64 نتیجه برای ابراهیم
باقر لاریجانی، ابراهیم عصفوری،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده
مقدمه: به لحاظ افزایش روزافزون شیوع دیابت در جوامع انسانی و خطر جدی برای سلامتی افراد جامعه از لحاظ نارسایی کلیه، بیماریهای قلبی و عروقی، نابینایی و نوروپاتی، بررسی و پژوهش در باره چگونگی تشخیص این بیماری از اهمیت بالایی برخوردار است لذا مقایسه دو روش تشخیصی WHO و ADA برای دیابت مدنظر این تحقیق بوده است.
روشها: در این پژوهش 982 نفر از افراد 30 تا 64 ساله مقیم شهر بوشهر برمبنای نمونهگیری تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند که از آنها نمونه خون ناشتا گرفته شد. آزمون تحمل گلوکز خوراکی استاندارد برای افراد تحت مطالعه انجام شد. برای اندازهگیری قند پلاسما از روش گلوکز اکسیداز - پراکسیداز؛ اتوآنالیزر تکنیکون RA1000 استفاده شد. برای بررسی تحلیلی از آزمونهای مجذور کای (chi-square) و t استیودنت (t-student) و در موارد لزوم از آزمون دقیق فیشر (Fisher's Excat test) استفاده شد.
یافتهها: از تعداد 982 نفر، 354 نفر مرد (36%) و 628 نفر زن (64%) بودند که بیشتر افراد در گروه سنی 39-30 سال (9/42%) قرار داشتند. از مجموع 982 نفر تعداد 69 نفر (20 مرد و 49 زن) دیابت شناخته شده داشته به عبارتی 7% افراد مورد مطالعه دیابت داشتند. میزان شیوع خام دیابت قندی و اختلال تحمل گلوکز برپایه معیار WHO به ترتیب 6/13% و 6/15% بود و براساس معیار ADA میزان شیوع خام دیابت4/13% بود. پنجاه و یک درصد دیابتیها بصورت شناخته شده و 49% نیز تشخیص داده نشده بودند. حساسیت قند پلاسما ناشتا برای تشخیص دیابت با معیار WHO 8/45% و با معیار ADA 5/62% تعیین شد ولی اختصاصی بودن این دو معیار تفاوت چندانی نداشت.
نتیجهگیری: باتوجه به میزان کلی عدم تحمل گلوکز (مجموع موارد دیابت قندی و افراد دچار اختلال تحمل گلوکز) بندر بوشهر را باید جزء مناطق با شیوع بالای دیابت در جهان به شمار آورد و در ضمن جهت غربالگری افراد بهتر است از FPG و آزمون OGTT استفاده نمود.
حسین فخرزاده، پیمان فریدنیا، مهرزاد بحتویی، مصطفی محقق، رسول پور ابراهیم، رضا برادر جلیلی، علیرضا وثیق، معصومه نوری،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده
مقدمه: به منظور ارزیابی وضعیت لیپیدهای سرم و ارتباط آن با دیابت و سایر عوامل خطرزای قلبی- عروقی در کارکنان مرد صنعت نفت جزیره خارک، طی یک مطالعه مقطعی پارامترهای تنسنجی (anthropometric) و متابولیک 1255 نفر از این کارگران مشخص گردید.
روشها: در این مطالعه مقطعی 1437 نفر از کارکنان مرد شرکت پایانههای صادراتی نفت خام و کارخانه پتروشیمی جزیره خارک از دهم شهریور 79 لغایت دهم خرداد 80 مورد بررسی از لحاظ معیارهای متابولیک و آنتروپومتریک قرار گرفتند.
یافتهها: شیوع افزایش غلظت کلسترول تام
(mg/dl 200)، تری گلیسرید ( mg/dl 200) و لیپوپروتئین کم چگال (LDL) (mg/dl130) به ترتیب 7/32%، 5/39% و 5/18% و شیوع کمبود غلظت کلسترول با لیپوپروتئین پر چگال (HDL) (mg/dl40<) نیز 1/13% بود. افزایش شاخص توده بدن (Body mass index) kg/m2) 25) در 3/61% کارگران مشاهده شد. چاقی احشایی با معیار افزایش محیط دور کمر بیش از 100 سانتیمتر در 4/32% افراد مشاهده شد. بین افزایش کلسترول و افزایش تریگلیسرید با افزایش شاخص توده بدن رابطه مستقیم و معنیدار وجود داشت (به ترتیب 001/0=p و 0001/0=p). همچنین بین افزایش کلسترول و افزایش تریگلیسرید با افزایش محیط دور کمر رابطه مستقیم وجود داشت, که در مورد افزایش کلسترول این رابطه معنی دار بود (به ترتیب 02/0=p و 06/0=p). افزایش کلسترول کمچگال نیز با افزایش محیط دور کمر رابطه مستقیم و معنیدار داشت (04/0=P).اختلالات متابولیسم گلوکز در 6/10% کارگران مشاهده شد. دیابت با افزایش کلسترول و کاهش کلسترول با لیپوپروتئین پرچگال رابطه مستقیم و معنیدار داشت (به ترتیب 04/0=p و 05/0p<). 4/42% کارکنان سیگار مصرف میکردند و 4/57% افراد نیز کمتحرک بودند. با افزایش تحرک بدنی روند روبه کاهشی در غلظت قند و کلسترول خون مشاهده شد (به ترتیب 1/0=p و 08/0=p). شیوع اضافه وزن، چاقی احشایی، افزایش فشار خون دیاستولی، دیابت و مصرف سیگار در کارگران یقه آبی بیشتر بود ولی اختلافی بین دو گروه یقه آبی و یقه سفید از لحاظ وضعیت لیپیدهای سرم و میزان فعالیت بدنی وجود نداشت
نتیجهگیری: شیوع زیاد دیس
لیپیدمی و سایر عوامل خطرزای قلبی- عروقی در کارکنان صنعت نفت جزیره خارک لزوم هدفمند شدن اقدامات پیشگیرانه قلبی- عروقی در کارکنان صنعت نفت را مورد تاکید قرار میدهد.
ابراهیم جوادی، شهین یار احمدی، باقر لاریجانی، سعدالله محمدی، علیرضا شفایی، رضا برادر جلیلی،
دوره 1، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده
مقدمه: در بیماران دیابتی نوع 2 معمولاً تریگلیسرید افزایش، HDL کاهش و LDL نرمال میباشد. این تغییرات خطر بیماریهای عروق کرونر قلب را افزایش میدهد. یافتههای جدید LDL با ذرات کوچک و متراکم را بعنوان یک عامل مهم خطرزا برای بیماریهای عروق کرونر مطرح میکند.
روشها: تعداد 298 بیمار دیابتی نوع 2 مراجعه کننده به درمانگاه غدد بیمارستان شریعتی تهران تحت ارزیابیهای تنسنجی (anthropometric) و بیوشیمیایی قرار گرفتند. اندازهگیریهای تنسنجی براساس معیارهای سازمان جهانی سلامت (WHO) انجام گردید. نشانگرهای بیوشیمیایی (LDL size, ApoB100, ApoA1, HDL, LDL, Choles, TG) با استفاده از روشهای آزمایشگاهی استاندارد اندازهگیری شدند. برای تحلیل آماری دادهها از آزمونهای آنالیز واریانس یک سویه و نرمافزار SPSS v6 استفاده گردید.
یافتهها: بیماران عموماً مسن (2/13 55 سال) با سابقه طولانی ابتلا به دیابت (1/65/9 سال) و در گروه متوسط تا چاق بودند. در مجموع 2/73% بیماران دچار انواع هیپرلیپیدمی بودند. از این تعداد 7/20% فقط هیپرتریگلیسریدمی و 21% هیپرکلسترولمی و 5/31% هیپرلیپیدمی مخلوط (هیپرتریگلیسریدمی + هیپرکلسترولمی) داشتند. در این افراد میانگین غلظت ApoA1 کمتر از حد طبیعی و غلظت ApoB100 بیشتر از حد طبیعی و الگوی ذرات LDL عموماً کوچک و متراکم بود.
نتیجهگیری: براساس نتایج بدست آمده، مطالعات حاضر نشان میدهد که ذرات LDL در بیماران دیابتی مورد مطالعه اعم از زن یا مرد علاوه بر تغییرات کمی، بیشتر دچار تغییرات کیفی هستند به گونهای که حدود 5/35% بیماران دارای ذرات کوچکتر و متراکمتر LDL هستند. که به نظر میرسد شیوع بالای دیسلیپیدمی و داشتن ذرات کوچک و متراکم LDL (الگوی B) عامل مهم خطرزایی برای آترواسکلروز در این بیماران میباشد.
شهین یاراحمدی، باقر لاریجانی، ابراهیم جوادی، فرحناز نیکدوست، ارشمیدس صنعتی،
دوره 2، شماره 1 - ( 2-1382 )
چکیده
مقدمه: نشانگان X قلبی عبارت است از دردهای آنژینی که به علت اختلال حس درد در دستگاه قلبی عروقی بوجود میآید و اغلب دارای آنژیوگرام کاملاً طبیعی میباشد. نشانگان مقاومت به انسولین (نشانگان متابولیکX) نیز عامل مهمی در بروز بیماری عروق کرونری بهشمار میرود. بررسی ارتباط بین نشانگانX قلبی و نشانگان مقاومت به انسولین نیاز به تحقیق بیشتری دارد. هدف این مطالعه مقایسه وضعیت هورمونی زنان یائسه در سهگروه مبتلا به نشانگان X قلبی ، بیماری عروق کرونری و گروه شاهد بود.
روشها: برای مطالعه ، 149 زن یائسه با محدوده سنی 48 - 58 سال و طول مدت یائسگی مشابه انتخاب شدند. هورمونهای جنسی، انسولین ناشتا، فشارخون و شاخص توده بدن(BMI) در سهگروه فوق ارزیابی و با یکدیگر مقایسه شدند.
یافتهها: غلظت FSH، LH، استرادیول و پروژسترون در سهگروه یکسان بود. هر دو گروه با درد قفسه صدری (با آنژیوگرافی طبیعی یا غیرطبیعی) BMI بالاتری نسبت به گروه شاهد داشتند. غلظت انسولین ناشتا نیز در این دو گروه نسبت به گروه شاهد بیشتر بود (01/0p<). غلظت انسولین ناشتا در دو گروه با آنژیوگرافی طبیعی و غیرطبیعی تفاوت معنیداری نداشت.غلظت انسولین ناشتا با هیچکدام از متغیرها ارتباط معنیداری نشان نداد. گرچه ارتباط بین میزان انسولین ناشتا و BMI در گروه با آنژیوگرافی غیرطبیعی مبتلا به بیماری عروق کرونر بسیار نزدیک به سطح معنیدار شدن بود (059/0p<).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که زنان با درد قفسه صدری با آنژیوگرافی طبیعی یا غیرطبیعی، دچار هیپرانسولینیسم بوده، نسبت به گروه شاهد چاقتر میباشند. به نظر میرسد هیپرانسولینیسم مکانیسم زیربنایی در هر دو «نشانگان X قلبی» و «نشانگانX متابولیک» باشد. این مطلب نیاز به مطالعات تکمیلی دارد.
باقر لاریجانی، نریمان مصفا، پیمان شوشتریزاده، مهدی نورایی، ابراهیم جوادی، علیرضا شفایی، علیرضا وثیق،
دوره 2، شماره 1 - ( 2-1382 )
چکیده
مقدمه: دیابت یک اپیدمی نهفته و شایعترین بیماری ناشی از اختلالات متابولیسم شناخته شده است. نقص در دستگاه ایمنی ذاتی و سلولی از مواردی است که پژوهشگران نسبت به رویداد آن در این بیماری اتفاق نظر دارند، از جمله در منابع به دفعات به نقص در سیستم فاگوسیتی اشاره شده که شامل اختلال کموتاکسی، فاگوسیتوز و کشندگی(killing) بوده است. با این حال گزارشهای مربوط به اختلال در فرایند انفجار تنفسی سیستم فاگوسیتی، که از مکانیسمهای کشندگی آنها است، ضد و نقیض میباشد. هدف از این مطالعه بررسی فرایند انفجار تنفسی نوتروفیلها ومونوسیتها در خون محیطی به طور جداگانه و با استفاده از دو محرک fmlp Formyl-met-leu-phe)) و (Phorbol-12,13-myristate acetate) PMA بوده است.
روشها: از 36 بیمار دیابتی نوع2 با میانگین سنی 7 ± 53 سال و 20 فرد سالم با میانگین سنی 5 ± 50 سال، 15 میلیلیتر خون محیطی هپارینه گرفته شد. سلولهای فاگوسیتی ( نوتروفیل و مونوسیت) با استفاده از گرادیان غلظتی اختصاصی و کشت سلولی کوتاهمدت، بهطور خالص (بیش از 95%) از خون محیطی جدا گردید. فرایند انفجار تنفسی نوتروفیلها و مونوسیتها بهطور جداگانه به کمک آزمون (Nitro blue tetrazolium) NBT نیمهکمی و با استفاده از دو محرک PMA و fmlp انجام گرفت.
یافتهها: پس از تحریک با PMA در نوتروفیلهای افراد دیابتی، فعالیت کمتری در فرایند انفجار تنفسی در مقایسه با گروه شاهد مشاهده شد (097/0=p). همچنین پس از تحریک با fmlp، نوتروفیلهای افراد دیابتی، در مقایسه با گروه شاهد فعالیت کمتری از خود نشان دادند که این تفاوت از لحاظ آماری معنیدار بود (027/0=p) .برخلاف نوتروفیلها، مونوسیتهای گروه دیابتی و گروه شاهد، در ارائه پاسخ به محرکها در فرایند انفجار تنفسی تفاوتی نشان ندادند.
نتیجهگیری: برپایه نتایج بهدست آمده، به نظر میرسد عدم پاسخ مناسب به محرکها و ناکارآمد بودن فرایند انفجار تنفسی سیستم فاگوسیتی، میتواند زمینه را برای پیدایش، تشدید و تداوم عفونتها در بیماران دیابتی فراهم سازد.
باقر لاریجانی، شهین یاراحمدی، ابراهیم جوادی، پیمان شوشتریزاده، سید مجید اخوان حجازی، مهیار غلامپور دهکی،
دوره 2، شماره 2 - ( 3-1382 )
چکیده
مقدمه: دیابت نوع1 بهطور اولیه در اثر تخریب خودایمنی یا ناشی از نقص اولیه در کارکرد سلولهای بتای پانکراس بارز میگردد. شایعترین شکل دیابت نوع1، نوع خودایمن آن است که امکان همراهی آن با سایر اشکال اختلالات غددی مانند نارسایی آدرنال، تیروییدیت هاشیموتو و غیره وجود دارد. تیروییدیت خودایمن از جمله بیماریهای همراه دیابت نوع1 است که در طی آن پادتنهایی علیه تیروگلوبولین((TG، پروکسیداز تیرویید (TPO) و هورمون تحریک کننده تیرویید(TSH) در خون پدید می آیند. هدف از این مطالعه، بررسی میزان شیوع بیماریهای خودایمن تیرویید در افراد دیابتی نوع1 و مقایسه آن با افراد سالم است.
روش ها: بدین منظور 200 بیمار مبتلا به دیابت نوع1 و 200 فرد سالم غیر دیابتی که از نظر سن و جنس با گروه بیمار جور بودند از نظر میزان هورمونهای تیرویید(T3RU / T3/ T4/ TSH ) و پادتنهای ضد تیرویید (TG-Ab، TPO-Ab ) مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: غلظت TG-Ab و TPO-Ab در افراد دیابتی نوع 1مورد مطالعه به طور معنی داری بیشتر از گروه شاهد بود ( 001/0P<)، همچنین میانگین غلظت سرمی TG-Ab در گروه بیماران بیش از چهار برابر و میانگین غلظت سرمی TPO-Ab حدوداً سه برابر گروه شاهد بود، همچنین میزان شیوع هیپرتیروییدی بالینی و فروبالینی (subclinical)در گروه بیماران دیابتی نوع1 چهار برابر گروه سالم بود.
نتیجهگیری: در مجموع به نظر میرسد انجام آزمونهای غربالگری هورمونی تیرویید و پادتنهای ضد تیرویید در بیماران مبتلا به دیابت نوع1 به ویژه در کودکان، جهت شناسایی اختلالات خودایمنی تیرویید و انجام اقدامات درمانی ضروری باشد
ابراهیم جوادی، علیرضا شفایی، اردوان ایروانی،
دوره 2، شماره 2 - ( 3-1382 )
چکیده
مقدمه: شیوع بیماریهای قلبی- عروقی در جوامع بشری و ارتباط آن با بیتحرکی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. یکی از عوامل مهمی که در روند آترواسکلروز نقش بسزایی دارد اکسیداسیون LDL است و اکسیداسیون تابع عوامل آنتیاکسیداسیون و نوع LDLها میباشد. اکسیداسیون LDL منشأ بسیاری از مکانیسمهایی است که میتواند به تشکیل آتروم منجر گردد. در این رابطه فعالیتهای بدنی دارای نقش حفاظتی هستند و با تغییر نوع LDL در اثر فعالیت بدنی از حساسیت LDLها به اکسیداسیون کاسته میشود. هدف از این مطالعه بررسی اثر فعالیتهای بدنی روی حساسیت LDLها نسبت به اکسیداسیون میباشد.روشها: تعداد 28 نفر مرد ، 14 نفر ورزشکار با میانگین سنی 2±48 و 14 نفر غیر ورزشکار با میانگین سنی 4±44 انتخاب گردید. مقدار cc10 خون ناشتا جهت بررسی حساسیت LDLها به اکسیداسیون و لیپوپروتئینها و لیپیدها گرفته شد. جهت بررسی حساسیت LDL به اکسیداسیون از روش conjugated diene مطابق دستورالعمل Puhl استفاده شد . کلسترول و تریگلیسرید به روش آنزیماتیک و HDL-c به روش رسوبی و LDL-c با استفاده از فرمول فریدوالد محاسبه گردید.
یافتهها: نتایج نشان میدهد که LDLهای ورزشکاران مقاومت بیشتری در برابر اکسیداسیون در مقایسه با غیر ورزشکاران دارند(lag time ورزشکاران 10±35/60 و در غیر ورزشکاران 10±64/54 ) اگرچه از نظر آماری این اختلاف معنیدار نبود و میزان HDL-c ورزشکاران بیش از غیر ورزشکاران (8±2/46 در مقابل 5/8±38) و از نظر آماری معنیدار میباشد و میزان LDL و VLDL ورزشکاران اختلاف معنیداری با غیر ورزشکاران نداشت.
نتیجهگیری: شواهد تجربی این فرضیه را که اکسیداسیون LDL به آترواسکلروز منجر میشود تأیید میکنند و گزارشها حاکی از نقش فعالیتهای بدنی و تمرینات ورزشی به عنوان یک عامل حفاظت کننده در برابر پیشرفت بیماری آترواسکلروز میباشد. اگرچه عوامل دیگری مانند غلظت ویتامین E به عنوان آنتیاکسیدان و ترکیب LDLها و نوع LDLها در فرآیند آترواسکلروز مؤثر میباشند که باید مورد بررسی قرار گیرند.
شهین یاراحمدی، باقر لاریجانی، ابراهیم جوادی، محمدحسن باستانحق، محمد پژوهی، رضا ملکزاده، محمود محمودی، علیرضا شفائی، محمدرضا مهاجری تهرانی، علی رجبی، محمد فرهادی،
دوره 3، شماره 1 - ( 2-1383 )
چکیده
مقدمه: بیماری سلیاک و دیابت نوع 1 از نظرنشانگرهای HLA و جایگاههای کروموزومی یکسان با یکدیگر مربوط هستند که ممکن است علت وقوع این دو اختلال با یکدیگر در عده زیادی از زیر گروههای جمعیتی شبیه باشد. این مطالعه برای بررسی شیوع مثبت بودن پادتن ضدگلیادین (یک نشانگر در بیماری سلیاک) در بیماران دیابتی شهر تهران و تعیین اینکه آیا یافتههای گزارش شده در مورد افزایش آنتیگلیادین مثبت در بیماران دیابتی در مطالعه ما نیز تکرار میشود یا خیر، طراحی گردید.
روشها: در این مطالعه 182 نفر (52 نفر با دیابت نوع 1 و 130 نفر با دیابت نوع 2) شرکت کردند که 110 نفر آنها زن بودند. محدوده سنی بیماران در گروه دیابت نوع1 3-5/29 سال و در گروه دیابت نوع 2 42-65 سال بود. از هر بیمار یک نمونه خون تهیه و با روش ایمونوفلورسانس غیرمستقیم از نظر IgG ضدگلیادین بررسی شد. لازم به ذکر است تمام بیماران در زمان نمونهگیری فاقد علائم گوارشی بودند.
یافتهها: در یک بیمار با دیابت نوع 1 (9/1%) و دو بیمار با دیابت نوع 2 (5/1%) IgG ضدگلیادین مثبت بود. شیوع مثبت بودن پادتن ضدگلیادین در افراد سالم دهنده خون در شهر تهران 064/0% است.
نتیجهگیری: شیوع آنتیگلیادین در بیماران دیابتی نوع 1 و 2 به ترتیب 30 و 24 برابر بیشتر از جمعیت عادی در شهر تهران است که این با گزارش سایر مناطق در مورد شیوع بیماری سلیاک در بیماران دیابتی سازگار و متناسب است. بهعلت حساسیت و ویژگی نسبتاً کم (هر دو حدود 80 %) آنتیبادی ضدگلیادین، از آن کمتر استفاده میشود (نسبت به ایدهآل) اما سنجش با ایمونوفلورسانس غیرمستقیم یک روش سریع و ارزان قیمت است و برای برنامههای غربالگری زیرگروههای جمعیتی مناسب میباشد و میتوان آن را برای همه بیماران دیابتی در معرض خطر توصیه نمود.
حسین فخرزاده، عبدالحمید باقری، آناهیتا حمیدی، رسول پورابراهیم، رامین حشمت، معصومه نوری، یلدا رضائیخواه، باقر لاریجانی،
دوره 3، شماره 2 - ( 3-1383 )
چکیده
مقدمه: چاقی از مهمترین مشکلات بهداشتی بسیاری از کشورهای جهان به شمار میرود که سبب افزایش بروز بیماریهای قلبی عروقی میشود. چاقی کودکان عوارض متعددی را هم در زمان کودکی و هم بزرگسالی ایجاد میکند. این مطالعه به منظور ارزیابی عوامل خطر ساز بیماریهای قلبی عروقی در کودکان چاق ایرانی انجام شده است.روشها: در این مطالعه توصیفی 13086 کودک 12-7 ساله با استفاده از اندازهگیری دور کمر غربالگری شدهاند. کودکانی که اندازه دور کمرشان بیشتر یا مساوی 61 سانتیمتربود به منظور ارزیابی دقیق تر انتخاب شدند. تعداد این کودکان 284 پسر و 279 دختر بود که نمایه توده بدنی آنها بیش از مقدار طبیعی بود (اضافه وزن، چاقی). در این کودکان عوامل خطرساز بیماریهای قلبی عروقی شامل کلسترول تام ، LDL، HDL، تریگلیسریدو فشار خون ارزیابی شد. علاوه بر آن میزان قند خون و انسولین ناشتا، apo-A، apo-B و لپتین نیز اندازهگیری شد.
یافتهها: تعداد7/2% از کودکان دچار افزایش وزن یا چاقی، هیچیک از عوامل خطرساز بیماریهای قلبی عروقی را نداشتند در حالیکه 6/20% کودکان حداقل یک عامل و 6/45% بیش از 3 عامل خطر از عوامل خطر قلبی عروقی را بههمراه داشتند. شیوع افزایش میزان کلسترول در جمعیت مورد مطالعه 6/42% بود. همبستگی بین نمایه توده بدنی و فشار خون سیستولی و دیاستولی وجود داشت (05/0P<، 26/0=r و 05/0P< 30/0=r) همچنین بین نمایه توده بدنی و apo-B و لپتین همبستگی قوی وجود داشتp<0.05)).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان دهنده بالاتر بودن میزان شیوع عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی در کودکان چاق میباشد و بر پیشگیری و کنترل هرچه سریعتر چاقی در کودکان از همان ابتدای زمان کودکی تأکید مینماید.
حسین فخرزاده، رسول پورابراهیم، فاطمه بندریان، رامین حشمت، فروزان جلیل پور، معصومه نوری، عذرا طباطبایی، فرزانه زاهدی، ایمان رحیمی، سارا قطبی،
دوره 4، شماره 1 - ( 4-1383 )
چکیده
بیماری های قلب و عروق شایعترین علل مرگ در ایران هستند. وجود سابقه بیماری قلبی- عروقی در والدین در ارتباط قوی با تجمع عوامل خطرساز در فرزندان دارد. تشخیص و درمان عوامل خطر ساز از هنگام کودکی به منظور کاهش میزان بروز بیماری های قلب و عروق در دوران بزرگسالی امری ضروری است. این مطالعه به منظور تعیین عوامل خطر ساز قلب و عروق در دانش آموزان مدارس راهنمایی و والدین آنها در دو گروه پر خطر و کم خطر انجام گرفته است.
روشها: مدارس راهنمایی منطقه شش تهران به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. درگروه اول خانواده های پرخطر و در گروه دوم خانواده های کم خطر مورد ارزیابی قرار گرفتند. در مجموع 169 دانش آموز از گروه اول و 105دانش آموز از گروه دوم همراه با خانواده هایشان در این مطالعه شرکت کردند. شاخص های تن سنجی و متابولیک در همه این افراد اندازه گیری شد.
یافتهها: میانگین محیط دور کمر و WHR در پدران گروه پر خطر به طور معنی داری بیشتر بود. میانگین مقادیر کلسترول تام وکلسترول LDL به طور معنی داری هم در والدین و هم در فرزندان گروه پر خطر بیشتر بود. میانگین مقادیر قند خون ناشتا به طور معنی داری در پدران و فرزندان گروه پر خطر بیشتر بود. مصرف سیگار در پدران خانواده های پر خطر شایع تر بود . شیوع هیپرگلیسمی، هیپرکلسترولمی تام و هیپرکلسترولمی LDL در والدین و فرزندان در خانواده های در معرض خطر بیشتر بود. شیوع اضافه وزن و چاقی در پدران و فرزندان خانوادههای پرخطر بیشتر بود.
نتیجهگیری: عوامل خطر ساز قلب و عروق در خانواده های در معرض خطر شایع تر است. غربالگری خانوادههای پر خطر از دوران کودکی برای پیشگیری از پیشرفت آترواسکلروز و کاستن از وقوع حوادث قلب و عروق در هنگام بزرگسالی یک اقدام ضروری است. برای این منظور می توان از دانش آموزان برای انتقال پیام های مربوط به سلامت و ترغیب خانواده ها به شرکت در برنامه غربالگری استفاده نمود.
محمد علی برومند، لیلا سام، سید حسام الدین عباسی، مجتبی سالاری فر، ابراهیم کسائیان، سعیده فرقانی،
دوره 4، شماره 2 - ( 5-1383 )
چکیده
این مطالعه به منظور بررسی شیوع و عوامل خطر مؤثر در باکتریوری بدون علامت در زنان مبتلا به تیپ 2 دیابت در یک جمعیت نمونه ایرانی صورت پذیرفته است.
روشها: در طی فاصله زمانی فروردین لغایت آذر ماه سال 1383 تعداد 202 خانم غیرباردار مبتلا به دیابت تیپ 2 به روش نمونه گیری از افراد در دسترس انتخاب گردیدند. این افراد بین 31 تا 78 سال سن داشته و هیچگونه اختلالی در دستگاه مجاری ادراری نداشتند. در این مطالعه باکتریوری بر اساس وجود 105 کلنی از یک یا حداکثر 2 میکروارگانیسم در حداقل 2 کشت مثبت به عمل آمده از ادرار افراد تعریف گردید. تمامی شرکت کنندگان در این مطالعه فاقد هر گونه علامتی از عفونت دستگاه مجاری ادراری بودند. عوامل خطر برای ابتلا به باکتریوری در شرکت کنندگان در این مطالعه بررسی گردید و این عوامل در گروههای دارای باکتریوری و فاقد باکتریوری با هم مقایسه شد.
یافتهها: شیوع باکتریوری بدون علامت در شرکت کنندگان در این مطالعه 9/10% بود. میکروارگانیسم E.coli شایعترین میکروبی بود که در محیط کشت ادرار افراد رشد نمود. اغلب میکروارگانیسمهای رشد کرده در ادرار شرکت کنندگان، نسبت به کوتریموکسازول، نالیدیکسیک اسید و سیپروفلوکساسین مقاوم بودند. بین پیوری (01/0 >P) و گلوکزوری (05/0 >P) با باکتریوری بدون علامت رابطه معنی داری یافت شد اما سن (45/0 >P)، مدت زمان ابتلا به دیابت (09/0 >P)، ماکروآلبومینوری (10/0 >P) و (75/0 >P) دارای رابطه معنی داری با باکتریوری بدون علامت نبودند.
نتیجهگیری: شیوع باکتریوری بدون علامت در زنان مبتلا به دیابت تیپ 2 بیشتر بوده و در این رابطه پیوری و گلوکزوری میتوانند بهعنوان عوامل خطر و دخیل در ابتلا در نظر گرفته شوند. توصیه میشود در زنان دیابتی تیپ 2 که بیشتر از 40 سال سن داشته باشند؛ کشتهای ادرار دوره ای به عمل آید حتی اگر علامتی از عفونت ادراری نداشته باشند.
حسین فخرزاده، پانته آ ابراهیم پور، رسول پورابراهیم، رامین حشمت، باقر لاریجانی،
دوره 4، شماره 2 - ( 5-1383 )
چکیده
هموسیستیین به عنوان یکی از عوامل خطرزای جدید بیماری های قلبی-عروقی و سندرم متابولیک مطرح شده است . با توجه به شیوع و بار اقتصادی بالای این بیماری ها در کشور ما، بررسی وضعیت توزیع این عامل خطرزا اهمیت ویژهای دارد.
روشها: این مطالعه در ساکنین 25 تا 64 ساله پایگاه تحقیقات جمعیتی دانشگاه علوم پزشکی تهران (منطقه 17 تهران )و بر اساس طرح MONICA سازمان بهداشت جهانی انجام شده است. تشخیص سندرم متابولیک براساس معیارهای ATP III صورت گرفت. سطوح هموسیستیین بالاتر از 15 میکرو مول در لیتر ,, فولات پایین تر از 11 نانو مول در لیتر و ویتامین 12B کمتر از 185 پیکو مول در لیتر غیر طبیعی در نظر گرفته شد.
یافته ها: در کل جمعیت 5/54% به افزایش سطوح هموسیستیین، 2/98% دارای مقادیر پائین اسید فولیک و 27% دارای مقادیر پایین ویتامین 12B دچار بودند. هموسیستیین در مردان سطح بالاتری داشت. تفاوت سطوح میانگین هیچ یک از این سه عامل در مبتلایان و غیر مبتلایان به سندرم متابولیک معنی دار نبوده است. از بین این سه عامل فقط تفاوت شیوع اختلال هموسیستیین بین زنان مبتلا و غیر مبتلا به سندرم متابولیک) 010/0 (p= معنی دار است.
نتیجه گیری: مطابق این تحقیق ، شیوع هموسیستیین بالا و کمبود اسید فولیک و ویتامین12B در جامعه ما بالاست. ارتباط خاصی نیز بین اختلال این عوامل و ابتلا به سندرم متابولیک دیده نشد. البته با توجه به نتایج متناقض مطالعات مختلف موجود در این زمینه و مرگ ومیر بالای ناشی از بیماری های قلب وعروق در کشور ما، نیاز به تحقیقات بیشتری در این رابطه وجود دارد.
آناهیتا حمیدی، عبدالحمید باقری، حسین فخرزاده، رامین حشمت، علیرضا معیری، محمد جعفر محمودی، رسول پور ابراهیم، عذرا طباطبایی، باقر لاریجانی،
دوره 4، شماره 2 - ( 5-1383 )
چکیده
لپتین هورمونی مشتق از بافت چربی بوده که در پاتوژنز چاقی نقش عمدهای ایفا میکند. هیپرانسولینمی و مقاومت به انسولین از جمله عوارض چاقی میباشند. هیپرانسولینمی یکی از عواملی است که بهنظر میرسد سطح هورمون لپتین را تحت تأثیر خود قرار میدهد. مطالعات اندکی به بررسی ارتباط بین لپتین و مقاومت به انسولین در چاقی کودکان و نوجوانان پرداختهاند. هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی این ارتباط در کودکان چاق ایرانی بود.
روشها: تعداد 13089 دانشآموز مدارس ابتدایی 12 - 7 ساله بررسی شدند. کودکان بر اساس منحنی های رشد به دو گروه دارای افزایش وزن و طبیعی طبقهبندی شدند. از این تعداد 498 کودک برای ارزیابی بیشتر انتخاب شدند که 347 نفر در مطالعه شرکت کردند. قند خون ناشتا، انسولین و لپتین اندازهگیری شد و نمایه HOMA - IR و نسبت گلوکز به انسولین ناشتا (FGIR) به طریق ریاضی محاسبه و سپس بین دو گروه مقایسه شد.
یافتهها: بین دو گروه چاق و غیرچاق از نظر میزان لپتین تفاوت معنیداری وجود داشت (1/8 58/11 در برابر 2/5 1/8 05/0 P<). قبل از تطبیق با نمایه توده بدنی، بین لپتین سرم و انسولین ناشتا، نمایه HOMA و FGIR رابطه معنیداری وجود داشت (05/0 P< 07/0 = r و 01/0 P< 1/0 = r 05/0 P< 1/0 = r) که بعد از تطبیق با نمایه توده بدنی، رابطه معنیداری یافت نشد.
نتیجهگیری: رابطه بین لپتین و مقاوت به انسولین ضعیف بوده و بعد از کنترل برای نمایه توده بدنی رابطه از میان رفت. بهنظر میرسد که عوامل دیگری از جمله نمایه توده بدنی و مقدار چربی کلی بدن در این رابطه تأثیرگذار هستند. انجام مطالعات بیشتر در این زمینه پیشنهاد میشود.
حسین فخرزاده، پانتهآ ابراهیم پور، رسول پورابراهیم، رامین حشمت، معصومه نوری، علیرضا شفایی، باقر لاریجانی،
دوره 4، شماره 4 - ( 3-1384 )
چکیده
هموسیستیین یکی از عوامل خطرزای نسبتا" جدید مطرح در بیماری های قلبی- عروقی است. می دانیم که اغلب عوامل خطرزای بیماری های قلبی- عروقی و دیابت مشابه میباشند. با توجه به شیوع بالای دیابت در کشور ما و مشخص نبودن تأثیر این عامل در بیماری دیابت، بر آن شدیم تا مطالعه ای در این زمینه انجام دهیم.
روشها: این مطالعه در ساکنین 64-25 ساله منطقه 17 شهری تهران و طبق پروتکل MONICA سازمان جهانی بهداشت (WHO) انجام شد. هوموسیستیین بالاتر از 15 میکرومول در لیتر، غیرطبیعی در نظر گرفته شد. طبق معیار انجمن دیابت امریکا (2004 ADA) ، گلوکز ناشتای سرم 100 تا 125 میلی گرم در دسی لیتر به عنوان عدم تحمل گلوکز مساوی یا بیشتر از 126 به عنوان دیابت در نظر گرفته شد.
یافتهها: 5/54% کل جمعیت دچار افزایش هموسیستیین بودند. شیوع عدم تحمل گلوکز 5/3% و شیوع دیابت 1/10% بود. شیوع عدم تحمل گلوکز و دیابت در واجدین هموسیستیین طبیعی و غیر طبیعی تفاوت معنی داری نداشت (365/0 = p). این تفاوت در هیچیک از دو جنس نیز معنی دار نبوده است؛ ولی میانگین گلوکز در مبتلایان به اختلال هموسیستیین به طور معنی داری پایین تر بود (003/0 =p).
نتیجهگیری: در مجموع یافته ها حاکی از ارتباط معکوس سطح گلوکز خون با سطح هوموسیستیین سرم بوده است. از آنجاییکه در مورد اثر هموسیستیین به عنوان یک عامل مؤثر در ابتلا به دیابت همچنان اختلاف نظر وجود دارد؛ نیاز به تحقیقات بیشتری جهت مشخص شدن نقش واقعی هموسیستیین در این بیماری وجود دارد.
فرانک کازرونی، ابراهیم جوادی،
دوره 5، شماره 1 - ( 5-1384 )
چکیده
خطر ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی در بیماران دیابتی، 2 تا 4 برابر افراد غیر مبتلا به دیابت است. مطالعات انجام شده حاکی از آن است که عناصر دیس لیپیدمی، مستقل از یکدیگر دارای اثرات اتروژنیک میباشند؛ در شرایطی که به نظر میرسد LDL کوچک و چگال اتروژنیکترین جزء این مجموعه باشد.در این تحقیق به منظور بررسی اینکه آیا کنترل گلیسمی (که توسط میزان HbAlc معین میشود) میتواند دارای اثرات مطلوب بر اندازه LDL باشد، ارتباط بین HbAlc با اندازه LDL در بیماران دیابتی مورد مطالعه قرار گرفت.
روشها: در این تحقیق اندازه LDL در 81 نفر بیمار دیابتی در محدوده سنی 50 تا 70 سال به روش پلی اکریل امیدژل الکتروفورز (PAGE) با گرادیانت غلظتی تعیین شد. BMI داوطلبین پس از اندازهگیری قد و وزن آنها محاسبه شد. جهت تعیین غلظت تری گلسیرید و HDL-C از کیتهای آنزیمی استفاده گردید. HbAlc به روش ایمونوتوربیدومتریک تعیین شد.
یافتهها: براساس نتایج، اندازه LDL همبستگی معنیداری با تری گلیسیرید (05/0P<، 281/0-=r)، جنسیت (05/0P<، 276/0=r)، HbAlc (05/0P<، 232/0-=r) و HDL-C (01/0P<، 215/0=r) نشان داد. به کمک آنالیز رگرسیون خطی نشان داده شد که تریگلسیرید (054/0P<، 192/0-= Standardized)، HDL-C (05/0P<، 214/0= Standardized) و جنس مؤنث (056/0P<، 196/0= Standardized) به عنوان عوامل مستقل در تعیین اندازه LDL نقش دارند. HbAlc با توجه به Colinearity شدید با HDL-C از مدل حذف شد.
نتیجهگیری: علی رغم همبستگی معکوس بین اندازه LDL و HbAlc،HbA1c به عنوان عاملی مستقل در تعیین اندازه LDL در بیماران دیابتی نقش ندارد . بنظر میرسد کاهش در میزان HDL-C در نتیجه کنترل ضعیف دیابت باعث کاهش اندازه LDL میشود.
حسین فخرزاده، سارا قطبی، رامین حشمت، رسول پور ابراهیم، معصومه نوری، علیرضا شفایی، باقر لاریجانی،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1384 )
چکیده
هوموسیستیین، یک عامل خطرزای مستقل بیماریهای قلب و عروق است. بنابراین، تعیین عوامل موثر بر آن در بررسی نقش پاتولوژیک و کاهش مقادیر آن، اهمیت ویژه ای دارد. هدف از مطالعه حاضر، تعیین عوامل موثر بر غلظت هوموسیستیین است.
روشها: این بررسی با انجام یک مطالعه مقطعی در قالب "مطالعه هوموسیستیین تهران"، بر روی 1214 فرد سالم 64-25 ساله، به منظور تعیین مقادیر هوموسیستیین، فولات، ویتامین 12B، تری گلیسرید، کلسترولHDL-C, LDL-C, FBS, BMI,، فشارخون و کشیدن سیگار با مراجعه به منازل و تکمیل پرسشنامه، مصاحبه، معاینه وخونگیری از نمونه ها ترتیب یافته است.
یافتهها: 1191 نفر مورد مطالعه قرار گرفتند که 416 نفر(9/34%) مرد و 775 نفر(1/65%) زن بودند. شیوع هیپرهوموسیستیینمی در مردان و زنان به طور معنی داری اختلاف داشته (6/96% در مقابل 4/83%، 0001/0P<)، با افزایش سن افزایش می یافت. فولات و ویتامین 12 B با هوموسیستیین رابطه معکوس داشتند و با تطبیق بیشتر، هوموسیستیین رابطه منفی معنی دار با سطحLDL-C و ابتلا به دیابت داشته؛ با سن، جنس مذکر، سیگار کشیدن و نمایه توده بدنی، رابطه مثبت معنی داری نشان داد. هرچند ارتباط میان سطح هوموسیستیین و فشار خون مشاهده شد، اما این ارتباط پس از تطبیق برای سن، جنس، نمایه توده بدنی و کشیدن سیگار، تنها در زنان و تنها در مورد فشار خون سیستولی معنادار باقی ماند.
نتیجهگیری: ما دریافتیم که مصرف اسید فولیک و کشیدن سیگار، عمده ترین عواملی هستند که بر روی توزیع پلاسمایی هوموسیستیین تاثیر میگذارند. فواید بالقوه بهبود وضعیت تغذیه و افزایش دریافت مغذی ها به همراه توقف مصرف سیگار به عنوان عوامل موثر پیشگیری در بیماران در معرض خطر بالای ابتلا به بیماریهای قلبی- عروقی مد نظر قرار گیرند.
محمود خیاطیان، بیژن فرزامی، ابراهیم میرزا جانی، باقر لاریجانی، محمد تقی خانی، سيده زهرا بطحایی، صفورا ورداسبی، اسماعیل علمی آخونی،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1384 )
چکیده
مقدمه: آنزیم گلوکوکیناز به عنوان حسگر گلوکز در سلولهای β جزایر لانگرهانس پانکراس(لوزالمعده) مطرح بوده و در هوموستاز گلوکز و ترشح انسولین تحریک شده با گلوکز (GSIS) نقشی کلیدی را ایفا میکند. در تحقیق حاضر، اثر غلظت های مختلف گلوکزآمین (مهار کننده گلوکوکیناز) بر روی فعالیت آنزیمهای گلوکوکیناز و هگزوکیناز پانکراس و بر ترشح انسولین از جزایر لانگرهانس جدا شده از پانکراس موش صحرایی، مورد بررسی قرار گرفت.
روشها: جزایر لانگرهانس با تکنیک هضم کلاژناز از موشهای صحرایی سالم و یک نوع مدل حیوانی از دیابت نوع II (موسوم به (nSTZجدا گردید. فعالیت آنزیمی با اندازهگیری سرعت تشکیل گلوکز–6- فسفات به کمک تغییرات نشر فلوئورسانس تعیین گردید. با تکنیک انکوباسیون استاتیک، ترشح انسولین از جزایر دستچین شده مورد ارزیابی قرار گرفت. میزان انسولین با روش الایزا اندازهگیری شد.
یافتهها: نتایج ما نشان داد که گلوکزآمین، فعالیت گلوکوکیناز را در عصاره جزایر به صورت وابسته به دوز کاهش میدهد، اما اثری بر فعالیت هگزوکیناز ندارد. همچنین نتایج حاصل از انکوباسیون گلوکزآمین در غلظت های مختلف با جزایر لانگرهانس نشان داد که ترشح انسولین تحریک شده با گلوکز مهار میگردد، اما این ماده بر ترشح انسولین پایه هیچگونه اثر مهاری اعمال نمیکند. در موشهای دیابتی فعالیت گلوکوکیناز کاهش یافته بود در حالی که در این حیوانات، ترشح انسولین پایه و نیز فعالیت هگزوکیناز بیشتر از موشهای سالم بود.
نتیجهگیری: براساس نتایج حاصل از این تحقیق میتوان برآورد نمود که کاهش فعالیت آنزیمی گلوکوکیناز جزایر پانکراس، احیاناً میتواند در کاهش ترشح انسولین تحریک شده با گلوکز دخالت داشته باشد. افزایش ترشح انسولین پایه در موشهای دیابتی می تواند ناشی از افزایش فعالیت هگزوکیناز پانکراس باشد
حسین فخرزاده، آزاده سادات خضری، علی رفائی، رسول پورابراهیم، محمد جعفر محمودی، رامین حشمت، فاطمه بندریان،
دوره 6، شماره 1 - ( 5-1385 )
چکیده
مقـدمه: با گسترش الگوی زندگی شهری، شاهد افزایش روزافزون شیوع عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی در کشور هستیم. لذا غربالگری این عوامل خطرساز از اولویت های ساختار بهداشتی کشور است. هدف از این مطالعه بررسی ارزش روش غربالگری به کمک سابقه خانوادگی بوده است.
روشها: 10 مدرسه راهنمایی واقع در منطقه 6 شهرداری تهران به طور تصادفی انتخاب شدند. سپس پرسشنامه ای جهت بررسی سابقه خانوادگی بیماریهای قلبی عروقی در میان دانش آموزان توزیع گردید که به کمک والدینشان آن را تکمیل کردند. پس از جدا کردن خانواده های با یا بدون سابقه خانوادگی، آنها به صورت جداگانه جهت بررسی بیشتر به بیمارستان شریعتی دعوت شدند. برای آنالیز اطلاعات از نرم افزار SPSS ویرایش 10 و تستهای آماری T-test , Chi-Square و تستهای توصیفی استفاده شد.
یافتهها: بر اساس پرسشنامه اولیه، حدود 40% خانواده ها سابقه خانوادگی مثبت داشتند. از میان خانواده های با سابقه فامیلی مثبت (پر خطر)، 72% و از گروه شاهد (گروه کم خطر)، 34% به درمانگاه مراجعه نمودند. میانگین کلسترول تام (TC) و LDL-C در خانواده های پر خطر بطور معنی داری بالاتر بود. میانگین قند خون ناشتا در پدران و فرزندان خانواده های پر خطر نیز بالاتر بود )05/0(P <. فراوانی افراد با کلسترول تام بالای mg/dl200 و قند خون ناشتای بالای mg/dl100 در خانواده های پر خطر بیشتر بود. فراوانی افراد با LDL-C بالای mg/dl130 نیز در پدران و فرزندان خانوادههای پر خطر بالاتر بود. میانگین سن، فشار خون، BMI، TG و HDL-C در دو گروه تفاوت معنی داری نداشت.
نتیجهگیری: میزان مشارکت و فراوانی عوامل خطر قلبی عروقی در خانواده های با سابقه خانوادگی مثبت بطور معنی داری بیشتر است. لذا یافته های این مطالعه، استفاده از سابقه خانوادگی را جهت غربالگری تایید می نماید.
مهرانگیز ابراهیمی ممقانی، سید رفیع عارف حسینی، اکبر علی عسگرزاده، مهدیه گل زرند،
دوره 7، شماره 3 - ( 4-1387 )
چکیده
مقدمه: پرفشاری خون و افزایش شاخصهای التهابی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 از علل اصلی بروز بیماریهای قلبی- عروقی هستند. لذا درمان این دو عامل خطر بیماریهای قلبی- عروقی در این بیماران اهمیت دارد. از این رو مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر زرشک سیاه فرآوری شده بر روی فشارخون و فاکتورهای التهابی طراحی گردید.
روشها: در این کارآزمایی بالینی، 57 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 شرکت نمودند و به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند : 1) گروه زرشک سیاه فرآوری شده (19 نفر) که روزانه یک قاشق غذاخوری زرشک سیاه فرآوری شده در سرکه سیب مصرف می کردند، 2) گروه سرکه سیب (19 نفر) که روزانه دو قاشق غذاخوری سرکه سیب مصرف می کردند و 3) گروه شاهد (19 نفر) که هیچ مداخله ای دریافت نمی کردند. دریافت غذایی، شاخصهای تن سنجی، فاکتورهای التهابی و فشار سیستولیک و دیاستولیک در پایه و پایان هفته هشتم مطالعه اندازه گیری شد.
یافته ها: در پایان هفته هشتم ، میانگین دریافت غذایی، شاخصهای تن سنجی، غلظت hs CRP ، فشار سیستولیک و دیاستولیک در سه گروه تغییر معنی داری نشان ندادند. غلظت اینترلوکین-6 نیز در دو گروه زرشک سیاه و شاهد تغییر معنی داری نداشت، در حالیکه در گروه سرکه سیب بطور معنی داری کاهش یافت.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر حاکی از عدم تاثیر زرشک سیاه فرآوری شده بر روی فشارخون سیستولیک و دیاستولیک و فاکتورهای التهابی و تاثیر مثبت سرکه سیب بر روی اینترلوکین-6 بودند.
زهره موسوی، شرابه هزارخوانی، هاله رکنی یزدی، سعید ابراهیم زاده،
دوره 8، شماره 1 - ( 9-1387 )
چکیده
مقدمه: استرس هیپرگلیسمی با افزایش مرگ و میر داخل بیمارستان در بیماران مبتلا به بیماریهای وخیم و بستری در بخش مراقبتهای ویژه (ICU) همراه است. اما مشخص نیست که آیا این اختلال در بیماران یک بخش اورژانس داخلی نیز با افزایش مرگ و میر همراه است یا خیر. هدف از این مطالعه تعیین شیوع استرس هیپرگلیسمی و میزان مرگ و میر مرتبط با آن در بیماران بستری در یک بخش اورژانس داخلی بود.
روشها: طی این مطالعه طولی1 آیندهنگر به مدت 6 ماه، 1031 بیمار که در اورژانس داخلی بیمارستان امام رضا (ع) (یک بیمارستان آموزشی و مرکز ارجاع در شهرستان مشهد) بستری شدند، مورد مطالعه قرار گرفتند. 102 بیمار به علت بدخیمی و 63 نفر به علت طول بستری کمتر از 24 ساعت از مطالعه حذف شدند. تمام بیماران مورد معاینه قرار گرفته و شرح حال اخذ شد. آزمایشهای اولیه شامل قند خون تصادفی زمان بستری، اوره، کراتینین و شمارش کامل سلولهای خونی (CBC) انجام و قند خون ناشتا (FBS) حداقل در 2 نوبت اندازهگیری شد. بیماران بر اساس قند خون ناشتا به 5 گروه تقسیم شدند. در تمام بیماران گروه استرس هیپرگلیسمی، HbA1C اندازهگیری شد.
یافتهها :866 بیمار (480 مرد، 386 زن) با متوسط سن 18 ± 54 سال مورد مطالعه قرار گرفتند. شیوع استرس هیپرگلیسمی 14% ،دیابت قبلی شناخته شده 6/15%، گلوکز خون ناشتای مختل 1/6%، بیماران تحت درمان کورتیکواسترویید 7% و بیماران با قندخون طبیعی 3/57% بود. در بیماران گروه استرس هیپرگلیسمی، مرگ و میر داخل بیمارستانی (8/19%) بیشتر از بیماران دیابتی (7/3%)، بیماران با قندطبیعی (4/1%)، بیماران با گلوکز خون ناشتای مختل (9/1%) و بیماران تحت درمان کورتیکواستروئید (7/4%) بود (0001/0=P برای هر 4 گروه). 8% از بیماران گروه استرس هیپرگلیسمی (1/1% از کل بیماران)، HbAlC بیشتر از 6% داشتند. در این گروه میزان مرگ و میر و طول مدت اقامت در بیمارستان مشابه با گروه HbAlC طبیعی بود.
تیجهگیری: در این مطالعه استرس هیپرگلیسمی یک یافته شایع (14%) در بیماران بستری در بخش اورژانس داخلی بود و این بیماران مرگ و میر بالاتر از سایر بیماران داشتند(0001/0=P).
1- Longitudinal