان داده است که برنامه‌ریزی آموزش مداوم ضمن خدمت یکی از ضروریات ارتقاء کیفیت خدمات بهداشتی و درمانی در جامعه است.


مرضیه شبان، پریوش حاجی امیری، عباس مهران، سهراب کهراری،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده

مقدمه: ماساژ دادن هر یک از اندام‌های بدن، یک اقدام سالم مراقبتی و با ارزش است که به کارگیری آن به ویژه در بخش مراقبت‌های ویژه می‌تواند اثرات درمانی و آرامش بدنی و روانی برای بیماران در برداشته باشد.
روش کار: پژوهش حاضر، یک مطالعه نیمه تجربی است که به منظور بررسی تأثیر فوری ماساژ پا بر علائم حیاتی بیماران بستری در بخش مراقبت ویژه عمومی بیمارستان منتخب سازمان تامین اجتماعی تهران انجام شده است. واحدهای مورد پژوهش پس از انجام مطالعه مقدماتی به تعداد 50 نفر به روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش فرم جمع‌آوری اطلاعات شامل پرسشنامه و چک لیست و روش گردآوری داده‌ها مصاحبه و اندازه‌گیری فیزیولوژیک بود . علائم حیاتی بیمار (تعداد ضربان قلب، فشار متوسط شریانی و درصد اشباع اکسیژن خون) به مدت 5 دقیقه (هر دقیقه یکبار) از روی مانیتور کنار تخت بیمار خوانده و ثبت می‌شد. سپس پاها به مدت 5 دقیقه توسط محقق ماساژ داده شده و علائم حیاتی ثبت می‌گردید. بلافاصله پس از ماساژ نیز به مدت 5دقیقه (هر دقیقه یکبار) علائم حیاتی ثبت گردید. جهت بررسی آماری داده‌ها از جدول توزیع فراوانی و مطلق و جهت تجزیه و تحلیل از آزمون t زوج استفاده شده است. اطلاعات کسب شده توسط نرم‌افزار کامپیوتری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد مقایسه میانگین تعداد ضربان قلب، درصد اشباع اکسیژن خون شریانی و فشار متوسط شریانی قبل و حین ماساژ پا با آزمون t زوج اختلاف معنی‌دار دارد
(0/00001>p). مقایسه میانگین تعداد ضربان قلب، درصد اشباع اکسیژن خون‌شریانی و فشار متوسط شریانی در حالت حین و بعد از ماساژ پا معنی‌دار نبود. مقایسه میانگین تعداد ضربان قلب، قبل و بعد از ماساژ پا با آزمون t زوج اختلاف معنی‌داری نشان داد (0001/0 >p) و میانگین تعداد ضربان قلب قبل از ماساژ پا بیش از میانگین آن بعد از ماساژ پا بوده است. مقایسه میانگین درصد اشباع اکسیژن قبل و بعد از ماساژ پا و مقایسه میانگین متوسط فشار شریانی قبل و بعد از ماساژ پا با آزمون t زوج اختلاف معنی داری نشان داد
(به ترتیب 0001/0 >p و 003/0 >p).
نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های تحقیق حاضر ماساژ پا بر علائم فیزیولوژیک بیماران در بخش مراقبت ویژه عمومی تاثیر داشته و اثر این عمل تا 5 دقیقه بعد از ماساژ پا هم باقی بود و باعث تعدیل علائم حیاتی شد. به نظر می‌رسد در این بیماران با وجود یکسان بودن سایر شرایط، تعدیل علائم حیاتی در نتیجه تعدیل استرس به کمک ماساژ پا اتفاق افتاده است.


