کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
58 نتیجه برای موضوع مقاله:
مسعود امینی، مهرداد حسینپور، گشتاسب ستاری، ساسان حقیقی،
دوره 1، شماره 1 - ( 4-1380 )
چکیده
مقدمه: هرچند آزمون تحمل گلوکز خوراکی به عنوان استاندارد طلایی جهت تشخیص دیابت و اختلال تحمل گلوکز شناخته میشود، انجام آن مشکل است و از نظر زمانی وقتگیر میباشد. با توجه به مزیتهای فراوان هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c)، در این تحقیق تلاش شده است تا ارزش استفاده از این معیار جهت غربالگری و تشخیص دیابت و اختلال تحمل گلوکز مورد بررسی قرار گیرد.
روشها: در یک مطالعه مقطعی، 497 فرد ارجاعشده جهت انجام آزمون تحمل گلوکز خوراکی، همزمان از جهت میزان HbA1c مورد بررسی قرار گرفتند. پس از تعیین موارد دیابتی، اختلال تحمل گلوکز (IGT) و نرمال (بر مبنای معیار سازمان جهانی سلامت) حساسیت و ویژگی نقاط قطع برابر با میانگین HbA1c (در افراد نرمال) بهعلاوه یک، دو، سه و چهار انحراف معیار جهت تشخیص موارد دیابتی، IGT و مجموع دو گروه یادشده بررسی و منحنیهای ROC ترسیم گردید. جهت سنجش اختلاف سطح HbA1c در گروههای مختلف از آزمون t غیرزوج و آنالیز واریانس استفاده گردید. در تمامی موارد 05/0 P< معنیدار تلقی شد.
یافتهها: میانگین HbA1c در گروههای بیماران دیابتی، IGT، مجموع دو گروه یاد شده و افراد نرمال به ترتیب برابر با 5/1±2/9، 8/0±9/7، 3/1±4/8 و 7/0±8/6 درصد بود که اختلافات مشاهده شده بین تمامی گروهها با مقادیر
000/0= p معنیدار بود. پس از بررسی نتایج و منحنیهای ROC مشخص گردید که نقطه قطع 5/7 (میانگین + یک انحراف معیار) در مجموع از مناسب ترین حساسیت (53/97 برای شناسایی بیماران دیابتی، 37/66برای شناسایی موارد IGT و 22/80 برای شناساییمجموع دو گروه یادشده) و ویژگی (8/73 برای شناسایی بیماران دیابتی، 44/69 برای شناسایی موارد IGT و66/86 برای شناساییمجموع دو گروه یادشده) برخوردار میباشد.
نتیجهگیری: سطح هموگلوبین A1c برابر با 5/7 درصد، میتواند معیاری حساس با ویژگی مناسب جهت غربالگری به ویژه در رابطه با مجموع بیماران دیابتی + IGT و بیماران دیابتی (به تنهایی) محسوب گردد. لذا پیشنهاد میشود با انجام تحقیقات مشابه در سطح کشوری، ارزش این روش برای غربالگری موارد دیابت و IGT مورد بررسی بیشتری قرار گیرد.
مسعود امینی، مریم محمدی، مهرداد حسینپور،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده
مقدمه: در این مطالعه، میانگین مقادیر هموگلوبین گلیکوزیله در بیماران مبتلا به پرفشاری خون اولیه در مقایسه با افراد گروه شاهد بررسی میشود.
روشها: هفتاد بیمار غیردیابتی مبتلا به پرفشاری خون اولیه انتخاب گردیده و با افراد گروه شاهد (140 نفر) که سابقه بیماری خاصی را نداشتند مقایسه شدند. کلیه افرادی که سابقه بیماریهای متابولیک، کم خونی، بیماریهای کلیوی، طحالبرداری و آبستنی داشته یا از داروی خاصی استفاده میکردند، از مطالعه خارج شدند. از افراد هر دو گروه نمونه خونی تهیه و سریعا" به آزمایشگاه مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم منتقل گردید. در آزمایشگاه پارامترهای قند خون ناشتا و هموگلوبین گلیکوزیله (با روش کالریمتری با اسیدتیوباربیتوریک) اندازهگیری شد. برای مقایسه میانگین متغیرهای مورد مطالعه از آزمون t غیر زوج استفاده شد. در این مطالعه مقادیر p کمتر از 05/0 معنیدار تلقی گردید.
یافتهها : میانگین قند ناشتا در گروه مورد 1/16±07/103 میلیگرم در دسیلیتر و در گروه شاهد 7±92 میلیگرم در دسیلیتر بود (05/0 p< ). میانگین هموگلوبین گلیکوزیله در گروه مورد 78/0± 38/7% و در گروه شاهد 85/0±5/6 درصد بود (05/0 p<).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که در بیماران مبتلا به پرفشاری خون اولیه، مقادیر هموگلوبین گلیکوزیله بالاتر از گروه شاهد است .
حسن صفایی، مسعود امینی،
دوره 3، شماره 1 - ( 2-1383 )
چکیده
مقدمه: افراد دیابتی بیشتر در معرض ابتلا به بیماریهای قلبی- عروقی هستند و پیش آگهی نامطلوب تری دارند. این مطالعه بهمنظور بررسی شیوع عوامل خطرزای بیماریهای قلبی- عروقی در جمعیت دیابتی شناخته شده نوع 2 انجام شده است.
روشها: در یک مطالعه مقطعی به روش نمونهگیری آسان، 1150 بیمار دیابتی شناخته شده نوع 2 پس از معاینه بالینی و ثبت مشخصات از نظر اختلالات چربی خون، پرفشاری خون، چاقی، پروتئینوری و استعمال دخانیات مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: بیماران مورد مطالعه شامل تعداد 345 نفر مرد (9/29%) و 806 نفر زن (1/70%) بودند. میانگین قند خون ناشتا mg/dl 4/53± 6/165، 5/1± 2/9= HbA1c و مدت ابتلا به دیابت 7/5±2/10 سال بوده است. درصد بیماران زن دارای سه عامل خطرزا نسبت به مردان بهطور مشخص بیشتر بود (7/50% در مقابل 5/33%؛ 001/0P<). هیپرکلسترولمی در بیماران زن شایعتر بود که 5/19% مردان و 2/50% زنان (001/0P< ) را شامل میشـد. همچنین شیـوع چاقـی در بیماران زن بیشتر بود (6/13% مردان ، 8/30% زنان؛ 001/0 P<). 6/56% بیماران پرفشاری خون و 3/29% آنها پروتئینوری داشتند (6/25% مردان و 6/21% زنان) و 17% بیماران سیگاری بودند که اکثریت با مردان بود.
نتیجهگیری: شیوع بسیار بالای عوامل خطرزای قلبی- عروقی در بیماران دیابتی قابل ملاحظه میباشد و ضروری است کنترل قند خون و سایر عوامل خطرزای قلبی برای کاهش عوارض و جلوگیری از پیشرفت آنها مد نظر قرار گیرد.
بهزاد شمس، مهین هاشمی پور، سیدحسین سعادت، سیدمحمدحسن امامی، زهرا عبدیزدان، اکبر حسن زاده، خسرو خطیبی، ساسان حقیقی، سیلوا هوسپیان،
دوره 3، شماره 1 - ( 2-1383 )
چکیده
مقدمه: با توجه به حضور مجموعهای از عوامل مختلف مستعدکننده، افزایش شیوع عفونت هلیکوباکتر پیلوری در بیماران دیابتی محتمل به نظر میرسد. این مطالعه، با هدف بررسی شیوع عفونت فوق در کودکان دیابتی و مقایسه آن با گروه شاهد به انجام رسیده است.
روشها: در یک مطالعه مقطعی، تعداد 75 بیمار دیابتی 2ـ18 ساله و به همین تعداد کودک غیردیابتی بهعنوان گروه شاهد انتخاب و هر دو گروه از نظر سن، جنس و وضعیت اقتصادی- اجتماعی همسان گردیدند. سپس در تمامی افراد مورد مطالعه، IgG ضد هلیکوباکتر پیلوری اندازهگیری و فراوانی نسبی عفونت هلیکوباکتر پیلوری بر مبنای آزمون مذکور، مشخص گردید. در بیماران دیابتی با علائم گوارشی و سرولوژی مثبت، آندوسکوپی به منظور تأیید نهایی تشخیص و مشخص نمودن موارد نیازمند درمان انجام شد.
یافتهها: شیوع عفونت هلیکوباکتر پیلوری در بیماران دیابتی، 7/22% و در گروه شاهد 3/17% بود که اختلاف موجود، از نظر آماری معنیدار نبود. از نظر متغیرهای زمینهای مانند سن، جنس، سن شروع دیابت، تعداد ویزیت طی شش ماهه اخیر، HbA1c و نیاز به انسولین روزانه، تفاوت معنیداری بین بیماران دیابتی آلوده به هلیکوباکتر پیلوری و افراد غیرآلوده، وجود نداشت. علائم گوارشی در کودکان دیابتی شایعتر از گروه شاهد بود ولی شیوع این علائم در دو گروه دیابتی آلوده و غیرآلوده، تفاوت معنیداری نداشت.
نتیجهگیری: چنین به نظر میرسد که ابتلا به دیابت باعث افزایش شیوع عفونت هلیکوباکتر پیلوری در کودکان دیابتی نشده است. با این حال، برای تعیین اثر درمان اختلال یادشده در بهبود کنترل قند خون کودکان دیابتی نوع 1، انجام مطالعات بیشتر ضرورت دارد.
صدیقه عسگری، غلامعلی نادری، مژگان قاری پور، غلامرضا دشتی، علی سجادیان،
دوره 3، شماره 1 - ( 2-1383 )
چکیده
مقدمه: مطالعات جدید آترواسکلروز را بیماری التهابی معرفی نمودهاند. از این رو استفاده از داروهای ضدالتهاب ممکن است در پیشگیری یا کنترل آترواسکلروز مفید باشد. یافتن داروهایی با منشأ طبیعی (گیاهی) و بدون عوارض جانبی مفید به نظر میرسد. کرفس کوهی از خانواده چتریان میباشد که دارای آثار ضدالتهابی و ضددرد بوده است. لذا مطالعه حاضر جهت بررسی اثر گیاه مزبور بر پیدایش و پیشرفت آترواسکلروز طراحی شد.
روشها: بیست خرگوش نر بالغ سفید خریداری شده از انستیتو پاستور ایران به مدت دو هفته تحت رژیم پایه قرار گرفتند و پس از آن بهطور تصادفی به چهار گروه پنجتایی تقسیم شدند (گروه اول: دارای رژیم معمولی،گروه دوم: رژیم پرکلسترول، گروه سوم: رژیم معمولی بهعلاوه کرفس کوهی و گروه چهارم: رژیم پرکلسترول بهعلاوه کرفس کوهی) و به مدت سه ماه تحت رژیمهای مربوطه قرار گرفتند. قبل و بعد از اتمام دوره از حیوانات آزمایشهای بیوشیمیایی بهعمل آمد و مقادیر کلسترول تام، HDL-کلسترول، LDL-کلسترول، تریگلیسرید و قند خون ناشتا توسط روش آنزیمی با کیت مربوطه و CRP کمی توسط روش کدورتسنجی و مالون دیآلدیید و ظرفیت آنتی اکسیدانی با روش اسپکتروفتومتریک تعیین گردید. در پایان پس از اتوپسی، نمونه آئورت و کرونرهای راست و چپ مورد بررسی آسیبشناختی قرار گرفت.
یافتهها: در حیواناتی که تحت رژیم معمولی یا رژیم معمولی به اضافه کرفس بودند، در هیچکدام از عروق آئورت، کرونر راست و چپ رگههای چربی ایجاد نشد. همچنین در رژیم حاوی کلسترول و کرفس کوهی نیز پیدایش رگههای چربی در آئورت، کرونر راست و چپ بهطور معنیداری کمتر از گروه مصرفکننده کلسترول بود و در آنها کلسترول، LDL-کلسترول وCRP کمی در گروههای مصرف کننده کرفس کوهی بهطور معنیداری کمتر بود.
نتیجهگیری: گیاه کرفس کوهی احتمالاً اثر مفیدی در جلوگیری از پیدایش و پیشرفت رگههای چربی دارد. جهت یافتن مکانیسمهای دقیق چنین اثری، مطالعات دیگری باید انجام گیرد.
مهین هاشمی پور، قاسمعلی جوانمرد، حمید هورفر، رویا کلیشادی، سیلوا هوسپیان، ساسان حقیق،
دوره 3، شماره 2 - ( 3-1383 )
چکیده
مقدمه: در بیماران تالاسمیک، هموسیدروز می تواند به افزایش پژواکزایی (echogenicity) پانکراس در سونوگرافی (پژواک نگاری)، درگیری سلولهای بتا و دیابت منجر گردد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط نمای سونوگرافی پانکراس با حساسیت به انسولین در زمان انجامOGTT در کودکان 10-20 ساله تالاسمیک است.
روشها: پس از حذف بیماران دارای دیابت یا سابقه فامیلی آن، 42 کودک مبتلا به بتاتالاسمی ماژور انتخاب و پس از تعیین پژواکزایی پانکراس به وسیله سونوگرافی، بیماران به دو گروه با پژواکزایی بالا (تعداد=21) و طبیعی (تعداد=21) تقسیم شدند. سپس OGTT در آنان انجام و شاخصهای حساسیت به انسولین (ISI) و نسبت انسولین به گلوکز ناشتا و نیز غلظت فریتین سرم تعیین گردید. در23 کودک طبیعی نیز آزمایشهای مذکور بجز فریتین انجام شد و نتایج با استفاده از آزمونهای t-test وANOVA مورد آنالیز قرار گرفت.
یافتهها: در دو گروه با پژواکزایی بالا و طبیعی اختلاف میانگین فریتین سرم معنیدار بود (05/0P<). اختلاف میانگین گلوکز و انسولین در بین گروهها با تمایل به افزایش در گروه بیماران با پژواکزایی بالا، معنیدار نبود. بین فریتین و ISI در گروه با پژواکزایی بالا رابطه معنیدار وجود داشـت. 6/28% بیماران با پژواکزایی بالا IFG داشتند (05/0P<).
نتیجهگیری: نظر به وجود تمامی موارد IFG در گروه با پژواکزایی بالا و رابطه بین فریتین و ISI در این گروه، شاید بتوان از سونوگرافی پانکراس برای تشخیص مراحل ابتدایی دیابت در بیماران تالاسمیک استفاده کرد.
اعظم تیموری، ژیلا بهروز، مسعود امینی،
دوره 4، شماره 1 - ( 4-1383 )
چکیده
مقدمه: پرفشاری خون و اختلالات چربی خون در بیماران دیابتی نوع 2 شیوع بالایی دارد . شیوع بالای بیماری قلبی - عروقی
در بیماران د یابتی تا حدودی ، بستگی به این دو عامل خطر دارد . این مطالعه به منظور بررسی شیوع پرفشاری خون و
اختلالات چربی خون در بیماران دیابتی نوع 2 تازه تشخیص داده شده در اصفهان، انجام گردید.
روشها : در این مطالعه مقطعی 310 نفر بیمار دیابتی تازه تشخیص داده شده نوع 2 مراجعه کننده به مرکزتحقیقات غدد و
HbA1c متابولیسم اصفهان در طی سالهای 82 1380 تحت بررسی قرار گرفتند . قد، وزن، فشار خون، چربی های پلاسما و
این افراد اندازه گیری شد.
28/4±4/ انحراف معیار 62 ± BMI 48 سال بود . میانگین ±9/ یافته ها : میانگین سنی ± انحراف معیار افراد تحت مطالعه 83
61 %، هیپرتری گلیسریدمی در / 32 % از این افراد فشار خون بالا داشتند . هیپرکلسترولمی در 3 / کیلوگرم بر مترمربع بود . 9
67 % از این افراد دیده شد. / پایین در 8 HDL 77 % و / بالا در 3 LDL ،%61/6
،70/02±14/02 mmHg 119/08±16/59 ، فشار خون دیاستولیک mmHg میانگین ± انحراف معیار برای فشار خون سیستولیک
mg/dl HDL 124/73±31/45 و mg/dl LDL ، 207/46±105/67 mg/dl 216/10±43/65 ، تری گلیسرید mg/dl کلسترول تام
43/11±9/29 محاسبه گردید.
نتیجه گیری : پرفشاری خون و اختلالات چربی خون در بیماران دیابتی تازه تشخیص داده شده نوع 2، شیوع بالایی دارد . این
موضوع، اهمیت مداخله زودرس تشخیصی درمانی برای این دو عامل خطر را در بیماران دیابتی مشخص م یکند.
صدیقه عسگری، اکرم پورشمس، سیما ذوالفقاری، معصومه صادقی، غلامعلی نادری، نازیلا عسکری، مریم فاضلی،
دوره 4، شماره 1 - ( 4-1383 )
چکیده
در مسیر خارجی انعقاد یا مسیر وابسته به فاکتور بافتی، کمپلکسی بین فاکتور VII، کلسیم و فاکتور بافتی که یک لیپوپروتئین در غشاء سلولی است و پس از آسیب سلولی در معرض تماس قرار میگیرد، تشکیل میشود. فاکتور VII برای فعالیت بیولوژیک خود نیاز به کلسیم و ویتامین K دارد. افزایش سطح سرمی و فعالیت فاکتورهای انعقادی VII، VIII و IX ، باعث پیدایش بیماریهای عروق کرونر میشود. استروژن بعد از یائسگی با اصلاح چربیهای خون، خطر ابتلا به بیماریهای عروق کرونر را کاهش میدهد. اما اثر استروژن بر سایر عوامل زمینهساز استعداد به بیماری عروق کرونر از جمله سیستم انعقادی به خوبی شناخته نشده است. هدف این مطالعه بررسی اثر رژیمهای هورمون درمانی خوراکی بر فیبرینوژن و فاکتورهای انعقادی میباشد.
روشها: 60 زن منوپوز هسیتوکتومی شده بطور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. در یک گروه استروژن کونژوگه mg/d625/0 و در گروه دیگر استروژن کونژوگه mg/d625/0 و mg/d5/2 مدروکسی پروژسترون دریافت نمودند. قبل و سه ماه پس از هورمون درمانی، سطح سرمی فیبرینوژن، فعالیت فاکتورهای انعقادی VII، VIII و IX و سطح سرمی چربیهای خون اندازهگیری شد.
یافتهها: در گروهی که استروژن دریافت نمودند، میانگین فعالیت فاکتور VII، سه ماه پس از هورمون درمانی، افزایش معنیداری نسبت به قبل از هورمون درمانی پیدا نمود(05/0p<). میانگین فعالیت فاکتورهای انعقادی VIII و IX و میانگین سطح سرمی فیبرینوژن قبل و سه ماه پس از هورمون درمانی، با استروژن ± مدروکسی پروژسترون تفاوت معنیداری نداشت (05/0p>). در هر دو گروه بعد از مصرف هورمون، سطح سرمی کلسترول و LDL - C کاهش و HDL - C افزایش معنیداری دارد (000/0p>)، اما میزان تریگلیسرید در گروه استروژن بدون پروژسترون افزایش پیدا کرد.
نتیجهگیری: افزایش معنیدار فعالیت فاکتور VII با افزایش معنیدار تریگلیسرید سرم در دریافت کنندگان استروژن در این مطالعه قابل توجیه است. این مطالعه نشان میدهد که هورمون درمانی با روش به کار برده شده تغییر معنیداری در میانگین فیبرینوژن سرم و فعالیت فاکتور VIII و IX ایجاد نمیکند. این یافته ممکن است، بهطور واقعی یا ناشی از محدود بودن تعداد نمونهها با توجه به وسیع بودن محدوده طبیعی فعالیت فاکتورهای انعقادی و فیبرینوژن سرم باشد که با انجام مطالعات طولانیتر و با تعداد نمونه بیشتر قابل بررسی میباشد
اعظمالسادات طباطبایی، نگار حری، محبوبه فرمانی، ساسان حقیقی، بدرالملوک فرقانی، مسعود امینی،
دوره 4، شماره 2 - ( 5-1383 )
چکیده
یبوست شایعترین علامت گوارشی در دیابت است. اریترومایسین آگونیست هورمون گوارشی موتیلین میباشد که میتواند اثرات این هورمون را در تحریک حرکات روده و ترشح انسولین تقلید نماید.در این مطالعه تلاش گردیده که با توجه به خواص اریترومایسین، اثرات آن در بهبودی علایم یبوست و کنترل بهتر قند خون مورد بررسی قرار گرفته و با متوکلوپرامید مقایسه گردد.
روشها: در یک کارآزمایی بالینی 3 ماهه بر روی بیماران دیابتی نوع 2 مبتلا به یبوست، 24 بیمارتحت درمان با اریترومایسین (400 میلیگرم قبل از خواب) و 15 بیمارتحت درمان با متوکلوپرامید (mg10 میلیگرم سه بار در روز قبل از غذا ) قرار گرفتند. آزمایشهای قند خون ناشتا و دو ساعت بعد در شروع طرح و هریک ماه یکبار، تا سه ماه و HbA1c در شروع و پایان مطالعه اندازهگیری و مقایسه گردیدند. شدت یبوست براساس تعداد دفعات اجابت مزاج در هفته، در هر ماه از بیماران سؤال شد و فرمهای مربوطه جهت بررسی بهبود وضعیت یبوست تکمیل گردید.
یافتهها: در گروه تحت درمان با اریترومایسین قند خون دو ساعت بعد از غذا کاهش پیدا نمود (از0/47±7/99 به 3/46±0/174 و 01/0=P ). یبوست در هر دو گروه بهبودی چشمگیری داشت (0=P).
نتیجهگیری: بهنظر میرسد که در بیماران دیابتی تیپ 2 مبتلا به یبوست، مصرف اریترومایسین به میزان 400 میلی گرم قبل از خواب نه تنها سبب بهبودی در یبوست میشود بلکه کنترل بهتر قند خون را نیز به همراه دارد.
زهرا عبدیزدان، نرگس صادقی، بدرالملوک فرقانی، مهین هاشمی پور، منصوره کبیرزاده، مرضیه حسن پور، مریم معروفی،
دوره 4، شماره 2 - ( 5-1383 )
چکیده
توصیههای غذایی در کودکان مبتلا به دیابت نوع 1 با هدف کاهش عوارض دراز مدت دیابت به انجام می رسد. با این حال اطلاعات دقیقی در مورد نحوه به کارگیری توصیه های غذایی در این کودکان وجود ندارد. لذا این مطالعه با هدف بررسی وضعیت تغذیه ای کودکان مبتلا به دیابت نوع 1 به انجام رسیده است.
روشها: در یک مطالعه توصیفی دو گروه کودک 18-4 ساله مبتلا به دیابت قندی نوع یک و سالم با استفاده از پرسشنامه از نظر وضعیت تغذیهای مورد بررسی قرار گرفتند. پایایی پرسشنامه طی یک مطالعه مقدماتی و روایی آن از طریق اعتبار محتوی تعیین گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمونهای آماری t و محاسبه ضریب همبستگی پیرسون انجام شد.
یافتهها: در کودکان 6-4 ساله مبتلا به دیابت کالری تام و فیبر مصرفی بیشتر از گروه غیر دیابتی بود. در گروه سنی 10-7 سال میزان فیبر،چــــربی تام، پروتیین، شکر و کلـسترول ،PUFA ،SFA مصرفی ، همچنین درصد کالری مصرفی مربوط به چربی تام، پروتیین، کربوهیدرات، شکر و SFA درکودکان مبتلا به دیابت نسبت به گروه شاهد بیشتر بود. در گروه سنی 14-11 سال، میانگین میزان شکر و فیبر مصرفی همچنین درصد کالری مصرفی مربوط به PUFA و شکر درکودکان دیابتی به طور معنیداری بیشتر از غیر دیابتی ها بود. در گروه سنی 18-15 سال، کودکان دیابتی مقــادیر بیشتری از کالری تـــــام ، پروتیین، کربوهیـــدرات، شکر و فیبر را دریافت نموده بودند .
نتیجهگیری: درکلیه گروههای سنی در دو گروه تحت مطالعه، توزیع کالری مربوط به کربوهیدرات و چربی از توصیه های استاندارد پیروی می کرد درحالی که درصد انرژی مربوط به پروتیین مصرفی مختصری بالاتر از مقادیر توصیه شده استاندارد بود، که درکودکان خطر نفروپاتی دیابتی را به همراه دارد، لذا پیشنهاد میشود مصرف پروتیین کاهش یابد. از آنجا که در کودکان تحت مطالعه با افزایش سن مصرف فیبر کمتر شده است، توصیه میشود آموزشهای لازم در این زمینه در سطح وسیع در جامعه انجام گیرد تا با تغییر سبک زندگی در جامعه، کودکان دیابتی در سن مدرسه احساس انزوای اجتماعی کمتری داشته باشند.
صدیقه عسگری، مژگان قاریپور، غلامعلـی نادری، بابک ثابت، علیرضا خسروی، محمد هاشمی،
دوره 4، شماره 2 - ( 5-1383 )
چکیده
آترواسکلروز، فرآیندی است که با هیپرکلسترولمی و ایجاد fatty streak آغاز میگردد. همچنین مطالعات قبلی نقش سیستم ایمنی را در این روند نشان دادهاند. LDL (لیپوپروتیین با دانسیته کم) میتواند دچار تغییراتی گردد که از جمله مهمترین آنها اکسیداسیون میباشد. سیستم ایمنی، علیه LDL اکسید جدید تولید شده آنتیبادی اختصاصی میسازد. تیتر اتوآنتیبادی مذکور در جمعیتهای انسانی بهعنوان روشی تشخیصی در شناخت میزان پیشرفت آترواسکلروز بکار میرود. رابطهای بین افزایش تیتر اتو آنتیبادی علیه اکسید LDL و نیز افزایش وقوع بیماری قلبی عروقی نشان داده شده است. در این مطالعه میزان اتوآنتیبادی علیه LDL اکساید (Cu+2-LDL، MDA-LDL) و Native-LDL در بیماران آنژیوگرافی غیرطبیعی و آنژیوگرافی طبیعی و گروه شاهد مورد مقایسه قرار گرفته است.
روشها: این مطالعه به شیوه موردی- شاهدی در سه گروه بیماران با آنژیوگرافی غیر طبیعی (دارای گرفتگی عروق کرونر)، بیماران با آنژیوگرافی طبیعی و افراد ظاهراً سالم بعنوان گروه شاهد انجام شد.تعداد نمونه درهرگروه 20 نفر بود. تیتر اتوآنتی بادی علیه اکسید LDL گروههای مختلف با روش الایزا تعیین و سپس توسط آزمون آماری ANOVA مقایسه گردید.
یافتهها: نتایج بدست آمده نشان میدهد که میانگین جذب مشاهده شده در مورد اتوآنتیبادی علیه اکسید LDL ناشی از مالوندیآلدیید در گروهها بترتیب برابر با 415/0±551/3،2/0±361/0، 078/0±093/0 میباشد (005/0p<). مقدار اتوآنتیبادی علیه Native-LDL و نیز Cu+2-LDL تفاوت معنیداری نداشته است.
نتیجهگیری: از آنجا که مقادیر اتوآنتیبادی علیه اکسید LDL بطور معنیدار در گروه آنژیوگرافی غیرطبیعی از افراد به ظاهر سالم و نیز افراد با آنژیوگرافی طبیعی بالاتر است، بنابراین تعیین مقادیر آنتی بادی جهت تشخیص بالینی سریع میزان پیشرفت آترواسکروز مفید می باشد.
سیدمحمد محمدی، مژگان کاویانی، اشرف امین الرعایا، حسن رضوانیان، علی کچویی، مسعود امینی،
دوره 4، شماره 4 - ( 3-1384 )
چکیده
هیپرهموسیستیینمی با اختلال در عملکرد سلولهای اندوتلیال عروق ممکن است باعث افزایش فشار خون شود. هدف از این مطالعه تعیین رابطه بین سطح هموسیستیین پلاسما و فشار خون در بیماران دیابتی نوع 2 تازه تشخیص داده شده بود.
روشها : در یک مطالعه مقطعی، 46 بیمار دیابتی نوع 2 تازه تشخیص داده شده به روش آسان انتخاب شدند. پس از معاینه بالینی، فشار خون تمامی افراد در دو روز متوالی و در دو نوبت به فاصله نیم ساعت اندازهگیری و میانگین فشار خونهـا ثبت شد. نمونه خون جهت آزمـایش گلوکز ناشتای پلاسما، HbA1c، هموسیستیـین (Hcy)، کراتینین، کلسترول تـام، HDL-C و تری گلیسرید گرفته شد. سپس رابطه بین میانگین غلظت Hcy و فشار خون سیستولی و دیاستولی افراد با استفـاده از ضریب همبستـگی پیرسون تعیین گردید. بیمـاران براساس سطح هموسیستیـین پلاسمـا به 3 گروه با μmol/l 10< Hcy ، μmol/l15 Hcy < 10 و μmol/l 15≥ Hcy تقسیم شدند. سپس میانگین فشار خون سیستولی و دیاستولی بین این گروهها با استفاده از ANOVA یک طرفه و آزمون Tuckey- HSD مقایسه شد.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار غلظت هموسیستیینμmol/l (8/6)2/12 و میانگین و انحراف معیار فشار خون سیستولی و دیاستولی به ترتیب (1/18)8/128 و (9) 3/82 میلیمتر جیوه بود. بین سطح هموسیستیین پلاسما و فشار خون سیستولی (01/0< Pو 39/0=r) و دیاستولی (01/0P< و 44/0= r) رابطه معنیدار وجود داشت. میـانگین فشـار خون سیستولی و دیاستولی بیماران با μmol/l 15≥ Hcy به ترتیب (7/17)5/152 و (5/27)8/91 میلیمتر جیوه بود که بالاتر از بیماران در دو گروه دیگر بود (001/0P<). بین سطح هموسیستیین پلاسما با FPG ، HbA1c، و لیپیدهای سرم رابطهای وجود نداشت.
نتیجهگیری: در بیماران دیابتی نوع 2 تازه تشخیص داده شده، بین سطح هموسیستیین پلاسما و فشار خون سیستولی و دیاستولی رابطه معنیدار وجود دارد. بیماران با هیپرهموسیستینمی فشار خون بالاتری دارند.
نگار حری، محبوبه فرمانی، ساسان حقیقی، گشتاسب ستاری، زهرا پورنقشبند، مسعود امینی،
دوره 5، شماره 3 - ( 2-1385 )
چکیده
در مبتلایان به سندرم تخمدان پلی کیستیک(PCOS) احتمال وجود دیابت نوع 2 و بیماریهای قلبی ـ عروقی بیشتر است. با توجه به شیوع بالاتر PCOS در بیماران دیابتی نوع 2 و اولویت استفاده از داروهای حساسکننده به انسولین در حضور این اختلال، شناسایی PCOS در بیماران دیابتی ضروری به نظر میرسد. این مطالعه با هدف بررسی میزان شیوع PCOS در بیماران دیابتی نوع 2 به انجام رسیده است.
روشها : 157 زن مبتلا به دیابت نوع 2 در سنین باروری از نظر معیارهای تشخیص PCOS بالینی، تأیید شده در ,1990 National Institute of Child Health and Human Development Conference of PCOS بررسی و به دو گروه مبتلا و غیرمبتلا تقسیم شدند. در دو گروه پرسشنامه وضعیت بارداری تکمیل شد. دور کمر، فشار خون، وزن و قد اندازهگیری و آزمایشهای بیوشیمیایی در دو گروه و آزمایشهای هورمونی در گروه PCOS انجام شد.
یافتهها : شیوع PCOS در این جامعه بالا و حدود (4/13ـ5/4 : 95% CI) 3/8% بود. در گروه PCOS، دیابت به وضوح در سنین پایینتر آغاز شده و BMI و دور کمر به طور معنیداری بیشتر بود، کلسترول تام، HDL، LDL ،HbA1c، تریگلیسرید و فشار خون در دو گروه تفاوتی نداشت.
نتیجهگیری : PCOS در جامعه دیابتی شیوع بالایی دارد. در بیماران دیابتی مبتلا به PCOS، احتمال دارد که مقاومت به انسولین بیشتر از گروه غیرمبتلا باشد بنابراین در این بیماران تکیه بیشتر بر کاهش مقاومت به انسولین میتواند در کنترل دقیقتر بیماری قند و بهبود وضعیت بیمار کمک کننده باشد.
حسن صفایی، مسعود امینی، ژیلا بهروز، اعظم تیموری،
دوره 5، شماره 3 - ( 2-1385 )
چکیده
رتینوپاتی یکی از عوارض دیابت بوده و شیوع آن قویاً با طول مدت بیماری و نحوه کنترل آن ارتباط دارد. با وجود این رابطه ، مطالعات انجام شده، شیوع رتینوپاتی دیابتی را در بدو تشخیص بیماری5 تا 30 درصد گزارش نموده اند. با توجه به عوارض جبران ناپذیر حاصل از عارضه فوق، این مطالعه به منظور بررسی میزان شیوع رتینوپاتی بیماران دیابتی نوع 2 و رابطه آن با سایر عوامل خطر در بیماران تازه تشخیص داده شده به انجام رسید.
روشها :این مطالعه در فاصله سالهای 1380 تا 1383 بر روی تعداد710 بیمار دیابتی تازه شناخته شده نوع 2 در مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم اصفهان به انجام رسید. بیمارانی که کمتر از یک سال از شروع بیماری آنها گذشته بود وارد مطالعه شدند. از بیماران ضمن معاینه بالینی و آزمایشهای خون از نظر قندخون ناشتا ، هموگلوبین گلیکوزیله، چربی ها، اوره، کراتینین و ادرار 24 ساعته از نظر آلبومین ، معاینه چشم از نظر وجود رتینوپاتی توسط متخصص چشم پزشک انجام گردید.
یافتهها: از بیماران مورد بررسی، تعداد 286 نفرمرد و424 نفر زن بودند. میانگین سنی و مدت ابتلای آنها به ترتیب 8/9± 8/48 سال (دامنه سنی31 تا 72 سال) و 5/4 ±8/6 ماه بود که از این تعداد 9% مبتلا به رتینوپاتی بودند (8/9% مردان و 5/8 % زنان). در تجزیه وتحلیل نهایی با استفاده از رگرسیون لوجستیک، نمایه توده بدنی، فشار خون دیاستولی و آلبومین ادرار 24ساعته بهعنوان عوامل خطر تعیین کننده رتینوپاتی شناخته شدند.
بحث : با وجود آنکه در این بررسی رتینوپاتی از شیوع متوسطی نسبت به سایر مطالعات بر خوردار بود. اما با توجه به عوارض و اختلالات ناتوان کننده حاصل از آن ، ضروری است تمام بیماران دیابتی نوع 2 در بدو تشخیص از نظر رتینوپاتی مورد معاینه قرار گیرند.
نارگل احمدی محمودآبادی، سیدحسین مدنی، پروین محزونی، اکبر وحدتی،
دوره 6، شماره 1 - ( 5-1385 )
چکیده
مقدمه: کنگرفرنگی با نام علمی Cynara scolymus L. ، گیاهی از خانواده کاسنی (Compositae) است. در این تحقیق تأثیر عصاره هیدروالکلی کنگرفرنگی بر میزان گلوکز، لیپیدها و لیپوپروتیینهای سرمی و پیشگیری از بروز دیابت نوع یک مورد بررسی قرار گرفت.
روشها: در این تحقیق از 20 رت نر بالغ به وزن متوسط 250-200 گرم در چهار گروه پنجتایی استفاده شد. رتهای گروه شاهد سرم فیزیولوژی دریافت نمودند. گروه دوم (دیابتی شده)، آلوکسانمنوهیدرات به میزان mg/kg/bw120 دریافت نمودند. گروه سوم (دیابتیشده+گلیبنکلامید)، علاوه بر تیمار مشابه گروه دوم، گلیبنکلامید با دوز mg/kgbw 5/0 دریافت نمودند. گروه چهارم (آلوکسان منوهیدرات+کنگرفرنگی)، آلوکسانمنوهیدرات را با دوزmg/kgbw 120 همراه با عصاره هیدروالکلی کنگرفرنگی با دوز mg/kgbw 300 به صورت همزمان دریافت نمودند. تجویز مواد در همه گروهها به صورت تزریق داخل صفاقی انجام گرفت. 48 ساعت بعد از آخرین تزریق، از قلب رتها خونگیری به عمل آمد و فاکتورهای سرمی مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج به دست آمده، کاهش معنیدار میزان گلوکز، کلسترولتام، تریگلیسرید، VLDL و LDL را در گروه تحت تیمار همزمان عصاره و آلوکسان منوهیدرات نسبت به گروه دیابتی شده نشان داد (05/0 P <). همچنین در مورد میزان HDL نیز افزایش معنیداری مشاهده گردید (05/0 P <). عصاره هیدروالکلی کنگرفرنگی نتوانست میزان قند خون را در حد داروی شیمیایی گلیبنکلامید کاهش دهد (05/0 P <)، اما در اثر بر سایر عوامل در حد گلیبنکلامید عمل نموده است.
نتیجهگیری: کنگرفرنگی حاوی ترکیبات آنتیاکسیدان است که با اثر حفاظتی بر سلولهای بتا، در مقابل آلوکسان عمل میکند. این تحقیق نشان داد که عصاره هیدروالکلی کنگرفرنگی میتواند در پیشگیری از بروز دیابت نوع یک مؤثر باشد.
حسن صفایی، مسعود امینی،
دوره 6، شماره 3 - ( 2-1386 )
چکیده
بیماریهای عروق قلبی شایعترین علت مرگ و میر در بیماران دیابتی و دو تا سه برابر افراد غیر دیابتی است. کنترل شدید قند خون در این بیماران اثر اندکی بر کاهش خطر عوارض قلبی عروقی نشان داده است. در این رابطه وجود سایر عوامل خطر قلبی عروقی از جمله دیس لیپیدمی را بیش از افزایش قند خون موثر می دانند. این مطالعه به منظور بررسی کیفیت درمان و کنترل چربیهای خون در بیماران دیابتی نوع 2 به انجام رسیده است.
روشها: در این مطالعه تعداد 602 بیمار دیابتی نوع2 که بطور منظم حداقل چهار بار در سال جهت کنترل قند خون به درمانگاه دیابت مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم اصفهان مراجعه کرده بودند برای مدت پنج سال (1383-1379) مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران از نظر میزان خطر سطح چربیهای خون در سه گروه ، با سطح مطلوب(Low risk ) ، مرزی(Moderate risk) و بالا (High risk) که بر اساس میانگین سطح چربیهای خون در طول سال محاسبه شد ، ارزیابی شدند. بر اساس شاخص های استاندارد(معیار های ADA) سطح کنترل برای LDL کلسترول کمتر از 100 ، تری گلیسرید کمتر از 150 و HDL کلسترول برای مردان و زنان به ترتیب ، بیشتر از 40 و 50 میلیگرم درصد در نظر گرفته شد.
یافتهها: در شروع مطالعه، میانگین سن بیماران5/9±2/52 و مدت دیابت6/4±8/6 سال و هموگلوبین گلیکوزیله 7/1±2/9% و شاخص توده بدنی 2/4±4/29 کیلوگرم بر مترمربع بود. 4/81% LDL کلسترول و 71% تری گلیسرید بالا داشتند که به ترتیب 8/47% و 6/41% آنها در سطح خطر بالا بود. در ابتدا 4/12% از ترکیبات استاتین و 5/21% از فیبرات استفاده کرده بودند که در پایان به ترتیب به4/50 % و 7/14% رسیده بود. در افراد هیپر لیپیدمی سطح LDL کلسترول از 8/35±8/170 در شروع مطالعه به mg/dl30±119 در صد (001/0P< ) ، تریگلیسرید از 126±8/273 به97±2/225 (004/0=P) کاهش و HDL کلسترول از 6/10±9/43 به 1/14±4/48 (6/0P<) افزایش یافته بود. درصد تغییرات به ترتیب برابر 8/35%- ،7/17%- و 3/7%+ بود. بطور کلی در پایان پیگیری سطح LDL کلسترول در30% و تریگلیسرید در 37% بیمارانی که هیپرلیپیدمی داشتند به کنترل هدف رسیده بود.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد کیفیت کنترل چربیها در بیماران مذکور نامطلوب است. با توجه به شیوع بالای هیپرلیپیدمی در افراد دیابتی که از عوامل مهم خطر ابتلا به عوارض قلبی عروقی در این بیماران میباشد، تشخیص و درمان دیس لیپیدمی تا دستیابی به کنترل مطلوب برای پیشگیری از بروز عوارض بعدی حائز اهمیت میباشد.
احمد اسماعیل زاده، لیلا آزادبخت،
دوره 6، شماره 3 - ( 2-1386 )
چکیده
اطلاعات محدودی در زمینه ارتباط مصرف میوه ها و سبزیها با سطح پلاسمایی بیومارکرهای التهابی و شیوع سندرم متابولیک وجود دارد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی ارتباط مصرف میوه ها و سبزیها با سطح پلاسمایی CRP و سندرم متابولیک در زنان تهرانی صورت گرفت.
روشها: در این مطالعه مقطعی 486 زن 60-40 ساله از معلمان زن تهرانی که مبتلا به بیماریهای مزمن نبوده و انرژی دریافتی خود را در حد معقول گزارش کرده بودند به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و بصورت تصادفی انتخاب شدند. دریافتهای غذایی افراد با استفاده از یک پرسشنامه نیمه کمی بسامد خوراک برای یکسال ارزیابی گردید. وزن و قد طبق دستورالعملهای استاندارد اندازهگیری و نمایه توده بدن محاسبه شد. نمونه خون سیاهرگی پس از 14-12 ساعت ناشتا بودن، جهت اندازهگیری سطح گلوکز خون، انسولین و لیپیدهای سرم جمعآوری گردید و فشار خون طبق روش استاندارد اندازهگیری شد. سندرم متابولیک طبق معیارهای ATP III (Adult Treatment Panel-III) تعریف شد.
یافتهها: میانگین مصرف میوه ها و سبزیها در افراد مورد مطالعه بترتیب 79±228 و 88±186 گرم در روز بود. هم مصرف میوهها و هم مصرف سبزیها، هر دو ارتباط معکوسی با سطح پلاسمایی CRP داشتند. بعد از کنترل اثر سن، نمایه توده بدن و دور کمر، میانگین پلاسمایی CRP در بین پنجکهای مصرف میوهها بترتیب 94/1، 79/1، 65/1، 61/1، و 56/1 میلی گرم در لیتر (مقدار P برای روند کمتر از 01/0) و در بین پنجکهای مصرف سبزیها بترتیب 03/2، 82/1، 58/1، 52/1 و 47/1 میلی گرم در لیتر بود (مقدار P برای روند کمتر از 01/0). این ارتباطهای معکوس پس از کنترل اثر سایر عوامل مخدوش کننده و عوامل تغذیه ای همچنان معنی دار بود. پس از کنترل اثر عوامل مخدوش کننده، افرادی که در بالاترین پنجک مصرف میوه ها بودند دارای 34% (فاصله اطمینان 95%: 20% تا 46%) و افرادی که در بالاترین پنجک مصرف سبزیها قرار داشتند، دارای 30% (فاصله اطمینان 95%: 16% تا 39%) شانس کمتر جهت ابتلا به سندرم متابولیک در مقایسه با افراد پایین ترین پنجک بودند.
نتیجهگیری: یافته های این مطالعه ارتباط معکوسی را بین مصرف بالای میوه ها و سبزیها با خطر سندرم متابولیک نشان داد، شاید قسمتی از این ارتباط از طریق سطح پلاسمایی CRP میانجیگری شود. این یافته ها از توصیه های کنونی تغذیه ای مبنی بر افزایش مصرف میوه ها و سبزیها برای پیشگیری از بیماریهای قلبی عروقی حمایت میکند.
فرشته کلانتری، سیلوا هوسپیان، ساسان حقیقی، مسعود امینی،
دوره 6، شماره 3 - ( 2-1386 )
چکیده
هدف از این مطالعه بررسی شیوع عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی در بیماران دیابتی نوع 1مراجعه کننده به مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم اصفهان می باشد.
روشها : در این مطالعه مقطعی، شیوع عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی شامل دیس لیپیدمی، مصرف سیگار و پرفشاری خون در افراد دیابتی نوع یک 30ـ15 ساله مورد بررسی قرار گرفت. موارد mg/dl 170> کلسترول ، mg/dl 100 LDL< ، mg/dl 35> HDL ، mg/dl 150< TG، فشار خون سیستولیک کمتر از 120 و دیاستولیک کمتر از 80 میلیمتر جیوه به عنوان حد مطلوب کنترل محسوب شدند.
یافته ها : در 219 بیمار دیابتی نوع 1 ( میانگین سنی 3/10 5/22 سال ، زن/مرد=120/99)، میانگین کلسترول و HDL کلسترول در زنان(9/34176،1/344/46) بالاتر از مردان بود(4/329/162،1/105/41) (05/0P<). در کل جمعیت مورد مطالعه شیوع مصرف سیگار(15 نفر ) 9/6%، هیپرکلسترولمی(104نفر) 4/47%، 100 HDL (50نفر) 8/22%، هیپرتری گلیسریدمی(40نفر) 3/18% و پرفشاری خون (17نفر( 7/7% بود. در بررسی عوامل خطر به تفکیک جنس شیوع mg/dl35HDL< در مردان وmg/dl 170> کلسترول در زنان بیشتر بود (05/0P<).
نتیجه گیری : نظر به شیوع نسبتاً بالای عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی در جمعیت دیابتی نوع 1 اصفهان و نیز تعدیل پذیر بودن این فاکتورها، تلاش در جهت آموزش کنترل مطلوب دیابت، افزایش فعالیت بدنی و پیگیری مستمر این عوامل خطر در بیماران دیابتی نوع 1 ضروری به نظر میرسد.
صدیقه عسگری، علی رضا قنادی، شهریار ادیبی، غلامرضا دشتی، غلامعلی نادری، علی رضا هلالات، نرگس جعفری دینانی،
دوره 6، شماره 3 - ( 2-1386 )
چکیده
آترواسکلروز شایعترین علت مرگ و میر در اکثر کشورهای صنعتی است و تحقیقات بسیاری برای حل مشکلات مربوط به این بیماری درحال انجام است. امروزه بدلیل عوارض جانبی داروهای شیمیایی، استفاده از داروهای گیاهی مورد توجه خاصی قرار گرفته است. در این مطالعه نیز اثرات سیاه دانه (Ranunculacea)Nigella sativa L. بر روی آترواسکلروز و بعضی فاکتورهای موثر در ایجادآن در خرگوشهای هیپروکلسترولمیک بررسی شده است.
روشها: به این منظور 15 سر خرگوش نر بالغ به 3 گروه آزمایشی ]گروه معمولی ، گروه پرکلسترول (%1 کلسترول)، گروه پرکلسترول (%1 کلسترول)+ سیاه دانه(%5 سیاه دانه)[ تقسیم شدند و بهمدت 8 هفته تحت رژیمهای غذایی قرار گرفتند.در ابتدا و انتهای مطالعه نمونه خون خرگوشها برای بررسی فاکتورهای بیوشیمیایی و در انتهای مطالعه عروق کرونر راست و چپ و آئورت برای بررسی میزان تشکیلFatty streak به کار برده شد.
یافتهها: نتایج نشان می دهند که مصرف سیاه دانه به همراه رژیم پرکلسترول سبب کاهش معنی دار کلسترول و LDL کلسترول و همچنین کاهش معنی دار میزان تشکیلfatty streak در آئورت، کرونر راست و چپ می گردد. در ضمن این گیاه سبب افزایش غیرمعنی دار HDL کلسترول و کاهش غیرمعنی دار تری گلیسرید ،, CRP LDL- اکساید در این گروه می شود.
نتیجهگیری: میتوان گفت سیاه دانه از طریق تاثیر بر لیپوپروتئین های سرم، اثر آنتیاکسیدانی و ضدالتهابی، اثرات بسیار مفید و مطلوبی در جلوگیری از پیشرفت بیماری آترواسکلروز دارد.
لیلا آزادبخت، مسعود کیمیاگر، یدا... محرابی، احمد اسماعیل زاده،
دوره 6، شماره 4 - ( 3-1386 )
چکیده
امروزه سندرم متابولیک را یک بیماری التهابی قلمداد می کنند لذا توجه به عوامل تاثیر گذار بر میزان عوامل التهابی در این بیماری حایز اهمیت است. هدف از این تعیین اثرات مصرف سویا بر شاخص های التهابی و عملکرد آندوتلیالی در زنان یائسه مبتلا به سندرم متابولیک می باشد.
روشها: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی متقاطع و تصادفی بر روی 42 زن یائسه مبتلا به سندرم متابولیک انجام شد. شرکت کنندگان به طور تصادفی برای مدت 8 هفته از رژیم غذایی DASH (رژیم با هدف کنترل فشار خون ، یا رژیم غذایی حاوی پروتیین سویا و یا رژیم حاوی دانه کامل سویا استفاده کردند. مارکر های التهابی با استفاده از روش ELISA اندازه گیری شدند.
یافتهها: تفاوت میزان E-selectin (از جمله عوامل التهابی نشاندهنده عملکرد آندوتلیال) متعاقب دوره دانه کامل سویا در مقایسه با دوره کنترل 4/11%- (01/0 P<) و تفاوت آن در دوره پروتیین سویا در مقایسه با دوره کنترل 7/4%- (19/0P= ) بود. مصرف دانه کامل سویا سطح اینترلوکین 18 را در مقایسه با دوره کنترل کاهش داد( تفاوت از دوره کنترل : 2/9%- ، 01/0 P<). در مورد میزان C-Reactive Protein تفاوت دوره مصرف دانه کامل سویا از دوره کنترل 9/8%- (01/0 P<) و این تفاوت در مورد دوره پروتیین سویا از دوره کنترل 6/1%- (01/0 P<) بود.
نتیجهگیری: مصرف کوتاه مدت دانه کامل سویا باعث کاهش برخی از عوامل التهابی و افزایش سطح اکسید نیتریک پلاسما در زنان یائسه مبتلا به هر پنج جزء سندرم متابولیک گردید.