کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
۱۸ نتیجه برای موضوع مقاله:
محسن ایمن شهیدی، حسین حسینزاده،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۸۲ )
چکیده
در این مقاله مروری مدلهای حیوانی دیابت در دو بخش مدلهای شبه نوع ۱ و مدلهای شبه دیابت نوع ۲ معرفی شدهاند. مدلهای شبه دیابت نوع۱ در دو قسمت مدلهای ژنتیک و شیمیایی و مدلهای شبه دیابت نوع۲ در چهار قسمت شامل مدلهای دیابت نوع۲ در موش، در رت، ناشی از تغذیه و ناشی از تکثیر انتخابی ارائه گردیده و از نظر اختلالات متابولیک، وضعیت پانکراس، عوارض درازمدت و مزیتهای پژوهشی بررسی شدهاند.
سید ابوالقاسم سجادی، حسین حسینزاده، سیداحمد مهاجری،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۸۲ )
چکیده
هدف: بررسی اثر ساپونین تام چوبک (Acanthopyllum squarrosum) بر جذب انسولین از راه بینی در مقایسه آن با ساپونین کیلایا (Quillaja saponaria) و سدیم کولات بهعنوان جذب افزاهایی که قبلا" اثر آنها به اثبات است.
روشها: در فرمولاسیون محلولهای مورد استفاده در این آزمایش، انسولین به میزان ۲ واحد بینالمللی برای هر موش تجویز گردید و کربوکسی متیل سلولز (CMC) با غلظت ۱% و ماده جذبافزا نیز با همین غلظت به فرمولاسیون اضافه شد. کاهش غلظت گلوکز خون ناشی از تجویز هر فرمولاسیون در ۵ رت در حالت ناشتا مطالعه و بررسی شد.
یافته ها: اثر جذب افزایی ساپونین تام چوبک از لحاظ آماری اختلاف معنیداری با دوجذب افزای شناخته شده ساپونین کیلایا و سدیم کولات نداشت. درصد
قند خون نسبت به قند خون پایه پس از ۱۳۰ دقیقه از تجویز محلولهای حاوی انسولین و جذب افزاهای مختلف بدین شرح بود : برای محلول حاوی ساپونین چوبک(۰۶/۱۱% ) ۷۸/۳۶%، برای محلول حاوی ساپونین کیلایا (۳۹/۲% ) ۴۶/۲۷% و برای محلول حاوی سدیم کولات (۹۳/۱۴% ) ۹۴/۳۹%.
نتیجهگیری: میتوان گفت که ساپونین تام چوبک دارای خاصیت جذبافزایی قابلملاحظهای است و اثر آن با ساپونین کیلایا قابل مقایسه میباشد.
رحیم وکیلی، محمدجواد موسوی تقیآبادی،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه: دیابت شایعترین بیماری غدد درونریز و متابولیسم کودکان است و با توجه بهعوارض جسمی و روانیآن، لازم است مبتلایان آگاهی کافی از بیماری خود داشته و نقشفعال و موثری در کنترل قند ایفا نمایند. انجام آزمایشهای مکرر و مصرف روزانه دارو هزینه زیادی در بر دارد، از این رو بیماران دیابتی باید مورد حمایت قرارگیرند. هدف از این مطالعه ارزیابی وضعیت کنترل بیماری و میزان استفاده از تسهیلات در بیماران دیابتی۱ می باشد.روشها: مطالعه مقطعی بر روی ۱۵۰ بیمار مبتلا به نوع ۱ دیابت انجام شد و نتایج با شرایط بیماران در کشورهای آلمان، فرانسه، امریکا، استرالیا و عربستان مقایسه گردید.
یافتهها : نتایج این مطالعه بیانگر رژیم انسولین درمانی ناقص و غیراستاندارد (در ۵۹ %بیماران)، داشتن گلوکومتر و نوار آزمون گلوکز (۷۹/۳ % بیماران) و وارسی مرتبHbA۱c فقط در ۶۶/۸ % موارد بود که با وضعیت کنترل بیماران در سایر کشورها تفاوت آماری معنیداری دارد (۰۰۱/۰P<).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه لازم است دورههای آموزشی ویژه برای بیماران مبتلا به دیابت برگزار و کلیه بیماران دیابتی تحت پوشش بیمههای حمایتی قرار گرفته و آزمایشهای لازم برای نظارت بر کنترل بیماری به صورت رایگان برای آنها انجام شود.
رضا رجبیان، محمد خواجه دلویی، افسون فضلی نژاد، سید جواد رضازاده،
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۳-۱۳۸۴ )
چکیده
انفارکتوس حاد میوکارد (AMI) مهم ترین علت مرگ و میر در جهان است. این مشکل با بعضی عوامل خطر تشدید میشود. یکی از این عوامل، هیپرگلیسمی ناشی از استرس است. این مطالعه با هدف تعیین فراوانی هیپرگلیسمی استرسی در انفارکتوس حاد میوکارد و رابطه آن با عوارض داخل بیمارستانی AMI انجام شده است.
روشها: در ۱۶۰ بیمار مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد (Q Wave MI) هیپرگلیسمی استرسی بررسی شد. سپس دو گروه نرموگلیسمیک و هیپرگلیسمی استرسی در طی مدت بستری از نظر ایجاد عوارض، نارسایی قلبی، شوک کاردیوژنیک و مرگ و میر پیگیری و مقایسه شدند.
یافتهها: از ۱۶۰ بیمار مورد بررسی، ۱/۶۳ درصد نرموگلیسمیک ، ۵/۷ درصد هیپرگلیسمی استرسی، ۲۵ درصد به دیابت شناخته شده و ۴/۴ درصد به دیابت ناشناخته مبتلا بودند. از ۱۸ بیمار هیپرگلیسمی استرسی، ۶ بیمار (۵۰ درصد) و از ۱۰۱ بیمار نرموگلیسمیک، ۱۸ بیمار (۸/۱۷ درصد) دچار نارسایی قلبی شدند که اختلاف معنیدار بود ( ۰۲/۰P = ، ۲۷/۶=χ²). شوک کاردیوژنیک در هر دو گروه مشاهده نشد. سه مورد مرگ و میر در گروه بدون دیابت شناخته شده در ساعات اولیه رخ داد (۹۷/۲ درصد) . چون قند خون هنوز اندازه گیری نشده بود، احتساب این بیماران در گروه نرموگلیسمی یا هیپرگلیسمی استرسی امکان نداشت.
نتیجهگیری: هیپرگلیسمی استرسی میتواند میزان مرگ و میر ، نارسایی قلبی و طول مدت بستری را در بیماران AMI افزایش دهد. در این مطالعه نارسایی قلبی بطور معنیداری با هیپرگلیسمی استرسی ارتباط داشت. تکمیل این بررسی به تعداد نمونههای بیشتر احتیاج دارد.
محمد علی سردار، سید علی اکبر شمسیان، سید مرتضی تقوی،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۵-۱۳۸۵ )
چکیده
مقدمه: افزودن فعالیت جسمانی به دارو درمانی در بیماران دیابتی ممکن است تاثیر دارو را افزایش دهد و استفاده از دوز کمتر دارو را ممکن سازد . هدف کلی از این مطالعه اینست که آیا مصرف قرص گلی بن کلامید به همراه تمرین هوازی میتواند به طور مؤثرتری تنظیم قند خون بیماران دیابتی نوع ۲ را بهبود بخشد؟
روشها: در این مطالعه ۲۸ بیماردیابتی مرد (۶۰-۴۰سال) به طور داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند و در سه گروه تجربی : دارو درمانی به تنهایی (مصرف روزانه ۵ میلی گرم گلی بن کلامید)، تعامل تمرین هوازی با مصرف روزانه ۵ میلی گرم گلیبنکلامید و تعامل تمرین هوازی با مصرف روزانه ۵/۲ میلی گرم گلی بن کلامید تقسیم شدند. برنامه تمرین هوازی سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت ۴۵ دقیقه رکاب زدن روی چرخ کار سنج با شدت۷۰-۶۰ درصد HRRmax (Heart Rate Reserve) بود. غلظت ناشتایی هموگلوبین گلیکوزیله(HbA۱c) ,انسولین، پپتید c و مقاومت به انسولین به عنوان متغیر های وابسته در سه مرحله پیش، میان و پس آزمون اندازهگیری شدند. جهت تجزیه و تحلیل یافتههای تحقیق از روش آماری آنالیز واریانس (ANOVA ) استفاده گردید.
یافتهها: پس از ۱۲ هفته، غلظت HbA۱c بیماران شرکت کننده در هر سه گروه به طور معنی داری کاهش و غلظت پپتید C پلاسما افزایش یافت (۰۵/۰P<). مقاومت به انسولین در هر سه گروه کاهش، ولی غلظت ناشتای انسولین بدون تغییر باقی ماند. در بین گروهها از نظر تغییرات ایجاد شده در متغیرهای تحقـیق تفاوت معنیداری مشاهده نشد (۰۵/۰P>).
نتیجهگیری: در بیماران دیابتی نوع ۲، مصرف گلیبنکلامید به تنهایی و به صورت تعاملی با تمرین هوازی سبب بهبود کنترل گلوکز خون و مقاومت به انسولـین میشود و بیماران دیابتی نوع ۲ که از قرص گلیبنکلامید جهت درمان استفاده میکنند، ممکن است با انجام تمرین هوازی بتوانند میزان مصرف گلی بن کلامید را کاهش دهند بدون آنکه در روند بهبود متابولیکی ایجاد شده اختلالی بوجود آید.
زهره موسوی، شرابه هزارخوانی، هاله رکنی یزدی، سعید ابراهیم زاده،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۹-۱۳۸۷ )
چکیده
مقدمه: استرس هیپرگلیسمی با افزایش مرگ و میر داخل بیمارستان در بیماران مبتلا به بیماریهای وخیم و بستری در بخش مراقبتهای ویژه (ICU) همراه است. اما مشخص نیست که آیا این اختلال در بیماران یک بخش اورژانس داخلی نیز با افزایش مرگ و میر همراه است یا خیر. هدف از این مطالعه تعیین شیوع استرس هیپرگلیسمی و میزان مرگ و میر مرتبط با آن در بیماران بستری در یک بخش اورژانس داخلی بود.
روشها: طی این مطالعه طولی۱ آیندهنگر به مدت ۶ ماه، ۱۰۳۱ بیمار که در اورژانس داخلی بیمارستان امام رضا (ع) (یک بیمارستان آموزشی و مرکز ارجاع در شهرستان مشهد) بستری شدند، مورد مطالعه قرار گرفتند. ۱۰۲ بیمار به علت بدخیمی و ۶۳ نفر به علت طول بستری کمتر از ۲۴ ساعت از مطالعه حذف شدند. تمام بیماران مورد معاینه قرار گرفته و شرح حال اخذ شد. آزمایشهای اولیه شامل قند خون تصادفی زمان بستری، اوره، کراتینین و شمارش کامل سلولهای خونی (CBC) انجام و قند خون ناشتا (FBS) حداقل در ۲ نوبت اندازهگیری شد. بیماران بر اساس قند خون ناشتا به ۵ گروه تقسیم شدند. در تمام بیماران گروه استرس هیپرگلیسمی، HbA۱C اندازهگیری شد.
یافتهها :۸۶۶ بیمار (۴۸۰ مرد، ۳۸۶ زن) با متوسط سن ۱۸ ± ۵۴ سال مورد مطالعه قرار گرفتند. شیوع استرس هیپرگلیسمی ۱۴% ،دیابت قبلی شناخته شده ۶/۱۵%، گلوکز خون ناشتای مختل ۱/۶%، بیماران تحت درمان کورتیکواسترویید ۷% و بیماران با قندخون طبیعی ۳/۵۷% بود. در بیماران گروه استرس هیپرگلیسمی، مرگ و میر داخل بیمارستانی (۸/۱۹%) بیشتر از بیماران دیابتی (۷/۳%)، بیماران با قندطبیعی (۴/۱%)، بیماران با گلوکز خون ناشتای مختل (۹/۱%) و بیماران تحت درمان کورتیکواستروئید (۷/۴%) بود (۰۰۰۱/۰=P برای هر ۴ گروه). ۸% از بیماران گروه استرس هیپرگلیسمی (۱/۱% از کل بیماران)، HbAlC بیشتر از ۶% داشتند. در این گروه میزان مرگ و میر و طول مدت اقامت در بیمارستان مشابه با گروه HbAlC طبیعی بود.
تیجهگیری: در این مطالعه استرس هیپرگلیسمی یک یافته شایع (۱۴%) در بیماران بستری در بخش اورژانس داخلی بود و این بیماران مرگ و میر بالاتر از سایر بیماران داشتند(۰۰۰۱/۰=P).
۱- Longitudinal
مرتضی تقوی، صدیقه فاطمی، رباب ابوترابی،
دوره ۸، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده
مقدمه: سلامت جنسی مسأله مهمی است که اغلب در مراقبت بیماران دیابتی نادیده گرفته میشود. بر خلاف اختلال نعوظ در مردان دیابتی که مطالعات زیادی در مورد آن انجام شده است، در مورد اختلال عملکرد جنسی در زنان مطالعه چندانی نشده است. هدف از این مطالعه ارزیابی فراوانی اختلال عملکرد جنسی در زنان مبتلا به دیابت نوع ۲ و مقایسه آن با یک گروه کنترل هم سن بوده است.
روشها: ۵۰ بیمار زن مبتلا به دیابت نوع ۲ که دارای همسر و زندگی زناشویی مشترک بودند و جهت کنترل از فروردین تا اسفند ۱۳۸۶به کلینیک غدد بیمارستان قائم مراجعه کرده بودند انتخاب شدند. هموگلوبین گلیکوزیله(HbA۱C) و قند خون ناشتا(FBS) در تمام بیماران اندازهگیری و عملکرد جنسی (SF) آنها با استفاده از پرسشنامه ارزیابی شد. امتیاز عملکرد جنسی در مورد هر یک از اجزای آن محاسبه و با یک گروه شاهد ۴۰ نفری متاهل و با سن مشابه مقایسه شد.
یافته ها: سن متوسط در گروه بیماران ۶۸± ۳۹ سال و گروه کنترل ۵۳±۴۲ سال بود. نمایه توده بدنی (BMI) در گروه بیماران Kg/m۲۶± ۵/۲۹ ودر گروه کنترول Kg/m۲ ۶± ۸/۲۱ بود. FBSدر گروه بیماران mg/dl ۵/۶۹ ± ۳/۱۲۳ و HbA۱C در آنها ۹/۱ ± ۹۵/۸ درصدگزارش شد. امتیاز عملکرد جنسی در تمایل جنسی، تحریک پذیری، مرطوب شدن واژن، ارگاسم و رضایت جنسی کلی، در گروه بیماران کمتر از گروه کنترل بودند (۰۵/۰ P <). سن و مدت ابتلا به دیابت رابطه منفی با تمام مراحل عملکرد جنسی داشتند ولی رابطه آماری قابل ملاحظه بین امتیاز عملکرد جنسی و BMI، میزان کنترل قندخون (FBS و HbA۱C)، تحصیلات و شغل بیمار وجود نداشت.
نتیجه گیری: دیابت نوع ۲ بصورت قابل ملاحظه ای عملکرد جنسی زنان مبتلا را مختل می کند. سن و مدت ابتلا به بیماری عوامل تعیین کننده در امتیاز عملکرد جنسی هستند.
مانی میرفیضی، امیر عباس آذریان، مهیار میرحیدری،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۶-۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: دیابت بارداری یا اختلال در متابولیسم کربوهیدراتها اختلالی است که نخستین بار در دوران حاملگی شروع یا تشخیصی داده میشود و در صورت عدم تشخیص به موقع میتواند سبب بروز عوارض جدی برای مادر و جنین شود. با توجه به اهمیت این مساله و تفاوت فراوانی و عوامل خطرساز آن در مناطق مختلف، انجام این تحقیق ضروری به نظر میرسید. هدف از این مطالعه مقطعی تعیین فراوانی دیابت بارداری و عوامل خطرساز آن در زنان باردار ساکن شهر کرج بود.
روشها: این مطالعه بر روی ۶۶۸ زن باردار در هفتههای ۲۸-۲۴ بارداری در سطح درمانگاههای شهر کرج انجام شد. زنان شرکت کننده ابتدا تحت آزمون غربالگری قند خون (۵۰ گرم گلوکز خوراکی) قرار گرفته و در صورت دارا بودن قند خون یک ساعته بیشتر از ۱۳۵ mg/dl، با آزمون تشخیصی تحمل گلوکز خوراکی (۱۰۰گرم) مجدداً بررسی شدند. افراد شرکت کننده در صورت داشتن ملاکهای دیابت بارداری (مطابق با معیار کارپنتر و کوستان) مثبت در نظر گرفته شدند. کلیه زنان همچنین با اخذ شرح حال از نظر وجود عوامل خطر دیابت تحت بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: مطابق یافتهها، فراوانی دیابت بارداری در جمعیت مورد مطالعه ۶/۱۸% بود. مهمترین عوامل خطرساز شناسایی شده در جمعیت فوق به ترتیب شامل سابقه ماکروزومی
(۴۷/۱۰ = OR)، سابقه فامیلی دیابت در اقوام درجه اول
(۳۷/۲ = OR) و سن بالای ۲۵ سال (۳۰/۲ = OR) بود. در بررسی عوامل خطرساز، مشخص شد شانس بروز دیابت بارداری در زنان فاقد هر گونه عامل خطر معادل ۷۳/۰%، با وجود یک عامل خطر شانس بروز دیابت بارداری تقریباً ۲ برابر معادل ۶۸/۱% و در صورت وجود دو عامل خطرساز، ۲۵/۷ % بود.
نتیجهگیری: با توجه به یافتهها و فراوانی دیابت بارداری در شهر کرج و همچنین عوامل خطر شناسایی شده، انجام غربالگری کلیه زنان باردار در هفتههای ۲۸-۲۴ از نظر دیابت بارداری ضروری به نظر میرسد.
علی اکبر موسوی موحدی، مهران حبیبی رضایی، موسی بهلولی، نغمه ستار احمدی، احمد محمدی نژاد، مسعود امانلو، فرشته تقوی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
مجاورت زمان دار قندها با پروتئینها باعث گلایکه شدن غیر آنزیمی شده و موجب ایجاد تغییرات ساختاری و عملکردی در پروتئینها میشود. فرایند گلایکه شده پروتئینها به بروز اختلالات زیادی از جمله بیماریهای عصبی، کبدی، کلیوی و نیز پیری منجر میشود؛ به همین سبب تجمعات پروتئینی غیر محلول ناشی از فرایند گلایکه شدن، از نشانههای تشخیصی بیماریهای مربوط محسوب میگردد. در این مقاله، تغییرات ساختاری ایجاد شده در آلبومین سرم انسانی در اثر گلایکه شدن با استفاده از روشهای گوناگون مانند
گرماسنجی روبش دمایی (DSC)، طیف سنجیهای مرئی و نامرئی؛ دورنگ نمایی چرخشی (CD) و فلورسانس مورد مطالعه قرار گرفته است. اتصال گلوکز با آلبومین سرم انسانی باعث بروز تغییر در ساختارهای دوم و سوم و ایجاد دمینهای انرژتیک جدید به صورت وابسته به غلظت گلوکز میگردد. در صورت مجاورت آلبومین سرم انسانی با گلوکز و سایر قندها در مدتهای طولانی (۲۰ هفته)، به مرور مقدار مارپیچهای آلفا کاهش یافته و صفحات بتا افزایش مییابد. این فرایند در نهایت منجر به شکلگیری ساختارهای شبه آمیلوئیدی و فیبریلی میشود که توسط
میکروسکوب الکترونی مورد عکسبرداری قرار گرفته است. در میان قندها، ریبوز بیشترین اثر و گلوکز کمترین اثر را در فیبریلزایی ایفا مینمایند.
رحیم حبیبی، منصور سلطانی، غلامرضا حبیبی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده
MicrosoftInternetExplorer۴
مقدمه: طبق
پیشبینی سازمان بهداشت جهانی در ۲۰۱۰ در جهان بیش از ۲۵۰میلیون نفر مبتلا به
دیابت میباشند، که احتمالاً تا ۲۰ سال آینده (۲۰۳۰میلادی) با ۵۰% افزایش، دو برابر
خواهد شد. عدم درمان مناسب دیابت منجر به عوارض بسیار خطرناکی خواهد شد. یکی از
درمانهای اصلی دیابت، درمان دارویی خصوصاً درمان با انسولین میباشد. متأسفانه
عدم پذیرش درمان با انسولین یکی از چالشهای حاضر در امر درمان و کنترل دیابت میباشد.
هدف از انجام این مطالعه بررسی عوامل مؤثر بر عدم پذیرش انسولین درمانی توسط
بیماران دیابتی میباشد.
روشها: این مطالعه از نوع
توصیفی - مقطعی بود. محیط پژوهش بخش غدد بیمارستان امام رضا (ع) مشهد بود. نمونه
مطالعه را ۸۰ بیمار بستری (در دسترس) تشکیل میدادند. پس از بیان روش و اهداف
مطالعه و کسب رضایت آگاهانه، پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، و پرسشنامه عدم پزیرش
انسولین تکمیل گردید. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی محتوا و پایایی این
پرسشنامه با استفاده از روش آزمون - آزمون مجدد (۹۰/۰=r) مورد تأیید قرار گرفت.
یافتهها: شنیدن تجربیات
دیگران، شرایط سخت نگهداری انسولین و وابسته شدن به خانواده بیشترین عوامل (۸/۳۸%)
در عدم پذیرش انسولین از سوی بیماران معرفی شدند. کمترین عوامل (۵%) مربوط به ترس
از مرگ ناگهانی و ترس از کمیاب شدن انسولین بود. آزمون من ویتنی نشان داد که بین
جنس و عدم پذیرش انسولین و بین محل سکونت و عدم پذیرش انسولین اختلاف آماری معنیداری
(۰۵۰/۰P<) وجود داشت.
نتیجهگیری: با توجه به اهمیت انسولین در درمان بیماری دیابت و
کاهش عوارض بیماری، و با توجه به نتایج حاصل از پژوهش توصیه میشود تا قبل از اقدام
به تجویز انسولین کلاسهای آموزشی برای بیماران و خانوادههایشان گذاشته شود.
قاسم سازگار، وحید ابراهیمی، محمد جواد سعیدی بروجنی، شبنم محمدی، رامین سلیم نژاد،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: با توجه به اینکه دیابت اثر سویی بر پدیده اسپرماتوژنز و باروری مرد دارد، هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر تجویز ال-کارنیتین بر فرایند اسپرماتوژنز و ساختار بیضه موشهای صحرایی دیابتیک مدل استرپتوزوتوسین بوده است.
روشها: در این مطالعه تجربی ۱۵ سر موش صحرایی بهطور تصادفی به ۳ گروه تقسیم شدند: گروه اول، گروه کنترل که سیترات بافر را دریافت میکنند؛ گروه تجربی دوم، موشهای دیابتیک بودند که روزانه دوز mg/kg ۴۰ کارنیتین را به مدت ۱۶ روز دریافت میکنند. گروه تجربی سوم، موشهای دیابتیک بود که کارنیتین دریافت نمیکردند. بعد از گذشت ۱۶ روز بررسی مرفومتریک انجام شد. همچنین، اندکس وزن بیضه بهدست آمد. سپس دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آماری ANOVA آنالیز شد.
یافتهها: در مقاطع بیضه موشهای دیابتیک از هم گسیختگی لایه اول سلولهای اسپرمساز و تغییر شکل لولههای اسپرمساز مشاهده گردید. آنالیز آماری اختلاف معنیداری را بین اندازه قطر لولههای سمینفر در گروه کارنیتین نسبت به گروههای دیگر نشان داد (P<۰. ۰۵). اختلاف معنیداری در وزن موشها بین گروه کنترل و گروههای دیابتی وجود داشت (P<۰,۰۰۱). همچنین بیشترین نسبت اندکس وزن بیضه در گروه کنترل مشاهده گردید (P<۰. ۰۵).
نتیجهگیری: یافتههای مطالعه پیش رو نشان داد که تجویز کوتاه مدت ال کارنیتین بر قطر و ضخامت مجاری اسپرم ساز بیضه اثر گذار است. لذا ممکن است درمان با ال کارنیتین باعث بهبود در فرایند اسپرماتوژنز مردان دیابتی شود.
زینب نظام دوست، مرضیه ثاقب جو، افسون برزگر،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: این پژوهش بهمنظور تعیین تأثیر ۱۲ هفته تمرینات هوازی منظم برسطح سرمی واسپین و عوامل مرتبط با هومئوستاز گلوکز در بیماران دیابتی نوع دو انجام گرفت. روشها: در این پژوهش نیمه تجربی، ۲۰ زن مبتلا به دیابت نوع دو (میانگین سن: ۰۲/۳±۳۰/۴۳ سال، نمایه توده بدنی: ۲۳/۳±۰۸۹/۲۷ کیلوگرم بر متر مربع و میزان چربی بدن: ۷۱/۲±۴۶/۲۹ درصد) انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در دو گروه تجربی (۱۰=n) و کنترل (۱۰=n) قرار گرفتند. گروه تجربی، دوازده هفته تمرین هوازی (۳ جلسه در هفته با شدت ۷۵ تا۸۵ درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره) انجام دادند. نمونه گیری خون ۲۴ ساعت قبل و ۴۸ ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون تی زوجی و مستقل تجزیه و تحلیل شد (۰۵/۰>P). یافتهها: نتایج، کاهش معنیدار سطوح سرمی واسپین، گلوکز ناشتا و مقاومت به انسولین (مقادیر P به ترتیب ۰۰۱/۰ ، و۰۱/۰ و۰۷/۰) را در گروه تجربی نشان داد و مقادیر وزن، نمایه توده بدنی، درصد چربی و نسبت دور کمر به دور لگن آزمودنیهای گروه تجربی نیز بهطور معنیداری کاهش یافت (مقادیر P به ترتیب ۰۰۲/۰، ۰۱/۰، ۰۴/۰و۰۳/۰). نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان داد که انجام تمرینات هوازی همراه با کاهش وزن و درصد چربی بدن، منجر به کاهش سطح سرمی واسپین سرم، گلوکز ناشتا مقاومت به انسولین میشود، لذا میتواند بهعنوان یک روش درمانی مکمل برای بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مورد توجه قرار گیرد.
سمیه کریمی مقدم، الهه لعل منفرد، روح اله برقبانی، محمدرضا قزلقارشی، رضوان رجب زاده، داود رباط سرپوشی،
دوره ۱۶، شماره ۶ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: با عنایت به ماهیت مزمن بیماری دیابت و تأثیر قابل ملاحظهی آن بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا، مطالعهای با هدف بررسی کیفیت زندگی مرتبط با سلامت بیماران دیابتی نوع دوم مراجعه کننده به کلینیک دیابت سبزوار و عوامل مرتبط با آن بهمنظور برنامهریزی مداخلات در حوزهی ارتقای سلامت طراحی و مورد بررسی قرار گرفت.
روشها: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، ۱۹۷ نفر از بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به کلینیک دیابت به روش نمونهگیری در دسترس شرکت نمودند. دادهها از طریق پرسشنامهی دو قسمتی شامل مشخصات فردی و پرسشنامهی کیفیت زندگی SF۳۶ با ۸ مقیاس عملکرد جسمی، محدودیت جسمی، درد جسمی، سلامت عمومی، نشاط، عملکرد اجتماعی، مشکلات روحی، سلامت روان جمعآوری شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS۱۶ و آمارههای توصیفی(فراوانی و درصد، میانگین و انحراف معیار) و آزمونهای کای دو، آنالیز واریانس یک طرفه، تی تست و همبستگی در سطح معناداری ۰۵/۰ انجام شد.
یافتهها: نتایج بیانگر آن است بالاترین نمره مربوط به عملکرد جسمی ۳۸/۲۲±۶۱/۷۴ و کمترین میانگین نمره را مقیاس محدودیتهای ایفای نقش بهعلت مشکلات جسمانی ۴۱/۳۰±۸۹/۴۲ به خود اختصاص داده بود اما در کل، نمرهی میانگین سایر مقیاسها در وضعیت "تا حدودی مطلوب" قرار داشتند. بین نمرهی عملکرد فیزیکی، احساس خوب بودن و درد برحسب تحصیلات افراد تفاوت آماری معنیدار وجود داشت (۰۰۵/۰ P ).
نتیجهگیری: یافتههای این بررسی مارا در زمینهی تأثیر بیماری دیابت بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به این بیماری آگاه ساخته که میتوان از این اطلاعات در راستای برنامهریزی درمانی مراقبتی بیماران مزمن و اصلاح کیفیت زندگی آنان بهره جست.
زهرا صادقیان فر، عبدالکریم شیخی، سید محمد غیبی حیات،
دوره ۱۶، شماره ۶ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: بهطور معمول مازاد تغذیه، در بدن بهصورت چربی ذخیره و به چاقی منجر میشود. یکی از عوامل ابتلا به دیابت نوع دو، چاقی است. سایتوکاینهای پیش التهابی مانند Tumor necrosis factorγ (TNF- α) و Interferon gamma (IFNγ) به پیامرسانی انسولین در بافتهای حساس انسولین آسیب میزنند. در این مطالعه تأثیر عصاره سیر بر بیان سایتوکاینهای IFNγ و TNF- α مترشحه از سلولهای منونوکلئار اندازهگیری شد.
روشها: پس از گرفتن خون محیطی بیماران مبتلابه دیابت نوع دو، سلولهای منونوکلئار آن با روش فایکول جداسازی گردید و با دو غلظت عصاره سیر (۳۰% و ۱۰%)، برای مدت ۴۸ و ۷۲ ساعت کشت داده شد. سپس برای اندازهگیری میزان ترشح سایتوکاین IFNγ و TNF- α از روش الایزا استفاده شد.
یافتهها: عصارهی سیر سبب کاهش میزان ترشح TNF-α از سلولهای منونوکلئار شد هرچند که زمان و غلظت عصاره بر نتایج بیتأثیر بود همچنین عصارهی سیر در میزان ترشح IFNγ نقشی نداشت.
نتیجهگیری: با استفاده از عصارهی سیر میتوان استراتژیهای درمانی را در پیش گرفت که هدف آنها هم التهاب و هم مقاومت به انسولین بافت چربی است که برای پیشگیری و درمان دیابت نوع دو مفید است.
رسول سلیمانی مقدم، شبنم محمدی، نیره کارگر کاخکی، مریم محمدی، ابوالفضل قدیمی فر، ابوالفضل احمدنژاد، عاطفه طلایی بجستانی، محمودرضا نعمت الهی، علیرضا محمدزاده، مجید غیور مبرهن، فاطمه محمدزاده،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: براساس آمارهای سازمان جهانی بهداشت، بیماریهای قلبی عروقی رتبهی اول علل مرگ و میر را به خود اختصاص داده است. مطالعات نشان میدهند که با اصلاح رفتار و شیوههای زندگی میتوان از شیوع بیماری قلب عروقی کاست. لذا هدف از مطالعهی حاضر بررسی سبک زندگی ارتقاء دهندهی سلامت در بیماران قلبی عروقی شهرستان گناباد در سال ۱۳۹۳ بوده است.
روشها: پس از تصویب طرح، ۳۵۲ بیمار قلبی عروقی در شهرستان گناباد در سال ۱۳۹۳ وارد مطالعه شدند. دادهها توسط پرسشنامهی سبک زندگی ارتقاء دهندهی سلامت زندگی (HPLP۲) جمعآوری شد. سپس توسط نرمافزار SPSS و آزمون من ویتنی و کراسکال والیس آنالیز شد. سطح معنیداری P value کمتر از ۰۵/۰ در نظر گرفته شد.
یافتهها: در مجموع ۳۵۲ بیمار (۲۳۲ زن و ۱۲۰ مرد) با میانگین سنی ۳۴/۱±۸۹/۶۱ وارد مطالعه شدند. بیشترین امتیاز مربوط به روابط فردی ۰۵/۸±۴۵/۲۴ و کمترین آن در حیطهی مدیریت استرس ۶۰/۵±۶۵/۱۲ بود. تمام سازهها بر سبک زندگی تأثیر مستقیم داشتند که بیشترین تأثیر مستقیم مربوط به روابط اجتماعی (۳۲۹/۰) و کمترین تأثیر مستقیم مربوط به مدیریت استرس (۱۶۴/۰) میباشد و قویترین پیشگویی کننده سبک زندگی در بین سازهها مربوط به فعالیت فیزیکی با اثر کلی ۳۸/۱۴ براساس سازههای الگوی واکر بود.
نتیجهگیری: نظر به اینکه سبک زندگی تأثیر بهسزایی در بیماری قلبی عروقی دارد. ممکن است بتوان با اصلاح سبک زندگی بیماران گام مؤثری جهت پیشگیری و کنترل این بیماری فراهم آید.
مصطفی بسکاآبادی، نجمه مهاجری، علی تقی پور، حبیب الله اسماعیلی، سید جواد حسینی، احسان موسی فرخانی،
دوره ۲۲، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: در ایران با پیشرفت فناوری و توسعهی آمارهای ثبتی لزوم استفاده از روشهای داده کاوی بیشتر مورد توجه محققین قرار گرفته است. درخت رگرسیون و طبقهبندی یکی از روشهای مهم در مُدلبندی دادههای حجیم است که برای کنترل جامعه و پیشبینی مورد توجه محققین زیادی قرار گرفته است. هدف این مطالعه تعیین متغیرهای تأثیرگذار بر فراوانی رخداد عوارض ناشی از دیابت است.
روشها: این پژوهش از نوع مقطعی-تحلیلی است. در این پژوهش، اطلاعات تمام افراد مراجعه کنندهی دیابتی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال ۱۳۹۷ از سامانهی سینا استخراج گردید. ۵۰۱۶ نفر از افراد وارد شده به مطالعه دارای عارضهی دیابت و ۵۳۶۱۳ نفر نیز بدون عارضه بودند. روش برازش مدل درخت رگرسیون و طبقهبندی و معیار سنجش مدل ضریب تعیین و مساحت منحنی راک و نمودار Lift است.
یافتهها: منحنی راک برای مدل درختی برازش داده شده ۸/۷۳ درصد که نشان دهندهی توان نسبتاً بالای مدل است. براساس نمودار Lift قدرت تصمیمگیری بروز عارضهی دیابت برای فردی که مراجعه میکند ۵/۳ برابر افزایش مییابد.
نتیجهگیری: نتایج مدل رگرسیون و طبقهبندی درختی نشان داد که از متغیرهای کمی بهترتیب نزولی سن، عامل خطرسنجی، FBS، HbA۱C، مجموع زمان فعالیت، کلسترول، FBS وHDL، بیماری قلبی و عروقی، سابقهی سکته، فشار خون، کلسترول، تجویز استاتین، شغل با فعالیت فیزیکی سخت، منطقهی زندگی، روغن مصرفی، پیادهروی، مصرف سبزیها و جنسیت در فراوانی رخداد عارضهی دیابت مؤثرتر از عوامل دیگر هستند.
فرناز عنصری، مینا اکبری راد، مریم عمادزاده، علی مرادی، محمدجواد مجاهدی، علیرضا شریعتی، محمدعلی یعقوبی،
دوره ۲۳، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: نفروپاتی دیابتی علت اصلی ایجاد بیماری کلیه مرحلۀ آخر (ESRD) در بیماران دیابتی است. تا کنون مارکرهای التهابی متعددی مرتبط با نفروپاتی دیابتی شناخته شدهاند و شناسایی اندکسهایی با اندازهگیری آسان و در دسترس ضرورت دارد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط میان نسبت نوتروفیل به لنفوسیت (NLR) و حجم متوسط پلاکتی (MPV) با نفروپاتی دیابتی انجام گردید.
روشها: این مطالعۀ مقطعی در سالهای ۱۴۰۰ الی ۱۴۰۱ در کلینیک بیماریهای غدد و داخلی بیمارستان قائم (عج) شهر مشهد انجام گردید. بیماران مبتلا به دیابت نوع دو براساس نتایج آزمایشها، به دو گروه مبتلا به نفروپاتی (آلبومین ادراری بیشتر از mg/۲۴h ۳۰ یا GFR کمتر ۶۰) و بدون نفروپاتی تقسیم شدند. مشخصات دموگرافیک و نتیجۀ آزمایشات بیماران بین دو گروه مقایسه شد.
یافتهها: مجموعا ۱۰۰ بیمار، شامل ۵۰ بیمار با و ۵۰ بیمار دیابتی بدون نفروپاتی دیابتی مورد مطالعه قرار گرفتند. مبتلایان به نفروپاتی دیابتی به شکل معنیداری مسنتر بوده، مدت زمان طولانیتری از تشخیص دیابت آنها گذشته بود و فشار خون آنها نیز بالاتر بود (۰۵/۰ >P). توزیع جنسیت، قد، وزن و BMI در بیماران دو گروه تفاوت معنیداری نداشت (۰۵/۰ <P). شمارش مطلق نوتروفیل در دو گروه تفاوت معنیداری نداشت (۱۴۱/۰ =P). اما MPV، درصد نوتروفیل و نهایتاً NLR در مبتلایان به نفروپاتی، به شکل معنیداری، بیشتر از بیماران بدون نفروپاتی بود (۰۵/۰ >P).
نتیجهگیری: براساس یافتههای این مطالعه، درصد نوتروفیل و نسبت نوتروفیل به لنفوسیت در بیماران دیابتی مبتلا به نفروپاتی دیابتی بالاتر از بیماران دیابتی فاقد نفروپاتی دیابتی است.
فاطمه نهتانی، مرتضی بهنام رسولی، سجاد سحاب نگاه، معصومه خیرآبادی،
دوره ۲۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: تحت شرایط هیپرگلیسمی، فرآیندهای التهابی با آسیب به اعصاب محیطی در بروز نوروپاتی دخیل هستند. این مطالعه با هدف بررسی مقایسهای اثرات ضد التهابی متفورمین (داروی سنتزی) با گالیک اسید (ترکیب طبیعی) در شرایط هیپرگلیسمی صورت گرفت.
روشها: برای القای هیپرگلیسمی به موشهای صحرایی، استرپتوزوتوسین (STZ) با دوز mg/kg ۶۰ بهصورت داخل صفاقی تزریق شد. برای این تحقیق موشها در چهار گروه قرار گرفتند. دو گروه موشهای کنترل سالم و هیپرگلیسمی بودند که دارویی دریافت نکردند. دو گروه دیگر، موشهای هیپرگلیسمی بودند که بهترتیب، متفورمین با دوز mg/kg/day ۳۰۰ و گالیک اسید با دوز mg/kg/day ۴۰ دریافت نمودند. در پایان دورۀ ۸ هفتهای، موشها را در تمام گروهها بیهوش کرده و نمونهای از عصب سیاتیک برای سنجش میزان بیان ژنهای مربوط به سیتوکینهای پیش التهابی IL-۶، IL-۱β و TNF-α، گرفته شد. آنالیز دادهها توسط نرمافزار SPSS و مقایسۀ بین میانگین دادهها توسط آنالیز واریانس یکطرفه (one-way ANOVA) و آزمون تعقیبی Tukey صورت گرفت.
یافتهها: القای شرایط هیپرگلیسمی به موشهای صحرایی باعث افزایش بیان ژنهای مربوط به سیتوکینهای پیش التهابی IL-۶ (۰۰۰/۰ =P)، IL-۱β (۰۰۸/۰ =P) و TNF-α (۰۰۵/۰ =P) شد، اما تجویز متفورمین و گالیک اسید به موشهای صحرایی هیپرگلیسمی بهمدت ۸، میزان بیان ژنهای IL-۶، IL-۱β و TNF-α را کاهش داد (۰۵/۰ P˂ ).
نتیجهگیری: گالیک اسید همانند متفورمین، با ویژگی ضد التهابی خود، میتواند برای بهبود عوارض ناشی از شرایط هیپرگلیسمی بهویژه التهاب عصبی مؤثر واقع شود و امید است در آینده برای بیماران دیابتی کاربرد بالینی داشته باشد.