جستجو در مقالات منتشر شده


۹ نتیجه برای تقیان

لاله رنجبر، فرزانه تقیان، مهدی هدایتی،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۲-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: اپلین آدیپوکاینی است که اخیراً شناسایی شده و به‌طور گسترده‌ی از بافت چربی سفید ترشح می‌شود و در افراد چاق و اضافه وزن مقادیر اپلین و بیان ژن اپلین افزایش می‌یابد. از این رو در مطالعه‌ی حاضر تأثیر یک دوره تمرین هوازی و مصرف ویتامین D بر وزن، سطوح اپلین پلاسما و مقاومت به انسولین زنان دارای اضافه وزن بررسی شد.
روش‌ها: ۴۰ زن با BIM بیش از ۲۵ و غیر ورزشکار با میانگین سنی۹۱/۶ ± ۳۷/۳۰ سال، میانگین وزن۹۷/۱۲± ۸۹/۷۴ کیلوگرم بر مترمربع و نمایه توده‌ی بدنی ۹۵/۳ ± ۰۸/۳۰ کیلوگرم بر متر مربع به‌طور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند. گروه تمرین هوازی (دویدن بر روی تردمیل) با شدت ۸۰-۷۰ درصد ضربان قلب بیشینه به‌صورت فزاینده، هر جلسه به‌مدت ۶۰-۴۵ دقیقه، سه روز در هفته و به‌مدت ۱۰ هفته به تمرین پرداختند. گروه ویتامینD سه روز در هفته یک عدد کپسول ویتامین D با دوز مصرفی ۳۰۰۰ واحد بین‌المللی به مدت ۱۰ هفته مصرف کردند. گروه ترکیبی به‌طور همزمان ۱۰ هفته به تمرین هوازی و مصرف ویتامین D پرداختند. وزن، سطح سرمی گلوکز، لیپوپروتئین‌ها و اپلین در هر چهار گروه پس از ۱۲ ساعت ناشتایی شبانه و قبل از شروع اولین جلسه‌ی تمرین و۲۴ ساعت پس از پایان‌برنامه تمرینی و مصرف ویتامین D انجام گرفت. داده‌های حاصل با استفاده از آزمون t وابسته و تحلیل کواریانس یک طرفه ANOVA در سطح معناداری (P≤۰,۰۵) تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: ۱۰ هفته تمرین هوازی و مصرف ویتامین D با کاهش معنادار وزن، اپلین و تری گلیسرید (P=۰,۰۰) و افزایش معنادار سطوح HDL (P≤۰,۰۵) همراه بود در حالی که در BIM، کلسترول، LDL، گلوکز، انسولین و مقاومت به انسولین تغییر معناداری مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: یافته‌ها ضمن تأثیر مثبت تمرین هوازی بر ترکیبات بدن، اپلین و لیپوپروتئین‌های پلاسما نشان داد مصرف ویتامین D در افراد چاق و دارای اضافه وزن می‌تواند باعث کاهش وزن شود.
بهاره حیدری شریف آبادی، فرزانه تقیان،
دوره ۱۷، شماره ۶ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: هدف از این مطالعه بررسی تأثیر۱۰هفته تمرین تناوبی شدید و مصرف چای سبز بر سطح سرمی آیریزین و مقاومت به انسولین در زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روش‌ها: در این مطالعه‌ی نیمه تجربی ۴۸ زن مبتلا به دیابت نوع دو (با میانگین سن:۰۴/۳± ۵۵/۴۹ سال ، وزن: ۷۸/۵±۷۲/۷۶ کیلوگرم، قد: ۰۶/۵±۳۳/۱۵۳ سانتی‌متر و  BMI: ۴۱/۵۷±۱/۳۱) به‌صورت تصادفی در چهار گروه ۱۲نفری، تمرین تناوبی، تمرین تناوبی به همراه مصرف مکمل چای سبز، مکمل چای سبز و کنترل تقسیم شدند. گروه‌های تمرین تناوبی، برنامه‌ی تمرینی را به‌مدت ۱۰ هفته، ۳ جلسه در هفته با شدت (۸۵ -۷۵ )% حداکثر ضربان قلب بیشینه پرداختند. گروه مکمل به‌مدت ۱۰ هفته روزانه ۳ کپسول ۵۰۰ میلی‌گرمی عصاره‌ی چای سبز را دریافت نمودند. خون‌گیری قبل و بعد از مداخله برای اندازه‌گیری سطوح آیریزین، گلوکز، انسولین و مقاومت به انسولین انجام شد. به‌منظور تحلیل داده‌ها از آزمون تی همبسته، واریانس یک‌طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری ۰۵/۰ استفاده شد.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد پس از ۱۰ هفته، سطوح آیریزین و حداکثر اکسیژن مصرفی در هر سه گروه نسبت به گروه کنترل به‌طور معناداری افزایش یافت (۰۵/۰P). ). همچنین نتایج بیانگر افزایش معنادار آیریزین در گروه ترکیبی نسبت به گروه چای سبز می‌باشد. سطح سرمی انسولین، گلوکز، مقاومت به انسولین و وزن، نمایه‌ی توده‌ی بدنی در هر سه گروه نسبت به گروه کنترل و گروه چای سبز و گروه ترکیبی به‌طور معناداری کاهش یافت (۰۵/۰P). و تفاوت معناداری در سطوح آیریزین، در بین گروه‌ها مشاهده نشد. (۰۵/۰P).
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج پژوهش به‌نظر می‌رسد انجام تمرین تناوبی به همراه مکمل چای سبز به‌واسطه افزایش آیریزین و کاهش گلوکز می‌تواند در بهبود مقاومت به انسولین بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مفید باشد. شاید بتوان با افزایش مدت تمرین و مصرف مکمل در مورد آیریزین و حداکثر اکسیژن مصرفی نیز به یافته‌های مطلوب دست یافت.
 
سپیده سلطانی، فرزانه تقیان،
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده

هدف: هدف از تحقیق تعیین تأثیر هشت هفته تمرین هوازی و مکمل جنسینگ بر هموسیستئین، مقاومت به انسولین و هورمون تیروئید در زنان چاق مبتلا به کم‌کاری تیروئید بود.
روش‌ها: این تحقیق از نوع نیمه تجربی بود. به این منظور ۴۰ زن چاق مبتلا به کم کاری تیروئید با میانگین سنی ۵۵/۳ ±۶۲/۳۴ سال، وزن۸۵/۳±۴۷/۸۰کیلوگرم و BMI ۷۷/۲±۲/۳۲ کیلوگرم بر متر مربع‌، به‌صورت تصادفی در چهار گروه ۱۰ نفری شامل تمرین هوازی، مصرف جینسینگ، تمرین هوازی و مصرف جینسینگ و دارونما تقسیم شدند. تمرین هوازی شامل ۸ هفته تمرین ایروبیک، سه جلسه در هفته، ۴۵ تا ۷۰ دقیقه و با شدت ۵۵ تا ۷۵ درصد بیشینه‌ی ضربان قلب بود.آزمودنی‌ها در گروه مصرف جینسینگ وتمرین هوازی به‌همراه مصرف جینسینگ هرروز یک عددکپسول جین سین حاوی ۲۵۰ میلی‌گرم گرانول پودر ریزوم جینیسنگ به‌مدت ۸ هفته، به‌صورت خوراکی بعد از صبحانه مصرف کردند در حالی که آزمودنی‌های گروه دارونما کپسول‌های حاوی پودر آرد را دریافت نمودند. نمونه‌ی خونی از ورید قدامی بازویی آزمودنی‌ها جهت اندازه‌گیری هموسیستئین، TSH، ، ، گلوکز و انسولین قبل و پس از ۸ هفته در ۴ گروه گرفته شد. برای تحلیل داده‌ها از آزمون t وابسته و تحلیل واریانس استفاده شد (۰۵/۰(P<.
یافته‌ها: نتایج نشان دادند که سطح هموسیستئین پلاسما، TSH، گلوکز ناشتا، انسولین و مقاومت به انسولین به‌طور معنی‌داری در هر سه گروه تجربی کاهش یافته در حالی که و افزایش یافته بود (۰۵/۰(P<، در ضمن این شاخص‌ها در گروه کنترل تغییر نکرده بودند.
نتیجه‌گیری: تمرین هوازی به همراه مصرف مکمل جینسینگ می‌توانند در پیشگیری از برخی عوامل خطرزای قلبی عروقی و هورمون‌های تیرویید مؤثر باشد.
نیلوفر صلواتی، فرزانه تقیان، خسرو جلالی،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۱۱-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: هدف از تحقیق حاضر، مقایسه‌ی اثر مداخلات شامل هشت هفته تمرین مقاومتی با و بدون مصرف عصاره‌ی زعفران، زرشک بر سطح سرمی پروتئین شماره‌ی ۴ اتصالی رتینول، و مقاومت به انسولین در موش‌های چاق شده با رژیم پر چرب بود.
روش‌ها: در این تحقیق ۸۰ موش سوری با میانگین وزنی ۲±۴۱ گرم به‌مدت ۱۰ هفته تحت رژیم عذایی پر چرب قرار گرفتند سپس به‌صورت تصادفی در ۸ گروه تمرین مقاومتی (۱۰n=)، مقاومتی و زعفران (۱۰n=)، زعفران (۱۰n=)، مقاومتی و زرشک (۱۰n=)، زرشک (۱۰n=)، زعفران و زرشک (۱۰n=)، تمرین مقاومتی به‌همراه مصرف عصاره‌ی زعفران و زرشک (۱۰n=) و گروه کنترل (۱۰n=) قرار گرفتند. برنامه‌ی تمرین مقاومتی شامل بالارفتن موش‌ها از نردبان به همراه وزنه (سه ست و هربار ۵ تکرار) سه جلسه در هفته و به‌مدت ۸ هفته انجام شد. مصرف عصاره‌ی زعفران و زرشک به میزان ۰۸/۰ به ازای کل وزن موش به‌مدت ۸ هفته انجام شد. پس از ۱۴ ساعت ناشتائی شبانه نمونه‌ی خون اولیه به‌ میزان ۵ میلی‌لیتراز بطن چپ موش‌ها گرفته شد و سطوح RBP۴، گلوکز، انسولین و مقاومت به انسولین اندازه‌گیری شد. به‌منظور مقایسه‌ی اطلاعات بین گروه‌ها از آزمون تحلیل واریانس یک‌طرفه استفاده شد. کلیه‌ی محاسبات در سطح ۰۵/۰P در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد، تفاوت معناداری در سطوح RBP۴ (۰۰۲/۰=P)، گلوکز (۰۳/۰=P)،انسولین (۰۲/۰=P)، و مقاومت به انسولین (۰۰۴/۰=P) گروه‌های مختلف تحقیق وجود دارد. نتایج آزمون تعقیبی نشان داد، سطوح RBP۴ در گروه تمرین مقاومتی نسبت به گروه زرشک وکنترل کاهش یافته است. در گروه تمرین مقاومتی با زعفران نسبت به گروه زرشک وکنترل کاهش یافته است. همچنین در گروه زعفران نسبت به گروه تمرین وزعفران و زرشک کاهش یافته است.
نتیجه گیری: لذا یافته‌های پژوهش حاضر بر تأثیر تمرین مقاومتی، مصرف عصاره‌ی زعفران و زرشک بر کاهش عوارض متابولیک ناشی از چاقی از طریق کاهش RBP۴ و کاهش گلوکز، انسولین و مقاومت به انسولین تأکید دارد.
الهه حیدرنیا، فرزانه تقیان، خسرو جلالی دهکردی، مهرزاد مقدسی،
دوره ۲۱، شماره ۵ - ( ۱۱-۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: فرایند آپوپتوز به‌عنوان یک وضعیت شایع در آسیب‌های قلبی می‌تواند به‌طور قابل توجهی توسط افزایش قند خون به‌صورت مزمن تحمیل شود. از این‌رو هدف پژوهش حاضر، تعیین اثرات تمرین ترکیبی و مصرف مکمل‌های آنتی اکسیدانی E و C بر عملکرد و بیوژنز عملکرد بافت قلب موش‌های صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین بود.
روش ها: در مطالعه‌ی تجربی و بنیادی حاضر، تعداد پنجاه سر موش صحرایی نر نژاد Sprague Dawley به‌صورت تصادفی در پنج گروه (در هر گروه ۱۰ سر موش) تقسیم شدند: موش‌های سالم به‌‌عنوان گروه کنترل، موش‌های دیابتی، تمرینات مقاومتی/استقامتی دیابتی، موش‌های دیابتی که مکمل ویتامین E و C مصرف می‌کردند و مکمل و تمرین ترکیبی تقسیم‌بندی شدند. تمرین ترکیبی شامل، تمرین مقاومتی، ۵ روز در هفته با شدت فزاینده‌ی ۵-۴۵ درصد وزن موش‌های صحرایی و تمرین استقامتی بروی نوارگردان به‌صورت فزاینده از ۳۰-۱۰ دقیقه و شدت فزاینده‌ی ۷۵-۴۰ درصد حداکثر سرعت طی ۸ هفته انجام شد. ۴۸ ساعت پس از آخرین جلسه‌ی تمرین بافت قلب استخراج و بیان ژن‌های PGC۱α و Tfam از طریق Real-Time PCR ارزیابی شد. داده‌های پژوهش با آزمون آماری واریانس دو طرفه tow way-ANOVAتجزیه و تحلیل شد (۰۵/۰P).
یافته ها: القا دیابت باعث کاهش معنی‌دار بیان ژن‌های PGC۱α و Tfam (۰۵/۰>P) بین گروه کنترل سالم و گروه کنترل دیابت شد. از سویی در این مطالعه مشاهده شده است که مصرف مکمل و تمرین اثر فزآینده‌ای بر افزایش بیان ژن‌های PGC۱α و Tfam در موش‌های صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین داشته است. علاوه بر این، میزان غلظت گلوکز و وزن موش‌های صحرایی تیمار شده با مصرف مکمل و تمرین به‌طور معنی‌داری نسبت به سایر گروه‌ها کاهش یافته است (۰,۰۵P<).
نتیجه گیری: براساس نتایج به‌دست آمده، مصرف مکمل‌های غنی از آنتی اکسیدان و تمرین ترکیبی سبب کاهش میزان گلوکز خون و از سویی باعث بهبود بیوژنز میتوکندری بافت قلب موش‌های مبتلا به دیابت نوع دو شده است. از سویی، تمرین ترکیبی و مکمل آنتی اکسیدانت اثر بیشتری در روند بهبودی دیابت نوع دو نسبت به اثر هر کدام از آنها به تنهایی داشته است.
محمد درخشنده، فرزانه تقیان، خسرو جلالی دهکردی، سید علی حسینی،
دوره ۲۱، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: تجزیه و تحلیل هوش مصنوعی بر اساس مجموعه داده‌های به‌دست آمده از پایگاه دادهDisGeNET، ژن‌های مهم دخیل در فرآیند آسیب قلبی را تعیین کرد. از این‌رو، ما میل ترکیبی مولکول‌های شیمیایی و زیست فعال گیاه خارخاسک را بر روی پروتئین سیتوکرومC- محاسبه کردیم. هدف این مطالعه، تعیین اثرات هشت هفته تمرین مقاومتی همرا با مصرف عصاره‌ی خارخاسک بر سازِکار آپوپتوز در بافت قلب موش‌های صحرایی در معرض استانوزولول انجام شد.
روش ها: در این مطالعه‌ی تجربی سی و پنج موش صحرایی نر به‌صورت تصادفی به هفت گروه پنج تایی تقسیم شدند که شامل: ۱- گروه کنترل، ۲- موش‌های تحت تیمار با استانوزولول، ۳- موش‌های تحت تیمار داروی استانوزولول و داروی گیاهی خارخاسک با غلظت ۱۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم، ۴- موش‌های تحت تیمار داروی استانوزولول و داروی گیاهی خارخاسک با غلظت ۵۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم، ۵- موش‌های با تمرین مقاومتی و تحت تیمار استانوزولول، ۶- موش‌های با تمرین مقاومتی و تحت تیمار با داروی استانوزولول و داروی گیاهی خارخاسک با غلظت ۱۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم، و ۷- موش‌های صحرایی با تمرین مقاومتی و تحت تیمار با داروی استانوزولول و داروی گیاهی خارخاسک با غلظت ۵۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم. بیان ژن‌های CRP و Cytochrome-c با تکنیکqPCR-Real Time  در بافت قلب موش‌های صحرایی اندازه‌گیری شد. در تجزیه و تحلیل بیوانفورماتیک مسیر آپوپتوز به‌عنوان فرآیند بحرانی در آسیب‌های قلبی تعریف شد. همچنین، اثرات خارخاسک و استانوزولول در بافت قلب از طریق مسیر آپوپتوز با مدل‌سازی فارماکوفور و اتصال مولکولی تشخیص داده شد.
یافته ها: تمرینات مقاومتی همراه با مصرف عصاره‌ی خارخاسک با غلظت ۱۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم سبب کاهش میزان بیان ژن‌های CRP  وcytochrome-c گردد. همچنین، مصرف میزان دوز ۱۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم عصاره‌ی خارخاسک می‌تواند بر روی عملکرد ورزشکاران مقاومتی اثرات مفیدی نسبت به دوز ۵۰ میلی گرم بر کیلوگرم داشته باشد.
نتیجه‌گیری: از سویی، با توجه به اثرات مفید خارخاسک نشان داده شد که این زیست فعال گیاهی می‌تواند خطرات قلبی را از طریق بهبود آپوپتوزومی و التهاب کاهش دهد.
رضا حسنی زاده، خسرو جلالی دهکردی، فرزانه تقیان،
دوره ۲۴، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۴۰۳ )
چکیده

مقدمه: دیابت نوع دو و ارتباط آن با بیماری های قلبی- عروقی یکی از دغدغه‌‌های جامعۀ امروزی است. اگرچه نقش مطلوب تمرین هوازی و مصرف مکمل گیمنما سیلوستر در بیماران دیابتی گزارش شده است، ولی اثر تمرین هوازی و مصرف مکمل گیمنما سیلوستر در بافت قلب به خوبی شناخته نشده است. لذا هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسۀ تأثیر تمرین هوازی و مصرف مکمل گیمنما سیلوستر بر برخی از نشانگرهای مرتبط با کاردیومیوپاتی موش های مبتلا به دیابت نوع دو است.
روش‌ها: تحقیق حاضر از نوع تجربی بود. نمونه‌های آماری شامل ۴۰ موش C۵۷BL/۶ نر ( با میانگین سنی ۸ تا ۱۰ هفته و وزن ۲۰ تا ۲۵ گرم ) بود که پس از۲۰ هفته تغذیه با رژیم غذایی پُرچرب دیابتی شدند. سپس به‌صورت تصادفی به پنج گروه هشت‌تایی شامل: دیابت‌ +‌ تمرین ((TDM، دیابت ‌+ گیمنما سیلوستر (GSDM)، دیابت ‌+ ‌تمرین ‌+ ‌گیمنما سیلوستر (TGSDM)، دیابت (DM) و کنترل سالم (CN) تقسیم شدند. برنامۀ تمرین هوازی، تمریناتی با سرعت ( m/min )۱۰ به‌مدت شش هفته و پنج جلسه تمرین در هفته بر روی تردمیل بود. مصرف مکمل گیمنما سیلوستر روزانه به میزان ۱/۰ گرم بر کیلوگرم به‌صورت خوراکی به تنهایی و همچنین همراه با مداخلۀ تمرینی به‌مدت شش هفته انجام شد. غلظت سرمی گلوکز به روش آنزیماتیک، میزان انسولین به روش الایزا، مقاومت به انسولین به روش HOMA-IR و بیان ژن‌های CASPASE-۱ و NLRP۳ به روش RT-PCR اندازه‌گیـری شـد. سنجش داده‌ها با استفاده از آزمون آماری کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی محاسبه شد سطح معنی‌داری ۰۵/۰ P≤ در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که تمرین هوازی و مصرف مکمل گیمنما سیلوستر به تنهایی باعث کاهش معناداری در سطوح گلوکز، انسولین، مقاومت به انسولین و بیان ژن‌‌‌های CASPASE-۱ وNLRP۳  در بافت قلب موش‌های دیابتی شد (۰۵/۰ P≤). که بیشترین کاهش بر متغیر‌های وابسته مربوط به گروه (TGSDM) نسبت به گروه (DM) بود (۰۵/۰ P≤). همچنین تفاوت معناداری بین متغیرهای وابستۀ گروه ((TDM و گروه (GSDM) وجود ندارد (۰۵/۰ P≤).
نتیجه‌گیری: شش هفته تمرین هوازی، مصرف مکمل گیمنما سیلوستر و تمرین هوازی همراه با مصرف مکمل گیمنما سیلوستر باعث بهبود متغیرهای خونی از طریق کاهش گلوکز، انسولین و مقاومت به انسولین و هم چنین بهبود نشانگرهای مرتبط با کاردیومیوپاتی از طریق کاهش بیان ژن‌های CASPASE-۱ وNLRP۳ در بافت قلب موش‌های مبتلا به دیابت نوع دوشد.
خانم زهرا گلی، دکتر فرزانه تقیان، دکتر خسرو جلالی،
دوره ۲۵، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

مقدمه: هدف از پژوهش مقایسه تأثیر دونوع تمرین هوازی با وبدون شیب برتعدیل استرس اکسیداتیو وعملکرد کلیه موش مبتلابه بیماریCKD بوده است. مواد وروش‌ها: تعداد۲۴ سر موش ماده نژاد C۵۷bl۶ دوماهه با وزن۲۶/۱±۲۵ گرم تصادفی به چهارگروه: کنترل سالم، موش های مبتلا بهCKD، CKD و تمرین هوازی بدون شیب وCKD وتمرین هوازی با شیب تقسیم شدند. به منظور القایCKD پودرآدنین۲/۰درصد میلی گرم بر کیلوگرم به مدت۴ هفته دریافت کردند. گروه‌ تمرین هشت هفته تمرین تردمیل(۵ جلسه درهفته) یک گروه با شیب۲۰درجه وگروه دیگر با شیب صفردرجه اجرا کردند. پس از آخرین جلسه تمرین، خون گیری به منظوراندازه گیری نیتروژن اوره خون، اوره وغلظت گلوتاتیون به روش الایزا انجام شد. بیان ژن‌های SIRT۱,NRF۱,TNF-α با تکنیک qPCR-Real Time اندازه گیری شد. برای تجزیه‌وتحلیل آمارازآزمون One way ANOVA وآزمون تعقیبی توکی و سطح معنی داری ۰۵/۰P استفاده شد. یافته‌ها: نتایج نشان دادالقایCKD موجب افزایش معنی دار درمقادیر نیتروژن اوره خون واوره و کاهش معنی دار غلظت گلوتاتیون نسبت به گروه کنترل سالم شد(۰۵/۰>P).از سویی در گروه تمرین با شیب غلظت گلوتاتیون افزایش معنی دار ومقادیر نیتروژن اوره خون و اوره کاهش معنی دار وجود دارد(۰۵/۰>P). میزان بیانSIRT۱وNRF۱ در گروه تمرین باشیب افزایش معنی دار و میزان بیانTNF-α کاهش معنی‌دار داشت( ۰۵/۰>P). نتیجه‌گیری: تمرینات با شیب سبب تعدیل استرس اکسیداتیوازطریق مسیرسیگنالینگ TNFα/SIRT۱/NRF۱ و بهبود دهنده غلظت گلوتاتیون و مقادیر نیتروژن اوره خون و اوره در موش مبتلا به بیماری مزمن کلیوی می شود واثر تمرین با شیب نسبت به بدون شیب بهتر می‌باشد.
 
آقا محسن تیموری، آقا خسرو جلالی دهکردی، آقا مهدی کارگرفرد، خانم فرزانه تقیان،
دوره ۲۵، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

سابقه و هدف: این مطالعه با هدف تعیین تأثیر درمان مغناطیس پالسی، تمرین چند جزئی و ترکیبی از هر دو روش بر نشانگرهای متابولیسم استخوان و غلظت اسکلروستین در بیماران دیابتی نوع ۲ مبتلا به پوکی استخوان انجام شد.
مواد و روش ها:در یک مطالعه کارآزمایی بالینی کنترل شده تصادفی، تعداد ۵۶ نفر زن و مرد بیماران دیابت نوع ۲ مبتلا به پوکی استخوان به صورت تصادفی در یکی از سه گروه: تمرین چند جزئی+درمان میدان الکترومغناطیسی پالسی کل بدن (PEMF+MCEX، ۱۸ نفر) تمرین چند جزئی+ شبه درمان میدان الکترومغناطیسی پالسی کل بدن (PPEMF+MCEX، ۱۷ نفر) و درمان میدان الکترومغناطیسی پالسی کل بدن به تنهایی (PEMF، ۲۱ نفر) قرار گرفتند.اده ها با استفاده از آزمون t  وابسته و تحلیل کوواریانس در سطح کمتر از ۰۵/۰ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: پس از ۱۲ هفته مداخله، تفاوت معناداری در سطوح سرمی تراکم مواد معدنی استخوان و نشانگرهای متابولیسم استخوان (فسفر، کلسیم، اسکلروستین، آلکالین فسفاتاز ویژه استخوان) بین گروه ها وجود داشت (۰۵/۰p<). با این حال، آزمون تعقیبی بونفرونی افزایش معناداری در سطوح سرمی فسفر، آلکالین فسفاتاز ویژه استخوان، اسکلروستین و کاهش معناداری در سطوح سرمی کلسیم در گروه درمانی PEMF+MCEx در مقایسه با گروه PEMF به تنهایی پس از ۱۲ هفته را نشان داد.
بحث: یافته ها نشان داد، روش بازتوانی PEMF در ترکیب با پروتکل تمرین چند جزئی یک روش مؤثر و ایمن برای بهبود مواد معدنی استخوان و نشانگرهای متابولیسم استخوان در جمعیت دیابتی نوع ۲ مبتلا به پوکی استخوان است.



 

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb