جستجو در مقالات منتشر شده


12 نتیجه برای نگرش

شهناز گلیان تهرانی،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده

این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که به منظور بررسی تاثیر آموزش بر آگاهی و نگرش ماماهای شاغل در بیمارستانهای دانشگاهی وابسته به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی شهر تهران در زمینه بیماری ایدز در سال 1373 انجام گرفته است.این مطالعه در دو مرحله انجام گرفت. واحدهای مورد پژوهش 80 ماما بودند که بطور تصادفی انتخاب شدند پس از تکمیل پرسشنامه ها در مرحله اول پوسترهای آموزشی در مورد بیماری ایدز در بخشهای مربوطه نصب گردید و چهار هفته بعد مجدداً همان پرسشنامه ها توسط هر یک از واحدهای مورد پژوهش تکمیل گردید. سپس تفاوت امتیازات قبل و بعد هر نفر با خودش و در مجموع مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج حاصله نشان داد که آموزش در افزایش آگاهی اکثریت واحدهای مورد پژوهش در محدوده سنی 30-24 سال (2/46 درصد) ، متاهلین (7/66 درصد) و سابقه کار 10-1 سال (7/48 درصد) بیشترین تاثیر را داشته است. بعلاوه نتایج نشان داد که آموزش در تغییر نگرش اکثریت واحدهای مورد پژوهش در گروه سنی 50-31 سال (5/59 درصد) و متاهلین (2/62 درصد) با سابقه کار 10-1 سال بیشترین تاثیر را داشته است. نتایج آزمون آماری بیانگر عدم وجود ارتباط معنی دار بین آگاهی و نگرش واحدهای مورد پژوهش بعد از آموزش می باشد
نینا ممیشی، فرحناز بهروزی‌شاد، محمدعلی محققی، زهرا افتخار، زهره شهابی،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده

زمینه و هدف:پرستاران می‌توانند با به کار بردن تدابیر صحیح در برطرف کردن درد بیماران سرطانی نقش مؤثر داشته باشند. این مطالعه به منظور بررسی دانش و نگرش پرستاران در زمینه مراقبت‌های مربوط به تسکین درد در بیماران سرطانی انجام شده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی تحلیلی جهت بررسی میزان دانش و نگرش 113 پرستار شاغل در بخش‌های سرطانی در زمینه مراقبت‌های مربوط به تسکین درد (درمان‌های تسکینی) در بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی تهران می‌باشد. ابزار مطالعه پرسشنامه‌ای شامل 72 سؤال و حاوی 3 بخش شامل: اطلاعات فردی، روش‌های ارزیابی و کنترل درد و سنجش نگرش هر یک از واحدها در ارتباط با روش‌های تسکین درد بود. داده‌های جمع آوری شده با استفاده از آزمون‌های آماری مجذور کای،‌ تی و ضریب همبستگی پیرسون و نرم‌افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد اکثریت پرستاران در گروه سنی بین 36-25 سال، زن و متأهل بوده و هیچ کدام دوره آموزش ضمن خدمت در ارتباط با تسکین درد نگذرانده‌اند. میزان دانش 76% پرستاران در حد متوسط بود. همچنین 6/86% پرستاران دارای نگرش مثبت در کاهش درد بیماران بودند. از نظر آماری بین دانش و نگرش (350/0=R و 000/0=p) رابطه معنادار آماری وجود داشت.
نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه نشان داد پرستاران دانش کافی از روش‌های تسکین درد ندارند و تاکنون در هیچ کلاس آموزش ضمن خدمتی هم در ارتباط با روش‌های تسکین درد، شرکت نداشته‌اند.


فاطمه ولی‌زاده، سیده فاطمه قاسمی،
دوره 14، شماره 1 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: مراقبت خانواده محور، یکی از اساسی‌ترین مفاهیم پرستاری کودکان می‌باشد که باعث حفظ تمامیت و یک‌پارچگی خانواده کودک و ارایه مراقبت منحصر به فرد به او و ارتقای سلامتی کودک و خانواده می‌شود. خانواده‌ یکی از اجزای مهم ارایه مراقبت اختصاصی به کودک در هنگام بیماری است و انتظار می‌رود افراد خانواده در مراقبت از کودک در داخل یا خارج بیمارستان مهارت کافی داشته باشند. هدف این تحقیق شناخت نگرش مراقبان بهداشتی درمانی بیمارستان کودکان شهید مدنی خرم‌آباد نسبت به مشارکت والدین در مراقبت از کودکان بستری بوده است.

روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی و تحلیلی است. تعداد 169 نفر از مراقبان بهداشتی درمانی شاغل در بیمارستان کودکان شهید مدنی خرم‌آباد نمونه مورد مطالعه را تشکیل می‌دهند. نمونه‌گیری به صورت در دسترس انجام یافت. پرسشنامه‌ شامل ویژگی‌های جمعیت شناختی و نگرش مراقبان نسبت به مشارکت والدین در مراقبت از کودک بستری بود. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS و آزمون‌های آماری میانگین، انحراف معیار، همبستگی پیرسون، تی تست و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: میانگین نمره نگرش افراد مورد مطالعه 55/12±28/92 بود و بر این اساس نگرش آن‌ها نسبت به نحوه مشارکت والدین در مراقبت از کودک بستری خثنی طبقه‌بندی می‌شود. بین وضعیت تأهل (04/0p<)، داشتن فرزند (04/0p<) و دانشجوی پرستاری بودن (نسبت به دانشجویان پزشکی) (04/0=p) با داشتن نگرش مثبت ارتباط معنادار دیده شد.

نتیجه‌گیری: نگرش مراقبان بهداشتی درمانی نسبت به مشارکت والدین در مراقبت از کودکان بستری خثنی می‌باشد لذا باید نگرش دانشجویان در دوره تحصیل و کارکنان بهداشتی با شرکت در کلاس‌های آموزش مداوم اصلاح شده و مدیران با برگزاری دوره‌های آموزش مداوم و اصلاح دستورالعمل‌های ارایه خدمات بهداشتی درمانی به کودکان، و همچنین استفاده از مراقبان متأهل و دارای فرزند در بیمارستان‌های کودکان زمینه مشارکت بیشتر والدین در مراقبت از کودکان بستری را فراهم آورند.


نعیمه سیدفاطمی، فاطمه خوشنوای فومنی، نسرین بهبهانی، فاطمه حسینی،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: سوء مصرف اکستاسی در نوجوانان یک اختلال رفتاری محسوب می‌شود. نحوه نگرش به سوء مصرف مواد یکی از عوامل گرایش یا عدم گرایش به این امر است. پژوهش حاضر با هدف تعیین نحوه نگرش نوجوانان نسبت به سوء مصرف اکستاسی در سال 1385 انجام یافته است.

روش بررسی: مطالعه حاضر مقطعی است و جامعه پژوهش را نوجوانان 18-16 ساله ساکن مناطق غرب شهر تهران تشکیل می‌دهند. 800 نفر به روش نمونه‌گیری مستمر در این پژوهش شرکت کردند. مکان‌های عمومی غرب شهر تهران محیط این پژوهش را تشکیل می‌داد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه خودساخته سنجش نگرش نسبت به مصرف اکستاسی بود. یافته‌ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و نرم‌افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد اکثر نوجوانان (9/78%) نگرش منفی و5/17% نگرش مثبت نسبت به مصرف اکستاسی دارند. آزمون مجذور کای اختلاف معناداری را بین نگرش دختران و پسران نسبت به مصرف اکستاسی نشان نداد.

