26 نتیجه برای نوع مطالعه: كاربردي
سیروس کبودی، مهر علی رحیمی، الهام نیرومند، الهه عجمی، افسانه اقبالیان، مجید براتی، نادر رجبی گیلان،
دوره 15، شماره 2 - ( 10-1394 )
چکیده
مقدمه: نیاز به دریافت انسولین در بین بیماران دیابتی نوع دو در مرحلهای که بیماری آنها با سایر درمانها قابل کنترل نباشد، امری حیاتی است. مطالعه حاضر با هدف بررسی باورهای مرتبط با عدم پذیرش انسولین در بین بیماران دیابتی نوع دوم با بهرهگیری از مدل اعتقاد بهداشتی انجام گردید.
روشها: این مطالعه توصیفی– مقطعی بر روی 400 نفر از بیماران دیابتی نوع دو مراجعه کننده به مرکز تحقیقات دیابت شهر کرمانشاه انجام پذیرفت. بیماران به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و پرسشنامهای که مشتمل بر اطلاعات دموگرافیک و سازههای مدل اعتقاد بهداشتی (محقق ساخته) بود از طریق مصاحبه با بیماران تکمیل گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-16 و با آزمونهای آماری (ضریب همبستگی پیرسون، من ویتنی و کورسکال والیس) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: شرکت کنندگان به ترتیب 95/66، 7/60، 95/59، 97/51، 04/68، 74/74 درصد نمرات قابل اکتساب برای حساسیتدرک شده، شدتدرکشده، خودکارآمدی، منافعدرکشده، راهنمای عمل و موانعدرکشده را بدست آوردند. نتایج نشان داد که باورهای حساسیت، شدت و خودکارآمدیدرک شده بیماران دیابتی(نوع دو) نیازمند به انسولین در سطح متوسطی بود ودر مقابل موانع موجود برای پذیرش درمان با انسولین در آنها بیشتر بود.
نتیجهگیری: تهیه و تدوین بستههای آموزشی مناسب در راستای ارتقاء سطح آگاهی و خودکارآمدی و رفع موانع مرتبط با پذیرش انسولین در بیماران دیابتی ضروری است.
مهدی شیرالی، یعقوب مدملی، جمال روح افزا، حمید کریمی، آرمان بابلی بهمئی، شریف ارتباطی،
دوره 15، شماره 3 - ( 12-1394 )
چکیده
مقدمه: امروزه درصد بالایی از مردم در معرض خطر ابتلا به بیماری دیابت هستند. این بیماری یکی از خطرناکترین بیماریهای عصر حاضر است و تشخیص به موقع این بیماری نقش بهسزایی در درمان آن دارد.
روشها: در این مقاله با استفاده از سیستم استنتاج فازی سوگنو و الگوریتم هوشمند کرم شب تاب، روشی نوین برای تشخیص دیابت ارائه شده است. روش ارائه شده قادر است با استفاده از تعداد کمی قوانین ساده فازی با دقت مطلوبی بیماری دیابت را تشخیص دهد.
یافتهها: کارآیی ترکیب سیستم استنتاج فازی سوگنو و الگوریتم کرم شب تاب 24/87 درصد بهدست آمد.
نتیجهگیری: نتایج تجربی نشان میدهند که این روش روی مجموعه داده استاندارد PID دقت بیشتری نسبتی به الگوریتمهای موجود در این زمینه دارد.
پوران وروانی فراهانی، داود حکمت پو، محمدرضا رضوانفر، افسانه طلائی،
دوره 15، شماره 5 - ( 4-1395 )
چکیده
مقدمه: با توجه به شیوع و عوارض دیابت و تاثیر آن بر کیفیت زندگی بیماران، و توجه به این موضوع که کیفیت زندگی پایین منجر به کم کردن مراقبت از خود و افزایش خطر عوارض بیماری میشود، این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش به شیوه چند رسانهای با ارائه تجارب زنده موفق بر کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع دو انجام شد.
روش ها: این مطالعه نیمه تجربی است. 160 نفر از بیماران دیابتی نوع دو به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و سپس به روش تخصیص تصادفی به دو گروه آزمون و یک گروه شاهد تقسیم شدند. پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و کیفیت زندگی توسط بیماران قبل از مداخله تکمیل شد. در گروه آزمون اول به شیوه چند رسانهای (بحث گروهی، آموزش به روش فیلم و اسلاید) 5 جلسه بهمدت 45 دقیقه برای هر بیمار تنظیم شد. گروه آزمون دوم، آموزش بیماران به شیوه حضور فرد موفق، اداره کلاس و پرسش و پاسخ بود. سپس پرسشنامه کیفیت زندگی توسط بیماران نمونه پژوهش3 ماه بعد از مداخله مجدداً تکمیل شد. دادهها با نرمافزار SPSS نسخه 20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: یافتههای مطالعه نشان داد، بین میانگین میزان کیفیت زندگی قبل از مداخله در سه گروه تفاوت معنیداری وجود ندارد (194/0P=). اما بین میانگین میزان کیفیت زندگی بعد از مداخله در سه گروه تفاوت معنیداری وجود دارد (044/0P=). بین میانگین کیفیت زندگی قبل و بعد از مداخله به روش چند رسانهای (001/0P£) و تجارب فرد موفق (001/0P£) تفاوت معنیداری وجود دارد.
نتیجه گیری: کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع دو در روش آموزش چند رسانهای (مولتی مدیا) و تجارب فرد موفق نسبت به گروه شاهد افزایش یافته است.
محمد فیوضی، چواد حدادنیا، نسرین ملانیا،
دوره 16، شماره 1 - ( 10-1395 )
چکیده
مقدمه: تشخیص به موقع بیماری دیابت بهطور چشمگیری صدمات و آسیبهای ناشی از این بیماری را در جامعه کاهش میدهد. دیابت بیماری است که علاوه بر پیشگیری، نیاز به مراقبتهای فراوانی از قبیل پیش بینی صحیح میزان نوسانات سطح قند خون دارد. از مهمترین عوارض این بیماری میتوان به بیهوشی، کما و حتی مرگ اشاره کرد. امروزه در این بیماران، تعیین صحیح دُز انسولین براساس تجربه و دانش پزشکان در کنار تعامل بیماران با آنها مشخص میشود، هر چند که وجود خطاهای انسانی اجتناب ناپذیر است.
روشها: در این تحقیق 124 بیمار و 188 فرد سالمِ مشکوک به بیماری براساس 21 ویژگی (7 ویژگی بهمنظور تشخیص، 14 ویژگی بهمنظور پیشبینی دُز انسولین) مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند، سپس سیستمی ارائه شد که ابتدا شناسایی یا تشخیص بیماری را انجام دهد، بعد برای افراد بیمار، مهمترین داروی این بیماران، یعنی دُز انسولین مشخص کند. سیستم پیشنهادی دارای دو مرحله (تشخیص بیماری و پیشبینی) و چندین زیر سیستم میباشد. در مرحلهی تشخیص بیماری، زیر سیستمهایی از قبیل سیستم فازی (Fuzzy) بهمنظور برآورد صحیح پیشرفت بیماری در بیماران، درخت تصمیمگیری (D-T) بهمنظور تهیه قوانین در سیستم فازی (فرآیند نگاشت فضای ویژگی (افراد) به خروجی (نتیجهی تشخیص)) استفاده شده است. همچنین در مرحلهی پیشبینی دُز انسولین از الگوریتمهای کاوشی (BPSO) بهمنظور انتخاب بهترین ویژگیها، الگوریتمهای طبقهبندی (SVM) بهمنظور طبقهبندی ویژگیهای مؤثر از غیر مؤثر و سیستمهای انطباقی مصنوعی فازی – عصبی (ANFIS) برای پیشبینی نهایی داروی بیماران استفاده شده است.
یافتهها: سیستم پیشنهادی براساس بهترین ویژگیها در بانک داده تهیه شده در قالب ترکیب و تعامل موفق شد به دقت 1/95% دست یابد، که البته در هنگام مقایسه با سایر روشهای معمول به سرعت قابل توجه و عملکرد مناسب آن و البته دقت بالای آن پی میبریم.
نتیجهگیری: نتایج بهدست آمده بهمیزان قابل توجهی نسبت به تحقیقات قبلی بهبود یافت. همچنین در مقایسه با نتایج پزشکان، نشان دهندهی عملکرد خوب در صحت پیشبینی سری زمانی غلظت قند خون است، چرا که سیستم پیشنهادی موفق شد، سطح قند خون تا 48 ساعت آینده را پیشبینی نماید.
ملیحه اکبری عبدل آبادی، بهرام محبی، رویا صادقی، آذر طل، محمود محمودی مجدآبادی،
دوره 16، شماره 1 - ( 10-1395 )
چکیده
مقدمه: غلبه بر موانع مرتبط با مراقبت از دیابت بهعنوان زیرساختی منطقی در راستای توانمندسازی بیماران مبتلا در مدیریت زندگی با دیابت و شناخت عوامل مؤثر بر این موانع به شمار میآید. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر مداخلهی آموزشی مبتنی بر مدل بزنف بر موانع آگاهی، سبک زندگی، سازگاری و حمایتی در زندگی با دیابت در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو و عوامل مؤثر بر آن طراحی و اجرا شد.
روشها: این مطالعه یک مداخلهی نیمه تجربی دو گروهی بود که روی 168 نفر از بیماران مبتلا به دیابت نوع دو تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی طی ماههای مرداد و شهریور سال 94 انجام شد. قبل از اجرای مداخله، پرسشنامه موانع زندگی با دیابت و پرسشنامه براساس سازههای الگوی بزنف تکمیل گردید که بعد از انجام پیش آزمون با تخصیص تصادفی به دو گروه مداخله و مقایسه با روش بلوکهای چهارتایی تصادفی شده انتخاب شدند و در دو گروه مداخله و کنترل تحت بررسی قرار گرفتند. بیماران مبتلا به دیابت گروه مداخله، تحت شش جلسهی آموزشی 45 تا 60 دقیقهای بهعنوان مداخله آموزشی قرار گرفتند و آموزش جلسهی پنجم را به همراه خانواده خود و کادر درمانی مربوطه دریافت کردند. طراحی برنامهی آموزشی براساس سازههای مدل بزنف (آگاهی، نگرش، نرمهای انتزاعی، عوامل قادر کننده و قصد رفتاری) و محتوی آموزشی براساس موانع زندگی با دیابت (آگاهی و باور، سبک زندگی، حمایتی و سازگاری) تدوین گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 20 و آزمونهای آماری T مستقل و T زوجی تجزیه، ویلکاکسون، مک نمار و من یو ویتنی تحلیل شدند. سطح معناداری در مطالعه، کمتر از 5% در نظر گرفته شد.
یافتهها: نتایج نشان داد، بین نمرهی دریافتی مربوط به مؤلفههای آگاهی، سبک زندگی، سازگاری و حمایتی موانع زندگی با دیابت و آگاهی، نگرش، نرمهای انتزاعی، عوامل قادر کننده و قصد رفتاری متغیرهای اجزای مدل بزنف در گروه مورد قبل و بعد از مداخله آموزشی اختلاف معناداری وجود داشت (05/0P<).
نتیجهگیری: آموزش بیماران دیابتی نوع دو بر اساس الگوی بزنف بهعنوان الگوی آموزشی مؤثر میتواند به کاهش مؤلفههای آگاهی، سبک زندگی، حمایتی و سازگاری موانع زندگی با دیابت منجر شود.
وحید ملکی، محمد رضا مهاجری تهرانی، احسانه طاهری، مصطفی قربانی، محسن صدیقیان، سعید حسینی،
دوره 16، شماره 2 - ( 10-1395 )
چکیده
مقدمه: متابولیسم استراحت مهمترین عامل تعیین کننده در سوخت و ساز بدن است. به گونهای که کاهش آن میتواند باعث چاقی و افزایش تودهی چربی بدن شود. کمکاری آشکار تیروئید با متابولیسم استراحت پایین همراه است که با دریافت دارو میزان آن افزایش یافته و به حالت نرمال بر میگردد. در این میان گروهی از بیماران با وجود دریافت دارو و نرمال شدن سطح سرمی TSH و هورمونهای تیروئید، همچنان از باقی ماندن علائم بالینی کمکاری تیروئید شکایت میکنند. هدف از انجام این پژوهش پی بردن به این موضوع است که آیا بیماران با علائم بالینی بهبود نیافته دارای متابولیسم استراحت و ترکیب بدن متفاوتی در مقایسه با گروه با علائم بالینی بهبود یافته هستند یا خیر؟
روشها: این مطالعه مقطعی از نوع مقایسهای میباشد که بر روی 100 بیمار زن مبتلا به کمکاری آشکار تیروئید و تحت درمان با لووتیروکسین انجام شد. بیماران شامل 2 گروه 50 نفری با و بدون علائم بالینی بودند. بیماران از نظر سن، سیکل قاعدگی و نمایهی تودهی بدنی همسان شدند. 2 گروه از نظر پارامترهای تن سنجی، متابولیسم استراحت، ترکیب بدن، هورمونهای تیروئیدی، پروفایل لیپیدی و رژیم غذایی با یکدیگر مقایسه شدند.
یافتهها: میانگین متابولیسم استراحت و مقادیر تعدیل شدهی آن برای وزن در گروه دارای علائم بهطور معناداری پایینتر بود ولی شکل مقادیر تعدیل شدهی آن برای تودهی بدون چربی بدن (FFM) و FT3 تفاوت معناداری بین 2 گروه نشان نداد. میزان تودهی چربی بدن (FM) در گروه دارای علائم بالاتر بود. اما درصد تودهی چربی بدن و تودهی بدون چربی بدن (FFM) بین 2 گروه تفاوت معناداری نداشت. سطح سرمی TSH ، TT4 ، FT4 ، TT3 ، FT3، کلسترول توتال، HDL ،LDL تفاوت معناداری بین 2 گروه نداشت. سطح سرمی تریگلیسرید در گروه دارای علائم به طور معنا داری بیشتر از گروه فاقد علائم بالینی بود.
نتیجهگیری: در گروه دارای علائم بالینی میزان متابولیسم استراحت کمتر بود و میزان تودهی چربی بدن و سطح سرمی تریگلیسرید نسبت به بیماران فاقد علائم بالاتر میباشد.
نسیمه سادات رضوی، فرشته مجلسی، بهرام محبی، آذر طل، کمال اعظم،
دوره 16، شماره 3 - ( 12-1395 )
چکیده
مقدمه: ﺗﺒﻌﯿﺖ ﺑﯿﻤﺎران از رژیﻢ درﻣﺎﻧﯽ، ﻣﻮﻓﻘﯿﺖآﻣﯿﺰ ﺑﻮدن درﻣﺎن را ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ ﻧﻤﻮده و از ﻋﻮارض و ﺷﺪت ﺑﯿﻤﺎری ﻣﯽﮐﺎﻫﺪ. ﻫﺪف از ایﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺗﻌﯿﯿﻦ تأثیر مداخله آموزشی مبتنی بر مدل1 AIM بر بهبود تبعیت دارویی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روشها: این مطالعه از نوع مداخلهای نیمه تجربی با گروه کنترل که بر روی 180بیمار مبتلا به دیابت نوع دو با استفاده از تخصیص تصادفی ساده در دو گروه مداخله و کنترل، انجام شد. ابزارگردآوری دادهها، پرسشنامهی دو بخشی شامل اطلاعات دموگرافیک (با 14 سؤال)، سؤالات مربوط به مدل AIM شامل 10سؤال مربوط به دانش و اطلاعات، 9 سؤال مربوط به انگیزه و 6 سؤال مربوط به توانایی بود. پس از اجرای پیش آزمون، مداخلهی آموزشی برای بیماران گروه مداخله انجام شد و مجدداً پرسشنامه برای بیماران دو گروه بعد از 6 ماه تکمیل شد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از SPSS نسخهی 23 با استفاده از آزمونهای آماری ویلکاکسون، کای دو و من ویتنی آنالیزشد. سطح معنیداری در این مطالعه کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.
نتایج: قبل از مداخلهی آموزشی دو گروه از نظر مشخصات دموگرافیک و سازهای مدل AIM (سازهی دانش، انگیزه وتوانایی) تفاوت معنیداری نداشتند (05/0P>) ولی پس از اجرای مداخلهی آموزشی گروه مداخله از نظر دانش و اطلاعات (001/0 P<)، انگیزه (001/0 P<)، توانایی (001/0 P<) و میزان HbA1C(001/0 P<) تفاوت معنیداری با گروه کنترل داشت.
نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش نشان دادکه نقش مداخلهی آموزشی براساس مدل AIMتأثیر مثبتی در بهبود تبعیت درمانی بیماران مبتلابه دیابت نوع دو داشته و با ارتقاءآگاهی و باور فرد نسبت به بیماری، انگیزه در جهت تبعیت از درمان در بیماران افزایش مییابد.
محمدصالح محمدآبادی، عبدالعزیز افلاک سیر،
دوره 17، شماره 3 - ( 12-1396 )
چکیده
مقدمه: دیابت از جمله بیماریهایی است که برای بهبودی و کمتر شدن اثرات آن، نیازمند انجام رفتارهای خودمراقبتی است. هدف پژوهش حاضر پیشبینی رفتارهای خودمراقبتی براساس پریشانی هیجانی و رابطه بیمار- پزشک در نوجوانان مبتلا به دیابت بوده است.
روشها: طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی و جامعهی آماری کلیهی نوجوانان مبتلا به دیابت شهر شیراز بودند. بدین منظور 198 نوجوان مبتلا به دیابت نوع یک و دو به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامهی خودمدیریتی دیابت، پرسشنامهی پریشانی هیجانی و پرسشنامهی ارتباط بیمار- پزشک بود. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها، از رگرسیون چندگانه استفاده شد.
یافتهها: نتایج ضرایب همبستگی نشان داد که رفتارهای خود مراقبتی با پریشانی هیجانی رابطهی منفی معنادار و با ارتباط بیمار- پزشک رابطهی مثبت و معنادار داشت. امّا نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که تنها پریشانی هیجانی پیشبینی کننده قوی و معنادار رفتارهای خود مراقبتی بود (001/0 >P ،5/0- =β). همچنین از بین مؤلفههای پریشانی هیجانی تنها مؤلفهی موانع درمان (001/0 >P، 5/0- =β) بهطور معنادار رفتارهای خود مراقبتی را پیشبینی کرد. امّا رابطهی بیمار- پزشک نتوانست بهطور معنادار پیشبینی کنندهی رفتارهای خود مراقبتی باشد (05/0 P> ،09/0=β).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج بهدست آمده میتوان ادعا کرد که پریشانی هیجانی (بهویژه مؤلفهی موانع درمان) نقش مهمّی در رفتارهای خود مراقبتی نوجوانان مبتلا به دیابت ایفا میکنند. از اینرو، لزوم رسیدگی به وضع روانی و نیز از میان برداشتن موانع درمان در راه نوجوان مبتلا به دیابت ضروری بهنظر میرسد.
نگین چهرازی، مینو باسامی، سجاد احمدی زاد،
دوره 17، شماره 5 - ( 4-1397 )
چکیده
مقدمه: شیوع بالای چاقی و اضافه وزن در زنان ابتلا به سندرم متابولیک و دیابت را بالا میبرد. با توجه به تأثیر متفاوت فعالیتهای ورزشی مختلف و تفاوت حجم عضلات بالا تنه و پایین تنه درگیر در فعالیت، احتمالاً اثر فعالیت تناوبی شدید با کارسنج دستی و پایی بر متابولیسم و مقاومت به انسولین متفاوت میباشد. لذا هدف از این تحقیق بررسی تأثیر فعالیت تناوبی اندام فوقانی و اندام تحتانی بر متابولیسم کربوهیدرات و مقاومت به انسولن در زنان چاق بود.
روشها: بدین منظور 12 زن چاق (نمایهی تودهی بدن 5/5±1/31 کیلوگرم بر مترمربع) بهطور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنیها یک جلسه فعالیت تناوبی را روی دوچرخه کارسنج و در جلسهای دیگر روی کارسنج دستی با فاصلهی یک هفته، 2 دقیقه فعالیت با شدت 85% حداکثر اکسیژن مصرفی همراه با 4 دقیقه استراحت فعال با شدت 45% حداکثر اکسیژن مصرفی بهمدت 30 دقیقه انجام دادند. قبل و بلافاصله پس از 30 دقیقه فعالیت دو نمونهی خونی برای اندازهگیری انسولین و گلوکز گرفته شد. میزان اکسیژن مصرفی و دیاکسیدکربن تولیدی حین فعالیت برای محاسبه اکسیداسیون کربوهیدرات اندازهگیری شد.
یافتهها: اگرچه فعالیت تناوبی میزان انسولین را کاهش داد، اما پاسخ انسولین به فعالیت تناوبی اندام فوقانی و تحتانی تفاوت معنیداری نشان نداد (05/0P>). میزان گلوکز با فعالیت تناوبی کاهش یافت و این کاهش متعاقب فعالیت تناوبی اندام تحتانی بیشتر از فعالیت اندام فوقانی بود (05/0P<). همچنین میزان HOMA-IR در جلسهی پائین تنه بیشتر از بالاتنه کاهش یافت (05/0P<). فعالیت تناوبی منجر به افزایش معنیدار اکسیداسیون کربوهیدرات شد (05/0P<)، اما مقایسهی دو نوع فعالیت تناوبی اندام فوقانی و تحتانی، تفاوت معنیداری نشان نداد (05/0P>).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه پیش رو نشان داد فعالیت تناوبی در زنان چاق، متابولیسم کربوهیدرات و مقاومت به انسولین را تغییر میدهد و تغییرات مقاومت به انسولین وابسته به نوع فعالیت (اندام فوقانی و اندام تحتانی) میباشد، اما به اکسیداسیون کربوهیدرات وابسته نیست.
صالح افراسیابی، سید محمد مرندی، مهدی کارگرفرد،
دوره 18، شماره 1 - ( 10-1397 )
چکیده
مقدمه: با توجه با اثر بخشی تمرین ورزشی در درمان دیابت نوع دو، و همچنین اثر بخشی تمرینات تناوبی در بهبود اختلال متابولیسم لیپیدها و کربوهیدرات در بدن انسان، هدف این پژوهش بررسی تأثیر 12 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا برIL-6 ، GLP-1 و پروفایل لیپیدی در بیماران دیابتی نوع دو بود.
روشها: 80 شرکت کنندهی مرد این پژوهش (میانگین سنی 50-40 سال، میانگین قد، 175 سانتیمتر، و نمایهی تودهی بدنی برای افراد چاق بالای 30 و برای افراد لاغر پایین از 22 کیلوگرم بر مترمربع) بهطور داوطلبانه در تحقیق حضور یافتند و به هشت گروه ( 4 گروه تمرین تناوبی شدید و 4 گروه کنترل بدون تمرین) تقسیم شدند. نمونهگیریهای خونی جهت اندازهگیری شاخصهایIL-6 ، GLP-1، نیمرخ لیپیدی و گلایسیمیک قبل و در هفتههای 4، 8 و پس از برنامهی تمرینی تناوبی با شدت بالا (شامل 60 ثانیه دویدن در شدت بالا (85-95% ضربان قلب ذخیره) بود که با دویدن بهمدت 60 ثانیه در شدت پایین (55-60 درصد ضربان قلب ذخیره) در دورهی ریکاوری جمعآوری و آنالیز شد. از آزمونهای تحلیل کواریانس و t همبسته و همچنین ضریب همبستگی پیرسون برای تعیین ارتباط متغیرها با استفاده از نرمافزار SPSS و در سطح معنیداری P<0.05 استفاده شد.
یافتهها: پس از 12 هفته تمرین اثر زمان و تعامل بین زمان× گروه بر متغیرهای GLP-1 و IL-6 از لحاظ آماری معنیدار بوده است (05/0˂P). همچنین تفاوت معنیداری میان گروهها بر اثر 12 هفته تمرین در این شاخصها مشاهده شد. نیمرخ لیپیدی در گروه چاق دیابتی نوع دو و کنترل گلایسمیک در گروههای چاق با و بدون دیابتی که 12 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا را اجرا کرده بودند بهبود معنیداری را نشان دادند.
نتیجهگیری: در مجموع تمرین تناوبی با شدت بالا از طریق تغییر در سازوکارهای مختلف سبب بهبود در اختلال لیپیدیمی؛گلایسمی، التهابی و اشتهایی در افراد چاق مبتلا به دیابت نوع دو میشود. از اینرو محققان براساس یافتههای این پژوهش پیشنهاد میکنند جهت بهبود سریعتر اختلالات متابولیکی در بیماران دیابتی نوع دو چاق میتوان از روش تمرین تناوبی با شدت بالا استفاده نمود.
نرگس شفاعی بجستانی، مریم آرادمهر، انسیه نسلی اصفهانی، بهروز خیابانی تنها،
دوره 18، شماره 2 - ( 11-1397 )
چکیده
مقدمه: دیابت یکی از بیماریهای خطرناک و رایج جهان مدرن است. از آنجا که در تحقیقات پزشکی معمولاً دادههای کمی در دسترس است و دادههای پزشکی دارای عدم قطعیت و ابهام زیادی است، برای پیدا کردن رابطهی ورودی و خروجی در دادههای پزشکی استفاده از مدل های فازی مناسب بهنظر میرسد. هیچکدام از مقالات قبلی از رگرسیون فازی برای پیشبینی عوارض دیابت از جمله نفروپاتی استفاده نکردهاند. لذا در این مطالعه، مدل رگرسیون فازی برای پیشبینی نفروپاتی در بیمار دیابتی استفاده شده است.
روشها: در پژوهش حاضر از نتایج GFR آزمایشات قبلی بیمار برای پیشبینی افق دورتری از GFR و در نهایت پیشبینی عارضهی کلیوی استفاده شده است. بیماریهای مزمن کلیوی براساس مقدار GFR سطحبندی شده است که فازی سازی دادهها براساس این سطوح انجام شده است. پیشبینی GFR طی مراحل زیر انجام شد: مرحلهی 1، تعریف مجموعههای فازی براساس سطوح GFR، که برای هر سطح یک مجموعه فازی در نظر گرفته شده است. مرحلهی 2، فازی سازی دادههای بیمار براساس مجموعههای فازی. مرحلهی 3، پیشبینی GFR با مدل رگرسیون فازی. مرحلهی 4، غیرفازی سازی مقادیر پیشبینی با استفاده از غیرفازی ساز میانگین. مرحلهی 5، ارزیابی کارایی مدل. خطای RMSE برای مقایسه کارایی مدل استفاده شده است.
یافتهها: نتایج پیشبینی GFR نشان داد که، مقایسه RMSE با استفاده از مدل رگرسیون خطی ساده 10.09 و با استفاده از مدل فازی 4.24 بود.
نتیجه گیری: مدل رگرسیون فازی قادر به پیشبینی نفروپاتی در بیماران دیابتی است.
محمود اصل محمدی زاده، مهدی کارگر فرد، پروانه نظرعلی،
دوره 18، شماره 3 - ( 12-1397 )
چکیده
مقدمه: IL-6 و TNF-α که از بافت آدیپوز ترشح می شود، تنظیمکننده نیرومند التهاب و اختلالات متابولیکی در افراد چاق دیابتی نوع 2 هستند. از اینرو مطالعه حاضر اثر تمرین تناوبی با شدت بالا با رژیمهای غذایی متفاوت بر التهاب درجه پایین و برخی شاخصهای متابولیکی مردان چاق دیابتی نوع 2 را بررسی میکند.
روش ها: 45 مرد چاق دیابتی نوع 2 به صورت تصادفی در گروههای رژیمغذایی طبیعی بعلاوه تمرین تناوبی(ND+H)، رژیم کمکربوهیدرات بعلاوه تمرین تناوبی(LC+H) یا گروه کمچربی +تمرین تناوبی(LF+H) قرار گرفتند که 1200 تا 1500 کیلوکالری/ روز را دریافت کردند و در برنامه ورزشی تناوبی با شدت بالا (3 روز در هفته به مدت 12 هفته) شرکت کردند. نمونههای خونی در هفته های 0 ، 4، 8 ،16، 20 و 24 جمع آوری شدند.
یافته ها: حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max) پس از 24 هفته مداخله، گروه LC+H (001/0=p، 135/2= F) و گروه LF+H (014/0=p، 548/3= F) افت معنی داری در مقایسه با پیش آزمون را نشان دادند، اما این کاهش در گروه ND+H مشاهده نشد. کاهش در شاخص IL-6 با سایر متغیرها (به استثنای حداکثر اکسیژن مصرف) رابطه معنی داری را نشان داد، اما شاخص VO2max ارتباط معنی دار معکوسی [برای گروه LC+H(001/0=p، 54/0-=r)؛ برای گروه LF +H(019/0=p ،41/0-=r)] را با IL-6 نشان دادند. در راستای تغییرات در IL6، اختلاف معنی دار در تمام مراحل مطالعه در شاخص TNF-α مشاهده شد. پس از 24 هفته مداخله، گروه LC+H (001/0=p، 541/5= F) و گروه LF+H (001/0=p، 654/9= F) کاهش معنی داری در مقایسه با پیش آزمون را نشان دادند، اما این کاهش در گروه ND+H مشاهده نشد. افزایش معنیداری در VO2peak همراه با کاهش معنیدار در انسولین ، HOMA-IR و HbA1c در همه گروهها مشاهده شد. همینطور کاهش معنیداری در IL-6 و TNF-α در گروههای LC+H و LF+H مشاهده شد. تغییرات در IL-6 و TNF-α رابطه معکوسی با اکسیژن مصرفی اوج را نشان دادند. آنالیز پیرسون ارتباطهای معنیداری بین تغییرات در نیمرخ لیپیدی با اکسیژن مصرفی اوج را نمایان کرد.
نتیجه گیری: نتایج از این مفهوم حمایت میکند که ورزش و رژیم غذایی، التهاب درجه پایین و پروفایل های لیپیدی، گلایسمی و آمادگی جسمانی را تحت تاثیر قرار میدهد که تغییرات در IL-6 و TNFα با برخی از این تغییرات در ارتباط است.
عطاءاله پورعباسی، زهرا خیری، سارا نوری ینگجه، سلمازسادات نقوی الحسینی، فرناز بناکار،
دوره 18، شماره 3 - ( 12-1397 )
چکیده
مقدمه: مشکل اصلی انسان مدرن بیماریهای غیرواگیری مانند دیابت است که با بالاترین شیوع، بیشترین هزینه را به جامعه و بیمار تحمیل میکند. بیماران دیابتی نیازهای ویژهای را برای زندگی با کیفیت دارند که از جمله مأموریتهای سیستم پژوهشی، شناسایی نیازها و تلاش برای رفع آنها است. در این مطالعه به بررسی نیازهای واقعی یک بیمار دیابتی و کارآمدی تحقیقات انجام شده در این زمینه پرداخته شده است.
روشها: مشکل اصلی انسان مدرن بیماریهای غیرواگیری مانند دیابت است که با بالاترین شیوع، بیشترین هزینه را به جامعه و بیمار تحمیل میکند. بیماران دیابتی نیازهای ویژهای را برای زندگی با کیفیت دارند که از جمله مأموریتهای سیستم پژوهشی، شناسایی نیازها و تلاش برای رفع آنها است. در این مطالعه به بررسی نیازهای واقعی یک بیمار دیابتی و کارآمدی تحقیقات انجام شده در این زمینه پرداخته شده است.
نتایج: اظهارات والدین کودکان دیابتی در قالب 12 نیاز واقعی احصا شد. بزرگترین دغدغه والدین روش تهاجمی تست گلوکز خون و درخواست برای ابداع روشی غیرتهاجمی برای اندازهگیری قند خون بود. از میان مقالات منتشر شده از سوی پژوهشگران ایرانی در طی ده سال، 3% مقالات به نوعی با نیازهای واقعی بیماران دیابتی مرتبط بودند. همچنین از مجموع 1017 اختراع ثبت شده از ایران در بانکهای اطلاعاتی جستجو شده، 3 اختراع مرتبط با دیابت بود.
بحث: در حمایت از انجام پژوهشها و تعیین اولویتهای پژوهشی در کشور، لازم است نسبت متعادلی میان پژوهشهای بنیادین و کاربردی لحاظ گردد تا جامعه بیماران از نتایج زودرس پژوهشها نیز به خوبی و به موقع بهرهمند گردند.
زهرا نورالهی، وحید ولی پور ده نو، رسول اسلامی،
دوره 18، شماره 4 - ( 2-1398 )
چکیده
مقدمه: فعالیت جسمانی از طریق افزایش مصرف انرژی و در نتیجه کاهش چربیهای بدن محرکی مؤثر برای بهبود تندرستی سالمندان دارای سندرم متابولیک است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرینات دایرهای شدید بر سطوح سرمی BDNF و آیریزین و وزن بدن در زنان سالمند دارای سندرم متابولیک در خرمآباد بود.
روشها: در این مطالعهی نیمه تجربی، تعداد 18 زن سالمند (سن: 17/6±00/71 سال، وزن: 18/9±22/62 کیلوگرم، قد: 27/3±67/153 سانتیمتر) دارای سندرم متابولیک بهطور داوطلبانه شرکت کردند. آزمودنیها ضمن انجام امور روزمرهی خود در یک پروتکل 8 هفتهای تمرین دایرهای با شدت بالا شرکت کردند که 3 جلسه در هفته اجراء میشد. 24 ساعت قبل از اجرای پروتکل تمرینی و 48 ساعت پس از اتمام پروتکل تمرینی نمونهی خونی توسط کارشناس آزمایشگاه از آزمودنیها در حالت ناشتا بین ساعت 7 و 30 دقیقه تا 8 گرفته شد. برای اندازهگیری سطوح سرمی BDNF و آیریزین از کیتهای الایزا استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون t همبسته استفاده شد و سطح معنیداری 05/0>P در نظر گرفته شد.
یافتهها: نتایج افزایش معنیدار سطوح استراحتی سرمی BDNF (001/0=P) و آیریزین (033/0=P) و کاهش معنادار وزن بدن (001/0=P) در مقایسه با مقادیر پیش آزمون در زنان سالمند دارای سندرم متابولیک را نشان داد.
نتیجهگیری: تمرینات دایرهای شدید در زنان سالمند دارای سندرم متابولیک غلظتهای سرمی BDNF و آیریزین را افزایش میدهد و احتمالاً افزایش این دو عامل میتواند اثرات مفیدی بر نیمرخ لیپیدی و در نهایت وزن بدن این افراد داشته باشد.
سعیده طبیبی راد، حسین عابدنطنزی، حجت الله نیک بخت، فرشاد غزالیان، ماندانا غلامی،
دوره 18، شماره 5 - ( 4-1398 )
چکیده
مقدمه: چاقی باتوجه به هورمونهای درگیردر اضافه وزن، خطرابتلا به دیابت نوع دو را افزایش میدهد. هدف از انجام تحقیق نیمه تجربی حاضر، بررسی تأثیر تمرین هوازی بر Dpp-4 و GLP-1 در زنان چاق مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روشها: از بین زنان چاق مبتلا به دیابت نوع دوِ 50-35 سالهی مراجعه کننده به انجمن دیابت شهر ساوه به شرط رعایت شرایط ورود و خروج به تحقیق تعداد 20 نفر بهطور داوطلب انتخاب و بهطور تصادفی به دو گروه کنترل (10 نفر) و تمرین هوازی (10 نفر) تقسیم شدند. 24 ساعت قبل از شروع تمرینات، ویژگیهای فردی آزمودنیها شامل سن، قد، وزن و نمایهی تودهی بدن و متغیرهای تحقیق (مقاومت انسولین، Dpp-4 و GLP-1) در پیشآزمون اندازهگیری شده و گروه تمرین هوازی بهمدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه 45 تا 60 دقیقه برنامهی تمرینی مربوط به خود را انجام دادند و گروه کنترل هیچ تمرینی نکرد. پس از گذشت 8 هفته و 24 ساعت پس از آخرین جلسهی تمرین مجدداً ویژگیهای فردی و متغیرهای تحقیق اندازهگیری شدند. دادهها با استفاده از آزمون تی مستقل و تی همبسته در سطح 05/0P≤ تحلیل شد.
یافتهها: افزایش معناداری در سطح GLP-1 (001/0 (P=و کاهش معناداری در سطحDPP-4 (001/0 (P=در گروه تمرین هوازی نسبت به گروه کنترل دیده شد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که تمرین هوازی و متعاقب آن کاهش وزن در گروه تجربی با افزایش معناداری در سطح GLP-1 و کاهش معنادار سطح DPP-4 همراه است.
بهنام مولوی، ایدین یعقوبی نوتاش، فضه الیاسی نیا، لاله امیرسلیمانی،
دوره 18، شماره 6 - ( 6-1398 )
چکیده
مقدمه: خوشبینی سرشتی، بهعنوان انتظار پیامدهای خوب در آینده است و میتواند نقش محافظتی در تعدیل تغییرات نورواندوکرینی ناشی از استرس در افراد مبتلا به دیابت نوع دو داشته باشد. BPSنمونهای از مداخلات روانشناسی مثبتنگر است که از طریق نوشتن و تصور کردن به روش بهترین خود ممکن، موجب افزایش خوشبینی بهصورت انتظار پیامدهای مطلوب میگردد. هدف از این مطالعه بررسی اثر خوشبینی بر روی کنترل قند خون در مبتلایان به دیابت نوع دو است.
روشها: نمونهی مورد پژوهش شامل ۶۰ نفر از مبتلایان به دیابت (۳۰ نفرگروه آزمایش و ۳۰ نفر گروه کنترل) مراجعه کننده به کلینیک دیابت پژوهشگاه غدد دانشگاه علوم پزشکی تهران بوده که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردیدهاند. ابزارهای پژوهش شامل: مقیــاس جهتگیری زندگی (R-LOT) و مقیاس عاطفه مثبت و منفی (PANS)، که قبل از آموزش BPS و دو هفته بعد از آموزش BPS توسط آزمودنیها پر گردیده است.
یافتهها: تجزیه و تحلیل دادهها به روش تحلیل کواریانس نشان داد، آموزش BPS (بهترین خود ممکن) منجر افزایش خوشبینی بیماران دیابت نوع دو در گروه آزمایش شده است. آموزش یا مداخله BPS در این تحقیق، میانگین نمرات پس آزمون را بهطور معناداری نسبت به میانگین نمرات پیش آزمون گروه آزمایش و نسبت به میانگین پس آزمون گروه کنترل افزایش داده است
نتیجهگیری: یافتهها نشانگر تأثیر آموزش روش BPS در افزایش خوشبینی آزمودنیها است.
یزدان احمدی، پریسا شعبان زاده،
دوره 19، شماره 6 - ( 6-1399 )
چکیده
مقدمه: طی نیم قرن گذشته شیوع چاقی و اختلالات متابولیکی مرتبط با آن مانند اختلالات چربی، بیماریهای قلبی-عروقی، سکتهی قلبی و مغزی بهطور چشمگیری افزایش یافته است. انواع مختلفی از ارگانیسمها از جمله باکتریها، قارچها، آغازیان و ویروسها برای زندگی در رودهی انسان تکامل یافتهاند که به آنها میکروبیوتا گفته میشود. دانشمندان دریافتند افراد لاغر، میکروبیوتای متعادل در رودهی خود دارند که باعث لاغری آنها میشود، بنابراین از روشی به نام پیوند مدفوع و کپسول مدفوع برای درمان چاقی استفاده میکنند. هدف از این پژوهش معرفی پیوند مدفوع و کپسول آن در درمان چاقی مقاوم به دارو است.
روشها: مطالعهی حاضر از نوع مطالعهی مرور سیستماتیک است که مقالات انگلیسی و فارسی حاصل از جست و جوی منظم منابع اینترنتی با استفاده از عملکرد منطقی AND, OR بین کلمات کلیدی در پایگاههای Pub Med, Google scholar با استفاده از کلید واژگان انگلیسی،FMT, obesity, poop capsule, weight loss از سال 2010 تا 2020 میلادی انجام گردیده است. جستجوی کلی برای منابع مرتبط پیوند مدفوع 474 مقاله بود. سپس با اعمال فیلتر زمان این تعداد به 237 مقاله تقلیل پیدا کرد. در مرحلهی پایانی نیز با حذف مقالات تکراری و بررسی ارتباط مقالات با موضوع مورد مطالعه، 22 مقاله بهعنوان منابع مربوطه و نهایی انتخاب شدند.
یافتهها: در درمان چاقی با FMT مدفوع فرد اهدا کننده پس از غربالگری و تستهای لازم با استفاده از روشهای گوناگون نظیر انما یا کولونوسکوپی به فردگیرنده منتقل میشود و از آن پس، فرد گیرنده با دریافت میکروبیوتای متعادل فرد اهداکننده به مرور لاغر میشود. میتوان بهجای پیوند مدفوع که روشی نسبتاً تهاجمی است از کپسولهای مدفوع که متشکل ازمدفوع خشک شدهی فرد اهداکننده است استفاده نمود.
نتیجهگیری: پیوند مدفوع و کپسول مدفوع با رعایت ملاحظات لازم روش مؤثری در کاهش وزن افراد چاق (BMI>30) است. با توجه به جدید بودن روش درمانی مطرح شده، مطالعات بیشتری در این حوزه خصوصاً بررسیهای کلینیکال این روش در درمان افراد چاق کشور توصیه میشود.
محمود اصل محمدی زاده، صالح افراسیابی، زینب اصل محمدی،
دوره 20، شماره 2 - ( 11-1399 )
چکیده
مقدمه: اختلال متابولیکی ناشی التهاب در اثر چاقی و دیابت افزایش مییابد که از طریق ورزش و رژیم غذایی کنترل میشود. از اینرو هدف این پژوهش بررسی اثر 24 هفته مداخلهی تمرین تناوبی شدید و رژیمهای غذایی بر تغییرات شاخص اینترلوکین 6 در بیماران دیابتی نوع دو چاق است.
روشها: 70 مرد (بیمار دیابت نوع دو و چاق) بهصورت تصادفی به 7 گروه (4 گروه در رژیم غذایی متفاوت بهعلاوه مداخلهی HIIT و 3 گروه تنها در رژیم غذایی متفاوت) که در برنامهی غذایی 1200 تا 1900 کیلوکالری/روز برای هفته 24 شرکت کردند، در حالی که بیماران در برنامهی HIIT تحت نظارت (12 هفتهای) قرار گرفتند که با 4 هفته رژیمهای غذایی اولیه دنبال شد. شاخصهای آنتروپومتریکی، فیزیولوژیکی، ترکیب بدن و نمونهی خون ناشتای در هفتههای 0 ، 4، 8، 14، 20 و 24 جمعآوری شدند.
یافتهها: پس از اتمام 24 هفته مداخله، بیشترین درصد افزایش و کاهش IL-6 بهترتیب به رژیم غذایی پرچربی(80/19 ± 09/28) و رژیم غذایی کم کربوهیدرات+تمرین تناوبی (13/25 ± 89/28-) اختصاص داشت. پس از 12 هفته تمرین تناوبی به همراه رژیم غذایی بیشترین درصد افزایش IL-6 به گروه رژیم غذایی پرچربی(33/25 ± 74/26) مرتبط است، با این وجود بیشترین درصد کاهش IL-6 مختص به گروه کم چربی+تمرین تناوبی (17/29 ± 11/32-) بود.
نتیجهگیری: یافتهها نشان دادند که رژیم کم کربوهیدرات و کم چربی با HIIT و وعدههای کم کربوهیدرات همراه با HIIE ممکن است برای بیماران دیابت نوع دو چاق مفید باشد.
رضا صادقی، سعید کشاورز، مهدی کارگرفرد، جمشید بنایی،
دوره 20، شماره 3 - ( 12-1399 )
چکیده
مقدمه: نشان داده شده است که پروتئین مربوط به C1q/TNF-α (CTRP5)، یک آدیپوکین جدید ومولکول مهم مربوط به تنظیم متابولیسم گلوکز است. اهداف این مطالعه ارزیابی اثر بخشی پروتکلهای تمرینی مختلف بر روی بهبود سطوح سرمی CTRP5، قند خون، انسولین و مقاومت انسولین در مردان به مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روشها: 60 مرد بیماران مبتلا به دیابت نوع دو (سن: 26/4±45/51 سال) بهصورت تصادفی در سه گروه تمرین ترکیبی (15 نفر)، گروه هوازی (15 نفر)، مقاومتی (15 نفر) و یا گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. برنامههای تمرینی شامل تمرین هوازی با شدت (75%-50% ضربان قلب ذخیرهی بیشینه) و مقاومتی (80%-40% یک تکرار بیشینه) با حجم برابر، 3 بار در هفته، 30 تا 60 دقیقه در هر جلسه برای مدت 12 هفته بود. سطوح سرمی CTRP5، قند خون، انسولین، مقاومت انسولین وزن و نمایهی تودهی بدن در حالت پایه و در پایان مطالعه اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری تکراری در سطح کمتر از 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: پس از 12 هفته مداخله، کاهش معناداری در سطوح پارامترهای قند خون، مقاومت انسولین و نمایهی تودهی بدن و افزایش معناداری در سطوح سرمی CTRP5 در گروههای تمرین ترکیبی، هوازی و مقاومتی در مقایسه با گروه کنترل یافت شد (05/0p<).
نتیجهگیری: بهنظر میرسد افزایش سطوح CTRP5 پس از مداخلههای ورزشی در کاهش خطر دیابت نوع دو نقش دارد.
مهناز علی اکبری دهکردی، فاطمه عیسی زاده، علیرضا منزوی چالشتری،
دوره 21، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده
مقدمه: بیماری کرونا یک عفونت ویروسی است که به یک بیماری پاندمیک تبدیل شده است. با توجه به تأثیر همه جانبهای که این بیماری بر سبک زندگی افراد، وضعیت اقتصادی کشور، داروهای وارداتی گذاشته است، پژوهش حاضر درصدد است وضعیت خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در دوران همه گیری کووید-19 را بررسی کند.
روشها: جامعهی مورد پژوهش در مطالعهی حاضر، افراد مبتلا به دیابت شهر بوشهر بودند. روش نمونهگیری در پژوهش حاضر از نوع نمونهگیری هدفمند و در دسترس بوده و حجم نمونه 13 نفر (7 مرد و 6 زن) بود. اطلاعات تحقیق از طریق مصاحبهای نیمهساختار یافته بهمدت 40 تا 60 دقیقه و با استفاده از سؤالاتی باز پاسخ جمعآوری گردید، پس از اتمام فرآیند مصاحبه پاسخها با استفاده از روش تحلیل محتوا مورد تفسیر و کُدگذاری قرار گرفت.
یافتهها: براساس نتایج تحقیق حاضر بهطور کلی مبتلایان به دیابت نوع دو در طول دوران همه گیری کووید- 19 از وضعیت خودمراقبتی مطلوبی برخوردار نبوده و مشکلات بسیاری را در زمینهی رفتار خودمراقبتی (دارو، تغذیه و ورزش و تحرک) و در سایر زمینهها تجربه نمودهاند.
نتیجهگیری: مبتلایان به دیابت در دوران همه گیری بیماری کووید- 19 مشکلات بسیاری را تجربه کردهاند که همین امر موجب کاهش هرچه بیشتر کیفیت زندگی آنان میشود. لذا، میتوان جهت کاهش این مشکلات از دولت، رسانه، خانوادهی بیمار، خود بیمار، پزشکان، روانشناسان و مشاوران بهره گرفت.