جستجو در مقالات منتشر شده


19 نتیجه برای کودکان

رقیه کریمی، زهره پارسایکتا، عباس مهران، لیدا نیک فرید،
دوره 8، شماره 3 - ( 4-1381 )
چکیده

درد بعد از عمل جراحی معمولاً با تجویز داروهای مسکن PRN توسط پرستاران کنترل می‌شود و به سه دسته از عوامل بستگی دارد: عوامل مربوط به پرستار، عوامل مربوط به کودک و عوامل مربوط به خط‌مشی بیمارستان، مطالعه حاضر در ارتباط با عوامل دسته اول و دوم می‌باشد.این پژوهش مطالعه‌ای توصیفی تحلیلی است که با هدف تعیین دیدگاه پرستاران راجع به برخی عوامل مؤثر بر تصمیم‌گیری آنان در به کارگیری داروی مسکن PRN بعد از جراحی کودکان در بیمارستان‌های منتخب شهر تهران انجام شده است. ابزار پژوهش پرسشنامه‌ای مشتمل بر سه بخش 1) اطلاعات دموگرافیک پرستار، 2) معرفی بیست مورد بالینی بعد از جراحی با فرض تجویز مسکن غیر مخدر و مخدر در صورت لزوم و 3) دوازده عامل مؤثر بر تصمیم‌گیری بالینی، هنگام به کارگیری مسکن‌ها (جهت اولویت‌بندی چهار مورد) بود.نتایج تحقیق نشان داد از میان مشخصه‌های مرتبط با پرستار، گروه سنی، سابقه کار پرستاری، سابقه کار پرستاری از کودکان و دارا بودن فرزند با انتخاب اقدام تسکینی، و نیز مدرک تحصیلی و دارا بودن سابقه شخصی درد حاد، با انتخاب نوع داروی مسکن، ارتباط معنی‌دار وجود داشت. از مشخصه‌های مرتبط با کودک، بین انتخاب اقدام تسکینی و انتخاب نوع دارو برای سنین مختلف کودکان تفاوت معنی‌دار وجود داشت. ارتباط معنی‌داری نیز بین زمان جراحی و نوع جراحی، با انتخاب اقدام تسکینی و نوع دارو به دست آمد، بدین ترتیب که بیشترین موارد انتخاب دارویی و نیز انتخاب داروی مسکن مخدر برای جراحی‌های پیچیده و در 24 ساعت اول بعد از جراحی بود. از عوامل مؤثر بر تصمیم‌گیری پرستاران، به ترتیب نوع جراحی، شدت درد، زمان جراحی و رفتارهای غیر کلامی، بیشترین موارد انتخاب شده در به کارگیری داروی مسکن PRN بود.عوامل مرتبط با پرستار و کودک شدیداً بر تصمیم‌گیری پرستاران در تجویز داروهای مسکن PRN بعد از عمل جراحی تأثیر دارد.
نسرین سلمانی باروق، ناهیددخت شریفی نیستانک، انوشیروان کاظم‌نژاد، شهزاد پاشایی‌پور،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده


مینو پاک‌گوهر، فرشته جمشیدی اوانکی، عباس مهران، نعیمه اکبری ترکستانی،
دوره 10، شماره 2 - ( 2-1383 )
چکیده

مقدمه: امروزه بررسی کیفیت خدمات بهداشتی یکی از اصول ارتقاء کیفیت در خدمات است که مددجویان خود نقش اساسی در آن دارند. بدون فعالیت و دخالت مددجویان رسیدن به کیفیت بالای خدمات بهداشتی امکان‌پذیر نیست.
روش کار: در این مطالعه میزان رضایت والدین کودکان زیر یک سال از مراقبت‌های بهداشتی ارایه شده در مراکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش 400 نفر از والدین کودکان زیر یک سال که جهت دریافت مراقبت‌های بهداشتی کودکان به 25 مرکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران مراجعه کرده بودند شرکت داده شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش‌نامه بود که از طریق مصاحبه تکمیل گردید. در این پژوهش از آمار توصیفی برای توصیف شرایط موجود و از آزمون دقیق فیشر با 0/05>p برای بررسی ارتباطات استفاده شده است.
یافته‌ها: نتایج این پژوهش نشان می‌دهند که میزان رضایت اکثر والدین از نحوه‌ی برقراری ارتباط کارکنان با آنان در حد متوسط بوده است و میزان رضایت اکثر والدین از سهولت و دسترسی به خدمات در حد زیاد بوده است. در قسمت رضایت والدین از خدمات واکسیناسیون، بیشتر والدین رضایت زیاد خود را اعلام نموده‌اند و از خدمات پایش رشد اکثر والدین رضایت متوسط داشته‌اند.
نتیجه‌گیری: میزان رضایت اکثریت والدین از مراقبت‌های بهداشتی متوسط بوده است. بررسی دلایل رضایت مددجویان گام مهمی در جهت ارتقاء کیفیت خدمات می‌باشد.


اکرم السادات سادات حسینی، سوسن سمیعی، نغمه رزاقی،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: تغذیه در رشد کودکان نو پا اهمیت زیادی دارد. شروع اولین گام‌های تغذیه همراه با خانواده در این سن ضرورت توجه به رفتارهای صحیح تغذیه‌ای را نشان می‌دهد. لذا این مطالعه به منظور بررسی تأثیر ارایه الگوی رفتارهای تغذیه‌ای بر کیفیت تغذیه کودکان نو پا و عملکرد مادران آنان انجام یافته است.

روش بررسی: این پژوهش مطالعه‌ای نیمه تجربی است که در آن 66 کودک 36 -12ماهه به صورت غیر احتمالی آسان از دو مرکز بهداشتی - درمانی جنوب تهران طی یک ماه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی مادر و کودک، سنجش عملکرد مادران در مورد رفتارهای کودک در هنگام تغذیه و یادآمد 24 ساعته مواد غذایی بود که از طریق مصاحبه مستقیم با مادران تکمیل شد. سپس الگوی رفتارهای تغذیه‌ای در سن نو پایی از طریق کارگاه آموزشی طی دو روز و هر روز به مدت 3 ساعت به مادران ارایه شد. 3 ماه پس از آموزش مجدداً از طریق پرسشنامه یادآمد 24 ساعته مواد غذایی اطلاعات جمع‌آوری و در نهایت با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی اطلاعات تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: نتایج حاصل از مطالعه نشان می‌دهد که نحوه عملکرد مادران در مورد رفتارهای کودک در هنگام تغذیه نسبت به قبل از مداخله به طور معناداری ارتقا یافته است. همچنین بین الگوی تغذیه کودکان نو پا قبل و بعد از مداخله تفاوت معناداری دیده شد 05/0p<.

نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج فوق مشخص می‌شود که ارایه الگوهای رفتاری صحیح در هنگام تغذیه کودک سبب ارتقای الگوی تغذیه‌ای کودکان نو پا و همچنین افزایش آگاهی مادران آنان نسبت به عملکرد صحیح در مقابل رفتارهای کودک به هنگام تغذیه می‌گردد. لذا پیشنهاد می‌شود جهت بهبود کیفیت تغذیه کودکان نو پا الگوی رفتارهای تغذیه‌ای صحیح به مادران آموزش داده شود.


رقیه کریمی، زهرا دانشور عامری، اکرم السادات سادات حسینی، عباس مهران، مریم شیری،
دوره 14، شماره 1 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به نقش اساسی مراقبت خانواده محور در پرستاری کودکان، درک مشترک والدین و پرستاران از نیازهای والدین کودکان بستری در بیمارستان می‌تواند منجر به ارایه مراقبت با کیفیت بالاتر به کودک شود. هدف از این مطالعه مقایسه درک والدین و پرستاران از نیازهای والدین کودکان بستری در بیمارستان‌های کودکان دانشگاه علوم پزشکی تهران است.

روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه پیمایشی و از نوع مقطعی است. نمونه پژوهش شامل150 نفر از والدین حقیقی کودکان بستری و 80 نفر از پرستاران بود که به روش نمونه‌گیری آسان انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها «پرسشنامه نیازهای والدین کودکان بستری» (Kristjansdottir) بود. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آمار توصیفی و آزمون‌های مجذور کای و من‌ویتنی‌یو استفاده شد.

یافته‌ها: بنا بر نتایج مطالعه بین درک والدین و پرستاران از اهمیت نیازهای والدین تفاوت آماری معناداری (012/0=p) وجود داشت. هر دو گروه والدین و پرستاران، بیان کرده بودند که نیازهای والدین در بیمارستان، تا حدودی برآورده می‌شود. بین درک والدین و پرستاران از میزان برآورده شدن نیازهای والدین در بیمارستان، تفاوت آماری معناداری مشاهده نشد (666/0=p). بر اساس درک هر دو گروه والدین و پرستاران، والدین برای برآوردن نیازهای خود در بیمارستان، به کمک احتیاج دارند. از نظر آماری بین درک والدین و پرستاران از میزان احتیاج والدین به کمک در برآوردن نیازهای خود در بیمارستان، تفاوت آماری معناداری وجود داشت (018/0=p).

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد والدین و پرستاران، تمام نیازهای والدین را دارای اهمیت می‌دانند و بر اساس درک آن‌ها، کاستی‌هایی در تأمین نیازهای والدین به چشم می‌خورد. لذا همکاری متقابل والدین و تیم مراقبتی - درمانی جهت تسریع روند بهبودی کودک بستری با توجه به نیازهای والدین، لازم و ضروری به نظر می‌رسد.


اکرم السادات سادات حسینی،
دوره 15، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از عوارض مهم شیمی درمانی تهوع و استفراغ می‌باشد. به علت مشکل بودن کنترل آن معمولاً از ترکیب درمان‌های دارویی و غیر دارویی استفاده می‌شود و موسیقی از درمان‌های غیر دارویی پیشنهادی دراین مورد است. لذا این مطالعه با هدف تعیین میزان تأثیر موسیقی بر کاهش تهوع و استفراغ ناشی از شیمی درمانی در کودکان مبتلا به بدخیمی صورت گرفته است.

روش بررسی: مطالعه از نوع نیمه تجربی است. 30 کودک 12-8 ساله مبتلا به بدخیمی تحت شیمی درمانی به عنوان نمونه انتخاب شدند. در مرحله اول شیمی درمانی اقدامات متداول کنترل تهوع و استفراغ انجام گرفت. در مرحله دوم علاوه بر اقدامات متداول، موسیقی با استفاده از هدفون در ساعات 6،9و12 بعد از شروع شیمی درمانی به مدت 45 دقیقه برای کودکان مورد مطالعه پخش شد. میزان تهوع و استفراغ هر 8 ساعت تا 24 ساعت بعد از شروع شیمی درمانی در هر دو مرحله ثبت شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با آمار تحلیلی و توصیفی با استفاده از آزمون‌های مک‌نمار، ویل‌کاکسون و sign با نرم افزار SPSS v.11.5 انجام گرفت.

یافته‌ها: در مورد تهوع، اندازه‌گیری با معیار عددی در ساعات 16 و 24 و معیار توصیفی تنها در ساعت 24 بعد از شیمی درمانی بین دو مرحله تفاوت معناداری را نشان داد. اما میزان استفراغ بین دو مرحله شیمی‌درمانی تفاوت معناداری نداشت.

نتیجه‌گیری: استفاده از موسیقی سبب کاهش میزان تهوع در کودکان مبتلا به بدخیمی تحت شیمی درمانی می‌گردد اما بر میزان استفراغ آنان تأثیری ندارد.

 


اکرم السادات سادات‌حسینی، ناهید دهقان‌نیری، عباس مهران، زهرا پوراسماعیل، معصومه عظیم‌نژاد،
دوره 16، شماره 3 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: اضطراب ناشی از رویه‌های تهاجمی از مشکلات عمده کودکان بیمار است که به سبب عوارض زیاد، کنترل آن اهمیت ویژه‌ای دارد. امروزه شیوه‌های غیر دارویی و غیر تهاجمی برای کنترل اضطراب مورد توجه و در اولویت قرار گرفته است، لذا این پژوهش با هدف تعیین تأثیر ماساژ بر اضطراب قبل از رویه‌های تهاجمی در کودکان 11-7 ساله بستری انجام گرفته است.

روش بررسی: این پژوهش تجربی از نوع کارآزمایی بالینی است. در این مطالعه 70 کودک 11-7 ساله بستری در بیمارستان مرکز طبی کودکان تهران در طی 4 ماه از سال 1386 به نسبت مساوی به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند، گروه آزمون، ماساژ را در نقاط چشم سوم و کف دست‌ها به مدت 5 دقیقه دریافت نمود و گروه شاهد ماساژی دریافت نکرد. اضطراب بر اساس معیار OSBD-R قبل و بعد از ماساژ در گروه آزمون و در گروه شاهد نیز در ابتدای نمونه‌گیری و 5 دقیقه بعد همانند گروه آزمون اندازه‌گیری شد و در نهایت داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری ویلکاکسون، من‌ویتنی، کای‌دو و آزمون دقیق فیشر در نرم‌افزار آماری SPSS v.15 تجزیه و تحلیل شد.

یافته‌ها: مقایسه میانگین سطح اضطراب قبل از ماساژ در دو گروه با 472/0=p تفاوت معناداری را نشان نمی‌دهد (گروه آزمون 24/3=m و 56/0=SD، گروه شاهد 24/3=m و 48/0=SD). اما میانگین سطح اضطراب بلافاصله بعد از مداخله بین گروه آزمون و شاهد اختلاف آماری معناداری (001/0p<) را نشان می‌دهد (آزمون 57/1=M و 54/0=SD ، شاهد 37/3=M و 46/0=SD).

نتیجه‌گیری: اعمال ماساژ در نقاط چشم سوم و کف دست‌ها می‌تواند اضطراب قبل از رویه‌های تهاجمی کودکان 11-7 ساله را کاهش دهد. لذا توصیه می‌شود ماساژ به عنوان روشی برای کاهش اضطراب کودکان مورد توجه قرار گیرد.


نازیلا وثوقی، مینو میترا چهرزاد، قاسم ابوطالبی، زهرا عطرکار روشن،
دوره 16، شماره 3 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری و بستری شدن اغلب اولین بحران‌هایی هستند که کودکان با آن مواجه می‌شوند و انجام رویه‌های دردناک از جمله رگ‌گیری برای تشخیص و درمان یکی از مهم‌ترین علل درد در کودکان می‌باشد. به همین دلیل درمان مناسب درد نیز از اهداف مهم مراقبتی این کودکان به شمار می‌رود. از اقدامات مستقل پرستاری جهت تسکین درد که کم هزینه و کاربردی بوده و برای کودکان نیز جذاب می‌باشد استفاده از شیوه‌های غیر دارویی از جمله انحراف فکر است. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر انحراف فکر بر برخی از شاخص‌های فیزیولوژیک (تعداد ضربان قلب و میزان اشباع اکسی‍ژن خون شریانی) و شدت درد ناشی از رگ‌گیری در کودکان 6-3 ساله بستری انجام شده است.

روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی از ابتدای تیر تا پایان شهریور 1388، 72 کودک 6-3 ساله بستری در بخش اورژانس بیمارستان کودکان رشت قبل از رویه رگ‌گیری، به طور تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. حین رگ‌گیری، در گروه آزمون، انحراف فکر با استفاده از دستگاه حباب‌ساز صورت گرفت و در گروه شاهد هیچ مداخله‌ای صورت نگرفت. تعداد ضربان قلب و میزان اشباع اکسیژن خون شریانی هر دو گروه با دستگاه پالس اکسیمتر در دو مرحله قبل و بعد از مداخله به مدت 3 دقیقه اندازه‌گیری و مقایسه شد. همچنین 10دقیقه پس از اتمام رگ‌گیری، شدت درد کودکان با استفاده از ابزار اوشر در دو گروه اندازه‌گیری و مقایسه شد.

یافته‌ها: اختلاف آماری معناداری در میانگین تعداد ضربان قلب (01/0p<میزان اشباع اکسیژن خون شریانی (009/0=p) و نیز شدت درد (001/0p<) کودکان دو گروه آزمون و شاهد پس از مداخله مشاهده شد، به طوری که با اعمال انحراف فکر، کودکان گروه آزمون شدت درد کمتری را نسبت به کودکان گروه شاهد درک نموده و میانگین تعداد ضربان قلب و میزان اشباع اکسیژن خون شریانی آنان نیز تغییرات کمتری داشته و متعادل‌تر بوده است.

نتیجه‌گیری: طبق یافته‌های این پژوهش انحراف فکر از طریق حباب‌سازی باعث کاهش پاسخ‌های فیزیولوژیک و شدت درد ناشی از رگ‌گیری در کودکان 6-3 ساله شده و می‌تواند به عنوان شیوه مؤثری در کنترل درد ناشی از رگ‌گیری در کودکان خردسال استفاده شود.


طاهره صادقی، محمود شمشیری، نورالدین محمدی، مهناز شوقی،
دوره 18، شماره 4 - ( 11-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: طبق تعریف انجمن بین‌المللی درد، درد یک تجربه حسی و روانی ناخوشایند است که با آسیب احتمالی یا واقعی بافت در ارتباط است. هرگونه فعالیت­ که کودک را از تمرکز به درد باز دارد، می‌تواند برای کاهش درد مورد استفاده قرار گیرد. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر انحراف فکر بر واکنش­­های رفتاری درد حین بازکردن راه وریدی در کودکان 6-4 ساله انجام یافته است.

روش بررسی: این کارآزمایی بالینی در مورد کودکان مراجعه‌کننده به بیمارستان قدس شهر قزوین از ابتدای تیرماه تا پایان آذرماه سال 1388 انجام گرفته است. تعداد 60 کودک با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل دو بخش ویژگی­های فردی و مقیاس واکنش‌های رفتاری ناشی از درد FLACC بود. در گروه آزمون قبل از بازکردن راه وریدی به کودک درباره نحوه فشار دادن توپ کوچک و نرم (به عنوان تکنیک انحراف فکر) در طول بازکردن راه وریدی آموزش داده شد و واکنش­های رفتاری ناشی از درد با استفاده از ابزار FLACC تعیین شد. در گروه شاهد هیچ مداخله­ای انجام نگرفت. برای بررسی همسانی گروه‌ها از نظر مشخصات فردی و مقایسه واکنش­های رفتاری در دو گروه از آزمون‌های کای‌دو، تی­مستقل و کولموگروف اسمیرنوف در سطح معناداری 05/0>p استفاده گردید.

یافته‌ها: دو گروه آزمون و شاهد از نظر ویژگی­های فردی همسان بودند (05/0p>). از نظر شدت درد، در گروه آزمون 3/63% کودکان دارای درد خفیف و هیچ کودکی درد شدیدی را گزارش نکرد و در گروه شاهد 0/50% کودکان دارای درد خفیف و 3/33% کودکان درد شدید حین بازکردن راه وریدی گزارش کردند. میانگین نمرات واکنش رفتاری ناشی از درد در دو گروه آزمون و شاهد با هم تفاوت معناداری داشتند (001/0>p).

نتیجه‌گیری: انحراف فکر با استفاده از فشار دادن یک توپ کوچک نرم به عنوان تکنیک غیردارویی مؤثر، ارزان قیمت و در دسترس جهت کاهش واکنش‌های رفتاری درد حین بازکردن راه وریدی در کودکان مؤثر می­باشد.

 


نسرین علائی، فرحناز محمدی شاهبلاغی، حمید رضا خانکه، سیما محمدخان کرمانشاهی،
دوره 19، شماره 2 - ( 8-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف کودکان مبتلا به فلج مغزی در مراحل مختلف رشد و تکامل نیازمند مراقبت و توجه دایمی می‌باشند. والدین کودکان مبتلا در تلاش شبانه‌روزی جهت مراقبت از کودکشان و به استقلال رساندن وی، مشکلاتی را تجربه می‌کنند. به منظور کشف این تجربیات، مطالعه حاضر انجام یافته است.

  روش بررسی: این مطالعه با رویکرد کیفی، به روش تحلیل محتوا، براساس نمونه‌گیری مبتنی بر هدف با مشارکت 19 تن از والدین کودکان مبتلا به فلج مغزی مراجعه‌کننده به مراکز توانبخشی شهر تهران در سال 1391-1390 انجام گرفت. داده‌ها از طریق مصاحبه نیمه‌ساختاریافته با هریک از والدین جمع‌آوری و به روش استقرایی (Induction method) مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت.

  یافته‌ه ا: یافته‌های حاصل از تحلیل داده‌ها سه طبقه "زندگی توام با سختی"، "در ابهام بودن"، "نیاز به حمایت شدن" را به همراه زیر طبقات "فشار جسمی" ، "فشار روانی – عاطفی" ، "بار مالی" ، "ایجاد محدودیت در فعالیت اجتماعی"، "مواجهه با ندانسته‌ها" ، "فقدان راهنما" ، "نیاز به کمک متخصصان و افراد حرفه‌ای"، "نیاز به پشتیبانی عاطفی -معنوی" ، "نیاز به نگه‌داری و مراقبت از کودک" ، آشکار نمود.

  نتیجه‌گیری: والدین طی مراقبت دایمی از کودک مبتلا به فلج مغزی با موقعیت‌های متنوع و جدیدی روبرو می‌شوند و با عدم بهره‌مندی کافی از حمایت‌های خانوادگی و اجتماعی، سختی و سرگشتگی را تجربه می‌کنند.

  


صدیقه خنجری، نعیمه سیدفاطمی، سمیه برجی، حمید حقانی،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: در بین بیماری­های مزمن دوران کودکی سرطان شیوع زیادی داشته و علاوه بر زندگی کودک، خانواده را نیز درگیر می­سازد. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر آموزش مهارت­های مقابله بر کیفیت زندگی والدین کودکان مبتلا به لوسمی انجام گرفت است .

  روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی غیرتصادفی که از اسفند ماه سال 1391 تا تیر ماه سال 1392 انجام گرفت، 98 نفر از والدین کودکان مبتلا به لوسمی مراجعه‌کننده به دو بیمارستان منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران به صورت نمونه­گیری در دسترس، انتخاب و در دو گروه آزمون (48 نفر) و شاهد (50 نفر) وارد مطالعه شدند. پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی والدین و کودک و نسخه فارسی پرسشنامه کیفیت زندگی مراقبان افراد مبتلا به سرطان ( the Caregiver Quality of Life - Cancer: CQOLC ) در این پژوهش به کار گرفته شد. برای گروه آزمون آموزش مهارت­های مقابله شامل مهارت­های ارتباط اجتماعی بود که طی 4 جلسه آموزشی دو ساعته به روش بحث گروهی (5 تا 8 نفره)، انجام پذیرفت. چهار هفته پس از مداخله، پرسشنامه مجدداً توسط والدین در هر دو گروه تکمیل گردید. داده­ها با استفاده از آزمون­های تی‌زوج، تی‌مستقل، آزمون کای‌دو و آزمون دقیق فیشر در نرم‌افزار SPSS v.16 تجزیه و تحلیل شد .

  یافته‌ها : دو گروه از نظر کیفیت زندگی کلی قبل از مداخله تفاوت معناداری نداشتند، در حالی که بعد از مداخله کیفیت زندگی گروه آزمون افزایش یافت و در مقایسه با گروه شاهد تفاوت معنادار نشان داد (001/0> p ) از بین زیرمقیاس‌های کیفیت زندگی تنها بعد نگرانی اقتصادی بعد از مداخله در بین دو گروه تفاوت معنادار داشته است (025/0> p ). بدین معنا که نگرانی اقتصادی در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد در مرحله پس از آزمون کم­تر شده بود .

  نتیجه‌گیری: آموزش مهارت­های مقابله می­تواند منجر به ارتقای کیفیت زندگی والدین کودکان مبتلا به لوسمی شود. لذا پیشنهاد می‌شود که مداخله آموزشی برای والدین جهت افزایش مهارت­های مقابله، به منظور افزایش کیفیت زندگی آنان انجام گیرد .

  


صدیقه خنجری، راضیه طالبی، سیده فاطمه حق‌دوست اسکویی،
دوره 21، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: بتا تالاسمی ماژور، یک بیماری مزمن است و درمان اصلی آن تزریق خون منظم می‌باشد. تزریق خون، فرآیند پیچیده‌ای است و احتمال بروز اشتباهات انسانی در جریان این فرآیند به خصوص در کودکان زیاد است و عوارض ناخواسته جدی برای آن‌ها به دنبال دارد. پرستاران به عنوان ارایه‌دهندگان اصلی خدمات باید مراقبت خود را براساس بهترین شواهد موجود ارایه دهند و راهنماهای بالینی ابزارهای تسهیل‌کننده دستیابی به این هدف هستند. این مطالعه با هدف تدوین راهنمای بالینی مبتنی بر شواهد برای فرآیند تزریق خون در کودکان مبتلا به تالاسمی انجام یافته است .

  روش بررسی: این مطالعه تکاملی به مدت 16 ماه از سال 1392 تا 1393، براساس فرآیند سه مرحله‌ای بومی‌سازی راهنماهای بالینی شامل برنامه‌ریزی، بومی‌سازی و نهایی‌سازی صورت گرفت. طی این مراحل به ترتیب ابتدا موضوع مطالعه و اهداف آن به طور واضح مشخص شد، سپس سؤالات بهداشتی به روش PIPOH طراحی گردید. پس از انجام جستجوهای نظام‌مند، کیفیت راهنماهای بالینی بازیابی شده توسط کمیته‌ای متشکل از صاحب‌نظران و دست‌اندرکاران سیاست‌گذاری در پرستاری و با استفاده از ابزار Appraisal of Guidelines for Research and Evaluation (AGREE) مورد ارزیابی قرار گرفت. در پایان نسخه نهایی راهنما پس از بازبینی خارجی و برگزاری جلسات پانل متخصصان و دستیابی اعضا به توافق تدوین شد .

  یافته‌ها : معیارهای عملکرد بالینی مربوط به مراحل مختلف فرآیند تزریق خون براساس بهترین شواهد موجود، شرایط فرهنگی و بهداشتی تعیین و در قالب دوازده بخش به صورت توصیه ارایه گردید .

  نتیجه‌گیری: راهنمای بالینی بومی‌سازی شده حاصل از این پژوهش مبتنی بر بهترین شواهد موجود است و می‌تواند مبنای عملکرد بالینی در فرایند تزریق خون قرار گیرد .

  


لیلا ولی‌زاده، وحید زمان‌زاده، اکرم قهرمانیان، پروانه آقاجری،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: مراقبت توأم با حساسیت فرهنگی جزء ضروری فرایند تکامل حرفه­ای و یکی از عوامل پیش­بینی‌کننده صلاحیت فرهنگی پرستاران است. این نوع مراقبت از مهم‌ترین رویکردهای بهبود کیفیت مراقبت پرستاری در گروه‌های دارای تنوع فرهنگی می­باشد. مطالعه حاضر با هدف تبیین پیامدهای مراقبت توأم با حساسیت فرهنگی در پرستاری از کودکان انجام یافته است.

روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه کیفی به روش تحلیل محتوای قراردادی است. تعداد 25 پرستار و 9 والد، در بخش­های کودکان سه مرکز آموزشی- درمانی ارجاعی در تبریز و تهران در سال 95-1394 به صورت هدفمند و با حداکثر تنوع انتخاب شدند. داده­ها از طریق مصاحبه عمیق و یادداشت در عرصه جمع­آوری و هم‌زمان تحلیل گردید. از نرم­افزار MAXQDA نسخه 10 استفاده شد.

یافته‌ها: پیامدهای مراقبت توأم با حساسیت فرهنگی در پرستاری از کودک بیمار در دو طبقه عدالت محوری در مراقبت (با سه زیرطبقه عدم سوگیری فرهنگی، ارتباط فرهنگ مدارانه و مشارکت مؤثر) و رضایتمندی فرهنگی (با دو زیرطبقه کاهش استرس فرهنگی کودک/خانواده و مراقبت ایمن) مشخص گردید. مراقبت توأم با حساسیت فرهنگی موجب پیشگیری از سوءتفاهمات و ارتقای ارتباط پرستار-کودک/خانواده می­شود و صداقت والدین را در دادن اطلاعات و بیان نیازهای فرهنگی در پی دارد. بیان نیازهای فرهنگی، سطح استرس را در والدین و کودکان پایین می­آورد و با کاهش درمان‌های سنتی خودسرانه به مراقبتی ایمن می­انجامد.

نتیجه‌گیری: براساس نتایج این مطالعه، پیشنهاد می­شود در آموزش پرستاران و دانشجویان پرستاری، مداخلات مؤثر توأم با حساسیت فرهنگی در بخش­های بستری کودکان، در برنامه­های آموزش ضمن خدمت و برنامه آموزشی رشته پرستاری گنجانده شود.


آذر آران، فرخ اباذری، جمیله فرخ‌زادیان، منصوره عزیززاده فروزی،
دوره 24، شماره 1 - ( 2-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: مراقبت خانواده محور مفهومی برای توصیف رویکرد مراقبت از کودکان و خانواده‌های آن‌ها در حوزه خدمات بهداشتی است و عنصر اصلی آن دخالت والدین در مراقبت از کودک می­باشد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه درک اهمیت مراقبت خانواده محور از دیدگاه کارکنان پرستاری و مادران کودکان بستری در بخش­های کودکان انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی در مورد 82 مادر و 60 نفر از کارکنان پرستاری شاغل در بخش­های کودکان بیمارستان افضلی‌پور کرمان در سال 1395 انجام گرفته است. در این مطالعه از پرسشنامه درک مراقبت خانواده محور از دیدگاه پرستاران و مادران استفاده شده است. تجزیه تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون‌های تی، آنووا و ضریب همبستگی پیرسون در نرم‌افزار SPSS نسخه 20 صورت گرفته است.
یافته‌ها: میانگین نمره درک اهمیت مراقبت خانواده محور از دیدگاه مادران 85/0±47/2 و کارکنان پرستاری 79/0±17/3 (حداکثر نمره قابل کسب 4) و تفاوت دو گروه معنادار بود (001/0p<). در هر دو گروه بیش‌ترین میانگین مربوط به حیطه همکاری و کم‌ترین مربوط به حیطه حمایت بود.
نتیجه‌گیری: یافته‌ها نشان داد درک پرستاران و مادران از مراقبت خانواده محور مثبت است، ولی پرستاران به طور معناداری درک مثبت‌تری نسبت به مادارن دارند. این می­تواند امیدوار کننده باشد و نیاز است که کارکنان پرستاری نسبت به مشارکت مادران در مراقبت کوشا باشند، تا کودک از مراقبت بهتری برخوردار شود.
 
فهیمه ثابتی، احمد بهرامی، سمیه نصرالله‌پور، حمید حقانی،
دوره 25، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از درمان و مدیریت آسم، کنترل آن است. یکی از درمانهای مکمل جهت کنترل آسم، یوگا است. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر تمرینات تنفسی یوگا بر کنترل آسم کودکان 11-5 ساله دارای آسم انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی 84 کودک 11-5 ساله دارای آسم مراجعه‌کننده به کلینیک آسم و آلرژی بیمارستان علی‌اصغر (ع) در سال 1397 به روش نمونه گیری مستمر و تخصیص غیرتصادفی در دو گروه آزمون و کنترل (42 نفر در هر گروه) وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده‌ها، پرسشنامه کنترل آسم کودکیC-ACT بود که قبل و بعد از مداخله تکمیل شد. مداخله شامل اجرای تمرینات تنفسی یوگا بود که پژوهشگر در کلینیک به کودک و والدین آموزش داد و به مدت 2 ماه توسط کودک با نظارت والدین در منزل اجرا شد. داده‌ها از طریق نرم‌افزار SPSS نسخه 21 و با استفاده آزمون‌های کای‌دو، فیشر، تی‌مستقل و تی‌زوجی تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین سنی گروه آزمون (96/1)42/8 و گروه کنترل (8/1)11/8 بود. در گروه مداخله 2/76% پسر، 8/23% دختر و در گروه کنترل 8/73% پسر و 2/26% دختر بودند. میانگین نمره کنترل آسم قبل از مداخله در گروه مداخله (42/4)81/17 و در گروه کنترل (24/4)38/18 بود که بین دو گروه اختلاف معنادار آماری وجود نداشت (54/0=p). بعد از مداخله میانگین نمره کنترل آسم در گروه آزمون 6/1±6/21 و در گروه کنترل 4/2±83/19 گزارش شد و اختلاف معناداری آماری بین دو گروه مشاهده شد (001/0p<).
نتیجه‌گیری: اجرای تمرینات تنفسی یوگا باعث کنترل بهتر آسم کودکان شده است. با توجه به نتایج، ورزش‌های تنفسی یوگا به عنوان تکنیک‌های علمی، ساده و نشاط‌آور در کودکان دارای آسم پیشنهاد می‌شود.
ثبت کارآزمایی بالینی:IRCT20180501039489N1
 
مینا حسن زاده، پروانه وصلی، فاطمه استبصاری، ملیحه نصیری،
دوره 25، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: مراقبت از کودکان مبتلا به بیماری مزمن با فشار مراقبتی برای خانواده‌ها همراه بوده و روی خودکارآمدی آن­ها تأثیر می­گذارد. مراقبت خانواده محور نیز می‌تواند با پیامدهای مثبت همراه باشد. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط درک از مراقبت خانواده محور، خودکارآمدی و فشار مراقبتی در مادران کودکان مبتلا به بیماری مزمن انجام یافته است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی- تحلیلی، در سال 1398 در مورد 220 نفر از مادران کودکان مبتلا به بیماری مزمن بستری در بیمارستان‌های کودکان شهر تهران که به روش نمونه­گیری در دسترس انتخاب شدند، انجام گرفت. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه‌های درک والدین از مراقبت خانواده محور، خودکارآمدی درک شده مادران در مادری کردن و مقیاس تأثیر بر خانواده جمع‌آوری شد. تحلیل داده‌ها در نرم‌افزار SPSS نسخه 18 و با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی مانند آزمون­های همبستگی پیرسون و رگرسیون در سطح معناداری 05/0p< انجام یافت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد درک از مراقبت خانواده محور با خودکارآمدی ارتباط مستقیم و با فشار مراقبتی ارتباط معکوس دارد (به ترتیب 001/0p< و 022/0=p)، به طوری که با افزایش 1 واحد در نمره درک از مراقبت خانواده محور، خودکارآمدی مادران به میزان 25/0 افزایش و فشار مراقبتی به میزان 23/0 کاهش می­یابد. ارتباط معناداری بین خودکارآمدی و فشار مراقبتی یافت نشد (962/0=p).
نتیجه‌گیری: با توجه به این که مراقبت خانواده محور منجر به افزایش خودکارآمدی و کاهش فشار مراقبتی می­شود، پرستاران می­توانند با تقویت اجرای مراقبت خانواده محور، زمینه بهبود خودکارآمدی مادران و کاهش فشار مراقبتی آن­ها را فراهم سازند.
 
نوشین بابایی، مریم رسولی، اعظم شیرین‌آبادی فراهانی، هومان منوچهری، راضیه بیک‌میرزا، مریم ورزش‌نژاد،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: ثبت صحیح گزارش پرستاری، بیانگر عملکرد بالینی مطلوب پرستار و مطابقت آن با استانداردها است. تشخیص‌های پرستاری ناندا یکی از مهم‌ترین و پرکاربردترین عبارات استاندارد بین‌المللی برای ثبت مراقبت‌های پرستاری می‌باشد که لازم است ثبت مراقبت‌ها بر این اساس صورت گیرد. این مطالعه با هدف تعیین میزان انطباق و فراوانی تشخیص‌های پرستاری ثبت شده در بخش انکولوژی کودکان با عبارات تشخیص‌های پرستاری سیستم طبقه‌بندی ناندا انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی گزارش‌های پرستاری ثبت شده در پرونده‌های کودکان بستری در بخش‌های آنکولوژی کودکان دو بیمارستان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سه ماهه نخست سال 1395 مورد بررسی قرار گرفت. نمونه‌گیری به روش سرشماری پرونده‌ها و در 3 ماه متوالی انجام یافت. در مجموع 86 پرونده و 3701 گزارش پرستاری مورد بررسی قرار گرفت. مستندات پرستاران از طریق تحلیل محتوای آشکار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، عبارات به دست آمده با تشخیص‌های پرستاری سیستم طبقه‌بندی ناندا انطباق داده شد و میزان انطباق و فراوانی تشخیص‌های پرستاری استخراج شده تعیین شد.
یافته‌ها: میزان کلی انطباق تشخیص‌های استخراج شده از گزارش‌های پرستاری با تشخیص‌های پرستاری ناندا، 7/14% بود. بیش‌ترین تشخیص‌های پرستاری، تشخیص‌های مرتبط با دسته‌بندی ایمنی/ حفاظت، با میزان 95/47% و بعد از آن تشخیص‌های مربوط به دسته‌بندی تغذیه به میزان42/24% و در نهایت تشخیص‌های پرستاری مرتبط با دسته‌بندی آسایش به میزان 8/12% بود.
نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در حال حاضر در ثبت مراقبت‌های پرستاری از چارچوب‌های استانداردی مانند فرآیند پرستاری و تشخیص‌های پرستاری ناندا به میزان بسیار محدود استفاده می‌شود. پیشنهاد می‌شود آموزش‌های کاربردی برای افزایش دانش و انگیزه جهت به‌کارگیری تشخیص‌های پرستاری ناندا، داده شود.
 
احمد شمسی، لیلا ولی‌زاده، ماهنی رهکار فرشی، محمد اصغری جعفرآبادی،
دوره 27، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: توصیف ساختار یافته فوریت‌های طبی کودکان، نیازمند بررسی و دسته‌بندی عوامل زمینه‌ساز است. هدف مطالعه حاضر تعیین فراوانی عوامل زمینه‌ساز ورود جسم خارجی به گوش، بلع و آسپیراسیون آن در کودکان زیر پنج سال شهر تبریز بوده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع توصیفی مقطعی است که از اسفند 1397 تا تیر 1398، در بخش‌های ­گوش­ و­ حلق و بینی، اورژانس و درمانگاه بیمارستان کودکان تبریز، با روش نمونه‌گیری در دسترس (به تعداد 245 کودک) انجام گرفته است. ابزار گردآوری دادهها فرم مشخصات و پرسشنامه عوامل زمینه‌ساز محقق ساخته بود. تحلیل داده­ها در نرم‌افزار SPSS نسخه 21 و با استفاده از آمار توصیفی انجام گرفت.
یافته‌ها: 137 مورد (9/55%) آسپیراسیون به راه‌های هوایی (فوقانی و تحتانی) و بیش‌تر در بینی بود. جسم خارجی در گوش 6/19% و معده 2/19% بود. تظاهرات بالینی به ترتیب درد (2/50%)، بدون علایم بالینی (4/29%)، و بقیه موارد خون‌ریزی و درد، سرفه، تنگی نفس، خفگی، خس خس سینه و تهوع و استفراغ بودند. وقوع حادثه در خانه (اتاق نشیمن) و بیش‌تر در عصر و شب بود. انواع اشیا، مواد خوراکی و تنقلات و آجیل، حبوبات و هسته‌ها و تکه‌های اسباب‌بازی دخیل در حادثه گزارش شد که بیش‌تر تخمه، تکه اسباب‌بازی، آجیل، دکمه پیراهن و دانه تسبیح بودند.
نتیجه‌گیری: عوامل والدینی، مربوط به کودک و عوامل محیطی در بروز حادثه گزارش گردید. بنابراین پیشنهاد می‌شود مطالعاتی برای تعیین دقیق و سهم هر دسته و اقدامات آموزشی، اطلاع‌رسانی و مداخله‌ای لازم در هر سه حیطه طراحی شوند.
 
صحبت صفایی، سیده فاطمه قاسمی، فاطمه ولی‌زاده، رسول محمدی،
دوره 29، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: زخم­فشاری مشکلی جدی و قابل پیش­­بینی در نظام­ سلامت است. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان بروز زخم­فشاری و عوامل مرتبط با آن در کودکان و نوزادان انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه هم­گروهی 1025 نوزاد و کودک 0 تا 14 سال بستری در دو مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه وارد مطالعه شدند. نمونه­گیری به روش در دسترس از اسفند 1400 تا تیر 1401 انجام یافت. ابزارهای جمع­آوری اطلاعات شامل پرسشنامه­های اطلاعات، کومای گلاسکو، درجه­بندی انجمن ملی مشاوره زخم‌فشاری و برادن Q بود. تحلیل داده­ها با رگرسیون لجستیک تک متغیره و چند متغیره انجام یافت.
یافته‌ها: میزان بروز زخم­فشاری 97/4%(51 نفر) بود. زخم­های فشاری از نظر شدت در 46 نفر(14/82%) درجه یک و بیشترین محل بروز زخم در ناحیه دست 20 نفر(71/35%) بود. خطر­ نسبی زخم­فشاری در کودکان و نوزادان با سطح هوشیاری کمتر از 14 (07/6=RR، 73/1290/2: فاصله اطمینان 95%)، با مدت بستری بیش از 5 روز (08/1RR=، 12/1- 05/1: فاصله اطمینان 95%)، دارای مشکلات تنفسی (17/2=RR، 94/319/1: فاصله اطمینان 95%)، بی­تحرک (46/6=RR، 13/1244/3: فاصله اطمینان 95%)، دارای ماسک Ncpap (11/1=RR، 18/105/1: فاصله اطمینان 95%)، و پالس­اکسی­متر (07/6=RR، 10/103/1: فاصله اطمینان 95%)، به طور معناداری بالاتر بود. در آنالیز چند متغیره، مدت بستری بیشتر از 5 روز (89/4=RR، 40/1029/2: فاصله اطمینان 95%)، (001/0>p) و بی­تحرکی (49/2RR، 29/629/1: فاصله اطمینان 95%)، (01/0=p) با افزایش معنادار خطر ابتلا به PU همراه بود.
نتیجه‌گیری: میزان بروز زخم­فشاری در مطالعه حاضر نسبتاً پایین و کمتر از 5% بود. افزایش مدت بستری و بی­تحرکی مهم­ترین و بعد از آن‌ها کاربرد ابزارهای پزشکی به­خصوص آنژیوکت و ماسک Ncpap، و ابتلا به بیماری‌های تنفسی سایر عوامل خطر مهم مرتبط با بروز زخم‌فشاری در کودکان و نوزادان شناسایی شدند.

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حیات می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb