17 نتیجه برای پیشگیری
ندا مهرداد،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده
این پژوهش یک مطالعه توصیفی است که به منظور بررسی میزان و چگونگی عملکرد زنان شاغل شهر تهران در مورد تست پاپانیکلائو (Pupanicolao test) و علل عدم انجام آن صورت گرفته است. 480 نفر از زنان شاغل شهر تهران در سه گروه شغلی زنان شاغل در تیم بهداشتی درمانی شامل پزشکان – پرستاران – ماماها و معلمین در سه مقطع ابتدایی – راهنمایی و دبیرستان و کارگران شاغل در کارخانجات وابسته به سازمان صنایع ملی ایران در این پژوهش شرکت داشتند که از هر گروه 160 نفر به طور مساوی مورد بررسی فرا گرفتند
ابزار گردآوری داده ها در این بررسی پرسشنامه ایی مشتمل بر سه قسمت بود که قسمت اول سئوالات مربوط به برخی مشخصات دموگرافیک واحدهای مورد پژوهش، قسمت دوم سئوالات مربوط به نحوه عملکرد انجام تست و قسمت سوم شامل سئوالاتی در زمینه علل عدم انجام تست بوده است.
میانگین سنی واحدهای 42/38 سال، میانگین تعداد زایمان 9/2 و میانگین تعداد فرزند 86/2 و میانگین سالهای ازدواج آنان 22/14 سال بوده است. اکثریت واحدهای مورد بررسی تحصیلات لیسانس داشته و هیچکدام از نمونه ها بیسواد نبودند. نتایج گویای آن است که اکثریت واحدهای مورد بررسی (12/78 درصد) تست را انجام داده که با متغیرهای سن، سالهای ازدواج، تحصیلات و نوع شغل واحدها ارتباط معنی داری را نشان داد. یافته ها همچنین نشان داد که اکثریت واحدهای مورد بررسی عملکرد ضعیفی در مورد تست پاپانیکلائو داشته و اکثراً تست را مرتب انجام نمی دادند. آزمونهای آماری ارتباط معنی داری را بین ترتیب انجام تست با متغیر شغل نشان داد.
از بین دلایل ذکر شده دلیل نداشتن وقت با میزان تحصیلات و نوع شغل، دلیل عدم لزوم انجام تست به علت نداشتن ناراحتی خاص با سن و نوع شغل، دلیل اهمیت ندادن به سلامتی با سن، سالهای ازدواج، تحصیلات و نوع شغل ، دلیل عدم توصیه پزشکان و سایر اعضاء تیم بهداشتی – درمای با تحصیلات و نوع شغل واحدهای مورد بررسی ارتباط معنی داری را نشان داد.
فاطمه رسولی، پریوش حاجامیری، محمود محمودی، سامره عبدلی،
دوره 8، شماره 2 - ( 2-1381 )
چکیده
استئوپروز، یکی از بلایای قرن اخیر است که سازمان بهداشت جهانی، در سال 1991، آن را به همراه سرطان، سکته قلبی و مغزی، جزء چهار دشمن اصلی بشر، نام برده است.
این پژوهش، یک مطالعه توصیفی تحلیلی، است که، به منظور تعیین میزان بکارگیری عوامل پیشگیری کننده از استئوپروز، در زنان یائسه مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1380 صورت گرفته است.واحدهای مورد پژوهش، 336 زن یائسه، بودند که، بر اساس نمونه گیری تصادفی دو مرحلهای، انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه، استفاده شد.نتایج پژوهش، نشان داد که، میزان کلسیم دریافتی 8/4% واحدهای مورد پژوهش کافی بوده و تنها 1/5% زنان، هورمون درمانی شده و 7/7% به میزان کافی داروهای غیر هورمونی را مصرف میکردند ضمن آنکه 3/78% واحدهای مورد پژوهش، هیچگونه فعالیت ورزشی، نداشتند.
طبق نتایج حاصله، میزان بکارگیری عوامل پیشگیری کننده از استئوپروز، تحت تأثیر متغیرهای سن، نوع یائسگی، میزان تحصیلات، وضعیت تأهل، کفایت درآمد خانواده، سابقه شکستگی، سابقه خانوادگی پوکی استخوان، داشتن بستگان شاغل در گروه پزشکی و داشتن اطلاعات پیشگیری کننده قرار داشت.
افسر رضاییپور، زیبا تقیزاده، سقراط فقیهزاده، شهین بزازیان،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
شهناز گلیان تهرانی، بتول خداکرمی، غلامرضا بابائی، آرزو همتی،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1382 )
چکیده
ماندانا میرمحمدعلیئی، مریم مدرس، عباس مهران، محجوبه اشتری ماهینی،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: ارتقای سلامتی و پیشگیری از بیماری، از اهداف مهم برنامههای بهداشتی است. با وجود تلاشهایی که در این جهت صورت گرفته، بیماریهای مقاربتی، هنوز از معضلات بهداشتی جامعه امروزی میباشد. برای پیشگیری میتوان با انجام اقدامات آموزشی خطر انتشار این بیماریها را محدود نمود که در این راستا آموزش بهداشت بر اساس مدلهای ارایه شده از جمله مدل باور بهداشتی، نقش کلیدی دارد.
روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی به صورت مورد - شاهدی در مراکز بهداشتی - درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. نمونه به شکل تصادفی ساده و شامل 30 زوج در هر گروه بود. زوجین گروه مداخله طی دو جلسه نیم ساعته، بر اساس مدل باور بهداشتی آموزش داده شدند و زوجین گروه شاهد در کلاسهای عادی و مشاوره قبل از ازدواج شرکت داشتند. اطلاعات طی 2 مرحله قبل از آموزش و 4 ماه بعد از آموزش از طریق پرسشنامه جمعآوری گردید. سپس توسط نرمافزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که قبل از آموزش دو گروه از نظر مشخصات فردی و عوامل تشکیلدهنده مدل باور بهداشتی (حساسیت و شدت درک شده نسبت به بیماریهای مقاربتی، موانع و منافع درک شده نسبت به پیشگیری از بیماریهای مقاربتی) همگن بودند. مقایسه 2 گروه مداخله و شاهد بعد از آموزش مؤیّد اختلاف معناداری از نظر ارتباط بین مؤلفههای حساسیت و شدت درک شده نسبت به بیماریهای مقاربتی، منافع درک شده نسبت به پیشگیری از بیماریهای مقاربتی (0001/0p<)، موانع درک شده نسبت به پیشگیری از بیماریهای مقاربتی (002/0p=) با عملکرد زوجین در پیشگیری از بیماریهای مقاربتی (009/0p<)، بود.
نتیجهگیری: یافتههای مطالعه حاکی از آن است که آموزش از طریق مدل باور بهداشتی در پیشگیری از بیماریهای مقاربتی مؤثر میباشد. بنابراین میتوان توصیه نمود از این مدل در زمینه آموزش پیشگیری از بیماریهای مقاربتی به جوانان و سایر افراد جامعه استفاده گردد.
زهرا راهنورد، میترا ذوالفقاری، انوشیروان کاظمنژاد، لیلا زارعی،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:سبک زندگی در سنین نوجوانی نقش اصلی در پیشگیری از پوکی استخوان در سنین سالمندی را دارد. این مطالعه سبک زندگی نوجوانان دختر را در ارتباط با پیشگیری از پوکی استخوان مورد بررسی قرار داده است.
روش بررسی: در مطالعه حاضر توصیفی - تحلیلی، تعداد 760 نفر از دختران نوجوان دبیرستانی و پیشدانشگاهی دولتی منطقه 17 شهرداری تهران به روش نمونهگیری طبقهای خوشهای تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامهای مشتمل بر دو بخش بود. بخش اول مربوط به مشخصات فردی و بخش دوم مربوط به ابعاد مختلف سبک زندگی مرتبط با پیشگیری از پوکی استخوان شامل تغذیه، فعالیت بدنی و ورزش، عادات (استعمال سیگار، استفاده از رژیم غذایی لاغری و داروی لاغری) بود. با استفاده از روشهای آماری توصیفی (جداول فراونی مطلق و نسبی) و استنباطی (آزمون مجذور کای) و نرمافزار SPSS اطلاعات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سبک زندگی در سه سطح نامطلوب، نسبتاً مطلوب و مطلوب طبقهبندی گردید.
یافتهها: در زمینه تغذیه و در زمینه فعالیت بدنی و ورزش، اکثریت واحدهای مورد بررسی (به ترتیب 8/51% و 7/57%) سبک زندگی نامطلوب داشتند. بر اساس یافتهها سبک زندگی نیمی از واحدهای مورد بررسی (50%)، نامطلوب بود. در زمینه عادات (عدم استعمال سیگار، استفاده از رژیم غذایی لاغری و داروی لاغری)، اکثریت واحدهای مورد مطالعه (9/74%)، سبک زندگی مطلوب داشتند. همچنین بین متغیرهای پایه تحصیلی (004/0p=)، وضعیت اقتصادی خانواده (043/0p=)، رتبه تولد در خانواده (001/0p=)، میزان تحصیلات مادر (005/0p=) و سبک زندگی ارتباط معناداری وجود داشت.
نتیجهگیری: با توجه به این که سبک زندگی نیمی از نوجوانان دختر در ارتباط با پیشگیری از پوکیاستخوان مناسب نبود، این مسأله قابل توجه و تأمل است و نیازمند انجام بررسیهای بیشتر و برنامهریزی مسؤولان امر در سطح کلان جهت برطرف شدن مشکلات ذکر شده در سبک زندگی در جامعه میباشد.
فاطمه رحیمیکیان، مهوش مشرفی، ماندانا میرمحمدعلیئی، عباس مهران، مهرنوش عامل ولیزاده،
دوره 13، شماره 2 - ( 2-1386 )
چکیده
زمینه و هدف:طبق آمارهای موجود در ایران هر ساله 400 تا 500 هزار حاملگی ناخواسته ایجاد میشود. روشهای اضطراری پیشگیری از بارداری به راحتی در دسترس، قابل استفاده و ارزان هستند. با توجه به نقش مهمی که کارکنان مراکز بهداشتی در این مورد دارند، این مطالعه با هدف تعیین میزان تأثیر آموزش روشهای اضطراری پیشگیری از بارداری بر آگاهی و نگرش کارکنان مراکز بهداشتی درمانی جنوب شهر تهران انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه یک تحقیق نیمه تجربی و از نوع مداخلهای است که در مراکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفته است. نمونهگیری به روش تصادفی در 16 مرکز (مراکز بهداشت جنوب تهران، شهرری و اسلامشهر) بر اساس تعداد کارکنان بهداشتی شاغل انجام گردید که مشتمل بر 216 نفر بودند و طی دو جلسه 30 دقیقهای به صورت آموزش انفرادی، بحث گروهی، پرسش و پاسخ و ارایه یک پمفلت، آموزش داده شدند. اطلاعات طی 2 مرحله قبل از آموزش و حداقل 2 تا4 هفته پس از آموزش از طریق پرسشنامه جمعآوری و سپس توسط نرمافزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات آگاهی و نگرش واحدهای پژوهش قبل و بعد از آموزش اختلاف معنادار آماری (001/0p<) وجود دارد. بین ویژگیهای فردی واحدهای پژوهش و نوع نگرش آنها نسبت به روشهای اضطراری پیشگیری از بارداری ارتباط معنادار آماری دیده نشده ولی بین ویژگیهای مانند جنس (001/0p<)، رشته تحصیلی (001/0p<) و سطح تحصیلات (03/0p=) با میزان آگاهی واحدهای پژوهش در دو مرحله قبل و بعد از مداخله ارتباط معنادار آماری مشاهده گردید.
نتیجهگیری: یافتههای مطالعه حاکی از آن است که آموزش در ارتقای سطح آگاهی و تغییر نگرش کارکنان بهداشتی نسبت به روشهای اضطراری پیشگیری از بارداری به عنوان یک روش نجاتبخش به منظور توقف روند افزایشی حاملگی ناخواسته و متعاقباً سقطهای غیرایمن مؤثر میباشد. بنابراین میتوان توصیه نمود «آموزش روشهای اضطراری پیشگیری از بارداری» در برنامههای آموزش مداوم کلیه کارکنان بهداشتی شاغل در مراکز بهداشتی درمانی مخصوصاً ارایهدهندگان خدمات تنظیم خانواده قرار گیرد.
مرجان احمد شیروانی، آمنه امیدیان،
دوره 13، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: روشهای طبیعی پیشگیری از بارداری قرنهاست که استفاده میشود، اما به علت شکست بالا و ایجاد حاملگی ناخواسته، برنامههای تنظیم خانواده جایگزین نمودن روشهای مطمئنتر را دنبال میکنند. در این راستا شناخت وسعت و علل استفاده از روشهای طبیعی به تدوین راهکارها کمک مینماید. هدف از مطالعه حاضر تعیین فراوانی استفاده از روشهای طبیعی پیشگیری از بارداری و عوامل مرتبط با آن است.روش بررسی: این مطالعه مقطعی با استفاده از نمونهگیری تصادفی سیستماتیک در مورد 304 خانم متأهل 49-15 ساله غیرباردار مراجعهکننده به مراکز بهداشتی درمانی شهری و روستایی قائمشهر در سال1384 انجام گرفت. کلیه شرکتکنندگان قصد بارداری نداشته و از شرکت در مطالعه رضایت داشتند. اطلاعات از طریق پرسشنامهای که با روش اعتبار محتوا و پایایی 84/0=r ارزشیابی شد، جمعآوری گردید. از آمار توصیفی، 2c، ANOVA و t-test برای تجزیه و تحلیل استفاده شد.
یافتهها: فراوانی روشهای طبیعی و طبی به ترتیب 5/39% و 5/60% بود. از بین انواع روشهای دو گروه، نزدیکی منقطع با فراوانی 8/37% شایعتر بود. فراوانی روش شیردهی 1% و روش دورهای 7/0% بود. مهمترین علل استفاده از روشهای طبیعی، ترس از عوارض روشهای دیگر (6/50%)، راحتتر بودن (5/36%)، تمایل همسر (6/32%) و اطمینان از تأثیر مشابه با روشهای دیگر (5/22%) بودند. استفاده از روش طبیعی در شهر شایعتر بود (0001/0=p). با مقایسه انواع روشهای طبیعی و طبی اختلاف معنادار در میانگین سن (003/0=p)، مدت ازدواج (01/0=p) و تعداد فرزند (0001/0=p) مشاهده گردید؛ به این معنی که میانگین این عوامل در استفادهکنندگان روش منقطع کمتر از روشهای هورمونی، دایمی و وسایل داخل رحمی بود. منبع کسب بیشترین اطلاعات، کارکنان بهداشتی درمانی بودند.
نتیجهگیری: هر چند برنامههای تنظیم خانواده تمایل به گسترش روشهای جدید دارند، اما وسعت استفاده از روشهای طبیعی به ویژه نزدیکی منقطع نشان میدهد در کنار سایر اقدامات، آموزش برای استفاده مطمئنتر از این روش به زوجهایی که اصرار به ادامه آن دارند، لازم است. همچنین شناخت عوامل مرتبط با استفاده از روشهای پیشگیری، تصحیح باورهای غلط، مشاوره با زوجها، توجه به نیازهای گروههای مختلف جامعه، در نظر گرفتن مردان به عنوان گروه هدف و فعال کردن رسانهها پیشنهاد میگردد.
علی عزیزی، فرهاد امیریان، مرضیه امیریان،
دوره 14، شماره 1 - ( 9-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: جوانان عمدهترین گروه در معرض خطر ایدز در سراسر دنیا میباشند و آموزش روشهای پیشگیری، مهمترین راه کاهش احتمال خطر آلودگی به ویروس ایدز (HIV) در بین آنان است. با توجه به افزایش روز افزون موارد HIV و اهمیت آموزش در پیشگیری از آن، در این مطالعه اثر سه روش آموزش (توسط پزشک، همسالان و پمفلت) پیشگیری از ایدز بر آگاهی دانشآموزان دختر دبیرستانی ناحیه 3 آموزش و پرورش شهر کرمانشاه مورد مقایسه قرار گرفته است. روش بررسی: در این مطالعه مقایسهای تعداد 1500 دانشآموز دختر دبیرستانی (پایه سوم) به صورت طبقهای تصادفی از 21 دبیرستان منطقه 3 آموزش و پرورش وارد مطالعه شدند. در هر مدرسه تقریباً 73 دانشآموز انتخاب و با استفاده از پرسشنامه، پیش آزمون برای آنان برگزار شد. از مجموع 1500 نفر، 498 نفر توسط پزشک عمومی، 502 نفر توسط همسالان و 500 نفر با استفاده از پمفلت ایدز (از انتشارات مشترک وزارت بهداشت و آموزش و پرورش) آموزش دیدند. 20 روز پس از اتمام آموزش، پس آزمون با استفاده از همان پرسشنامه به عمل آمد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی و نرمافزار SPSS v. 11.5 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: میانگین سنی دانشآموزان 7/0±78/16سال بود. آزمون تی زوج برای مقایسه میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون در هر سه گروه مورد مداخله تفاوت معنادار داشت (001/0p<). میانگین تغییر نمرات قبل و بعد در گروه آموزش توسط پزشک (6/3±7/10) بیشتر از میانگین تغییر نمرات قبل و بعد آموزش توسط همسالان (4/3±8/8) و آن نیز بیشتر از پمفلت (9/3±3/7) بود و آزمون بونفرونی این تفاوتها را از نظر آماری معنادار نشان داد (001/0p<).
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای این مطالعه، آموزش پیشگیری از ایدز توسط پزشکان در افزایش آگاهی دانشآموزان مؤثرتر میباشد.
معصومه ایمانیپور، شیوا سادات بصامپور، حمیدرضا حقانی،
دوره 14، شماره 2 - ( 9-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از راههای پیشگیری از ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی اصلاح سبک زندگی غیر سالم است. آموزش به افراد و افزایش آگاهی آنان در دستیابی به این هدف نقش مهمی داشته و تدارک برنامههای آموزشی مؤثر در این مسیر نیازمند شناخت میزان آگاهی و چگونگی عملکرد فعلی افراد است. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف ارزیابی رفتارهای پیشگیرانه از بیماریهای قلبی و تعیین ارتباط آن با میزان آگاهی از عوامل خطرساز در جامعه معلمان انجام گرفته است. روش بررسی: این مطالعه مقطعی در مدارس پنج منطقه آموزش و پرورش شهر تهران و در مورد 703 معلم اجرا شده است. روش نمونهگیری به صورت چند مرحلهای بوده و ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامهای مشتمل بر برخی مشخصات جمعیتشناختی، عوامل خطر ابتلا به بیماریهای ایسکمیک قلبی و رفتارهای مرتبط با عوامل خطر قابل تعدیل بود که توسط خود افراد تکمیل میشد. دادهها با نرمافزار آماری SPSS تحلیل شده و یافتهها در قالب مقادیر فراوانی و درصد، میانگین و انحراف معیار گزارش شد. برای تعیین ارتباطات از ضریب همبستگی پیرسون در سطح معناداری 05/0p< استفاده گردید.
یافتهها: این مطالعه نشان داد اکثریت نمونهها (67%) درباره عوامل خطر بیماریهای قلبی از سطح آگاهی خوبی برخوردار هستند و میانگین نمره آنان 63/2±20/15 از مجموع 20 نمره بود. بیشترین میزان آگاهی افراد از عوامل خطر بیماریهای قلبی مربوط به استرس و فشارهای عصبی (3/95%) بوده و کمترین میزان آگاهی درباره دیابت (2/61%) و متغیر جنسیت (6/17%) بود. در زمینه رفتارهای پیشگیری کننده از بیماریهای قلبی تنها 7/27% نمونهها از رژیم غذایی بیخطر استفاده میکردند و کمتر از نیمی از آنان (6/35%) فعالیت ورزشی مرتب داشتند. در زمینه دخانیات اکثریت نمونهها (7/77%) سیگاری نبوده و در معرض دود سیگار دیگران نیز قرار نداشتند. آزمونهای آماری بین میزان آگاهی و رفتارهای پیشگیرانه ارتباط معناداری نشان نداد.
نتیجهگیری: یافتهها نشان داد جامعه معلمان از آگاهی خوبی درباره عوامل خطر بیماریهای قلبی برخوردارند ولی این آگاهی تأثیر چندانی در رعایت رفتارهای پیشگیری کننده از این بیماریها نداشته است. لذا نیاز به تدارک برنامههای آموزشی اثربخش در مورد سبک زندگی سالم برای کمک به تأثیر بیشتر دانستههای معلمان در زندگی روزمره احساس میشود. ضمن این که شاید از این طریق بتوان به طور غیرمستقیم بر افزایش سطح آگاهی و بهبود عملکرد دانشآموزان در راستای پیشگیری از بیماریهای قلبی تأثیر گذاشت.
هرمز سنایی نسب، حجت رشیدی جهان، رضا توکلی، حمیدرضا توکلی، فرخنده امینشکروی،
دوره 15، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش بیرویه جمعیت یکی از مشکلات دنیای امروز است. بخشی از این افزایش جمعیت ناشی از حاملگیهای ناخواسته است؛ این پدیده در عین حال یکی از علل مهم مرگ مادران و کودکان بوده و ممکن است به سقط جنینهای غیرقانونی منجر شود، عوارض جسمانی و روانی برای مادر بر جای گذارد و هزینههای درمانی و بیمارستانی جامعه را افزایش دهد. هدف از این مطالعه تعیین میزان حاملگیهای ناخواسته و عوامل مؤثر بر آن درمادران باردار مراجعهکننده به مراکز بهداشتی و درمانی شهرستان سمنان است. روش بررسی: این مطالعه توصیفی مقطعی در مورد 229 مادر باردار مراجعهکننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان سمنان در سال 1382 که حداقل دارای یک فرزند زنده بوده و به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدهاند، انجام گرفته است. اطلاعات از طریق مصاحبه و ثبت در پرسشنامه جمعآوری شده، سپس با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرمافزاز SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
یافتهها: میانگین سن ازدواج مادران 75/19 سال و میانگین سن فعلی آنان 7/30 سال است. میزان شیوع حاملگی ناخواسته 3/32% میباشد. از مهمترین نتایج مطالعه میتوان به ارتباط معنادار متغیرهای سن ازدواج (05/0p<)، سن فعلی مادر (05/0p<)، سطح تحصیلات (05/0p<)، تعداد فرزندان (01/0p<)، وضعیت اشتغال مادر (05/0p<) و درآمد خانواده (01/0p<) با نوع حاملگی اشاره کرد. به عبارت دیگر، قرار داشتن مادران در سنین کمتر از 24 و بیشتر از 29 سال، ازدواج در سنین کمتر از 25 سال، سطح تحصیلات پایینتر، تعداد فرزندان بیشتر، خانهدار بودن و سطح درآمد پایینتر خانواده با شیوع بیشتر حاملگیهای ناخواسته همراه بوده است.
نتیجهگیری: با توجه به بالا بودن میزان شیوع حاملگیهای ناخواسته در جامعه مورد مطالعه، انجام برنامههای مداخلهای مانند آموزش نحوه استفاده صحیح از روشهای پیشگیری از بارداری ضروری است.
ثریا نجاتی، نسرین رسولزاده، آفاق صدیقیانی،
دوره 15، شماره 3 - ( 9-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری استئوپروز، اپیدمی خاموش عصر حاضر است که با توجه به میزان ابتلای بسیار بالای زنان جامعه به این بیماری و عوارض ناشی از آن اهمیت زیادی دارد. مهمترین نکته در مورد این بیماری قابل پیشگیری بودن آن است. جهت دستیابی به این هدف آموزش در سطح وسیع جامعه ضرورت دارد. هدف این پژوهش تعیین میزان تأثیر برنامه آموزشی پیشگیری از استئوپروز بر آگاهی و عملکرد دانشآموزان دختر دبیرستانی میباشد. روش بررسی: این مطالعه، از نوع مداخلهای (نیمه تجربی) است. جامعه پژوهش دانشآموزان دختر دبیرستانهای دولتی منطقه 6 آموزش و پرورش تهران و حجم نمونه 600 نفر (300 نفر به عنوان گروه آزمون و 300 نفر گروه شاهد) است که به روش تصادفی و خوشهای انتخاب شدند. ابزار مطالعه پرسشنامهای شامل سه بخش مشخصات جمعیتشناختی، سؤالات آگاهی و سؤالات عملکرد است. ابتدا پرسشنامه در میان دو گروه توزیع و تکمیل شد. آموزش طی دو جلسه به صورت سخنرانی و انجام ورزش انجام گرفت. در پایان جلسات آموزشی، کتابچه به گروه آزمون داده شد و پوسترهای تهیه شده در سطح دبیرستانهای گروه آزمون نصب گردید. پس از دو هفته، پس آزمون از دو گروه آزمون و شاهد به عمل آمد (کتابچه آموزشی به گروه شاهد بعد از پس آزمون داده شد و پوسترهای تهیه شده در سطح دبیرستانهای گروه شاهد نصب گردید). پس از جمعآوری اطلاعات، دادهها با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی (تیزوج و تیمستقل) در نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: میزان آگاهی و نحوه عملکرد دانشآموزان گروه آزمون و شاهد قبل از آموزش تفاوت آماری معنادار نداشت (به ترتیب 1=p و 769/0=p). پس از آموزش میانگین نمرات آگاهی و عملکرد دانشآموزان گروه آزمون نسبت به گروه شاهد افزایش معناداری (001/0p<) نشان داد.
نتیجهگیری: با توجه به تأثیر آموزش در ارتقای سطح آگاهی و نحوه عملکرد دانشآموزان در جهت پیشگیری از استئوپروز، میتوان جهت افزایش تراکم استخوانی دانشآموزان از طریق ارایه آموزش برنامهریزی کرد.
میترا ذوالفقاری، محمد اربابی، شادان پدرام رازی، خدیجه بیات، علی باوی،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: دلیریوم، مشکل شایعی در بیماران جراحی قلب باز است که در بخش ویژه بستری میشوند. هدف از پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی مداخله چند عاملی بر پیشگیری از بروز دلیریوم و طول مدت بستری در بیماران جراحی قلب باز است.
روش بررسی: این پژوهش کارآزمایی بالینی از نوع نیمه تجربی است. برای هر گروه 90 نفر از بیماران جراحی قلب باز به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. مداخله این پژوهش شامل آموزش کارکنان، ایجاد تغییرات محیطی و نصب راهنمای گام به گام برخورد با دلیریوم در بخش بود. پرسشنامه مربوط به اطلاعات بیمار روز قبل از عمل جراحی تکمیل شد. بیماران در هر دو گروه از روز دوم عمل تا روز ترخیص، به وسیله مقیاس RASS=Richmond Agitation Sedation Scale جهت تعیین سطح هوشیاری و مقیاس CAM-ICU=Confusion Assessment Method-ICU از نظر بروز دلیریوم دو بار در روز بررسی شدند و طول مدت بستری بیماران ثبت گردید. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و تحلیلی در نرمافزار SPSS v.18 استفاده شد.
یافتهها: میزان بروز دلیریوم در گروه مداخله 1/11% و در گروه شاهد 6/35% بود. طول مدت بستری بیماران در گروه شاهد 23/6 و در گروه آزمون 30/6 روز بود. اما میانگین روزهای بستری در بیماران مبتلا به دلیریوم 5/7 و بیماران غیر مبتلا به دلیریوم، 8/5 روز بود.
نتیجهگیری: مداخله چند عاملی میتواند منجر به کاهش بروز دلیریوم در بیماران بستری در بخش جراحی قلب باز شود. لذا پیشنهاد میشود که مداخله آموزشی جهت افزایش آگاهی کارکنان بخشهای ویژه و تغییرات محیطی جهت پیشگیری از بروز دلیریوم در بخشهای ویژه انجام شود
پروین رهنما، علیرضا حیدرنیا، علی منتظری، فرخنده امین شکروی، انوشیروان کاظم نژاد،
دوره 19، شماره 2 - ( 8-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : به منظور دست یابی به مقوله سلامت باروری ، ضروریاست که نیازسنجی در سطوح مختلف فعالیتهای بهداشتی و درمانی صورت گیرد که از ملزومات آن، در اختیار داشتن ابزار معتبر و پایا میباشد. لذا هدف این مطالعه، تدوین پرسشنامه قصد استفاده از قرصهای پیشگیری از بارداری با استفاده از نظریه رفتار برنامهریزی شده در زنان با نزدیکی منقطع میباشد.
روش بررسی : گویههای پرسشنامه که طی مصاحبههای کیفی استخراج شده بود، در این مطالعه براساس فراوانی آنها انتخاب و سپس بهمنظور اعتباریابی پرسشنامه مطالعه مقطعی و با نمونهگیری تصادفی خوشهای با 200 نفر از زنان مراجعهکننده به 5 مراکز بهداشتی درمانی غرب و جنوبغرب تهران در سال 1390 که از روش نزدیکی منقطع برای پیشگیری از بارداری استفاده میکردند، انجام یافت. روایی پرسشنامه با استفاده از روشهای اعتبار محتوای کمی و کیفی، اعتبار همگرا، اعتبار سازه و پایایی ابزار با استفاده از روش آلفای کرونباخ و آزمون- بازآزمون ارزیابی شد و تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی نیز انجام یافت. تحلیل دادهها بااستفاده از نرمافزار لیزرل و SPSS انجام گرفت.
یافته ها : اعتبار و پایایی پرسشنامه ازطریق کمی، کیفی، همگرا، آلفای کرونباخ و آزمون- باز آزمون به تایید رسید. در این تحقیق، با انجام تحلیل عاملی ساختار 3 عاملی شامل نگرش، هنجارهای اجتماعی و کنترل رفتاری درکشده تایید شد. مدل تحلیل عاملی در مطالعهی حاضر نشان داد که سازههای نظریه رفتار برنامهریزی شده قادر به پیشگویی 34 % تغییرات قصد رفتاری در گروه مورد پژوهش است.
نتیجه گیری : نتایج مطالعه بیانگر اعتبار و پایایی پرسشنامه قصد استفاده از قرصهای پیشگیری از بارداری در زنان با نزدیکی منقطع را تایید مینماید.
فاطمه بهشت آیین، میترا ذوالفقاری، احمدعلی اسدینوقابی، عباس مهران،
دوره 19، شماره 3 - ( 9-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: پنومونی مربوط به ونتیلاتور شایعترین عفونت در بخش مراقبت ویژه است که با افزایش مرگ و میر، هزینه درمان و طولانی شدن مدت اقامت فرد در بیمارستان همراه است. پرستاران نقش عمدهای در پیشگیری از این عفونتها ایفا میکنند. مطالعه حاضر با هدف بررسی عملکرد پرستاران بخشهای ویژه در زمینه پیشگیری از پنومونی مربوط به ونتیلاتور صورت گرفته است .
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی 110 پرستار شاغل در بیمارستان های منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران به روش در دسترس وارد مطالعه شدند. پرسشنامه شامل فرم مشخصات جمعیتشناختی و شغلی و چک لیست مشاهدهای عملکرد با (32 گویه در 6) حیطه مراقبتی براساس توصیههای مبتنی بر شواهد موجود در راهنماهای بالینی پیشگیری از پنومونی مربوط به ونتیلاتور بود. عملکرد هر پرستار سه مرتبه با استفاده از چک لیست مشاهده میشد. در نهایت عملکرد پرستاران در سه سطح نامطلوب (زیر 50%)، نسبتاً مطلوب (50 تا 75%) و مطلوب (بالاتر از 75%) طبقهبندی شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از جداول فراوانی- میانگین و انحراف معیار و همچنین آزمون همبستگی آزمون پیرسون استفاده شد .
یافتهها : نتیجه مطالعه نشان داد که میانگین امتیاز پرستاران در زمینه پیشگیری از پنومونی مربوط به ونتیلاتور 79/5 ± 80/46 میباشد و 4/66% پرستاران عملکرد نامطلوب و 6/33% عملکرد نسبتاً مطلوبی داشتند و هیچکدام از پرستاران عملکرد مطلوبی نداشتند. بالاترین میانگین امتیاز در حیطه احتیاط تماسی (67/9 ± 72) و کمترین میانگین امتیاز در حیطه بهداشت دهان (40/17 ± 78/18) بود .
نتیجهگیری: با توجه به این که عملکرد اکثر پرستاران در زمینه پیشگیری از پنومونی مربوط به ونتیلاتور در سطح نامطلوب بود، توجه بیشتر همراه با طراحی تمهیدات لازم جهت آموزش پرستاران و ارایه امکانات کافی برای بهبود کیفیت مراقبتهای بالین در این زمینه ضروری است .
طاهره نجفی قزلجه، زهره پارسایکتا، عباس مهران، مهدی جعفری عوری،
دوره 20، شماره 2 - ( 5-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: سقوط یکی از مشکلات شایع دوران سالمندی است که به سبب بروز تغییرات حسی- حرکتی رخ میدهد. سقوط موجب عوارض جسمی، روحی، مالی و کاهش کیفیت زندگی سالمندان میشود . از آنجا که سقوط پدیده چند عاملی است، بنابراین برای پیشگیری بایستی به صورت چندبعدی عمل نمود . این مطالعه با هدف بررسی تأثیر اجرای برنامه چندبعدی پیشگیری از سقوط بر وقوع سقوط و کیفیت زندگی سالمندان اجرا گردیده است .
روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی با طراحی قبل و بعد در مورد 60 سالمند ساکن سرای سالمندی کامرانی شهر قدس انجام یافته است. مداخله چندبعدی با آموزش به سالمند و مراقبان، ورزش (ورزش کششی، تعادلی، قدرتی) و اصلاح محیطی صورت گرفت. قبل و پس از 6 ماه از شروع مداخله دادهها با استفاده از فرم ثبت دفعات سقوط و پرسشنامه کیفیت زندگی Liepad جمعآوری شد. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری t مستقل، t زوج، آنووای یک طرفه، منویتنی، کروسکال والیس و ویلکاکسون در نرمافزار SPSS v.16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند .
یافتهها : نتایج پژوهش اختلاف معناداری در تعداد دفعات سقوط سالمندان و کیفیت زندگی سالمندان بعد از 4 ماه مداخله و2 ماه پیگیری در نمونههای مورد پژوهش نشان داد (001/0 p< ) .
نتیجهگیری: با توجه به تأثیر اجرای برنامه چندبعدی پیشگیری از سقوط بر کاهش دفعات سقوط و بهبود کیفیت زندگی سالمندان میتوان این روش را در سراهای سالمندی و همچنین در منازل برای سالمندان به اجرا در آورد .
پریسا کشاورز، رحیم طهماسبی، آزیتا نوروزی،
دوره 25، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت پیشگیری از حوادث، به ویژه در کودکان زیر 5 سال، مطالعه حاضر با هدف تعیین عوامل پیشگوییکننده حوادث خانگی در کودکان زیر 5 سال براساس نظریه انگیزش- محافظت در شهر بوشهر اجرا شده است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی تعداد 700 مادر دارای کودک 6 ماه تا 5 سال تحت پوشش مراکز خدمات جامع سلامت شهر بوشهر از فروردین تا شهریور 1397 به شیوه نمونهگیری دردسترس بررسی شدند. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامه محقق ساخته روا و پایا، مشتمل بر ویژگیهای جمعیتشناختی، سؤالات مربوط به سازههای انگیزش- محافظت و سؤالات مربوط به رفتارهای پیشگیریکننده از بروز حوادث خانگی استفاده شد. دادهها در نرمافزار SPSS ویرایش22 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: در این مطالعه 86% مادران (602 نفر) خانهدار و 46% آنها (326 نفر) تحصیلات دانشگاهی داشتند. شایعترین رفتار پیشگیریکننده از حادثه، دور از دسترس قرار دادن داروها، مواد شیمیایی و سموم (98%) بود. پیشگوییکنندههای رفتار پیشگیری از حوادث خانگی در کودکان زیر5 سال، سازه خودکارآمدی (001/0>p و 259/0=B) و هزینه درک شده (001/0>p و 159/0-=B) بود که بیشترین پیشگوییکنندگی را سازه خودکارآمدی در افزایش انجام رفتار پیشگیریکننده داشت. براساس مدل رگرسیون خطی، این دو سازه به همراه سابقه قبلی حادثه در مجموع 15% (150/0= R2) از تغییرات رفتار را پیشگویی میکردند.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه، نظریه انگیزش- محافظت پیشگوییکننده ضعیفی برای رفتار پیشگیری از حوادث خانگی است و در برنامههای آموزشی با تأکید بر ارتقای خودکارآمدی و نیز ارایه کمکهایی جهت کاهش موانع و دشواریهای ایجاد ایمنی در منزل (کاهش هزینه درک شده) میتوان گامی جهت کاهش حوادث خانگی در کودکان زیر 5 سال برداشت.