جستجو در مقالات منتشر شده


۲ نتیجه برای هوش هیجانی

زهرا مددخانی، منصوره نیکوگفتار،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۳ )
چکیده

  زمینه و هدف: تفکر انتقادی از اجزای ضروری و مهم حرفه پرستاری است و پرستاران برای محدود نشدن به اقدامات از پیش تعیین شده و توجه به نیازهای خاص بیماران، باید دارای مهارت‌های تفکر انتقادی باشند. با توجه به سهم عناصر هیجانی در تفکر انتقادی، این مطالعه با هدف تعیین نقش پیش‌بین هوش هیجانی در گرایش به تفکر انتقادی پرستاران صورت گرفت .

  روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی که در سال ۱۳۸۹ انجام یافته است، تعداد ۱۱۸ نفر از پرستاران زن شاغل در بیمارستان‌های آموزشی شهر قزوین به روش نمونه‌گیری سهمیه‌ای انتخاب شدند و به مقیاس صفت فراخلقی ( TMMS ) و پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی کالیفرنیا ( CCTDI ) پاسخ دادند. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS v,۱۶ و آزمون‌های آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .

  یافته‌ها : نتایج این مطالعه نشان داد که بین هوش هیجانی و گرایش به تفکر انتقادی رابطه مثبت معنادار وجود دارد (۳۸۵/۰= r و ۰۰۱/۰ p< ). همچنین، رابطه بین گرایش به تفکر انتقادی با دو زیرمقیاس شفافیت هیجانی (۴۵۹/۰= r ) و ترمیم هیجانی (۲۲۰/۰= r ) مثبت و معنادار است، در حالی که رابطه بین زیرمقیاس توجه به هیجان و گرایش به تفکر انتقادی از نظر آماری معنادار نیست (۱۱۷/۰= r ). از سوی دیگر، نتایج پژوهش نشان داد که زیرمقیاس شفافیت هیجانی، ۲۱ % از تغییرات گرایش به تفکر انتقادی را به طور معناداری پیش‌بینی می‌کند .

  نتیجه‌گیری: بر این اساس، افرادی که به هیجانات خود آگاه‌تر بوده و از شفافیت هیجانی بالاتری برخوردارند نسبت به تفکر انتقادی، گرایش بیش‌تری دارند. تقویت تفکر انتقادی پرستاران، می‌تواند به طور مستقیم در ایمنی و بهبود وضعیت بیمار تأثیرگذار باشد و با در نظر گرفتن نقش اساسی هوش هیجانی در تفکر انتقادی، آموزش مهارت‌های یاد شده به آنان، منجر به ارایه عملکرد مطلوب‌تر و بهبود کیفیت مراقبت‌های پرستاری خواهد شد .

  

 


مهناز نیک‌نژاد طالمی، فاطمه رنجکش، مهدی رنجبران، نسیم بهرامی،
دوره ۲۶، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: ماماها به دلیل ماهیت کاری خود استرس زیادی را تجربه می‌کنند. برخی عوامل می‌توانند نقش بارزی در استرس شغلی در این گروه داشته باشند. مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش پیش‌گویی کننده هوش هیجانی و عوامل فردی- شغلی در استرس شغلی ماماهای شاغل در شهر رشت انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- همبستگی، ۲۵۰ نفر از ماماهای شاغل در مراکز سلامت و درمانی شهر رشت از اردیبهشت تا شهریور ۱۳۹۷ به روش نمونه­گیری طبقه­ای تصادفی وارد مطالعه شدند. برای جمع‌آوری داده­ها از پرسشنامه­­های مشخصات فردی و شغلی، هوش هیجانی و استرس شغلی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی شامل تی‌مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه، همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی چندگانه در سطح معناداری ۰۵/۰ در نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۳ انجام گرفت.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار هوش هیجانی ۵۵/۱۲±۲۰/۱۱۴ و استرس شغلی ماماها ۴۸/۱۵±۶۶/۱۱۹ بود. متغیرهای محل کار (بیمارستان خصوصی: ۱۹/۰-= β، ۰۱۲/۰=p)؛ ساعات اضافه کار (۳۳/۰-=β، ۰۰۱/۰>p)؛ ساعات خواب در شبانه‌روز (۱۳/۰=β، ۰۱۱/۰=p)؛ میزان فعالیت اجتماعی (۱۱/۰=β، ۰۲۹/۰=p)؛ سن (۲۵/۰=β، ۰۴۵/۰=p) و نمره کلی هوش هیجانی (۵۵/۰=β، ۰۰۱/۰p<) پیش‌گویی کننده‌های استرس شغلی بودند (۰۵/۰>p). این متغیرها در مجموع ۵۴% از واریانس استرس شغلی را تبیین کردند.
نتیجه‌گیری: در مجموع در مدل تطبیق یافته متغیرهای محل کار، ساعات اضافه کار، ساعات خواب، میزان فعالیت اجتماعی، سن ماما و نمره کلی هوش هیجانی پیش‌گویی‌کننده‌های معنادار استرس شغلی بودند. بر این اساس می‌توان با طراحی برنامه‌های مؤثر به ارتقای عملکرد ماماها کمک نمود.

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb