31 نتیجه برای نوزاد
سیده فاطمه واثق رحطم پرور، پروین شهری، معصومه علی محمدیان، عباس مهران،
دوره 5، شماره 2 - ( 7-1378 )
چکیده
این پژوهش به منظور بررسی مقادیر قند خون ناشتای سه ماهه اول، 28-24 هفته حاملگی و آزمون غربالگری 50 گرمی یکساعته در زنان باردار غیر دیابتی و تاثیر آن بر وزن نوزادان آنها در سال 1376 در یکی از بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است. نمونه ها 150 نفر از بین زنان باردار 28-24 هفته که در سه ماهه اول بارداری آزمایش قند خون ناشتا انجام داده بودند و مقدار آن کمتر از 105 میلی گرم در دسی لیتر بود، انتخاب می شدند. برای نمونه ها آزمون تحمل گلوکز 50 گرمی در حالت ناشتا انجام می شد. قبل و بعد از خوردن 50 گرم گلوکز ، نمونه خون وریدی گرفته می شد. اگر مقادیر ناشتا بیش از 104 و آزمون 50 گرمی بیش از 140 میلی گرم در دسی لیتر بود، نمونه ها از مطالعه خارج می شدند. پس از زایمان در ترم (41-37 هفته) نوزاد توزین شده و جنس و وزن وی ثبت می شد. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که میانگین مقادیر قند خون ناشتای سه ماهه اول، 28-24 هفته و آزمون غربالگری 50 گرمی به ترتیب، 15/81،8/80 و 75/111 میلی گرم در دسی لیتر و میانگین وزن نوزادان 5/3203 گرم می باشد. بین سن، تعداد زایمان، وزن قبل از حاملگی، قد، افزایش وزن حین حاملگی و معیار توده بدنی واحدها قبل از حاملگی، جنس، وزن و سن حاملگی نوزادان موقع تولد ارتباط مثبت و معنی دار وجود دارد (05/0 >P ) بین شغل و تحصیلات واحدهای پژوهش و همسران آنها، فاصله آخرین زایمان تا حاملگی فعلی و وزن نوزاد ارتباط وجود ندارد.بین مقادیر قند خون ناشتای سه ماهه اول و 28-24 هفته مادر با وزن نوزاد ارتباط مستقطم وجود دارد و بین مقادیر قند خون و آزمون تحمل گلوکز 50 گرمی مادر و وزن نوزاد ارتباط وجود نداشت.بدین ترتیب از مقادیر قند خون ناشتای سه ماهه اول و 28-24 هفته می توان در پیشگویی وزن تولد بهره برد در حالیکه از آزمون تحمل گلوکز 50 گرمی نمی توان این استفاده را نمود.
هدیه ریاضی، غلامحسین صدری، مسعود سعیدی جم،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
پژوهش حاضر، یک مطالعه گذشته نگر و مورد شاهدی است که، به منظور تعیین شیوع تولد نوزادان کم وزن، در همدان انجام شد. بدین منظور، کل زایمانهای انجام شده در زایشگاههای شهر همدان، در 9 ماه اول سال 74 بررسی گردید. گروه مورد شامل نوزادان کم وزن بودند و به ازاء هر نوزاد کم وزن، دو نوزاد با وزن طبیعی به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. کل پرونده های بررسی شده 9145 مورد بود. طبق نتایج حاصله شیوع نوزادان کم وزن (وزن کمتر از 2500 گرم) 8/10% است. بین وزن نوزاد و نوع حاملگی(یک قلو یا چند قلو) سن مادر، تعداد حاملگی های مادر و بیماری های مادر ارتباط معنی داری آماری، وجود دارد(0001/0>P) بین جنس نوزاد با وزن هنگام تولد ارتباطی مشاهده نشد.
زهره پارسا یکتا، لیلی بریم نژاد،
دوره 7، شماره 1 - ( 2-1380 )
چکیده
پژوهش حاضر، مطالعه ای توصیفی - تحلیلی است که با هدف تعیین ارتباط بین متغیرهای فیزیولوژیک در زمان پذیرش نوزاد به بخش مراقبتهای ویژه و میزان مرگ و میر نوزادان ارجاع شده به یک مرکز فوق تخصصی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شد . پژوهش بر روی 70 نوزاد که بطور تصادفی مدل پواسن انتخاب شده بودند انجام گردید. به محض ورود نوزاد به این مرکز ، علایم حیاتی ، قند خون و تجزیه گازهای شریانی انجام شد و نتایج در فرم مخصوص ، ثبت گردید و تا مرحله ترخیص یا فوت نوزاد ، پیگیری شد . ابزار مورد استفاده شامل اندازه گیریهای بیولوژیک و فرم ارجاع نوزاد بود . برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخصهای آمار توصیفی و ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد . نرم افزار SPSS در این زمینه بکار گرفته شد . نتایج بدست آمده نشان داد 4/31 % نوزادان ارجاع شده فوت نمودند . ارتباط بین متغیرهای فیزیولوژیک نوزاد در زمان پذیرش در بخش مراقبتهای ویژه، همچنین ارتباط بین وزن تولد و میزان مرگ و میر معنی دار شد . (01/0 › p) از یافته های تحقیق می توان در مدیریت خدمات پرستاری، آموزش پرستاری و برنامه ریزی کشوری جهت ایجاد تیمهای انتقال ویژه نوزادان ، استفاده نمود .
زهرا گودرزی، محمدرضا تفاق، زهرا منجمد، اشرف الملوک معماری، پرویز کمالی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
مقدمه: پرستارانی در حرفه خود تغییرات ایجاد میکنند و فعالیتهای آنان از بیمارستانها به جامعه کشیده خواهد شد که وقت بیشتری را صرف یاد گرفتن میکنند.
روش کار: این پژوهش به صورت نیمه تجربی آیندهنگر در مدت 18 ماه بر روی 42 نفر از پرستاران شاغل در بخشهای کودکان صورت گرفت. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه و برگ مشاهده (Check list) بر اساس اهداف آموزشی تدوین شده توسط مسئولین دانشکدههای پزشکی و پرستاری جهت تدریس در دوره آموزش نظری و عملی بود. قبل از شروع دوره با استفاده از پرسشنامهای مشتمل بر اطلاعات دموگرافیک و 60 سؤال چهار گزینهای در خصوص آگاهی علمی مراقبتهای ویژه نوزادان و نیز برگ مشاهدهای در پنج بخش در خصوص چگونگی انجام عملیات احیاء، روش ساکشن کردن و مراقبت از لوله داخل تراشه، مراقبت از بیمار تحت تهویه مکانیکی، نحوه گذاردن سوند داخل معده و نحوه تغذیه شیرخوار از طریق گاواژ از پرستاران آزمون به عمل آمد. آموزش نظری به مدت شش ماه و آموزش مهارتهای عملی در طی دو ماه توسط هر شرکتکننده گذرانده شد. پس از آن برای هر مورد برگ مشاهده بعد از آموزشهای فوق کامل و امتیازهای هر فرد در دو بخش آگاهی و عملکردهای قبل و بعد از آموزش نظری و عملی مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: آزمونهای آماری X2 و t نشاندهنده اختلاف معنیداری بین میزان آگاهی و عملکردهای افراد قبل و بعد از آموزش است (0001/0>p). همچنین نتایج نشان داد که تغییرات در آگاهی و عملکرد افراد پس از آموزش با متغیرهای دیگر نظیر سن، دانشگاه محل اخذ مدرک، سمت شغلی در بخش، سابقه کار و نوبت کاری رابطه معنیداری ندارد.
نتیجهگیری: تأثیر آموزش حین خدمت و افزایش سطح آگاهی و عملکرد پرستاران شاغل در بخشهای مراقبت ویژه پس از گذراندن این دوره آموزشی نشان داده است که برنامهریزی آموزش مداوم ضمن خدمت یکی از ضروریات ارتقاء کیفیت خدمات بهداشتی و درمانی در جامعه است.
لیدا نیکفرید، خجسته نسیمه، آرش قنبریان،
دوره 12، شماره 1 - ( 2-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:مطالعه حاضر به دلیل احتمال بروز عفونتهای سیستمیک و موضعی ناشی از ورود کاتتر به داخل وریدهای محیطی به منظور تعیین ارتباط زمان ماندگاری کاتترهای وریدی محیطی با میزان بروز عوارض رگگیری در نوزادان و کودکان بستری انجام شد.
روش بررسی: برای انجام این مطالعه توصیفی - مقطعی، تعداد 108 نوزاد و کودک به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف و در یک دوره دو ماهه انتخاب و از نوک کاتتر آنها (بعد از خارج کردن به هر دلیل) کشت انجام شد. برای تمام نمونهها یک پرسشنامه حاوی اطلاعات فردی و اطلاعات مرتبط با رگگیری تکمیل گردید. شرایط رگگیری برای تمام نمونهها یکسان و شرط پذیرش، نبود کشت مثبت خون بعد از 24 ساعت بود. وجود حتی یک کلنی در نوک کاتتر مثبت فرض شد و یکی از نمونهها به دلیل مثبت بودن کشت خون از مطالعه خارج گردید. نتایج با نرمافزار SPSS و آزمون آماری مجذور کای تحلیل شد.
یافتهها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد میزان شیوع کلونیزاسیون نوک کاتتر ورید محیطی در کودکان و نوزادان بستری، 6/33% و شایعترین ارگانیسم استافیلوکوک کوآگولاز منفی (50% موارد مثبت) میباشد. از نظر بالینی به نظر میرسید افزایش ماندگاری کاتتر با افزایش میزان کلونیزاسیون همراه است، اما به غیر از داروی مصرفی وریدی هیچ کدام از متغیرها شامل سن، جنس، زمان سپری شده از بستری، نوع بخش، محل کاتتر، زمان سپری شده از زمان رگگیری، تغذیه کامل وریدی، ارتباط معنادار آماری با کلونیزاسیون سر کاتتر نشان ندادند. کلونیزاسیون در گروه دریافتکننده آنتیبیوتیک وریدی کمتر و در گروه دریافتکننده داروهای ضد تشنج بیشتر از بقیه گروهها مشاهده شد. از طرف دیگر بین کلونیزاسیون و بروز عوارض موضعی کاتتریزاسیون ارتباط معناداری به دست نیامد.
نتیجهگیری: یافتهها نشان داد افزایش زمان ماندگاری کاتتر وریدی محیطی در نوزادان و کو دکان از 48 ساعت به 72 ساعت موجب افزایش خطر بروز عوارض کاتتریزاسیون مانند فلبیت و نشت زیرپوستی مایع نمیگردد.
اشرف الملوک معماری، طیب رمیم، مهرنوش امینی، عباس مهران، اعظم آجرلو، پروانه شکیبایی،
دوره 12، شماره 3 - ( 4-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:مطالعات نشاندهنده اثرات مفید ورزش بر مادر و جنین و گذراندن یک حاملگی بدون مشکل میباشد. تحقیق حاضر با هدف بررسی اثرات ورزش هوازی بر طول بارداری، آپگار و وزن زمان تولد نوزاد انجام شد.
روش بررسی: این بررسی یک مطالعه تجربی است. نمونهها به تعداد 80 نفر (40 نفر مورد و 40 نفر شاهد) از میان زنان باردار مراجعهکننده به درمانگاههای پرهناتال واقع در منطقه 17 شهرداری تهران، با روش نمونهگیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند. گروه مورد به مدت 8 هفته، سه روز در هفته، به مدت 30-15 دقیقه در روز و با شدت 70-50% Vo2 Max در تمرین هوازی شرکت کردند. اطلاعات توسط نرمافزار آماری SPSS ver 10.5 و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و آزمونهای t و مجذور کای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: در زمینه مشخصات فردی بین دو گروه مورد و شاهد اختلاف آماری معناداری وجود نداشت. اکثر افراد گروه مورد دارای طول بارداری 40 هفته و بیشتر، ولی اکثر افراد گروه شاهد دارای طول بارداری 40-38 هفته بودند. که این اختلاف از نظر آماری معنادار نبود. اغلب نوزادان متولد شده از زنان گروههای مورد و شاهد (به ترتیب 60 و 70%) در گروه 3500-2500 گرم قرار داشته و اختلاف آماری معناداری بین این دو گروه وجود نداشت. اکثر نوزادان در هر دو گروه دارای میانگین امتیاز آپگار 9 بودند. اختلاف آماری معناداری بین دو گروه مورد و شاهد از نظر امتیاز آپگار دقیقه 5 وجود داشت (01/0=p).
نتیجهگیری: یافتهها نشان داد انجام ورزش هوازی در زمان حاملگی میتواند باعث بهبود آپگار دقیقه پنج نوزاد گردد اما تأثیر مشخصی بر طول حاملگی و وزن نوزاد در زمان تولد ندارد.
مریم مدرس، فاطمه واثق رحیمپرور، عباس مهران، اعظم سادات جزایری،
دوره 12، شماره 4 - ( 11-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:امروزه پیشنهاد میشود برای کنترل درد نوزادان از روشهای غیردارویی استفاده شود لذا این مطالعه به منظور بررسی تأثیر شیردهی از پستان حین تزریق بر درد ناشی از آن در نوزادان انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع نیمه تجربی و به صورت گروههای مداخله و کنترل در بخش پس از زایمان در بیمارستان میرزا کوچکخان انجام شد. تعداد نمونه 130 نوزاد بوده که به روش نمونهگیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند و با روش تخصیص تصادفی نیمی در گروه مداخله و نیمی در گروه کنترل قرار گرفتند. در گروه مداخله 2 دقیقه قبل از تزریق واکسن هپاتیتB، مادر شیردهی را شروع و تا 45 ثانیه پس از انجام تزریق شیردهی ادامه یافت. در گروه کنترل شیردهی انجام نشد و نوزادان تا 45 ثانیه پس از شروع تزریق مانند گروه مداخله از نظر درد مورد ارزیابی قرار گرفتند. اطلاعات طی یک مرحله و از طریق برگه مشاهده که شامل ابزار درجهبندی ناراحتی و درد نوزاد (DAN) بود، جمعآوری گردید.سپس توسط نرمافزار SPSS با استفاده از آزمونهای 2، t و منویتنی، تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: میانگین شدت درد در گروه مداخله 52/3 با میانه 4 و در گروه کنترل 78/6 با میانه 7 بود. آزمون آماری منویتنی نشان داد که شدت درد در گروه مداخله و کنترل اختلاف معناداری با یکدیگر دارند (0001/0p<).
نتیجهگیری: شدت درد ناشی از تزریق در نوزادان مورد بررسی که حین تزریق، توسط مادر شیردهی شدند کمتر از نوزادنی است که حین تزریق، توسط مادر شیردهی نشدند. بنابراین میتوان توصیه نمود برای جلوگیری از اثرات روحی- روانی و ماندگار درد در نوزادان از شیردهی توسط مادر حین تزریق به نوزاد استفاده شود.
زینب شایقیان، سید کاظم رسولزاده طباطبایی، الهه صدیقی لویه،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به این که سلامت روانی مادر در شکلگیری سلامت روانی نوزاد نقش مهمی را ایفا میکند، لذا هدف مطالعه حاضر، بررسی اثر اضطراب مادر در سه ماهه سوم بارداری، بر روند زایمان و سلامت روانی نوزاد میباشد.روش بررسی: این مطالعه توصیفی - مقایسهای است. نمونه مورد مطالعه شامل 40 زن باردار و نوزادان آنها میباشد. نمونهگیری به صورت تصادفی ساده و از بین زنان بارداری انجام گرفت که جهت معاینه به درمانگاه بیمارستان امام خمینی مراجعه کرده بودند. در مرحله اول مادرانی که در سه ماه آخر بارداری قرار داشتند، پرسشنامه اضطراب کتل را تکمیل کردند و بر اساس نمره کل در دو گروه (20 نفر مضطرب و 20 نفر غیر مضطرب) قرار گرفتند. در هنگام زایمان شاخصهای مربوط به زایمان در هر دو گروه اندازهگیری شد و سه ماه پس از زایمان شاخصهای سلامت روانی نوزادان هر دو گروه با مقیاس سنجش سلامت روانی نوزادان سه ماهه اندازهگیری شد. تجزیه و تحلیل دادهها به کمک نرمافزار SPSS v.16 و آمار توصیفی و تحلیلی (t برای دو گروه مستقل و2χ) انجام یافت.
یافتهها: یافتههای تحقیق نشان داد که شاخصهای رشد در نوزادان مادران دارای اضطراب بالا به طور معناداری (001/0p<) پایینتر از نوزادان مادران غیر مضطرب است. همچنین زایمان طبیعی در مادران غیر مضطرب بیشتر مشاهده شد. در ضمن میزان بارداری ناخواسته در مادران مضطرب نسبت به مادران غیر مضطرب بیشتر بود. سلامت روانی نوزادان مادران مضطرب، در سه ماهگی به طور معناداری (001/0p<) پایینتر از نوزادان مادران غیر مضطرب بود.
