19 نتیجه برای حبیبی
مریم چینیساز، آزاده ابراهیم حبیبی، عطیه قاسمی، باقر لاریجانی،
دوره 10، شماره 2 - ( 10-1389 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
مقدمه: در بیماری دیابت، آلبومین سرم انسانی تمایل بالایی در
اتصال به قند و گلایکه شدن (Glycation) از خود نشان داده
است. گلایکه شدن آلبومین سرم انسانی، زمینه را برای تشکیل اشکال تجمعی فراهم میکند.
با توجه به عمومیت پدیده تجمع و تشکیل آمیلوئید و دخالت این گونه اشکال تجمعی در
بیماریهای مرتبط با پروتئینها، مطالعه بر روی پروتئینهای مدل و بدست آوردن
اطلاعات بیشتر در مورد چگونگی این پدیدهها، میتواند در مقابله با اشکال تجمعی
راهگشا باشد. تحقیقات مربوط به تاثیر ترکیبات شیمیایی کوچک بر فیبریلاسیون پروتئینها نیز میتواند
در راستای طراحی و بهینه سازی این مولکولها به عنوان دارو، در درمان بیماریهای
آمیلوئیدی کمک کننده باشد.
روشها: القای تغییرات ساختاری آلبومین سرم انسانی انکوبه شده در
بافر گلایسین با pH پایین و در حضور
حلال آلی اتانول به مدت 24 ساعت انجام گرفت. ایجاد آمیلویید به کمک روشهای اسپکتروسکوپی جذب کنگورد، نشر فلورسانس تیوفلاوین تی،
دو رنگنمایی حلقوی (CD) و میکروسکوپ
الکترونی عبوری (TEM) بررسی شد. در عین
حال، از دو ترکیب به نام سیلیبینین و یدی پامید در جهت بررسی تاثیر آنها در فرایند
فیبریلاسیون استفاده شد.
یافتهها: آلبومین سرم انسانی
در شرایط اسیدی قادر به تشکیل ساختار فیبریلار آمیلوئیدی است و هر دو ترکیب مذکور
قادر به کاهش فیبریلاسیون در این پروتئین بودند.
نتیجهگیری: در این تحقیق نشان داده شد که آلبومین سرم انسانی بدون
گلایکه شدن، استعداد ایجاد اشکال تجمعی را دارد. جهت مهار این پدیده، سیلیبینین نسبت
به یدی پامید دارای تاثیر بیشتری بود و میتواند به عنوان داروی بالقوه در مهار
آمیلوئید مطرح باشد.
عاطفه ربیعی، عطیه قاسمی، دینا مرشدی، مرجان صباغیان، آزاده ابراهیم حبیبی،
دوره 10، شماره 2 - ( 10-1389 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
مقدمه: فیبرهای
آمیلوئیدی، ساختارهای منظم حاصل از تجمعات پروتئینی
میباشند که از جمله در محل تزریقهای مکرر انسولین مشاهده شدهاند.
تغییر در ساختار انسولین میتواند باعث کاهش میل به این تجمع شود. در تحقیق حاضر، لیزین
انسولین با استفاده از سیتراکونیک انهیدرید تغییر داده شده است و تاثیر این تغییر
بر این فرایند بررسی شده است.
روشها: برای
جدا کردن یون روی انسولین و تبدیل فرم هگزامری آن به فرم مونومری و فعال، از بافر حاوی
EDTA استفاده شد. تغییر شیمیایی لیزین به سیتراکونیل
لیزین با استفاده از سیتراکونیک انهیدرید در محیط بازی انجام شد. سپس هر دو نمونه
طبیعی و تغییر داده شده به مدت 24 ساعت در شرایط تشکیل تجمعات آمیلوئیدی برای
پروتئین انسولین انکوبه شدند.
یافتهها: مطالعه ساختارهای دوم و سوم پروتئین شاهد و تغییر داده شده، به وسیله تکنیکهای دورنگ نمایی دورانی
و فلوئورسانس ذاتی، تفاوت محسوسی را در این
ساختارها بین این دو نمونه نشان نداد. بررسی و مقایسه دو نمونه شاهد و آزمودنی پس
از 24 ساعت انکوباسیون در شرایط تشکیل تجمعات به وسیله تکنیکهای دو رنگ نمایی دورانی
دور، مطالعه تغییرات جذب نوری کنگورد
با تکنیک اسپکتروسکوپی، بررسی طیف نشر تیوفلاوین T با دستگاه فلوئورسانس
و تصاویر حاصل از میکروسکوپ الکترونی،
کاهش قابل ملاحظه تجمعات فیبرهای آمیلوئیدی را در نمونه تغییر داده شده نسبت به
نمونه شاهد نشان داد.
نتیجهگیری:
تغییر شیمیایی اسید آمینه لیزین در پروتئین انسولین به وسیله سیتراکونیک انهیدرید باعث
کاهش قابل ملاحظه تجمعات آمیلوئیدی میشود که بالقوه نوع مطلوبتری از انسولین را بدست
میدهد.
آزاده ابراهیم حبیبی، فرزانه عباسی، باقر لاریجانی،
دوره 10، شماره 3 - ( 12-1389 )
چکیده
مقدمه: یکی ازاختلالات مربوط به اکسیداسیون اسیدهای چرب در میتوکندری، کمبود SCAD (اسیل کوآ- دهیدروژناز
زنجیر کوتاه) است، که ساختار آنزیم آن در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفته است.
روشها: جهشهای منتخب با استفاده از نرمافزار MOEدر ساختار آنزیم (2VIG.pdb) وارد شده و برهم کنشهای اسید آمینه طبیعی و جهش یافته در این ساختار با یکدیگر مقایسه شدند. از سه نرمافزارAggrescan ،Tango و CAMlila برای بررسی پیشگویی تاثیر جهش بر میزان تجمع آنزیم استفاده شد.
یافتهها: جهشهای بررسی شده سه نوع عمده را در بر میگرفتند که در میان آنها، تغییر نوع اسید آمینه از باردار/قطبی به آلیفاتیک/آروماتیک و بالعکس به صورت مشخصی بر ساختار آنزیم تاثیر میگذارد. در مورد تغییر اسید آمینه آلیفاتیک یا آروماتیک به یک اسید آمینه دیگر از همین نوع، بررسی اولیه ساختار می تواند دلیل تاثیر گذاری نامطلوب جهش را روشن کند، لیکن در مقایسه این نوع جهشها با یکدیگر، موفق عمل نمیکند. در بین نرمافزارهای پیشگویی تمایل به تجمع نیز، در این مطالعه، CAMlila بهتر عمل میکند.
نتیجهگیری: بررسی ساختار سه بعدی پروتئین برای یافتن میزان اهمیت جهش در تمایل پروتئین به تغییر ساختار تا حدود زیادی راهگشاست و حتی ابزارهای کاملاً متداول و در دسترس نیز میتواند در این زمینه مورد استفاده باشد. از طرفی، برای بررسی موارد ظریفتر، نظیر اختلاف تاثیر دو جهش نسبتاً مشابه، نیاز به استفاده از ابزار پیشرفتهتر نظیر شبیهسازی دینامیک مولکولی وجود دارد.
الهامالسادات آقایی میبدی، ملیحه پاک نژاد، فرشته عتابی، آزاده ابراهیم حبیبی، باقر لاریجانی، کبری امیدفر،
دوره 10، شماره 4 - ( 7-1390 )
چکیده
مقدمه: آلبومین فراوانترین پروتئین سرم انسانی است. اندازهگیری آلبومین در ادرار به منظور ارزیابی عملکرد کلیه در بیماریهای مختلف دارای اهمیت است. روشهای مختلفی شامل روشهای رسوب دهی، رنگ سنجی و روشهای ایمونولوژیک برای اندازهگیری آلبومین در ادرار وجود دارد. از بین این روشها، روش آنزیم ایمونواسی بر پایه کمولومینسانس دقت و حساسیت بالاتری دارد، در این تحقیق این روش به صورت رقابتی طراحی شد.
روشها: به منظور طراحی این روش آزمایشهای مختلفی انجام شد، جهت دستیابی به آنتیبادی علیه آلبومین، سلولهای هیبریدومای موشی کشت شدند، آنتیبادی ترشح شده از این سلولها در محیط کشت، پس از تخلیص و تعیین غلظت، در ساخت کونژوگه استفاده شد. سپس آزمایش تیتراسیون جهت به دست آوردن غلظت مناسب آنتی ژن مرحله پوشش دهی و رقت مناسب کونژوگه انجام گردید، بر اساس نتایج این آزمایش روش رقابتی کمولومینسانس طراحی شد، در نهایت دقت و صحت روش طراحی شده بررسی شد.
یافتهها: در بررسی دقت این روش آزمون درون سنجش و بین سنجش بر روی دو نمونه ادرار انجام شد و CV کمتر از 10% مشاهده شد. برای بررسی صحت، غلظت آلبومین 40 نمونه ادرار با استفاده از این روش اندازهگیری شد، نتایج این روش در تفکیک افراد بیمار از افراد سالم با نتایج کیت تجاری 100% مطابقت دارد و همبستگی خوبی (99/0 = r) بین نتایج به دست آمده از این دو روش وجود دارد.
نتیجهگیری: محدوده قابل سنجش این روش µg/ml 200- 25/0 است. روش رقابتی کمولومینسانس طراحی شده دارای حساسیت و دقت مناسب برای اندازهگیری آلبومین در ادرار میباشد.
علی اکبر موسوی موحدی، مهران حبیبی رضایی، موسی بهلولی، نغمه ستار احمدی، احمد محمدی نژاد، مسعود امانلو، فرشته تقوی،
دوره 11، شماره 1 - ( 10-1390 )
چکیده
مجاورت زمان دار قندها با پروتئینها باعث گلایکه شدن غیر آنزیمی شده و موجب ایجاد تغییرات ساختاری و عملکردی در پروتئینها میشود. فرایند گلایکه شده پروتئینها به بروز اختلالات زیادی از جمله بیماریهای عصبی، کبدی، کلیوی و نیز پیری منجر میشود؛ به همین سبب تجمعات پروتئینی غیر محلول ناشی از فرایند گلایکه شدن، از نشانههای تشخیصی بیماریهای مربوط محسوب میگردد. در این مقاله، تغییرات ساختاری ایجاد شده در آلبومین سرم انسانی در اثر گلایکه شدن با استفاده از روشهای گوناگون مانند
گرماسنجی روبش دمایی (DSC)، طیف سنجیهای مرئی و نامرئی؛ دورنگ نمایی چرخشی (CD) و فلورسانس مورد مطالعه قرار گرفته است. اتصال گلوکز با آلبومین سرم انسانی باعث بروز تغییر در ساختارهای دوم و سوم و ایجاد دمینهای انرژتیک جدید به صورت وابسته به غلظت گلوکز میگردد. در صورت مجاورت آلبومین سرم انسانی با گلوکز و سایر قندها در مدتهای طولانی (20 هفته)، به مرور مقدار مارپیچهای آلفا کاهش یافته و صفحات بتا افزایش مییابد. این فرایند در نهایت منجر به شکلگیری ساختارهای شبه آمیلوئیدی و فیبریلی میشود که توسط
میکروسکوب الکترونی مورد عکسبرداری قرار گرفته است. در میان قندها، ریبوز بیشترین اثر و گلوکز کمترین اثر را در فیبریلزایی ایفا مینمایند.
الهه کاشانی امین، پریچهره یغمایی، باقر لاریجانی، آزاده ابراهیم حبیبی،
دوره 11، شماره 2 - ( 11-1390 )
چکیده
مقدمه: مهارکنندههای آلفا آمیلازهای پستانداران به عنوان داروهایی برای دیابت و چاقی بطور وسیعی مورد استفاده قرار میگیرند. اما گزارشهای معدودی در مورد فعالسازی آنزیم، که میتواند در این بیماریها مضر باشند وجود دارد. در این جا، اثر ترکیبات مشتق از پورین روی آلفا آمیلاز پانکراس خوک (به عنوان مدل آنزیم انسانی) بررسی شده است.
روشها: تاثیر ترکیبات پورینی بر فعالیت آنزیم در حضور سوبسترای طبیعی، نشاسته و یک سوبسترای صناعی، 4- نیتروفنیل آلفا- دی- مالتوهگزائوزاید بررسی شد. جهت یافتن جایگاه احتمالی برهم کنش این ترکیبات با آنزیم از روش داکینگ (مدلسازی مولکولی) استفاده شد.
یافتهها: مشتقات متیل گزانتین 20 تا 30 درصد فعالیت آنزیم را افزایش دادند. اثر فعالسازی مستقل از غلظت است و در دامنه 10 تا 100 میکرومولار این ترکیبات دیده میشود. با بررسیهای جایگیری، مشخص میشود که احتمالاً یک جایگاه تنظیم فعالیت مستقل از نواحی اتصال ثانویه گزارش شده پیشین، در ساختار آنزیم وجود دارد.
نتیجهگیری: میتوان پیشنهاد کرد که افزایش قند خون دیده شده در نتیجه مصرف کافئین ممکن است تا حدودی مربوط به اثر فعال کنندگی این ترکیب بر آنزیم باشد. وجود یک ناحیه احتمالی تنظیم فعالیت در آنزیم امکان در نظر گرفتن این ناحیه را برای مطالعات بعدی فراهم میکند.
آزاده ابراهیم حبیبی، مهسا محمدآملی، روشنک عباسی، فرزانه عباسی،
دوره 11، شماره 2 - ( 11-1390 )
چکیده
}
مقدمه: سندرم ولفرام یک اختلال ژنتیکی است که کیفییت زندگی افراد
مبتلا را تحت تأثیر قرار میدهد. به منظور پیشگیری و درمان آن درک بهتر پاتوژنز سندرم
ولفرام از طریق آنالیز محصولات حاصله از اختلال در ژن مسئول در ایجاد بیماری
(پروتین ولفرامین)کمک کننده میباشد.
روشها: از 7 مورد بیمار با تشخیص سندرم ولفرام بر اساس علایم
کلینیکی و آزمایشگاهی خونگیری بعمل آمده و DNA از نمونه حاصله
استخراج گردید. تمامی ناحیه .اگزون 8 ژن WFS1
برای وجود موتاسیون با استفاده از روش PCR-Squencing
توالی یابی و سپس برای بررسی بیشتر موتاسیون های یافت شده با استفاده از روش مدل
سازی رایانهای تاثیر موتاسیون در سطح پروتئین بررسی شد.
یافتهها: 5 موتاسیون موثر بر
ساختار پروتیین یافت شدند که از بین آنهاQ486X و E717K
قبلاً گزارش شده بودند ولی موتاسیونهای E752K,A684G,W588X
جدید بودند. از این بین موتاسیون E717K
که در بین سایر جمعیتها نادر به حساب میآید، در تمام بیماران مورد مطالعه کنونی
مشاهده گردید.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که مکانهای 684 و 752 در پروتیین ولفرامین
نقاط حساس برای موتاسیون باشند. با توجه به نتایج ذکر شده در فوق، وجود موتاسیون E717K را میتوان شناسهای برای سندرم ولفرام در جمعیت ایرانی
دانست.
سعیده خلیلی، آرمین مددکار سبحانی، عبداله هلالی، باقر لاریجانی، آزاده ابراهیم حبیبی،
دوره 11، شماره 4 - ( 3-1391 )
چکیده
مقدمه: لیپاز، آنزیم محلول در آب است که هیدرولیز پیوندهای شیمیایی استری درسوبستراهای لیپیدی نامحلول در آب را انجام میدهد. لیپاز یک زیر شاخه از استرازها میباشد با توجه به ساختار آنزیم، ترکیبات آروماتیک میتوانند به عنوان مهارکنندههای لیپاز پستانداران مطرح باشند و کاربرد آنها به عنوان داروی بالقوه در درمان چاقی است. در این مطالعه بر آن شدیم تا ترکیبات آروماتیکی جدیدی را برای اثرگذاری روی عمل لیپاز بیابیم تمامی ترکیبات مورد استفاده در این تحقیق دارای حداقل یک حلقه فنلی در ساختار خود میباشند.
روشها: تاثیر ترکیبات آروماتیک شامل استراگول، یدیپامید، وانیلیل نونامید و وانیلیل استون بر فعالیت آنزیم لیپاز پانکراس خوکی در حضور سوبسترای صناعی، پارا نیتروفنیل استات بررسی شد. جهت یافتن جایگاه احتمالی برهم کنش این ترکیبات با آنزیم از روش داکینگ (مدلسازی مولکولی) استفاده شد.
