جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای مولتیپل اسکلروزیس

شیوا سادات بصام‌پور، علیـرضا نیکبخت نصرآبادی، سقراط فقیه‌زاده، فاطمه منجذبی،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده

 زمینه و هدف: 75-90درصد از بیماران مبتلا به  ام اس از خستگی رنج می‌برند، اهمیت خستگی و اثرات آن بر زندگی بیماران لزوم استفاده از روش‌های کاهنده خستگی غیردارویی را مورد تأکید قرار داده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع پیمایشی - مقطعی است که تعداد 100 نفر به روش نمونه‌گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. روش گردآوری داده‌ها پرسش و پاسخ و ابزار آن پرسشنامه بود. جهت اندازه‌گیری خستگی از مقیاس اندازه‌گیری شدت خستگی (FSS)، هم‌چنین جهت اندازه‌گیری میزان به‌کارگیری و اثربخشی روش‌های کاهنده خستگی از پرسشنامه روش‌های کاهنده خستگی و مقیاس راحتی از خستگی استفاده گردید. داده‌های جمع‌آوری شده توسط نرم‌افزار SPSS مورد بررسی قرار گرفت، جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون‌های مجذور کای و دقیق فیشر استفاده شده است.
یافته‌ها: نتایج نشان داد بیشترین درصد واحدهای مورد مطالعه (63%) دچار خستگی شدید (70-40) بودند. هم‌چنین شایع‌ترین روش‌های کاهنده خستگی عبارت بود از: دراز کشیدن (51%) تماشا کردن تلویزیون (30%) استراحت دوره‌ای (28%) نشستن بدون انجام فعالیت (28%). اثربخش‌ترین روش‌های کاهنده خستگی مورد استفاده بیماران در پژوهش حاضر خوابیدن (17/8)، چرت روزانه (4/8)، دوش آب ولرم (25/7)، دوری از گرما (16/7) و نرمش کردن (14/7) بوده است. در بررسی علایم همراه با خستگی نتایج نشان داد که شدت خستگی بر برخی علایم مثل کرختی اندام‌ها، گسستگی فکری، اختلال در حافظه، بی‌حوصلگی، نداشتن ظرفیت انجام کار، احساس ضعف و بی‌حالی و تغییر وزن (کاهش یا افزایش وزن) تأثیر داشته است. میان شدت خستگی و اثربخشی کلی روش‌های کاهنده خستگی ارتباط معکوس بوده و معنادار نمی‌باشد (063/0-=r و 532/0=p). به عبارتی هنگامی که شدت خستگی در بیماران مبتلا به MS بالا می‌رود هیچ روشی نمی‌تواند به طور کامل این خستگی را بر طرف نماید.
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد مؤثرترین روش‌های کاهنده خستگی: خوابیدن، چرت روزانه، دوش آب و لرم، دوری از گرما و نرمش کردن بوده است. در این بیماران آموزش‌های پرستاری، فعالیت‌های روزانه و مراقبت‌ها باید به گونه‌ای باشد که بیمار در فواصل متناسب اقداماتی جهت کاهش خستگی خود انجام دهد. اما چنانچه بیمار به سطح بالای خستگی برسد استفاده از هر روشی؛ از آسان‌ترین و در دسترس‌ترین می‌تواند در کاهش خستگی مؤثر باشد.

 

 


علی بیکمرادی، آزاده ظفری، خدایار عشوندی، مهردخت مزده، قدرت‌الله روشنایی،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: درد یکی از مشکلات شایع بیماران مولتیپل اسکلروزیس است. استفاده از آرام‌سازی برای کاهش درد بیماران رو به افزایش است. آرام‌سازی پیش‌رونده عضلانی روشی است که باعث ایجاد آرامش در عضلات می‌شود. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر آرام‌سازی پیش‌رونده عضلانی بر شدت درد بیماران مولتیپل اسکلروزیس انجام یافته است .

  روش بررسی: این کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده با استفاده از نمونه‌گیری در دسترس در مورد 70 بیمار عضو انجمن مولتیپل اسکلروزیس شهر همدان در سال‌های 92-1391 انجام یافته است. معیارهای ورود به مطالعه شامل: تشخیص قطعی مولتیپل اسکلروزیس، سن 65-20 سال، توانایی انجام تمرینات روزانه به مدت 20 دقیقه، احساس درد و EDSS برابر یا کم‌تر از 5/4 بود. بیماران به طور تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. ابتدا درد بیماران در دو گروه با مقیاس دیداری سنجش درد ( VAS ) اندازه‌گیری و آموزش آرام‌سازی در گروه آزمون طی 12 جلسه 40 دقیقه‌ای سه بار در هفته به مدت 4 هفته انجام یافت و بیماران در طی 8 هفته تمرینات را در منزل انجام دادند در گروه شاهد تنها مراقبت‌های معمول انجام گرفت. سپس درد بیماران در دو گروه بعد از 8 هفته مجدداً بررسی شد. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های تی‌زوجی و مستقل در نرم‌افزار SPSS v.16 انجام یافت .

  یافته‌ها : آرام‌سازی بر کاهش درد بیماران زن مولتیپل اسکلروزیس تأثیر معناداری داشت (05/0 p< ). به طوری که در گروه آزمون میانگین شدت درد بیماران از 75/1 ± 60/4 به 88/1 ± 26/3 کاهش یافت و در گروه شاهد میانگین شدت درد از 96/1 ± 83/4 به 09/2 ± 71/4 تغییر یافت که از نظر آماری معنادار نبود (292/0= p ) .

  نتیجه‌گیری: با توجه به تأثیر آرام‌سازی پیش‌رونده عضلانی بر کاهش درد مزمن بیماران مورد بررسی و هزینه کم، ایمنی و سادگی آن، این اقدام می تواند به عنوان یک درمان مکمل برای کاهش درد بیماران مولتیپل اسکلروزیس مورد استفاده قرار گیرد .

  


مریم ایاره گر، میمنت حسینی، نزهت شاکری، طاهره اشک تراب، سیما زهری انبوهی،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم پای بی­قرار نوعی اختلال حرکتی خواب است که به وفور در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مشاهده می‌شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر ورزش­های کششی بر شدت علایم سندرم پاهای بی­قرار در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام یافته است.

روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی دارای گروه شاهد (IRCT2016041627427N1)، در زمستان 1394 در انجمن ام اس کرمانشاه در مورد 60 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (30 نفر در گروه مداخله و 30 نفر در گروه شاهد) انجام یافته است. برای گردآوری داده­ها از «پرسشنامه جمعیت‌شناختی»، «علایم سندرم پاهای بی‌قرار و شدت آن» و «برگه ثبت انجام ورزش» استفاده شد. به گروه مداخله نحوه صحیح انجام ورزش­ها­ی موردنظر در طی 4 جلسه نیم ساعته آموزش داده شد. شدت علایم سندرم پاهای بی­قرار قبل از مداخله، پایان هفته­ چهارم و هشتم سنجیده شد. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرم‌افزار SPSS نسخه 20 انجام یافت.

یافته‌ها: میانگین نمره شدت سندرم پاهای بی­قرار قبل از مداخله در گروه آزمون 12/8±08/19 و در گروه شاهد 24/5±42/17 بود (569/0=p) که یک ماه پس از مداخله، این نمره در گروه آزمون به 24/5±70/9 و در گروه شاهد به 31/5±61/17 (002/0=p) و 2 ماه بعد از مداخله در گروه آزمون به 08/4±08/7 و در گروه شاهد به 52/5±92/17 تغییر یافت (001/0p<).

نتیجه‌گیری: انجام ورزش­های کششی می­تواند موجب بهبود شدت علایم سندرم پاهای بی­قرار در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شود. بنابراین ارایه برنامه‌های ورزش کششی برای این گروه از بیماران توصیه می‌شود.


سجاد سعادت، مهرداد کلانتری، محمد باقر کجباف، مظفر حسینی‌نژاد،
دوره 25، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: رفتارهای ارتقادهنده سلامت به­عنوان یک راهبرد مهم برای حفظ و ارتقای استقلال، سلامت و کیفیت زندگی افراد مبتلا به بیماری­های مزمن به رسمیت شناخته شده است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه رفتارهای ارتقادهنده سلامت در بیماران ام.اس و افراد سالم انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه به روش مقطعی- مقایسه­ای در بیماران مبتلا به ام.اس و افراد سالم استان گیلان در سال 1397 انجام یافته است. به­منظور انجام پژوهش 120 بیمار ام.اس (از طریق انجمن ام.اس استان گیلان و سایر مراکز درمانی) و 120 فرد سالم به­شیوه در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع‌آوری داده­ها از پروفایل سبک زندگی ارتقادهنده سلامت استفاده شد. تحلیل داده­ها در نرم­افزار SPSS نسخه 22 انجام یافت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که رفتارهای ارتقادهنده سلامت در بیماران ام.اس به­طور معنادار کم‌تر از افراد سالم است (001/0>p، 238=df، 127/3-=t). نتایج بررسی مؤلفه­ها دلالت بر این داشت که میانگین رتبه­ای مؤلفه­های خودشکوفایی (001/0>p، 191/4-=Z، 500/4948=U)، روابط بین فردی (003/0>p، 957/2-=Z، 12874=U)، مدیریت استرس (008/0>p، 644/2-=Z، 5787=U)، و فعالیت جسمانی (002/0>p، 156/3-=Z، 500/5506=U)، در بیماران ام.اس به­طور معنادار کم‌تر از افراد سالم است. اما بین بیماران ام.اس و افراد سالم در مؤلفه­های مسؤولیت­پذیری در قبال سلامت و تغذیه تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: در مجموع می­توان نتیجه گرفت که شرایط مزمن با کاهش رفتارهای ارتقادهنده سلامت، در بیماران ام.اس همراه است و می­بایست از طریق مداخلات پرستاری و روان‌شناختی مناسب در این زمینه به بیماران آموزش داده شود.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb