12 نتیجه برای باقری
حسین فخرزاده، عبدالحمید باقری، آناهیتا حمیدی، رسول پورابراهیم، رامین حشمت، معصومه نوری، یلدا رضائیخواه، باقر لاریجانی،
دوره 3، شماره 2 - ( 3-1383 )
چکیده
مقدمه: چاقی از مهمترین مشکلات بهداشتی بسیاری از کشورهای جهان به شمار میرود که سبب افزایش بروز بیماریهای قلبی عروقی میشود. چاقی کودکان عوارض متعددی را هم در زمان کودکی و هم بزرگسالی ایجاد میکند. این مطالعه به منظور ارزیابی عوامل خطر ساز بیماریهای قلبی عروقی در کودکان چاق ایرانی انجام شده است.روشها: در این مطالعه توصیفی 13086 کودک 12-7 ساله با استفاده از اندازهگیری دور کمر غربالگری شدهاند. کودکانی که اندازه دور کمرشان بیشتر یا مساوی 61 سانتیمتربود به منظور ارزیابی دقیق تر انتخاب شدند. تعداد این کودکان 284 پسر و 279 دختر بود که نمایه توده بدنی آنها بیش از مقدار طبیعی بود (اضافه وزن، چاقی). در این کودکان عوامل خطرساز بیماریهای قلبی عروقی شامل کلسترول تام ، LDL، HDL، تریگلیسریدو فشار خون ارزیابی شد. علاوه بر آن میزان قند خون و انسولین ناشتا، apo-A، apo-B و لپتین نیز اندازهگیری شد.
یافتهها: تعداد7/2% از کودکان دچار افزایش وزن یا چاقی، هیچیک از عوامل خطرساز بیماریهای قلبی عروقی را نداشتند در حالیکه 6/20% کودکان حداقل یک عامل و 6/45% بیش از 3 عامل خطر از عوامل خطر قلبی عروقی را بههمراه داشتند. شیوع افزایش میزان کلسترول در جمعیت مورد مطالعه 6/42% بود. همبستگی بین نمایه توده بدنی و فشار خون سیستولی و دیاستولی وجود داشت (05/0P<، 26/0=r و 05/0P< 30/0=r) همچنین بین نمایه توده بدنی و apo-B و لپتین همبستگی قوی وجود داشتp<0.05)).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان دهنده بالاتر بودن میزان شیوع عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی در کودکان چاق میباشد و بر پیشگیری و کنترل هرچه سریعتر چاقی در کودکان از همان ابتدای زمان کودکی تأکید مینماید.
آناهیتا حمیدی، عبدالحمید باقری، حسین فخرزاده، رامین حشمت، علیرضا معیری، محمد جعفر محمودی، رسول پور ابراهیم، عذرا طباطبایی، باقر لاریجانی،
دوره 4، شماره 2 - ( 5-1383 )
چکیده
لپتین هورمونی مشتق از بافت چربی بوده که در پاتوژنز چاقی نقش عمدهای ایفا میکند. هیپرانسولینمی و مقاومت به انسولین از جمله عوارض چاقی میباشند. هیپرانسولینمی یکی از عواملی است که بهنظر میرسد سطح هورمون لپتین را تحت تأثیر خود قرار میدهد. مطالعات اندکی به بررسی ارتباط بین لپتین و مقاومت به انسولین در چاقی کودکان و نوجوانان پرداختهاند. هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی این ارتباط در کودکان چاق ایرانی بود.
روشها: تعداد 13089 دانشآموز مدارس ابتدایی 12 - 7 ساله بررسی شدند. کودکان بر اساس منحنی های رشد به دو گروه دارای افزایش وزن و طبیعی طبقهبندی شدند. از این تعداد 498 کودک برای ارزیابی بیشتر انتخاب شدند که 347 نفر در مطالعه شرکت کردند. قند خون ناشتا، انسولین و لپتین اندازهگیری شد و نمایه HOMA - IR و نسبت گلوکز به انسولین ناشتا (FGIR) به طریق ریاضی محاسبه و سپس بین دو گروه مقایسه شد.
یافتهها: بین دو گروه چاق و غیرچاق از نظر میزان لپتین تفاوت معنیداری وجود داشت (1/8 58/11 در برابر 2/5 1/8 05/0 P<). قبل از تطبیق با نمایه توده بدنی، بین لپتین سرم و انسولین ناشتا، نمایه HOMA و FGIR رابطه معنیداری وجود داشت (05/0 P< 07/0 = r و 01/0 P< 1/0 = r 05/0 P< 1/0 = r) که بعد از تطبیق با نمایه توده بدنی، رابطه معنیداری یافت نشد.
نتیجهگیری: رابطه بین لپتین و مقاوت به انسولین ضعیف بوده و بعد از کنترل برای نمایه توده بدنی رابطه از میان رفت. بهنظر میرسد که عوامل دیگری از جمله نمایه توده بدنی و مقدار چربی کلی بدن در این رابطه تأثیرگذار هستند. انجام مطالعات بیشتر در این زمینه پیشنهاد میشود.
مهری دلوریانزاده، حسین باقری، فریده صادقیان،
دوره 5، شماره 4 - ( 3-1385 )
چکیده
مقدمه: بیماری دیابت از جمله بیماریهای مزمنی است که به مراقبت پزشکی مداوم و آموزش خود مراقبتی نیاز دارد و تغذیه درمانی جزء جدا نشدنی از مدیریت دیابت می باشد. پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر مشاوره رژیم غذایی دیابتی بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا دیابت نوع دو مراجعه کننده به کلینیک تغذیه بیمارستان امام حسین(ع) شاهرود صورت گرفته است.
روشها: در پژوهش حاضر که یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده (Randomized Clinical Trial) است، تعداد 144بیمار 65 - 35 ساله مبتلا به دیابت نوع دو، مراجعه کننده به کلینیک تغذیه بیمارستان امام حسین (ع) شاهرود انتخاب گردیدند و به طور تصادفی در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند. سپس برای نمونه های گروه مورد، برنامه مشاوره رژیم غذایی حاوی: 60-50% کل کالری از کربوهیدرات، 20-10% پروتیین و کمتر از 30 درصد چربی، به صورت شفاهی طی یک جلسه 30 دقیقه ای انجام شد و به صورت مکتوب نیز در اختیار آنان قرار گرفت و در گروه شاهد مداخله ای صورت نگرفت. کیفیت زندگی بیماران هر دو گروه، در دو مرحله قبل از مشاوره رژیم غذایی و یکماه پس از آن توسط پرسشنامه کیفیت زندگی SF-36، سنجیده شد و در پایان میانگین نمره کیفیت زندگی و ابعاد آن در دو گروه مقایسه گردید. تجزیه و تحلیل یافته ها توسط برنامه SPSS انجام شد. از آزمون آماری t جهت آنالیز دادهها استفاده شد.
یافتهها: میانگین سنی واحدهای مورد پژوهش 10±1/52 سال بود. قبل از مشاوره، کیفیت زندگی کل در 46% از واحدهای پژوهش در سطح ضعیف برآورد گردید و 2/54% از واحدها اظهار داشتند که وضعیت سلامت آنها نسبت به سال گذشته بدتر است. آزمون آماری تی مستقل با 05/0 P< تفاوت معنی داری را از لحاظ میانگین وزن، فشارخون سیستولیک و دیاستولیک، قند خون ناشتا، قند خون غیر ناشتا، کلسترول و تریگلیسرید خون، پس از مشاوره رژیم غذایی در دو گروه مورد و شاهد نشان داد. همچنین با 05/0 P< تفاوت معنی داری از لحاظ میانگین نمره کیفیت زندگی کل و ابعاد مختلف آن، پس از مشاوره رژیم غذایی در دو گروه مورد و شاهد مشاهده شد. آزمون آماری تی مزدوج نیز افزایش معنیداری از لحاظ میانگین نمره کیفیت زندگی کل و ابعاد مختلف آن قبل و بعد از مشاوره رژیم غذایی در گروه مورد نشان داد، ولی در گروه شاهد مشاهده نگردید.
نتیجه گیری: برنامه مشاوره رژیم غذایی باعث بهبود کیفیت زندگی بیماران دیابت نوع دو در ابعاد مختلف آن می گردد، لذا استفاده از برنامه مشاوره رژیم غذایی جهت پیشگیری و کاهش بروز عوارض و افزایش سازگاری بیماران با بیماری دیابت توصیه میگردد.
مازیار مرادی لاکه، حسین فخرزاده، مریم سعیدی، محمد جعفر محمودی، نگار نادرپو، محمد باقریراد،
دوره 5، شماره 4 - ( 3-1385 )
چکیده
مقدمه: ارزیابی روند بروز پیامدهای بیماریهای ایسکمیک قلب، عوامل خطرزای آنها و چگونگی برخورد نظام سلامت با افراد مبتلا به پیامدهای فوق یا در معرض خطر آنها، از مهمترین ابزارها در پایش برنامه های کنترل بیماری های ایسکمیک قلبی است. طرح حاضر با هدف ارزیابی امکان پیاده سازی سیستم ثبت وقایع کرونری، مشابه سیستم ثبت پیامدهای کرونری در پروژه MONICA بر پایه استفاده از داده های موجود در سیستم در بیمارستان امیراعلم تهران انجام شد.
روشها: پرونده های 320 بیمار (شامل 80 بیمار از هر دوره 3 ماهه از ابتدای مرداد 82 تا انتهای تیر 83) که با تشخیص اولیه سندروم حاد کرونر بستری شده بودند، از نظر داده های موجود در پرونده ها مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها بر اساس 3 مولفه «همبستگی درونی داده ها»، «تغییر ناگهانی در نسبت داده های ناکافی در دوره های زمانی متوالی» و «نسبت کلی داده های ناکافی» ارزیابی گردیدند.
یافتهها: داده های ثبت شده در پرونده بر اساس تعاریف طرح
MONICA، در 7/0 درصد از پیامدها برای رسیدن به تشخیص کافی نبود و در 2/11 درصد از پیامدها، تشخیص احتمالی را به دنبال داشت. میانه درصد دادههای گمشده (Missing) در داروهای تجویز شده پیش از پیامد هم در پیامدهای قطعی غیرکشنده و هم در مجموع پیامدهای کشنده بیش از 10 درصد بود (معادل نمره 1 از 4). میانه درصد داده های گمشده در رابطه با الکتروکاردیوگرام، آنزیم ها و احیای قلبی در پیامدهای غیرکشنده کمتر از 5 درصد و در پیامدهای کشنده کمتر از 2 درصد (معادل نمره 3 از 4) بود.
نتیجهگیری: کیفیت داده های موجود در پرونده ها و چگونگی ثبت آنها در این مطالعه با بسیاری از واحدهای گزارش دهنده طرح
MONICA که عمدتاً از کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی بوده اند، قابل مقایسه است. بر این اساس به نظر می رسد استفاده از داده های موجود در پرونده ها برای ثبت نظام مند پیامدهای قلبی، اقدامی موثر و شدنی باشد.
سودابه اعلیتاب، عبدالحمید باقری، فرشاد شریفی، مژده میرعارفین، زهره بادامچی زاده، مریم قادرپناهی، امیر پژمان هاشمی طاهری، حسین فخرزاده، باقر لاریجانی،
دوره 11، شماره 2 - ( 11-1390 )
چکیده
مقدمه: دیابت حاملگی، یک عارضه حاملگی میباشد که با عوارض متعددی میتواند همراه باشد. در پژوهش حاضر ما رابطه بین فاکتورهای التهابی و آترواسکروز زود رس را بوسیله اندازهگیری FMD (Flow Mediated Dilatation) و CIMT (Carotid Intima - Media Thickness) در زنان با و بدون سابقه قبلی دیابت حاملگی بررسی نمودیم.
روشها: 40زن با و بدون سابقه قبلی دیابت حاملگی با متوسط زمانی 4 سال پس از گذشتن حاملگی دارای این عارضه بدون داشتن دیابت، فشار خون، علائم بیماریهای قلبی و عروقی در این مطالعه وارد شدند. سطح سرمی اینترلوکین -6، CRP، آدیپونکتین، هموسیستئین و سایر پارامترهای خونی براساس روشهای استاندارد موجود در هر دو گروه بررسی شد. احتمال وجود آترواسکروز زودرس بوسیله اندازهگیری FMD وCIMT بررسی شد.
یافتهها: HOMA-1R و میزان انسولین ناشتای پلاسما به صورت معنیداری در زنان با سابقه قبلی دیابت حاملگی بالاتر از گروه شاهد بود. در این گروه همچنین میزان CIMT اندکی بالاتر و درصد FMD به صورت معنیداری پایینتر از گروه کنترل بود. کنترل میزان FMD برای فاکتورهای سن و فشار خون همچنان میزان پایینتری را در گروه بیمار نشان داد. رابطه معنیداری بین FMD و فاکتورهای التهابی مشاهده نشد.
نتیجهگیری: سونوداپلر شریان براکیال جهت محاسبه FMD میتواند به عنوان یک روش پیگیری در این دسته از زنان که در خطر بالاتری جهت ابتلا به بیماریهای قلبی و عروقی هستند، توصیه شود.
مینو باقری، هاله صدرزاده یگانه، احمدرضا درستی مطلق، محمدرضا اشراقیان، الهام کاظمیان، محمد آقائی نژاد،
دوره 11، شماره 4 - ( 3-1391 )
چکیده
Normal
0
false
false
false مقدمه: ابزار وضعیت رضایت از وزن برای چاقی (BIA-O)، ابزاری مفید جهت بررسی وضعیت رضایت از وزن در گروههای
مختلف از جمله افراد چاق میباشد. به علت وابسته بودن فاکتور وضعیت رضایت از وزن
به عوامل مختلفی از جمله فرهنگ، جهت استفاده از ابزار BIA-O
در زنان باردار ایرانی، اعتبار سنجی این ابزار در جمعیت ذکر شده ضرورت دارد. این
بررسی با هدف تعیین روایی و پایایی ابزار BIA-O در زنان باردار انجام
شد.
روشها: در مطالعه مقطعی
حاضر، تعداد 78 مادر باردار 39-15 ساله جهت شرکت در آزمون روایی و تعداد
75 مادر باردار 45-19 ساله جهت شرکت در آزمون پایایی به طور تصادفی از بین مادران باردار مراجعه کننده
به مرکز مراقبتهای دوران بارداری بیمارستانهای شهید اکبر آبادی و میرزا کوچک خان
انتخاب شدند. نمونههای مورد مطالعه نیمرخهای ابزار BIA-O
را که نشان دهنده وزن قبل بارداری، وزن ایده آل و وزن منطقی از نظر آنها بود،
انتخاب کردند. در آزمون روایی پرسشنامه شکل بدن (BSQ)
نیز توسط نمونهها تکمیل شد. جهت سنجش پایایی ابزار BIA-O
دو بار در مورد نمونهها با فاصله 30 دقیقه به کار گرفته شد. دادهها با آزمونهای
همبستگی پیرسون و همبستگی اسپیرمن آنالیز شدند.
یافتهها: در
آزمون روایی، 2 مقیاس نارضایتی از وزن محاسبه شده با ابزار BIA-O همبستگی بالایی را
با مقیاس BSQ نشان داد (76/0 =r و 72/0 =r، 0001/0P<). در آزمون پایایی ضرایب همبستگی آزمون مجدد برای مقیاسهای
وزن قبل بارداری، وزن ایده آل و وزن منطقی، به ترتیب 91/0، 76/0 و 70/0 به دست آمد
که در مورد هر سه مقیاس، آزمون همبستگی از نظر آماری معنیدار بود (0001/0> P).
نتیجهگیری: در این مطالعه روایی و پایایی ابزار BIA-O
مورد تایید قرار گرفت و این ابزار به عنوان ابزاری مناسب جهت اندازهگیری
میزان رضایت از وزن قبل از بارداری مادران باردار شناخته شد.
محبوبه هادیزاده، سحر ملزمی، میترا باقری، محسن امینیان،
دوره 16، شماره 2 - ( 10-1395 )
چکیده
مقدمه: در صورت صدمه به پوست، اپیدرم از بین میرود که به این از هم گسیختگی ساختمان بدن، زخم اطلاق میشود که در بیماران دیابتی شایع میباشد. هدف از این تحقیق بررسی اثر عصارهی الکلی سیاهدانه بر روی ترمیم زخمهای دیابتی موش صحرائی نر نژاد ویستار میباشد.
روشها: در این مطالعه 48 سر موش نر نژاد ویستار به 4 گروه (کنترل، شم، کنترل منفی، کنترل مثبت) تقسیم گردیدند. در گروههای مورد آزمایش زخمی به مساحت 3 سانتیمتر مربع در سمت چپ ستون فقرات ایجاد کردیم. روند ترمیم زخم بهصورت ماکروسکوپی و میکروسکوپی بررسی شد.
یافتهها: زخم گروههای دیابتی شده با استرپتوزوسین در مقایسه با گروه سالم ترمیم دیرتری نشان داد و التیام زخم در گروههای تجربی (کنترل منفی و مثبت) تیمار شده با عصارهی سیاهدانه نسبت به گروه کنترل از سرعت بیشتری برخوردار بود.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که عصارهی الکلی سیاهدانه موجب تسریع ترمیم زخمهای پوستی نمونههای سالم و دیابتی میشود.
هانیه سادات باقریه حق، سیما نصری، پریسا کریشچی خیابانی،
دوره 17، شماره 4 - ( 2-1397 )
چکیده
مقدمه: با توجه به پیشرفت روزافزون دیابت و لزوم استفاده از داروهای جایگزین و کم خطر گیاهی، در این مطالعهی تجربی اثر عصارهی هیدروالکلی برگ رزماری (Rosmarinus Officinalis L) بر آسیبشناسی بافتی و فعالیت آنزیمهای کبدی مورد بررسی قرار گرفت.
روشها: در این مطالعهی تجربی 50 عدد موش صحرایی نر از نژاد ویستار با وزن 200 تا 250 گرم بهطور تصادفی به 5 گروه 10 تایی شامل کنترل سالم، کنترل دیابتی و 3 گروه تجربی (دیابتی تیمار شده با دوزهای mg/kg 50، mg/kg 100 و mg/kg 200 عصارهی هیدروالکلی برگ رزماری) تقسیم شدند. فعالیت و تغییرات آنزیمهای کبدی ALT، AST و ALP در همهی گروهها مورد بررسی قرار گرفت. سپس مقاطع عرضی میکروسکوپیک از بافت کبد تهیه و مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: فعالیت آنزیم های کبدی (ALT، ASTو ALP) در گروه دیابتی نسبت به گروه کنترل غیردیابتی افزایش معنی داری داشت (P< 0.01). استفاده از عصارهی هیدروالکلی برگ رزماری باعث کاهش معنیدار میزان آنزیمهای کبدی در فعالیت آنزیمها و ترمیم بافت کبد موشهای دیابتی شده است (P<0.01).
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که عصارهی هیدروالکلی برگ رزماری در موشهای دیابتی میتواند فعالیت آنزیم های کبدی را تعدیل کند. همچنین در حالت ابتلاء به دیابت، این عصاره اثر ترمیمی بر بافت کبد از خود نشان داد. از خواص فارماکولوژیکی و اثر ضد التهابی عصارهی رزماری میتوان در جلوگیری از التهاب کبدی ناشی از دیابت استفاده نمود.
محمدشریف باقری، وحید ولی پور ده نو، احمد همت فر،
دوره 18، شماره 6 - ( 6-1398 )
چکیده
مقدمه: افزایش بیان هیستون داستیلاز 5 (HDAC5) موجب کاهش بیان انتقال دهندهی شماره 4 گلوکز (GLUT4) در عضلهی کند انقباض میشود و این سازوکار در دیابت بررسی نشده است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی اثر شش هفته تمرین استقامتی بر سطوح پروتئینهای GLUT4 و HDAC5 در عضلهی نعلی موشهای صحرایی دیابتی بود.
روشها: به این منظور تعداد 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (وزن: 4/9±245 گرم) بهطور تصادفی به چهار گروه کنترل (8 سر)، تمرین (8 سر)، دیابت (8 سر) و دیابت تمرین (8 سر) تقسیم شدند. در سن 8 هفتگی، دیابت بهوسیلهی تزریق استرپتوزوتوسین (50 میلیگرم/کیلوگرم) ایجاد شد. پروتکل تمرین استقامتی با شدت متوسط و پیشرونده بهمدت 6 هفته و 5 جلسه در هفته انجام شد. 24 ساعت پس از اتمام پروتکل تمرینی، موشها تشریح و بافت عضلهی نعلی آنها استخراج گردید. سپس محتوی GLUT4 و HDAC5 بهروش الایزا اندازهگیری شد. برای تحلیل دادهها از آزمون آنالیز واریانس یک راهه در سطح معناداری 05/0>P استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد بین گروههای کنترل و تمرین (008/0=P)، تمرین و دیابت تمرین (004/0=P) و تمرین و دیابت (0005/0=P) تفاوت معناداری در سطوح GLUT4 وجود دارد. اما، در مورد متغیر HDAC5، نتایج نشان داد که تنها بین دو گروه کنترل و تمرین تفاوت معناداری وجود ندارد (99/0=P) و بین بقیهی گروهها تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). همچنین، رابطهی معکوس معناداری بین سطوح پروتئینهای GLUT4 و HDAC5 وجود دارد (012/0=P و 439/0-=r).
نتیجهگیری: بهنظر میرسد شش هفته تمرین استقامتی با شدت متوسط سطوح پروتئین GLUT4 را افزایش میدهد اما تمرین استقامتی، تنها میتواند سطوح پروتئین HDAC5 را در بیماری دیابت کاهش دهد.
لاله باقری، محمد فرامرزی، زهرا همتی فارسانی، معصومه حسین زاده،
دوره 23، شماره 6 - ( 11-1402 )
چکیده
مقدمه: فتوئین A- و B هپاتوکاینهای هستند که با دیابت نوع دو ارتباط دارند. هدف پژوهش حاضر مقایسۀ تأثیر یک دوره تمرین مقاومتی و استقامتی همراه با دریافت اورسولیک اسید بر سطوح فتوئین-A و -B بافت کبدی رتهای سالمند دیابتی شده با HFD-STZ بود.
روشها: 56 سر رت 21 ماهه دیابتیشده بهطور تصادفی به هفت گروه مساوی کنترل (C)، مکمل اورسولیک اسید (UA)، مکمل+تمرین مقاومتی ((UA+R، مکمل+تمرین استقامتی (UA+E)، تمرین مقاومتی (R)، تمرین استقامتی (E) و گروه شم (D) تقسیم شدند. پروتکل تمرین مقاومتی با شدت 60% MVCC، 20-14 مرتبه بالارفتن از نردبان با یک دقیقه استراحت در بین هر تلاش و تمرین استقامتی شامل دویدن روی نوارگردان با شدت بالا 60-75% و شدت پایین 30-40% سرعت بیشینه پنج روز در هفته و بهمدت هشت هفته بود. گروههای دریافتکنندۀ مکمل، میزان500 میلیگرم بر کیلوگرم UA در ترکیب با غذای پُرچرب دریافت کردند.
یافتهها: میزان فتوئین-A در گروه UA،E ، UA+E کاهش معنیداری داشت (05/0 ≥P) و تنها در گروه R و UA+R، کاهش معنیدار نبود. همچنین میزان فتوئین-B در موشهای دیابتی در گروه UA،E ، R، UA+E کاهش معنیداری داشت (05/0 ≥P) و تنها در گروه تمرین UA+R تغییرات معنیدار نبود. میزان فتوئین -A و فتوئین -B در بین گروه E با R و UA+R با UA+E تفاوت معنیداری داشت (05/0 ≥P) که بیشترین کاهش در گروه UA+E بود.
نتیجهگیری: با توجه به آثار مفید تمرینات و مکمل UA بر هپاتوکینها بهنظر میرسد ارائۀ همزمان دو مداخلۀ تمرین ورزشی و مکمل UA تأثیر درمانی مؤثرتری بر هپاتوکینهای کبدی دیابتیها داشته باشد.
دکتر علیرضا باقری، دکتر حمیدرضا آقایی میبدی، دکتر محمدرضا مهاجر تهرانی، دکتر اکبر سلطانی، دکتر رامین حشمت، دکتر باقر اردشیر لاریجانی،
دوره 24، شماره 5 - ( 10-1402 )
چکیده
مقدمه: با توجه به شیوع کمبود ویتامین D (vitD) در ایران و مطالعات مختلف در مورد دوزهای درمانی آن، برآن شدیم تا اثرات تجویز دوز بالای مکمل vitD با دوز توصیه شده روتین، بر سطح 25(OH)D سرمی را مقایسه کنیم.
روش مطالعه: مطالعه به روش کارآزمایی بالینی در سالهای 88-1387 در مرکز تحقیقات غدد بیمارستان شریعتی انجام شده است. جمعیت هدف زنان بالای 50 سال استوپنیک مراجعه کننده به مرکز سنجش تراکم استخوان بیمارستان بودند. بیماران به دو گروه: P که 50000 واحد vitDبصورت هفتگی برای سه ماه و سپس ماهانه برای نه ماه دیگر و M که800 واحد روزانه بمدت یکسال گرفتند، تقسیم شدند. روزانه یک گرم کربنات کلسیم به هر دو گروه داده شد. سطح سرمی 25(OH)D، کلسیم، فسفر،PTH، در ابتدا، ماه سوم، ششم و دوازدهم و کلسیم ادرار 24ساعته در ابتدا و انتهای مطالعه اندازهگیری شد.
نتایج: 19 نفر: 9 نفر در گروه M و 10 نفر در گروه P تا پایان مطالعه همکاری نمودند. افزایش 25(OH)D سرم در گروه P در 3 ماهه اول قابل توجه بود (05/0 P<)، اما پس از آن کاهش یافته، در پایان مطالعه اختلاف قابل توجهی نداشت. کلسیم، فسفر، PTH بین دو گروه و نسبت کلسیم به کراتینین ادراری در هر دو گروه تغییر قابل ملاحظهای نداشت.
بحث و نتیجه گیری: مکمل vitD با دوز 50000 واحد هفتگی بمدت 12 هفته، در مقایسه با دوز 800 واحد روزانه، 25(OH)D سرمی را در سطح بالاتری حفظ نموده، اما برای حفظ سطح مطلوب، فواصل کمتر از یکماه در دوره ماهیانه مناسبتر است.
علیرضا باقری، دکتر مهدی مرادی، دکتر محمد ملکی پویا، دکتر بهرام عابدی،
دوره 24، شماره 5 - ( 10-1402 )
چکیده
مقدمه: چاقی یک بیماری چند عاملی است که بروز و بار آن بر جوامع در سراسر جهان رو به افزایش است. عملکرد جنسی در این بیماران از ابعاد مهمی است که اغلب نادیده گرفته میشود. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرین استقامتی بههمراه تحریک الکتریکی بر بیان ژن برخی از نشانگرهای جنسی بافت بیضه موشهای صحرایی چاق روزهدار بود.
روشها: در این مطالعۀ با گروه شاهد 40سر موشصحرایی پس از القا چاقی بهطور تصادفی به 5 گروه 8تایی کنترل، چاق روزهدار، روزهدار-تمرین استقامتی، روزهدار-تحریک الکتریکی و روزهدار-تمرین استقامتی-تحریک الکتریکی تقسیم شدند. گروههای مداخله برای یک دوره 4 هفتهای تحت فعالیت ورزشی (با سرعت 10 تا 20 متر/دقیقه و مدت 20 تا 40 دقیقه)، تحریکالکتریکی (دستگاه فوتشوک برای 5/0 میلیآمپر و 20دقیقه) و روزهداری (8/ 16ساعت) قرار گرفتند. پس از تمرین و بیهوشی، نمونهبردای بافتی صورت گرفت و فرایندهای ملکولی ژنها با استفاده از PCR اندازهگیری شد. برای آنالیز از آزمون تحلیل واریانس و نرمافزار گرافپد استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد تمرین استقامتی منجر به افزایش معنیدار بیان ژنهای 5αR و آروماتاز در موشهای صحرایی چاق روزهدار نسبت به گروه چاق شد (0001/0=P ). همچنین تحریک الکتریکی و تلفیق آن با تمرین استقامتی منجر به افزایش معنی داری بیان ژن 5αR شد (0001/0=P) اما در ژن آرماتاز این افزایش معنیداری نبود (377/0=P).
نتیجهگیری: بهنظر میرسد تمرین استقامتی و تحریک الکتریکی در حین روزهداری با افزایش بیان ژنهای 5-آلفا ردوکتاز و آروماتاز در نمونههای چاق در سلامت جنسی آنها موثر بوده و منجر به بهبود آن میشود.