نتیجه‏گیری: از آن جا که حدود بیش از 80% از نوجوانان نسبت به مصرف اکستاسی نگرش منفی داشتند، این امر نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاری‌های صورت گرفته در اطلاع‌رسانی و فرهنگ‌سازی در این زمینه مؤثر بوده است؛ با این حال جهت موفقیت بیشتر لازم است ضمن استمرار فعالیت‌های اطلاع‌رسانی و فرهنگی اولیا، و مربیان نوجوانان توجه بیشتری به این مقوله مبذول نمایند.

 


میترا ذوالفقاری، محمدرضا سرمدی، رضا نگارنده، بهمن زندی، فضل‌الله احمدی،
دوره 15، شماره 1 - ( 5-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: نظام یادگیری الکترونیکی ترکیبی، به عنوان یک نظام آموزشی مرکب از آموزش چهره به چهره و یادگیری الکترونیکی، در آموزش دروس پرستاری در سایر کشورها حرکت رو به رشدی داشته است. این روش در ایران چندان شناخته شده نیست و پذیرش آن توسط دست‌اندرکاران آموزش نیازمند زمینه‌سازی مناسب می‌باشد. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف شناخت نگرش اعضای هیأت علمی دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران نسبت به تدریس به روش نظام یادگیری الکترونیکی ترکیبی انجام گرفته است.

روش بررسی: در این مطالعه مقطعی توصیفی، کلیه اعضای هیأت علمی دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران (به تعداد 60 نفر)، به طریق تمام شماری مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها پرسشنامه محقق ساخته بود. داده‌ها پس از جمع‌آوری با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرم‌افزار آماری SPSS v.11.5 تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: میزان پاسخ‌دهی به پرسشنامه 33/93% (56نفر) بود. 7/85% پاسخ‌دهندگان زن بودند. میانگین سنی 88/44 با انحراف معیار 6/5 و میانگین سنوات تدریس 75/16سال با حداقل 5 و حداکثر 30 سال بود. در خصوص نگرش اعضای هیأت علمی به تدریس از طریق نظام یادگیری الکترونیکی ترکیبی، یافته‌ها نشان داد که 66% نمونه‌ها نگرش مثبت و 34% نگرش کاملاً مثبت داشته و هیچ‌کدام نگرش منفی نداشته‌اند. همچنین 1/41% تمایل زیاد خود را جهت آماده نمودن دروس به شیوه الکترونیکی بیان نمودند و 5/87% مایل بودند که در کارگاه‌های آموزشی تدوین محتوای الکترونیکی شرکت نمایند. تحلیل آماری تفاوت معناداری از نظر سن، جنسیت و سابقه تدریس با نحوه نگرش نسبت به تدریس الکترونیکی نشان نداد. صرفاً رابطه آماری معناداری بین آمادگی شرکت در کارگاه با نگرش نسبت به تدریس به شیوه الکترونیکی ترکیبی نشان داده شد (012/0=p) و نگرش مثبت‌تر با آمادگی بیشتر همراه بود.

نتیجه‏گیری: با توجه به نگرش مثبت اعضای هیأت علمی به تدریس از طریق نظام یادگیری الکترونیکی ترکیبی، از این لحاظ زمینه جهت طراحی و حرکت به سمت اجرای نظام یادگیری الکترونیکی ترکیبی در آموزش‌های رسمی دانشکده پرستاری و مامایی آماده است، لذا پیشنهاد می‌گردد اقدامات لازم در این مورد صورت گیرد.

 


رفعت سید امامی، حسن افتخار اردبیلی، بنفشه گلستان،
دوره 16، شماره 3 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: فعالیت بدنی کافی و منظم از عوامل اصلی حفظ و ارتقای سلامت در سراسر دوره زندگی است. بی‌تحرکی یک مشکل سلامت عمومی جهانی است. به طور کلی سالیانه 9/1مرگ‌ها در جهان به بی‌تحرکی نسبت داده می‌شود. هدف از این مطالعه تعیین تأثیر مداخله آموزش در مورد فعالیت بدنی بر آگاهی، نگرش و رفتار رابطان بهداشتی بوده است.

روش بررسی: این پژوهش کمّی از نوع نیمه تجربی می‌باشد. این مطالعه در مراکز بهداشتی درمانی منطقه 14 تهران در سال 1387 انجام یافته است. نمونه‌گیری به روش سرشماری صورت گرفت. 80 زن رابط بهداشت (داوطلب سلامت) منطقه 14 تهران به طور تصادفی در دو گروه شاهد و مداخله قرار گرفتند (گروه مداخله 41 نفر، گروه شاهد 39 نفر). ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه آگاهی، نگرش و عملکرد در مورد فعالیت بدنی بود که در ابتدای مطالعه (پیش آزمون) و 4 هفته پس از مداخله (پس آزمون) توسط همه شرکت‌کنندگان تکمیل شد. مداخله آموزش سلامت به صورت سه جلسه آموزشی با فواصل یک هفته‌ای به گروه آزمون ارایه شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع‌آوری شده با استفاده از آمارهای توصیفی و تحلیلی در نرم‌افزار SPSS انجام یافت.

یافته‌ها: در مرحله پیش آزمون دو گروه شاهد و آزمون به لحاظ متغیرهای آگاهی، نگرش و عملکرد تفاوت آماری معناداری نداشتند، اما تغییرات امتیازات دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون در مورد آگاهی و عملکرد تفاوت آماری معنادار بین دو گروه نشان داد.

نتیجه‌گیری: مداخله آموزشی انجام یافته در این پژوهش بر افزایش آگاهی و میزان کلی فعالیت بدنی زنان رابط بهداشت مؤثر بوده است. بنابراین ارایه آموزش در این زمینه به رابطان بهداشتی توصیه می‌شود.


طاهره نجفی قزلجه، آغافاطمه حسینی،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: علی‌رغم پیشرفت‌های حاصل در زمینه کاهش درد سرطان، هنوز بسیاری از بیماران به طور غیر ضروری درد را تجربه می‌کنند. در میان عوامل مختلف، احتمالاً انواعی از نگرش بیمار در مورد درد، از موانع کنترل مؤثر درد است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط نحوه نگرش نسبت به تسکین درد با دریافت مسکن و شدت درد در بیماران مبتلا به سرطان صورت گرفته است.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی-تحلیلی در مورد 200 بیمار مبتلا به سرطان مراجعه‌کننده به مراکز سرطان بیمارستان امام خمینی در سال 1387 صورت گرفت. مشخصات زمینه‌ای و نحوه نگرش نسبت به تسکین درد با استفاده از پرسشنامه ترجمه شده و شدت درد با استفاده از مقیاس دیداری تعیین شد. نتایج حاصل توسط آزمون‌های t مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.

یافته‌ها: حدود 70% از نمونه‌ها مسکن مصرف می‌کردند و از این تعداد 70% مسکن مخدر نیز دریافت می‌کردند. 4/34% بیماران یک بار، 1/29% دو بار و بقیه سه بار در روز مسکن دریافت می‌کردند. شدت درد در 24 ساعت گذشته در 5/43% بیماران خفیف و در 32% آنان متوسط بود. نگرش‌های تمایل به تحمل درد و کنترل درک شده بر درد، با دفعات مصرف مسکن و شدت درد در 24 ساعت گذشته و همچنین نگرش اعتیادآور بودن مسکن با نوع داروی مصرفی ارتباط داشت (03/0=p). علاوه بر این، مصرف مسکن با نگرش ترس از تزریق دارو ارتباط داشت (001/0p<).

نتیجه‌گیری: بسیاری از بیماران مورد مطالعه دارای نگرش‌هایی نسبت به تسکین درد و دریافت مسکن بودند که مانع تسکین درد آنان می‌شد.


فرناز رحمانی، حسین ابراهیمی، فاطمه رنجبر، ال‌ناز اصغری،
دوره 21، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعات نشان داده­اند نگرش اعضای خانواده نسبت به بیماری روانی، رفتار آن‌ها را متأثر می­کند و این امر ممکن است باعث کاهش کیفیت مراقبت از بیمار شود. این تحقیق با هدف تعیین تأثیر آموزش گروهی روان­شناختی بر نگرش مراقبان خانوادگی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نسبت به بیماری روانی انجام گرفته است.

روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی کنترل شده تصادفی که در 1394 انجام یافته است، تعداد 74 نفر از مراقبان خانوادگی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی که بیماران­شان سابقه بستری در بخش‌های روان­پزشکی بیمارستان روان‌پزشکی رازی تبریز را داشتند، به روش نمونه­گیری تصادفی انتخاب و سپس به طور تصادفی به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند. به مراقبان خانوادگی گروه مداخله طی 8 جلسه آموزش روان­شناختی داده شد. نگرش مراقبان خانوادگی نسبت به بیماری روانی با استفاده از پرسشنامه نگرش نسبت به بیماری­های روانی قبل و بعد از مداخله ارزیابی شد. داده­ها با استفاده از آمار توصیفی، آزمون کای‌دو، تی‌مستقل ، تی‌زوج و تحلیل کواوریانس در نرم‌افزار SPSS v.13مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که در پیش­آزمون اختلاف آماری معناداری از نظر میانگین نمره نگرش نسبت به بیماری روانی بین گروه مداخله و شاهد وجود نداشت (به ترتیب 51/8±54/92 و 43/9±52/90؛ 05/0<p). اما میانگین نمره پس­آزمون گروه مداخله (72/14±43/105) در مقایسه با گروه شاهد (50/7±52/90) به طور معناداری افزایش یافته بود (05/0>p).

نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه نشانگر این است که آموزش روان­شناختی موجب بهبود نگرش مراقبان خانوادگی نسبت به بیماری روانی می­شود. روش­های آموزشی مناسب مانند آموزش روان­شناختی گروهی برای ارتقای نگرش مثبت خانواده­های بیماران مبتلا به اختلال روان­پزشکی می­تواند مؤثر باشد.


فاطمه رافت، پروانه رضاسلطانی، عاطفه قنبری، مریم مریدی،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از راهکارهای غیردارویی کاهش درد زایمان، حضور همسر هنگام زایمان است. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین نگرش زوج‌های در انتظار فرزند در خصوص حضور همسر در اتاق زایمان انجام یافته است.

روش بررسی: پژوهش حاضر مطالعه­ای توصیفی- تحلیلی است که در مورد 259 نفر از زنان باردار مراجعه‌کننده به مرکز آموزشی درمانی الزهرا (س) شهر رشت و همسران آن‌ها در سال 1393 صورت گرفته است. نمونه­ها به صورت دردسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده­ها پرسشنامه شامل اطلاعات جمعیت‌شناختی و سنجش نگرش زنان و مردان نسبت به حضور همسر در اتاق زایمان بود. داده­ها با استفاده از آزمون‌های آماری توصیفی و استنباطی در نرم‌افزار SPSS v.17 تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: میانگین سن زنان 59/5±42/26 سال و مردان 71/5±69/30 سال بود. میانگین نمره نگرش در گروه مادران 47/13±99/102 به دست آمد که 3/97% نگرش مثبت، 9/1% بی‌نظر و 8/0% نگرش منفی نسبت به حضور همسر در اتاق زایمان داشتند. در گروه مردان میانگین نمره نگرش 36/14±88/100 به دست آمد که 9/91% دارای نگرش مثبت، 8/5% بی‌نظر و 3/2% نگرش منفی نسبت به حضور همسر در اتاق زایمان داشتند. همچنین در گروه مادران، در مدل رگرسیون خطی مشخص گردید که میزان تحصیلات مادر با نمره نگرش ارتباط معناداری دارد به طوری که با افزایش سطح تحصیلات نمره نگرش 19/0 افزایش می‌یابد.

نتیجه‌گیری: نظر به نگرش مثبت اکثر زوج‌ها نسبت به حضور همسر حین لیبر و زایمان، پیشنهاد می‌گردد در طراحی امکانات و اقدامات لازم جهت اجرای برنامه بیمارستان‌های دوستدار مادر و ترویج زایمان طبیعی، نتایج بالا مدنظر قرار گیرد.


محمد بخشی، سعید بشیریان، مجید براتی، یدالله فتحی، میترا زندیه،
دوره 26، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: کارکنان اتاق عمل به دلیل صدمات نیدل‌استیک همواره در معرض عفونت‌های منتقل شده از راه خون قرار دارند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر برنامه آموزشی مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی در ارتقای رفتارهای پیشگیری‌کننده از صدمات نیدل‌استیک در کارکنان اتاق عمل انجام یافته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه مداخله‌ای از نوع پیش­آزمون پس­آزمون همراه با گروه کنترل است که در سال 1397 در بین 90 نفر (هر گروه 45 نفر) از کارکنان اتاق عمل 4 بیمارستان آموزشی شهر همدان انجام گرفته است. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ویژگی‌های فردی و حرفه‌ای نمونهها و سازه­های مدل اعتقاد بهداشتی بود. مداخله شامل 4 جلسه آموزشی بود که در مدت یک ماه برای گروه مداخله به اجرا درآمد. سه ماه پس از مداخله آموزشی از هر دو گروه پس‌آزمون گرفته شد. داده‌ها از طریق نرم­افزار SPSS نسخه 18 و به‌کارگیری آزمون­های t مستقل، کای‌دو، تست دقیق فیشر و آنالیز کوواریانس تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که قبل از مداخله آموزشی اختلاف آماری معناداری در میانگین نمرات سازه‌های مدل اعتقاد بهداشتی بین دو گروه آزمون و کنترل وجود نداشته است (05/0<p). اما بعد از مداخله آموزشی اختلاف آماری معناداری بین تغییرات قبل و بعد نمرات آگاهی، حساسیت درک شده، منافع درک شده، خودکارآمدی درک شده و رفتارهای پیشگیری‌کننده از نیدل‌استیک بین دو گروه مداخله و کنترل مشاهده شد (05/0p<).
نتیجه‌گیری: براساس نتایج، به‌کارگیری مداخله آموزشی مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی رویکرد مناسب و مؤثری در پیشگیری از نیدل‌استیک در بین نیروهای اتاق عمل می­باشد.
 
سمیه نقی زاده، مژگان میرغفوروند،
دوره 28، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: ازدواج کودک نقض حقوق بشر و حقوق کودک است. از آن جا که اکثر این ازدواج­ها بدون رضایت آگاهانه کودکان اتفاق می­افتد و والدین تصمیم­گیرنده نهایی هستند، بنابراین نگرش مادران در مورد ازدواج دختران می­تواند تأثیر غیرقابل انکاری بر مقوله ازدواج زودرس دختران داشته باشد. از این رو مطالعه حاضر با هدف تعیین دانش و نگرش مادران دختران نوجوان در مورد ازدواج زودرس، علل و عواقب آن، انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی از نوع توصیفی- تحلیلی است که با مشارکت 270 نفر از مادران دارای دختر نوجوان در شهر تبریز در سال 1400-1399 انجام گرفته است. داده­ها با استفاده از پرسشنامه­ محقق ساخته جمع­آوری و سپس ﺑـﺎ اﺳـﺘﻔﺎده از آﻣـﺎر ﺗﻮﺻﻴﻔﻲ، آنالیز واریانس یک­طرفه، آزمون مجذور کای و آزمون دقیق فیشر در نرم­افزار آماری SPSS نسخه 21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: بیش از نیمی (2/55%) از مادران دانش خوب در مورد ازدواج زودرس داشتند. اکثر مادران (0/87%) مخالف ازدواج قبل از 18 سالگی بودند. بین دانش و نگرش مادران در مورد ازدواج در سنین پایین ارتباط آماری معناداری وجود داشت (001/0p<). از مهم‌ترین علل کاهش ازدواج زودرس، بلوغ عاطفی، اجتماعی، فکری و اقتصادی دختران و از مهم‌ترین علل افزایش ازدواج زودرس نرسیدن به بلوغ فکری- روانی بود. مهم‌ترین پیامد ازدواج زودرس براساس نگرش مادران، افزایش احتمال دخالت خانواده­ها در زندگی زناشویی و تصمیم­گیری­ها بود.
نتیجه‌گیری: با وجود نگرش منفی مادران نسبت به ازدواج در سنین پایین، نزدیک به نیمی از آن‌ها سطح دانش ضعیف و متوسط در مورد ازدواج زودرس داشتند. بنابراین با بالا بردن سطح دانش مادران دارای دختر نوجوان در مورد پیامدهای ازدواج زودرس، فرهنگ­سازی برای اصلاح باورهای غلط اجتماعی، تصویب قوانین مناسب برای جلوگیری از ازدواج کودکان، می­توان شدت این آسیب را کاهش داد.

 
زینب صیامی، مصطفی طاهری،
دوره 30، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: مراقبان خانوادگی بیماران مبتلا به کرونا که در بخش­های مراقبت ویژه بستری می­شوند با چالش­های فراوانی روبه­رو هستند که می­تواند بر سلامت آنان اثر گذارد. از طرفی سلامت معنوی میتواند یکی از مؤلفه­های مناسب جهت سازگاری با شرایط استرس­زا باشد. بنابراین، این مطالعه با هدف تعیین رابطه سلامت معنوی و نگرش به مرگ در مراقبان خانوادگی بیماران مبتلا به کووید-19 ترخیص شده از بخش­های مراقبت ویژه انجام گرفته است.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- همبستگی است که در فاصله اردیبهشت تا آذرماه سال 1400 انجام یافته است. جامعه پژوهش شامل مراقبان خانوادگی بیماران با تشخیص کووید-19 که از بخش مراقبت ویژه بیمارستان‌های وابسته به علوم پزشکی تهران ترخیص شده­اند، بوده است. نمونه‌های پژوهش شامل 260 نفر از مراقبان خانوادگی است که به روش در دسترس و مبتنی بر هدف انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه جمعیتشناختی و بالینی و پرسشنامه سلامت معنوی Polotzin و Ellison و پرسشنامه نگرش به مرگ Wong است. داده­ها در نرم­افزار SPSS نسخه 24 و با استفاده از آزمون­های کایدو، آنالیز واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی Spearman تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد بین نمره کل سلامت معنوی و نمره کل نگرش به مرگ ارتباط معکوس و معناداری وجود دارد (۱۰۱/۰-=rs، 05/0>p). یافته­های مطالعه در خصوص نگرش به مرگ نشان داد که بعد ترس از مرگ بیشترین نمره میانگین و بعد پذیرش فعالانه کمترین میانگین را به خود اختصاص داده است. همچنین سلامت مذهبی با اجتناب از مرگ (۹۳/۰-=rs) و ترس از مرگ (64/0-=rs) ارتباط معکوس و معناداری دارد (05/0>p).
نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که بین سطح سلامت مذهبی و ابعاد منفی نگرش به مرگ ارتباط معکوس وجود دارد، به گونه­ای که میانگین نمره ابعاد نگرش منفی به مرگ شامل ترس و اجتناب از مرگ در افرادی که نمره سلامت مذهبی بالاتری داشتند، کمتر بود. این موضوع اهمیت توجه بیشتر به بعد مذهبی را در خانواده و بیماران ترخیص شده از بخش مراقبت­های ویژه و نقش آن در کاهش ابعاد منفی نگرش به مرگ را نشان می­دهد.

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb