جستجو در مقالات منتشر شده


10 نتیجه برای حسن زاده

بهزاد شمس، مهین هاشمی پور، سیدحسین سعادت، سیدمحمدحسن امامی، زهرا عبدیزدان، اکبر حسن زاده، خسرو خطیبی، ساسان حقیقی، سیلوا هوسپیان،
دوره 3، شماره 1 - ( 2-1383 )
چکیده

مقدمه: با توجه‌ به‌ حضور مجموعه‌ای‌ از عوامل‌ مختلف‌ مستعدکننده، افزایش‌ شیوع‌ عفونت‌ هلیکوباکتر پیلوری‌ در بیماران دیابتی‌ محتمل‌ به‌ نظر می‌رسد. این‌ مطالعه‌، با هدف‌ بررسی‌ شیوع‌ عفونت‌ فوق در کودکان‌ دیابتی‌ و مقایسه‌ آن‌ با گروه‌ شاهد‌ به‌ انجام‌ رسیده‌ است‌.
روشها: در یک‌ مطالعه‌ مقطعی‌، تعداد 75 بیمار دیابتی‌ 2ـ18 ساله‌ و به‌ همین‌ تعداد کودک‌ غیردیابتی‌ به‌عنوان‌ گروه‌ شاهد انتخاب‌ و هر دو گروه‌ از نظر سن‌، جنس‌ و وضعیت‌ اقتصادی-‌ اجتماعی‌ همسان‌ گردیدند. سپس‌ در تمامی‌ افراد مورد مطالعه‌، IgG ضد هلیکوباکتر پیلوری اندازه‌گیری‌ و فراوانی‌ نسبی‌ عفونت‌ هلیکوباکتر پیلوری‌ بر مبنای‌ آزمون‌ مذکور، مشخص‌ گردید. در بیماران‌ دیابتی‌ با علائم‌ گوارشی‌ و سرولوژی‌ مثبت‌، آندوسکوپی‌ به‌ منظور تأیید نهایی‌ تشخیص‌ و مشخص‌ نمودن‌ موارد نیازمند درمان‌ انجام‌ شد.
یافته‌ها: شیوع‌ عفونت‌ هلیکوباکتر پیلوری‌ در بیماران‌ دیابتی‌، 7/22% و در گروه‌ شاهد‌ 3/17% بود که‌ اختلاف‌ موجود، از نظر آماری‌ معنی‌دار نبود. از نظر متغیرهای‌ زمینه‌ای‌ مانند سن‌، جنس‌، سن‌ شروع‌ دیابت‌، تعداد ویزیت‌ طی شش ماهه‌ اخیر، HbA1c و نیاز به‌ انسولین‌ روزانه‌، تفاوت‌ معنی‌داری‌ بین‌ بیماران‌ دیابتی‌ آلوده‌ به‌ هلیکوباکتر پیلوری‌ و افراد غیرآلوده‌، وجود نداشت‌. علائم‌ گوارشی‌ در کودکان‌ دیابتی‌ شایع‌تر از گروه‌ شاهد‌ بود ولی‌ شیوع‌ این‌ علائم‌ در دو گروه‌ دیابتی‌ آلوده‌ و غیرآلوده‌، تفاوت‌ معنی‌داری‌ نداشت‌.
نتیجه‌گیری: چنین‌ به‌ نظر می‌رسد که‌ ابتلا به‌ دیابت‌ باعث‌ افزایش‌ شیوع‌ عفونت‌ هلیکوباکتر پیلوری‌ در کودکان‌ دیابتی‌ نشده‌ است‌. با این‌ حال،‌ برای‌ تعیین‌ اثر درمان اختلال‌ یادشده‌ در بهبود کنترل‌ قند خون‌ کودکان‌ دیابتی‌ نوع‌ 1، انجام‌ مطالعات‌ بیشتر ضرورت‌ دارد.


شراره حسن زاده، عباسعلی راز، معصومه منصوری، زهرا میرزایی زاده، باقر لاریجانی، مهرداد هاشمی، کبری امیدفر،
دوره 16، شماره 1 - ( 10-1395 )
چکیده

مقدمه: دیابت نوع دو یک اختلال متابولیکی است که با افزایش قند خون می‌تواند به اعصاب آسیب بزند. در این میان اندام‌های بسیاری تحت تأثیر قرار می‌گیرند، به‌ویژه پا که آسیب منجر به درد و در نهایت از دست دادن حس لامسه در این اندام می‌گردد که این عوامل، شرایط را برای ابتلا به زخم پای دیابتی مساعد می‌سازند. پلی‌مورفیسم (Thr399Ile) از ژن (TLR4) Toll Like Receptor4 سبب نقص در عملکرد پروتئین TLR4 که یک پروتئین مهم تنظیم کننده‌ی التهاب زخم است می‌گردد. این مطالعات با هدف بررسی پارامترهای تأثیر گذار بر عدم تعادل برنامه‌ی ضد التهاب و در نتیجه مزمن شدن التهاب و عدم بهبود زخم بنا گردیده است و در صورت تأیید همبستگی پلی‌مورفیسم (Thr399Ile) با زخم پای دیابتی می‌توان از آن به‌عنوان مارکر زیستی پیش آگاهی دهنده استفاده کرد.
روش‌ها: این مطالعه از نوع مورد - شاهد است. پلی‌مورفیسم (Thr399Ile) از ژن TLR4 در 100 بیمار دیابتی دارای زخم در گروه مورد و 120 بیمار دیابتی فاقد زخم در گروه شاهد با استفاده از تکنیک Tetra ARMS PCR تعیین ژنوتیپ گردید.
یافته‌ها: آزمون Chi-square بین دو گروه شاهد و مورد، از نظر آماری یک اختلاف معنی‌دار را در فراوانی ژنوتیپ‌های (CC)، (TT) و(CT) متعلق به پلی‌مورفیسم (Thr399Ile) نشان داد (P=0.021).
نتیجه‌گیری: یک ارتباط معنی‌دار بین پلی‌مورفیسم (Thr399Ile) از ژن (TLR4) و خطر ابتلا به زخم پای دیابتی در بین افراد مبتلا به دیابت نوع دو وجود دارد.
فاطمه سلطان محمدی، مهسا محسن زاده، فواد فیض الهی،
دوره 19، شماره 2 - ( 11-1398 )
چکیده

مقدمه: هدف از مطالعه‌ی حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید همراه با مصرف عصارهی انگور سیاه بر میزان بیان ژن Wnt وβ-catenin در بافت پانکراس رت‌های نر مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روش‌ها: تجربی بود. تعداد 40 سر رت نر 8 هفته ای با میانگین 20±250 گرم، پس از القاء دیابت توسط STZ، به‌صورت تصادفی در 5 گروه: کنترل-پایه، کنترل- دیابتی، تمرین- دیابتی، عصارهی دانهی انگور سیاه- دیابتی و تمرین همراه با مصرف عصارهی دانهی انگور سیاه-دیابتی تقسیم شدند. آزمودنی‌های گروه‌های تمرینی ۵ جلسه در هفته و به‌مدت ۸ هفته به فعالیت بر روی نوارگردان با شدت90% Vo2max پرداختند. در گروه‌های عصاره نیز 250 میلی‌گرم عصاره‌ی دانه‌ی انگور به ازای کیلوگرم وزن بدن یک بار در روز به‌مدت 8 هفته به داخل معده‌ی رت‌ها گاواژ شد. ٢٤ساعت بعد از آخرین جلسهی تمرینی رت‌ها به‌وسیله گاز Co2 بیهوش شده و بافت پانکراس بلافاصله استخراج و میزان بیان ژنها با تکنیک Real time-PCR و با مقیاس ( ) سنجیده شد. در کلیهی تحلیل های آماری سطح معنیداری آماری برابر05/0 در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: اثر تمرین و عصاره هر کدام بر بیان ژن WntوΒ-catenin معنادار بود، اما تعامل تمرین و عصاره بر بیان ژن Wnt معنادار نبود ولی اثر تعاملی عصاره و تمرین بر بیان ژن Β-catenin معنادار بود.
نتیجهگیری: تمرین به‌مدت هشت هفته بر روی بیان ژن‌های مسیر سیگنالینگ β-catenin- Wnt اثر داشته است. بنابراین استفاده از این نوع تمرین همراه با مصرف عصاره‌ی دانه‌ی انگور سیاه با رعایت احتیاط به بیماران دیابتی نوع دو توصیه می‌شود.
بهاره غنی، مهسا محسن زاده، فواد فیض الهی،
دوره 19، شماره 5 - ( 4-1399 )
چکیده

مقدمه: اگرچه برخی مطالعات، سازوکار عملکرد سلول‌های‌های بتا را در مدل‌های حیوانی و کم و بیش در جمعیت‌های انسانی مطالعه نموده‌اند، اما تاکنون نقش ورزش درمانی یا اجرای فعالیت ورزشی HIIT همراه با مصرف مکمل انگور سیاه بر بیان ژن‌های درگیر در سلول‌های بتای پانکراس کمتر مطالعه شده است، لذا هدف از مطالعه‌ی حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرین تناوبی شدید همراه با مصرف مکمل انگور سیاه بر میزان بیان ژن PPARα  و PPARγ در بافت پانکراس رت‌های نر مبتلا به دیابت نوع دو است.
روش‌ها: مطالعه در قالب یک طرح تجربی انجام شد. آزمودنی‌های این طرح را 40 رت نر 8 ماهه با میانگین وزنی 250 گرم تشکیل دادند. پس از آشنایی آزمودنی‌ها با تمرین و القاء دیابت توسط STZ به‌صورت تصادفی در 5 گروه شامل تمرین، مکمل، تمرین و مکمل، کنترل دیابتی و کنترل پایه تقسیم شدند. پس از 8 هفته تمرین که ۵ جلسه در هفته و به‌مدت ۸ هفته که فعالیت بر روی نوارگردان با شدت90% Vo2max و مکمل‌دهی عصاره‌ی هسته‌ی انگور سیاه بود، میزان ژن‌های PPARα و PPARγ بعد از استخراج RNA از پانکراس و سنتز cDNA اندازه‌گیری شد. میزان ژن PPARα و PPARγ  با روش PCR Time-Real مورد سنجش قرار گرفت. داده‌ها با استفاده از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس دو عاملی در سطح معنی‌داری 05/0 توسط نرم‌افزار SPSS  نسخه 24 تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: اثر تمرین به همراه مصرف عصاره‌ی دانه انگور سیاه بر بیان ژن‌های PPARγ و PPARα  در پانکراس رت‌های دیابتی معنادار نبود، اما تمرین به تنهایی سبب افزایش معنادار بیان ژن PPARα در بافت پانکراس نمونه‌های دیابتی شد. همچنین مصرف عصاره‌ی دانه‌ی انگور سیاه نیز به تنهایی موجب افزایش معنادار بیان ژن‌های PPARγ و PPARα شد.
نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد تنظیم بیان ژن‌های PPARα  و PPARγ از طریق تمرین و مصرف عصاره‌ی دانه‌ی انگور سیاه احتمال دارد منجر به بهبود و حفظ عملکرد سلول‌های بتای پانکراس در رت‌های دیابتی شود.
 
هومنا عبدی، عیدی علیجانی، مهسا محسن زاده،
دوره 20، شماره 2 - ( 11-1399 )
چکیده

مقدمه: اگرچه برخی مطالعات، سازوکار عملکرد سلول‌های‌های بتا را در مدل های حیوانی و کم و بیش در جمعیت‌های انسانی مطالعه نموده‌اند، اما تاکنون نقش ورزش درمانی یا اجرای فعالیت ورزشی HIIT همرا ه با مصرف مکمل انگور سیاه بر بیان ژن‌های درگیر در سلول‌های بتای پانکراس کمتر مطالعه شده است در این پژوهش به بررسی اثر مکمل انگور سیاه توام با تمرین تناوبی شدید بر ژن‌های Bcl-2 و Bax بافت پانکراس رت‌های مبتلا به دیابت نوع دو پرداخته می‌شود.
روش‌ها: مطالعه در قالب یک طرح تجربی انجام شد. آزمودنی‌های این طرح را 40 رت نر 8 ماهه با میانگین وزنی 250 گرم تشکیل دادند. پس از آشنایی آزمودنی‌ها با تمرین و القاء دیابت توسط STZ به‌صورت تصادفی در 5 گروه شامل تمرین، مکمل، تمرین و مکمل، کنترل دیابتی و کنترل پایه تقسیم شدند. پس از 8 هفته تمرین که ۵ جلسه در هفته و به‌مدت ۸ هفته که فعالیت بر روی نوارگردان با شدت90% Vo2max و مکمل‌دهی عصاره‌ی هسته‌ی انگور سیاه بود. میزان ژن‌های Bcl-2 و Bax بعد از استخراج RNA از پانکراس و سنتز cDNA اندازه‌گیری شد. میزان ژن Bcl-2 و Bax با روش PCR Time-Real مورد سنجش قرار گرفت. داده‌ها با استفاده از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس دو عاملی در سطح معنی‌داری 05/0 توسط نرم‌افزار SPSS نسخه‌ی 24 تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: نتایج نشان داد اثر اصلی تمرین بر بیان ژن Bcl-2 اثر معناداری ندارد. اثر اصلی عصاره بر بیان این ژن معنادار بود. همچنین تعامل تمرین و مکمل بر Bcl-2 معنادار نبود. در خصوص بیان ژن Bax نشان داده شد اثر اصلی تمرین بر ژن اثر معنادار بود. اثر اصلی عصاره‌ و تعامل تمرین و مکمل بر بیان ژن Bax معنادار نبود. در مقایسه تأثیر تمرین و عصاره بر بیان ژن‌های Bcl-2 و Bax تغییرات معناداری مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد تنظیم بیان ژن‌های Bcl-2 و Bax از طریق تمرین و مصرف عصاره‌ی دانه‌ی انگور سیاه احتمال دارد منجر به بهبود و حفظ عملکرد سلول‌های بتای پانکراس در رت‌های دیابتی شود.
ایرج خالقی، عیدی علیجانی، علیرضا رحیمی، مهسا محسن زاده،
دوره 21، شماره 3 - ( 6-1400 )
چکیده

مقدمه: اختلالات دیابت می‌تواند منجر به تحلیل رفتگی عضلانی شود. این پژوهش با هدف تعیین اثر هم‌زمان تمرین‌های مقاومتی و تزریق سلول‌های اجدادی اندوتلیال بر فاکتور تحلیل رفتگی عضلات نعلی موش‌های صحرایی دیابتی انجام شد.
روش‌ها:30 سر موش صحرایی (با سن 6 هفته با وزن 20±200گرم) به‌صورت تصادفی به پنج گروه سالم پایه، دیابتی کنترل (D)، دیابتی تمرین کرده (DR)، دیابتی تمرین نکرده با تزریق سلول‌های اجدادی اندوتلیال (DI)، دیابتی تمرین کرده با تزریق هم‌زمان سلول‌های اجدادی اندوتلیال (DRI) تقسیم شدند. برای بررسی تغییرات بیان MURF1 به روش وسترن بلات و شاخص مقاومت به انسولین به روش الایزا اندازه‌گیری شدند. داده‌ها به روش آزمون تحلیل واریانس دو عاملی توسط نرم‌افزار SPSS نسخه‌ی 19 در سطح معناداری 5%α≥ تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: در این پژوهش 6 هفته تمرین مقاومتی باعث کاهش معنادار MURF1 و شاخص مقاومت به انسولین شد. همچنین تزریق سلول‌های اجدادی اندوتلیال نیز منجر به کاهش معنادار MURF1 و شاخص مقاومت به انسولین شد. اثر تعاملی تمرین مقاومتی و تزریق سلول‌های اجدادی نیز منجر به کاهش معنادار در سطوح murf1 شد، اما شاخص مقاومت به انسولین در هم‌زمانی تمرین و تزریق نسبت به تنها تمرین یا تزریق برتری معنادار نداشت.
نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های این مطالعه می‌توان اظهار داشت که تمرین مقاومتی و یا تزریق سلول‌های اجدادی اندوتلیال می‌تواند سبب بهبود تحلیل رفتگی عضلانی شود اما استفاده‌ی هم‌زمان این دو راهکار برتری در کاهش عوارض آتروفی در رت‌های دیابتی نداشت.
مینا دکانی، محمدکاظم فخری، رمضان حسن زاده،
دوره 21، شماره 3 - ( 6-1400 )
چکیده

مقدمه: تحمل پریشانی و انعطافپذیری شناختی دو بعد اثرگذار در زندگی مبتلایان به بیماری دیابت است، درمانهای شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی نقش مهمی در سلامت روانی و جسمی آنها دارد. هدف از مطالعه‌ی حاضر بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر تحمل پریشانی و انعطافپذیری شناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود.
روش‌ها: طرح پژوهش نیمه‌ آزمایشی از نوع پیش‌آزمون-پس‌آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه‌ی آماری شامل تمامی بیماران دیابتی نوع دو مراجعه کننده به مرکز دیابت مادر، درمانگاه تخصصی و فوق تخصصی طوبی و درمانگاه مصطفویان شهرستان ساری در سال 99-1398 بود. 30 نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس به‌عنوان نمونه انتخاب و به‌صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (15نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. گروه مداخله طی 8 جلسه تحت درمان شناختی مبتنی بر ذهن‌آگاهی 90 دقیقه‌ای و به‌صورت گروهی هفته‌ای یک‌بار قرار گرفتند اما در مورد گروه کنترل در این مدت مداخله‌ای انجام نشد. پرسشنامه‌ی تحمل پریشانی هیجانی Simons و Gaher (2005) و پرسشنامه‌ی انعطاف پذیری شناختی Dennis و Wal Vander (2010) در مورد آنها اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از میانگین، انحراف استاندارد و تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرم‌افزار SPSS-23 انجام شد. میزان P کمتر از 05/0 معنی‌داری در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی بر تحمل پریشانی (001/0, P< 74/28F=) و انعطافپذیری شناختی (001/0, P<57/31 F=) تأثیر معناداری داشت.
نتیجه‌گیری: درمان شناختی مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر تحمل پریشانی و انعطافپذیری شناختی مؤثر بود. بنابراین این مداخله می‌تواند برای کاهش مشکلات روانشناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو، مورد استفاده قرار گیرد.
سید رضا میرجوادی، علیرضا رحیمی، فریبا آقایی، مهسا محسن زاده،
دوره 21، شماره 5 - ( 11-1400 )
چکیده

هدف‌: از آنجا که انسولین درمانی نمی‌تواند به درستی پیشرفت دیابت و عوارض آن را کنترل کند، سایر درمان‌های جایگزین ممکن است مطلوب باشند. هدف این پژوهش بررسی اثر تمرین مقاومتی و تزریق سلول‌های بنیادی اندوتلیال بر وضعیت اکسیدان و آنتی اکسیدان عضله‌ی اسکلتی در رت‌های نر دیابتی القاء شده با STZ بود.
روش‌ها: در این تحقیق تجربی، 36 سر رت صحرایی نر نژاد ویستار (میانگین سن 6 هفته) به شش گروه کنترل (سالم)، کنترل دیابتی پایه، کنترل دیابتی، دیابت+تزریق سلول بنیادی، دیابت+تمرین مقاومتی و دیابت+تزریق سلول بنیادی+تمرین مقاومتی تقسیم شدند. در این مطالعه رت‌ها با استفاده از داروی استرپتوزوتوسین به‌صورت تک دوز 40 میلی‌گرم به ازای هرکیلوگرم وزن بدن و به‌صورت درون صفاقی دیابتی شدند. تمرینات مقاومتی شامل بالا رفتن از یک نردبان یک متری با وزنه‌ی آویزان به دم به‌مدت 17 جلسه اجرا گردید. تعداد 500 هزار سلول بنیادی مشتق از استخوان توسط دستگاه سل کانتر تزریق شد. میزان آنزیم سوپراکسیددیسموتاز (SOD) و مالون‌دی‌آلدهید (MDA) بافت عضله‌ی اسکلتی رت‌ها با استفاده از کیت و به روش الایزا اندازه‌گیری شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که سطح SOD رت‌های گروه تمرینات مقاومتی و تزریق سلول‌های بنیادی اندوتلیال نسبت به گروه کنترل دیابتی به‌طور معنی‌داری بیشتر بود (001/0>P). همچنین سطح MDA رت‌های گروه تمرینات مقاومتی و تزریق سلول‌های بنیادی اندوتلیال نسبت به گروه کنترل به‌طور معنی‌داری کمتر بود (001/0>P).
نتیجهگیری: تمرین مقاومتی و تزریق سلول‌های بنیادی اندوتلیال می‌تواند به‌عنوان درمان غیردارویی برای کاهش عوارض عضله‌ی اسکلتی در دیابت نوع یک مورد توجه قرار گیرد.
ایرج خالقی، عیدی علیجانی، علیرضا رحیمی، مهسا محسن زاده،
دوره 22، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده

مقدمه: دیابت می‌تواند منجر به آتروفی عضلانی شود. این پژوهش با هدف بررسی ترکیب تمرینات مقاومتی و تزریق سلول‌های اجدادی اندوتلیال بر بیان فاکتور آتروفی در عضله‌ی نعلی موش‌های صحرایی دیابتی انجام شد.
روش‌ها:30 سر موش صحرایی (با سن 6 هفته با وزن 20±200گرم) به‌صورت تصادفی به پنج گروه سالم پایه، دیابتی کنترل، دیابتی تمرین کرده، دیابتی تمرین نکرده با تزریق سلول‌‌های اجدادی اندوتلیال، دیابتی تمرین کرده با تزریق هم‌زمان سلول‌های اجدادی اندوتلیال تقسیم شدند. برای بررسی تغییرات میزان پروتئین شوک گرمایی ۲۵ به روش وسترن بلات اندازه‌گیری شد. داده‌های به روش آزمون تحلیل واریانس دو عاملی توسط نرم‌افزار SPSS نسخه‌ی 19 در سطح معناداری α≥%5 تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: در این پژوهش 6 هفته تمرین مقاومتی بر بیان پروتئین شوک گرمایی ۲۵ تأثیر معنی‌داری نداشت. اما تزریق سلول‌های اجدادی اندوتلیال منجر به افزایش معنی‌دار بیان پروتئین شوک گرمایی ۲۵ شد. اثر تعاملی تمرین مقاومتی و تزریق سلول‌های اجدادی بربیان پروتئین شوک گرمایی ۲۵ ‌معنیدار نبود، به‌عبارت دیگر در هم‌زمانی تمرین و تزریق نسبت به تنها تمرین یا تزریق برتری معنی‌دار وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های این پژوهش می‌توان اظهار داشت تزریق سلول‌های اجدادی اندوتلیال می‌تواند سبب بهبود تحلیل رفتگی عضلانی شود اما تمرین مقاومتی به تنهایی مؤثر نبود. همچنین تعامل این دو راهکار برتری در کاهش عوارض آتروفی در رت‌های دیابتی نداشت.
سورن والافر، عیدی علیجانی، فریبا آقایی، مهسا محسن زاده،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

مقدمه: دیابت به‌عنوان یک بیماری پیشرونده، می‌تواند منجر به کاهش عملکرد دستگاه ایمنی شود. از این‌رو؛ هدف پژوهش حاضر تعیین اثر هم‌زمان تمرین‌های مقاومتی و تزریق سلول‌های اجدادی اندوتلیال بر ایمونوگلوبولین‌ها (IgA, IgM, IgG) رت‌های دیابتی القاء شده با استرپتوزوتوسین انجام بود.
روش‌ها: 30 سر موش صحرایی (با سن 6 هفته و میانگین وزنی 20±200گرم)، به‌صورت تصادفی در گروه‌هایی شامل؛ دیابت+تزریق سلول‌های بنیادی+تمرین مقاومتی (6=n)، دیابت+تمرین مقاومتی (6=n)، دیابت+تزریق سلول بنیادی (6=n)، دیابتی کنترل (6=n) و سالم پایه (6=n) تقسیم شدند. جهت بررسی تغییرات ایمونوگلوبین‌ها از روش وسترن بلات استفاده شد. همچنین، برای مقایسه بین و درون گروهی از آزمون آنالیز واریانس دوراهه استفاده شد و برای درک بهتر نتایج نیز، اندازۀ اثر و مقدار فاصلۀ اطمینان 95% آورده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد IgA (022/0P=IgM (017/0P=IgG (045/0P=) بین گروه‌ها تغییرات معنی‌داری داشت. همچنین، اختلاف معنی‌داری در هر سه متغیر بین گروه دیابت کنترل و گروه دیابت+تمرین مقاومتی+تزریق وجود داشت (P≤0/05).
نتیجه‌‌گیری: با جمع‌بندی نتایج تحقیق حاضر احتمالاً می‌توان گفت تمرین‌های مقاومتی و تزریق هم‌زمان سلول‌های اجدادی اندوتلیال موجب بهبود وضعیت ایمونوگلوبین‌ها در اثر تمرین و تزریق می‌شود. این یافته‌ها ادعا می‌کند که تمرین مقاومتی و تزریق می‌تواند به‌عنوان یک روش درمانی، موجب بهبود عملکرد دستگاه ایمنی ناشی از بیماری دیابت به‌کار رود.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دیابت و متابولیسم ایران می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb