15 نتیجه برای پزشک
داود حکمت پور،
دوره 5، شماره 2 - ( 7-1378 )
چکیده
ترجمه در واقع علم و هنر بطان یک زبان به زبان دیگر است. ترجمه علم است چون بر اساس قواعد زبانشناسی استوار است و رفتاری هنری است زیرا تا حدی زیادی نیازمند طبع نویسندگی، ذوق و خلاقیت است. بنابراین شایسته است مترجم، حین ترجمه هر گونه متنی بویژه متون پزشکی، از زبان مبدا به زبان مقصد، با کمال دقت و صرف وقت کافی از تمامی زمینه های علمی و آموخته های خویش با علاقه مندی وافر در اثر آفرینی که « حاصل کار ترجمه » شناخته می شود، بهره گیرد.
ربابه معماریان،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1378 )
چکیده
طلعت شهریاری، نسرین سلمانی باروق، غلامرضا بابائی، فرشته امیرمرادی،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
زهره پارسا یکتا، نسرین سلمانی باروق، زهرا منجمد، فرشته فرزیانپور، محمدرضا اشراقیان،
دوره 11، شماره 2 - ( 2-1384 )
چکیده
مقدمه :ارزشیابی فرآیندی نظامدار برای جمعآوری، تحلیل و تفسیر اطلاعات به منظور بررسی میزان عملی شدن هدفها میباشد. منظور از آموزش در سیستم نظام آموزشی دانشگاهی، ایجاد تغییرات مناسب و روزافزون در حاصل این سیستم یعنی دانشجویان است. هدف از ارزشیابی نیز ارتقاء کیفیت آموزش میباشد.
مواد و روش کار: در این مطالعه دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران با هدف انطباق آموزش با نیازهای جامعه و ارتقاء کیفیت با استفاده از پرسشنامه نظرسنجی از استادان، دانشجویان و دانشآموختگان در سال 1383 مورد ارزشیابی قرار گرفتند. این پژوهش یک مطالعه مقطعی و از نوع پیمایش توصیفی و تحلیلی میباشد که بر اساس ده گام و در هشت حوزه با عوامل مورد ارزشیابی مثل مدیریت و سازماندهی، هیأت علمی، فراگیران، نیروی انسانی و پشتیبانی، فضاهای: آموزشی - پژوهشی - بهداشتی و درمانی، تجهیزات: آموزشی - پژوهشی - آزمایشگاهی و تشخیصی، دورهها، برنامههای آموزشی، فرآیند تدریس و یادگیری و رضایتمندی دانشآموختگان انجام شده است.
یافتهها: میانگین کل نتایج ارزیابی درونی در دو گروه آموزشی پرستاری و مامایی در رشتههای کارشناسی ارشد پرستاری و مامایی و دکتری پرستاری در هشت حوزه بر اساس الگوی SWOTs به ترتیب 4/80%، 5/81% و 1/82% یعنی بسیار خوب تحلیل شده است.
نتیجهگیری: ارزشیابی آموزشی بهترین شاخصی است که میزان رسیدن به هدفها را نشان میدهد و به تحلیل کیفیت فعالیتهای آموزشی میپردازد و از آن میتوان به نتایج منطقی ومتعارف دست یافت.
حسین فرجزادهسرای، الهام پرتویپور، نیلوفر ماسوری، رضا صفدری،
دوره 12، شماره 4 - ( 11-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:در مراحل اولیه بحران ناشی از حوادث غیر مترقبه طبیعی، مراقبتهای بهداشتی عامل اصلی بقا هستند. وجود نظام اطلاعات سلامت یکپارچه بین سازمانهای درگیر به منظور الویتبندی نیازها، تخصیص منابع، مراقبت بیماریها، کشف، گزارشدهی و پاسخگویی به موقع اهمیت فوقالعادهای دارد. مطالعه تطبیقی در زمینه نظام اطلاعات سلامت حوادث غیرمترقبه طبیعی در کشورهای آمریکا، ژاپن وایران با هدف ارایه پیشنهادهای مناسب برای ارتقای سطح کیفی این نظام در کشور ایران، انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه به صورت کتابخانهای تطبیقی انجام شده است. در این مطالعه، کتب، مقالات، مجلات داخلی و خارجی، اینترنت، پست الکترونیکی و سایر مستندات مکتوب در این زمینه مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: در آمریکا نظام مراقبت الکترونیکی ملی بیماریها، Pulse Net، Bio Watch، نظام مراقبت سندرمیک، Bio Net و «نظام اطلاعات اورژانسی صلیب سرخ آمریکا - مرکز کنترل و پیشگیری بیماریها»، در ژاپن سیستم برآورد سریع و سیستم پشتیبانی اقدامات اورژانسی و در ایران نظام مراقبت بیماریها، اطلاعات نظام اطلاعات سلامت حوادث غیرمترقبه طبیعی را جمعآوری میکنند و برای طبقهبندی نظام اطلاعات سلامت حوادث غیرمترقبه طبیعی، برخلاف دو کشور آمریکا و ژاپن، در ایران از هیچ سیستم طبقهبندی استفاده نمیشود.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج به دست آمده از مطالعه حاضر، تدوین، تقویت و نظاممند کردن «نظام اطلاعات سلامت حوادث غیرمترقبه طبیعی کشور ایران» با استفاده از روشها، سیستمها و نرمافرازهای مختلف برای جمعآوری اطلاعات، ایجاد شبکه حوادث غیرمتر قبه و سلامت، هماهنگی بیشتر با سازمانهای درگیر، بهرهگیری از سامانه اطلاعات جغرافیایی و استفاده از سیستمهای طبقهبندی اطلاعات سلامت، برای ارتقای سطح نظام مذکور پیشنهاد میگردد.
شیرین حسنوند، سیده فاطمه قاسمی، فرزاد ابراهیمزاده،
دوره 17، شماره 2 - ( 4-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: ارایه اطلاعات ضروری به بیمار وظیفه مهم کادر پزشکی است لیکن نتایج مطالعات مرتبط با مقوله آموزش به بیمار، حاکیاز تفاوت معنادار در درک نیازهای آموزشی بیماراز دیدگاه بیماران و کادر پزشکی میباشد. همین امر به یک شیوه آموزشغیر مؤثر میانجامد. مطالعه حاضر با هدف شناخت و مقایسه اولویتهای آموزشی بیماران مبتلا به صرع از دیدگاه بیماران و کادر پزشکی انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی توصیفی - تحلیلی 69 بیمار مبتلا به صرع و 85 نفر از کادر پزشکی (پزشک و پرستار) شاغل در بخشهای اعصاب و کودکان بیمارستانهای آموزشی شهر خرمآباد در سال 88-1387، با استفاده از یک پرسشنامه پژوهشگر ساخته مشتمل بر 3 حیطه (آگاهی در زمینه بیماری صرع، سبک زندگی و مصرف داروها) و 28 سؤال مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و آزمون آنالیز واریانس تک متغیره استفاده شد.
یافتهها: 2/58% بیماران مرد و میانگین سنی آنها 8/30 سال بود. میانگین سنی پرستاران و پزشکان هم به ترتیب 8/29 و8/37 بود. میانگین نمرات مربوط به اولویتبندی آموزشی در حیطه بیماری، در بیماران در مقایسه با کادر پزشکی به طور معناداری بالاتر بود (001/0p<). همچنین میانگین نمرات حیطه سبک زندگی در گروه بیماران و پرستاران در مقایسه با پزشکان بیشتر بود (001/0p<). از نظر اولویتبندی در حیطه داروهای مصرفی، هیچ اختلاف معناداری بین نمونههای پژوهش وجود نداشت (53/0=p).
نتیجهگیری: با توجه به تفاوت دیدگاههای بیماران و کادر پزشکی، برنامههای آموزشی میبایست با در نظر گرفتن اولویتهای آموزشی بیماران صورت گیرد، تا نیازهای آموزشی بیماران و خانوادههای آنان به درستی برآورده گردد.
وحید پاکپور، محمدرضا حجت، حمید صالحی، آزاد رحمانی، احمد شهیم، رامین محمدی،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: همکاری حرفهای مناسب بین پرستاران و پزشکان میتواند در ارایه خدمات بهداشتی کارآمد مؤثر باشد. نتایج مطالعات پیشین اغلب بیانگر فقدان همکاری حرفهای مناسب و تأثیر منفی آن بر کیفیت مراقبتهای ارایه شده است. هدف از این مطالعه تعیین نگرش پرستاران در مورد همکاری حرفهای پزشکان با پرستاران بوده است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مقطعی توصیفی تحلیلی است که در آن 228 نفر از پرستاران بخشهای داخلی، جراحی و مراقبتهای ویژه بیمارستانهای آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی زنجان در سال 1391 شرکت داشتند. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامه نگرش نسبت به همکاری حرفهای پزشک- پرستار Jefferson استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون t با نمونههای مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون همبستگی پیرسون در SPSS v.16 انجام گرفت.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که نگرش پرستاران به همکاری حرفهای پزشک- پرستار در سطح مثبتی بوده است. بیشترین نمره مربوط به بعد «آموزش مشترک و تشریک مساعی» و کمترین نمره مربوط به بعد «اقتدار پزشکان» بوده است. همچنین نتایج نشان داد که تنها بین میانگین نمرات نگرش به همکاری حرفهای پزشک- پرستار با وضعیت استخدامی ارتباط آماری معناداری وجود دارد (01/0p<).
نتیجهگیری: نگرش پرستاران نسبت به همکاری بین حرفهای پزشک- پرستار در مجموع مثبت بوده است، ولی جهت دستیابی به وضعیت ایدهآل اعمال تغییراتی ضروری است. این تغییرات میتواند شامل توجه بیشتر به نقشهای حرفهای و استقلال پرستاران، گنجاندن دروس بین حرفهای در برنامه درسی پزشکی و پرستاری و ایجاد روحیه کار تیمی در پزشکان و پرستاران باشد.
فاضل دهون، زهرا مختاری، مرضیه اصلانی، فریبا ابتکار، رضا قانعی قشلاق،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: آسیب سرسوزن نوعی خطر شغلی است. دانشجویان علوم پزشکی به دلیل کمبود مهارت، تجارب بالینی و دانش محدود خود ممکن است، بیش از دیگران در معرض آسیب سرسوزن قرار گیرند. این مرور سیستماتیک و فراتحلیل با هدف برآورد شیوع آسیب سرسوزن در دانشجویان دانشگاههای علوم پزشکی در ایران انجام یافته است.
روش بررسی: در مطالعه مرور سیستماتیک و فراتحلیل حاضر، 22 مقاله داخلی منتشر شده به زبانهای فارسی و انگلیسی وارد مطالعه شد. جستجوی مقالات در پایگاههای اطلاعاتی ملی Scientific Information Database (SID)، MagIran، IranMedex و پایگاههای بینالمللی Google Scholar، Wbe of Science، PubMed و Scopus بدون محدودیت زمانی انجام یافت. دادهها با استفاده از روش فراتحلیل و مدل اثرات تصادفی تحلیل شد.
یافتهها: شیوع کلی آسیب سرسوزن در دانشجویان دانشگاههای علوم پزشکی 47% (با فاصله اطمینان 95%: 55%-39%) بوده است. بین پوشش واکسیناسیون، سن نمونهها و حجم نمونه مطالعات با شیوع آسیب سرسوزن ارتباطی وجود نداشت. شیوع آسیب سرسوزن با افزایش سال انتشار مقالات (03/0=p) بهطور معناداری کاهش و با عدم گزارش آسیب سرسوزن شیوع این آسیب (049/0=p) بهطور معناداری افزایش یافته است.
نتیجهگیری: با توجه به شیوع بالای آسیب سرسوزن در دانشجویان علوم پزشکی کشور برگزاری برنامههای آموزشی متمرکز بر استفاده صحیح از وسایل تیز و برنده، اهمیت گزارشدهی و اصلاح رفتارهای کاری مثل خودداری از درپوش گذاری مجدد سوزنها برای کاهش وقوع آسیبهای سرسوزن ضروری به نظر میرسد.
مریم آقابراری، ناهید دهقان نیری، عباس وروانی فراهانی،
دوره 24، شماره 4 - ( 10-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: نگرانی از محدودیت امکانات و منابع بهخصوص در بخشهای مراقبت ویژه، موضوعاتی تحت عنوان بیهودگی پزشکی، درمان بیهوده و مراقبت بیهوده را مطرح نموده است. با توجه به عدم توافق در تعریف مفهوم مراقبت بیهوده پژوهش حاضر با هدف تبیین مفهوم مراقبت بیهوده، به ویژه از نظر واضحسازی آن با مفهوم بینتیجهگی درمان انجام یافته است.
روش بررسی: این پژوهش، یک مطالعه کیفی است که با استفاده از رویکرد تحلیل محتوای قراردادی انجام یافته است. در این مطالعه 22 پرستار، 8 پزشک متخصص، 4 متخصص اخلاق پزشکی، و 1 متخصص شرع، به صورت هدفمند و با درنظر گرفتن حداکثر تنوع، انتخاب و به شرکت در مطالعه دعوت شدند. دادهها از طریق مصاحبههای انفرادی، عمیق و نیمهساختار یافته جمعآوری و تحلیل شد.
یافتهها: درونمایه اصلی حاصل از تحلیل دادهها، «بیهودهپذیر نبودن ماهیت مراقبت: مراقبت عین هدف»، بود. این درونمایه دارای چهار طبقه اصلی به شرح زیر است: 1. مراقبت، خدمتی غیرقابل حذف؛ 2. مراقبت، فرآیندی پویا متمرکز بر وجود انسان؛ 3. مراقبت، فرآیندی مقدس و ضروری در اسلام؛ 4. لزوم افتراقگذاری بین درمان و مراقبت: بینتیجهگی درمان به جای بیهودگی مراقبت.
نتیجهگیری: اگرچه ممکن است در برخی موارد و برحسب شرایط، مداخلات درمانی برای بیماری، بینتیجه درنظر گرفته شود؛ اما مراقبت هرگز بیهوده نیست. براساس یافتههای این مطالعه، کاربرد واژه مراقبت بیهوده در بیان مفهوم بیهودگی پزشکی به ویژه در بعد درمان، میتواند ماهیت اصلی مراقبت را مخدوش نموده و مورد تردید قرار دهد؛ از این رو میبایست از واژه درمان بینتیجه بهجای مراقبت بیهوده استفاده شود.
محمد حسین اسماعیلزاده، مرضیه مقرب، سید محمد رضا حسینی، جواد باذلی، امین زمانی،
دوره 25، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: بهبود تصمیمگیری بالینی یکی از چالشهای سیستم اورژانس پیش بیمارستانی است. لذا این مطالعه با هدف تعیین تأثیر اجرای برنامه تمرینی مدیریت بیماران ترومایی بر توانایی تصمیمگیری بالینی تکنسینهای فوریتهای پزشکی انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی میدانی شاهددار تصادفی شده تعداد 64 نفر از تکنسینهای اورژانس پیش بیمارستانی دانشگاه علوم پزشکی گناباد در سال 1397، به روش در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی طبقهای به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرینی مدیریت تروما تدوین شده براساس استانداردهای موجود کشوری و جهانی طی دو روز فشرده با تلفیقی از روشهای آموزشی سخنرانی و شبیهسازی در گروه مداخله اجرا شد. ابزار پژوهش پرسشنامه اطلاعات فردی و شغلی و تصمیمگیری بالینی پژوهشگر ساخته بود که قبل از دوره، بلافاصله و یک ماه پس از اتمام دوره تکمیل شد. تحلیل دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 19 و با استفاده از آزمونهای تیمستقل، آنالیز واریانس تکرار شده و تست تعقیبی بنفرونی صورت گرفت.
یافتهها: میانگین تغییرات نمرات تصمیمگیری بالینی قبل و بلافاصله بعد از مداخله (31/9 در مقابل 3/0)، قبل و یک ماه بعد (86/7 در مقابل 1/1) و بلافاصله بعد با مرحله پیگیری یک ماه بعد از مداخله (62/1 در مقابل 39/1) در گروه آزمون بهطور معناداری بیشتر از گروه شاهد بود (001/0p<).
نتیجهگیری: اجرای برنامه تمرینی مدیریت تروما میتواند تصمیمگیری بالینی تکنسینهای اورژانس پیش بیمارستانی را ارتقا دهد. لذا این برنامه را میتوان در برنامه آموزشی تکنسینها ادغام کرد.
ثبت کارآزمایی بالینی: IRCT20180802040677N1
حسین ابراهیمی، حسین نامدار ارشتناب، محمد اصغری جعفرآبادی، مریم وحیدی،
دوره 25، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: ایجاد و حفظ محیط ایمن، یک بخش مهم از مراقبت در بخشهای روانپزشکی است. نتایج مطالعات قبلی نشان میدهد که برخی ویژگیهای محیط فیزیکی، ایمنی بخش را تسهیل میکند. تجارب افرادی که بیشترین حضور در این محیطها را دارند، میتواند بهترین منبع جهت شناسایی این ویژگیها باشد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تبیین درک بیماران و کارکنان از ویژگیهای محیط فیزیکی ایمن در بخشهای روانپزشکی انجام یافته است.
روش بررسی: در این مطالعه کیفی توصیفی اکتشافی، هفت نفر از بیماران در حال ترخیص و نوزده نفر از کارکنان شاغل در بخشهای روانپزشکی مورد مصاحبه قرار گرفتند و همچنین 84 ساعت مشاهده در عرصه صورت گرفت. دادهها با استفاده از رویکرد تحلیل محتوای کیفی با روش Graneheim و Lundman تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که محیط فیزیکی ایمن در بخشهای روانپزشکی به معنای «داشتن محیط زندگی عاری از حوادث» است. این درونمایه، انتزاعی شده دو طبقه اصلی شامل «داشتن طرح پیشگیریکننده از حوادث» و «داشتن محیط زندگی طبیعی (نرمال)» است. «حذف یا تعدیل اسباب حادثه آفرین»، «بخشهای متناسب با ویژگی بیماران» و «شرایط تسهیلکننده عملکرد کارکنان» زیرطبقات طبقه داشتن طرح پیشگیریکننده از حوادث و «فعالیتهای هدفمند و معنادار»، «شرایط سالم و خوشایند» و «تأمین حریم بیمار» زیرطبقات طبقه «داشتن محیط زندگی طبیعی (نرمال)» است.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر، جهت پیشگیری از آسیب روانی و جسمی به بیماران و کارکنان در بخشهای روانپزشکی ضروری است تا یک محیط فیزیکی ایجاد شود که عاری از امکان وقوع حوادث باشد و در عین حال نیازهای روزمره بیماران تأمین شود.
حسن بابامحمدی، زهرا صیادجو، فائزه دیهیمفر، هاجر چهارپاشلو، راهب قربانی،
دوره 26، شماره 1 - ( 2-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: برخی مطالعات سبک یادگیری دانشجویان رشتههای مختلف تحصیلی را به صورت مجزا مورد ارزیابی قرار دادهاند. اما، تعداد معدودی به بررسی سبک یادگیری دانشجویان رشتههای مختلف تحصیلی در دانشگاههای علوم پزشکی پرداختهاند. لذا این مطالعه با هدف تعیین سبک یادگیری دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی سمنان انجام یافته است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، 228 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی سمنان در سال 1396 به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار پژوهش آخرین نسخه پرسشنامه سبک یادگیری Kolb بود. در نهایت دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 18 با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی و تحلیلی (مجذور کای) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: 8/54% نمونهها مؤنث و 5/89% مجرد بودند. 2/63% معدل بالاتر از 16 داشتند و 2/52% ترم 2 تحصیلی بودند. سبک یادگیری 4/40% دانشجویان جذبکننده، 9/21% واگرا، 3/19% انطباق یابنده و 4/18% همگرا بود. ارتباط معناداری بین سبک یادگیری و رشته تحصیلی (014/0=p) و نیز معدل (006/0=p) مشاهده شد، اما ارتباط معناداری بین سبک یادگیری با جنس، سن، وضعیت تأهل و ترم تحصیلی دیده نشد (05/0<p).
نتیجهگیری: با توجه به این که سبک یادگیری غالب دانشجویان جذبکننده بوده است و با توجه به این نکته که حرفههای پزشکی از مشاغل ارتباطی، مردم محور و عملی است، لازم است اساتید دانشگاه توجه بیشتری به سبک یادگیری دانشجویان داشته باشند، و از راهبردهای مختلف آموزشی برای تقویت و افزایش توانمندیهای لازم برای این گروه از فراگیران در محیطهای آموزشی و بالینی استفاده نمایند.
مهین کیانی مسک، مریم آرادمهر، الهام آزموده،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش وزن مطلوب دوران بارداری، به عنوان شاخص مهم سلامت مادر و جنین از متغیرهای قابل تعدیل زیادی اثر میپذیرد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی وضعیت وزنگیری اختصاصی سن بارداری براساس شاخصهای انجمن پزشکی آمریکا و تعیین عوامل مرتبط با آن انجام یافته است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی تعداد 250 نفر از زنان باردار تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی شهر تربت حیدریه در سال 1397 مورد بررسی قرار گرفتند. برای هر فرد وزنگیری اختصاصی سن بارداری محاسبه و براساس میزان انحراف از شاخصهای انجمن پزشکی آمریکا، افراد به سه دسته وزن گیری کمتر از حد، بهینه و بیش از حد تقسیم شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه مشخصات زمینهای، پرسشنامه وزنگیری و مقیاس روابط چندبعدی بدن بود. دادهها با آزمونهای کایاسکوئر، آنالیز واریانس، کروسکال والیس و رگرسیون رتبهای در نرمافزار SPSS نسخه 16 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: در این مطالعه، 22% افراد وزن گیری کمتر از حد، 4/46% وزن گیری بهینه و 6/31% وزنگیری بیش از حد داشتند. وزن گیری اغلب افراد با شاخص توده بدنی لاغر و نرمال در محدوده طبیعی (4/55%) و در اغلب افراد دارای اضافه وزن و چاق، در محدوده بیشتر از حد (به ترتیب 2/43% و 7/35%) قرار داشت. وضعیت وزنگیری با سن، تحصیلات، پاریتی، سابقه سقط، احساس زن و همسر وی نسبت به بارداری و خواسته بودن بارداری از منظر همسر ارتباط داشت (05/0>p). بعد از ورود متغیرهای معنادار به مدل رگرسیون رتبهای تنها نولیپاریتی قادر به پیشگویی وضعیت وزن گیری دوران بارداری بود (017/0=p).
نتیجهگیری: مطلوب بودن وضعیت وزن گیری اغلب زنان باردار این مطالعه ممکن است بازگوکننده تغذیه مناسب و کارآمد بودن مراقبتهای بارداری در این شهر باشد. شناسایی عوامل مرتبط با وزنگیری خارج از محدوده موجب افزایش کارایی مداخلات مربوط به وزن گیری میشود.
ام لیلا جعفربگلو، زهرا کاشانینیا، نعیمه سیدفاطمی، حمید حقانی،
دوره 28، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به این که آسایش هدف نهایی کلیه فرآیندهای پرستاری است، مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت آسایش مددجویان بستری با اختلال روانپزشکی انجام گرفته است.
روش بررسی: این پژوهش از نوع توصیفی- مقطعی است که با شرکت 275 مددجوی بستری در بخشهای روانپزشکی بیمارستان شهید دکتر لواسانی در سال 99 در تهران انجام گرفته است. نمونهگیری به صورت مستمر بود. مددجویان پرسشنامههای جمعیتشناختی و ابزار آسایش افراد بستری در بخش روانپزشکی را تکمیل نمودند. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی، آزمونهای آماری تیمستقل، آنالیز واریانس و آزمون تعیینی شفه در نرمافزار SPSS نسخه 24 در سطح معناداری 05/0p< تحلیل شد.
یافتهها: 9/66% (184 نفر) بیماران مرد بودند. نمره آسایش کلی مددجویان 76/128 بود که براساس امتیازبندی از عدد 38 تا 190 میزان آسایش بیشتر از میانه بود. بیشترین امتیاز در ابعاد آسایش به ترتیب حیطه فرهنگیاجتماعی (55/91±20/65)، حیطه روانی معنوی (50/31±19/64)، حیطه فیزیکی (06/37±22/58) و حیطه محیطی (39/22±19/49) بوده است. آزمون تعیینی شفه نشان داد که نمره آسایش در مددجویانی که میزان درآمدشان کفایت میکند به طور معناداری (001/0p<) بالاتر بوده است. همچنین مددجویانی که شغل آنها کارمند است نمره آسایش بیشتری نسبت به سایرین کسب نمودهاند (017/0=p).
نتیجهگیری: مددجویان کمترین آسایش را در حیطه محیطی و بالاترین آسایش را در حیطه فرهنگی- اجتماعی کسب کردند بنابراین توصیه میشود که برنامهریزی و اجرای کلیه مداخلات پرستاری با هدف حفظ و بهبود آسایش در حیطه محیطی بخشهای روانپزشکی انجام گیرد.
احسان آقاجانزاده عمرانی، فلورا رحیمآقایی، آمنه خلعتبری،
دوره 30، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: نشخوار فکری یکی از اختلالات رایج در دانشجویان علوم پزشکی است که میتواند بر فرایند تحصیل و عملکرد آنها اثرگذار باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر ماندالا درمانی بر نشخوار فکری دانشجویان علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن انجام گرفته است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیشآزمون-پسآزمون و با گروه کنترل است که در آن 40 نفر از دانشجویان علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن دارای نشخوار فکری مشغول به تحصیل در سال 1402، مشارکت داشتند. نمونهها به روش در دسترس انتخاب و سپس با تخصیص تصادفی به گروه آزمون (20 نفر) و کنترل (20 نفر) تقسیم شدند. مداخله شامل برگزاری 4 جلسه 60 دقیقهای آموزشی در خصوص نحوه رنگآمیزی طرحهای ماندالا در کنترل نشخوار فکری بود. در این مدت گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. دادهها با پرسشنامه نشخوار فکری Nolen-Hoeksema وMorrow جمعآوری شد. جهت تحلیل دادهها از آمار توصیفی و آزمون آماری تحلیل کوواریانس یک متغیره در نرمافزار SPSS نسخه 26 استفاده شد.
یافتهها: یافتههای جمعیتشناختی نشان داد که گروههای آزمون و کنترل از نظر جنس، سن و ترم تحصیلی با هم تفاوت معناداری ندارند (001/0p<). نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که روش ماندالا درمانی باعث کاهش نمره نشخوار فکری گروه آزمون در مقایسه با گروه کنترل شده است (005/0p<).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد ماندالا درمانی منجر به کاهش نشخوار فکری در دانشجویان شده است. لذا ماندالا درمانی به عنوان یک راهکار غیردارویی مؤثر در کاهش نشخوار فکری در دانشجویان علوم پزشکی توصیه میشود.