یافتهها: در حضور سوبسترای پارانیترو فنیل استات (یک سوبسترای مصنوعی) و ترکیبات فوق وانیلیل نونامید و وانیلیل استون در غلظت پایینتر اثر قابل توجهی دارند در حالی که یدیپامید مجموعاً تاثیر فعال کنندگی نشان میدهد و تاثیر استراگول چندان قابل توجه نیست. بنابراین وانیلیل نونامید و وانیلیل استون برای مطالعات بیشتر با استفاده از روش مدلسازی مولکولی انتخاب شدند.
نتیجهگیری: این نتایج اثر بالقوه وانیلیل نونامید و وانیلیل استون رادر بین ترکیبات فوق در کاهش فعالیت آنزیم نشان میدهد، همچنین این مطالعه با توجه به نتایج به دست آمده از روشهای مدلسازی مولکولی وجود محلهایی مشابه در آنزیم برای اتصال به «مهارکنندهها» را نشان میدهد، به گونهای که محل اتصال مهارکننده به آنزیم در جایگاه فعال یا مکانی نزدیک به جایگاه فعال میباشد.
رحیم حبیبی، منصور سلطانی، غلامرضا حبیبی،
دوره 11، شماره 4 - ( 3-1391 )
چکیده
MicrosoftInternetExplorer4
مقدمه: طبق
پیشبینی سازمان بهداشت جهانی در 2010 در جهان بیش از 250میلیون نفر مبتلا به
دیابت میباشند، که احتمالاً تا 20 سال آینده (2030میلادی) با 50% افزایش، دو برابر
خواهد شد. عدم درمان مناسب دیابت منجر به عوارض بسیار خطرناکی خواهد شد. یکی از
درمانهای اصلی دیابت، درمان دارویی خصوصاً درمان با انسولین میباشد. متأسفانه
عدم پذیرش درمان با انسولین یکی از چالشهای حاضر در امر درمان و کنترل دیابت میباشد.
هدف از انجام این مطالعه بررسی عوامل مؤثر بر عدم پذیرش انسولین درمانی توسط
بیماران دیابتی میباشد.
روشها: این مطالعه از نوع
توصیفی - مقطعی بود. محیط پژوهش بخش غدد بیمارستان امام رضا (ع) مشهد بود. نمونه
مطالعه را 80 بیمار بستری (در دسترس) تشکیل میدادند. پس از بیان روش و اهداف
مطالعه و کسب رضایت آگاهانه، پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، و پرسشنامه عدم پزیرش
انسولین تکمیل گردید. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی محتوا و پایایی این
پرسشنامه با استفاده از روش آزمون - آزمون مجدد (90/0=r) مورد تأیید قرار گرفت.
یافتهها: شنیدن تجربیات
دیگران، شرایط سخت نگهداری انسولین و وابسته شدن به خانواده بیشترین عوامل (8/38%)
در عدم پذیرش انسولین از سوی بیماران معرفی شدند. کمترین عوامل (5%) مربوط به ترس
از مرگ ناگهانی و ترس از کمیاب شدن انسولین بود. آزمون من ویتنی نشان داد که بین
جنس و عدم پذیرش انسولین و بین محل سکونت و عدم پذیرش انسولین اختلاف آماری معنیداری
(050/0P<) وجود داشت.
نتیجهگیری: با توجه به اهمیت انسولین در درمان بیماری دیابت و
کاهش عوارض بیماری، و با توجه به نتایج حاصل از پژوهش توصیه میشود تا قبل از اقدام
به تجویز انسولین کلاسهای آموزشی برای بیماران و خانوادههایشان گذاشته شود.
محمدرضا ملک، پریچهره یغمایی، باقر لاریجانی، آزاده ابراهیم حبیبی،
دوره 11، شماره 5 - ( 7-1391 )
چکیده
Normal
0
false
false
false مقدمه: یکی از مسائل مهم در فرآیند درمان و کنترل دیابت
کاهش هایپرگلایسمی بعد از مصرف مواد قندی میباشد که از طریق مهار آنزیمهایی
مانند آلفا آمیلاز امکانپذیر است. با توجه به نقش احتمالی
باکتریهای فلور نرمال در متابولیسم بدن انسان، آنزیم آلفا آمیلاز باکتریایی نیز
میتواند از این منظر مورد توجه باشد.
روشها: در این تحقیق با استفاده از برنامههای Clustal W2 و Blast میزان تشابه و همانندی بین
توالیهای آمینو اسیدی آلفا آمیلازهای 8 باکتری فلور نرمال حفره دهان بررسی شد. سپس
با استفاده از برنامه vina Autodock محل
جایگیری 5 ترکیب پیشنهادی به عنوان مهارکننده شامل آکاربوز، کنگو
رد، بی کوکولین، هسپریدین متیل چالکون و جیبرلیک
اسید در ساختار آلفا آمیلازBacillus amyloliquefaciens به عنوان مدل آنزیم باکتریایی مورد بررسی قرار گرفت. در بخش آزمایشگاهی اثر
ترکیبات مذکور بر فعالیت آلفا آمیلاز باکتریایی با روش برنفلد سنجیده شد.
یافتهها: در بررسی تطابق توالیهای آمینواسیدی آلفا آمیلازهای باکتریهای فلور نرمال با آنزیم Bacillus amyloliquefaciens تشابهای با میانگین 64% و همانندی با میانگین 46% مشاهده شد. همچنین نتایج حاصل از
مقایسه محل اتصال یونهای فلزی و رزیدوهای کاتالیتیک جایگاه فعال نشان دهنده تشابه
فراوان ساختار آلفا آمیلازهای باکتریایی است. نتایج حاصل از جایگیری ترکیبات
پیشنهادی به عنوان مهارکننده در ساختار آنزیم باکتریایی تمایل به برهمکنش میان آنها با
آنزیم باکتریایی را نشان میدهد. در بخش سنجشهای آزمایشگاهی نیز ترکیبات مذکور تا
غلظت 20 میکرو مولار اثری کاهشی بر
فعالیت آنزیم داشتند.
نتیجهگیری: در بخش تجزیه و تحلیل آماری تطابق توالیها تشابه معنیداری بین ترادف توالیها وجود دارد که نشان دهنده تشابه فراوان بین
ساختار آلفا آمیلازهای باکتریای است. در بخش آزمایشگاهی با توجه به غلظت پایین
ترکیبات مورد سنجش احتمال دارد این مواد در غلظتهای بالاتر اثر مهاری مطلوبتری
داشته باشند.
شیوا خلیل مقدم، آزاده ابراهیم حبیبی، پروین پاسالار، پریچهره یغمایی، باقر لاریجانی،
دوره 11، شماره 6 - ( 8-1391 )
چکیده
مقدمه: آنزیمهای گلیکوزیداز در هضم نشاسته وگلیکوژن در نتیجه افزایش قند خون موثرند. مهارکنندههای این آنزیمها خصوصا مهارکنندههای آلفا آمیلاز به علت نداشتن عوارض جانبی مهار کنندههای آلفا گلوکوزید از اهمیت ویژهای برخوردارند و به عنوان ابزاری با ارزش در درمان دیابت مطرح هستند. جستجوی ابتدایی برای یافتن چنین ترکیباتی با کمک مدلهای in vitro و in vivo صورت میپذیرد. در مورد مهار کنندههای آلفا آمیلاز، از آنجا که موش صحرایی به صورت متداول به عنوان مدل فارماکولوژی مورد استفاده قرار میگیرد، در این مطالعه، مدل ساختار آنزیم این حیوان مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجا که ساختار کریستالی این آنزیمها موجود نمیباشد مطالعه مدلسازی مولکولی به منظور مقایسه آنزیمهای آمیلاز پانکراسی موش صحرایی و انسان انجام گردید.
روشها: بررسی ترادف آمینواسیدی و مدلسازی ساختار آنزیم موش با استفاده از برنامه Blast،Clustal W و SWISS MODEL انجام شد. جهت یافتن جایگاه احتمالی برهم کنش مهارکنندههای آنزیم، ترکیب شش زیر واحدی قندی که مهار کننده گزارش شده برای آنزیم انسانی است با استفاده از روش جایگیری (داکینگ) در مدل قرار داده شد و برای بررسی بیشتر برهم کنش ترکیب با آنزیم از شبیه سازی دینامیک مولکولی کوتاه مدت استفاده گردید.
یافتهها: نتایج نشان دهنده تفاوت جزئی آنزیم موش صحرایی با آنزیم انسان است. در عین حال اسید آمینههای مهم در برهم کنش مهار کنندههای قندی و آنزیم تا حدودی شناسایی شدهاند.
نتیجهگیری: علیرغم اینکه میتوان از آنزیم آلفا آمیلاز پانکراس موش صحرایی به عنوان مدل جهت بررسی اولیه و کلی تاثیر ترکیبات مهار کننده استفاده کرد، باید به تفاوت موجود در ساختار آن توجه کرد و بنابراین نتایج به دست آمده از مدل را در موارد حساس تر با احتیاط تفسیر نمود.
پریچهر یغمایی، آزاده ابراهیم حبیبی، معصومه نصرالهی، فرزانه آدینه،
دوره 12، شماره 2 - ( 10-1391 )
چکیده
مقدمه: بیماری دیابت یک معضل عمده و تهدید کننده سلامتی انسان میباشد که شیوع آن به طور هشدار دهندهای در حال افزایش است. در این بیماری قند خون و به دنبال آن چربی خون افزایش مییابد. آنزیم گلوتامات دهیدروژناز (Glutamate Dehydrogenase (GDH موجب افزایش ترشح انسولین میشود. لذا مهار کنندههای این آنزیم شامل بیتیونول (Bithionol)، سولوکتیدیل (Suloctidil)، و همچنین لوسین (L-Leucine) به عنوان فعال کننده آنزیم GDH میتوانند تاثیراتی بر ترشح انسولین داشته باشند. در مطالعه حاضر تاثیر این عوامل بر میزان ترشح انسولین و مقدار قند و لیپیدهای خون مورد بررسی قرار گرفته است.
روشها: رتها در دو گروه غیردیابتی و دیابتی (تزریق درون صفاقی آلوکسان با دوز mg/kg 150) تقسیم شدند. در هر گروه سه دسته برای دریافت ترکیب مورد نظر قرارگرفتند. بیتیونول با دوزmg/kg 10، سولوکتیدیل و لوسین هر کدام mg/kg 20 به صورت گاواژ به رتها داده شد. این تیمار 30 روز ادامه یافت و در طول تیمار پارامترهای گلوکز خون به صورت هفتگی و میزان مصرف آب و میزان ادرار به صورت روزانه اندازهگیری شد. میزان هورمون انسولین (توسط کیت انسولین رت ALPCO) و فاکتورهای کلسترول، تریگلیسرید،LDL وHDL (توسط کیت پارس آزمون) پس از دوره تیمار ثبت گردید. در پایان جهت بررسیهای هیستولوژیکی از پانکراس موشها مقاطع بافتی تهیه شد.
یافتهها: نتایج نشان دادند ترکیب بیتیونول موجب کاهش معناداری (001/0P<) در میزان گلوکز خون و آب و ادرار و میزان تریگلیسرید در گروه تجربی دیابتی 1 نسبت به گروه شم گردید. ترکیبات سولوکتیدیل و لوسین در گروه تجربی دیابتی نسبت به گروه شم موجب کاهش میزان آب و ادرار (001/0 P<) و همین طور کاهش میزان LDL (01/0 P<) شدند. همچنین لوسین باعث افزایش (05/0P<) تریگلیسرید در گروه تجربی دیابتی 3 گردید. نتایج هیستولوژیکی اندکی بهبود را در گروههای تجربی دیابتی نسبت به گروه شم دیابتی نشان دادند.
نتیجهگیری: ترکیبات به کار رفته در این پژوهش، نیازمند تحقیقات بیشتری جهت روشن شدن سازوکار عمل آنها میباشد.
Normal 0 false false false
مریم چینی ساز، آزاده ابراهیم حبیبی، پریچهره یغمایی، کاظم پریور، احمد رضا دهپور،
دوره 13، شماره 4 - ( 2-1393 )
چکیده
مقدمه: ساختار انعطافپذیر پروتئین باعث میشود که پروتئینها بهسمت تشکیل تجمعات نظم یافته (فیبریل آمیلوئیدی) هدایت شوند. این حالت برای پروتئینهای ضروری مانند انسولین که کاربرد دارویی دارند، یک مشکل مهم تلقی میشود. بررسی فرایند فیبریلزایی از طریق القاء و مهار آن با استفاده از ترکیبات خاص مانند مشتقات آروماتیک میتواند اطلاعات مفیدی در جهت پایدارسازی ساختار پروتئین در اختیار قرار دهد.
روشها: جهت القای فیبریلزایی بهمدت 24 ساعت انسولین رگولار در بافر فسفات با pH خنثی انکوبه شد. ایجاد آمیلوئید با استفاده از روشهای اسپکتروسکوپی جذب کنگورد و میکروسکوپ الکترونی (TEM) بررسی شد. سپس تاثیر تزریق زیرپوستی آمیلوئیدهای بهدست آمده در شرایط in vitro در موش سوری بعد از بافت برداری با استفاده از رنگ آمیزی کنگورد و میکروسکوپ پولاریزه مورد مطالعه قرار گرفت. در عین حال از لیگاندهای آروماتیک جهت بررسی تاثیر آنها بر فرایند فیبریلاسیون استفاده شد.
یافتهها: انسولین رگولار در pH خنثی و دمای C°37 قادر به تشکیل ساختار فیبریلار آمیلوئیدی است. از بین لیگاندها، سیلیبینین و کلروپروپامید بیشترین تاثیر مهاری را داشتند. همچنین در اثر تزریق فیبریلهای بهدست آمده در شرایط in vitro، شرایطی مشابه با آمیلوئیدوزیز ندولار ایجاد شد.
نتیجهگیری: انسولین رگولار استعداد بالایی در تشکیل تجمعات آمیلوئیدی دارد. همچنین ایجاد شرایطی مشابه با آمیلوئیدوزیز ندولار، فیبریلزایی توسط انسولین رگولار را در شرایط in vitro تایید کرد. جهت مهار این پدیده سیلیبینین دارای بیشترین تاثیر بود و میتواند بهعنوان داروی بالقوه در پایداری ساختار پروتئین مطرح باشند.
پریچهر یغمایی، فرزانه عباسی، آزاده ابراهیم حبیبی، عطیئه حصارکی،
دوره 13، شماره 5 - ( 4-1393 )
چکیده
مقدمه: سندرم تخمدان پلی کیستیک (Polycystic Ovary Syndrome=PCOS) یک بیماری نسبتا شایع در زنان در سنین باروری است. بیس فنولها گروههای شیمیایی هستند که از دو گروه هیدروکسیل عملکردی تشکیل شدهاند و بیشتر آنها بر پایهی دومتیل متان هستند. در این پژوهش اثرترکیبات بیس فنول A و بیس فنول AP در سندرم تخمدان پلی کیستیک مورد بررسی قرارگرفته است.
روشها: رتهای ماده بالع نژاد ویستار در 6 گروه طبقهبندی شدند. گروه کنترل سالم (رتهای سالم که روغن هسته انگور را به عنوان حلال دارو دریافت نمودند). گروه PCOS (القای بیماری توسط تستوسترون پروپیونات) وگروهای تجربی ١٫٢٫٣٫٤ که بهترتیب پس از القای PCOS، بیس فنول A و بیس فنول AP را با دوز های mg/kg 25mg/kg , 50 از طریق گاواژ دریافت کردند. در پایان از قلب خون گیری به عمل آمد و هورمونهای LH,FSHاندازه گیری شد. تخمدانها نیز جهت بررسیهای بافت شناسی مطالعه شدند.
یافتهها: نتایج این بررسی نشان داد که بیس فنول A و بیس فنول AP، میزان هورمون LH را نسبت به FSH افزایش میدهند. همچنین این دو ماده با کاهش معنادار تعداد فولیکول در حال رشد و کاهش فولیکول گراف و همینطور افزایش سرعت آترزی فولیکولی و کاهش احتمال ایجاد کیست (از بین بردن فولیکولها و عدم تبدیل به کیست)، باعث ایجاد اثرات منفی بر روی سندروم تخمدان پلی کیستیک میشوند.
حامد رضایی نسب، روح اله رنجبر، عبدالحمید حبیبی، سعید شاکریان،
دوره 14، شماره 2 - ( 10-1393 )
چکیده
مقدمه: هدف از این تحقیق مقایسه شدتهای مختلف فعالیت هوازی حاد بر غلظت ویسفاتین در مردان مبتلا به دیابت نوع دو بود. روشها: تعداد 10 آزمودنی مبتلا به دیابت نوع دو (میانگین±انحراف معیار؛ سن، 6/3±6/52 سال ؛ قد، 7/6± 3/171 سانتیمتر؛ وزن 7/4±58/87 کیلوگرم) در تحقیق حاضر شرکت کردند. در جلسه اول سنجشهای آنتروپومتریکی، ترکیب بدنی و اوج اکسیژن مصرفی(VO2peak) آزمودنیها اندازهگیری شد. در جلسات دوم تا چهارم آزمودنیها پس از حداقل 10 ساعت ناشتایی در یک طرح متقاطع با سه شدت %40 ، %60 و %80 اوج اکسیژن مصرفی، طی سه جلسه به فاصله یک هفته روی تردمیل دویدند. هزینه انرژی هر جلسه فعالیت 300 کیلو کالری بود. نمونه خونی قبل از فعالیت، بلافاصله و 24 ساعت پس از هر شدت فعالیت برای اندازهگیری سطوح ویسفاتین، گلوکز و انسولین جمع آوری شد. یافتهها: نتایج تحقیق نشان داد که هیچ یک از اثرات اصلی زمان نمونهگیری و فعالیت و اثر تعاملی زمان نمونهگیری × فعالیت بر سطوح ویسفاتین، گلوکز، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) معنیدار نبود (05/0< p). همچنین نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد بین مقدار تغییرات ویسفاتین و انسولین در شدتهای مختلف فعالیت ارتباط معنیداری وجود داشت (05/0> p). نتیجهگیری: بر اساس نتایج حاضر میتوان نتیجهگیری کرد که در فعالیتهای هوازی با هزینه انرژی برابر (300 کیلو کالری)، شدت فعالیت بر سطوح ویسفاتین بلافاصله بعد و 24 ساعت بعد از فعالیت اثرگذار نمیباشد.
مهسا سلطانی نوبخت ، پریچهره یغمایی، آزاده ابراهیم حبیبی،
دوره 14، شماره 3 - ( 12-1393 )
چکیده
مقدمه: آلفا آمیلاز مهمترین آنزیم تجزیه کننده نشاسته است. فعال کنندههای این آنزیم بالقوه میتوانند عامل کمکی در هضم باشند و مهارکنندههای آن از جذب مواد نشاستهای جلوگیری و در نتیجه میزان قند خون را کنترل میکنند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر ترکیبات آروماتیک بر فعالیت آلفا آمیلاز سرم گاو بود. روشها: تاثیر ترکیبات کارواکرول، کومیل فنل، تریپتامین، تریپتوفان، N-استیل- L - تریپتوفان، بیس فنل A و 2- بنزیل اکسی فنل،2و6– دی ایزوپروپیل فنل، 4-کلرو-2- ایزوپروپیل-5- متیل فنل، بر فعالیت آلفا آمیلاز سرم گاو در حضور سوبسترای مصنوعی (کیت آزمایشگاهی) بررسی شد. یافتهها: در بررسی ترکیبات آروماتیک بر فعالیت آلفا آمیلاز سرم گاو اکثر آنها از الگوی رفتاری مشابهی پیروی کردند. همه ترکیبات بهجز تریپتامین اثر مهاری در محدوده 5 – 30 % بر فعالیت آلفا آمیلاز سرم گاو داشتند، بهطوریکه کومیل فنل بهترین تاثیر را در مهار آنزیم حدود30 % داشت، و تریپتامین فعالیت آلفا آمیلاز سرم گاو را 20 % افزایش داد. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که ترکیبات آروماتیک یک و دو حلقهای تاثیر مهار اندکی بر آلفا آمیلاز سرم گاو دارند و در ترکیب تریپتامین اثر فعال کنندگی مختصری دیده شد. با توجه به این نتایج از میان ساختارهای بررسی شده ساختارهای ایندولی و فنلی میتوانند دارای تاثیر بر آنزیم آلفا آمیلاز باشند و در مرحله بعد بررسی مشتقات این ترکیبات پیشنهاد میشود.
معصومه حبیبیان، معراج خسروی،
دوره 15، شماره 2 - ( 10-1394 )
چکیده
مقدمه: فعالیت ورزشی منظم یک شیوه غیردارویی موثر در پیشگیری از مرگ و میر ناشی از بیماریهای قلبی عروقی در بیماران دیابتی است. لذا هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر 8 هفته تمرین شنا بر سطوح قلبی ماتریکس متالوپروتئنیاز-2 (MMP-2) و فاکتور رشد تبدیل- بتا یک (TGF- β1) در رتهای دیابتی بود.
روشها: 28 سر موش صحرایی نر ویستار بهصورت تصادفی به 4 گروه (7 تایی) کنترل، دیابت، تمرین، دیابت- تمرین تقسیم شدند. دیابت با تزریق درون صفاقی آلوکسان (تزریق داخی صفاقی یک دوز،90 میلی گرم/کیلوگرم) القا شد. حیوانات با تمرین شنا بهمدت 5 تا 30 دقیقه در روز بهمدت 8 هفته ورزش داده شدند و 72 ساعت پس از آخرین مداخلهها کشته شدند. فعالیت MMP-2 و سطوح TGF- β1 قلبی بهترتیب به روش زیموگرافی و الایزا تعیین شد. از آزمون آنالیز واریانس یک راهه برای آنالیز دادهها استفاده شد (05/0>p).
یافتهها: القا دیابت منجر به افزایش معنیدار سطوح TGF-β1 (001/0>P) و کاهش فعالیت MMP-2 (001/0>P) قلبی در مقایسه با گروه کنترل شد. بهعلاوه 8 هفته تمرین منظم شنا سطوح TGF-β1(001/0=P) را بهطور معنیداری کاهش داد و فعالیت MMP-2 (001/0=P) را در رتهای دیابتی تمرین نرمال نمود (005/0=P).
نتیجهگیری: بهنظر میرسد تمرین منظم شنا پتانسیل درمانی زیادی در مقابل آسیب قلبی ناشی از دیابت از طریق سرکوب افزایش TGF-β1و تنظیم مثبت فعالیت MMP-2 دارد.
حامد رضایی نسب، روح اله رنجبر، عبدالحمید حبیبی، محمد طاهر افشون پور،
دوره 17، شماره 1 - ( 12-1396 )
چکیده
مقدمه: ترشح ویسفاتین توسط عوامل مختلف، از جمله سایتوکاینهایی نظیر TNF–α و ۶IL- تحت تأثیر قرار میگیرد. از این رو هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین ترکیبی (مقاومتی دایره ای – هوازی) بر غلظت ویسفاتین، IL-6 و TNF-α در مردان چاق مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روشها: در این پژوهش نیمه تجربی 24 مرد بیمار مبتلا به دیابت نوع دو بهصورت هدفمند انتخاب و پس از اندازهگیری شاخصهای تنسنجی و ترکیب بدن بهطور تصادفی در دو گروه ترکیبی (12 نفر) و کنترل (12 نفر) قرار داده شدند. مداخلهی تمرینی شامل تمرین ترکیبی (هوازی و مقاومتی دایرهای) بود که بهمدت هشت هفته، 5 جلسه در هفته و هر جلسه 30 تا 50 دقیقه انجام شد. برای تجزیه و تحلیل متغیرهای اندازهگیری شده از تحلیل کوواریانس و t وابسته در سطح معناداری 05/0P≤ استفاده شد.
یافتهها: هشت هفته تمرین ترکیبی باعث کاهش معنادار در غلظتهای گلوکز خون ناشتا و ویسفاتین پلاسما (05/0P≤) و عدم تغییر در سطوح IL-6 و TNF-α گردید (05/0≤P). همچنین ارتباط مثبت و معناداری بین ویسفاتین پلاسما با IL-6 و TNF-α مشاهده گردید (05/0P≤).
نتیجهگیری: هشت هفته تمرین ترکیبی علیرغم تأثیر معنادار بر ویسفاتین پلاسما، سبب تغییرات معنادار IL-6 و TNF-α پلاسما در افراد مبتلا به دیابت نوع دو نشد؛ بهنظر میرسد این نوع تمرین در کاهش چاقی و چربی احشایی و در نتیجهی کاهش ویسفاتین پلاسما مناسب است، اما پتانسیل ایجاد تغییر در IL-6 و TNF-α را ندارد.
حامد رضایی نسب، عبدالحمید حبیبی، مسعود نیکبخت، محمد رشنو، سعید شاکریان،
دوره 18، شماره 4 - ( 2-1398 )
چکیده
مقدمه: استرس اکسیداتیو در شروع و توسعهی عوارض دیابت از جمله کاردیومیوپاتی دیابتی نقش کلیدی ایفا میکند. هدف از این تحقیق بررسی نقش DCA بر بیان SOD و GPX متعاقب شش هفته تمرین استقامتی در عضلهی قلبی رتهای نر دیابتی بود.
روشها: در این تحقیق تجربی، تعداد 64 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (وزن؛ 12 ± 200 گرم) انتخاب و پس از دیابتی شدن از طریق محلول استرپتوزوتوسین بهطور تصادفی به هشت گروه تقسیم شدند. پروتکل تمرین استقامتی بهمدت 6 هفته بر روی تردمیل انجام گرفت. در تحقیق حاضر جهت مهار PDK4 در عضلهی قلبی از تزریق درون صفاقی DCA به مقدار 50 میلیگرم در هر کیلوگرم وزن بدن استفاده شد. بیان ژنها با روش Real-Time PCR اندازهگیری شدند. برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد.
یافتهها: نتایج تحقیق نشان داد که متعاقب تمرین استقامتی، بیان ژن PDK4 افزایش و بیان ژنهای SOD وGPX در گروه تمرین استقامتی + دیابت و تمرین استقامتی نسبت به گروه کنترل کاهش یافتند (05/0P<). و با مهار PDK4 بیان ژنهایSOD وGPX در گروه تمرین استقامتی + دیابت + DCA و گروه تمرین استقامتی + DCA نسبت به گروه کنترل افزایش یافتند (05/0P<).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این تحقیق احتمال میرود با تزریق DCA، تجمع مکرر رادیکالهای آزاد ناشی از تمرینات ورزشی در افراد دیابتی توسط سازگاریهای میتوکندری کاهش یابد، که بهدنبال آن میتوان استرس اکسیداتیو را در بافت قلبی بیماران دیابتی کاهش و کارایی قلب را افزایش داد.