فاطمه واثق رحیم‌پرور، فاطمه نوغانی،
دوره 10، شماره 2 - ( 2-1383 )
چکیده

مقدمه: وقوع مرگ بیمار مرحله‌ای اجتناب‌ناپذیر در حِرف گروه پزشکی به خصوص پرستاران است. در بسیاری از موارد پرستار تنها فردی است که در هنگام مرگ مراقب بیمار می‌باشد. یک پرستار با تجربه و مقید خود را ملزم می‌سازد که اصول مراقبت از بیمار و خانواده‌ی وی را قبل و پس از مرگ به نحوی مطلوب اجرا نماید و لازمه‌ی این امر داشتن آگاهی از این گونه مراقبت‌ها است.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه‌ی توصیفی است که به منظور تعیین میزان آگاهی و نگرش پرستاران مجتمع بیمارستانی امام خمینی شهر تهران در مورد مراقبت‌های قبل و پس از مرگ بیمار در سال 1382 انجام گرفت. نمونه‌ها شامل 221 پرستار شاغل در مجتمع بیمارستانی امام خمینی (بیمارستان‌های امام خمینی، ولیعصر و معراج) بود. تعداد نمونه‌های هر بیمارستان با استفاده از روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسش‌نامه بود که اعتبار آن به روش اعتبار محتوا و اعتماد علمی آن توسط روش آزمون مجدد تعیین و تأیید گردید. برای توصیف یافته‌ها از آمار توصیفی استفاده و محاسبات آماری، توسط نرم افزار کامپیوتری SPSS انجام شد.
یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که میزان آگاهی اکثریت واحدهای پژوهش نسبت به مراقبت‌های قبل از مرگ در سطح متوسط و نسبت به مراقبت‌های پس از مرگ در سطح ضعیف بود. هم‌چنین اکثریت واحدهای پژوهش در مورد مراقبت‌های قبل از مرگ نگرش مثبت و در مورد مراقبت‌های پس از مرگ نگرش تاحدودی مثبت داشتند و هیچ نگرش منفی نسبت به مراقبت‌های قبل و پس از مرگ وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: با توجه به نامطلوب بودن میزان آگاهی و مثبت بودن نگرش پرستاران مورد مطالعه نسبت به مراقبت‌های قبل و پس از مرگ بیمار، با در نظر داشتن این موضوع که لازمه بهبود دانش، آموزش می‌باشد این پژوهش می‌تواند به مسئولین آموزش کمک کند تا برنامه‌های آموزشی لازم جهت ارتقاء دانش پرستاران در مورد مراقبت‌های قبل و پس از مرگ را تدوین نمایند
.


مینو پاک‌گوهر، فرشته جمشیدی اوانکی، عباس مهران، نعیمه اکبری ترکستانی،
دوره 10، شماره 2 - ( 2-1383 )
چکیده

مقدمه: امروزه بررسی کیفیت خدمات بهداشتی یکی از اصول ارتقاء کیفیت در خدمات است که مددجویان خود نقش اساسی در آن دارند. بدون فعالیت و دخالت مددجویان رسیدن به کیفیت بالای خدمات بهداشتی امکان‌پذیر نیست.
روش کار: در این مطالعه میزان رضایت والدین کودکان زیر یک سال از مراقبت‌های بهداشتی ارایه شده در مراکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش 400 نفر از والدین کودکان زیر یک سال که جهت دریافت مراقبت‌های بهداشتی کودکان به 25 مرکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران مراجعه کرده بودند شرکت داده شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش‌نامه بود که از طریق مصاحبه تکمیل گردید. در این پژوهش از آمار توصیفی برای توصیف شرایط موجود و از آزمون دقیق فیشر با 0/05>p برای بررسی ارتباطات استفاده شده است.
یافته‌ها: نتایج این پژوهش نشان می‌دهند که میزان رضایت اکثر والدین از نحوه‌ی برقراری ارتباط کارکنان با آنان در حد متوسط بوده است و میزان رضایت اکثر والدین از سهولت و دسترسی به خدمات در حد زیاد بوده است. در قسمت رضایت والدین از خدمات واکسیناسیون، بیشتر والدین رضایت زیاد خود را اعلام نموده‌اند و از خدمات پایش رشد اکثر والدین رضایت متوسط داشته‌اند.
نتیجه‌گیری: میزان رضایت اکثریت والدین از مراقبت‌های بهداشتی متوسط بوده است. بررسی دلایل رضایت مددجویان گام مهمی در جهت ارتقاء کیفیت خدمات می‌باشد.


مریم مدرس، مهوش مشرفی، سیده طاهره میرمولایی، مرجان ضیایی بیدهندی،
دوره 10، شماره 2 - ( 2-1383 )
چکیده

مقدمه: بر اساس تحقیقات سازمان بهداشت جهانی، یکی از مهم‌ترین علل مرگ و میر مادر و نوزادان زایمان طولانی مدت است که در 25-5 درصد زایمان‌ها رخ می‌دهد و عامل 11-8 درصد مرگ‌هاست. در واقع زایمان طولانی در هر 13 دقیقه منجر به مرگ یک مادر می‌شود. به همین دلیل با هدف تعیین تأثیر آموزش استفاده از پارتوگرام بر کیفیت مراقبت‌های ارایه شده توسط ماماهای شاغل در بیمارستان‌های دولتی تهران این تحقیق انجام شد.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه‌ی نیمه تجربی با طرح تک گروهی می‌باشد که به صورت پیش آزمون، پس آزمون به مرحله اجرا در آمد. واحدهای مورد پژوهش، شامل53 ماما بودند که در مدت اجرای طرح در زایشگاه‌ها فعالیت داشته و مسئول ثبت سیر زایمان و کنترل زائو در کلیه مراحل زایمانی بودند. نمونه‌های مورد پژوهش، به روش نمونه‌گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها شامل پارتوگرام، برگه ثبت اطلاعات و پرسش‌نامه شامل اطلاعات فردی نمونه‌ها بود. برگه‌ی ثبت اطلاعات مورد استفاده شامل چهار بخش کیفیت ثبت سلامت مادر، جنین، سیر زایمان و کیفیت اداره زایمان بود.
یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان داد که بین آموزش پارتوگرام و نحوه‌ی ثبت انقباضات رحمی، ثبت منحنی اتساع دهانه رحم، ثبت ضربانات قلب جنین، ثبت وضعیت خونریزی واژینال، وضعیت مایع آمنیوتیک، علایم حیاتی مادر، مصرف داروها، آزمایشات ادراری، مناسب بودن تعداد معاینات مهبلی، ثبت زمان پارگی کیسه آب و زمان انجام آمنیوتومی و ثبت وضعیت مصرف اکسی توسین با 0001/0>p ارتباط معناداری وجود داشت، یعنی در عملکرد ماماها قبل و پس از آموزش نحوه استفاده از پارتوگرام از نظر این موارد تفاوتی معنادار وجود داشت ولی در نحوه رسم منحنی نزول عضو نمایش، ثبت مولدینگ و وضعیت ارجاع به پزشک متخصص تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه آموزش را در ارتقاء کیفیت مراقبت‌های مامایی مؤثر می‌داند و پیشنهاد می‌شود آموزش پارتوگرام در تمام سطوح مورد توجه قرار گیرد و هم‌چنین بر آموزش استفاده از پارتوگرام در برنامه آموزشی دانشجویان مامایی و برنامه‌های آموزش مداوم، تأکید شود.


فاطمه رحیمی‌کیان، مریم مدرس،
دوره 11، شماره 2 - ( 2-1384 )
چکیده

بارداری و زایمان وقایع ویژه زندگی زنان و خانواده‌های آنان است. اگر چه بارداری، بیماری نیست و یک پدیده طبیعی محسوب می‌شود ولی می‌تواند با خطراتی برای سلامت و زندگی مادر و جنین او همراه شود. مرگ مادر در نتیجه مشکلات مشابه در سرتاسر دنیا اتفاق می‌افتد و پنج علت مهم آن خونریزی، عفونت، فشارخون بالا، زایمان طولانی و انجام سقط در شرایط غیر بهداشتی است.
تشخیص زودرس پیشرفت غیر طبیعی زایمان و پیشگیری از طولانی شدن آن به طور قابل توجهی خطر خونریزی بعد از زایمان و عفونت را کاهش می‌دهد. نمودار زایمانی یا پارتوگراف در سال 1970 برای تشخیص موارد غیر طبیعی و عدم تناسب سر جنین با لگن مادر معرفی و مورد استفاده قرار گرفت.
در واقع پارتوگراف یک سیستم اخطاردهنده زودهنگام است که از طریق ثبت تمام مشاهدات و معاینات بر روی یک نمودار می‌تواند از مشکلات احتمالی حین مراحل زایمان پیشگیری نماید و در اسرع وقت مادر به سطوح بالاتر ارایه خدمات بهداشتی درمانی ارجاع گردد.

 



 


علیرضا نیکبخت نصرآبادی، کرم ثناگو، لیلا جویباری،
دوره 11، شماره 2 - ( 2-1384 )
چکیده

مقدمه:انسان از دیرباز با پدیده درد خود را همراه می‌دیده و همواره در صدد یافتن راه‌هایی جهت تسکین و یا تخفیف درد بوده است. با همه پیشرفت‌های شگفت‌‌انگیزی که در این عرصه تاکنون حاصل شده است هنوز هم تحقیق پیرامون درد از اولویت‌های اساسی در علوم پزشکی است. هدف اصلی این مطالعه کشف معنای تجربه درد بعد از اعمال جراحی شکم در سه خرده فرهنگ کشور می‌باشد که با یک رویکرد تحقیق کیفی همراه گردیده است.
مواد و روش کار: به منظور درک تجربه زنده درد بیماران بعد از اعمال جراحی شکم از روش پدیدارشناسی تفسیری استفاده گردید. روش جمع‌آوری داده‌ها مصاحبه نیمه سازمان یافته، مشاهده هدفمند و استفاده از نوشتار و روش تجزیه و تحلیل داده‌ها روش تجزیه و تحلیل پدیدار شناسانه بِنر بود.
یافته‌ها: از مجموع مصاحبه‌های انجام شده با 15 شرکت‌کننده خرم آبادی، 13 شرکت‌کننده تهرانی و 8 شرکت‌کننده گرگانی و تجزیه و تحلیل اشتراکات و افتراقات چهار درونمایه استحصال گردید. تحت‌الشعاع قرار گرفتن درد بعد از عمل جراحی نسبت به درد اولیه، نیاز به حمایت، افزایش روحیه معنوی و توسل به خداوند و ائمه اطهار و احساس عدم درک مناسب و مداخله به موقع گروه درمان از درد بیمار از درونمایه‌های استحصال شده این تحقیق می‌باشد.
نتیجه‌گیری: اگر چه درد پدیده‌ای ذهنی منحصر به فرد و فرهنگی است و واکنش به درد شدیداً تحت تأثیر ارزش‌ها و فرهنگ افراد می‌باشد، اما الگوی مواجهه با درد در خرده فرهنگ‌های تحت مطالعه تفاوت آشکاری نشان نداد. به عبارت دیگر فرهنگ ملی- اسلامی ایران به عنوان یک فرهنگ غالب خرده فرهنگ‌های دیگر را تحت‌الشعاع خود قرار داده و لذا درونمایه‌های استحصال شده تفاوت قابل ملاحظه‌ای در این خرده فرهنگ‌ها نشان نداده است.

 


شهرام براز، عیسی محمدی، بهروز برومند،
دوره 11، شماره 2 - ( 2-1384 )
چکیده

مقدمه:در بیمارانی که بیماری مزمن مثل نارسایی مزمن پیشرفته کلیه دارند، افرایش عملکرد و سلامتی باید هدف اصلی مراقبت و درمان باشد. با این حال وضعیت‌های عملکردی بیماران تحت درمان با همودیالیز نگهدارنده اغلب پایین‌تر از حد طبیعی می‌باشد.

مواد و روش کار: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که به صورت پیش آزمون - پس آزمون در بیمارستان‌های آموزشی منتخب دانشگاه‌های علوم پزشکی تهران و ایران انجام گرفته است. بدین منظور 32 بیمار تحت درمان با همودیالیز نگهدارنده با توجه به ویژگی‌های واحدهای مورد مطالعه انتخاب و در دو گروه به صورت تصادفی قرار گرفتند. واحدهای مورد پژوهش در دو نوبت به فاصله دو هفته قبل از شروع دیالیز با استفاده از پرسشنامه‌‌های تعیین نیازهای آموزشی، پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی و چک لیست مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور اطمینان بخشی به داده‌های حاصله، شاخص‌های آزمایشگاهی به صورت میانگین دو ماهه قبل از آموزش مورد بررسی قرار گرفتند. سپس یک برنامه آموزشی بر اساس مشکلات تعیین شده و ویژگی‌های افراد تحت مطالعه تدوین گردید و در طی دو جلسه آموزش‌های لازم توسط پژوهشگران به آنها ارایه گردید. بعد از پایان آموزش شاخص‌های آزمایشگاهی به صورت میانگین دو ماهه بعد از آموزش، کیفیت زندگی دو ماه بعد از آموزش و چک لیست‌ها در دو نوبت به فاصله دو هفته (هفته‌های سوم و پنجم) مورد بررسی قرار گرفتند.

یافته‌ها: یافته‌ها نشان‌دهنده کاهش معناداری  05/0<  در مشکلاتی همانند: بالا بودن اوره، اسیداوریک، کراتی‌نین، فسفر، پتاسیم، اضافه وزن بین دو جلسه دیالیز، فشار خون سیستولی و دیاستولی، ادم، خارش پوست، مشکلات موضعی مسیر عروقی و افزایش کیفیت زندگی بود.

نتیجه‌گیری: اجرای برنامه آموزش مراقبت از خود به بیماران تحت درمان با همودیالیز نگهدارنده می‌تواند در کاهش مشکلات و افزایش کیفیت زندگی مؤثر باشد


معصومه ذاکری‌مقدم، مرضیه شبان، انوشیروان کاظم‌نژاد، لیلا قدیانی،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده

زمینه و هدف:شناسایی عوامل مؤثر بر خواب بیماران یکی از مسؤولیت‌های پرستاران است به همین دلیل این مطالعه برای تعیین و مقایسه عوامل مؤثر بر خواب از دیدگاه پرستاران و بیماران انجام شده است.
روش بررسی: این یک مطالعه توصیفی از نوع مقایسه‌ای به منظور مقایسه دیدگاه 50 بیمار و 50 پرستار شاغل در بخش‌های مراقبت ویژه قلبی در مورد عوامل مؤثر بر خواب، به صورت نمونه‌گیری مبتنی بر هدف در بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است. ابزار جمع‌آوری اطلاعات، پرسشنامه یکسان برای هر دو گروه و شامل اطلاعات فردی و 56 سؤال چهار گزینه‌ای (اصلاً، کم، متوسط، زیاد) مربوط به عوامل مؤثر بر خواب بیماران و یک سؤال آزاد (بیان عوامل دیگری غیر از عوامل ذکر شده در خواب) تهیه و با استفاده از روش‌های آماری توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل داده‌ها صورت گرفت.
یافته‌ها: در حیطه عوامل محیطی از دیدگاه پرستاران روشن بودن چراغ، درد، نگرانی بیمار به دلیل از دست دادن شغل، ترس از سرانجام بیماری، اتصال به سیستم‌های مانیتورینگ، و از دیدگاه بیماران صدای زنگ تلفن، درد، ترس از سرانجام بیماری، اتصال به سیستم‌های مانیتورینگ از عوامل مؤثر بر خواب بوده است. بین دو دیدگاه در زمینه عوامل فوق تفاوت معنادار آماری وجود داشت (000/0=p). همچنین از دیدگاه بیشتر پرستاران گوش کردن به موسیقی و از دیدگاه بیشتر بیماران صحبت کردن با دیگران از عوامل مؤثر بر خواب بود.
نتیجه‌گیری: نزدیک کردن دیدگاه بیماران و پرستاران در مورد عوامل مؤثر بر خواب از نظر فراهم کردن شرایط بهتر خوابیدن مؤثر است. نتایج نشان داد دیدگاه پرستاران و بیماران بستری در بخش‌های CCU در مورد عوامل مؤثر بر خواب در حیطه عوامل محیطی (نور و صدا و ...)، عوامل فردی (جسمی و روانی) و عوامل مراقبتی (اتصال به مانیتور و بیدار کردن بیمار جهت مراقبت‌های معمول) متفاوت است در حالی که در حیطه عادات قبل از خواب این دو دیدگاه پرستاران و بیماران با هم یکسان بودند.


نضال آژ، مسعود یونسیان، احمد فیلی، آسیه عباسی متجدد،
دوره 12، شماره 3 - ( 4-1385 )
چکیده

زمینه و هدف:بعد از زایمان 10 تا 15% از زنان دچار افسردگی می‌شوند این مطالعه به منظور بررسی تأثیر اقدامات حمایتی در دوران بارداری بر پیشگیری از افسردگی پس از زایمان انجام شده است.
روش بررسی: این تحقیق از نوع کارآزمایی بالینی است. حجم نمونه 440 نفر که از بین مراجعین به مراکز بهداشتی شهرهای آستانه و لاهیجان که واجد شرایط نمونه بودند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. به گروه مورد آموزش‌های لازم در زمینه بارداری، زایمان و حوادث پس از زایمان و چگونگی برخورد با مشکلات پس از زایمان داده شد و گروه شاهد از مراقبت‌های رایج مراکز بهداشتی بهره گرفتند. در پایان، در فاصله 4 هفته تا 2 ماه پس از زایمان با استفاده از پرسشنامه بِک میزان افسردگی در دو گروه سنجیده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از روش‌های آماری توصیفی و استنباطی (مجذور کای و آزمون تی) و نرم‌افزار SPSS استفاده شد.
یافته‌ها: میانگین نمره افسردگی در گروه شاهد 69/8 و در گروه مورد 08/7 بود. میانگین کلی نمونه‌ها 97/7 با انحراف معیار 21/7، شیوع افسردگی (افرادی که نمره بِک بالاتر از 16 داشتند) در گروه مطالعه 5/6% و در گروه شاهد 6/18% بود.
نتیجه‌گیری: آموزش و اقدامات حمایتی در دوران بارداری در پیشگیری از افسردگی پس از زایمان مؤثر است (001/p<).

 


محمد علی مروتی شریف‌آباد، نوشین روحانی تنکابنی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده

زمینه و هدف:دیابت شایع‌ترین بیماری ناشی از اختلال متابولیسم، با عوارض دراز مدت است. خودمراقبتی یکی از ارکان کنترل بیماری می‌باشد. بیماران دیابتی اگر منافع برنامه‌های خودمراقبتی را درک نمایند تبعاً موانع رفتارهای خودمراقبتی ضعیف جلوه می‌نماید (منافع خالص) و احتمال انجام برنامه‌های خودمراقبتی بیشتر می‌شود. این پژوهش با هدف تعیین وضعیت منافع و موانع درک شده و ارتباط آن‌ها با رفتارهای خودمراقبتی در بیماران مراجعه‌کننده به مرکز تحقیقات دیابت یزد انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی، بر روی 120 بیمار دیابتی مراجعه‌کننده به مرکز تحقیقات دیابت یزد، انجام شد. ابزار جمع‌آوری اطلاعات پرسشنامه دو قسمتی بوده، بخش اول مربوط به مشخصات فردی و بخش دوم جهت ارزیابی سازه‌های منافع درک شده، موانع درک شده و رفتارهای خودمراقبتی بیماران دیابتی بوده که به صورت مصاحبه‌ای تکمیل شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام گرفت.
یافته‌ها: آزمودنی‌ها به طور متوسط 88% نمره قابل اکتساب منافع درک شده را به دست آوردند، ضمن آن که آن‌ها 75/25% موانع پیش‌بینی شده در راه انجام رفتارهای خودمراقبتی را درک کرده بودند. 79/62% بیماران رفتارهای خودمراقبتی را انجام می‌دادند. با افزایش طول دوره دیابت کاهش معنادار در منافع درک شده مشاهده گردید. منافع درک شده همچنین با رفتارهای خودمراقبتی همبستگی مستقیم و معنادار داشت (01/0=p). بین موانع درک شده و رفتارهای خودمراقبتی نیز همبستگی معنادار و معکوس مشاهده شد (01/0=p)، منافع خالص با رفتارهای خودمراقبتی با 01/0=p همبستگی مستقیم داشت. همچنین منافع درک شده و موانع درک شده با یکدیگر با 01/0=p همبستگی معنادار معکوس داشتند. متغیرهای منافع و موانع درک شده 2/28% از تغییرات رفتارهای خودمراقبتی را پیشگویی نمودند که موانع درک شده قدرت پیشگویی‌کننده قوی‌تری داشت.
نتیجه‌گیری: بیماران دیابتی هر چه بیشتر منافع خودمراقبتی را درک کرده باشند، بیشتر از خودمراقبت می‌نمایند و این ادراک در صورتی تقویت و منجر به عمل می‌شود که موانع انجام مراقبت دیابت تا حد امکان به حداقل برسد. لذا جهت ارتقای کیقیت زندگی این بیماران، باید در برنامه‌ریزی‌های آموزشی به این عوامل مهم توجه شود.


سیده طاهره میرمولایی، زهره خاکبازان، انوشیروان کاظم‌نژاد، مهناز آذری،
دوره 13، شماره 2 - ( 2-1386 )
چکیده

زمینه و هدف:مطالعات نشان داده است که رضایت دریافت‌کنندگان مراقبت، از شاخص‌های مهم ارزیابی کیفیت خدمات است و یافتن جنبه‌هایی از خدمات که موجب نارضایتی می‌شود و سعی در رفع آن‌ها مؤثرترین راه افزایش کیفیت است. همچنین رضایت از کیفیت خدمات و رضایت از ویژگی‌های محل دریافت مراقبت‌ها، موجب افزایش استفاده از مراقبت‌ها شده و در نهایت، سرانجامِ بارداری را بهبود می‌دهد. هدف از این مطالعه تعیین میزان دریافت و رضایت از مراقبت‌های دوران بارداری در بین زنان حامله مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی و درمانی و بیمارستان‌های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1384 است.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی تعداد 380 نفر از زنان باردار مراجعه‌کننده به 8 مرکز بهداشتی- درمانی و 2 بیمارستان دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1384 با توجه به آمار سه ماهه سوم به روش تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه‌ای شامل سؤالاتی در خصوص مشخصات فردی، میزان دریافت و رضایت از مراقبت‌های عاطفی، اطلاعاتی، جسمانی و دسترسی به خدمات و خصوصیات محیط بود. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی آزمون 2 در نرم‌افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافته‌ها: در کل میزان دریافت مطلوب مراقبت‌ها 4/53% و میزان رضایت از مراقبت‌ها 7/54% بود. در مراکز بهداشتی میزان مطلوب مراقبت‌ها و همچنین میزان رضایت از مراقبت‌ها به ترتیب 1/56% و 5/57% و در بیمارستان‌ها به ترتیب 46% و 47% بوده که تفاوت آماری معنادار بین مراکز بهداشتی و بیمارستان‌ها مشاهده شد (به ترتیب 003/0=p و 005/0=p). این تفاوت مربوط به دریافت مراقبت‌های عاطفی و جسمانی و رضایتمندی از مراقبت‌های عاطفی و دسترسی به خدمات و خصوصیات فیزیکی محیط می‌باشد.
نتیجه‌گیری: با توجه به این که میزان مطلوب دریافت مراقبت و رضایت از مراقبت‌های دوران بارداری در کل کمتر از 60% و چیزی در حدود نیمی از افراد را شامل می‌شود و در زمینه دریافت مراقبت‌های اطلاعاتی و میزان دسترسی به خدمات و رضایت از مراقبت‌های اطلاعاتی و جسمانی هم در مراکز بهداشتی درمانی و هم بیمارستان‌ها بیشترین مشکل وجود داشته است، پیشنهاد می‌شود که مسؤولین با جذاب کردن و مجهز کردن این محیط‌ها به ویژه در بیمارستان‌ها و تأمین تعداد مناسب کارکنان و برگزاری بازآموزی برای آن‌ها در مراکز بهداشتی و استقرار فرد مراقبت ثابت (استاد، رزیدنت، مربی مامایی) در کلیه روزها در بیمارستان‌ها و لذا مراجعه مادران به همان فرد قبلی در هر مراجعه برای برقراری ارتباط و حمایت عاطفی و جسمانی کافی، موجب استفاده بهتر و بیشتر از مراقبت‌های دوران بارداری گردند.


حرمت سادات امامزاده قاسمی، زهره ونکی، ناهید دهقان‌نیری، تهمینه صالحی، مهوش صلصالی، سقراط فقیه‌زاده،
دوره 13، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: ارزشیابی عملکرد کارکنان پرستاری یکی از عناصر مهم فرآیند مدیریت است که اجرای اثربخش آن نیازمند بهره‌گیری از راهبردهای اجرایی مؤثر می‌باشد. در این مطالعه تأثیر ارزشیابی عملکرد به شیوه مدیریت بر مبنای هدف بر کیفیت مراقبت‌های پرستاری به عنوان یک روش مدیریت مشارکتی مورد بررسی قرار گرفته است.

روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی و از نوع کاربردی است که در آن جمعاً 80 بیمار در دو گروه تجربه و شاهد و در دو مرحله قبل و پس از مداخله (در هر گروه و هر مرحله 20 بیمار) جهت ارزیابی عملکرد مراقبتی پرستاران مورد بررسی قرار گرفتند. مداخله پژوهش بر اساس اصول ارزشیابی عملکرد در شیوه مدیریت بر مبنای هدف بوده است. در ابتدا، کیفیت مراقبت‌های پرستاری در دو گروه تجربه و شاهد سنجش و ارزیابی شد و سپس مداخله با همکاری و مشارکت سوپروایزرهای بیمارستان، سرپرستار و کارکنان پرستاری بخش تجربه به مدت شش ماه به انجام رسید. در این مدت سه نوبت ارزشیابی از عملکرد پرستاران انجام شد که در هر نوبت بازخوردهای هدایتی، طراحی و اجرای برنامه‌های اصلاحی همگی به صورت مشارکتی و بر اساس اصول مدیریت بر مبنای هدف به اجرا در آمد. در مرحله پایانی مداخله نیز سنجش کیفیت مراقبت‌های پرستاری در هر دو گروه توسط فردی که از تخصیص گروه‌ها (تجربه یا شاهد بودن) اطلاع نداشت اجرا شد و سپس نتایج با هم مقایسه (توسط آزمون t - زوج و t - مستقل) و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.

یافته‌ها: کیفیت مراقبت‌های پرستاری در گروه تجربه در مرحله بعد از مداخله تفاوت معنادار نسبت به مرحله قبل نشان داد (009/0). در بین دو گروه نیز در مرحله بعد از مداخله تفاوت معنادار به وجود آمد (001/0p<).

نتیجه‌گیری: یافته‌ها حاکی از موثر بودن راهبرد ارزشیابی عملکرد به شیوه مدیریت بر مبنای هدف، بر کیفیت مراقبت‌های پرستاری است. پیشنهاد می‌شود با طراحی و اجرای تحقیقات کاربردی مشابه در بیمارستان‌ها و مراکز درمانی، زمینه مناسب برای اجرای این روش اثربخش به‌صورت رسمی در سطح کشور فراهم و از این طریق گامی مؤثر در جهت ارتقای سطح عملکرد پرستاران برداشته شود.


شهناز گلیان تهرانی، مریم قبادزاده، میثم ارسط،
دوره 13، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: یائسگی یکی از مهم‌ترین مراحل زندگی یک زن می‌باشد. امید به زندگی زنان افزایش یافته است و زنان تقریباً یک سوم زندگی خود را در این دوران به سر می‌برند. نقصان دانش نحوه مراقبت از خود و نیز شیوه نادرست زندگی زنان یائسه منشأ بسیاری از عوارض جدی این دوران است. این مطالعه با هدف تعیین میزان تأثیر آموزش اصول مراقبت از خود بر آگاهی و عملکرد زنان یائسه انجام گرفته است.

روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی، تعداد 81 نفر از کارکنان زن بازنشسته و شاغل در دانشگاه علوم پزشکی تهران که همگی یائسه بودند، به روش نمونه‌گیری آسان انتخاب شده و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گرآوری داده‌ها یک پرسشنامه و برگه آزمون بود. پرسشنامه علاوه بر اطلاعات فردی شامل وضعیت قاعدگی، تاریخچه پزشکی سابق و اخیر، وضعیت بهداشتی فعلی، وضعیت تغذیه، ورزش، مدت علایم یائسگی، تأثیر یائسگی بر روابط، مشکلات یائسگی و مصرف دارو بود. آموزش با استناد به جزوه آماده شده و ارایه پمفلت صورت گرفته است. محتوای جزوه بر اساس مواردی هم‌چون: اصول تغذیه، چگونگی حافظه، گرگرفتگی، خشکی واژن و خواب بود. مشاوره لازم در مورد شکایات مطرح شده از جانب واحدهای پژوهش ارایه شد و پس آزمون 6هفته بعد از پیش آزمون اجرا گردید. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

یافته‌ها: نتایج حاکی از آن است که قبل از آموزش آگاهی 2/22% زنان مورد مطالعه ضعیف، 2/64% متوسط و فقط 6/13% در حد خوب بوده است در صورتی که بعد از آموزش هیچ کدام از آنان آگاهی ضعیف نداشتند و 5/27% آگاهی متوسط و 5/72% آگاهی در حد خوب داشتند. به عبارت دیگر در اثر آموزش آگاهی زنان نسبت به عوارض یائسگی و سبک زندگی سالم به طور معنادار (001/0p<) ارتقا یافته است. همچنین عملکرد آنان در بخش تغذیه (یکی از جنبه‌های سبک زندگی) بهتر شده است (021/0=p).

نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌ها آموزش بر میزان آگاهی زنان از شیوه زندگی سالم و مشکلات یائسگی مؤثر بوده است. بنابراین آموزش، بر میزان آگاهی زنان از اصول مراقبت از خود که یکی از راه‌های بالا بردن سطح سلامت افراد است، تأثیر مثبت داشته و آن را افزایش می‌دهد.


رقیه کریمی، زهرا دانشور عامری، اکرم السادات سادات حسینی، عباس مهران، مریم شیری،
دوره 14، شماره 1 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به نقش اساسی مراقبت خانواده محور در پرستاری کودکان، درک مشترک والدین و پرستاران از نیازهای والدین کودکان بستری در بیمارستان می‌تواند منجر به ارایه مراقبت با کیفیت بالاتر به کودک شود. هدف از این مطالعه مقایسه درک والدین و پرستاران از نیازهای والدین کودکان بستری در بیمارستان‌های کودکان دانشگاه علوم پزشکی تهران است.

روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه پیمایشی و از نوع مقطعی است. نمونه پژوهش شامل150 نفر از والدین حقیقی کودکان بستری و 80 نفر از پرستاران بود که به روش نمونه‌گیری آسان انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها «پرسشنامه نیازهای والدین کودکان بستری» (Kristjansdottir) بود. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آمار توصیفی و آزمون‌های مجذور کای و من‌ویتنی‌یو استفاده شد.

یافته‌ها: بنا بر نتایج مطالعه بین درک والدین و پرستاران از اهمیت نیازهای والدین تفاوت آماری معناداری (012/0=p) وجود داشت. هر دو گروه والدین و پرستاران، بیان کرده بودند که نیازهای والدین در بیمارستان، تا حدودی برآورده می‌شود. بین درک والدین و پرستاران از میزان برآورده شدن نیازهای والدین در بیمارستان، تفاوت آماری معناداری مشاهده نشد (666/0=p). بر اساس درک هر دو گروه والدین و پرستاران، والدین برای برآوردن نیازهای خود در بیمارستان، به کمک احتیاج دارند. از نظر آماری بین درک والدین و پرستاران از میزان احتیاج والدین به کمک در برآوردن نیازهای خود در بیمارستان، تفاوت آماری معناداری وجود داشت (018/0=p).

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد والدین و پرستاران، تمام نیازهای والدین را دارای اهمیت می‌دانند و بر اساس درک آن‌ها، کاستی‌هایی در تأمین نیازهای والدین به چشم می‌خورد. لذا همکاری متقابل والدین و تیم مراقبتی - درمانی جهت تسریع روند بهبودی کودک بستری با توجه به نیازهای والدین، لازم و ضروری به نظر می‌رسد.



صفحه 1 از 6    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb