کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
12 نتیجه برای موضوع مقاله:
مانی میرفیضی، امیر عباس آذریان، مهیار میرحیدری،
دوره 9، شماره 4 - ( 6-1389 )
چکیده
مقدمه: دیابت بارداری یا اختلال در متابولیسم کربوهیدراتها اختلالی است که نخستین بار در دوران حاملگی شروع یا تشخیصی داده میشود و در صورت عدم تشخیص به موقع میتواند سبب بروز عوارض جدی برای مادر و جنین شود. با توجه به اهمیت این مساله و تفاوت فراوانی و عوامل خطرساز آن در مناطق مختلف، انجام این تحقیق ضروری به نظر میرسید. هدف از این مطالعه مقطعی تعیین فراوانی دیابت بارداری و عوامل خطرساز آن در زنان باردار ساکن شهر کرج بود.
روشها: این مطالعه بر روی 668 زن باردار در هفتههای 28-24 بارداری در سطح درمانگاههای شهر کرج انجام شد. زنان شرکت کننده ابتدا تحت آزمون غربالگری قند خون (50 گرم گلوکز خوراکی) قرار گرفته و در صورت دارا بودن قند خون یک ساعته بیشتر از 135 mg/dl، با آزمون تشخیصی تحمل گلوکز خوراکی (100گرم) مجدداً بررسی شدند. افراد شرکت کننده در صورت داشتن ملاکهای دیابت بارداری (مطابق با معیار کارپنتر و کوستان) مثبت در نظر گرفته شدند. کلیه زنان همچنین با اخذ شرح حال از نظر وجود عوامل خطر دیابت تحت بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: مطابق یافتهها، فراوانی دیابت بارداری در جمعیت مورد مطالعه 6/18% بود. مهمترین عوامل خطرساز شناسایی شده در جمعیت فوق به ترتیب شامل سابقه ماکروزومی
(47/10 = OR)، سابقه فامیلی دیابت در اقوام درجه اول
(37/2 = OR) و سن بالای 25 سال (30/2 = OR) بود. در بررسی عوامل خطرساز، مشخص شد شانس بروز دیابت بارداری در زنان فاقد هر گونه عامل خطر معادل 73/0%، با وجود یک عامل خطر شانس بروز دیابت بارداری تقریباً 2 برابر معادل 68/1% و در صورت وجود دو عامل خطرساز، 25/7 % بود.
نتیجهگیری: با توجه به یافتهها و فراوانی دیابت بارداری در شهر کرج و همچنین عوامل خطر شناسایی شده، انجام غربالگری کلیه زنان باردار در هفتههای 28-24 از نظر دیابت بارداری ضروری به نظر میرسد.
افسانه صبحی، حسن احدی، اسداله رجب، غلامرضا نفیسی، مسعود حجازی،
دوره 10، شماره 3 - ( 12-1389 )
چکیده
مقدمه: بیماری دیابت یکی از شایعترین بیماریهای متابولیک در سراسر جهان است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش عوامل روانی اجتماعی درکنترل بیماری دیابت نوع اول است.
روشها: در این مطالعه 211 نفر والدین دارای کودک مبتلا به دیابت نوع 1 و 116 کودک دیابتیشان؛ همچنین 220 نفر والدین دارای کودک سالم و 149 کودک آنها، طی یک دوره 6 ماهه و به روش تصادفی نمونهگیری شدند. در این پژوهش از سطح HbA1c ناشتا و پرسشنامههای سلامت روان GHQ)) و سبک کنار آمدن با استرس (CSQ )استفاده شد. تحلیل دادهها به کمک نرمافزار SPSS ویرایش 16 و با استفاده از آزمونهای تحلیل رگرسیون چند متغیری به روش گام به گام و آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) در سطح معناداری 01/0 انجام شد.
یافتهها: آزمون تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که بین اضطراب پدران و افسردگی مادران با میزان HbA1c در کودکان؛ همچنین بین سبک کنارآمدن هیجانی در مادران و میزان HbA1c در کودکان ارتباط معنیدار مثبت وجود دارد و بر اساس آزمون تحلیل واریانس چند متغیری، والدین کودکان دیابتی نسبت به والدین کودکان عادی نمرات بالاتری در ابعاد نشانههای جسمانی، اضطراب، افسردگی و اختلال کارکرد اجتماعی؛ همچنین نمرات بالاتری در سبک کنار آمدن هیجانی داشتند.
نتیجهگیری: بین سلامت روانی و سبک کنار آمدن با استرس در والدین و میزان HbA1c در کودکان مبتلا به دیابت ارتباط معنیدار مثبت وجود دارد. همچنین والدین کودکان دیابتی نسبت به والدین کودکان سالم از سلامت روانی کمتری برخوردارند و در مواجه با استرس، بیشتر از سبک کنار آمدن هیجانی استفاده میکنند.
سید رضا میرجوادی، علیرضا رحیمی، فریبا آقایی، مهسا محسن زاده،
دوره 21، شماره 5 - ( 11-1400 )
چکیده
هدف: از آنجا که انسولین درمانی نمیتواند به درستی پیشرفت دیابت و عوارض آن را کنترل کند، سایر درمانهای جایگزین ممکن است مطلوب باشند. هدف این پژوهش بررسی اثر تمرین مقاومتی و تزریق سلولهای بنیادی اندوتلیال بر وضعیت اکسیدان و آنتی اکسیدان عضلهی اسکلتی در رتهای نر دیابتی القاء شده با STZ بود.
روشها: در این تحقیق تجربی، 36 سر رت صحرایی نر نژاد ویستار (میانگین سن 6 هفته) به شش گروه کنترل (سالم)، کنترل دیابتی پایه، کنترل دیابتی، دیابت+تزریق سلول بنیادی، دیابت+تمرین مقاومتی و دیابت+تزریق سلول بنیادی+تمرین مقاومتی تقسیم شدند. در این مطالعه رتها با استفاده از داروی استرپتوزوتوسین بهصورت تک دوز 40 میلیگرم به ازای هرکیلوگرم وزن بدن و بهصورت درون صفاقی دیابتی شدند. تمرینات مقاومتی شامل بالا رفتن از یک نردبان یک متری با وزنهی آویزان به دم بهمدت 17 جلسه اجرا گردید. تعداد 500 هزار سلول بنیادی مشتق از استخوان توسط دستگاه سل کانتر تزریق شد. میزان آنزیم سوپراکسیددیسموتاز (SOD) و مالوندیآلدهید (MDA) بافت عضلهی اسکلتی رتها با استفاده از کیت و به روش الایزا اندازهگیری شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که سطح SOD رتهای گروه تمرینات مقاومتی و تزریق سلولهای بنیادی اندوتلیال نسبت به گروه کنترل دیابتی بهطور معنیداری بیشتر بود (001/0>P). همچنین سطح MDA رتهای گروه تمرینات مقاومتی و تزریق سلولهای بنیادی اندوتلیال نسبت به گروه کنترل بهطور معنیداری کمتر بود (001/0>P).
نتیجهگیری: تمرین مقاومتی و تزریق سلولهای بنیادی اندوتلیال میتواند بهعنوان درمان غیردارویی برای کاهش عوارض عضلهی اسکلتی در دیابت نوع یک مورد توجه قرار گیرد.
علی اصغر سلیمانی، علیرضا رحیمی، عیدی علیجانی، امیر سرشین،
دوره 21، شماره 6 - ( 12-1400 )
چکیده
مقدمه: بیماری قلبی عروقی عامل اصلی مرگ و میر در بیماران مبتلا به دیابت نوع یک است و خطر قلبی عروقی حتی در بیماران دیابت نوع 1 با کنترل متابولیک خوب همچنان بالا است. هدف از این تحقیق تعیین اثر شش هفته تمرینات هوازی بر شاخصهای التهابی و آسیب قلبی در رتهای نر دیابتی نوع یک بود.
روشها: در این مطالعهی تجربی، 19 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (میانگین وزن 200 -250 گرم) بهطور تصادفی در چهار گروه تمرین هوازی، شم، کنترل و سالم قرار گرفتند. در این مطالعه، القای دیابت نوع یک با تزریق تک دوز استرپتوزوتوسین حل شده در بافر سدیم سیترات به روش درون صفاقی انجام شد. تمرین هوازی با شدت 50-60 درصدVO2max، 5 روز در هفته بهمدت 6 هفته انجام شد. پس از بیهوشی، کالبد شکافی انجام و بطن چپ قلب برداشته شد. سطح فاکتور نکروز تومور آلفا (TNF-α)، گیرندهی آلفا -1 فعالکنندهی تکثیر پروکسیزوم (PGC-1α) و کراتین کیناز (CK) بافت قلب رتها با استفاده از روش وسترن بلات اندازهگیری شد. دادهها به روش آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنیداری P<0.05 تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که شش هفته تمرین هوازی منجر به کاهش معنیدار TNF-α و CK و افزایش معنیدار PGC-1α در بافت قلب موشهای دیابتی نوع یک شد (001/0>P).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج، بهنظر میرسد تمرینات هوازی میتواند به بهبود شاخصهای التهابی و آسیب قلبی در دیابت نوع یک کمک کند.
حدیث جعفری سهی، عیدی علیجانی، امیر سرشین، فریبا آقایی،
دوره 21، شماره 6 - ( 12-1400 )
چکیده
مقدمه: اختلالات آنژیوژنز از سازِکارهای شناخته شده ناشی از دیابت است. با هدف کاهش اختلالات آنژیوژنز، تمرینات مقاومتی و همزمانی آن با تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال از راهکارهای جدید است، لذا پژوهش حاضر بهمنظور تعیین اثر تمرینهای مقاومتی همراه با تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال بر بیان فاکتورهای آنژیوژنیک در عضلهی اسکلتی موشهای صحرایی دیابتی شده انجام شد.
روشها: در این مطالعه از 30 سر موش صحرایی بهطور تصادفی در 5 گروه: سالم، دیابتی کنترل (D)، دیابتی تمرین کرده (DR)، دیابتی با تزریق سلول اجدادی اندوتلیال (DI)، دیابتی تمرین کرده با تزریق سلول اجدادی اندوتلیال (DRI) تقسیم شدند. برای بررسی تغییرات بیان پروتئین Ang1 و Tie2 به روش وسترن بلات اندازهگیری شدند. دادههای با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دو عاملی با نرمافزار SPSS نسخهی 19 در سطح معناداری 5% α≤ تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: در این پژوهش 6 هفته تمرین مقاومتی منجر به افزایش معنیدار پروتئینهای Ang1 وTie2 شد. اما تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال تنها بر میزان پروتئین Tie2 معنیدار بود. اثر تعاملی تمرین مقاومتی و تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال تنها بر میزان پروتئین Tie 2 معنیدار بود، بهعبارت دیگر ترکیب تمرین مقاومتی و تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال نسبت به تنها تمرین یا تزریق، در میزان بیان پروتئین Tie2 برتری داشت.
نتیجهگیری: میتوان اظهار داشت تمرین مقاومتی آنژیوژنز را در افراد دیابتی بهبود میبخشد. احتمالاً اثر تعاملی تمرینات مقاومتی با تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال میتواند باعث تحریک آنژیوژنز در عضلهی اسکلتی شود و راهبرد جدیدی در درمان اختلالات دیابت باشد.
معصومه سرمدیان، عیدی علیجانی، فواد فیض الهی، داود خورشیدی،
دوره 22، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر همزمان تمرینهای مقاومتی و تزریق سلولهای بنیادی برسطوح برخی از شاخصهای آپوپتوز عضلهی اسکلتی در رتهای نر دیابتی القاء شده با STZ است.
روشها: در این مطالعه 30 سر موش صحرایی بهطور تصادفی در 5 گروه تقسیم شدند. موشهای صحرایی گروه دیابتی و گروه دیابت+تزریق سلولهای بنیادی بهمدت 5 هفته در مجموع 17 جلسهی تمرین مقاومتی داشتند. دورهی آشنایی موشهای صحرایی با این نوع تمرین 3 روز بود که 48 ساعت قبل از تزریق STZ صورت گرفت. برای بررسی تغییرات Caspase7 و caspase3 از روش وسترن بلات استفاده شد. دادههای حاصل با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دو عاملی با نرمافزار SPSS نسخهی 19 در سطح معنیداری α≤%5 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که بین میانگین caspase3 گروه تمرین مقاومتی با تزریق همزمان سلولهای بنیادی و گروه تمرین تفاوت معنیداری مشاهده نشد. همچنین تمرین مقاومتی با ترزیق همزمان سولهای بنیادی اندوتلیال، نسبت به تنها تمرین مقاومتی یا تزریق، منجر به کاهش معنیداری در میزان بیان Caspase7 در بافت عضلهی اسکلتی رتهای دیابتی شد.
نتیجهگیری: براساس نتایج این مطالعه میتوان اظهار داشت که احتمالاً تمرین مقاومتی و یا تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال میتواند باعث تحریک آپوپتوز در عضلهی اسکلتی شود.
ایرج خالقی، عیدی علیجانی، علیرضا رحیمی، مهسا محسن زاده،
دوره 22، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده
مقدمه: دیابت میتواند منجر به آتروفی عضلانی شود. این پژوهش با هدف بررسی ترکیب تمرینات مقاومتی و تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال بر بیان فاکتور آتروفی در عضلهی نعلی موشهای صحرایی دیابتی انجام شد.
روشها:30 سر موش صحرایی (با سن 6 هفته با وزن 20±200گرم) بهصورت تصادفی به پنج گروه سالم پایه، دیابتی کنترل، دیابتی تمرین کرده، دیابتی تمرین نکرده با تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال، دیابتی تمرین کرده با تزریق همزمان سلولهای اجدادی اندوتلیال تقسیم شدند. برای بررسی تغییرات میزان پروتئین شوک گرمایی ۲۵ به روش وسترن بلات اندازهگیری شد. دادههای به روش آزمون تحلیل واریانس دو عاملی توسط نرمافزار SPSS نسخهی 19 در سطح معناداری α≥%5 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: در این پژوهش 6 هفته تمرین مقاومتی بر بیان پروتئین شوک گرمایی ۲۵ تأثیر معنیداری نداشت. اما تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال منجر به افزایش معنیدار بیان پروتئین شوک گرمایی ۲۵ شد. اثر تعاملی تمرین مقاومتی و تزریق سلولهای اجدادی بربیان پروتئین شوک گرمایی ۲۵ معنیدار نبود، بهعبارت دیگر در همزمانی تمرین و تزریق نسبت به تنها تمرین یا تزریق برتری معنیدار وجود نداشت.
نتیجهگیری: براساس یافتههای این پژوهش میتوان اظهار داشت تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال میتواند سبب بهبود تحلیل رفتگی عضلانی شود اما تمرین مقاومتی به تنهایی مؤثر نبود. همچنین تعامل این دو راهکار برتری در کاهش عوارض آتروفی در رتهای دیابتی نداشت.
الهام مختاری، امیر سرشین، فواد فیض الهی، عیدی علیجانی،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده
مقدمه: دیابت نوع یک با کاهش مویرگی عضلۀ اسکلتی و تنظیم نامناسب مسیرهای آنژیوژنز در عضلۀ اسکلتی همراه است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر تمرین مقاومتی و تزریق سلولهای بنیادی اندوتلیال بر بتا-اکتین، AKT تام و فسفریله در عضلۀ اسکلتی رتهای دیابتی نوع یک بود.
روشها: در این تحقیق تجربی، 36 سر رت صحرایی نر نژاد ویستار (میانگین سن 6 هفته) به شش گروه کنترل (سالم)، کنترل دیابتی پایه، کنترل دیابتی، دیابت+تزریق سلول بنیادی، دیابت+تمرین مقاومتی و دیابت+تزریق سلول بنیادی+تمرین مقاومتی تقسیم شدند. در این مطالعه رتها با استفاده از داروی استرپتوزوتوسین بهصورت تک دوز 40 میلیگرم به ازای هرکیلوگرم وزن بدن و بهصورت درون صفاقی دیابتی شدند. تمرینات مقاومتی شامل بالا رفتن از یک نردبان یک متری با وزنۀ آویزان به دم بهمدت 17 جلسه اجرا گردید. تعداد 500 هزار سلول بنیادی مشتق از استخوان توسط دستگاه سل کانتر تزریق شد. میزان بتا-اکتین، AKT تام و فسفریله بافت عضلۀ اسکلتی رتها به روش وسترن بلاتینگ اندازهگیری شد.
یافتهها: نتایج نشان داد تمرین مقاومتی منجر به افزایش معنیدار Pho-AKT، β-actin و نسبت Pho-AKT/AKT و کاهش معنیدار AKT بافت عضلانی رتهای دیابتی نوع 1 شد (001/0>P). تزریق سولهای بنیادی منجر به افزایش معنیدار Pho-AKT و نسبت Pho-AKT/AKT و تمرینات مقاومتی با ترزیق همزمان سولهای بنیادی منجر به افزایش معنیدار Pho-AKT، β-actin و کاهش معنیدار AKT بافت عضلانی رتهای دیابتی نوع یک شد (001/0>P).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج، احتمالاً مداخلۀ تمرینات مقاومتی با تزریق همزمان سولهای بنیادی میتواند به تنظیم مسیرهای آنژیوژنز عضلۀ اسکلتی در دیابت نوع یک کمک کند.
سورن والافر، عیدی علیجانی، فریبا آقایی، مهسا محسن زاده،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده
مقدمه: دیابت بهعنوان یک بیماری پیشرونده، میتواند منجر به کاهش عملکرد دستگاه ایمنی شود. از اینرو؛ هدف پژوهش حاضر تعیین اثر همزمان تمرینهای مقاومتی و تزریق سلولهای اجدادی اندوتلیال بر ایمونوگلوبولینها (IgA, IgM, IgG) رتهای دیابتی القاء شده با استرپتوزوتوسین انجام بود.
روشها: 30 سر موش صحرایی (با سن 6 هفته و میانگین وزنی 20±200گرم)، بهصورت تصادفی در گروههایی شامل؛ دیابت+تزریق سلولهای بنیادی+تمرین مقاومتی (6=n)، دیابت+تمرین مقاومتی (6=n)، دیابت+تزریق سلول بنیادی (6=n)، دیابتی کنترل (6=n) و سالم پایه (6=n) تقسیم شدند. جهت بررسی تغییرات ایمونوگلوبینها از روش وسترن بلات استفاده شد. همچنین، برای مقایسه بین و درون گروهی از آزمون آنالیز واریانس دوراهه استفاده شد و برای درک بهتر نتایج نیز، اندازۀ اثر و مقدار فاصلۀ اطمینان 95% آورده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد IgA (022/0P=)، IgM (017/0P=)، IgG (045/0P=) بین گروهها تغییرات معنیداری داشت. همچنین، اختلاف معنیداری در هر سه متغیر بین گروه دیابت کنترل و گروه دیابت+تمرین مقاومتی+تزریق وجود داشت (P≤0/05).
نتیجهگیری: با جمعبندی نتایج تحقیق حاضر احتمالاً میتوان گفت تمرینهای مقاومتی و تزریق همزمان سلولهای اجدادی اندوتلیال موجب بهبود وضعیت ایمونوگلوبینها در اثر تمرین و تزریق میشود. این یافتهها ادعا میکند که تمرین مقاومتی و تزریق میتواند بهعنوان یک روش درمانی، موجب بهبود عملکرد دستگاه ایمنی ناشی از بیماری دیابت بهکار رود.
مرتضی چناری، علیرضا رحیمی، امیر سرشین، فواد فیض الهی،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده
مقدمه: آسیب بافت قلب در دیابتیها باعث التهاب و تخریب سلولهای قلب میشود که در نتیجه منجر به آپوپتوز یا مرگ سلول میشود. هدف مطالعهی حاضر مقایسهی تأثیر شش هفته تمرین هوازی و مقاومتی بر شاخص آپوپتوزی کاسپاز 8 و کاتالاز در بافت قلب رتهای نر دیابتی بود.
روشها: در این مطالعه تجربی، 24 سر رت نر نژاد ویستار (میانگین وزن 200 -250 گرم) 10 تا 12 هفتهای به شش گروه، تمرین هوازی، تمرین مقاومتی، شم هوازی، شم مقاومتی، کنترل و سالم تقسیم شدند. القای دیابت با تزریق تک دوز استرپتوزوتوسین به مقدار 30 میلیگرم بر کیلوگرم به روش درون صفاقی انجام شد. برنامهی تمرین هوازی و مقاومتی بهمدت شش هفته انجام شد. برای اندازهگیری کاسپاز 8 و کاتالاز از روش وسترن بلات استفاده شد. دادهها به روش آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنیداری P<0.05 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد اختلاف میانگین کاسپاز 8 بین گروه تمرین هوازی با گروه سالم (752/0=P)، گروه تمرین مقاومتی با گروه سالم (723/0=P) و تمرین مقاومتی با گروه تمرین هوازی (00/1=P) معنیدار نبود اما میزان کاسپاز 8 در گروه تمرین هوازی نسبت به تمرین مقاومتی کمتر بود. اختلاف میانگین کاتالاز بین گروه تمرین هوازی با گروه سالم (024/0=P) و گروه تمرین هوازی با گروه تمرین مقاومتی (023/0=P) معنادار بود و میزان کاتالاز در گروه تمرین مقاومتی نسبت به تمرین هوازی بیشتر بود.
نتیجهگیری: تمرینات هوازی و مقاومتی میتواند موجب کاهش میزان شاخص آپوپتوزی کاسپاز8 و افزایش کاتالاز در بافت قلب رتهای دیابتی گردد.
معصومه سرمدیان، عیدی علیجانی، فواد فیض اللهی، داود خورشیدی،
دوره 22، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: دیابت نوع یک اختلالی است که بر اثر تخریب خود ایمنی سلولهای مولد انسولین پانکراس بهوجود میآید. پروتئینهای Bax و Bcl2 نقش مهمی در ایجاد فرایند آپوپتوز دارد.
روشها: در پژوهش حاضر تعداد 30 سر رت نر نژاد ویستار از میان رتهای موجود (500 رت) در آزمایشگاه با وزن تقریبی 20± 200 بهطور تصادفی انتخاب شدند. آزمودنیها پس از 2 هفته آشنایی با محیط به 5 گروه 6 تایی شامل (دیابت + تزریق، تمرین مقاومتی) و (دیابت + تمرین مقاومتی) و (دیابت +تزریق) و (دیابتی کنترل به جهت کنترل گذرزمان) و (دیابتی سالم) در شرایط یکسان آزمایشگاهی تقسیم شدند و توسـط تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین (stz) (mg/kg 60) به دیابت نوع یک مبتلا شدند. موشهای صحرایی گروه دیابتی و گروه دیابت + تزریق سلولهای بنیادی بهمدت 5 هفته در مجموع 17 جلسهی تمرین مقاومتی داشتند. تحقیق حاضر از نوع بنیادی و به روش تجربی انجام شد. ۴۸ ساعت پس از آخرین جلسهی تمرین سطح گلوکز خون و میزان بیان پروتیین Bax و Bcl2 در بافت عضلهی به روش الایزا اندازهگیری شد.
یافتهها: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که بین میانگین Bax و Bcl2 گروه تمرین مقاومتی با تزریق همزمان سلولهای بنیادی و گروه تمرین تفاوت معنیداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که اجرای 17 جلسهی تمرین مقاومتی به تنهایی و به همراه تزریق سلولهای بنیادی بر میزان بیان پروتیین Bax و Bcl2 مؤثر بود، اما تمرین به تنهایی و تمرین به همراه سلولهای بنیادی تأثیر معنیداری بر بیان فاکتورهای نامبرده نداشت.
سرور کاظمی، شیدا سوداگر، صادق تقی لو، مریم بهرامی هیدجی، نوشین شیرزاد،
دوره 22، شماره 5 - ( 10-1401 )
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسهی آموزش سبک زندگی مبتنی بر مدل بزنف و مدل سازمان جهانی بهداشت بر قند خون ناشتا، قندخون دو ساعت بعد از غذا و هموگلوبین A1c در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد.
روشها: روش پژوهش نیمهآزمایشی و از نوع گسترش یافته چندگروهی با طرحهای پیشآزمون- پسآزمون و گروه کنترل با دورهی پیگیری با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. سه ماه بعد از پسآزمون پیگیری برای هر سه گروه اجرا شد. جامعهی آماری این پژوهش شامل کلیهی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به بخش غدد بیمارستان امام خمینی در سال 1400 بود. در این پژوهش از یک لیست 100 نفری افراد مبتلا به دیابت، 60 نفر از بیماران دیابتی که معیارهای ورود را داشته و آمادهی همکاری بودند شناسایی شد. سپس 45 نفر بهصورت تصادفی انتخاب و با جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل جایگزین شدند. گروههای آزمایش هریک به تفکیک، مداخلات روانشناختی گروهی را دریافت کردند و در انتها هر دو گروه مورد پسآزمون قرار گرفتند. دادههای بهدست آمده با استفاده از تحلیل آمیخته با اندازهگیری مکرر با رعایت پیشفرضهای مربوطه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج حاکی از تأثیر آموزش سبک زندگی مبتنی بر مدل بزنف و مدل سازمان جهانی بهداشت بر قندخون ناشتا (001/0=P)، قندخون دوساعت بعد از غذا (001/0=P) و هموگلوبلین (006/0=P) A1c و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. همچنین آموزش سبک زندگی مبتنی بر مدل بزنف در مقایسه با آموزش سبک زندگی مبتنی بر مدل سازمان جهانی بهداشت روش مؤثرتری برای کاهش هموگلوبین A1c در مبتلایان به دیابت نوع دو بود اما تفاوت اثر دو گروه بر قندخون ناشتا و قندخون دوساعت بعداز غذا معنادار نبود.
نتیجهگیری: نتایج حاکی از اثربخشی هردو مدل آموزشی و برتری مدل آموزشی بزنف بود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که آموزش سبک زندگی مبتنی بر مدل بزنف و مدل سازمان جهانی بهداشت بهعنوان درمانهای کمکی در مداخلات افراد مبتلا به دیابت نوع دو میتواند مورد استفاده درمانگران قرار گیرد.