9 نتیجه برای نارسایی قلبی
فاطمه شجاعی،
دوره 14، شماره 2 - ( 9-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: در حال حاضر بررسی کیفیت زندگی به عنوان یک موضوع مهم در مطالعات بیماریهای مزمن مطرح است. نارسایی قلبی در تمام موارد بر کیفیت زندگی بیماران به درجات مختلف تأثیر میگذارد. این پژوهش با هدف بررسی کیفیت زندگی و ابعاد آن در بیماران مبتلا به نارسایی قلب انجام گرفته است. روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی در مورد تعداد 250 نفر از بیماران مبتلا به نارسایی قلبی در مراکز آموزشی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران و ایران انجام گرفت. نمونهگیری با استفاده از روش آسان انجام یافت. جهت جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه شاخص کیفیت زندگی بیماران قلبی Ferrans و Powers استفاده شد. اطلاعات با استفاده از نرمافزار SPSS v.10 و آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و مجذور کای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که 4/76% بیماران مورد مطالعه کیفیت زندگی نامطلوب یا نسبتاً مطلوب دارند. ارتباط آماری معناداری بین کیفیت زندگی و مشخصات فردی (سن، جنسیت، سطح تحصیلات، وضعیت تأهل) درصد کسر تخلیهای قلب، طول مدت ابتلا به بیماری قلبی، دفعات بستری، ابتلا به بیماریهای مزمن دیگر وجود داشت.
نتیجهگیری: نتایج تحقیق نشان داد که بیماری نارسایی قلبی تأثیر منفی بر کیفیت زندگی بیماران دارد. لذا بهتر است بررسی و ارتقای کیفیت زندگی این بیماران به عنوان یکی از وظایف پرستاران در نظر گرفته شود.
شهریار صالحیتالی، علی حسنپور دهکردی، سید مسیح حسینی هفشجانی، امیرقلی جعفری،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: پذیرش مجدد و برگشت بیماران نارسایی قلبی به بیمارستان علیرغم پیشرفت علم پزشکی، یکی از مشکلات عمده بهداشتی در جامعه امروزی است. تحقیقات نشان میدهد که مراقبت و آموزش مستمر به صورت بازدید از منزل در پذیرش مجدد و کاهش مرگ و میر این بیماران تأثیر قابل توجهی داشته است. هدف از این پژوهش تعیین میزان تأثیر مداخلات آموزشی و مراقبتی مستمر در منزل بر پذیرش مجدد، مراجعه به پزشک و هزینه درمانی در یک دوره 6 ماهه در بیماران نارسایی قلبی ترخیص شده از بیمارستان بوده است. روش بررسی: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی است. نمونه مورد مطالعه 99 نفر (49 نفر گروه آزمون و 50 نفر گروه شاهد) از بیماران مبتلا به نارسایی احتقانی قلبی بستری در بیمارستان هاجر دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد در سال 1386 بوده است. نمونهها به روش در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. مداخله انجام گرفته آموزش و مراقبت از بیماران در منزل در یک دوره 6 ماهه بوده است. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه و فرم ثبت اطلاعات بوده و دادهها با استفاده نرمافزار SPSS و آزمون آماری تیمستقل، آزمون دقیق فیشر، آزمون خیدو و آمار توصیفی تجزیه و تحلیل شده است.
یافتهها: نتایج بیانگر آن بوده که میانگین پذیرش مجدد در گروه آزمون 01/1±65/1 و در گروه شاهد 07/1±74/2 ، میانگین مراجعه به پزشک در گروه آزمون 24/1±73/2 و در گروه شاهد 94/±32/3 و میانگین هزینه درمانی در گروه شاهد 16736±273680 (تومان) و در گروه مورد آزمون 17215±249400 (تومان) بوده که بر اساس آزمون تیمستقل میانگین پذیرش مجدد با 01/0=p و میانگین مراجعه به پزشک با 009/0=p در دو گروه تفاوت معنادار داشته اما میانگین هزینه درمانی با 06/0=p معنادار نبوده است.
نتیجهگیری: مداخلات آموزشی و مراقبتی پرستاران به صورت مستمر در منزل با کاهش سطح پذیرش مجدد بیمارستانی و مراجعه به پزشک معالج همراه بوده لذا با توجه به افزایش روزافزون بیماران نارسایی قلبی و از طرفی محدودیت امکانات بیمارستانی استفاده از روش یاد شده توصیه میشود.
علی نویدیان، معصومه مرادقلی، اسدالله کیخایی، فرشید سعیدینژاد،
دوره 21، شماره 2 - ( 6-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: توجه به عوامل روانشناختی و اجتماعی مؤثر بر رفتارهای خودمراقبتی از جمله سبکهای دلبستگی، اقدامی مهم در زمینه کنترل بیماریهای مزمن به حساب میآید. این پژوهش با هدف تعیین رابطه سبکهای دلبستگی و رفتار خودمراقبتی بیماران مبتلا به نارسایی قلب انجام یافته است .
روش بررسی: این پژوهش توصیفی تحلیلی از نوع همبستگی در مورد 180 بیمار مبتلا به نارسایی قلبی که در بخشهای CCU و Post CCU بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان در سال 1393 بستری بودند و به روش نمونهگیری در دسترس وارد مطالعه شدند انجام یافته است. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه تجدیدنظر شده تجارب در روابط نزدیک ( ECR-R ) و پرسشنامه خودمراقبتی بیماران نارسایی قلب ( SCHFIV6.2 ) است. دادهها پس از جمعآوری وارد نرمافزار SPSS v.20 شد و با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای آماری تیمستقل، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .
یافتهها : نتایج نشان داد که میانگین و انحراف معیار نمره رفتارهای خودمراقبتی در گروه بیماران با سبک دلبستگی ایمن (66/12 ± 89/62) به طور معناداری بیش از گروه بیماران با سبک دلبستگی ناایمن (11/16 ± 43/40) است (05/0> p ). همچنین مدل رگرسیون نشان داد که نمره ابعاد اضطرابی و اجتنابی دلبستگی و سن، پیشبینیکننده نمره رفتارهای خودمراقبتی در بیماران است .
نتیجهگیری: با توجه به رابطه سبکهای دلبستگی و رفتارهای خودمراقبتی در این مطالعه و پایین بودن سطح رفتارهای خودمراقبتی در بیماران با سبک دلبستگی ناایمن، ضروری است اهمیت مداخلات روانشناختی در درمان طولانی مدت نارسایی مزمن قلبی مورد تأکید قرار گیرد .
مریم حیدری، سارا سروندیان، خدیجه مرادبیگی، ندا اکبری نساجی، مونا وفاییزاده،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: در کنار درمانهای دارویی، آموزش مراقبت از خود در بیماران نارسایی قلبی ضروری است. هدف از مطالعه حاضر مقایسه تأثیر آموزش همراه با پیگیری تلفنی از مراقبان خانوادگی با آموزش بدون پیگیری بر رفتارهای خودمراقبتی و وضعیت بالینی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی است.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی (IRCT2016080829184N2)، در مورد 66 بیمار مبتلا به نارسایی قلبی مراجعهکننده به درمانگاه بیمارستان طالقانی آبادان در سال 95-1394 انجام یافته است. بیماران به روش تخصیص تصادفی به 3 گروه: شاهد، مداخله 1 و مداخله 2 تقسیم شدند. گروه شاهد، مداخلهای دریافت نکردند، در گروه مداخله 1 بیماران و مراقبان، آموزش حضوری و گروه مداخله 2 علاوه بر آموزش حضوری، مراقبان پیگیری تلفنی مستمر دریافت کردند. در ابتدای مطالعه و انتهای 3 ماه رفتار خودمراقبتی، شدت خستگی و تحمل فعالیت بیماران از طریق پرسشنامه رفتار خودمراقبتی، مقیاس سنجش خستگی و آزمون 6 دقیقه پیادهروی بررسی شد. از آمار توصیفی و آزمونهای کایاسکوئر، تیزوج، تحلیل واریانس، کووایانس و آزمون تعقیبی شفه در نرمافزار SPSS نسخه 18 جهت تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: ابتدای مطالعه 3 گروه از نظر متغیرهای جمعیتشناختی و 3 متغیر پاسخ همگن بودند. در پس آزمون بین گروه مداخله 2 با گروه شاهد و گروه مداخله 1 از نظر میانگین رفتار خودمراقبتی (001/0>p) و میانگین نمره خستگی بیماران (004/0>p)، تفاوت معنادار وجود داشت. اما، در میانگین تحمل فعالیت بیماران بین سه گروه اختلاف آماری معناداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: پیگیری تلفنی پرستار از مراقبان بیماران نارسایی قلبی میتواند منجر به ارتقای رفتار خودمراقبتی و کاهش خستگی بیماران گردد.
زهرا فرقدانی، زهرا طاهری خرامه، علیرضا امیری مهرا، حدیث قجری، مجید براتی،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: سواد سلامت ناکافی یک مانع جدی برای مدیریت خود مراقبتی نارسایی قلبی به شمار میآید. هدف از مطالعه حاضر، تعیین ارتباط بین سواد سلامت و رفتارهای خود مراقبتی در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی است.
روش بررسی: در این مطالعه همبستگی 100 بیمار مبتلا به نارسایی قلبی مراجعهکننده به بیمارستانهای آموزشی شهر قم در سال 1396 به روش آسان انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها مقیاس سواد سلامت نارسایی قلبی، مقیاس خود مراقبتی نارسایی قلبی و مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستانی بود. دادهها با استفاده از آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه در نرمافزار آماری SPSS نسخه 16 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: بیش از نیمی از بیماران وضعیت خود مراقبتی متوسط داشتند. بیشترین و کمترین نمره سواد سلامت به ترتیب مربوط به بعد انتقادی با میانگین و انحراف معیار 56/2±47/10 و بعد عملکردی با میانگین و انحراف معیار 74/3±14/9 بود. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد از بین متغیرهای مورد بررسی، سواد سلامت عملکردی پیشگویی کننده بهتری برای انجام رفتارهای خود مراقبتی در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی است (014/0=p ،30/0=β).
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش نشان میدهد سواد سلامت عملکردی یک عامل پیشبینی کننده مهم رفتار خود مراقبتی در بیماران نارسایی قلبی است. طراحی مداخلات مؤثر برای بهبود مهارتهای بیمار برای تحلیل عملکردی اطلاعات و تصمیمگیری در خود مراقبتی بیماران ضروری به نظر میرسد.
محبوبه معاذالهی، منصور عرب، نرگس خانجانی، فاطمه کریمی افشار،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی در میان بیماران قلبیعروقی، به ویژه مبتلایان به نارسایی قلبی شایع است و باعث پیشآگهی ضعیف در این بیماران میشود. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر تمرینات ورزشی بر علایم افسردگی در بیماران مراجعهکننده به مرکز بازتوانی قلب انجام یافته است.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 60 نفر از بیماران مبتلا به نارسایی قلبی کلاس دو و سه که در سال 1394 به مرکز بازتوانی قلب بیمارستان شفا وابسته به دانشگاه علوم پزشکی کرمان ارجاع داده شده بودند، به روش تصادفی در دو گروه 30 نفره قرار گرفتند. در گروه مداخله، تمرینات ورزشی 3 بار در هفته و به مدت 8 هفته و در گروه شاهد تنها مراقبتهای معمول ارایه شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه مشخصات فردی و پرسشنامه PHQ8 بود که قبل و بعد از مداخله، در هر دو گروه تکمیل شد. دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 21 و با استفاده از آزمونهای آماری مجذور کای، ویلکاکسون، منیتنییو و آنالیز کوواریانس ناپارامتری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: دو گروه به لحاظ نمره علایم افسردگی قبل از مداخله همگن بودند. پس از مداخله میانه و دامنه میان چارکی نمره علایم افسردگی در گروه شاهد 10(25/5) و در گروه مداخله 5/8(25/9) بود که تفاوت معناداری را نشان میدهد (042/0=p). کنترل متغیرهای مدت زمان ابتلا به بیماری و نمره پیش آزمون علایم افسردگی با آزمون آنالیز کوواریانس ناپارامتری تفاوت 2 گروه همچنان معنادار بود.
نتیجهگیری: اجرای تمرینات ورزشی میتواند سبب کاهش علایم افسردگی در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی شود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT201605107844N10
زهرا فارسی، مسعود چهری، آرمین زارعیان، فاطمه سلطاننژاد،
دوره 25، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: تلاش برای بهبود خود مراقبتی بیماران نارسایی قلبی باعث نتایج بهتر درمان و افزایش طول عمر آنان میشود. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر برنامه مراقبتی مبتنی بر مدل پندر بر رفتارهای ارتقادهنده سلامت و خود مراقبتی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی انجام یافته است.
روش بررسی: در این کارآزمایی کنترل شده تصادفی یک سوکور، 48 بیمار مبتلا به کلاس دو و سه نارسایی قلبی مراجعهکننده به بیمارستان گلستان تهران در سال 96-1395 به روش هدفمند انتخاب و به طور تصادفی ساده به دو گروه آزمون و کنترل تخصیص یافتند. در گروه مداخله برنامه مراقبتی مبتنی بر مدل ارتقای سلامت پندر در 6 جلسه اجرا شد. دادهها قبل و بعد از مداخله با استفاده از پرسشنامههای شیوه زندگی ارتقای سلامت و سنجش شاخصهای خود مراقبتی در بیماران نارسایی قلبی جمعآوری و سپس، با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرمافزار SPSS نسخه 16 تحلیل شد.
یافتهها: میانگین نمرات ابعاد (به جز بعد خودشکوفایی)، نمره کل رفتارهای ارتقای سلامت و خود مراقبتی در گروه آزمون بعد از مداخله بیشتر از گروه کنترل بود (05/0p<). همچنین، بعد از مداخله میانگین نمرات ابعاد و نمره کل رفتارهای ارتقای سلامت و خود مراقبتی در گروه آزمون افزایش معناداری داشت (05/0p<).
نتیجهگیری: اجرای برنامه مراقبتی مبتنی بر مدل پندر باعث افزایش رفتارهای ارتقادهنده سلامت و خود مراقبتی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی میشود. لذا، استفاده از این مدل مراقبتی در این گروه از بیماران توصیه میشود.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20150801023446N17
مرضیه صادقیزاده، بهناز باقریان، حامد وحیدی، سکینه سبزواری،
دوره 27، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: آموزش خودمراقبتی از جمله روشهای مؤثر در افزایش کیفیت زندگی و سلامت بیماران نارسایی قلبی است. هدف این مطالعه تعیین تأثیر کاربرد نظریه موقعیتی اختصاصی بر کیفیت زندگی بیماران نارسایی قلبی بوده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع کارآزمایی بالینی است. تعداد 80 بیمار نارسایی قلبی کلاس 2و3 مراجعهکننده به بیمارستان 12 فروردین شهر کهنوج در سال 1397، در آن شرکت داشتند. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامههای ویژگیهای فردی، اختلال عملکرد بطن چپ جهت کیفیت زندگی و خودمراقبتی در نارسایی قلب بود. پرسشنامهها در اولین معاینه و سه ماه پس از پیگیری توسط بیماران تکمیل شد. دادهها با استفاده از آزمون t مستقل و زوجی، آنالیز واریانس یک راهه و ضریب همبستگی پیرسون در نرمافزار آماری SPSS نسخه 20 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: قبل از مداخله بین دو گروه از نظر نمرات خودمراقبتی و کیفیت زندگی تفاوت آماری وجود نداشت. پس از مداخله میانگین نمره کیفیت زندگی، خودمراقبتی و ابعاد آن در بیماران گروه مداخله نسبت به گروه کنترل افزایش یافت (001/0p<). در مورد خودمراقبتی بعد از مداخله، بیشترین نمره مربوط به اعتماد به خودمراقبتی با میانگین و انحراف استاندارد 30/3±43/21 و کمترین نمره مربوط به مدیریت خودمراقبتی با میانگین و انحراف استاندارد 5/5±45/17 بود (001/0p<).
نتیجهگیری: توجه به خودمراقبتی براساس الگوی نظریه موقعیتی اختصاصی میتواند موجب شناخت دقیقتر مشکلات و برنامهریزی مناسب شده و متعاقب آن کیفیت زندگی بیماران را بهبود بخشد. از آنجا که در این مطالعه اکثراً کم سواد یا بیسواد بودند، استفاده از وسایل کمک آموزشی به صورت تصویری، تنظیم برنامه براساس شرایط و زمان آمادگی بیمار و در صورت لزوم مشارکت خانواده میتواند نتایج مثبتی به همراه داشته باشد. توجه به عوامل زمینهای به خصوص در افرادی که تحصیلات و درآمد پایینتری دارند، ضروری به نظر میرسد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20141109019862N6
فاطمه عمرانی، نیر سلمانی، سمیه کهدویی،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: یک جنبه اصلی کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی، توانایی انجام فعالیتهای روزانه است. در این راستا یکی از ابزارهای بررسی ظرفیت عملکردی شناخته شده؛ مقیاس فعالیت فیزیکی دوک است. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین ویژگیهای روانسنجی مقیاس فعالیت فیزیکی دوک در بیماران مبتلا به نارسایی قلب انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه روششناسی تعداد 120 بیمار مبتلا به نارسایی قلبی مراجعهکننده به کلینیک قلب بیمارستان افشار شهر یزد در سال 1397 به صورت نمونهگیری در دسترس وارد مطالعه شدند. نسخه اصلی مقیاس فعالیت فیزیکی دوک به روش استاندارد «ترجمه وارون» به فارسی ترجمه و روایی صوری، محتوایی، ملاکی، سازه و پایایی بررسی شد.
یافتهها: در بررسی روایی محتوا به شیوه کمی، شاخص روایی محتوا و نسبت روایی محتوا تأیید شد. روایی ملاکی با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن بین نمرات حاصل از طبقهبندی عملکردی انجمن قلب نیویورک و امتیاز حاصل از مقیاس فعالیت فیزیکی دوک با همبستگی معناداری (77/0-=r ، 001/0p<) تأیید شد. در بررسی روایی سازه، تحلیل عاملی 2 عامل را شناسایی نمود که عامل 1 شامل گویههای دارای میزان سوخت و ساز بالا و عامل 2 دارای گویههای با سوخت و ساز پایین بود و این دو عامل 61/52% واریانس کل را تبیین کردند. پایایی کل ابزار با استفاده ضریب آلفای کرونباخ 81/0 به دست آمد.
نتیجهگیری: مقیاس فعالیت فیزیکی دوک از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است و با توجه به ویژگیهای روانسنجی مناسب آن، میتوان از این مقیاس برای بررسی وضعیت عملکردی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی استفاده نمود.