جستجو در مقالات منتشر شده


33 نتیجه برای کودک

رقیه کریمی،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده

هدف از انجام این پژوهش توصیفی تعیین میزان شیوع عفونتهای باکتریایی دستگاه تنفس شیرخواران تحت تهویه مکانیکی می باشد.در این تحقیق از 27 شیرخوار مورد مطالعه در 4 مرحله از بدو لوله گذاری داخل تراشه، بفاصله 24 ساعت (ساعت اول 24، 48،72 ساعت بعد) از 7 ناحیه حین ساکشن شامل: 2 محل ترشحات ریه و دهان بیمار و 5 مورد از ابزار مصرفی مورد استفاده در حین ساکشن بیمار(دست فرد ساکشن کننده، سند ساکشن، چسب مورد مصرف جهت ثابت نمودن لوله تراشه، محلول نرمالین سالین، رابط بین سند و لوله ساکشن)، به تعداد 756 نمونه کشت تهیه شد. نتایج حاصل از کشت ترشحات ریه و دهان بیماران روند افزایش آلودگی را از بین اولین مرحله (27%) تا مرحله چهارم (100%( نشان داده شد. همچنین متوسط درصد آلودگی ابزار مورد استفاده در حد متوسط بود، در بیش از (50%) موارد ابزار مورد استفاده می توانند ناقل میکرو ارگانیم به بیمار باشند. اگرچه وجود برخی میکروارگانیم ها در فلور طبیعی ابزار مورد استفاده نرمال تلقی می گردد، اما ورود آنها به ریه و دهان بیمار می تواند بیماریزا باشد.
رقیه کریمی، زهره پارسایکتا، عباس مهران، لیدا نیک فرید،
دوره 8، شماره 3 - ( 4-1381 )
چکیده

درد بعد از عمل جراحی معمولاً با تجویز داروهای مسکن PRN توسط پرستاران کنترل می‌شود و به سه دسته از عوامل بستگی دارد: عوامل مربوط به پرستار، عوامل مربوط به کودک و عوامل مربوط به خط‌مشی بیمارستان، مطالعه حاضر در ارتباط با عوامل دسته اول و دوم می‌باشد.این پژوهش مطالعه‌ای توصیفی تحلیلی است که با هدف تعیین دیدگاه پرستاران راجع به برخی عوامل مؤثر بر تصمیم‌گیری آنان در به کارگیری داروی مسکن PRN بعد از جراحی کودکان در بیمارستان‌های منتخب شهر تهران انجام شده است. ابزار پژوهش پرسشنامه‌ای مشتمل بر سه بخش 1) اطلاعات دموگرافیک پرستار، 2) معرفی بیست مورد بالینی بعد از جراحی با فرض تجویز مسکن غیر مخدر و مخدر در صورت لزوم و 3) دوازده عامل مؤثر بر تصمیم‌گیری بالینی، هنگام به کارگیری مسکن‌ها (جهت اولویت‌بندی چهار مورد) بود.نتایج تحقیق نشان داد از میان مشخصه‌های مرتبط با پرستار، گروه سنی، سابقه کار پرستاری، سابقه کار پرستاری از کودکان و دارا بودن فرزند با انتخاب اقدام تسکینی، و نیز مدرک تحصیلی و دارا بودن سابقه شخصی درد حاد، با انتخاب نوع داروی مسکن، ارتباط معنی‌دار وجود داشت. از مشخصه‌های مرتبط با کودک، بین انتخاب اقدام تسکینی و انتخاب نوع دارو برای سنین مختلف کودکان تفاوت معنی‌دار وجود داشت. ارتباط معنی‌داری نیز بین زمان جراحی و نوع جراحی، با انتخاب اقدام تسکینی و نوع دارو به دست آمد، بدین ترتیب که بیشترین موارد انتخاب دارویی و نیز انتخاب داروی مسکن مخدر برای جراحی‌های پیچیده و در 24 ساعت اول بعد از جراحی بود. از عوامل مؤثر بر تصمیم‌گیری پرستاران، به ترتیب نوع جراحی، شدت درد، زمان جراحی و رفتارهای غیر کلامی، بیشترین موارد انتخاب شده در به کارگیری داروی مسکن PRN بود.عوامل مرتبط با پرستار و کودک شدیداً بر تصمیم‌گیری پرستاران در تجویز داروهای مسکن PRN بعد از عمل جراحی تأثیر دارد.
زهرا دانشور عامری،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده


نسرین سلمانی باروق، ناهیددخت شریفی نیستانک، انوشیروان کاظم‌نژاد، شهزاد پاشایی‌پور،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده


مینو پاک‌گوهر، فرشته جمشیدی اوانکی، عباس مهران، نعیمه اکبری ترکستانی،
دوره 10، شماره 2 - ( 2-1383 )
چکیده

مقدمه: امروزه بررسی کیفیت خدمات بهداشتی یکی از اصول ارتقاء کیفیت در خدمات است که مددجویان خود نقش اساسی در آن دارند. بدون فعالیت و دخالت مددجویان رسیدن به کیفیت بالای خدمات بهداشتی امکان‌پذیر نیست.
روش کار: در این مطالعه میزان رضایت والدین کودکان زیر یک سال از مراقبت‌های بهداشتی ارایه شده در مراکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش 400 نفر از والدین کودکان زیر یک سال که جهت دریافت مراقبت‌های بهداشتی کودکان به 25 مرکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران مراجعه کرده بودند شرکت داده شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش‌نامه بود که از طریق مصاحبه تکمیل گردید. در این پژوهش از آمار توصیفی برای توصیف شرایط موجود و از آزمون دقیق فیشر با 0/05>p برای بررسی ارتباطات استفاده شده است.
یافته‌ها: نتایج این پژوهش نشان می‌دهند که میزان رضایت اکثر والدین از نحوه‌ی برقراری ارتباط کارکنان با آنان در حد متوسط بوده است و میزان رضایت اکثر والدین از سهولت و دسترسی به خدمات در حد زیاد بوده است. در قسمت رضایت والدین از خدمات واکسیناسیون، بیشتر والدین رضایت زیاد خود را اعلام نموده‌اند و از خدمات پایش رشد اکثر والدین رضایت متوسط داشته‌اند.
نتیجه‌گیری: میزان رضایت اکثریت والدین از مراقبت‌های بهداشتی متوسط بوده است. بررسی دلایل رضایت مددجویان گام مهمی در جهت ارتقاء کیفیت خدمات می‌باشد.


ترانه تقوی لاریجانی، ناهیددخت شریفی، عباس مهران، شیما نظری،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده

زمینه و هدف:بیماری صرع به عنوان مهم‌ترین اختلال مزمن عصبی، کودک مبتلا و خانواده را تحت تأثیر قرار می‌دهد و باعث بروز تنش در خانواده به خصوص والدین می‌‌شود. این مطالعه به منظور بررسی نظر والدین کودکان مصروع نسبت به عوامل تنش‌زا و میزان سازگاری آنان انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه یک بررسی توصیفی است. تعداد 400 نفر والدین کودکان مصروع از مراجعین به مراکز درمانی منتخب شهر تهران انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه‌ای سه قسمتی شامل مشخصات فردی، سؤالات مربوط به عوامل تنش‌زا و سؤالات مربوط به رفتار سازگاری بود. داده‌ها در یک مرحله جمع‌آوری و از روش‌های آماری دو نیمه کردن، ضریب همبستگی اسپیرمن براون در تعیین اعتبار سؤالات و از آمار توصیفی و استنباطی نظیر آزمون t و نرم‌افزار SPSS جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده شد.
یافته‌ها: آزمون t نشان داد بین میزان تنش پدران و مادران کودکان مصروع اختلاف معناداری وجود دارد (001/0=p)، بیشترین درصد (86%) پدران در مقایسه با (9/81%) مادران میزان تنش متوسط داشتند. همچنین (4/5%) پدران و کم‌ترین درصد (4/4%) مادران میزان تنش کم داشتند. میزان تنش پدران و مادران با برخی از متغیرهای فردی ارتباط معناداری را نشان داد. بیشترین درصد (69%) پدران و (1/66%) مادران از سازگاری متوسط پایین برخوردار بودند. میزان سازگاری مادران و پدران با برخی از متغیرهای فردی ارتباط معنادار نشان داد. آزمون آنالیز واریانس نشان داد بین میزان تنش والدین کودکان مصروع با میزان سازگاری آنان ارتباط معنادار و معکوسی وجود دارد، به عبارت دیگر با افزایش میزان تنش والدین، میزان سازگاری آنان کاهش یافت (001/0=p).
نتیجه‌گیری: از آنجا که بین میزان تنش والدین کودکان مصروع با میزان سازگاری آنان ارتباط عکس دیده شد بهتر است حمایت‌های لازم جهت کاهش تنش والدین و کمک به سازگاری مؤثر آنها صورت گیرد
.

 


اکرم السادات سادات حسینی، سوسن سمیعی، نغمه رزاقی،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: تغذیه در رشد کودکان نو پا اهمیت زیادی دارد. شروع اولین گام‌های تغذیه همراه با خانواده در این سن ضرورت توجه به رفتارهای صحیح تغذیه‌ای را نشان می‌دهد. لذا این مطالعه به منظور بررسی تأثیر ارایه الگوی رفتارهای تغذیه‌ای بر کیفیت تغذیه کودکان نو پا و عملکرد مادران آنان انجام یافته است.

روش بررسی: این پژوهش مطالعه‌ای نیمه تجربی است که در آن 66 کودک 36 -12ماهه به صورت غیر احتمالی آسان از دو مرکز بهداشتی - درمانی جنوب تهران طی یک ماه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی مادر و کودک، سنجش عملکرد مادران در مورد رفتارهای کودک در هنگام تغذیه و یادآمد 24 ساعته مواد غذایی بود که از طریق مصاحبه مستقیم با مادران تکمیل شد. سپس الگوی رفتارهای تغذیه‌ای در سن نو پایی از طریق کارگاه آموزشی طی دو روز و هر روز به مدت 3 ساعت به مادران ارایه شد. 3 ماه پس از آموزش مجدداً از طریق پرسشنامه یادآمد 24 ساعته مواد غذایی اطلاعات جمع‌آوری و در نهایت با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی اطلاعات تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: نتایج حاصل از مطالعه نشان می‌دهد که نحوه عملکرد مادران در مورد رفتارهای کودک در هنگام تغذیه نسبت به قبل از مداخله به طور معناداری ارتقا یافته است. همچنین بین الگوی تغذیه کودکان نو پا قبل و بعد از مداخله تفاوت معناداری دیده شد 05/0p<.

نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج فوق مشخص می‌شود که ارایه الگوهای رفتاری صحیح در هنگام تغذیه کودک سبب ارتقای الگوی تغذیه‌ای کودکان نو پا و همچنین افزایش آگاهی مادران آنان نسبت به عملکرد صحیح در مقابل رفتارهای کودک به هنگام تغذیه می‌گردد. لذا پیشنهاد می‌شود جهت بهبود کیفیت تغذیه کودکان نو پا الگوی رفتارهای تغذیه‌ای صحیح به مادران آموزش داده شود.


رقیه کریمی، زهرا دانشور عامری، اکرم السادات سادات حسینی، عباس مهران، مریم شیری،
دوره 14، شماره 1 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به نقش اساسی مراقبت خانواده محور در پرستاری کودکان، درک مشترک والدین و پرستاران از نیازهای والدین کودکان بستری در بیمارستان می‌تواند منجر به ارایه مراقبت با کیفیت بالاتر به کودک شود. هدف از این مطالعه مقایسه درک والدین و پرستاران از نیازهای والدین کودکان بستری در بیمارستان‌های کودکان دانشگاه علوم پزشکی تهران است.

روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه پیمایشی و از نوع مقطعی است. نمونه پژوهش شامل150 نفر از والدین حقیقی کودکان بستری و 80 نفر از پرستاران بود که به روش نمونه‌گیری آسان انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها «پرسشنامه نیازهای والدین کودکان بستری» (Kristjansdottir) بود. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آمار توصیفی و آزمون‌های مجذور کای و من‌ویتنی‌یو استفاده شد.

یافته‌ها: بنا بر نتایج مطالعه بین درک والدین و پرستاران از اهمیت نیازهای والدین تفاوت آماری معناداری (012/0=p) وجود داشت. هر دو گروه والدین و پرستاران، بیان کرده بودند که نیازهای والدین در بیمارستان، تا حدودی برآورده می‌شود. بین درک والدین و پرستاران از میزان برآورده شدن نیازهای والدین در بیمارستان، تفاوت آماری معناداری مشاهده نشد (666/0=p). بر اساس درک هر دو گروه والدین و پرستاران، والدین برای برآوردن نیازهای خود در بیمارستان، به کمک احتیاج دارند. از نظر آماری بین درک والدین و پرستاران از میزان احتیاج والدین به کمک در برآوردن نیازهای خود در بیمارستان، تفاوت آماری معناداری وجود داشت (018/0=p).

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد والدین و پرستاران، تمام نیازهای والدین را دارای اهمیت می‌دانند و بر اساس درک آن‌ها، کاستی‌هایی در تأمین نیازهای والدین به چشم می‌خورد. لذا همکاری متقابل والدین و تیم مراقبتی - درمانی جهت تسریع روند بهبودی کودک بستری با توجه به نیازهای والدین، لازم و ضروری به نظر می‌رسد.


فرحناز جوکار، زهرا طاهری ازبرمی، محمدرضا یگانه،
دوره 14، شماره 1 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: پایان شش ماهگی مناسب‌ترین زمان برای شروع تغذیه کمکی بعد از طی شش ماه تغذیه انحصاری با شیر مادر است و دریافت ناکافی مواد غذایی در این دوران می‌تواند منجر به سوء تغذیه گردد. از آن جا که الگوی تغذیه تکمیلی شیر خواران تابع شرایط اجتماعی و فرهنگی جوامع می‌باشد ضروری است که این مسأله در شرایط مختلف مورد بررسی قرار گیرد، لذا این تحقیق با هدف تعیین وضعیت تغذیه کمکی در کودکان 12-6 ماهه مراجعه‌کننده به درمانگاه‌های شهر ایلام در سال 1381 انجام گرفته است.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی 364مادر کودک 12-6 ماهه مراجعه کننده به 10 مرکز بهداشتی درمانی با روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه حاوی چهار بخش مشخصات فردی مادر و کودک، وضعیت شیردهی (تعداد دفعات شیردهی، نوع شیر مصرفی)، غذای کمکی (سن شروع غذای کمکی، اولین غذای کمکی، شروع ترکیبی از چند غذا و منبع کسب اطلاعات از غذای کمکی) و عملکرد مادران در مورد نحوه دادن غذای کمکی بود که از طریق مصاحبه تکمیل می‌شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که رشد 8/84% کودکان در جاده سلامتی (وضعیت مطلوب و منحنی عمودی و موازی) است. 38% از کودکان فرزند اول بودند 1/49% از مادران غذای کمکی کودک 12- 6 ماهه خود را در پایان 6 ماهگی و 9/50% قبل از پایان شش ماهگی شروع کرده بودند. هم‌زمان با غذای کمکی 5/83% کودکان از شیر مادر تغذیه می‌شدند. اولین غذای کمکی در 8/40% نمونه‌ها لعاب برنج بود. در مورد نحوه دادن غذای کمکی، فاصله شروع یک غذای کمکی با غذای دیگر در 2/50% نمونه‌ها 4-3 روز بود و 8/80% در موقع دادن یک غذای جدید از یک قاشق شروع و تدریجاً اضافه می‌نمودند. 64% مادران جهت جلب کودک برای خوردن غذای کمکی شکر، نمک و ادویه اضـافه نمی‌کردند. 8/75% غـذای کمکـی را با قاشـق و فنجـان می‌دادند و 9/92% از مادران حداکثر زمان نگه‌داری غذای پخته شده در یخچال را 24 ساعت می‌دانستند. منبع کسب اطلاعات راجع به نحوه دادن غذای کمکی در 4/65% موارد مراکز بهداشتی و در 5/0% از نمونه‌ها کتاب و جزوه بود.

نتیجه‌گیری: نتایج حاکی از آن است که بیش از نیمی از مادران بدون توجه به الگوی خاصی قبل از شش ماهگی تغذیه کمکی را شروع کرده‌اند، لذا به نظر می‌رسد با وجود ارایه برنامه‌های آموزشی به روش‌های معمول در درمانگاه‌های شهر ایلام هنوز هم در این مورد مشکلاتی وجود دارد. از این رو آموزش به مادران با روش‌های دیگر مانند فیلم یا نمایش توصیه می‌شود.


فاطمه ولی‌زاده، سیده فاطمه قاسمی،
دوره 14، شماره 1 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: مراقبت خانواده محور، یکی از اساسی‌ترین مفاهیم پرستاری کودکان می‌باشد که باعث حفظ تمامیت و یک‌پارچگی خانواده کودک و ارایه مراقبت منحصر به فرد به او و ارتقای سلامتی کودک و خانواده می‌شود. خانواده‌ یکی از اجزای مهم ارایه مراقبت اختصاصی به کودک در هنگام بیماری است و انتظار می‌رود افراد خانواده در مراقبت از کودک در داخل یا خارج بیمارستان مهارت کافی داشته باشند. هدف این تحقیق شناخت نگرش مراقبان بهداشتی درمانی بیمارستان کودکان شهید مدنی خرم‌آباد نسبت به مشارکت والدین در مراقبت از کودکان بستری بوده است.

روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی و تحلیلی است. تعداد 169 نفر از مراقبان بهداشتی درمانی شاغل در بیمارستان کودکان شهید مدنی خرم‌آباد نمونه مورد مطالعه را تشکیل می‌دهند. نمونه‌گیری به صورت در دسترس انجام یافت. پرسشنامه‌ شامل ویژگی‌های جمعیت شناختی و نگرش مراقبان نسبت به مشارکت والدین در مراقبت از کودک بستری بود. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS و آزمون‌های آماری میانگین، انحراف معیار، همبستگی پیرسون، تی تست و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: میانگین نمره نگرش افراد مورد مطالعه 55/12±28/92 بود و بر این اساس نگرش آن‌ها نسبت به نحوه مشارکت والدین در مراقبت از کودک بستری خثنی طبقه‌بندی می‌شود. بین وضعیت تأهل (04/0p<)، داشتن فرزند (04/0p<) و دانشجوی پرستاری بودن (نسبت به دانشجویان پزشکی) (04/0=p) با داشتن نگرش مثبت ارتباط معنادار دیده شد.

نتیجه‌گیری: نگرش مراقبان بهداشتی درمانی نسبت به مشارکت والدین در مراقبت از کودکان بستری خثنی می‌باشد لذا باید نگرش دانشجویان در دوره تحصیل و کارکنان بهداشتی با شرکت در کلاس‌های آموزش مداوم اصلاح شده و مدیران با برگزاری دوره‌های آموزش مداوم و اصلاح دستورالعمل‌های ارایه خدمات بهداشتی درمانی به کودکان، و همچنین استفاده از مراقبان متأهل و دارای فرزند در بیمارستان‌های کودکان زمینه مشارکت بیشتر والدین در مراقبت از کودکان بستری را فراهم آورند.


اکرم السادات سادات حسینی،
دوره 15، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از عوارض مهم شیمی درمانی تهوع و استفراغ می‌باشد. به علت مشکل بودن کنترل آن معمولاً از ترکیب درمان‌های دارویی و غیر دارویی استفاده می‌شود و موسیقی از درمان‌های غیر دارویی پیشنهادی دراین مورد است. لذا این مطالعه با هدف تعیین میزان تأثیر موسیقی بر کاهش تهوع و استفراغ ناشی از شیمی درمانی در کودکان مبتلا به بدخیمی صورت گرفته است.

روش بررسی: مطالعه از نوع نیمه تجربی است. 30 کودک 12-8 ساله مبتلا به بدخیمی تحت شیمی درمانی به عنوان نمونه انتخاب شدند. در مرحله اول شیمی درمانی اقدامات متداول کنترل تهوع و استفراغ انجام گرفت. در مرحله دوم علاوه بر اقدامات متداول، موسیقی با استفاده از هدفون در ساعات 6،9و12 بعد از شروع شیمی درمانی به مدت 45 دقیقه برای کودکان مورد مطالعه پخش شد. میزان تهوع و استفراغ هر 8 ساعت تا 24 ساعت بعد از شروع شیمی درمانی در هر دو مرحله ثبت شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با آمار تحلیلی و توصیفی با استفاده از آزمون‌های مک‌نمار، ویل‌کاکسون و sign با نرم افزار SPSS v.11.5 انجام گرفت.

یافته‌ها: در مورد تهوع، اندازه‌گیری با معیار عددی در ساعات 16 و 24 و معیار توصیفی تنها در ساعت 24 بعد از شیمی درمانی بین دو مرحله تفاوت معناداری را نشان داد. اما میزان استفراغ بین دو مرحله شیمی‌درمانی تفاوت معناداری نداشت.

نتیجه‌گیری: استفاده از موسیقی سبب کاهش میزان تهوع در کودکان مبتلا به بدخیمی تحت شیمی درمانی می‌گردد اما بر میزان استفراغ آنان تأثیری ندارد.

 


اکرم السادات سادات‌حسینی، ناهید دهقان‌نیری، عباس مهران، زهرا پوراسماعیل، معصومه عظیم‌نژاد،
دوره 16، شماره 3 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: اضطراب ناشی از رویه‌های تهاجمی از مشکلات عمده کودکان بیمار است که به سبب عوارض زیاد، کنترل آن اهمیت ویژه‌ای دارد. امروزه شیوه‌های غیر دارویی و غیر تهاجمی برای کنترل اضطراب مورد توجه و در اولویت قرار گرفته است، لذا این پژوهش با هدف تعیین تأثیر ماساژ بر اضطراب قبل از رویه‌های تهاجمی در کودکان 11-7 ساله بستری انجام گرفته است.

روش بررسی: این پژوهش تجربی از نوع کارآزمایی بالینی است. در این مطالعه 70 کودک 11-7 ساله بستری در بیمارستان مرکز طبی کودکان تهران در طی 4 ماه از سال 1386 به نسبت مساوی به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند، گروه آزمون، ماساژ را در نقاط چشم سوم و کف دست‌ها به مدت 5 دقیقه دریافت نمود و گروه شاهد ماساژی دریافت نکرد. اضطراب بر اساس معیار OSBD-R قبل و بعد از ماساژ در گروه آزمون و در گروه شاهد نیز در ابتدای نمونه‌گیری و 5 دقیقه بعد همانند گروه آزمون اندازه‌گیری شد و در نهایت داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری ویلکاکسون، من‌ویتنی، کای‌دو و آزمون دقیق فیشر در نرم‌افزار آماری SPSS v.15 تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: مقایسه میانگین سطح اضطراب قبل از ماساژ در دو گروه با 472/0=p تفاوت معناداری را نشان نمی‌دهد (گروه آزمون 24/3=m و 56/0=SD، گروه شاهد 24/3=m و 48/0=SD). اما میانگین سطح اضطراب بلافاصله بعد از مداخله بین گروه آزمون و شاهد اختلاف آماری معناداری (001/0p<) را نشان می‌دهد (آزمون 57/1=M و 54/0=SD ، شاهد 37/3=M و 46/0=SD).

نتیجه‌گیری: اعمال ماساژ در نقاط چشم سوم و کف دست‌ها می‌تواند اضطراب قبل از رویه‌های تهاجمی کودکان 11-7 ساله را کاهش دهد. لذا توصیه می‌شود ماساژ به عنوان روشی برای کاهش اضطراب کودکان مورد توجه قرار گیرد.


نازیلا وثوقی، مینو میترا چهرزاد، قاسم ابوطالبی، زهرا عطرکار روشن،
دوره 16، شماره 3 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری و بستری شدن اغلب اولین بحران‌هایی هستند که کودکان با آن مواجه می‌شوند و انجام رویه‌های دردناک از جمله رگ‌گیری برای تشخیص و درمان یکی از مهم‌ترین علل درد در کودکان می‌باشد. به همین دلیل درمان مناسب درد نیز از اهداف مهم مراقبتی این کودکان به شمار می‌رود. از اقدامات مستقل پرستاری جهت تسکین درد که کم هزینه و کاربردی بوده و برای کودکان نیز جذاب می‌باشد استفاده از شیوه‌های غیر دارویی از جمله انحراف فکر است. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر انحراف فکر بر برخی از شاخص‌های فیزیولوژیک (تعداد ضربان قلب و میزان اشباع اکسی‍ژن خون شریانی) و شدت درد ناشی از رگ‌گیری در کودکان 6-3 ساله بستری انجام شده است.

روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی از ابتدای تیر تا پایان شهریور 1388، 72 کودک 6-3 ساله بستری در بخش اورژانس بیمارستان کودکان رشت قبل از رویه رگ‌گیری، به طور تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. حین رگ‌گیری، در گروه آزمون، انحراف فکر با استفاده از دستگاه حباب‌ساز صورت گرفت و در گروه شاهد هیچ مداخله‌ای صورت نگرفت. تعداد ضربان قلب و میزان اشباع اکسیژن خون شریانی هر دو گروه با دستگاه پالس اکسیمتر در دو مرحله قبل و بعد از مداخله به مدت 3 دقیقه اندازه‌گیری و مقایسه شد. همچنین 10دقیقه پس از اتمام رگ‌گیری، شدت درد کودکان با استفاده از ابزار اوشر در دو گروه اندازه‌گیری و مقایسه شد.

یافته‌ها: اختلاف آماری معناداری در میانگین تعداد ضربان قلب (01/0p<میزان اشباع اکسیژن خون شریانی (009/0=p) و نیز شدت درد (001/0p<) کودکان دو گروه آزمون و شاهد پس از مداخله مشاهده شد، به طوری که با اعمال انحراف فکر، کودکان گروه آزمون شدت درد کمتری را نسبت به کودکان گروه شاهد درک نموده و میانگین تعداد ضربان قلب و میزان اشباع اکسیژن خون شریانی آنان نیز تغییرات کمتری داشته و متعادل‌تر بوده است.

نتیجه‌گیری: طبق یافته‌های این پژوهش انحراف فکر از طریق حباب‌سازی باعث کاهش پاسخ‌های فیزیولوژیک و شدت درد ناشی از رگ‌گیری در کودکان 6-3 ساله شده و می‌تواند به عنوان شیوه مؤثری در کنترل درد ناشی از رگ‌گیری در کودکان خردسال استفاده شود.


طاهره صادقی، محمود شمشیری، نورالدین محمدی، مهناز شوقی،
دوره 18، شماره 4 - ( 11-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: طبق تعریف انجمن بین‌المللی درد، درد یک تجربه حسی و روانی ناخوشایند است که با آسیب احتمالی یا واقعی بافت در ارتباط است. هرگونه فعالیت­ که کودک را از تمرکز به درد باز دارد، می‌تواند برای کاهش درد مورد استفاده قرار گیرد. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر انحراف فکر بر واکنش­­های رفتاری درد حین بازکردن راه وریدی در کودکان 6-4 ساله انجام یافته است.

روش بررسی: این کارآزمایی بالینی در مورد کودکان مراجعه‌کننده به بیمارستان قدس شهر قزوین از ابتدای تیرماه تا پایان آذرماه سال 1388 انجام گرفته است. تعداد 60 کودک با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل دو بخش ویژگی­های فردی و مقیاس واکنش‌های رفتاری ناشی از درد FLACC بود. در گروه آزمون قبل از بازکردن راه وریدی به کودک درباره نحوه فشار دادن توپ کوچک و نرم (به عنوان تکنیک انحراف فکر) در طول بازکردن راه وریدی آموزش داده شد و واکنش­های رفتاری ناشی از درد با استفاده از ابزار FLACC تعیین شد. در گروه شاهد هیچ مداخله­ای انجام نگرفت. برای بررسی همسانی گروه‌ها از نظر مشخصات فردی و مقایسه واکنش­های رفتاری در دو گروه از آزمون‌های کای‌دو، تی­مستقل و کولموگروف اسمیرنوف در سطح معناداری 05/0>p استفاده گردید.

یافته‌ها: دو گروه آزمون و شاهد از نظر ویژگی­های فردی همسان بودند (05/0p>). از نظر شدت درد، در گروه آزمون 3/63% کودکان دارای درد خفیف و هیچ کودکی درد شدیدی را گزارش نکرد و در گروه شاهد 0/50% کودکان دارای درد خفیف و 3/33% کودکان درد شدید حین بازکردن راه وریدی گزارش کردند. میانگین نمرات واکنش رفتاری ناشی از درد در دو گروه آزمون و شاهد با هم تفاوت معناداری داشتند (001/0>p).

نتیجه‌گیری: انحراف فکر با استفاده از فشار دادن یک توپ کوچک نرم به عنوان تکنیک غیردارویی مؤثر، ارزان قیمت و در دسترس جهت کاهش واکنش‌های رفتاری درد حین بازکردن راه وریدی در کودکان مؤثر می­باشد.

 


نسرین علائی، فرحناز محمدی شاهبلاغی، حمید رضا خانکه، سیما محمدخان کرمانشاهی،
دوره 19، شماره 2 - ( 8-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف کودکان مبتلا به فلج مغزی در مراحل مختلف رشد و تکامل نیازمند مراقبت و توجه دایمی می‌باشند. والدین کودکان مبتلا در تلاش شبانه‌روزی جهت مراقبت از کودکشان و به استقلال رساندن وی، مشکلاتی را تجربه می‌کنند. به منظور کشف این تجربیات، مطالعه حاضر انجام یافته است.

  روش بررسی: این مطالعه با رویکرد کیفی، به روش تحلیل محتوا، براساس نمونه‌گیری مبتنی بر هدف با مشارکت 19 تن از والدین کودکان مبتلا به فلج مغزی مراجعه‌کننده به مراکز توانبخشی شهر تهران در سال 1391-1390 انجام گرفت. داده‌ها از طریق مصاحبه نیمه‌ساختاریافته با هریک از والدین جمع‌آوری و به روش استقرایی (Induction method) مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت.

  یافته‌ه ا: یافته‌های حاصل از تحلیل داده‌ها سه طبقه "زندگی توام با سختی"، "در ابهام بودن"، "نیاز به حمایت شدن" را به همراه زیر طبقات "فشار جسمی" ، "فشار روانی – عاطفی" ، "بار مالی" ، "ایجاد محدودیت در فعالیت اجتماعی"، "مواجهه با ندانسته‌ها" ، "فقدان راهنما" ، "نیاز به کمک متخصصان و افراد حرفه‌ای"، "نیاز به پشتیبانی عاطفی -معنوی" ، "نیاز به نگه‌داری و مراقبت از کودک" ، آشکار نمود.

  نتیجه‌گیری: والدین طی مراقبت دایمی از کودک مبتلا به فلج مغزی با موقعیت‌های متنوع و جدیدی روبرو می‌شوند و با عدم بهره‌مندی کافی از حمایت‌های خانوادگی و اجتماعی، سختی و سرگشتگی را تجربه می‌کنند.

  


شعله رحیمی، کلثوم فداکار سوقه، رسول تبری، احسان کاظم نژاد لیلی،
دوره 19، شماره 2 - ( 8-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف : ابتلای کودک به سرطان، خانواده خصوصا مادر را با چالش‌های زیادی روبرو می‌کند و سبب می‌شود که والدین، انرژی و هزینه زیادی صرف نگه‌داری از کودک نمایند. در بسیاری از موارد به نظر می‌رسد فشارهای ناشی از مراقبت کودک بیمار به حدی افزایش می‌یابد که سلامت روانی والدین را دستخوش تغییرات مخربی نموده و در نتیجه بر نحوه مراقبت از این کودکان و همچنین کیفیت زندگی آنان تاثیر می‌گذارد. هدف از این مطالعه تعیین ارتباط سلامت عمومی مادر با کیفیت زندگی کودکان 14-6 سال مبتلا به سرطان می‌باشد.

  روش بررسی : این پژوهش یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی تحلیلی می‌باشد که در آن 124 کودک 14_6 ساله مبتلا به سرطان شرکت داشتند که طی 4 ماه(از اوایل آبان تا آواخر بهمن سال1391) به درمانگاه امام رضا (ع) و بیمارستان امیر شهر شیراز مراجعه نموده‌اند. داده‌ها در این پژوهش، با استفاده از پرسشنامه‌ای مشتمل بر چهار بخش: 1- عوامل مرتبط با کیفیت زندگی کودکان مبتلا به سرطان، 2- سلامت عمومی مادر، 3- کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و 4-کیفیت زندگی اختصاصی کودکان مبتلا به سرطان از طریق مصاحبه با مادر و مشاهده پرونده کودک گردآوری شد. داده‌ها پس از جمع‌آوری وارد نرم افزار SPSS نسخه 19 گردید. نتایج با استفاده از آزمون‌های ضریب همبستگی اسپیرمن، من ویتنی، کروسکال والیس و آنالیز رگرسیون لوجستیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

  یافته ها : نتایج نشان داد با توجه به نمره کلی پرسشنامه سلامت عمومی مادران، 3/7 % سلامت عمومی مطلوب، 6/55 % تا حدی مطلوب و 1/37 % سلامت عمومی نامطلوبی داشتند. همچنین میانگین نمره کیفیت زندگی مرتبط با سلامت کودکان 05/10±45/78 می‌باشد که 8/71 % از کودکان نمرات پایین‌تر از میانگین داشتند و میانگین نمره کیفیت زندگی اختصاصی54/17±51/65 بود که 2/45% از کودکان نمرات پایین‌تر از میانگین کسب کردند.رگرسیون لوجستیک چند‌گانه نشان داد عوامل فردی_اجتماعی از قبیل سن کودک و عوامل بالینی از قبیل تعداد دوره‌های پرتودرمانی و مدت ابتلا به بیماری نسبت به سلامت عمومی مادر ارتباط بیش‌تری با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و اختصاصی کودکان مبتلا به سرطان دارند .

  نتیجه گیری : نتایج این مطالعه پیشنهاد می‌دهد که علاوه بر تقویت حمایت ابزاری و اطلاعاتی از قبیل تامین هزینه درمان و آموزش، حمایت عاطفی نیز در این گروه تقویت شود و با شناسایی خانواده‌های در معرض مشکلات روانی، کیفیت زندگی این گروه از بیماران و خانواده‌های آنان ارتقا یابد .

  


صدیقه خنجری، نعیمه سیدفاطمی، سمیه برجی، حمید حقانی،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: در بین بیماری­های مزمن دوران کودکی سرطان شیوع زیادی داشته و علاوه بر زندگی کودک، خانواده را نیز درگیر می­سازد. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر آموزش مهارت­های مقابله بر کیفیت زندگی والدین کودکان مبتلا به لوسمی انجام گرفت است .

  روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی غیرتصادفی که از اسفند ماه سال 1391 تا تیر ماه سال 1392 انجام گرفت، 98 نفر از والدین کودکان مبتلا به لوسمی مراجعه‌کننده به دو بیمارستان منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران به صورت نمونه­گیری در دسترس، انتخاب و در دو گروه آزمون (48 نفر) و شاهد (50 نفر) وارد مطالعه شدند. پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی والدین و کودک و نسخه فارسی پرسشنامه کیفیت زندگی مراقبان افراد مبتلا به سرطان ( the Caregiver Quality of Life - Cancer: CQOLC ) در این پژوهش به کار گرفته شد. برای گروه آزمون آموزش مهارت­های مقابله شامل مهارت­های ارتباط اجتماعی بود که طی 4 جلسه آموزشی دو ساعته به روش بحث گروهی (5 تا 8 نفره)، انجام پذیرفت. چهار هفته پس از مداخله، پرسشنامه مجدداً توسط والدین در هر دو گروه تکمیل گردید. داده­ها با استفاده از آزمون­های تی‌زوج، تی‌مستقل، آزمون کای‌دو و آزمون دقیق فیشر در نرم‌افزار SPSS v.16 تجزیه و تحلیل شد .

  یافته‌ها : دو گروه از نظر کیفیت زندگی کلی قبل از مداخله تفاوت معناداری نداشتند، در حالی که بعد از مداخله کیفیت زندگی گروه آزمون افزایش یافت و در مقایسه با گروه شاهد تفاوت معنادار نشان داد (001/0> p ) از بین زیرمقیاس‌های کیفیت زندگی تنها بعد نگرانی اقتصادی بعد از مداخله در بین دو گروه تفاوت معنادار داشته است (025/0> p ). بدین معنا که نگرانی اقتصادی در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد در مرحله پس از آزمون کم­تر شده بود .

  نتیجه‌گیری: آموزش مهارت­های مقابله می­تواند منجر به ارتقای کیفیت زندگی والدین کودکان مبتلا به لوسمی شود. لذا پیشنهاد می‌شود که مداخله آموزشی برای والدین جهت افزایش مهارت­های مقابله، به منظور افزایش کیفیت زندگی آنان انجام گیرد .

  


صدیقه خنجری، راضیه طالبی، سیده فاطمه حق‌دوست اسکویی،
دوره 21، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: بتا تالاسمی ماژور، یک بیماری مزمن است و درمان اصلی آن تزریق خون منظم می‌باشد. تزریق خون، فرآیند پیچیده‌ای است و احتمال بروز اشتباهات انسانی در جریان این فرآیند به خصوص در کودکان زیاد است و عوارض ناخواسته جدی برای آن‌ها به دنبال دارد. پرستاران به عنوان ارایه‌دهندگان اصلی خدمات باید مراقبت خود را براساس بهترین شواهد موجود ارایه دهند و راهنماهای بالینی ابزارهای تسهیل‌کننده دستیابی به این هدف هستند. این مطالعه با هدف تدوین راهنمای بالینی مبتنی بر شواهد برای فرآیند تزریق خون در کودکان مبتلا به تالاسمی انجام یافته است .

  روش بررسی: این مطالعه تکاملی به مدت 16 ماه از سال 1392 تا 1393، براساس فرآیند سه مرحله‌ای بومی‌سازی راهنماهای بالینی شامل برنامه‌ریزی، بومی‌سازی و نهایی‌سازی صورت گرفت. طی این مراحل به ترتیب ابتدا موضوع مطالعه و اهداف آن به طور واضح مشخص شد، سپس سؤالات بهداشتی به روش PIPOH طراحی گردید. پس از انجام جستجوهای نظام‌مند، کیفیت راهنماهای بالینی بازیابی شده توسط کمیته‌ای متشکل از صاحب‌نظران و دست‌اندرکاران سیاست‌گذاری در پرستاری و با استفاده از ابزار Appraisal of Guidelines for Research and Evaluation (AGREE) مورد ارزیابی قرار گرفت. در پایان نسخه نهایی راهنما پس از بازبینی خارجی و برگزاری جلسات پانل متخصصان و دستیابی اعضا به توافق تدوین شد .

  یافته‌ها : معیارهای عملکرد بالینی مربوط به مراحل مختلف فرآیند تزریق خون براساس بهترین شواهد موجود، شرایط فرهنگی و بهداشتی تعیین و در قالب دوازده بخش به صورت توصیه ارایه گردید .

  نتیجه‌گیری: راهنمای بالینی بومی‌سازی شده حاصل از این پژوهش مبتنی بر بهترین شواهد موجود است و می‌تواند مبنای عملکرد بالینی در فرایند تزریق خون قرار گیرد .

  


روشنک وامقی، صدیقه امیرعلی اکبری، فیروزه ساجدی، حمیرا سجادی، حمید علوی‌مجد، سهیلا حاجی‌قاسمعلی،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اهمیت سلامت مادران و از آن‌جا که وجود کودک با اختلال تکاملی سلامت روانی مادر را تحت تأثیر قرار می‌دهد، این تحقیق با هدف مقایسه استرس و حمایت اجتماعی درک شده مادران کودکان ۶ تا ۱۸ماهه با تأخیر تکاملی و تکامل طبیعی انجام یافته است.

روش بررسی: تحقیق به روش مقطعی- تحلیلی در مورد ۶۱۰ مادر و شیرخوار ۶ تا ۱۸ ماهه آن‌ها در مراکز بهداشتی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی که به صورت چندمرحله‌ای و تصادفی انتخاب شدند، انجام گرفت. داده‌ها با پرسشنامه‌های مشخصات جمعیت‌شناختی و مامایی مادر، وضعیت اجتماعی- اقتصادی، مشخصات کودک، استرس درک شده Cohen، حمایت اجتماعی درک شده و پرسشنامه سنین و مراحل برای سنجش وضعیت تکامل کودک جمع‌آوری شد. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون‌های آماری من‌ویتنی، کای‌دو، تی‌مستقل و همبستگی پیرسون در نرم‌افزار SPSS v.19 تحلیل شد.

یافته‌ها: میانگین سن کودکان مورد بررسی 5/4±68/10 ماه بود. با آزمون تی‌مستقل مشخص شد حمایت اجتماعی (03/0=p) و استرس درک شده مادر (004/0=p) در دو گروه متفاوت است. همچنین یافته‌ها نشان‌دهنده ارتباط بین استرس و حمایت اجتماعی مادر بود (04/0p<).

نتیجه‌گیری: نتیجه تحقیق نشان داد، مادرانی که کودک با تأخیر تکاملی دارند دارای استرس بیش‌تر و حمایت اجتماعی درک شده کم‌تر نسبت به مادران دارای کودک طبیعی هستند، لذا لزوم غربالگری تأخیر تکاملی کودکان جهت انجام بررسی‌های بیش‌تر و کاستن از استرس مادران و همچنین تدارک حمایت اجتماعی مناسب برای آنان توصیه می‌شود.


مینا گالشی، مژگان میرغفوروند، فریبا علیزاده شرج‌آباد، فوزیه صناعتی،
دوره 22، شماره 1 - ( 2-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: پیوند مادر- کودک بعد عاطفی رابطه مادر و نوزاد می‌باشد که بر رشد روانی نوزاد مؤثر است. مطالعه حاضر با هدف تعیین پیش‌گویی­کننده­های پیوند مادر و کودک انجام گرفته است.

روش بررسی: این مطالعه مقطعی در مورد 270 مادر مراجعه­کننده به 18 مرکز بهداشتی درمانی شهر تبریز در هفته 8 تا 10 پس از زایمان در سال 94-1393 انجام گرفته است. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه­های فردی- اجتماعی و مامایی، پیوند مادر- کودک، افسردگی ادینبرگ و اضطراب اشپیل‌برگر جمع­آوری شد. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از آزمون­های پیرسون، تی‌مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه و رگرسیون خطی چندمتغیره در نرم‌افزار SPSS v.21 انجام گرفت. سطح معناداری 05/0>p در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: میانگین (انحراف معیار) نمره پیوند مادر- کودک 4/8±2/46 از محدوده نمره قابل دستیابی 125-0 بود. 2/85% دارای پیوند مادر و کودک مختل بودند. بیش‌ترین فراوانی اختلال مربوط به مؤلفه پیوند معیوب مادر و کودک و کم‌ترین فراوانی اختلال در مؤلفه اضطراب مراقبت بود. متغیرهای افسردگی، اضطراب آشکار و حاملگی ناخواسته از پیش‌گویی­کننده­های پیوند مادر و کودک بودند.

نتیجه‌گیری: یافته­های مطالعه نشان می­دهد که اضطراب، افسردگی و حاملگی ناخواسته از مؤلفه­های مؤثر بر پیوند مادر و کودک هستند، لذا غربالگری مادران برای شناسایی و درمان به موقع اضطراب و افسردگی و همچنین کاهش میزان بروز حاملگی ناخواسته از طریق مشاوره­های هدفمند تنظیم خانواده می­تواند به بهبود پیوند مادر- کودک و در نتیجه به رشد و تکامل بهتر کودک کمک کند.



صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb