کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
7 نتیجه برای موضوع مقاله:
علی دل پیشه، حسین عزیزی، الهام داوطلب اسماعیلی، لطفعلی حقیری، غلامعلی کریمی، فریبا عباسی،
دوره 14، شماره 3 - ( 12-1393 )
چکیده
مقدمه: با توجه به اهمیت نتیجه طرح پزشک خانواده در مناطق روستایی و تصمیم کشور برای اجرای این برنامه در مناطق شهری، مطالعه حاضر بهمنظور تعیین کیفیت مراقبت و کنترل قندخون، فشارخون و لیپیدهای خونی بیماران دیابتی نوع دو مناطق روستایی تحت پوشش پزشکان خانواده انجام شده است. روشها: در این مطالعه توصیفی تحلیلی، تعداد380 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو دارای پرونده در خانههای بهداشت شهرستان ملکان در سال1391 با دامنه سنی 76-30 سال پس از موافقت آگاهانه از بین 1400 بیمار به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب و دادهها از طریق پرسشنامه، مصاحبه حضوری، اطلاعات موجود در پرونده پزشک خانواده و اندازهگیری (HbA1c) Glycohemoglobin گردآوری شد. داده ها پس از ورود در نرم افزار SPSS19 از آنالیز رگرسیون لجستیک چندگانه جهت برآورد نسبت شانس تعدیل شده خطر ابتلا به عوارض دیابت در حضور سایر عوامل مرتبط با آن استفاده شد. یافتهها: براساس نتایج بهدست آمده، 68% افراد مورد مطالعه را زنان و میانگین سن بیماران 9/11±86/57 بود. نسبت جنسی زنان به مردان تقریباً 2/2 به 1 بود. میانگین HbA1c بیماران 69/1±38/8% و تنها 9/23% بیماران کنترل مطلوب قندخون (کمتر از 7%) داشتند. در تجزیه و تحلیل نهایی اندازه HbA1c بیش از 7 درصد (002/0P=)، کلسترول بیش از mm/dl240 (04/0P=) و فشارخون بالای mm/Hg90/140 (007/0P=)، بهترتیب 52/1، 44/2 و 44/1برابرشانس ابتلا به عوارض دیابت را افزایش دادند. نتیجه گیری: کیفیت مراقبت و کنترل قندخون بیماران دیابتی منطقه مورد مطالعه، نزدیک به مطالعات سطح کشوری ولی از استانداردهای مطرح شده به ویژه انجمن دیابت آمریکا2ADA)) America Diabetes Association فاصله نسبتاً زیادی دارد.
جعفرصادق تبریزی، یگانه پرتوی، سعیده علیدوست، ام لیلان علیزاده، فاطمه زریئی گاوگانی، محمد اصغری جعفرآبادی،
دوره 14، شماره 6 - ( 6-1394 )
چکیده
مقدمه: دیابت نوع دو یکی از بیماریهای مزمن بوده و کیفیت مراقبتهای ارائه شده به بیماران مبتلا به آن از اهمیت زیادی برخوردار است. از اینرو، اندازه گیری کیفیت خدمات ارائه شده به بیماران منجر به شناسایی نقاط ضعف مراقبتها شده و زمینه را برای تامین نیازهای بیماران و بهبود کیفیت خدمات فراهم میکند. لذا هدف از مطالعه حاضر ارزیابی کیفیت مراقبتهای ارائه شده به بیماران مبتلا به دیابت نوع دوم براساس مدل جامع اندازگیری کیفیت مراقبتهای سلامت (CQMH) می باشد.
روشها: مطالعه حاضر از نوع توصیفی مقطعی بوده و جامعه مورد بررسی بیماران مبتلا به دیابت نوع دوم مراجعه کننده به کلینیک دیابت بیمارستان سینا در شهر تبریز در سال 1391 میباشد. شرکت کنندگان در مطالعه 180 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو بوده و روش نمونهگیری از نوع در دسترس میباشد. ابزار جمع آوری دادهها پرسشنامه CQMH است و شامل سه قسمت کیفیت فنی، کیفیت خدمت و کیفیت مشتری میباشد که روایی و پایایی هر سه قسمت مورد تایید قرار گرفته است. برای محاسبه شاخص کیفیت (براساس امتیاز کیفیت فنی، کیفیت خدمت و کیفیت مشتری) از روش آماری تحلیل مولفههای اصلی (PCA) Principal Component Analysis استفاده گردید و فرمول این شاخص براساس ضرایب حاصل از این تحلیل بهدست آمد. با استفاده از آزمونهای آماری T مستقل، کای دو و تحلیل واریانس همبستگی بین متغیرها تعیین شد. تحلیل آماری دادهها با نرم افزار SPSS 17 انجام و سطح معنیداری 05/0 در نظر گرفته شد.
یافتهها: بین استانداردها و مراقبتهای ارائه شده به بیماران مبتلا به دیابت بهویژه در مراقبتهای مربوط به سبک زندگی و خودمدیریتی بیماری، شکاف وسیعی وجود دارد. در بعد کیفیت خدمت، جنبههای استمرار خدمات و ایمنی بهترتیب بالاترین و پایینترین امتیاز کیفیت خدمت را به خود اختصاص دادند. امتیاز کیفیت مشتری نیز، 62/72 (از 100) بوده و تنها 4/9 درصد مشارکت کنندگان به مرحله 4 خودمدیریتی رسیدهاند که حاکی از ضعف این بعد از کیفیت میباشد. همچنین بین سطح تحصیلات و وضعیت کنترل بیماری با نمره کیفیت مشتری ارتباط معنیداری وجود دارد (Pvalue =0.001).
نتیجهگیری: یافتههای مطالعه حاکی از وجود شکاف وسیع بین استانداردها و مراقبتهای ارائه شده و همچنین بین انتظارات مشتریان و عملکرد واقعی سیستم است. از طرف دیگر، خود بیماران مبتلا به دیابت نیز در خودمدیریتی بیماری موفق عمل نکرده و اغلب آنها قادر به استمرار مراقبت در شرایط سخت جسمی و روانی نبودند. مجموعه این موارد، در امتیاز پایین شاخص کیفیت نمایان است و نشان دهنده ضرورت بهبود کیفیت میباشد.
افشار جعفری، علی ضرغامی خامنه، سعید نیکوخصلت، پوران کریمی،
دوره 19، شماره 4 - ( 2-1399 )
چکیده
مقدمه: اتوفاژی راهبرد درمانی جدیدی با هدف کاهش ناهنجاریهای دیابتی است. در حالیکه، فعالیت اتوفاژی تشدید شده یا ناکافی در طی دیابت منجربه تغییر در هومئوستاز سلولی میگردد. لذا، پژوهش حاضر بهمنظور تعیین اثرات هشت هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) همراه با تزریق مکمل کافئین بر بیان برخی پروتئینهای مرتبط با اتوفاژی در میوکارد موشهای صحرایی دیابتی شده انجام شد.
روشها: در طرحی نیمهتجربی، 50 سر موش صحرایی نر بالغ ویستار 3-2 ماهه (با میانگین وزنی 25±250 گرم) بهطور تصادفی در 5 گروه همگن 10 سری شامل: کنترل سالم (C: تزریق درون صفاقی سرم سالین)، کنترل دیابتی (D: دیابتی شده با رژیم غذایی پُرچرب همراه با تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین)، دیابتی تمرین کرده (D+T: دویدن با شدت 90-85% سرعت بیشینه در 5 الی 12 وهلۀ 2 دقیقهای؛ 5 روز در هفته به مدت 8 هفته)، دیابتی با مکملدهی کافئین (D+CA: تزریق درون صفاقی کافئین خالص بهمیزان 70 میلیگرم در کیلوگرم وزن بدن در 5 روز هفته بهمدت 8 هفته) و دیابتی تمرین کرده با مکملدهی کافئین (D+T+CA) تقسیم شدند. برای بررسی تغییرات در نیمرخ بیان پروتئینهای مرتبط با مسیر پیامرسانی اتوفاژی (LC3-II,ULK-1,Beclin1) در میوکارد (بطن چپ) از روش مبتنیبر روش وسترن بلات استفاده شد. از تحلیل واریانس یکطرفه (ANOVA) و آزمون تعقیبی توکی برای تحلیل دادهها استفاده گردید.
یافتهها: بیان تمامی پروتئینهای اتوفاژیک در گروههای دیابتی تمرین نکرده و تمرین کرده بیشتر از گروه سالم بود (05/0˂P). از سویی، بیان پروتئینهای مرتبط اتوفاژی در گروه تمرین کرده همراه با مکملدهی کافئین بهطوری معنیداری بیشتر از گروه تمرین کرده بدون دریافت کافئین بود (001/0=P).
نتیجهگیری: براساس یافتههای این مطالعه میتوان اظهار داشت که تجویز مکمل کافئین باعث تشدید بیان پروتئینهای اتوفاژیک ناشی از بروز دیابت میشود؛ از طرفی، تمرین تناوبی شدید میتواند بهعنوان یک راهکار پیشگیرانه، باعث تعدیل اتوفاژی میوکاردی ناشی از دیابت شود.
بهرام جمالی قراخانلو، اکرم آمقانی، علی ضرغامی خامنه،
دوره 21، شماره 3 - ( 6-1400 )
چکیده
مقدمه: تولید نامتوازن آدیپوکینهایی همچون لپتین و آدیپونکتین در بیماران دیابتی ممکن است منجر به گسترش عوارض متابولیکی گردد. لذا، هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثرات دو ماه مصرف کافئین همراه با تمرین هوازی بر تغییرات سطوح لپتین و آدیپونکتین سرم و نسبت لپتین/آدیپونکتین (LAR) در مردان دیابتی نوع دو بود.
روشها: 32 مرد مبتلاء به دیابت نوع دو در قالب یک طرح نیمه تجربی چهار گروهی بهمدت دو ماه در یک دوره تمرینات هوازی (3 جلسه در هفته راهرفتن نوارگردان، 5/1 ساعت در جلسه، 85-65% HRR) با و بدون مصرف کافئین (3 mg.kg-1) شرکت کردند. تغییرات سرمی لپتین و آدیپونکتین طی دو مرحله (حالت پایه و 24 ساعت پس از اتمام برنامهی تمرینی) اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از آزمونهای ANOVA یک راهه و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح 05/0≥P بررسی شد.
یافتهها: تجویز دو ماه مکمل کافئین (CA) به تنهایی و همراه با تمرینات هوازی (AT) توانست بهترتیب سبب کاهش و افزایش معنیدار در لپتین و آدیپونکتین شود (001/0P=). بهطوریکه، آثار گروه ترکیبی (AT+CA) بهمراتب مداخلهی مناسبتری در تغییر شاخصهای مورد مطالعه بود (001/0P=). همچنین، روش LAR بهطور مطلوبی در همهی گروههای مورد مطالعه به میزان قابل توجهی کاهش یافته بود، چنانچه این آثار در گروه ترکیبی (AT+CA) معنیدارتر بود (001/0P=).
نتیجهگیری: بهنظر میرسد که تجویز دو ماه مکمل کافئین و تمرین هوازی تأثیر مناسبی بر بهبود نسبی شاخصهای لپتین و آدیپونکتین و همچنین نسبت آنها در افراد دیابتی داشته باشد، هرچند نشان داده شد ترکیب این دو متغیر دارای آثار بهمراتب مضاعفتری است.
مهدی فراموشی، رامین امیرساسان،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده
مقدمه: دیابت نوع دو طی سالها علاوه بر این که عوارض جبران ناپذیری در قسمتهای مختلف بدن میگذارد موجب اختلال در عملکرد کبد میشود و خطر افزایش نارسایی قلب را افزایش میدهد ولی بهدلیل عدم بروز علایم ظاهری، کمتر مورد توجه قرار گرفته است، بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین استقامتی، بر شاخصهای دیابتی و میزان GLUT4 قلبی و آنزیمهای کبدی موشهای صحرایی دیابتی نوع دو بود.
روشها: بدین منظور تعداد 24 سر موش صحرایی ویستار (وزن اولیه 20±220 گرم) به سه گروه هشت تایی تقسیم شدند: گروه اول: کنترل سالم، گروه دوم: دیابتی، گروه سوم: تمرین استقامتی دیابتی. جهت القای دیابت نوع دو ابتدا دو هفته غذای پُرچرب به موشهای صحرایی داده شد سپس استرپتوزوتوسین (تهیه شده از شرکت سیگما آلدریچ) با دوز mg/kg37 در بافر سیترات M1/0 (PH5/4) بعد از شش ساعت ناشتایی بهصورت درون صفاقی تزریق شد برای گروه کنترل سالم همان میزان، بافر تزریق شد، همچنین گروههای تمرین هوازی پنج جلسه در هفته و هشت هفته بر روی نوار گردان موتوردار دویدند. سپس شاخصهای دیابتی، GLUT4 میوکارد (وسترن بلات) و آنزیمهای کبدی (الایزا) موشهای صحرایی اندازهگیری شد.
یافتهها: تمرین استقامتی موجب کاهش معنیدار گلوکز خون ناشتا، شاخص مقاومت به انسولین (هر دو 00/0=P) شد. همچنین موجب افزایش معنیدار انسولین (01/0=P) و شاخص حساسیت انسولینی (00/0=P) نسبت به گروه کنترل دیابتی شد. از طرفی میزان GLUT4 در گروه دیابتی تمرین افزایش معنیداری داشت (01/0=P). همچنین نتایج نشان داد در مقایسه با گروه کنترل دیابتی، ALT و AST در دیابتیها با تمرین استقامتی افزایش معنیداری نداشتند (بهترتیب 30/0=P ، 0 5/0=P).
نتیجهگیری: براساس نتایج بهدستآمده به نظر میرسد که تمرین استقامتی ضمن افزایش معنیدار میزان GLUT4 قلب موجب کاهش معنیدار شاخصهای دیابتی ازجمله گلوکز ناشتا، شاخص HOMA-IR و نیز آنزیمهای کبدی میشود.
حمیدرضا زلفی، امیر شکیب، مهدی زارعی، نگیسا فرهنگی،
دوره 24، شماره 4 - ( 8-1403 )
چکیده
مقدمه: اثرات ورزش منظم بر پروفایل miRNA و شاخصهای استرس اکسیداتیو کمتر شناخته شده است. هدف از مطالعۀ حاضر بررسی تغییرات بیان ژن mRNA17 و شاخصهای استرس اکسیداتیو در زنان دارای اضافه وزن و چاق بهدنبال تمرینهای عملکردی با شدت بالا بود.
روشها: در این مطالعۀ نیمهتجربی،22 زن دارای اضافه وزن و چاق بهصورت تصادفی در دو گروه تمرین عملکردی با شدت بالا (10 نفر) و کنترل (12 نفر) تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه تمرینی 3 جلسه در هفته بهمدت 8 هفته به اجرای تمرینهای عملکردی با شدت بالا (مقیاس درک فشار بالاتر و مساوی 7) پرداختند. قبل و پس از 8 هفته، نمونههای خونی جهت اندازهگیری بیان miR-17، مالون دی آلدئید (MDA)، سوپراکسیددیسموتاز، گلوتاتیون پراکسیداز (GPx) و ظرفیت آنتیاکسیدانی تام (TAC) به عمل آمد. از آزمون تحلیل کواریانس جهت تجزیهوتحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: بعد از هشت هفته تمرینهای عملکردی با شدت بالا، بیان miR-17 در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل بهطور معنیداری کاهش یافت(001/0 =P). بعد از هشت هفته تمرینهای عملکردی با شدت بالا TAC (0001/0 =P)، GPX (007/0 =P) و SOD (001/0 =P) در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل بهطور معنیداری افزایش یافت. تغییر معناداری در MDA مشاهده نشد (778/0 =P).
نتیجهگیری: نتایج مطالعۀ حاضر نشان داد هشت هفته تمرین عملکردی با شدت بالا ممکن است منجر به کاهش بیان miR-17 و بهبود شاخصهای استرس اکسیداتیو و آنزیمهای آنتیاکسیدانی گردد که احتمال دارد در بهبود شاخصهای متابولیک و عوارض چاقی مؤثر باشد.
مهدی فراموشی، رامین امیرساسان، وحید ساری صراف،
دوره 24، شماره 5 - ( 10-1403 )
چکیده
مقدمه: دیابت نوع دو یک بیماری مزمن متابولیکی و اختلال پیچیده با چندین عارضۀ کوچک و بزرگ عروقی در قسمتهای مختلف بدن است که با فیبروز قلبی همراه است. از طرفی بهنظر میرسد تمرین استقامتی با کاهش میزان گلوکز ناشتا و افزایش شاخصهای آنتیاکسیدانی موجب پیشگیری از توسعۀ فیبروز قلبی در دیابت میشود.
روشها: 24 سر موش نر نژاد ویستار پس از آشناسازی با محیط آزمایشگاه بهطور تصادفی به سه گروه سالم کنترل (8 =NC. n) دیابت کنترل (8 =DC. n) و دیابت ورزش (8 =DT. n) تقسیم شدند. دیابت از طریق مصرف رژیم غذایی پُرچرب و تزریق استرپتوزوتوسین القا شد. گروههای تمرینی، 8 هفته تمرین تناوبی استقامتی را روی نوارگردان اجرا کردند. برای بررسی میزان فیبروز و بههم ریختگی سلولی از رنگ آمیزی هماتوکسیلین ائوزین و ماسون تری کروم استفاده شد. مالون دیآلدهیدسرم (MDA) توسط اسپکتروفتومتری تیوباربیتوریک اسید اندازهگیری شد. همچنین آنتـیاکـسیدان کل سـرم نیز به روش FRAP سنجیده شد.
یافته ها: موشها در گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل دیابتی کاهش در میزان فیبروز، گلوکز ناشتا و همچنین کاهش در تریگلیسرید و کلسترول تام مشاهده شد (05/0 P<).
نتیجهگیری: تمرین استقامتی در بیماران دیابتی با کاهش قند خون ناشتا، پروفایل لیپیدی و افزایش