نتیجهگیری: وضعیت روانی مادر در دوره بارداری و پس از تولد بر روند زایمان و سلامت روانی نوزادان مؤثر است.
طیبه علیآبادی، فریده باستانی، حمید حقانی،
دوره 17، شماره 2 - ( 4-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: با وجود پیشرفت تجهیزات مدرن پزشکی، همچنان بستری مجدد نوزادان پرهترم بالا است و رنج اقتصادی و روانی زیادی به خانوادهها تحمیل مینماید، لذا هدف از این مطالعه تعیین میزان تأثیر مشارکت مادر در مراقبت از نوزاد پرهترم NICU بر بستری مجدد این نوزادان بوده است.
روش بررسی: نوع پژوهش کارآزمایی بالینی است. نمونهها شامل 100 مادر نوزادان پرهترم (37-30 هفته) مبتلا به سندرم دیسترس تنفسی بستری در بخش مراقبت ویژه بیمارستان اکبرآبادی در سال 1389 بودند. نمونهگیری به روش در دسترس انجام و نمونهها به صورت تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. برنامه مشارکتی برای گروه آزمون، در قالب یک جلسه اطلاع رسانی، حضور مادر و مشارکت در مراقبت از نوزاد اجرا شد. یک ماه بعد از ترخیص نوزاد طی تماس تلفنی چک لیست بستری مجدد نوزاد تکمیل شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای کایدو و تیتست انجام یافت.
یافتهها: دفعات بستری مجدد نوزادان در گروه آزمون در مقایسه با گروه شاهد کمتر بود. همچنین میانگین طول مدت بستری در گروه آزمون 96/6 و در گروه شاهد 96/12 روز بوده که به لحاظ آماری تفاوت معناداری را (001/0p<) نشان میدهد.
نتیجهگیری: مشارکت مادر در مراقبت از نوزاد، دفعات بستری مجدد و مراجعه به پزشک را کاهش میدهد.
منیره طوسی، مرضیه اکبرزاده، نجف زارع، فرخنده شریف،
دوره 17، شماره 3 - ( 7-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: تجربه حاملگی در زندگی زنان را میتوان نوعی بحران موقعیتی به حساب آورد. وجود اضطراب به شکلهای مختلف در زنان باردار مشکلاتی را برای جنین و مادر و حتی آینده کودک ایجاد میکند. به منظور ارتقای سلامت روان و کاهش اضطراب مادران، مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش رفتارهای دلبستگی بر میزان اضطراب و دلبستگی مادر به نوزاد در در بارداری اول انجام گرفته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر، به روش کارآزمایی بالینی در مورد 84 خانم باردار شکم اول (42 نفر گروه آزمون و 42 نفر گروه شاهد) از زنان باردار مراجعهکننده به دو بیمارستان حافظ و شوشتری شیراز در تابستان 1389 انجام گرفته است. ابتدا قبل از مطالعه سطح اضطراب مادران مورد مطالعه در دو گروه ارزیابی شد. سپس برای گروه آزمون علاوه بر مراقبتهای معمول بارداری، چهار جلسه 90دقیقهای کلاسهای آموزش رفتارهای دلبستگی طی یک ماه (هفتهای یک جلسه) برگزار شد. گروه شاهد فقط مراقبتهای معمول بارداری را دریافت نمودند. بلافاصله پس از پایان دوره یک ماهه مداخله، در هر دو گروه مجدداً سطح اضطراب سنجیده شد. سپس در روز اول بعد از زایمان در هنگام شیردهی رفتارهای دلبستگی مادر به نوزاد در هر دو گروه بدون اطلاع مادر و با استفاده از برگه مشاهده اوانت مشاهده و ثبت گردید. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای مجذور کای و تیمستقل و تیزوجی در نرمافزار SPSS v.17 استفاده شد.
یافتهها: دو گروه از نظر ویژگیهای فردی نظیر سن و جنس و سطوح اضطراب قبل از مداخله همسان بودند. میانگین نمره اضطراب قبل از مداخله در دو گروه آزمون و شاهد تفاوت آماری معناداری نداشت (590/0=p) ولی بعد از مداخله تفاوت آماری معناداری نشان داد (003/0=p). همچنین میانگین نمره دلبستگی مادر با نوزاد در اولین شیردهی در دو گروه تفاوت آماری معناداری را نشان داد (001/0>p).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این پژوهش، آموزش رفتارهای دلبستگی موجب کاهش سطح اضطراب مادر باردار و افزایش میزان دلبستگی مادر به نوزاد میگردد. با توجه به آسان، ارزان و غیرتهاجمی بودن این روش، استفاده از آن به خصوص در مورد زنان نخستزا توصیه میشود.
رقیه کریمی، فیدان شبانی، ناهید دهقاننیری، خدیجه زارعی، غلامرضا خلیلی، محمد چهرازی،
دوره 18، شماره 2 - ( 3-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: نوزادان نارس در حین مراقبت و درمان تحت رویههای دردناک و استرسزای زیادی قرار میگیرند و پرستاران میبایست با استفاده از روشهای غیر دارویی مختلف که بدون خطر هستند، جهت کاهش عوارض کوتاه مدت و طولانی مدت درد ناشی از رویههای تشخیصی و درمانی کمک نمایند. لذا این مطالعه با هدف تعیین میزان تأثیر موسیقی درمانی بر پاسخهای فیزیولوژیک درد ناشی از خونگیری در نوزاد نارس انجام یافته است.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی cross-over در مورد 20 نوزاد نارس بستری در بخش مراقبت ویژه بیمارستان ولیعصر (عج) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران به مدت 5 ماه در سال 89 انجام گرفته است. پس از نمونهگیری به روش در دسترس، نوزادان انتخاب شده به طور تصادفی یک بار به عنوان گروه شاهد و یک بار به عنوان گروه آزمون تحت مطالعه قرار گرفتند، به طوری که هر نوزاد به عنوان شاهد خود در نظر گرفته شد. پاسخهای فیزیولوژیک درد ناشی از خونگیری از جمله تعداد ضربان قلب و درصد اشباع اکسیژن خون شریانی در نوزادان نارس مورد سنجش قرار گرفت. برای نوزادان گروه آزمون، موسیقی Transitions پنج دقیقه قبل از خونگیری پخش میشد و تا 10 دقیقه بعد از خونگیری ادامه مییافت. در تمام موارد اعم از آزمون و شاهد مانیتور نوزاد از 10 دقیقه قبل از خونگیری، در طول خونگیری و تا 10 دقیقه بعد از خونگیری تحت فیلمبرداری قرار میگرفت. سپس فیلمها از طریق رایانه از نظر تغییرات معیارهای فیزیولوژیک مورد بازبینی و مطالعه دقیق قرار میگرفت. در نهایت تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس و کایاسکوئر در نرمافزار SAS و SPSS صورت گرفت.
یافتهها: گروه آزمون و شاهد از نظر تعداد ضربان قلب در هنگام خروج سوزن و همچنین از نظر تعداد ضربان قلب در 5 دقیقه اول بعد از خونگیری به ترتیب با 022/0=p و 005/0p< تفاوت آماری معنادار داشتند.
نتیجهگیری: با توجه به آن که یافتههای این مطالعه نشان داد موسیقی درمانی در کاهش بعضی از پاسخهای فیزیولوژیک درد ناشی از خونگیری در نوزادان نارس مؤثر است، لذا توصیه میشود پرستاران آن را به عنوان مداخلهای مؤثر در NICU در هنگام اجرای رویههای دردناک مثل خونگیری به کار گیرند.
سیده زهرا اعمی، زهرا احمدی، طیبه ریحانی، حمید حقانی،
دوره 19، شماره 2 - ( 8-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : از اهداف مهم مراقبت پرستاری در بخش مراقبت ویژه نوزادان، فراهم کردن مراقبت جامع نگر و افزایش بهترین نتایج ممکن می باشد . برای دستیابی به این اهداف درک نیازهای مادران از اهمیت بالایی برخوردار است. این مطالعه با هدف مقایسه درک پرستاران و مادران نوزادان نارس از نیازهای مادران در بخش مراقبت ویژه نوزادان انجام یافته است.
روش بررسی : این مطالعه مقطعی-مقایسه ای با شرکت 63 پرستار و 63 مادر نوزاد نارس، به روش نمونه گیری طبقه ای در بخش مراقبت ویژه نوزادان چهار مرکز آموزشی ، درمانی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در طی دو ماه (اسفند 1391 و فروردین 1392)، با استفاده از پرسشنامه نیازهای خانواده نوزاد بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان Ward انجام گرفت. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی(آزمون t مستقل) و نرم افزار SPSS نسخه 16مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها : در میان ابعاد نیازهای خانواده، نیاز به نزدیکی به نوزاد (37/95%)، دلگرمی (18/94%)، آگاهی (15/91%)، حمایتی (77/79%) و راحتی (86/72%) به ترتیب اهمیت توسط مادران، همچنین نیاز به دلگرمی (33/80%)، نزدیکی به نوزاد (26/75%)، آگاهی (80/70%)، راحتی (36/66%) و حمایتی (83/64%) به عنوان درک پرستاران گزارش شد.
نتیجه گیری : پیشنهاد می شود پرستاران با توجه به نتایج این مطالعه و ارزیابی های دوره ای از نیازهای مادران ، تعریف خود را از نیازهای واقعی مادران عینی سازند و ارتباط موثر و متقابل خود را با آنان بهبود بخشند، تا با تامین این نیازها بر اساس اهمیت و الویت از دیدگاه مادران، گامی هر چند کوچک در ارتقای سلامت مادر و نوزاد برداشته شود.
لیلا ولیزاده، راحله جانانی، آلهه سیدرسولی، عبداله جنتدوست، محمد اصغری جعفرآبادی،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: نوزادان نارس بزرگترین گروه بستری شدگان در بخش های مراقبت ویژه می باشند. تثبیت پارامترهای قلبی- تنفسی در آنها یکی از اهداف اولیه مراقبتی است. تهویه مکانیکی و به تبع آن ساکشن داخل تراشه از رویههای شایع در این نوزادان و تأثیرگذار بر معیارهای قلبی- تنفسی میباشد. هدف مطالعه حاضر مقایسه تأثیر ساکشن داخل تراشه به دو روش باز و بسته بر شاخصها و پایداری فیزیولوژیک در نوزادان نارس تحت تهویه مکانیکی میباشد .
روش بررسی: در کارآزمایی بالینی حاضر، 90 نوزاد نارس 34-27 هفته که در بخشهای NICU مراکز آموزشی- درمانی الزهرا و طالقانی تبریز در سال 91 بستری شده بودند، انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تخصیص یافتند. یک گروه با روش باز و گروه دیگر با روش بسته ساکشن شدند و از نظر شاخصها (درصد اشباع اکسیژن، ضربان قلب، فشارخون متوسط شریانی) و پایداری فیزیولوژیک (ضربان قلب، فشارخون متوسط شریانی) مورد مقایسه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل با استفاده از نرمافزار SPSS v.21 و روشهای آمار توصیفی و استنباطی مانند آزمون کایدو، آزمون تی، منویتنی و مدل آمیخته انجام یافت .
