جستجو در مقالات منتشر شده


10 نتیجه برای والدین

رقیه کریمی، ترانه تقوی لاریجانی، عباس مهران، فرشته قلجایی،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده

 زمینه و هدف: پرستاران برای انجام وظیفه و ارایه مراقبت از کودک (سالم-بیمار) به وجود ارتباطی قوی، دلخواه و متقابل بین والدین و کودک نیاز دارند. زمینه‌ی این ارتباط باید در بافت تربیتی خانواده (نوع کنترل والدینی) شناسایی شود تا بتوان در جهت تداوم بخش‌هایی از ارتباط خانوادگی که به وظایف پرستاران مربوط می‌گردد تلاش نمود. در عین حال باید تدابیری اتخاذ شود که با روحیه کودک سازگار بوده و به کاهش اضطراب کودک کمک کند.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع توصیف همبستگی است که به منظور تعیین ارتباط الگوهای رفتاری والدین با اضطراب فرزندان آنها (370 دانش‌آموز 13 تا 15سال) در ده مدرسه راهنمایی دخترانه دولتی منطقه 6 شهر تهران انجام شده است. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه‌های طراحی شده برای دانش‌آموزان و والدین بود. پرسشنامه‌ها شامل موارد ذیل بود: مشخصات فردی، علایم فیزیولوژیک اضطراب، آزمون اضطراب اشپیل‌برگر برای والدین و آزمون اضطراب رینولدز و ریچموند برای دانش‌آموزان. میزان اضطراب در این گروه‌ها نیز با استفاده از آزمون‌های آماری مجذور کای و دقیق فیشر در نرم‌افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد میزان اضطراب دانش‌آموزان 33% بود. علاوه بر آن بیشترین میزان اضطراب 92% در نوجوانانی وجود داشت که رفتار والدین خود را استبدادی ارزیابی کرده بودند و کم‌ترین میزان آن 6/7% در نوجوانانی بود که والدین دموکرات منش داشتند. این یافته‌ها نشان داد ارتباط معناداری بین اضطراب و نوع کنترل والدین وجود دارد (05/0p<).
نتیجه‌گیری: نوع کنترل والدین نقش مهمی در اضطراب فرزندان ایفا می‌کند. لذا پرستاران می‌توانند با آموزش انواع کنترل والدینی به پدران و مادران، در کاهش اضطراب نوجوانان مؤثر باشند.

 

 

 

 


ترانه تقوی لاریجانی، ناهیددخت شریفی، عباس مهران، شیما نظری،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده

زمینه و هدف:بیماری صرع به عنوان مهم‌ترین اختلال مزمن عصبی، کودک مبتلا و خانواده را تحت تأثیر قرار می‌دهد و باعث بروز تنش در خانواده به خصوص والدین می‌‌شود. این مطالعه به منظور بررسی نظر والدین کودکان مصروع نسبت به عوامل تنش‌زا و میزان سازگاری آنان انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه یک بررسی توصیفی است. تعداد 400 نفر والدین کودکان مصروع از مراجعین به مراکز درمانی منتخب شهر تهران انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه‌ای سه قسمتی شامل مشخصات فردی، سؤالات مربوط به عوامل تنش‌زا و سؤالات مربوط به رفتار سازگاری بود. داده‌ها در یک مرحله جمع‌آوری و از روش‌های آماری دو نیمه کردن، ضریب همبستگی اسپیرمن براون در تعیین اعتبار سؤالات و از آمار توصیفی و استنباطی نظیر آزمون t و نرم‌افزار SPSS جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده شد.
یافته‌ها: آزمون t نشان داد بین میزان تنش پدران و مادران کودکان مصروع اختلاف معناداری وجود دارد (001/0=p)، بیشترین درصد (86%) پدران در مقایسه با (9/81%) مادران میزان تنش متوسط داشتند. همچنین (4/5%) پدران و کم‌ترین درصد (4/4%) مادران میزان تنش کم داشتند. میزان تنش پدران و مادران با برخی از متغیرهای فردی ارتباط معناداری را نشان داد. بیشترین درصد (69%) پدران و (1/66%) مادران از سازگاری متوسط پایین برخوردار بودند. میزان سازگاری مادران و پدران با برخی از متغیرهای فردی ارتباط معنادار نشان داد. آزمون آنالیز واریانس نشان داد بین میزان تنش والدین کودکان مصروع با میزان سازگاری آنان ارتباط معنادار و معکوسی وجود دارد، به عبارت دیگر با افزایش میزان تنش والدین، میزان سازگاری آنان کاهش یافت (001/0=p).
نتیجه‌گیری: از آنجا که بین میزان تنش والدین کودکان مصروع با میزان سازگاری آنان ارتباط عکس دیده شد بهتر است حمایت‌های لازم جهت کاهش تنش والدین و کمک به سازگاری مؤثر آنها صورت گیرد
.

 


رقیه کریمی، زهرا دانشور عامری، اکرم السادات سادات حسینی، عباس مهران، مریم شیری،
دوره 14، شماره 1 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به نقش اساسی مراقبت خانواده محور در پرستاری کودکان، درک مشترک والدین و پرستاران از نیازهای والدین کودکان بستری در بیمارستان می‌تواند منجر به ارایه مراقبت با کیفیت بالاتر به کودک شود. هدف از این مطالعه مقایسه درک والدین و پرستاران از نیازهای والدین کودکان بستری در بیمارستان‌های کودکان دانشگاه علوم پزشکی تهران است.

روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه پیمایشی و از نوع مقطعی است. نمونه پژوهش شامل150 نفر از والدین حقیقی کودکان بستری و 80 نفر از پرستاران بود که به روش نمونه‌گیری آسان انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها «پرسشنامه نیازهای والدین کودکان بستری» (Kristjansdottir) بود. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آمار توصیفی و آزمون‌های مجذور کای و من‌ویتنی‌یو استفاده شد.

یافته‌ها: بنا بر نتایج مطالعه بین درک والدین و پرستاران از اهمیت نیازهای والدین تفاوت آماری معناداری (012/0=p) وجود داشت. هر دو گروه والدین و پرستاران، بیان کرده بودند که نیازهای والدین در بیمارستان، تا حدودی برآورده می‌شود. بین درک والدین و پرستاران از میزان برآورده شدن نیازهای والدین در بیمارستان، تفاوت آماری معناداری مشاهده نشد (666/0=p). بر اساس درک هر دو گروه والدین و پرستاران، والدین برای برآوردن نیازهای خود در بیمارستان، به کمک احتیاج دارند. از نظر آماری بین درک والدین و پرستاران از میزان احتیاج والدین به کمک در برآوردن نیازهای خود در بیمارستان، تفاوت آماری معناداری وجود داشت (018/0=p).

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد والدین و پرستاران، تمام نیازهای والدین را دارای اهمیت می‌دانند و بر اساس درک آن‌ها، کاستی‌هایی در تأمین نیازهای والدین به چشم می‌خورد. لذا همکاری متقابل والدین و تیم مراقبتی - درمانی جهت تسریع روند بهبودی کودک بستری با توجه به نیازهای والدین، لازم و ضروری به نظر می‌رسد.


فاطمه ولی‌زاده، سیده فاطمه قاسمی،
دوره 14، شماره 1 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: مراقبت خانواده محور، یکی از اساسی‌ترین مفاهیم پرستاری کودکان می‌باشد که باعث حفظ تمامیت و یک‌پارچگی خانواده کودک و ارایه مراقبت منحصر به فرد به او و ارتقای سلامتی کودک و خانواده می‌شود. خانواده‌ یکی از اجزای مهم ارایه مراقبت اختصاصی به کودک در هنگام بیماری است و انتظار می‌رود افراد خانواده در مراقبت از کودک در داخل یا خارج بیمارستان مهارت کافی داشته باشند. هدف این تحقیق شناخت نگرش مراقبان بهداشتی درمانی بیمارستان کودکان شهید مدنی خرم‌آباد نسبت به مشارکت والدین در مراقبت از کودکان بستری بوده است.

روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی و تحلیلی است. تعداد 169 نفر از مراقبان بهداشتی درمانی شاغل در بیمارستان کودکان شهید مدنی خرم‌آباد نمونه مورد مطالعه را تشکیل می‌دهند. نمونه‌گیری به صورت در دسترس انجام یافت. پرسشنامه‌ شامل ویژگی‌های جمعیت شناختی و نگرش مراقبان نسبت به مشارکت والدین در مراقبت از کودک بستری بود. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS و آزمون‌های آماری میانگین، انحراف معیار، همبستگی پیرسون، تی تست و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: میانگین نمره نگرش افراد مورد مطالعه 55/12±28/92 بود و بر این اساس نگرش آن‌ها نسبت به نحوه مشارکت والدین در مراقبت از کودک بستری خثنی طبقه‌بندی می‌شود. بین وضعیت تأهل (04/0p<)، داشتن فرزند (04/0p<) و دانشجوی پرستاری بودن (نسبت به دانشجویان پزشکی) (04/0=p) با داشتن نگرش مثبت ارتباط معنادار دیده شد.

نتیجه‌گیری: نگرش مراقبان بهداشتی درمانی نسبت به مشارکت والدین در مراقبت از کودکان بستری خثنی می‌باشد لذا باید نگرش دانشجویان در دوره تحصیل و کارکنان بهداشتی با شرکت در کلاس‌های آموزش مداوم اصلاح شده و مدیران با برگزاری دوره‌های آموزش مداوم و اصلاح دستورالعمل‌های ارایه خدمات بهداشتی درمانی به کودکان، و همچنین استفاده از مراقبان متأهل و دارای فرزند در بیمارستان‌های کودکان زمینه مشارکت بیشتر والدین در مراقبت از کودکان بستری را فراهم آورند.


معصومه همتی مسلک پاک، فضل‌الله احمدی، آرام فیضی،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: مشارکت والدین در مراقبت از نوجوانان مبتلا به دیابت نقش به سزایی در کنترل این بیماری دارد. کسب اطلاعات در مورد عواملی که منجر به نگرانی و اضطراب والدین می‌شوند، زمینه مناسب را برای ارایه اطلاعات مفید به آن‌ها و فراهم کردن آموزش‌های ضروری، ایجاد می‌کند. هدف از این مطالعه تبیین نگرانی‌های والدین دختران نوجوان مبتلا به دیابت است.
روش بررسی: در این مطالعه کیفی، تعداد 26 نفر (16 مادر و 10 پدر) از والدین دختران نوجوان مبتلا به دیابت نوع یک که عضو انجمن دیابت آذربایجان غربی بودند، با روش نمونه‌گیری مبتنی بر هدف مورد مطالعه قرار گرفتند. جمع‌آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه عمیق انفرادی و تجزیه و تحلیل داده‌ها به روش تحلیل محتوای کیفی انجام گرفت.
یافته‌ها: سه طبقه و محور مربوط به نگرانی‌های والدین از مفاهیم استخراج شد: 1- نگرانی‌های مربوط به آینده فرزند 2- نگرانی‌های مربوط به ماهیت دیابت و مراقبت 3- نگرانی‌های مربوط به مشکلات اجتماعی.
نتیجه‌گیری: درک نگرانی‌های والدین منجر به بهبود ارتباطات بین والدین و مراقبان حرفه‌ای می‌شود. اصلاح و تعدیل عوامل تهدیدزا و شیوه‌های خود کنترلی والدین با دادن اطلاعات و آموزش‌های مناسب به آن‌ها می‌تواند باعث توانمندسازی والدین و مشارکت مؤثرتر آن‌ها در امر مراقبت از فرزند مبتلا به دیابتشان شود


پروانه وصلی، مهوش صلصالی، پروین تترپور،
دوره 18، شماره 3 - ( 5-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: با این که مشارکت والدین یک اصل پذیرفته شده در پرستاری کودکان است، اما به دلیل وجود موانع به طور مطلوب محقق نشده است. هدف این مطالعه بررسی موانع مشارکت والدین در مراقبت از کودکان بستری در بیمارستان از دیدگاه پرستاران است.

روش بررسی: این مطالعه یک پژوهش کیفی با رویکرد تحلیل محتوا است. 11 نفر از پرستاران شاغل دربیمارستان کودکان شهر تهران به روش هدفمند جهت شرکت در مطالعه انتخاب شدند. جمع‌آوری داده‌ها از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند چهره به چهره و تا زمان اشباع داده‌ها صورت گرفت. تحلیل داده‌ها به روش تحلیل محتوا انجام یافت. مطالعه در سال‌های 1389-1390 انجام گرفته است.

یافته‌ها: در مرحله تحلیل چهار طبقه اصلی به عنوان موانع مشارکت والدین در مراقبت از کودک بستری در بیمارستان با عناوین انگیزه و خواست طرفین ذینفع (با دو زیر طبقه انگیزه و نگرش پرستاران و خواست و تمایل والدین)، مدیریت (با سه زیر طبقه عدم حمایت از پرستاران، کمبود نیرو و حجم کار پرستار و ضعف در کار تیمی بین پزشک و پرستار)، اعتماد به حرفه پرستاری و روشن نبودن نقش مادران پدیدار شد.

نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه موانع مربوط به مشارکت والدین در مراقبت از کودکان بستری را از دیدگاه پرستاران نشان داد. مدیران و پرستاران می‌توانند از نتایج آن در بهبود و تقویت مشارکت والدین در مراقبت از کودکان بستری در بیمارستان استفاده نمایند.

 


نسرین علائی، فرحناز محمدی شاهبلاغی، حمید رضا خانکه، سیما محمدخان کرمانشاهی،
دوره 19، شماره 2 - ( 8-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف کودکان مبتلا به فلج مغزی در مراحل مختلف رشد و تکامل نیازمند مراقبت و توجه دایمی می‌باشند. والدین کودکان مبتلا در تلاش شبانه‌روزی جهت مراقبت از کودکشان و به استقلال رساندن وی، مشکلاتی را تجربه می‌کنند. به منظور کشف این تجربیات، مطالعه حاضر انجام یافته است.

  روش بررسی: این مطالعه با رویکرد کیفی، به روش تحلیل محتوا، براساس نمونه‌گیری مبتنی بر هدف با مشارکت 19 تن از والدین کودکان مبتلا به فلج مغزی مراجعه‌کننده به مراکز توانبخشی شهر تهران در سال 1391-1390 انجام گرفت. داده‌ها از طریق مصاحبه نیمه‌ساختاریافته با هریک از والدین جمع‌آوری و به روش استقرایی (Induction method) مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت.

  یافته‌ه ا: یافته‌های حاصل از تحلیل داده‌ها سه طبقه "زندگی توام با سختی"، "در ابهام بودن"، "نیاز به حمایت شدن" را به همراه زیر طبقات "فشار جسمی" ، "فشار روانی – عاطفی" ، "بار مالی" ، "ایجاد محدودیت در فعالیت اجتماعی"، "مواجهه با ندانسته‌ها" ، "فقدان راهنما" ، "نیاز به کمک متخصصان و افراد حرفه‌ای"، "نیاز به پشتیبانی عاطفی -معنوی" ، "نیاز به نگه‌داری و مراقبت از کودک" ، آشکار نمود.

  نتیجه‌گیری: والدین طی مراقبت دایمی از کودک مبتلا به فلج مغزی با موقعیت‌های متنوع و جدیدی روبرو می‌شوند و با عدم بهره‌مندی کافی از حمایت‌های خانوادگی و اجتماعی، سختی و سرگشتگی را تجربه می‌کنند.

  


صدیقه خنجری، نعیمه سیدفاطمی، سمیه برجی، حمید حقانی،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: در بین بیماری­های مزمن دوران کودکی سرطان شیوع زیادی داشته و علاوه بر زندگی کودک، خانواده را نیز درگیر می­سازد. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر آموزش مهارت­های مقابله بر کیفیت زندگی والدین کودکان مبتلا به لوسمی انجام گرفت است .

  روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی غیرتصادفی که از اسفند ماه سال 1391 تا تیر ماه سال 1392 انجام گرفت، 98 نفر از والدین کودکان مبتلا به لوسمی مراجعه‌کننده به دو بیمارستان منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران به صورت نمونه­گیری در دسترس، انتخاب و در دو گروه آزمون (48 نفر) و شاهد (50 نفر) وارد مطالعه شدند. پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی والدین و کودک و نسخه فارسی پرسشنامه کیفیت زندگی مراقبان افراد مبتلا به سرطان ( the Caregiver Quality of Life - Cancer: CQOLC ) در این پژوهش به کار گرفته شد. برای گروه آزمون آموزش مهارت­های مقابله شامل مهارت­های ارتباط اجتماعی بود که طی 4 جلسه آموزشی دو ساعته به روش بحث گروهی (5 تا 8 نفره)، انجام پذیرفت. چهار هفته پس از مداخله، پرسشنامه مجدداً توسط والدین در هر دو گروه تکمیل گردید. داده­ها با استفاده از آزمون­های تی‌زوج، تی‌مستقل، آزمون کای‌دو و آزمون دقیق فیشر در نرم‌افزار SPSS v.16 تجزیه و تحلیل شد .

  یافته‌ها : دو گروه از نظر کیفیت زندگی کلی قبل از مداخله تفاوت معناداری نداشتند، در حالی که بعد از مداخله کیفیت زندگی گروه آزمون افزایش یافت و در مقایسه با گروه شاهد تفاوت معنادار نشان داد (001/0> p ) از بین زیرمقیاس‌های کیفیت زندگی تنها بعد نگرانی اقتصادی بعد از مداخله در بین دو گروه تفاوت معنادار داشته است (025/0> p ). بدین معنا که نگرانی اقتصادی در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد در مرحله پس از آزمون کم­تر شده بود .

  نتیجه‌گیری: آموزش مهارت­های مقابله می­تواند منجر به ارتقای کیفیت زندگی والدین کودکان مبتلا به لوسمی شود. لذا پیشنهاد می‌شود که مداخله آموزشی برای والدین جهت افزایش مهارت­های مقابله، به منظور افزایش کیفیت زندگی آنان انجام گیرد .

  


سیده رابعه قوامی، لیلی بریم‌نژاد، نعیمه سیدفاطمی، حمید حقانی،
دوره 23، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: بستری شدن نوزاد در بخش مراقبت‌های ویژه برای والدین تنش‌زاست. به طوری که ایفای نقش والدی آنان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. پرستاران به جهت موقعیت ویژه‌ای که دارند می‌توانند نقش مهمی در کاهش استرس والدین داشته باشند. تحقیق حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش نقش والدی توسط پرستار بر استرس والدین نوزادان بستری در بخش مراقبت‌های ویژه انجام یافته است.
روش بررسی: مطالعه نیمه تجربی (IRCT201605131788N17) حاضر با شرکت 72 زوج (36 زوج گروه مداخله و 36 زوج گروه شاهد) از والدین نوزادان بستری در بخش مراقبت‌های ویژه نوزادان بیمارستان علی‌اصغر در سال 1395 انجام گرفته است. گروه مداخله آموزش‌های مربوط به ایفای نقش والدی را براساس نیاز خود دریافت کردند. استرس آن‌ها با گروه شاهد با استفاده از پرسشنامه سنجش استرس والدین نوزادان بستری در بخش مراقبت ویژه مقایسه گردید. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی آزمون‌های آماری کای‌دو، تی‌زوجی، تی‌مستقل، تحلیل واریانس و آزمون دقیق فیشر در نرم‌افزار SPSS نسخه 16 تحلیل شد.
یافته‌ها: قبل از آموزش دو گروه از نظر سطح استرس تفاوت معنادار آماری نداشتند (05/0p>). پس از اجرای برنامه آموزشی، استرس گروه مداخله نسبت به گروه شاهد در روز دهم کاهش پیدا کرد (001/0p<).
نتیجه‌گیری: آموزش والدین براساس نیازهای آموزشی سبب کاهش استرس آنان می‌شود. با کاهش استرس و تقویت نقش والدین می‌توان از ارایه مراقبت با کیفیت در زمان بستری نوزادان اطمینان حاصل کرد.
 
مریم خداوردی، شراره خسروی، سمیه کریمی، فاطمه رفیعی،
دوره 29، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: والدین کودکان مبتلا به اوتیسم با چالش­های فراوانی روبه­رو هستند که موجب کاهش سازگاری اجتماعی آنان می­شود. سلامت معنوی می­تواند یکی از مؤلفه­های مناسب جهت سازگاری اجتماعی آن­ها باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط سلامت معنوی و سازگاری اجتماعی والدین کودک مبتلا به اوتیسم انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی است که در آن 194 والد کودکان مبتلا به اوتیسم در مرکز اوتیسم حکمت شهر بروجرد و مرکز اوتیسم یکتا در شهر خرمآباد از آغاز اسفند 1400 تا پایان اردیبهشت 1401 مورد پژوهش قرار گرفتند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه اطلاعات فردی و بیماری، پرسشنامه سلامت معنوی Paloutzian و Ellison، و پرسشنامه منابع فردی استفاده شد. تحلیل داده­ها در SPSS نسخه 26 با استفاده از آزمون‌های کایدو، آنالیز واریانس یک­طرفه و ضریب همبستگی Pearson صورت گرفت.
یافته‌ها: بین نمره سلامت معنوی (68/17±03/82) و سازگاری اجتماعی (59/15±52/78) والدین ارتباط معنادار آماری دیده شد (572/0=r، 001/0>p). از طرفی میانگین نمره سازگاری اجتماعی در والدین دارای سلامت معنوی پایین برابر با 0±65، سلامت معنوی متوسط 76/15±63/76 و سلامت معنوی بالا 45/9±19/89 بود که حاکی از وجود تفاوت معنادار بین میانگین نمره سازگاری اجتماعی در سطوح مختلف سلامت معنوی است (001/0>p).
نتیجه‌گیری: سلامت معنوی با سازگاری اجتماعی والدین کودکان مبتلا به اوتیسم ارتباط داشت و در سلامت معنوی بالاتر سازگاری اجتماعی بیشتری دیده شد. توصیه می­شود که با برنامه­ریزی مناسب به ارتقای سلامت معنوی و سازگاری اجتماعی والدین کمک شود.

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb