مقدمه: هرچند آزمون تحمل گلوکز خوراکی به عنوان استاندارد طلایی جهت تشخیص دیابت و اختلال تحمل گلوکز شناخته میشود، انجام آن مشکل است و از نظر زمانی وقتگیر میباشد. با توجه به مزیتهای فراوان هموگلوبین گلیکوزیله (HbA۱c)، در این تحقیق تلاش شده است تا ارزش استفاده از این معیار جهت غربالگری و تشخیص دیابت و اختلال تحمل گلوکز مورد بررسی قرار گیرد.
روشها: در یک مطالعه مقطعی، ۴۹۷ فرد ارجاعشده جهت انجام آزمون تحمل گلوکز خوراکی، همزمان از جهت میزان HbA۱c مورد بررسی قرار گرفتند. پس از تعیین موارد دیابتی، اختلال تحمل گلوکز (IGT) و نرمال (بر مبنای معیار سازمان جهانی سلامت) حساسیت و ویژگی نقاط قطع برابر با میانگین HbA۱c (در افراد نرمال) بهعلاوه یک، دو، سه و چهار انحراف معیار جهت تشخیص موارد دیابتی، IGT و مجموع دو گروه یادشده بررسی و منحنیهای ROC ترسیم گردید. جهت سنجش اختلاف سطح HbA۱c در گروههای مختلف از آزمون t غیرزوج و آنالیز واریانس استفاده گردید. در تمامی موارد ۰۵/۰ P< معنیدار تلقی شد.
یافتهها: میانگین HbA۱c در گروههای بیماران دیابتی، IGT، مجموع دو گروه یاد شده و افراد نرمال به ترتیب برابر با ۵/۱±۲/۹، ۸/۰±۹/۷، ۳/۱±۴/۸ و ۷/۰±۸/۶ درصد بود که اختلافات مشاهده شده بین تمامی گروهها با مقادیر
۰۰۰/۰= p معنیدار بود. پس از بررسی نتایج و منحنیهای ROC مشخص گردید که نقطه قطع ۵/۷ (میانگین + یک انحراف معیار) در مجموع از مناسب ترین حساسیت (۵۳/۹۷ برای شناسایی بیماران دیابتی، ۳۷/۶۶برای شناسایی موارد IGT و ۲۲/۸۰ برای شناساییمجموع دو گروه یادشده) و ویژگی (۸/۷۳ برای شناسایی بیماران دیابتی، ۴۴/۶۹ برای شناسایی موارد IGT و۶۶/۸۶ برای شناساییمجموع دو گروه یادشده) برخوردار میباشد.
نتیجهگیری: سطح هموگلوبین A۱c برابر با ۵/۷ درصد، میتواند معیاری حساس با ویژگی مناسب جهت غربالگری به ویژه در رابطه با مجموع بیماران دیابتی + IGT و بیماران دیابتی (به تنهایی) محسوب گردد. لذا پیشنهاد میشود با انجام تحقیقات مشابه در سطح کشوری، ارزش این روش برای غربالگری موارد دیابت و IGT مورد بررسی بیشتری قرار گیرد.
مقدمه: در این مطالعه، میانگین مقادیر هموگلوبین گلیکوزیله در بیماران مبتلا به پرفشاری خون اولیه در مقایسه با افراد گروه شاهد بررسی میشود.
روشها: هفتاد بیمار غیردیابتی مبتلا به پرفشاری خون اولیه انتخاب گردیده و با افراد گروه شاهد (۱۴۰ نفر) که سابقه بیماری خاصی را نداشتند مقایسه شدند. کلیه افرادی که سابقه بیماریهای متابولیک، کم خونی، بیماریهای کلیوی، طحالبرداری و آبستنی داشته یا از داروی خاصی استفاده میکردند، از مطالعه خارج شدند. از افراد هر دو گروه نمونه خونی تهیه و سریعا" به آزمایشگاه مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم منتقل گردید. در آزمایشگاه پارامترهای قند خون ناشتا و هموگلوبین گلیکوزیله (با روش کالریمتری با اسیدتیوباربیتوریک) اندازهگیری شد. برای مقایسه میانگین متغیرهای مورد مطالعه از آزمون t غیر زوج استفاده شد. در این مطالعه مقادیر p کمتر از ۰۵/۰ معنیدار تلقی گردید.
یافتهها : میانگین قند ناشتا در گروه مورد ۱/۱۶±۰۷/۱۰۳ میلیگرم در دسیلیتر و در گروه شاهد ۷±۹۲ میلیگرم در دسیلیتر بود (۰۵/۰ p< ). میانگین هموگلوبین گلیکوزیله در گروه مورد ۷۸/۰± ۳۸/۷% و در گروه شاهد ۸۵/۰±۵/۶ درصد بود (۰۵/۰ p<).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که در بیماران مبتلا به پرفشاری خون اولیه، مقادیر هموگلوبین گلیکوزیله بالاتر از گروه شاهد است .
مقدمه: اختلاف نظرهایی در باره اثر روزه داری در ماه مبارک رمضان بر غلظت سرمی گلوکز ناشتا (بدون تغییر، افزایش خفیف، کاهش خفیف) وجود دارد. این مطالعه بهمنظور تعیین اثر روزهداری در ماه مبارک رمضان بر غلظت گلوکز سرمی ناشتا در بالغین سالم انجام میشود.
روشها: مطالعه از نوع نیمهتجربی (قبل و بعد) بر روی ۱۱۵ داوطلب سالم (۶۷ مرد و ۴۸ زن) که حداقل ۲۵ روز در ماه روزهدار بودهاند صورت پذیرفت. نمونه گیری از خون یک هفته پیش از شروع ماه رمضان در ساعت ۷ صبح (پس از ۸ ساعت ناشتایی)، روز ۱۴ و ۲۸ ماه رمضان (یک ساعت پیش از غروب آفتاب) انجام شد. مدت زمان روزهداری
۵/۰۵/۱۱ ساعت بود. سنجش گلوکز پلاسما توسط روش آنزیمی بوده و تحلیل آماری دادهها توسط paired t-test وآنالیز واریانس با کمک نرمافزار SPSS نسخه ۱۰,۰ بهعمل آمد.
یافتهها: غلظت سرمی گلوکز ناشتا از mg/dl۰/۹۴/۸۸ به mg/dl۳/۱۵۴/۷۵ در روز ۱۴ و به mg/dl۷/۷۹/۶۲
(۰۰۱/۰p<) در پایان ماه رمضان کاهش یافت. تغییرات غلظت هم در مردان (mg/dl۸/۸۵/۸۷ به mg/dl۴/۶۸/۶۰) (۰۰۱/۰p<) و هم در زنان (mg/dl۳/۹۷/۸۹ به mg/dl۴/۸۷/۶۵) (۰۰۱/۰p<) مشاهده شد. کاهش کالری دریافتی نیز در تمام افراد مشاهده گردید (۰۰۱/۰p<) و تغییرات آن رابطه مستقیمی با کاهش گلوکز در تمام جمعیت مورد مطالعه داشت (۰۱/۰p<).
نتیجهگیری: غلظت سرمی گلوکز ناشتا بهدنبال روزهداری در ماه رمضان کاهش مییابد و این تغییرات با کاهش کالری دریافتی نیز همراه هستند. بهنظر نمیرسد که روزهداری در ماه مبارک رمضان عوارض ناخواسته جدی بر قندخون در افراد سالم داشته باشد.
یبوست شایعترین علامت گوارشی در دیابت است. اریترومایسین آگونیست هورمون گوارشی موتیلین میباشد که میتواند اثرات این هورمون را در تحریک حرکات روده و ترشح انسولین تقلید نماید.در این مطالعه تلاش گردیده که با توجه به خواص اریترومایسین، اثرات آن در بهبودی علایم یبوست و کنترل بهتر قند خون مورد بررسی قرار گرفته و با متوکلوپرامید مقایسه گردد.
روشها: در یک کارآزمایی بالینی ۳ ماهه بر روی بیماران دیابتی نوع ۲ مبتلا به یبوست، ۲۴ بیمارتحت درمان با اریترومایسین (۴۰۰ میلیگرم قبل از خواب) و ۱۵ بیمارتحت درمان با متوکلوپرامید (mg۱۰ میلیگرم سه بار در روز قبل از غذا ) قرار گرفتند. آزمایشهای قند خون ناشتا و دو ساعت بعد در شروع طرح و هریک ماه یکبار، تا سه ماه و HbA۱c در شروع و پایان مطالعه اندازهگیری و مقایسه گردیدند. شدت یبوست براساس تعداد دفعات اجابت مزاج در هفته، در هر ماه از بیماران سؤال شد و فرمهای مربوطه جهت بررسی بهبود وضعیت یبوست تکمیل گردید.
یافتهها: در گروه تحت درمان با اریترومایسین قند خون دو ساعت بعد از غذا کاهش پیدا نمود (از۰/۴۷±۷/۹۹ به ۳/۴۶±۰/۱۷۴ و ۰۱/۰=P ). یبوست در هر دو گروه بهبودی چشمگیری داشت (۰=P).
نتیجهگیری: بهنظر میرسد که در بیماران دیابتی تیپ ۲ مبتلا به یبوست، مصرف اریترومایسین به میزان ۴۰۰ میلی گرم قبل از خواب نه تنها سبب بهبودی در یبوست میشود بلکه کنترل بهتر قند خون را نیز به همراه دارد.
سندرم تخمدان ﭘﻠﻲکیستیک ((PCOS شایعترین ﺁندوکرینوﭘﺎتی در زنان و شایعترین علت نازایی ناشی از عدم تخمک ﮔذاری می باشد. زنان مبتلا به این بیماری به غیر از علایم شایعی ماننداختلالات قاعدﮔﻰ، هیرسوتیسم و نازایی در معرض عوارض جدی شامل افزایش خطر سرطان ﺁندومتر و ﭘﺴﺘﺎن، دیسﻟﻴﭙﻴدمی، ﻫﻴﭙﺮتانسیون وبیماریهای قلبی وعروقی ودیابت می باشند.باتوجه به اهمیت عوارض درازمدت این بیماری، در این مطالعه برﺁن شدیم که وضعیت دموﮔﺮافیک،بالینی واختلالات متابولیک را با تأکید بر ﭘﺮوفایل ﭼﺮبی، قند خون ناشتا و هورمونها در زنان مبتلا به این سندرم نشان دهیم.
روشها:درطی یک مطالعه مورد- شاهد، جمعیت بیماران مبتلابه PCOS ازبین زنان مراجعه کننده به درماﻧﮕﺎه فوق تخصصی غدد یا درماﻧﮕﺎه تخصصی زنان که در طیف سنی ۱۵-۴۰سال بودند انتخاب شدند.به ازای هربیمار، یک نفر ﺯن سالم انتخاب گردید .تشخیص PCOS طبق تعریفNIH درسال۱۹۹۰و برﭘﺎیه علایم بالینی اختلالات تخمک گذاری بصورت آمنوره ,اﻟﻴﮕومنوره ویا نازایی وعلایم آزماﻳﺸﮕﺎهی یا بالینی ﻫﻴﭙﺮآندروﮊنیسم,نظیرهیرسوتیسم یا آکنه و رد علل دﻳﮕﺮداده شد. در کلیه بیماران وﮔﺮوه شاهدشرح حال مناسب تهیه ومعاینه بالینی صورت ﮔﺮفت.فشارخون، قد، وزن، دورکمر، دورباسن، شدت هیرسوتیسم، آکنه و دﻳﮕﺮنشانه ها تعیین وثبت ﮔﺮدید.بعداز۱۲-۱۴ساعت ناشتابودن نمونه خون برای آزمایشهای FBS، تریﮔﻠﻴﺴﻴﺮید، کلسترول، LDL ، HDL و آزمایشهای هورمونی نظیر ﭘﺮولاکتین، ۱۷-هیدروکسی ﭘﺮوﮊسترون ,تستوسترون تام،DHEA-S وTSH ارسال شد. تشخیص دیس ﻟﻴﭙﻴﺪمی برﭘﺎﻳﻪدستورالعملNCEPصورت ﮔﺮفت. جهت بررسی آماری از آزمونهای T test وMann_whitneyU برای متغیرهای کمی و از آزمونهای Fisher Exact و Chi-squareبرای متغیرهای کیفی استفاده شد.
یافتهها:سن بیماران از۱۵تا۳۶سال(۲۶/۵±۷۵/۲۳)وسنﮔﺮوه شاهداز۱۹تا ۴۰سال(۴۰/۵± ۴۹/۲۴) بود.میاﻧﮕﻴﻦشاخص توده بدن (BMI)در بیماران۳۲/۵±۹۳/۲۴ کیلوﮔﺮم برمتر مربع ودرﮔﺮوه شاهد۵۶/۲±۵۶/۲۱بود. میاﻧﮕﻴﻦ فشارخون دیاستولیک درﮔﺮوه بیماران بطورمعنیداری بیشتر از ﮔﺮوه شاهد بود. شایعترین تظاهر بیماری، هیرسوتیسم(۷/۷۲%) وپس ازآن الیگومنوره (۱/۶۹%) بود.میانگین سطح سرمی تری گلیسیریددرگروه بیماران بطورمعنیداری بیشتر از گروه شاهد بود ولی از نظر میانگین سطحFBS ، LDL، Chol.وHDL تفاوت آماری معنیداری بین دوگروه وجود نداشت. شیوع تریگلیسیرید بالا(≥۲۰۰mg/dl)،کلسترول بالا(≥۲۰۰mg/dl )، LDL بالا (≥۱۳۰mg/dl) در بیماران بطور معنیداری بیشتر از گروه شاهد بود ولی از نظر HDL <۳۵ بین دو گروه تفاوت معنیداری یافت نشد. درگروه بیماران چاق، شیوع تریگلیسیرید و کلسترول بالا بهطور معنیداری بیشتر از مبتلایان غیر چاق بود درحالیکه درموردLDL وHDL غیرطبیعی این تفاوت معنیداری نبود. از نظر شیوع اختلال گلوکز ناشتا، بین گروه بیماران و گروه شاهد تفاوت آماری معنیداری یافت نشد. میانگین سطح سرمی تستوسترون تام درگروه بیماران بهطور معنیداری بیشتر از گروه شاهد بود. از نظر مقادیر DHEA-S، ۱۷هیدروکسی پروژسترون ،پرولاکتین و TSHاختلاف بین دو گروه معنی دار نبود.
نتیجهگیری: شیوع چاقی ودیس لیپیدمی در مبتلایان به PCOSبیشتر از زنان سالم میباشد. همچنین مبتلایان چاق نسبت به افراد غیرچاق بیشتر در معرض خطر دیسلیپیدمی هستند؛ لذا رفتار درمانی برای چاقی یک جزءاصلی راهبرد درمانی میباشد. لازمست که خطرات پیدایش دیابت ،دیس لیپیدمی وفشارخون به بیماران گوشزدشده و در بیماران ﭼﺎﻕ در رابطه با اهمیت تغییرشیوه زندگی، رژیم غذایی و ورزش با بیماران صحبت شودودرصورت لزوم درمان دارویی اختصاصی برای هرکدام ازحالات فوق شروع شود. دراین مطالعه قند پلاسمای ناشتا در دو گروه تفاوت قابل ملاحظه ای نداشت وممکنست با روش آزمون تحمل گلوکزخوراکی بهتر بتوان اختلالات تحمل گلوکز را در زنان مبتلا به PCOS نشان داد. جهت غرباﻟﮕﺮی ازنظردیس ﻟﻴﭙﻴﺪمی نیزاندازه ﮔﻴﺮیﭘﺮوفایل ﻟﻴﭙﻴﺪ در وضعیت ناشتا درکلیه بیماران اندیکاسیون دارد.
هیپرهموسیستیینمی با اختلال در عملکرد سلولهای اندوتلیال عروق ممکن است باعث افزایش فشار خون شود. هدف از این مطالعه تعیین رابطه بین سطح هموسیستیین پلاسما و فشار خون در بیماران دیابتی نوع ۲ تازه تشخیص داده شده بود.
روشها : در یک مطالعه مقطعی، ۴۶ بیمار دیابتی نوع ۲ تازه تشخیص داده شده به روش آسان انتخاب شدند. پس از معاینه بالینی، فشار خون تمامی افراد در دو روز متوالی و در دو نوبت به فاصله نیم ساعت اندازهگیری و میانگین فشار خونهـا ثبت شد. نمونه خون جهت آزمـایش گلوکز ناشتای پلاسما، HbA۱c، هموسیستیـین (Hcy)، کراتینین، کلسترول تـام، HDL-C و تری گلیسرید گرفته شد. سپس رابطه بین میانگین غلظت Hcy و فشار خون سیستولی و دیاستولی افراد با استفـاده از ضریب همبستـگی پیرسون تعیین گردید. بیمـاران براساس سطح هموسیستیـین پلاسمـا به ۳ گروه با μmol/l ۱۰< Hcy ، μmol/l۱۵ Hcy < ۱۰ و μmol/l ۱۵≥ Hcy تقسیم شدند. سپس میانگین فشار خون سیستولی و دیاستولی بین این گروهها با استفاده از ANOVA یک طرفه و آزمون Tuckey- HSD مقایسه شد.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار غلظت هموسیستیینμmol/l (۸/۶)۲/۱۲ و میانگین و انحراف معیار فشار خون سیستولی و دیاستولی به ترتیب (۱/۱۸)۸/۱۲۸ و (۹) ۳/۸۲ میلیمتر جیوه بود. بین سطح هموسیستیین پلاسما و فشار خون سیستولی (۰۱/۰< Pو ۳۹/۰=r) و دیاستولی (۰۱/۰P< و ۴۴/۰= r) رابطه معنیدار وجود داشت. میـانگین فشـار خون سیستولی و دیاستولی بیماران با μmol/l ۱۵≥ Hcy به ترتیب (۷/۱۷)۵/۱۵۲ و (۵/۲۷)۸/۹۱ میلیمتر جیوه بود که بالاتر از بیماران در دو گروه دیگر بود (۰۰۱/۰P<). بین سطح هموسیستیین پلاسما با FPG ، HbA۱c، و لیپیدهای سرم رابطهای وجود نداشت.
نتیجهگیری: در بیماران دیابتی نوع ۲ تازه تشخیص داده شده، بین سطح هموسیستیین پلاسما و فشار خون سیستولی و دیاستولی رابطه معنیدار وجود دارد. بیماران با هیپرهموسیستینمی فشار خون بالاتری دارند.
هدف از این مطالعه بررسی شیوع عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی در بیماران دیابتی نوع ۱مراجعه کننده به مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم اصفهان می باشد.
روشها : در این مطالعه مقطعی، شیوع عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی شامل دیس لیپیدمی، مصرف سیگار و پرفشاری خون در افراد دیابتی نوع یک ۳۰ـ۱۵ ساله مورد بررسی قرار گرفت. موارد mg/dl ۱۷۰> کلسترول ، mg/dl ۱۰۰ LDL< ، mg/dl ۳۵> HDL ، mg/dl ۱۵۰< TG، فشار خون سیستولیک کمتر از ۱۲۰ و دیاستولیک کمتر از ۸۰ میلیمتر جیوه به عنوان حد مطلوب کنترل محسوب شدند.
یافته ها : در ۲۱۹ بیمار دیابتی نوع ۱ ( میانگین سنی ۳/۱۰ ۵/۲۲ سال ، زن/مرد=۱۲۰/۹۹)، میانگین کلسترول و HDL کلسترول در زنان(۹/۳۴۱۷۶،۱/۳۴۴/۴۶) بالاتر از مردان بود(۴/۳۲۹/۱۶۲،۱/۱۰۵/۴۱) (۰۵/۰P<). در کل جمعیت مورد مطالعه شیوع مصرف سیگار(۱۵ نفر ) ۹/۶%، هیپرکلسترولمی(۱۰۴نفر) ۴/۴۷%، ۱۰۰ HDL (۵۰نفر) ۸/۲۲%، هیپرتری گلیسریدمی(۴۰نفر) ۳/۱۸% و پرفشاری خون (۱۷نفر( ۷/۷% بود. در بررسی عوامل خطر به تفکیک جنس شیوع mg/dl۳۵HDL< در مردان وmg/dl ۱۷۰> کلسترول در زنان بیشتر بود (۰۵/۰P<).
نتیجه گیری : نظر به شیوع نسبتاً بالای عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی در جمعیت دیابتی نوع ۱ اصفهان و نیز تعدیل پذیر بودن این فاکتورها، تلاش در جهت آموزش کنترل مطلوب دیابت، افزایش فعالیت بدنی و پیگیری مستمر این عوامل خطر در بیماران دیابتی نوع ۱ ضروری به نظر میرسد.
روشها: در این مطالعه ۱۰۰ بیمار مبتلا به دیابت به صورت پشت سرهم مورد بررسی قرار گرفتند. برای سنجش میزان افسردگی از خرده مقیاس افسردگی مقیاس اضطراب و افسردگی در بیمارستان(HADS-D)، برای سنجش کیفیت زندگی از فرم کوتاه شده پرسشنامه سازمان جهانی بهداشت برای کیفیت زندگی(WHOQOL-Bref) و برای سنجش کنترل متابولیک از HbA۱Cَ استفاده شد. همچنین متغیرهای جمعیت شناختی، مصرف سیگار، نوع دیابت، نمایه توده بدنی، مدت بیماری دیابت، وجود عوارض ، سابقه قبلی ابتلا به افسردگی و ابتلا به سایر بیماریهای جسمی ثبت گردید.
یافتهها: بر اساس نمرات خرده مقیاسHADS-D ، ۲۸% از بیماران دارای افسردگی بالینی بودند. میزان هموگلوبین گلیکوزیله با عوارض دیابت، رابطه معنی داری داشت. اما بین کنترل متابولیک و افسردگی یا سایر خرده مقیاسهای کیفیت زندگی رابطه معنی داری وجود نداشت. ارتباط بین افسردگی و کیفیت زندگی معکوس و معنیدار بود.
نتیجه گیری: با توجه به رابطه کیفیت زندگی و سلامت روانی و نیز شیوع بالای مسائل روانشناختی در بیماران مبتلا به دیابت، بهبود وضعیت سلامت روانی این بیماران میتواند منجر به بهبود کیفیت زندگی آنها شود.
روش ها: این مطالعه به روش مقطعی بر روی ۱۸۱۷ فرد ۵۵-۳۵ سال با سابقه خانوادگی درجه ۱ بیماران دیابتی نوع ۲ انجام گرفت. از افراد آزمایشهای بیوشیمیایی و شاخصهای تن سنجی طبق معیارهای استاندارد گرفته شد. افراد دیابتی، IFG و IGT از مطالعه خارج و ۹۵۲ نفر که سالم بودند در مطالعه باقی ماندند. تشخیص سندرم متابولیک طبق معیارهای NCEP-ATPIII، که عبارت است از وجود ۳ عامل یا بیشتر از موارد چاقی شکمی، پرفشاری خون، TG بالا، HDL پایین و FBS بالا انجام شد.
یافتهها: در این مطالعه، شیوع سندرم متابولیک در کل افراد ۷/۱۸ درصد (۳۴/۰-۳/۰ :۹۵%CI) برآورد شد. این شیوع در زنان نسبت به مردان تفاوت چشمگیری نداشت. از اجزای سندرم متابولیک، فاکتور پرفشاری خون کمترین شیوع و HDL پایین و TG بالا بیشترین فراوانی را دارا بودند. شیوع TG بالا در مردان بیشتر از زنان بود (۰۵/۰P<). از عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی، ۳۰-۲۵ =BMI بیشترین فراوانی را داشت.
نتیجه گیری: شیوع سندرم متابولیک، اجزاء آن و تمامی عوامل خطر متابولیکی در افراد سالم با سابقه خانوادگی دیابت نوع ۲ نسبتاًً بالا می باشد.
مقدمه: اسکیزوفرنیا یک بیماری روانی است که ۶/۴-۴/۱ از هر ۱۰۰۰ نفر جمعیت را مبتلا میسازد. برخی مطالعات به شیوع بیشتر سندرم متابولیک در این بیماران اشاره کردهاند. در مطالعه حاضر به بررسی شیوع این سندرم در نمونهای از بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا در ایران پرداختهایم .
روشها: مطالعه به صورت مورد- شاهد بر روی ۱۰۰ بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیا و ۱۰۰ فرد سالم انجام شد. شیوع کلی سندرم متابولیک و تک تک عوامل سندرم متابولیک (چاقی، پرفشاری خون و دیس لیپیدمی) مورد بررسی قرار گرفت. آنالیز اطلاعات با استفاده از آزمونهای ANCOVA ، Chi-Square و نرم افزار SPSS انجام شد .
یافتهها: شیوع کلی سندرم متابولیک در بیماران مورد مطالعه ۱۸% و در افراد شاهد ۶/۵% بود (۰۵/۰ P<). در رابطه با دیابت اختلاف معنیداری بدست نیامد. ولی قند خون ناشتا در افراد بیمار به طور معنیداری بالاتر از افراد شاهد بود. همچنین متوسط دور کمر در بیماران بیش از افراد شاهد گزارش شد (۰۰۱/۰ P<) ولی در مورد سایر عوامل سندرم متابولیک نتایج معنیداری بدست نیامد .
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که شیوع سندرم متابولیک به عنوان عامل خطر بیماریهای قلبی ـ عروقی در بیماران اسکیزوفرنیا بیشتر است و این یافته با مطالعات قبلی همخوانی دارد. لازم است قبل از شروع و حین درمان، بررسیهایی از این نظر بر روی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا انجام شود.
پس از بررسی و مطالعه بر روی بانکهای DNA در سراسر دنیا، مراحل ذیل جهت تکنیکهای قابل استفاده در ایران و بهینه سازی روشها، با توجه به شرایط موجود مورد ارزیابی قرار گرفت :
۱- Sampling ,Handling (کلیه مراحلی که قبل از ذخیرهسازی نمونه، طی میشود)، ۲ - Barcoding and Labeling ،۳ - Storage : ذخیرهسازی نمونهها و۴ - Validation :که با انجام یک مطالعه مقدماتی در درمانگاه دیابت، اعتبار طرح سنجیده میشود.
از جمله اهداف مورد نظر در بانکهای مختلف دنیا، در مرحله نخست, جمع آوری نمونه های متعدد با صرف هزینه کمتر, مطالعه بر روی عوامل ژنتیکی و نیز تعیین ارتباط بین یافته های بالینی و مطالعات ژنتیکی بیماران و در مرحله بعد , تبادل اطلاعات در سطوح ملی و بین الملل است که با راه اندازی بانک DNA و سرم بیماران دیابتی در مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم بیمارستان دکتر شریعتی، دستیابی به این اهداف میسر می گردد.
روشها : این مطالعه به صورت مقطعی و به روش نمونهگیری آسان بر روی ۴۷ بیمار دیابتی نوع ۱ (شامل ۲۳ نفر دارای آلبومینوری و ۲۴ نفر بدون آلبومینوری) و ۲۵ فرد سالم انجام گرفت. Epo به روش رادیو ایمنواسی و هموگلوبین (Hb )، هماتوکریت(Hct )، کراتینین (Cr)، BUN و آلبومین ادرار با دستگاه اتوآنالیزور تعیین مقدار شدند.
یافتهها :نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که سطح سرمی Epo بطور معنیداری در بیماران دیابتی با و بدون میکروآلبومینوری نسبت به افراد شاهد افزایش یافته بود (۰۵/۰ P<). هر چند در گروه دیابتی بدون میکروآلبومینوری سطح سرمی Epoنسبت به گروه با میکروآلبومینوری بالاتر بود ولی تفاوت مشاهده شده معنی دار نبود (۰۵/۰ P>).
نتیجهگیری : در بیماران دیابتی نوع۱ غیرآنمیک با و بدون میکروآلبومینوری ، یک افزایش اولیه Epo نسبت به افراد سالم رخ میدهد.
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران میباشد.
طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق
© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0
Designed & Developed by: Yektaweb