یافتهها : از نظر شاخص فشارخون متوسط شریانی بین دو گروه تفاوت آماری معنادار مشاهده شد (016/0= p ). همچنین مدت زمان لازم برای بازگشت ضربان قلب و فشارخون متوسط شریانی به حالت پایه در روش ساکشن بسته کمتر بود. پایداری فیزیولوژیک در ساکشن به روش بسته بهتر بود (05/0 p< ) .
نتیجهگیری: فشارخون متوسط شریانی و مدت زمان لازم برای بازگشت به حالت پایه در ساکشن باز بیشتر بود. لذا با توجه به اثرات فیزیولوژیکی بهتر ساکشن بسته و عدم احتساب متغیر وزن در مطالعه حاضر پیشنهاد میشود تأثیر ترکیبی ساکشن بسته با وزن نیز بر پارامترهای فیزیولویکی نوزادان نارس ارزیابی گردد .
سوسن ولیزاده، محمدباقر حسینی، گلاویژ کریمی جوان، ایران امیرتیموری،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: با پیشرفت فنآوری امکان زنده ماندن نوزادان نارس افزایش یافته است . یکی از بزرگترین مشکلات نوزادان نارس مشکلات تغذیه دهانی میباشد که به دلیل عدم تکامل و نقص در هماهنگی مکیدن، بلعیدن و تنفس است. مشکلات تغذیه دهانی بر توانایی نوزاد برای رسیدن به تغذیه دهانی مستقل تأثیر گذاشته و مدت بستری را طولانی میکند. هدف مطالعه حاضر مقایسه تأثیر دو روش ماساژ دهانی و مکیدن غیرمغذی بر زمان دستیابی به تغذیه دهانی مستقل و طول مدت بستری در نوزادان نارس بستری در NICU میباشد .
روش بررسی: در کارآزمایی بالینی حاضر، 72 نوزاد نارس 32-28 هفته که در بخش NICU بیمارستان الزهرای تبریز در سال 1391 بستری شده بودند، انتخاب و به صورت تخصیص تصادفی در سه گروه ماساژ دهانی، مکیدن غیرمغذی و شاهد قرار گرفتند. نوزادان گروه ماساژ دهانی حداقل 10 روز، قبل از گاواژ ماساژ داخل و اطراف دهان را دریافت کردند. نوزادان گروه مکیدن غیرمغذی حداقل 10 روز، قبل از گاواژ مکیدن غیرمغذی را با انگشت پژوهشگر یا مادر دریافت کردند. نوزادان گروه شاهد، مراقبت معمول را دریافت کردند. سه گروه از نظر زمان دستیابی به تغذیه مستقل دهانی و مدت بستری با هم مقایسه شدند .
یافتهها : دو گروه مداخله نسبت به گروه شاهد به طور معناداری زودتر به تغذیه دهانی مستقل دست یافتند (001/0 p< ). اما زمان دستیابی به تغذیه دهانی مستقل در دو گروه ماساژ دهانی و مکیدن غیرمغذی اختلاف آماری معناداری نداشت (915/0= p ). طول مدت بستری بین سه گروه مورد مطالعه تفاوت آماری معناداری نداشت (342/0= p ) .
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد دو روش مکیدن غیرمغذی و ماساژ دهانی میتواند زمان دستیابی به تغذیه دهانی مستقل در نوزادان نارس را کوتاهتر نماید، اما نسبت به هم برتری ندارند .
سرور سهرابی، زهرا احمدی، زیبا مسیبی، حمید حقانی،
دوره 20، شماره 2 - ( 5-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: مقالات علمی و مشاهدات بالینی حاکی از آن است که بستری شدن نوزادان در بیمارستان باعث اختلال در ایجاد دلبستگی بین مادر و نوزاد میشود . این مطالعه با هدف بررسی تأثیر ماساژ نوزاد توسط مادر بر دلبستگی مادران نوزادان بستری در بخش مراقبت نوزادان اجرا گردیده است .
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 42 مادر همراه با نوزاد بستری در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانهای علی اصغر (ع) و آرش در سال 1392 برای گروه آزمون و شاهد انتخاب شدند. گروه آزمون با استفاده از نمایش فیلم آموزش ماساژ و تمرین عملی روی ماکت، ماساژ نوزاد را فرا گرفتند، سپس مادران نوزادنشان را به مدت 5 روز ماساژ دادند. ماساژ برای هر نوزاد در هر روز 1 نوبت به مدت 15 دقیقه اجرا شد. رفتار دلبستگی مادران نسبت به نوزادانشان قبل از انجام ماساژ و بعد از 5 روز ماساژ در هنگام شیردهی ارزیابی شد. ابزار جمعآوری دادهها مقیاس سنجش دلبستگی مادر به نوزاد بود . جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای آماری کایاسکوئر، آزمون دقیق فیشر و آزمون t در نرمافزار SPSS v.19 استفاده شد .
یافتهها : دو گروه آزمون و شاهد از نظر اطلاعات جمعیتشناختی همسان بودند و اختلاف در میانگین دلبستگی مادران قبل از ماساژ در دو گروه براساس آنالیزهای آماری معنادار نبود (05/0 p> ). ارزیابی دلبستگی مادران در روز پنجم، نشان داد میانگین دلبستگی مادران در گروه آزمون (26/4 ± 76/64) با گروه شاهد (38/3 ± 38/53) تفاوت آماری معنادار داشته است (001/0 p< ) .
نتیجهگیری: با توجه به نقش مؤثر ماساژ بر رفتارهای دلبستگی، میتوان این مراقبت سنتی را در کلیه بخشهای نوزادان رواج داد .
زهرا کاشانینیا، مریم دهقان، فیروزه ساجدی، پوریا رضاسلطانی،
دوره 20، شماره 3 - ( 8-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: مادران اغلب در مرحله اولیه تولد نوزاد نارس، احساس تنش میکنند به علاوه تنش مادران تا مدتها بعد از زایمان، با نگرش و رفتار منفی آنها در تعامل با نوزادشان همراه است. لذا هدف این مطالعه تعیین تأثیر مراقبت کانگورویی بر میزان تنش مادران نوزادان نارس بوده است .
روش بررسی: این مطالعه شبه تجربی در مورد 46 زوج مادر و نوزاد نارس بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان بیمارستانهای شهید صدوقی و تأمین اجتماعی یزد در سالهای 92-1391 انجام یافت. روش نمونهگیری به صورت در دسترس بود و نمونهها در دو گروه مداخله و شاهد قرار گرفتند. در گروه مداخله، مراقبت کانگورویی روزانه 30 دقیقه بعد از تغذیه به مدت 4 هفته انجام گرفت. سپس تنش مادران با استفاده از پرسشنا مه تنش والدی در دو گروه ارزیابی و مقایسه گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای کایدو، تیتست، منویتنی انجام یافت .
یافتهها : میانگین نمره تنش مادران در گروه مداخله 024/17 ± 000/102 و در گروه شاهد 253/18 ± 521/174 بوده است و نتیجه آزمون منویتنی نشان داد که بین دو گروه از نظر آماری تفاوت معناداری وجود دارد (001/0> p ). همچنین تفاوت آماری معناداری بین تنش مادران قبل و بعد از مداخله در گروه مداخله نیز دیده شد (001/0 > p ) .
نتیجهگیری: مراقبت کانگورویی سبب کاهش تنش مادران نوزادان نارس میگردد. بنابراین تدوین برنامه مراقبت کانگورویی در مواجهه با تنش مادران، به ویژه مادران دارای نوزادان نارس توصیه میشود .
زیبا تقیزاده، علی منتظری، مهسا خوشنامراد،
دوره 21، شماره 2 - ( 6-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: ماماها به عنوان یکی از اعضای تیم بحران، ارایه خدمات به مادر و نوزاد را در شرایط بحران به عهده دارند، لذا تعیین نیازهای آموزشی آنان در این شرایط، اساس برنامهریزی در این زمینه است. هدف این مطالعه شناخت نیازهای آموزشی دانشجویان مامایی برای ارایه خدمات پیشگیری از افزایش مرگ و میر مادر و نوزاد در شرایط بحران میباشد .
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی در سال 1393، تعداد 235 نفر از دانشجویان مقاطع مختلف رشته مامایی از چهار دانشگاه علوم پزشکی شهر تهران، با روش سرشماری انتخاب و پس از اعلام رضایت آگاهانه، پرسشنامه محققساخته نیازهای آموزشی مرتبط با ارایه خدمات پیشگیری از مرگومیر مادر و نوزاد در شرایط بحران را به شیوه خودگزارشدهی تکمیل نمودند . دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای آنالیز واریانس یک طرفه، t تست و همبستگی پیرسون در نرمافزار SPSS v.17 تحلیل شد.
یافتهها : میانگین و انحراف معیار نمره نیاز آموزشی دانشجویان در حیطه مادری 5/21 ± 70، از حداکثر 105 نمره، و در حیطه نوزادی 9 ± 7/46، از حداکثر 65 نمره بود و در سطح نیازآموزشی زیاد قرار گرفت. دانشجویان کارشناسی در مقایسه با کارشناسیارشد، در هر دو حیطه، نیاز آموزشی بیشتری را گزارش کردند (046/0= p ). 8/86% دانشجویان اظهار کردند تحصیلات دانشگاهی آنها را برای ایفای نقش در شرایط بحران آماده نکرده، 6/10% در این مورد آموزش قبلی دیده بودند و 5/11% تجربه مواجهه با بحران را داشتند. بین سن دانشجویان (001/0 p< )، سابقه کار بالینی آنان (001/0 p< )، گذراندن دوره آموزشی قبلی (001/0 p< ) و تجربه حضور در بحران (05/0 p< ) با میزان نیاز آموزشی درباره بحران ارتباط معناداری وجود داشت. در حالی که بین دانشگاه محل تحصیل دانشجویان با میزان نیازآموزشی آنها این ارتباط معنادار نبود (51/0= p ) .
نتیجهگیری: با توجه به نیاز آموزشی زیاد دانشجویان برای ارایه خدمات در شرایط بحران و عدم کفایت تحصیلات دانشگاهی برای آمادهسازی آنان برای ایفای نقش، بازنگری برنامهریزی آموزشی دانشجویان مامایی، ضرورت دارد .
فریده باستانی، الهه روحی رحیم بگلو، حمید حقانی،
دوره 21، شماره 2 - ( 6-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: اضطراب از نشانههای همراه با اختلالات خلقی مادران در دوران پس از زایمان میباشد که با تولد نوزاد آسیبپذیر افزایش پیدا میکند. رفلکسولوژی پا ممکن است به عنوان یک مداخله پرستاری جهت کاهش برخی علایم اضطراب مفید باشد. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر رفلکسولوژی پا بر شدت اضطراب مادران سزارین شده دارای نوزاد آسیبپذیر انجام گرفته است .
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی غیرتصادفی، 99 مادر سزارین شده دارای نوزاد آسیبپذیر از میان مادران بستری در بیمارستان جامع زنان و بیمارستان ولیعصر تهران در سال 1391 انتخاب و به روش نمونهگیری در دسترس در سه گروه 33 نفری قرار گرفتند. گروه مداخله به مدت 40 دقیقه رفلکسولوژی کف پا، گروه پلاسبو ماساژ ساق پا و گروه شاهد نیز مراقبتهای معمول پس از سزارین را دریافت کردند. پرسشنامه Spielberger توسط نمونهها قبل از مداخله و سه روز پس از مداخله تکمیل گردید. برای تحلیل دادهها از آزمون اندازههای تکراری و مجذور کای در نرمافزار SPSS v.16 استفاده شد .
یافتهها : گروههای مورد مطالعه تفاوت معناداری از نظر مشخصات جمعیتشناختی و میانگین نمرات شدت اضطراب قبل از مداخله نداشتند. اما بعد از مداخله، میانگین نمرات شدت اضطراب به طور معناداری در گروه رفلکسولوژی و پلاسبو کمتر از گروه شاهد بود (001/0 p< )، در حالی که این میزان در گروه رفلکسولوژی و پلاسبو تفاوت معناداری نداشت (1/0= p )، مقایسه اختلاف میانگین نمرات شدت اضطراب پس از مداخله در گروه رفلکسولوژی (2/7 ± 7/14) و پلاسبو (5/8 ± 4/9) نشان داد که مداخله رفلکسولوژی تأثیر بیشتری در کاهش شدت اضطراب دارد .
نتیجهگیری: استفاده از رفلکسولوژی پا در کاهش شدت اضطراب مادران مؤثر است، از این رو پیشنهاد میشود که پرستاران و ماماها در بخشهای سزارین این روش غیردارویی را برای کاهش علایم اضطراب مادران به کار گیرند .
الهه دشتی، مریم رسولی، لیلا خانعلی مجن، اسماء پورحسین قلی، اعظم شیرینآبادی فراهانی، فاطمه سروی،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: نوزادان نارس پس از ترخیص از بخش مراقبت ویژه نوزادان در خطر زیادی برای بستری مجدد هستند. برخی عوامل و ویژگیهای نوزادان نارس در بستری مجدد آنها اثر دارند. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط عوامل نوزادی با بستری مجدد نوزادان نارس در واحد مراقبت ویژه نوزادان انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه همبستگی با نمونهگیری از نوزادان نارس بستری در بخشهای مراقبت ویژه نوزادان سه بیمارستان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال 1392 انجام یافته است. نمونهها به وسیله پرسشنامه ثبت مشخصات از نظر ویژگیها و عوامل احتمالی مرتبط با بستری مجدد شامل جنس، چند قلویی، سن حاملگی و وزن هنگام تولد و طول مدت بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان بررسی شدند. پیگیری وضعیت بستری مجدد نوزادان نیز سی روز پس از ترخیص انجام یافت. تحلیل دادهها ابتدا به صورت تک متغیره و سپس توسط مدل رگرسیون لجستیک انجام گرفت.
یافتهها: نتایج تجزیه و تحلیل تک متغیره نشان داد نوزادانی که در مدت زمان پیگیری مجدداً بستری شده بودند، به طور معناداری در زمان تولد نارستر و کم وزنتر بوده و در اولین بستری خود مدت بیشتری در بخش مراقبت ویژه نوزادان بستری بودهاند (001/0p<). در مدل رگرسیون لجستیک تنها بین سن حاملگی و وزن نوزاد در زمان تولد با بستری مجدد نوزادان، ارتباط آماری معناداری مشاهده شد (به ترتیب نسبت شانس: 805/0، 01/0p< و نسبت شانس: 998/0، 001/0p<).
نتیجهگیری: سن حاملگی و وزن هنگام تولد نوزاد با بستری مجدد نوزاد طی 30 روز پس از ترخیص ارتباط دارند، به طوری که نوزادانی که سن حاملگی کمتر و وزن زمان تولد کمتری داشتند با احتمال بیشتری پس از ترخیص مجدداً بستری میشدند.
نیر سلمانی، شیرین حسنوند،
دوره 21، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از شایعترین خطاهای پزشکی، خطاهای دارویی است که در بخش مراقبت ویژه نوزادان این نوع خطاها اهمیت مضاعفی دارد. هدف از مطالعه حاضر تعیین فراوانی و نوع خطاهای دارویی در بخش مراقبت ویژه نوزادن بوده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی- تحلیلی است. 71 پرستار شاغل در بخش مراقبت ویژه نوزادان به صورت تمام شماری از بیمارستانهای شهر یزد در سال 1394 وارد مطالعه شدند. ابزارهای گردآوری دادهها، پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی و شغلی و پرسشنامه «خطای تجویز دارو» بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و آزمون آماری کایاسکوئر در نرمافزار SPSS v.18 استفاده گردید.
یافتهها: 9/47% (34 نفر) پرستاران مورد مطالعه مرتکب خطای دارویی شده بودند. 2/35% نمونهها 2-1 خطا داشتهاند و 51/51% خطاها در نوبت کاری شب رخ داده است. در داروهای غیرتزریقی: خطای ناشی از اشتباه در محاسبات دارویی، اشتباه در دوز دارویی، روش اشتباه در نحوه دادن دارو و داروی اشتباه دارای وقوع زیاد و در داروهای تزریقی: خطا در سرعت تزریق دارو، اشتباه در محاسبات دارویی، اشتباه در دوز دارویی و عدم توجه به تداخل داروها، دارای وقوع زیاد بودند. پرستاران اولین علت اصلی بروز خطاهای دارویی را تعداد زیاد بیماران بیان کردند.
نتیجهگیری: با توجه به بالا بودن فراوانی خطاها به خصوص در نوبت کاری شب و همچنین دخیل دانستن عدم تعادل نسبت پرستار به بیمار، لازم است در مطالعات آتی علل و راهکارهای پیشگیری از خطاهای دارویی مورد بررسی بیشتری قرار گیرد.